پیشنویس:یفتلیها: تفاوت میان نسخهها
project>محمدمهدی محمدی بدون خلاصۀ ویرایش |
project>محمدمهدی محمدی |
||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7. </ref> قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.<ref> کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.</ref> | هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7. </ref> قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.<ref> کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.</ref> | ||
==تاریخچه== | ==تاریخچه== | ||
یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.<ref> | یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.</ref> این قوم ابتدا در حوزۀ تاریم، محل تجمع یوچیها سکونت داشتند که بهدلیل هجوم قبایل ترک، در بین سیحون و جیحون سکنی گزیدند و بعدا از آمودریا گذشته و وارد سرزمینهای تخارستان، بلخ و جنوب هندوکش شدند. با ورود یفتلیها به حوزۀ باختر، جنگ بین آنان و کوشانیان که حاکمان منطقه بودند آغاز شد. این جنگ سالها بهطول انجامید تا بالاخره در سال 425م موفق به تسخیر تمام باختر شده و دولت جدید در تخارستان تشکیل دادند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص24.</ref> یکی از طوایف یفتلیها، زاولی بود که در غزنین ساکن شده و این دیار بهنام آنها یعنی زابل و زابلستان نامگذاری شد.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص34.</ref> بعد از فروپاشی امپراطوری یفتلی، در نقاط مختلف افغانستان مثل جاغوری، غزنه، مالستان، میدانوردک، بامیان، غوربند، سرچشمه و کاپیسا حکومتهای محلی تشکیل دادند.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص6.</ref> سلسلۀ شیران بامیان و شاران غرجستان را از بازماندگان یفتلیها دانستهاند.<ref> کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص143.</ref> در حالحاضر بقایای آنها با نام «یفتلیها» در ولایت پامیر بدخشان زندگی میکنند.<ref> نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، 1390ش، ص218.</ref> برخی راچپوتهای هند را نیز از بازماندگان یفتلیان دانستهاند.<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل1»، 1394ش، ص14.</ref> | ||
==موقعیت جغرافیایی== | ==موقعیت جغرافیایی== | ||
محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص44.</ref> که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31-32؛ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.</ref> خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص8.</ref> | محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود<ref> آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص44.</ref> که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند.<ref> عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31-32؛ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.</ref> خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند.<ref> کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص8.</ref> | ||
نسخهٔ ۱۳ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۰۶
یفتلیها؛ از سلسله حکومتهای مهم در خراسان قدیم و آسیای میانه.
یفتلیها، یا هیاطله قبایلی بودند که بعد از فروپاشی کوشانیان، حکومتی را در خراسان قدیم و در افغانستان بنا نهادند. یفتلیان در زمان تأسیس حکومت ضعیف بوده و از همسایۀ غربیشان که ساسانیها بودند شکستهایی خوردند. اما با گذشت زمان قدرت زیادی یافتند تا جایی که شاهان ساسانی را تحت نفوذ سیاسی درآورده و به خراجگذار تبدیل کردند.
مفهومشناسی
هپتر یا هپتل که جمع آن هپتران یا هپتلان بوده و در سکههای بهجامانده از دوران یفتلیان نقش بسته بهمعنای یفتل و یفتالیان و هپترخدای در زبان سریانی یعنی پادشاه یفتلی است.[۱] قبایل یفتلی نیز مثل کوشانیان هرکدام بر سرزمینی حکمرانی میکردند تا اینکه قبیلهای بهنام «اپتل» سایر قبایل را مطیع ساخته و رئیس آن قبیله ملقب به «ایتالیتو» یا «افتالینوس» خود را پادشاه خوانده و سلسلۀ یفتلیان را بنیان نهاد.[۲]
تاریخچه
