پیشنویس:سبزی

سبزی؛ گیاهی که خام یا پختهٔ آن خورده میشود.
سبزی، بهمعنای رنگ سبز، طراوت و گیاه خوراکی، بخشی جداییناپذیر از فرهنگ غذایی ایران است. از نعنا، ریحان و تره گرفته تا سبزیهای خودرو مانند شنگ، شبدر و غازایاغی، سبزیها هم بهصورت خام و هم پخته مصرف میشوند و خواص درمانی متعددی دارند؛ از بهبود گوارش و ضد التهاب تا افزایش حافظه و پیشگیری از بیماریهای قلبی و سرطان. ایرانیان از گذشتههای دور، سبزی را نماد سادهزیستی و عنصر اصلی سفره خود میدانستند و آن را در غذاهای محلی، دمپختها، آشها و حتی نان بهکار میبردند. سبزی نهتنها در خوراک، بلکه در ادبیات فارسی نیز حضوری پررنگ دارد و هم به ارزش غذایی و هم به نماد زندگی ساده و پاکیزه اشاره میکند.
سبزی؛ معنا و کاربردها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]

سبزی، بهمعنای حالت و چگونگی سبز بودن، رنگ سبز داشتن،[۱] خرمی و طراوت، علف، سبزه، گیاه رستنی و سبزی خوردن است.[۲] سبزی، گیاهی است که بهصورت خام و پخته خورده میشود. از جمله سبزیهای خوردنی متداول در ایران میتوان به نعنا، ریحان و تره اشاره کرد.[۳] در بسیاری از فرهنگهای کهن فارسی، از سبزیها با عنوان کلی «تره» یاد شده است. برای مثال، در بندهش، تره را هر آن چیزی معرفی کردهاند که با نان و خوراک خورده میشود، مانند اسفناج، کرفس و گشنیز.[۴] این نوع از گیاهان خوردنی، علاوه بر کاربرد مصرفی و خوراکی، کاربردهای درمانی متعددی نیز دارند.[۵]
برخی منابع کهن، از تره بهعنوان سبزی خوردن و برخی دیگر، آن را هر نوع سبزی دانستهاند که بهصورت خودرو روییده یا کِشت میشوند.[۶] اصطلاحاتی دیگر همچون «سبزی خوردن» در اشاره به انواع سبزی که بهصورت خام و در کنار غذا خورده میشود و «ترهبار» یا «سبزیجات» نیز در اشاره به انواع سبزیهای روییدنی مانند هویج، بادمجان و پیاز بهکار میرود.[۷]
پیشینه سبزی در منابع بهعنوان خوراکی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از سبزی، در بسیاری از منابع کهن، بهعنوان خوراکی برای مستمندان، سخن گفتهاند. سبزی، یا نان و سبزی، همواره نمادی از سادهزیستی و فقر بوده است.[۸] کریستنسن، سفرهٔ ایرانیان در روزهای جنگی، در دوران ساسانیان، را سفرهای ساده توصیف کرده که بهجز نان، نمک و سبزی، چیزی بر روی آن دیده نمیشده است.[۹]
برخی از مورخان دوره اسلامی نیز به سبزی خوردن ایرانیان اشاره داشته و به تشریح خواص آن پرداختهاند. برای مثال، مقدسی، در سدهٔ ۴ق، خوشچشمی و تیزبینی مردم طبرستان را متأثر از سبزی خوردن آنها عنوان کرده است.[۱۰] بسحاق اطعمه نیز در کتاب معروف خود به گذاشتن سبزی و نان، در کنار غذاهایی همچون بریانی و کباب، توسط مردم ایران اشاره کرده است:[۱۱] الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
آشپزباشی معروف دورهٔ قاجار نیز به محتوای سبزی خوردن اشاره کرده و آن را شامل تره، تربچه، پیازچه، ریحان، نعنا، پودینه، ترخان، جعفری و شاهی دانسته است.[۱۲] او همچنین به تشریح انواع خوراکهایی که با سبزی طبخ میشوند، مانند والکپلو و سبزیپلو، پرداخته است.[۱۳]
