پرش به محتوا

پیش‌نویس:پوشاک سنتی افغانستان

از ایران پدیا

پوشاک سنتی افغانستان؛ مجموعه‌ای از لباس‌های بومی و متعلقات آن در میان مردم افغانستان.

لباس‌های سنتی افغانستان، آینه‌ای از تنوع و فرهنگ غنی این کشور است. افغانستان با جامعه‌ای چندقومی و خرده‌فرهنگ‌های گوناگون، سبک‌های پوشش متفاوتی دارد که هر کدام نشان‌دهنده هویت، تاریخ و ارزش‌های خاص آن گروه است. لباس سنتی در افغانستان فقط برای محافظت در برابر آب‌وهوا نیست، بلکه نماد فرهنگ و قومیت افراد نیز به‌شمار می‌رود. هر قسمت از این لباس‌ها، از طرح دوخت تا رنگ و جنس پارچه، معنای خاصی دارد که مردم محلی به‌خوبی آن را می‌فهمند؛ مثلاً پوشش سر ممکن است نشان‌دهنده منطقه زندگی فرد باشد؛ یا رنگ لباس گاهی بیانگر وضعیت تأهل یا سن است و جنس پارچه هم به آب‌وهوا و هم به موقعیت اجتماعی مرتبط است. به این ترتیب، لباس سنتی در افغانستان هم نیازهای روزمره را برطرف می‌کند و هم احساس هویت و تعلق را زنده نگه می‌دارد. این پوشش‌ها مانند یک زبان تصویری هستند که بدون گفت‌وگو، داستان زندگی و فرهنگ مردم را روایت می‌کنند.

تعریف پوشاک سنتی افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

لباس‌های سنتی افغانستان مجموعه‌ای کامل از پوشاک و لوازم مربوط به آن است که به‌طور طبیعی تحت تأثیر تاریخ، فرهنگ و محیط این کشور شکل گرفته است. این لباس‌ها شامل سه بخش اصلی می‌شود: ۱. پوشش سر یا سرپوش؛ ۲. لباس بدن یا تن‌پوش؛ ۳. کفش و پاپوش. همچنین پوشاک سنتی شامل لباس‌های رو و زیر می‌شود. لباس‌های سنتی افغانستان از مواد اولیه محلی مانند پشم، پنبه و چرم ساخته می‌شوند و با روش‌های سنتی دوخته و تزیین می‌گردند. این لباس‌ها سه کارکرد اصلی دارند:

  • محافظت از بدن در برابر آب‌وهوا
  • نمایش هویت فرهنگی و اجتماعی
  • زیبایی و ظاهر آراسته

ویژگی‌های منحصربه‌فرد این لباس‌ها عبارتند از:

  • تنوع منطقه‌ای: هر منطقه بنا بر آب‌وهوا و فرهنگ خود سبک خاصی دارد.
  • انعطاف‌پذیری: برای مناسبت‌های مختلف مانند جشن‌ها، کار و زندگی روزمره مناسب است.
  • حفظ اصالت تاریخی: با وجود تغییرات زمانه، اصالت و سنت‌های خود را حفظ کرده‌اند.

این لباس‌ها نه‌تنها پوشش، بلکه بخشی از فرهنگ و تاریخ غنی افغانستان هستند.[۱]

تاریخچهٔ پوشش سنتی در افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کاوش‌های باستان‌شناسی نشان می‌دهد که افغانستان از دیرباز تنوع زیادی در لباس‌های سنتی داشته است. هرچند سبک پوشش مردان و زنان در طول زمان تغییر کرده، اما همیشه ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را حفظ کرده است.

در دوران باستان، مردان از بالاپوش‌های چرمی با حاشیه خزدار یا کاملًا از پوست حیوانات استفاده می‌کردند. کلاه‌های معروف به «فرجین» و شلوارهای چرمی رنگی (شبیه جوراب‌شلواری) از بخش‌های اصلی لباس بودند. در دوره کوشانیان، مردان پیراهن‌های تا زانو می‌پوشیدند و پاهای خود را با جوراب می‌پوشاندند. مردم عادی از موبندهای کتانی استفاده می‌کردند، درحالی که درباریان و نظامیان پوشش متفاوتی داشتند. کفش‌ها معمولاً از چرم نرم بود و درز آن در پشت یا روی پا قرار می‌گرفت. زنان هم مانند مردان پیراهن، شلوار و کمربند می‌پوشیدند، اما با رنگ‌های سرخ و ارغوانی؛ آنها از زیورآلات طلا، عطر، سرخاب و سرمه برای آراستگی استفاده می‌کردند. شلوارهای زنان از پارچه‌های نازک با چین‌های بلند تا مچ پا دوخته می‌شد. دختران جوان شلوارهای قرمز می‌پوشیدند. این سبک لباس هنوز میان هزاره‌ها، وردک‌ها، پکتیا و کوچی‌ها دیده می‌شود.

در قرون بعدی، لباس‌های آستین‌دار با شلوار رواج یافت که شبیه پوشش پارتی‌ها و کوشانیان، اما گشادتر و پرنقش‌ونگار بود. مردان چَپَن‌های گشاد می‌پوشیدند که با دکمه بسته می‌شد و کمربندشان شل بود. کلاه‌های نمدی که گوش‌ها را می‌پوشاند و نوک تیز داشت، پوشش سر مردان بود. کفش‌ها به شکل نیم‌چکمه، ساق‌بلند یا بنددار استفاده می‌شد. زنان پیراهن‌های بلند و پرچین با آستین‌های بلند و یقه باز می‌پوشیدند. در آن دوران، پوشش مردان تغییرات کمتری را تجربه کرد و همان پیراهن‌های ساده با آستین‌های پیوسته و بدون دکمه باقی ماند که با بندهای ظریف بسته می‌شد. روی آن چپن پوشیده می‌شد و با دستمال یا کمربند محکم می‌گردید.

در دوره‌های جدیدتر، تا زمان امیر عبدالرحمن خان، زنان با چادرهای بزرگ کتانی بیرون می‌رفتند. بعدها دولاق و سپس چادری (چهل‌دری) رایج شد. در دوره امیر دوست‌محمد خان، هندوها برای تشخیص از مسلمانان لباس زرد می‌پوشیدند. در بعضی مناطق، زنان تا چند دهه پیش با چادرهای بزرگ در مزارع کار می‌کردند. زنان نورستانی هنوز هم با جوراب و چپن کارهای سخت را انجام می‌دهند. پیراهن و شلوار مردانه امروزی در افغانستان، شکل تکامل‌یافته همان لباس‌های قدیمی است؛ اما چادر و روسری زنان در غرب افغانستان، تحت تأثیر همسایگی با ایران و دوره قاجار رواج یافته است. لباس‌های سنتی افغانستان نه‌تنها نشان‌دهنده سبک زندگی و فرهنگ مردم است، بلکه تاریخ پرتحول این سرزمین را نیز روایت می‌کند.[۲]

در دوران معاصر، پوشش در افغانستان تحت تأثیر حکومت‌ها بوده است؛ هر دولت جدید سیاست‌های خود را اجرا کرده که گاه آزادتر و گاه محدودکننده بوده‌اند. نخستین تغییرات اساسی در الگوی پوشش سنتی افغانستان به دوران امان‌الله (۱۹۲۰–۱۹۲۹م) بازمی‌گردد. امان‌الله با الهام از الگوهای اروپایی، فرمان تغییر پوشش سنتی مردان به سبک غربی را صادر کرد و به مبارزه با حجاب سنتی زنان پرداخت. وی از مردان به‌خصوص مقامات دولتی خواست که ریش‌های خود را بتراشند و لباس‌های غربی به تن کنند.[۳] حتی در برخی خیابان‌های کابل تابلوهایی نصب شد که عبور زنان با برقع را ممنوع می‌کرد. همسر وی، ملکه ثریا، به‌عنوان اولین زن درباری حجاب را کنار گذاشت.

در دورهٔ محمد نادرشاه (۱۹۲۹–۱۹۳۳م) اگرچه پوشش چادر برای زنان اجباری شد، اما سیاست‌های اجتماعی در مورد زنان با تسهیلاتی همراه بود. در دوران محمدظاهر شاه (۱۹۳۳–۱۹۷۳م) موضوع پوشش مردان و حجاب با نوساناتی همراه بود تا اینکه در جشن استقلال ۱۹۵۹م، ملکه و بانوان مقامات عالی‌رتبه بدون روبند در مراسم رسمی حاضر شدند. این اقدام به تدریج باعث شد تا حضور زنان بی‌حجاب در ادارات عادی شود، هرچند این تغییرات در سطح عمومی با استقبال گسترده‌ای مواجه نشد.

