پیشنویس:غزنی
غزنی، ولایتی در جنوبشرق افغانستان با سابقهٔ تمدنی کهن.
ولایت غزنی از ولایتهای باستانی افغانستان بوده و از نظر تاریخی، از مراکز فرهنگ و ادب منطقه بهشمار میرود. در این ولایت، شاعران، نویسندگان، پژوهشگران، هنرمندان و عالمان زیادی زیستهاند که در غنیسازی فرهنگ و کسب افتخارات تاریخی غزنی، نقش ایفا کردهاند.
نامگذاری غزنی
واژۀ غزنی در ریشهشناسی تاریخی خود حامل معانی متعددی بوده که هر یک بازتابدهندۀ ابعاد مختلف هویت این شهر کهن است. بر اساس مستندات تاریخی، این نام از واژۀ «غزنه» مشتق شده که به مفهوم گشادهترین و پاکیزهترین شهرها تفسیر شده است. پیش از این نامگذاری، این منطقه با عنوان زاول شناخته میشده که پس از استیلای ترکان غز، بهصورت تدریجی به غزنه و سپس غزنین تغییر یافته است.[۱]
یاقوت حموی در آثار خود بهصورت مشخص به شکل تعریبشدۀ «جزنه» اشاره کرده که بیانگر وسعت و اهمیت این شهر در حوزۀ خراسان تاریخی و بهعنوان یکی از نقاط شاخص زابلستان محسوب میشود. در میان عوام تلفظ غزنه یا غزنی رواج داشته، حال آن که اهل علم و ادب صورت صحیح آن را غزنین ثبت کردهاند.[۲]
برخی از پژوهندگان با استناد به شواهد زبانی، این نام را مرتبط با واژۀ «گنجه» دانستهاند که حاکی از مفهوم گنجینه و دارایی ارزشمند است. در مقابل، عدهای دیگر با اتکا به پوشش گیاهی منطقه، ریشۀ نامگذاری را در «گزنه» جستجو کردهاند که پس از تحولات آوایی بهصورت جزنه یا غزنه درآمده است.[۳]
هیوان تسانگ، جهانگرد چینی که در سدۀ هفتم میلادی از این منطقه دیدن کرده، در سفرنامۀ خود آن را با نام «هوسینا» ثبت کرده که برخی محققان آن را معادل «کانتراک» دانستهاند. همچنین نظریهای وجود دارد که غزنی را شکل تحولیافتۀ «گَزنگ» به معنای خزانۀ حکومتی میداند.
مورخان دورۀ اسلامی در آثار خود بهصورت متناوب از دو صورت غزنه و غزنین استفاده کردهاند. در میان نظریات دیگر، برخی پژوهندگان غزنی را با«کخره» در متون اوستایی مرتبط دانستهاند (سیزدهمین سرزمین اوستایی)، حال آن که منابع یونانی باستان این شهر را تحت عنوان «غازوس» معرفی کردهاند. محققان این تنوع در نامگذاری را بیانگر غنای تاریخی و تمدنی این منطقه میدانند.[۴]
تاریخچه غزنی
دوره باستان
غزنی از کهنترین مناطق افغانستان محسوب میشود که آثار تاریخی مربوط به دورهٔ پارینهسنگی با قدمت بیش از ۱۰۰ هزار سال در دشت ناهور این ولایت کشف شده است. این آثار، ابزارهای سنگی ساخته شده از کوارتز شامل تَراشه، ساطور، رَنده، تیشه و تَبر است که نخستین شواهد بهدستآمده از دورۀ پارینهسنگی زیرین در افغانستان به شمار میروند.[۵]
بر اساس مستندات کلودیوس بطلمیوس، جغرافیدان رومی-یونانی ساکن مصر، غزنی در دوران باستان بهعنوان یک بازار کوچک رونق داشت. در سدۀ ششم پیش از میلاد، کوروش دوم، پادشاه هخامنشی، این منطقه را فتح کرده و به قلمرو شاهنشاهی هخامنشی ضمیمه کرد.[۶]
دوران اسکندر و تأسیس شهر
در ۳۲۹ پیش از میلاد، طی فتوحات اسکندر مقدونی، گروهی از یونانیان همراه وی در این منطقه ساکن شدند و شهری جدید با نام «اسکندریه در اُپیانا» تأسیس کردند که هستۀ اصلی شهر کنونی غزنی را تشکیل میدهد.[۷]
دوران فرهنگ بودایی
تا سدۀ هفتم میلادی، غزنی یکی از کانونهای مهم بودایی در آسیای مرکزی محسوب میشد. با ورود سپاهیان عرب مسلمان به منطقه، ساکنان این شهر به تدریج به اسلام گرویدند. اما مقاومتهای محلی در برابر دین جدید موجب شد یعقوب لیث صفاری از زرنج به اجبار این شهر را تصرف کرده و قوانین اسلامی را در آن حاکم کند.[۸]
اهمیت غزنی در متون تاریخی و ادبی
غزنی از دوران پیش از اسلام بهعنوان مرکز زابلستان شناخته میشد که در شاهنامۀ فردوسی از جایگاه ویژهای بهعنوان خاستگاه پهلوانان برخوردار است. در دوران اسلامی، این شهر بهعنوان یکی از آبادترین و زیباترین شهرهای خراسان و آسیا شهرت یافت و میزبان هزاران مدرسه و جمع زیادی از دانشمندان و ادیبان نامداری همچون ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، سنایی غزنوی، مسعود سعد سلمان، عنصری بلخی، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بود.[۹]
عصر طلایی غزنی تحت حکومت غزنویان
غزنی پس از تصرف «سبکتکین» و حاکمیت دولت «غزنویان» به اوج شکوه خود رسید و از آن به «عروس شهرها» شهرت یافت. در ۳۴۱ش، غزنی بهعنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد. در سدۀ یازدهم میلادی، این شهر به یکی از مراکز برجستۀ فرهنگی و ادبی فارسیزبان تبدیل شد. علاقۀ وافر سلطان محمود غزنوی به ادبیات باعث جذب شمار زیادی از شاعران، فیلسوفان و ادیبان پارسیگو به دربار وی شد. غزنی در دورۀ حکومت غزنویان (۹۷۵–۱۱۸۷ میلادی) به اوج شکوفایی خود رسید. سلطان محمود غزنوی با اجرای برنامههای گستردۀ عمرانی و فرهنگی، این شهر را به مهمترین کانون ادبیات فارسی تبدیل کرد و انجمنی از فرهیختگان و هنرمندان را در دربار خود گرد آورد.[۱۰]
غزنی در روایاتاساطیری
غزنی در روایاتاساطیری آمده که شهر عزنین از روزگاران بسیار دور بر دامنۀ سفیدکوه آرمیده است و زال که به نیابت از پدرش سام در سیستان و زابلستان حکومت داشت در سفری تفریحی خود از غزنه عبور کرده و تا کابل پیش رفته است.[۱۱]
هوان تسانگ جهانگرد چینی که در حدود ۶۳۳م از غزنین دیدار داشته از این شهر به تلفظ چینی هوسی نا نام برده و این شهر را مرکز زوالستان معرفی کرده است.
غزنی همچنین در قرن هفتم میلادی از مراکز اصلی بوداییان در افغانستان بوده است. آثار مذهبی کشفشده از تپهٔ سردار، نشان از دو فرهنگ هندویی و بودایی دارد. همچنین بسیاری از حملات غزنویان به هند از غزنی سازماندهی شده است. تاریخنگاران با شگفتی از آراستگی ساختمانها، کتابخانههای بزرگ، مجللبودن دربار و ثروت گرانبهای شهروندان غزنی یاد کردهاند.[۱۲]
این ولایت در دوران غزنویان و غوریان، شاهد تمدنی بزرگ همراه با آبادانی، پیشرفت فرهنگی و آفرینش شاهکارهای ادبی بوده است.[۱۳]
ولایت غزنی پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده که در شاهنامۀ فردوسی بهعنوان کانون پهلوانان یاد شده است. این منطقه، در دوران پس از اسلام نیز از شهرهای بزرگ خراسان و از آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به حساب میآمده است.[۱۴]
تا سده هفتم میلادی غزنی یکی از مراکز بوادیی در آسیای مرکزی بود. با ورد ارتش اعراب مسلمان در منطقه مردم این شهر به اسلام دعوت شدند. اما مخالفت ها با دین جدید باعث شد تا یقوب لیث صفاری از زرنج این شهر را به زور تصرف و قوانین اسلام را در آنجا حاکم کند. غزنی در سال 341 هجری شمسی به عنوان پایتخت سلسله غزنویان انتخاب شد. در قرن 11 میلادی غزنی یکی از مهم ترین مراکز فرهنگی ادبی پارسی در منطقه بود. علاقه ادبی سلطان محمود غزنویی باعث شده بود تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسی در دربار او مشغول باشند.
غزنه از پیش از اسلام مرکز زابلستان بوده و مردم آن از آغاز ایرانیتبار بودهاند. زابلستان در شاهنامه فردوسی به عنوان کانون پهلوانان از اهمیت زیادی برخوردار است.
غزنه از دوران پس از اسلام نیز شهری بزرگ در خراسان بوده، و از جملهٔ آبادترین و زیباترین شهرهای آسیا به شمار میآمدهاست. این شهر هزار باب مدرسه داشته است، و مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعد سلمان، عنصری و فرخی سیستانی بودهاست.[۱۵]
دوره غزنویان
غزنی پایتخت سلطنت غزنویان در سالهای (۱۱۸۷-۹۷۵ میلادی) بود و سلطان محمود غزنوی سالها در آبادی و گسترش آن کوشید. در دهههای نخست سده یازده میلادی غزنی مهمترین کانون ادبیات پارسی بود و این نتیجه کوششهای سلطان محمود غزنوی بود که انجمنی از دانشوران، فیلسوفان و شاعران را به گرد تختگاه خود گرد هم آوردهبود.[۱۶]
اهمیت فرهنگی و هنری غزنه در عصر غزنویان
شهر غزنه در دوران حکومت غزنویان به عنوان شرقیترین نقطهای شناخته میشد که نفوذ کامل فرهنگ و هنر اسلامی در سدههای چهارم و پنجم هجری در آن تجلی یافت. این شهر به عنوان محل تلاقی دو جهان اسلام و هند عمل میکرد و دو شاخصۀ اصلی هنر اسلامی و هنر هندی-بوجایی در ساختار شهری آن قابل مشاهده بود. در دوران سلطنت محمود غزنوی و پسرش مسعود، سبکی معماری متشکل از سنگ مرمر و تزئینات منقوش با الهام از معماری هندوستان گسترش یافت. این بناها که عموماً به مناسبت پیروزیهای نظامی ساخته میشدند، روایتگر حماسههای ملی و مذهبی بودند.[۱۷]
تجدید حیات فرهنگی و رونق شهری
تجدید حیات فرهنگی که از دورۀ سامانیان در بخارا آغاز شده بود، به غزنه نیز انتقال یافت و سلاطین غزنوی را به شکوفایی هرچه بیشتر این شهر ترغیب نمود. ثروت حاصل از فتوحات نظامی، زمینۀ تبدیل غزنه به یک کلانشهر فرهنگی را فراهم کرد. سلاطین غزنوی با اشتیاق فراوان به زیباسازی پایتخت خود پرداختند که نتیجه آن احداث مساجد باشکوه، باغهای گسترده، کاخهای متعدد و رشد چشمگیر هنرهایی همچون نقاشی بود. این تحولات باعث شد غزنه به یکی از برجستهترین شهرهای عصر خود تبدیل شود.
تحول در سبک زندگی و معماری
پیش از تشکیل حکومت غزنویان، معماری در غزنه که تحت ادارۀ حاکمان محلی بود، مورد توجه چندانی قرار نداشت. اما با به قدرت رسیدن این سلسله، معماری به یکی از اولویتهای اصلی تبدیل شد. احداث عمارتهای متعدد و باشکوه، چهرۀ شهر را از یک منطقهٔ حاشیهای به یک پایتخت بزرگ و تاثیرگذار تغییر داد. این تحولات نه تنها در کالبد شهر، بلکه در سبک زندگی ساکنان آن نیز تأثیر گذاشت و غزنه را به مرکزی برای تجلی هنر و معماری پیشرفته تبدیل کرد.
