پیشنویس:بلخ
بلخ، ولایت باستانی در شمال افغانستان.
بلخ باستان با سابقه تاریخی درخشان، روزگاری مهد ادبیات و هنر بوده است. بلخ در دورههای مختلف تاریخی، شماری از عالمان، شاعران و عارفان بزرگ را به جهان تقدیم کرده است. امروزه نیز این منطقه، با داشتن کتابخانهها، دانشگاهها و مراکز فرهنگی- ادبی از شهرت برخوردار است.
نامگذاری
نام بلخ، در سنگنبشتهٔ داریوش بهصورت «باختر ی ـ ش»، در اوستا بهصورت «باخذی» و در یونانی بهصورت «باکْترا» آمده است. برخی معتقدند که صورت اصلی این واژه «باخدَری» بوده که از نام رودخانهای بههمین نام گرفته شده است.[۱]
نام بلخ در زبان ایلامی «بائیک تور ریایش»، در اکدی «باآحْتَر»، در یونانی «باکترا» و «باکتریا»، در فارسی باستان «باخْتْری»، در زبان اوستایی «باخْذی (بَخَذی)» و در کتیبۀ بیستون باخْتْریش ضبط شده است. در زبان پهلوی بلخ بهصورت بُخْتْرا و بَهْل آمده است. در جغرافیای منسوب به موسی خورنی، مورخ ارمنی از نام این سرزمین بهصورت بهل بامیک یاد شده است. این نام در زبان فارسی میانه به صورت بَخْل ضبط شده که صورت دگرگون شدهای از «بخذی ـ باخذی» اوستایی است. مارکوارت به تحول نام بلخ در زبان فارسی نو اشاره کرده است. گورگیان ضمن ارائۀ صورت پهلوی این شهر «بخل بامیک»، نام دیگری را به صورت «بخل آراوتین» آورده و معنای این هر دو را «بلخ شرقی» دانسته است.[۲] از این شهر که به بلخ بامی (بامیک) و بلخ شایگان نیز نامبردار بوده، در منابع تاریخی و ادبی با صفات و القاب دیگر همچون گُزین، غَرّاء، حَسناء، بَهیه، دارالفقاهة، دارالاجتهاد، قبةالاسلام و امالبلاد نیز یاد شده است.[۳]
تاریخچه بلخ
قبل از اسلام
بلخ در عهد باستان یکی از استانهای ایران بوده و با سرزمینهای سغد، آراخوسیا (رخج)، گِدروزیا (مکران و سیستان) و مَرغیان (مرو) هممرز بوده است. این شهر از دیرباز بهعنوان یکی از مراکز کهن کشاورزی، فرهنگ و تمدن در آسیای مرکزی شناخته میشود. شهر اصلی این منطقه در عهد باستان، باکترا نام داشت که ویرانههای آن در نزدیکی بلخ کنونی، در وزیرآباد واقع شده است.
برخی از منابع، بلخ را بهعنوان تختگاه لهراسب، شاه کیانی و جایگاه پیشدادیان و کیانیان معرفی کردهاند. دولت باختر، پس از خوارزم، دومین دولت بزرگ باستانی در آسیای مرکزی به شمار میرفت و در زمان هخامنشیان، به تدریج به قلمرو آنها پیوست. به نظر میرسد فتح باختر با درگیریهای گستردهای همراه نبوده و پس از آگاهی از استحکام حکومت هخامنشی، باختریان داوطلبانه به اطاعت پذیرفتند.
باختر در دوران هخامنشی از موقعیت ممتازی برخوردار بود و از سوی ساتراپهایی که توسط شاهان هخامنشی منصوب میشدند، اداره میگردید. این موضوع نشاندهنده اهمیت ویژه این سرزمین بود. در دوران داریوش اول، دادارشیش، ساتراپ باختر، شورشی را در مرگیانا سرکوب کرد و از جمله نخستین حاکمان این منطقه به شمار میرفت که به داریوش وفادار ماند.
در دوران سلطنت خشایارشا، دو برادرش، ماسیس تس و هیشتاسپ، به عنوان ساتراپ باختر و فرمانده آن منصوب شدند. پس از شکست داریوش سوم در نبرد گوگمل، بسوس، ساتراپ باختر، او را از قدرت خلع کرد و اندکی بعد او را به قتل رساند.
پس از سقوط هخامنشیان، اسکندر باختر را فتح کرد، اما با شورش به رهبری سپیتامِن مواجه شد. پس از مرگ اسکندر و در جریان جنگهای داخلی، باختر به یکی از ساتراپیهای جانشینان او تبدیل شد، اما به زودی توسط سلوکوس نیکاتور تصرف گردید. در ادامه، دیودوتوس، حاکم باختر، استقلال این منطقه را اعلام کرد و دولت یونانی-باختری را تشکیل داد که تختگاه آن شهر باختر بود.
پس از آن، دولت کوشان جایگزین دولت یونانی-باختری شد و در زمان کانیشکا، سومین شاه کوشانی، قلمرو آن به شمال هندوستان و بخشهای بزرگی از آسیای مرکزی گسترش یافت. بلخ در این دوران به یکی از مراکز هنری مهم دولت کوشان تبدیل شد.
