پرش به محتوا

پیش‌نویس:ضرب‌المثل

از ایران پدیا
کتاب امثال و حکم دهخدا تألیف علی اکبر دهخدا
کتاب امثال و حکم دهخدا  تألیف علی اکبر دهخدا

ضرب‌المثل؛ سخن کوتاه و ساده، اما پرمعنا و مشهور نزد مردم برای اندرز یا بهتر فهماندن منظور.

ضرب‌المثل به‌صورت سخن کوتاه، گویا و پرمعنا، در ادبیات شفاهی و فرهنگ عمومیِ ایرانیان جایگاه و کارکرد چشمگیری دارد. در سبک زندگی ایرانی، همانند دیگر فرهنگ‌ها در جهان، ضرب‌المثل‌ها با اهداف گوناگون مانند اندرز، راهنمایی، ستایش و نکوهش، به کار گرفته می‌شود. ضرب‌المثل در عرف ایرانی شامل مَثَل‌ها، اصطلاحات، اشعار و حتی آیات قرآن و روایات اهل‌بیت می‌شود.

مفهوم‌شناسی ضرب‌المثل

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل به سخن زبانزد میان مردم گفته می‌شود که در قالب نثر یا نظم و به‌صورت کوتاه و گویا، پند یا معنایی عمیق را به مخاطب منتقل می‌کند و او را به فکر وامی‌دارد.[۱]

ضرب‌المثل، گاهی جمله با ساختار کامل است، مانند «خواستن، توانستن است» و گاه شبه‌جمله با ساختار ناقص است، مانند «بی‌گُدار به آب زدن». ضرب‌المثل‌ها به‌صورت انگاره در فرهنگِ جامعه نقش می‌بندد و دارای رسالت آموزشی بوده و حامل اندرز یا تجربهٔ زندگی است. بهره‌گیری از ایجاز، درستی،[۲] درون‌مایه طنز،[۳] سادگی، روانی و آرایه‌های ادبی مانند استعاره،[۴] ضرب‌المثل را مناسب ذوق و قریحهٔ مردم ساخته[۵] و همین امر، راز ماندگاری آن در فرهنگ عمومی است.[۶]

مهم‌ترین مصداق ضرب‌المثل، مَثَل‌ها هستند؛ «مَثَل» یا «مَثَل سائر» (رایج)، سخنی کوتاه و مشهور است که به داستانی عبرت‌آمیز یا گفتاری حکمت‌آموز اشاره می‌کند.[۷] ضرب‌المثل‌ها گاهی کوتاه هستند مانند «فیل و فنجان» که در اصل «آب دادن فیل با فنجان» بوده است؛ برخی ضرب‌المثل‌ها نیز دارای واژگان بسیار است مانند «آفتابه و لولهنگ هر دو یک کار را می‌کنند ولی ارزش آن‌ها وقت گرو گذاشتن معلوم می‌شود».[۸]

تاریخچه و فرایند شکل‌گیری ضرب‌المثل

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ریشه‌های باستانی و جایگاه آن در تمدن‌های نخستین

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل به‌مثابه یک عنصر فرهنگی، همزاد زندگی اجتماعی بشر است و انسان‌ها از نخستین دوره‌های شکل‌گیری اجتماع، در قالب اصطلاحات ساده، معانیِ ژرف را به یکدیگر منتقل می‌کردند.[۹] نسل‌های پیاپی بشر بر اساس تجربه تاریخی خود، به ساختن عبارت‌ها و اصطلاحات کوتاه و گویا می‌پرداختند تا انگارهٔ ذهنی خود را آسان‌تر به هم‌نوعان بفهمانند. زبان‌شناسان در برخی کتیبه‌های متعلق به سومری‌ها که با خط میخی نوشته شده، مَثَل‌هایی را شناسایی و ترجمه کرده‌اند. گفته می‌شود که ارسطو به گردآوری مَثَل‌ها در دورهٔ خود پرداخته است.[۱۰]

