قوم ترکمن؛ از اقوام ترکزبان ساکن در ساحل شرقی دریای خزر و نواحی اطراف آن.
ترکمنها گروهی از ایرانیان سفیدپوست، ترکزبان و هستند که پس از قرارداد آخال بین ایران و شوروی، در سه کشور ایران، ترکمنستان و افغانستان پراکنده شدند. این قوم به دو شیوهٔ کوچنشینی و یکجانشینی زندگی میکنند و بیشتر به کشاورزی، دامپروری، صیادی و تجارت مشغول هستند. اسبسواری، سنتی دیرینه در میان ترکمنها و نقش اساسی در زندگی آنها داشته است.
واژهشناسی قوم ترکمن
ترکمن به قومی سفیدپوست از نژاد ترک در آسیای میانه، ترکمنستان و شمالغربی ایران گفته میشود.[۱] واژه ترکمن در فرهنگنامههای فارسی و عربی کهن، در حدود سده ۴ق، بهصورت ترکمان و ترکمانان آمده است. برخی مورخان، گروهی از اُغُزها را برای نخستین بار ترکمانیین یا ترکمنها نامیدند.[۲]بیهقی و برخی مورخان دیگر نیز از گروه غُزان با نام ترکمن یاد کردهاند.[۳] گروهی از زبانشناسان، واژه ترکمان را بهمعنی گروه، پایگاه و منزلت ترکها میدانند.[۴]
پسوند «من» یا «مان» در زبان ترکی، از جمله پسوندهای کمکاربرد است که تنها بهمنظور تأکید و مبالغه استفاده میشود. برخی متخصصان بر این باورند که ترکمن، بهمعنی «من ترکام» است و این اشاره به برترانگاری قوم ترکمن دارد.[۵] برخی دیگر، واژه ترکمان را بهمعنای ترکمانند در نظر گرفتهاند. گفته شده که ذوالقرنین با دیدن این مردم که نشانههایی شبیه به ترکان داشتند، آنها را ترکمان نامیده است.[۶]
بنای یادبود اغوزخان، عشقآباد
تاریخچهٔ قوم ترکمن
ترکان غُز تا اواخر سده ۴ق و پیش از آمدن بهسمت ایران، در صحرای وسیعی در ناحیه سیحون، میان دریای آل و دریای خزر زندگی میکردند.[۷] قوم ترکمن تا قبل از حملهٔ مغول شهرنشین بودند[۸] و پس از آن تا اوایل قرن بیستم میلادی، اغلب زندگی کوچنشینی داشتهاند؛[۹] اما پس از این دوران، دوباره به زندگی دِهنشینی و شهرنشینی بازگشتند.[۱۰] قوم ترکمن که تا حدود قرن هفتم میلادی، جزیی از قوم بزرگ اُغُزها و امپراطوری گوگتورک بودند، پس از زوال این امپراتوری، به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.[۱۱]
قبیلههای اُغوز، از ترکیب چند قوم و گروه اجتماعی تشکیل شده بودند که در سدههای ۷ و ۸ق، با یکیشدن این قبایل و گروهها، اساس قومیت یکپارچهای برای ترکمنها ایجاد شد.[۱۲] اُغُزها پیش از اسلام، بهعلت آمیختگی با ایرانیان در آسیای میانه، با آنها شباهتهای ظاهری بسیاری پیدا کرده بودند.[۱۳] در دوره سامانیان، گروهی از این قبایل به رهبری فردی بهنام سلجوق اسلام آوردند.[۱۴] اصطلاح ترکمن برای متمایز کردن اغوزهایی که اسلام آورده بودند، بهکار رفت. امروزه نیز نام ترکمن جایگزین عنوان اغوز شده است.[۱۵]
پیمان آخال
ضعف نظامی و مدیریتی ایران در دوره قاجار و شخص ناصرالدینشاه، دلیل اصلی پذیرش قرارداد آخال در ۲۳ آذر ۱۲۶۰ش شد. بر این اساس، مرز ایران و روسیه که پیش از آن بیشتر دریایی بود، به مرزهای شمالی خراسان و منطقهٔ ترکمننشین آخال منتقل شد. روسیه با سلطه بر ترکمنها و با بهانه برقراری امنیت، این منطقه را به خاک خود ملحق کرد و ناصرالدینشاه را مجبور به پذیرش معاهدهای کرد که منجر به جدایی دائمی این ناحیه از ایران شد. روسیه با هدف تضعیف ترکمنها، مرزها را طوری ترسیم کرد که قبایل ترکمن از هم جدا شده و بخشی زیر سلطه ایران و بخشی دیگر تحت حاکمیت روسیه قرار گیرند؛ اگرچه تا سالها نتوانست بهطور کامل شورشهای ترکمنها را سرکوب کند.[۱۶]
بعد از این پیمان، ترکمنها در شرایط دشواری قرار گرفتند؛ عملاً به دو دولت مالیات میدادند و بین دو سرزمین سرگردان بودند. فشار مالیاتی روسیه موجب مهاجرت آنها به ایران میشد؛ اما در ایران نیز از سوی دولت وقت مورد آزار قرار میگرفتند. در سال ۱۳۰۴ش با روی کار آمدن رضاشاه، تلاشهایی برای خلع سلاح و مطیع ساختن عشایر ترکمنصحرا آغاز شد و با استفاده از نیروهای نظامی و سیاست اسکان اجباری، بسیاری از آنها سرکوب شدند. با فروپاشی شوروی و استقلال ترکمنستان در سال ۱۳۷۱ش، قراردادهای مرزی اجازه تردد اتباع دو کشور تا ۴۵ کیلومتری داخل مرزها را داد که ابتدا با استقبال ترکمنهای ایران روبهرو شد، اما به تدریج کاهش یافت؛ این استقبال اولیه بیشتر به دلیل دیدار اقوام و بستگان و مسائل اقتصادی بود.[۱۷]
روستای پاقلعه رامیان استان گلستان
جغرافیا و جمعیت قوم ترکمن
قلمرو اقوام ترکمنی که در آسیای میانه زندگی میکنند، از شمال به دریاچهٔ آرال و فلات اُوسِت یورت، از جنوب به رودخانهٔ گرگان و کوههای شمال خراسان و مرزهای شمالی افغانستان، از مشرق به آمودریا و از مغرب به دریای مازندران محدود میشود.[۱۸]
امروزه بخش عمدهای از ترکمنها در ترکمنستان ساکن هستند. در سال ۲۰۱۴م، جمعیت این کشور حدود ۵ میلیون نفر بوده که ۸۵درصد آنها را ترکمنها تشکیل میدادند.[۱۹] خارج از ترکمنستان، مردمان این قوم ترکمن در ایران، افغانستان، عراق، ترکیه، اردن، سوریه، چین، تاجیکستان، روسیه و ازبکستان سکونت دارند.[۲۰]
در ایران ترکمنها حدود ۲درصد از جمعیت را تشکیل میدهند که این میزان بهطور تقریبی معادل ۱٫۶ میلیون نفر است. ترکمنهای ایران بیشتر در جنوب شرقی دریای خزر و در ترکمنصحرا سکونت دارند. از لحاظ استانی، سکونتگاههای آنها در استانهای گلستان، خراسان رضوی (تربت جام) و خراسان شمالی است.[۲۱] شهرهای مهم ترکمننشین در ایران عبارتند از بندرترکمن، گنبدکاووس، کلاله، آققلا، گمیشان، مراوهتپه و اینچهبرون.[۲۲]
در افغانستان نیز ترکمنها اغلب در شمال غربی این کشور، بهویژه در امتداد مرز با ترکمنستان در ولایتهای فاریاب و جوزجان، سکونت دارند.[۲۳]
زبان و مذهب قوم ترکمن
زبان ترکمنی شعبهای از تُرکی اُغُزی است؛ زبان ترکمنی به شاخه زبانهای ترکی در خانواده زبانهای اورال-آلتاتیک تعلق دارد. مردمان ترکستان چین نیز به این شاخه زبانی صحبت میکنند.[۲۴] این زبان دارای دو نوع گویش (گویش قبایل بزرگ و گویش قبایل کوچک) است.[۲۵]
ترکمنها مسلمان و عمدتاً حنفیمذهب هستند و طریقت نقشبندیه در میان آنها نیز پیروان فراوانی دارد.[۲۶]آخوند (آموزشیافتهٔ مدارس دینی)، ملا (درسخوانده نزد آخوند) و قارلیملا (قاریهای قرآن با اجازهنامه از مدارس دینی) از مراتب روحانیت در جامعهٔ ترکمن است. میان ترکمنهای ساکن در مناطق کوهستانی ایران، روحیهٔ مذهبی بر روحیهٔ قومی و میان ترکمنهای ساکن در مناطق دشتی، روحیهٔ قومی بر روحیهٔ مذهبی برتری دارد.[۲۷]
پیش از اسلام، ترکمنها مظاهر طبیعت مانند آسمان، زمین و آب را ستایش میکردند. تقدس «تنگری» (خدای آسمان)، باوری کهن نزد آنها بود و آسمان بهدلیل نقشی که در بارش باران و سرسبزی و آبادانی زمین داشت، مورد ستایش قرار میگرفت و برای آن مراسم «سویت قازان» برگزار میکردند.[۲۸]
تقسیمات قوم ترکمن
قوم ترکمن از چند ایل بزرگ به نامهای آتا، آلعلی (علیایلی و آلیلی)، اِرساری (ایرساری، ارزاری و ارسالی)، تَکَه، چاودور (چُودُور)، ساریق (ساریک، سالور)، سقر (ساقار، قره)، یمیرلی (ایمیرلی، یمرهلی)، یموت و کوکلان (گوکلان) تشکیل شده است. هر ایل ترکمن شامل دهها تیره و طایفهٔ کوچک و بزرگ است. بعضی از ایلات ترکمن در قرون گذشته بهواسطهٔ رشد یکجانشینی و زراعت به دو گروه بزرگ چَمُور یا چومِر (شامل زارع و دامدار و صیاد و بازرگان) و چاروا یا کوچگر (شامل دامدار و شترچران)، تقسیم شدهاند.[۲۹]
اقوام ترکمن در ایرانِ امروزی
از جمله گروههای ترکمن که در ایران زندگی میکنند میتوان به یموت، گوکلن و تکه اشاره کرد.
یک خانواده ترکمن از ایل تکه، بین سالهای ۱۹۰۳ و ۱۹۱۶
ترکمنهای یموت؛ به دو گروه یموت خیوه (خوارزم) و یموت استرآبادی (گرگان) تقسیم میشوند. یموتهای خیوه، در سمت غربی شهر خیوه و یموتهای گرگان در دشت گرگان (ترکمنصحرا) و برخی مناطق مجاور با ترکمنستان زندگی میکنند.[۳۰] بزرگترین طوایف یموت در ایران را دو طایفه بزرگ جعفربای و آتابای میدانند. این طوایف، هرکدام به طایفههای کوچکتری تبدیل میشوند که در نهایت نام ۹۱ طایفه از آنها، در فهرست ردهبندی قوم یموت ثبت شده است.[۳۱] پیشهٔ اصلی این طوایف، گلهداری بوده است و بهصورت ییلاق و قشلاق، روزگار میگذراندند. دشت گرگان محل قشلاقی آنها و کوههای بالخان، در آن سوی رود اترک، بهعنوان محل ییلاق آنها بود.[۳۲]
ترکمنهای گوکلن؛ قبیله گوکلن یا گوکلنگ بهمعنای «سرزمین سبز» نیز از دیگر قبایل ترکمن است. این قبیله از دو طایفه اصلی به نامهای «دودورغه» و «حلقه داغلو» تشکیل شدهاند.[۳۳]
ترکمنهای تکه؛ گروه بزرگ دیگری از ترکمنهای ایرانی، تکه نام دارند که از پرجمعیتترین و نیرومندترین قبایل ترکمن به حساب میآیند.[۳۴] تکه، نام فرزند اِبوکه، از نوادگان اغورجیک است.[۳۵] این قبیله نیز به دو طایفه اصلی بهنام فرزندان تکه یعنی اُتمیش و تُقتِمیش تقسیم شدهاند.[۳۶] طایفه سومی از این قبیله نیز بهنام فرزند سوم تکه نام گرفتهاند که بهدلیل زردرنگ بودن چهره، به ساروق معروف شدهاند.[۳۷]
ویژگیهای قومی ترکمنها
چابکی، اطاعتپذیری و کمتوقعی؛ ترکمنها مردمی فعال، فرمانبردار و قانع هستند.
عادت به کار سخت؛ ترکمنها به کار و تلاش زیاد عادت دارند. آنها قادرند وظایف خود را حتی در شرایط نامساعد به بهترین شکل انجام دهند.
وفای به عهد؛ اگر یک ترکمن قولی بدهد، میتوان مطمئن بود که به آن عمل خواهد کرد.
وفاداری؛ در سفرنامهها داستانهایی از وفاداری ترکمنها نقل شده است که حق نانونمک را نگه میدارند.
برابری افراد؛ میان ترکمنها طبقه اشرافی موروثی وجود ندارد و همه خود را برابر میدانند؛ مگر کسانی که بهدلیل سن و خرد از احترام ویژهای برخوردارند و تنها کسانی رئیس میشوند که لیاقت رهبری را ثابت کرده باشند. نفوذ سرداران یا رهبران نیز ناشی از شایستگی آنها است. سردار در فرهنگ ترکمنها به افرادی اطلاق میشود که دلوجرأت داشته و قادر به رهبری گروههای مهاجم باشند.
