پیشنویس:بهسود
بهسود؛ طایفهای بزرگ از قوم هزاره و نام منطقهای وسیع و پرجمعیت در افغانستان.
بهسود، نام یکی از طوایف بزرگ قوم هزاره است و همچنین نام یک منطقهٔ پرجمعیت در ولایت میدانوردک افغانستان است. امروزه بهسود، از مناطق مهم هزارهنشین با پیشینهای غنی از زندگی کشاورزی و دامداری است. شرایط اقلیمی سخت و زمینهای ناهموار، سبک معیشت سنتی این منطقه را شکل داده، اما نزدیکی به کابل باعث مهاجرتهای فصلی و اشتغال در بخش خدمات شده است. با این حال، مردم بهسود پیوندهای فرهنگی و اجتماعی خود با زادگاه را حفظ کردهاند. ساختار اجتماعی این منطقه بر نظام قبیلهای و روابط خویشاوندی استوار است. سبک زندگی مردم بهسود ترکیبی از مقاومت در برابر طبیعت سخت و انعطاف در برابر تغییرات اجتماعی است. در سالهای اخیر، توجه به آموزش، به ویژه در علوم دینی و دانشگاهی، نشاندهنده تحول در نگرش اجتماعی این جامعه است. منابع طبیعی مانند رود هیرمند و کوههای بابا نهتنها در معیشت، بلکه در فرهنگ و هویت جمعی بهسود نقش اساسی داشتهاند. سبک زندگی در این منطقه، چه در روستاها و چه در تعامل با شهرها، بازتابی از پیوند عمیق با تاریخ، جغرافیا و باورهای مشترک است که قرنها پابرجا مانده است.
نامگذاری بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود نام یکی از اقوام مهم هزاره است[۱] و منطقه بهسود نیز به نام همین قوم است که در آن سکونت دارد. هرچند، سکونتگاه قوم بهسود پراکندگی جغرافیایی بیشتری دارد؛ اما ساکنان اصلی و عمدهٔ بهسود را قوم بهسود تشکیل میدهند. منابع تاریخی، این قوم و بزرگان آن را بیسود و بیسوک نیز گفتهاند.[۲]
تاریخچه بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در گذشته، هزارههای بهسودی در گسترهٔ وسیعی از ولایات لوگر، ننگرهار، کابل و لغمان سکونت داشتند و مناطق تحت نفوذ این خاندان از چهاردهی کابل تا بهسود جلالآباد گسترده بوده است. سیستم آبیاری با نامهای جوی بهسود و جوی خینگوک در چهاردهی کابل از یادگارهای این دوره محسوب میشود.[۳] همچنین «پل بهسود» در ننگرهار، زیستگاه و پیوند این قوم را با شرق افغانستان تأیید میکند.[۴] الگوی سکونت و کوچرَوی این قوم نیز نشاندهندهٔ درک عمیق آنان از شرایط اقلیمی منطقه است. امروزه بازماندگان این نسل در مناطق مختلف هزارهجات پراکندهاند و هر یک بخشی از تاریخ شفاهی و فرهنگی این منطقه را حفظ کردهاند؛[۵] اما هستهٔ اصلی این قوم در ولسوالیهای بهسود میدان وردک ماندگار شده و بیشتر بهعنوان ساکنان هزارستان شناخته میشوند.[۶]
شواهدی وجود دارد که پیش از اعمال سیاستهای سختگیرانهٔ حکومتهای مرکزی بهویژه امیر عبدالرحمان علیه هزارهها، مناطق هزارهنشین از جمله بهسود گسترش بیشتری داشت. در آن زمانها، مناطق مرکزی هزارهجات، از جمله بهسود مرکزی، منطقهٔ ییلاق و کوچ تابستانه این قوم بوده است.[۷] بهسوددر دوران شاهان درانی، بهصورت نسبی مستقل بوده و توسط رهبران آن منطقه اداره میشد. یکی از رهبران قدرتمند بهسود در آن دوره، میر یزدانبخش بود که با قتل او،[۸] قدرت هزارههای بهسود رو به افول نهاد.[۹]
جرقههای قیام دوم علیه عبدالرحمان خان و در واکنش به ستمگری بیش از اندازهٔ فرماندهان و سربازان قوم حاکم از دایزنگی و بهسود شروع شد.[۱۰] در قیام سوم علیه عبدالرحمان خان، یکی از رهبران، میر غلامحسین بیگ، میر بهسود بود.[۱۱] پس از این قیام، عبدالرحمان خان (۱۲۵۹–۱۲۸۰ش) بهسود را بهشدت سرکوب کرد.[۱۲]
جغرافیای بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود با وسعت ۴۱۶۰ کیلومتر مربع، سرزمینی مرتفع است که ویژگیهای کوهستانی شدید مانند قلههای تیز یا درههای عمیق ندارد. ارتفاع آن بین ۳۰۳۰ تا ۳۶۴۶ متر متغیر است. شرایط جغرافیایی این منطقه باعث شده سبک زندگی ساکنان مبتنی بر کشاورزی محدود و دامداری گسترده باشد.[۱۳] بهسود از مناطق طبیعی مهم در هزارهجات است و اقلیم و زیستبوم کمنظیری دارد. این منطقه دارای گردنههای استراتژیک مانند حاجیگک و معادن ارزشمند است. زمینهای کشاورزی، هنوز منبع درآمد برخی اهالی است.[۱۴]
بهسود، سرزمینی کوهستانی است و کوهها و کوتلهای متعدد بر تمام ویژگیهای جغرافیایی آن سیطره دارد. کوه بابا در شمال بهسود، بلندترین کوه این منطقه است و ارتفاع آن بیش از ۵۰۰۰ متر است. کوتلهای سنگسوراخ، راقول، بادآسیاب، سیاهناور و ملایعقوب در این سرزمین دارای اهمیت هستند. کوتل ملایعقوب که رودخانهٔ هیرمند از دامنههای آن عبور میکند، با عظمت خاص خود و هیبت رودخانه هیرمند، منظرهای خیرهکننده و هراسانگیز دارد. این کوتل که تا یکصد سال پیش، خارقول نامیده میشد، با ۱۴ پیچ تند (در اصطلاح محلی: گولایی)، یکی از مسیرهای کوهستانی پرچالش در بهسود است. کوهها و کوتلهای بهسود بهعنوان بخشی جداییناپذیر از هویت فرهنگی و تاریخی این منطقه، همواره مورد توجه کوهنوردان و طبیعتگردان بوده است.[۱۵]
چشمهسارهای بهسود از دامنههای کوهستانی سرچشمه میگیرند و در دو جهت مخالف جریان مییابند. رود هلمند/هیرمند که از منطقهٔ «هزار قاش» یا «هزار چشمه» در کوه بابا سرچشمه میگیرد، به سمت غرب و جنوب غرب جریان دارد و با آبیاری بخشهای وسیعی از مناطق پاییندست، به حوزهٔ مرکز بهسود وارد میشود. رود لخشم و سیاهسنگ در ناحیهٔ گردن دیوال به رود هیرمند میپیوندند و بر حجم آب آن میافزایند. در سوی دیگر، رودهای وادی حصار، برغستان، خرقول، دولتقلی و بخش شمالی کوتل لخشم به سمت شرق جریان دارند و به حوزهٔ سرخ و پارسا میریزند. این رودها در کنار یکدیگر، رود سرخ و پارسا را تشکیل میدهند که نقش کلیدی در پوشش نیازهای آبی مناطق شرقی ایفا میکند.[۱۶] رود هلمند در حدود ۱۳۰۰ کیلومتر طول داشته و در حدود ۴۰ درصد از اراضی افغانستان را زهکشی میکند. تأسیسات آبیاری باستانی و کنونی که در امتداد این رود و شاخههای آن وجود دارند، حکایت از اهمیت آن در کشاورزیِ منطقه دارند.[۱۷] رود لوگر نیز از منطقهٔ کجابعلیا در ولسوالی مرکز بهسود سرچشمه گرفته و در نهایت با رودخانهٔ کابل یکجا میشود.[۱۸]
