پیشنویس:یفتلیها: تفاوت میان نسخهها
project>روح الله حمیدی بدون خلاصۀ ویرایش |
project>روح الله حمیدی بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7. </ref> قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.<ref> کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.</ref> | هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7. </ref> قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.<ref> کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد | یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.</ref> این قوم ابتدا در حوزۀ تاریم، محل تجمع یوچیها سکونت داشتند که بهدلیل هجوم قبایل ترک، در بین سیحون و جیحون سکنی گزیدند و بعدا از آمودریا گذشته و وارد سرزمینهای تخارستان، بلخ و جنوب هندوکش شدند. با ورود یفتلیها به حوزۀ باختر، جنگ بین آنان و کوشانیان که حاکمان منطقه بودند آغاز شد. این جنگ سالها بهطول انجامید تا بالاخره در سال 425م موفق به تسخیر تمام باختر شده و دولت جدید در تخارستان تشکیل دادند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص24.</ref> یکی از طوایف یفتلیها، زاولی بود که در غزنین ساکن شده و این دیار بهنام آنها یعنی زابل و زابلستان نامگذاری شد.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص34.</ref> بعد از فروپاشی امپراطوری یفتلی، در نقاط مختلف افغانستان مثل جاغوری، غزنه، مالستان، میدانوردک، بامیان، غوربند، سرچشمه و کاپیسا حکومتهای محلی تشکیل دادند.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص6.</ref> سلسلۀ شیران بامیان و شاران غرجستان را از بازماندگان یفتلیها دانستهاند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص143.</ref> در حالحاضر بقایای آنها با نام «یفتلیها» در ولایت پامیر بدخشان زندگی میکنند.<ref> نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، 1390ش، ص218.</ref> برخی راچپوتهای هند را نیز از بازماندگان یفتلیان دانستهاند.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل1»، 1394ش، ص14.</ref> | ||
==موقعیت جغرافیایی== | ==موقعیت جغرافیایی== | ||
محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند. خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند. | محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص44.</ref> که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31-32؛ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.</ref> خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص8.</ref> | ||
==نژادشناسی== | ==نژادشناسی== | ||
برخی از دانشمندان یفتلیها را ترک میدانند. بیرونی منشأ آنان را ترکهای تبت در چین دانسته است. | برخی از دانشمندان یفتلیها را ترک میدانند. بیرونی منشأ آنان را ترکهای تبت در چین دانسته است.<ref> حسینی، «سیاست در جامعۀ هزاره از کوشانیها تا جمهوریت»، وبسایت هزارهانترنشنال.</ref> نظریهای بیان میدارد که یفتلیان از نژاد «سیتی» هستند که در این صورت دارای منشأ مشترک با کوشانیان بودهاند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص21. </ref> قبایل یوئهچی (اسلاف کوشانیان و یفتلیان) که از شمال چین به سمت غرب کوچانده شدند، به دو گروه یوئهچیهای بزرگ (کوشانیان) و یوئهچیهای کوچک (یفتلیها) تقسیم شدند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.</ref> | ||
==اقوام و زبانها== | ==اقوام و زبانها== | ||