آزادگی، درستکاری و میهماننوازی؛ اکثر سیاحان و میسیونرهایی که با ترکمنها برخورد کردهاند، شخصیت آنها را ستودهاند و عشق به میهماننوازی، شجاعت و علاقه بیپایان آنها به آزادگی و استقلال را شایسته ستایش دانستهاند.مردان ترکمنی سوار بر اسب در صحرا
احترام به زنان؛ طبق اظهارات جهانگردان محبت و ملاطفت ترکمنها با خانواده و احترامی که به زنان داشتند، قابل توجه بوده است. زنان نهتنها از لحاظ حقوق خانوادگی با مردان کاملاً مساوی بودند، بلکه پیرو وارث حق امر و نهی بر قبیله بوده و جنگاوران از آنها فرمانبرداری میکردند.
علاقهمند اسب؛ ترکمنها بدون اسب قادر به انجام هیچ کاری نیستند. یک ترکمن با داشتن اسب، خود را مالک صحرا میداند و با اسب خود میتواند در صحرای بیانتهایی که نه آب و نه گیاهی در آن یافت میشود، گرسنگی و تشنگی را تحمل کند.
دوری گزیدن از قسم؛ ترکمنها بهندرت سوگندی یاد میکنند. حرمت و ستایش آنها نسبت به خدا آنقدر زیاد است که اغلب حاضرند از ادعایی چشم بپوشند تا آن که با سوگند، مالی را از آنِ خود سازند. همچنین، آنها هنگام حضور در دادگاه راجع به تصرف در اموال دیگران یا قتل و غارت، از بیان حقیقت، هرچند به ضررشان باشد، خودداری نمیکنند.[۳۸]
تبارشناسی قوم ترکمن
مردی ترکمنی با لباس محلی ترکمن
ترکمنها از نظر ظاهری مردمی نسبتاً تنومند هستند. سر آنها معمولاً نسبت به بدن قوی و عضلانیشان کوچک به نظر میرسد و چشمان کوچکی دارند.[۳۹] موهای کاملاً سیاه و دندانهای بسیار سفید دارند و ریش بلند و تُنُک دارند.[۴۰]
ترکمنها بر اساس اسطورهای، تبار سه طایفهٔ بزرگ تکه، یموت و گوکلان را به ترتیب به قوچ کوهی، گرگ و گوسفند میرسانند. طبق این روایت، سه همسر نیای شکارچی آنها از گوشت این حیوانات خورده بودند. این باور منجر به نسبتدادن صفات متفکر و هنرمند (مانند قوچ) به تکهها، جسور و دلیر (مانند گرگ) به یموتها و نرمخو و عاشقپیشه (مانند گوسفند) به گوکلانها شده است. نَسب یموت به شرف و دو برادر ناتنی او به نامهای چونی و قجق میرسد.[۴۱]
خاندان قجق بعداً به شرف میپیوندند. ترکمنها، فرزندان شرف را از نظر تباری برتر از فرزندان چونی میدانند. شرف و چونی به گروههای نَسبی و دستههای متحد سیاسی در اتحادیههای ایلی ترکمن اطلاق میشده است؛ اما نَسب اصلی ترکمنها به شخصیتی به نام اغوزخان میرسد. گوکلان و چاودور دو گروه، از نوادگان اغوزخان هستند. نیای یموتها، شخصی به نام یموت بوده که گروههای فرعی متعدد یموت از او نسب میبرند.[۴۲]
شیوهٔ زندگی قوم ترکمن
قوم ترکمن در ایران از نظر شیوه زندگی به دو دسته کلی کوچرو و یکجانشین تقسیم میشوند.
عشایر/کوچرو
عشایر ترکمن در ایران به شغل دامپروری و تولید فراوردههای دامی (شیر، ماست، کره، پنیر، روغن محلی و پشم) مشغول هستند و بهدلیل کوچهای فصلی که دارند، کمتر به کشاورزی میپردازند.[۴۳]
یکجانشین
گروهی از اقوام ترکمن متناسب با سبک زندگی یکجانشینی در شهر و روستا اغلب به شغل کشاورزی مشغول هستند. وجود زمینهای حاصلخیز در منطقهٔ گوکلان و چشمهسارهایی که در آن جاری است، شرایط را برای کشت و زراعت برنج، ماش، کنجد، گندم و جو فراهم آورده است. همچنین ترکمنهای سواحل دریاری خزر، سبک زندگی شهری داشته و بیشتر به ماهیگیری، کشتیرانی و تجارت مشغول هستند.[۴۴]
خانواده و جایگاه آن در قوم ترکمن
ساختار نظام خانوادهٔ ترکمنی از گذشته تاکنون بیشتر بر پایهٔ پدرسالاری بوده[۴۵] و مرد، عضو مقتدر و بانفوذ خانواده است و سایر افراد خانواده از قبیل زن و فرزندان، تابع او هستند. تأثیر و نفوذ همسران بر مردان نیز امری شناختهشده و قابل قبول در این قوم است.[۴۶] پس از آن زن مُسِن و بزرگ خانواده از جایگاه و احترامِ خاصی برخوردار است. زنان و دختران جوان اقوام ترکمن، بیشتر تابع تصمیمات و نظرات خانواده بهخصوص پدر خانواده هستند و احترام و تکریم نظر بزرگان جزء جداییناپذیر فرهنگ و سبک زندگی بانوان ترکمن است.[۴۷]
خانه آغاج اوی،آلاچیق هایی که پدران ترکمنی بعد ازدواج پسران خود در کنار آلاچیق های خود می ساختند
رابطهٔ پدر و پسر در خانوادهٔ ترکمنی
در فرهنگ ترکمن، رابطه پدر و پسر دارای ساختار سلسلهمراتبی و شبیه رابطه رئیس و مرئوس است. پسر پس از بلوغ، بهتدریج در فعالیتهای اقتصادی خانواده مشارکت میکند، در تصمیمگیریهای مربوط به ازدواجش با او مشورت میشود و بهمرور در مسائلی مانند خریدوفروش دام و کوچ نیز نظر او پرسیده میشود.[۴۸] پسران خانواده، پس از ازدواج نیز تا زمانیکه برای کار مستقل شوند، از خانواده پدری جدا نمیشوند.[۴۹] نکته قابل توجه، احترام عمیق جوانان به بزرگترها است. اگرچه شرایط زندگی مدرن بر این رابطه اثر گذاشته است؛ اما پدران ترکمن هنوز هم پسران خود را بهعنوان یک سرمایه انسانی ارزشمند تلقی میکنند؛ همانطور که در ضربالمثلی ترکمنی پسران سرچشمه ثروت معرفی شدهاند.[۵۰]
در گذشته، هنگام ازدواج پسر ارشد، پدر برای او آلاچیقی در سمت راست آلاچیق خود برپا میکرده و برای پسران دیگر خود نیز به نوبت، آلاچیقهایی در سمت چپ میساخته است. پسر آخر خانواده نیز که میان مردم ترکمن به کُرپه اوغلی معروف است، در آلاچیق پدر میماند.[۵۱]
دختران و رنان ترکمنی در خانه
رابطهٔ پدر و دختر در خانوادهٔ ترکمنی
رابطه پدر با دختر مجردش بهطور قابل توجهی با رابطهاش با پسر متفاوت است. پدر ترکمن نسبت به دخترش بسیار حساس و محافظهکار است. دختر در حضور پدر معمولاً صحبتی نمیکند و صرفاً از دستورات او اطاعت میکند. تصمیمگیری در مورد ازدواج دختر منحصراً بر عهده پدر است. او هرگز با افراد غیرخانواده در مورد دخترش صحبت نمیکند و حتی با بستگان نزدیک نیز صحبت دربارهٔ دخترش محدود به موضوع ازدواج او میشود. در جامعه ترکمن، پدر مسئول حفظ پاکدامنی دخترش است و در صورت انحراف دختر از مسیر عفت، پدر میتواند او را به قتل برساند. پس از ازدواج، رابطه پدر و دختر تغییر میکند و در واقع، نقش پدر به شوهر منتقل میشود.[۵۲]
دختران، ۲ تا ۳ روز پس از ازدواج خود، به خانه پدری برمیگردند تا آداب و هنرهای خانهداری و گلهداری را یاد بگیرند. آنها، تا دو سال در خانه پدری میماندند و پس از آن نیز تا یک سال به خانه پدر و شوهر رفتوآمد دارند تا هنرهای خود را تکمیل کنند.[۵۳] دختر پس از این مرحله سالی چند بار به دیدار والدینش میآید و در این دیدارها، مانند سایر زنان، در بخش زنانه اقامت میکند و به انجام کارهای زنانه میپردازد.[۵۴]
ساختار سیاسی-اجتماعی قوم ترکمن
ترکمنستان_نشست شورای ریش سفیدان
سازمان سیاسی و اجتماعی ترکمنها را «هرجومرج منظم» نامیدهاند. در هر گروه مکانی، یک ریشسفید به نام یاشول حضور داشت. یاشول قدرت اجرایی نداشت؛ بلکه بهعنوان میانجی یا سخنگوی اعضا عمل میکرد و نمایندهای بدون قدرت محسوب میشد. ساختار سیاسی در جامعهٔ ترکمن بر اساس گروهبندیهای مکانی تعریف میشود:
اوبا؛ کوچکترین واحد ساختاری در قوم ترکمن است که معمولاً توسط «یاشاولی» (بزرگان) یا «آقساق» (ریشسفید) دارای درایت و فراست، رهبری میشد.
شورای یاشاولیها؛ در واحدهای بزرگتر، یاشاولیها گرد هم میآمدند و تصمیمگیری میکردند که این امر میتوانست به اتحاد کل ترکمنها منجر شود. این شورا در حل اختلافات درونطایفهای نیز نقش اساسی داشت.[۵۵]
قانون نانوشتهای در گروههای ترکمن به نام توره وجود داشت که مجموعهای از باورها، ارزشها و عادات بود و هنجارها و رفتارهای اجتماعی و سیاسی مردم را شکل میداد؛ ارزشهایی چون عدالت، مهربانی و یاری، سه اصل مهم قانون توره بودند. شورای ریشسفیدان، عامل حفظ وحدت قوم بر اساس توره بودند.[۵۶]
سلسلهمراتب قدرت در ترکمنها بر اساس ریاست موروثی نبود؛ سرپرستان هر رده از نظام سنتی-اجتماعی توسط شورای یاشولیها و مردم انتخاب و در صورت لزوم، توسط مردم عزل میشدند. خان در راس ایل قرار داشت که امروزه این جایگاه وجود ندارد. همچنین کدخدایان توسط مردم و شورای یاشولیها انتخاب میشدند. روحانیون نیز در تمام امور شخصی و اجتماعی مردم حضور داشتند.[۵۷]
روحانی بزرگ ترکمن صحرا،حاج محمد آخوند عابدی کر ،امام جمعه اهل سنت بندر ترکمن
نقش روحانیون در جامعهٔ ترکمن
در گذشته، روحانیون نفوذ چشمگیری بر قبایل ترکمن داشتند و تقریباً همه امور این اقوام را اداره میکردند؛ اما بهتدریج، این نفوذ کاهش یافت؛ اگرچه همچنان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردارند. علمای ترکمن در راستای وحدت بیشتر این قوم با سایر مردم ایران مؤثر هستند و زمینهٔ کاهش تنشهای احتمالی و واگرایی را فراهم آوردهاند. امروزه، سه گروه روحانیون، ریشسفیدان و نخبگان بین ترکمنها نقش مهمی دارند که البته نقش و نفوذ روحانیون در مقایسه با دیگران بیشتر است. قضاوت بین ترکمنها نیز اغلب توسط روحانیون یا بزرگان قوم انجام میشود. بیشتر علمای ترکمن بر این باورند که اهل سنت و شیعه عقاید خاص خود را دارند که قابل احترام است و با تحمل نظرات یکدیگر، وحدت حاصل میشود.[۵۸]
پوشاک قوم ترکمن
پوشیدن لباسهای محلی و بومی میان اقوام مختلف مانند ترکمنها در ایران، نمادی از خودباوری در میان اقوام است. در بسیاری از مناطق ترکمننشین، پوشش افراد همان لباس سنتی قوم ترکمن است که سبب یکدست شدن مردم، بدون در نظر گرفتن اختلاف طبقاتی میان افراد قوم میشود.[۵۹]
پوشاک زنان ترکمن
پوشش زنان ترکمن متشکل از کلاه، سربند، شلوار، پیراهن و پاپوش است.[۶۰] پوشاک بانوان ترکمن بر اساس موقعیت کاری، در موارد زیر دستهبندی میشود:
لباس تشریفاتی و محلی زنان ترکمنلباس کار؛ هنگام انجام امور کشاورزی، پخت نان و کارهای منزل.
لباس شهر؛ مورد استفاده هنگام خروج از منزل و خرید از بازار.
لباس تشریفاتی؛ پوشیدن هنگام شرکت در جشنها یا هر مراسم عمومی دیگر. در مراسم عزاداری، لباس کهنه پوشیده میشود و رنگ آن اهمیتی ندارد.
لباس منزل؛ بسته به سن افراد خانواده متفاوت است.