استفاده از انواع سبزی، توسط مردم ایران، از دید جهانگردان اروپایی نیز پنهان نمانده و آنها نیز به شرح و وصف انواع سبزی و کاربرد آنها در خوراک ایرانیان پرداختهاند. برای مثال، شاردن، سبزیهایی مانند ریحان، مرزه و ترخون را از جمله محرکهای اشتها، در سفره ایرانیان معرفی کرده است.[۱۴] جملی کارری نیز به کاشت انواع سبزی در ایران اشاره کرده و از سبزیهایی مانند کاهو، کلم، اسفناج و ریحان، بهعنوان سبزیهای پُرمصرف، توسط ایرانیان یاد کرده است.[۱۵]
انواع سبزی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سبزی کوهی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انواع مختلفی از سبزیهای خودرو در مناطق کوهستانی و صحرایی، توسط مردم، بهویژه زنان، شناسایی و جمعآوری میشوند. از جملهٔ این سبزیها میتوان به شبدر، پونه، شنگ، گزرک، گنهگنه، هنگ (آنغوزه) و غازایاغی اشاره کرد که دارای مصارف خوراکی و درمانی هستند.[۱۶] برخی از این سبزیها، در مناطق مختلفی از ایران روییده یا مصرف میشوند، مانند شبدر و شنگ تازه در تهران،[۱۷] شیرینبیان، یونجه، چوبک و آویشن در فارس؛[۱۸] برگ موسیر، بنسرخ، غلفه (خرفه)، گزگزه (گزنه)، پونهٔ کوهی و پنیرک در کازرون؛[۱۹] گیلاخه، کنگر، شاهی آبی و سورهبنه در سقز.[۲۰]
برخی از مردم، در نقاط مختلف ایران، به طبخ خوراکهایی متناسب با نوع سبزی آن فصل میپردازند. برای مثال، در میناب، گلبار، خوراکی است که در فصل بهار و همزمان با رویش این گیاه طبخ میشود.[۲۱] «علف سرخکرده» و «علف ماس» توسط بختیاریها تهیه میشود که خوراکی از سبزی صحرایی سرخشده بههمراه ماست است.[۲۲]
سبزی خشک
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
مردم، در ایران، سبزیهای مختلفی را در فصل رویش آنها جمعآوری کرده و خشک میکنند. برای مثال، در جاسب، سبزیهایی همچون سلمه و غازیاغی برای طبخ خوراکی بهنام «آش شب اسفند» خشک میشود.[۲۳] پیش از ماه رمضان نیز بسیاری از خانوادهها، به خشک کردن سبزی، بهمنظور استفاده از آنها در طول ماه مبارک، میپرداختند.[۲۴] بسیاری از سبزیهای خشک شده، در طبخ انواع دمپخت و آش استفاده میشوند. از آن جمله میتوان به پیازک، سیر چمنی، بابونه، شنبلیله و شوید اشاره کرد.[۲۵] استفاده از سبزی خشک، در پخت غذاهایی همچون انواع کوفته (شوید، ترخون)[۲۶] و تزئین و چاشنی خوراکهای مختلف مانند آش (نعنا) متداول است.[۲۷] برخی از زنان، در هنگام پخت نان نیز از سبزی خشک، بهمنظور افزایش طعم و عطر نان، استفاده میکنند.[۲۸]
خواص سبزی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سبزی، بهعنوان یک ماده غذایی با ارزش غذایی بالا، در جهان، شناخته شده است. سبزی خوردن، برای سلامت بدن، بهویژه دستگاه گوارش بسیار مفید است. تمامی سبزیجات معطر، مانند ریحان و نعنا، دارای خواص ضدنفخ، ضد درد، ضد اسپاسم (گرفتگی عضلات) و ضد میکروب هستند. بسیاری از آنها، از جمله آنتیاکسیدانهای گیاهی بهشمار رفته و در درمان یبوست، التهاب روده، درمان سرفه، خستگی و افسردگی، اضطراب و بیخوابی نیز مؤثر هستند. پاکسازی پوست، تنظیم فشار خون، پیشگیری از برخی از انواع سرطانها، لاغری، افزایش حافظه و درمان بیماریهای قلبی، از دیگر خواص درمانی سبزیجات هستند.[۲۹]