در دوران حکومت‌های کمونیستی (۱۹۷۸–۱۹۹۲م) سیاست‌های پوشش تغییر کرد و به‌ویژه حجاب‌زدایی تشویق می‌شد، اما جنبه اجباری نداشت. این وضعیت در شهرهای بزرگ مانند کابل و مزارشریف مشهودتر بود. با به قدرت رسیدن مجاهدین (۱۹۹۲–۱۹۹۶م) لباس مردان به همان فرم سنتی باقی ماند اما حجاب اجباری شد، هرچند زنان از آزادی‌های نسبی بیشتری نسبت به دورهٔ طالبان برخوردار بودند.[۴]

دوران اول حکومت طالبان (۱۹۹۶–۲۰۰۱م) اوج سختگیری‌ها در پوشش مردان زنان بود که استفاده از لونگی برای مردان و برقع برای زنان را به‌صورت کامل اجباری کرد.[۵] پس از سقوط طالبان در ۲۰۰۱م تحولی چشمگیر در عرصهٔ پوشش به وجود آمد. با استقرار دولت جمهوری اسلامی افغانستان، تنوع لباس‌های سنتی و مدرن گسترش پیدا کرد؛ در کنار رواج لباس‌های مدرن، انواع لباس‌های افغانی از جمله طرح‌های ساده، محفلی و چرم‌دوزی شده، نشان‌دهندهٔ احیای هویت فرهنگی مردم بود. با بازگشت دوبارهٔ طالبان، سخت‌گیری‌ها شدت گرفت و این گروه با اعمال محدودیت‌های شدید، پوشش را به ابزاری برای کنترل اجتماعی تبدیل کرد.[۶]

مبنای دینی پوشش در افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشاک مردم افغانستان، متأثر از فرهنگ دینی و اسلامی آنها است. در آموزه‌های اسلامی، پوشش برای مردان و زنان مورد تأکید قرار گرفته است و دیدگاه فقهی شیعیان و اهل‌سنت، دربارهٔ حدود پوشش به‌ویژه برای زنان، یکسان است و پوشاندن تمام بدن به جز صورت و دو کف دست تا مچ را برای زنان واجب می‌داند. این رویکرد در باورها و سنت‌های دینی مردم این سرزمین نهادینه شده است. با این حال، دو جریان متضاد، پوشش مردم افغانستان را به چالش کشیده است: از یک‌سو، گرایش‌های افراطی با تحمیل پوشش‌های خاص مانند برقع، سعی در محدودکردن زنان دارند و از سوی دیگر، گرایش‌های مدرن، لباس‌های ناسازگار با فرهنگ بومی را تبلیغ می‌کنند. هیچ‌یک از این دو گرایش، نمایندهٔ کامل حجاب اسلامی و فرهنگ افغانستان نیستند. برقع، اگرچه در برخی مناطق به‌عنوان بخشی از سنت پوشش زنان شناخته می‌شود، اما تنها شکل ممکن حجاب نیست و تحمیل آن به تمام زنان، نادیده‌گرفتن تنوع فرهنگی و دینی در جامعه است. مدل‌های لباس غربی نیز که اغلب با معیارهای پوشش اسلامی سازگاری ندارند، نمی‌توانند جایگزین مناسبی برای پوشش سنتی مردم افغانستان باشند.[۷]

پوشش زنان افغانستان با وجود تفاوت‌هایی در مناطق روستایی و شهری، ریشه در باورهای دینی و هنجارهای اجتماعی آنان دارد. لباس سنتی زنان افغانستان به‌طور معمول شامل پیراهن بلند (تا زانو)، شلوار گشاد و برقع یا چادر است. در مناطق مختلف، زنان از کلاه‌های زنانه نیز استفاده می‌کنند.[۸]

نقش پوشاک در قشربندی اجتماعی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در فرهنگ مردم افغانستان، برخی پوشش‌ها به‌صورت سنتی، نماد قشرهای اجتماعی خاص شده‌اند.

عالمان دین

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشش علمای دین در افغانستان، تلفیقی از عناصر سنتی و دینی است. این پوشش شامل لباس‌های بلند و گشاد است که بر پایه اصول شرعی و منطبق با فرهنگ محلی طراحی شده است. علمای دین در افغانستان از پیراهن‌های بلند و بی‌یقه استفاده می‌کنند که به رنگ‌های سفید، خاکستری یا تیره دوخته می‌شود. بر روی این پیراهن، عبایی بلند یا چپن می‌پوشند که نشان‌دهندهٔ وقار و شخصیت اجتماعی آنها است. این عباها اغلب از پارچه‌های سنگین و باکیفیت مانند پشم یا کتان تهیه می‌شوند که در برخی موارد با حاشیه‌های ساده تزئین شده‌اند.

علمای دین در افغانستان برای پوشش سر از دستارهای سفید (بیشتر میان روحانیان شیعه) یا مشکی (بیشتر میان عالمان اهل‌سنت) بهره می‌گیرند که به شیوه‌ای خاص پیچیده می‌شوند. در برخی مناطق، کلاه‌های نمدی یا عرقچین‌های ساده نیز به‌عنوان تکمیل‌کننده پوشش سر مورد استفاده قرار می‌گیرد. آنها همچنین از کفش‌های ساده و بدون تزئینات استفاده می‌کنند که بیشتر بر پایه راحتی و کارایی انتخاب می‌شوند. استفاده از کفش‌های چرمی با طراحی سنتی یا صندل‌های ساده میان آن‌ها رواج بیشتری دارد. سادگی در پوشش، نشان‌دهنده روحیه قناعت و بی‌آلایشی است که میان علمای دین از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.[۹]

اشراف و خوانین

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خوانین و اشراف افغانستان در گذشته برای نشان‌دادن شکوه و منزلت اجتماعی خود، قبای بلند از پارچه‌های گران‌قیمت و گاهی ابریشمی و مخملین می‌پوشیدند که با نخ‌های طلایی زردوزی می‌شد. شلوارهای گشاد از پارچه‌های نفیس، دستارهای ابریشمی با پیچ‌وتاب‌های خاص و گاه مزین به جواهرات و کلاه‌های قره‌قول، دیگر اجزای پوشش اشراف افغانستان بود که از هنر استادکاران محلی و پارچه‌های وارداتی هند و ایران بهره می‌برد. بارچهٔ برک هزارگی یکی از مواد اصلی لباس‌هاس سنتی خوانین بود. این طبقه اجتماعی با شال‌های کشمیری گرانقیمت، کفش‌های چرمی ظریف، حمایل‌های سینه‌ای مزین به مهره‌های قیمتی، و خنجرهای دستهن‌قره با غلاف‌های منبت‌کاری شده، همواره در مراسم رسمی و گردهمایی‌های سیاسی نماد بارز ثروت، قدرت و تمایز از عامه مردم بودند.[۱۰]

قشری از مردم در گذشه به‌نام قلندر وجود داشت که امروز تعدادشان کم شده است. قلندران با پوششی حداقلی و گاه نزدیک به برهنگی، تجسم رهایی از تعلقات مادی بودند. تن‌پوش آنان عموماً محدود به لنگ یا پارچه‌ای ساده بر کمر است، گاه با خرقه‌ای وصله‌دار که بیشتر نشانه‌ای نمادین است تا پوشش واقعی. موهای ژولیده و ریش‌های بلند، همراه با بدن‌های آغشته به خاکستر، کامل‌کننده این تصویر است که عمداً کمتر از حد ضرورت می‌پوشند تا وابستگی‌شان را به مادیات نفی کنند. حتی در سرمای سخت نیز بر همین شیوه پایدار می‌مانند و با این برهنگی اختیاری، مرام زهدورزانه و بی‌اعتناییِ خود به امور دنیوی را نشان می‌دهند.[۱۱]

ویژگی‌های پوشش سنتی افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زیبایی و هنرنمایی در پوشش

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشش سنتی افغانستان همواره با زیبایی و ظرافت همراه بوده است. استفاده از رنگ‌های سرخ و ارغوانی در لباس زنان، تزئینات چرمی و خزدار در بالاپوش مردان، و نقوش معماری‌گونه روی پارچه‌ها، نشان‌دهنده ذوق هنری و توجه به زیبایی‌شناسی در لباس بوده است. زنان با زیورآلات زرین، سرمه و روغن‌های معطر بر جذابیت پوشش خود می‌افزودند، در حالی که مردان با کلاه‌های نمدی و کمربندهای ظریف، لباس خود را آراسته می‌کردند. این ترکیب هنرمندانه، پوشش سنتی را به نمادی از هویت فرهنگی تبدیل کرده است.