بنیانگذار امپراطوری یفتلیها یا تخاریها شاه هفتلان بوده است. خیونیها و یفتلیها از یک تبار و دارای روابط خویشاوندی با کوشانیان بوده است. نشانههایی از زبان براهمی، باختری و پهلوی، نامها و القاب شاهان و نامهای سرزمینی آنان نشانگر پیوند عمیق آنان با فرهنگ ایران و هند است. اسناد مکتوبی نیز از دوران یفتلیان در ایالت سینکیانگ چین کشف شده است که به زبان ایرانی خاوری نگاشته شدهاند. | بنیانگذار امپراطوری یفتلیها یا تخاریها شاه هفتلان بوده است. خیونیها و یفتلیها از یک تبار و دارای روابط خویشاوندی با کوشانیان بوده است. نشانههایی از زبان براهمی، باختری و پهلوی، نامها و القاب شاهان و نامهای سرزمینی آنان نشانگر پیوند عمیق آنان با فرهنگ ایران و هند است.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص5.</ref> اسناد مکتوبی نیز از دوران یفتلیان در ایالت سینکیانگ چین کشف شده است که به زبان ایرانی خاوری نگاشته شدهاند.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص7.</ref> | ||
==اقتصاد== | ==اقتصاد== | ||
در عصر یفتلیها با اینکه تجارت چین، هند و ایران هنوز از طریق افغانستان انجام میشد، ولی شهرهای شمال و جنوب هندوکش از رونق افتادند، وضعیت اقتصادی مردم رو به وخامت گذاشت و صنعت گریکو- بودیک دچار انحطاط گردید؛ بههمین دلیل ریشههای نظام فئودالی در امپراطوری یفتلیها شکل گرفت. | در عصر یفتلیها با اینکه تجارت چین، هند و ایران هنوز از طریق افغانستان انجام میشد، ولی شهرهای شمال و جنوب هندوکش از رونق افتادند، وضعیت اقتصادی مردم رو به وخامت گذاشت و صنعت گریکو- بودیک دچار انحطاط گردید؛ بههمین دلیل ریشههای نظام فئودالی در امپراطوری یفتلیها شکل گرفت.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.</ref> | ||
==وضعیت سیاسی== | ==وضعیت سیاسی== | ||
===دوران اقتدار=== | ===دوران اقتدار=== | ||
یفتلیها از اواخر قرن چهارم تا قرن هشتم میلادی بر افغانستان حکمرانی کردند. در زمان یفتلیان، آریانا با گذار از دورۀ آشفتگیِ بعد از کوشانیان، بار دیگر وحدت سیاسی یافت. اوج قدرت یفتلیان در زمان آخشنور بود. وی با شکست پیاپی ساسانیان و تبدیل ساسانی به خراجگذار یفتلیان و انقراض کیداریان، شمال و جنوب هندوکش را متحد ساخته و امرای محلی را تحت عنوان «تگین» در سراسر ایالات یفتلی مقرر ساخت. اقتدار یفتلیان در زمان تورامانا که از طایفۀ زاولی یفتلیان بود، ادامه یافت و او ساکالا (سیالکوت) در پنجاب را مرکز نظامی برای لشکرکشی به هند قرار داده و توانست تا قلب هندوستان پیشروی کند و پادشاهی گوپتا و سایر امرای محلی هند را خراجگذار یفتلیان سازد. او بعد از فتح هند، لقب «مهاراجا» را برای خود انتخاب کرد. میهیرا کولا فرزند تورامانا بعد از پدر بر تخت یفتلیان نشست و کشمیر را فتح کرد. | یفتلیها از اواخر قرن چهارم تا قرن هشتم میلادی بر افغانستان حکمرانی کردند.<ref> رفیعیراد و اکرمی حسن کیاده، «تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی»، 1401ش، ص33.</ref> در زمان یفتلیان، آریانا با گذار از دورۀ آشفتگیِ بعد از کوشانیان، بار دیگر وحدت سیاسی یافت.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، 1398ش، ص30.</ref> اوج قدرت یفتلیان در زمان آخشنور بود. وی با شکست پیاپی ساسانیان و تبدیل ساسانی به خراجگذار یفتلیان و انقراض کیداریان، شمال و جنوب هندوکش را متحد ساخته و امرای محلی را تحت عنوان «تگین» در سراسر ایالات یفتلی مقرر ساخت.<ref> کهزاد، «یفتلی¬ها در آریانا»، 1324ش، ص22.