بهسود، جنگلهای انبوه و درختان بلندقامت ندارد، اما درختچههای چاکه، قرغنه، اولغد (سرخکنه)، انگورک و الترغو بهصورت پراکنده در دامنهها و شیبهای کوهستانی بهسود رشد میکنند. این درختچهها بهدلیل سازگاری با کمآبی و سرمای شدید، گیاهان بومی در بهسود هستند. بوتههای خاردار و گیاهان علفی نیز در دشتها و کوهپایههای بهسود یافت میشوند که نقش مهمی در تأمین سوخت زمستانی ساکنان دارند. همچنین، برخی از این گیاهان در طب سنتی و تغذیه دامها کاربرد دارند.[۱۹]
بهسود، آبوهوای کوهستانی دارد. بارش برف در زمستان، گاه تا ۲ متر ارتفاع میگیرد و بسیاری از مسیرهای ارتباطی را غیرقابل عبور میسازد. در مقابل، فصلهای تابستان و پاییز از آب و هوای معتدل و مطبوعی برخوردارند. دورهٔ رشد گیاهان در این منطقه کوتاه بوده و امکان کشت بیش از یک دوره در سال وجود ندارد و برداشت محصولات کشاورزی پیش از اوایل میزان/مهر انجام نمیشود.[۲۰]
جمعیتشناسی بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]براساس آخرین گزارش رسمی از برآورد جمعیت افغانستان، جمعیت بهسود در ۱۳۹۹ش حدود ۱۸۰/۰۰۰ نفر برآورد شده[۲۱] که بیشتر دهنشین هستند.[۲۲]
نزدیکی به کابل و دسترسی آسان به آن، تحرک اجتماعی بالایی برای ساکنان بهسود ایجاد کرده است و حدود نیمی از جمعیت بهسود بهصورت دائم یا فصلی در کابل زندگی میکنند، در حالی که ارتباط اقتصادی و عاطفی خود را با زادگاهشان حفظ کردهاند. این مهاجرت منجر به شکلگیری شبکههای اجتماعی و شغلی گسترده در کابل شده است، بهطوری که بسیاری از موفقترین تجار و صاحبان مشاغل خدماتی پایتخت ریشه در خانوادههای بهسودی دارند. در سالهای اخیر، دامنهٔ این مهاجرتها به سایر شهرهای افغانستان و کشورهای خارجی گسترش یافته که بهطور عمده ناشی از محدودیت فرصتهای شغلی محلی و دسترسی بهتر به امکانات آموزشی و درمانی در مراکز شهری است. این جابهجاییهای جمعیتی از یکسو باعث کاهش نیروی کار محلی و تغییر الگوهای کشاورزی شده و از سوی دیگر از طریق ارسال حوالهها و انتقال تجارب، به بهبود نسبی وضعیت اقتصادی برخی خانوارها کمک کرده است. همزمان، رفتوآمد مداوم بین بهسود و کابل هویت فرهنگی دوگانهای را در نسل جدید شکل داده که هم از امکانات شهری بهره میبرند و هم با فرهنگ بومی منطقه آشنا هستند. این تعامل پیچیده بین مرکز و پیرامون، موقعیت منحصربهفردی را برای بهسود در میان مناطق هزارهنشین ایجاد کرده که هم چالشها و هم فرصتهای توسعهای ویژهای به همراه داشته است.[۲۳]
سرمایههای فرهنگی در بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]زبان و مذهب
[ویرایش | ویرایش مبدأ]مردم بهسود که همگی شیعه هستند به زبان فارسی دری و گویش هزارگی صحبت میکنند.[۲۴] تعدادی از اسماعیلیه در ولسوالی مرکز بهسود زندگی میکنند.[۲۵] مردم بهسود در ویژگیهای فرهنگی مانند پوشش و آدابورسوم، همانند دیگر جوامع هزاره هستند، سبک زندگی ساده و بیآلایشی دارند و مردمان صلحطلب شناخته میشوند.[۲۶]
غذاهای محلی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بیشتر غذاهای محلی بهسود مبتنی بر محصولات منطقه همچون گندم، جو، لبنیات، روغن و گوشت است. خوراکهای رایج در هزارهجات، در بهسود نیز رایج است؛ مانند آش، اوماج، بلگَو، اوگره، اوشُرَک (پیاوه)، قروتی، نانبته، نانتر، انواع کوچه، ارگوماج، آسیب، قبورداغ، قدید، حلیم، حلوای سرخ، حلوای سفید، چوبجوش، بوسراق، نان ملیده، لتی (او جوشک)، خیگینه، بلگک، شیربرنج، تلخو، دلده، انواع مختلف نان (فتیر، چپاتی، تاوهگی، پنجهکش تنوری، کاک)، نان تیدیگی (قلفی)، نان مغزیتو، آتله، خام پُرته، شیر روغو و گوشت کوچه (نوعی حلیم).[۲۷]
بازیهای محلی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]زندگی اجتماعی مردم بهسود با بازیهای محلی متنوعی همراه بوده است که امروزه بسیاری از آنها به فراموشی سپرده شده است. این بازیها که با امکانات ساده و در فضای باز انجام میشد، به تقویت مهارتهای جسمی و روحی کودکان و نوجوانان کمک میکرد. از جمله این بازیها میتوان به توپدنده، کلاهقاق، شیغیبازی/بُجُلبازی، تیشلهبازی، بولدی و اپو اشاره کرد. بازیهای دیگری مانند سنگسول یا سنگگیرک (مسابقه هدفگیری با سنگ)، خردراز و چشمکورک/چشمپتکان نیز میان کودکان و نوجوانان بهسودی رواج داشت. با گذشت زمان و تغییر سبک زندگی، بسیاری از این بازیها جای خود را به ورزشهای مدرن مانند فوتبال و والیبال دادهاند، اما بازیهای سنتی همچنان بخشی از خاطرات جمعی و هویت فرهنگی مردم بهسود را تشکیل میدهند.[۲۸]
لباس محلی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]پوشاک سنتی مردان بهسودی بهطور عمده از پشم و پارچههای دستباف تهیه میشود. مردان از بالاپوش برک، کورتی برک، واسکت برک، پتلون برک و پایپیچ برک استفاده میکردند که همگی از پارچههای ضخیم و گرم برای مقابله با سرمای شدید زمستانی ساخته میشد. این لباسها بهطور معمول با لونگی/عمامه و کلاههای خامکدوزی شده با گلدوزیهای دستی تزیین و همراه با پیراهن و تنبان پوشیده میشد. لباس زنان بهسودی شامل کلاه عرقچین، کلاه قصبه، چادر کتانی و تافته بود که همراه با شلوار گیبی، پیراهن خالدامن و واسکت قورس پوشیده میشد. این پوشاک، نشاندهندهٔ هویت فرهنگی و هنر دستی زنان بهسود بود. در سالهای اخیر، بهدلیل نزدیکی به کابل و اثرپذیری از زندگی شهری و مهاجرتهای مداوم، پوشش مردان و زنان بهسودی تغییرات چشمگیری کرده است. امروزه لباسهای محلی جای خود را به پوشش متداول شهری داده است و پوشاک سنتی فقط در مراسم خاص یا مناطق دورافتاده دیده میشود.[۲۹]