حجاب و عفاف به عنوان ارزش دینی و اجتماعی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حجاب در پوشش سنتی افغانستان جایگاهی ویژه داشته و با عفاف پیوند خورده است. زنان تا دوره امیر عبدالرحمن خان از چادرهای بزرگ کتانی استفاده می‌کردند که همزمان هم حریمی برای آنان ایجاد می‌کرد و هم امکان فعالیت در جامعه را فراهم می‌ساخت. حتی پس از رواج چادری (چهل‌دری)، پوشش زنان همواره کامل و محفوظ باقی ماند. در عین حال، مردان نیز با پوشش‌های گشاد و متناسب، حرمت و وقار خود را حفظ می‌کردند. این نگاه متوازن به حجاب، نشان‌دهندهٔ تعادل میان حضور اجتماعی و حریم شخصی بوده است.

آراستگی و مدیریت بدن در پوشش

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشش سنتی افغانستان علاوه بر زیبایی و حجاب، بر آراستگی و مدیریت بدن نیز تأکید داشته است. شلوارهای گشاد و پرچین زنان و چپن‌های مردانه، نه‌تنها راحتی را در کار و زندگی روزمره فراهم می‌کرد، بلکه با فرم و دوخت مناسب، هارمونی اندام را حفظ می‌کرد. استفاده از پارچه‌های لطیف و چرم‌های نرم، نشان‌دهندهٔ توجه به رفاه جسمانی بوده است. حتی در اقوام مختلف مانند نورستانی‌ها که زنان کارهای سخت مردانه را انجام می‌دادند، پوشش جوراب و چپن به گونه‌ای طراحی شده بود که هم محافظت کند و هم مانع حرکت نشود. این نگاه کاربردی، پوشش را به ابزاری برای مدیریت کارآمد بدن تبدیل کرده بود.[۱۲]

اجزای پوشاک سنتی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشاک سنتی در افغانستان شامل سرپوش، تن‌پوش و پاپوش است.

در فرهنگ پوششی افغانستان، سرپوش به‌عنوان یکی از شاخص‌ترین عناصر هویتی جایگاه ویژه‌ای دارد. سرپوش‌ها در افغانستان از تنوع قابل توجهی برخوردارند و هر قوم سبک خاص خود را دارد. از کلاه‌های نمدی و قره‌قل تا دستار یا لونگی، همگی بیانگر هویت قومی استفاده‌کنندگان هستند.[۱۳] تنوع گسترده در انواع سرپوش‌های سنتی، هم غنای فرهنگی اقوام مختلف افغانستان و هم نشان‌دهندهٔ تأثیر عوامل جغرافیایی، اجتماعی و تاریخی در شکل‌گیری این عنصر مهم از پوشش سنتی است.[۱۴]

مهم‌ترین سرپوش‌های سنتی افغانستان عبارت است از:

  • دستار / لونگی: میان فارسی‌زبانان، دستار یا لُنگی موسوم به «لنگوته» - واژه‌ای با ریشهٔ هندی - و میان پشتوزبانان معروف به «پټکی» یا «پګړی» متداول است که طول آن بسته به شیوه پیچیدن از سه تا شش متر متغیر است. این نوع پوشش سر در مناطق قبایلی و روستایی علاوه‌بر کارکرد ظاهری، نشانه‌ای از بلوغ اجتماعی نوجوانان محسوب می‌شود. در زیر این دستار، به‌طور معمول کلاهی با نقوش و طرح‌های تزئینی متنوع به کار می‌رود که بر زیبایی و اصالت این پوشش می‌افزاید.
  • کلاه: میان اقوام تاجیک و اُزبک، کلاهی استوانه‌ای شکل با دوخت‌های ابریشمی مرسوم است که نشانگر ظرافت و دقت در صنعت دستی این مناطق است. هزاره‌ها از عرقچین‌هایی استفاده می‌کنند که از پارچه‌های چیت یا نمد ساخته شده و سادگی و کارایی آن نشان از زندگی روستایی و سختکوشی این قوم دارد. در جوامع ترکمن‌نشین، کلاه موسوم به «تیلپک» از پوست گوسفند تهیه می‌شود که هم در فصل سرما کاربرد داشته و هم نمادی از هویت قومی آنان محسوب می‌شود. اقوام قرقیز با کلاه‌های لحاف‌دوزی شده گرد از جنس پوستین، و نورستانی‌ها با کلاه پشمی مسطح با لبه‌های خمیده معروف به «پکول»، سبک خاصی از پوشش سر را ارائه می‌دهند که با شرایط آب و هوایی و شیوه زندگی آنان سازگاری کامل دارد. در قندهار، کلاه‌های استوانه‌ای یخک‌دوزی شده و همچنین کلاه‌هایی با رنگ‌دانه‌های شیشه‌ای براق، نشان از ذوق هنری و ظرافت‌طلبی صنعتگران این منطقه دارد. پشتون‌های شرقی شینواری با کلاه مخروطی موسوم به «دروزو خولی» که از کاه گندم ساخته می‌شود، و همچنین ساکنان مناطق کوهستانی شمال شرق با کلاه‌های نمدی گرد، نمونه‌های دیگری از تنوع پوشش سر در افغانستان را به نمایش می‌گذارند. بلوچ‌ها با قطعات شیشه در تزئین کلاه‌های خود، جلوه‌ای خاص به این بخش از پوشش سنتی می‌بخشند. کلاه قره‌قولی که در گذشته از پوست قره‌قول ساخته می‌شد و در اوایل قرن بیستم میان قشر تحصیل‌کرده افغان رواج داشت، امروزه به‌عنوان نمادی از یک دوره تاریخی خاص در موزه‌های پوشاک قابل مشاهده است.[۱۵]

پوشاک اصلی و سنتی مردان، زنان و کودکان در فرهنگ افغانستان شامل پیراهنی گشاد با آستین‌های بلند از جنس پنبه سبک است که بر روی شلواری فراخ به نام «تنبان» یا «اِزار» پوشیده می‌شود. این شلوار با بندی موسوم به «اِزاربند» جمع و محکم می‌شود. پیراهن مردانه که در برخی مناطق «کورتی» نیز خوانده می‌شود، به‌صورت بی‌یقه طراحی شده و با دکمه‌ای در یک سمت شانه بسته می‌شود. طول این پیراهن بسته به مناطق مختلف کشور از حد زانو تا میانه ساق پا و حتی پایین‌تر متغیر است.[۱۶]

جلیقه که با تلفظ محلی «واسکَت» (برگرفته از واژه انگلیسی Waistcoat) شناخته می‌شود، از پوشاک محبوب در سراسر افغانستان محسوب می‌شود. این قطعه لباس به‌طور معمول از مخمل سیاه و قرمز دوخته شده و در مناطق قندهار و میان عشایر پشتون با نوارهای طلایی آراسته می‌شود که به آن «سَدری» می‌گویند.

یکی از عناصر شاخص پوشش مردان در افغانستان، «پتو» یی است که به‌صورت سنتی بر دوش می‌اندازند. این پتو که به‌طور معمول ابعادی حدود یک متر در دو متر دارد، کاربردهای متنوعی از محافظت در برابر سرما تا استفاده به‌عنوان زیرانداز هنگام نماز خواندن دارد.[۱۷]

پوشش مردم نورستان در میان سایر مناطق افغانستان از ویژگی‌های منحصربه‌فردی برخوردار است. مردان نورستانی شلوارهای پشمی سفیدرنگی تا زیر زانو می‌پوشند. این شلوار بر روی پاتاو (نوعی پاپوش سیاه‌رنگ شبیه به پوتین‌های نظامی) پوشیده می‌شود. این پاپوش همراه با جوراب‌های پشمی مزین به نقوش سنتی مناطق هزاره‌نشین، از نمونه‌های بارز پوشش پای سنتی در افغانستان به‌شمار می‌رود. کمربندهای نقره‌کوب مخصوص حمل خنجر (کاتره) نیز از مختصات پوشش مردان نورستانی است.