پیراهن زنان ترکمن برش سادهای دارد و اغلب به رنگ زرشکی، بنفش، قرمز و گاهی گلدار یا بدون گل با راهها و طرحهای مستقیم است. این پیراهن دارای آستینی گشاد است که بهصورت اریب به طرف مچ تنگ میشود. یقه گرد و بدون برگردان است. داخل پیراهن نیز از زیر بغل تا پایین بهتدریج گشادتر شده و با پارچههای گلدار آستردوزی میشود.[۶۱]
کلاهی که اغلب دختران مجرد بر سر میگذارند، بوریک، تاسرگ و تاخیه نامیده میشود. دختران ترکمن پس از ازدواج، بوریک را کنار نهاده و طی مراسم خاصی از پیشانیبندی با نام آلانگی استفاده میکنند. در فرهنگ ترکمن، پیشانیبند قرمز برای زنان جوان کاربرد دارد و نشانهٔ شادابی است. پیشانیبند مشکی مورد استفادهٔ زنان میانسال بوده و نشاندهندهٔ کارکشتگی و باتجربه بودن آن زن است. همچنین پیشانیبند سفید که بر سر زنان پیر بسته میشود، نشانهٔ عاقلی این بانوان است.[۶۲] تنوع رنگ در لباس محلی آنها نیز نمود دارد و جذابیت و زیبایی خاصی به این نوع لباسها داده است. در قوم ترکمن، نوع پوشش بانوان متناسب با سن، مجرد یا متاهلبودن و جایگاه اجتماعی هر فرد متفاوت است.[۶۳]
جنس اصلی پوشاک سنتی ترکمنها از پوست حیوان، کتان، پنبه و ابریشم است که مردم طبقات عادی قوم ترکمن از آن استفاده میکنند. البته لباسهای اصیل ترکمنی فقط از ابریشم تهیه میشوند و زنان ثروتمند از پیراهنهای ابریشمی با یقه و سرآستین سوزندوزیشده و آویزههایی از سکه و پولکهای نقره استفاده میکنند؛[۶۴] تفاوت لباس افراد فقیر و غنی در میزان استفاده از نقشونگار، سکهها و زیورآلات لباس است. افراد ثروتمند لباسهای خود را زود به زود نو کرده و لباسهای کهنهتر را به افراد کمبضاعت میبخشند.[۶۵]
زیورالات ترکمن
دختری ترکمن با لباسهای سنتی؛ بریک، «شلپه» زیوری که به لبه کلاه متصل شده، موهای بافته شده در چهار گیسو و «بقو» (سینه ریز)
زیورآلات ترکمن اغلب درشت و از نقره ساخته شدهاند؛ ترکمنها بر این باورند که نقره خاصیت میکروبکشی دارد و به همین دلیل، زیورآلات خود را بیشتر از جنس نقره میسازند. در گذشته مردان ترکمن که در جنگ زخمی میشدند، نقره را بهعنوان مرهم بر زخمهای خود میگذاشتند. استفاده از نقره با آبکاری طلا، با توجه به خواص نقره و باورهای پیرامون آن میان ترکمنان، تأکیدی بر سادهزیستی و وجود حرمتهایی در سنت اسلامی با هدف دوری از تجملگرایی است.[۶۶]
این زیورآلات دارای طرحهای گل و گیاه هستند که با نگینهایی از عقیق یا شیشههای رنگی تزئین شدهاند. نقره با توجه به اعتقاد آنها کاربرد فراوانی در ساخت این جواهرات دارد و گاهی با توجه به جایگاه مالی و دارایی فرد از طلا نیز استفاده میشود؛ اما در کنار نقره، فلزاتی چون مس، برنج و ورشو نیز به کار میروند. اصالت این زیورآلات در جزئیات اندک و سنگینی و وقار آنها است. ترکمنها با وجود وزن زیاد جواهرات، بهصورت روزانه از آن استفاده میکنند و معتقدند که وزن زیاد این جواهرات و صدای زنگولهمانند آن، مانند طلسمی محافظ عمل کرده و ارواح خبیث را دور میکند.[۶۷] این زیورآلات بهصورت مجزا یا متصل به لباس مورد استفاده قرار میگیرند و درون برخی از آنها نیز دعا یا حرز قرار داده میشود.[۶۸]
زیورآلات سر ترکمن شامل انواع مختلفی است از جمله قُبه، تَنهچور، یَنگسَلِگ، آلینشای (زیور پیشانی)، قَوالچاقچه (شبه گوشواره)، مانالیلق، ایلدر گیج، اوگرمه (ایگمه)، سانجلق، سَن سوله، آداملق، گیسوبند، آسیق، ساچاوجی، ساچباغ، ساچ مونجوق و چای بویین (سنجاق سر). زیورآلات پوشاک ترکمن شامل گل یقه (گل یاخا)، تنهچور، چاپ رازچانگا، چانگا، گنجیک، آگینلیک، کوموش پول، بزنیت، آچارباغ، دوغاقاب (کیسه دعا و قاب دعا)، داغدان و هیکل است. زیورآلاتی هم که بهصورت مجزا استفاده میشود، عبارتاند از دستبند یا بوزالیک، اوزوق، بلزیک، یووسه، سارماق، حلقه، ال مالگا، اشک بوکاو، قورساماق، آلاجا، قولاق حالقا و طوق.[۶۹]
پوشاک مردان ترکمن
سردار آزمون، بازیکن تیم ملی فوتبال با لباس ترکمن در جشن قهرمانی زنیت سنتپترزبورگ
لباس مردان ترکمن متشکل است از:
دُون؛ ردای بلندی از جنس ابریشم که تا زیر زانوی آنها میآید.
قوشاق یا تورمهشال؛ کمربندی بهشکل شال است.
چأکمن؛ بالاپوشی بلندتر از کتهای کنونی که از کُرک شتر تهیه شده است.
اوچمک یا سیلکمه؛ پوستینی از پوست برهٔ قرهگل (برهٔ ۵–۶ ماهه) و پوست گوسفند است که در هوای سرد استفاده میشود.
کوینک؛ پیراهنی ساده و فاقد یقه بوده یا یقهای کوتاه، مدور و بدون دکمه، با آستینهایی بلند که بهجای دکمه، بندهایی در آن به کار میرود. این یقه با سوزندوزیهای مفصلی تزئین میشود و سر آستین آن نیز گلدوزی شده است.
جولبار؛ شلوار مردانه گشادی که از رشتههای پنبهایِ لیفهایشکل تشکیل شده است.
تلپک؛ کلاه قوم ترکمن تلپک نام دارد که نوعی کلاه پوستی با پشمهای نسبتاً بلند است که انواع گوناگونی داشته و شامل دو مه تلپک، بوخار تلپک و شپیرما تلپک است.
بوریک یا عرقچین.
ادیک؛ اصلیترین پاپوش مردان ترکمن است که نوعی چکمه بلند چرمی با نوک برگردان است. چوپانان نیز از پاپوشی با نام چاریق در صحرا و خاکهای نرم استفاده میکنند که از پوست گاو تهیه میشود.
دولاق؛ پارچهای دستباف است که قبل از پوشیدن چارق، دور مچ پا تا ساق میپیچند که حکم محافظ یا جوراب را دارد.[۷۰]
ادبیات قوم ترکمن
قوم ترکمن دارای پیشینهای غنی در ادبیات، بهویژه ادبیات شفاهی است. ادبیات مکتوب و شفاهی مردم ترکمن پیوندی تنگاتنگ با یکدیگر دارند؛ بهطوری که بررسی ادبیات مکتوب و پژوهش در آثار سخنوران و ادیبان ترکمن بدون توجه به ادبیات شفاهی و عامیانه ناممکن به نظر میرسد. ادبیات شفاهی ترکمن با پیشینهای کهن، سرچشمهای ارزشمند برای سخنوران بوده است. موضوعات اصلی ادبیات شفاهی ترکمن شامل جوانمردی، شجاعت، قهرمانی، سخاوت، حفاظت از قوم، مبارزه با نیروهای اهریمنی، پایداری و صداقت است که همگی آرزوها و ارزشهای انسانی را منعکس میکنند.[۷۱]
دیوان لغات الترک اثر محمود کاشغری قدیمیترین اثری است که نمونههایی از ادبیات شفاهی مردم ترکمن را ثبت کرده است. این کتاب به زبان قدیم ترکمنی و سرشار از ضربالمثلها و باورهای قوم اوغوز (اجداد ترکمنها) است. ادبیات مکتوب قوم ترکمن از قرن دهم هجری قمری آغاز شده است. در این میان، آثار ارزشمندی در زمینه شعر و داستان به وجود آمده است. مهمترین شاعر ترکمنها، مختومقلی فراغی (۱۱۴۶–۱۲۰۵ق) است که او را بنیانگذار ادبیات نوین ترکمن میدانند.[۷۲]
دِسانخوانی
دِسانخوانی میان ترکمنها یک سنتِ داستانگوییِ تاریخی است. دِسان، داستانهای عامیانه و مرکب از بخشهای منثور و منظوم است. در سنت دسانخوانی، باغشی (خُنیاگر) دِسانها را همراه با آوای ساز، تعریف میکند. این سنت شعری-موسیقایی، مخاطبان را با صورتی از ادبیات شفاهی و تطور و تحول آن و شگردهای روایی آشنا میکند. دِسانخوانی با وجود ویژگیهای ترکمنی، شباهتهایی با فرهنگهای اقوام تُرک آسیای میانه و نیز فرهنگهای ایرانی دارد. ریشه دِسانباغشی بهعنوان اجراکنندگان و انتقالدهندگان سنت موسیقایی-شعری شفاهی به «بخشیها» میرسد. در گذشته، میان ترکمنها، باغشی به مفاهیم پیشگو، شَمَن و فرد باسواد اشاره داشت که داستانها را روایت میکرد. دسانخوانی در مراسمی مانند عروسی، برپایی آلاچیق، ختنهسوران و مجالس ساز و صحبت بعد از صرف غذا و چای اجرا میشد.[۷۳]
هودیخوانی
هودی خوانی مادر ترکمنی برای فرزندش
هودیخوانی یا لالاییخوانی، نغمهای دلنشین و آرامبخش است که مادران ترکمن از هزاران سال پیش تاکنون بهعنوان یک میراث فرهنگی ارزشمند و ناملموس نگهداری کردهاند و امروز در فهرست میراث فرهنگی کشور ثبت شده است. این لالایی، برای تربیت و آموزش کودکان و نوزادان در قالب اشعار مادرانه، مفاهیم اخلاقی بلند مانند شجاعت، مهربانی و صداقت را انتقال میدهد و باعث حفظ و تداوم فرهنگ و زبان این قوم شده است. وقتی کودکی هودی را میشنود، آرام میگیرد و به خواب فرومیرود. نهتنها کودکان، بلکه بزرگسالان نیز تحت تأثیر این آوا قرار میگیرند و در آرامش فرومیروند.[۷۴]
هودی واژهای مرکب است که از «هو» به معنای خدا و «دی» به معنی بگو، ساخته شده است. این اثر ادبی، در زمره ادبیات شفاهی ترکمنها است و نمادی از فرهنگ شعر و موسیقی مردمی این قوم بهشمار میآید و در قالب چهارخطی یا دوبیتیهای گوشنواز سروده شده است. اشعار این نوع لالاییها، که نسل به نسل منتقل شده، حاوی دعای خیر مادرانه و آرزوهای آنها برای آینده فرزندان است. مادران ترکمن در لالاییهای خود، داستانهایی کوتاه و آموزنده از قول خاله، عمو، عمه، پدربزرگ و مادربزرگ میخوانند تا در کنار آموزش خوبیها، پیوندهای خویشاوندی و ارزشهای خانوادگی را نیز به کودکان خود منتقل کنند.[۷۵]
لألهخوانی
لألهخوانی دختران ترکمن در کشور ترکمنستان
لألهها، ترانههای دختران و نوعروسان ترکمن است که از طریق آن، به وضعیت فرهنگی-اجتماعی در شکلدهی به زندگی مشترک، اعتراض میکنند یا دلتنگیهایشان را بروز میدهند. این ترانهها، غمناک و سوزناک هستند و دختران ترکمن در شبهای مهتابی آنها را دستهجمعی میخوانند. لألهها معمولاً چهارمصرعی و هفتهجایی هستند و گاهی بهصورت ترجیعبند استفاده میشوند؛ بهعنوان مثال در برخی ترانهها به انتخاب همسر توسط والدین، سکونت اجباری در قبیله شوهر و دوری از خانواده اعتراض میکند. امروزه، این سنت بیشتر اهمیت تاریخی دارد و برخی از ابعاد آن بهدلیل تغییر شکل زندگی دستخوش تحول شده است. محتوای لألهها با شرایط زندگی اجتماعی-تاریخی زنان و دختران کاملاً پیوند دارد. ترانه معروف در اینباره «چونقور قویا داش آتسانگ» نام دارد.[۷۶]
آداب و رسوم قوم ترکمن
پیشینه کهن قوم ترکمن گویای تکثر و فراوانی رسومی است که هر یک به نحوی در زندگی اجتماعی آنها نقش داشتهاند. اسلام تأثیرات بسیاری در اجتماع و آدابورسوم این قوم داشته است. مصداق این گفته را میتوان در رسوم مذهبی فراوانی یافت که ایرانیان ترکمن بسیار به آن پایبند هستند.[۷۷]