اقتصاد
[ویرایش | ویرایش مبدأ]کشاورزی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود حاصلخیزترین منطقه هزارهجات است که گندم، ذرت، حبوبات (نخود، عدس، لوبیا) و جو از محصولات اصلی آن بهشمار میروند. با وجود تولید قابلتوجه، تراکم جمعیت بالا باعث شده این منطقه مازاد محصول چشمگیری نداشته باشد. کشاورزی هوشمندانه با وجود اقلیم سرد و ارتفاع زیاد منطقه بهسود، از ویژگیهای مردمان این منطقه است. در الگوی کشت این سرزمین، گندم محصول استراتژیک است و ذرت/جواری، حبوبات و بهویژه دو نوع جو مقاوم به نامهای «کلجو» و «جو مویه»، تنوعبخش کشاورزی بهسود است. مردمان بهسود با هدف تأمین امنیت غذایی همواره به سیستم آبیاری سنتی که مبتنی بر شبکههای دقیق توزیع آب و نیز پیوند ناگسستنی بین کشاورزی و دامداری توجه داشتهاند.[۳۰]
دامداری و صنایع وابسته
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دامداری پایه اصلی معیشت در بهسود است که به شکلی هوشمندانه با شرایط جغرافیایی و فرهنگی منطقه سازگار شده است. این فعالیت به سه بخش اصلی تقسیم میشود:
۱. تولیدات اصلی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- گوسفندداری محور اصلی فعالیتها
- تولید گوشت و مواد اولیه صنایع دستی
- پوستهای باکیفیت برای تولید پوستین (هم مصرف داخلی و هم صادراتی)
- روغن حیوانی مرغوب با شهرت ملی
- قروت (کشک محلی) بهعنوان محصول لبنی پرکاربرد
۲. صنایع وابسته
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- تولید نمد برای پوشش سقفها
- ساخت جوالهای پشمی نگهداری غلات
- ریسمانهای پشمی بادوام
- این محصولات اگرچه سادهاند، اما بسیار کاربردی و منبع درآمد مکمل هستند.
۳. سیستم مدیریت دام
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- کوچنشینی فصلی هوشمندانه
- بهرهبرداری بهینه از مراتع طبیعی
- جابجایی دامها بر اساس تغییر فصل
- دانش بومی غنی در مدیریت پایدار منابع
این سیستم دامداری که حاصل قرنها تجربه است، نشاندهندهٔ هماهنگی کامل مردم بهسود با محیط زیست و توانایی خارقالعادهشان در بهرهبرداری خردمندانه از طبیعت است.[۳۱]
صنایع دستی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]منطقهٔ بهسود در گلیمبافی، نمدسازی، خامکدوزی و تولید لباسهای محلی جایگاه ویژهای دارد. گلیمهای رنگارنگ با نقوش هندسی، نمدهای ضخیم و مقاوم و لباسهای محلی دوخته شده با خامکدوزیهای ظریف، نشان مهارت و ذوق هنری زنان و مردان بهسودی است که نسل به نسل توسعه یافته است. اگرچه در سالهای اخیر برخی از این صنایع دستی تحت تأثیر تغییرات فرهنگی و ورود تولیدات صنعتی قرار گرفتهاند، اما همچنان در برخی مناطق بهویژه در فصول سرد سال یا مناسبتهای محلی و مراسم سنتی، تولید و استفاده از آنها تداوم دارد.
معادن
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود دارای معادن غنی از زمرد، لاجورد، مرمر، سرب، زغال سنگ و آهن است. معدن حاجیگک، یکی از بزرگترین معادن آهن افغانستان، در این منطقه واقع شده است.[۳۲]
الگوی سکونت و معیشت فصلی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ساکنان بهسود بهطور عمده در خانههای گلی و در قطعات پراکنده سکونت دارند و تنها تعداد محدودی از آنان در فصول گرم به مناطق ییلاقی کوچ میکنند. وجود مراتع غنی که تا فصل خزان دوام میآورند، پشتوانهٔ مهمی برای دامداری منطقه محسوب میشود. این منطقه با کمبود شدید پوشش درختی مواجه است و درختان میوه بهدلیل ارتفاع زیاد قابلیت رشد ندارند. درختان پراکنده مانند بید و چنار تنها در حاشیه راهها مشاهده میشوند. کمبود چوب سوخت موجب شده تا ساکنان برای تأمین نیازهای زمستانی خود به جمعآوری بوتهها متکی باشند که این امر بر آسیبپذیری زیستمحیطی منطقه میافزاید.
شبکه راههای ارتباطی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود از طریق چهار جاده اصلی به چهار جهت کشور متصل میشود:
- جاده کابل-گردن دیوال که در ۱۳۰۱ش احداث شد بهسود را از شرق به حصهٔ اول، میدان و کابل و از غرب به پنجاب، لعل، سرجنگل و ولایت غور متصل میسازد.
- جادهٔ بهسود-ناور با طولی حدود صد کیلومتر، بهسود را به غزنی، جاغوری و دیگر نقاط جنوبی مرتبط میکند.
- جاده بهسود-بامیان با طول تقریبی ۱۲۰ کیلومتر، بهسود را از طریق حصه اول به بامیان متصل میکند که مسیر اصلی تردد به مناطق شمالی محسوب میشود.
- راه راقول که از سمت جنوب به ارزگان و قندهار منتهی میشود.[۳۳]
بابه بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بابه بهسود، نماد هویتی قوم بهسود است. فراوانی مزارهای منسوب به او و فرزندانش نشاندهندهٔ عمق نفوذ وی در حافظه جمعی مردم بهسود است.[۳۴] پژوهشگرانی مانند عزیزالله شفق با استناد به نبود نشانههای دقیق از آرامگاه او در کوه قوریخ کابل و وجود شاخههای قومی به همین نام در آسیای میانه، بابه بهسود را فقط یک نماد برای هویت جمعی مردم بهسود میداند، اما برخی دیگر مانند کاظم یزدانی، او را فرمانروایی مقتدر میدانند که بر مناطق وسیعی از جلالآباد تا جیرگی حکمرانی میکرد و الگوی کوچ فصلی بین مناطق گرمسیری و سردسیری را بنیان نهاد.[۳۵] تبارشناسی بابه بهسود نشان میدهد که نسل او از طریق فرزندانی چون فاضلبیگ، مرادبیگ و دولتبای در مناطق مختلف گسترش یافته است. شاخههای متعددی از این تبار در ولسوالیهای ناهور و بهسود حضور دارند.