سبزی در ادبیات فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سبزی، در ادبیات شفاهی، بهخصوص در امثال و حکم ایرانیان حضور دارد. برخی از این مثلها، به ارزش غذایی سبزی و برخی دیگر نیز در کنایه از استفادهٔ آنها توسط مستمندان بهکار رفتهاند؛ مانند: «صنار داری سبزی میخوای، مهمان داری خیلی میخوای؟»؛ «سبزی ارزان و سفرهٔ قلمکار»؛[۳۰] «آش کشک اصفهان، سبزی میخواست و والسلام»؛[۳۱] «سبزی شیراز، از ریشه و برگش پیداست»؛ «سبزی کاشتم که قاطی نانم شود، اجل جانم شد»؛[۳۲] «صد من شعر و غزل را سبزی فروش دو تا پر سبزی نمیدهد»؛[۳۳] «سبزی پاک کن کسی بودن» (کنایه از فرد متملق و چاپلوس).[۳۴]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سبزی، سایت واژهیاب.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه سبزی، سایت واژهیاب.
- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سبزی، سایت واژهیاب.
- ↑ بندهش، ترجمهٔ مهرداد بهار، ۱۳۶۹ش، ص7-8.
- ↑ افتخاری، «سبزی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ برهان قاطع، محمد حسین بن خلف، 1361ش، ذیل واژه تره.
- ↑ دریابندری، کتاب مستطاب آشپزی، ۱۳۸۴ش، ج1، ص320.
- ↑ افتخاری، «سبزی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ کریستنسن، ایران در زمان ساسانیان، ۱۳۶۸ش، ص542.
- ↑ مقدسی، احسن التقاسیم، ۱۳۶۱ش، ج2، ص550.
- ↑ بسحاق اطعمه، کلیات، ۱۳۹۲ش، ص19.
- ↑ زباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص۵–۶.
- ↑ آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص19-20.
- ↑ Chardin, Voyages en Perse, 1711, V.II, P56.
- ↑ جملی کارری، سفرنامه، ۱۳۴۸ش، ص154.
- ↑ جعفرزادهٔ دستجردی، «گلگشتهای فصلی و موسمی مخصوص زنان و دختران کهک قم»، ۱۳۸۸ش، ص۸۵–۹۰.
- ↑ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۳۲.
- ↑ خیراندیش، بل بر بلندای فارس، ۱۳۸۹ش، ص۹۶.
- ↑ ثواقب، جهانبخش، دریاچهٔ پریشان و فرهنگ منطقهٔ فامور، ۱۳۸۶ش، ص۲۶۴–۲۶۵.
- ↑ فاروقی، فصلنامهٔ فرهنگ مردم سقز، بیتا، ص۳۲.
- ↑ سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۲۵۱.
- ↑ سرلک، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ ایل بختیاری چهارلنگ، ۱۳۸۵ش، ص۱۹۵.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲ش، ج1، ص44.
- ↑ آژنگ، «رمضان در همدان»، ۱۳۸۷ش، ص۲۷۳.
- ↑ رحمانینژاد، سفرهٔ ایل قشقایی، ۱۳۸۸ش، ص۲۷ و ۳۸ و ۱۲۶.
- ↑ جانباللهی، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، ۱۳۸۵ش، ص۵۹.
- ↑ بلوکباشی، آشپز و آشپزخانه، ۱۳۹۲ش، ص93.
- ↑ دانش، «انواع نان در یزد»، ۱۳۸۸ش، ص۱۴۸.
- ↑ «معجزه خواص سبزیجات را بشناسید»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ مظفری، اصطلاحات و ضربالمثلها، ۱۳۹۳ش، ص۱۴۵–۱۴۶.
- ↑ افشار، واژهنامهٔ یزدی، ۱۳۸۲ش، ص۳۳۸.
