پرش به محتوا

پیش‌نویس:موسیقی قوم هزاره

از ایران پدیا

موسیقی مردم هزاره؛ دانش و مهارت آوایی بیان احساسات و اندیشه‌ها در میان مردم هزراه‌.

موسیقی مردم هزاره از پیشینۀ غنی و تاریخی برخوردار است که در بافت فرهنگی و اجتماعی این قوم ریشه دوانده است. این موسیقی با ساختار ملودیک مبتنی بر سه تا چهار پرده و استفاده از سازهای اصیل همچون دمبوره و غیچک، هویت فرهنگی هزاره‌ها را نمایان می‌سازد.

نقش زنان در خلق ترانه‌های محلی و حفظ سبک‌های کهنی همچون دویی و مخته‌سرایی بسیار حائز اهمیت است، اگرچه فعالیت هنری آنان با چالش‌های اجتماعی مواجه بوده است.

مراسم آیینی مانند عروسی و خواستگاری با اجرای رقص‌ها و نغمه‌های خاصی همراه است که همبستگی اجتماعی را تقویت می‌کند. هنرمندان برجسته‌ای چون صفدر توکلی و داوود سرخوش با خلق آثاری ماندگار، نقش بسزایی در احیاء و معرفی این موسیقی به جهان ایفا کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی موسیقی مردم هزاره

موسیقی مردم هزاره یک نظام هنری ساختاریافته بوده و بر پایۀ مفاهیم تخصصی نظیر «رَفت» به عنوان واحد بنیادین ملودیک استوار است. این موسیقی با بهره‌گیری از سازهای اصیل نظیر دمبوره و غیچک، در قالب مقام‌های مشخصی اجرا می‌شود که بسیاری از آنها ریشه در رویدادهای تاریخی و جغرافیای-فرهنگی منطقه دارند.

ویژگی ممیزۀ این موسیقی، کاربرد سیستم پرده‌بندی خاص و ریتم‌های متنوع است که آن را از دیگر سنت‌های موسیقایی متمایز می‌سازد. محتوای اشعار موسیقی هزارگی بیشتر بازتاب‌دهندۀ تجارب جمعی، مضامین عاشقانه، آیینی و مقاومت است. این هنر به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی خراسان بزرگ، نقش مهمی در حفظ هویت و انسجام اجتماعی دارد.[۱]

پیشینه موسیقی مردم هزاره

ریشه‌های کهن و تمدن باستانی

پیشینۀ موسیقی در میان مردم هزاره، از دیرباز با حیات فرهنگی و اجتماعی آنان پیوندی ناگسستنی داشته است. وجود تمدن‌های کهن در مناطق مرکزی افغانستان، معروف به هزاره‌جات، این انگاره را تقویت می‌کند که هنر به‌طور عام و موسیقی به‌طور خاص، از جایگاه والایی در این جغرافیا برخوردار بوده است.

شاهد تاریخی مهم بر دیرینگی و رونق موسیقی در این منطقه، کشف یک لوحۀ سنگی کهن است که در بالای تندیس بودای یامیان قرار داشته و نقش دو بانوی موسیقیدان را در حال نواختن ساز کهن «چنگ» یا «هارپ» به تصویر می‌کشد. [۲]

پیوند با حوزه فرهنگی خراسان و مقام‌های اصیل

از دیدگاه پژوهشگران حوزۀ موسیقی، موسیقی هزارگی بخشی از حوزۀ فرهنگی گسترده‌تر موسیقی خراسان بزرگ محسوب می‌شود که دارای شبکه‌ای از مقام‌ها و دستگاه‌های مختلف است.[۳] بسیاری از این مقام‌ها اصالت خود را در طول سده‌ها حفظ کرده و به‌عنوان میراثی فرهنگی انتقال یافته‌ است.[۴]

تحولات موسیقی مردم هزاره در دوران معاصر

دوره پیش از نسل‌کشی‌توسط‌ امیر‌ عبدالرحمان‌

اطلاعات مکتوب کمی از این دوره در دسترس است. در این دوره موسیقی به شیوه سینه به سینه انتقال می‌یافت و بر اساس روایات، هنرمندانی مانند علی‌مردان هزاره در این دوره فعالیت داشتند. مقام‌های هزارگی و جمشیدی از بازماندگان این دوره محسوب می‌شود.

دوره پس از نسل‌کشی

این دورۀ کاز از ۱۲۸۰ش آغاز می‌شود، محتوای موسیقی هزاره به سمت غم‌نامه‌سرایی تغییر پیدا کرد و مقام‌هایی مانند مخته به وجود آمد. با وجود آسیب‌های اجتماعی، تنوع سبکی و کوک‌های مختلفی در مناطقی مانند دایکندی وجود داشت. بسیاری از هنرمندان این دوره مانند برگد اسحاق، حیدر ارزگانی، نوروز کیانی، فرامرز کجکی پروانی، علی‌‎مراد کیانی، آجه‌گک بلخی،جمعه‌گل بدخشی، میرحسن بیگ، سید علم‌شاه، قربان سمنگانی، علی‌‎حیدر اشترلی، غلام‌سخی سیغانی، عبدالاحمد دندغوری، اسحاق شارستانی، احمدعلی ترکمنی، جهانگیر شیخ‌علی، برات‎ قاسم لولنجی و شاداب پارسایی به‌صورت گمنام فعالیت کردند.

دوره ضبط دمبوره

با آغاز به کار رادیو در دهۀ 1340ش موسیقی هزارگی جنبۀ رسمی‌تر یافت. هنرمندانی مانند صفدر توکلی و سرور سرخوش آثار خود را ضبط کردند. این دوره باعث تبادل سبک‌ها و گسترش موسیقی در میان مردم شد و خوانندگاه محلی مانند شاه‌عوض بامیانی، غلام‌سخی بامیانی، صفدر مالستانی، معلم امان جاغوری، آبه ‎میرزا، فیروزه بامیانی، نجم‎ الدّین فرخاری، قدیر کریمی و سید ماکوله لولنجی با انتشار آثار خود در قالب «فیته» (نوار کاست) در میان مردم جا بازکردند.[۵]

دوره جنگ‌های داخلی

این دوره با محدودیت‌های شدید برای موسیقی همراه بود. هنرمندان تحت پیگرد گروه‌ها و شبه‌نظامیان محلی قرار گرفتند و برخی مانند سرور سرخوش کشته شدند. با این وجود، گروه‌هایی مانند «گروه هنری موسیقی ملیت هزاره» در کابل به فعالیت پرداختند و موسیقی اعتراضی شکل گرفت.[۶]

دوره جمهوری جمهوری اسلامی افغانستان

پس از 1381ش، فضای به‌طور نسبی بازتر فرهنگی موجب احیای موسیقی هزارگی شد. تأسیس آموزشگاه‌ها، تشکیل گروه‌های موسیقی و برگزاری جشنواره‌هایی مانند جشنوارۀ دمبوره در بامیان و گل بادام در دایکندی، به توسعه و نهادینه‌شدن این موسیقی کمک کرد.[۷]

پویایی و مقاومت در حفظ میراث موسیقایی

جامعۀ هزاره در راستای صیانت از میراث فرهنگی و موسیقی اصیل خود در طول تاریخ همواره تلاش کرده‌اند. نمونۀ بارز این تلاش‌ها، حفظ و انتقال سینه‌به‌سینۀ کهن‌ترین سبک موسیقی بومی این قوم به نام «دویی» یا «دیدو» است. این سبک موسیقایی کهن، تا به امروز به همت پیشکسوتان عرصۀ موسیقی و نیز برخی از نسل جوان علاقه‌مند، در خاطرۀ جمعی مردم زنده نگه داشته شده و امروزه نیز در محافل مختلف به اجرا درمی‌آید.[۸]

ویژگی‌های ساختاری موسیقی هزاره

موسیقی هزاره‌ها دارای خصوصیات ظریف، پیچیده و ویژه‌ای است که آن را به پدیده‌ای منحصربه‌فرد تبدیل کرده است. به باور پژوهشگران این نظر را محتمل می‌دانند که برای تمامی آهنگ‌ها و قطعات موسیقی فولکلور هزاره، نمی‌توان مانندی در دیگر مناطق یافت. این قطعات به‌طور عمده بر ساختاری متشکل از تنها سه تا چهار پرده موسیقایی شکل گرفته‌ است. پژوهشگران ایجاز تعداد نتها و پرده‌ها در ساختار قطعات موسیقی هزاره را دلیل بر اصالت این آثار هنری می‌دانند.

