مهاجران افغانستانی در ایران؛ اتباع افغانستانی که بهدلایل مختلف از جمله ناامنی، جنگهای داخلی، بحرانهای اقتصادی و سیاسی، کشور خود را ترک کرده و در ایران اقامت گزیدهاند.
مهاجرت افغانستانیها به ایران که بهطور عمده از دهۀ با تهاجم اتحاد جماهیر شوری آغاز شد، تحت تأثیر تحولات سیاسی در چهار موج اصلی شکل گرفته و به ایجاد جمعیتی بالغ بر ۶ میلیون نفر انجامیده است.
این جامعه که بهطور عمده از اقوام هزاره، تاجیک و پشتون تشکیل شده، بیشتر در استانهای تهران، قم، خراسان رضوی و اصفهان ساکن هستند. از نظر اقتصادی، مهاجران بیشتر در مشاغل سخت و غیررسمی مانند ساختمانسازی، کشاورزی و کورهپزی اشتغال داشته و با محدودیتهای قانونی مواجهاند، اگرچه در سالهای اخیر زمینههایی برای سرمایهگذاری و کارآفرینی نیز فراهم شده است.
فعالیتهای ادبی و فرهنگی مهاجران، بهویژه در حوزۀ شعر و داستان، به بخشی از پویایی فرهنگی ایران تبدیل شده است. در حوزۀ آموزش، با وجود فرازونشیبهای سیاسی، در سالهای اخیر بیش از ۶۷۰ هزار دانشآموز افغانستانی در مدارس ایران تحصیل میکنند که تأثیر عمیق در روابط فرهنگی دو کشور و سبک زندگی مهاجران افغانستانی داشته است.
از ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ دارندگان برگۀ سرشماری از ثبتنام در سال تحصیلی ۱۴۰-۱۴۰۵ محروم شدهاند و بر اساس سیاست جدید دولت ایران در قبال مهاجران افغانستانی بیشتر از ۱ میلیون نفر به وطن خود بازگشتهاند. بر اساس این سیاست،
تاریخچه مهاجرت افغانستانیها به ایران
مهاجرت اتباع افغانستانی به ایران از دهۀ 1230ش با ورود پنجهزار خانوادۀ مردم هزاره، آغاز شد.[۱] این روند در چهار موج اصلی تداوم یافته که هر کدام با تحولات خاص سیاسی و امنیتی در افغانستان مرتبط بوده است؛ موج دوم در دوران سرکوب عبدالرحمن علیه مردم هزارۀ افغانستان (دهۀ نود قرن 19م)، این مهاجرت شدت یافت که تعداد زیادی از کودکان و خانوادهها سرپرست خود را از دست داده بودند.[۲]
با آغاز جهاد مردم افغانستان علیه نظام کمونیستی و تجاوز شوروی، مهاجرت مردم افغانستان به ایران عمومیت یافت. تعداد زیادی از خانوادههای افغانستانی بهصورت غیرقانونی وارد ایران شدند که در دوران حاکمیت اول طالبان شدت بیشتری یافت.[۳]
پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی افغانستان در ۱۳۸۱ش، روند بازگشت داوطلبانۀ مهاجران افغانستانی از ایران به کشورشان آغاز شد. این روند تا ۱۳۸۴ش به اوج خود رسید و در این دوره، حدود ۸۰۰ هزار نفر در قالب برنامههای داوطلبانۀ بازگشت، به افغانستان عودت داده شدند. اما از سال ۱۳۸۵ به بعد، میزان بازگشت مهاجران بهطور چشمگیر و شدیدی کاهش یافت و حتی برخی از مهاجران بازگشه به وطن خود، بهدلیل افزایش ناامنی و مشکلات اقتصادی، دوباره به ایران بازگشتند.[۴]
آخرین موج مهاجرت با سقوط حکومت اشرف غنی در مرداد ۱۴۰۰ش و بازگشت طالبان به قدرت آغاز شد. بر اساس آمارهای رسمی، بیشترین تمرکز جمعیت افغانستانی در استانهای تهران، خراسان رضوی، اصفهان، فارس و کرمان مشاهده میشود.
دولت ایران با اجرای طرحهای سرشماری و قانونمندسازی، تلاش کرده است تا وضعیت اتباع افغانستانی را ساماندهی کند. این مهاجرتها تأثیرات قابل توجهی بر ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی هر دو کشور داشته است.[۵]
آمار مهاجران افغانستانی در ایران
جمعیتشناسی مهاجران افغانستانی
بر پایۀ دادههای رسمی مرکز آمار ایران در سرشماری ۱۳۹۵ش تعداد اتباع افغانستانی مقیم ایران، ۱ میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر بوده که معادل ۱/۹۸ درصد از کل جمعیت کشور است. با این حال، برآوردهای کمیساریای عالی سازمان ملل متحد در امور پناهندگان در زمستان ۱۴۰۰ش و همچنین اعلام مقامات داخلی در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱، حاکی از حضور حدود ۴ تا ۵ میلیون نفر اتباع افغانستانی در ایران است.[۶]
بر اساس آمار رسمی ارائه شده توسط مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور در ۱۴۰۴ش، جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران بالغ بر ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر برآورد شده است. این آمار شامل ۳ دسته اصلی میشود: ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر دارای مدارک اقامتی معتبر، ۲ میلیون نفر فاقد مدارک قانونی و ۲ میلیون نفر که در طرحهای سرشماری ثبت شدهاند.[۷]
ویژگیهای جمعیتی و سبک زندگی
جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران از ساختار جوانی برخوردار است؛ به طوری که ۴۲درصد آنان زیر ۲۰ سال و ۴۷درصد زیر ۳۰ سال سن دارند. این در حالی است که تنها ۳۱ درصد از جمعیت بومی ایران زیر ۲۰ سال قرار دارند. بالا بودن نرخ زاد و ولد و پایین بودن سن ازدواج در میان این جامعه از عوامل اصلی جوانبودن ساختار جمعیتی آنان به شمار میرود. همچنین، بسیاری از مهاجران حاضر در ایران، متولد این کشور هستند که نشان از تداوم حضور و استقرار طولانیمدت آنان دارد.[۸]
پراکندگی جغرافیایی و محدودیتهای اقامتی
اقامت اتباع افغانستانی در ۱۵ استان ایران ممنوع است و آنان تنها در برخی شهرستانهای استانهای مجاز (به جز سه استان تهران، البرز و قم) حق اقامت دارند. در استان تهران نیز محدودیتهایی از جمله ممنوعیت اقامت در منطۀ منطقه ۱۳ اعمال شده است.[۹]
ترکیب قومی و مذهبی
بیشتر جامعۀ مهاجر افغانستانی مقیم ایران را هزارهها (که بهطور عمده پیرو مذهب شیعه هستند) تشکیل میدهند. دیگر گروههای قومی ساکن در ایران شامل تاجیکها، پشتونها و ازبکها میشوند. این تنوع قومی و همخوانی مذهبی بخش قابل توجهی از مهاجران با جامعه میزبان، در سبک زندگی، الگوهای تعاملات اجتماعی و نحوۀ ادغام آنان در بافت فرهنگی ایران تأثیرگذار بوده است.[۱۰]
با سپاس از توضیحات شما. در ادامه، ادغام اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران با ادبیات رسمی و بیطرفانه و در قالب ریزعنوانهای مرتبط با سبک زندگی بررسی شده است.
ادغام اجتماعی مهاجران افغانستانی در ایران
سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران در قبال اتباع افغانستانی بهطور عمده بر پایۀ مدیریت اقامت موقت و تسهیل بازگشت داوطلبانه استوار بوده است. این رویکرد از طریق ابزارهای حقوقی مانند صدور «کارت آمایش» به جای پروندهسازی پناهندگی فردی اجرایی شده که امکان دسترسی به مسیرهای قانونی برای ادغام کامل یا کسب تابعیت را محدود میسازد.
اگرچه دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی برای دارندگان مدارک مختلف در سالهای اخیر بهبود نسبی یافته، اما محدودیتهای گسترده در اشتغال قانونی (محدودیت به مشاغل سخت و زیانآور) و ممنوعیت اقامت در شمار زیادی از استانها و شهرها، تأثیری مستقیم بر سبک زندگی و الگوی اسکان این گروه داشته و آنان را به سکونت در حاشیه شهرها و اشتغال در بخش غیررسمی اقتصاد سوق داده است.
اجبار به دریافت مدارک هویتی از سفارت افغانستان، حتی برای متولدین ایران، بهصورت عملی پذیرش تابعیت افغانستان را در پی دارد. این امر امکان بهرهمندی از ظرفیتهای قانونی مانند «تابعیت از طریق تولد» (ماده ۹۷۶ قانون مدنی) را برای نسل دوم و سوم مهاجران، که ایران را وطن خود میدانند، به حداقل میرساند و احساس تعلق و ادغام آنان را با چالش مواجه میسازد.[۱۱]
سیاستهای ایران در قبال مهاجران افغانستانی
سیاست ایران در قبال مهاجران افغانستانی در طول چهار دهۀ گذشته دستخوش نوسانات و تغییرات قابل توجهی بوده که بهطور عمده متأثر از شرایط داخلی افغانستان، روابط دوجانبه و ملاحظات اقتصادی و امنیتی ایران است:
دوره اول: دهه ۶۰ (سیاست درهای باز)
پس از انقلاب اسلامی و همزمان با تهاجم شوروی به افغانستان، ایران با پذیرش گستردۀ پناهندگان افغانستانی مواجه شد.
در این دوره، رویکرد غالب مبتنی بر حمایت انسانی و اسلامی بود و مهاجران به نسبت وسیعی به بازار کار و حتی مراکز آموزشی دسترسی داشتند.
فرزندان مهاجران بدون محدودیت در مدارس دولتی ثبتنام میکردند.
دوره دوم: دهه ۷۰ و ۸۰ (سیاست بازگشت به وطن)
با پایان جنگ ایران و عراق و افزایش چالشهای اقتصادی، سیاست ایران به تدریج به سمت محدودیتهای بیشتر و تشویق به بازگشت سوق یافت.
در دهۀ ۷۰، محدودیتهایی برای تحصیل کودکان مهاجر اعمال شد و در ۱۳۸۲ش تحصیل آنان در مدارس دولتی منوط به پرداخت شهریه شد.[۱۲]
برنامههای بازگشت داوطلبانه با همکاری نهادهای بینالمللی از جمله UNHCR اجرا شد. اوج بازگشت در سالهای ۱۳۸۱ش تا ۱۳۸۴ش با بازگشت حدود ۸۰۰ هزار نفر رقم خورد.[۱۳]
دوره سوم: از دهه ۹۰ به بعد (سیاست ادغام محدود و مدیریت سکونت)
با تثبیت حضور طولانیمدت بسیاری از مهاجران و تغییر شرایط در افغانستان، رویکرد ایران نیز تعدیل یافت.
در سال ۱۳۹۳ش با فرمان رهبر جمهوری اسلامی ایران، تحصیل تمام کودکان افغانستانی حتی فاقدان مدرک اقامتی در مدارس دولتی رایگان شد.
این تصمیم باعث افزایش چشمگیر شمار دانشآموزان افغانستانی از ۳۲۹ هزار نفر در ۹۲-۹۳ به بیش از ۶۷۰ هزار نفر در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۲ شد.
دسترسی بهتر مهاجران به سایر خدمات اساسی (از جمله بهداشت و اشتغال).
دوره چهارم: (سیاست سختگیری مجدد)
پس از سقوط دولت افغانستان و قدرتگیری طالبان در ۱۴۰۰ش، ایران با ورود موج جدیدی از مهاجران مواجه شد؛
در پاسخ، مقامات ایرانی سیاستهای سختگیرانهتری را در پیش گرفتهاند، از جمله:
افزایش فشار برای بازگشت مهاجران به افغانستان؛
باطلشدن برگۀ سرشماری از ۳۰ اسفند ۱۴۰۳ش که ۲ میلیون و ۳۳ هزار نفر را در بر میگیرد؛
ممنوعیت ثبتنام دانشآموزان دارای برگه سرشماری برای سال تحصیلی ۱۴۰۵-۱۴۰۴ش؛
بازگشت ۱ میلیون و ۸۳۳ هزار و ۶۳۶ نفر از اسفند ۱۴۰۳ تا شهریور در ۱۴۰۴ش در نتیجۀ سیاست جدید دولت ایران.[۱۴]
اقتصاد و اشتغال مهاجرین افغانستانی در ایران
اقتصاد مهاجرین افغانستانی، به معنای شیوههای درآمد مهاجرین از منابع در دسترس مانند زمان، پول و فضای زندگی و چگونگی مصرف آن برای نیازهای مادی و غیرمادی،[۱۵] تابع سیاستهای جمهوری اسلامی ایران است.[۱۶] این سیاستها شامل سیاست درهای باز، سیاست بازگشت و سیاست ساماندهی است.
بعضی منابع از پنج سیاست نام بردهاند: سیاست درهای باز، سیاست انقباضی، سیاست بازگشت، سیاست ساماندهی و سیاست ادغام ساختاری.[۱۷] پس از سیاست ساماندهی، عملکرد دولتها بهخصوص دولت سیزدهم در مورد اقتصاد مهاجرین، بهویژه در بخش اشتغال[۱۸] و بهداشت و درمان بهبود یافته است.[۱۹]
منابع درآمد مهاجران افغانستانی در ایران
۱. اشتغال
در آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن در 1395ش، تعداد مهاجرین افغانستانی 1،583،979 نفر ثبت شده است. از مجموع مهاجرین، تعداد 538646 نفر شاغل بوده که سهم 4/2 درصد از شاغلین کل کشور را به خود اختصاص دادهاند.[۲۰] براساس آخرین آمار در دسترس در 1399ش، 539130 نفر از شاغلین را اتباع افغانستانی تشکیل میدهند که سهم 3/2 درصد نیروی کار ایران را در بر میگیرد.[۲۱] اشتغال مهاجران افغانستانی در ایران بر دو نوع دستهبندی شده است:
الف) مشاغل مجاز
گروه کورهپزی شامل گچپزی و آجرپزی؛
گروه ساختمانی شامل امور ساختمانی، سنگبری، راهسازی و معدن؛
گروه کشاورزی، شامل امورکشاورزی، دامپروری و مرغداری، گروه چرمسازی؛ و سالامبورسازی؛
سایر مشاغل مانند امحاء زباله، تولید کنستانتره، تخیله و نظافت مخازن.[۲۲] این مشاغل از پستترین مشاغل اجتماعی شمرده میشود. مدیرکل ادارة اتباع خارجی وزارت کار، این مشاغل را مخصوص کسانی دانسته است که با کارت اقامت مخصوص مهاجرین زندگی میکنند و شامل افراد دارای گذرنامه و پناهندگان نمیشود.[۲۳] در سالهای اخیر، فارغالتحصیلان مهاجرین افغانستانی در رشتههای پزشکی و اندکی مهندسی نیز اجازۀ کار یافتهاند.[۲۴]
ب) مشاغل غیر مجاز
به کارگیری اتباع افغانستانی به جز در گروه مشاغل بالا، ممنوع بوده و موجب پیگرد قانونی و جریمۀ پنج برابر حداقل دستمزد میشود.[۲۵] با این وجود، برخی از مهاجرین در مشاغل دیگر همچون کیفدوزی و خیاطی نیز ورود کردهاند.[۲۶]
۲. سرمایهگذاری
در سالهای اخیر با فراهمشدن فرصت سرمایهگذاری در ایران، اتباع افغانستانی، از جمله مهاجرین بهصورت گسترده وارد این حوزه شدهاند؛ بهطوری که اتباع افغانستان بزرگترین سرمایهگذار خارجی در 1401ش در ایران دانسته شده است.[۲۷] همین طور نمایندۀ ویژۀ رییس جمهور در امور افغانستان، نیمی از سرمایهگذارن خارجی را مربوط به اتباع افغانستانی اعلام کرده است.[۲۸] در نتیجۀ همین سرمایهگذاریها، براساس قوانین جمهوری اسلامی ایران، 20 نفر از سرمایهگذاران اتباع افغانستان تابعیت ایران را کسب کردهاند.[۲۹] برخی از زمینههایی که مهاجرین سرمایهگذاری کردهاند عبارتند از: بندرکاسپین،[۳۰] بورس،[۳۱] فرش ماشینی، پارچهبافی.[۳۲]
۳. کارآفرینی
برخی از اتباع افغانستان با ورود مستقیم به بازار اقتصاد ایران و ثبت شرکت، زمینههای کارآفرینی را فراهم کردهاند. از این دسته شرکتها میتوان به شرکت دانش بنیان در زمینة «تولید و نصب سیستم ایمنی خودرو»،[۳۳] و شرکت «هامون طب پیشرو» تولیدکنندة «کیت تعیین جنسیت از روی خون مادر، کیت مولکولی تشخیص ناباروری مردان و تشخیص شکنندگی DNA تشخیص اسپرم».[۳۴]
علاوهبراین، رئیس انجمن فعالان اقتصادی افغانستان در خراسان رضوی از ثبت 1600 شرکت در زمینههای هتلداری و گردشگری، پتروشیمی و سوخت، صنعت و معدن، خدمات، بازرگانی و کشاورزی خبر میدهد که سرمایة تقریبی آنها بالغ بر یک میلیارد دلار تخمین زده شده است.[۳۵]
هزینههای مهاجران افغانستانی در ایران
1. مسکن
به جز مهاجرینی که در کورهپزیها و دامداریها کار میکنند، سایر مهاجرین افغانستانی، اجارهنشین هستند. البته تعداد اندکی از مهاجرین اقدام به خرید خانه با قولنامه یا به نام یک ایرانی خوشنام کردهاند.[۳۶] اجارهنشینی باتوجه به شرایط بازار مسکن ایران از یکسو و شرایط جامعه مهاجر از سوی دیگر، مشکلات متعددی را پدید آورده و موجب شده بخشی زیادی از مخارج خانوادة مهاجر به مسکن اختصاص یابد. برخی از این مشکلات عبارتند از:
کاهش ارزش پول ایران و به تبع آن کاهش سرمایة خانوادة مهاجر؛ مهاجرین افغانستانی بهدلیل عدم امکان سرمایهگذاری و سپردهگذاری، تمایل به رهن و پول پیش دارند، تا از این طریق سرمایة خود را حفظ کنند.[۳۷] کاهش پول ایران موجب کاهش شدید ارزش سرمایة مهاجرین شده است.