زنان نورستانی نیز از ساق‌پوش‌هایی خاص زیر دامن‌های بلند و گشاد خود استفاده می‌کنند. این جامه‌های بلند که با کمربندهای بافته‌شده محکم می‌شوند، در ناحیهٔ پشت شانه‌ها و امتداد آستین‌ها با ترکیبی از رودوزی‌ها و تکه‌دوزی‌های قرمز و سیاه تزیین می‌گردند. این شیوهٔ خاص از تزیینات پوشاک که با مهارت خاصی انجام می‌پذیرد، تنها در منطقه نورستان یافت شده و در دیگر نقاط افغانستان نمونه مشابهی ندارد.[۱۸]

در میان تنوع پوشاک سنتی افغانستان، پاپوش جایگاه ویژه‌ای دارد و در سراسر کشور، کفش‌های پلاستیکی با رنگ‌آمیزی و طرح‌های متنوع به وفور یافت می‌شود که نشان از پذیرش فناوری‌های جدید در عین حفظ سنت‌ها دارد. در بسیاری از مناطق، به‌ویژه در محیط‌های روستایی و کوهستانی، نوعی دمپایی محکم چرمی به نام «چَپلی» رواج دارد که نمونهٔ بارز تلفیق استحکام و سادگی است. این دمپایی‌ها که بیشتر با استفاده از لاستیک تایرهای مستعمل برای کف‌سازی تقویت می‌شوند، گواهی بر خلاقیت و صرفه‌جویی مردمان این دیار است. در منطقه پکتیا، صنعتگران محلی با بهره‌گیری از مواد طبیعی، دمپایی‌های حصیری به نام «چَپلی مزاری» می‌سازند که نشانگر هماهنگی کامل با محیط زیست و شرایط آب‌وهوایی منطقه است. نورستانی‌ها نیز با پاپوش مخصوص خود به نام «واکو» که از چرم باکیفیت ساخته می‌شود، هویت فرهنگی خود را حفظ کرده‌اند. در میان جوامع ترک‌تبار شمال افغانستان، چکمه‌های چرمی زانوبلند با کف‌های سخت (چَموس) یا نرم (ماسی) رواج دارد که هم برای کار روزمره و هم برای مراسم خاص مورد استفاده قرار می‌گیرد. تنوع در پاپوش‌های سنتی بیانگر تفاوت‌های جغرافیایی و اقلیمی مناطق مختلف افغانستان و نشان‌دهندهٔ غنای فرهنگی و توانایی مردمان این سرزمین در خلق آثار کاربردی و زیبا با استفاده از مواد اولیه بومی است.[۱۹]

تنوع پوشش سنتی اقوام افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

افغانستان با تنوع قومی و فرهنگی غنی، دارای طیف وسیعی از پوشش‌های سنتی است. پایبندی اقوام مختلف به پوشش بومی، یک الزام فرهنگی است و به‌مثابه نمادی از اصالت و تعلقات قومی حفظ می‌شود. تنوع پوشش نیز هم بیانگر غنای فرهنگی افغانستان و هم نشان‌دهندهٔ تعامل سنت و مدرنیته در این جامعه است.[۲۰]

۱. پوشش قوم پشتون

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پشتون‌ها به‌عنوان یک اقوام بزرگ و تأثیرگذار در افغانستان، اهتمام ویژه‌ای در حفظ و ترویج پوشش سنتی خود دارند. مردان پشتون در پوشش سنتی از لُنگی/لونگی، پیراهن‌های بلند و گشاد موسوم به «کمیز»، تنبان‌های فراخ و گشاد، پتوهای پشمی دست‌باف و چپلی (نوعی کفش چرمی سنتی) استفاده می‌کنند. زنان پشتون نیز با پوشش خاص خود شناخته می‌شوند که شامل تنبان‌های گشاد و پرچین، پیراهن‌های رنگارنگ و گلدوزی شده، چادرهای محلی و پیزار (کفش و پاپوش مخصوص) است. این سبک پوشش میان پشتون‌های مناطق روستایی و سنتی به‌شدت حفظ شده و مایه مباهات آنان است، اگرچه پشتون‌های ساکن شهرهای بزرگ و شاغلان در نهادهای دولتی ممکن است در موقعیت‌های رسمی از این الگو فاصله بگیرند.[۲۱]

۲. پوشش قوم تاجیک

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پوشش سنتی تاجیک‌ها از دیرباز با سادگی مردانه و ظرافت زنانه شناخته می‌شود. مردان این قوم در گذشته پیراهن‌های ساده و گشاد به تن می‌کردند که با تنبان‌های فراخ و چین‌دار تکمیل می‌شد. این تنبان‌های بزرگ که به آن‌ها «شلوار تاجیکی» نیز گفته می‌شود، از پارچه‌های نخی و گاه ابریشمی دوخته می‌شد و با آستینک (نوعی جلیقه) و لَنگی بر روی شانه، ترکیبی از وقار و راحتی را ارائه می‌داد. زنان تاجیک لباس‌هایی رنگین و گل‌دوزی‌شده می‌پوشیدند. پیراهن‌های بلند با یقه‌های تزئین‌شده، شلوارهای گشاد و گاهی پیش‌بندهای زینتی بخشی از پوشش سنتی آنان بود. رنگ‌های شاد و نقوش گل‌دار، به ویژه در مراسم عروسی و جشن‌ها، زیبایی خاصی به این لباس‌ها می‌بخشید. امروزه اگرچه این پوشش در زندگی روزمره کمرنگ شده، اما در مراسم سنتی و فرهنگی، هنوز لباس‌های محلی محبوبیت ویژه دارد.[۲۲]

۳. پوشش قوم هزاره

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هزاره‌ها به‌عنوان یکی از اقوام مهم افغانستان، دارای پوشش متمایزی است که در مناطق مرکزی کشور بیشتر به چشم می‌خورد. مردان هزاره در گذشته به‌طور عمده از برک (نوعی پارچه پشمی دست‌باف ضخیم) و کلاه‌های سنتی موسوم به «ارخچی» استفاده می‌کردند. امروزه پوشش‌های سنتی هزاره رونق سابق خود را ازدست داده است. زنان هزاره نیز از تنبان‌های گشاد، چادرهای محلی، پیزار و پیراهن‌های سنتی با طرح‌های مخصوص استفاده می‌کنند. با این حال، این الگوی پوششی به‌طور عمده در مناطق مرکزی هزاره نشین مانند دایکندی، بامیان و بخش‌هایی از غزنی رواج دارد و هزاره‌های ساکن در شمال کشور ممکن است با برخی از این البسه آشنایی نداشته باشند.[۲۳]

۴. پوشش اقوام ازبک و ترکمن

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اقوام ترک‌تبار افغانستان شامل ازبک‌ها و ترکمن‌ها دارای پوشش سنتی خاص خود هستند که در مناطق شمالی کشور بیشتر دیده می‌شود. مردان این اقوام از ترکیبی از پیراهن‌های سنتی، چپن قاتمه (نوعی بالاپوش بلند و گشاد)، تنبان گوبچه (شلوار سنتی گشاد)، موزه (کفش چرمی دست‌دوز) و مسی (کلاه سنتی پوستی) استفاده می‌کنند. زنان ترکتبار نیز از چادرهای محلی و لباس‌های رنگارنگ با طرح‌های خاص بهره می‌برند. در سال‌های اخیر تغییراتی در پوشش جوانان این اقوام مشاهده می‌شود؛ به‌طوری که استفاده از مسی کاهش یافته و جای خود را به جیلک (نوعی جلیقه سنتی) و چپن داده است.[۲۴]

پوشاک مناسبت‌های خاص

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در جشن‌ها و عروسی‌ها، زنان افغانستان به‌طور معمول لباس‌های سنتی رنگین از پارچه‌های ابریشمی و مخمل با زردوزی‌های ظریف می‌پوشند که با زیورآلات مختلف نقره‌ای و سنگ‌های قیمتی تزیین می‌شود. مردان نیز در مراسم رسمی جُبه‌های زردوزی‌شده با دستارهای سفید یا رنگی بر تن می‌کنند. در مقابل، در مراسم عزاداری به‌ویژه در مراسم تدفین یا بزرگداشت بستگان و همچنین در ماه محرم، رنگ سیاه غالب است؛ زنان چادرهای سیاه ساده بر سر می‌اندازند و مردان لباس‌های تیره بدون تزیینات می‌پوشند. در مراسم مذهبی مانند عید قربان نیز پوشیدن لباس‌های سنتی رایج است. به‌ویژه برای افراد مسن پوشش سفید نماد پاکی و تقوا بوده و بسیاری لباس نو به تن می‌کنند پوشش نوروزی نیز به‌طور معمول شامل لباس‌های نو با رنگ‌های شاد مانند سبز و صورتی است که نشانه‌ای از آغاز بهار و تجدید حیات محسوب می‌شود. در مناطق روستایی، این تفاوت‌های پوششی در مناسبت‌ها پررنگ‌تر از مناطق شهری است.[۲۵]

پوشاک‌های مهم سنتی و نمادین

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
چپن افغانستانی

چَپَن که در افغانستان به خِرقه،[۲۶] بالاپوش[۲۷] و جِیلَک[۲۸] نیز معروف است، به لباس بلندی گفته می‌شود که مانند ردا و عبا، روی لباس‌های دیگر، بر شانه می‌اندازند و آستین بلند آن را نمی‌پوشند.[۲۹] جنس این لباس، بیشتر از پنبه و پارچه‌های مختلف است.[۳۰]