طایفه بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]برخی محققان، بهسود را از قبایل مغولی معرفی کردهاند؛ بهسود هم در شجرهنامههای مغولی و هم در منابع تاریخی ثبت شده است. بر اساس تحقیقات مایکل کنزی، بهسود از قبایل اصلی تحت حکومت تموچین (چنگیزخان) نبوده، اما گروهی از جنگجویان مغول به مرور زمان در قالب این قبیله سازمان یافتهاند. ولادیمیروف نیز در پژوهشهای خود اشاره کرده که بخشی از نیروهای نظامی مغول پس از استقرار در منطقه، هستهٔ اولیهٔ قوم بهسود را تشکیل دادند. منابع تاریخی نشان میدهد که اصطلاح «ایلات بهسود» به بازماندگان لشکریان دوران تیمور که در اطراف کابل ساکن شدند، اطلاق میشده است. برخی انگارههای هزارگی نشان میدهد که بهسود از نسل مهمترین پسر قبار/قبر اسطورهای است و دیگر قبایل هزاره به پسران دیگر وی منسوب هستند. این روایت نشاندهندهٔ جایگاه ویژه قبیله بهسود در ساختار قومی هزارهها است.[۳۶]
بهسود متشکل از خرده طوایف متعددی است که هر یک ساختار اجتماعی پیچیدهای دارند. طوایف اصلی دولتبای، درویشعلی، ایسام تمور، میزه، نوروز، قبستوم/قبستان، بوالحسن، بورجیگی و جرغی را دربرمیگیرد که هر کدام به زیرشاخههای متعدد تقسیم میشود. این زیرشاخهها به نوبهٔ خود به خانوادههای مهم و تأثیرگذار تقسیم میشود که نقش کلیدی در ساختار اجتماعی منطقه ایفا میکند. چنین ساختار قبیلهای منسجمی اساس نظام اجتماعی و فرهنگی بهسود را تشکیل میدهد.[۳۷]
تقسیمات اداری بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بهسود تا سال ۱۳۰۰ش بهعنوان یک حکومت محلی درجه اول تحت نظارت حکومت کلان دایزنگی فعالیت میکرد و دارای سه بخش مجزای اداری شامل مرکز بهسود، حصهٔ اول بهسود و حصهٔ دوم بهسود بود. حاکم منطقه در مرکز بهسود مستقر بود و دو حصهٔ دیگر تحت مدیریت علاقهدارها اداره میشد. در سال ۱۳۳۸ش با پیوستن پنجاب (مرکز حکومت کلان دایرنگی) به حکومت اعلای بامیان، ولاتی نیز در ساختار اداری منطقه ایجاد شد.
الف) ولسوالی حصه اول بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ولسوالی حصه اول بهسود از غرب به حکومت بهسود، از شمال به منطقه سرخ و پارسا و از جنوب به علاقهداری دایمیرداد در میدان وردک محدود میشود. مساحت این ولسوالی بالغ بر ۱۴۰۰ کیلومتر مربع و دارای ویژگیهای توپوگرافیک کوهستانی است.[۳۸]
جمعیت ولسوالی حصهٔ اول در ۲۰۲۰م ۴۱٬۸۵۰ نفر اعلام شده است.[۳۹]
مرکز این ولسوالی در منطقهٔ گردندیوال بهعنوان چهارراه مهم ارتباطی عمل میکند و نقطه تلاقی راههای کابل-بامیان، کابل-بهسود، پنجاب و ناور-بامیان است. کوتل حاجیگگ در فاصلهٔ ۳۰ کیلومتری گردندیوار علاوهبر اهمیت ترانزیتی، بهدلیل مجاورت با معدن بزرگ حاجیگگ از ارزش اقتصادی ویژهای برخوردار است.[۴۰]
حصهٔ اول بهسود قریهها و مناطق مهم از جمله دره سیاهسنگ، دهن جودرک و قولخویش را در برمیگیرد. منطقه قولخویش بهسود از دامنههای شرقی کوه بابا آغاز میشود و تا درهٔ ترکمن و کوتل حاجیگک امتداد دارد. دیگر مناطق این ولسوالی عبارت است از:
- درهٔ حصار: شامل دهن حصار، سرپل، میانه قشلاق، سرکورد، پشت کافری، چهار سیاب، سرخ گُلک، سرحصار و امام هشتم؛
- درهٔ برغستان: مشتمل بر قریههای رحمت (رامت)، یاری، دومنی، سرلر، طور، خوشک، خلقی، کوچک، ساقی و میخک؛
- عیدک (ایدک): متشکل از عیدک بالا و عیدک پایین؛
- درهٔ چولی و ارگین (سرخک): شامل بوم چولی، قاش چولی، دشت، دشت ژاله، کوجک، دوسه، آدره و دیگر مناطق؛
- شنیه (شینیه): از مناطق سرسبز قولخویش با قریههایی مانند باریکی، قلعه عسکری، بالا قلعه، قاش و بوم؛
- خارقول و خارزار: شامل قلعه جانی، خان محمد، شاه قل، کاه خانه، حاجی گگ، بالا قلعه، آب نقره و درنقره دیوار؛
- دهن لخشان (دان لخشوم): نقطه اتصال قولخویش به مرکز ولسوالی، شامل مناطق میانه، شنیه، خارقول و دولت قولی؛
- شامزید و اورکبک: واقع در جنوب شنیه با قریههای سرقول، بایا، منبر، شیونه سیدو و بوم؛
- دولت قولی: شامل دلخک بالا و پایین، اروکوجی، ده مستاه، دره بید، غوجورک، قیچق و برغستان.[۴۱]
ب) ولسوالی مرکز بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ولسوالی مرکز بهسود، با مساحت ۲۱۹۸ کیلومتر مربع و ارتفاع ۲۹۷۵ متر از سطح دریا، از شرق با ولسوالی حصه اول بهسود، از شمال و غرب با ولایت بامیان و از جنوب با ولایت غزنی همجوار است.[۴۲] ولسوالی مرکز بهسود از نظر جغرافیای طبیعی سرزمینی ناهموار است. سلسلهجبال بابا در شمال این منطقه قرار دارد. کوتل (گردنه) ملایعقوب رفیعترین و معروفترین کوتلی است که در غرب ولسوالی قرار دارد.[۴۳] واحدهای اداری ولسوالی مرکز بهسود در منطقهای بهنام «مرکز» قرار دارد.[۴۴] مرکز بهسود فاقد شهر و جمعیت شهرنشین است.[۴۵]
طبق آخرین گزارش رسمی از برآورد جمعیت افغانستان، جمعیت ولسوالی مرکز بهسود در ۱۴۰۰ش، ۱۳۷۲۰۸ نفر برآورد شده[۴۶] که همگی دهنشین هستند.[۴۷]
کوه بیرون، قریهٔ عوض، قریهٔ زریافته، جمبود، میرشادی، گردم بندشوی، سرخآباد، راموز، پیتاب دهمردگان، قریهٔ مَرَگ، قرهقول، میربچهقول، قوم دهقان، سنگ شانده، قمبر علی هلمند، قمبر علی کجاب، راقول چهلستون، زردسنگ دوست، خلیل و خواجه حسن، زیرات بهادر، سفید دیوار خوانه بیان، قریة مَرَگ عمرک، چولی، بابکه، تاله ده، سراب چولی (سر سهراب)، عطای پل افغانان، قرخ خوردی و بادآسیاب، مناطق ولسوالی مرکز بهسود را تشکیل میدهند.[۴۸] این مناطق، هر کدام مشتمل بر قریهها و قصبات بسیار است، برای مثال، منطقهٔ کوه بیرون، مشتمل بر ۴۷ قریه است و هر قریهای ممکن است مشتمل بر چندین ده باشد.[۴۹]