در دورههای بعدی، بلخ تحت سلطه اشکانیان و ساسانیان قرار گرفت. در دوران ساسانیان، بلخ به عنوان یکی از مراکز دفاعی مهم ایران مورد توجه قرار گرفت و در دوران خسرو دوم، در مرزهای ایران و خاقانات غربی واقع شده بود.
بلخ همچنین از مراکز تولید پارچههای ابریشمی و از مراکز مهم اشاعه آیین زرتشت در ایران باستان به شمار میرفت. وجود آثار زرتشتی و کشف مجسمه ایزدبانو اناهیتا در بلخ، نشاندهنده نفوذ گسترده این آیین در این منطقه است.[۴]
بعد از ظهور اسلام
تاریخچه بلخ بعد از ظهور اسلام پرفراز و نشیب گزارش شده است و تصرف بلخ توسط مسلمانان نیز فرایندی تدریجی داشت. نخستین تهاجمها در اوایل قرن اول هجری (حدود ۶۴۳ میلادی)دراواخرخلافعمر صورت گرفت، اما به نتیجه قطعی نرسید.[۵] در ادامه، با فرماندهی عبدالله بن عامر در دورۀ خلافت عثمان، بلخ مورد محاصره قرار گرفت و مردم شهر با پرداخت خراج سنگین (بین ۴۰۰ تا ۷۰۰ هزار درهم) با مسلمانان به صلح تن دادند. این صلح، استقرار دائم مسلمانان را به همراه نداشت و عامل عربها در بلخ تنها به جمعآوری مالیات میپرداخت. در سالهای بعد، بلخ بارها شاهد شورشهای محلی و درگیریهای داخلی میان مسلمانان بود که باعث تداوم ناآرامیها میشد. در دوره خلافت معاویه نیز، با لشکرکشی دوباره به بلخ، شهر بار دیگر فتح شد.
با این حال، آرامش در بلخ پایدار نبود و درگیریها همچنان ادامه یافت. در دورههای بعدی، فرماندهانی مانند قتیبه بن مسلم با جنگهایی سخت، بلخ را فتح و با دریافت خراج و غنائم، صلح را تحمیل کردند. این فرایند، که با مقاومتهای متناوب مردم بلخ همراه بود، تا قرن اول هجری ادامه یافت و نشاندهنده چالشهای فراوان در تسلط کامل مسلمانان بر این شهر بود.
با تضعیف خلافت مرکزی، حکومتهای محلی در خراسان قدرت گرفتند و بلخ به میدان رقابت این حکومتها تبدیل شد. طاهریان، صفاریان، سامانیان و غزنویان هر یک در دورهای بر این شهر حکمرانی کردند و با شورشها و حملات خارجی متعدد مواجه شدند. دورهی غزنوی، با وجود ثبات نسبی، شاهد توجه ویژه محمود غزنوی به بلخ بود، اما هزینههای سنگین پروژههای عمرانی او، نارضایتی مردم را برانگیخت. در دورهی سلجوقی، بلخ همچنان اهمیت استراتژیک خود را حفظ کرد و محل نزاع میان شاهزادگان این خاندان و دیگر نیروهای منطقهای بود.
با ظهور خوارزمشاهیان و غوریان، بلخ بار دیگر به کانون درگیریها تبدیل شد. این شهر بارها میان این دو قدرت دست به دست میشد تا اینکه در نهایت، با حملهی چنگیزخان مغول در قرن هفتم هجری، دوران پرفراز و نشیب بلخ به پایان رسید. در مورد نحوۀ تسلیم بلخ به مغولان اختلاف نظر وجود دارد؛ برخی به مقاومت اولیه و سپس صلح اجباری اشاره میکنند، در حالی که برخی دیگر از ویرانی و کشتار گسترده در این شهر خبر میدهند. با این حال، حمله مغولان ضربهی نهایی را به بلخ وارد کرد و این شهر، جایگاه سابق خود را در عرصهی سیاسی و اقتصادی منطقه از دست داد. بلخ در این دوره، به عنوان یک مرکز بازرگانی و فرهنگی مهم، نقش بسزایی در تبادلات فرهنگی و اقتصادی میان ایران، آسیای مرکزی و هندوستان ایفا میکرد.