مراسم عروسی ترکمنها
رسوم ازدواج
در فرهنگ ترکمن، اصالت نژادی اهمیت بالایی دارد و وصلت به سادگی صورت نمیگیرد. در ازدواج، اصیلبودن خانواده و عشیره طرف مقابل، اصل اساسی است. ازدواج در سنین پایین مرسوم بوده و دختر بهدلیل افزایش جمعیت و تقویت قوم و عشیره، ارزشمند تلقی میشود. بزرگان ترکمن، فردی را که دارای اصالت ترکمنی و دارای طایفه و عشیره است، از ازدواج با کسی که مادرش ترکمن نیست و فاقد عشیره است، نهی میکنند. البته امروزه، با تغییر شکل زندگی و تفکرات، این سنت کمرنگ شده و ازدواج با سایر اقوام نیز تعدیل شده است. با این حال، هنوز هم ازدواج دختر ترکمن با غیرترکمن چندان پذیرفته نیست.[۷۸]
مبلغ مهریه طبق سنت ترکمنها بسیار کمتر از جاهای دیگر بوده و مقدار آن معمولاً توسط امام جمعه هر شهرستان اعلام میشود. به همین منظور دختران هر شهرستان و روستا اغلب مهریهای شبیه به هم دارند.[۷۹] رسم «مبلغ قیمت عروس» میان ترکمنها نوعی شیربها است که توسط بزرگان خانواده داماد و عروس تعیین شده و بهصورت نقدی از خانواده داماد دریافت میشود. این سنت هنوز هم رواج دارد. در طول مراسم عقد، سه زن جوان در سه طرف محل عقد بهطور مداوم قیچی میزنند؛ این کار به این نیت انجام میشود که هرگونه نیات شوم دشمنان در حین خطبه عقد خنثی و بیاثر شود. پس از عقد و قبل از غروب آفتاب، یکی از زنان انگشت کوچک دست راست عروس و داماد را به هم پیوند میدهد.[۸۰]
در برخی مناطق ترکمننشین مانند گمیشان، بندرترکمن، مراوهتپه و کلاله، سوار کردن عروس بر کجاوه و آوردن آن با شتر به خانهٔ داماد، مرسوم است. عروس بهجای پوشیدن لباس سفید، لباسهای سنتی قرمز رنگ پوشیده و چارقد بزرگی از جنس چادرشب بر سرش میاندازد؛ داماد نیز به جای کتوشلوار، لباس محلی با کلاه پشمی بزرگی میپوشد که جزیی از لباس سنتی ترکمنها است.[۸۱] طبق سنت ترکمن، عروس تا دو سال در خانه پدری میماند تا برای زندگی مشترک خود قالیچه و گلیم ببافد، وسایل زندگی تهیه کند و پختهتر و با تجربهتر شود.[۸۰]
طلاق در بین ترکمنها امری منفور بوده و زوجین بهمنظور تحکیم بنیان خانوادههای خود بر سازش و حل مشکلات خانوادگی تلاش میکنند. داشتن فرزند زیاد میان قوم ترکمن، امری رایج بوده و باعث فخر و مباهات آنها است.[۸۲]
اعیاد و جشنها
جشن نوروز در ترکمنستان
عید نوروز
نوروز در فرهنگ ترکمن از دیرباز جایگاه ویژهای داشته و در اشعار شاعران کلاسیک ترکمن نیز بازتاب یافته است. ترکمنها در آستانه نوروز به تدارک خانهتکانی، خرید لباس و تهیه شیرینیهای محلی میپردازند. همچنین با تزئین اسبها و آویختن زنگوله به گردن گوسفندان، به استقبال سال نو میروند. اعتقاد به بازگشت ارواح درگذشتگان و لزوم پاکیزگی خانه، از دیگر آداب و رسوم این ایام است. تحویل سال میان ترکمنها با روشن کردن چراغها، باز کردن پنجرهها و تلاوت قرآن توسط بزرگ خانواده همراه است. غسلکردن، پوشیدن لباس نو، خواندن نماز شُکر، زیارت اهل قبور و قربانی کردن گوسفند از دیگر رسوم این عید است. ترکمنها نوشیدن از آب اولین باران نوروزی را نیکو میدانند و برای فرزندان متولد شده در این روز، نامهای مرتبط با نوروز و بهار انتخاب میکنند.[۸۳]
جشن و دورهمی خانوادگی در ترکمن به مناسبت عید فطر
عید فطر
ترکمنها به عید فطر، آرازا بایرام میگویند. عید فطر بین ترکمنها تنها یک جشن مذهبی نیست؛ بلکه احیاگر سنتها و آیینهای کهن این قوم است. ترکمنها مانند سایر مسلمانان، روزه گرفتن در روز عید فطر را جایز نمیدانند. آمادگی برای این عید از چند روز قبل با نظافت خانهها و شستن لباسها و سپس پخت شیرینی و توزیع آن بین همسایگان آغاز میشود. در صبح عید فطر، مردان به عیدگاه که محوطهای وسیع در خارج از شهر است، میروند و نماز عید را برپا میکنند. در این روز، سفرههای رنگین عید در خانههای ترکمنها گسترده شده و درهای منازل به روی همگان باز است. این سفرهها تا سه روز پس از عید پهن بوده و جشن و سرور ادامه دارد. یکی از رسوم این عید، عیدیدادن بزرگترها به کوچکترها است. علاوه بر این، ترکمنها با فرا رسیدن عید، لباسهای نو بر تن میکنند و این نو شدن، تنها به ظاهر محدود نمیشود؛ بلکه فرصتی برای نو کردن دلها برای بهتر زیستن است. در این روز، با پیروی از آموزههای دینی، کدورتها به فراموشی سپرده شده و امید به آیندهای روشنتر در دلها جوانه میزند.[۸۴]
عید قربان
ترکمنها در عید قربان نیز آدابورسوم ویژهای دارند. در روز هشتم ذیالحجه مراسم نظافت خانهها و شستن لباسها و در روز نهم مراسم پخت شیرینی و توزیع آن را انجام میدهند. سپس، در شب عید قربان، شستشوی مخصوصی به نام قربانشورا انجام میدهند تا برای عید آماده شوند. در روز عید قربان، پیش از طلوع آفتاب، به عیدگاه رفته و نماز عید را اقامه میکنند. پس از بازگشت از عیدگاه، مراسم قربانی کردن انجام میشود. بهطور معمول، هر فرد متأهل که توانایی مالی داشته باشد، یک گوسفند قربانی میکند. گاهی نیز به جای گوسفند، بهصورت اشتراکی گاو یا شتر قربانی میکنند که در این حالت، تعداد شرکا نباید از هفت نفر بیشتر باشد. بعد از ظهر روز عید، گوشت قربانی را بهعنوان هدیه و صدقه برای خانوادههای نیازمند میفرستند. ترکمنها عید قربان را به مدت سه روز جشن میگیرند.[۸۵]
ولیمهٔ ختنه
از آداب رایج میان قوم ترکمن، ختنه و ولیمه آن است. ترکمنها این جشن را بهجهت مبارزه با دشمنان این سنت اسلامی، بهویژه در زمان حکومت کمونیستها، با شکوه فراوان برگزار میکنند و در این مراسم، اقوام و آشنایان را برای صرف غذا دعوت میکنند. مهمانان نیز با هدایای خود، این سنت نبوی را گرامی میدارند.[۸۶]
آیینها
یا رمضان" سنت پسندیده ترکمن ها در شب چهاردهم ماه رمضان
آیین «یا رمضان»
در قوم ترکمن، ماه رمضان به اراز آی مشهور است. چند روز قبل از فرارسیدن آن، ترکمنها گوسفند و بز قربانی میکنند و گوشت آن را بین فقرا و همسایهها تقسیم میکنند یا با آن غذایی پخته و مهمانی میدهند که به آن اللهیلی میگویند. آیین یا رمضان از آداب قابلتوجه و مرسوم میان ترکمنها است که هرساله در شب چهاردهم ماه رمضان اجرا میشود. در این رسم، اشعاری در ستایش ماه رمضان، اعمال و برکات آن و توجه به خداوند خوانده میشود. در این شب، گروههای مختلف سِنی در بیرون مسجد جمع میشوند. سپس این جمعیت به در خانههای مردم رفته و سرخوان شروع به خواندن ابیاتی دربارهٔ فضیلت ماه رمضان و دعا برای اهل آن خانه میکند. پس از اتمام هر بند شعر، اعضای گروه یکصدا آللاو (ترکیب مخففی از عبارت «الله» و «هو») میخوانند و او را همراهی میکنند. اشعار خواندهشده در این آیین، جزوی از ادبیات شفاهی ترکمنها است. در کنار سرخوان و همخوانها، فرد یا افرادی مسئولیت دریافت صدقات و نذورات را از صاحبان خانهها بر عهده دارند. در گذشته این نذورات بیشتر برنج، گندم و قند بود؛ اما امروزه بیشتر پول میدهند و این کار تا پاسی از شب ادامه دارد.[۸۷]
آئین آق قوین جشن ۶۳ سالگی ترکمنها
رسم آققویون یا آق آش
آقآش جشنی به مناسبت ۶۳ سالگی، یعنی همسن شدن با پیامبر اسلام و از آیینهای سنتی و دیرینه ترکمنها است. این آیین با نامهای آقآش یا آققویون شناخته میشود و نشاندهنده عشق و ارادت ترکمنها به پیامبر و دین اسلام است. آققویون بهمعنای گوسفند سفید است و به این اشاره دارد که برای قربانی کردن، از گوسفند سفید استفاده میشود. این آیین نمادی از احترام به سالمندان است و در گذشته رواج بیشتری داشته است. در سالهای اخیر نیز با رسیدن هر فرد ترکمن به سن ۶۳ سالگی، این جشن در نقاط مختلف گلستان برگزار میشود. این جشن نمادی از رفتار شایسته و دوری از بدیها و تیرگیها است. در گذشته این جشن با مراسم خاصی برگزار میشد؛ مردان ترکمنی که به این سن میرسیدند، با ذبح گوسفندی سفید، ولیمه میدادند و غذاهایی به رنگ سفید طبخ میکردند. برگزاری این جشن نوعی خوشیمنی و کار نیک تلقی میشد. امروزه این آیین در برخی مناطق هوتن، برخی روستاهای گمیشتپه و برخی روستاهای شمال آققلا دیده میشود.[۸۸]
رسم آب و نمک
یکی از غنیترین رسوم قوم ترکمن، احترام به نان و سفره است. این قوم ضربالمثلها و اصطلاحات فراوانی در مورد نان به کار میبرند؛ زیرا نان را مظهر برکت و سفره را جایی میدانند که این برکت در آن قرار میگیرد؛ بنابراین، احترام به هر دو، امری واجب تلقی میشود. ترکمنها پا گذاشتن روی سفره را بیاحترامی بزرگی میدانند و این رسم حتی در مهمانیهای رسمی و بزرگ نیز رعایت میشود. هنگام ورود مهمانان، یک قرص نان و ظرف کوچکی نمک در مقابل آنها قرار داده میشود. این کار نشانه ادای احترام به مهمان است. معمولاً پس از تعارف نان و نمک، مهمان تکهای از نان را برداشته و میخورد. این عمل بهمنظور نمکگیر شدن مهمان انجام میشود. در مهمانیهای بزرگ و هنگام پذیرایی از میهمانان خارجی که به ترکمنصحرا سفر میکنند، این رسم بهمنظور ادای احترام و اطمینان از وفاداری آنها به ایران انجام میشود و این سنت از نیاکان ترکمن به ارث رسیده است.[۸۹]
ذکر خنجر آئینی به بلندای تاریخ ترکمن
ذکر خنجر