این موسیقی با فرم‌های تثبیت‌شده و توسعه‌یافتۀ موسیقی کلاسیک، از جمله دستگاه‌ها و گوشه‌های موسیقی ایرانی و نیز با راگاهای نظام موسیقایی کلاسیک هندی تطابق کامل ندارد و این امر نشان‌دهندۀ استقلال این موسیقی است.[۹]

عوامل هویت‌ساز در موسیقی هزاره

به نظر پژوهشگران حوزۀ موسیقی وجود لهجه‌ها، کشش‌های خاص و هجاهای آوایی و موسیقایی منحصربه‌فرد، مهم‌ترین عوامل تثبیت‌کنندۀ هویت هزارگی در آهنگ‌ها است. این ویژگی‌ها، موسیقی این قوم را هم از موسیقی مناطق همجوار و هم از موسیقی نواحی دوردست متمایز و به‌روشنی قابل تشخیص می‌سازد.[۱۰]

شباهت‌های ظاهری و تحلیل تطبیقی

در موسیقی هزاره، با وجود دارابودن خصوصیات ویژۀ ملودی‌ها، برخی شباهت‌های ظاهری با موسیقی بومی کشورهایی همچون چین و نیز مناطق مرزی همجوار به نظر می‌رسد. محققان دلیل این شباهت را در کاربرد پرده‌های مشابه در قالب‌هایی نزدیک به راگاهای هندی همچون «مالکونس»، «بهوپالی» و همچنین در بهره‌گیری از هنرهای موسیقایی مشترک می‌دانند.

از سوی دیگر، در حرکت ملودیک (رفت و برگشت) بسیاری از آهنگ‌های هزاره، مایه‌های متعلق به دستگاه‌های ایرانی همچون شور، راست، نوا و گوشه‌هایی مانند اصفهان و دشتی دیده می‌شود. در پاره‌ای از این آهنگ‌ها، حال و هوای مقام چهارگاه که به «تاته-بهیرو» در موسیقی هندی نزدیک است، نیز به گوش می‌رسد. همچنین برخی از این نغمه‌ها به شیوه‌ای بومی با راگاهای هندی دیگری چون «مکه ملیار»، «درگه»، «بهاری» و «هندول» هم‌خوانی‌هایی دارد.

محققان این شباهت‌ها را به‌طور عمده محدود به کاربرد و اجرای پرده‌های مشابه بر روی گام‌های (اسکیل‌های) یکسان می‌دانند و معتقدند که برای تطابق واقعی فرم‌ها و سبک‌های مختلف موسیقی، صرف همخوانی پرده‌ها کافی نیست.[۱۱]

رفت (سبک) موسیقی هزاره‌ها

در موسیقی سنتی هزاره‌ها، اصطلاح «رَفت» به‌عنوان یک مفهوم کلیدی، به‌معنای لحن، آهنگ، نغمه و یا ملودی خاص به کار می‌رود. این واژه در بستر فرهنگی و موسیقایی این قوم، نقش اساسی در شناسایی و تفکیک آرایه‌ها و گونه‌های مختلف نغمگی دارد.

همان‌گونه که در مناطق شمالی افغانستان، اصطلاح رایج برای اشاره به اکثر آهنگ‌ها و نغمه‌ها، واژۀ «ساز» است (مانند: ساز بچه رحمان، ساز پایه قیران) و در منطقۀ بادغیس از واژۀ «صوت» برای این منظور استفاده می‌شود (مانند: صوت اسحاق)، در موسیقی بومی هزاره‌ها نیز واژۀ «رَفت» کاربرد مشابهی دارد و به‌عنوان چتری مفهومی برای طبقه‌بندی ملودی‌ها به کار می‌رود.[۱۲]

نام‌گذاری و هویت‌یابی رفت‌ها

هر یک از این رفت‌ها (سبک‌ها) در سنت موسیقایی هزاره‌ها، دارای هویتی مستقل و مشخص است که به‌طور عمده توسط مردم نام‌گذاری شده‌ است. شیوۀ نام‌گذاری این نغمه‌ها به‌طور عموم بر دو محور اصلی استوار گردیده است:

  1.  انتساب به نام مناطق جغرافیایی: بسیاری از این رفت‌ها به نام مناطق، ولایات یا روستاهای خاص هزاره‌نشین نامیده شده‌ است که می‌تواند نشان‌دهندۀ خاستگاه آن نغمه یا محبوبیت و شیوع آن در آن منطقه باشد.
  2. انتساب به نام آوازخوانان و اجراکنندگان: در مواردی دیگر، این نغمات به نام خوانندگان مشهور یا نوازندگان چیره‌دستی که در اجرا و اشاعه آن نقش بسزایی داشته‌ نام‌گذاری شده‌ است. این عمل، ضمن ادای احترام به هنرمندان، به ماندگاری نام آنان در حافظه تاریخی و فرهنگی مردم کمک شایانی کرده است.

این شیوه نام‌گذاری باعث ایجاد یک سیستم طبقه‌بندی طبیعی در میان مردم شده و به غنای فرهنگ شفاهی، تقویت حس هویت جمعی و تعلق خاطر به میراث موسیقایی کمک کرده است.[۱۳]

سازهای‌‌‌ موسیقی هزاره

دَمبوره

نام‌گذاری دمبوره

نام‌گذاری ساز دمبوره ریشه در زبان‌شناسی تاریخی دارد. برخی از پژوهشگران از جمله دهخدا معتقدند که واژهٔ دمبوره از ترکیب دو جزء «دُم» و «بَرّه» تشکیل شده است که به‌دلیل شباهت ظاهری ساز به دُم بره، این نام را بر آن نهاده‌اند.[۱۴]

در متون کهن، صورت اصلی این واژه «دُنْبَره» ثبت شده که به مرور زمان و در گویش محلی به «دَمبوره» تبدیل شده است. همچنین در فرآیند معرب‌سازی، این واژه در متون قدیمی به صورت «طُنْبور» وارد زبان عربی شده است. این ساز در گسترهٔ جغرافیایی وسیعی با نام‌های هم‌خانواده‌ای نظیر دُمبیره در میان اوزبکان، تمبوری در هند و تامپورا در مناطق بالکان شناخته می‌شود که همگی نشان از ریشه‌ای مشترک و کهن دارد.[۱۵]

پیشینه و گستره جغرافیایی

دَمبوره از کهن‌ترین سازهای زهی-زخمه‌ای در سرزمین هزاره‌ها و کشورهای همجوار نظیر ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، چین و برخی از مناطق آسیای مرکزی به شمار می‌رود. این ساز، نمادی از پیوندهای فرهنگی و تاریخی گسترده در منطقه محسوب می‌شود.[۱۶]

ساختار و ویژگی‌های فنی

دمبوره دارای دو سیم (تار) است و برخلاف بسیاری از سازها، تقسیمات پرده‌ها بر روی دسته آن مشخص نیست. نوازنده با مهارت و تجربه، جایگاه پرده، نیم‌پرده و حتی ربع‌پرده را در فواصل معین روی دسته ساز شناسایی و احساس می‌کند. این ویژگی، نواختن دمبوره را به هنری مبتنی بر شناخت عمیق موسیقایی و ظرافت حسی تبدیل می‌کند.

کوک و تنظیم سیم‌ها

سیم‌های این ساز به این ترتیب کوک می‌شوند:  

تار اولی روی پردۀ تونیک یا کهرچ و تار دومی با در نظر داشت پردۀ برجسته در رفت و برگشت مقام، کوک یا سُر می شود. برای مثال اگر تار اولی c(sa) باشد، تار دوم چهار پرده پایین‌تر روی نت g(pa.)  ویا f(ma)  کوک می‌شود.[۱۷]

اجزای تشکیل‌دهنده دمبوره:

  1. کاسۀ دمبوره: که به لهجه هزارگی «کَسقاغ» نامیده می‌شود؛  
  2. دسته: محل قرارگیری سیم‌ها و اجرای پرده‌ها توسط نوازنده؛  
  3. ته سری (گلو): در قسمت بالایی دسته و حدود ۱۰ سانتیمتر پس از گوشی‌ها قرار دارد. سیم‌ها توسط یک رشته در این قسمت محکم می‌شوند؛  
  4. گوشک‌ها: که تارها را در آن می‌پیچند؛
  5. خَرک: چوب نازکی روی کاسه که سیم‌ها را از سطح کاسه جدا نگه می‌دارد؛  
  6. دمچی: قطعه‌ای چوبی یا فلزی در لبه پایینی کاسه که یک سر سیم به آن متصل می‌شود.[۱۸]

اهمیت و جایگاه دمبوره در فرهنگ مردم هزاره

  • دمبوره جایگاه محوری در فرهنگ مردم هزاره دارد و در کنار سایر آلات موسیقی سنتی مانند غیچک، دایره، چنگ و سُرنی، نقش مهمی در مناسبات جمعی ایفا می‌کند.
  • در سبک زندگی هزاره‌ها، دمبوره در مناسبت‌های مختلف حضوری فعال دارد. در مراسم شاد مانند عروسی‌ها و جشن‌های محلی و ملی مانند نوروز، نوای این ساز به شادی و رقص جمعی همراهی می‌کند. در آیین‌های سوگواری نیز با اجرای مقام‌های خاص، به بیان احساسات جمعی کمک می‌کند.
  • از نظر تاریخی، دمبوره به‌عنوان بخشی از میراث موسیقایی منطقۀ خراسان بزرگ شناخته می‌شود. این ساز در ادوار مختلف، تغییرات و تحولاتی را تجربه کرده اما همواره در زندگی مردم هزاره حضوری پایدار داشته است.
  • در دوران معاصر، آموزش و اجرای دمبوره در قالب برنامه‌های فرهنگی و جشنواره‌ها تداوم یافته است و این ساز به‌عنوان بخشی از هویت فرهنگی مردم هزاره، در انتقال ارزش‌های فرهنگی و انسجام اجتماعی این قوم نقش اساسی دارد.
  • کارکردهای دمبوره در زندگی مردم هزاره نشان می‌دهد که موسیقی مردم هزاره به‌عنوان یک پدیده فرهنگی، با سایر جنبه‌های زندگی اجتماعی این قوم پیوندی ناگسستنی دارد.[۱۹]