ساختار قدرت و مدیریت اجتماعی در عصر غزنوی
دولت غزنوی با ایجاد ساختار جدید حکمرانی، مدیریت و رهبری جامعه را به نهادهای نظامی و انتظامی سپرد. این حکومت با اعمال سیاستهای امنیتی شدید، ضمن کنترل اقتصاد و حذف رقبای سیاسی از جمله خاندانهای حاکم بر ایالات، نظارت گستردهای بر مراکز اجتماعی اعمال کرد. تقویت نیروهای نظامی نه تنها امکان وقوع آشوب را کاهش داد، بلکه به یکپارچهسازی و کارایی سریعتر نیروها در مواجهه با بحرانهای اجتماعی و سیاسی کمک شایانی کرد.
سیاستهای رفاهی و خدمات اجتماعی
جامعه عصر غزنوی از سطحی از رفاه اجتماعی برخوردار بوده است. حکومت غزنوی با اجرای سیاستهایی همچون معافیت مالیات بر ارث، ارائه کمکهای مالی در زمان بلایای طبیعی، و احداث سازههای عمومی نظیر پلها، بندهای آب و کاروانسراها، درصدد جلب رضایت عمومی و تأمین اجتماعی بود.[۱۸]
ساختار حکمرانی و مدیریت جامعه در دورۀ غزنوی
در ساختار جدید قدرت، نهادهای نظامی و انتظامی غزنوی رهبری و مدیریت جامعه را بر عهده گرفتند. حکومت غزنوی برای کنترل بحران، اعمال فضای امنیتی شدیدتر را راهکار اصلی دانست؛ چرا که از این طریق علاوه بر تسلط بیشتر بر اقتصاد، توانست با حذف رقبای سیاسی از جمله خاندانهای حاکم بر ایالات و نظارت گسترده بر مراکز اجتماعی از طریق تقویت نیروهای نظامی، امکان وقوع آشوب و درگیری را به حداقل برساند. این رویه همچنین به یکپارچهسازی و افزایش کارایی نیروهای تحت امر در مواجهه با حملات و تنشهای اجتماعی و سیاسی کمک شایانی نمود.
سیاستهای رفاهی و خدمات عمومی در عصر غزنوی
به نظر میرسد جامعه عصر غزنوی از سطحی از رفاه اجتماعی برخوردار بوده است. حکومت غزنوی با اجرای سیاستهایی همچون معافیت مالیات بر ارث، ارائه کمکهای مالی در زمان بروز بلایای طبیعی، و احداث سازههای عمومی نظیر پلها، بندهای آب و کاروانسراها، درصدد جلب رضایت عمومی و تأمین رفاه اجتماعی بود. این اقدامات نشاندهنده تلاش دولت برای حفظ ثبات و مقبولیت در میان اقشار مختلف جامعه است.[۱۹]
پیشرفتهای هنری و فرهنگی در عصر غزنوی
در دوران حکومت غزنویان، هنرمندان در زمینههای متنوعی همچون کتابآرایی، خوشنویسی، معماری و صنایع دستی دست به خلاقیت و آفرینش زدند که شمار قابلتوجهی از آثار درخشان آن دوره تا عصر حاضر باقی مانده است. شیوه کتابت با خط کوفی در قرآنهای این عصر، منحصر به یک سبک خاص نبود، بلکه هنرمندان به ابداع و آزمودن سبکهای جدید مبادرت ورزیدند. بهویژه در حوزۀ تذهیب، خاندان «وراق غزنوی» شیوهای نوین ارائه نمود که تا یک سده پس از آن مورد تقلید و پیروی دیگر هنرمندان قرار گرفت.[۲۰]
شکوفایی معماری و هنرهای کاربردی
از منظر معماری، قلمرو غزنویان بهویژه پایتخت آنان، غزنه، و شهرهایی چون بست، میزبان آثاری فاخر و باشکوه بود. هنرهایی نظیر نقاشی، خوشنویسی، کندهکاری، مجسمهسازی، ساخت ظروف فلزی، طلاسازی، منبتکاری، پارچهبافی و قالیبافی در این دوره از پیشرفت چشمگیری برخوردار شد و هنرمندان بزرگی در این عرصهها ظهور کردند. اگرچه آثار باقیمانده از این دوره محدود است، اما منابع تاریخی، جغرافیایی و ادبی گواهی روشن بر رونق و شکوفایی این هنرها ارائه میدهند.[۲۱]
نفوذ فرهنگی و هنری در شبه قاره هند
در نهایت، این دوره شاهد گسترش اسلام، ادبیات فارسی و هنر ایرانی-اسلامی به سرزمین هند بود. فرهنگ و هنر غزنویان جایگاه محکمی در شبه قاره یافت و تأثیرات آن تا مدتها پس از افول این سلسله تداوم یافت. این نفوذ فرهنگی نه تنها در عرصههای هنری، بلکه در زمینههای اجتماعی و مذهبی نیز تأثیری عمیق برجای نهاد.[۲۲]
غزنه به عنوان مرکز تمدنی و فرهنگی
غزنه نه تنها از نظر تشکیلات اداری، نظامی و سیاسی، بلکه از منظر زبانی و فرهنگی نیز به عنوان جانشین و حتی رقیب بخارا ظهور کرد. فرهنگ و تمدن این شهر تنها در شخصیت محمود غزنوی خلاصه نمیشد؛ بلکه شاعران و نویسندگان بیبدیل، وجوه دیگر این شکوفایی را به نمایش گذاشتند. در این دوره، زبان فارسی وارد مرحلهای نوین شد که در آن سبکهای مختلفی چون دبیری در نامههای ابونصر مشکان، نثر تاریخی در زینالاخبار، نثر مرسل عالی در قلم بیهقی (پدر نثر فارسی)، نثر فنی در ترجمۀ کلیله و دمنه، و نثر عرفانی در کشفالمحجوب پدید آمد.[۲۳]
تنوع ادبی و هنری در عصر غزنوی
در حوزۀ شعر، فردوسی با شاهکار حماسی خود، فرخی، منوچهری و عنصری با سرودن اشعار سهلممتنع و ستایشی، و سنایی با گشودن بابهای بیپیشینه در عرفان و ادب، بخش دیگری از بدنه فرهنگی و ادبی این دوره را شکل دادند. با این حال، بررسی انفرادی این نوابغ و ارج نهادن به تکتک آنان، مانع از درنظرگیری کلیۀ این دستاوردها در چارچوبی گسترده و برآمده از یک روند پویا و خروشان شده است. در نتیجه، این جنبش بزرگ زبانی، ادبی و فرهنگی تا حدی ناشناخته باقی مانده است.[۲۴]
نقش غزنی در گسترش اسلام
با گسترش امپراتوری غزنویان در شبه قاره هند، فتوحات اسلامی با شتاب بیشتری ادامه یافت. مرزها و موانع سیاسی از میان برداشته شد و راه ورود اسلام و فرهنگ ایرانی به آن سرزمین هموار گردید. علاوه بر علاقهای که سلاطین غزنوی به فرهنگ و ادب فارسی نشان میدادند، حرکت قافلههای فرهنگی از نواحی غربی ایران به سوی هندوستان، به تدریج شالودههای فرهنگ ایرانی را در لاهور، گجرات، مالیار، دهلی و سایر مناطق پیریزی کرد.
در همین کانونهای فرهنگی بود که زبان و ادبیات فارسی همراه با دیگر قلمروهای فرهنگی نضج گرفت و پارسیگویان بزرگ هندی همچون ابوعیدالله تکیانی، مسعود سعد سلمان و دیگران ظهور کردند. به این ترتیب، قرون چهارم و پنجم هجری را باید نقطۀ عطفی در راهیابی و گسترش تمدن ایران-اسلامی در سرزمین هند و آمیزش آن با فرهنگ بومی دانست که در دورههای بعد روند تکاملی خود را تداوم بخشید. این تعامل فرهنگی نه تنها بر سبک زندگی، بلکه بر الگوهای معماری، هنری و اجتماعی شبه قاره تأثیر ماندگاری برجای نهاد.[۲۵]
جغرافیا و جمعیت غزنی
موقعیت جغرافیایی
ولایت غزنی در جنوبشرق افغانستان و در ۱۴۵ کیلومتری کابل پایتخت این کشور و در مسیر شاه راه قندهار کابل قرار دارد. از شمال با ولایت بامیان و میدان وردک، از جنوب و جنوبغربی با ولایت زابل، از شرق با ولایت لوگر و پکتیا، از جنوبشرق با ولایت پکتیکا و از غرب با ولایت ارزگان و دایکندی همسایه است. شهر غزنی مرکز این ولایت باستانی بوده و فاصلۀ آن از کابل، ۱۳۵ کیلومتر است.[۲۶]
امروزه این شهر به دلیل موقعیت جغرافیایی ویژه و نیز کثرت نفوس از نظر اداری به ولایت بزرگ (در پشتو: لوی ولایت) ارتقا یافته و از ولایات درجه یک کشور محسوب میشود.[۲۷] ساکنان این شهر را غزنوی و در گویش محلی غزنیچی میگویند.[۲۸]
ویژگیهای اقلیمی
ولایت غزنی ازجمله ولایت سردسیر است. از نظر موقعیت در شمال و غرب کوهستانی و در قسمت جنوب، مناطق نیمهکوهستانی را به خود اختصاص داده است. آب و هوای این ولایت، در زمستان سرد و در تابستان گرم و سوزان است. مقدار متوسط بارندگی سالانه در این ولایت به ۲۵۴ ملی متر در سال میرسد. خاک کشاورزی در این ولایت دارای ظرفیت مناسب برای کشاروزی بوده و بهصورت کلی دارای «PH6.2» است.[۲۹]
کوههای عزنی
سلسله کوههای کیهان که ارتفاع قلۀ آن به ۲۱۰۰ متر میرسد.[۳۰]
منابع آبی و وضعیت آبیاری
منابع آب ولایت غزنی شامل برف، باران، چشمهها، کاریزها، بندهای ذخیرهای است که مقدار زیاد آبهای زراعتی از کاریزها، بندهای ذخیرهای و چشمهها به دست میآید. بارندهگی سالانه در این ولایت ۲۵۴ ملیمتر و از نگاه منابع آبی، غنی است. یک هزار و ۲۸۰ رشته کاریز در این ولایت قبلاً در املاک ثبت بود که تقریباً ۶۵ درصد زمینهای زراعتی این ولایت را آبیاری میکند. چشمهها در حدود ۱۰ درصد زمینهای زراعتی این ولایت را آبیاری مینماید. پنج بند ذخیرهای بزرگ و کوچک آب وجود دارد که تقریباً در حدود ۲۵ درصد زمینهای زراعتی این ولایت را آبیاری میکند. البته قابل یادآوری است که اکثر کاریزها در جریان جنگها و خشکسالیها بسته و یا خشک شدهاند.[۳۱]
بندها (سد) غزنی
مهمترین بندهای ذخیرهای، عبارت از بند زنخان، بند سرده، بند دهنهی شیر، بند بایی (بهایی)، بند باغچری (بچخری)، آب ایستاده ناوور و بند ذخیرهای سلطان است. برای مثال طول دیوار بند سلطان ۲۳۰ متر، عرض تحتانی دیوار ۴۶ متر، عرض قسمت فوقانی دیوار شش متر و ارتفاع آن ۲۸ متر است و دارای دو دروازه خروجی و یک پرچاوه خودکار (اتوماتیک) میباشد. بند سلطان، دارای ظرفیت اعظمی تا هشت میلیون متر مکعب آب است که حدود ۵۰ هزار خانواده از آن مستفید شونده تا شهر غزنی دارد.