مهمترین رسم و آیینی که از سالیان دور همراه این قوم بوده، ذکر خنجر است. در دوران قبل از اسلام، بهعلت شرایط اجتماعی و معیشتی که این قوم داشت و بهمنظور مقابله با دشمنان، در کنار انواع فنون دفاعی و کاربردهای متنوع از سلاح، آیین ذکر خنجر نیز بهعنوان عملی بسیار مهم برای رسیدن به آمادگی نهایی جنگ اجرا میشد. با ظهور اسلام، مراسم ذکر خنجر نیز با اثرپذیری از شرایط جدید بهصورت مراسمی دینی-مذهبی یا آیینی، تغییر و تحول یافت. بر این اساس ذکر خنجر عنوان ذکر هلل را کسب کرده و مراسم آن صرفاً بهمنظور تقرب به پروردگار انجام میشود. از همان دوران تاکنون، این آیین بین ترکمنها نشانی از قدردانی از خداوند است. این آیین، نوعی از اتحاد و همشکلی را بیان میکند و ارتباط نزدیکی به ذکرگویان آن دارد که مفاهیمی چون حمد و ثنای الهی و ستایش از رسول خدا را دربر میگیرد. اجرای این آیین دینی هماکنون بهصورت مقطعی در مراسم رسمی دولتی اعم از جشنوارههای فرهنگی اقوام، بهعنوان نمادی از فرهنگ این قوم، انجام میگیرد.[۹۰] ذکر خنجر، با لباسهای سرخ سنتی و چکمههای چرمی اجرا میشود و ریشه در آیینهای شمنی دارد. حرکات چرخشی نمادین، آواهای خاص و استفاده از خنجر، ویژگیهای بارز این رقص است که هم هنر را به نمایش میگذارد و هم باورهای ملی و مذهبی ترکمنها را زنده نگه میدارد.[۹۱]
رسم خونبست
خونبست بهمعنای جایگزین کردن قصاص با دیه یا پرداخت خونبها است. طبق این سنت، خانواده مقتول با وساطت ریشسفیدان، قاتل را میبخشد. این گذشت با مراسمی خاص همراه است؛ در این مراسم، قاتل ریسمانی را به گردن انداخته و سر دیگر آن را به در میبندد و سه بار از زیر شمشیری که خان در دست دارد، عبور میکند؛ خان با شمشیر ریسمان را پاره کرده و به این ترتیب، قاتل از قصاص معاف میشود. اگرچه قاتل میتواند در یکی از مناطق زندگی کند و از حمایت خان و خانوادهاش برخوردار باشد؛ اما حق ندارد در حضور آنها بخندد. این سنت گذشت و بخشش در منازعات قومی و قبیلهای، ریشهای اسلامی-ترکمنی دارد.[۹۲]
سنت پناه دادن
در فرهنگ ترکمن، اگر قاتلِ فرزند به خانه او پناه ببرد، آن شخص تا زمانی که میزبان قاتل باشد، به او آسیبی نمیرساند. این اصل مهماننوازی و حفظ حرمت پناهنده، حتی در مورد قاتل اعضای خانواده نیز رعایت میشود. صاحبخانه به قاتل، غذا و سرپناه میدهد و حرمت او را نگه میدارد و بهمحض اینکه قاتل از پناهگاه خارج شود، صاحبخانه او را تا زمانی که رد پایش گم شود، تعقیب نمیکند و سپس برای گرفتن قصاص اقدام خواهد کرد.[۹۳]
آیین پُرخوانی
آیین «پرخوانی» بهمنظور بهبود بیماران روحی-روانی و بهعنوان شکلی از روانکاوی سنتی و در تداوم آیینهای شمنی از دوران پیش از اسلام، شکل گرفته است. رهبری این مراسم بر عهده «پرخوان» است که مدعی برخورداری از نیروی ماوراءالطبیعه بوده و با الهام از این نیرو، بیماران روحی-روانی را شفا میدهد. پرخوانی نوعی موسیقیدرمانی محسوب میشود که با آیینی مانند «آیین زار» در جنوب ایران قابل مقایسه است. در این مراسم معمولاً از دوتار استفاده میشود؛ اما از ساز «تویدوک» (نی هفتبند) نیز برای درمان برخی بیماریها از جمله سرخک بهره میبرند. نوازنده تویدوک و خواننده بر بالین بیمار حاضر شده و از آغاز شب به نوازندگی و خوانندگی با نی میپردازند.[۹۴]
رسم حاجی صدقه
در گذشته یک ماه قبل از سفر حج، مردم در خانه زائر جمع میشدند و اگر زائر فرد عادی بود، علما عمامهای را که از مکه آورده شده بود، بر سر او میگذاشتند تا نشان دهند که این فرد قصد سفر به خانه خدا را دارد. اطرافیان از زائر طلب حاجت میکردند و او را نماینده و سلامرسان به رسول خدا میدانستند. در روز خاصی نیز اهالی و خویشان در منزل زائر جمع میشدند و برای سلامتی او دعا میکردند. در روز حرکت زائر به سمت حج، در مسجد محل اذان گفته میشد تا اهالی جمع شوند و زائر را بدرقه کنند.[۹۵]
مادر و دختران ترکمنی در حال تدارک سفره افطار و سحر برای شب قدر
مراسم قدرگجسی
در شب قدر، ترکمنها علاوه بر شب زندهداری، نماز میخوانند و در مساجد، محافل انس با قرآن و مسابقات دینی همراه با ضیافت افطاری و سحری برگزار میکنند. برخی افراد نیز در مساجد اعتکاف میکنند و برخی دیگر به اندازه توان خود غذا طبخ کرده و برای افطار و سحر به مسجد میبرند. بانوان و دختران در شبهای قدر در منزل خود بهصورت انفرادی یا در منزل اقوام و همسایگان بهصورت جمعی گرد هم میآیند و علاوه بر ختم تسبیح، قرآن، عبادت و استغفار به تدارک سفره نذری افطار و سحر میپردازند یا غذای معتکفین مسجد را آماده میکنند. ترکمنهای استان گلستان همانند دیگر اهلسنت، شب بیستوهفتم ماه رمضان را شب قدر میدانند. در این شب، ختم قرآن در برخی مساجد اهلسنت به پایان میرسد و هر کس در خانه خود نماز شب قدر را میخواند. در شب قدر برای دختری که تازه نامزد شده، از طرف خانواده داماد هدایایی برده میشود که به آن قدر ایمش میگویند و نشانگر اهمیت و ارزش این شب نسبت به سایر شبهای سال است.[۹۶]
آیین سوگواری
در برخی مناطق، هنگام نماز میت، داخل کفش نمازگزاران پولی قرار میدهند. مراسم تدفین در سکوت کامل برگزار شده و پس از پایان مراسم، فاتحه خوانده میشود. سپس، وصی متوفی اعلام میکند که طلبکاران میتوانند به او مراجعه کنند. رسم است که پس از نماز میت و خاکسپاری، پیشنماز با پرسیدن «فلانی چگونه آدمی بود؟»، از حضار میخواهد تا سه بار پاسخ دهند که «آدم خوبی بود». ترکمنها سوم، هفتم، چهلم، صدم و سالگرد فوت را با برگزاری مراسم و دادن نذری گرامی میدارند. هنگام عبور از کنار قبرستان، خواندن فاتحه و کشیدن دست به صورت، الزامی است و رانندگان نیز رادیو یا ضبط خودرو را خاموش میکنند. شرکت در مراسم عزا (یاس) با پوشیدن کلاه یا عرقچین همراه است. در قوم ترکمن، همه شرکتکنندگان ملزم به این کار هستند و اغلب از کلاههای خزدار استفاده میکنند. پوشیدن لباس سیاه مرسوم نیست؛ اما منعی هم ندارد. برای عرض تسلیت، چادری در کنار خانهٔ متوفی برپا میکنند. حاضران بدون دستدادن، وارد چادر شده و قاری قرآن شروع به تلاوت میکند. پس از ادای احترام به صاحب عزا و سایر حاضران، چای و غذای مختصری صرف میشود. رسم است که در روزهای اول فوت، مهمانان تنها چند لقمه غذا میخورند. هنگام ترک چادر، با اجازه صاحب عزا و تلاوت مجدد قرآن توسط قاری، مهمان از چادر خارج میشود. سنت دست ندادن به صاحب عزا تا سوم یا هفتم روز فوت ادامه دارد. صاحب عزا و نزدیکان متوفی تا چهلم، از گوشدادن به موسیقی و برگزاری جشن عروسی خودداری کرده و ریش و سبیل خود را نمیتراشند. همسایگان تا سوم متوفی، برای خانواده او غذا تهیه میکنند. آشنایان دور و نزدیک با آوردن بقچهای حاوی سه عدد نان به خانه متوفی میآیند که صاحب عزا یکی از نانها را برداشته و بقچه را با دو نان برمیگرداند؛ به این امید که شادی به خانه آورنده بقچه بازگردد. غیبتکردن دربارهٔ فرد متوفی، گناهی بزرگ تلقی شده و حتی دشمنان او نیز نباید بدیهایش را بازگو کنند؛ بلکه باید از خوبیهای او صحبت کنند.[۹۷]
طوقبندان و دستهچوبی، آیین کهن عزاداری گلستانیها
آیین عزاداری محرم
محبت به اهلبیتپیامبر محدود به قوم، نژاد یا مذهب خاصی از مسلمانان نیست. ترکمنها با ارادت و اعتقاد راسخ به اهلبیت، امام حسین را سید جوانان اهل بهشت میدانند. آنان همصدا با برادران و خواهران شیعه خود، در ماه محرم بهویژه در تاسوعا و عاشورا به عزاداری میپردازند. اگرچه در نوع عزاداری تفاوتهایی با شیعیان دیده میشود؛ اما ارادت و احترام به امام حسین میان آنان مشهود است. ترکمنهای اهلسنت دستههای سینهزنی و زنجیرزنی ندارند؛ بلکه عزاداری خود را بهشکلهای دیگری مانند برگزاری مراسم بزرگداشت در مساجد نشان میدهند. در روز عاشورا، نماز نافلهای چهار رکعتی اقامه میکنند و ثواب آن را به روح امام حسین هدیه میکنند. در این ماه، ترکمنها علاوه بر خواندن نمازهای نافله، صدقه دادن، پختن انواع نان و غذاهای محلی، دعوت از اهالی محله در مراسم ناهار و خواندن دعا و قرآن برای امام حسین و یارانش میپردازند. ترکمنها فرزندان تازه متولد شده خود در این ماه را با نام عاشورا نامگذاری میکنند. اگر نوزاد پسر باشد، نامهایی مانند عاشورگلدی، عاشورمحمد، عاشوربردی، عاشورقلی، عاشوربای و عاشور را بر او مینهند و اگر نوزاد دختر باشد، نامهای عاشور بیبی، عاشورسلطان، عاشورتاج یا عاشورا را انتخاب میکنند. ناقهگردانی یا گرداندن شتر بههمراه کجاوه، یکی دیگر از سنتهای ترکمنها در عاشورا است. در این روز، مردمان ترکمن با بستن شال و چارقد به کجاوه، به حضرت زینب، حضرت سکینه و حضرت رقیه عرض ارادت کرده و برآورده شدن حاجات خود را طلب میکنند.[۹۸]
باورها
ماه شعبان
از منظر ترکمنها، ماههای رجب،شعبان و رمضان بهعنوان زمانهای اوج عبادت و بندگی مسلمانان در پیشگاه خداوند محسوب میشوند. یکی از باورهای ترکمنها دربارهٔ ماه شعبان، وجود شب برائت یا برات در این ماه پربرکت است.[۹۹]
بانوان ترکمن های شمال ایران در زیارت امام رضا علیه السلام
زیارت امام رضا
ترکمنهای شمال ایران ارادت ویژهای به امام رضا دارند و سالانه چندین بار به زیارت امام رضا میروند. بسیاری از ترکمنها زیارت امام رضا را قبل از سفر حج انجام میدهند. یکی دیگر از رسوم مذهبی ترکمنها اختصاص دادن بخشی از درآمد کشاورزی خود به زیارت امام رضا است. آنها این عمل را مبارک دانسته و معتقدند که باعث افزایش رزق و روزی خواهد شد. نزد اهلسنت و علمای آنها، زیارت عملی مستحب و یادآور آخرت است.[۱۰۰]
خرافات
بر اساس انگارههای کهن ترکمنها در چارچوب احترام به نیروی طبیعی آتش، انداختن آب دهان به آتش حرام است چه آتش خرمن و چه اجاق خانگی یا تنور. این عمل، موجب بدبختی میشد. همچنین، هر چهارشنبه آتشی برپا میکردند و برای رهایی از شر اجنه و ارواح خبیث، شاخ و نمک در آن میانداختند و پریدن از روی آتش را باعث پاکیزگی از همه آلودگیها میدانستند.[۱۰۱] برخی خرافات رایج میان قوم ترکمن نیز به اعتقاد آنها ریشه روسی دارد و در پیشینهٔ تاریخی قوم ترکمن نشانی از این خرافات وجود ندارد، ازجمله:
عبور گربه سیاه از مسیر، بدیُمن است.
جارو کردن آستانه منزل بلافاصله پس از رفتن کسی به مسافرت، باعث بازگشت فوری مسافر میشود.
ریختهشدن نمک روی سفره غذا یا تمیز کردن آن با کاغذ، موجب اختلاف و نزاع خانوادگی میشود.
جارو کردن در شب شگون ندارد.
