پرش به محتوا

پیش‌نویس:ابراهیم ادهم

از ایران پدیا

ابراهیم ادهم، عارف و زاهد أثرگذار جهان اسلام در قرن دوم هجری.

ابراهیم ادهم

اِبراهیمِ اَدهَم با رها کردن زندگی اشرافی در بلخ، به عرفان و زهد روی آورد. او از چهره‌های أثرگذار در فرهنگ و عرفان اسلامی و سرسلسلۀ برخی از طریقت‌های صوفی است. بسیاری از مفاهیم رایج در میان متصوفه، برگرفته از گفتار و رفتار ابراهیم ادهم است.

زندگی‌نامه ابراهیم ادهم

ابراهیم ادهم در حدود 100ق در بلخ و در خانواده‌ای مشهور و مرفه متولد شد. برخی از مورخان معتقدند وی هنگام سفر حج پدر و مادر خود، در مکه به ‌دنیا آمده است.[۱] وی در حدود سی‌سالگی زادگاه خود را ترک کرد و در غاری نزدیک نیشابور مقیم شد و ‌مدت ۹ سال به ‌عبادت و ریاضت پرداخت. هنگامی که مردم از احوال او باخبر شدند، آن محل را ترک کرد و چندین سال در شهرهای مختلف عراق و حجاز و شام، به سیر و سفر و تزکیۀ نفس مشغول شد. بر اساس برخی روایت‌ها، وی در جنگ‌های مسلمانان با روم نیز شرکت می‌کرد. ابراهیم ادهم، در آغاز جوانی ازدواج کرد و صاحب فرزند شد اما در اواخر عمر، زندگی متأهلی را مانع سیر و سلوک عارفانه می‌دانست.[۲]

نسب‌شناسی ابراهیم ادهم

بیشتر محققان او را عرب دانسته‌اند، برخی نسب عربی وی را قبول نداشته و احتمال داده‌اند، اجداد وی از موالی بوده و به «بکر بن وائل» منسوب است.[۳]

تغییر ناگهانی و زُهدورزی

ابراهیم ادهم، از امیرزادگان بلخ بود؛[۴] همچنین پدر وی اهل علم و محدث بوده و ابراهیم خود، احادیثی از او نقل کرده است.[۵] وی با اینکه در خانواده‌ای مرفه به دنیا آمده و زندگی شاهانه‌ای داشت، اما ناگهان تغییر کرد و راه زهد و عرفان را در پیش گرفت.[۶]

دربارۀ علت تغییر ناگهانی و زهدورزی او، داستان‌های گوناگونی نقل کرده‌اند که بیشتر صبغۀ تخیلی و افسانه‌ای دارد. بر اساس یکی از روایت‌ها، ابراهیم ادهم در قصر شاهی بر تخت خوابیده بود، نیمۀ شب، سقف خانه لرزید و صدای پایی از روی بام خانه شنیده شد، وقتی ابراهیم دربارۀ آن صدا پرسید، جواب آمد که شتر گم‌شدۀ خود را این‌جا می‌جویم. ابراهیم صاحب صدا را نادان خواند که چگونه شتر را بر پشت بام می‌جوید اما جواب شنید که شما چگونه بر تخت زرین و در لباس اطلس، خدا را می‌جویید. این سخن سبب دگرگونی درونی ابراهیم شد و زندگی اشرافی را ترک کرد.[۷]

علت خروج ابراهیم ادهم از بلخ

بیشتر محققان معتقدند که وی به‌دلیل دگرگونی روحی و ترک لذت‌های دنیوی بلخ را ترک کرد تا زندگانی زاهدانه‌ای را در پیش گیرد و رزق حلال از دسترنج خود پیدا کند اما به ‌باور برخی از پژوهشگران، وی از ترس حملۀ «ابومسلم» خراسانی از آن‌جا گریخته است.[۸]

سیرۀ عملی و اخلاقی ابراهیم ادهم

ابراهیم ادهم، از شهرت پرهیز داشت. جوانمرد، اهل ایثار و انفاق بود. برخلاف فقیران بودایی و راهبان مسیحی که از کار و کوشش برای امرار معاش پرهیز می‌کردند، وی تلاش می‌کرد رزق حلال از دسترنج خود پیدا کند و برای این مقصود در کشتزارها کار می‌کرد و به باغبانی و نگهبانی مزارع می‌پرداخت. ابراهیم ادهم، تأهل را مانع سیر و سلوک می‌دانست. همچنین او در برابر صاحبان مقام و قدرت، بی‌باک بود و با لحن تند و انتقادآمیز صحبت می‌کرد و آنان را از دنیاپرستی و دین‌فروشی برحذر می‌داشت.[۹]