- ↑ قنبری عدیوی، امثال و حکم بختیاری، ۱۳۸۷ش، ص452.
- ↑ شهری، قند و نمک، ۱۳۷۰ش، ص475؛ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص221 و 1159 و 1290.
- ↑ «مرآت البلهاء»، ۱۳۴۹ش، ص84 و 88.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آژنگ، نصرالله، «رمضان در همدان»، فرهنگ مردم، تهران، س ۷، شماره ۲۶، ۱۳۸۷ش.
- آشپزباشی، علیاکبر، سفرهٔ اطعمه، تهران، بنیاد فرهنگ ایران زمین، ۱۳۵۳ش.
- افتخاری، نیره، «سبزی»، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
- افشار، ایرج، واژهنامهٔ یزدی، بهتحقیق محمدرضا محمدی، تهران، ثریا، ۱۳۸۲ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- برهان قاطع، محمد حسین بن خلف، بهتحقیق محمد معین، تهران، ابنسینا، ۱۳۶۱ش.
- بسحاق اطعمه، احمد، کلیات، بهتحقیق منصور رستگار فسایی، تهران، میراث مکتوب، ۱۳۹۲ش.
- بندهش، ترجمهٔ مهرداد بهار، تهران، توس، ۱۳۶۹ش.
- بلوکباشی، علی، آشپز و آشپزخانه، تهران، فرهنگ جاوید، ۱۳۹۲ش.
- ثواقب، جهانبخش، دریاچهٔ پریشان و فرهنگ منطقهٔ فامور، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۶ش.
- جانباللهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردمشناسی میبد، تهران، دفتر دوم و سوم، گنجینه هنر، ۱۳۸۵ش.
- جعفرزادهٔ دستجردی، مصطفی، «گلگشتهای فصلی و موسمی مخصوص زنان و دختران کهک قم»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم، تهران، س ۸، ۱۳۸۸ش.
- جملی کارری، ج. ف، سفرنامه، ترجمهٔ عباس نخجوانی و عبدالعلی کارنگ، تبریز، اداره کل فرهنگ و هنر آذربایجان شرقی، ۱۳۴۸ش.
- خیراندیش، مهدی، بل بر بلندای فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۹ش.
- دانش، فاطمه، «انواع نان در یزد»، فصلنامهٔ فرهنگ مردم، تهران، س ۸، ۱۳۸۸ش.
- دریابندری، نجف، کتاب مستطاب آشپزی، تهران، کارنامه، ۱۳۸۴ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رحمانینژاد، زیور، سفرهٔ ایل قشقایی، تهران، نقش بیان، ۱۳۸۸ش.
- سرلک، رضا، آداب و رسوم و فرهنگ عامهٔ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، طهوری، ۱۳۸۵ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، ائلشن، ۱۳۸۶ش.
- شهری، جعفر، قند و نمک، تهران، معین، ۱۳۷۰ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش.
- کریستنسن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، ترجمهٔ غلامرضا رشیدیاسمی، تهران، نگاه، ۱۳۶۸ش.
- فاروقی، عمر، فصلنامهٔ فرهنگ مردم سقز، سقز، ادارهٔ فرهنگ و هنر، بیتا.
- قنبری عدیوی، عباس، امثال و حکم بختیاری، شهرکرد، مرید، ۱۳۸۷ش.
- «مرآت البلهاء»، منسوب به شریعتمدار تبریزی، عقائد…، بهتحقیق محمود کتیرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
- مظفری، محمدولی، اصطلاحات و ضربالمثلها، رشت، اندیشه سازان هدایت، ۱۳۹۳ش.
- «معجزه خواص سبزیجات را بشناسید»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بارگذاری: ۲۷ تیر ۱۴۰۰ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۵ تیر ۱۴۰۱ش.
- مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، ترجمهٔ علینقی منزوی، تهران، شرکت مؤلفان و مترجمان ایران، ۱۳۶۱ش.
- Chardin, J. , Voyages en Perse, Amsterdam, 1711.