او مَثل‌ها را خوشه‌های حکمت کهن انسان‌ها می‌دانست که به‌خاطر ایجاز و درستی اندیشه، ماندگار می‌شوند.[۱۱]

جایگاه برجسته ضرب‌المثل در فرهنگ و ادب فارسی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بسامد زیاد مَثَل، از ویژگی‌های زبان فارسی است و ضرب‌المثل به‌عنوان بخشی از ادبیات شفاهی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده و بسیاری از آنها برای این‌که به لطف و رسایی و شیرینی کلام خود بیفزایند در آثار خود از ضرب‌المثل بهره می‌گرفتند.[۱۲] پرفسور آربری (۱۹۰۵–۱۹۶۹م)، خاورشناس انگلیسی و استاد زبان فارسی و عربی در دانشگاه‌های لندن و کمبریج، سرزمین ایران را موطن و خاستگاه مَثَل و کلمات قصار معرفی کرده است.[۱۳]

در کارنامه اردشیر بابکان (۱۸۰–۲۴۲م) نمونه‌هایی از مَثل وجود دارد، از جمله: «دشمن به دشمن، آن نتوان کردن که از نادان‌مرد به سبب کردهٔ خویش بدو رسد».[۱۴] دهخدا (۱۲۵۷–۱۳۳۴ش) نیز معتقد است که ایرانیان از قدیم به حکمت و مَثل، مشهور بوده‌اند.[۱۵]

فرایند پیدایش و نهادینگی یک ضرب‌المثل

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بسیاری از سخنانی که امروز به‌عنوان ضرب‌المثل، زبانزد مردم است گویندهٔ شناخته‌شده‌ای ندارد و در آغاز، ترواش برق‌آسای اندیشه یک انسان بوده که به‌دلیل مؤثربودن، دقیق‌بودن و دلنشین‌بودن، در ذهن شنونده حک و سپس در جامعه تکرار شده است. ضرب‌المثل، مدت‌ها در گویش همگانی به‌کار رفته و سینه به سینه نقل می‌شود تا به نهادینگی در فرهنگ عمومی دست یابد.[۱۶]

خاستگاه ضرب‌المثل‌ها در فرهنگ ایرانی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل‌ها، آینه فرهنگ و باورهای اجتماعی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل‌ها بخشی از فرهنگ عمومی هستند که پیش‌زمینهٔ اجتماعی دارند.[۱۷] از این منظر، در جامعه‌ای مانند ایران که فرهنگ آن بر آموزه‌های دین اسلام استوار است متون مقدس مانند قرآن و روایات اهل‌بیت، از منابع اصلی ضرب‌المثل‌ها به‌شمار می‌آیند. برخی پژوهشگران معاصر بالغ بر ۶۸۰۰ مَثل را گردآوری کرده‌اند که به‌صورت مستقیم با مؤلفه‌های دینی و مذهبی ارتباط دارند.[۱۸]

خاستگاه دینی و مذهبی ضرب‌المثل‌ها

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در همین چارچوب، باورها و ارزش‌های دینی، مناسک و آداب دینی و هر چیزی که به دین ربط دارد می‌تواند دست‌مایه‌ای برای پدید آمدن یک ضرب‌المثل باشد.

تأثیرپذیری از قرآن کریم

[ویرایش | ویرایش مبدأ]
  • اقتباس مستقیم از آیات: مانند اصطلاحات ضرب‌المثلی «نور علی نور»،[۱۹] «لا إکراهَ فی الدین»[۲۰] و «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ»[۲۱] که به‌صورت مستقیم از آیات قرآن، برگرفته شده‌اند.
  • الهام‌گرفته از مفاهیم قرآنی: برخی ضرب‌المثل‌ها با الهام از آیات قرآن، پدید آمده‌اند، مانند: «جابه‌جا کنعبد و جابه‌جا کنستعین»، «گنجشک یک‌پولی، انا انزلنا نمی‌خواند» و «بسم‌الله را گفتی تا ولاالضالین خیلی راه است».[۲۲]