ابراهیم ادهم با ترویج زهد عملی و تأکید بر کار و تلاش برای کسب روزی حلال، الگویی از عرفان اجتماعی ارائه داد که بر بهبود مناسبات اقتصادی و اخلاقی جامعه تأثیر گذاشت. او با رد انزواگرایی افراطی، عرفان را از حیطۀ فردی به عرصۀ اجتماعی کشاند و تقویت پیوندهای انسانی را جزئی از سلوک معنوی دانست.‌ مخالفت صریح او با صاحبان قدرت و ثروت که به استثمار مردم می‌پرداختند، نقش عرفان را به مثابۀ نیرویی برای عدالت‌خواهی و مقابله با فساد اجتماعی تثبیت کرد. این موضع‌گیری‌ها باعث تقویت سرمایۀ اجتماعی در میان توده‌های محروم شد.[۱۰]

تأکید او بر ساده‌زیستی و پرهیز از تجملات، سبک زندگی ای را ترویج کرد که بر قناعت و ایثار استوار بود و به تقویت همبستگی اجتماعی می‌انجامید. همچنین، شرکت او در جنگ‌های دفاعی و کار در مزارع، عرفان را با مسئولیت‌پذیری اجتماعی پیوند زد.‌‌‌ الگوی زیست عرفانی ابراهیم ادهم نشان داد که تصوف می‌تواند محملی برای تحکیم ارزش‌های فرهنگی مانند صداقت، امانت‌داری و خدمت به خلق باشد و سرمایه فرهنگی جامعه را غنی سازد.[۱۱]

اثرپذیری ابراهیم ادهم از امامان شیعه

بر اساس برخی روایات، ابراهیم ادهم در مکه با امام محمد باقر (امام پنجم شیعیان) ملاقات داشت و از او چیزهای زیادی آموخت. همچنین، در کوفه، هنگامی که امام صادق (امام ششم شیعیان) از آن شهر عازم مدینه بود، همراه با جمعی از علما امام را به سمت مدینه بدرقه کرد. ابراهیم از محدثین بود و نام وی در شمار راویان امام باقر و امام صادق وجود دارد. او در اواخر عمر، نقل روایت را رها کرد و شکر نعمت، استغفار از معصیت و آماده‌شدن برای مرگ را پیشه کرد.[۱۲]

گرایش مذهبی ابراهیم ادهم

برخی ابراهیم ادهم را به‌دلیل نقل حدیث از امامان شیعه، حضور در کوفه و مکه و مدینه در زمان حیات امام صادق و مشابهت برخی از سخنان وی با اقوالی که از امام صادق نقل شده و نیز انتساب او به قبیلۀ بنی‌عجل که به‌ دوستی اهلبیت شهرت داشتند، گرایش مذهبی او را شیعه می‌دانند؛ اما گروهی از محققان این دلایل را کافی ندانسته و معتقدند این‌ موارد فقط می‌تواند از نوعی ارتباط یا ارادت او به اهل‌بیت، حکایت کند.[۱۳]

جایگاه و اثرگذاری ابراهیم ادهم در فرهنگ اسلامی

  1. ابراهیم ادهم از نظر شخصیت، اندیشه، احوال و اقوال، در تاریخ تصوف اسلامی و در مراحل اولیۀ شکل‌گیری آن، تأثیر و اهمیت بسیاری داشته است. همچنین، وی در تحول مفاهیم زهد و تقوی و عبادت اولیۀ اسلامی به ریاضت و مجاهدت و افکار صوفیانۀ دوره‌های بعد نقش مؤثری داشته است؛
  2. سلسلۀ چشتیه (از سلسله‌های بزرگ صوفیه در شبه‌قارۀ هند) شجرۀ طریقت خود را از طریق شیخ ابواسحاق چشتی (معروف به شامی) به سلسلۀ ادهمیه و ابراهیم ادهم می‌رسانند؛
  3. در ادبیات عرفانی، ابراهیم ادهم از برترین نمونه‌های زهد و ترک دنیا و تجرّد محسوب شده است؛
  4. ابوحنیفه او را «سیدنا» خطاب می‌کرد، و جنید او را «مفاتیح‌العلوم» لقب داده است؛
  5. مقدمات و مراحل اولیۀ بسیاری از اصول نظری و قواعد اخلاقی و عملی عرفان اسلامی را که از قرن های 3 و 4 به بعد به‌عنوان مبانی و شرایط سیر و سلوک و مراحل طریقت شناخته شد، در اعمال و اقوال منسوب به او دیده می‌شود؛
  6. بسیاری از معانی و مفاهیم رایج در میان متصوفه، مانند خوف و رجا، صبر و رضا، توبه و زهد، اخلاص و شکر و توکّل، عزلت و خلوت، فقر و غنا، قرب و محبت و آداب مربوط به صحبت و خدمت و معیشت، در سخنان ابراهیم ادهم بازتاب پیدا کرده است.[۱۴]
  7. اگرچه در منابع متقدم شیعی نامی از ابراهیم ادهم برده نشده، اما فقهای متأخری مانند سید محسن اعرجی کاظمی او را از رجال شیعی صوفی برشمرده‌اند. در منابع اهل سنت، او به‌عنوان محدثی مورد اعتماد و از اصحاب ابوحنیفه و سفیان ثوری ستوده شده است. این جایگاه دوگانه، نشان‌دهنده نفوذ فرامذهبی اوست.[۱۵]

