پرش به محتوا

پیش‌نویس:زن در اندیشه روسو

از ایران پدیا

زن در اندیشه روسو؛ زن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی او از دیدگاه روسو.

ژان ژاک روسو، فیلسوف، نویسنده و آهنگساز، ۲۸ ژوئن ۱۷۱۲م در ژنو به دنیا آمد. پدرش ایزاک، ساعت‌ساز بود و مادرش نُه روز پس از تولد او از دنیا رفت. در ۱۷۲۲م او را به عمویش که کشیش بود، سپردند. او در ۱۷۲۵م بدون اطلاع قبلی، از نزد عموی خود فرار کرد. ژان ژاک در ۱۷۴۲م ازدواج کرد و حاصل این ازدواج پنج فرزند بود که هر یک را پس از تولد به یتیم‌خانه سپرد. او در ۱۷۶۵م به انگلستان رفت و نزد دیوید هیوم (۱۷۱۱ – ۱۷۷۶م)، نویسنده و فیلسوف، پناه گرفت. انزوا، آوارگی و زندگی پرتنش او را تا مرز جنون برد و همچنین دچار اختلال مازوخیستی و پارانویا شد؛ به‌طوری که فکر می‌کرد، همگان بر ضد او توطئه می‌کنند. روسو در دوم ژوئیه ۱۷۸۸م به‌علت سکتهٔ مغزی درگذشت. از او آثاری چون «بحثی پیرامون موسیقی مدرن»، «غیبت‌گوی روستا»، «اپرا»، «قرارداد اجتماعی»، «امیل» و «اعترافات» به‌جا مانده است.[۱]

زن در دیدگاه روسو

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در نگاه روسو، زن فاقد ویژگی‌های شهروندی است و خصوصیاتی چون عقل، نیرو و خودمختاری جزو خصلت‌های مردانه است.[۲] از دیدگاه او «مرد طبیعی» مردی است که کاملاً مستقل از همنوعان خود، عاری از خودخواهی، برابر با دیگران و سرشار از خوبی‌ها و خیرات باشد و در مقابل، «زن طبیعی» موجودی فرمانبر، مطیع، تسلیم و سرشار از شرم، حجب و حیا است.[۳] همچنین روسو معیارهای کاملاً متفاوتی را برای زنان و مردان بیان می‌کند و بر این باور است که برای زنان تنها یک فضیلت است که باید به آن دست یابند و آن پاکدامنی است.[۴] به باور او، طبیعت، زن را جهت شیر دادن، تهیهٔ غذا، مراقبت از کودکان و خودش، به‌خوبی مجهز کرده و همین وظایف سبب شده است تا گام‌های خود را به‌آهستگی بردارد؛ زیرا هر یک از این وظایفِ غریزی، مانعی برای پیشرفت او محسوب می‌شوند.[۵] روسو عقل زنان را عقلی عملی (تجربی) می‌داند. به اعتقاد او، با این عقل زنان قادر به کشف حقایق امور نیستند بلکه قادرند تا به درک مطالبی که خود در آن تجربه دارند، برسند.[۶]

خانواده در دیدگاه روسو

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گرچه او معتقد است که تمام انسان‌ها آزاد و برابر خلق شده‌اند؛ اما خانوادهٔ طبیعی را یک خانوادهٔ پدرسالار می‌داند که در آن برابری و آزادی زنان، فدای خواسته‌ها و تمایلات مردان می‌شود.[۷] او بر نقش مقتدر و مسلط مرد در خانواده تأکید کرده و برای آن سه دلیل بیان می‌کند؛

  • در موارد اختلاف، مرد باید به‌عنوان آخرین مرجع و قدرت نهایی، تصمیم بگیرد؛
  • زن گاهی اوقات در انجام وظایف خود ناتوان و ناقص است و بدیهی است که باید فردی توانا امور او را اداره کند؛
  • مرد حق دارد که بداند بچه‌هایی که همسرش برای او آورده و او از آن‌ها نگهداری می‌کند، متعلق به او است و این امری است که همواره به مرد حق تسلط بر زن را می‌دهد.[۸]

همچنین او زن و مرد را از حیث اخلاقی و عقلی مکمل یکدیگر می‌داند و معتقد است که اگر زن و مرد مکمل طبیعی یکدیگر نبودند، ازدواج که پایه‌های ثَبات یک جامعه است، به خطر می‌افتاد و اگر زن و مرد هر یک به‌تنهایی دارای عقل کامل بودند، به جای وابستگی به یکدیگر، همواره در یک اختلاف بی‌پایان زندگی می‌کردند و رابطهٔ میان آنها غیرممکن بود.[۹]

تعلیم و تربیت

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

روسو در جزوهٔ آموزشی خود، «امیل»، ضمن دفاع از تفاوت‌های بین دو جنس، زنان را محکوم به وابستگی به مردان می‌داند و تصویری که از زن ارائه می‌دهد؛ فردی عاطفی، ضعیف و مطیع است. بر این اساس، او با تجویز روش‌های آموزش متفاوت برای دختران و پسران؛ معتقد است که پسرها باید به‌گونه‌ای تعلیم ببینند که افرادی عقلانی، معنوی و حاکم بر خویش بار بیایند، در حالی که دختران باید برای فرمان‌برداری در خانه و کسب مهارت‌هایی که خوشایند شوهر آینده‌شان است، آموزش ببینند؛[۱۰] بنابراین باید صفاتی چون ملایمت، بردباری، اطاعت و گذشت فراوان، به دختران تعلیم داده شود و اینها همه بدین خاطر است که زنان باید منحصراً برای مردان پرورش داده شوند.[۱۱] همچنین به‌عقیدهٔ او برای این‌که دختران مطیع شوند، باید از سنین کودکی محدودیت‌هایی را برای آنها اعمال کرد.[۱۲]

  1. روسو، امیل، 1397ش، ص9-21.
  2. مکنزی، یان و دیگران، مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، 1375ش، ص358.
  3. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص143.
  4. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص142-145.
  5. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص156-184.
  6. واتکینز و دیگران، فمینیسم، قدم اول، 1380ش، ص13.
  7. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش ص143.
  8. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص164.
  9. آکین، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص147.
  10. مکنزی و دیگران، مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، 1375ش، ص358.
  11. روسو، امیل، 1386ش، ص247.
  12. Blum, Rousseau and Feminist Revision, Eighteenth-Century, Life, Volume 34, Number 3, Fell 2012,pp 51-54.
  • آکین، سوزان مولیر، زن در دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، ترجمهٔ ن. نوری زاده، تهران، قصیده‌سرا و روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۳ش.
  • روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمهٔ سعید مولوی، تهران، ابر سفید، ۱۳۹۷ش.
  • روسو، ژان ژاک، امیل، ترجمهٔ غلامحسین زیرک‌زاده، تهران، ناهید، ۱۳۸۶ش.
  • مکنزی، یان و دیگران، مقدمه‌ای بر ایدئولوژی‌های سیاسی، ترجمهٔ م. قائد، تهران، مرکز، ۱۳۷۵ش.
  • واتکینز، سوزان آلیس و دیگران، فمینیسم، قدم اول، ترجمهٔ زیبا جلالی نائینی، تهران، پژوهش شیرازه، ۱۳۸۰ش.
  • Blum, carol, Rousseau and Feminist Revision, Eighteenth-Century, Life, Volume 34, Number 3, Fell 2012,pp 51-54