عدم حمایت دولت؛ علیرغم اثرپذیری مهاجرین از نرخ ارز و افزایش اجارهبها، دولت ایران به مهاجرین وام اجارة مسکن نمیدهد.[۳۸]
پرجمعیتبودن خانوادة مهاجر افغانستانی و بیرغبتی صاحبخانهها.[۳۹]
افزایش اجارهبها در حاشیة شهرها؛ افزایش جمعیت مهاجرین افغانستانی موجب افزایش تقاضای مسکن و در نتیجه افزایش اجارهبها در حاشیة شهرها شده است.[۴۰]
2. بهداشت و درمان
بخشی قابل توجهی از مخارج خانوادۀ مهاجر افغانستانی را هزینههای بهداشت و درمان تشکیل میدهد. مهمترین عوامل این هزینهها عبارتند از:
نداشتن بیمه درمانی؛ بهجز اقشار آسیبپذیر مهاجرین (حدود 157 هزار نفر)،[۴۱] سایر افراد باید هزینۀ بیمه را پرداخت کنند. از اینرو، اکثریت مهاجرین افغانستانی علیرغم اقامت قانونی و اشتغال، فاقد بیمه درمانی هستند.[۴۲]
ضعف آگاهی از روند امور پزشکی و بهداشتی؛ با توجه به اینکه اکثریت نسل اول مهاجرین افغانستانی از روستاها سفر کردهاند، آگاهیاندکی از روند امور پزشکی دارند.[۴۳]
تمدید مدارک هویتی بخشی از هزینۀ خانواده مهاجر را تشکیل میدهد. این مدارک به سه دسته کارت آمایش، گذرنامههای خانواری و کارت کار تقسیم میشود:
الف)کارت آمایش
کارت آمایش نخستین و مهمترین مدرک مهاجرین افغانستانی است که هر ساله تمدید و تا کنون 17 بار صادر شده است. بر مبنای آخرین نوبت تمدید (۱۴۰۳ش)، جمع هزینههای آن برای یک نفر با شمول خدمات شهری، مبلغ خزانه، هزینۀ رصد و هزینۀ چاپ کارت آمایش، مبلغ ۷۰۰ هزار تومان است.[۴۵]
ب) گذرنامههای خانواری
گذرنامههای خانواری دومین نوع مدرک مهاجرین افغانستانی است که برای ساماندهی مهاجرین افغانستانی صادر شده است. تمدید این نوع مدرک به دو بخش تقسیم میشود:
تمدید اعتبار گذرنامه (که توسط سفارت یا کنسولسگری افغانستان انجام میشود)؛
تمدید روادید (که توسط پلیس نیروی انتظامی و دفتر کفالت صورت میگیرد)؛
برمبنای آخرین نوبت تمدید (۱۴۰۴ش) هزینههای آن عبارتند از:
تمدید یکسالۀ پاسپورت برای هر نفر در 140۴ش: ۲۰ دلار؛[۴۶]
تمدید سه سال و سه ماه روادید برای هر جلد گذرنامه: 1،180،000 تومان؛
کارت کارگری یا شناسۀ اشتغال، عبارت است از مجوز و پروانۀ کار برای اتباع خارجی. استخدام افراد فاقد این کارت جریمه در پی خواهد داشت.[۴۹] هزینۀ صدور این کارت که از سوی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعیین میشود، در سال ۱۴۰۳ش مبلغ ۹۳۰ هزار تومان و تمدید آن ۸۳۰ هزار تومان است.[۵۰]
4. هزینۀ تحصیل فرزندان
باتوجه به پرجمعیتبودن خانوادههای مهاجر، علیرغم رایگانشدن تحصیل مدارس پس از فرمان رهبر جمهوری اسلامی ایران در 1393ش، بخش قابل توجهی از مخارج خانواده صرف هزینۀ تحصیل دانشآموزان و دانشجویان میشود. سنگینی این هزینه در مقاطع متوسطة دوم و دانشگاه و از دسترفتن درآمد فرزندان بالای 15 سال که بهنوعی کمک خرج خانواده محسوب میشوند، موجب شده که برخی از دانشآموزان و دانشجویان تحصیل را رها کنند.[۵۱]
5. مصارف روزمره
بخشی از مخارج خانواده مهاجرین افغانستانی صرف مخارج زندگی روزمره مانند خوراک، پوشاک، سفر، دید و بازدید و مراسمهای مذهبی و فرهنگی، عروسی و فاتحه، میشود. باتوجه به فقدان تحقیق میدانی، این بخش از هزینههای خانوادۀ مهاجر علیرغم پیوند عمیق آن با سبک زندگی، قابل بررسی نیست.[۵۲]
چالشهای اقتصاد مهاجرین افغانستانی در ایران
محدودیتهای اشتغال؛ محدودیت مشاغل موجب شده مهاجرین افغانستانی نتوانند بهصورت قانونی آزادانه مشغول به کار شوند.[۵۳] این چالش در نسل دوم و سوم مهاجر بهدلیل جامعهپذیری در فرهنگ ایرانی، بیشتر بروز یافته است.[۵۴]
آسیبپذیری و عدم امنیت شغلی؛ باتوجه به اینکه مهاجرین بهطور عموم در مشاغل غیراستخدامی و موقت مشغول بهکار هستند، در معرض آسیبپذیری و عدم امنیت شغلی بالایی قرار دارند.[۵۵]
اشتغال زنان مهاجر افغانستانی در ایران
بر اساس آمارهای غیر رسمی 36% از خانوادههای تازهوارد مهاجرین افغانستانی به جمهوری اسلامی ایران را زنان سرپرستی میکنند[۵۶] اما اجازۀ فعالیت اقتصادی رسمی مطابق قواعد کار جمهوری اسلام در بازارهای رسمی را ندارند.[۵۷] براساس مادۀ 121 قانون کار، زنان مهاجر حق اشتغال به کار را ندارند. این محدودیت برای نیمی از جمعیت مهاجر، بهویژه برای زنانی که سرپرست خانوادهاند، چالشهای جدی را ایجاد کرده است.[۵۸]
عوامل رویآوری زنان مهاجر به کار
عوامل شخصی و خانوادگی؛ طبق گزارشهای موجود تأمین نیازهای شخصی، فقر، بیکاری،[۵۹] درآمد پایین، اعتیاد، از دست دادن یا بازگرداندن اجباری مرد خانواده، از جمله عواملی است که زنان مهاجر افغانستانی را مجبور به پیدا کردن شغل میکند.[۶۰]
عوامل اجتماعی؛ دستمزد پایین، نبود نظارت بر وضعیت کاری، نبود خدمات رفاهی از جمله بیمه و مزایای شغلی، انعطاف زنان در برابر شرایط کارفرمایان و نگاه فرودستانه به زنان در جامعه، از جمله عواملی است که تقاضا برای کار زنان مهاجر را در جامعۀ میزبان بیشتر میکند.[۶۱]
حوزههای اشتغال زنان مهاجر افغانستانی
تحقیقات نشان میدهد که زنان مهاجر افغانستانی بهدلیل نداشتن جواز کار، در مشاغل غیر رسمی چون نظافت منزل، دستفروشی، خیاطی، بافندگی، پاککردن میوه و سبزیجات و بستهبندی آنها، کورههای آجرپزی، کشاورزی، باغداری و کارهای مزدی خانگی چون سنگتراشی، گلدوزی، کیفدوزی، کناردوزی چادر، پستهشکنی، پاککردن حبوبات، مونتاژ و بستهبندی بعضی اقلام برقی، جعبههای تزئینی، عروسک، بند کیف، بند کردن کفش، دکمهزدن و بستهبندی مواد غذایی، فعالیت کنند.[۶۲]
تعداد اندکی از زنان تحصیلکردۀ مهاجر در نهادهای حوزۀ مهاجرت، کودکان و زنان آسیبپذیر، پژوهشگری، معلمی و گاهی مدیریت آن مراکز، فعالیتهای هنری، درمانگاهها و مطبهای خصوصی و نهادهای خیریه مشغول هستند.[۶۳]
ویژگیهای مشاغل زنان مهاجر افغانستانی
شغلهایی که زنان مهاجر افغانستانی بهدست میآورند، بهطور معمول با توافق شفاهی کارگر و کارفرما آغاز میشود و دارای بیمه، بازنشستگی، دورۀ آموزشی و سقف زمانی معین نیست. در این دسته از مشاغل، افراد کمتوان خانواده نیز مشارکت میکنند و ارتباط با کارفرما، در این مشاغل، تعریف نشده است.[۶۴]
بسیاری از این مشاغل نیز فصلی هستند.[۶۵] زنان مهاجر، چنین مشاغلی را از طریق واسطهها، نهادهای خیریه، آگهیها،[۶۶] سرکارگرها (کارهای کشاورزی و باغداری)[۶۷] و یا دوستان شاغل در آن کار[۶۸] پیدا میکنند.
نقش دلالی در اشتغال زنان
واسطهها؛ بیشتر در کارهای خانگی نقش دارند. واسطهها ممکن است ایرانی باشد یا افغانستانیهایی که ارتباط با جامعۀ میزبان برقرار کرده و کار را به مقیاس کلان از کارفرما با قیمت بالاتر میگیرند و با قیمت کمتر به زنان میسپارند.[۶۹]
سرکارگر؛ در کارهای کشاورزی و باغداری، شخصی که سابقه آشنایی بیشتری با کارفرما دارد، عنوان سرکارگر را میگیرد. کارفرما تعداد نیرو را مشخص میکند و سرکارگر در مقابل امتیازی به نام پولچایی، نیرو را تهیه میکند و روزانه سرپرستی آنان را بر عهده دارد و دستمزد را از کارفرما گرفته میان کارگران تقسیم میکند. [۷۰]
شرایط شغلی زنان مهاجر افغانستانی
در کارهای کشاورزی و باغداری دستمزد بهصورت روزانه پرداخت میشود. در گزارشهای مربوط به سال 1400ش، دستمزد روزانه کارگران زن برای 10 ساعت فعالیت، مبلغ 120 هزار تومان همراه با دو وعده غذا (صبحانه و نهار) اعلام شده است.
گاهی همین مبلغ برای 8 ساعت کار همراه با یک وعده صبحانه پرداخت شده است. در پایان روز مقداری از محصول نیز به کارگران داده میشود.[۷۱] دستمزد کارهای خانگی بر اساس واحد کالا و بدون هزینۀ غذا محاسبه میشود و زمان کاری مشخصی ندارد.
ساعت کاری برخی فعالیتها مانند خیاطی بیرون از منزل، 12 ساعت بدون هزینۀ غذا و رفت و برگشت است.[۷۲] تهیه ابزار کار بهطور معمول بر عهدۀ کارفرما است، اما در کارهای کشاورزی و باغداری در برخی موارد کارفرما آن را تهیه نمیکند.[۷۳]
فرصتهای اشتغال زنان مهاجر
اشتغال زنان مهاجر افغانستان، تامین نیازهای مالی خانوادههای بدون سرپرست مرد، سربار نبودن بر دیگر اعضای خانواده، کاهش فقر، کمک در اقتصاد خانواده، تأمین هزینههای زندگی و در مواردی کاهش خشونتهای خانوادگی ناشی از فقر و مشکلات مالی را بهدنبال داشته است.[۷۴]
چالشهای اشتغال زنان مهاجر
حضور غیرقانونی تعدای از زنان در ایران، نداشتن مجوز کار در کارهای مجاز و نیازمند به مجوز و عدم دسترسی به بازار رسمی کار جمهوری اسلامی ایران، احساس حقارت در مواجهه با ایرانیان، اعمال تبعیض از سوی برخی کارفرمایان، کارمزد اندک، ناپایداری شغل، کمبود خدمات رفاهی در مقایسه با جامعه ایران، دسترسی نداشتن به خدمات اجتماعی،[۷۵] ناآگاهی از حقوق و امتیازات مرتبط با کار در بازار کار رسمی جمهوری اسلامی ایران، خشونتهای جنسی در محیط کاری بهواسطۀ کارفرما یا همکاران مرد، رقابت بر سر تصاحب کار و دریافت نکردن دستمزد به بهانههای مختلف، رو به رو هستند.
به وجودآمدن مشکلات خانوادگی از یکسو و رعایتنشدن حقوق کارگر از سوی دیگر چالشی است که از در آمیختگی نامناسب محیط کار و خانه ایجاد شده است. این درهمآمیزی سبب شده است که این زنان از حق مرخصی و تعطیلی برخوردار نباشند و بهنحوی همواره در استخدام کارفرما است که محیط خانه و خانواده را به کارگاه تبدیل مینماید. این امر سلامت روانی، روابط خانوادگی و نقش زنانگی را در داخل نظام خانواده مختل کرده است.[۷۶]
کار کودکان مهاجر افغانستانی در ایران
طبق آمار سازمان بهزیستی ایران 83% کودکان کار در ایران اتباع خارجی هستند که اکثریت آن را کودکان مهاجر افغانستانی تشکیل میدهند که 60% آنها بدون اسناد اقامتی هستند.[۷۷] در بعضی شهرها کودکان مهاجر افغانستانی 80% را تشکیل میدهند.[۷۸]
از نظر محققان، جنگ، ناامنی، فقر، فروپاشی خانواده،[۷۹] از دستدادن سرپرست خانوده، اعتیاد، بیکاری، محکومیت به حبس آنها، پایین بودن سطح سواد، فقر فرهنگی، دید مثبت نسبت به کار کودک در جامعۀ افغانستان، نبود اسناد اقامتی، عدم دسترسی به آموزش،[۸۰] اقتصاد غیر رسمی، مهاجرت [۸۱] و نابرابری اجتماعی، عوامل کار کودکان مهاجر افغانستانی است.[۸۲]
آموزش و تحصیلات عالی مهاجران افغانستانی در ایران
الف) آموزش مهاجران افغانستانی در ایرن
۱. دورۀ اول: دهۀ ۶۰ (آغاز مهاجرت و آموزش بدون محدودیت)
در حوزۀ آموزش، در دهۀ شصت فرزندان مهاجر در مدارس دولتی بدون محدودیت درس میخواندند و بزرگسالان در مراکز نهضت سوادآموزی مشغول شدند.[۸۳]
۲. آمار و تغییر سیاستها در دهۀ ۷۰ش
طبق آمارها در سال تحصیلی 1370-1371ش تعداد دانشآموزان مهاجر افغانستان در مدارس ایران، 121 هزار نفر بود.[۸۴] با افزایش مهاجرین و تغییر سیاستها، به تدریج مشکلاتی در عرصه آموزش به وجود آمد.[۸۵]
۳. تشدید محدودیتها در دهۀ ۸۰ش
در دهه هفتاد با اتخاذ سیاست برگشت مهاجرین، محدودیتهایی وضع شد و در 1382ش شورای وزیران تصویب کرد که کودکان مهاجرین قانونی فقط با پرداخت شهریه حق تحصیل در مدارس دولتی را داشته باشند. در این دوره تعداد دانشآموزان افغانستانی به 84 هزار نفر کاهش یافت و تحصیل در دورۀ پیشدانشگاهی برای آنها ممنوع شد.[۸۶] بعد از سال 1385 و تغییر سیاست ایران در قبال مهاجرین با سابقۀ حضور طولانی، روند ثبتنام دانشآموزان مهاجر در مدارس ایران همواره افزایشی بود.
۴. تحول اساسی پس از فرمان رهبری در سال ۱۳۹۳ش
پس از فرمان آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران در 1393ش تحول اساسی ایجاد شد؛ تحصیل دانشآموزان افغانستانی در مدارس دولتی رایگان شد و حتی فرزندان اتباع بدون مدرک اقامتی نیز اجازۀ تحصیل یافتند. تعداد این دانشآموزان از ۳۶۱ هزار نفر در 93-94 به ۳۸۶ هزار نفر در سال 94-95 افزایش یافت. بررسیها نشان میدهد این فرمان برای دو سال راهگشا بود و پس از آن موانع جدیدی سر برآورد.[۸۷]
با این وجود، روند ورود دانشآموزان اتباع به مدارس حالت افزایشی داشت. در ۱۳۷۵ش تنها ۴۹ درصد از کودکان مهاجر زیر ۱۸ سال مشغول به تحصیل بودند، در حالیکه این نسبت در سال ۱۳۹۵ به حدود ۶۹درصد رسید. طبق اعلام مسئولان، این نسبت در سال 97-98 به ۸۰درصد و رقم کلی دانشآموزان اتباع در سال 98-99ش به 503 هزار نفر رسید.[۸۸]
۵. دورۀ جدید پس از قدرتگیری طالبان در ۱۴۰۰ش
بعد از قدرتگیری طالبان در 1400 و ورود موج جدید مهاجران، آموزش کودکان تازهوارد با چالشهای فراوانی رو به رو شد.[۸۹] معاون آموزش مرکز امور بینالملل در اردیبهشت 1401ش کل دانشآموزان غیر ایرانی را ۵۲۷ هزار نفر اعلام کرد که اکثراً افغانستانی بودند. همین مرکز در اسفند همان سال اعلام کرد که در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰، ۵۵۶ هزار نفر و در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱، ۶۷۰ هزار نفر دانشآموز اتباع افغانستانی در ایران تحصیل کردهاند.[۹۰]
۶. ممنوعیت ثبت نام دانش آموزان اتباع با برگه سرشماری
طبق اطلاعیۀ ادارۀ اتباع ثبتنام دانشآموزان اتباع خارجی در سال تحصیلی ۱۴۰۴-۱۴۰۵ش با مدارک ذیل امکان پذیر است:
گذرنامۀ دارای پروانه اقامت؛
گذرنامه با روادید خانواری الکترونیکی؛
دفترچه اقامت (عادی، ویژه یا پناهندگی)؛
بر اساس سیاست جدید دولت ایران، مدارک دانشآموزان دارای برگه سرشماری و گذرنامۀ غیرالکترونیک (خانواری دستی) فاقد اعتبار خواهند بود.
علاوهبر این، ثبتنام تمامی اتباع خارجی دارای اقامت معتبر تنها با ارائۀ معرفینامه صادرشده از سوی مرکز امور اتباع و مهاجرین خارجی امکانپذیر است.[۹۱]
هزینۀ آموزش مهاجران افغانستانی در ایران
تا قبل از فرمان رهبر انقلاب اسلامی ایران، دانشآموزان مهاجر مکلف به پرداخت هزینههای مدارس بودند، اما بعد از فرمان، دریافت شهریه از مهاجرین ممنوع شد.[۹۲] بعد از آن، حدود 10% هزینه را کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل و مابقی را دولت جمهوری اسلامی ایران متقبل میشود.[۹۳]
جمهوری اسلامی ایران بیش از ۹۶درصد هزینههای تحصیل دانشآموزان افغانستانی را تامین میکند. در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۴۰۱ش، بیش از ۶ میلیون دلار کمکهای بینالمللی و ۲۳۷ میلیون دلار از بودجه داخلی و در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۲ش، ۱۷ میلیون دلار کمک بینالمللی و ۳۳۵ میلیون دلار بودجه کشور برای آموزش اتباع افغانستانی صرف شده است. مجموع کمک سازمانهای بینالمللی برای تحصیل اتباع افغانستانی در ایران کمتر از ۳.۹ درصد از هزینه کل است.