یفتلیان یا یوئه-چیهای کوچک مدتها در کوههای تبت بهسر بردند تا اینکه حدود سال 385م به باختر رسیده و سپس در اطراف هندوکش پراکنده شدند.[۳] این قوم ابتدا در حوزۀ تاریم، محل تجمع یوچیها سکونت داشتند که بهدلیل هجوم قبایل ترک، در بین سیحون و جیحون سکنی گزیدند و بعدا از آمودریا گذشته و وارد سرزمینهای تخارستان، بلخ و جنوب هندوکش شدند. با ورود یفتلیها به حوزۀ باختر، جنگ بین آنان و کوشانیان که حاکمان منطقه بودند آغاز شد. این جنگ سالها بهطول انجامید تا بالاخره در سال 425م موفق به تسخیر تمام باختر شده و دولت جدید در تخارستان تشکیل دادند.[۴] یکی از طوایف یفتلیها، زاولی بود که در غزنین ساکن شده و این دیار بهنام آنها یعنی زابل و زابلستان نامگذاری شد.[۵] بعد از فروپاشی امپراطوری یفتلی، در نقاط مختلف افغانستان مثل جاغوری، غزنه، مالستان، میدانوردک، بامیان، غوربند، سرچشمه و کاپیسا حکومتهای محلی تشکیل دادند.[۶] سلسلۀ شیران بامیان و شاران غرجستان را از بازماندگان یفتلیها دانستهاند.[۷] در حالحاضر بقایای آنها با نام «یفتلیها» در ولایت پامیر بدخشان زندگی میکنند.[۸] برخی راچپوتهای هند را نیز از بازماندگان یفتلیان دانستهاند.[۹]
موقعیت جغرافیایی
محدودۀ جغرافیای امپراطوری یفتلیان در سدۀ ششم میلادی، تمام آسیای میانه، افغانستان، تمام ترکستان و شمالغرب هند را دربر میگرفت که مرزهای آن از ختن در سینکیانگ چین در شرق تا مرز ساسانیان در غرب و از شمالغرب هند در جنوب تا هفترود (جنوب قزاقستان و قرقیزستان) در شمال گسترده بود[۱۰] که به 40 ایالت تقسیم شده بود و هر ایالت توسط یک امیر تحت عنوان تگین اداره میشد. بلخ، بامیان، بادغیس و سیالکوت از مراکز مهم نظامی بودند.[۱۱] خراسان بهعنوان اسم علم جغرافیایی نیز به دوران یفتلی برمیگردد، آریانای قدیم، خراسان یفتلیان و افغانستان معاصر تقریبا به یک محدودۀ جغرافیای منطبق هستند.[۱۲]
نژادشناسی
برخی از دانشمندان یفتلیها را ترک میدانند. بیرونی منشأ آنان را ترکهای تبت در چین دانسته است.[۱۳] نظریهای بیان میدارد که یفتلیان از نژاد «سیتی» هستند که در این صورت دارای منشأ مشترک با کوشانیان بودهاند.[۱۴] قبایل یوئهچی (اسلاف کوشانیان و یفتلیان) که از شمال چین به سمت غرب کوچانده شدند، به دو گروه یوئهچیهای بزرگ (کوشانیان) و یوئهچیهای کوچک (یفتلیها) تقسیم شدند.[۱۵]
اقوام و زبانها
بنیانگذار امپراطوری یفتلیها یا تخاریها شاه هفتلان بوده است. خیونیها و یفتلیها از یک تبار و دارای روابط خویشاوندی با کوشانیان بوده است. نشانههایی از زبان براهمی، باختری و پهلوی، نامها و القاب شاهان و نامهای سرزمینی آنان نشانگر پیوند عمیق آنان با فرهنگ ایران و هند است.[۱۶] اسناد مکتوبی نیز از دوران یفتلیان در ایالت سینکیانگ چین کشف شده است که به زبان ایرانی خاوری نگاشته شدهاند.[۱۷]
اقتصاد
در عصر یفتلیها با اینکه تجارت چین، هند و ایران هنوز از طریق افغانستان انجام میشد، ولی شهرهای شمال و جنوب هندوکش از رونق افتادند، وضعیت اقتصادی مردم رو به وخامت گذاشت و صنعت گریکو- بودیک دچار انحطاط گردید؛ بههمین دلیل ریشههای نظام فئودالی در امپراطوری یفتلیها شکل گرفت.[۱۸]
وضعیت سیاسی
دوران اقتدار
یفتلیها از اواخر قرن چهارم تا قرن هشتم میلادی بر افغانستان حکمرانی کردند.[۱۹] در زمان یفتلیان، آریانا با گذار از دورۀ آشفتگیِ بعد از کوشانیان، بار دیگر وحدت سیاسی یافت.[۲۰] اوج قدرت یفتلیان در زمان آخشنور بود. وی با شکست پیاپی ساسانیان و تبدیل ساسانی به خراجگذار یفتلیان و انقراض کیداریان، شمال و جنوب هندوکش را متحد ساخته و امرای محلی را تحت عنوان «تگین» در سراسر ایالات یفتلی مقرر ساخت.[۲۱] اقتدار یفتلیان در زمان تورامانا که از طایفۀ زاولی یفتلیان بود، ادامه یافت و او ساکالا (سیالکوت) در پنجاب را مرکز نظامی برای لشکرکشی به هند قرار داده و توانست تا قلب هندوستان پیشروی کند و پادشاهی گوپتا و سایر امرای محلی هند را خراجگذار یفتلیان سازد. او بعد از فتح هند، لقب «مهاراجا» را برای خود انتخاب کرد.[۲۲] میهیرا کولا فرزند تورامانا بعد از پدر بر تخت یفتلیان نشست و کشمیر را فتح کرد.[۲۳]
دوران ضعف و فروپاشی
حکومت یفتلیان، بعد از مرگ میهره کوله، رو به انحطاط گذاشت تا اینکه در سال 568م بهوسیلۀ انوشیروان ساسانی و یورش ترکان شمال بعد از جنگ سغد قسمت اعظم سرزمین آریانا را از دست داد.[۲۴] یفتلیها در زمان گاتفر یا غاتگر و در نتیجۀ جنگ با ایستمی رهبر ترکان شمال، مغلوب شدند و گاتفر از پادشاهی برکنار شد. بعد از او چغانی یا فُغانش رهبری یفتلیان را به دست گرفت. در این زمان جادۀ ابریشم کاملا از تسلط یفتلیان خارج شده و شمال هندوکش میان ساسانیان و ترکان تقسیم شد.[۲۵]
سیاست خارجی
روابط سیاسی یفتلیان با همسایگان خود ثابت نبوده و همیشه دچار تحول و تغییر میشد. بیشترین نزاعهای یفتلیان با ساسانیان بوده است؛ اما در زمان قباد ساسانی، روابط یفتلیان با وی صلحآمیز بوده است. همچنین یفتلیان در سالهای 507- 531م 30 هیئت سیاسی برای برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک به دربار چین فرستادند.[۲۶]