پوشیدن لباس در حین جارو کردن، باعث کتکخوردن صاحب لباس میشود.[۱۰۲]
اقتصاد قوم ترکمن
اقتصاد قوم ترکمن بر پایهٔ کشاورزی، دامپروری[۱۰۳] و صنایع دستی مانند ابریشمبافی، نمدمالی و قالیبافی استوار است. قالی و نمد از تولیدات معروف ترکمنها است. همچنین آنها در پرورش اسب مهارت فراوانی داشته و اسب ترکمن از نژادهای اصیل بهشمار میرود. امروزه اقتصاد ترکمنها به صنعت و تجارت نیز وابسته است.[۱۰۴]
کشاورزی
پسربچه ترکمنی در میان گندم های زمین کشاورزی
در گذشته، ترکمنها عمدتاً کوچنشین بودند و زندگی اجتماعی-اقتصادی آنها با ییلاق و قشلاق و اولویت دامپروری نسبت به کشاورزی مشخص میشد؛ اما تحولات سیاسی باعث تغییر الگوی اقتصادی آنها از دامپروری به کشاورزی شد. موضوع مالکیت زمین و اهمیت کشاورزی، موجب گرایش به اسکان دائمی شد. پیش از آن، کشاورزی به روش سنتی و در مقیاس کوچک و برای رفع نیازهای محلی انجام میشد.[۱۰۵]
در دورهٔ پهلوی، ترکمنها تحت فشارهای شدید اقتصادی و اجتماعی بهدلیل غصب زمینهای کشاورزی توسط افراد بانفوذ دربار قرار گرفتند که منجر به تشدید برخوردهای اجتماعی و قومی و مداخله گروههای مارکسیستی در منطقه گرگان و گنبد شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به فرمان امام خمینی در سال ۱۳۵۹ش، هیئتهای واگذاری زمین مأمور تقسیم اراضی و حل اختلافات مربوط به مالکیت زمینها در سراسر ایران شدند و حدود ۸۸۸۷ هکتار زمین در دشت گرگان از طریق این هیئتها به ترکمنها واگذار شد. پس از انقلاب، کشاورزی به یکی از مهمترین بخشها در ساختار اقتصادی ترکمنها تبدیل شد. گندم و پنبه از مهمترین محصولات کشت شده در این مناطق هستند و میزان تولید آنها بر اقتصاد و معیشت مردم تأثیرگذار است. گندم بهصورت دیمی در گنبد، آققلا، کلاله، گمیشان و مراوهتپه کشت میشود. استان گلستان حدود ۱۰درصد گندم کشور را تولید میکند و بیش از نیمی از گندم تولیدی این استان در مناطق ترکمننشین بهدست میآید. ترکمنصحرا بهدلیل کشت زیاد پنبه در گذشته بهعنوان مرکز طلای سفید ایران شناخته میشد. سالانه در سی هزار هکتار از زمینهای استان گلستان، پنبه کشت میشود که مرکز آن مناطق ترکمننشین است.[۱۰۶]
چوپانی بانوی ترکمنی
دامپروری
منطقه ترکمنصحرا با برخورداری از مراتع وسیع و مرغوب و اقلیم مساعد، بهعنوان یکی از مراکز اصلی دامپروری و تولید دام در کشور شناخته میشود. عشایر ترکمن از دیرباز به این حرفه مشغول بودهاند و نقش مهمی در تولید گوشت قرمز دارند. استان گلستان ۳درصد از کل تولید گوشت قرمز کشور را به خود اختصاص داده است که حدود ۲۵درصد از این میزان مازاد بر نیاز استان بوده و بهصورت زنده به سایر مناطق صادر میشود. با گذشت زمان و محدود شدن مراتع، دامداری سنتی جای خود را به شیوههای صنعتی و مدرن داد. این تغییر رویکرد، با اصلاح نژاد دامها همراه بود و در نتیجه، میزان تولید گوشت و شیر در این واحدها افزایش یافت.[۱۰۷]
پرورش اسب
اسب ترکمن، یک نژاد اصیل و ارزشمند بوده و در استان گلستان از اهمیت ویژهای میان ترکمنها برخوردار است. این نژاد اسب بهدلیل جثه مناسب و ویژگیهای منحصربهفرد، مورد توجه است. دولت اجازه صادرات را به مالکان اسب ترکمن نمیدهد و مهمترین دلیل آن را حفظ نژاد اعلام میکند. صنعت پرورش اسب، صنعتی اشتغالزا بوده و به ازای هر چهار رأس اسب، یک فرصت شغلی ایجاد میشود.[۱۰۸]
صنایعدستی
هنرهای دستی قوم ترکمن به هنرهای بافندگی، هنرهای فلز و هنرهای چوبی تقسیم میشود. فرش، قالیچه، پشتی، نمد و سوزندوزی ترکمن، جزو هنرهای شناختهشده و ارزشمند ایران محسوب میشوند که شهرت جهانی دارند. زیورآلات قوم ترکمن نیز از برترین هنرهای فلزی در ایران بهشمار میرود. اینگونه آثار علاوه بر کاربرد فراوان از گذشته تا امروز، نقش اعتقادی نیز برای استفادهکننده آن داشته است. در هنرهای چوبی نیز میتوان به اسکلت چوبی آلاچیق یا وسایل مورد استفاده در خانه اشاره کرد.[۱۰۹] امروزه برای توسعه صنایعدستی و روستایی، تسهیلاتی از جمله وامهای روستایی به افراد اعطا میشود.[۱۱۰]
قالی ترکمن
قالیبافی
قالیبافی، یکی از مشاغل کهن ترکمنها، نقش محوری در معیشت خانواده داشته و عمدتاً بر عهده زنان و دختران بوده است. این هنر با دامپروری نیز ارتباط تنگاتنگی دارد. علاوه بر قالیبافی، مشاغل دیگری مانند گلیمبافی، نمدمالی، ابریشمبافی،[۱۱۱]چتمه، باسمه و منگولهبافی نیز میان ترکمنها رواج دارد که صادرات آنها ارز قابل توجهی را وارد کشور میکند. زنان ترکمن با تکیه بر طرحهای ذهنی و موروثی، به تولید قالیهایی با نقشهای زیبا و اصیل مشغولاند. در استان گلستان، بیش از ۱۵۰ هزار بافنده در ۶ هزار کارگاه قالیبافی فعالیت میکنند و سالانه بیش از نیم میلیون متر مربع انواع فرش تولید میکنند که بخش قابل توجهی از این فرشها جنبه صادراتی دارند. قالی ترکمن بهدلیل برخورداری از نقوش، ترکیب رنگها و طرحهای ویژه، از فرشهای سایر استانهای کشور متمایز است و بخشی از این تولیدات به کشورهای دیگر صادر میشود. به گفته مدیرعامل فرش دستباف ایران، سالانه سه میلیون و سیصد هزار دلار فرش از این منطقه صادر میشود. شهرهای گنبدکاووس، آققلا و بندرترکمن از مهمترین مراکز تولید قالی، قالیچه و پشتی ترکمنی در استان گلستان بهشمار میروند.[۱۱۲] پشتی نیز یکی از محصولات عمده صنایعدستی ترکمنها است که در بازارهای داخلی طرفداران بسیاری دارد. کِچه، بَلاس و خورجین (یا قالیچه) نیز از انواع تولیدات ترکمنها در عرصه فرشبافی هستند.[۱۱۳]
ماهیگیری
از دیرباز، فعالیت ماهیگیری میان ترکمنها رواج داشته است؛ سواحل شرقی دریای خزر بهعنوان یکی از غنیترین مناطق شیلاتی ایران، بهویژه در زمینه صید تاسماهیان (بهخصوص فیلماهی) شناخته میشود؛ بهطوری که حدود ۵۰درصد از خاویار ایران، از صید تاسماهیان این منطقه حاصل میشود. ساکنان شهرهای گمیشان و بندرترکمن و همچنین روستاهای ساحلی تابعه شهرستانهای ترکمن و گمیشان، عمدتاً از طریق صید و صیادی امرار معاش میکنند.[۱۱۴] از جمله فعالیتهای مرتبط با ماهیگیری در این منطقه عبارت است از فروش لوازم و ادوات ماهیگیری، تجهیزات حملونقل آبی، برگزاری جشنوارههای ماهیگیری و جذب گردشگران داخلی و خارجی، پرورش گونههای مختلف ماهی، جلوگیری از انقراض گونههای در حال انقراض.[۱۱۵]
برج آجری قابوس
گردشگری
مناطق ترکمننشین استان گلستان با جاذبههای گردشگری فراوان، سالانه پذیرای گردشگران داخلی و خارجی بسیاری هستند. توسعه امکانات تفریحی و خدماتی در این مناطق، نقش مهمی در جذب گردشگر و شکوفایی اقتصادی ایفا میکند. پراکندگی این جاذبهها در سرتاسر مناطق ترکمننشین، پتانسیل بالایی برای رونق اقتصادی منطقه ایجاد کرده است.[۱۱۶]
برج آجری قابوس با قدمتی هزارساله، یکی از مهمترین آثار تاریخی ایران و جاذبههای گردشگری گنبدکاووس است. این بنا که با نام میلگنبد نیز شناخته میشود، با ارتفاع ۷۶ متر، عنوان بزرگترین برج آجری ساخته شده به دست انسان در طول تاریخ را به خود اختصاص داده است. این مکان با جذب گردشگران داخلی و خارجی، بهعنوان یکی از گردشگرپذیرترین مراکز توریستی ایران شناخته میشود و حدود ۱۰درصد بازدیدکنندگان آن را توریستهای خارجی تشکیل میدهند.[۱۱۷]
جزیره آشوراده، واقع در غرب بندرترکمن، بزرگترین جزیره ایرانی در دریای مازندران است و سالانه میزبان حدود ۴۵۰ هزار نفر گردشگر است.[۱۱۸]
تجارت
استان گلستان، با توجه به تنوع محصولات کشاورزی و دامی، منابع غنی آبزیان، فراوردههای جنگلی و محصولات صنعتی و همچنین شبکه ارتباطی گسترده شامل راههای زمینی، ریلی و هوایی، از دیرباز روابط تجاری پررونقی با سایر استانها و کشورهای همسایه داشته است. در گذشته، شهر ترکمننشین گمیشان بهعنوان مهمترین مرکز صید و تولید ماهی خاویاری در ایران شناخته میشد. ساکنان این منطقه، بهویژه ترکمنها، از طریق دریا با بنادر کشورهای ترکمنستان، قزاقستان و آستراخان روسیه در ارتباط بودند و به تجارت مشغول بودند. از طریق این بندر، کالاهایی نظیر برنج، گندم، نفت، گل و قالی و قالیچه به کشورهای همسایه صادر میشد که نقش بسزایی در اقتصاد منطقه ایفا میکرد. امروزه علاوه بر این موارد، کاشی، سرامیک، موادغذایی و آهن قراضه نیز صادر میشود.[۱۱۹]
چادرهای نمدی ترکمنی ها
نوع مسکن در قوم ترکمن
ترکمنهای عشایر و کوچرو عموماً در چادرهای نمدی بهنام اوی (آلاچیق) سکونت کرده؛ اما ترکمنهای روستانشین در خانههای گلی و در قلعههای تدافعی زندگی میکنند. چند نوع اوی ترکمنی وجود دارد که شامل اوی تکه با گنبد نیمگرد، اوی یموت با گنبد پهن و اوی چودور با گنبد بلند و گوشهدار است. در ایران اوی تکه و یموت متداول است. اسکلت اوی چوبی و قابل باز و بسته شدن بوده و سطح دیواره و سقف آن را از بیرون با چند تکه بزرگ نمدی میپوشانند. بزرگ و کوچک بودن آلاچیقها به وضع اقتصادی، اجتماعی و عیالواری سرپرست خانواده بستگی دارد. این چادر نمدی را هنوز میتوان میان برخی ترکمنهای ساکن دشت ترکمن در ایران مشاهده کرد. اگرچه اوی امروزه بیشتر بهصورت نوعی خانهٔ فرعی یا فضای انباری در کنار مسکن دائمی بهکار میرود، اما هنوز شبانان گوگچاداغ از این مسکن متحرک استفاده میکنند. ترکمنها در گذشته هنگام خطر یا قرار گرفتن در معرض تاختوتاز و حملهٔ بیگانگان، اویهای خود را در نزدیکی یکدیگر برپا کرده و زمانی که خود را از حمله در امان میدیدند، اویهای خود را با فاصله از یکدیگر برپا میکردند.[۱۲۰]
هنرنمایی گروه موسیقی ترکمن در اجلاس منطقه ای وحدت اسلامی
موسیقی قوم ترکمن
موسیقی ترکمن تحت تأثیر عواملی چون ذوق، اندیشه، عرفان، عشق و حوادث تاریخی و اجتماعی قرار دارد. موسیقی ترکمنی با ضربآهنگها و نغمههای پیچیده، کاملاً مستقل و پرمحتوا است و یکی از تجریدیترین و پیچیدهترین انواع موسیقی محلی در ایران محسوب میشود. مقامهای موسیقی ترکمن، گرچه از نظر فواصل پیچیدگی زیادی ندارند؛ اما با ماراها، زینتها و اداهای متنوع آهنگین، امکان بیان مسائل ذهنی ترکمن از طریق ساز و آواز را فراهم میکنند. موسیقی ترکمن در گذشته نقش مهمی در تبلیغ مذهب ایفا کرده و مبلغین مذهبی در مراسم عزاداری با اشعار و «بارشی» ها تبلیغ میکردند. پیوندهای فرهنگی موسیقی ترکمن به حدی است که بسیاری از جشنها، بازیهای سنتی، سوگواریها، آیینها، میلاد پیامبر، تولد فرزندان و عروسیها با موسیقی این قوم همراه است. میزان ارتباط عمیق موسیقی با فرهنگ و ادبیات ترکمن در دستهبندی مقامهای آن دیده میشود. مقامهای موسیقی ترکمن به سه بخش تقسیم شده است؛ مقامهای ناشی از رویدادها، مقامهای توصیفی (طبیعت) و مقامهای اقتباسشده از داستانها یا روایات حماسی و عشقی. ادبیات عامه و شفاهی نیز نقش مهمی در تاریخ و گذر موسیقی داشته و هر یک در بالندگی دیگری تأثیرگذار بودهاند.[۱۲۱]
قوم ترکمن دارای موسیقی محلی و سنتی مخصوص به خود هستند که با دوتار نواخته میشود. خوانندگان ترکمن را بخشی مینامند.[۱۲۲] موسیقی سنتی ترکمنی در چهار دستگاه اصلی تشنید، نوایی، قیرقلار و مخمّس اجرا میشود. سبکهای موسیقی ترکمنی به چهار گروه اصلی سبک سالیر-ساریق، سبک یموت-گوگلان، سبک دامانا و سبک آخال تکه تقسیم و در سه قالب مختلف سازی، آوازی و تلفیقی (سازی-آوازی) اجرا میشود.[۱۲۳]
بازیها و ورزشهای محلی قوم ترکمن
مسابقه کشتی گورش در ترکمن ایران
کشتی گورش
کشتی گورش، نوعی کشتی با شال است که اساس آن برهم زدن تعادل حریف و به زمین زدن او است. جوانان علاقهمند برای شرکت در این مسابقات در روز عروسی، در میدانی که برای این منظور آماده شده، گرد هم میآیند و همگی میهمان داماد هستند. جوایز این مسابقات بسته به توان مالی برگزارکننده میتواند شامل شتر، گاو، گوسفند، وجه نقد یا کالاهای ارزشمند باشد. در این رقابتها، وزن شرکتکنندگان یا زمان مسابقه ملاک نیست و دو کشتیگیر تا مشخص شدن نتیجه نهایی بهطور نامحدود به رقابت میپردازند. محدودهای برای رقابت تعیین نشده و کشتیگیر مجاز است حریف خود را تا شعاعهای دور نیز ببرد. نکته مهم در این کشتی این است که اگر هر قسمتی از بدن کشتیگیر به جز کف دستش با زمین تماس پیدا کند، بازنده اعلام میشود.[۱۲۴]
اسبسواری
اسبسواری، یکی از سنتهای دیرینه ترکمنی بوده و با توجه به سبک زندگی گذشته، در سفر، جنگ و حمله، نقش مهمی ایفا میکرده و جزئی از مهارتهای فردی و جمعی، سرگرمی و تفریحات بهشمار میرفته است. در گذشته، بر این باور بودند که در جنگ، اولین گام برای شکست دادن یک ترکمن، از پا درآوردن اسب او است؛ این نشان از نقش حیاتی اسب در برتری نظامی داشته است. امروزه، با وجود تغییر در سبک زندگی، اسب همچنان در فرهنگ ترکمن حضور دارد؛ پرورش اسب، مسابقات اسبسواری، زبان و ادبیات شفاهی و مکتوب و موسیقی سنتی، همگی گواه بر استمرار این سنت هستند.[۱۲۵]
مسابقهٔ سوارکاری نیز میان ترکمنها محبوبیت زیادی دارد و این رویداد ورزشی بیش از ده سال است که علاوه بر بندرترکمن، در دو شهرستان آققلا و گنبدکاووس، برگزار میشود. مسابقات اسبدوانی در شهرستان بندرترکمن که بهعنوان یکی از پایتختهای سوارکاری در کشور شناخته میشود، بیش از یک دهه است که در قالب مسابقات فصلی با حضور جمع زیادی از علاقهمندان به این ورزش برگزار میشود.[۱۲۶]
قرهگوردم
این بازی به صورت شبانه انجام میشود و دو تیم ده تا بیستنفره دارد. تیم اول پنهان میشوند و تیم دوم که یابنده است، بههمراه نماینده تیم اول که موقعیت پنهانشدگان را اعلام میکند، به جستوجو میپردازند. هرگاه یابندگان، پنهانشدگان را ببینند، فریاد «پرق» (دیدیم) سر میدهند و پنهانشدگان تلاش میکنند به «تارپ» (محل اصلی بازی) برسند. نکته کلیدی این بازی، پیدا کردن محل اختفای دشمن است که یادآور نبرد و میدان جنگ است.[۱۲۷]
آراکسیر
این بازی شامل دو گروه «گوسفند» (قوین) که دایرهوار دور هم جمع میشوند و «گرگ» (قورد) بهعنوان گروه مهاجم است. چوپان مانع از پراکنده شدن گوسفندان میشود. اگر گوسفندی از چوپان جدا شود، یکی از گرگها بین او و چوپان قرار میگیرد و گوسفند از بازی حذف میشود. اگر گرگها نتوانند از بین گوسفندان عبور کنند، چوپان به گرگ مهاجم ضربه میزند و او حذف میشود. برنده و بازنده به این ترتیب مشخص میشوند.[۱۲۸]
قورد توتمش
این بازی اتحاد و همبستگی ترکمنها و همچنین تهدید همیشگی گرگ در زندگی آنها را به تصویر میکشد. بازیکنان در نقش گوسفندان، پیراهن یکدیگر را گرفته و پشت سر هم صف میکشند و از روی بازیکنی که نقش گرگ را دارد، عبور میکنند و میگویند «اولیمی، دیری» (مرده یا زنده). گرگ تلاش میکند یکی از گوسفندان را بگیرد. گوسفند اول بهصورت زیگزاگ حرکت میکند و بقیه نیز همینطور، تا گرگ نتواند به آنها دسترسی پیدا کند.[۱۲۹]
قوشاق آتدیر
یک گروه از بازیکنان، با پرتاب شال به سمت گروه دیگر، تصویری ذهنی از یک اسب معروف را ترسیم کرده و بهصورت معما از گروه مقابل نام و صاحب اسب را میپرسند. اگر گروه دوم موفق به شناسایی اسب شود، گروه اول را سوار میشود و در غیر این صورت، گروه دوم سوار گروه اول میشود.[۱۳۰]
ساقچی-اشاک
در این بازی، کودکان دایرهوار ایستاده و شعری را میخوانند. با اشاره به هر کودک، شعر خوانده میشود و در نهایت به یک نفر میرسد که از بازی خارج میشود. این روند ادامه مییابد تا دو نفر باقی بمانند. بر اساس کلمه پایانی (یخشی/خوب یا یامان/بد)، یکی نگهبان میشود و دیگری مهاجم. اگر نگهبان بتواند مهاجم را با پا بزند، جایشان عوض میشود. این بازی تا پایان ادامه مییابد.[۱۳۱]
آی تَرکَ-گون تَرکَ
این بازی مخصوص دختران ترکمن است و به احترام عناصر طبیعی مانند ماه و خورشید در فرهنگ ترکمن اشاره دارد. دختران در دو گروه مقابل هم، عباراتی را رد و بدل میکنند.