دو هزار و ۵۰۰ هکتار زمین زراعتی از این بند آبیاری میگردند که این کار توسط ۴۴ جوی، (۱۸جوی در پایین آب و متباقی بالاآب) صورت میپذیرد. ۱۸ جوی پایین آب، از قریه قلعه نو شروع و به سربند منگور و قرهباغی به طول ۳۷ کیلومتر از دهن بند سلطان تا سربند یادشده میانجامد.[۳۲]
کانالهای آبی غزنی
۲۲ کانال عمدهای که آبهای آنها توسط همین سه بند بزرگ تامین میگردد. اکثر این کانالها تحت پوشش بند ذخیرهای سلطان است که نیاز به پختهکاری، ساختوساز سربند و شبکهسازی دارند. کانالهای غزنی، عبارت از کانال قرهباغی، کانال منگور، کانال کامل، کانال قلاغچ وزیوج، کانال شالیز، کانال آرزو، کانال کشک، کانال باغشاه، کانال قلعه نو بالا، کانال مغلان، کانال سینی، کانال پیرزاده، کانال بازار، کانال لغبات، کانال حیدرک علیا، کانال حیدرک سفلی، کانال ولنگر، کانال بالاجوی، کانال خواجهعمری، کانال زنخان، کانال راست پروژه سرده، کانال چپ پروژه سرده و کانال پشتونیار است.[۳۳]
گیاهان دارویی
پودینه، زیرهی کوهی، هنگ، شیرینبویه و اسپند، از مشهورترین گیاهان دارویی است که در غزنی یافت میشود و شماری کاربرد دارویی نیز دارند.[۳۴]
حیوانات و طیور
علاوه بر حیوانات اهلی، حیوانات وحشی گرگ، شغال، روباه، خرگوش، خوک، جیره، موش، خارپشت، پشک کوهی، گوزن، آهوی مارخور، آهوی رنگ، آهوی غزال، موش صحرایی و موش خرما در این ولایت پیدا میشود که پرندهگانی مانند: عقاب، باشه، باز، مینا، موسیچه، بوم - جغد، قمری، کبوتر، کبک، مرغابی، یورمه دغدغ، مرغ کلنگ، گنجشک، بلبل، ساهره، بودنه، زاغ، هدهد و برخی دیگر از انوع پرندهگان در غزنی وجود دارند.
برخی از این حیوانات و پرندهگان به گونه موسمی در ولایت غزنی پیدا میشوند و در دیگر ایام یافت نمیشوند؛ مانند گرگ که در زمستان پیدا است و در دیگر فصول به مناطق دیگر میرود.[۳۵]
جمعیتشناسی
براساس احصائیۀ مرکزی در سال 1399ش، ولایت غزنی دارای ۱,۳۶۲,۵۰۴ نفر جمعیت بوده و از ولایتهای پرنفوس افغانستان بهشمار میرود.[۳۶] پشتونها، هزارهها، تاجیکها و قزلباشها، جمعیت اصلی این ولایت را تشکیل میدهند. زبانهای فارسی و پشتو، از زبانهای رایج در ولایت غزنی بوده و مردمان این ولایت مسلمان سنی و شیعه هستند.[۳۷]
تقسیمات اداری غزنی
ولایت غزنی با ولایات پکتیکا، میدانوردک، زابل، پکتیا، لوگر و دایکندی متصل و دارای ۱۹ واحد اداری و ۳ هزار و ۶۲۳ قریه خرد و بزرگ است.[۳۸]
غزنی: این ولسوالی در ۱۳۵ کیلومتری جنوب غرب کابل موقعیت دارد و حدود ۱۷۷ هزار نفر جمعیت دارد. بیشتر ساکنان غزنی از هزارهها هستند و به زبان دری صحبت میکنند.
آب بند: ولسوالی آب بند در فاصله ۷۰ کیلومتری مرکز شهر غزنی و در مسیر بزرگراه کابل-قندهار موقعیت دارد. همچنین این ولسوالی به طرف جنوب سرحد مشترک با ولایت پکتیکا دارد.
ولسوالی آب بند ۸۱۷ کیلومترمربع مساحت دارد و جمعیت آن در سال ١٣٩٩ بیش از ۵۱ هزار نفر بوده است. این ولسوالی تماما پشتون نشین است و طایفههای عمده آن بودِنخیل، ناخیل، مولخیل و سرخیل است.
اَجرِستان: ولسوالی اجرستان در ۱۶۰ کیلومتری شهر غزنی واقع است و سرحد مشترک با ولایت دایکندی دارد.
اَندَر: این ولسوالی، در ۳۰ کیلومتری جنوب شهر غزنی موقعیت دارد. پروژههای بزرگ چاردیوال و بند سردی شهرت زیادی را به این ولسوالی بخشیده است.
جاغوری: ولسوالی جاغوری، در ۷۵ کیلومتری غرب شهر غزنی موقعیت دارد. جاغوری با ولسوالیهای قره باغ، مقر، مالستان، ناور، گیان و کاکَر سرحد مشترک دارد.
جَغَتو: ولسوالی جغتو یکی از مناطق هزارهنشین ولایت غزنی در ۱۸ کیلومتری غرب شهر غزنی قرار دارد. براساس آمار سال ۱۳۹۹، جمعیت این ولسوالی ۱۳۲٬۹۵۲ نفر است.
خواجه عمری: ولسوالی خواجه عمری، در ۱۶ کیلومتری شهر غزنی موقعیت دارد و به دلیل سرسبز بودنش از شهرت خاصی برخوردار است.
مردمان این منطقه را اکثراً هزارهها با اقلیتهای تاجیک و پشتون تشکیل میدهند.
دِهیک: ولسوالی دهیک با بیش از ۵۵ هزار نفر جمعیت در ۱۸ کیلومتری شرق شهر غزنی قرار دارد. اکثریت اهالی این ولسوالی پشتونها و اقلیت آن تاجیکها هستند.
رشیدان: ولسوالی رشیدان، در ۲۱ کیلومتری شهر غزنی قرار گرفته است و از طرف شرق سرحد مشترک با ولایت میدان وردک دارد.
در شرق و جنوب این ولسوالی پشتونها و در شمال و غرب آن هزارهها سکونت دارند. مهمترین مشکل ولسوالی خشکسالی بوده است که باعث کوچ اهالی آن به سایر ولسوالیها یا بیرون مرز شده است.
زَنهخان: ولسوالی زنهخان یا زینهخان ۳۲۴ کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن در سال ١٣٩٩ حدود ۱۴٬۲۱۵ نفر بوده است.
گیلان: این ولسوالی ۸۹۹ کیلومترمربع مساحت دارد و جمعیت آن حدود ۷۸ هزار نفر بوده است. اهالی این ولسوالی بهترتیب پشتونها، تاجیکها و هزاهها هستند.
گیرو: ولسوالی گیرو، در ۶۰ کیلومتری شهر غزنی با زرغون شهر، یوسف خیل و ولسوالی شرنه پکتیکا مرز مشترک دارد.
مُقُر: ولسوالی مقر، در فاصله ۱۲۰ کیلومتری شهر غزنی، در مسیر بزرگراه کابل- قندهار قرار دارد. این ولسوالی سرحد مشترک با ولسوالی ناوه و ولسوالی شاه جوی ولایت زابل دارد. ساکنان این منطقه اکثراً پشتون و اقلیتهای هزاره و تاجیک نیز در این ناحیه ساکن هستند.
مالستان: ولسوالی مالستان با حدود ٩٢٬٧٣۶ نفر جمعیت در ۱۱۰ کیلومتری شهر غزنی موقعیت دارد. مالستان یکی از ولسوالیهای هزارهنشین در ولایت غزنی است.
ناوُر: ولسوالی ناور یا ناهور با بیش از ۱۲۰ هزار نفر جمعیت، بزرگترین ولسوالی ولایت غزنی و بخشی از هزارستان است. ساکنان این منطقه مردمان هزاره هستند.
ناوه: در شمال آن ولسوالی گیلان، در شرق آن ولایت پکتیکا و در غرب آن ولایت زابل قرار دارد. ولسوالی ناوه حدود ۳۳۶۰۰ نفر جمعیت دارد.
واغَز: ولسوالی واغز، در ۱۴ کیلومتری جنوب غرب شهر غزنی موقعیت دارد. این ولسوالی در سال ۲۰۰۵ از ولسوالی جغتو جدا شد.
خوگیانی: این ولسوالی، در ۱۲ کیلومتری غرب شهر غزنی قرار دارد. ولسوالی، ولی محمد شهید خوگیانی هم در سال ۲۰۰۵ از ولسوالی پهناور جغتو جدا شد.
قره باغ: ولسوالی قره باغ، در ۵۵ کیلومری شهر غزنی قرار دارد. این ولسوالی با ولسوالیهای گیرو، جاغوری، جغتو، ناور، واغز، آب بند و مقر، سرحد مشترک دارد. مردمان این منطقه را هزارهها و پشتونها تشکیل میدهند.[۳۹]
زبان مردم غزنی
جغرافیای فرهنگی غزنی گواه عمق تمدن و فرهیختگی آن است. کهنترین متن فرهنگی و زبانی این حوزه، اوستا محسوب میشود که بهعنوان زبان اصلی متون زرتشتی، پس از گسترش این دین به مناطق غربی و هند، به زبانهای دیگر ترجمه شد و بستر نفوذ زبان فارسی را فراهم کرد. براساس دیدگاه برخی از پژوهشگران بارزترین ویژگیهای زبان اوستایی در گویش مردم غزنه تبلور یافته و وجوه واژگانی و دستوری آن به روشنی در فارسی محلی این منطقه قابل ردیابی است.
صدها واژۀ خاص در گویش غزنین و زبان اوستایی مشترک است که به نظر محققان این همسانی تصادفی نبوده بلکه حاکی از وحدت ریشهای و خاستگاه مشترک این دو زبان است. شاهد دیگر این پیوند زبانی، وجود دو واج «ٹ» و «ڈ» در گویش مردم است که در فارسی معیار سایر مناطق وجود ندارد. این دو واج که تلفظ آن برای فارسیزبانان غرب حوزه دشوار است، بهطور دقیق در متون اوستایی به کار رفته و توسط اوستاشناسان برجسته تأیید شده است. همچنین ویژگی بارز اوستایی که فاقد واج «لام» بوده و به جای آن از «ر» استفاده میکرده (مانند «هرابزئیتی» به جای البرز)، نشانۀ دیگری از این تداوم زبانی است.[۴۰]
در زمینه لهجه هزارگی غزنی، پژوهشهای متعددی انجام شده است. از جمله میتوان به کتاب «فرهنگ موضوعی گویش هزارگی» نوشته دکتر حفیظ شریعتی اشاره کرد که در آن به بررسی واژگان و ویژگیهای دستوری این لهجه پرداخته شده است.
همچنین، کتاب «لهجه واژههای غزنی» اثر استاد عبدالصمد صمیمی نیز به بررسی واژگان اصیل و ویژگیهای خاص لهجه غزنی میپردازد.
اقتصاد
تجارت و صنعت
غزنی بهدلیل قرارگرفتن در مسیر شاهراه کابل- هرات، از رونق تجاری برخوردار است. از قدیم نیز شهر غزنی معبرگذرگاه هند با دو مرکز کابل و بامیان بوده که این امر در رونق اقتصادی این ولایت نقش داشته است.[۴۱]
کشاورزی
ولایت غزنی دارای ۲۶۷ هزار و ۳۵۵ هکتار زمین آبی، ۵۰ هزار و ۷۱۳ هکتار زمین للمی (دیمی)، هشت هزار و ۱۴۴ هکتار ساحۀ درختان میوه، ۱۰ هزار و ۱۷۳ هکتار تاکستان، ۱۷۱ هزار و ۵۷۲ هکتار زمینهای بکر، ۱۰ هزار و ۳۷۹ هکتار بتهزار و جنگلزار، ۳۷۰ هزار و ۳۸۴ هکتار چراگاه است.