</ref> اقتدار یفتلیان در زمان تورامانا که از طایفۀ زاولی یفتلیان بود، ادامه یافت و او ساکالا (سیالکوت) در پنجاب را مرکز نظامی برای لشکرکشی به هند قرار داده و توانست تا قلب هندوستان پیشروی کند و پادشاهی گوپتا و سایر امرای محلی هند را خراجگذار یفتلیان سازد. او بعد از فتح هند، لقب «مهاراجا» را برای خود انتخاب کرد.<ref> کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص25.</ref> میهیرا کولا فرزند تورامانا بعد از پدر بر تخت یفتلیان نشست و کشمیر را فتح کرد.<ref> کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص26.</ref> | ||
===دوران ضعف و فروپاشی=== | ===دوران ضعف و فروپاشی=== | ||
حکومت یفتلیان، بعد از مرگ میهره کوله، رو به انحطاط گذاشت تا اینکه در سال 568م بهوسیلۀ انوشیروان ساسانی و یورش ترکان شمال بعد از جنگ سغد قسمت اعظم سرزمین آریانا را از دست داد. یفتلیها در زمان گاتفر یا غاتگر و در نتیجۀ جنگ با ایستمی رهبر ترکان شمال، مغلوب شدند و گاتفر از پادشاهی برکنار شد. بعد از او چغانی یا فُغانش رهبری یفتلیان را به دست گرفت. در این زمان جادۀ ابریشم کاملا از تسلط یفتلیان خارج شده و شمال هندوکش میان ساسانیان و ترکان تقسیم شد. | حکومت یفتلیان، بعد از مرگ میهره کوله، رو به انحطاط گذاشت تا اینکه در سال 568م بهوسیلۀ انوشیروان ساسانی و یورش ترکان شمال بعد از جنگ سغد قسمت اعظم سرزمین آریانا را از دست داد.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص33.</ref> یفتلیها در زمان گاتفر یا غاتگر و در نتیجۀ جنگ با ایستمی رهبر ترکان شمال، مغلوب شدند و گاتفر از پادشاهی برکنار شد. بعد از او چغانی یا فُغانش رهبری یفتلیان را به دست گرفت. در این زمان جادۀ ابریشم کاملا از تسلط یفتلیان خارج شده و شمال هندوکش میان ساسانیان و ترکان تقسیم شد.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشه¬های زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل1»، 1394ش، ص8.</ref> | ||
===سیاست خارجی=== | ===سیاست خارجی=== | ||
روابط سیاسی یفتلیان با همسایگان خود ثابت نبوده و همیشه دچار تحول و تغییر میشد. بیشترین نزاعهای یفتلیان با ساسانیان بوده است؛ اما در زمان قباد ساسانی، روابط یفتلیان با وی صلح¬آمیز بوده است. همچنین یفتلیان در سالهای 507- 531م 30 هیئت سیاسی برای برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک به دربار چین فرستادند. | روابط سیاسی یفتلیان با همسایگان خود ثابت نبوده و همیشه دچار تحول و تغییر میشد. بیشترین نزاعهای یفتلیان با ساسانیان بوده است؛ اما در زمان قباد ساسانی، روابط یفتلیان با وی صلح¬آمیز بوده است. همچنین یفتلیان در سالهای 507- 531م 30 هیئت سیاسی برای برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک به دربار چین فرستادند.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص44.</ref> | ||
==شیوۀ زندگی== | ==شیوۀ زندگی== | ||
یفتلیان خرگهنشین، شهری و کوچی بودند و پایتخت تابستانی آنها بدخشان و پایتخت زمستانیشان باختر بوده است؛ در برخی منابع تاریخی پایتخت تابستانی بادیان (به احتمال بلخ، بهدلیل نزدیکی آن به کهندژ یا قندز) و پایتخت سه ماه تابستان آنها نیز پشاور آمده است. | یفتلیان خرگهنشین، شهری و کوچی بودند و پایتخت تابستانی آنها بدخشان و پایتخت زمستانیشان باختر بوده است؛<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.</ref> در برخی منابع تاریخی پایتخت تابستانی بادیان (به احتمال بلخ، بهدلیل نزدیکی آن به کهندژ یا قندز) و پایتخت سه ماه تابستان آنها نیز پشاور آمده است.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص9.</ref> | ||