در ۱۴۰۱ش دانشآموزن افغانستانی در ۶ هزار مدرسه در حال تحصیل بودند که تنها ۱۱۱ مدرسه با مشارکت سازمانهای بینالمللی تأسیس شده است. [۹۴]
فرصتهای تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی در ایران
طبق آمار ارائه شدۀ رسانهها در ۱۴۰۲ش، 95% از ظرفیت حدود 18 هزار کلاس دورۀ ابتدائی مختص کودکان مهاجرین در ایران، توسط کودکان مهاجر افغانستانی پر شده است که زمینهساز افزایش نرخ سواد در جامعۀ افغانستان و تربیت نیروی متخصص در آینده است.[۹۵]
پس از تحولات اخیر در افغانستان و ایجاد محدودیت در آموزش دختران، برخی گزارشها حکایت دارد که آمار دانشآموزان مهاجر افغانستان در مدارس جمهوری اسلامی ایران به 800 هزار تا یک میلیون نفر رسیده است که یک نوید برای جامعۀ بازمانده از تحصیل افغانستان بهشمار میرفت.[۹۶]
چالشهای آموزش کودکان مهاجر افغانستانی در ایران
1. چالشهای قانونی و اجرایی
بهنظر کارشناسان، نبود رویۀ مشخص در آموزش کودکان فاقد مدرک و برخوردهای موردی متأثر از انگیزههای سیاسی، چالش اصلی آموزش کودکان مهاجر افغانستانی بوده است؛[۹۷] بسیاری از قوانین و آئیننامههای موجود، بهصورت سلیقهای تفسیر و اجرا میشود.[۹۸] تحصیل دانشآموزان خارجی در برخی رشتهها، منع قانونی دارد؛[۹۹] گاهی قوانین مهاجرت سبب ابهام و سردرگمی سیستم آموزشی شده است.[۱۰۰] گوناگونی مدارک اقامتی، سبب بازماندن تعداد زیادی از کودکان مهاجر از آموزش بوده[۱۰۱] و کمبود ظرفیت در برخی مناطق، حتی کودکان دارای مدارک اقامتی را سرگردان ساخته است.[۱۰۲]
2. چالشهای فرهنگی
کارشناسان معتقدند که افراد زیادی در سطوح بالای تصمیمگیری کشور ایران، خواهان جداسازی کودکان مهاجر افغانستانی از کودکان ایرانی در مدارس هستند؛
مواد آموزشی که فرهنگ همزیستی میان کودکان ایران و مهاجر را تقویت کند وجود ندارد؛
عدم بازآموزی کادرهای علمی و اجرایی مدارس؛
در فرهنگ بعضی از گروههای قومی مهاجر، به آموزش دختران اهمیت داده نمیشود؛[۱۰۳]
دغدغههای مذهبی؛ برخی از خانوادههای سنیمذهب مهاجر تمایلی به تحصیل کودکان خود در مدارس ایران که مواد درسی آن مطابق مذهب شیعی است، ندارند؛[۱۰۴]
بحران هویتی؛ بحران هویتی باعث سردرگمی کودکان شده است؛ زیرا معلوم نیست مدرسه، کودک را برای کدام جامعه تربیت کرده و کودک برای مواجهه با کدام مشکلات آمادگی داشته باشد.[۱۰۵]
3. چالشهای اقتصادی
وضعیت اقتصادی ضعیف، برخی خانوادهها را مجبور میسازد که کودکان خود را بهسوی کسبوکار سوق دهند و آنها از آموزش باز میمانند؛
تنگدستی برخی خانوادههای دارای چند فرزند، توان ثبتنام کودکان و تأمین هزینۀ آموزش را از آنها میگیرد.[۱۰۶]
4. چالشهای اجتماعی
حاشیهنشینی مهاجرین، محدودیت اشتغال در ایران، ناپایداری حضور آنان در ایران، فقدان همبستگی میان نهادهای آموزش و دیگر نهادهای مربوط به مهاجرین، ناامیدی مهاجرین از کشور خود و احساس تبعیض، از جمله چالشهای اجتماعی فراراه آموزش کودکان مهاجر افغانستانی در ایران است.[۱۰۷]
پیامدهای آموزش کودکان مهاجر افغانستانی در ایران
از نظر کارشناسان، آموزش کودکان مهاجر افغانستان در ایران پیامدهایی چون کاهش فقر، فراهمسازی زمینۀ صلح و مفاهمه[۱۰۸] رشد نسل جدید تحصیلکردۀ مهاجرین، تأثیر مثبت بر امنیت ملی ایران، اثرپذیری فرهنگی، کاهش پدیدۀ کودکان کار و پیامدهای آن و ارائه تصویر مناسب از جمهوری اسلامی ایران در سطح بینالملل را به دنبال دارد.
با توجه به حضور پرتعداد مهاجران قانونی و غیر قانونی افغانستانی در ایران و تداوم مهاجرت به ایران، منع کودکان مهاجر از تحصیل موجب شکلگیری نسلی کمسواد و کممهارت و سرخورده از جامعه ایران خواهد شد.[۱۰۹] از اینرو، برخی کارشناسان بهمنظور کاهش چالشهای آموزش کودکان مهاجر، با تأکید بر اجرای کامل فرمان رهبر جمهوری اسلامی ایران، خواهان بازآموزی مدیران و آموزگاران مدارس پذیرندۀ کودکان مهاجر بهمنظور استانداردسازی، تدارکات تشکیل کمیتۀ بررسی روند آموزش کودکان مهاجر، فعالسازی ظرفیتهای فعالان افغانستان چون مدارس خودگردان، عدم جداسازی اجباری و توسعه آموزش مجازی برای کودکان مهاجر بازمانده از آموزش هستند.[۱۱۰]
مدارس خودگردان مهاجران افغانستانی در ایران
مدارس خودگردان به مدارس غیر رسمیِ اطلاق میشود که توسط جمعی از تحصیلکردگان و نهادهای مدنی داوطلب مهاجران افغانستانی، راهاندازی شد تا هر دانشآموزی که امکان تحصیل در مدارس دولتی را ندارد، از حق تحصیل محروم نشود.[۱۱۱] این مدارس بدون حمایت ارگانهای دولتی، با دریافت هزینههای اندک و یا بهصورت خیریه و با مدیریت افراد غالبا غیرحرفهای اداره میشوند.[۱۱۲]
تاریخچه مدارس خودگران مهاجران افغانستانی در ایران
آغاز فعاليت مدارس خودگردان به سالهاي 1361ش تا 1362ش، بر ميگردد.[۱۱۳] با شروع جنگهای داخلی در افغانستان، مهاجران بسیاری به سمت ایران روانه شدند؛ اما فرزندان مهاجرین نمیتوانستند در مدارس دولتی مشغول بهتحصیل شوند. برای حل این مسأله، خانوادههای آنها ابتدا به احزاب جهادی که بهدلیل حضور نیروهای شوروی اجازۀ فعالیت قانونی داشتند، مراجعه کردند. اکثر احزاب اعم از شیعه و سنی کلاسهای آموزشی را برای آموزش کودکان و نوجوانان بازمانده از تحصیل دایر کردند. پس از غیرقانونی شدن فعالیت احزاب، امید و توجه مهاجرین افغان به سوی روحانیان و ریشسفیدان دوخته شد. و آنها بهدلیل اعتبار اجتماعی، با حمایت تعدادی از مردم و افراد دارای تجربه، مدارسی را تأسیس کردند که بعدها «مدارس خودگردان» نام گرفت.[۱۱۴]
ترکیب جمعیتی مهاجران افغانستانی در ایران
جمعیت این مدارس را تمامی افراد بازمانده از تحصیل بدون توجه به ملیت و قومیت، تشکیل میدهند؛ اما بهصورت مشخص شامل افراد ذیل است:
افراد مهاجر قانونی ساکن در غیر استان محل صدور مدرک اقامتی؛
افرادی که سن آنها با مقطع تحصیلی مربوطه سازگار نیست؛
افراد بازمانده از تحصیل بهدلیل تکمیل ظرفیت مدارس دولتی؛
افراد تازه مهاجرشدۀ بدون مدرک اقامتی؛
افراد ساکن در مناطق حاشیهنشین با تراکم جمعیتی بالا؛[۱۱۵]
فرززندان مادرایرانی که مدرک هویتی معتبر ندارند.[۱۱۷]
تعداد مدارس خودگردان
آمار دقیقی از تعداد مدارس خودگردان بهدلیل غیرقانونی شناختهشدن آنها، وجود ندارد. اما در دهههای 70 و 80ش، بهدلیل سیاست بازگشت آوارگان، شمار این مدارس به حدود 400 باب رسید. این آمار مربوط به مدارس ثبتشده در دفتر نمایندگی وزارت معارف افغانستان در سفارت افغانستان است؛ گفته شده است که بیش از 100 باب مدرسۀ دیگر بدون ثبت نام فعالیت دارد. پس از دستور رهبر انقلاب اسلامی ایران، این آمار بسیار کاهشیافته و برخی از این مدارس قانونی شدهاند.[۱۱۸]
عوامل شکلگیری مدارس خودگردان
سیاستهای مهاجرتی: پس از سیاست درهای باز در دهۀ 1360ش، در دهۀ 1370ش، طرح «بازگشت آوارگان افغانستانی به موطن» مطرح شد و به دنبال آن یارانۀ آموزش برای مهاجرین را قطع کردند[۱۱۹] و دردهه 1380ش نیز به شدت دنبال شد.[۱۲۰]
قوانین کارت اقامتی و شرایط کاری برخی مهاجرین: قوانین کارت اقامتی تنها اجازۀ اقامت قانونی در همان استان صدور را میدهد، لذا مهاجرین ساکن در کورهپزیها و مرغداری[۱۲۱] و همچنین افرادی که بهقصد کار در استان دیگر، به خصوص تهران، میروند، امکان ثبتنام در مدارس دولتی ندارند.[۱۲۲]
کمبود ظرفیت پذیرش مدارس در مناطق مهاجرنشین: با توجه به سکونت مهاجرین در حاشیۀ کلانشهرها، ظرفیت مدارس این مناطق بهدلیل تراکم جمعیت، در نخستین روزهای ثبتنام تکمیل میشود.[۱۲۳]
عدم توان پرداخت هزینۀ تحصیلی به مدارس دولتی: پس از قطع یارانۀ تحصیل در سال 1371ش، و مصوبۀ دولت در سال 1382ش، بسیاری از خانوادهها، توان پرداخت هزینۀ تحصیلی را نداشتند.[۱۲۴]
شیعههراسی برخی مهاجرین اهل سنت: برخی از مهاجرین بهدلیل تعلقات مذهبی و تفکرات قبیلهای و ترس از تأثیرپذیری از اعتقادات شیعی از ثبتنام فرزندان خود در مدارس رسمی جلوگیری میکردند.[۱۲۵] این ممانعت در مورد تحصیل دختران بیشتر وجود داشت.[۱۲۶]
موانع و چالشهای مدارس خودگردان
خلاء قانونی: این مدارس بهدلیل عدم پیشینه در تاریخ آموزش و پرورش ایران، هیچگونه جایگاه قانونی نداشت.[۱۲۷]
محدودیتهای منابع: مشکلاتی چون کمبود فضا، کتابهای درسی و میز و صندلی، همواره فعالیت این مدارس را با سختی مواجه کرده است.[۱۲۸]
معلمان و مدیران غیرحرفهای: گردانندگان این مدارس هیچکدام تجربۀ آموزشی-تربیتی نداشتند و تنها با اتکاء به دانش مدرسه یا حوزه علمیه وارد این عرصه شده بودند.[۱۲۹]
فرصتها و زمینههای تداوم
تقاضای شدید مردم
بر خلاف نسل گذشتۀ افغانستانی که بهدلیل فرار از تحصیل اجباری همگانی به خصوص دختران، در دورۀ اشغال روسها، افغانستان را به قصد ایران و پاکستان ترک کردند؛[۱۳۰] اما پس از حضور در ایران، به ضرورت آموزش پی برده[۱۳۱] و دریافتند که آموزش تعهد دینی آنها است.[۱۳۲]
دغدغه افراد فرهنگی
بسیاری از مدیران و معلمان این مدارس تنها بهدلیل روحیۀ ایثارگرایانهای که داشتند، از پس تحمل موانع و مشکلات آن برآمدند.[۱۳۳]
همکاری مردم ایران
علیرغم شکایت برخی از همسایهها، بهطور کلی، روحیۀ ایثار و مهماننوازی مردم ایران موجب شده که سختیها و مشکلات همسایگی این مدراس را تحمل کنند.[۱۳۴]
کارکردهای مدارس خودگران
ایجاد فرصتی برای هماندیشی در مورد آموزش بهتر و ارتقاء ابزارهای آن؛ این مدارس به مثابۀ مرکزی برای افراد فرهنگی دغدغهمند بوده تا با یکدیگر، گروهها، انجمنها و سازمانهایی را برای تألیف و چاپ کتب درسی، مجله و گروههای ورزشی و هنری برای آموزش بهتر کودکان ایجاد کنند.[۱۳۵]
ایجاد زمینۀ هویت فراقومی؛ بسیاری از کودکان و نوجوانان، از طریق این مدارس با زبان، لهجهها و آداب و رسوم یکدیگر آشنا شدند و تا حدودی زمینۀ کاهش تعصبات و احساس تعلق فراقومی و ملی فراهم شد.[۱۳۶]
ایجاد دیدگاه عدالتجویانه در دانشآموزان؛ بسیاری از این جوانان بهجای «تلافیجویی» و تبعیض، رویۀ عدالتجویی را هم نسبت به اقوام افغانستان و هم نسبت به جامعۀ میزبان (ایرانی) در پیش گرفتهاند.[۱۳۷]
جامعهپذیری و کاهش آسیبهای اجتماعی؛ مدارس خودگردان نقش اساسی در جامعهپذیری افراد از طریق تدریس کتب درسی مدارس دولتی ایران، داشته است.[۱۳۸]
تقویت حضور زنان افغانستانی در عرصۀ اجتماع؛ باوجود فرهنگ قبیلهای و مردسالار، این مدارس فرصت چشمگیری را برای حضور زنان و دختران در سطح مدیریت و معلمی فراهم آورده است.[۱۳۹]
در کنار کارکردهای مثبت، این مدارس برخی از کارکردهای منفی نیز داشته است. از جمله آموزش ضعیف و کممایه، تقویت حس ناسیونالیستی افغانستانی (به جای تقویت هویت اسلامی که میتوانست برای جامعه میزبان مفید باشد، به هویت ناسیونالیستی سوق یافتند)[۱۴۰] از دسترفتن فرصت اثرگذاری فرهنگی بر کودکان و نوجوانان افغانستانی،[۱۴۱] کماعتنایی نسبت به سرنوشت جامعۀ میزبان.[۱۴۲]
وضعیت فعلی مدارس خودگردان
علیرغم دستور رهبر انقلاب اسلامی راجع به تحصیل کودکان مهاجر افغانستانی و کاهش قابل توجه مدارس خودگردان، بهدلایل متعددی نظیر اقامت در شهر غیر محل صدور کارت اقامت، تراکم جمعیت، تفاوت زبان برخی از مهاجرین (پشتو زبان)، و مهمتر از همه سلطۀ مجدد طالبان، موجب بحران چندبارۀ افغانستان و موج مهاجرتی جدید، مدارس خودگردان همچنان یکی از ضرورتهای آموزش کودکان مهاجر بهشمار میروند.[۱۴۳] این مدارس از منظر کارشناسان، میتوانند بهعنوان کمکیار مدارس دولتی عمل کرده و تا فراهم شدن شرایط ثبتنام، مانع محرومیت کودکان جامانده از تحصیل گردند.[۱۴۴]
ب) تحصیلات عالی مهاجران افغانستانی
تحصیلات عالی مهاجرین افغانستانی همانند اقامت قانونی، اشتغال و آموزش در مدارس، تابع سیاستهای کلی سهگانة سیاست درهایباز (1358ش تا 1370ش)، سیاست بازگشت (1370ش تا 1385ش) و سیاست سازماندهی (1386ش به بعد)[۱۴۵] بوده است. آغاز ورود فرزندان مهاجرین افغانستانی به دانشگاههای ایران به دهة 1370ش برمیگردد. در این دهه در دانشگاهها قوانینی ویژة دانشجویان مهاجر افغانستانی وجود نداشت.[۱۴۶] اما با افزایش متقاضیان در دهة 1380ش، تلاش شد شرایط و ضوابطی برای امور کنسولی، مناطق مجاز به تحصیل، شرط حداقل معدل، رشتههای مجاز به انتخاب و هزینة تحصیل، تدوین شود. این شرایط تا سال 1391ش هر ساله تغییر میکرد، برای مثال در 1387ش شرکت برای اتباع افغانستانی و عراقی ممنوع شد. اما از سال 1392ش به بعد در قالب «شیوهنامة ثبتنام دانشجویان غیرایرانی» شکل مدونی بهخود گرفت.[۱۴۷]
شیوهنامۀ ثبتنام
مهمترین بندهای این شیوهنامه عبارتاند از:
پرداخت 80درصد شهریه شبانه برای پذیرفتهشدگان روزانه؛
تحویل کارت اقامت و تبدیل آن به پاسپورت و گرفتن ویزای تحصیلی؛
در نتیجة برخی از این شرایط، نظیر الزام دانشجویان مهاجر مبنی بر پرداخت شهریۀ دلاری (دلار با نرخ آزاد) بهدلیل احتساب آنها بهعنوان دانشجویان بینالمللی، افزایش نرخ دلار، وضعیت تحصیل این دانشجویان بسیار دشوار شد.[۱۴۹] بههمین دلیل در سالهای بعدی برخی از این بندها، مانند شهریۀ دلاری[۱۵۰] برای مهاجرین، الزام به خروج و گرفتن ویزا از افغانستان برداشته شده است.[۱۵۱]
شیوههای پذیرش مهاجرین در دانشگاه
متقاضیان تحصیل در دانشگاههای ایران از سه طریق میتوانند پذیرش بگیرند:
بورس تحصیلی؛
شرکت در کنکور سراسری و پذیرش بهصورت روزانه با پرداخت 80درصد شهریۀ دورههای شبانه و یا پیام نور، دانشگاه آزاد و غیر انتفاعی (شهریه مساوی با دانشجویان ایرانی)؛
بهعنوان دانشجوی بینالمللی و پرداخت شهریۀ دلاری.[۱۵۲]
آمار دانشجویان مهاجران افغانستانی در ایران
براساس تحقیق انجام شده، آمار بازة زمانی شش ساله از 1395ش تا 1400ش نشان میدهد که سالانه حدود ده هزار متقاضی مهاجر در آزمونها شرکت میکنند که از این تعداد حدود 3500 نفر موفق به کسب نمره قبولی میشوند.