اما بر اساس سروی پوشش زمین سال ۲۰۱۶ ادارهی ملی احصاییه و معلومات؛ ولایت غزنی مجموع اراضی زراعتی اول، دوم و سوم ۴۰۶ هزار و ۴۴۰ هکتار منجمله اراضی قابل کشت ۲۳۹ هزار هکتار زمین اراضی تحت کشت آبی و للمی ۱۱۱ هزار و ۴۷۹ هکتار زمین منجمله آبی ۸۴ هزار و ۴۷۹ هکتار، و للمی ۱۷ هزار هکتار بوده است.[۴۲]
بیش از 85 درصد از ساکنین ولایت غزنی پیشۀ زراعت و مالداری دارند. گندم، کچالو (سیبزمینی)، آلوبخارا، انگور و جو از محصولات زراعتی این ولایت بوده و انگور و آلو بخارای آن از شهرت برخوردار است که بهصورت آلوبخارای خشک و کشمش در بازارهای جهانی عرضه میشود.[۴۳]
سرمایۀ طبیعی
بر اساس آمار وزارت معادن و پطرولیم، ولایت غزنی دارای معادن متعددی است. آهن در منطقۀ کوالیکوشی، پَریخانه و نیلَگ؛ سرب و جست در تَنَگی و سَرلومان؛ آلومینیم در چارقلعه؛ طلا در زرکشان انگوری و تَمکی؛ بسموت در قَرهباغ؛ زغال سنگ در چاربرجه؛ کرومایت در سِترنین؛ سنگ تراورتن در کَمرک، ناهور و مالستان؛ تنگستن در سَروآ؛ قلعی در لارگه؛ نقره در میرزکه؛ سنگهای تزئینی در انگوری و سنگ مرمر در کوراله از سرمایههای معدنی این ولایت به شمار میروند.[۴۴]
صنایع خلاق
صنایع دستی از قدیم بهعنوان منابع عایداتی (درآمدی) مردم غزنی بهشمار رفته و ظروف برنجی و مِسی، گیلمبافی، شالبافی، خامَکدوزی، پوست و وسایل نقاشی، جوراب شالی، دستمالهای گوش و زیورآلات نقرهای از مهمترین آنها بهشمار میروند.[۴۵]
فرهنگ و هنر
آداب و رسوم
وجود درختهای مقدس
در بسیاری از مناطق غزنی بهویژه نواحی هزارهنشین، درختان و بوتههای جنگلی به عنوان زیارتگاه مورد احترام جامعه هستند. مردم برای ادای نذر و دعا به این مکانها مراجعه میکنند و به دلیل تقدس این درختان، از قطع آنان خودداری میورزند. حتی شاخ و برگهای خشک این درختان به مساجد اهدا میشود و استفاده شخصی از آنان را نامبارک میدانند. این باور کهن، ریشه در آیینهای باستانی منطقه دارد و نشاندهنده تداوم فرهنگی عمیق در این دیار است..[۴۶]
ادبیات
غزنی در گذشته، همواره مرکز تجمع دانشمندان بسیاری مانند ابوریحان بیرونی، فردوسی، ابوالفضل بیهقی، عبدالحی گردیزی، سنایی، مسعود سعدسلمان، عنصری، منوچهری دامغانی و فرخی سیستانی بوده است. در زمان سلطان محمود غزنوی جمعی بزرگ از شاعران در این شهر گرد آمده و با خلق آثار ادبی باعث شدهاند تا زبان فارسی به یک زبان زنده و فناناپذیر تبدیل شود.[۴۷]
رسانه
هشت رادیو و دو تلویزیون محلی و بیشتر از چهل رسانه چاپی در مرکز و ولسوالیهای ولایت غزنی فعالیت دارند که برنامههای محلی و ملی را منتشر میکنند.
تعداد مساجد
در ولایت غزنی بیش از ۴۰۰ باب مسجد وجود دارد که همه توسط عالمان دینی مدیریت میشود که از جملۀ آنها ۱۱۴ باب مسجد تحت پوشش دولت قرار دارد و امامان آنها از سوی وزارت حج معاش میگیرند.[۴۸]
مناسبهای ملی و مذهبی در غزنی
آیین عید نوروز
آمادهسازی و خانهتکانی
مردم غزنی از یک هفته پیش از فرارسیدن نوروز، با اشتیاق فراوان به استقبال این جشن باستانی میروند. زنان نقش محوری در پاکسازی و آراستن خانهها دارند و با استفاده از گلهای طبیعی به رنگهای سبز، سرخ و سفید به تزئین دیوارهای منازل میپردازند. شستشوی فرشها و لباسها در جویبارها و حوضهای محلی، از دیگر فعالیتهای این دوره است. این مراسم نمادی از زدودن کهنگیها و آمادهسازی فضای زندگی برای پذیرایی از سال نو و مهمانان است.
مراسم خانهبخشک و یادبود اموات
مراسم ویژۀ خانهبخشک شامل دو شب متوالی با عنوانهای عید مرده و عید زنده برگزار میشود. در شب اول، اهالی در مساجد گرد هم آمده و با قرائت قرآن و روشن کردن شمع، به یاد درگذشتگان فاتحه خوانی میکنند. شب دوم به شادی و پایکوبی اختصاص دارد و جوانان با حناکردن دستان، آماده استقبال از سال نو میشوند.
پوشش نو و تجدید ظاهر
خرید و پوشیدن لباسهای نو از ارکان اصلی نوروز در غزنی محسوب میشود. همۀ اعضای خانواده از کودک تا بزرگسال، با لباسهای رنگارنگ و آراسته در مراسم عمومی حاضر میشوند. این تغییر پوشش نمادی از تجدید حیات و نو شدن در آغاز سال نو در این دیار است. مردم با این کار نشان میدهند که به استقبال بهار و روزهای جدید میروند.
دید و بازدیدهای خانوادگی
سه روز اول نوروز به دید و بازدیدهای خانوادگی و دوستانه اختصاص دارد. مردم به دیدار بزرگان خانواده رفته و با بوسیدن دست آنها، سال نو را تبریک میگویند. همچنین از خانوادههای داغدار دیدار کرده و به تسلیتگویی میپردازند. این مراسم باعث تحکیم پیوندهای خانوادگی و اجتماعی میشود.
عیدیدادن و هدایا
کودکان و نوجوانان با شور و شوق خاصی به دیدار بزرگان رفته و عیدی دریافت میکنند. این هدایا ممکن است بهصورت پول یا اسباببازی و شیرینی باشد. این رسم علاوهبر اینکه شادی کودکان را به همراه دارد، به تقویت احترام به بزرگان و حفظ سنتهای اجتماعی کمک میکند.
زیارت و برنامههای فرهنگی
مردم غزنی در ایام نوروز به زیارت اماکن تاریخی و مذهبی میروند. منارههای مسعود و بهرامشاه، آرامگاههای شخصیتهای برجسته و مناطق تاریخی، میزبان زائران هستند. همچنین برنامههای سخنرانی توسط علما برگزار شده و بر وحدت و همدلی تأکید میشود.[۴۹]
عید فطر در غزنی
مردم ولایت غزنی با شکوه خاصی عید فطر را گرامی میدارند. این مراسم با رؤیت هلال ماه شوال آغاز شده و نماز عید در مصلیهای بزرگ با حضور گسترده مردم برگزار میگردد. خانوادهها پیش از نماز، فطریه را پرداخت کرده و به نیازمندان اهدا میکنند. پس از ادای نماز، مردم به دید و بازدید اقوام و همسایگان میپردازند. کودکان با دریافت عیدی و هدایا شادمان میشوند. این مراسم نشاندهنده همبستگی اجتماعی و تقویت پیوندهای خانوادگی است.
عید قربان در غزنی
عید قربان در غزنی با مراسم قربانی و نیایش همراه است. مردم پس از ادای نماز عید، حیوانات قربانی را ذبح میکنند. گوشت قربانی میان نیازمندان، اقوام و همسایگان توزیع میشود. مراسم ذبح بهطور معمول بهصورت دستهجمعی انجام شده و همراه با دعا و نیایش است. همچنین با انواع غذاهای محلی از مهمانان پذیرایی میشود. این عید نماد ایثار و تقوا در فرهنگ اسلامی محسوب میشود.[۵۰]
«عید قربان» و «عید رمضان» بهعنوان اعیاد دینی[۵۱] و «نوروز» از زمان سلطان محمود غزنوی تاکنون بهعنوان یک جشن فرهنگی تجلیل و تکریم میشود.[۵۲]
ورزش و بازیهای محلی
فوتبال، والیبال، کاراته، کانکفوتوآ، بوکس، فریفایت، تکواندو از جمله ورزشهای پرطرفدار در ولایت غزنی بوده و علاوه بر آنها، سنگگیرگ، توبدنده، سنگاندازی، توشله برد، شیغَیبازی و کمانبازی، گیرگزنی، نیزه زنی و نشانه زنی، کبکجنگی، بادبادک بازی، خروس جنگی و غورسی از بازیهای محلی این ولایت به شمار میروند.[۵۳]
غذاهای محلی
دلده، بولانی، منتو، آشک، کیچیری قوروت، آش، کباب تندوری (تنوری)، چپلی کباب، قابلی پلو، نان بوته، قورتی، حلوای سرخ، گوشتکوچه، مَلیده تخمجوشی از جمله غذاهای محلی ولایت غزنی بهشمار میروند. این نوع غذاها در سایر مناطق افغانستان نیز رواج دارند اما تفاوتهای اندکی در شیوههای پختوپز آنها مشاهده میشود.[۵۴]
پوشاک
در ولایت غزنی اقوام مختلف دارای نوع پوشش و لباسهای خاص خود هستند. شال خامکدوزی، موره (مهره) دوزی، گند افغانی، پیراهنتنبان، برگ و عمامه از جمله سبکهای پوشش مردمان غزنی به شمار میرود. زنان نیز دارای پوشش خاص خود بوده و بیشتر با حجاب هستند.[۵۵]
افتخارات
غزنی در سال ۳۴۱ش بهعنوان پایتخت سلسلۀ غزنویان انتخاب شد. این شهر در سدۀ ۱۱م از مراکز فرهنگی- ادبی پارسی بوده است. علاقۀ ادبی سلطان محمود غزنوی باعث شد تا بسیاری از شاعران و فیلسوفان پارسیگوی در دربار او گرد آیند.[۵۶] غزنی بهدلیل سابقۀ تمدنی در سال ۲۰۱۳م از سوی سازمان آیسیسکو بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام نامگذاری شد.[۵۷]
پژوهشها دربارۀ غزنی
کتاب «غزنی بستر تمدن شرق اسلامی» حاصل تلاش جمعی از نویسندگان مجمع فرهنگی علما و طلاب جاغوری است. این مجموعه، مقالات و نوشتههای تاریخی، علمی و ادبی را دربارهٔ پیشینۀ شهر غزنی جمعآوری کردهاند. در این کتاب از تاریخ، فرهنگ، زبان، جغرافیای تاریخی و مفاخر غزنی صحبت شده است.[۵۸]
ساختار اجتماعی
تنوع قومی و پراکنش جغرافیایی
ولایت غزنی از ترکیب قومی متنوعی متشکل از سه گروه اصلی هزاره، پشتون و تاجیک تشکیل شده است. هزارهها عمدتاً در مناطق مرکزی و شمالی، پشتونها در مناطق جنوبی و شرقی، و تاجیکها به صورت پراکنده در شهر غزنی و نواحی شمالی ساکن هستند. این پراکنش جغرافیایی منعکسکننده الگوهای تاریخی اسکان و روابط سنتی بین اقوام مختلف در این منطقه است.