ناصر خسرو بلخی در شعر ذیل اهمیت دمبوره در زندگی مردم هزاره را به تصویر کشیده است:[۲۰]

بسی کردم گه و بیگه نظاره
ندیدم کار دنیا را کناره  
هزاران قول خوب و راست باریک
ازو یابند چون تار هزاره


دمبوره نامه

دمبوره نامه عنوان یک مثنوی بلند از ابوطالب مظفری است که در آن دمبوره را به‌عنوان راوی همیشگی رخدادها، شادی‌ها و غم‌های زندگی مردم هزاره مخاطب قرار داده و از تاریخ نسل‌کشی این مردم گفته است. بخشی از این مثنوی بلند در ذیل آمده است:[۲۱]

بيا دمبوره بي تو ام دم بريد
هجوم خزان شاخ و برگم بريد
زآتش تب ارغواني بيار
کهن نغمه‌ای باميانی بيار
که تا سردهم قصه‌ای نام و ننگ
بسوزم رگ و ريشه‌اي خاروسنگ
بيا دمبوره قصه‌ای ساز کن
سري عقده‌های کهن باز کن
بخوان مخته‌ای از بهار و خزان
به اسطوره‌ای کوه چهل دختران
بيا پخته کن اين گل خام را
بزن پنجه‌های دل آرام را
چو شب کرد آهنگ نابوديت
بر آور ز دل لحن داوديت
بيا امشب آهنگ ديگر بزن
کمي هم به آئين صفدر بزن
بزن تا دو دست ريا رو شود
که ايمان من آهنين خو شود
من امشب ز رنگ و ريا خسته‌ام
ز تسبيح و تيغ و طلا خسته‌ام
من اين زهر از جام دين خورده‌ام
ز فتوا فروشان کمين خورده‌ام
بيا دمبوره سینه تنگ آمده
شب اين بار با هفت رنگ آمده
صدای تو يعنی زمين تنگ نيست
مدام آسمان طاق يک رنگ نيست
تو يعنی که نور صدا زنده است
خدا زنده است و صدا زنده است


غیچک

ریشه‌شناسی و پیشینه تاریخی

واژۀ «غبیک» که ریشه‌ای ترکی دارد، به‌معنای «آواز با گریه» است و به احتمال زیاد اشاره به لحن غمگین و جاندار این ساز دارد. ساز غیچک در آثار تاریخی برجای‌مانده از دورۀ ساسانی و ادوار پس از آن مشاهده شده است که نشان‌دهندۀ پیشینۀ کهن و ریشه‌دار این ساز در حوزۀ فرهنگی ایران بزرگ است.

ساختار و ویژگی‌های ساز

غیچک در کشورهای مختلف به‌شکل‌های گوناگونی ساخته می‌شود، اما در افغانستان این ساز به‌شکل اصیل و بومی خود حفظ شده است. این ساز دارای ویژگی‌های زیر است:

  • تعداد سیم‌ها: غیچک دارای دو سیم اصلی است؛
  • شیوه نوازندگی: با آرشه یا کمانچه نواخته می‌شود؛
  • ابعاد: دسته این ساز 85 سانتیمتر طول دارد؛
  • جنس کاسه: کاسه طنینی از جنس فلز ساخته می‌شودغ
  • سیم‌ها: از دو سیم فولادی نقره‌ای به‌صورت دوال و تاب‌خورده تشکیل شده‌ است؛
  • سیستم کوک: دارای دو گوشک برای کوک‌کردن تارهاغ
  • خرک: دارای یک خرک چوبی که سیم‌ها بر روی آن قرار می‌گیرند.

شیوه کوک‌کردن

غیچک نیز مانند دمبوره کوک می‌شود که نشان‌دهندۀ هماهنگی و سازگاری این دو ساز در اجرای مجموعه‌های موسیقایی منطقه است. این ویژگی امکان همنوازی این دو ساز را در اجراهای موسیقایی فراهم می‌کند.

جایگاه در موسیقی سنتی هزاره

غیچک با صدای گیرا و غمگین خود، نقش مهمی در اجرای مقام‌های موسیقایی منطقه ایفا می‌کند. این ساز به‌دلیل قابلیت اجرای مالش‌های طولانی و ویبراسیون‌های ظریف، توانایی بیان حالات عاطفی عمیق را داراست.

حفظ این ساز به‌شکل اصیل و بومی در افغانستان، گواهی بر غنای فرهنگی و موسیقایی این منطقه و اهمیت حفظ میراث فرهنگی است.[۲۲]

چنگ

چنگ در ادبیات کلاسیک فارسی

چنگ از جمله سازهایی است که شاعران در ادبیات کلاسیک فارسی بسیار از آن نام برده‌اند. مولانا جلال‌الدین بلخی در یک غزل از مقام‌ها و گوشه‌های این موسیقی در زمان خود نام می‌برد: «سپاهان»، «حجاز»، «عراق»، «عشاق»، «راست»، «بوسلیک»، «حسینی»، «زیرخرد»، «زیربزرگ»، «رهاوی» و «زنگله».

چنگ به‌عنوان یک ساز در موسیقی مردم هزاره غیر از چنگ معروف امروزی است که در جهان غرب با نام هارپ (Harp) شناخته می‌شود. چنگ هزارگی ساز کوچک و ابتدایی‌ است که چنگ دندانی نیز نامیده می‌شود.

ویژگی‌های ساختاری و نحوه نواختن

این ساز کوچک فلزی در میان دندان‌های جلو قرار می‌گیرد. با یک دست گرفته می‌شود و با انگشت دست دیگر به صدا درمی‌آید. هنگام نواختن چنگ دندانی، نوازنده باید به‌طور مرتب نفس بکشد، زیرا تولید صداهای زیر و بم به فشار نفس و باز و بسته کردن لب‌ها وابسته است.

جایگاه اجتماعی و جنسیتی

چنگ دندانی از جمله سازهایی است که به‌طور عمده توسط زنان نواخته می‌شود. این ساز در میان زنان هزاره جایگاه خاصی دارد و بیشتر در محافل خصوصی و مراسم زنانه استفاده می‌شود.

محدودیت‌های فنی

هر چنگ دندانی فقط قادر به تولید یک نت موسیقیایی است. بنابراین برای اجرای ملودی‌های مختلف، به مجموعه‌ای از چنگ‌های دندانی با نت‌های گوناگون نیاز است. این ویژگی، اجرای قطعات پیچیده را نیازمند مهارت و تمرین فراوان می‌کند.

این ساز هرچند ساده و ابتدایی به نظر می‌رسد، اما نشان‌دهندۀ خلاقیت مردم در ایجاد ابزارهای موسیقایی با کمترین امکانات است و بخشی از میراث موسیقایی منطقه را تشکیل می‌دهد.[۲۳]

سازهای کوبه‌ای در موسیقی هزاره

دف یا دَریه

دف یک ساز کوبه‌ای و از جمله سازهای مرسوم در محافل بزمی و آیینی مردم هزاره به شمار می‌آید. در گویش مردم هزاره، این ساز با نام «دَریه» شناخته می‌شود. شکل قدیمی آن متشکل از یک چنبره چوبی است که بر روی آن پوستی از دام‌هایی مانند بز یا گوسفند کشیده می‌شود.

بر پایۀ روایات متون باستانی، مراسم جشن نوروز و تحویل سال آریایی‌ها با نوای دف همراه بوده و این ساز نقش محوری در آیین‌های شادمانی و گردهمایی‌های فرهنگی ایفا می‌کرده است.

دف از دیرباز تاکنون در گسترۀ وسیعی از سرزمین افغانستان توسط مردان در فضای عمومی و نیز در داخل خانه‌ها توسط بانوان و دوشیزگان نواخته می‌شود. این امر نشان‌دهندۀ جایگاه فراگیر این ساز در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم است.

زیربغلی یا تُمبک

زیربغلی طبل کوچکی با صدای زیر و از خانواده سازهای کوبه‌ای است که در ایران آن را «تُمبک» می‌نامند. ریشۀ این نام‌گذاری به گذشته بازمی‌گردد؛ زمانی که به دف یا دایره کوچکی با چنبره برنزی، «خمک» یا «خمبک» گفته می‌شد.

در بسیاری از مناطق افغانستان، نوازندگان از زیربغلیِ ساخته‌شده از جنس سفال استفاده می‌کنند. این ساز به‌دلیل اندازۀ کوچک و صدای زیر، به‌طور معمول در کنار دیگر سازهای کوبه‌ای و برای ایجاد ریتم‌های تند و شاد به کار می‌رود و در مراسم‌های محلی حضوری پررنگ دارد.[۲۴]

سرودهای کهن هزارگی

دُویِی (دَیدُو)

پیشینه و اهمیت تاریخی

دویی یا دیدو به‌عنوان یکی از کهن‌ترین شیوه‌های آوازخوانی در موسیقی هزاره شناخته می‌شود. بر اساس باور پیشکسوتان و موسیقیدانان محلی، پیشینه این سبک موسیقایی به چندین سده پیش بازمی‌گردد. علیرغم گذشت زمان و تغییرات فرهنگی، شمار محدودی از بزرگان و برخی از جوانان علاقمند، این شیوه اصیل را حفظ کرده و به اجرای آن ادامه می‌دهند.