شواهد نشان می‌دهد که چپن، از دوران کوشانی‌ها در افغانستان رایج بوده است.[۳۱] در دوران پارت‌ها این لباس بسیار گشاد بوده و با دکمه‌ای در وسط به هم وصل و با کمربندی در ناحیهٔ کمر بسته می‌شده است.[۳۲] تصاویر و سکه‌های کوشانی نشان می‌دهد که مردان آن زمان همه چپن و پیراهنی می‌پوشیده‌اند که تا سر زانو می‌رسیده است.[۳۳] به باور بعضی از مردم، چپن که در گذشته به‌نام خرقه خوانده می‌شده، بیشتر لباس پیامبران و رهبران قومی و مورد احترام مردم بوده است.[۳۴]

پوشیدن چپن در سراسر افغانستان مرسوم است؛ اما در مناطق شمال افغانستان بیشتر رواج دارد و میراث فرهنگی و هویت اجتماعی آنها، به‌خصوص، قوم ازبک محسوب می‌شود.[۳۵]

چپن انواع مختلفی داشته و برای هر فصلی از سال، چپن متناسب با آب‌وهوای آن فصل تولید می‌شود. چپن در طرح و رنگ‌های مختلفی ساخته می‌شود که دو نوع ساده و پنبه‌ای آن معروف هستند. این لباس، به‌طور عموم، از صنایع دستی زنان افغانستان به‌شمار می‌رود. چپن، مورد احترام مردم افغانستان بوده و امروزه به‌عنوان لباس ملی خوانده می‌شود. در قدیم این لباس، مخصوص بزرگان، ریش‌سفیدان و افراد محترم بود که به‌نوعی جایگاه اجتماعی آنها را نشان می‌داد؛ اما در حال حاضر، برخی از جوانان نیز در محافل رسمی آن را می‌پوشند.[۳۶]

به‌دلیل جایگاه ارزشمند چپن در فرهنگ مردم افغانستان، این لباس به‌عنوان هدیهٔ ملی محسوب می‌شود که در جشن‌ها و مناسبت‌های مختلف، به مقامات دولتی، شخصیت‌ها و افراد مهم داخلی و مهمان‌های خارجی هدیه می‌دهند. تجارت چپن در دوران نظام جمهوری، بیش از پیش رونق پیدا کرد که علاوه بر بازار داخلی، به کشورهای ایران، ترکیه و آلمان نیز صادر می‌شد. چپن افغانستان، توسط حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان، به شهرتی جهانی رسید. او در طول ۱۳ سال ریاست جمهوری خود، در محافل رسمی داخلی و خارجی، همواره با این لباس ویژهٔ افغانستانی ظاهر می‌شد. چپن سبز کرزی، الهام‌بخش طراحان لباس در داخل و خارج افغانستان قرار گرفت.[۳۷] موزهٔ بریتانیا که نمادهای معروف ملت‌ها و نشان هویت‌های فرهنگی جهان را نگهداری می‌کند، چپن حامد کرزی، رئیس‌جمهور پیشین افغانستان را نیز به‌عنوان میراث فرهنگی افغانستان، در میان نماد سایر کشورها، جای داده است.[۳۸] امروزه جایگاه اجتماعی چپن در میان مردم تغییر نکرده است، اما به‌دلیل فقر، بیکاری و افزایش واردات لباس‌های ارزان قیمت خارجی، تجارت این صنعت دستی زنان، رونق سابق را ندارد.[۳۹]

کلاه دست‌دوز ارخچی، از صنایع دستی زنان هزاره

کلاه اَرَخچی، یکی از سرپوش‌های مردم هزاره محسوب می‌شود. ارخچی، گویش هزارگی عرقچین است که به‌نام‌های عرقچی، ارقچی[۴۰] و ارقچین[۴۱] نیز خوانده می‌شود. عرقچین، در لغت به‌معنای جذب‌کنندهٔ عرق است[۴۲] و در اصطلاح نیز کلاهی سنتی است که به‌صورت معمول، از جنس نخ یا ابریشم بافته می‌شود.[۴۳] عرقچین از هزارهٔ چهارم پیش از میلاد مسیح، میان اقوام مختلف در کشورهای زیادی رواج داشته است.[۴۴] میان هزاره‌ها نیز دوخت‌ودوز و استفاده از کلاه ارخچی، مانند دیگر صنایع دستی هزاره، ریشه در تاریخ کهن این مردم دارد و بازگوکنندهٔ فضای فرهنگی، آداب‌ورسوم و بخشی از ملزومات زندگی روزمرهٔ آنها است. این هنر دستی علاقه، ذوق هنری، شیوهٔ گذراندن اوقات فراغت و امکانات اقتصادی این مردم را نیز نشان می‌دهد.[۴۵]

کلاه عرقچین تنوع طرح و رنگ زیادی دارد[۴۶] اما ارخچی هزارگی ویژگی‌های دارد که آن را از انواع دیگر متمایز می‌کند؛ این کلاه از جنس پارچهٔ سفیدی به‌نام «تَفتَه» است که بر آن با نخ نایلونی سفید، نقش‌ونگارهای بسیار ظریف و زیبا دوخته می‌شود.[۴۷] ارخچی، از نوع هنر دستی سوزن‌دوزی است که زنان و دختران جوان در مدت یک تا دو ماه می‌دوزند.[۴۸] پوشیدن کلاه ارخچی، بیشتر در ولایت غزنی، به‌خصوص در اُلسوالی‌های (شهرستان) مالستان و جاغوری رایج است.[۴۹]

ارخچی بیشتر کلاه مردانه است[۵۰] اما در بعض از مناطق هزاره‌نشین، به نوعی از کلاه زنانه نیز ارخچی گفته می‌شود که زنان با نخی به‌نام «زَرتار» می‌دوزند و زیر شال یا چادر می‌پوشند. این کلاه، به‌شکل استوانه و بسیار زمخت است.[۵۱] کارکرد اصلی ارخچی، پوشاندن سر و جذب عرق است؛ اما کاربرد زیبایی‌شناختی و تزیینی نیز دارد.[۵۲]

کلاه قره‌قلی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
کلاه قره‌قل

در افغانستان، اولین‌بار مردم اُزبَک و ترکمن شمال افغانستان، برای گرم نگهداشتن سر خود، از پوست قره‌قل، کلاه ساختند و به‌تدریج در تمام افغانستان رواج پیدا کرد[۵۳] و کم‌کم به‌عنوان یک کلاه شاهانه و شیک برای افراد ثروتمند وخانواده‌های بزرگ، افراد متشخص و مأموران دولتی افغانستان مورد استفاده قرار گرفت و در سده‌های ۱۸ تا ۲۰م، به‌جای لُنگِی (عمامه) میان کارمندان دولتی مرسوم شد. امیر حبیب‌الله، نادرخان و ظاهرخان از شاهان افغانستان و داودخان، اولین رئیس‌جمهور افغانستان نیز از این کلاه استفاده می‌کردند.[۵۴] در دوران اول حکومت طالبان استفاده از آن ممنوع شد. بعد از روی کارآمدن نظام جمهوری در افغانستان، حامد کرزی، رئیس‌جمهور سابق افغانستان، در سفرها و محافل رسمی، کلاه قره‌قل می‌پوشید که سبب شهرت جهانی این کلاه شد.[۵۵] این کلاه، هنوز، در داخل و خارج افغانستان طرفداران خاص خود را دارد.[۵۶]

کلاه قره‌قل، از پوست برهٔ تازه متولدشدهٔ گوسفند قره‌قل ساخته می‌شود. موهای این بره، در ماه چهارم آبستنی، درخشندگی و پیچ‌وتاب ویژه‌ای پیدا می‌کند. این حالت تا چهار هفته پس از تولد نیز ادامه داشته و بعد از آن به تدریج از بین می‌رود؛ برای استفاده از این پوست منحصربه‌فرد، برهٔ قره‌قل را در چهار هفتهٔ بعد از تولد، ذبح می‌کنند[۵۷] و پوست آن را در یک فرایند زمان‌بر و دقیق، فرآوری می‌کنند تا در نهایت، بتوان از آن کلاه تهیه کرد.[۵۸]

کلاه قره‌قل، از مشهورترین صنایع دستی افغانستان[۵۹] و به کلاه افغانستانی نیز معروف است که نماد تشخص و احترام اجتماعی در این کشور به‌شمار می‌رود.[۶۰] در حال حاضر، پرورش گوسفند قره‌قل، صنایع پوستی و تجارت آن در افغانستان، به‌دلیل فقر، نبود زمینه‌های پرورش، ورود پوشاک خارجی و عدم حمایت دولتی، رونق گذشته را ندارد.[۶۱]