نهادهای سنتی و مدیریت اجتماعی
ساختار اجتماعی غزنی بر پایه نهادهای سنتی مانند «جرگه» در میان پشتونها، «مارکه» در بین هزارهها و «شوراهای محلی» استوار است. این نهادها نقش محوری در حل اختلافات، اداره امور اجتماعی و حفظ انسجام جامعه ایفا میکنند. اگرچه تحولات اخیر سیاسی چالشهایی را در روابط بین اقوام ایجاد کرده، اما این مکانیسمهای سنتی همچنان به عنوان پایههای نظم اجتماعی عمل میکنند..[۵۹]
سبک زندگی کوچنشینی
کوچیها بهعنوان عشایر قوم پشتون، سبک زندگی مبتنی بر کوچ فصلی و استفاده از مراتع طبیعی را در پیش گرفتهاند. این جامعه که بهطور عمده از قبیله غلزایی هستند، در طول تاریخ به دلیل تعارضات ارضی با هزارهها دارای روابط پیچیدهای بودهاند. حدود ۶۰ درصد از جمعیت کوچیها همچنان بهطور کامل کوچنشین باقی مانده و ساختار اجتماعی آنان بر مبنای نظام قبیلهای سازمان یافته است. حمایت آنان و طالبان از همدیگر، هم از جنبه ایدئولوژیک و هم به دلایل عملی از جمله دستیابی به اراضی هزارهها صورت گرفته است.[۶۰]
هندو و سیکهای غزنی
سیکها و هندوهای ولایت غزنی بهعنوان بخشی از اقلیتهای دینی این منطقه، سبک زندگی خاص خود را حفظ کردهاند. این جامعه کوچک که بهطور عمده در حوزه تجارت و کسبوکار فعال هستند، بهصورت متمرکز در محلات مشخصی زندگی میکنند. آنان مراسم مذهبی و فرهنگی خود را با آزادی نسبی برگزار میکنند و در دوران جمهوری اسلامی افغانستان با افتتاح مدرسهای ویژه، امکان آموزش به زبان هندی و بر اساس ارزشهای دینی خود را یافتهاند. ساختار اجتماعی آنان بر پایه انسجام درونی و حفظ سنتهای دینی استوار بوده و با وجود جمعیت محدود، هویت فرهنگی متمایز خود را حفظ کردهاند.[۶۱]
معارف و تحصیلات عالی
مکاتب
در ولایت غزنی ۶۴۸ باب مکتب و ۱۱ باب مرکز تربیت معلم فعال بوده و ۷۰۰ هزار دانشآموز در آن مصروف آموزش هستند که از این میان، ۴۵ درصد آن را دختران تشکیل میدهند.[۶۲]
دانشگاه غزنی
دانشگاه غزنی در سال ۱۳۸۷ش تأسیس شده و دارای پنج دانشکده و ۱۷ گروه آموزشی است. این دانشگاه دارای یک باب کتابخانة عمومی و چهار باب کتابخانة اختصاصی است.[۶۳]
دانشگاههای خصوصی
دانشگاه خاتمالنبیین (در دو واحد جاغوری و غزنی)، دانشگاه سلطان محمود غزنوی و دانشگاه مسلم از جمله دانشگاههای خصوصی فعال در این ولایت هستند.[۶۴]
کتابخانة عمومی
کتابخانه عامه در مرکز غزنی که توسط جمهوری اسلامی ایران بنا شده، بزرگترین کتابخانة شهر بهشمار میرود. کتابخانۀ فیضمحمد کاتب هزاره در جاغوری، کتابخانۀ صوتی نابینایان، کتابخانۀ ویژۀ بانوان و کتابخانۀ دانشگاه غزنی از جمله مراکزی هستند که در این ولایت فعالیت داشته و روزانه مراجعین زیادی دارند.[۶۵]
تقسیمات کشوری
شهر غزنی مرکز ولایت غزنی بوده و ولسوالیهای بهرام شهید، جَغَتو، ناوُر، اَجرِستان، جاغوری، مُقُر، ناوه، آببند، گیرو، قرهباغ، اَندَر، دهیک، زَنهخان، گیلان، رشیدان، واغَز، خواجهعمری، مالستان و خوگیانی از جمله ولسوالیهای این ولایت بهشمار میروند.[۶۶]
زیرساختها
وزارت احیا و انکشاف دهات در ولایت غزنی، برنامۀ همبستگی ملی را به اجرا گذاشته و در مجموع ۳۵۵۲ پروژهٔ زیربنایی را تکمیل کرده است. این برنامهها شامل بندهای آب، آب صحی (بهداشتی)، دیوارهای حفاظتی، سرکسازی (راهسازی)، سالن اجتماعات، مکاتب و کانالهای آبرسانی است.[۶۷]
گردشگری
در ولایت غزنى، در مجموع 300 آبده و مقبرهٔ تاریخى وجود دارد. ارگ غزنی، منارههای غزنی، قصر سلطان مسعود غزنوی، مقبرهٔ سبکتگین بنیانگذار دودمان غزنوی، مقبرهٔ سلطان محمود غزنوی، مقبرهٔ سلطان حلقوم، مقبرهٔ سلطان عبدالرزاق، مقبرهٔ سلطان مودود، مقبرهٔ سنایی غزنوی، زیارت بهلول، زیارت علی لالا، زیارت تاجاولیا، زیارت خواجه بلغار، زیارت شمس صاحب، تپه سردار، باغ پیروزی، باغ صدهزار یا باغ صدهزاره، باغ محمودی و باغ هزاردرخت از مهمترین مکانهای دیدنی و گردشگری مرکز ولایت غزنی بهشمار میروند.[۶۸]
گنبد بیگم
ساختار و مواد استفاده شده در ساختمان گنبد نشاندهندۀ معماری اسلامی در عصر غزنویان است. اندازۀ قطر گنبد 22 متر و ارتفاع آن 10 متر است.[۶۹] این بنا از خشت پخته ساخته شده و بهمرور زمان یک ردیف از خشتهای آن آسیب دیده است. گنبد بیگم، یک دروازۀ کوچک شبیه پنجره دارد که در تمامی گنبدهای آن دوره دیده میشود. به گفتۀ ساکنان محلی، کتیبههایی نیز در بنای گنبد وجود داشته که در زمان سلطنت ظاهرشاه، به سرقت رفته است. داخل بنای گنبد، یک قبر قدیمی دیده میشود[۷۰] و پایینتر از گنبد، انبار خشتهای پخته و یک سرداب وجود دارد که برای مرمت آسیبهای گنبد در نظر گرفته شده است.[۷۱]
تاریخچه
گفته میشود که «سلطان محمود غزنوی» هنگامی که قصد عبور از این محل را داشته، دختری را در لب جوی میبیند و از او آب میخواهد. دختر، آب گلآلود به سلطان میدهد و در جواب سلطان که از علت این کار میپرسد، میگوید آب صاف موجب بیماری شما میشد و شفا در آب گلآلود است. محمود غزنوی تحتتأثیر هوش و خرد دختر قرار میگیرد و لقب «بیگم» و مقداری زمین به او پاداش میدهد و برای او گنبدی میسازد که به گنبد بیگم مشهور میشود.[۷۲] بر اساس روایت شفاهی دیگر، حدود 700 سال قبل، در آن منطقه پهلوانی بهنام «ماکو» زندگی میکرده که عاشق بیگم دختر حاکم آنجا میشود. برادران بیگم که از ماجرا باخبر میشوند، ماکو را در همین محل میکشند. بعد از این حادثه، مردم محل بر ضد حاکم قیام میکنند و حاکم و پسرانش را از بین میبرند و قدرت را به بیگم میدهند. بیگم گنبدی بر سر قبر ماکو میسازد که به گنبد بیگم شهرت پیدا میکند.[۷۳]
موقعیت جغرافیایی
این بنای تاریخی و اسلامی، در روستای «خُوش اَبدَال» ولسوالی (شهرستان) «جِیغتُو» در فاصلۀ 15 کیلومتری شهر غزنی قرار دارد.[۷۴] بالاتر از گنبد، چمنزاری وجود دارد که بهنام «چمن بیگم» مشهور است.[۷۵]
گنبد بیگم نماد حضور اجتماعی زن مسلمان
نما و ساختار اسلامی گنبد و تزئینات معنوی و الهامبخش آن و نامگذاری گنبد با عنوان احترامآمیز «بیگم»، بازسازی نقش نمادین زن مسلمان و تأثیر او در حوادث سیاسی و تاریخی و شکوه فرهنگ و تمدن دورۀ غزنویان است.[۷۶]
قلعه غزنی
این میراث فرهنگی، به نامهای «قَلعَۀ غَزنَه»، «شهر قدیم»،[۷۷] «ارگ غَزنَین»،[۷۸] «قَلعَت غَزنَين»،[۷۹] «قلعۀ بالاحصار غزنی»[۸۰] و «شهر باستانی»[۸۱] نیز خوانده میشود.
تاریخچه
قلعۀ غزنه، قبل از ظهور اسلام، در زمان حکومت «باختریها» ساخته شده و بیش از 2000 سال قدمت دارد. بعد از ظهور اسلام، در هنگام حکومت «صفاریان»، توسط «یعقوب لیث صفاری» بهشکل اساسی و کامل بنا شد. در زمان «تیموریان»، «غزنویان» و «مغولهای هند» نیز اقداماتی در راستای ساختوساز در این قلعه صورت گرفت.[۸۲] تحقيقات باستانشناسان نشان میدهد که این قلعۀ تاریخی درقرن اول ميلادي داراي اهميت و موقعيت ممتاز مذهبي و نیز در مسير رفتوآمدهاي فراوان جهانگردان، کاروانهاي تجارتي و زائران بوده است.[۸۳] قلعۀ غزنه، در حدود 120 سال پس از مرگ سلطان محمود غزنوی، توسّط علاءالدين حسين غوري آسیب زیادی دید[۸۴] و بهمرور زمان، شکوه و عظمت خود را از دست داد. این بنا، امروزه به یک ویرانه شبیه شده است.[۸۵]
در حال حاضر، حدود ۵۰۰ خانواده در این قلعه، زندگی میکنند.[۸۶] در این بنای باستانی، مساجد، خانقاهها و معابد هندوها در کنار هم قرار دارند که نشان از زندگی افراد با عقاید و دیدگاههای دینی متفاوت در کنار هم دارند.[۸۷] وجود 17 باب مسجد، 3 معبد و 2 خانقاه در این قلعۀ تاریخی، پیروان آیین اسلام، اهل تصوف و هندوها را به احترام متقابل به اعتقادات و آیینهای یکدیگر فراخوانده است.[۸۸]
موقعیت جغرافیایی
این بنای تاریخی با وسعت 80 هکتاری،[۸۹] در نقطهای مرتفع از شهر کهن غزنی، در مرکز ولایت غزنی و در شمال شهر جدید غزنی واقع شده است.[۹۰]
معماری
در اطراف قلعه، دیوار مستحکمی با ارتفاع متوسط 5/5 متر، از مواد سنگ، گِل، خِشت (آجر) و چوب ساخته بودند که بهنام دیوار قلعه خوانده میشود. عرض پایین دیوار 5 متر و عرض بالای آن 25/1 متر بود.[۹۱] این دیوار، 36 بُرج داشت که بهمرور زمان تعدادی از آنها تخریب شده و 28 برج باقیمانده نیز در معرض فرسایش و تخریب شدید قرار دارند.[۹۲] در خارج و داخل قلعه، خندقهای زیادی وجود داشت. خندق خارج قلعه، در اطراف و دامنۀ دیوار شهر حفر شده بود.[۹۳]
دروازههای قلعه، با دربهای چوبی بزرگ محافظت میشد. بر سر هر درب، یک گنبد بزرگ وجود داشت. همچنین، در وسط دربهای بزرگ، یک درب کوچک نصب بود که برای رفتوآمد در شب تا وقت معینی باز میماند. گنبدهای زیادی روی اتاقهای قلعه ساخته بودند که دروازهبانان و نظامیان برای مراقبت، کشیکدادن و حفظ امنیت از آنها استفاده میکردند. در داخل قعله، چهار بازار عمده و يک چهارراه و چندین بازار فرعی وجود داشت.[۹۴] یک سرپوش بازار طلا نیز در آنجا بود که بر اثر جنگها تخریب و آثار تاریخی و طلای این بازار زیر خاک دفن شده است.[۹۵]
بناها
1. دروازههای معروف
«دروازۀ کابل» یا «دروازۀ بهلول» در جهت شرق قلعه قرار داشت و در دو طرف آن، برجهای بلند و مستحکمی ساخته بودند.[۹۶]
«دروازۀ بازار» که بهنامهای «دروازۀ شُلگَر» و «دروازۀ گَردِیز» نیز خوانده میشود در قسمت جنوبی قلعه قرار دارد.[۹۷] در دو طرف این دروازه نیز دو برج مستحکم وجود داشته که در حال حاضر برج شرقی آن موجود و برج غربی آن تخریب شده است.[۹۸] «دروازه کَنِیک» که بهنام «دروازه بامیان» نیز شهرت دارد در قسمت غربی شهر قدیم واقع شده است. به باور بعضی از نویسندگان، نام این دروازه از نام «کُنِشکَا» پادشاه باختریها گرفته شده است.[۹۹] این دروازه تا سال 1330ش آباد بود.[۱۰۰]
2. بالاحصار
بالاحصار غزنی یکی از بناهای مهم تاریخی این قلعه است که در زمان غزنویان ساخته شده و در زمان سلطان محمود و سپس سلطان مسعود از این کاخ بهعنوان محل صدور فرامین استفاده میشده است.[۱۰۱] این بنای مهم تاریخی که از نظر نظامی در موقعیت سوقالجیشی واقع شده، بعد از سقوط غزنویان و بهخصوص در حملۀ غوریان به غزنین و سپس حملۀ مغولها به این شهر، آسیب فراوان دید. بافت و ساختار این کاخ تا شروع قرن بیستم میلادی از ویرانی کامل در امان مانده بود؛ اما گسترش دامنۀ جنگ، استقرار سلاحهای سنگین در بالاحصار برای نظارت بر شهر و مقابله با مخالفان حکومت، بیش از پیش این بنا را در معرض خطر قرار داد.[۱۰۲]
کارکردها
قلعۀ غزنه، در سالهای 975-۱۱۸۷م پایتخت و مرکز فرمانروایی سلسلۀ غزنویان بود.[۱۰۳] سلاطين غزنوي اعیاد، جشنها و مراسم ملي را در این قلعه برگزار میکردند.[۱۰۴] برجهای این بنا، در دورههای مختلف تاریخی، بهعنوان دژ مورد استفاده بوده و کاربرد نظامی داشتند.[۱۰۵]
منارههای غزنی
منارههای مسعود و بهرامشاه در غزنی، از برجستهترین آثار تاریخی دورۀ غزنویان به شمار میروند که در یک کیلومتری شمال شرقی شهر غزنی واقع شدهاند. این منارهها با قدمتی حدود ۸۰۰ سال، به شکل ستارهای هشتضلعی و با مصالح خشت ساخته شدهاند و حدود ۲۰ متر ارتفاع دارند. سطح خارجی آنها با تزئینات هندسی منظم، کتیبههای قرآنی به خط کوفی و موزاییکهای تراکوتا آراسته شده که نشاندهندۀ اوج هنر معماری اسلامی در قرن یازدهم میلادی است. درون منارهها پلکانهای مارپیچی تعبیه شده که دسترسی به بالای برج را ممکن میساخت.