اُوجَی کجاب یکی از مناطق مهم دینی و تاریخی در ولسوالی مرکز بهسود است و در جلگهٔ وسیعی واقع شده است. چَمنزاری به وسعت ۵/۲ در ۵/۱ کیلومتر در جنوب قلعه وجود دارد که رود باریکی از آن عبور میکند. در شمالشرق اوجی نیز علفزار بزرگی است که اهالی از آن استفاده میکنند. در شمال اوجی قلعهٔ برکت، راشک، کفشک و مرکز ولسوالی بهسود قرار دارد. در غرب اوجی مناطق و روستاهای بابکه بنامهای نوروئیست، گلزار، کتهسنگ، باریکی، بامسرای و منطقه «سنگشانده» بنامهای جویزنگی، چهاردسته، میانهده، چپرسوخته، قلاختیار، قلبنده، شنیه، سرخسنگ، کهنهقلعه، هشتدرخت و سرخآباد قرار گرفته است. در شرق اوجی نیز کوه بلندی بهنام کوهسفید واقع شده و پشت آن نیز روستاهای کجاب سفلی واقع شدهاند.[۵۰]
در مناطق مختلف مرکز بهسود ۸۶۵ باب مسجد و حسینیه وجود دارد که بهعنوان نهادهای اجتماعی و آموزشی، نقش محوری در شکلدهی به سبک زندگی دینی مردم ایفا میکنند. حضور گسترده این مراکز موجب تقویت هویت مذهبی، ترویج ارزشهای اسلامی و ایجاد شبکههای اجتماعی حول محور فعالیتهای دینی شده است که به وضوح در مناسبتهای مذهبی و الگوی معیشت روزمره ساکنان قابل مشاهده است.[۵۱]
معدن سرب منطقة مَرَک در ولسوالی مرکز بهسود از جمله معادن این ولسوالی است. در کتاب شناسنامهٔ افغانستان از معدن گرافیت بهسود نیز یاد شده؛ اما موقعیت دقیق آن مشخص نیست.[۵۲]
طبق گزارش ۱۳۹۹ش وزارت معارف افغانستان، ولسوالی مرکز بهسود دارای ۹۵ مرکز آموزش عمومی است که ۱۵۶۳۴ نفر شامل ۸۸۹۰ پسر و ۶۷۴۴ دختر را آموزش میدهند. از این ۹۵ مرکز شامل ۲۸ مکتب (مدرسه) ابتدایی، ۲۹ مکتب متوسطه، ۳۶ لیسه (دبیرستان)، ۱ دار العلوم (متوسطهٔ علوم اسلامی) و یک مرکز حمایتی تربیت معلم است.[۵۳]
مدارس علمیهٔ فیضیه (آب شینیه هلمند)، محمد رسولالله (دشتک تاجیکان)، رسول اکرم (دهن آبشار تگاب راموز)، جواد الأئمه (میخ کره)، امام محمدباقر (آب موشک)، سجادیه (مهرخانه)، آیتالله حاج آخوند کوهبیرونی (تگاب برخانه کوه بیرون)، ولیعصر (سرخآباد)، سجادیه (سنگ شانده)، قرهقل (قرهقل)، حضرت رسول اکرم (ممرک قوم دهقان)، ولی عصر (دشت مزار)، مهدیه (کجاب علیا)، امام محمدباقر (مرکز ولسوالی)، مهدیه (سر بلاق کوه بیرون) و مدرسه و حسینیه محمدیه (کمرک قوم دهقان)، از جمله مدارس علمیه فعال در ولسوالی مرکز بهسود هستند.[۵۴]
جاذبههای گردشگری بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اژدهای بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اژدهای بهسود یکی از شگفتانگیزترین پدیدههای زمینشناسی افغانستان با رنگآمیزی طبیعی سنگها (سرخ، زرد و سفید) است. اژدهای بهسود از دیدگاه علمی، یک سازهٔ سنگی آتشفشانی به طول حدود ۱۷۰ متر با سنگهای تور مانند و شکننده است که در بخش فوقانی آن برجستگیهای سطحی با حفرههای عمیق قابل مشاهده است. از منظر زمینشناختی، این پدیدهٔ طبیعی حاصل فرآیندهای رسوبی و انحلال مواد آهکی در آبهای زیرزمینی است که در تماس با اکسیژن هوا به تدریج رسوب کرده و اشکال خاصی را پدیدآوردهاند. در اطراف اژدهای بهسود، مواد کریستالی شبیه به فسیلهای آمونیاک، منابع سرب و همچنین چشمههای آبگرم حاوی ماد معدنی وجود دارد. در باورهای محلی، این پدیده بهعنوان بقایای موجودات افسانهای تفسیر شده که توسط امام علی نابود شده است. مشابه این باور در منطقه بامیان نیز وجود داشته است، با این تفاوت که در دوران پیش از اسلام، اسطوره نابودی این موجودات به بودا نسبت داده میشده و پس از اسلام، این نقش به امام علی منتقل شده است. بخشی از این سنگها بهعنوان زیارتگاه مورد احترام قرار گرفته و خاک برخی حفرههای آن در طب سنتی برای درمان بیماریها استفاده میشود.[۵۵]
بادآسیاب
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در منطقه مرکزی بهسود، محلی موسوم به بادآسیا دارای چندین آسیاب بادی قدیمی است که بر فراز نقطهای مرتفع جای گرفته است. فناوری ساخت آسیابهای بادی در قرن سوم هجری از چین به افغانستان انتقال یافته است. حضور این آسیابها در بهسود نشاندهندهٔ نقش این منطقه در شبکه تبادلات فناورانه و فرهنگی دوران کهن است. در بستر مطالعات قومنگاری، این آثار بهعنوان شواهدی ملموس از شیوههای معیشتی گذشتگان است و حفظ آن بهعنوان بخشی از میراث فرهنگی ناملموس، میتواند در شناخت بهتر تاریخ فناوری و سبک زندگی سنتی در منطقه بهسود نقش مهمی ایفا کند.[۵۶]
غارهای طبیعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]یکی از چشماندازهای منحصربهفرد بهسود، غارهای طبیعی واقع در دامنههای کوه حصار است که منبع اصلی دریاچهٔ حصار بهشمار میروند. این غارها نهتنها از نظر زیباییشناسی و طبیعتگردی جذاب هستند، بلکه بهدلیل برخورداری از آب فراوان در تمام طول سال، بهویژه در زمستان و بهار، از اهمیت اکولوژیک و اقتصادی بالایی برخوردار هستند. حجم آب این غارها در فصول پربارش به حدی است که تمامی نقاط وادی حصار را فرا میگیرد. آب خروجی از این غارها از طریق نهرهای متعددی که توسط ساکنان محلی احداث شدهاند، به نقاط مختلف هدایت میشود. بخشی از این آب به زمینهای هموار وادی حصار، بخشی به مناطق نیمهبلند و بخش دیگر به ارتفاعات بالاتر جریان مییابد و امکان کشاورزی و سکونت در این مناطق را فراهم میکند.[۵۷]