الهام از احادیث و روایات

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

استفاده مستقیم از حدیث: احادیث نیز گاهی به‌صورت مستقیم در ضرب‌المثل استفاده می‌شوند؛ مانند «الخیر فی ما وَقَع» که به پیامبر اکرم منسوب است.[۲۳]

الهام‌گرفته از مفاهیم روایی: در مواردی دیگر، مضمون و مفهوم یک حدیث الهام‌بخش شکل‌گیری یک ضرب‌المثل بوده است، مانند «با توکل زانوی اشتر ببند»، «بهشت زیر پای مادران است» یا با الهام از این سخن امام علی که هر کس برای دیگری چاه بکَند خود در آن می‌افتد،[۲۴] این ضرب‌المثل منظوم فارسی شکل گرفته است که:[۲۵] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر

الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

حکمت نخبگان و بزرگان

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گاهی نکته‌سنجی و گزیده‌گویی نخبگان اجتماعی، خاستگاه شکل‌گیری ضرب‌المثل می‌شود؛ مانند ضرب‌المثل «خودم به جا، خرم به جا» که در یک مأخذ به خواجه نصیرالدین طوسی و در جای دیگر به سعدی شیرازی، منسوب شده است.[۲۶]

رخدادهای تاریخی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

برخی ضرب‌المثل‌ها برآمده از یک رویداد تاریخی هستند؛ به‌طور مثال ضرب‌المثل «به شغاد باج نمی‌دیم» برگرفته از ماجرای حمله شغاد، برادر ناتنی رستم، به اردستان است که مقاومت شهر شکسته شد و مردم پذیرفتند که به شغاد باج بدهند، اما شهرهای همسایه تسلیم نشدند و ساکنان آن شهرها در مقابل اخاذی شغاد گفتند: «اینجا اردستان نیست که به شغاد باج بدهند»؛ پیام این مقاومت در برابر زورگویان در قالب ضرب‌المثل، ماندگار شد که امروزه در بیان عامیانه، برخی به اشتباه می‌گویند: «به شغال باج نمی‌دیم».[۲۷]

زبان و حکمت عامیانه

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بیشتر ضرب‌المثل‌ها اما حاصل بداهه‌گویی‌های هنرمندانه‌ای است که به زبان عامیانه بیان می‌شود، به دل می‌نشیند و سینه به سینه نقل می‌شود؛[۲۸] مانند این مَثل که «به شتر گفتند از کجا می‌آیی؟ گفت: از حمام؛ گفتند از پاشنه پایت پیدا است».[۲۹] مولوی این مَثل را چنین به نظم درآورده است:[۳۰] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر

الگو:ب

الگو:ب

الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

بهره‌گیری از ضرب‌المثل در فرهنگ ایرانی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ایرانی‌ها و فارسی‌زبانان با تکیه بر تاریخ کهن خویش، گنجینه بزرگی از ضرب‌المثل دارند که میراث فرهنگی آنها به‌شمار می‌آید.[۳۱] ضرب‌المثل‌های فارسی، مجموعه درهم‌تنیدهٔ باورها و ارزش‌های اجتماعی ایرانیان و روحیات آنها را واگویه می‌کند. از این‌رو در فرهنگ ایرانی، به‌کار بردن درست و بهنگام ضرب‌المثل، کاری هنرمندانه است که اگر به‌جا استفاده نشود ممکن است صورت خوشی نداشته باشد. از این منظر، ضرب‌المثل‌ها اگر در جای خودشان به‌کار روند، ارزشمند هستند.[۳۲]

ضرب‌المثل‌ها بیشتر به‌صورت مصرعی از یک شعر به‌کار گرفته می‌شوند، مانند: «رنگ رخساره خبر می‌دهد از سرّ درون»، «تهی پای رفتن به از کفش تنگ»، «از کوزه همان برون تراود که در اوست»، «آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت» و «حیف از طلا که خرج مطلّا کند کسی». بسیاری از ضرب‌المثل‌ها نیز وجود دارند که در مایه‌های نثر استفاده می‌شوند، مانند: «تا تنور گرم است نان را بچسبان»، «این همه چمچه زدی پس حلوات کو» و «سر را قمی می‌شکند تاوانش را کاشی می‌دهد».[۳۳]