==باورهای دینی== | ==باورهای دینی== | ||
یفتلیها ابتدا پیرو ربالانواع بودند و خدای آتش و آفتاب را میپرستیدند. در ادامه پیرو آیین برهمنی و میتراپرستی شدند و با بودائیان دشمنی عمیقی داشتند تا جائیکه بسیاری از آثار بودایی را ویران کردند. | یفتلیها ابتدا پیرو ربالانواع بودند و خدای آتش و آفتاب را میپرستیدند. در ادامه پیرو آیین برهمنی و میتراپرستی شدند و با بودائیان دشمنی عمیقی داشتند تا جائیکه بسیاری از آثار بودایی را ویران کردند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.</ref> | ||
==نظام خانواده== | ==نظام خانواده== | ||
در جامعۀ یفتلیها چندشوهری زنان رواج داشته است، گوشههای کلاه زنان و دخمه¬های دوخته¬شده در لباس آنها نشاندهندۀ تعداد شوهرهای هر زن بوده است، زنانی که یک شوهر داشتند، کلاه یکگوش به سر مینهادند. برادران همسر اشتراکی اختیار میکردند. | در جامعۀ یفتلیها چندشوهری زنان رواج داشته است، گوشههای کلاه زنان و دخمه¬های دوخته¬شده در لباس آنها نشاندهندۀ تعداد شوهرهای هر زن بوده است، زنانی که یک شوهر داشتند، کلاه یکگوش به سر مینهادند. برادران همسر اشتراکی اختیار میکردند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
نسخهٔ ۱۲ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۱۳
یفتلیها؛ از سلسله حکومتهای مهم در خراسان قدیم و آسیای میانه.
یفتلیها، یا هیاطله قبایلی بودند که بعد از فروپاشی کوشانیان، حکومتی را در خراسان قدیم و در افغانستان بنا نهادند. یفتلیان در زمان تأسیس حکومت ضعیف بوده و از همسایۀ غربیشان که ساسانیها بودند شکستهایی خوردند. اما با گذشت زمان قدرت زیادی یافتند تا جایی که شاهان ساسانی را تحت نفوذ سیاسی درآورده و به خراجگذار تبدیل کردند.
مفهومشناسی
هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.[۱] قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.[۲]
تاریخچه
یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.[۳] این قوم ابتدا در حوزۀ تاریم، محل تجمع یوچیها سکونت داشتند که بهدلیل هجوم قبایل ترک، در بین سیحون و جیحون سکنی گزیدند و بعدا از آمودریا گذشته و وارد سرزمینهای تخارستان، بلخ و جنوب هندوکش شدند. با ورود یفتلیها به حوزۀ باختر، جنگ بین آنان و کوشانیان که حاکمان منطقه بودند آغاز شد. این جنگ سالها بهطول انجامید تا بالاخره در سال 425م موفق به تسخیر تمام باختر شده و دولت جدید در تخارستان تشکیل دادند.[۴] یکی از طوایف یفتلیها، زاولی بود که در غزنین ساکن شده و این دیار بهنام آنها یعنی زابل و زابلستان نامگذاری شد.[۵] بعد از فروپاشی امپراطوری یفتلی، در نقاط مختلف افغانستان مثل جاغوری، غزنه، مالستان، میدانوردک، بامیان، غوربند، سرچشمه و کاپیسا حکومتهای محلی تشکیل دادند.[۶] سلسلۀ شیران بامیان و شاران غرجستان را از بازماندگان یفتلیها دانستهاند.[۷] در حالحاضر بقایای آنها با نام «یفتلیها» در ولایت پامیر بدخشان زندگی میکنند.[۸] برخی راچپوتهای هند را نیز از بازماندگان یفتلیان دانستهاند.[۹]
موقعیت جغرافیایی
محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود[۱۰] که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند.[۱۱] خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند.[۱۲]
نژادشناسی
برخی از دانشمندان یفتلیها را ترک میدانند. بیرونی منشأ آنان را ترکهای تبت در چین دانسته است.[۱۳] نظریهای بیان میدارد که یفتلیان از نژاد «سیتی» هستند که در این صورت دارای منشأ مشترک با کوشانیان بودهاند.[۱۴] قبایل یوئهچی (اسلاف کوشانیان و یفتلیان) که از شمال چین به سمت غرب کوچانده شدند، به دو گروه یوئهچیهای بزرگ (کوشانیان) و یوئهچیهای کوچک (یفتلیها) تقسیم شدند.[۱۵]