از میان این افراد 800 نفر در دورههای روزانه پذیرفته میشوند. شهرهای تهران، مشهد، اصفهان و سمنان بیشترین پذیرش را دارند. بر اساس این تحقیق، حدود 85% این افراد را مهاجرین افغانستانی تشکیل میدهند؛[۱۵۳] اما از سال 1401ش، تعداد دانشجویان عراقی، پیشی گرفته است.[۱۵۴]
فرصتهای تحصیلی مهاجران افغانستانی
امکان تحصیل در تمامی مقاطع تحصیلات تکمیلی: به جز رشتههای ممنوعه، در سایر رشتههای دانشگاهی، امکان تحصیل برای مهاجران افغانستانی در تمامی مقاطع تحصیلات تکمیلی وجود دارد.[۱۵۵]
پرداخت شهریه ریالی: از سال 1401ش پرداخت شهریه برای دانشجویان مهاجر افغانستانی با ریال محاسبه میشود.[۱۵۶]
امکان جذب فارغالتحصیلان پزشکی: از میان دانشآموختگان رشتههای دانشگاهی، تقریبا تمامی فارغالتحصیلان رشتههای پزشکی، پیراپزشکی، مامایی و اندکی در رشتههای مهندسی و معدن بهدلیل نیاز جامعة ایران، امکان اشتغال محدود دارند؛ اما فارغالتحصیلان رشتههای علومانسانی زمینة اشتغال ندارند.[۱۵۷]
همسانی فرهنگی، زبانی و سهولت دسترسی به خانواده: برای دانشجویان مهاجر افغانستانی، همسانی فرهنگی، زبانی، مذهبی[۱۵۸] و سهولت دسترسی به خانواده، از مزیتهای نسبی تحصیل در نظام آموزش عالی ایران بهشمار میآید.[۱۵۹]
دستآوردهای دانشجویان مهاجر افغانستانی در ایران
اختراعها: وجود زمینههای تحصیلی در دانشگاهها موجب شده است که دانشجویان مهاجر افغانستانی اختراعات مهم و اثرگذاری که موجب ارتقاء جایگاه بینالمللی ایران و یا شکست تحریمها شدهاند، داشته باشند. این اختراعات عبارتند از: «دستگاه سنجش آلودگی هوا»، «شیشههای الکتروکرومیک»،[۱۶۰] «روش تشخیص عفونت قارچی ناخن در ظرف مدت 4 ساعتونیم»،[۱۶۱] «دستگاه تخلیص پیوسته سیال»، «دستگاه سانتریفیوژ چندمحوری»،[۱۶۲] «تولید و نصب سیستم ایمنی خودرو»،[۱۶۳] تولید «کیت تعیین جنسیت از روی خون مادر»، «کیت مولکولی تشخیص ناباروری مردان» و «کیت تشخیص شکنندگی DNA اسپرم».[۱۶۴]
موفقیتهای تحصیلی (رتبههای کنکور): دانشآموزان و دانشجویان مهاجر افغانستانی با شرکت در کنکور سراسری دانشگاههای ایرانی توانستهاند در رشتههای مختلفی چون روابط بینالملل، تاریخ، برنامهریزی منطقهای و آمایش سرزمین، مهندسی مواد و زمینشناسی رتبههای تکرقمی و دو رقمی بهدست بیاورند.[۱۶۵]
حضور دانشآموختگان ایران در افغانستان: پس از سقوط طالبان و رویکارآمدن حکومت جمهوری اسلامی افغانستان، بسیاری از فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران از رشتهها و مقاطع مختلف تحصیلی حضور گسترده و اثرگذار در عرصهها و سطوح مختلف افغانستان داشتند.[۱۶۶]
موفقیت در عرصه بینالملل: برخی از دانشجویان مهاجر توانستهاند در عرصة بینالمللی به موفقیت دست یابند. بهطور نمونه خانم شکردخت جعفری پس از اتمام کارشناسی در دانشگاه تهران و تبریز، توانست بورسیة از دانشگاه ساری (University Of Surrey) انگلستان به دستآورده و دو اختراع مهم در زمینة درمان سرطان به ثبت برساند.[۱۶۷]
محدودیتهای دانشجویان مهاجر افغانستانی در ایران
ناتوانی مالی: بسیاری از خانوادهها، بهدلیل ناتوانی مالی، دانشگاه را رها کرده یا از ابتدا سراغ آن نرفتهاند.[۱۶۸]
محدودیت انتخاب برخی رشتهها و شهرها: تحصیل در رشتههایی که تعهد استخدام داشته باشند و همین طور رشتههای متعدد دیگری نظیر فیزیک اتمی، فیزیک هستهای، مهندسی هواپیما، علوم نظامی، و همین طور انتخاب بسیاری از شهرها برای اتباع افغانستان ممنوع است.[۱۶۹]
محدودیت اشتغال: براساس دستورالعملها، اتباع افغانستانی تنها مجاز به اشتغال در مشاغل کارگری ساده هستند. لذا فارغالتحصیلان دانشگاهها (به استثنای رشتههای پزشکی) نمیتوانند در شرکتها یا بنگاههای خصوصی حتی بهصورت قراردادی مشغول به کار شوند.[۱۷۰]
الزام به تبدیل وضعیت اقامت: مهاجرین متقاضی در تحصیل دانشگاه، پس از کسب نمرة قبولی در کنکور، باید کارت اقامت خود را تبدیل به گذرنامة تحصیلی و پس از فراغت تبدیل به گذرنامة اقامتی کنند.[۱۷۱] همچنین پیش از 1401ش الزام به خروج از ایران وجود داشت.[۱۷۲]
چهارگزینه بدیل اشتغال: دانشجویان مهاجر افغانستانی پس از دانشآموختگی، چهار راه در پیش دارند: اشتغال غیررسمی در پروژههای دانشگاهی، برگشت به مشاغل کارگری، استفاده از مدرک تحصیلی برای مهاجرت مجدد و بازگشت به افغانستان برای کار.[۱۷۳]
سرخوردگی و نارضایتی: محدودیتهای اشتغال و نیز الزام به ترک ایران پس از دانشآموختگی که قبل از 1401ش وجود داشت، موجب شد که جوانان مهاجر افغانستانی هیچگونه آیندهای برای خود در ایران تصور نکنند. از آنجا که آنها امکان تغییر شرایط را نیز ندارند، این محدویتها موجب سرخوردگی و نارضایتی از جامعه ایران شده است.[۱۷۴]
تلاش برای مهاجرت مجدد به اروپا و استرالیا: نداشتن چشمانداز روشنی از اشتغال و آیندة قابل پیشبینی در ایران، موجب شده است که بسیاری از جوانان مهاجر فارغالتحصیل به دنبال فرصتهایی برای مهاجرت به اروپا و استرالیا باشند.[۱۷۵]
طلاق مهاجرین افغانستانی در ایران
طلاق مهاجرین افغانستانی در ایران، بهدلیل اشتراکات فرهنگی و دینی، بهطور کلی تابع قوانین حقوقی و شرعی جامعۀ میزبان است؛ اما داشتن یا نداشتن مدارک اقامتی و عرف و آداب و رسوم اجتماعی جامعۀ مهاجر نیز در روند دادرسی آن دخالت دارد. بههمین دلیل، این طلاق نیز با منحلکردن قانونی و شرعی ازدواج دائمی باشرایط خاص از جانب مرد یا نمایندۀ قانونی او[۱۷۶] و یا از جانب زن در صورت تکمیل شرایط،[۱۷۷] واقع میشود.[۱۷۸]
آمار طلاق در میان مهاجرین
بهدلیل نبود مرجع مشخص برای ثبت، آمار دقیق از طلاق مهاجرین افغانستانی مقیم جمهوری اسلامی ایران وجود ندارد؛ اما براساس گزارشها در سالهای اخیر آمار طلاق میان مهاجرین سیر صعودی داشته که هشتاد درصد آن مربوط به نسل دوم مهاجرین است که در عالم مهاجرت بزرگ شدهاند واز شرایط محیطی اثر پذیرفتهاند.[۱۷۹]
عوامل طلاق
عوامل سنتی پایداری کانون خانواده در جابهجایی به یک جامعۀ متفاوت، کارایی خود را از دست میدهد و تفاوت فرهنگی با جامعۀ میزبان و الگوبرداری از فرهنگ متفاوت، چالشهایی مانند طلاق را در پی دارد.[۱۸۰] عوامل دیگری چون خشونتهای خانوادگی، نداشتن درک متقابل، توقعات زیاد، رقابتهای ناسالم در جامعه، مصروفیت بیش از حد در فضای مجازی، رها شدن خانواده توسط مردان، تفاوت موقعیتهای علمی و اجتماعی، ناآگاهی زوجین از مهارتهای زندگی، تجددخواهی دختران جوان، بیکاری و مشکلات اقتصادی و اعتیاد به مواد مخدر نیز باعث میشود زن و شوهر مهاجر تصمیم به خاتمه دادن به زندگی مشترک بگیرند.[۱۸۱]
مرجع رسیدگی به امور طلاق مهاجرین
طلاق میانگروهی
الف) دادگاه خانواده؛ قانون گذار جمهوری اسلامی ایران به دادگاه اجازه داده است که به دعوای طلاق مهاجرین مطابق قانون کشور متبوع آنها با شرایط زیر رسیدگی کند:
قانون کشور متبوع مخالف اخلاق و نظم عمومی نباشد؛
زن و شوهر باید دعوای طلاق را با استناد به قانون کشور متبوع در دادگاه طرح کنند و قانون را به دادگاه ارائه کنند؛
در صورت مغایرت با اخلاق و نظم عمومی یا عدم ارائه قانون، دادگاه مطابق قانون جمهوری اسلامی ایران به دعوا رسیدگی میکند.[۱۸۲] در این حالت دادگاه مکلف است که رعایت حال افراد غیر شیعه را داشته باشد.[۱۸۳]
پرداخت هزینۀ رسیدگی دادگاه؛
بعد از صدور حکم طلاق، باید در وزارت کشور ثبت شود.[۱۸۴]
ب) روحانی؛ تعداد زیادی از مهاجرین بهویژه اهلسنت بر اساس ملاحظات مذهبی برای اجرای طلاق شرعی به افراد روحانی مراجعه میکنند؛
ج) دفاتر مراجع تقلید؛ تعداد زیادی از مهاجرین شیعه بهمنظور اجرای طلاق شرعی به دفاتر مراجع تقلید مراجعه میکنند. [۱۸۵]
د) سفارت و کنسولگریهای افغانستان؛ در هر سه حالت فوق، مهاجرین میتوانند برای ثبت و دریافت دفترچۀ طلاق به سفارت و کنسولگریهای افغانستان مراجعه کنند.[۱۸۶]
طلاق برونگروهی
در صورتی که زن افغانستانی با مرد ایرانی ازدواج کرده باشد در این صورت زن تبعۀ ایران محسوب میشود و طلاق آنها نیز مطابق قانون ایران است.[۱۸۷] همچنین اگر زن ایرانی از مرد افغانستانی طلاق بگیرد نیز قانون جمهوری اسلامی ایران بر آن حاکم است.[۱۸۸]
پیامدهای طلاق
الف) پیامدهای طلاق برای روجین؛ زن و شوهری که از هم جدا میشوند، برای مدت طولانی احساس تنهایی دارند بهخصوص زنی که در عالم مهاجرت سرپرستی فرزندان هم بهدوش او مانده باشد. احساس گناه، افسردگی، روآوری به مواد مخدر و افت اعتماد بهنفس از دیگر آسیبهای طلاق است. زن مهاجر با توجه به وضعیت اشتغال در جامعۀ میزبان و عدم استقلال مالی زنان در فرهنگ جامعۀ افغانستانی، با مشکل تأمین مخارج زندگی، مدرسه و مسکن مواجه میشود.[۱۸۹] دیدگاه منفی جامعه به زن مطلقه و مزاحمتها، مشکل شدن ازدواج مجدد برای زن و آسیب دیدن روابط اجتماعی، پیامدهای ویژۀ طلاق برای زنان مهاجر است.[۱۹۰]
ب) پیامدهای طلاق برای فرزندان؛ طلاق والدین، موجب احساس ناامنی، سرخوردگی و گوشهگیری، کمبود عاطفه و گرایش به دوستان ناباب، ارتکاب بزه، اعتیاد، افت تحصیلی و ترک آموزش فرزندان میشود؛ در خصوص جامعۀ مهاجران این پیامدها بهدلیل نداشتن حمایتهای سازمانی، تشدید میشود.[۱۹۱]
ج) پیامدهای طلاق برای جامعۀ میزبان؛ افزایش بزه بهویژه بزههای ضداخلاقی، معتادین بهمواد مخدر، بیماریهای روانی، کودکان کار و تکدیگری، پیامدهایی است که طلاق مهاجرین میتواند برای جامعۀ میزبان داشته باشد.[۱۹۲]
د) پیامدهای مثبت؛ بهرغم آن که در جامعۀ افغانستانی طلاق یک پدیدۀ منفی تلقی میشود، اما در مواردی مانند اعتیاد و خشونتهای خانوادگی، طلاق موجب کاهش سوءاستفاده از کودکان و خشونت در فضای خانواده میشود.[۱۹۳]
هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
مهاجرین افغانستانی مقیم ایران با عقبۀ فرهنگی مشترک با جامعۀ ایران، برای تجلیل از مناسبتهای مذهبی که آن را بخشی از هویت خود میدانند، هیئتهای مذهبی را شکل دادهاند.[۱۹۴]
از آغاز، مهاجرین افغانستانی که بیشتر در شهر مشهد ساکن بودند هیئتهای مذهبی خانوادگی تشکیل دادند، اما با گسترش فعالیت احزاب جهادی و حضور مهاجرین در دیگر شهرهای ایران، هیئتهای بزرگی به وجود آمدند. پس از کمرنگ شدن نقش احزاب، این هیئتها به شکل مردمی حفظ شد.[۱۹۵]
امروزه بیش از هزار هیئت مذهبی مهاجرین افغانستانی در سرتاسر جمهوری اسلامی ایران فعالیت دارند[۱۹۶] که دارای مجوز موقت یا دائم از سوی ادارۀ امور اتباع و مهاجرین جمهوری اسلامی ایران هستند.[۱۹۷]
ساختار تشکیلاتی هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
برخی هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی دارای هیئت مؤسسان و هیئت امنا هستند که در ترکیب آن روحانیون، مداحان و افراد مورد اعتماد جامعۀ مهاجر حضور دارند. این هیئتها در هر استان دارای شورای هماهنگی متشکل از نمایندگان هیئتها هستند که با نظارت ادارۀ امور اتباع و مهاجرین انتخاب میشوند.[۱۹۸]
انواع هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
الف) هیئتهای دائمی؛ این هیئتها دارای ساختار منسجم و اساسنامه هستند که بهطور دائمی فعالیت دارند و علاوه بر مراسم عزاداری محرم در دیگر مناسبتهای دینی مذهبی چون اربعین، ایام فاطمیه، عید مبعث، عید غدیر، نیمۀ شعبان و دعاهای هفتگی خدمترسانی میکنند؛[۱۹۹]
ب) هیئتهای موقت؛ تعداد زیادی از هیئتها موقتیاند که در ایام محرم مراسم عزاداری برگزار میکنند و موکبها و ایستگاههای صلواتی بهمنظور پذیرایی از عزاداران برپا میدارند.[۲۰۰]
ج) هیئتهای نیمهفعال؛ هیئتهایی هستند که صرفا در مناسبتهای دینی و مذهبی فعالیت میکنند.[۲۰۱]
د) هیئتهای طایفهای/ منطقهای؛ هیئتهای بزرگ معمولا ماهیت طایفهای یا منطقهای دارند و در مکانهای عمومی چون مساجد، حسینیههای دائمی و موقت و یا مکانهای اجارهشده، مراسم خود را برگزار میکنند؛
ه) هیئتهای خانوادگی؛ تعداد زیادی از هیئتهای کوچک در سطح خانواده نیز وجود دارد که محل برگزاری آن منازل شخصی اعضای هیئت است.[۲۰۲]
ویژگیهای هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
متولیان هیئت؛ هیئتهای مهاجرین بیشتر توسط جوانان مدیریت میشود.
مخاطبان هیئت؛ در هیئتهای مهاجرین، مستمع سخنرانی و روضه را بیشتر بزرگسالان و نوحه و سینهزنی را جوانان تشکیل میدهند. زنان و مردان در بخشهای جداگانه حضور دارند، اما در برخی موارد هیئت مستقل زنانه بهخصوص در هیئتهای خانوادگی وجود دارد.
سبک برگزاری مراسم؛ مراسم هیئتها معمولا با دعای توسل یا زیارت عاشورا آغاز میشود. سپس روحانی هیئت به سخنرانی و روضهخوانی میپردازد و سرانجام مراسم، با نوحهخوانی و سینهزنی ختم میشود. در برخی هیئتها، مراسم با منقبت یعنی وصف پیامبر و اهلبیت در قابل شعر و نثر با سبک خاص، آغاز میشود.
مناسک ویژه؛ حضور در منزل علمبردار، که از بزرگان هیئت است، در روز ششم محرم و انتقال علم به تکیهخانه یا حسینیه و دعوت از هیئتهای دیگر در شب هفتم محرم در برخی از هیئتها رایج است.
نوع پوشش در هیئتهای مهاجرین؛ پوشش عزاداران در هیئت، بهطور معمول لباس سیاه است، اما گاهی هنگام سینهزنی، بالاتنه را برهنه میکنند.
سبک و لهجۀ مداحی؛ در هیئتهای مهاجرین، مداحی و نوحهخوانی به سبک سنتی جامعۀ افغانستان و گاهی با سبک و نواهای رایج در جامعه میزبان، خوانده میشود.
