پرش به محتوا

پیش‌نویس:زن در اندیشه ارسطو

از ایران پدیا

زن در اندیشه ارسطو؛ زن و جایگاه خانوادگی و اجتماعی او از دیدگاه ارسطو.

ارسطو در سال ۳۷۴ پیش از میلاد مسیح در شهر استاگیرا به دنیا آمد. تاریخ‌نویسان جوانی او را همراه با بی‌نظمی، هوس‌گرایی و ولخرجی گزارش داده‌اند. وی هشت یا بیست سال از افلاطون بهره گرفته و افلاطون از او با عنوان «عقل مجسم» یاد کرده است. گفتنی است او را مدون دانش منطق دانسته‌اند. ارغنون، مابعدالطبیعه، سیاست و بوطیقا از جمله آثار مهم او است. وی در سال ۳۲۲ قبل از میلاد درگذشت.[۱]

نگاه سلسله‌مراتبی به خلقت انسان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارسطو معتقد است در عالم طبیعت و نیز در عالم هنر، همیشه پست‌ترین‌ها برای خدمت به برترین‌ها مقدر شده‌اند. از این منظر نژاد انسان‌ها نیز دارای سلسله‌مراتب است که لازمهٔ خوشبختی، بهره‌مندی از دیگران و زیر پا گذاشتن آنها است.[۲] بنابراین او زنان، بردگان و کارگران را ابزارهای کمکی انسان‌های برتر می‌داند تا بدین‌وسیله آن‌ها به بالاترین حد خوشبختی خود دست یابند.[۳]

نگاه به زن

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارسطو برای زنان جایگاهی فروتر از مردان قائل است و اینان را دارای مکانت درجهٔ دوم قلمداد می‌کند.[۴]او بر این باور است که زن چیزی نیست مگر مرد ناکام و خطای طبیعت[۵]و آنجا که طبیعت از آفرینش مرد ناتوان است، زن می‌آفریند.[۶] در طبقه‌بندی او، مردان در رأس هرم[۷] و زنان به دلیل نقص در آفرینش، در قاعدهٔ هرم و هم‌ردیف با بردگان، کودکان، حیوانات و کالاها قرار دارند.[۸] او زن را پست، ناقص، بدون قابلیت و دارای نقش انفعالی می‌داند و بالعکس مرد را همواره فردی مؤثر و فاعل قلمداد می‌کند.[۹]

تأکید بر تفاوت‌های زن و مرد

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ارسطو برخلاف افلاطون بر نقش‌های سنتی تأکید داشت و برای زنان وظایف و نقش‌هایی را در خانه قائل بود. همچنین او مردان را فرمانروا و زنان را فرمان‌بردار می‌دانست.[۱۰] بر این اساس زنان و مردان از حیث استعداد، وظایف، حقوق و فضائل اخلاقی متفاوت هستند.[۱۱] شجاعت مرد در فرمانروایی و دلیری زن، در فرمان‌برداری است.[۱۲] به‌عقیدهٔ او خانه‌داری و تولیدمثل وظیفه‌ای است که طبیعت بر عهدهٔ زن گذاشته و مضحک است که زنی به‌عنوان همسر همان انتظار و رفتاری را از شوهر خود داشته باشد که شوهر از او دارد.[۱۳]

از دیدگاه ارسطو خانواده نهادی ضروری است و نقش خانواده در تعلیم و تربیت افراد بسیار پررنگ است.[۱۴]

  1. دورانت، تاریخ فلسفه، 1396ش، ص48-90.
  2. آکین، زن از دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص114.
  3. ارسطو، سیاست، 1381ش، ص37.
  4. تریگ، انسان از دیدگاه ده متفکر، 1382ش، ص61.
  5. بنوات، زنان از دید مردان، 1377ش، ص8.
  6. عظیم‌زاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص35.
  7. بنوات، زنان از دید مردان، 1377ش، ص45.
  8. عظیم‌زاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص35.
  9. عظیم‌زاده اردبیلی و ذبیحی بیگدلی، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، 1396ش، ص36.
  10. Nicholas D,smith, Plato and Aristotle on the Nature of Women, 1983, pp 467-478https://fdocuments.net/document/plato-and-aristotle-on-the-nature-of-women.html?page=2
  11. آکین، زن از دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، 1383ش، ص107-139.
  12. ارسطو، سیاست، 1381ش، ص37.
  13. ارسطو، سیاست، 1381ش، ص108-128.
  14. تریگ، انسان از دیدگاه ده متفکر، 1382ش، ص 70-71.
  • ارسطو، سیاست، ترجمهٔ حمید عنایت، تهران، علمی فرهنگی، ۱۳۸۱ش.
  • بنوات، گری، زنان از دید مردان، ترجمهٔ محمدجعفر پاینده، تهران، جامی، ۱۳۷۷ش.
  • تریگ، راجر، انسان از دیدگاه ده متفکر، ترجمهٔ رضا بخشایش، تهران، پژوهشکدهٔ تعلیم و تربیت، ۱۳۸۲ش.
  • دورانت، ویل، تاریخ فلسفه، ترجمهٔ عباس زریاب خوئی، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۹۶ش.
  • عظیم‌زاده اردبیلی، فائزه و ذبیحی بیگدلی، عاطفه، مبانی حقوق خانواده در اسلام و غرب، تهران، دانشگاه امام صادق علیه‌السلام، ۱۳۹۶ش.
  • آکین، سوزان مولیر، زن از دیدگاه فلسفهٔ سیاسی غرب، ترجمهٔ ن. نوری‌زاده، تهران، قصیده‌سرا و انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۳ش.
  • Nicholas D,smith, Plato and Aristotle on the Nature of Women, Journal of the History of Philosophy; Berkeley, Calif. Vol. 21, Iss. 4, Oct 1, 1983, pp 467-478.