برک هزارگی

بَرَک، لباس یا پارچهٔ دستباف از جنس پشم شتر و گوسفند یا کُرک بز است.[۶۲] برک هزارگی نیز نوعی پارچهٔ نرم، چسبان و ضخیم از جنس پشم است که زنان هزاره با دست می‌بافند.[۶۳] در بعضی مناطق هزاره‌نشین، به برک، شال نیز گفته می‌شود. برک‌بافی هزارگی، از صنایع دستی مردم هزاره و گونه‌ای از پارچه‌بافی سنتی است که با دار چوبی، برک را تولید می‌کند.[۶۴]

برک، میراث ماندگار و هنر زنان هزاره است که از قدیم میان این مردم رواج داشته و داری اعتبار جهانی است.[۶۵] در گذشته، هنر برک‌بافی برای دختران هزاره اعتبار و منزلت اجتماعی خلق می‌کرد و به دختران که مهارت برک‌بافی را بلد بودند، «تانِستَه‌باف» گفته می‌شد و خواستگار بیشتری داشتند[۶۶] که در ادبیات عامیانه نیز بازتاب پیدا کرده است:[۶۷]الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر

الگو:ب
الگو:ب
الگو:پایان شعر

الگو:پایان نستعلیقصنعت برک‌بافی، تا پایان سده بیستم میلادی، بخش عمدهٔ لباس مردم هزاره را تأمین می‌کرد اما امروزه از رونق افتاده است و فقط در بعضی مناطق هزاره‌نشین رواج دارد.[۶۸] بحران‌های سیاسی، جنگ، مهاجرت، ضعف اقتصاد روستایی، خشکسالی، انقراض نسل گوسفندان هزارگی، واردات پارچه‌های صنعتی و عدم حمایت دولت از صنایع دستی، این صنعت دیرینهٔ زنان هزاره را در معرض نابودی قرار داده است.[۶۹]

مادهٔ اولیهٔ پارچهٔ برک، پشمی است که از اولین پشم بره‌های گوسفندان چیده می‌شود.[۷۰] این پشم در یک فرایند معین، فرآوری و ریسیده می‌شود تا در نهایت به پارچه و محصول برک تبدیل شود.[۷۱] بافتن پارچهٔ برک، از مهم‌ترین مراحل صنعت برک‌بافی است؛ بعد از فرآوری پشم گوسفند به نخ مرغوب، «پود» برک را روی دستگاه چوبی بر روی زمین می‌تنند. برکباف، در یک سمت دستگاه نشسته و تارهای رنگارنگ برک را میان پود می‌تند، نقش می‌اندازد و سپس، با شانه‌های دست‌ساز، روی نخ‌ها می‌کوبد. بعد از اتمام مرحلهٔ بافت، پارچهٔ خام را روی سنگ داغ، با پا می‌مالند تا مو (کرک) درآورد.[۷۲]

زنان در صنعت برک‌بافی از نقش‌آفرینان و کنشگران فعال به‌شمار می‌روند؛ به‌خصوص مرحلهٔ ریسیدن نخ و بافتن برک که توسط زنان ماهر یا دختران جوان زیر نظر یک زن استادکار با کمک دستگاه‌های سنتی و دست‌ساز، صورت می‌گیرد.[۷۳] محصولات صنعت برک‌بافی متنوع است و در گذشته، بخش عمدهٔ لباس مردان هزاره را تشکیل داده و عبارت بود از: چپن (عبا)، کُت، پَتلُون (شلوار)، بالاپوش (پالتو)، پتو، دَرِیشِی (کت شلوار)، واسکَت (جلیقه)، کلاه و پَای‌پِیچ (ساق‌بند سنتی).[۷۴] لباس برک هزارگی، به‌عنوان لباس گرم زمستانی استفاده شده و در مقابل رطوبت مقاومت دارد. علاوه بر آن، این نوع لباس، در برف و باران زود خیس نمی‌شود. به باور بعضی از مردم، پوشیدن لباس برک هزارگی، برای درمان دردهای مفاصل و عضلانی، مفید است.[۷۵]

برک، در طرح‌ها و نقش‌ونگارهای مختلفی بافته می‌شود که به‌نام‌های خنجری، شمشیرباف، چهارخانه و دندان موش خوانده می‌شود.[۷۶] برک به‌طور معمول خودرنگ است و در رنگ‌های شیرغه (زردگون)، سیاه، سفید، شیری، شکری و خاکستری وجود دارد؛ اما برای مرغوب‌شدن بیشتر آن، ابتدا پشم را با پوست گردو، ریشهٔ گیاه «ایله‌رنگ» (نوعی گیاه بومی) و ساقهٔ گل نسترن، رنگ می‌کنند و سپس، زنان با تجربه، از پشم رنگ‌شده، نخ می‌ریسند.[۷۷] دوخت‌ودوز لباس برک، بسیار سخت و پیچیده است و به مهارت خاصی نیاز دارد. در گذشته، خیاط لباس برک، از احترام و اعتبار زیاد اجتماعی در میان مردم برخوردار بود و به آن «خلیفه» می‌گفتند.[۷۸]

در گذشته، کیفیت پارچهٔ برک، پایین بود و مرغوبیت نداشت؛ به‌همین دلیل، افراد فقیر جامعه از آن لباس می‌ساختند. به‌مرور زمان که کیفیت برک بهبود پیدا کرد، میرها، خوانین، ثروتمندان و مقامات دولتی نیز به آن علاقه پیدا کردند.[۷۹] در حال حاضر، با اینکه صنعت برک‌بافی از رواج افتاده است؛ اما به‌دلیل زیبایی و مرغوبیت لباس برک، قیمت آن نیز بیشتر شده و به‌منظور فروش به مقامات بلندرتبهٔ دولتی، ثروتمندان و گردشگران خارجی ساخته می‌شود.[۸۰]

کلاه پکول افغانستانی

پَکُول، از معروف‌ترین کلاه‌های مردانه در افغانستان است که از موی شتر، پشم گوسفند و پارچه ساخته و نماد فرهنگی این کشور محسوب می‌شود. این کلاه، به‌نام‌های پاکُول، خاپَل، کاپُول و کاپور نیز خوانده می‌شود.[۸۱]

خاستگاه اصلی کلاه پکول در افغانستان، ولایت نورستان است؛[۸۲] برخی معتقدند مردم قدیم یونان، کلاهی مشابه پکول امروزی بر سر می‌گذاشتند که به «کاوسیا» مشهور بوده است.[۸۳] بعد از لشکرکشی اسکندر مقدونی به مناطقی از افغانستان امروز، عده‌ای از سربازان یونانی با خانواده‌های خود در مناطق چترال و نورستان ماندگار شدند و کلاه پکول به‌تدریج رایج و به‌شکل امروزی آن درآمده است.[۸۴] برخی دیگر، کلاه پکول را برگرفته از کلاه‌های رایج در چین و آسیای مرکزی می‌دانند.[۸۵] استفاده از این کلاه، در اواسط قرن بیستم، به‌عنوان جایگزین عمامه، میان طوایف پشتون شمال شرق و تاجیک‌های بدخشان و پنجشیر مرسوم شد. در حال حاضر، پوشیدن کلاه پکول در سراسر افغانستان رایج است اما این کلاه، جزئی از سبک زندگی اقوام پشتون[۸۶] و تاجیک این کشور محسوب می‌شود.[۸۷]

کلاه پکول از موی شتر،[۸۸] پشم گوسفند[۸۹] و پارچه‌های خاص[۹۰] ساخته می‌شود که نرم،[۹۱] گرم و مناسب مناطق سرد و کوهستانی است.[۹۲] این کلاه دایره‌ای‌شکل[۹۳] از دو قسمت لبه و سرپوش (تاج) ساخته شده که لبهٔ آن خمیده و سرپوش آن مسطح است.[۹۴] اندازهٔ آن آزاد است اما به‌صورت تقریبی، قطر داخلی پکول، ۱۷ سانتی‌متر و اندازهٔ خارج آن از پایین به بالا، حدود ۲۵ سانتی‌متر است.[۹۵] از نظر طرح و رنگ، پکول با طرح و رنگ‌های مختلف قهوه‌ای، سفید، سبز، کرمی،[۹۶] خاکستری و مشکی تولید می‌شود[۹۷] که در هر منطقه ممکن است یک طرح آن بیشتر استفاده شود.[۹۸]

این کلاه، بعد از اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوری و مبارزهٔ مردم افغانستان با آنها و سپس در جریان جنگ‌های داخلی، شهرت جهانی پیدا کرد.[۹۹] امروزه، پکول به‌عنوان بخشی از فرهنگ مردم افغانستان شناخته می‌شود.[۱۰۰] جنبهٔ نمادین این کلاه بعد از جنگ با شوری برجسته و به نماد مبارزات سیاسی بعضی از رهبران افغانستان، ازجمله احمدشاه مسعود تبدیل شد.[۱۰۱] استفاده از کلاه پکول، به‌عنوان کالای سوغاتی[۱۰۲] و هدیه نیز مرسوم است.[۱۰۳]