نذر و پذیرایی؛ نذورات و پذیراییها بهصورت معمول در حسینیهها و موکبها با غذاها و نوشیدنیهای رایج در جامعه میزبان صورت میگیرد، اما در برخی موارد پذیرایی با غذای سنتی افغانستانی و در منازل شخصی بهخصوص در هیئتهای خانوادگی صورت میگیرد.[۲۰۳]
اثرپذیری از جامعۀ میزبان
طبق تحقیقات انجام شده، در هیئتهای مهاجرین مناسک سنتی افغانستان چون نحوۀ علمکشی، دعوت از هیئتهای دیگر، منقبتخوانی، نذری و پذیرایی از عزاداران، کیفیت و شیوۀ پذیرایی، سبک مداحی و لهجۀ محلی، نوع پوشش در هنگام عزاداری و علایم و نشانهها، جای خود را به مناسک رایج در هیئتهای ایرانی چون دعای توسل، زیارت عاشورا، غذاهای ایرانی یا نوشیدنی و سبک مداحی ایرانی، داده است. هیئتها را بیشتر جوانان اداره میکنند و مداحان نقش بیشتری دارند. هیئتهای مستقل زنان نیز بهصورت کمرنگ در بین مهاجران فعالیت میکنند.[۲۰۴]
کارکردهای هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
دینی؛ تقویت باورهای دینی و مذهبی و آشنایی با سیرۀ اهلبیت و پیشوایان دینی و مذهبی؛[۲۰۵]
اجتماعی؛ بازیابی هویت، هماهنگی با جامعۀ میزبان، رعایت هنجارهای آن، دستیابی به فرصتهای موجود در آن جامعه، بازدارندگی از کجرویهای اجتماعی، تقویت همبستگی اجتماعی و انفاق و دستگیری از نیازمندان؛[۲۰۶]
فرهنگی؛ برگزاری کلاسهای آموزشی، نشستهای علمی و ادبی؛[۲۰۷]
سیاسی؛ اسوهسازی وتقویت روحیۀ آزادمنشی، آزادیخواهی، عدالتطلبی و ایثار.[۲۰۸]
چالشهای هیئتهای مذهبی مهاجران افغانستانی در ایران
هیئتهای مهاجران افغانستانی در ایران با چالشهایی به شرح زیر روبرو هستند: نبود مکان دائمی مناسب،[۲۰۹] برخی دیدگاههای تبعیضآمیز در جامعۀ میزبان،[۲۱۰] ورود روشهای غیر متعارف عزاداری، ضعف و تحریف محتوا در اشعار، روایتها، مقتلها و روضهها و افراط در آن،[۲۱۱]و گسترش تضادهای مذهبی در صورت برگشت مهاجرین به افغانستان.[۲۱۲]
برای مقابله با چالشهای موجود، نظارت کارشناسانه بر فعالیتهای هیئتها، آموزش اعضای هیئت از جمله مداحان و مدیران، حضور اشخاص باسواد و دلسوز در ترکیب هیئت، پیشنهاد شده است.[۲۱۳]
مراکز ادبی مهاجران افغانستانی در ایران
الف) مؤسسۀ فرهنگی در دری
پیشینۀ فعالیتهای ادبی مهاجرین افغانستانی در مشهد به اوایل دهۀ 1360 شمسی برمیگردد. اولینبار در 1363ش، برخی از شاعران مقیم هرات که به مشهد مهاجر شده بودند در گلشهر یک مجمع فرهنگی ایجاد کردند. در آن روزگار، گاهی شبهای شعر و برنامههای مختلط سیاسی و ادبی توسط احزاب و مراکز مختلف همانند حزبالله هرات در مشهد اجرا میشد.
بهتدریج برخی جوانان مهاجر که بیشتر در کسوت طبلگی مشغول تحصیل بودند، به شعر و ادبیات روی آوردند و آثار پراکندۀ آنها اولینبار در مجموعۀ «ضریح آفتاب» و سپس در مجموعۀ «هوای حرم»، «نافلۀ باران» و «فصل فراق» منتشر شد.[۲۱۴]
چاپ این آثار موجب تشویق نسل جدید مهاجرین به ادبیات شد و جلسههای نقد شعر و داستان میان آنها گسترش یافت. توجه به شعر و داستان، رونق نقد ادبی و حضور ادیبان مهاجر در جلسههای ادبی حوزۀ هنری مشهد، منجر به پدید آمدن دفتر ادبیات افغانستان در حوزۀ هنری مشهد در 1371ش شد.[۲۱۵]
تنوع فعالیتهای ادبی مهاجرین در مشهد، در نهایت موجب پدید آمدن مجلۀ ادبی دُرّ دری در 1376ش شد. انتشار موفق این مجله در طی پنج سال باعث شد تا در 1380ش «مؤسسۀ فرهنگی دُرّ دری» در مشهد تأسیس شود.[۲۱۶]
اهداف مؤسسۀ فرهنگی در دری
در اساسنامه موسسۀ در دری اهداف آن چنین ذکر شده است: احیای هویت ملی؛ دفاع از آزادی بیان؛ دفاع از کرامت انسانی؛ نوسازی فرهنگی؛ ایجاد و تقویت اندیشه ورزی و حمایت و ترویج مطبوعات آزاد، تخصصی و حرفهای.[۲۱۷]
گستره مؤسسۀ فرهنگی در دری
محل فعالیت و استقرار در دری از ابتدای تأسیس در مشهد بوده است، اما فعالیت آن شامل تمام مناطقی بود که نویسندگان و ادیبان مهاجر حضور داشتند. در دهۀ هشتاد و نود شمسی شعبههای این مؤسسه در کابل و استرالیا نیز به فعالیتهای ادبی، هنری و مطبوعاتی اشتغال داشتند.[۲۱۸]
ویژگیهای مؤسسۀ فرهنگی در دری
در دری تنها موسسۀ ادبی و فرهنگی مهاجرین است که فراتر از دغدغههای حزبی، قومی، نژادی، زبانی و منطقهای فعالیت کرده است. در این موسسه و به خصوص در بخش نشریات آن افراد مختلفی با افکار گوناگون و سلایق مختلف حضور یافته و فعالیت کردهاند. این موسسه محل تضارب آراء و دیدگاههای گوناگون و متضاد جامعه به مفهوم واقعی آن بوده است.[۲۱۹]
فعالیتهای مؤسسۀ فرهنگی در دری
۱. نشریات
دُرّ دری
در دری اولین فصلنامۀ ادبی مهاجرین در ایران بود که از 1376 تا 1380ش به مدت 5 سال فقط 13 شماره از آن در مشهد منتشر شد. صاحب امتیاز این جریده مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان بود. در این جریده مطالب مختلف ادبی چون شعر و داستان، مقاله، گفتگو، نقد، گزارش، معرفی و خاطره به چاپ میرسید. در دری متنوعترین جریدۀ افغانستان از جهت ساختار و محتوا و دارای صفحهآرایی، طراحی، ویراستاری، شکل و ساختار حرفهای بود. نویسندگان، هنرمندان، فرهنگیان و ادیبان افغانستانی سراسر جهان در تولید محتوای آن سهم داشتند. آثار ادیبان، شاعران و نویسندگان ایرانی و برخی از کشورهای دیگر نیز در آن نشریه به چاپ میرسید.[۲۲۰]
خط سوم
اولین شمارۀ فصلنامه خط سوم در پاییز سال 1381ش در مشهد و آخرین شماره آن (شمارۀ سیزدهم) در 1390ش منتشر شد. خط سوم از نظر محتوا علاوه بر توجه ویژه به ادب و هنر به مسایل فرهنگی و اجتماعی نیز گرایش داشت و در این ارتباط مقالات زیادی در آن به چاپ رسید. از دیگر ویژگیهای این فصلنامه تنوع و گسترش آن در حوزههای فرهنگی، ادبی، هنری و اجتماعی و همکاران آن بود که شامل طیف وسیعی از فرهنگیان، هنرمندان، نویسندگان، شاعران، داستاننویسان، صاحبنظران و فرهیختگان افغانستانی، ایرانی، تاجیک و برخی از کشورهای دیگر میشد.[۲۲۱]
دُرّ دَری 2
بعد از تعطیلی فصلنامه خط سوم، در 1393ش موسسۀ در دری تصمیم به احیاء فصلنامه در دری گرفت و اولین شماره از سری دوم آن فصلنامه (شمارۀ مسلسل 14) را در بهار 1393ش در مشهد و در 184 صفحه منتشر کرد. این شماره از در دری عبور از خط سوم و بازگشت به مجلۀ در دری سابق بود و محتوای آن بیشتر به هنر و ادبیات اختصاص داشت.[۲۲۲]
دُرّ دری کابل
در پی بازگشایی دفتر نمایندگی در دری در کابل، اعضای آن نمایندگی ماهنامۀ ادبی «در دری» را با صاحب امتیازی موسسۀ در دری، از ماه ثور (اردیبهشت) 1393ش در چند شماره در کابل منتشر کردند.[۲۲۳]
۲. پژوهش
محمدجواد خاوری
بسیاری از پژوهشهای انجام شده توسط اعضای در دری در فصلنامههای آن و بهخصوص در فصلنامه خط سوم به چاپ رسیده است. این پژوهشها در حوزههای مختلف ادبی، فرهنگی و اجتماعی انجام شده است. از دیگر فعالیتهای پژوهشی موسسه در دری، آثار جواد خاوری با عناوین «امثال و حِکَم مردم هزاره»، «دوبیتیهای عامیانه هزارگی»، «قصههای هزارههای افغانستان» و «شگفتیهای بامیان» است.[۲۲۴]
۳. انتشارات
بخشی از فعالیتهای موسسه در دری در سالیان گذشته به انتشار کتابهای ادبی اختصاص داشت. انتشارات در دری حدود ده مجموعه شعر و داستان منتشر کرده است که برخی از آنها عبارتند از:
عطر کینوها (مجموعه شعر) فاطمه روشن، 1391ش؛
پلنگ در پرانتز (مجموعه شعر) زهرا حسینزاده، 1390ش؛
عصرهای شعر و داستان مهمترین نشستهای در دری است که از سال 1376ش تا امروز بهصورت مستمر ادامه داشته است. در طول 26 سال گذشته بیش از هزار جلسۀ نقد داستان و هزار جلسۀ نقد شعر در در دری برگزار شده است. جدا از این جلسات، بخشی از نشستهای در دری نیز به دیدارها، معرفی، کارگاه، نقد کتاب و موارد مشابه اختصاص دارد.[۲۲۶]
۵. ویژهبرنامهها
موسسۀ در دری در طی 26 سال فعالیت مداوم خود ویژهبرنامههای بسیاری برگزار کرده است. جلسات ویژۀ نقد، نقد کتاب، نشست با بزرگان ادبیات و هنر، تجلیل، یادبود، جلسات دید و بازدید، معارفه، سخنرانی و موارد مشابه در این موسسه سابقۀ طولانی دارد. آخرین نمونهها از این جلسات به مباحث روانشناسی، افغانستانشناسی، مسایل اجتماعی و مباحث فکری اختصاص داشته است. برخی از ویژهبرنامههای در دری عبارت است از:
تجلیل از رفیع جنید، 1396ش؛
نشست همدلانه با رهنورد زریاب، 1394ش؛
زخم بنفشهها، رونمایی از شش اثر ادبی، 1402ش؛
نقد رمان طلسمات جواد خاوری، 1395ش؛
نقد کتاب پهلوانان اثر دینمحمد جاوید، 1402ش؛
نقد کتاب نامۀ اعمال، خاطرات علیزاده مالستانی، 1402ش؛
بحش بزرگی از فعالیتهای موسسۀ در دری را آموزش ادبی و هنری تشکیل میدهد. در این موسسه از ابتدای تأسیس تا امروز دورههای مختلف ادبی و هنری چون آموزش شعر و داستان، ویراستاری، گرافیگ، طراحی، نقاشی و فیلم در محل موسسه برگزار شده است. در سالهای اخیر فعالیتهای آموزشی در این موسسه گسترش یافته و در بخشهای مختلف چون نقاشی، گویندگی، موسیقی، زبان و طراحی پیگیری شده است.[۲۲۸]
شعبههای مؤسسۀ فرهنگی در دری
کابل
دفتر نمایندگی در دری در 21 عقرب (آبان) 1388ش با حضور مسئولین آن موسسه در کابل افتتاح شد. شعبۀ کابل طی چندین سال فعالیت علاوه بر چاپ و نشر مجلۀ در دری کابل، دهها جلسۀ نقد، معرفی، تجلیل، یادبود و جلسههای مختلف آموزشی برگزار کرد.[۲۲۹]
استرالیا
در 2007م نمایندگی موسسه در دری، در آدلاید تأسیس شد. این شعبه در طول چهار سال فعالیت خود نشستهای هفتگی نقد و بررسی شعر و داستان و شبهای فرهنگ آدلاید را با حضور فرهنگیان و ادیبان مقیم در آن کشور برگزار کرد.[۲۳۰]
تقدیرها و رتبههای مؤسسۀ فرهنگی در دری
اعضای موسسه در دری در سالهای فعالیت خود از سوی مراکز مختلف تقدیر شده و رتبههای مختلف ادبی و فرهنگی را در جشنوارههای مختلف کسب کردهاند، از جمله:
موسسۀ در دری با توجه به نگاه فراقومی، فرازبانی و فراجناحی خود به هنر و ادبیات، توانسته است در بین فارسیزبانان جایگاه ویژهای داشته باشد و ارتباط خوبی با بسیاری از شخصیتهای بزرگ ادبی و هنری در حوزۀ ایران، افغانستان و تاجیکستان ایجاد کند.[۲۳۳]
تأثیرات مؤسسۀ فرهنگی در دری
موسسۀ در دری از جمله تاثیرگذارترین موسسات ادبی مهاجرین است. این موسسه با تربیت دهها داستاننویس، شاعر، هنرمند، نویسنده و روزنامهنگار در برپایی بسیاری از مؤسسات ادبی و هنری و جراید فرهنگی و ادبی در کشور سهم داشته است. فصلنامه ادبیات معاصر و مجلۀ در دری کابل، دو نمونه از جراید مهم ادبی در دهۀ نود شمسی است که هر دو تحت تأثیر مستقیم موسسۀ در دری قرار داشت. جلسههای ادبی در کابل، استرالیا، سوئد و برخی از مناطق دیگر نیز با حضور تربیتیافتگان در دری تشکیل و در تربیت نسلهای جدید ادیبان مهاجرت کارساز بود.[۲۳۴]
ب) دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
مدرسۀ علمیۀ عباسقلیخان
مهاجرت مردم افغانستان به جمهوری اسلامی ایران، زمینه را برای تغییرات گستردۀ فکری و فرهنگی در بین مهاجرین فراهم ساخت. جهاد و مقاومت مردم افغانستان در مقابل نیروهای حزب خلق و ضرورت ترویج و ثبت حماسههای مردمی نیز به یاری این تحولات شتافت.
این مسائل باعث شد اولینبار در 1363ش برخی شاعران مقیم هرات که به مشهد مهاجر شده بودند در گلشهر مشهد یک مجمع فرهنگی ایجاد کنند و زمینه برای برگزاری شبهای شعر و تدوین مجموعههای شعری با رویکرد حماسهسرایی و مقاومت در بین مهاجرین فراهم شود. جامعه آن روز مهاجرین نیاز شدیدی به اشعار و مطالب حماسی داشت.
این آثار در مجالس و محافل خوانده شده و در مطبوعات به چاپ رسیده و مورد توجه و اقبال شنوندگان و مخاطبان قرار میگرفت. سیدعسکر موسوی (ع.کابلی) و سعادتملوک تابش (اولین شاعران مهاجر در ایران) چندین مجموعه از اشعار خود را در سالهای اولیۀ دهۀ شصت شمسی منتشر کردند.[۲۳۵] این اشعار در توصیف مبارزات مردم، بیان ظلم و جنایات نیروهای دولتی و تشجیع مردم افغانستان برای مقاومت و مبارزه، با استقبال شدید مردم مواجه شد و زمینه را برای علاقهمندی نسل جدید مهاجرین به ادبیات مقاومت فراهم ساخت. در سالهای 1369 و 1370ش دو جلسۀ نقد و آموزش شعر و دو جلسۀ ادبیات داستانی در مشهد برگزار میشد.
جلسات نقد و آموزش شعر توسط مجمع شعرای انقلاب اسلامی و حوزۀ هنری و جلسات داستان در مدرسۀ علمیۀ عباسقلیخان[۲۳۶] و گلشهر. در همین ایام برخی از شاعران و داستاننویسان مهاجر به حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشهد که محل جوشش ادبیات مقاومت و انقلاب اسلامی بود، رفتوآمد داشتند و در برخی جلسات ادبی آن شرکت میکردند.[۲۳۷] در 1370ش زمینه برای تأسیس دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان با مسئولیت محمدکاظم کاظمی تحت پوشش حوزۀ هنری مشهد فراهم شد.[۲۳۸]
اهداف دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
سروسامان دادن به فعالیتهای ادبی، شناسایی ادیبان و هنرمندان مهاجر، کشف استعدادهای جدید و پرورش آنها، برنامهریزی برای تقویت تولیدات ادبی، نقد آثار، ارتباط با ادیبان مقیم در دیگر شهرها، برپایی جلسات و همایشهای ادبی، تدوین و انتشار کتابها و جراید ادبی و هنری، همکاری با دیگر مراکز و جراید و در کل جریانسازی ادبیات مقاومت و تقویت آن در راستای خلق حماسههای مردمی از مهمترین اهداف دفتر هنر و ادبیات افغانستان بود.[۲۳۹]
اعضای دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
محمدکاظم کاظمی
اعضای اولیه دفتر هنر و ادبیات افغانستان در مشهد ابتدا محمدکاظم کاظمی، سید اسحاق شجاعی و سید ابوطالب مظفری بودند که ارتباط بیشتری با حوزۀ هنری داشته و زمینه را برای فعالیت آن دفتر فراهم کرده بودند.
حمزۀ واعظی با هدف تدوین خاطرات جهاد و مقاومت مردم افغانستان و تدوین حماسههای مردمی در مقابل دولت حزب خلق و نیروهای شوروی به آن مجموعه اضافه شد و کمی دیرتر در 1371ش سید میرزاحسین بلخی نیز به این دفتر پیوست.