جغرافیدانان، اواخر سدهٔ سوم و اوایل سدهٔ چهارم را دوره شکوفایی بلخ دانسته و آن را «امالبلاد» خراسان و «بلخالبهیه» (بلخ باشکوه) میخواندند.[۶] جغرافیای بلخ پس از فتوحات اسکندر، مرکز باکتریان یونانی، کوشانیان و هفتالیان بوده است. این شهر قبل از اسلام یکی از مراکز بوداییان بوده و معبد مشهور نوبهار در آن قرار داشته است. بلخ در سنت زردشتیان نیز اهمیت داشته و تا قبل از اسلام دارای پنج آتشکده بوده است.[۷] پس از حملهٔ چنگیزخان به بلخ و تسلط لشکریان مغول، این شهر، دستخوش غارت و چپاول شد. پس از مدتی نیز بلخ بهدست ازبیکها افتاد. آنها حدود سه سده بر این منطقه حکومت داشتند.[۸] این قلمرو، تا سدهٔ ۱۲م، به اندازهٔ یک روستای بزرگ نزول کرد. سرانجام در 1282م، جایگاه خود را بهعنوان مرکز حکومت از دست داد و مزارشریف جای آن را گرفت. در آغاز قرن چهاردهم نیز جمعیت بلخ به پانصد خانوار تقلیل یافت.[۹]
جمعیتشناسی
در استان بلخ اقوام مختلفی همچون تاجیک، هزاره، پشتون، ازبیک و ترکمن زندگی میکنند. زبان مردمان بلخ از آغاز، زبان اوستایی بوده و در زمان هخامنشیان، فارسی باستان نیز وارد این قلمرو شده است. با ورود قبایل سیتی به باختر، در اثر آمیزش زبانهای پهلوی، اسکایی و تخاری، زبان سعدی زاده شد.[۱۰] همین زبان در پیدایش فارسی دری سهمی فراوان داشت.[۱۱] امروزه، در بلخ، زبانهای فارسی دری، پشتو، ازبیکی و ترکمنی رایج است، اما بیشتر مردم به زبان فارسی دری صحبت میکنند.[۱۲]
بیشترین جمعیت از مردم بلخ، پیرو مذهب اهل سنت|تسنن بوده و مذهب تشیع در اقلیت قرار دارد.[۱۳]
جغرافیا
موقعیت جغرافیایی
بلخ از شمال با کشورهای تاجیکستان و ازبکستان، در شرق با استان کندز، در غرب با استان جوزجان و در جنوب با استانهای سرپل و سمنگان هممرز است.[۱۴]
منابع آبی
منابع آبی بلخ از رود بلخاب تامین میشود. این رود افسانهای و تاریخی که سرچشمۀ آن بند امیر ولایت بامیان است، بعد از ورود به بلخاب ولایت سرپل با آبهای دیگری مخلوط شده و با گذر از بلخاب، در ولایت بلخ به «هجدهنهر» تقسیم میشود. این رود با آبیاری بلخ در نهایت به ولسوالی آقچه ولایت جوزجان میریزد.[۱۵]
آبوهوا
بلخ از نظر آبوهوا، تابستانی گرم، زمستانی بسیار سرد و بهاری مرطوب و بارانی دارد. در روزهای گرم تابستانی دمای هوا تا ۴۳ درجه سانتیگراد و در روزهای سرد زمستان تا ۱۰- درجه سانتیگراد میرسد.[۱۶]
اقتصاد
معدن
بر اساس ارزیابیهای صورتگرفته توسط وزارت معادن و پطرولیم افغانستان، استان بلخ دارای معادن و ظواهر معدنی متعدد است که از آن جمله، سلفر در ساحۀ البرز، نمک در ده نو، کوارتز در چشمه شفا، زغال سنگ در سفیدخاک، گچ در سیغانچی، سنگ چونه در غَرمین و شفتلک و سنگ تعمیراتی در چَتگری وجود دارد.[۱۷]
کشاورزی
مهمترین محصولات کشاورزی بلخ، بادام، سیب، زردآلو، انگور، خربزه، تربز (هندوانه)، شفتالو (هلو)، آلو، چهارمغز (گردو)، گندم، جو، برنج، نخود، سیر، پیاز، کچالو (سیب زمینی)، جواری (ذرت) و کنجد است.[۱۸] بادامهای ستاربایی، شَهرستانی و تَلخَککوهی از مهمترین نوع بادام در بلخ هستند که به کشورهای آلمان، ترکیه و امارات متحده عربی صادر میشوند.[۱۹]
تجارت
بندر حَیرتان در این ولایت قرار دارد. این بندر که از مهمترین بندرگاههای تجاری افغانستان محسوب میشود، این کشور را به آسیای میانه متصل کرده است.[۲۰]
فرهنگ و هنر
ادبیات
قلمرو بلخ باستان در حوزهٔ ادبیات، یک قلمرو فرهنگی بزرگ را شامل میشود. بلخ نخستین خاستگاه زبان سرودههای ویدی بوده است. شاعران دورهٔ ویدی بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۱۰۰۰ قبل از میلاد همه زن بودهاند که این امر نقش زنان را در پایهریزی ادبیات نشان میدهد. پیامی، اندانی، اپِلا، زاجا پاولونی، سارا پراجِنی، سوریا، وایوا وارا نمونههایی از شاعران زن در دورۀ ویدی هستند.[۲۱]