دسته اول: «اووی ینگه لی گرک، اردی تنگلی گرک، سایراب دورن دل لی گرک».
دسته دوم: «اوردا، یقدا، الاقا».
سپس دسته اول به دسته دوم حمله میکند تا دختری را بگیرد و برنده و بازنده مشخص میشوند. این بازی نمادی از مراسم «عروسکشون» ترکمنها (آیاق آلماق) است که در آن خانواده عروس در ظاهر مانع بردن او میشوند. این مراسم نشاندهنده نقش زن در جامعه و قدرت قبیله است و شبیه مراسم «عروسکشی» زرتشتیان است.
بازیهای رایج دیگر ترکمنها عبارتند از «قاتیق باسّیر» (دفاع از قلعه)، «هگّال» (بازی با چوب)، «یوزیگِ، یوزیگِ» (پنهان کردن گل در دست)، «باش داش» (بازی دختران با پنج سنگ) و «آطآط».[۱۳۲]
غذاهای محلی ترکمنها
ترکمنها معمولاً برای صرف غذا روی زمین و دور سفرهای به نام ثاچاق مینشینند. یکی از آداب ترکمنها، گفتن بسمالله قبل از شروع غذا و تلاوت آیاتی از قرآن توسط بزرگ خانواده (معمولاً پدر) بعد از صرف غذا است. بقیه افراد نیز به شکرانه نعمت الهی، آمین میگویند.[۱۳۳] غذاهای محلی ترکمنها عبارت است از.
چکدرمه یکی از غذاهای سنتی ترکمن
چکدرمه
چکدرمه از معروفترین و محبوبترین غذاهای سنتی ترکمن است که طرفداران بسیاری دارد. این غذا که نوعی مخلوطپلو است، معمولاً در سفرههای خانوادگی، مهمانیها و جشنهای مختلف ترکمنها تهیه میشود و بهدلیل طعم مطبوعش، مورد پسند بسیاری از ایرانیها نیز هست. مواد لازم برای تهیه چکدرمه شامل گوشت (گاهی ماهی)، برنج، پیاز، رب گوجهفرنگی، روغن، نمک و فلفل است.[۱۳۴]
ماشپلو
ماشپلو یکی دیگر از پلوهای ترکیبی و مخلوط در فرهنگ غذایی ترکمنها است. مواد لازم برای تهیه ماشپلو شامل ماش پخته، گوشت چرخکرده، پیاز، برنج، نمک، زردچوبه، فلفل و زعفران است. برخی افراد نیز از روغن زیتون در تهیه این غذا استفاده میکنند. برای تهیه ماشپلوی مجلسی، از گوشت چرخکرده ترکیبشده با آرد نخودچی، پیاز رندهشده، نمک و فلفل به صورت قلقلی و سرخشده استفاده میشود؛ اما در حالت عادی، بسیاری از ترکمنها در ماشپلو گوشت نمیریزند و آن را به صورت کاملاً گیاهی میل میکنند. ماشپلو در سراسر ایران تهیه میشود، اما خاستگاه آن فرهنگ غذایی ترکمنها در استان گلستان است.[۱۳۵]
باسترمه پلو
نوعی پلو مخلوط است که با ماهی تهیه میشود و طرفداران زیادی دارد. مواد لازم برای تهیه آن عبارتند از برنج، ماهیاوزون برون، سیبزمینی، پیاز، انار دانهشده، نمک و فلفل.[۱۳۶]
خورش ساک
این خورش که در منطقه گلستان بسیار پرطرفدار است، معمولاً در جشنها، عروسیها و نذریهای ترکمنها طبخ میشود و با پلو (معمولی یا زرشکپلو) سرو میشود. مواد لازم برای تهیه آن عبارتند از نخود، فلفل، گوشت با چربی، آرد، اسفناج، روغن، سیر و پیاز.[۱۳۷]
بولامه
نوعی حلیم ترکمنی است که بیشتر بهصورت مناسبتی طبخ میشود. در هفتمین روز تولد نوزاد، زنان خانواده و آشنایان دور هم جمع میشوند و این حلیم را میخورند.[۱۳۸]
سیستم آموزشی ترکمنها
در گذشته بهدلیل شرایط زندگی کوچنشینی و قبیلهای قوم ترکمن، سوادآموزی با موانعی روبهرو بود. اگرچه مکتبخانهها و مدارس دینی از دیرباز در این منطقه فعالیت داشتند و نقش مهمی در انتقال میراث فرهنگی و دینی ایفا میکردند؛ اما نظام آموزشوپرورش نوین در آغاز شکلگیری، بدون توجه به شرایط محیطی و فرهنگی منطقه و با دخالت حکومت مرکزی، پایهگذاری شد. کُمشتپه بهعنوان کانون تجمع علمای دین، نقش مهمی در تأسیس مدارس مذهبی و تدریس علوم دینی داشت. مدرسه رجب آخوند صیادی، از مهمترین این مدارس بود که در کنار فعالیتهای سیاسی، به تدریس علومی چون صرف، نحو، منطق و فقه میپرداخت. رجب آخوند صیادی، از پیشگامان نواندیشی بین ترکمنها، علاوه بر تدریس علوم دینی، به آموزش علوم جدید نیز اهمیت میداد و فرزندش را به تأسیس مکتبخانهای به سبک امروزی با میز و نیمکت و تخته تشویق کرد. او بهعنوان پدر فرهنگ نو و پیر معارف ترکمن شناخته میشود.[۱۳۹]
عکس اولین مدرسه دولتی کمش تپه
مدارس ترکمنها در زمان پهلوی
پس از تسلط ارتش رضاخان، مدارسی توسط نظامیان و افسران ترک عثمانی در مناطق سکونت قوم ترکمن دایر شد. در سال ۱۳۰۵ش، اهالی کُمشتپه خواستار تأسیس مدارس دولتی شدند. در سال ۱۳۰۸ش، علمای کُمشتپه با تأسیس مدارس دخترانه بهدلیل سیاستهای اسلامزدایی دولت مخالفت کردند. دولت پهلوی به فکر ایجاد دارالتربیه عشایر افتاد تا فرزندان عشایر را تربیت کند و از آنها برای جلوگیری از طغیان استفاده کند. این مدارس بهدلیل عدم انطباق با زندگی عشایری با شکست مواجه شدند و علت اصلی آن عدم شناخت مسئولین از واقعیتهای زندگی عشایری بود. هدف اقدامات رضاشاه، تضعیف مکتبخانهها و تربیت افراد در چارچوب برنامههای خاص حکومت بود.[۱۴۰]
تعلیم و تربیت کودکان بهویژه ترکمنهای یکجانشین، از گذشته برعهدهٔ روحانیان در مساجد و ملاها در مکتبخانهها بوده است؛ اما پس از انقلاب اسلامی با گسترش مدارس و آموزشگاههای عالی، امکان تحصیل بیشتری برای قوم ترکمن فراهم شده است.[۱۴۱]
رسانه و مطبوعات ترکمنها
ترکمنها در زمینهٔ انتشار کتاب و مطبوعات فعالیت چشمگیری دارند. سابقهٔ چاپ و نشر کتاب و رسانههای دیداری و شنیداری میان ترکمنها به بیش از نیم قرن میرسد. بخش فارسی و ترکمنی رادیو گرگان از سال ۱۳۳۸ش بهطور رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. در سال ۱۳۶۵ش، برنامهٔ تلویزیونی راهاندازی شد که کار خود را در قالب برنامههای برونمرزی برای ترکمنهای ترکمنستانِ اتحاد جماهیر شوروی آغاز کرد. این برنامه در تهران زیر نظر معاونت برونمرزی صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران تولید و پخش میشد. در سال ۱۳۷۴ش، سیمای محلی در گرگان راهاندازی شد و در سال ۱۳۸۵ش پخش برنامهٔ تلویزیونی استانی گرگان آغاز شد که تا امروز ادامه دارد. امروزه، شبکهٔ گلستان روزانه ۲۰ ساعت برنامه به زبان فارسی و ترکمنی پخش میکند. سابقهٔ روزنامهنگاری میان ترکمنها نیز به سال ۱۳۶۲ش میرسد. پس از پیروزی انقلاب و با بهبود شرایط فعالیت مطبوعاتی، شماری از روزنامهنگاران ترکمن مجوز فعالیت نشریاتی را دریافت کردند. رسانههای دیداری و شنیداری بین ترکمنها همواره مردم را به اتحاد و در زمان جنگ برای حضور در جبههها تشویق میکردند و دفاع از وطن را از فرائض و جزو نوامیس پنجگانه معرفی میکردند.[۱۴۲]
پوستر فیلم به من نگاه کن ،ساخته شهرام اسدی
معرفی فیلمهای سینمایی ترکمنها
فیلم شیلات در سال ۱۳۶۳ش به کارگردانی رضا میرلوحی به نمایش درآمد. در این فیلم قیام ترکمن مبارز علیه فساد و دزدی در شیلات به تصویر کشیده شده است.
فیلم سمندر در سال ۱۳۶۴ش، به کارگردانی محمود کوشان ساخته شده است. داستان فیلم در مورد مسابقات سوارکاری در ترکمنصحرا است.
فیلم گزل به نویسندگی و کارگردانی محمدعلی سجادی در سال ۱۳۶۸ش پیرامون اسبی به همین نام ساخته شد.
فیلم دلباخته ساختهٔ خسرو معصومی با مضامین عاشقانه است که در سال ۱۳۷۸ش ساخته شد.
فیلم عروس ایل ترکمن مستندی به کارگردانی کیومرث درمبخش دربارهٔ سوارکاری است.
فیلم به من نگاه کن ساختهٔ شهرام اسدی در سال ۱۳۸۴ش است که داستان دختر ترکمنی را روایت میکند.
فیلم هر شب تنهایی به کارگردانی رسول صدرعاملی در سال ۱۳۸۷ش تولید شد که در آن زوجی ترکمنی به زیارت امام رضا میروند.