اقوام و زبانها
بنیانگذار امپراطوری یفتلیها یا تخاریها شاه هفتلان بوده است. خیونیها و یفتلیها از یک تبار و دارای روابط خویشاوندی با کوشانیان بوده است. نشانههایی از زبان براهمی، باختری و پهلوی، نامها و القاب شاهان و نامهای سرزمینی آنان نشانگر پیوند عمیق آنان با فرهنگ ایران و هند است.[۱۶] اسناد مکتوبی نیز از دوران یفتلیان در ایالت سینکیانگ چین کشف شده است که به زبان ایرانی خاوری نگاشته شدهاند.[۱۷]
اقتصاد
در عصر یفتلیها با اینکه تجارت چین، هند و ایران هنوز از طریق افغانستان انجام میشد، ولی شهرهای شمال و جنوب هندوکش از رونق افتادند، وضعیت اقتصادی مردم رو به وخامت گذاشت و صنعت گریکو- بودیک دچار انحطاط گردید؛ بههمین دلیل ریشههای نظام فئودالی در امپراطوری یفتلیها شکل گرفت.[۱۸]
وضعیت سیاسی
دوران اقتدار
یفتلیها از اواخر قرن چهارم تا قرن هشتم میلادی بر افغانستان حکمرانی کردند.[۱۹] در زمان یفتلیان، آریانا با گذار از دورۀ آشفتگیِ بعد از کوشانیان، بار دیگر وحدت سیاسی یافت.[۲۰] اوج قدرت یفتلیان در زمان آخشنور بود. وی با شکست پیاپی ساسانیان و تبدیل ساسانی به خراجگذار یفتلیان و انقراض کیداریان، شمال و جنوب هندوکش را متحد ساخته و امرای محلی را تحت عنوان «تگین» در سراسر ایالات یفتلی مقرر ساخت.[۲۱] اقتدار یفتلیان در زمان تورامانا که از طایفۀ زاولی یفتلیان بود، ادامه یافت و او ساکالا (سیالکوت) در پنجاب را مرکز نظامی برای لشکرکشی به هند قرار داده و توانست تا قلب هندوستان پیشروی کند و پادشاهی گوپتا و سایر امرای محلی هند را خراجگذار یفتلیان سازد. او بعد از فتح هند، لقب «مهاراجا» را برای خود انتخاب کرد.[۲۲] میهیرا کولا فرزند تورامانا بعد از پدر بر تخت یفتلیان نشست و کشمیر را فتح کرد.[۲۳]
دوران ضعف و فروپاشی
حکومت یفتلیان، بعد از مرگ میهره کوله، رو به انحطاط گذاشت تا اینکه در سال 568م بهوسیلۀ انوشیروان ساسانی و یورش ترکان شمال بعد از جنگ سغد قسمت اعظم سرزمین آریانا را از دست داد.[۲۴] یفتلیها در زمان گاتفر یا غاتگر و در نتیجۀ جنگ با ایستمی رهبر ترکان شمال، مغلوب شدند و گاتفر از پادشاهی برکنار شد. بعد از او چغانی یا فُغانش رهبری یفتلیان را به دست گرفت. در این زمان جادۀ ابریشم کاملا از تسلط یفتلیان خارج شده و شمال هندوکش میان ساسانیان و ترکان تقسیم شد.[۲۵]
سیاست خارجی
روابط سیاسی یفتلیان با همسایگان خود ثابت نبوده و همیشه دچار تحول و تغییر میشد. بیشترین نزاعهای یفتلیان با ساسانیان بوده است؛ اما در زمان قباد ساسانی، روابط یفتلیان با وی صلح¬آمیز بوده است. همچنین یفتلیان در سالهای 507- 531م 30 هیئت سیاسی برای برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک به دربار چین فرستادند.[۲۶]
شیوۀ زندگی
یفتلیان خرگهنشین، شهری و کوچی بودند و پایتخت تابستانی آنها بدخشان و پایتخت زمستانیشان باختر بوده است؛[۲۷] در برخی منابع تاریخی پایتخت تابستانی بادیان (به احتمال بلخ، بهدلیل نزدیکی آن به کهندژ یا قندز) و پایتخت سه ماه تابستان آنها نیز پشاور آمده است.[۲۸]
باورهای دینی
یفتلیها ابتدا پیرو ربالانواع بودند و خدای آتش و آفتاب را میپرستیدند. در ادامه پیرو آیین برهمنی و میتراپرستی شدند و با بودائیان دشمنی عمیقی داشتند تا جائیکه بسیاری از آثار بودایی را ویران کردند.[۲۹]
نظام خانواده