در طول حدود ده سال از فعالیت دفتر، اغلب شاعران، نویسندگان، ادیبان و برخی از هنرمندان مهاجر عضو آن دفتر بوده و یا با آن همکاری داشتند.[۲۴۰]
بخشهای دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
شعر: بخش مهمی از ادبیات مقاومت افغانستان را انواع شعر تشکیل میدهد و صاحبنظران، اشعار سالهای جهاد علیه نظام مارکسیستی و متجاوزان روسی را بهترین مصداق «شعر مقاومت افغانستان» دانستهاند و بههمین دلیل بخش شعر دفتر هنر و ادبیات بیشتر به شعر مقاومت گرایش داشت.[۲۴۱]
داستان: بخش داستان از همان ابتدای تأسیس دفتر، فعالیتهای قابل توجهی در جهت رونق داستان در جامعه و پرورش داستاننویسان داشت. توجه به جلسههای نقد، آموزش داستان، تدوین کتاب و ارتباط با مطبوعات از مهمترین فعالیتهای این بخش بود.[۲۴۲]
خاطرات جهاد: در این بخش، مجموعههای مستقلی از خاطرات جهاد مردم افغانستان تهیه، تدوین و توسط انتشارات سورۀ حوزه هنری تهران منتشر و با استقبال خوب خوانندگان مواجه شد.[۲۴۳]
کودک و نوجوان: بخش ادبیات کودک و نوجوان یک بخش جدید و کمسابقه در دفتر بود.[۲۴۴]
فعالیتهای دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
تدوین کتاب
این دفتر، حدود 40 عنوان کتاب در زمینههای شعر، داستان، خاطره و ادبیات کودک در سالهای دهۀ هفتاد و هشتاد شمسی منتشر شد.[۲۴۵]
جلسات هفتگی نقد
جلسههای نقد داستان هر هفته در دفتر و از 1374ش، بعد از برپایی یک دوره کلاس داستاننویسی در گلشهر نیز برگزار میشد.[۲۴۶]
همکاری با رسانهها
همکاری با نشریات محلی چون روزنامۀ قدس و توس مشهد بهصورت هفتگی صورت میگرفت. همکاری با ماهنامۀ «تلاوه» خبرنامۀ حوزۀ هنری مشهد، همکاری با نشریات مهم ادبی و فرهنگی و روزنامههای سراسری ایران از فعالیتهای مداوم دفتر هنر و ادبیات بود که در همان سالها منجر به انتشار ویژهنامۀ شعر افغانستان در شماره 14 مجلۀ شعر و انتشار ویژهنامه داستان در شماره 19 مجلۀ ادبیات داستانی شد.
همکاری با نشریات مهاجرین از جمله گلبانگ، فصلنامۀ دُرّ دَری، هاجر، سراج، هفتهنامۀ وحدت، هفتهنامۀ فریاد عاشورا، هفتهنامۀ بنیاد وحدت، امین، زنان مهاجر و حکمت نیز موجب شد تا صفحههای اختصاصی شعر، داستان، خاطره و ادبیات کودک در این جراید منتشر شود. فعالیت مداوم همکاران دفتر هنر و ادبیات همچنین موجب شد تا برنامۀ پخش شعر، داستان، خاطره و مصاحبه از رادیو دری مشهد نیز بهصورت هفتگی رونق بگیرد.[۲۴۷]
آموزش
آموزش بخش مهمی از فعالیتهای دفتر ادبیات بود که چندین دورۀ آموزش داستاننویسی در محل دفتر و در حسینیۀ امام سجاد گلشهر در سالهای مختلف برگزار شد.[۲۴۸]
همایشها و نمایشگاهها
دفتر هنر و ادبیات در سالهای فعالیت خود چند همایش و نمایشگاه مهم برگزار کرد:
مقامۀ گلسوری، بزرگداشت عبدالقهار عاصی در 1373ش؛
جُنگ ادبی ستارۀ احمد به مناسبت عید مبعث در 1374ش؛
جُنگ ادبی از دریا به دریا، به مناسبت عید غدیر خم در 1376ش؛
دفتر هنر و ادبیات در سالیان فعالیت خود همکاری مستمری با مراکز فرهنگی، ادبی و اجتماعی ایران و مهاجرین داشت؛ از جمله همکاری با حوزه هنری تهران، انتشارات سورۀ حوزه هنری، دفتر آفرینشهای ادبی حوزه هنری، دبیرخانه کنگرۀ شعر و قصه طلاب، دفتر نمایندگی ولیفقیه در امور افغانستان و دبیرخانه مجمع شاعران انقلاب اسلامی افغانستان، مرکز فرهنگی نویسندگان افغانستان در قم، دفتر ادبیات افغانستان در قم و اتحادیه فرهنگیان افغانستان.[۲۵۰]
مسابقات ادبی
شامل مسابقۀ شعر «صبح در زنجیر» در 1371ش، مسابقۀ داستاننویسی «بهار قلم» در 1373ش و مسابقۀ نقد داستان در 1376ش.[۲۵۱]
تهیه کتاب و مطبوعات
در سالهای 1372 و 1373ش با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی و حوزه هنری تعداد زیادی کتاب و نشریات فرهنگی و ادبی تهیه و بین فرهنگیان و ادیبان مهاجر و مراکز فرهنگی و کتابخانههای مهاجرین و در داخل کشور توزیع شد. در 1377ش نیز با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی، تعدادی کتاب برای مراکز فرهنگی مهاجرین مقیم پاکستان تهیه و ارسال شد.[۲۵۲]
کتابهای دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
اعضای دفتر هنر و ادبیات در طول سالهای دهۀ هفتاد شمسی کتابهای زیادی تدوین و آماده چاپ کردند که بسیاری از آنها توسط انتشارات سوره به چاپ رسید. برخی از مهمترین این کتابها عبارتند از:
قاصد اولین نشریۀ خبری دفتر هنر و ادبیات افغانستان بود که در 1372ش تهیه شد و حاوی خبرهای مربوط به دفتر در حوزههای مختلف فرهنگی و ادبی بود.[۲۵۴]
پیامبر
پیامبر اولین فصلنامۀ ادبی دفتر هنر و ادبیات بود که اولین شماره آن در بهار 1377ش در مشهد منتشر شد. این نشریه حاوی مطالب متنوع و گزارش مفصلی از فعالیتهای دفتر هنر و ادبیات افغانستان بود.[۲۵۵]
شعبههای دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
دفتر ادبیات افغانستان در قم
از 1372ش زمینه برای فعالیت دفتر ادبیات افغانستان در حوزه هنری قم فراهم شد. دفتر ادبیات قم علاوهبر جلسههای هفتگی شعر و داستان، با نشریات مهاجرین در قم همکاری مستمری داشت که در 1375ش منجر به انتشار «گلبانگ» (اولین نشریه ادبی مهاجرین در ایران) شد.
دفتر ادبیات قم همچنین دو دوره جُنگ ادبی «دُرِّ دَری» را با همکاری واحد ادبیات حوزه هنری در سالهای 1375 و 1376ش با برنامههای متنوع ادبی و هنری و با حضور مهمانانی از مشهد و تهران برگزار کرد. مسئولیت این دفتر را در اوایل سید عزیز حامدی و بعد از 1375ش سید میرزاحسین بلخی (داستان) و محمدشریف سعیدی (شعر) به عهده داشتند.[۲۵۶]
دفتر ادبیات افغانستان در تهران
این دفتر با حمایت دفتر مشهد و همکاری حوزه هنری مرکز در 1371ش و با حضور شاعران مهاجر مقیم تهران فعال شد. این دفتر در مدت فعالیت خود بیشتر در برگزاری جلسات نقد شعر، همکاری با مطبوعات مهاجرین و تعامل با نشریات فرهنگی و ادبی ایرانی و ارتباط با دفتر ادبیات قم و مشهد فعال بود.[۲۵۷]
تأثیرات دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان
دفتر هنر و ادبیات انقلاب اسلامی افغانستان اولین پاتوق ادبی مهاجرین بود که نسلهای مختلف ادبی و هنری با گرایشهای مختلف برای اولین مرتبه در کنار یگدیگر فعالیتهایی را انجام دادند. این دفتر نقش مهمی در خلق ادبیات و هنر مقاومت بین مهاجرین و بازنمایی جهاد و حماسۀ مردم افغانستان داشت.[۲۵۸]
ج) خانه ادبیات افغانستان
همزمان با کودتای حزب دموکراتیک خلق افغانستان و سپس تجاوز شوروی به کشور، جامعه نیازمند تقویت روحیه حماسهسازی و فداکاری بین مردم بود. در این شرایط، برخی افراد در اوایل دهۀ شصت در ایران به خلق حماسههای ادبی بهصورت شعر و داستان روی آوردند.[۲۵۹] بعد از تشکیل دفتر ادبیات افغانستان در مشهد در 1371ش زمینه برای فعالیت ادبی مهاجرین در حوزه هنری تهران فراهم شد.
تعدادی از ادیبان مهاجر در جلسات هفتگی نقد و بررسی شعر و داستان در نمازخانۀ حوزه هنری حضور مییافتند.[۲۶۰] در طول دهۀ هفتاد شمسی حضور ادیبان مهاجر در تهران گسترش یافت و بهصورت متفرقه جلسات ادبی مهاجرین در حوزه هنری و برخی مراکز دیگر برگزار میشد.[۲۶۱] از اواسط دهۀ هفتاد شمسی و بهخصوص بعد از تصرف کشور به دست طالبان و مهاجرت برخی ادیبان از افغانستان به تهران، زمینه برای فعالیتهای بیشتر ادبی و هنری در آن شهر فراهم شد.[۲۶۲]
در تابستان 1381ش کانون مطالعات افغانستان نخستین جشنوارۀ ادبی در تهران را به نام «قند پارسی» در فرهنگسرای بهمن برگزار کرد. این جشنواره اولین گردهمایی بزرگی بود که نسل دوم ادبیات مهاجرت برگزار میکرد. این فعالیتها موجب شد که زمینه برای تأسیس خانۀ ادبیات افغانستان در 16 سرطان/تیر 1382ش فراهم شود.[۲۶۳]
خانه ادبیات افغانستان ویژه برناممه شب یلدا
اهداف فعالیت خانه ادبیات افغانستان
هدف از تشکیل خانۀ ادبیات تجمیع فعالیتهای ادبی مهاجرین در تهران، حمایت از ادیبان، نویسندگان و شاعران، انتشار آثار ادبی و هنری، ارتقای سطح فکری ادیبان، ظرفیتسازی برای شناسایی استعدادها و پرورش نسلهای جدید ادیبان مهاجر، برگزاری جلسات، نشستها و همایشهای ادبی و گسترش فعالیتهای آموزشی، پاسداری از ادب، فرهنگ و هنر سرزمین باستانی افغانستان و افزایش پیوندهای فرهنگی میان ملتهای فارسیزبان افغانستان، ایران و تاجیکستان عنوان شده است.[۲۶۴]
محمدحسین محمدی
تشکیلات خانه ادبیات افغانستان
خانۀ ادبیات افغانستان دارای مجمع عمومی، هیئت مؤسس، هیئت مدیره و مدیران بخشهای مختلف اداری است. انتخابات این مرکز هر دو سال یکبار (و در سالهای اخیر هر سه سال یکبار) برگزار و مدیران مختلف آن انتخاب میشوند. «ضیاء قاسمی»، (1382 تا 1387ش)، «محمدحسین محمدی»، (1387 تا 1391ش)، «محمدسرور رجایی»، (1391 تا 1392ش)، «محمدصادق دهقان»، 1393 تا 1396ش)، و شکور نظری (1397 تا 1398ش) مدیریت این خانه را برعهده داشتهاند. در حالحاضر محمدصادق دهقان مدیر خانۀ ادبیات است. ضیا قاسمی، محمدحسین محمدی، عارف جعفری، حفیظ شریعتی، شکریه عرفانی، محبوبه ابراهیمی و منیژه تمنا هیئت مؤسس خانۀ ادبیات هستند.[۲۶۵]
فعالیتهای خانه ادبیات افغانستان
۱. نشریات
فرخار
نشریۀ فرخار جریدۀ تخصصی خانۀ ادبیات در حوزه شعر بوده که از 1382ش شش شماره از آن به سردبیری ضیا قاسمی و صادق دهقان منتشر شده است.[۲۶۶]
روایت
نشریۀ روایت، جریدۀ تخصصی خانۀ ادبیات در حوزۀ ادبیات داستان بوده که از 1387ش تا کنون شش شماره از آن به سردبیری محمدحسین محمدی منتشر شده است.[۲۶۷]
کتابنامه
کتابنامه اولین نشریۀ تخصصی بررسی و نقد کتاب در افغانستان است. اولین شمارۀ این نشریه در تیر 1399ش منتشر شد. شمارهای 23 و 24 در بهار 1403ش بهصورت پیدیاف منتشر شده است. مدیر مسئول این نشریه سید ضیا قاسمی و سردبیر آن علی یعقوبی است.[۲۶۸]
۲. پژوهشها
بسیاری از پژوهشهای انجام شده توسط اعضای خانۀ ادبیات افغانستان در جراید مختلف آن خانه منتشر شده است. برخی از پژوهشهای ادبی و هنری اعضای خانه در نشریات ایرانی و بخشی نیز بهصورت کتاب منتشر شده است.[۲۶۹]
۳. انتشارات خانه ادبیات افغانستان
بخشی از فعالیتهای خانه ادبیات افغانستان به انتشار کتابهای ادبی اختصاص دارد. انتشارات خانه ادبیات حدود بیست مجموعه شعر و داستان و چندین لوح فشرده منتشر کرده است که برخی عبارتند از:
عصرهای شعر و داستان مهمترین نشستهای خانۀ ادبیات افغانستان است که تا امروز بهصورت مستمر ادامه دارد. در بخش شعر، نقد، آموزش و شعرخوانی و در بخش داستان کارگاه آموزشی، نقد و داستانخوانی با حضور مدرّسان افغانستانی و ایرانی توسط خانۀ ادبیات برگزار میشود.
خانه ادبیات افغانستان تا کنون 65 نشست آثار نویسندگان و شاعران افغانستانی با حضور منتقدان ایرانی و افغانستانی تحت عنوان نقد و بررسی ادبیات معاصر افغانستان انجام شده است.
کارگاه داستانآموزی و داستانخوانی، کارگاه شعرآموزی و شعرخوانی، آشنایی با عناصر داستاننویسی و کارگاه داستان (خوانش و نقد داستان)، کارگاه داستان (نقد مکتوب، آشنایی با سبکها و مباحث تخصصی)، آموزش، نقد و شعرخوانی آزاد، سلسله نشستهای خوانش متون کهن (همانند گلستان سعدی)، کارگاه ویرایش، ترجمه و فن بیان و نقد فیلمهایی درباره افغانستان با حضور کارگردانان ایرانی یا افغانستانی از جمله نشستهای مداوم خانۀ ادبیات است. جدا از این جلسات، بخشی از نشستهای خانۀ ادبیات افغانستان نیز به دیدارها، معرفی و موارد مشابه اختصاص دارد.[۲۷۲]
۶. ویژهبرنامههای خانه ادبیات افغانستان
خانۀ ادبیات افغانستان در طی 20 سال از فعالیت مداوم خود ویژهبرنامههای بسیاری برگزار کرده است. «روایت همدلی» برنامۀ دوسالانه خانۀ ادبیات است که به مشکلات و دغدغههای مهاجران با حضور کارشناسان ایرانی و افغانستانی میپردازد و تا امروز هشت برنامه از آن برگزار شده است.
«سفر کلمات» نشست ادبی بهمنظور ایجاد فرصتهای تازه برای علاقهمندان به فرهنگ و ادبیات و فراهم ساختن بستری مناسب برای دیدار شاعران و نویسندگان جوان، با شخصیتهای فرهیختۀ فرهنگی و ادبی کشور است و تا 1402ش هفتمین برنامه از آن اجرا شده است.
«از هندوکش تا البرز» نشست مشترک ویژۀ ادبیات داستانی افغانستان و ایران است که چندین برنامه از آن برگزار شده است.
حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از دیگر برنامههای سالیانه خانۀ ادبیات افغانستان برای معرفی و شناساندن اهل هنر و ادبیات افغانستان است.
«آوای همزبانی» برگزاری کارگاهها و برنامههای ادبی و هنری مشترک بین خانۀ ادبیات افغانستان و دیگر نهادهای افغانستانی و ایرانی مانند شهرستان ادب، انجمن ادبی کلمه و خانه ادبیات اصفهان از دیگر برنامههای مداوم خانۀ ادبیات است.[۲۷۳]
۷. جشنوارههای خانه ادبیات افغانستان
محمد حسین محمدی مدیر خانه ادبیات افغانستان و دبیر جایزه ی ادبی نوروز و جشنواره ی قند پارسی
نخستین «جایزۀ ادبی کتاب نوروز» در حوت/اسفند 1388ش برگزار شد و با تقدیر از رمان «پهلوانمراد و اسپی که اصیل نبود» نوشتۀ ببرک ارغند، رمانهای «گلیمباف» نوشتۀ تقی واحدی و «هزارخانۀ خواب و اختناق» نوشتۀ عتیق رحیمی و نیز مجموعه داستان «عسکرگریز» نوشتۀ آصف سلطانزاده بهعنوان بهترین آثار داستانی افغانستان در یک دهۀ اخیر معرفی شدند.