ویژگی‌های فنی و ساختاری

اجرای آهنگ‌های دویی در این سبک بر پایه سه پردۀ کامل استوار بوده که بدون همراهی سازهای ضربی انجام می‌شود و دارای کشش‌های آوایی متنوع در محدودۀ زیر و بم است. همین کشش‌های خاص و هجاهای منحصربه‌فرد، ویژگی‌های خاص موسیقایی این سبک را تشکیل می‌دهند.

اجرا و پیچیدگی‌های هنری

دویی‌سرایان که به آنها «دویی‌گر» گفته می‌شود، از جمله افراد انگشت‌شمار و برگزیده هستند. اجرای آهنگ‌های دویی برای افرادی که آشنایی ذاتی با این شیوه ندارند، بسیار دشوار به نظر می‌رسد و تسلط بر آن نیازمند سال‌ها تمرین است.

محتوای شعری و موضوعات

اشعار مورد استفاده در آهنگ‌های دویی دارای پیام‌ها و موضوعات متنوعی هستند که شامل:

  • دویی عاشقانه؛
  • دویی نیایشی؛
  • دویی مثنوی‌خوانی؛  
  • دویی داستانی و روایی.

جایگاه فرهنگی و اجتماعی

از دیرباز تاکنون، فرهنگ شاهنامه‌خوانی، مرثیه‌خوانی (مشتوی‌خوانی) و شنیدن داستان‌های مذهبی در زندگی مردم هزاره از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است. به همین ترتیب، اجرا و شنیدن آهنگ‌های دویی نیز بخش مهمی از مراسم جشن و سرور در جامعه هزاره به شمار می‌رفته است.

دویی‌گران

دویی با آواز کشیده، بدون ساز، گاهی به‌صورت تک‌صدا و گاهی دوتایی خوانده می‌شود و به اجراکنندۀ این سبک «دویی‌گر» می‌گویند. دویی‌گران نیایشی را مداح نیز می‌گویند.[۲۵] دویی‌گر بیشتر مرد است و اما گاهی دویی عاشقانه توسط زنان در محافل و گردهمایی‌های زنانه اجرا می‌شود.[۲۶]

دویی عاشقانه رایج‌ترین آهنگ در محافل خوشی مردم هزاره و یکی از آهنگ‌های دلخواه چوپان‌ها بوده است.[۲۷] مردان هزاره، هنگام کار به‌خصوص کارهای جمعی کارآوا را با این سبک اجرا می‌کنند که معروف‌ترین آن ترانۀ «الله دوست» است.[۲۸]

نمونه ای از دویی عاشقانه[۲۹]
زلفین حلقه حلقه با دور روی دلبر
دندان ده وقت خندان دُر سفید روشن
مثلش به کل عالم گل پیرهن ندیدم
در ملک چین و ماجین، در تاشکن ندیدم
در روم و بلخ و ایران، من در چمن ندیدم
چمشمن دو چشم آهو، من در ختن ندیدم
از دیدن جمالش دل در کباب فتاده
از دیدن جمالش دل در کباب فتاده


مخته نوعی از غمنامه‌های آوازی است که بر پایه دوبیتی‌های عاطفی و غم‌انگیز توسط بانوان هزاره اجرا می‌شود. این شیوه با مرثیه‌خوانی (مرتبه) تفاوت اساسی دارد. در حالی که مرثیه برای بزرگداشت و سوگ‌ویژه درگذشتگان خوانده می‌شود، مخته برای افرادی اجرا می‌شود که از حیات یا مرگ آنها اطلاع دقیقی در دست نیست.

محتوا و درونمایه مخته‌ها حول محورهای زیر شکل می‌گیرد:

  • درد فراق و دوری از عزیزان؛
  • ظلم‌ستیزی و شکایت از نابرابری‌های اجتماعی؛
  • بیان رنج‌ها و مشقات زندگی روزمره؛
  • ابراز اندوه برای عزیزان مفقودشده؛

مخته به‌طور معمول به‌صورت فردی و بدون همراهی ساز اجرا می‌شود. اجرای آن مبتنی بر صدای خاص و کشش‌های آوایی ممتد است که بر غم‌انگیزی و عمق عاطفی اثر می‌افزاید.[۳۰]

بولبی: سرودهای عاشقانه هزارگی

مفهوم و ویژگی‌های کلی

بولبی‌خوانی به گونه‌ای از سرودهای عاشقانه اشاره دارد که در مناطق مختلف هزاره‌نشین با فرم‌های خاص و متنوع اجرا می‌شود. این قالب آوازی به‌صورت عموم بر پایۀ دوبیتی‌های عاشقانه استوار است و با ویژگی‌های ملودیک منحصربه‌فرد هر منطقه اجرا می‌شود. بولبی به‌عنوان یکی از فرم‌های اصیل موسیقی هزاره، علاوه‌بر بیان احساسات عاشقانه، ظرافت‌های فنی و هنری موسیقی هزارگی را نیز نشان می‌دهد.[۳۱]

شیوه‌های اجرایی

در دوران معاصر، بولبی به‌طور عمده به‌صورت تک‌صدا و توسط یک آوازخوان اجرا می‌شود. در مقابل، در شیوۀ سنتی اجرا به‌صورت گروهی بود که در آن سرایندأ اصلی به آوازخوانی می‌پرداخت و در بخش پایانی هر دوبیتی، دو سرایندۀ دیگر با او هم‌صدایی می‌کردند. این شیوۀ اجرای چندصدایی، غنای خاصی به اثر می‌بخشید و نشان‌دهندۀ عمق همکاری هنری در اجراهای سنتی بوده است.[۳۲]

ساختار ریتمیک و اجرایی

بولبی در قالب پنج ضرب و به این شکل اجرا می شود که نوازنده پیش‌درآمد آهنگ رفت را با دمبوره به‌شکل پرده‌چینی و به‌گونۀ دوسره‌نوازی، طی چند بار ضربی اجرا می‌کند. بعد از نواختن فر «تیایی» (roal)  قسمت اول شعر را در قالب آهنگ اجرا می کند و با ناخونک زخمه و یا توسط انگشتان آن چه را با آواز می خواند با دمبوره نیز می نوازد و بعد از ختم هر دوبیتی به نواختن دمبوره به شیوۀ پرند می‌پردازد.[۳۳]

نقش موسیقی در مراسم عروسی مردم هزاره

در فرهنگ هزاره، موسیقی با بسیاری از رسوم کهن پیوند عمیقی دارد. مراسم عروسی در میان مردم هزاره‌ه به‌ویژه مناطق مرکزی افغانستان حدود یک‌سال طول می‌انجامد و دارای تشریفات مشابهی است. پس از سپری‌شدن مراسم خواستگاری و موافقت خانواده‌ها، خبررسانان رسمی (چارچی‌ها) زمان و مکان برگزاری عروسی را به مهمانان اطلاع می‌دهند.

در تمام مراحل عروسی موسیقی نقش مهم دارد. کنار سرگرمی‌های چون گوساله‌چیچی، نیزه‌زنی، کشتی بندوبغل و مسابقات اسب‌دوانی، هنرمندان با نواختن سازهای اصیل دمبوره و غیچک و با اجرای آهنگ‌های سنتی مانند دویی و بولی، به جشن عروسی رنگ و بوی خاصی می‌بخشند.

در بخش زنانۀ مراسم، بانوان نزدیک به عروس و داماد به اجرای پایکوبی و آوازخوانی می‌پردازند. این بخش از مراسم که به‌صورت مجزا برگزار می‌شود، فضایی صمیمی و پراحساس ایجاد می‌کند و در آن ترانه‌های خاصی با مضامین عاشقانه و شاد اجرا می‌شود.[۳۴]

آیین خواستگاری

اخوچی: گفت‌وگو موسیقایی دو خانواده

در مراسم خواستگاری هزارگی، دو بانوی نماینده از خانواده‌های عروس و داماد، از طریق آوازخوانی اخوچی (نوعی اجرای آهنگین کلام) به گفت‌وگو می‌پردازند. این گفت‌وگوی موسیقایی شامل پرسش‌ها، پاسخ‌ها و شرایط دو طرف برای وصلت پیش‌رو است. مادران عروس و داماد نیز در این گفت‌وگو شرکت کرده و درباره آینده، شرایط ازدواج و سایر امور به شیوه‌ای شبیه به رجزخوانی دوستانه صحبت می‌کنند. این گفتگو تا حصول توافق نهایی ادامه می‌یابد.