شیوۀ زندگی
یفتلیان خرگهنشین، شهری و کوچی بودند و پایتخت تابستانی آنها بدخشان و پایتخت زمستانیشان باختر بوده است؛[۲۷] در برخی منابع تاریخی پایتخت تابستانی بادیان (به احتمال بلخ، بهدلیل نزدیکی آن به کهندژ یا قندز) و پایتخت سه ماه تابستان آنها نیز پشاور آمده است.[۲۸]
باورهای دینی
یفتلیها ابتدا پیرو ربالانواع بودند و خدای آتش و آفتاب را میپرستیدند. در ادامه پیرو آیین برهمنی و میتراپرستی شدند و با بودائیان دشمنی عمیقی داشتند تا جائیکه بسیاری از آثار بودایی را ویران کردند.[۲۹]
نظام خانواده
در جامعۀ یفتلیها چندشوهری زنان رواج داشته است، گوشههای کلاه زنان و دخمههای دوختهشده در لباس آنها نشاندهندۀ تعداد شوهرهای هر زن بوده است، زنانی که یک شوهر داشتند، کلاه یکگوش به سر مینهادند. برادران همسر اشتراکی اختیار میکردند.[۳۰]
پانویس
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، 1326ش، ص7.
- ↑ کهزاد، تاریخ افغانستان، 1325ش، ج2، ص451.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص24.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص34.
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص6.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص143.
- ↑ نجفی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، 1390ش، ص218.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل1»، 1394ش، ص14.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص44.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31-32؛ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.
- ↑ کهزاد، «هپتلان و خراسان»، 1326ش، ص8.
- ↑ حسینی، «سیاست در جامعۀ هزاره از کوشانیها تا جمهوریت»، وبسایت هزارهانترنشنال.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص21.
- ↑ کهزاد، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، 1324ش، ص25.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص5.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10، فصل2»، 1394ش، ص7.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.
- ↑ رفیعیراد و اکرمی حسن کیاده، «تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی»، 1401ش، ص33.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، 1398ش، ص30.
- ↑ کهزاد، «یفتلیها در آریانا»، 1324ش، ص22.
- ↑ کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص25.
- ↑ کهزاد، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، 1324ش، ص26.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص33.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل1»، 1394ش، ص8.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص44.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص30.
- ↑ آریانفر، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری، بخش10- فصل2»، 1394ش، ص9.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.
- ↑ عابد، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، 1398ش، ص31.
منابع
- آریانفر، عزیز، «خاستگاه و ریشههای زبان چندکانونی و سنتزی (آمیزهیی) پارسی دری»، وبسایت خراسانزمین، تاریخ انتشار: 16 آبان 1394ش.
- حسینی، عباسعلی، «سیاست در جامعۀ هزاره از کوشانیها تا جمهوریت»، وبسایت هزارهانترنشنال، تاریخ بازدید: 31 فروردین 1402ش.
- رفیعیراد، رضا و اکرمی حسن کیاده، علیرضا، «تحلیل تاریخی نقاشی افغانستان از دوران ماقبل تاریخ تا آغاز اصلاحات امانی»، مجلۀ هنر و تمدن شرق، سال دهم، شمارۀ 38، زمستان 1401ش.
- عابد، عبدالجبار، «یفتلیها (هیاطله یا هونهای سفید)»، مجلۀ تحقیقات کوشانی، ریاست اطلاعات و ارتباطات عامۀ اکادمی علوم افغانستان، شمارۀ 26، 1398ش.
- کهزاد، احمدعلی، تاریخ افغانستان، مطبعۀ دولتی افغانستان، انجمن تاریخ، 1325ش.
- کهزاد، احمدعلی، «در اطراف نام و نژاد یفتلیها»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 3، 1324ش.
- کهزاد، احمدعلی، «هپتلان و خراسان»، مجلۀ آریانا، سال پنجم، شمارۀ 6، تیرماه 1326ش.
- کهزاد، احمدعلی، «یفتلیها در آریانا»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 4، اردیبهشت 1324ش.
- کهزاد، احمدعلی، «یفتلیها و فتوحات آنها در هند»، مجلۀ آریانا، سال سوم، شمارۀ 5، خرداد 1324ش.
- نجفی، علی، «تنوع قومی، فرهنگی و زبانی در افغانستان2»، نشریۀ جریانشناسی دینی معرفتی در عرصۀ بینالملل، شمارۀ 7، تابستان 1390ش.