زبان ضرب‌المثل

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زبان ضرب‌المثل مانند زبان مادری، بی‌تکلف و طبیعی است. مردمانی که مَثل‌ها را در چارچوب یک فرهنگ عمومی، به‌کار می‌گیرند دقت‌های مفهومی و ظرافت‌های زبانی آن‌ها را به‌خوبی درک می‌کنند.[۳۴]

در ضرب‌المثل‌ها از زبان استعاره استفاده می‌شود تا سخن‌گفتن دربارهٔ عقاید، آسان باشد و از یک روایت عینی بهره می‌گیرند که به راحتی قابل درک است. ضرب‌المثل معمولاً خطاب به کسانی بیان می‌شود که نیازمند تصمیم‌گیری یا تغییر رویکرد دربارهٔ مسئله خاصی در زندگی خود هستند؛ از این‌رو مفهوم ضرب‌المثل اگرچه در لایه‌ای پنهان قرار دارد، اما هدف آن آشکار است و گویای آن است که شخص، چگونه باید رفتار کند یا چه عقیده‌ای داشته باشد. روابط اجتماعی انسان‌ها پر از استعاره‌های زبانی است که در چارچوب آن، گوینده می‌کوشد به گفتار خود تنوع ببخشد و گاهی از این طریق، بار منفی گفتار را بکاهد. شنونده نیز می‌کوشد این گفتار را در بافت فرهنگی و اجتماعی طرفین، تشخیص بدهد و تفسیر کند.

از این منظر، بافت یک گفته در تفسیر آن اهمیت فراوان دارد؛ مثلاً جمله «اگر نخوردیم نون گندم، اما دیدیم دست مردم» بسته به هویت طرفین گفتگو، ویژگی‌های زمانی و مکانی، شیوهٔ بیان، باورها، دانش و اهداف طرف‌های گفتگو، می‌تواند بیان یک خبر، آموزهٔ اخلاقی یا کنایه و لحن طعنه‌آمیز باشد.[۳۵]

انواع ضرب‌المثل

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل‌ها از وجوه گوناگون دسته‌بندی می‌شوند:

۱- لحن و بیان؛

  • طنزآمیز: عروس خیلی قشنگ بود آبله هم درآورد.
  • جدی: هیچ دویی نیست که سه نشود.

۲- ریشه؛

  • داستانی: همان آش و همان کاسه؛
  • تاریخی: شاه می‌بخشد شیخ علی‌خان نمی‌بخشد.
  • خرافی: خواب زن، چپ است.
  • فرهنگی: دست چربت را به سر کچل ما هم بمال.

۳- درون‌مایه؛

  • اخلاقی: هرجا که نمک خوردی، نمکدان مشکن.
  • اقتصادی: پول که علف خرس نیست.
  • اجتماعی: آدم بیکار، خرجش دو برابر است.
  • آداب‌ورسوم: شب چله به فتوای زمانه، بباید خورد قدری هندوانه.
  • آموزشی: املای ننوشته بیست است.
  • سیاسی: باش تا قائم‌مقام از باغ بیرون آید.
  • مناسبت‌ها: عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت، صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت.
  • دینی: در زمستان وضوگرفتن نصف نماز خواندن است.
  • خرافی: سرنوشت هر کس را توی پیشانی‌اش نوشته‌اند.
  • شکایت و گلایه: هرچی سنگه مال پای لنگه.
  • بهداشت و تندرستی: عقل سالم در بدن سالم است.[۳۶]

اهمیت و کارکردهای ضرب‌المثل در فرهنگ و اجتماع

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کارکرد ارتباطی و بیانی (تسهیل و اثربخشی کلام)