این بناها علاوه بر کاربرد مذهبی (برای اذانگویی)، نقش مهمی در اهداف نظامی (به عنوان دیدهبان) و نمایش عظمت پادشاهی غزنویان ایفا میکردهاند. متأسفانه بر اثر بلایای طبیعی و تخریبهای انسانی، بخش فوقانی منارهها آسیب دیده و فرسایش ادامهدار، بقای این میراث فرهنگی را تهدید میکند. این منارهها نه تنها نماد معماری دوران طلایی غزنویان، بلکه گواهی بر جایگاه فرهنگی و هنری غزنی در تاریخ اسلام و خراسان بزرگ است.[۱۰۶]
مالستان
جمعیتشناسی
منابع دولتی جمعیت مالستان را در حدود 150000 نفر تخمین زده است. این در حالی است که رسانههای آزاد و برخی از نویسندگان، جمعیت مالستان را در حدود 180000 نفر اعلام کردهاند.[۱۰۷]
دین و اعتقادات
مردم مالستان، مسلمان و پیرو مذهب شیعه هستند.[۱۰۸]
موقعیت جغرافیایی
مالستان از شرق به ولسوالی ناهور، از غرب به ولایت (استان) ارزگان، از شمال به ولسوالی اَجرِستان و از جنوب به ولسوالی جاغوری متصل است.[۱۰۹] این ولایت که از شرق به غرب امتداد يافته، دارای یک درۀ اصلی و وسیع و تعدادی درۀ فرعی و کوچک است که در اطراف آن قرار گرفتهاند. همچنین، رودخانهای بزرگ در این منطقه جریان دارد[۱۱۰] که از ناحیۀ «سنگدرههای دَالَه» و منطقۀ «قُشنَگ» سرچشمه میگیرد و بهطرف ولسوالی جاغوری امتداد مییابد.[۱۱۱] مساحت ولسوالی مالستان، در حدود 2214 کیلومتر مربع بوده و در ارتفاع 2994 متری از سطح دریا قرار گرفته است. فاصلۀ این ولسوالی از مرکز ولایت در حدود 120 کیلومتر است.[۱۱۲] اين ولسوالي داراي 273 قريه (دهکده) است که از لحاظ جمعيت و مساحت متفاوت هستند.[۱۱۳]
آبوهوا
مالستان سرزمینی سردسیر و کوهستانی است که زمستانی سرد و برفگیر و تابستانی معتدل و مطبوع دارد.[۱۱۴]
اقتصاد
شغل بیشتر مردم ولسوالی مالستان زراعت (کشاورزی) و مالداری (دامداری) است.[۱۱۵] عدهای از مردم نیز به کارهای تجاری و صنایع محلی مانند نجاری، آهنگری، خیاطی و بنایی مشغول هستند. امروزه، بیشتر جوانان برای یافتن کار به خارج از منطقه و خارج از کشور مهاجرت کرده و در کشورهای جمهوری اسلامی ایران، پاکستان، حاشیۀ خلیج فارس، اروپا، استرالیا و آمریکا وارد بازار کار شدهاند و از این طریق زندگی خانوادههای خود را تأمین میکنند.[۱۱۶]
مراکز تجاری
بازار مرکز ولسوالی در میرآدینه، بازار شِینیَهدِه، بازار بیوا، بازار خاکریزگ و بازار شیرداغ، از مراکز مهم تجاری مالستان به شمار میروند. در این بازارها علاوه بر خرید و فروش، دکانهای نجاری، خیاطی، آهنگری، جوشکاری، تعمیرگاه موتر (اتوموبیل) و موتورسیکلت وجود دارد.[۱۱۷]
آموزش
در گذشته، در مالستان روش آموزش سنتی و دینی فعال بود. مساجد، حسینهها و مکتبخانهها از مراکز اصلی و مهم آموزش سنتی و دینی بودند. یادگیری قرآن و ادبیات عرب، محور نظام آموزش سنتی بود.[۱۱۸] امروزه، در مالستان نظام آموزش دولتی و دینی در کنار هم فعالیت میکنند. در حال حاضر، 42 باب مکتب (مدرسه) در مقطع ابتدایی و متوسطه و20 باب لیسه (دبیرستان) در این ولسوالی وجود دارد که 37000 دانشآموز در آنها مشغول به تحصیل هستند. تعداد 8 کورس (کلاس) سوادآموزی نیز بهصورت دائمی در مالستان فعالیت دارند.[۱۱۹] قبل از توسعۀ نظام آموزش جدید، حدود چهارده باب مدرسۀ علمیه (مدارس دینی) در مالستان وجود داشت. در حال حاضر که مکاتب (مدارس) دولتی افزایش یافته است، تعداد دَه باب مدرسه دینی فعال و نیمهفعال وجود دارد. برخی از این مدارس، فقط در فصل زمستان فعال بوده و در تابستان، محصلی ندارند.[۱۲۰]
مراکز فرهنگی
مساجد، حسینیهها و کتابخانههای عمومی و محلی، از مراکز مهم ولسوالی مالستان به شمار میروند. کتابخانۀ المهدی، کتابخانۀ عمومی بلال قهرمان، کتابخانۀ عمومی امام محمد باقر، کتابخانۀ عمومی امام رضا، کتابخانۀ عمومی ارشاد، کتابخانۀ حوزۀ علمیۀ شیرداغ و چندین کتابخانۀ محلی دیگر در مالستان وجود دارند.[۱۲۱]
آداب و رسوم
1. شبنشینی
شبنشینی (شبزندهداری)، رسمی محلی است که بعد از تولد نوزاد برگزار میشود. مهمانان، شب را با تعریف جوک، قصهگویی و بازی به صبح میرسانند.[۱۲۲] آداب و رسوم مردم مالستان برخاسته از فرهنگ دینی و قومی است. در اعیاد مذهبی (عید فطر و عید قربان) که بهمدت سه روز تعطیلی است، افراد به برنامههایی همچون دیدوبازدید از دوستان و همسایگان پرداخته و یا به زیارت اهل قبور میروند. مردم مالستان، در مهمانیهای خود، از مهمانان با شیرینی محلی و غذا که اغلب حلوای هزارگی است، پذیرایی میکنند.[۱۲۳]
2. آیینهای مذهبی
از جمله آیینهای مذهبی مردم در مالستان، روضهخوانی و عزاداری در ماه محرم است که از روز اول تا سیزدهم ادامه دارد. در روز عاشورا، چندین هیئت در یک محل گرد هم آمده و به عزاداری و سینهزنی دستهجمعی میپردازند. مراسم شبهای قدر نیز در این منطقه، بهصورتی با شکوه برگزار میشود. در شبهای قدر در ماه رمضان، مردم هر قریه، در مساجد یا حسینهها جمع شده و شب را با دعا و نیایش و عزاداری، احیا کرده و هنگام سحر نیز از شرکتکنندگان پذیرایی میشود.[۱۲۴]
ورزشهای محلی
تیراندازی با کمان، اُوشد (تیراندازی با تفنگ) و سَنگِیرَک (هدفزنی با سنگ)، از سرگرمیهای مهم در ولسوالی مالستان است. اوشد، رقابت نشانهزنی (هدفزنی) با تفنگ و سلاح گرم است که بین دو تیم رقیب برگزار میشود. سنگیرک نیز نوعی نشانهزنی (هدفزنی) با سنگ است که مانند اوشد، بین دو تیم رقیب برگزار میشود.[۱۲۵]
جاغوری
جاغوری از ولسوالیهای پر نفوس (پرجمعیت) ولایت غزنی بوده که بهدلیل توجه زیاد مردم این ولسوالی به آموزش و پرورش، در سالهای اخیر بهعنوان نماد پیشرفت فرهنگی در افغانستان معرفی شده است. ساکنین اصلی جاغوری را هزارههای شیعهمذهب تشکیل میدهند.[۱۲۶]
موقعیت جغرافیایی
ولسوالي جاغوري در ۳۳ درجه و۸۰ دقيقه شمالي و ۶۷ درجه و ۲۷ دقيقه شرقي واقع شده است. این شهرستان، داراي ۱۸۵۴ كیلومتر مربع مساحت بوده و ۲۴۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد.[۱۲۷] جاغوری در يك منطقه کوهستاني قرار گرفته و كوههاي معروف آن عبارت است از: كوهماگو، لاش، سرخكوه، شيخكوه، ناله، سفيدكوه، اود، سیاهکوه و قاده. مرتفعترين قله اين كوهها از ۳۷۶۰ متر فراتر نمیرود.[۱۲۸]
ولسوالی جاغوری از شمال با ولسوالی مالستان، از شرق با ولسوالی ناهور و قرهباغ، از جنوب با ولسوالیهای مقر و گیلان و ازغرب با ولسوالی خاکیران از ولسوالیهای ولایت زابل همجوار است.[۱۲۹]
جمعیت
بر پایه آمار احصائیه سال ۱۳۹۹ش جهموری اسلامی افغانستان، ولسوالی جاغوری ۱۹۹۵۵۳نفر جمعیت داشته و باشندگان این ولسوالی از قوم هزاره هستند و به زبان فارسی(دری) با گویش جاغورگی سخن میگویند.[۱۳۰]
مناطق باستانی
به لحاظ تمدنی، جاغوری تحت تاثیر امپراطوری کاشانیهای بوداییهزاره و تفکر اسلامی قرار داشته است.[۱۳۱] اما کتیبهها و غارهای موجود در جاغوری، سابقۀ زیست انسان در جاغوری را از دورههای پارینهسنگی، دیرینهسنگی، میانسنگی، نوسنگی، دورههای بودایی و دوره پادشاهان مقتدر منطقه نشان میدهد.[۱۳۲]
آزمایش رادیوکاربن که به تازگی انجام گرفته است، تاریخ مجسمهها، کندهکاری غارهایلومان، المیتو و نیقلعه را تقریباً ۵٠۷ پس از میلاد نشان میدهد.[۱۳۳] جاغوری با کوهپایههای چمنزار آن، مملو از غارها، کتیبهها، غارنوشتهها و نقاشیهای دیواری است که از چشم جهانگردان و پژوهشگران به دور ماندهاند. این درهها با داشتن صخرههای سپیدرنگ، مزارع سرسبز، قلعههای مخروبه و جاذبههای متعدد زندگی روزانه، دارای جاذبههای طبیعی و تاریخی فراوانیاند که میتوانند هزارانگردشگر بومی و غیربومی را به خود بخوانند.[۱۳۴]
غار شاهالیادتو، برج قلعهشار یا کوه دیدو که در میان الیادتو، باریک و شارزایده است، سلسله غارهای عهد بودایی چوپانقول شارزایده، غارهای باستانی بیدسای به ویژه چهلزینه، غارهای باستانی لالاخیل، حصار، بالخانهغار، جیرهغار، سهپایهغار مهترخیل، مزارچوب بیبی، مزار آب چقچق در سلسله غارهای باستانی قول شاهمردان، گورستان تاریخی شارزایده، غارهای باستانیقلندری، غارهایلومان، تناغار، غارچاکه، غارسوخته، کوهاود یا سبدکو، قلعۀ رئیس، کهنهده، نوده، قلعۀ حاجیانور، قلعۀ جرنیل، قلعۀ نظامی ششبرجه، قلعۀ دهجتنی پاتو، کوه خاکریز یا شیخی، بادآسیاب، شهرجرم در انگوری، قبرستان پامیخاگا در پیدگه، شامیها یا گورستان زرتشتیان در سنگسوراخ، خارتیزک و پاتو، گورستان بیگها، الغوها، سوزکوشه، کوشهها، مزار بیگها، سیاهده، تینهده و غارسنگ، از آثار مهم جاغوریاند که همه در شرف نابودی قرار دارند.[۱۳۵]
آموزش و پرورش
ولسوالی جاغوری با داشتن بیش از شصتهزار دانشآموز دختر و پسر از مهمترین ولسوالیهای افغانستان در بخش معارف (آموزش و پرورش) است.[۱۳۶] معارف جاغوری بهجز چند سال محدود در زمان تجاوز شوروی سابق، حتی در سختترین شرایط نیز تعطیل نشد و در دوران جهاد و دوران طالبان نیز دروازههای مکاتب جاغوری باز بوده است. سالانه حدود ۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ دانشآموز از جاغوری وارد دانشگاههای افغانستان میشوند.[۱۳۷]
بر اساس آمارهای موجود، جاغوری با یکصد مکتب، یک دارالمعلمین دولتی، یک دانشگاه خصوصی، دو ایستگاه رادیویی خصوصی، کتابخانه، چند ماهنامه و گاهنامه، مساجد و حسینیه، مکتبخانه، مراکز علمی و فرهنگی و مراکز دارالقرآن، توانسته خود را در سطح کشور افغانستان، پرآوازه کند. دسترسی مردم به مخابرات، اینترنت و ماهواره باعث شده است تا این منطقه همیشه خود را در جمع مردم جهان احساس کرده و از آخرین تحولات اجتماعی، مانند سایر مناطق جهان باخبر گردند.