شهرت و اثرگذاری ابراهیم ادهم

کشورهای اسلامی

ابراهیم ادهم به‌عنوان عارف و صوفی بزرگ جهان اسلام، در اذهان و افکار عامۀ مسلمانان در نقاط مختلف جهان تأثیر داشته است. برای مثال، در کشور اندونزی داستان ابراهیم ادهم شهرت دارد.[۱۶]

اروپا

ابراهیم ادهم از حدود سرزمین‌های اسلامی فراتر رفته و در ادبیات اروپایی نیز راه یافته است. برای مثال، مورخ ایتالیایی که در قرن ۱۱ق در دربار شاهان مغولِ هند بوده، یکی از داستان‌های مربوط به ابراهیم ادهم را در کتاب «تاریخ مغول» خود آورده است. همچنین، «لی‌هانت»، شاعر معروف انگلیسی یکی از داستان‌های وی را که در «تذکرة‌الاولیاء» عطار نیشابوری آمده، به زبان انگلیسی به نظم در آورده است.[۱۷]

روش عرفانی ابراهیم ادهم

روش ابراهیم ادهم در تصوف، زهد و عبادت، ریاضت، ذم دنیا و گریز از خواسته‌های دنیوی است. همچنین، پرهیز از هر چیز که انسان را از یاد و عبادت خدا دور کند، محور افکار و گفته‌های وی است اما مفاهیم فنا و بقا، توحید شهودی و وجودی، محو و اثبات، صَحو و سُکر، غیبت و حضور که در آثار عرفای بعد از او آمده و مبانی نظری عرفان اسلامی را تشکیل داده است، در سخنان وی نمود ندارد.[۱۸]

آثار تولید شده دربارۀ ابراهیم ادهم

کتاب‌های زیادی دربارۀ شخصیت، احوال و گفته‌های ابراهیم ادهم تألیف شده است که از آن جمله می‌توان به «زهد ابراهیم»، تألیف «احمد بن محمد بَردَعی»، «سیرۀ ابراهیم بن ادهم» به قلم «احمد بن یوسف سنان» و «الطراز المعلم فی قصة السلطان ابراهیم ادهم» به زبان ترکی تألیف «درویش حسن رومی» اشاره کرد.[۱۹]

در گذشت ابراهیم ادهم

بنابر گفتۀ اکثر مورخان وی در جنگ با رومیان بیمار شد و درگذشت.[۲۰]. سال وفات وی را برخی ۱۶۱ق[۲۱] و بعضی دیگر ۱۶۲ق دانسته‌اند.[۲۲].

محل دفن ابراهیم ادهم

محل دفن ابراهیم ادهم به‌صورت دقیق معلوم نیست؛ جاهای مختلفی مانند «سوقین» از قلعه‌های روم، «شهر صور»، «ساحل» دریا، «جَدَث الغربی» (گورستانی واقع در شمال مصر و غرب دلتای رود نیل)، «جبله» یا «جبل» در لبنان را محل دفن وی دانسته‌اند. ابن‌بطوطه معتقد است که مردم در شهر بلخ تا زمان او خانۀ ابراهیم ادهم را می‌شناخته‌اند و او خود نیز به زیارت آن رفته که نشان می‌دهد وی به زادگاه خود برگشته و آن‌جا دفن شده است.[۲۳]

بازتاب زندگی ابراهیم ادهم در ادبیات  

زندگی و آموزه‌های ابراهیم ادهم به عنوان نماد زهد و عرفان، بازتاب گسترده‌ای در ادبیات فارسی و عربی داشته است. شاعران و عارفان از قرن سوم هجری به بعد، با الهام از حکایات و سخنان او، مضامین عمیق عرفانی را در قالب شعر تبیین کرده‌اند.