بهسود در روایات تاریخی و سفرنامهها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]موقعیت استراتژیک بهسود در تقاطع محورهای ارتباطی کابل-پنجاب و غزنی-بامیان، موجب شده است این منطقه در طول تاریخ میزبان شمار زیادی از مسافران، سیاحان و شخصیتهای برجسته باشد. اسناد و یادداشتهای باقیمانده از این مسافران، منابع مهمی برای مطالعات جغرافیایی، زیستمحیطی و انسانشناسی در منطقه بهسود محسوب میشوند.[۵۸]
ابنبطوطه در سفرنامهٔ خود، از منطقهٔ بهسود و اکرام شیخ صالح معروف به اتا اولیا (آته ولی) یاد کرده و او را سرسلسلهٔ قوم بیسوک (بهسود) دانسته است.[۵۹] اصطخری به شباهت ساکنان این مناطق با ترکها از نظر لباس و زبان اشاره کرده است.[۶۰] میرعلیاصغر شعاع در ۱۳۲۵ش به توصیف دقیق مناظر طبیعی بهسود پرداخته است. از دیدگاه این نویسنده، دامنههای سرسبز و پوشش گیاهی مخملگونهٔ منطقه، فضایی روحنواز ایجاد کرده است. در نوشتههای وی به فعالیتهای کشاورزی در مرتفعترین و صعبالعبورترین مناطق اشاره شده که نشانگر تعامل سازندهٔ ساکنان با محیط طبیعی است. سیدمحمدابراهیم عالمشاهی در سفرنامهٔ «برویم پنجاب» (۱۳۳۱ش)، طلوع خورشید را در این منطقه به تصویر کشیده که با رنگآمیزی سرخگونه و حرکت آرام از میان کوههای سهگانه همراه است. این نویسنده این منظره را به تاجگذاری طبیعت بر فراز قلل کوهستانی تشبیه کرده است. دینمحمد مضطر در سفرنامه خود به توصیف پدیدههای زمینشناختی بهسود توجه ویژهای داشته است. وی از دامنههای پوشیده از گلهای سرخ کوه بابا یاد میکند که در میان ساختارهای صخرهای و کوهستانی منطقه قرار گرفتهاند. این تضاد میان لطافت پوشش گیاهی و صلابت سنگها، از دیدگاه وی نشانگر هنرنمایی طبیعت در خلق مناظر بدیع است.[۶۱]
برخی مشاهیر بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- سیدمحمدسرور مشهور به واعظ بهسودی: عالم دینی برجسته و فعال فرهنگی-اجتماعی در افغانستان.[۶۲]
- محمدباقر فاضلی بهسودی: مرجع تقلید و استاد علوم دینی در حوزه علمیه قم.[۶۳]
- واعظزاده بهسودی: مرجع تقلید و استاد علوم دینی در حوزه علمیه کابل.[۶۴]
- محمداسماعیل مبلغ: نماینده پارلمان در دوران ظاهر شاه، فیلسوف و نویسنده «دین تریاک نیست».
- سلیمان یاری: از نخستین نمایندگان هزاره در پارلمان افغانستان.
- میر یزدانبخش بهسودی: رهبر مقاومت هزارهها در سدهٔ نوزدهم در دورهٔ سلطنت دوست محمدخان.
- آغی یزدانبخش: همسر و همراه رزمی میر یزدانبخش.[۶۵]
- محمدکریم خلیلی: سیاستمدار و معاوندوم رئیسجمهور افغانستان در دوره جمهوری اسلامی افغانستان و دبیرکل حزب وحدت اسلامی افغانستان.[۶۶]
- محمد محقق: دبیرکل حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان.[۶۷]
- روحالله نیکپا: ورزشکار المپیکی و دارندهٔ مدال جهانی.[۶۸]
- سید محمدظاهر محقق اُوجَی: عضو شورای عالی نظارت حزب وحدت اسلامی افغانستان و دبیرکل سازمان نیروی اسلامی افغانستان.
- سید میرحسین فصیحی: از بنیانگذاران سازمان نیروی اسلامی افغانستان.[۶۹]
- خادم حسین کوهبیرونی معروف به «حاج آخوند کوه بیرونی»: فقیه و مؤسس مدارس دینی در افغانستان.[۷۰]
- غلامرضا زریافته معروف به حاج آخوند زریافته: فقیه و استاد حوزه علمیه در بهسود.[۷۱]
- عزیزالله شفق: روشنفکر، شاعر و مبارز انقلابی علیه رژیمهای استبدادی افغانستان.[۷۲]
- علیرضا آساهی: قهرمان پرورش اندام افغانستان و دارنده مدال طلای جهانی.[۷۳]
چالش کوچیها و مردم محلی در بهسود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در یکونیم قرن اخیر منطقهٔ بهسود شاهد تنشهایی میان کوچیها و دهنشینان بوده است. در عصر عبدالرحمانخان، حکومت مرکزی با هدف کنترل هزارهجات، از کوچهای فصلی قبایل پشتون بهعنوان ابزاری برای نظارت و فشار استفاده کرد. این سیاست با مصادرهٔ اراضی متعلق به ساکنان بومی و واگذاری غیرقانونی حق بهرهبرداری از مراتع به کوچنشینان همراه بود. چنین اقداماتی که بدون در نظرگرفتن حقوق عرفی و قانونی مالکان اصلی زمین صورت پذیرفت، بنیانگذار شکافی عمیق در روابط میان جوامع محلی و کوچنشینان شد. این رویه در گذر زمان به تداوم مناقشات دامن زده و تا امروز بهعنوان عاملی تعیینکننده در شکلگیری تنشهای منطقه ایفای نقش کرده است. هرسال با آغاز فصل کوچ، گزارشهایی از درگیریهای مسلحانه، تخریب محصولات و آتشزدن خانههای مردم بومی توسط کوچیها منتشر میشود. در سال ۱۴۰۴ش نیز این تنشها بهدلیل خشکسالی شدید و کمبود منابع، گسترش یافته است. ورود گروههای سازمانیافته کوچی با تجهیزات سنگین نظامی، ناامنی را تشدید کرده و معیشت کشاورزان و دامداران محلی را تهدید میکند. نبود راهکارهای حقوقی شفاف و سوءاستفاده سیاسی از این تنشها، چرخه خشونت را تداوم بخشیده و ثبات منطقه را با خطر مواجه کرده است.[۷۴]
پدیده تجاوز و اشغال زمینهای مردم بهسود توسط گروههای کوچی در طول دو دهه حکومت جمهوری اسلامی افغانستان، با تاکتیکهای جدید ادامه پیدا کرد. سیاستهای دولتی در این دوره اگرچه در ظاهر متضمن حل مسالمتآمیز اختلافات بود، اما در عمل نتوانست از تکرار این تجاوزات جلوگیری کند. وعدههای مکرر دربارهٔ اسکان کوچیها و تعیین مرزهای مشخص برای جلوگیری از تعارضات، بهطور عمده بهدلیل نبود اراده سیاسی و ضعف در اجرا، بینتیجه ماند. این در حالی بود که مردم بهسود با تکیه بر شیوههای مقاومت مدنی، سازماندهی گروههای دفاعی محلی، برگزاری اعتراضات گسترده در کابل و افشای جنایات کوچیها در رسانهها، صدای مقاومت خود را به جهان رساندند. آنها با وجود محاصره اقتصادی، تهدیدهای امنیتی و کشتهدادنهای فراوان، حاضر نشدند سرزمین اجدادی خود را واگذار کنند.[۷۵]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۲ش، ص128.