تقریبا ۹۹درصد مکاتب در جاغوری توسط خیرینی مانند بانو «سیما سمر» ساخته شده و بعدها در وزارت معارف بهعنوان مکاتب دولتی ثبت شده است.[۱۳۸]
الگوهای فرهنگی
الگوهای فرهنگی رایج در جاغوری، تابع الگوهای فرهنگ کلان هزارهها دانسته میشود، زیرا هزارهها دارای یک کلیت فرهنگی مشترک هستند.[۱۳۹] مراسم فرهنگی- مذهبی چون، عاشورا و محرم، ختم قرآن و فاتحهخوانی، مراسم عروسی و مهمانیهای خانوادگی و محلی از مهمترین مراسم فرهنگی- مذهبی در جاغوری بهشمار میرود. افسانهها، لالاییخوانی، مخته، ضربالمثل، دیدو و بولبی، اشعار و ترانههایی که در قالب دو بیتی و چهار بیتی همراه با آهنگ اجرا میگردد از ویژگیهای فرهنگی در جاغوری است.[۱۴۰] توپبازی (انواع بازی با توپ)، تاشهبازی، گرگ- گوسفند، سنگ چاقو، چشم تشکی، قطار بازی، دوازدهبزه بازی، هشتخین بازی، لنگی بازی، چارمغز بازی، تاریکی بازی، چو بازی، پشتی بازی، تشکی بازی، بازی سه پرش، کولهدبه و کفشدبه، تشله بازی، هفتسنگ بازی، طنابکشی، شاهدزد بازی، سوختم بازی، چشم پوتک بازی، شیر و بز، دستمال پشتی، شیغی بازی، غارشیطان بازی، سنگگیرک، گیرگزنی و غیره از بازیهای سنتی در جاغوری بهشمار میرود.[۱۴۱]
زراعت و مالداری
ولسوالی جاغوری به علت کوهستانی بودن، برای زراعت مساعد نیست. حتی درگذشته که نفوس (جمعیت) جاغوری کمتر بوده و با خشکسالی مواجه نبوده، محصولات زراعی، تکافوی این ولسوالی را نمیکرده است. حاصلات مهم زراعتی ولسوالی جاغوری عبارتاند از: گندم، جو، جواری (ذرت)، لوبیا، نخود، مشنگ، کلول، شخل و سبزیجاتی مانند کلم، کاهو، گندنه (تره)، پیاز، لبلبو، پالک، بادمجان رومی (گوجه فرنگی) و بادمجان سیاه، سیر، مرچ (فلفل)، کدو، کچالو (سیبزمینی)، زردک، شغلم، شبدر و رشقه (یونجه) است. گندم عمدتاً بهشکل آبی و بیشتر در خزان و بعضاً در بهار، زرع میشود. کشت للمی (دیمی) گندم نیز در جاغوری رایج است.[۱۴۲] درختان میوهدار در این ولسوالی عبارت است از: سیب، زردآلو، بادام، توت، انگور، شفتالو، چهارمغز، گیلاس و سنجد. بادام، از منابع عایداتی (درآمدی) مردم در جاغوری به شمار میرود.[۱۴۳]
در این ولسوالی حیواناتی از قبیل گاو، گوسفند و بز نگهداری میشود که از گوشت، پوست، شیر و پشمشان استفاده میشود.[۱۴۴] با خشکسالیهای اخیر، مردم جاغوری برای تامین منابع آبی، بندهای آبگردان ساختهاند که با هزینههای شخصی، نگهداری و مرمت میشود.[۱۴۵]
غزنی در شعر هنر
به دلیل عظمت و اهمیت غزنی، شاعران بزرگی مانند سنایی غزنوی، فرخی سیستانی، خاقانی و فردوسی در سورده های خود توصیف آن را آورده است. برای مثال سنایی سروده است:[۱۴۶]
عرصۀ مملکت چو باغ بهشت/ مشک اذفر سرشته با گل و خشت
خاک غنزین رفیعتر فلکی است/ عرش و غزنین به نقش هرد یکی است
خاک این مملکت شده کافور/چشم بد باد از ای حوالی دور
گرببینی تو مملکت، غزنین/ بازنشاسی از بهشت برین
پانویس
- ↑ ارزگانی، مختصر المنقول، بیتا، ص۴۰
- ↑ حموی، معجم البتدان، ج۲، ص ۱۳۴.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۵
- ↑ ناهض، قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۹۴ش، ص ۸۰.
- ↑ «ولایت غزنی، از سنایی تا یکی از کهنترین مناطق جهان»، خبرگزاری صداوسیما.
- ↑ «Ghazni»، infoplease Website
- ↑ «Ghazni»، infoplease Website
- ↑ «Ghazni»، infoplease Website
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ «ولایت غزنی، از سنایی تا یکی از کهنترین مناطق جهان»، خبرگزاری صداوسیما.
- ↑ «معرفی یک فرهنگ و تمدن اصیل در غزنی بستر تمدن شرق اسلامی»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «ولایت غزنی، از سنایی تا یکی از کهنترین مناطق جهان»، خبرگزاری صداوسیما.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ Encyclopædia Britannica: Persian literature, retrieved
- ↑ آرین، نصیراحمد، «جایگاه شهر غزنی در دوره اسلامی»، مجلۀ دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی، شمار، ۸۷، 1404ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ آرین، نصیراحمد، «جایگاه شهر غزنی در دوره اسلامی»، مجلۀ دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی، شمار، ۸۷، 1404ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ آرین، نصیراحمد، «جایگاه شهر غزنی در دوره اسلامی»، مجلۀ دستاوردهای نوین در مطالعات علوم انسانی، شمار، ۸۷، 1404ش، ص۵۹-۶۰.
- ↑ فلاح حقیقی صیقلانی و دیگران، «وضعیت هنر و معماری اسلامی در عصر غزنویان»، 1402ش، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ فلاح حقیقی صیقلانی و دیگران، «وضعیت هنر و معماری اسلامی در عصر غزنویان»، 1402ش، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ فلاح حقیقی صیقلانی و دیگران، «وضعیت هنر و معماری اسلامی در عصر غزنویان»، 1402ش، ص۱۵۸-۱۵۹.
- ↑ «جنبش ادبی عهد غزنویان»، وبسایت سیلیویکا، تاریخ بازدید: ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ش.
- ↑ «جنبش ادبی عهد غزنویان»، وبسایت سیلیویکا، تاریخ بازدید: ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ش.
- ↑ سلطانیان، «غزنویان و شالودههای فرهنگ ایران در شبهقاره هند (582 - 351ه.ق)»، 1383ش، ص۱۰۷.
- ↑ دولت آبادی، شناسنامه افغانستان، ۱۳۸۷ش، ص۲۰.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۶.
- ↑ بیهقی، تاریخ بیهقی، ۱۳۷۴ش، ج۲، ص۴۳۳.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «فتح بلندترین قله و سلسلهکوههای کیهان در غزنی»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ سالنامة احصائیوی ۱۳۹۹ش، ص۹.
- ↑ ناهض، قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۹۴ش، ص۸۰.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «ولایت غزنی، از سنایی تا یکی از کهنترین مناطق جهان»، خبرگزاری صدا و سیما، تاریخ درج مطلب: ۲۸ تیر ۱۴۰۰ش.
- ↑ «جغرافیای تاریخی و فرهنگی غزنه باستان»، وبسایت شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان.
- ↑ «غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام»، وبسایت پایگاه فرهنگی- سیاسی سحر.
- ↑ «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری.
- ↑ «غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام»، وبسایت پایگاه فرهنگی- سیاسی سحر.
- ↑ «ظواهر معدنی ولایت غزنی»، وبسایت وزارت معادن و پطرولیم افغانستان.
- ↑ ناهض، قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۹۴ش، ص۸۱.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۱، ص۴۰۶.
- ↑ ندوی، سفرنامه افغانستان، ۱۳۸۲ش، ص۱۲۱.
- ↑ «در غزنی تنها ۱۱۴ مسجد تحت پوشش حکومت است»، خبرگزاری آوا.
- ↑ «رسم و رواج نوروز در غزنی»، خبرگزاری فرهنگ.
- ↑ «نگاهی به آیین عید قربان در افغانستان»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۴ دی ۱۳۸۵ش.
- ↑ «عید فطر در افغانستان»، وبسایت ایرانگردی.
- ↑ «تجلیل از نوروز و ائینهای سنتی در غزنی»، خبرگزاری جمهور.
- ↑ «ورزشهای محلی و سنتی در غزنی در یک سال گذشته رشد چشمگیر داشته است»، خبرگزاری سلام وطندار.
- ↑ غذاهای محلی غزنی»، وبسایت غذاهای محلی غزنی.
- ↑ «لباس مردم افغانستان»، وبسایت آسمان جاغوری.
- ↑ «غزنی رسما پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد»، روزنامه ماندگار.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۲، ص۲۸.
- ↑ «مجموعه مقالات و نوشتههای تاریخی، علمی و ادبی در باره غزنی»، خبرگزاری فارس.
- ↑ - UNAMA. (2021). Afghanistan Annual Report on Protection of Civilians in Armed Conflict
- ↑ «Ghazni - Program for Culture and Conflict Studies - Naval Postgraduate School». nps.edu.
- ↑ «Ghazni - Program for Culture and Conflict Studies»، Naval Postgraduate School». nps.edu.
- ↑ «از اثر ناامنی در ولایت غزنی ۳۳ مکتب و مدارس دینی بسته شده است»، آژانس خبری پژواک.
- ↑ «کتلاک پوهنتون ها و موئسسات تحصیلات عالی دولتی»، وبسایت وزرات تحصیلات عالی افغانستان.
- ↑ وهنتون ها و موسسات تحصیلات عالی خصوصی»، وبسایت ریاست تضمین کیفیت و اعتباردهی.
- ↑ «رشد فرهنگ مطالعه در بین جوانان ولایت غزنی»، روزنامه ماندگار.
- ↑ «ولایت غزنی»، وبسایت شبکه اطلاعرسانی افغانستان، اطلاعات عمومی.
- ↑ «بهره برداری از ۲۱ پرژه انکشافی در ولایت غزنی»، خبرگزاری صدای افغان.
- ↑ ناهض، قاموس جغرافیایی افغانستان، ۱۳۹۴ش، ص ۸۰.
- ↑ «گنبد تاریخی بیگم در ولایت غزنی ترمیم میشود»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «گنبد بیگم؛ بنایی با معماری اسلامی در غزنی»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «گنبد بیگم؛ بنایی با معماری اسلامی در غزنی»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «گنبد بیگم آبدۀ تاریخی کمتر دیدهشده از دوران غزنویان در افغانستان»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «گنبد بیگم ترمیم میشود»، وبسایت کلید.
- ↑ «گنبد بیگم؛ بنایی با معماری اسلامی در غزنی»، خبرگزاری فارس.
- ↑ ذکریا، «گنبد بیگم ترمیم میشود»، وبسایت کلید.
- ↑ «گنبد بیگم ترمیم میشود»، وبسایت کلید.
- ↑ «قلعه تاریخی و بالاحصار غزنی در آستانه فروریزی قرار دارد»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ احمدی، «معرفی شهر غزنی»، وبلاگ عزیزالله جمال.
- ↑ سروری، «قلعت غزنین»، وبلاگ سیمای غزنی.
- ↑ «قلعه بالاحصار غزنی»، وبسایت شفقنا.