دومین دورهٔ ادبی بلخ باستان، دورهٔ خلق شدن اوستا است. این اثر توسط زردشت سپنتمان وخشور بلخی پدید آمده است.[۲۲]
از دیگر دورههای مهم ادبی در بلخ باستان، دورۀ هخامنشیان است. در این دوره زبان پارسی وارد قلمرو بلخ شد. بعد از پیروزی اسکندر بر قلمرو هخامنشی، بلخ باستان نیز در تصرف اسکندر قرار گرفت. در این دوره نفوذ ادبیات و فرهنگ یونانی در بلخ مشهود است. دورههای کوشانیان و ساسانیان نیز از دیگر دورههایی بوده که بیش از صد کتاب و رساله از آن، بهجا مانده است. ادبیات بودایی نیز محصول این دورهٔ تاریخی است.[۲۳]
در دورهٔ اسلامی نیز، بلخ خاستگاه پرورش بزرگان دانش و فرهنگ بوده است. در سدۀ هشتم و نهم میلادی، بلخ در حوزۀ فقه، حدیث، تفسیر، تصوف و عرفان اسلامی شُهره بود. سدهٔ دهم میلادی در بلخ، آغاز شعرسرایی به زبان فارسی دری است. بلخ در این سده تاریخی نسبت به هر منطقهٔ فارسیزبان دیگر، تعداد شاعران بیشتری داشته است. شاعرانی همچون صانع، احمد برمکی، ابوالموئذ، ابوشکور، معروفی، دقیقی، بدیع و بعدها رابعۀ بلخی محصول این دورهٔ تاریخی هستند. قصیده، غزل، قطعه، مثنوی و رباعی از جمله سبکهای ادبی در این دوره هستند. در دورههای سلجوقیان، غوریان و خوارزمشاهیان دو نوع نثر ساده و نثر هنری رواج داشت. در این دوره نیز ادبیات همچنان رونق داشته است.[۲۴]
هجوم چنگیزخان در بلخ، مهاجرت بیشتر شاعران و دانشمندان این مرزوبوم به هندوستان و آسیای صغیر را در پی داشت. بخش بزرگی از آثار ادبی این دورهٔ بلخ در سرزمینهای دور از آن خلق شده است. مولانا جلالالدین محمد بلخی، امیر خسرو بلخی، بهاءالدین احمد و برهانالدین مظفر به این دوره تعلق دارند.[۲۵]
در دورهٔ تیموریان که در آن هرات شاهد درخشش ادبی- هنری بود، بلخ نیز شاهد ظهور شخصیتهای ادبی بوده است. در این دوره، علاوه بر مدرسههای سنتی، محافل ادبی نیز فعال بوده و بسیاری از سخنوران بلخ با مکتب هرات در تماس بودند. خواجه محمدپارسای بلخ، حسین بلخی، یوسف بلخی، سودایی بلخی، حسن بلخی، ملکالشعرا مولانا صاحب بلخی، دیوانه بلخی، شوقی، جاروبی بلخی و باطنی بلخی در این دوره میزیستهاند.[۲۶] در سدۀ هفدهم، بلخ از لحاظ دارا بودن نهادهای فرهنگی بعد از بخارا، دومین شهر بهشمار میرفت.[۲۷] در سدهٔ نوزدهم، بلخ از نظر ادبی دچار رکود بوده، هرچند، برخی شاعران نیز در این دوره به شهرت رسیدهاند. سده بیستم نشستهای ادبی به ریاست مولوی خسته برگزار میشد. این نشستها هسته انجمن ادبی بلخ (انجمن نویسندگان بلخ) را به وجود آورد. اواخر سدهٔ بیستم و اوایل سدهٔ بیستویکم، تاریخ ادبیات بلخ فصل نوینی را گشوده است. صنعت چاپ باعث شد تا نویسندگان بلخ، بخشی از آثار خودشان را به چاپ رسانده و رونق ادبی را رقم بزنند.[۲۸]
ورزش
در بلخ ورزشهای رزمی، ورزش با توپ و ورزشهای محلی رایج است. رشتههایی همچون فوتبال، والیبال، بسکتبال، بالینگ، بیلیارد، تکواندو، کاراته، فول رزم، کشتی، کونکفو توآ و رشتههای ورزشی محلی همچون بزکشی و کشتی محلی پر طرفدار است.[۲۹]
سوغات و صنایع محلی
قالینبافی (قالیبافی)، گلیمبافی، دسترخوان، لباس گَند افغانی، قُرصدوزی، یَخندوزی، مهرهدوزی و غَجِری از جمله صنایع دستی است که در حال حاضر در استان بلخ رایج بوده و توسط زنان ساخته میشود.[۳۰]
رسانه
در استان بلخ ۱۸ شبکه رادیویی، ۱۶ شبکه تلویزیونی و ۳۰ نشریۀ چاپی فعالیت دارند.[۳۱]
آموزش و پژوهش
مدارس دینی
در بلخ ۷۰۰ مدرسهٔ دینی فعال است. از این میان ۱۴۰ مدرسۀ دینی در ریاست ارشاد، حج و اوقاف ولایت بلخ ثبت است.[۳۲]
مکاتب
بر اساس آمار ریاست معارف، پانصدهزار دانشآموز دختر و پسر در 600 مکتب در این استان مصروف فراگیری دانش هستند.[۳۳]
دانشگاه بلخ
دانشگاه بلخ درسال ۱۳۶۶ش تأسیس شده و دارای ۱۶ دانشکده و ۸۲ گروه آموزشی فعال است. دانشگاه بلخ ۴۲۶ نفر استاد و ۱۷۹۴۱ نفر دانشجو دارد.[۳۴]