دومین «جایزۀ ادبی کتاب نوروز» در 29 دلو/بهمن 1391ش با همکاری بنیاد مهرگان عمران و انستیتوت فرانسه در افغانستان، در کابل برگزار شد و با تقدیر از رمان «سِفر خروج» نوشتۀ آصف سلطانزاده و مجموعه داستان «بادیگارد» نوشته حبیب صادقی، در بخش رمان «بلوای خفتگان» نوشتۀ محمدجان تقی بختیاری و در بخش مجموعه داستان کوتاه «دست شیطان» نوشتۀ عزیزالله نهفته بهعنوان عناوین برتر معرفی شدند.[۲۷۵]
شعبههای خانه ادبیات افغانستان
کابل
خانۀ ادبیات افغانستان در کابل در 1387ش تأسیس شد و تا پیش از فروپاشی جمهوریت در اسد/مرداد 1400ش. فعال بود. نشستهای هفتگی، نشست نقد و بررسی ادبیات معاصر افغانستان با عنوان «کتاب ماه»، کارگاههای ویرایش و نشستهای خوانش متون کهن و در کنار آنها سلسله همایشهای نقد ادبی با عنوان «شبهای کابل» از جمله فعالیتهای دفتر نمایندگی کابل بود. در سالیان گذشته 29 سلسه از شبهای کابل توسط این نمایندگی برگزار شد.[۲۷۶]
اصفهان
خانۀ ادبیات افغانستان در اصفهان در 1392ش تأسیس شد و تا آخر 1398ش مشغول فعالیت بود. از 1399ش و با تأسیس دفتر مستقل ادبیات در اصفهان، دورۀ فعالیت این نمایندگی به پایان رسید. نشستهای هفتگی، نشست نقد و بررسی ادبیات معاصر افغانستان و کارگاههای ادبی و آموزشی از جمله برنامههای ادبی در اصفهان بود. تهیه، تدوین و انتشار مجلۀ «ماورا» از مهمترین فعالیتهای دفتر نمایندگی اصفهان بود. این جریده از ماه ثور (اردیبهشت) 1397ش تا سرطان (تیرماه) 1398ش در 12 شماره منتشر شد.[۲۷۷]
تأثیرات خانه ادبیات افغانستان
خانۀ ادبیات افغانستان از تشکلهای ادبی اثرگذار در ثبت حماسههای مردم، ترویج روحیه پایداری، ایجاد روابط برادرانه بین مردم ایران و افغانستان و تغییر دیدگاه ایرانیان نسبت به مهاجرین است. این مؤسسه با تربیت دهها داستاننویس، شاعر، هنرمند، نویسنده و روزنامهنگار در شکلگیری برخی از کانونهای ادبی و هنری و جراید فرهنگی و ادبی در کشور سهم داشته است.[۲۷۸]
د) کانون ادبی و فرهنگی کلمه
قم را کانون مطبوعات مهاجرین دانستهاند و اولین رویشهای ادبی مهاجرین نیز در همین مطبوعات تجلی یافت.[۲۷۹] اولین شعرهای مقاومت افغانستان توسط سید عسکر موسوی (ع. کابلی) در اولین نشریه مهاجرین یعنی پیام مهاجر متعلق به کانون مهاجر در 1358ش در این شهر منتشر شد.[۲۸۰]
محمداسحاق فیاض، شریف حبیبی، محمدتقی واحدی و حسن رضایی از طلاب حوزه، اولین داستاننویسان مقیم قم بودهاند. عسکر موسوی، موحد بلخی، شریف سعیدی، محمود جعفری نیز اولین شاعران مقیم قم. شاعران مهاجر مقیم قم با ادارۀ ارشاد قم مرتبط بودند و داستاننویسان از اواخر 1371ش در دفتر حزب وحدت (سه راه موزه) هر هفته با شرکت میرحسینی، فیاض، نجفی، تقوی، رضایی، حبیبی و رجبی جلسه نقد داستان برگزار میکردند.[۲۸۱]
با تأسیس دفتر ادبیات افغانستان در حوزۀ هنری سازمان تبلیغات اسلامی مشهد در اوایل 1371ش، زمینه برای تشکیل دفتر ادبیات افغانستان در قم نیز فراهم شد و این دفتر در 1372ش در حوزۀ هنری قم گشایش یافت و در اولین جلسات داستان افرادی نظیر محمداسحاق فیاض، علی نجفی، محمدسرور تقوی، نوروز علی حقجو و سید علینقی میرحسینی و بعدها سید عزیز حامدی و عبدالملک شفیعی حضور داشتند.[۲۸۲] شاعران و ادیبان مهاجر در نشریات مهاجرین در قم از جمله هفتهنامۀ وحدت و فصلنامۀ سراج، نیز فعالیت میکردند. همین فعالیتها موجب شد تا «گلبانگ» اولین نشریۀ ادبی مهاجرین در ایران در 1375ش پدید آید.
فعالیتهای گستردۀ ادبی مهاجرین در قم از طریق دفتر ادبیات افغانستان قم (با تلاشهای محمدشریف سعیدی (در بخش شعر) و سید حسین رهیاب بلخی (در بخش داستان)، برپایی جُنگهای ادبی «درّ دری»،[۲۸۳] نشر آثار در مطبوعات، چاپ کتابهای ادبی و برپایی جلسات نقد آثار در آن شهر موجب شد تا گرایش به ادبیات رونق گرفته و به مرور زمان جرایدی چون فجر امید، همبستگی و بامیان پدید آید که مطالب ارزشمندی ادبی در آنها نیز منتشر میشد.[۲۸۴]
با سقوط طالبان در 1380ش و تعطیلی بسیاری از جراید و مراکز فرهنگی مهاجرین در قم، زمینه برای تأسیس «کانون ادبی و فرهنگی کلمه» در پاییز 1380ش فراهم شد.[۲۸۵]
اهداف کانون ادبی و فرهنگی کلمه
هدف از تشکیل کانون کلمه انسجام فعالیتهای ادبی داستاننویسان و شاعران ساکن در قم بوده است که قبل از آن در مراکز و جراید مختلف بهصورت پراکنده فعالیت میکردند. حمایت از ادیبان، توجه به آموزش، انتشار آثار، استعدادیابی و نقد آثار از دیگر اهداف تأسیس کانون کلمه است.[۲۸۶]
گستره کانون ادبی و فرهنگی کلمه
گسترۀ فعالیتهای کانون کلمه از ابتدا در شهر قم بوده است، اما این کانون تلاش کرده است فعالیتهای خود را به مناطق اطراف چون تهران و شهر کاشان گسترش بدهد.[۲۸۷]
تشکیلات کانون ادبی و فرهنگی کلمه
کانون کلمه دارای مجمع عمومی است که از طریق انتخابات (هر دو سال یکبار) هیئت مدیرۀ کانون و مسئولین اجرایی مانند رئیس، مدیر بخش آموزش، مدیر بخش شعر، مدیر بخش داستان، مسئول روابط عمومی، مدیر مالی و مسئول اطلاعرسانی را تعیین میکند.[۲۸۸]
فعالیتهای کانون ادبی و فرهنگی کلمه
۱. نشریات
کانون ادبی کلمه، در کنار برنامههای ادبی و آموزشی خود، 16 شماره از «ماهنامۀ كلمه» را با رويكرد فرهنگی و ادبی منتشر كرده است. در این نشریه مطالب ادبی گوناگونی چون داستان، شعر، مقاله، گفتگو، گزارش و معرفی به چاپ رسیده است.
«دنیای داستان» نشریه دیگری از کانون کلمه است که بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این نشریه به داستان اختصاص دارد.
«کافهی کلمه» ویژهنامهای است که بهمناسبت مشارکت کانون کلمه در نمایشگاه افغانستانشناسی قم در 1393ش منتشر شده است. این ویژهنامه حاوی آثار 32 شاعر و داستاننویس مهاجر است.[۲۸۹]
۲. آموزش
اعضای کانون کلمه در برنامههای آموزشی نیز فعال هستند. مبانی عناصر شعر سپید، داستاننویسی مقدماتی و پیشرفته، عروض و وزن و مبانی شعر مدرن از دورههای آموزشی کانون کلمه است. کانون ادبی کلمه دورههای آموزشی متعددی با عنوان «شهرزادان کوچک» برای کودکان و نوجوانان برگزار کرده و با «جشنوارهی شهرزاد و سیمرغ» در جهت رشد و شکوفایی نسل جدید گام برداشته است. خوانش متون ادبی از برنامههای کانون در سالهای اخیر است.[۲۹۰]
۳. نشستها
کانون ادبی و فرهنگی کلمه
نشستهای دایمی کانون کلمه بهصورت هفتگی به نقد داستان و شعر اختصاص دارد و از 1380ش تا امروز ادامه داشته است. دیگر نشستهای این کانون عبارت است از:
حلقۀ ماه از دیگر نشستهای دایمی کانون کلمه است که به نقد کتابهای شعر و داستان اختصاص دارد. پنجاه و سومین جلسه این نشست در 17 اسفند 1402ش برگزار شده است. برخی از کتابهای نقد شده در این بخش عبارت است از:
«زنگار» مجموعه اشعار مریم حسینی؛
«نخ قرمز به جای لبهایش» مجموعه داستان زهرا نوری؛
«آوازهای روسی» رمان احمد مدقق؛
«نقاط شناور نارنجی» مجموعه داستان لیلا جعفری؛
«خطوط گیج» مجموعه شعر نورمحمد شکوه؛
«خر قبرسی» مجموعه داستان فاطمه خاوری؛
«قله اندوه» مجموعه شعر سید اعلا امیری؛
«دختر ترکستانی» مجموعه داستان احمد مدقق؛
«نوحه مرغابیان» مجموعه شعر آیینی کبری حسینی بلخی؛
«اینجا در نقشه نیست» مجموعه داستان عصمت الطاف؛
«چشمه سالنگ» مجموعه شعر سید نادر احمدی؛
«تبر و باغ گل سرخ» سه مجموعه شعر به کوشش شاعران کانون کلمه؛
كانون ادبی کلمه افزون بر نشستهای هفتگی، ویژهبرنامههای ادبی و فرهنگی زیادی نیز برگزار کرده است، از جمله:
عصر شعر«پيامبر آيینهها» در سال پیامبر اعظم؛
همایش ادبی «تبسم صبح» به مناسبت ولادت پیامبر گرامی اسلام در 1392ش؛
عصر شعر آیینی «شمعهای شب دیجور» به یاد پنج هزار شهید زندان¬های کابل در سال 1358ش؛
نشست تخصصی شعر انتظار با عنوان «تسبیح ثانیهها»؛
دومین نشست داستانی «از هندوکش تا البرز» (نشست مشترک داستاننویسان ایران و افغانستان) در تهران؛
شب شعر «یاقوت سرخ به تاراج رفتۀ ورزگان» جهت گرامیداشت شهدای ارزگان؛
نقد کتاب داستانی «دوازده نت برای سکوت» نوشته کیوان صادقی؛
شب شعر «صفای چلهنشینی»؛
نشست ویژه با عنوان «دل خونین انار»؛
عصر شعر «خونشریکی» همدردی شاعران قم با مردم مظلوم غزه و زلزلهزدگان هرات 1402ش؛
و «بررسی داستان مهاجرت» با حضور جواد خاوری، بتول سیدحیدری، احمد مدقق و شاهترابی.[۲۹۳]
جشنوارههای کانون ادبی و فرهنگی کلمه
اولین جشنوارۀ ادبی کلمه در 1395ش بهصورت استانی در موضوع مهاجرت برگزار شد. در این جشنواره 30 اثر به دبیرخانه و 12 اثر به دور نهایی رسید.
دومین جشنوارهی ادبی کلمه در 1396ش نیز بهصورت استانی برگزار شد. این جشنواره با استقبال خوبی مواجه شده و حدود 40 اثر توسط دبیرخانه دریافت شد.
سومین جشنوارۀ ادبی کلمه ویژه داستان مهاجرت در سال 1397ش برگزار شد. در این دوره، جشنواره به استانهای قم، تهران و شهر کاشان گسترش یافت.
جشنوارۀ سراسری «شهرزاد و سیمرغ» ویژۀ کودکان و نوجوانان افغانستانی در سراسر جهان در بهار 1397ش برگزار و با استقبال گستردهای مواجه شد.[۲۹۴]
حضور در جشنوارهها
کانون ادبی و فرهنگی کلمه
اعضای کانون ادبی کلمه در طول سالها فعالیت آن کانون در مسابقات، همایشها و جشنوارههای زیادی شرکت کردهاند از جمله: دوازده دوره کنگرۀ شعر و قصه طلاب؛
سیزده دوره مجمع شاعران انقلاب اسلامی؛
جشنوارۀ بینالمللی شعر اشراق در تهران؛
جشنوارۀ بینالمللی شعر فجر؛
هفت دوره جشنوارۀ قند پارسی در تهران؛
جشنوارۀ ادبی نوروز در مشهد؛ و دیگر جشنوارهها و مسابقات ادبی.[۲۹۵]
رتبههای ادبی کانون ادبی و فرهنگی کلمه
اعضای کانون ادبی کلمه در سالهای گذشته رتبههای زیادی در مسابقات و جشنوارههای ادبی به دست آوردهاند از جمله:
سید علیرضا جعفری رتبۀ نخست در پنجمین جشنوارۀ قند پارسی؛
زهرا زاهدی رتبۀ نخست در پنجمین جشنوارۀ قند پارسی؛
ناصر عارفی شایستۀ تقدیر در بخش ادبیات پایداری؛
زهرا زاهدی رتبه نخست در ششمین جشنوارۀ قند پارسی؛
سیدعلیرضا جعفری رتبه دوم در ششمین جشنوارۀ قند پارسی؛
تکتم حسینی رتبۀ سوم در ششمین جشنوارۀ قند پارسی؛
معصومه موسوی شایستۀ تقدیر در ششمین جشنوارۀ قند پارسی؛
ریحانه بیانی شایسته تقدیر در ششمین جشنوارۀ قند پارسی؛
زهرا زاهدی رتبۀ سوم در جشنوارۀ فرهنگی هنری طوبی (جامعة المصطفی قم)؛
سید محمدحسین فصیحی رتبۀ نخست در هفتمین جشنوارۀ قند پارسی؛
سید علیرضا جعفری رتبۀ دوم در هفتمین جشنوارۀ قند پارسی؛
معصومه موسوی رتبۀ نخست در هفتمین جشنوارۀ قند پارسی؛
مریم حسینی قابل شایستۀ تقدیر در هفتمین جشنوارۀ قند پارسی؛
ریحانه بیانی رتبه نخست در جشنوارۀ ادبی نوروز مشهد؛
سمیه کابلی رتبۀ چهارم در جشنوارۀ ادبی نوروز مشهد؛
تکتم حسینی رتبۀ دوم در جشنوارۀ ادبی نوروز مشهد[۲۹۶] تکتم حسینی از اعضای کانون کلمه در جشنوارههای مختلف از جمله «محتشم کاشانی»، «نیاوران»، «شعر عاشورایی زنجان» و جشنوارۀ «بوی باران» رتبههای مختلفی را کسب کرده است؛
سید احمد مدقق نیز در جشنوارههای مختلف ادبی مقامها و جوایزی کسب کرده است؛
فاطمه مروج مهر رتبۀ اول در جشنوارۀ کلمه؛
سمیه کابلی رتبۀ دوم در جشنوارۀ کلمه؛
معصومه امیری رتبۀ سوم در جشنوارۀ کلمه و رتبۀ نخست در جشنوارۀ واژههای تشنه؛
و باهر بیانی رتبۀ سوم در هفتمین جشنوارۀ قند پارسی.[۲۹۷]
آثار کانون ادبی و فرهنگی کلمه
کانون ادبی و فرهنگی کلمه ( معرفی آثار)
تاکنون بیش از چهل مجموعه کتاب شامل شعر، داستان، نقد، معرفی و آموزش از اعضای کانون کلمه چاپ شده است که برخی از مجموعه چاپ شده اعضای کلمه عبارت است از:
حضور گستردۀ مهاجران افغانستانی در ایران طی چهار دهه گذشته، به شکلگیری کانونهای فرهنگی و مطبوعاتی پویایی منجر شده است. بر اساس پژوهشهای معتبر، این جامعه فرهنگی از ۱۳۵۷شتا سال ۱۳۸۶ حدود ۲۵۹ عنوان نشریه در ۱۱ شهر ایران منتشر کرده که بیشترین تمرکز آن در تهران (۸۷ عنوان)، مشهد (۷۳ عنوان) و قم (۵۵ عنوان) بوده است.
فراز و فرود تاریخی
روند انتشار این نشریات به شدت تحت تأثیر تحولات سیاسی افغانستان قرار داشته است. برای مثال در دوره حکومت کمونیستی (۱۳۵۸-۱۳۷۰) با ۱۱۵ عنوان به اوج خود رسید، در دورۀ مجاهدین (۱۳۷۱-۱۳۷۵) با ۳۵ عنوان بهشدت کاهش یافت، در دوران طالبان (۱۳۷۶-۱۳۸۰) با ۶۰ عنوان دوباره رشد کرد و در دورۀ حکومت جدید افغانستان (۱۳۸۱-۱۳۸۶) با بازگشت روزنامهنگاران به کشور و سختگیریهای اداری، به ۳۹ عنوان رسید.
ویژگیهای محتوایی
این نشریات ترکیبی از مسائل سیاسی افغانستان با دغدغههای زندگی مهاجران در ایران را منتشر میکردند. محتوای آنها تحت تأثیر ادبیات مطبوعات ایرانی بود و بر هویتسازی فرهنگی و دینی تمرکز داشت. بیشتر مطالب به زبان فارسی منتشر میشد و مطالب پشتو به ندرت دیده میشد.
ویژگیهای ساختاری
اکثر نشریات ابتدا وابسته به احزاب سیاسی بودند اما به تدریج به سمت مستقل شدن پیش رفتند. این نشریات با چالشهای جدی مانند عمر کوتاه به دلیل اختلافات داخلی، ضعف مالی و فنی، و کمتوجهی به فضای دیجیتال مواجه بودند.