تولید پکول در مناطق مختلف افغانستان رایج است؛ اما بهترین و معروف‌ترین پکول‌ها را در ولایت کُنَر می‌سازند.[۱۰۴] همچنین، پکول در منطقه چَترال و ایالت «خیبر پَختُونخوا» پاکستان تولید و به افغانستان وارد می‌شود.[۱۰۵] تولید و بازار کلاه پکول در سال‌های اخیر، به‌دلیل علاقه و استفادهٔ زیاد مردم افغانستان از آن، رشد و رونق زیادی پیدا کرده است.[۱۰۶] استفاده از این کلاه در پاکستان، ازبکستان و تاجیکستان نیز مرسوم است اما با نام افغانستان شهرت بیشتری دارد.[۱۰۷]

الگوهای آرایش مو و ریش در افغانستان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

الگوهای آرایش مو و ریش در افغانستان نیز با پوشش سنتی رابطهٔ ساختاری دارد و تحت تأثیر عوامل فرهنگی و مذهبی است. در حالی که سنت بلند نگه‌داشتن ریش و کوتاه‌کردن موی سر هنوز رواج دارد، در سال‌های اخیر به‌ویژه میان جوانان، مدل‌های موی کوتاه و ریش‌های کوتاه‌تر محبوبیت یافته است. در حال‌حاضر طالبان در سراسر افغانستان محدودیت‌های سختگیرانه‌ای بر آرایش و ظاهر مردان اعمال کرده‌اند که شامل ممنوعیت تراشیدن ریش، آرایش مو به سبک غربی و اجبار به استفاده از مدل‌های ساده و کوتاه مو می‌شود. مأموران این گروه به‌صورت منظم آرایشگاه‌ها را تحت نظارت قرار داده و متخلفان را با مجازات‌هایی نظیر پلمپ مغازه و جریمه نقدی مواجه می‌کنند، این در حالی است که دارالافتای مرکزی طالبان نیز تراشیدن ریش را حرام اعلام کرده است. این سیاست‌ها که با هدف کنترل سبک زندگی شهروندان اجرا می‌شود، منجر به تغییر رفتار عمومی و روی‌آوردن اکثر مردان به ظاهرهای ساده و سنتی شده است.[۱۰۸]

