پیشنویس:بزرگ علوی
![]() | |
| آثار | داستانهای «پنجاهوسه نفر»، «چشمهایش»، |
|---|---|
بزرگ علوی؛ مترجم و نویسندهٔ واقعگرا که از بنیانگذاران داستاننویسی نوین در ایران، شمرده میشود.
سید مجتبی آقابزرگ علوی، مشهور به بزرگ علوی در سال ۱۲۸۲ش در خانوادهای بازرگان و مشروطهخواه متولد شد. پدرش حاج سید ابوالحسن و پدربزرگش حاج سید محمد صراف، از نمایندگان اولین دورهٔ مجلس شورای ملی بود. مادرش، نوه آیتالله طباطبایی، خدیجه قمرالسادات بود که همراه همسرش از طرفداران مشروطیت بودند. سیدمجتبی تحصیل خود را از مدرسهٔ دارالفنون آغاز کرد.[۱] وی از دوران نوجوانی به شعر و ادبیات علاقهمند بود و در همان ایام به همراه خانوادهاش برای تحصیل به آلمان مهاجرت کرد و در آنجا به فعالیتهای سیاسی پرداخت.[۲] در دانشگاه مونیخ آلمان، همزمان با تحصیل در رشتهٔ علوم تربیتی و روانشناسی، نوشتن داستان را بهطور جدی آغاز کرد. علوی پس از ۷ سال، به ایران بازگشت[۳] و در تهران و شیراز به تدریس و آموزش به جوانان پرداخت.[۴] در دوران پهلوی اول، داستانهای بزرگ علوی، تصویری از روشنفکران و مبارزان سیاسی آن دوران ارائه میکند[۵] که واقعگرایی، مشخصه بارز این آثار است. همچنین بسیاری از آثار او به آلمانی و انگلیسی ترجمه شده[۶] و باعث شهرت او شده است. از این نویسنده کتابهای زیادی از جمله چندین رمان و مجموعه داستان کوتاه بهجای مانده است. افزون بر این او برخی از آثار نویسندگان بزرگ دنیا از جمله فریدریش شیلر و آنتوان چخوف را به فارسی برگردانده است.[۷]
رویکرد
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بزرگ علوی اگرچه در یک خانواده مرفه به دنیا آمده بود، اما نسبت به اقشار آسیبپذیر جامعه احساس مسئولیت میکرد از این رو زمانی که مشغول تدریس بود به روزنامهنگاری نیز پرداخت و همین امر سبب شد که همیشه از وقایع سیاسی و اجتماعی، اوضاع و همچنین خواستهٔ افراد فرودست جامعه مطلع باشد. داستانها و آثار بزرگ علوی همواره نشانهای از وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران را در خود داشته و اعتراض نسبت به وضعیت اجتماعی در آثارش هویدا است.[۸]
مهاجرت
[ویرایش | ویرایش مبدأ]علوی ابتدا در نوجوانی همراه با پدر و برادرش به آلمان مهاجرت کرد و بههمین دلیل، شخصیت ادبیاش، تحتِ تأثیر ادبیات رمانتیک آلمان و نویسندگان اروپایی قرار گرفت و زمانی که در ۲۵سالگی به ایران برگشت، زندگیاش در دو زمینهٔ سیاسی و ادبی برجسته شد.[۹]
در سال ۱۳۳۲ش به دنبال کودتای ۲۸ مرداد، برای بار دوم و همیشه به آلمان مهاجرت کرد. ابتدا در برلین شرقی به سمت استادیاری مشغول بود. سپس در دانشگاه هومبولت برلین بهعنوان استاد ایرانشناسی مشغول به کار شد. آثار بسیاری دربارة ایران و ادبیات فارسی به زبان آلمانی نوشت. همچنین بسیاری داستانها و رمانهای مشهور نویسندگان معاصر ایران را به زبان آلمانی برگرداند. او در سالهای حکومت محمدرضا پهلوی ممنوع القلم بود و آثارش در ایران اجازة انتشار نداشت؛ اما تلاش بسیاری در شناساندن ایران به آلمانیها و اروپاییها ایفا کرد.[۱۰] پس از پیروزی انقلاب نیز، چندین بار بهطور موقت برای انتشار کتابهایش به ایران بازگشت.[۱۱]
گروه رُبعه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]زمانی که علوی تازه از آلمان بازگشته بود و مشغول روزنامهنگاری بود، در سال ۱۳۰۸ش با صادق هدایت که جزء گروههای کمونیستی بود آشنا شد. آن دو به همراه فرزاد مسعود و مجتبی مینوی گروه رُبعه را تشکیل دادند[۱۲] و به فعالیتهای ادبی و سیاسی پرداختند.[۱۳] اعضای این گروه با سبکی نو، داستاننویسی ادبیات فارسی را دگرگون و چشمانداز جدیدی در آن ایجاد کردند.[۱۴]