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آشنایی با مثل‌ها گفتن و نوشتن را آسان می‌کند؛ این عبارت‌های کوتاه و زیبا بر دل می‌نشینند و گفتگوی دراز را کوتاه می‌کند و اگر در جای خود استفاده شوند اثر حرف بیشتر می‌شود.[۳۷]

کارکرد فرهنگی و اجتماعی (آینه تمام‌نمای جامعه)

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

ضرب‌المثل‌ها انگاره‌های شناختیِ پذیرفته‌شده و بازتابی از فرهنگ، آداب و عادت‌های اجتماعی یک ملت در طول تاریخ هستند. از این منظر، آن‌ها دو نقش اساسی ایفا می‌کنند:

  • بازنمایی اخلاق و اندیشه پیشینیان: هر ضرب‌المثل نمایانگر اخلاق اجتماعی بوده و پشتوانهٔ معرفتیِ فرهنگ در جامعه را آشکار می‌سازد. با مطالعهٔ ضرب‌المثل و داستان زمینه‌ساز آن، می‌توان به چگونگی اندیشه و تفکر گذشتگان پی برد و مفاهیم اساسیِ فرهنگ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آنان را استخراج کرد.[۳۸]
  • انتقال پیام‌های ارزشی و آموزشی: داستانی که زمینه شکل‌گیری یک ضرب‌المثل است، همچون آثار فاخر ادبی، توانایی انتقال پیام‌های ارزشی، اخلاقی و اجتماعی را دارد. این کارکرد به ترویج سنت‌های پسندیده و دوری از آداب نکوهیده در سبک زندگی کمک می‌کند.[۳۹]

کارکرد پیوند نسل‌ها و حفظ میراث فرهنگی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حفظ فرهنگ و انتقال آن به نسل‌های پسینی، یکی دیگر از کارکردهای ضرب‌المثل است. ضرب‌المثل‌ها به‌ویژه آن‌هایی که سویه‌های تعلیمی، اجتماعی و سازندگی بیشتری دارند، میراث معنوی یک ملّت و مرام و فرهنگ به‌شمار می‌روند که بهره‌گیری از ضرب‌المثل، غنای بیشتر آن فرهنگ را تضمین می‌کند و موجب پیوستگی نسل‌ها با فرهنگ، ادب و هنر بومی می‌شود.[۴۰] از این منظر، مَثَل‌ها به‌عنوان عصارهٔ اندیشه‌های برتر و تجارب زیستهٔ یک اجتماع انسانی، معرّف آرزوها، غم‌ها، شادی‌ها، عشق و نفرت‌های یک ملت بوده و درجهٔ عظمت، وسعت و علوّ فکری آنان را نشان می‌دهد.[۴۱]

کارکرد هویتی (مؤلفه هویت ملی و دینی)

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در همین چارچوب، ضرب‌المثل به‌عنوان بخشی از فولکلور یا فرهنگ عامیانه، یکی از مؤلفه‌های هویت ملی و دینی ایرانیان است که از یک‌سو وطن، زبان، اسطوره‌ها، سنت‌ها و قومیت را پوشش می‌دهد و از سوی دیگر آیات، احادیث، مناسک، آداب، نام‌ها و مکان‌های مقدس و مفاهیم دینی و مذهبی را مورد توجه قرار می‌دهد.[۴۲]

پژوهش و گردآوری ضرب‌المثل‌ها

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

پژوهش دربارهٔ ضرب‌المثل‌ها به دو دستهٔ مَثل‌شناسی و مثل‌نگاری تقسیم می‌شود.

مَثل‌شناسی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در مَثل‌شناسی، تنها نوشته‌های کوتاهی در مقدمه برخی کتاب‌ها و چند مقاله وجود دارد که بررسی و تحلیل مَثل‌های فارسی را از جنبه‌های ادبی، اجتماعی و کاربردی، مورد توجه قرار داده‌اند.[۴۳]

مَثل‌نگاری

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مَثل‌نگاری به معنای گردآوری، ثبت و تدوین ضرب‌المثل‌ها در قالب کتاب و فرهنگ‌نامه است. سابقه این فعالیت در ایران بسیار غنی‌تر از مَثل‌شناسی بوده و به سدهٔ یازدهم هجری بازمی‌گردد.[۴۴] مهم‌ترین آثار در این حوزه عبارتند از:

«امثال و حکم» اثر علی‌اکبر دهخدا

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتابی چهار جلدی و شامل نزدیک به ۳۰ هزار مدخل در قالب أمثال، حِکم، زبانزدها، کنایات، اصطلاحات و اشعار معروف است که علی‌اکبر دهخدا آن را گردآوری و در سال ۱۳۱۰ش منتشر کرده است. این کتاب نخستین فرهنگ جامع در زمینه اَمثال فارسی به‌شمار می‌رود. دهخدا در این اثر، بیش از هزار عبارت عربی شامل آیات قرآن و احادیث امامان شیعه را ذکر کرده است. او همچنین هزاران بیت از شاعران بزرگ فارسی‌زبان مانند فردوسی، سعدی، نظامی گنجه‌ای، اسدی طوسی و مولوی را در کتاب خود آورده است.[۴۵]

«جامع التمثیل» و «مجمع الامثال» اثر محمدعلی حبله‌رودی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

محمدعلی حبله‌رودی بسیار پیش از دهخدا، در سال ۱۰۴۹ق کتاب «مجمع الامثال» را دربارهٔ مثل‌های فارسی[۴۶] و در سال ۱۰۵۴ق کتاب «جامع التمثیل» را در حیدرآباد هند تألیف کرد.[۴۷] حبله‌رودی در دیباچه کتاب جامع التمثیل، از عبدالله، ششمین پادشاه شیعی‌مذهب قطب‌شاهیان در هند و شمس‌الدین محمد بن علی خاتونی، یکی از علمای ایرانی در حکومت قطب‌شاهیان، به نیکی یاد کرده و شرح مجلسی با حضور این دو نفر را بیان کرده است که در آن به فرمان شاه‌عباس صفوی برای گردآوری اَمثال ترکی در یک‌جا و تلاش‌های شایستهٔ ادیبان عرب برای گردآوری اَمثال عرب و بی‌توجهی به گردآوری اَمثال فارسی، اشاره شده است. در پی این مجلس، حبله‌رودی بر آن شد که کتابی جامع دربارهٔ امثال فارسی تألیف کند.[۴۸]

ویژگی بارز این کتاب، کاربرد بسیار اَمثال فارسی و عربی و آیات قرآن و احادیث در ضمن حکایت‌ها است. نثر کتاب ساده و بی‌پیرایه و آمیخته به اشعار شاعران نامداری چون فردوسی، نظامی، مولوی، سعدی و حافظ است.[۴۹] جامع التمثیل از جمله کتاب‌های معروف فارسی و خواندن آن در قرن سیزدهم بسیار معمول بوده و بارها به چاپ رسیده است.[۵۰] کتاب مجمع‌الامثال که دارای ۲۰۹۵ مَثَل رایج در روزگار نویسنده است، کهن‌ترین مجموعه اَمثال به‌شمار می‌آید.[۵۱]

سایر آثار مهم در حوزه مَثل‌نگاری

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

کتاب «فرهنگ عوام» از امیرقلی امینی حاوی ده‌هزار مَثل و اصطلاح در سال ۱۳۳۸ش منتشر شده است. کتاب «داستان‌های امثال» از مرتضویان فارسانی، کتاب «داستان‌نامه بهمنیاری» (۱۳۶۱ش) از احمد بهمنیار و کتاب «کوچه» (۱۳۵۷ش) از احمد شاملو، دیگر تلاش‌های ادیبان ایرانی برای حفظ و نگهداری مجموعه ضرب‌المثل‌های فارسی است.[۵۲]