  1. نانسی هاتچ دوپری، «افغانستان: پوشاک (CLOTHING xiii. Clothing in Afghanistan)» وب‌سایت دانشنامه ایرانیکا.
  2. «پوشش و لباس مردم افغانستان در گذر تاریخ»، وبلاگ مرکز مطالعات کشورهای وارث تمدن ایرانی.
  3. محقق ارزگانی، قربان‌علی، بررسی ریشه‌های تاریخی تشیع در افغانستان، ۱۳۹۰ش، ص۲۲۸.
  4. فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۰ش، ص۷۲۱.
  5. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص 317-319.
  6. «سخت‌گیری طالبان در مورد پوشش؛ بسته ماندن مکاتب دخترانه وارد هشتمین ماه شد»، وب‌سایت روزنامۀ ۸ صبح.
  7. جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان؛ فرصت‌ها، چالش‌ها و راهکارها، ۱۳۸۹ش، ص۶–۷ و ۱۷–۱۸.
  8. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴–۲۹۷.
  9. الفنستون، افغانان: جای، فرهنگ و نژاد (گزارش سلطنت کابل)، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۲.
  10. لوئی دوپری، افغانستان، ۲۰۰۷م، ص۲۳۴.
  11. الفنستون، افغانان: جای، فرهنگ و نژاد (گزارش سلطنت کابل)، ۱۳۸۸ش، ص۲۱۵.
  12. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴–۲۹۷.
  13. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴–۲۹۷.
  14. لوئی دوپری، افغانستان، ۲۰۰۷م، ص۷۱ و ۱۶۲.
  15. لوئی دوپری، افغانستان، ۲۰۰۷م، ص۷۱ و ۱۶۲.
  16. نانسی هاتچ دوپری، «افغانستان: پوشاک (CLOTHING xiii. Clothing in Afghanistan)» وب‌سایت دانشنامه ایرانیکا.
  17. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴–۲۹۷.
  18. لوئی دوپری، افغانستان، ۲۰۰۷م، ص۲۳۴.
  19. نانسی هاتچ دوپری، «افغانستان: پوشاک (CLOTHING xiii. Clothing in Afghanistan)» وب‌سایت دانشنامه ایرانیکا.
  20. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص۲۹۴–۲۹۷.
  21. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  22. «ارخچی»، وب‌سایت هزاره کالچر.
  23. «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا.
  24. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم ۲.
  25. لوئی دوپری، افغانستان، ۲۰۰۷م، ص۲۳۵.
  26. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  27. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  28. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  29. قاموس کبیر افغانستان، ذیل واژۀ چپن، وب‌سایت قاموس کبیر افغانستان.
  30. «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا.
  31. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  32. مایار، «پوشش لباس خانم‌ها در طول تاریخ و هم از کوچی‌ها» وبلاگ زندگی کوچی‌ها.
  33. مایار، «پوشش لباس خانم‌ها در طول تاریخ و هم از کوچی‌ها» وبلاگ زندگی کوچی‌ها.
  34. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  35. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  36. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  37. «عبای حامد کرزی به موزۀ بریتانیا اهدا می‌شود»، وب‌سایت فرهنگ نیوز.
  38. «چپن حامد کرزی به موزیم بریتانیا اهدا می‌شود»، وب‌سایت افغانستان ما.
  39. «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا.
  40. «ارخچی»، وب‌سایت هزاره کالچر.
  41. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  42. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ عرقچین، وب‌سایت واژه‌یاب.
  43. «کلاه عرقچین، از گذشته تا امروز»، وب‌سایت رومو.
  44. «کلاه عرقچین، از گذشته تا امروز»، وب‌سایت رومانگ.
  45. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  46. حسن‌زاده، «انواع کلاه افغانی و کاربرد آن»، وب‌سایت مجلۀ خامک.
  47. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  48. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  49. «انواع کلاه هزارگی»، وب‌سایت عصر سلام.
  50. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  51. شهرستانی، «انواع لباس‌های کهن زنان هزاره»، وب‌سایت هزاره کالچر.
  52. حسن‌زاده، «انواع کلاه افغانی و کاربرد آن»، وب‌سایت مجلۀ خامک.
  53. پوپل، «پوست قره‌قل»، خبرگزاری پژواک.
  54. پوپل، «پوست قره‌قل»، خبرگزاری پژواک.
  55. «کلاه قره‌قل، زینت مراسمات افغانستان »، وب‌سایت مجلۀ خامک.
  56. «کلاه قره‌قل، زینت مراسمات افغانستان »، وب‌سایت مجلۀ خامک.
  57. ذوقی، «آشنایی با نژاد گوسفند قرهگل سرخس»، وبلاگ دامداری.
  58. ذوقی، «ساخت کلاه از گوسفند قره‌قل» وبلاگ دامداری.
  59. «نگاهی به تولید کلاه و پوست قره‌قل در افغانستان»، وب‌سایت ایانا.
  60. «آشنایی با کلاه قره‌قل»، وب‌سایت کلاهت.
  61. «گزارش پیام آفتاب از صنعت قره‌قل صنعت پوست قره‌قل در آستانه ورشکستگی است»، خبرگزاری پیام آفتاب.
  62. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ برک، وب‌سایت واژه یاب.
  63. «برک»، وبسایت هزاره کالچر.
  64. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  65. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  66. «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت پارس تودی.
  67. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  68. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  69. «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت اقتصادگردان.
  70. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  71. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  72. شریعتی، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی.
  73. «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت پارس تودی.
  74. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  75. «لباس هزاره گی»، وب‌سایت مجلۀ خامک.
  76. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  77. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  78. «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها.
  79. «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت اقتصادگردان.
  80. «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت اقتصادگردان.
  81. فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، ۱۳۸۰ش، ص۷۲۱.
  82. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص 317-319.
  83. «سخت‌گیری طالبان در مورد پوشش؛ بسته ماندن مکاتب دخترانه وارد هشتمین ماه شد»، وب‌سایت روزنامۀ ۸ صبح.
  84. جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان؛ فرصت‌ها، چالش‌ها و راهکارها، ۱۳۸۹ش، ص 6، 7، 17 و 18.
  85. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص 294-297.
  86. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص 294-297.
  87. علی‌آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص 294-297.
  88. «طالبان ریش گذاشتن را اجباری کرد/ با اصلاح صورت از حقوق خبری نیست!»، خبرآنلاین.
  89. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  90. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  91. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  92. قاموس کبیر افغانستان، ذیل واژۀ چپن، وب‌سایت قاموس کبیر افغانستان.
  93. «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا.
  94. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم2
  95. مایار، «پوشش لباس خانم‌ها در طول تاریخ و هم از کوچی‌ها» وبلاگ زندگی کوچی‌ها.
  96. مایار، «پوشش لباس خانم‌ها در طول تاریخ و هم از کوچی‌ها» وبلاگ زندگی کوچی‌ها.
  97. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  98. «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی‌فیلم۲
  99. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  100. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  101. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  102. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  103. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  104. «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهور.
  105. «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا.
  106. «عبای حامد کرزی به موزۀ بریتانیا اهدا می‌شود»، وب‌سایت فرهنگ نیوز.
  107. «چپن حامد کرزی به موزیم بریتانیا اهدا می‌شود»، وب‌سایت افغانستان ما.
  108. «طالبان ریش گذاشتن را اجباری کرد/ با اصلاح صورت از حقوق خبری نیست!»، خبرآنلاین.
  • «آشنایی با کلاه قره‌قل»، وب‌سایت کلاهت، تاریخ درج مطلب: ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • «ارخچی»، وب‌سایت هزاره کالچر، تاریخ بازدید: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «امر به معروف به سبک طالبان؛ از بریدن سر مانکن‌ها تا پوشاندن چهره آنها با پارچه و پلاستیک»، وب‌سایت یورو نیوز، تاریخ درج مطلب: ۲۲ فوریه ۲۰۲۳م.
  • «انواع کلاه هزارگی»، وب‌سایت عصر سلام، تاریخ درج مطلب: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ش.
  • «بازار گرم پکول‌های کنری در افغانستان»، وب‌سایت سلام وطندار، تاریخ درج مطلب ۱۹ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • «برک‌بافی؛ هنری به بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت اقتصادگردان، تاریخ درج مطلب: ۱۱ شهریور ۱۳۹۶ش.
  • «برکبافی؛ هنری به‌بلندای تاریخ افغانستان»، وب‌سایت پارس تودی، تاریخ درج مطلب: ۱۱ مهر ۱۴۰۰ش.
  • «برک»، وب‌سایت هزاره کالچر، تاریخ بازدید: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «پاکول منحصر به فرد افغانی/ پاکستانی»، وب‌سایت ویرگول، تاریخ بازدید: ۲۵ آذر ۱۴۰۱ش.
  • پوپل، کریم، «پوست قره‌قل»، خبرگزاری پزواک، تاریخ درج مطلب: ۱۷ مهر ۱۳۹۱ش.
  • «پوشش و لباس مردم افغانستان در گذر تاریخ»، وبلاگ مرکز مطالعات کشورهای وارث تمدن ایرانی، تاریخ بازدید: ۲۷ تیر ۱۴۰۴ش.
  • «جنس کلاه پکول»، وب‌سایت خامک شاپ، تاریخ بازدید: ۲۶ آذر ۱۰۴۱ش.
  • جمعی از نویسندگان، مجموعه مقالات همایش زنان در افغانستان؛ فرصت‌ها، چالش‌ها و راهکارها، قم، مرکز بین‌المللی نشر المصطفی، ۱۳۸۹ش.
  • «چپن؛ مظهری ملی که به دست زنان تولید می‌شود»، خبرگزاری جمهوری، تاریخ درج مطلب: ۲۱ دی ۱۳۹۲ش.
  • حسن‌زاده، «انواع کلاه افغانی و کاربرد آن»، وبسایت مجلهٔ خامک، تاریخ بازدید: ۱۹ آذر ۱۴۰۱ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، ذیل واژهٔ عرقچین، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید، ۱۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • ذوقی، فرشاد، «آشنایی با نژاد گوسفند قره گل سرخس»، وبلاگ دامداری، تاریخ بازدید: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ش.
  • ذوقی، فرشاد، «ساخت کلاه از گوسفند قره‌قل»، وبلاگ دامداری، تاریخ درج مطلب: ۱۴ بهمن ۱۳۹۹ش.
  • ذوقی، فرشاد، «ساخت کلاه از گوسفند قره‌قل»، وبلاگ دامداری، ۱ شهریور ۱۳۹۹ش.
  • راهنمای جامع کلاه‌های سنتی افغانستان، وزارت اطلاعات و فرهنگ، ۱۳۹۸ش.
  • «راهنمای سفر به افغانستان»، وب‌سایت قاره‌پیما، تاریخ بازدید: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • رحیمی، محمدرضا، «پکول یکی از قدیمی‌ترین کلاه‌های سنتی افغانستان»، وب‌سایت مجلهٔ خامک، تاریخ بازدید: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «سخت‌گیری طالبان در مورد پوشش؛ بسته ماندن مکاتب دخترانه وارد هشتمین ماه شد»، وب‌سایت روزنامهٔ ۸ صبح، تاریخ درج مطلب: ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
  • «سوغاتی‌های افغانستان: بهترین‌های افغانستان را در چمدان خود بچین»، وب‌سایت یومگ، تاریخ درج مطلب: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ش.
  • شریعتی، حفیظ‌الله، «صنایع دستی هزارگی»، وب‌سایت پیام دایکندی، تاریخ درج مطلب: ۸ دی ۱۳۹۲ش.
  • شهرستانی، علی‌اکبر، «انواع لباس‌های کهن زنان هزاره»، وب‌سایت هزاره کالچر، تاریخ درج مطلب: ۲۰۲۰م.
  • «صنعت برک‌بافی در هزاره‌جات»، وب‌سایت برگزیده‌ها، تاریخ بازدید: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «طالبان ریش گذاشتن را اجباری کرد/ با اصلاح صورت از حقوق خبری نیست!»، خبرآنلاین، تاریخ درج مطلب: ۲ شهریور ۱۴۰۳ش.
  • «عبای حامد کرزی به موزهٔ بریتانیا اهدا می‌شود»، وب‌سایت فرهنگ نیوز، تاریخ درج مطلب: ۲۸ فروردین ۱۳۹۴ش.
  • علی‌آبادی، علی‌رضا، جامعه و فرهنگ افغانستان، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین‌المللی الهدی، ۱۳۹۵ش.
  • فرهنگ، میر محمد صدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، تهران، انتشارات عرفان، جلد اول، ۱۳۸۰ش.
  • قاموس کبیر افغانستان، وب‌سایت قاموس کبیر افغانستان، تاریخ بازدید: ۲۳ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «کلاه عرقچین، از گذشته تا امروز»، وب‌سایت رومو، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «کلاه قره‌قل، زینت مراسمات افغانستان»، وب‌سایت مجلهٔ خامک، تاریخ بازدید: ۱۸ آذر ۱۴۰۱ش.
  • کلاه‌هایی که افغان‌ها بر سر می‌گذارند»، وب‌سایت برخط نیوز، تاریخ درج مطلب: ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ش.
  • «کمرنگ شدن بازار صنعت قدیمی چپن در تخار»، خبرگزاری آوا، تاریخ در ج مطلب: ۱ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «گزارش پیام آفتاب از صنعت قره‌قل | صنعت پوست قره‌قل در آستانه ورشکستگی است»، خبرگزاری پیام آفتاب، تاریخ درج مطلب: ۱۳ آبان ۱۴۰۰ش.
  • «لباس محلی افغانستان»، وب‌سایت خانه، تاریخ بازدید: ۲۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • «لباس‌های محلی؛ هویت فرهنگی جامعه افغانستان»، وب‌سایت آی فیلم۲، تاریخ بازدید: ۲۳ آذر ۱۴۰۱ش.
  • لوئی دوپری، افغانستان، لندن، آکسفرد، ۲۰۰۷م.
  • مجیدی، عبدالطیف، «لباس هزاره‌گی»، وب‌سایت مجلهٔ خامک، تاریخ بازدید: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ش.
  • محقق ارزگانی، قربان‌علی، بررسی ریشه‌های تاریخی تشیع در افغانستان، قم، مجمع جهانی شیعه‌شناسی، ۱۳۹۰، ص ۲۲۸.
  • نانسی هاتچ دوپری، «افغانستان: پوشاک (CLOTHING xiii. Clothing in Afghanistan)» وب‌سایت دانشنامه ایرانیکا، تاریخ بازدید۲۷ تیر ۱۴۰۴ش.
  • نجلا مایار، «پوشش لباس خانم‌ها در طول تاریخ و هم از کوچی‌ها» وبلاگ زندگی کوچی‌ها، تاریخ درج مطلب: ۱۲ تیر ۱۳۹۶ش.
  • «نگاهی به تولید کلاه و پوست قره‌قل در افغانستان»، وب‌سایت ایانا، تاریخ درج مطلب: ۴ مرداد ۱۳۹۶ش.