دانشگاههای خصوصی
دانشگاههای آریا، تاج، راه سعادت، رهنورد، کاوون، ترکستان، البرز، نخبگان، نور و ابنسینا از جمله دانشگاههای خصوصی بلخ هستند.[۳۵]
کتابخانه
در استان بلخ بیشتر از ۶۰ کتابخانه وجود دارد. مولانا خسته، خُلم، دانشگاه بلخ، کمیسیون مستقل حقوق بشر زون شمال، مدرسۀ اسعدیه، خاتمالانبیا، دقیقی بلخی، عامه، ناکامورا، رابعه بلخی و خوشحال بابا از کتابخانههای بزرگ، غنی و نامدار استان بلخ هستند. همچنین، بیشتر ادارات دولتی، مکاتب و دانشگاههای خصوصی نیز کتابخانه دارند. در سالهای اخیر، هفته مطالعه و کتاب نیز بهکمک ریاست اطلاعات و فرهنگ و کتابخانههای بلخ برگزار میشود.[۳۶]
تقسیمات کشوری
ولایت بلخ دارای 14 واحد اداری و یک شهرک بندری بوده و مرکز ولایت بلخ، شهر مزارشریف است. خُلم، دِهدادی، نَهرشاهی، بلخ، چَمتال، چَهاربولک، شورتَپه، کَلدار، چهارکِنت، کشنده، زارع، دولتآباد و مارمَل ولسوالیهای بلخ را تشکیل میدهند و شهرک بندری حیرتان نیز یک واحد اداری جداگانه است.[۳۷]
جاذبههای تاریخی و گردشگری بلخ
بالاحصار بلخ
باروهای عظیم بلخ، که امروزه بقایای ضلع جنوبی قلعه بالاحصار را تشکیل میدهند، برجستهترین آثار به جا مانده از دوران باستان در امالبلاد هستند. بررسیهای باستانشناسی این باروها، اطلاعات ارزشمندی در خصوص مراحل گوناگون توسعه و گسترش تدریجی این شهر ارائه میدهد. بالاحصار، در واقع هسته اولیه شهر بلخ به شمار میرود.
طرح دایرهای شهر، احتمالاً از دوران هخامنشی ریشه گرفته است؛ با این حال، در ساخت دیوار مدور فعلی که به دوره تیموری بازمیگردد، از مصالح به کار رفته در باروی عظیم یونانی استفاده شده است. این بارو در سالهای ۲۰۸ تا ۲۰۶ پیش از میلاد، در برابر یورش آنتیوخوس سوم سلوکی مقاومت نمود. علاوه بر این، بقایای یک دیوار بزرگ متعلق به دوره یونانی نیز هنوز به طول شصت کیلومتر پابرجاست که به منظور حفظ امنیت مرز شمالی واحه و جلوگیری از هجوم چادرنشینان ساخته شده بود. بر اساس گزارش یعقوبی، این دیوار تا زمان حیات او کارکرد داشته و از شهرهای مهم دیگر مانند دلبرجین (در دوره یونانی-کوشانی) و زادیان-دولتآباد (در دوره سلجوقی) نیز محافظت میکرده است.
گسترش حومه جنوبی بلخ در امتداد جاده کاروانرو به سمت هند، به توسعه نخستین محدوده شهری درون دیوارها در دوره یونانی متأخر یا کوشانی انجامید. در بازهای میان دوران کوشانیان و فتوحات مسلمانان، شهر به سمت مشرق گسترش یافت. این دیوارها که با برجهای چهارگوش تقویت شده بودند، تا زمان حمله مغول در سال ۶۱۷ق پابرجا ماندند.
در ۷۶۵ق، امیرحسین بار دیگر بالاحصار را به تصرف درآورد. پس از آن، تیمور و جانشینان او با استحکامبخشی مجدد به تمام شهر، شامل قسمت شرقی که احتمالاً در پی تخریب شبکه آبیاری باتلاقی، اندکی به سمت غرب منتقل شده بود، اقدام نمودند. این استحکامات نهایی، با استفاده از مصالح بازمانده از حمله مغول و با برجهای نیمدایرهای ساخته شد و در بخش جنوبی با دروازه یادبود باباکوه (یا دروازه نوبهار که امروزه ویران شده) و برج عیّاران و یک کلاهک هشتضلعی (مهتابی) آراسته شده بود.
پرستشگاههای بودایی
تنها بناهای یادبودی (به جز باروها) که از دوره پیش از اسلام در بلخ به جای مانده، پرستشگاههای بودایی هستند. پایداری این بناها به دلیل ساختار خشتی آنهاست. فوچر در سالهای ۱۳۰۳-۱۳۰۴ شمسی (۱۹۲۴-۱۹۲۵ میلادی) چهار پرستشگاه را در حومه شهر شناسایی نمود (که تزیینات آن در جنوب شهر کاملاً فرو ریخته است). موقعیت و ابعاد این بناها با صومعهای که زائر چینی، هسون-تسانگ، در قرن هفتم میلادی به آن اشاره کرده است، همخوانی دارد. [۶۸] این توصیف، یکی از نخستین تلاشها در پیگیری جریان پیوسته تاریخ بلخ با استفاده از منابع جغرافیدانان عرب به شمار میرود.