  1. ذوالفقاری، داستان‌های امثال، 1384ش، ص7؛ بهمنیار، داستان‌نامه بهمنیاری، 1381ش، ص19.
  2. گلپایگانی، گزیده و شرح امثال و حکم دهخدا، 1376ش، ج1، ص5.
  3. اخوت، نشانه‌شناسی مطایبه، 1371ش، ص28.
  4. ذوالفقاری، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1386ش، ص33-34.
  5. حلبی، خواندنی‌های ادبی فارسی، بی‌تا، ص18.
  6. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص182.
  7. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه مثل.
  8. ابدالی، «مثل چیست؟»، مجله اینترنتی ویستا.
  9. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص182.
  10. گلپایگانی، گزیده و شرح امثال و حکم دهخدا، 1376ش، ج1، ص5.
  11. رضوانیان، «سخنی در زمینه امثال: طرز طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌ها و استفاده از آن در مطالعه تطبیقی خصوصیات اخلاقی ملل»، 1356ش، ص99.
  12. ذوالفقاری و طباطبایی، «کاربرد ضرب‌المثل‌های فارسی در غزلیات بیدل»، 1394ش، ص58.
  13. Arberrv, The Leyacy of Persia,1953, p214.
  14. ذوالفقاری، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1386ش، ص34.
  15. دبیرسیاقی، گزیده امثال و حکم دهخدا، 1366ش، ص21.
  16. زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، 1371ش، ص245.
  17. سلطانی مقدم، «امثال و حکم»، وب‌سایت پژوهه.
  18. ذوالفقاری، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1386ش، ص36.
  19. سوره نور، آیه 35.
  20. سوره بقره، آیه 256.
  21. سوره الرحمن، آیه 60.
  22. ذوالفقاری، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1386ش، ص36.
  23. امین، اعیان الشیعه، بی‌تا، ج۱، ص۲۹۶.
  24. محمدی ری‌شهری، میزان الحکمة، 1375ش، ج3، ص2722.
  25. ذوالفقاری، داستان‌های امثال، 1384ش، ص28.
  26. سلطانی مقدم، «امثال و حکم»، وب‌سایت پژوهه.
  27. شیروانی، بستان السیاحة، 1363ش، ص51.
  28. زرین‌کوب، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، 1371ش، ص245.
  29. ذوالفقاری، داستان‌های امثال، 1384ش، ص7.
  30. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر پنجم، در وب‌سایت گنجور.
  31. سلطانی مقدم، «امثال و حکم»، وب‌سایت پژوهه.
  32. رئیس‌دانا، گفت‌آمدهایی در ادبیات، 1386ش، ص87.
  33. دبیرسیاقی، گزیده امثال و حکم دهخدا، 1366ش، ص3-5.
  34. رضوانیان، «سخنی در زمینه امثال: طرز طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌ها و استفاده از آن در مطالعه تطبیقی خصوصیات اخلاقی ملل»، 1356ش، ص98.
  35. ابدالی، «مثل چیست؟»، مجله اینترنتی ویستا.
  36. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص193-204.
  37. ابدالی، «مثل چیست؟»، مجله اینترنتی ویستا.
  38. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص182.
  39. برقعی، کاوشی در امثال و حکم، 1351ش، ص7.
  40. زرین‌کوب، بحر در کوزه، 1366ش، ص166.
  41. آرین‌پور، از نیما تا روزگار ما، 1374ش، ص45.
  42. ذوالفقاری، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1386ش، ص28.
  43. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص182-183.
  44. ذوالفقاری، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، 1387ش، ص182-183.
  45. شریعت و غلامی بادی، «جستاری در فرودهای امثال و حکم دهخدا»، 1389ش، ص13-14.
  46. حبله‌رودی، مجمع الامثال، 1344ش، پیشگفتار، ص۱.
  47. حبله‌رودی، کلیات جامع التمثیل، 1375ش، ج۱، ص۲.