فعالیت سیاسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]علوی پس از تماشای نمایش «راهزنان» اثر فریدریش شیلر، به آرمانهای سیاسی سوسیالیستی علاقهمند شد.[۱۵] او در سال ۱۳۱۶ش به دلیل پیروی از حزب کمونیسم به همراه ۵۲ نفر از اعضای گروه محاکمه و هفت سال از عمرش را در زندان گذراند. به گفته خواهرش، علوی در دوران زندان بر روی پارچههای ململ داستان مینوشت و خواهرش آنها را همراه لباسهای کثیف به بیرون زندان میآورد.[۱۶]از این رو علوی توانست کتاب «پنجاهوسه نفر» را که دورهٔ خفقان حکومت رضاشاه را روایت میکرد و پیوندی میان ادبیات و سیاست بود را بنویسد.[۱۷]
بهگفتهٔ خودش صادق هدایت او را به دنیای ادبیات و تقی ارانی که از سران حزب توده بود او را به دنیای سیاست کشاند.[۱۸] بزرگعلوی پس از آزادی از زندان به عضویت در کمیتة مرکزی حزب توده درآمد؛[۱۹] ولی همکاری علوی با سران کمیته بهمرور زمان کمرنگ و حتی به خصومت کشید. از این رو در سال۱۳۴۶ش از کمیتهٔ مرکزی استعفا داد و در سال ۱۳۴۷ش نیز از ریاست بخش ایرانشناسی دانشگاه برکنار شد. او دلیل این امر را خصومتهای درونحزبی بیان کرد و تمایل نداشت تسلیم خواستههای آنها شود.[۲۰] در نهایت در سال ۱۳۵۶ش، علوی از حزب توده اخراج شد و خود را کاملاً معطوف به نویسندگی و ادبیات کرد. بعد از انقلاب نیز، در جشنهایی که برای پیروزی انقلاب در سفارت برگزار میشد، شرکت میکرد.[۲۱]
آثار
[ویرایش | ویرایش مبدأ]داستاننویسی در ایران سابقهای طولانی ندارد. تلاشهای بزرگ علوی و همنسلان او موجب شد داستان در ایران در خور توجه شود و آثار پررنگ و تأثیرگذاری خلق گردید.[۲۲] حاصل زحمات بزرگ علوی در عرصههای مختلف ادبیات چندین رمان، مجموعه داستان، ترجمه، آثار پژوهشی و خاطرات، تألیفات به زبان آلمانی، نامهها و داستانهای کوتاه است.[۲۳]
از مهمترین داستانهای بزرگ علوی: «پنجاهوسه نفر» (۱۳۲۱ش)؛ دربارهٔ دوران اسارتش در زندان است، «ورق پارههای زندان» (۱۳۲۰ش)؛ خاطرات زندان و یادداشتهای او است که با وجود ممنوعیت نوشتن در زندان، بر روی هر چیزی که میتوانسته نوشته است، «چمدان» (۱۳۱۳ش)؛ نخستین مجموعهٔ داستانهای کوتاه بزرگ علوی و متأثر از صادق هدایت است، «چشمهایش» (۱۳۲۸ش)؛ علاوه بر نگرش سیاسی برگرفته از عشق و تعهدات اجتماعی و مشهورترین رمان او است که همچنان از آثار ارزنده ادبیات فارسی بهشمار میآید،[۲۴] «دیو» (۱۳۱۰ش)؛ از مجموعه داستانهای انیران که با همکاری صادق هدایت نوشته شده است، «سالاریها» (۱۳۵۷ش)؛ در آلمان نوشته و به چاپ رسانده است، «نامهها و داستانهای دیگر» (۱۳۳۰ش)؛ قصههای کوتاهی است که سبب شد علوی در سال ۱۳۳۲ش مدال شورای صلح جهانی را دریافت کند.[۲۵]
از مهمترین ترجمههای او: آثار برجستهای همچون «حماسه ملی ایران» نوشتهٔ نولدکه، «دوشیزه اورلئان» از فریدریش شیلر؛ «باغ آلبالو» از آنتون چخوف و «کسبوکار میسیز وارن» از جرج برنارد شاو است. بزرگ علوی همچنین کتابهایی را به زبانی آلمانی ترجمه یا نگاشته است. از جمله مهمترین آنها میتوان به «تاریخ و توسعه ادبیات معاصر فارسی» اشاره کرد که در سال ۱۳۴۲ش در آلمان به چاپ رسید. بزرگ علوی در تألیف «فرهنگ آلمانی-فارسی» نیز با اچ. یونگر همکاری داشته است.[۲۶]
علت شهرت بزرگ علوی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
بزرگ علوی را یکی از بزرگترین و أثرگذارترین نویسندگان فارسیزبان دانستهاند که کنار افرادی همچون صادق هدایت و جمالزاده بهعنوان پدران داستاننویسی نوین ایرانی قرار گرفت.[۲۷] در نگاه او عشق از جایگاه ویژهای برخوردار بود، تا آنجا که با حذف آن زندگی، مبارزه، تلاش و فعالیتهای انسان معنای خود را از دست میدهد.[۲۸] در آثارش عمدتاً به اقشار محروم و طبقههای کارگری میپردازد. او را صاحب نثری ساده، بیپیرایه، کاملاً جاافتاده و مجذوبکننده دانستهاند که گاهی در داستانهایش حالتی پازلگونه و جنایی مشهود است. او را از رواج دهندگان ادبیات مهاجرت در داستاننویسی فارسی نیز میدانند.[۲۹]