پرستشگاه نوبهار
پرستشگاه نوبهار (ریشه در واژه سنسکریت نو-ویهار دارد) در منابع اسلامی بهدلیل ارتباط با نیاکان بودایی خاندان برمکیان، شهرت یافته است.
تخت رستم
بنایی موسوم به «تخت رستم» در نزدیکی نوبهار، که تلی شیبدار را تشکیل میدهد، گاه به عنوان خرابههای یک صومعه تلقی میشود. با این حال، این بنا بیشتر به بقایای یک کوشکی گلی متعلق به دوره اسلامی شباهت دارد.
پرستشگاه چرخفلک
وجود مساجدی که بر روی بقایای دو پرستشگاه دیگر به نامهای «چرخفلک» و «آسیای کهنه» ساخته شدهاند، نشاندهنده تداوم کاربری مذهبی این مکانهاست.[۳۸]
مسجد نه گنبد
مسجد نه گنبد (یا حاجی پیاده)، از آثار مهم اسلامی پیش از حمله مغول در حومه بلخ و متعلق به دوره عباسی است. این بنای آجری که در ۱۳۴۵ش کشف شد، در جنوب توپ رستم واقع شده است. نقوش گچبری آن شامل برگهای انگور، طومارهای مو، میوههای صنوبر، برگهای نخل و گل سرخ در میان نوارهای درهمتنیده است. ترکیب معماری و تزیینات این مسجد ریشه مستقیمی در سنت آسیای مرکزی ندارد و نشاندهندۀ طرحی است که در مرکز قلمرو حکومت عباسی شکل گرفته و سپس به شرق و غرب گسترش یافته است. گچبریهای این بنا شباهت زیادی به گچبریهای سامرا دارد و به احتمال زیاد ساخت آن به نیمه اول قرن سوم هجری قمری بازمیگردد.[۳۹]
مزار باباروشنی
مزار گنبددار و تکاتاقهای به نام باباروشنی (واقع در شمال شرقی بالاحصار و متعلق به قرن پنجم هجری) از بناهای تاریخی منحصر به فرد دوره اسلامی پیش از مغول است.[۴۰]
زار میر روزه دار
در سه کیلومتری شرق بلخ، بقایای مزاری با دیوارهای برپا وجود دارد که به میر روزه دار شهرت دارد و در میان گورستانی با آجرهای تزیینی محصور شده است. فضای داخلی این بقعه با هنرمندی تزیین شده است (طرح روی گنبد و طاقچهها با رنگآمیزی جلوه بیشتری یافته است)، اما فقدان گنبد بیرونی و روکش بنا، این احتمال را مطرح میکند که به دلیل ناآرامیهای سیاسی در سده هشتم هجری، ساخت آن ناتمام رها شده است.[۴۱] ترکیب معماری این بنا، از جمله اتاق مقبره هشتضلعی با طاقچههای قوسدار حکاکیشده در سطوح و گوشهها و پیشآمدگی اتاق ورودی، بیانگر ذوق هنری دوره تیموری است. همین ترکیب با اندکی تفاوت در مزار خواجه بَجگاهی (در حاشیه شرقی شهر و متعلق به قرن یازدهم هجری) و خواجه عکاشه نیز به چشم میخورد که دارای شکلی پیچیدهتر هستند.
آرامگاه خواجه ابونصر پارسا
مسجد آرامگاه خواجه ابونصر پارسا، شاید معروفترین بنای تاریخی بلخ باشد. این بنا اندکی پس از درگذشت این عارف در سال ۸۶۷ هجری قمری ساخته شد. در این آرامگاه، یک پیشطاق بلند با دو مناره در اطراف، جایگزین اتاق ورودی معمول شده است. ستونهای باریک مارپیچی در جلوی هر یک از این منارهها قرار گرفتهاند. نمای بیرونی و گنبد شیاردار به طور کامل با کاشیهای آبی نقرهای پوشیده شده بود، اما به دلیل فرسودگی مواد، سطوح وسیعی از آن از بین رفته است. نور فضای داخلی از طریق شانزده منفذ مشبک در ساقه گنبد که با گچبریهای زیبا تزیین شدهاند، تأمین میشود. این بنا، یکی از برجستهترین نمونههای معماری دوره تیموری است.[۴۲]
مدرسه سیدسبحانقلیخان
آخرین دوره آبادانی بلخ به زمان هشترخانیان (۱۰۰۷-۱۱۶۴ق) بازمیگردد، زمانی که آنها وارث بخارا شدند. از این دوره، مدرسهای به نام سیدسبحانقلیخان باقی مانده است که در سالهای پایانی قرن یازدهم هجری ساخته شده و تنها ورودی کاشیکاری ایوان آن برجا است. این مدرسه روبروی مسجد ابونصر پارسا در باغی واقع شده که امروزه مرکز شهر را تشکیل میدهد. ویرانههای کاخ حاکم، از جمله مسجدی کوچک که فوچر در بالاحصار آن را حفاری کرده است، تاریخ دقیقی را روشن نمیسازد، اما به طور قطع متعلق به اواخر دوره اسلامی است.[۴۳]
بلخ، محل عبور شاهراه «جادۀ ابریشم» بوده که هزاران کاروان تجارتی در آن رفتوآمد داشتند. از جمله آبدات تاریخی مهم در این استان میتوان به مزار حضرت علی، بالا حصار بلخ، دیوارهای شهر بلخ، مزار خواجه اکاشا، قلعهتخت، پلتَپه زَرگَران، تپه بابا علیشیر، مسجد خواجه ابونصر پارسا، قلعه بابر، منار زادیان، نه گنبد، برج عیاران، آتشکَده نوبَهار، شَهر بانو، کاخ جهان نما و قَلعه دختران، تپه سالاران، دره شادیان، بازرَک، بَهراب، تپهٔ آبلای، کافرقلعه چارکِنت، پل امام بکری، مزار بابا حاتم اصم، مزار زینالعابدین عقیل، شهر جَمشید، کوته سنگی مارمل اشاره کرد.[۴۴]
پانویس
- ↑ «بلخ»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۵، ج۵، ص۲۵۶.