اخوجی به‌عنوان رقص آیینی

اخوجی همچنین به نوعی رقص دخترانه اشاره دارد که توسط دوشیزگان جوان (نزدیکان عروس و داماد) در جشن‌های عروسی اجرا می‌شود. آوازخوانان با لحنی خاص و همراهی دف، واژه‌های موزون اما اغلب بی‌مفهوم را می‌خوانند که تنها به‌منظور ایجاد اصوات موسیقایی انتخاب شده‌ است. از جمله این واژه‌ها می‌توان به اخوما، اخوتو، اخوچی، اخوا اشاره کرد.[۳۵]

نمونه موسیقایی خواستگاری: آهنگ آغی‌نگار

آهنگ قدیمی آغی‌نگار به‌عنوان نمونه‌ای شنیداری از رسم خواستگاری در فرهنگ هزاره محسوب می‌شود. این آهنگ شامل گفتگوی موسیقایی بین خواستگاران و خانوادۀ دختر است:

  • خواستگاران: چهل کنیز، چهل سوارُ سر گله آغی‌نگار
  • خانواده دختر: نمی‌دم نمی‌د‌م نمی‌دم آغی خو، نمی‌دم نمی‌دم نمی‌دم نلغی خو 
  • خواستگاران: چهل شوتورِ چوچه دار سر گلۀ آغی‌نگار
  • خانواده دختر: نمی‌دم نمی‌د‌م نمی‌دم آغی خو، نمی‌دم نمی‌دم نمی‌دم نلغی خو 
  • خواستگاران: آمدم از راه دور، آوردم خورجین پور 
  • نان نقشی، مغز توت، خلطه‌گگ پور خجور 
  • دست آغی ره بیدی، پک خورجین ره بو بور 
  • خانواده دختر: اری اری، ارای اری، نه نه نه بامی مه، نه بیار نه بوبر، 
  • نمیدم آغی خو 
  • رنگارنگه نمی‌دم، گندم رنگه نمی‌دم 
  • نمی‌دم نمی‌دم نمی‌دم آغی خو، نه بیار نه بوبر، نمی‌دم آغی خو 
  • خواستگاران: پیزارای سلطانی، رخت نو بامیانی 
  • بازم سرمه قرض باشه یک زیارت مهمانی 
  • اری اری، اری اری، نه نه نه بابی مه 
  • نه بیار نه بوبر، نمی‌دم آغی خو نه بیار نه بوبر، نمیدم آغی خو 
  • خواستگاران: چهل کنیز، چهل سوار سر گله آغی‌نگار 
  • رنگارنگ خوره بیدیُ گندم‌رنگ خوره بیدی[۳۶]

الخوم پوفی: رقص و آواز آیینی هزارگی

ویژگی‌های اجرایی

الخوم پوفی نوعی از رقص و آوازخوانی است که به‌صورت گروهی و همراه با نشستن و برخاستن اجرا می‌شود. اجراکنندگان در حالی که از یک گوشه به گوشه دیگر می‌پرند، نوعی صدای خاص از گلو بیرون می‌آورند که به این آیین ویژگی خاصی می‌بخشد.

حرکات و ابزار اجرا

در جریان اجرای این رقص، شرکت‌کنندگان گوشه‌های چادر خود و یا دو دستمالی که در دست گرفته‌اند را به‌صورت هماهنگ تکان می‌دهند. این حرکات همراه با گفتن «پوف پوف» به‌عنوان بخشی از آواز انجام می‌شود که ریتم و هماهنگی خاصی به اجرا می‌بخشد.

زمینه فرهنگی و اجتماعی

الخوم پوفی بخشی به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی هزاره‌ها در مراسم و جشن‌های خاص اجرا و نمادی از همبستگی و اشتراک فرهنگی در جامعه هزاره محسوب می‌شود.[۳۷]

موسیقی مقاومت مردم هزاره

موسیقی مقاومت مردم هزاره به‌عنوان یکی از گونه‌های مهم هنری، در دهه ۱۳۵۰ش شکل گرفت. پژوهشگران سرور سرخوش را پیشگام این عرصه معرفی می‌کنند که توانست از ساز دمبوره و محتوای شعری برای بیان مسائل سیاسی و اجتماعی بهره برد. مضامین اصلی این موسیقی شامل اعتراض به تبعیض، حفظ هویت فرهنگی و بیان رنج‌های تاریخی بوده است.[۳۸] سرور سرخوش می‌خواند: «ای جوانان هزاره شاد باش- بعد از این یا مرگ یا آزاد باش».[۳۹]

پس از مهاجرت هنرمندان، داوود سرخوش، این مسیر را در قالب آثار هنری پیگیری کرد. ویژگی مهم این گونه موسیقی، تلفیق عناصر سنتی با مضامین معاصر است. این موسیقی نقش مهمی در بسیج اجتماعی و حفظ حافظه جمعی ایفا کرده است. توسعه این هنر در فضای مهاجرت ادامه یافته و به بخشی از میراث فرهنگی مردم هزاره تبدیل شده است.[۴۰]

موسیقی مهاجرت مردم هزاره

این نوع موسیقی در میان مردم هزاره روایت‌گر دردهای ناشی از رانده‌شدن هزاره‌ها از زادگاه‌شان و غصب سرزمین آنها، مانند ارزگان، است و به‌عنوان یک وسیله، ابراز احساسات عمیق و درد دوری از وطن شناخته می‌شود.

همچنین این نوع موسیقی به‌طور عموم روایت‌گر تجارب تلخ و شیرین مهاجرانی است که در جستجوی امنیت و هویت جدید در کشورهای مختلف دنیا، با چالش‌های فراوانی مواجه‌اند. بسیاری از ترانه‌هایی داوود سرخوش از جمله آهنگ «سرزمین» نشان‌دهندۀ احساس تنهایی و حس وابستگی برای سرزمین مادری است.

موسیقی مهاجرت ضمن حفظ اصالت فرهنگی، به رسانه‌ای برای انتقال خاطرات جمعی و هویت قومی تبدیل شده است. همچنین کارکرد درمانی داشته و به التیام مشکلات روانی ناشی از مهاجرت کمک می‌کند. این ژانر در عین حال پل ارتباطی بین نسل قدیم و جدید مهاجران نیز محسوب می‌شود.[۴۱]

موسیقی جدید مردم هزاره

موسیقی معاصر هزاره متأثر از مهاجرت گسترده و تعاملات فرهنگی، تحولات چشمگیری یافته است. نسل جدید هنرمندان با تلفیق عناصر موسیقی محلی با ژانرهای جهانی، سبک‌های نوینی خلق کرده‌اند. این آهنگسازان به جای استفاده انحصاری از سازهای سنتی، از ابزارآلات مدرن و الهام‌گرفته از موسیقی همسایگان بهره می‌برند.

تأثیرپذیری از ریتم‌های هندی، ملودی‌های ایرانی و تاجیکستانی در آثار آنان مشهود است. این فرآیند علاوه‌بر این‌که بر غنای موسیقایی افزوده زمینه‌ساز معرفی فرهنگ هزاره به مخاطبان جهانی شده است. با این حال، این تحولات چالش‌هایی نیز در حفاظت از اصالت موسیقی سنتی به وجود آورده است.[۴۲]

نقش زنان در موسیقی هزاره

خلاقیت هنری و عواطف زنانه در ترانه‌های بومی

بخش قابل توجهی از آهنگ‌های بومی مناطق مختلف افغانستان در قالب‌های آوازی اجرا می‌شود که بر پایه پیام‌های ظریف و عواطف عمیق زنانه استوار است. بر اساس شواهد و باورهای فرهنگی، گمان می‌رود که در آفرینش این ترانه‌ها نقش زنان نسبت به مردان برجسته‌تر بوده است. نمونه‌هایی مانند آهنگ «چیه ماشی» (پسرک من باشی) که به الالیی شباهت دارد، و دیگر ترانه‌های مشابه، گواهی بر این مدعا هستند که در موسیقی فولکلور هزاره به وفور یافت می‌شوند.[۴۳]

اجرای مردانه و چالش‌های هویتی

اگرچه اجرای این ترانه‌ها توسط مردان به همراهی سازها سبب گسترش و شناخت این آثار در جامعه شده است، اما هنگامی که این ترانه‌های برخاسته از عواطف زنان توسط مردان در مجالس اجرا می‌شود، به‌دلیل عدم آگاهی از هویت آفرینش‌گر اصلی، تغییرها و تحریف‌های معنایی ایجاد می‌شود. این مسئله حساسیت‌هایی را در جامعه برانگیخته و بخشی از این آثار ارزشمند را به حاشیه رانده است. نمونه‌هایی مانند آهنگ زیبای محلی «بسم الله جان» به زبان پشتو و آهنگ «نصرو جان» از جمله این موارد است.[۴۴]

تبعات اجتماعی و طرد هنرمندان زن

بانوانی که با سنت‌شکنی به عرصۀ آوازخوانی قدم گذاشته‌اند، اغلب با واکنش‌های منفی از سوی خانواده و جامعه مواجه شده و طرد شده‌اند. یکی از نمونه‌های این انزوای اجتماعی، مادر میرزا یا «آبی میرزا» است که علی‌رغم استعداد هنری بی‌نظیرش، به‌دلیل فعالیت در عرصۀ موسیقی با انزوا رو به رو شد.[۴۵]

موسیقی کودکان هزاره

موسیقی کودکان در فرهنگ هزاره به‌عنوان بخشی از میراث شفاهی، کارکردهای چندوجهی دارد. لالایی‌ها که به‌صورت عموم توسط مادران اجرا می‌شوند، نه تنها برای خواباندن کودکان، بلکه برای انتقال عواطف، آرزوهای مثبت و عناصر فرهنگی به کار می‌روند. برای مثال یکی از ترانه‌های کودکانه با عنوان «لُولَی» بوده که دارای ساختار زبانی ساده و تکرارشونده است و با ریتم ملایم و لحن آرامش‌بخش همراهی می‌شود.