- ↑ نایل، سرزمین و رجال هزارهجات، ۱۳۹۵ش، ص82.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامهٔ هزاره، ویراست دوم، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۱۰۵۷–۱۰۵۸.
- ↑ «نگاه کوتا به تشکیلات، جغرافیا و… بهسود (3)»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامهٔ هزاره، ویراست دوم، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۱۰۵۷–۱۰۵۸.
- ↑ «نگاه کوتا به تشکیلات، جغرافیا و… بهسود (3)»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزارهها، ۳۹۰ش، ص190.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۲ش، ص291.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص49.
- ↑ توحیدی و نوری، تاریخ افغانستان، ۱۳۹۴ش، ص274.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۲ش، ص221.
- ↑ نایل، سرزمین و رجال هزارهجات، ۱۳۹۵ش، ص83.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص47.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۲.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۹۴.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص80-۸۶.
- ↑ پژوهشگران دایرة المعارف ایرانیکا، همسایه نزدیکتر از خویش: افغانستان؛ از ویژگیهای طبیعی تا خصوصیات انسانی، ۱۳۸۷ش، ص8.
- ↑ فرهنگ، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، ۱۳۸۰ش، ص125.
- ↑ یزدانی، پژوهشی در تاریخ هزارهها، ۱۳۹۰ش، ص191.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص47.
- ↑ «برآورد نفوس کشور:١٣٩٩»، وبسایت اداره احصائیه مرکزی افغانستان.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، ۱۳۸۱ش، ص23، جدول 13.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۲.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، ۱۳۸۱ش، ص256.
- ↑ شفق خواتی، «اسماعیلیه در افغانستان» وبگاه پرتال علوم انسانی.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص47.
- ↑ شهرستانی، «غذاهای هزارگی هفت دهه قبل»، وبسایت فرهنگ هزاره.
- ↑ صمیمی، خورشید بهسود، 1393ش، ص91.
- ↑ «درباره قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص۴۷–۴۹.
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص۴۷–۴۹.
- ↑ «درباره قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۹۵.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامهٔ هزاره، ویراست دوم، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۱۰۵۷–۱۰۵۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، دانشنامهٔ هزاره، ویراست دوم، ۱۳۹۷ش، ج۱، ص۱۰۵۷–۱۰۵۸.
- ↑ پولادی، هزارهها:تاریخ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، عرفان، ۱۹۸۹م. ص. ۷۸–۷۹
- ↑ میتلند، تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ۱۳۷۶ش، ص47.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۲.
- ↑ «برآورد نفوس کشور:١٣٩٩»، وبسایت اداره احصائیه مرکزی افغانستان.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۳–۸۷.
- ↑ «درباره قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ پروژه مطالعات دیموگرافی اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان: معرفی واحدهای اداری محلی، ۱۳۵۳ش، ج 1، ص160.
- ↑ نایل، ساختار طبیعی هزارهجات، ۱۳۸۱ش، ص91.
- ↑ پروژه مطالعات دیموگرافی اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان: معرفی واحدهای اداری محلی، ۱۳۵۳ش، ج1، ص160.
- ↑ اداره ملی احصائیه و معلومات، برآورد نفوس کشور ۱۴۰۰، ۱۴۰۰ش، ص23.
- ↑ «نگاه کوتا به تشکیلات، جغرافیا و… بهسود (3)»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، ۱۳۸۱ش، ص23، جدول 13.
- ↑ پروژه مطالعات دیموگرافی اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان: معرفی واحدهای اداری محلی، ۱۳۵۳ش، ج1، ص161 تا 179.
- ↑ پروژه مطالعات دیموگرافی اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان: معرفی واحدهای اداری محلی، ۱۳۵۳ش، ج1، ص161 تا 163.
- ↑ صمیمی، خورشید بهسود، 1393ش، ص89.
- ↑ «لیست کامل قریهها، مساجد و حسینیههای مرکز بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود
- ↑ دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، ۱۳۸۱ش، ص60.
- ↑ آمریت تحلیل احصائیه و معلومات وزارت معارف افغانستان، پروفایل معارف وردگ. ۱۳۹۹ش.
- ↑ امینی، «تاریخ تحولات حوزههای علمیه شیعه در افغانستان در صدسال اخیر»، بیتا، ص147 تا 152.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۵ش، ص۲۴–۲۵.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۵ش، ص۸۶.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۶–۸۷.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۷–۸۹.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۲ش، ص142.
- ↑ «شناخت بیشتر از تاریخ و محل زیست و زندگی بابه بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارجات، ۱۳۷۹ش، ص۸۷–۸۹.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۸۵ش، ص۳۸۵.
- ↑ «زندگینامه حضرت آیت الله العظمی فاضلی بهسودی»، وبسایت مجمع فرهنگی و اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ «زندگینامه حضرت آیت الله العظمی واعظزاده بهسودی»، وبسایت مجمع فرهنگی و اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ش.
- ↑ «درباره قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ شفایی، جریانشناسی تاریخ افغانستان معاصر، 1393ش، ص270-342.
- ↑ «کنگره سراسری حزب وحدت اسلامی مردم افغانستان برگزار شد»، وبسایت روزنامه افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: 22 آبان 1390ش.
- ↑ «درباره قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ غرجستانی، تاریخ هزاره و هزارستان، 1989م، ص242؛ ناصری داوودی، مشاهیر تشیع در افغانستان، 1380ش، ج3، ص157.