دستاوردها و تأثیرات
علیرغم همه چالشها، این نشریات در ایجاد پیوند فرهنگی بین دو جامعۀ ایران و افغانستان، ثبت تاریخ شفاهی افغانستان و تربیت نسل جدیدی از روزنامهنگاران نقش بیبدیلی ایفا کردند. آنها همچنین بهعنوان پلی فرهنگی دو کشور عمل کرده و زمینههای تعامل فرهنگی را فراهم کردند. [۲۹۹]
مجلههای کودکان مهاجران افغانستانی در ایران
الف) مجله باغ
شمارۀ اول مجلۀ باغ در سال ۱۳۹۰ش، در هشت صفحه و در پنجاه نسخه منتشر شد.[۳۰۰] از تاریخ تأسیس این مجله تا اردیبهشت 1401ش، هفتاد شماره از باغ منتشر شده است. شمارههای نخستین نشریه، با تعداد صفحات کم و بهصورت سیاه و سفید چاپ میشد. پس از چاپ چند شماره، به چاپ رنگی این مجله در تعداد صفحات بیشتر اقدام کردند.[۳۰۱]
مسئولین مجله باغ
صاحبامتیازی باغ را تا شمارۀ 67، مؤسسۀ فرهنگی ماه نو و شمارۀ 69 و 70 را بنیاد جاوید بر عهده داشت. محمدسرور رجایی (۱۳۴۷-۱۴۰۰ش) تا شمارۀ 68 مدیر مسئول باغ بود که پس از درگذشت او، جاوید حسینی این مسئولیت را پذیرفت. سردبیری مجله نیز تا شمارۀ چهل با سیداحمد مدقق و تا شمارۀ 66 با باهر بیانی بود.[۳۰۲]
تیراژ و گسترۀ پخش مجله باغ
ماهنامۀ باغ، اولین نشریۀ تمام رنگی کودکان افغانستان است که با تیراژ سه هزار نسخه بهصورت منظم منتشر میشد. از این میان، دو هزار نسخه برای کودکان مهاجر افغان در شهرهای مختلف ایران و یک هزار نسخۀ برای کودکان ساکن در افغانستان توزیع میشد.[۳۰۳]
سازوکار انتشار مجله باغ
مجلۀ باغ تا شمارۀ 55 بهصورت ماهانه و از شمارۀ 56، مهر-آبان 1392 بهصورت دوماهنامه منتشر میشود.[۳۰۴]
قالب مجله باغ
مطالب ارسالی باید متناسب با روحیۀ کودک و نوجوان افغانستانی و در قالب داستان کوتاه، شعر، عکس، خاطرات کودکان یا پدر و مادر آنها باشد.[۳۰۵]
موضوع و محتوای مجله باغ
موضوع مجله در مورد مسائل آموزشی، فرهنگی و اجتماعی مربوط به کودکان بهخصوص کودکان افغانستانی است. پیام اصلی مجلۀ باغ، این است که افغانستان برخلاف تصویرسازی رسانهها، سیاه نیست و دارای زیباییهایی است که جهان آرزوی داشتن آنها را دارد.[۳۰۶] مطالب این نشریه در راستای حفظ ارزشهای ملی و اسلامی افغانستان و متناسب با فضای ذهنی و بومی کودکان افغانستان، تهیه میشود.[۳۰۷]
ایده مجله باغ
ایدۀ کار کودک در ذهن محمدسرور رجایی بود؛ اما پس از ملاقات با احمد مدقق که آن زمان از طریق وبلاگ با او در ارتباط بود و برای کودکان شعر مینوشت، طرح یک مجله پیریزی شد. طرح اول مجله، هشت صفحه در اندازۀ A5، بهصورت سیاهوسفید و در 150 نسخه بود.[۳۰۸]
هدف مجله باغ
نخستین هدف این مجله، دلگرمی بچههای افغانستانی بود تا در کشورهای دیگر و ایران، به داشتن چنین مجلهای ببالند و با فرهنگ غنی خود آشنا شوند. هویتبخشی به کودکان افغانستانی، از دیگر اهداف مهم این مجله است. بههمین دلیل در مجلۀ باغ تلاش شده تا با ادبیاتی برابر با ذائقۀ کودکان و نوجوانان، شعر، داستان و گزارشهایی از پیشرفت چهرههای موفق افغانستان به حضور امید و شادمانی، هویت فرهنگی و ملی افغانستان اشاره کند.[۳۰۹]
مخاطب مجله باغ
مجلۀ باغ، نشریهای مختص تمامی افغانستانیهای داخل و خارج از این کشور است. همچنین، گروهی از مردم افغانستان که بهدلیل جنگ و شرایط سخت از سرزمین خود کوچ کرده و به کشورهای دور و نزدیک مهاجرت کردهاند، میتوانند از این مجله استفاده کنند. این مجله بدون توجه به تعصبات قومی و مذهبی، آن را بین تمامی بچههای اهل تسنن و تشیع توزیع میکند. علاوه بر آن، کودکان ایرانی نیز، مخاطب مجله هستند تا با فرهنگ همکلاسیهای خود آشنا شوند.[۳۱۰]
مجله باغ در سراسر دنیا
مجلۀ باغ به چندین کشور دنیا ارسال شده و فرصتی است تا کودکان افغان از دیگر هموطنان خود در نقاط مختلف این کرۀ خاکی، باخبر شده و با خواندن اخبار مثبت، لبخند به لب آورند.[۳۱۱] در حال حاضر فرهنگیان و هنرمندان افغانستانی که به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند، میتوانند فایل پیدیاف[۳۱۲] باغ را بهصورت رایگان دریافت کنند.[۳۱۳]
زبان مجله باغ
مجلۀ باغ تلاش میکند تا با حفظ زبان فارسی معیار، در لهجه و حتی در نوشتار، مطالب مجله را تولید کند. زبان مجله زبان پارسی است و مخاطبان ایرانی هم بهراحتی میتوانند آن را مطالعه کنند. هرچند، گاهی، برخی از واژگان مجله برای آنها نامفهوم خواهد بو؛ زیرا برخی از واژگان افغانستانی در ایران استعمال نمیشوند.[۳۱۴]
توزیع نشریه باغ در غرفۀ ایران
در شانزدهمین دورۀ نمایشگاه بینالمللی کتاب در وین و در غرفۀ ایران، نشریۀ باغ نیز توزیع شد که از جمله نکات قابل تأمل و توجه در این دوره بوده است. این اقدام، با استقبال مهاجران و طبقۀ روشنفکر مواجه شد. علاوه بر آن، گروههای حقوق بشری هم از توزیع این مجله در غرفۀ ایران استقبال کردند.[۳۱۵]
مشارکت کودکان
مجلۀ باغ این امکان را برای کودکان فراهم کرده تا داستان، شعر، عکس، آرزوهای فردا و خاطرات گذشتۀ خود را برای انتشار در اختیار مجله قرار دهند.[۳۱۶]
باغ در مراکز آموزشی
مجلۀ باغ، ماهانه توسط «انجمن حامی» تهیه شده و در اختیار دانشآموزان تمامی مراکز آموزشی انجمن در تهران و مشهد قرار میگیرد تا فرصتی باشد که کودکان و نوجوانان مهاجر با معلمان و بزرگترهای خانواده، به بازخوانی هویت و ریشههای تاریخی خود بپردازند.[۳۱۷]
ب) مجله الکترونیک سیندخت
سیندخت نام یکی از زنان شاهنامه، مادر رودابه و بهعبارتی مادر کلان (مادر بزرگ) رستم و زن مهراب، شاه کابل است؛ اما چیزی که او را مهم میکند نقشی است که او با سیاست و ذکاوتی زنانه در جلوگیری از جنگ میان ایران و توران داشته است. زمانیکه زال، عاشق دختر او رودابه میشود، دختری که از نسل ضحاک است؛ بیم لشکرکشی منوچهر، شاه ایران به کابل میرود. سیندخت به مهراب پیشنهاد میکند تا بهعنوان میانجی صلح به پیش سام، پدر زال، برود و او میپذیرد. سام در ابتدا از اینکه زنی سفیر شده تعجب میکند:[۳۱۸]الگو:آغاز نستعلیقالگو:شعرالگو:بالگو:بالگو:بالگو:بالگو:پایان شعرالگو:پایان نستعلیقدر نهایت، سیندخت موفق میشود تا منوچهر را از لشکرکشی منصرف کند. بنابراین سیندخت هم خطر جنگ را رفع کرد و هم موجبات بههم رسیدن زال و رودابه را فراهم میکند.[۳۱۹]
موضوع مجله سندوخت
موضوع کلى این مجله مهاجرت و روایتهاى دختران مهاجر افغانستانى در ایران است؛ یا دخترانی که متولد ایران بوده و پدر و مادری مهاجر دارند؛ یا نسل سوم مهاجرانی که پدر و مادرهای آنها نیز در ایران متولد شدهاند.[۳۲۰] هر شماره از این نشریۀ الکترونیکی، موضوع ویژهای دارد تا از کنار هم قرار گرفتن آنها جهانى کوچک ساخته شده و در عین حال این ظرفیت را داشته باشد که تمامى سلیقهها را پوشش دهد.[۳۲۱]
قالب مجله سندوخت
قالب مجلۀ سیندخت، روایی است؛ در این مجله، نه پیچیدگیهای داستانی وجود دارد و نه بهاندازۀ خاطرات، شخصی است. روایتهای این نشریه به زبان ساده نوشته شده و دارای موضوعاتی هستند که با زندگی روزمره ارتباط دارند. بیشتر این نوشتهها، نشاندهندۀ نگاه دختران افغانستانیِ مهاجر در ایران، به زندگی است.[۳۲۲]
مسئولین نشریه مجله سندوخت
هستۀ اولیۀ این مجله تعدادی از داستاننویسان ساکن شهر قم بودند که میخواستند کاری اجتماعیتر انجام داده و با مهاجرانی ارتباط برقرار کنند که داستانخوان نیستند.[۳۲۳]
اکنون سردبیر این مجله، معصومه اخلاقی از نویسندگان جوان افغانستانی است که بهدلیل نگارش داستان «روی پوست عادت» برگزیدۀ مقام نخست «هفتمین دوره جایزۀ ادبی هزار و یک شب» شده است.[۳۲۴]
سازوکار انتشار مجله سندوخت
مجلۀ سیندخت در کانال تلگرام سیندخت بارگذاری شده و به رایگان، در دسترس است. این مجله، نسخۀ صوتی نیز دارد که در کانال تلگرامی مجله منتشر میشود.[۳۲۵] موضوع هر شمارۀ نشریه در شمارۀ قبل آن اعلام شده و فراخوان دریافت آثار هم داده میشود.[۳۲۶]
کارنامه مجله سندوخت
تا به امروز نُه شماره از این مجله منتشر شده و به موضوعاتی از قبیل شوهر خارجی (شمارۀ اول)، آشپزی غذای وطنی (شمارۀ دوم)، عکس یادگاری (شمارۀ سوم)، همسایه (شمارۀ چهارم)، رفیقبازی (شمارۀ پنجم)، از وطن آمده (شمارۀ ششم)، فقدان (شمارۀ هفتم)، لذتهای ناچیز (شمارۀ هشتم) و جای امن (شمارۀ نهم) پرداخته است.
↑کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، مجلۀ شعر، 1373ش، ص14؛ کاظمی، «شعر مقاومت در افغانستان»، مجلۀ سوره، 1384ش، ص121؛ مظفری، سالنامۀ در دری، 1387ش، ص78؛ سعیدی، «همۀ سنگها را به سوی من پرتاب کنید!»، گلبانگ، 1376ش، ص3.
↑شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا،|شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی، وبسایت مشهد چهره.
↑[[شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و |شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی، وبسایت مشهد چهره.]]
↑مظفری، ابوطالب، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص18 و 170؛ شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی، وبسایت مشهد چهره.
↑مظفری، ابوطالب، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص18 و 170؛ شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی، وبسایت مشهد چهره.
↑مظفری، ابوطالب، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص18 و 170؛ شش اثر داستان و شعر به قلم نویسندگان افغانستانی در مشهد رونمایی شد، خبرگزاری ایبنا. حسینزاده، انجمن «در دری» خانه مودت شاعران افغانستانی و ایرانی، وبسایت مشهد چهره.
↑خانۀ ادبیات افغانستان، کارنامه خانه ادبیات افغانستان، 1400ش، ص8؛ یعقوبی، «خانۀ ادبیات افغانستان»، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص138.
↑خانۀ ادبیات افغانستان، کارنامه خانه ادبیات افغانستان، 1400ش، ص10 و 14.
↑خانۀ ادبیات افغانستان، کارنامه خانه ادبیات افغانستان، 1400ش، ص14.
↑حیدربیگی، «شعر پسامقاومت افغانستان»، فصلنامۀ ادبیات معاصر، 1395ش، ص192؛ یعقوبی، «خانۀ ادبیات افغانستان»، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص138.
↑«نخستین پیام»، پیام مهاجر، 1358ش، ص1؛ فیاض، «رفیق روسیام»، هفته نامه وحدت، 1369ش، ص3؛ کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، مجلۀ شعر، 1373ش، ص26.
↑«نخستین پیام»، پیام مهاجر، 1358ش، ص1؛ فیاض، «رفیق روسیام»، هفته نامه وحدت، 1369ش، ص3؛ کاظمی، کارنامۀ شعر هجرت در ایران اسلامی، مجلۀ شعر، 1373ش، ص26.
↑«عشق این سالها»، فصلنامۀ پیامبر، شمارۀ 1، بهار 1377ش، 4.
↑«عشق این سالها»، فصلنامۀ پیامبر، شمارۀ 1، بهار 1377ش، 4.
↑پیام، «گزارش کوتاهی از جُنگ ادبی در دری»، گلبانگ، 1375ش، ص8.
↑سعیدی، «همۀ سنگها را به سوی من پرتاب کنید!»، گلبانگ، شمارۀ 24، 1376ش، ص2؛ «کلمه» محفلی برای شاعران، ادیبان و داستاننویسان افغانستانی»، خبرگزاری فارس.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژه نامهی جشن پانزده سالگی کلمه، 1395ش، ص3؛ «کلمه» محفلی برای شاعران، ادیبان و داستاننویسان افغانستانی»، خبرگزاری فارس.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژهنامهی جشن پانزدهسالگی کلمه، 1395ش، ص8.
↑رهیاب و مظفری، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص37؛ کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژهنامهی جشن پانزدهسالگی کلمه، 1395ش، ص5.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، اساسنامۀ کانون کلمه، 1403ش، ص2.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژهنامهی جشن پانزدهسالگی کلمه، 1395ش، ص77-78.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژهنامهی جشن پانزدهسالگی کلمه، 1395ش، ص77-78.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز. «حمایت و استقبال ایرانیان از محافل ادبی مهاجرین»، وبسایت تهران پرس.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز. «حمایت و استقبال ایرانیان از محافل ادبی مهاجرین»، وبسایت تهران پرس.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز. «حمایت و استقبال ایرانیان از محافل ادبی مهاجرین»، وبسایت تهران پرس.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز؛ «سومین جشنواره ادبی کلمه برگزار می شود»، شفقنا افغانستان.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز؛ «جشن کلمات» به مناسب ۱۵ سالگی فعایتهای «کانون ادبی فرهنگی کلمه» در قم برگزار شد»، شفقنا افغانستان.
↑رهیاب و مظفری، کتاب سال مهاجرین، 1394ش، ص220؛ «جشن کلمات» به مناسب ۱۵ سالگی فعایتهای «کانون ادبی فرهنگی کلمه» در قم برگزار شد»، شفقنا افغانستان.
↑گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز.
↑کانون ادبی، فرهنگی کلمه، ویژهنامهی جشن پانزدهسالگی کلمه، 1395ش، ص109؛ گزارش کارکرد کانون ادبی کلمه در سال ۱۳۹۷ش، وبسایت بامیان نیوز.
↑محرابی، سه دهه با مطبوعات فارسی زبان مهاجران افغانستانی در جهان (1387-1357)، ۱۳۸۹ش، ص۴۰-۳۵.
«آمار رسمی مهاجران افغانستانی اعلام شد؛ ۶ میلیون و ۱۰۰ هزار نفر!»، اعتماد آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۸ فروردین ۱۴۰۴ش.
اخوانفرد و دیگران، «تکلیف بر رعایت حق آموزش در حقوق اسلام و مقررات حقوق بشر»، فصلنامۀ علمی و پژوهشی فقه و مبانی حقوق اسلام، سال هشتم، شمارۀ 4، زمستان 1394ش.
اصفهانی، آرشنصیر و حسینی، حسن، «بررسی تأثیر سیاستهای تحصیل اتباع افغانستانی در ایران (مورد مطالعه شهر تهران)»، فصلنامۀ راهبردی اجتماعی فرهنگی، سال پنجم، شمارۀ بیستم، پاییز 1395ش.
«بازگشت ۷۰ درصد اتباع با خانوادهشان/ برنامه خروج ۸۰۰ هزار نفر دیگر»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۹ شهریور ۱۴۰۴ش.
بهنیا، مسیح و محمودیان، ساناز، «حق آموزش کودکان پناهندۀ افغان در ایران در پرتو نظام حقوق بینالملل ناظر بر پناهندگی»، مجلۀ حقوق بینالمللی، شمارۀ 66، بهار و تابستان 1401ش.
«پانصدوبیستوهفت هزار دانشآموز اتباع خارجی در ایران تحصیل میکنند/فعالیت ۲۲ مدرسه ویژه اتباع»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج ملطب: 17 اردبهشت 1401ش.
«تحصیل ۶۷۰ هزار دانشآموز اتباع افغانستانی/۹۶ درصد هزینهها را ایران میپردازد»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 10 اسنفد 1401ش.
«تحصیل 614 هزار دانشآموز اتباع در ایران»، وبسایت اعتماد، تاریخ درج مطلب: 30 خرداد 1402ش.
«تحصیل کودکان مهاجر، برای ایران یک فرصت بزرگ است»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 14 مرداد 1401ش.
«تمدید پاسپورت سفارت افغانستان در تهران ۱۴۰۴»، خبرگزاری مهاجر، تاریخ درج مطلب: ۱۷ خرداد ۱۴۰۴ش.
«جا ماندن کودکان مهاجر از قطار تحصیل»، روزنامۀ پیام ما، تاریخ بازدید: 14تیر1402ش.
«چالشهای تحصیل کودکان مهاجر در ایران»، روزنامۀ شرق، تاریخ درج مطلب: 23 شهریور 1401ش.
«چالشهای تحصیل کودکان مهاجر در ایران و راهکارهای موجود»، خبرگزاری صدای افغان، تاریخ درج مطلب: 18 خرداد 1401ش.
خدادوست، علی و دیگران، «جمهوری اسلامی ایران و کاربست اصول اعلامیه حقوق بشر اسلامی در سیاست های مهاجرتی در قبال مهاجران افغانستانی»، فصلنامۀ علمی مطالعات حقوق بشر اسلامی، شمارۀ ۲۶، ۱۴۰۱ش.
رضوانی، مرتضی و دیگران، «تاریخ شفاهی مدارس خودگردان مهاجران افغان در اصفهان»، وبسایت تاریخ شفاهی ایران، تاریخ بازدید: 6 تیر 1402ش.
«روابط ایران و افغانستان از منظر آموزش کودکان پناهنده و آواره»، وبسایت دیپلماسی ایران، تاریخ درج مطلب: 9 شهریور 1400ش.
«شرایط ثبت نام دانش آموزان اتباع اعلام شد»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴ش.
صادقی، حمیدرضا، «آموزش چیست و چه تغییری در باور نسبت بهآموزش باید ایجاد شود؟»، وبسایت آموزش فکرمحور، تاریخ درج مطلب: 1 می 2017م.
صادقی، رسول، عباسی شوازی، محمدجلال، «بازگشت به وطن یا ماندن جوانان افغانستانی در ایران»، دو فصلنامه مطالعات جمعیتی، شماره 1، بهار و تابستان 1395ش.
«کاهش هزینه صدور گذرنامه افغانها در ایران»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: ۱۸ تیر ۱۴۰۴ش.
محرابی، معینالدین، سه دهه با مطبوعات فارسی زبان مهاجران افغانستانی در جهان (1387-1357)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۹ش،
«مسیر ادغام اجتماعی را باز کنیم» روزنامه شرق، تاریخ درج مطلب: ۱۷ اردیبهشت1401ش.
«مهاجران ثبتنام میشوند اما مدارس ظرفیت ندارند»، روزنامۀ فرهیختگان، تاریخ درج مطلب: 8 شهریور 1401ش.
«ممنوعیت پذیرش دانشآموزان افغانی در مراکز پیشدانشگاهی»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 21 مهر 1382ش.
«موج مهاجرت اتباع افغانستانی به ایران از چه زمانی شروع شد؟ + فیلم»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۴ تیر ۱۴۰۱ش.
هدفمند نبیپور، هدایتالله «حقوق اطفال در اسلام و اسناد بینالمللی»، دوفصلنامۀ علمی تخصصی مطالعات حقوق اسلامی، سال ششم، شمارۀ 13، زمستان 1399ش.
«یک میلیون دانشآموز افغانستانی در ایران»، وبسایت سلامت نیوز، تاریخ درج مطلب: 11 بهمن 1401ش.