مضامین این لالایی‌ها اغلب حول محور نور، آرامش، موفقیت و محافظت از کودک می‌چرخد. همچنین استفاده از عناصر بومی مانند «باچی» (فرزند) نشان‌دهندۀ بستر فرهنگی این آثار است.

نمونه‌ای از سرود کودکانه هزارگی[۴۶]

لولی لولی باچی مه
هردو نور اُقره مه
چراغ توخینه مه
هردو نور دیده مه
باچی از مو کلان شنه
والی بامیان شنه
باچی از مو تاصیل کنه
سواد خود کامل کنه
با نام و با نشان شنه
مراد دل حاصل کنه
لولی لولی باچی مه
هر دو نور اُقری مه
لولو باره مه
هردو نور دیده مه
خاو کو خاو کو آغه
خاو کو خاو کو آغه


آوازخوانان معروف هزاره

صفدر توکلی، آوازخوان محلی افغانستان

صفدر توکلی

کودکی صفدر توکلی

صفدر توکلی، فرزند فضل‌احمد، در 1320ش، در «يَکَاولَنگ»، یکی از اُلُسوَالِی‌های (شهرستان) ولایت (استان) «بامیان» متولد شد[۴۷] و آوازخوانی را در سن 16 سالگی، شروع کرد.[۴۸]

صفدر، در همان نوجوانی با «دَمبُورَه»، از مهمترین آلات موسیقی سنتی هزارگی، آشنا و به آن علاقه‌مند شد. او قدم در راه دشواری گذاشته بود؛ زیرا نوع نگاه و سبک‌زندگی مردم محل، موسیقی و آوازخوانی را در آن زمان در محدودۀ تابوهای اجتماعی دسته‌بندی می‌کرد. به‌همین دلیل در ابتدا با مخالفت شدید پدر و خانواده مواجه و آلات موسیقی او چندبار شکسته شد؛ اما او با صدای خوش، نبوغ ذاتی و پشتکار شخصی که داشت، بر همه موانع فرهنگی و اجتماعی فایق آمد و به‌تدریج مورد حمایت و تشویق قرار گرفت.[۴۹]

جوانی صفدر توکلی

صفدر توکلی، در 1345ش برای شرکت در یک مسابقۀ کشوری آوازخوانی که توسط وزارت «اطلاعات و فرهنگ» افغانستان ترتیب داده شده بود، به کابل، پایخت افغانستان رفت و بعد از پیروزی در مسابقه، کار خود را در رادیوی افغانستان شروع کرد.

همچنین، از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ به‌طور رسمی مأمور شد تا با سفر به‌مناطق مختلف هزاره‌نشین، آهنگ‌های محلی هزارگی را جمع‌آوری کند.[۵۰] او بعد از شهرت در افغانستان، به کشورهای مختلف آسیای میانه، چین، هند و مغولستان سفر کرد و در معرفی موسیقی‌ محلی افغانستان به جهان نقش مؤثر داشت.[۵۱]

مهارت صفدر توکلی

صفدر توکلی، خود ترانه می‌سرود و آهنگ می‌ساخت. در نواختن دمبوره چنان مهارت داشت که به اسطورۀ «دمبوره‌نوازی» در بین نسل خود مشهور شده بود.[۵۲]

مسئولیت صفدر توکلی

توکلی از سال ۱۳۶۴ش تا سال ۱۳۷۵ش، سرپرستی گروه هنری وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان را به عهده داشت.[۵۳]

سبک هنری صفدر توکلی

صفدر، در موسیقی سنتی و محلی هزاره‌ها سبک ویژه‌ای دارد که به «سبک صفدر» مشهور است و به گفتۀ خود او شامل آهنگ‌های «عاشقانه»، «اعتراضی» و «ملی‌خوانی»، می‌شود.[۵۴] اشعار زیر در یکی از آهنگ‌های صفدر به‌کار رفته که به‌عنوان نماد اتحاد ملی شناخته می‌شود.:[۵۵] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر

الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:ب
الگو:پایان شعر

الگو:پایان نستعلیق

آهنگ‌های ثبت‌شده صفدر توکلی

صفدر ۴۰۰ آهنگ مختلف در رادیو و تلویزیون افغانستان، ثبت کرده است.[۵۶]

افتخارات صفدر توکلی

  1. کسب مدال صداقت در موسیقی؛[۵۷]
  2. گرفتن چندین جایزه بین‌المللی؛
  3. دریافت لقب «سلطان دمبوره» افغانستان؛[۵۸]
  4. کسب مدال‌های افتخار از کشورهای مختلف.[۵۹]

بزرگداشت صفدر توکلی

به‌منظور تجلیل از فعالیت‌های هنری صفدر توکلی، اولین جشنوارۀ فرهنگی «دمبوره»، در تیر 1396ش در مرکز بامیان برگزار[۶۰] و تندیس این هنرمند، به ‌احترام فعالیت‌های 50 سالۀ هنری او، رونمایی شد.[۶۱]

آبه‌میرزا، بانوی آوازخوان افغانستانی

آبه میرزا

نام اصلی آبه‌میرزا، «دل‌آرام» است و به‌نام‌های گل‌اندام و دختر مالستانی نیز از او یاد می‌شود. دل‌آرام فرزند عبدالصمد، از طایفۀ ملکی دای‌فولاد در قریۀ «لعلچک»، در 1310ش، در ولسوالی (شهرستان) مالستان ولایت غزنی متولد شد.[۶۲]

دل‌آرام در نوجوانی با پسری از روستای نودِه به‌نام محمدامیر ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به‌نام‌های میرزاحسین، علی‌حسین و ماه‌گل شد. چون نام فرزند بزرگش «میرزا» بود، او را «آبه‌ ‌میرزا» یا «آبی میرزا» (مادر میرزا) خواندند.[۶۳]

شخصیت آبه‌میرزا

با توجه به فرهنگ جامعۀ سنتی و نبود مدرسه و امکانات آموزشی، آبه‌میرزا مانند دیگر زنان جامعۀ افغانستان از نعمت سواد محروم بوده است؛ اما پرورش خانوادگی و شرایط محیطی و شخصیتی، از او زنی مبارز، فعال و تلاشگر ساخته بود. آبه‌میرزا از لحاظ شخصیتی زنی آزاده، دلیر، طناز و حاضرجواب بود و از هیچ کسی باک نداشت.[۶۴]

سبک هنری آبه‌میرزا

آبه‌میرزا سبک یگانه‌ای داشت که بین مردم به «سبک ‌مالستانی» مشهور شده است. سبک ‌مالستانی، بخشی از موسیقی هزارگی است که ریشۀ کاملا خراسانی دارد به‌ویژه آن‌که میزان‌های هفت‌ضربی و پنج‌ضربی که در موسیقی خراسان قدیم بوده است، در این موسیقی بسیار یافت می‌شود. میزان‌های پنج‌ضربی در دیگر مناطق و اقوام افغانستان نیز مشاهده نشده است ولی در تاجیکستان، فراوان یافت می‌شود که به آن «فلک» می‌گویند. این نوع میزان در موسیقی سنتی ایران نیز وجود دارد که بازماندۀ موسیقی خراسان بزرگ است.[۶۵]

چالش‌های آبه‌میرزا برای آوازخوانی

تصویری از آبه‌میرزا در منزلش

فعالیت‌های آبه‌میرزا که بیشتر در محافل خانوادگی و زنانه اجرا می‌شد، علاقه‌مندان زیادی را جذب کرد. برخی از آهنگ‌های آبه‌میرزا در مناطق اطراف پخش شد و شهرت او به‌عنوان یک آوازخوان در منطقه، باعث شد که او به اجبار محل سکونت خود را ترک کند و مدتی آوارۀ شهر غزنی و ولسوالی جاغوری شود. رفت و آمدهای او در جامعه به‌طور معمول موجب بروز شایعاتی می‌شد که یک بار پای او را به محاکم دولتی باز کرد. این دوبیتی منسوب به او است که در فراق زادگاه‌اش خوانده است. الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:ب
الگو:پایان شعر  
الگو:پایان نستعلیق

آبه‌میرزا، ایامی را در غزنی و کابل محبوس بود. او بعد از زندان، مدتی در کابل زندگی کرد و سپس به «نوده» مالستان برگشت. به روایتی، او بعد از بازگشت مجدد به مالستان به آوازخوانی ادامه داد. طبق روایت دیگر، او با رفتن به زندان و از دست دادن همسر و فرزند، صدایش سوخت و بعد از آن آوازخوانی را کنار گذاشت؛ اما وضعیت زندگی او بسیار سخت بود و به‌همین دلیل اطلاع دقیقی دربارۀ آثار و چگونگی زندگی‌اش وجود ندارد.

معرفی آبه‌میرزا با صدای صفدرعلی مالستانی

شهرت بیشتر آبه‌میرزا، مدیون صفدرعلی مالستانی، آوازخوان هم‌دوره‌اش است که در 1391ش در کابل فوت کرد. صفدرعلی با صدای نازک خود چنان سبک آبه‌میرزا را تقلید می‌کرد که بسیاری تصور کردند آبه‌میرزا ساخته‌ ذهن خلاق او است. انگیزۀ صفدرعلی از این کار مشخص نیست؛ اما از آن‌جا که هردو در یک قریه زندگی می‌کردند، ممکن است روابط خانوادگی یا عاطفی میان آنها وجود داشته باشد.