- ↑ «زندگینامه آیت الله حاج آخوند کوه بیرونی»، وبسایت افق اندیشه.
- ↑ «زندگینامه حضرت آیةالله حاج آخوند زریافته»، وبسایت افق اندیشه.
- ↑ «زندگینامه عزیزالله شفق، نویسنده: حاج کاظم یزدانی»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ «زندگینامه علیرضا آساهی: از خطه بهسود تا افتخارات جهانی»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ «تنش میان کوچیها و مردم محل در مناطق مختلف بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
- ↑ «گذشته و حال کوچیگری در افغانستان»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آمریت تحلیل احصائیه و معلومات وزارت معارف افغانستان، پروفایل معارف وردگ، کابل، وزارت معارف افغانستان، ۱۳۹۹ش.
- اداره ملی احصائیه و معلومات، برآورد نفوس کشور ۱۴۰۰ش، کابل، اداره ملی احصائیه و معلومات، ۱۴۰۰ش.
- امینی، عبدالحسین، «تاریخ تحولات حوزههای علمیه شیعه در افغانستان در صدسال اخیر»، قم، مدرسه عالی فقه و معارف اسلامی، بیتا.
- «برآورد نفوس کشور:۱۳۹۹»، وبسایت اداره احصائیه مرکزی افغانستان، تاریخ بازدید: ۲۰ تیر ۱۴۰۴ش.
- پروژه مطالعات دیموگرافی اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، اتلس قریههای افغانستان: معرفی واحدهای اداری محلی، کابل، اداره مرکز احصائیه صدارت عظمی، ۱۳۵۳ش.
- پژوهشگران دایرة المعارف ایرانیکا، همسایه نزدیکتر از خویش: افغانستان؛ از ویژگیهای طبیعی تا خصوصیات انسانی، ترجمة سعید ارباب شیروانی و هوشنگ اعلم، تهران، کتاب مرجع، ۱۳۸۷ش.
- پولادی، حسن، هزارهها: تاریخ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد، تهران، انتشارات عرفان، ۱۹۸۹م.
- «تنش میان کوچیها و مردم محل در مناطق مختلف بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۴ ژوئن ۲۰۲۵م.
- توحیدی، محمدعلی، و نوری، موسی، تاریخ افغانستان، کابل، جامعة المصطفی العالمیة- نمایندگی افغانستان- کابل، ۱۳۹۴ش.
- جمعی از نویسندگان، آشنایی با مذهب شیعه، قم، مؤسسه دارالاعلام مدرسه اهل البیت، ۱۳۹۸ش.
- جمعی از نویسندگان، دانشنامهٔ هزاره، ویراست دوم، بیناد دانشنامه، ۱۳۹۷ش.
- خاوری، محمدتقی، مردم هزاره و خراسان بزرگ، تهران، عرفان، ۱۳۸۵ش.
- «دربارهٔ قول خویش؛ مربوط ولسوالی حصه اول بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگ-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۱۰ اکتبر ۲۰۲۳م.
- دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، تهران، عرفان، ۱۳۸۱ش.
- زکریا، «معرفی هریک از مناطق و بخشهای قول خویش»، وبلاگ قول خویش زیبا، تاریخ درج مطلب: ۲ بهمن ۱۳۹۵ش.
- «زندگینامه آیت الله حاج آخوند کوه بیرونی»، وبسایت افق اندیشه، تاریخ درج مطلب: ۵ دی ۱۴۰۰ش.
- «زندگینامه حضرت آیةالله حاج آخوند زریافته»، وبسایت افق اندیشه، تاریخ درج مطلب: ۱۱ دی ۱۴۰۱ش.
- «زندگینامه حضرت آیت الله العظمی فاضلی بهسودی»، وبسایت مجمع فرهنگی و اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ش.
- «زندگینامه حضرت آیت الله العظمی واعظزاده بهسودی»، وبسایت مجمع فرهنگی و اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۱ مهر ۱۴۰۲ش.
- «زندگینامه عزیزالله شفق، نویسنده: حاج کاظم یزدانی»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۱۸ نوامبر ۲۰۲۳م.
- نائل، حسین، سرزمین و رجال هزارجات، قم، مرکز فرهنگی نویسندگان افغاسنتان، ۱۳۷۹ش.
- شفق خواتی، محمد، «اسماعیلیه در افغانستان»، وبسایت پرتال علوم انسانی، تاریخ بازدید: ۲۴ آذر ۱۴۰۱ش.
- «شناخت بیشتر از تاریخ و محل زیست و زندگی بابه بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۱۱ فوریه ۲۰۲۴م.
- شهرستانی، پرفسر شاه علیاکبر، «غذاهای هزارگی هفت دهه قبل»، تاریخ درج مطلب: ۴ آوریل ۲۰۲۰م.
- صمیمی، سید رشید، خورشید بهسود (تحلیل جنبههای حیات حضرت آیتاللهالعظمی حاج سید شاه محمدحسین بهسودی)، قم، مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی، ۱۳۹۳ش.
- «زندگینامه علی رضا آساهی: از خطه بهسود تا افتخارات جهانی»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۷ ژانویسه ۲۰۲۵م.
- غرجستانی، محمدعیسی، تاریخ هزاره و هزارستان، کویته، شورای فرهنگی اسلامی افغانستان، ۱۹۸۹م.
- فاضل کیانی، محمد و همکاران، غزنی، بستر تمدن شرق اسلامی، مجموعه مقالات، تهران، عرفان، ۱۳۹۳ش.
- فرهنگ، سید محمدحسین، جامعهشناسی و مردمشناسی شیعیان افغانستان، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره، ۱۳۸۰ش.
- «گذشته و حال کوچیگری در افغانستان»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳م.
- «لیست کامل قریهها، مساجد و حسینیههای مرکز بهسود»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۴ فوریه ۲۰۲۴م.
- میتلند، پی.جی. تحقیقی دربارهٔ هزارهها و هزارستان (گزارش کمسیون سرحدی افغان و انگلیس)، ترجمهٔ محمداکرم گیزابی، قم، مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان، ۱۳۷۶ش.
- ناصری داوودی، عبدالمجید، مشاهیر تشیع در افغانستان، قم، نشر المصطفی، ۱۳۹۰ش.
- نایل، حسین، ساختار طبیعی هزارهجات، قم، سلسال، ۱۳۸۱ش.
- نایل، حسین، سرزمین و رجال هزارهجات، کابل، بنیاد اندیشه، ۱۳۹۵ش.
- «نگاه کوتا به تشکیلات، جغرافیا و… بهسود (۳)»، وبسایت مجمع فرهنگی-اجتماعی بابه بهسود، تاریخ درج مطلب: ۲۰ فیبروری ۲۰۲۵م.
- «ولایت میدان وردک – نفوس و ولسوالیهای آن»، خبرگزاری شاهد، تاریخ بازدید: ۱۳ دی ۱۴۰۱ش.
- یزدانی، حسینعلی، پژوهشی در تاریخ هزارهها، تهران، عرفان، ۱۳۹۰ش.