موضوعات محوری در اشعار  

اشعار مرتبط با ابراهیم ادهم به چند موضوع اصلی پرداخته‌اند:  

  • داستان توبه و گذشتن از سلطنت: شاعران با اشاره به روایت مشهور ترک تاج و تخت توسط او، مفاهیم ریاضت و دوری از دنیاطلبی را به نظم کشیده‌اند.  
  • ملاقات با خضر نبی: این مواجههٔ نمادین به عنوان نقطهٔ عطفی در سیر معنوی او در شعر بازتاب یافته است.  
  • مناجات‌ها و راز و نیازها: گفتگوهای عرفانی او با خداوند، منبع الهام شاعران برای خلق مضامین توحیدی بوده است.  
  • کرامات و حکایات: مواردی مانند سخن گفتن با حیوانات یا پیشگویی‌های او به صورت تمثیل‌های شعرین درآمده‌اند.[۲۴]

چهره‌های ادبی تأثیرپذیر  

شاعران بزرگی همچون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری و مولوی در آثار خود به کرات از ابراهیم ادهم یاد کرده‌اند. به ویژه در مثنوی معنوی، داستان‌های او به عنوان نمونه‌های اعلای عرفان عملی مورد اشاره قرار گرفته‌اند.[۲۵]

نقش در شکل‌گیری ادبیات تعلیمی  

سخنان قصار و پندهای ابراهیم ادهم به یکی از ارکان ادبیات تعلیمی-عرفانی تبدیل شده است. آثار منثوری مانند تذکرة الاولیای عطار و حلیة الاولیای اصفهانی بخش‌های قابل توجهی را به روایت زندگی و حکمت‌های او اختصاص داده‌اند.

این بازتاب ادبی نه تنها بر گسترش تصوف در جهان اسلام تأثیر گذاشته، بلکه به شکل‌گیری هویت فرهنگی و سبک زندگی عرفانی در جامعهٔ اسلامی کمک شایانی کرده است.[۲۶]

پانویس

  1. مجتبایی و جعفری (قنواتی)، «ابراهیم ادهم»، وب‌سایت مرکزدائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  2. مجتبایی و جعفری (قنواتی)، «ابراهیم ادهم»، وب‌سایت مرکزدائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  3. مجتبایی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  4. غلام‌حسین‌زاده، «تحلیل شخصیت داستانی ابراهیم ادهم بر اساس مثنوی مولوی»، مجلۀ پژوهش‌های ادبی، 1386ش، ص165.
  5. مجتبایی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  6. غلام‌حسین‌زاده، «تحلیل شخصیت داستانی ابراهیم ادهم بر اساس مثنوی مولوی»، مجلۀ پژوهش‌های ادبی، 1386ش، ص165.
  7. «ابراهیم ادهم؛ عارف و زاهد قرن دوم هجری قمری»، خبرگزاری مهر.
  8. مجتبایی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  9. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  10. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۲۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۲۳۷.
  11. سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱۳۷۳ش، ج۱، ص۱۲۶؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۳۷۷ش، ص۲۳۷.
  12. نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۱۱۸.
  13. مجتبایی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  14. مجتبایی، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  15. اعرجی کاظمی، عدة الرجال، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۶۰.
  16. مجتبایی و جعفری (قنواتی)، «ابراهیم ادهم»، وب‌سایت مرکزدائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  17. مجتبایی و جعفری (قنواتی)، «ابراهیم ادهم»، وب‌سایت مرکزدائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
  18. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  19. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  20. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  21. غلام‌حسین‌زاده، «تحلیل شخصیت داستانی ابراهیم ادهم بر اساس مثنوی مولوی»، مجلۀ پژوهش‌های ادبی، 1386ش، ص165.
  22. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  23. محمدی، «ادهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان.
  24. مجتبایی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  25. مجتبایی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳.
  26. مجتبایی، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش، ج۳، ص۳. 

منابع

  • «ابراهیم ادهم؛ عارف و زاهد قرن دوم هجری قمری»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: ۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۹ش.
  • اعرجی کاظمی، محسن بن حسن، عدة الرجال، قم، اسماعیلیان، ۱۴۱۵ق.
  • سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • غلام‌حسین‌زاده، غلام‌حسین، «تحلیل شخصیت داستانی ابراهیم ادهم بر اساس مثنوی مولوی»، مجلۀ پژوهش‌های ادبی، شمارۀ 16، تابستان 1386ش.
  • مجتبایی، فتح‌الله، دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تهران، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ۱۳۹۹ش.
  • محمدی، «أدهم، اسطوره‌ای فرای مرزها»، وب‌سایت تبیان، تاریخ درج مطلب: 3 شهریور 1389ش.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ هشتم، ۱۳۷۷ش.
  • نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، تهران، فرزند مولف، ۱۴۱۴ق.