به نظر برخی محققان صفدرعلی مالستانی نیز در آغاز کار هنری خود در بهره‌برداری از شهرت آبه‌میرزا بی‌میل نبوده است؛ اما صفدرعلی بعد از شهرت در محافل هنری و راهیابی به رادیو و تلویزیون افغانستان از گمنامی بیرون آمد و از نام خود استفاده کرد. صدای صفدرعلی در جهت این شهرت نقش موثری داشت درحدی که با وفات او در 1391ش، دیگران عمر آبه‌میرزا را هم پایان یافته قلمداد کردند. نوارهای کاست به نام آبه‌میرزا وجود دارد که دقیقا مشخص نیست که او خوانده است یا صدای صفدرعلی مالستانی است.[۶۶]

آبه‌میرزا از نگاه دیگران

تندیس آبه‌میرزا در ماریان

داوود سرخوش از عشق خود در زمان کودکی به صدای آبه میرزا می‌گوید و صدای وی را بسیار سوزناک و مانند در گرفتن آتش در تنور توصیف می‌کند.

حفیظ شریعتی نویسنده، آبه‌میرزا را «مادر موسیقی هزاره‌ها» و «الاهۀ شاعران محلی‌سرا‌» نام داده، در موردش مقاله نوشته و در کتابش نیز از او یاد کرده است. محمدحسین فیاض نویسنده‌ی دیگری، او را «زن هنرمند و آوازخوان افسانه‌ای هزاره‌ها» خوانده که سبک مالستانی را به دنیای موسیقی عرضه کرده است.

وحید قاسمی از «سبک آبه‌ میرزا» یاد می‌کند و در کتاب «موسیقی اصیل هزاره» نام او را در شمار «هنرمندان نام‌دار و سابقه‌دار موسیقی هزاره» جا داده و در دیدگاه دیگری در تلویزیون طلوع گفته است که اگر آبه‌ میرزا نمی‌‌بود بخش بزرگی از موسیقی هزاره‌گی وجود نمی‌داشت.

کتاب دانش‌نامه‌ هزاره برای آبه‌ میرزا، مدخلی باز کرده و عنوان «دمبوره‌نواز و خواننده» به او داده است. در دانش‌نامه آمده که سبک هنری آبه‌ میرزا مشهور به مالستانی است که صفدر توکلی آن را بال‌وپر داد و بعدها صفدر مالستانی دنبال کرد.

فصل‌نامۀ ادبیات معاصر و کتاب «فرهنگ شفاهی هزاره‌ها» از شریعتی سحر، آبه‌ میرزا را ترانه‌سرا/ دوبیتی‌سرا معرفی کرده و ترانه‌هایی را به نام او نگاشته‌اند.[۶۷]

محتوای ترانه‌ها و آهنگ‌های آبه میرزا

از آبی‌میرزا چند آهنگ محدود در نوارهای کاست، ضبط شد و به یادگار مانده است. محدودیت‌های اجتماعی و فرهنگی در کنار چالش‌های اقتصادی و مالی موجب شد که بسیاری از سروده‌های آبی میرزا ثبت نشود. در سروده‌های آبی‌میرزا شکوِه از ناملایمات اجتماعی و فرهنگی، حس وطن‌دوستی، امید به زندگی و عشق و محبت بیشتر تجلی یافته‌ است.[۶۸]

درگذشت آبه‌میرزا

آبه‌میرزا در ۳۱ سرطان/تیر ۱۳۹۵ش از دنیا رفت و در گورستان «خاک‌ریزگ» نو دِه به خاک سپرده شد.[۶۹]

داوود سرخوش

داوود سرخوش

داوود سرخوش، در 6 اردیبهشت (ثور) 1350ش، به‌عنوان یازدهمین فرزند خانواده،[۷۰] در قریۀ «غُجُورباش» از توابع اُلُسوالی (شهرستان) «سَنگتَخت»[۷۱] ولایت دایکندی به ‌دنیا آمد. او در کودکی مادر خود را از دست داد.[۷۲] داوود، تحصیل ابتدایی را به‌شکل سنتی (یادگیری قرآن و دیوان حافظ) نزد پدر خود شروع کرد؛ اما وقتی شرایط آموزش رسمی در 1357ش، فراهم شد در کلاس سوم ثبت‌نام کرد.

پس از فراگیری یک کلاس، جنگ در افغانستان فراگیر و داوود مجبور به‌مهاجرت به‌شهر کویتۀ پاکستان شد. سرخوش به‌دلیل عدم آشنایی با زبان «اُردُو»، مدرسه را از کلاس اول در شهر کویته آغاز کرد و تا دیپلم ادامه تحصیل داد. او در 1377ش از پاکستان به انگلستان و سپس در 1379ش به ‌شهر «وین» اتریش رفت و تاکنون در آنجا زندگی می‌کند.[۷۳]

داوود در سال 1995م، با خانم «کبرا نیکزاد» ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها، سه پسر به‌نام‌های صبور، ذوالفقار و یاسر است.[۷۴]

زندگی هنری داوود سرخوش

داوود از برادر بزرگ خود که آوازخوان محلی بود[۷۵] تأثیر زیادی پذیرفت.[۷۶] او «دمبوره‌نوازی» را از برادر بزرگ خود در افغانستان و «هارمونیه» را از «ارباب علی‌خان» در پاکستان یاد گرفت. داوود زمانی که ۹ ساله بود، شعر می‌سرود و در ۱۷ سالگی خوانندگی را آغاز کرد.[۷۷]

سبک هنری داوود سرخوش

سرخوش، بیشتر به سبک محلی و لهجۀ هزارگی آواز می‌خواند. درون‌مایه‌های اشعار او موضوعات میهنی است[۷۸] که به پدیدۀ جنگ، مهاجرت، وحدت ملی و درد و رنج مردم می‌پردازد.[۷۹]

آثار داوود سرخوش

داوود سرخوش در کنار تولید آهنگ‌های انفرادی، پنج آلبوم (مجموعه‌آهنگ) رسمی به‌نام‌های «سرزمین من»، «پری جُو»، «سپید و سیاه»، «بازی» و «جنگ و جنون» را منتشر کرده است. او همچنین کنسرت‌های زیادی در کشورهای ایران، استرالیا، نروژ، روسیه، هلند، سوئد و دانمارک اجرا کرده است.[۸۰]

نوآوری داوود سرخوش

داوود سرخوش در آهنگ‌های خود احساسات ملی را بازتاب داده است که میلیونها شهروند افغانستانی در دوران آوارگی آن را تجربه کرده‌اند. یکی از مشهورترین آلبوم‌های سرخوش، «سرزمین من» است که در افغانستان و ایران طرف‌دار زیادی دارد.[۸۱] داوود با این ترانه که در وصف افغانستان سروده شده و از دردهای این کشور و آوارگی مردم آن می‌گوید، بیش از پیش مشهور شده است:[۸۲] سرزمین من[۸۳] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر

الگو:ب

الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب

الگو:پایان شعر

الگو:پایان نستعلیق

جایگاه هنری داوود سرخوش

در حال حاضر، داود سرخوش به‌عنوان یکی از مشهورترین چهره‌های موسیقی افغانستان شناخته می‌شود.[۸۴]

افتخارات

داود سرخوش، در سومين جشنوارۀ بين‌المللى موسيقى «دف باما» در ٢٠١٧م در هامبورگ آلمان، جايزۀ «هنرمند اسطورۀ افغانستان» را به‌دست آورد.[۸۵]

موسیقی اصیل هزاره

موسیقی اصیل هزاره نام کتاب پژوهشی از وحید قاسمی، آوازخوان،  نوازنده، آهنگ‌ساز و پژوهشگر موسیقی مشهور افغانستان بوده که در ۱۳۹۶ش در کابل منتشر شده است. این اثر به تحلیل مفاهیم تخصصی از جمله اصطلاح خاص «رَفت» به‌عنوان معادل ملودی و ساختارهای نغمگی اختصاص دارد. مؤلف در این کتاب به بررسی سازهای سنتی از جمله دمبوره و نقش آن در فرهنگ موسیقایی مردم هزاره پرداخته است.

بخش‌های قابل توجهی از کتاب به بررسی ژانرهای مختلف مانند «مخته‌سرایی» به‌عنوان مرثیه‌خوانی، «لالایی‌ها» و «ترانه‌های کودکان» اختصاص یافته است. همچنین موسیقی در آیین‌ها و رسوم مردم هزاره از جمله مراسم عروسی با محوریت بخش‌هایی مانند «اخوچی»، «الخوم پوفی»، «غمبر» و «پیشپو» تحلیل شده است.