در جامعۀ یفتلیها چندشوهری زنان رواج داشته است، گوشههای کلاه زنان و دخمه¬های دوخته¬شده در لباس آنها نشاندهندۀ تعداد شوهرهای هر زن بوده است، زنانی که یک شوهر داشتند، کلاه یکگوش به سر مینهادند. برادران همسر اشتراکی اختیار میکردند.[۳۰]
پانویس
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7.
- ↑ کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص24.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص34.
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص6.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص143.
- ↑ نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، 1390ش، ص218.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل1»، 1394ش، ص14.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص44.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31-32؛ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص8.
- ↑ حسینی، «سیاست در جامعۀ هزاره از کوشانیها تا جمهوریت»، وبسایت هزارهانترنشنال.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص21.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص5.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص7.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.
- ↑ رفیعیراد و اکرمی حسن کیاده، «تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی»، 1401ش، ص33.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، 1398ش، ص30.
- ↑ کهزاد، «یفتلی¬ها در آریانا»، 1324ش، ص22.
- ↑ کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص25.
- ↑ کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص26.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص33.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشه¬های زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل1»، 1394ش، ص8.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص44.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص9.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.
منابع
- آریانفر، عزیز، «خاستگاه و ریشه¬های زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزه¬یی) پارسی دری»، وبسایت خراسانزمین، تاریخ انتشار: 16 آبان 1394ش.
- حسینی، عباسعلی، «سیاست در جامعۀ هزاره از کوشانی¬ها تا جمهوریت»، وب¬سایت هزاره¬انترنشنال، تاریخ بازدید: 31 فروردین 1402ش.
- رفیعی¬راد، رضا و اکرمی حسن کیاده، علیرضا، «تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی»، مجلۀ هنر و تمدن شرق، سال دهم، شمارۀ 38، زمستان 1401ش.
- عابد، عبدالجبار، «یفتلی¬ها (هیاطله یا هون¬های سفید)»، مجلۀ تحقیقات کوشانی، ریاست اطلاعات و ارتباطات عامۀ اکادمی علوم افغانستان، شمارۀ 26، 1398ش.
- کهزاد، احمدعلی، تاریخ افغانستان، مطبعۀ دولتی افغانستان، انجمن تاریخ، 1325ش.
- کهزاد، احمدعلی، «در اطراف نام و نژاد یفتلی¬ها»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 3، 1324ش.
- کهزاد، احمدعلی، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، سال پنجم، شمارۀ 6، تیرماه 1326ش.
- کهزاد، احمدعلی، «یفتلی¬ها در آریانا»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 4، اردیبهشت 1324ش.
- کهزاد، احمدعلی، «یفتلی¬ها و فتوحات آنها در هند»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 5، خرداد 1324ش.
- نجفی، علی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، نشریۀ جریان¬شناسی دینی معرفتی در عرصۀ بین¬الملل، شمارۀ 7، تابستان 1390ش.