- ↑ «ویرانی دروازه کهن غزنی»، در سایت روزنامه دنیای اقتصاد.
- ↑ «شهر کهنۀ غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ سروری، «قلعت غزنین»، وبلاگ سیمای غزنی.
- ↑ احمدی، «معرفی شهر غزنی»، وبلاگ عزیزالله جمال.
- ↑ قلعه تاریخی و بالاحصار غزنی در آستانه فروریزی قرار دارد»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ «قلعه تاریخی و بالاحصار غزنی در آستانه فروریزی قرار دارد»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ «شهر کهنه غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «شهر کهنه غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «قلعه تاریخی و بالاحصار غزنی در آستانه فروریزی قرار دارد»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ احمدی، «معرفی شهر غزنی»، وبلاگ عزیزالله جمال.
- ↑ سلطانی، «شهـر قدیم غزنی یا قلعت عزنین»، وبلاگ غزنی من.
- ↑ سلطانی، «شهـر قدیم غزنی یا قلعت عزنین»، وبلاگ غزنی من.
- ↑ سلطانی، «شهـر قدیم غزنی یا قلعت عزنین»، وبلاگ غزنی من.
- ↑ سروری، «قلعت غزنین»، وبلاگ سیمای غزنی.
- ↑ «ویرانی دروازۀ کهن غزنی»، وبسایت روزنامۀ دنیای اقتصاد.
- ↑ سلطانی، «شهـر قدیم غزنی یا قلعت عزنین»، وبلاگ غزنی من.
- ↑ «شهر کهنه غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ سلطانی، «شهـر قدیم غزنی یا قلعت عزنین»، وبلاگ غزنی من.
- ↑ «شهر کهنه غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ سروری، «قلعت غزنین»، وبلاگ سیمای غزنی.
- ↑ جویا، «استفاده نظامی از بالاحصار غزنی و تاثیر آن در تخریب قلعه» وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ جویا، «استفاده نظامی از بالاحصار غزنی و تاثیر آن در تخریب قلعه» وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ سروری، «قلعت غزنین»، وبلاگ سیمای غزنی.
- ↑ رضایی، «غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام»، وبلاگ میررحیمی.
- ↑ «شهر کهنۀ غزنی محلهای تاریخی با قدمت 2000 ساله در افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «معرفی منارههای مسعود و بهرامشاه در غزنی»، پایگاه تخصصی-تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش
- ↑ علیزاده مالستانی، نامه اعمال، 1400ش، ص17.
- ↑ «آشنایی با مالستان ولسوالی سرسبز و دلانگیز در غزنی»، وبسایت آی فیلم دو، 21 اسفند 1398ش.
- ↑ علیزاده مالستانی، نامه اعمال، 1400ش، ص19.
- ↑ «آشنایی با مالستان ولسوالی سرسبز و دلانگیز در غزنی»، وبسایت آی فیلم دو، 21 اسفند 1398ش.
- ↑ «مالستان»، وبلاگ بیداری، 23 آبان 1390ش.
- ↑ «آشنایی با مالستان ولسوالی سرسبز و دلانگیز در غزنی»، وبسایت آی فیلم دو، 21 اسفند 1398ش.
- ↑ «آشنایی با مالستان ولسوالی سرسبز و دلانگیز در غزنی»، وبسایت آی فیلم دو، 21 اسفند 1398ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ اکبری، «مالستان در یک نگاه»، وبسایت سروش صبا، 18 مهر 1401ش.
- ↑ علیزاده مالستانی، نامه اعمال، 1400ش، ص90-92.
- ↑ اکبری، «تاریخچه جاغوری»، وبلاک آسمان جاغوری ۱۳۹۰ش، ص۱.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۱۹.
- ↑ شریعتی، «آثار باستانی جاغوری و تلاش برای حفظ، ثبت و ضبط»، خبرگذاری شفقنا، ۱۸آگوست ۲۰۱۷م.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.
- ↑ سالنامه احصائیوی افغانستان ۱۳۹۹ش، شماره ۴۲، حمل ۱۴۰۰ش.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.
- ↑ شریعتی، «آثار باستانی جاغوری و تلاش برای حفظ، ثبت و ضبط»، خبرگذاری شفقنا، ۱۸آگوست ۲۰۱۷م.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۶۰.
- ↑ شریعتی، «آثار باستانی جاغوری و تلاش برای حفظ، ثبت و ضبط»، خبرگذاری شفقنا، تاریخ انتشار: ۱۸ آگوست ۲۰۱۷م.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۶۰.
- ↑ شریعتی، آثار باستانی جاغوری، ۱۳۹۶ش، ص۱۸.
- ↑ «لیست مکاتب و لیسهها جاغوری»، پایگاه اطلاعرسانی جاغوری، تاریخ انتشار: ۲۸ آگوست ۲۰۱۱م.
- ↑ «گذری بر جاغوری و مراکز فرهنگی»، موسسه فرهنگی – خدماتی فانوس، ۱۳۹۶ش.
- ↑ فیاض، «فرهنگ عامیانه، عامل بقاء هویت هزارهها»، وبسایت هزاره، تاریخ انتشار: ۵ ژانویه ۲۰۱۱م.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۷۹ش، ص۱۲۵.
- ↑ «درنگی بر بازیهای هزارگی»، وبلاک جاغوری یک، تاریخ انتشار: ۹ اسفند ۱۳۸۸ش.
- ↑ محمدی، «تحلیل اوضاع اقتصادی و اجتماعی ولسوالی جاغوری»، وبلاگ مژده، تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند، ۱۳۸۶ش.
- ↑ محمدی، «تحلیل اوضاع اقتصادی و اجتماعی ولسوالی جاغوری»، وبلاگ مژده، تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند، ۱۳۸۶ش.
- ↑ محمدی، «تحلیل اوضاع اقتصادی و اجتماعی ولسوالی جاغوری»، وبلاگ مژده، تاریخ انتشار: ۲۰ اسفند، ۱۳۸۶ش.
- ↑ خوشنویس، همت سازندگی برای مقابله با کمآبی، اطلاعات روز، تاریخ انتشار: ۱۵ ثور، ۱۴۰۰ش.
- ↑ جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، ۱۳۹۳ش، ج۳، ص۱۵۶-۱۵۷.
منایع
- «از اثر ناامنی در ولایت غزنی ۳۳ مکتب و مدارس دینی بسته شده است»، آژانس خبری پژواک، تاریخ بارگذاری: ۲۷ می ۲۰۱۹م.
- ارزگانی، محمدافضل، مختصر المنقول، قم، بینا، بیتا.
- «اطلاعات غزنی»، وبسایت انفو پلیس، تاریخ بازدید: ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ش.
- «بهرهبرداری از ۲۱ پروژه انکشافی در ولایت غزنی»، خبرگزاری صدای افغان، تاریخ بارگذاری: ۲۴ اسد ۱۳۹۵ش.
- بیهقی، تاریخ بیهقی، ابوالفضل محمد بن حسین، تهران، مهتاب، ۱۳۷۴ش،
- «پوهنتونها و مؤسسات تحصیلات عالی خصوصی»، وبسایت ریاست تضمین کیفیت و اعتباردهی، تاریخ بازدید: ۲ دی ۱۴۰۱ش.
- «تجلیل از نوروز و آیینهای سنتی در غزنی»، خبرگزاری جمهور، تاریخ بارگذاری: ۲۸ حوت ۱۳۹۱ش.
- «جغرافیای تاریخی و فرهنگی غزنه باستان»، وبسایت شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان، تاریخ درج مطلب: ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱ش.
- جمعی از نویسندگان، غزنی بستر تمدن شرق اسلامی، تهران، عرفان، ۱۳۹۳ش.
- «جنبش ادبی عهد غزنویان»، وبسایت سیلیویکا، تاریخ بازدید: ۲۰ شهریور ۱۴۰۴ش.
- حموی، شهاب الدین الوعبدالله یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار الصادر، ۱۹۹۵م.
- «در غزنی تنها ۱۱۴ مسجد تحت پوشش حکومت است»، خبرگزاری آوا، تاریخ درج مطلب: ۳۱ تیر ۱۳۹۵ش.
- دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامه افغانستان، تهران، عرفان، ۱۳۸۲ش.
- «رسم و رواج نوروز در غزنی»، خبرگزاری فرهنگ، تاریخ درج مطلب: ۲۴ اسفند ۱۴۰۲ش.
- «رشد فرهنگ مطالعه در بین جوانان ولایت غزنی»، روزنامه ماندگار، تاریخ بارگذاری: ۱۰ سنبله ۱۳۹۳ش.
- «زراعت و زمینهها در غزنی باستان»، وبسایت وزارت رزاعت، آبیاری و مالداری»، تاریخ بازدید: ۲۲ شهریور ۱۴۰۲ش.
- سالنامه احصائیوی ۱۳۹۹ش، شماره ۴۴، تاریخ بارگذاری: ۱۴۰۰ش.
- سلطانیان، ابوطالب، «غزنویان و شالودههای فرهنگ ایران در شبهقاره هند (582 - 351ه.ق)»، مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی (دانشگاه اصفهان)، شمارههای ۳۶-۳۷، بهار و تابستان 1383ش.
- «ظواهر معدنی ولایت غزنی»، وبسایت وزارت معادن و پطرولیم افغانستان، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ش.
- «عید فطر در افغانستان»، وبسایت ایرانگردی، تاریخ بازدید: ۲۵ بهمن ۱۴۰۱ش.
- «غزنی پایتخت فرهنگی جهان اسلام»، وبسایت پایگاه فرهنگی- سیاسی سحر، تاریخ بارگذاری: ۱خرداد ۱۳۹۳ش.
- «غزنی رسما پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد»، روزنامه ماندگار، تاریخ بارگذاری: ۵ حوت ۱۳۹۲ش.
- «غذاهای محلی غزنی»، وبسایت غذاهای محلی غزنی، تاریخ بارگذاری: ۱۹آبان ۱۳۹۸ش.
- «فتح بلندترین قله و سلسلهکوههای کیهان در غزنی»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۱۷ اسفند ۱۴۰۳ش.
- فلاح حقیقی صیقلانی، زهرا و دیگران، «وضعیت هنر و معماری اسلامی در عصر غزنویان»، مجلۀ پژوهشهای تطبیقی فقه، حقوق و سیاست، شمارۀ ۴، 1402ش.
- «کتلاک پوهنتونها و موئسسات تحصیلات عالی دولتی»، وبسایت وزرات تحصیلات عالی افغانستان، ۱۳۹۹ش.
- «لباس مردم افغانستان»، وبسایت آسمان جاغوری، تاریخ بارگذاری: ۲ اردیبهشت ۱۳۹۰ش.
- «معرفی یک فرهنگ و تمدن اصیل در غزنی بستر تمدن شرق اسلامی»، خبرگزاری فارس، تاریخ بارگذاری: ۱۳مرداد ۱۳۹۴ش.
- «مجموعه مقالات و نوشتههای تاریخی، علمی و ادبی درباره غزنی»، خبرگزاری فارس، تاریخ بارگذاری: ۷ بهمن ۱۳۹۵ش.
- «معرفی منارههای مسعود و بهرامشاه در غزنی»، پایگاه تخصصی-تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل، تاریخ درج مطلب: ۷ مرداد ۱۴۰۴ش.
- ندوی، سیدسلیمان، سفرنامه افغانستان، ترجمه نذیراحمد اسلامی، زاهدان، نشر غلام حسین جهانتیغ، ۱۳۸۲ش.
- ناهض، محمدحکیم، قاموس جغرافیایی افغانستان، کابل، دایرةالمعارف آریانا، ۱۳۳۸ش.
- «ولایت غزنی»، وبسایت شبکه اطلاعرسانی افغانستان، اطلاعات عمومی، تاریخ بازدید: ۲۵بهمن ۱۴۰۱ش.
- «ولایت غزنی، از سنایی تا یکی از کهنترین مناطق جهان»، خبرگزاری صداوسیما، تاریخ درج مطلب: ۲۸ تیر ۱۴۰۰ش.
- «ورزشهای محلی و سنتی در غزنی در یک سال گذشته رشد چشمگیر داشته است»، خبرگزاری سلام وطندار، تاریخ بارگذاری: ۲۳ دی ۱۴۰۱ش.
- - UNAMA. (2021). Afghanistan Annual Report on Protection of Civilians in Armed Conflict
- Ghazni - Program for Culture and Conflict Studies - Naval Postgraduate School». nps.edu.