قاسمی به نقش بانوان هزاره در حفظ ترانه‌های محلی و نیز سرودهای کهن هزارگی مانند دیدو به‌عنوان بخشی از میراث شفاهی اشاره می‌کند. این اثر به‌عنوان یک مرجع علمی، گامی مهم در جهت مستندسازی و حفظ میراث موسیقایی هزاره محسوب می‌شود.[۸۶]

پانویس

  1. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۸-۱۲.
  2. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  3. کریمی، «مقام‌ها و دستگاه‌های موسیقی سنتی هزارگی»، وبلاگ اقتباسی از هیچ‌چیز.
  4. سرور، «نگاهی به موسیقی هزارگی»، وب‌سایت رادیو نوروز.
  5. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  6. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  7. «تاریخچۀ مختصر دمبوره»، وب‌سایت هفته‌نامۀ جادۀ ابریشم.
  8. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  9. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  10. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  11. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  12. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
  13. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۲-۱۳.
  14. دهخدا، فرهنگ فارسی دهخدا، ذیل واژۀ طنبار، وب‌سایت واژه یاب.
  15. «تاریخچۀ مختصر دمبوره»، وب‌سایت هفته‌نامۀ جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  16. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.
  17. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.
  18. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.
  19. «تاریخچۀ مختصر دمبوره»، وب‌سایت هفته‌نامۀ جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  20. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.
  21. «دمبوره نامه»، وب‌سایت کابلستان.
  22. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷-۱۸.
  23. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.
  24. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۸-۱۹.
  25. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، 1396ش، ص19-20.
  26. کریمی، «مقام‌ها و دستگاه‌های موسیقی سنتی هزارگی»، وبلاگ اقتباسی از هیچ‌چیز.
  27. موسوی، هزاره‌های افغانستان، 1379ش، ص121.
  28. رجا، «موسیقی فولکور هزارگی در حال نابود شدن است»، وب‌سایت روزنامۀ افغانستان ما.
  29. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۱.
  30. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۲.
  31. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۳.
  32. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۳.
  33. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۳.
  34. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۹-۳۰.
  35. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۹-۳۰.
  36. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۳۱.
  37. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۳۲.
  38. موسوی، هزاره‌های افغانستان، 1379ش، ص126.
  39. مددی، «غریو آب از آتشفشان؛ هویت و رنج در موسیقی افغانستان»، وب‌سایت روزنامۀ اطلاعات روز.
  40. «موسیقی مقاومت»، وبلاگ اندیشۀ هزاره.
  41. «آشنایی با خواننده‌های افغانستان؛ داوود سرخوش»، وب‌سایت آی‌فیلم2.
  42. رجا، «موسیقی فولکور هزارگی در حال نابود شدن است»، وب‌سایت روزنامۀ افغانستان ما.
  43. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۳۵-۳۷.
  44. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۳۵-۳۷.
  45. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۳۵-۳۷.
  46. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۲۵.
  47. «زندگي‌نامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وب‌سایت انجمن فرهنگی تکوین.
  48. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  49. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  50. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  51. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  52. «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وب‌سایت آی فیلم دو.
  53. «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وب‌سایت آی فیلم دو.
  54. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  55. «زندگي‌نامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وب‌سایت انجمن فرهنگی تکوین.
  56. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  57. «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وب‌سایت آی فیلم دو.
  58. «موسیقی محلی بامیان در آستانۀ فراموشی»، وب‌سایت شبکۀ اطلاع‌رسانی افغانستان.
  59. «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وب‌سایت آی فیلم دو.
  60. «سومین جشنواره دمبوره در بامیان برگزار شد»، وب‌سایت روزنامۀ افغانستان ما.
  61. «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  62. رهیاب، «آبه‌میرزا»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ج1، ص 63-64.
  63. احمدزاده، معمای آبه‌میرزا، وب‌سایت روزنامه هشت صبح، سرطان 1398ش.
  64. احمدزاده، «معمای آبه‌میرزا»، وب‌سایت روزنامه هشت صبح،31 تیر 1398ش.
  65. جعفری، «ویژگی‌های سبکی آلبوم گل بادام»، خانه ادبیات افغانستان، تابستان 1392ش.
  66. رهیاب، «آبه‌میرزا»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ج1، ص 63-64.
  67. احمدزاده، «معمای آبه‌میرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، 31 تیر 1398ش.
  68. «هنر اعتراض در زندگی دل‌آرام»، وب‌سایت صدای شهروند.
  69. احمدزاده، «معمای آبه‌میرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، 31 تیر 1398ش.
  70. «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  71. «با هم بشنویم؛ شب‌های بی‌ترانه نمانه با صدای داوود سرخوش»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  72. «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  73. «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  74. افشار، «زندگی‌نامۀ داوود سرخوش»، وبلاگ علی افشار.
  75. لعلی، «سرور سرخوش؛ صدایی از قلب هزاره‌جات»، وب‌سایت جادۀ ابریشم.
  76. «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  77. «زندگی‌نامه و آثار هنری داود سرخوش،‌ هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید.
  78. «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وب‌سایت رشد نیوز.
  79. احمدی، «بازنمایی ایدئولوژی قومی و ملی در موسیقی داود سرخوش»، وب‌سایت یاداشت‌های دوستان.
  80. «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وب‌سایت آی‌فیلم 2.
  81. «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وب‌سایت رشد نیوز.
  82. «چرا ترانۀ سرزمین من ماندگار شد؟»، خبرگزاری ایسنا.
  83. «متن آهنگ افغانی به‌نام سرزمین من»، وب‌سایت دلگرم.
  84. «زندگی‌نامه و آثار هنری داوود سرخوش،‌ هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید.
  85. «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وب‌سایت رشد نیوز.
  86. قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ۹-۴۰.
دیدگاه‌های ارزیابان

منابع

  • احمدزاده، کاوه، «معمای آبه‌میرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، تاریخ درج مطلب:31 تیر 1398ش.
  • احمدی، یوسف، «بازنمایی ایدئولوژی قومی و ملی در موسیقی داود سرخوش»، وب‌سایت یاداشت‌های دوستان، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
  • افشار، «زندگی‌نامۀ داوود سرخوش»، وبلاگ علی افشار، تاریخ درج مطلب: 8 فروردین ۱۳۹۷ش.
  • «با هم بشنویم؛ شب‌های بی‌ترانه نمانه، با صدای داوود سرخوش»، وب‌سایت آی‌فیلم 2، تاریخ درج مطلب: 19 مهر 1401ش.
  • «تاریخچۀ مختصر دمبوره»، وب‌سایت هفته‌نامۀ جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۹ تیر ۱۴۰۳ش.
  • جعفری، رحیم، «ویژگی‌های سبکی آلبوم گل بادام»، سایت خانه ادبیات افغانستان، تاریخ درج مطلب: تابستان 1392ش.
  • «چرا ترانۀ سرزمین من ماندگار شد؟»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: 26 مرداد 1400ش.
  • «داوود سرخوش»، خبرگزاری مهاجر، تاریخ درج مطلب: 23 خرداد 1401ش.
  • «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد» وب‌سایت رشد نیوز، تاریخ درج مطلب: 26 آبان 1396ش.
  • «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید» وب‌سایت آی‌فیلم 2، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
  • «درگذشت قدیمی‌ترین خواننده زن افغانستان»، خبرگزاری پیام آفتاب، تاریخ درج مطلب: 2 مرداد 1395ش.
  • «دمبوره‌ام را که سور می‌کردم، بسیار قشنگ معلوم می‌شد»، وب‌سایت جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: 16 اردیبهشت 1399ش.
  • «دمبوره نامه»، وب‌سایت کابلستان، تاریخ بازدید: ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ش.
  • دهخدا، فرهنگ فارسی دهخدا، ذیل واژۀ طنبار، وب‌سایت واژه یاب.
  • رهیاب (بلخی)، حسین، «آبه‌میرزا»، دانشنامه‌ هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه هزاره، 1397ش.
  • «زندگي‌نامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وب‌سایت انجمن فرهنگی تکوین، تاریخ بازدید: 3 بهمن 1401ش.
  • «زندگی‌نامه و آثار هنری داود سرخوش،‌ هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید، تاریخ درج مطلب: 31 خرداد ۱۳۹۲ش.
  • سرور، الهه، «نگاهی به موسیقی هزارگی»، وب‌سایت رادیو نوروز، تاریخ درج مطلب: 21 فروردین 1400ش.
  • «سومین جشنواره دمبوره در بامیان برگزار شد»، وب‌سایت روزنامۀ افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: 2 مهر 1398ش.
  • «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وب‌سایت آی فیلم دو، تاریخ درج مطلب: 7 اسفند 1399ش.
  • قاسمی، وحید، موسیقی اصیل هزاره، کابل، رادیوتلویزیون ملی، ۱۳۹۶ش.
  • لعلی، رضا، «سرور سرخوش؛ صدایی از قلب هزاره‌جات»، وب‌سایت جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: 25 تیر 1396ش.
  • «متن آهنگ افغانی به‌نام سرزمین من»، وب‌سایت دلگرم، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
  • موسوی، سیدعسکر، هزاره‌های افغانستان، ترجمۀ عزیز طغیان، قم، اشک یاس، 1379ش.
  • «موسیقی محلی بامیان در آستانۀ فراموشی»، وب‌سایت شبکۀ اطلاع‌رسانی افغانستان، تاریخ درج مطلب: 24 دی 1390ش
  • «هنر اعتراض در زندگی دل‌آرام»، وب‌سایت صدای شهروند، تاریخ درج مطلب: 21 سنبله 1402ش.