آتش بدون دود نیز مجموعه تلویزیونی ۳۶ ساعته به نویسندگی و کارگردانی نادر ابراهیمی است که بر اساس رمانی به همین نام ساخته شده است. این رمان به مبارزات انقلابی معاصر میپردازد و قهرمان آن، یک انقلابی تحصیلکرده است.[۱۴۳]
مستند ترکمنها در ایران نیز تاریخچه، فرهنگ و آدابورسوم قوم ترکمن در ایران را بررسی میکند.[۱۴۴]
نقش زنان در فعالیتهای روزمره ترکمنها
خانهداری؛ در قوم ترکمن، بانوان در انجام اموری مانند برپا کردن و برچیدن اُی (آلاچیق ترکمنی)، تهیهٔ آرد و دوشیدن شیر گاو و گوسفند نقش اساسی دارند.[۱۴۵]
تربیت فرزند؛ زنان و بهویژه مادران در فرهنگ ترکمنها از جایگاهی قدسی برخوردار هستند.[۱۴۶] آنها علاوه بر خانهداری و انجام وظایف همسری،[۱۴۷] نقش ویژهای در جایگاه مادری و تربیت فرزند ایفا میکنند.[۱۴۸] همچنین تقویت بعد معنوی زنان در فرهنگ ترکمن امری رایج بوده که سبب شده آنها همواره پایبند به ارزشهای جمعی و خانوادگی باشند.[۱۴۹]
مشارکت اجتماعی؛ زنان ترکمن همواره پابهپای مردان در دفاع از حریم ایل و دیار خود کوشیدهاند. حفظ فضیلت انسانی، عزت نفس، شهامت و دلاوری زنان سبب شده آنها همواره در فرهنگ ترکمن مورد احترام و تکریم قرار گیرند.[۱۵۰]
قالیبافی زنان ترکمن
فعالیت اقتصادی؛ بانوان در فرهنگ ترکمن از جمله فعالان اقتصادی بهشمار میروند.[۱۵۱] از جمله فعالیتهای اقتصادی آنها قالیبافی است که دختران از همان دوران کودکی و نوجوانی از مادران خود میآموزند. زنان رنگریزان نخهای قالی و بافندگان اصلی تار و پود آن هستند. همچنین نمدمالی، نگهداری و تولید پیلههایابریشم، تهیه و تولید محصولات دامی، چیدن و خشک کردن میوه، تمیز کردن پشم و نخریسی از دیگر فعالیتهای اقتصادی بانوان ترکمن است.[۱۵۲]
نقش فرهنگی؛ زنان ترکمن علاوه بر همیاری در امور روزمرهٔ خانواده، در احیا و انتقال فرهنگ اصیل ترکمنی نیز نقش اساسی بر عهده دارند.[۱۵۳] زنان در اقوام ترکمن، روح حیات را به زندگی داده و نماد نیکیها و زیباییها هستند[۱۵۴] و نقش اصلی را در انسجام خانواده و قوم بر عهده دارند.[۱۵۵]
ظلمهای حکومت قاجار و پهلوی بر قوم ترکمن
در دوران حکمرانی پادشاهان قاجار، ظلمهای متعددی به قوم ترکمن شد. از جمله اقدامات حکومت قاجار بر علیه قوم ترکمن، وانمود کردن قوم ترکمن بهعنوان دشمنان ایران و ستمگری و مطامع حکام خراسان و خوانین همسایهٔ ترکمنها و حکام و مأموران دولتی استرآباد بر آنها بود. همچنین پس از تعیین مرزهای قطعی روسیه با ایران در دوران قاجار، مقدار زیادی از اراضی حاصلخیز دشت ترکمن به تصرف روسیه درآمد و چند هزار دهقان روس در اراضی میان رودخانههای گرگان و قرهسو ساکن شدند. این امر سبب محدود شدن اراضی مناطق ترکمننشین شده و اقتصاد آنها را تحت تأثیر قرار داد. در دوران پهلوی اول به دستور رضاخان در سال ۱۳۰۲ش، نیروهای نظامی برای تثبیت اقتدار دولت مرکزی و دریافت مالیات از اقوام ترکمن، روانهٔ دشت ترکمن شدند که این امر منجر به بروز جنگ بین نظامیان و ترکمنها شد و حدود دو سال ادامه داشت؛ اما سرانجام در سال ۱۳۰۴ش به سود ارتش پهلوی، جنگ خاتمه یافت. همچنین کشتار دستهجمعی و غارت اموال در مناطق ترکمننشین از دیگر ظلمهای حکومت پهلوی بر قوم ترکمن بود. در دوران پهلوی دشت ترکمن بهصورت اردوگاهی بزرگ درآمد تا زندگی مردم آن منطقه تحت نظر نظامیان قرار گیرد. از دیگر اقدامات حکومت پهلوی علیه قوم ترکمن، اسکان اجباری عشایر چادرنشین ترکمن به دستور رضاخان بود که سبب کمرنگ شدن زندگی کوچنشینی و از بین رفتن سبک زندگی سنتی در عشایر ترکمن و ترویج و تحمیل سبک زندگی مدرنیته و غربی بر قوم ترکمن شد؛ بهطوری که در اواخر سلطنت رضاشاه، تعداد اندکی چادرنشین کوچگر در دشت ترکمن وجود داشتند. همچنین در این دوره بخش وسیعی از اراضی دشت ترکمن به تملک رضاشاه درآمد که این تصرفات با فراز و نشیبهایی تا سقوط رژیم پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی تا سال ۱۳۵۷ش ادامه داشت.[۱۵۶]
مشارکت ترکمنها در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
ترکمنها از جمله اقوامی بودند که بهدلیل ظلمهای فراوان حکومت پهلوی، اقدامات متعددی را در جهت پیروزی انقلاب اسلامی و تحقق آرمانهای انقلابی مانند مشارکت در فعالیتها و جنبشهای انقلابی مانند راهپیمایی و تظاهرات انجام دادند.[۱۵۷] همگام با اوجگیری مبارزات انقلابی در ایران، ترکمنها با استفاده از موسیقی و اشعار حماسی، بهویژه با مضامینی چون آزادی، عدالت و مقاومت، به جنبش مردمی پیوستند. قطعه «ظالم آمریکا» نمونهای ماندگار از این موسیقیهای انقلابی است که نماد مقاومت و بیداری مردم ترکمن در آن دوران محسوب میشود.[۱۵۸]
در طول هشت سال دفاع مقدس، ترکمنها با مسئولیتپذیری ملی، از اقشار مختلف و مناطق ترکمننشین به جبههها شتافتند و با تقدیم حدود ۶۰۰ شهید و صدها جانباز، آزاده و مفقود، جانفشانیهای فراوانی در دفاع از میهن اسلامی از خود نشان دادند. این فداکاریها نهتنها در خاطرات رزمندگان و آثار هنری بازتاب یافته، بلکه در پشت جبهه نیز با حمایت و پشتیبانی مردم ترکمن همراه بود.[۱۵۹]
عروس و داماد ترکمنی با لباس محلی
دگرگونی سبک زندگی ترکمنها
امروزه فرهنگ بومی قوم ترکمن در بسیاری از شهرها و مناطق، از پوشش گرفته تا برگزاری مراسم عروسی و سبک زندگی، دستخوش تغییر شده و بسیاری از آدابورسوم آنها با گسترش مدرنیته و تکنولوژی کمرنگ یا نابود شده است.[۱۶۰] البته بسیاری از ترکمنها نیز بر استفاده از لباس محلی تأکید دارند و حتی افرادی که داماد یا عروس قوم ترکمن میشوند، مطابق با آدابورسوم این قوم باید لباس ترکمنی بپوشند. دختر یا پسر ترکمن اگر عروس یا داماد اقوام دیگر شود، طبق رسوم قومی باید از لباس ترکمنی استفاده کند. این قانون نانوشته، همه را ملزم به حفظ فرهنگ قومی میکند.[۱۶۱]
زبان و گویشهای محلی قوم ترکمن نیز با نفوذ و گسترش وسایل ارتباطجمعی نظیر تلویزیون و گوشیهای تلفن همراه و سبک زندگی مدرن، میان نسل جوان و جدید در حال کمرنگ شدن است. بسیاری از والدین با زبان محلی خود با فرزندان صحبت نمیکنند و نسل جدید با زبان محلی خود بیگانه هستند. با وجود این، قوم ترکمن نسبت به سایر اقوام در جهت مانایی فرهنگ اصیل و حفظ آدابورسوم سنتی خود تلاش بیشتری کردهاند و بیشترین مقاومت را در برابر نفوذ فرهنگ بیگانه داشتهاند.[۱۶۲]
پورکریم، هوشنگ، «ترکمنهای ایران: بررسی زمینههای اجتماعی (۳)»، هنر و مردم، شماره ۶۱–۶۲، آبان و آذر ۱۳۴۶ش.
«پوشش زنان در میان اقوام مختلف ایرانی»، وبسایت آخرین خبر، تاریخ درج مطلب: ۱۲ مهر ۱۴۰۳ش.
«تابش اعتقادات کهن قوم ترکمن از دریچه پوشاک»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: ۲ آذر ۱۳۹۹ش.
«ترکمنها و آداب و رسوم عزاداری در میان آنها»، وبسایت پرشین وی، تاریخ بازدید: ۲۹ تیر ۱۴۰۴ش.
«جایگاه زن در فرهنگ ترکمن رفیع و بالا است»، وبسایت ulkamiz، تاریخ درج مطلب: ۲۴ مهر ۱۴۰۲ش.
«حاجی صدقه؛ رسم دیرینه حاجیان ترکمن»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: ۲۵ مهر ۱۳۸۹ش.
حافظنیا، محمدرضا و پیردشتی، حسن، «رفتار سیاسی قوم ترکمن»، نشریهٔ دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی، شمارهٔ ۳۰ و ۳۱، پاییز و زمستان ۱۳۸۱ش.
حسنی، غلامرضا، «روند و فرایند تحولات تاریخی ساختار فرهنگی-اجتماعی اقوام ایرانی با تأکید بر قوم ترکمن»، نشریهٔ پژوهشنامه علوم اجتماعی، شمارهٔ ۱، ۱۳۸۸ش.
حسینیبای، سامیه، «معرفی و بررسی زیورآلات ترکمن (آسیبشناسی بازار فروش محصولات)»، پژوهش هنر، شمارهٔ ۳، پاییز ۱۳۹۲ش.
خواجه نوریان، فتحعلی، تعلیقات بر سیاحت درویشی دروغین، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷ش.
«درآمدی بر مردمشناسی موسیقی ترکمن»، وبسایت ادارهٔ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی استان گلستان، تاریخ بازدید: ۲۷ تیر ۱۴۰۴ش.
«در مورد عشایر ترکمن در ویکیتابناک بیشتر بخوانید»، ویکیتابناک، تاریخ درج مطلب: ۹ فروردین ۱۴۰۲ش.
دستپیشه، محمد و دیگران، «جلوههای فرهنگ عامهٔ قوم ترکمن در رمان یورت»، فرهنگ و ادبیات عامه، شمارهٔ ۴۰، مهر و آبان ۱۴۰۰ش.
«دین و دینداری در ترکمنستان»، وبسایت رهیافتهها، تاریخ درج مطلب: ۱۲ اسفند ۱۳۹۶ش.
قزوینی، پریسا شاد و حجازی، معینهالسادات، «مطالعهٔ نشانهشناسانهٔ زیورآلات تومار زنان ایل تکهٔ قوم ترکمن»، زن در فرهنگ و هنر، دورهٔ ۱۲، شمارهٔ ۳، پاییز ۱۳۹۹ش.
قورخانچی، محمدعلی (صولت نظام)، نخبهٔ سیفیه، بهتحقیق منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۰ش.
«قوم ترکمن»، ویکیفقه، تاریخ بازدید: ۹ دی ۱۴۰۲ش.
قویپنجه، زهرا، «نقش ورنگ در پوشاک زنان ترکمن»، دومین کنفرانس بینالمللی پژوهش در علوم و تکنولوژی، ترکیه، ۱۳۹۴ش.
«معرفی بازیهای کودکان ترکمن و فرهنگ مربوط به آن»، پایگاه خبری-تحلیلی گنبدیها، تاریخ درج مطلب: ۵ مرداد ۱۴۰۲ش.
میرزا ابراهیم، سفرنامهٔ استراباد و مازندران و گیلان و…، بهتحقیق مسعود گلزاری، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ش.
نعیمی، محمدرضا و قلیزاده، یحیی، «تغییرات فرهنگی (روند نابرابری جنسیتی و نژادی) در جامعه ترکمنها از زمان قرارداد آخال (۱۲۵۷ش) تا اصلاحات ارضی (۱۳۴۱ش)»، پژوهشنامه علوم اجتماعی، سال دوم، شمارهٔ ۲، تابستان ۱۳۸۷ش.
«نغمههای حماسی ترکمنها، حماسهای در تلاطم انقلاب ۱۳۵۷»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ش.
«نقش ترکمنها در دفاع مقدس و ارزشهای ماندگار»، وبسایت ترکمنسسی، تاریخ درج مطلب: ۴ مهر ۱۳۹۷ش.
«نگاهی به آداب و رسوم، پوشش و ازدواج در میان زنان ترکمن»، وبسایت پیشخوان، تاریخ درج مطلب: ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ش.
نوروزی قرهقشلاق، حسین، «تبیین مؤلفههای هویت فرهنگی قوم ترکمن»، فرهنگ مردم ایران، شمارهٔ ۴۲ و ۴۳، پاییز و زمستان ۱۳۹۴ش.
واژهنامه آزاد، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۶ تیر ۱۴۰۴ش.
وامبری، آرمینیوس، سیاحت درویشی دروغین در خانات آسیای میانه، ترجمهٔ فتحعلی خواجه نوریان، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۴۳ش.
وجدانی، بهروز، «موسیقی آیینی و جلوههای عرفانی در فرهنگ قوم ترکمن»، کتاب ماه هنر، شماره ۶۵ و ۶۶، بهمن و اسفند ۱۳۸۲ش.
«همه چیز در مورد قرارداد آخال»، پژوهشکدهٔ تاریخ معاصر، تاریخ درج مطلب: ۸ آبان ۱۳۹۶ش.