نظر دیگران دربارهٔ بزرگ علوی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بسیاری از دوستان و پژوهشگران حوزهٔ ادبیات روحیهٔ بزرگعلوی را متضاد با گرایشات حزبی-سیاسی و او را فردی احساساتی با روحیهای لطیف میدانند. از اینرو قرارگرفتن او را در حزب توده بیشتر از روی حس کنجکاوی قلمداد میکنند.[۳۰]
مرگ
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بزرگ علوی تا سن ۹۰ سالگی همچنان نویسندگی میکرد و آثاری را برجای میگذاشت.[۳۱] سرانجام در ۲۸ بهمن سال ۱۳۷۵ بر اثر سکتهٔ قلبی در سن ۹۳ سالگی در برلین درگذشت.[۳۲] مطابق آداب اسلامی بر پیکرش نماز خواندند و در گورستانی در برلین که برای مسلمانان آن شهر است به خاک سپردند.[۳۳]
در تابستان ۱۴۰۱ش، یکی از موزههای شهر برلین با حمایت شهرداری در محله فردریشزهاین، از لوح یادبود بزرگ علوی در خانهای که ۴۰ سال ساکن آن بود، در خیابان Frankfurter Allee 2 پردهبرداری کرد. در لوح یادبود برلین (Berliner Gedenktafel) از برزرگ علوی بهعنوان یکی از «پدران ادبیات مدرن فارسی» یاد شده است.[۳۴]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، دردانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «دربارۀ بزرگ علوی»، در خبرگزاری ایرنا، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت طاقچه، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 4 تیر 1401ش.
- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، دردانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت طاقچه، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، دردانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی کیست؟»، در سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، دردانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت طاقچه، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 5 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی کیست؟»، در سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، دردانشنامه ایران زمین، تاریخ بازید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت طاقچه، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ رادفر، «بزرگ علوی»، در دانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی کیست؟»، در سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «دربارۀ بزرگ علوی»، در خبرگزاری ایرنا، تاریخ بازدید: 26 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 28 تیر 1401ش.
- ↑ «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی کیست؟»، در سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: 25 تیر 1401ش.
- ↑ «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: 24 تیر 1401ش.
- ↑ «تابلوی یادبود بزرگ علوی در برلین»، وبسایت عرشه آنلاین، تاریخ بازدید: 22 شهریور 1401ش.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- «بزرگ علوی»، در سایت ویکی ادبیات، تاریخ بازدید: ۲۴ تیر ۱۴۰۱ش.
- «بزرگ علوی»، در سایت طاقچه، تاریخ بازدید: ۲۴ تیر ۱۴۰۱ش.
- «بزرگ علوی کیست؟»، در سایت فیدیبو، تاریخ بازدید: ۲۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- «دربارهٔ بزرگ علوی»، در خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۱۳ بهمن ۱۳۹۹ش.
- رادفر، ابوالقاسم، «بزرگ علوی»، در دانشنامه ایران زمین، تاریخ بازدید: ۲۴ تیر ۱۴۰۱ش.
- «تابلوی یادبود بزرگ علوی در برلین»، وبسایت عرشه آنلاین، تاریخ انتشار: ۱۴ مرداد ۱۴۰۱ش.
- «نگاهی به زندگی و آثار بزرگ علوی»، در مجله کوروش، تاریخ درج مطلب: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