- ↑ طبری، تاریخ، بیروت، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۳۸۲.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۵، ج۵، ص۲۵۶.
- ↑ ابن اثیر، ج۳، ص۳۳-۳۶.
- ↑ «شهر بلخ»، ویکی فقه.
- ↑ «بلخ»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ «بلخ»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ «بلخ»، دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص۴۲.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص۴۲.
- ↑ «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان.
- ↑ «بلخ»، ویکی شیعه.
- ↑ «ظواهر معدنی ولایت بلخ»، وبسایت وزارت معادن و پطرولیم.
- ↑ رهیاب، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع) ج2، 1401ش، ص250.
- ↑ «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان.
- ↑ «ظواهر معدنی ولایت بلخ»، وبسایت وزارت معادن و پطرولیم.
- ↑ «نوعیت خاکهای زراعتی در ولایت بلخ»، وبسایت A l H.
- ↑ «خوشبینی کشاورزان در بلخ از افزایش فراوردههای بادام در این ولایت»، طلوع نیوز.
- ↑ معرفی ولایت بلخ»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص۲۵.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص۲۷.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص36-۴۱.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص52، 69 و ۱۶۱.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص۱۷۷.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص236 و ۲۶۴.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص236 و ۲۶۴.
- ↑ خلیق، تاریخ ادبیات بلخ، ۱۳۸۷ش، ص392 و ۳۹۵.
- ↑ ورزشکاران تیم والیبال بلخ تشویق مالی شدند»، خبرگزاری باختر.
- ↑ «فعالیتها در بخش تولید صنایع دستی در ولایت بلخ نسبت به گذشته کاهش چشمگیری یافته است»، روزنامه هشت صبح.
- ↑ «مسولین رسانهها در بلخ وضعیت مطبوعات در کشور را بررسی کردند»، وبسایت افغانستان.رو.
- ↑ «۷۰۰مدرسه دینی در بلخ فعال است»، خبرگزاری پیام آفتاب.
- ↑ «چالشهای بنیادی معارف بلخ»، طلوع نیوز.
- ↑ «کتلاک پوهنتونها و موئسسات تحصیلات عالی دولتی، وبسایت وزرات تحصیلات عالی افغانستان».
- ↑ «پوهنتونها و موسسات تحصیلات عالی خصوصی»، وبسایت ریاست تضمین کیفیت و اعتباردهی.
- ↑ «کتابخانه عامه رابعه بلخی در ولایت بلخ افتتاح شد»، خبرگزاری پیام آفتاب.
- ↑ «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت ناچارنویسی.
- ↑ K Fischer، Indische Baukunst islamischer Zeit، ج۱، ص۸۳ ـ۹۸، Baden-Baden ۱۹۷۶، ۱۳۱؛ Fischer، Indische Baukunst islamischer Zeit، Baden-Baden ۱۹۷۶، ۱۳۱؛ AS Mlikian،Chirvani، "L'vocation littraire du bouddhisme dans I'Iran musulman"، Le monde iranien el l'Islam، ۲، Geneva and Paris ۱۹۷۴، ۱۰-۲۳.
- ↑ G A Pugachenkova (Pougatchenkova)، "Les monuments peu connus de l'architecture mdivale de l'Afghanistan"، Afghanistan، ۲۱/۱ (۱۹۶۸)، ۱۷-۲۷؛ L Golombek، "Abbasid mosque at Balkh"، Oriental Art، ۲۵ (۱۹۶۹) ۱۷۳-۱۸۹؛ AS Mlikian،Chirvani، "La plus anciennemosque de Balkh"، Arts A siatiques، ۲۰ (۱۹۶۹) ۳-۱۹.