  48. حبله‌رودی، کلیات جامع التمثیل، 1375ش، ج۱، ص3.
  49. زرین‌کوب، از گذشته ادبی ایران، 1375ش، ج۱، ص۱۱۲.
  50. مشار، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، 1355ش، ج۲، ستون ۱۴۸۸–۱۴۸۹.
  51. ذوالفقاری، داستان‌های امثال، 1384ش، ص5.
  52. ذوالفقاری، داستان‌های امثال، 1384ش، ص6-7.
  • قرآن کریم.
  • آرین‌پور، یحیی، از نیما تا روزگار ما، تهران، زوار، ۱۳۷۴ش.
  • ابدالی، مریم، «مثل چیست؟»، مجله اینترنتی ویستا، تاریخ بازدید: ۱۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  • اخوت، احمد، نشانه‌شناسی مطایبه، تهران، فردا، ۱۳۷۱ش.
  • امین، سید محسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف، بی‌تا.
  • برقعی، یحیی، کاوشی در امثال و حکم، تهران، فروغی، ۱۳۵۱ش.
  • بهمنیار، احمد، داستان‌نامه بهمنیاری، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۱ش.
  • حبله‌رودی، محمدعلی، کلیات جامع التمثیل، تهران، مطبوعاتی حسینی، ۱۳۷۵ش.
  • حبله‌رودی، محمدعلی، مجمع الامثال، تهران، چاپ صادق کیا، ۱۳۴۴ش.
  • حلبی، علی‌اصغر، خواندنی‌های ادبی فارسی، تهران، زوار، بی‌تا.
  • دبیرسیاقی، محمد، گزیده امثال و حکم دهخدا، تهران، تیراژه، ۱۳۶۶ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، در وب‌سایت مؤسسه لغت‌نامه دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی، تاریخ بازدید: ۱۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  • ذوالفقاری، حسن، داستان‌های امثال، تهران، مازیار، ۱۳۸۴ش.
  • ذوالفقاری، حسن، «طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌های فارسی»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، شماره ۱۸۷–۱۸۸، پاییز ۱۳۸۷ش.
  • ذوالفقاری، حسن، «هویت ملی و دینی در ضرب‌المثل‌های فارسی»، فصلنامه مطالعات ملی، شماره ۳۰، تیر ۱۳۸۶ش
  • ذوالفقاری، حسن و طباطبایی، سیدمهدی، «کاربرد ضرب‌المثل‌های فارسی در غزلیات بیدل»، فصلنامه ادب فارسی، شماره ۱۶، پاییز و زمستان ۱۳۹۴ش.
  • رئیس‌دانا، فریبرز، گفت‌آمدهایی در ادبیات، تهران، نگاه، ۱۳۸۶ش.
  • رضوانیان، محمدحسن، «سخنی در زمینه امثال: طرز طبقه‌بندی ضرب‌المثل‌ها و استفاده از آن در مطالعه تطبیقی خصوصیات اخلاقی ملل»، نشریه هنر و مردم، شماره ۱۸۴–۱۸۵، ۱۳۵۶ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، از گذشته ادبی ایران، تهران، حافظ، ۱۳۷۵ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، بحر در کوزه، تهران، علمی، ۱۳۶۶ش.
  • زرین‌کوب، عبدالحسین، یادداشت‌ها و اندیشه‌ها، تهران، اساطیر، ۱۳۷۱ش.
  • سلطانی مقدم، حمیده، «امثال و حکم»، وب‌سایت پژوهه، تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۳ش.
  • شریعت، محمدجواد و غلامی بادی، علیرضا، «جستاری در فرودهای امثال و حکم دهخدا»، فصلنامه اندیشه‌های ادبی، سال دوم، شماره ۶، ۱۳۸۹ش.
  • شیروانی، زین‌العابدین، بستان السیاحة، تهران، سنایی، ۱۳۶۳ش.
  • گلپایگانی، فرج‌الله، گزیده و شرح امثال و حکم دهخدا، تهران، هیرمند، ۱۳۷۶ش.
  • مشار، خانبابا، فهرست کتاب‌های چاپی فارسی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۵۵ش.
  • محمدی ری‌شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۵ش.
  • مولانا، مثنوی معنوی، در وب‌سایت گنجور، تاریخ بازدید ۱۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  • Arberrv, Arthur John, The Leyacy of Persia Oxford, Oxford University Press, 1953.