- ↑ G A Pugachenkova (Pougatchenkova)، "Little known monuments of the Balkh area"، ج۱، ص۳۱ـ۳۲، in Art and archaeology research papers، London June ۱۹۷۸، ۳۱-۴۰.
- ↑ A Mukhtarov، Pozdnesrednevekovy i § Balkh، ج۱، ص۷۵ـ۸۳، Dushanbe ۱۹۸۰.
- ↑ G A Pugachenkova (Pougatchenkova)، "A l'tude des monuments timourides d'Afghanistan" Afghanistan، ۲۳/۳ (۱۹۷۰)، ۳۳-۳۷.
- ↑ K Fischer، Indische Baukunst islamischer Zeit، ج۱، ص۹۸ـ۱۱۲، Baden-Baden ۱۹۷۶، ۱۳۱؛ لوحهای یازدهم ـ هجدهم، K Fischer، Indische Baukunst islamischer Zeit، Baden-Baden ۱۹۷۶، ۱۳۱.
- ↑ «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان.
منبع
- «بلخ»، دانشنامه جهان اسلام، تاریخ بازدید: ۲ دی ۱۴۰۱ش.
- «بلخ»، ویکی شیعه، تاریخ بارگذاری: ۱۷ ژوین ۲۰۱۷م.
- «بیش از ۵۰۰ مدرسه دینی در بلخ بدون جواز فعالیت دارد»، خبرگزاری نیوزین، تاریخ بارگذاری: ۲۶ مهر ۱۳۹۹ش.
- دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۷۵.
- «پوهنتونها و موسسات تحصیلات عالی خصوصی»، وبسایت ریاست تضمین کیفیت و اعتباردهی، تاریخ بازدید: ۲ دی ۱۴۰۱ش.
- خلیق، صالح محمد، تاریخ ادبیات بلخ، انجمن نویسندگان بلخ، ۱۳۸۷ش.
- «خوشبینی کشاورزان در بلخ از افزایش فراوردههای بادام در این ولایت»، طلوع نیوز، تاریخ بارگذاری: ۱۵ خرداد ۱۳۹۹ش.
- «چالشهای بنیادی معارف بلخ»، طلوع نیوز، تاریخ بارگذاری:۱۳ اردبهشت ۱۴۰۱ش.
- رهیاب (بلخی)، سید حسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجنماع)، کابل، صبح امید، 1398ش.
- سولقانی، قربانعلی، نوروز در ایران و سرزمینهای دیگر. مجموعه مقالات همایش نوروز، پژوهشکده مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی، 1379ش.
- «شهر بلخ»، ویکی فقه، تاریخ بارگذاری: ۱۶ مهر۱۳۹۱ش.
- «ظواهر معدنی ولایت بلخ»، وبسایت وزارت معادن و پطرولیم، تاریخ بازدید: ۲ دی ۱۴۰۱ش.
- «فعالیت ها در بخش تولید صنایع دستی در ولایت بلخ نسبت به گذشته کاهش چشمگیری یافته است»، روزنامه هشت صبح، تاریخ بارگذاری: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- «کتلاک پوهنتونها و موئسسات تحصیلات عالی دولتی، وبسایت وزرات تحصیلات عالی افغانستان»، ۱۳۹۹ش.
- کتابخانه عامه رابعه بلخی در ولایت بلخ افتتاح شد»، خبرگزاری پیام آفتاب، تاریخ بارگذاری: ۱۰ آبان ۱۳۹۵ش.
- «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان، تاریخ بارگذاری: ۱۵ آبان ۱۳۹۸ش.
- «معرفی ولایت بلخ»، وبسایت ناچارنویسی، تاریخ بارگذاری: ۱۲ اسفند ۱۳۹۹ش.
- مرادی غیاثآبادی، رضا، مراسم جشن نوروز یا میله گل سرخ در بلخ و مزارشریف. مجموعه مقالات دومین همایش منطقهای نوروز، پژوهشکده مردمشناسی سازمان میراث فرهنگی ۱۳۸۲ش.
- «مسجد کبود»، ویکی شیعه، تاریخ بازدید: ۱ دی ۱۴۰۱.
- «مزار شریف»، ویکی شیعه، تاریخ بارگذاری:۳۱ ژانویه ۲۰۲۱م.
- «مسئولین رسانهها در بلخ وضعیت مطبوعات در کشور را بررسی کردند»، وبسایت افغانستان.رو، تاریخ بارگذاری: ۷ می ۲۰۱۴م.
- «نوعیت خاکهای زراعتی در ولایت بلخ»، وبسایت A l H، تاریخ بارگذاری: ۱۱ آبان ۱۳۸۴ش .
- «ورزشکاران تیم والیبال بلخ تشویق مالی شدند»، خبرگزاری باختر، تاریخ بارگذاری: ۳ مهر ۱۴۰۱ش.
- هروی، مایل، تاریخچه مزار شریف، انجمن تاریخ و ادب، کابل، مطبعه دولتی ۱۳۴۹ش.
- «هفتصد مدرسه دینی در بلخ فعال است»، خبرگزاری پیام آفتاب، تاریخ بارگذاری: ۲۸ حمل ۱۳۹۶ش.