پیشنویس:دختر
دختر؛ فرزند مؤنث انسان.
دختر بهدلیل برخورداری از جنسیت زنانه، در طول تاریخ بشر همواره فروتر از پسران انگاشته میشد و گاهی هممرتبه حیوانات اهلی بوده است؛ اما در آیین اسلام، نگاه ویژه و جانبدارانهای به او شده است. اسلام ویژگیهای شخصیتی ممتازی برای دختر برشمرده و از برکات وجودی او و وظایف دیگران در برابر وی، سخن گفته است. نهاد خانواده و نظام آموزشی، بیشترین نقش را در معرفی جایگاه و هویت دختران دارند.
مفهومشناسی
دختر در زبان فارسی سه معنا دارد؛ یکی به معنای دوشیزه، باکره و زنِ مرد ندیده است؛ دیگری به معنای فرزند مؤنث است در مقابل پسر؛ سوم به معنای توانایی، قدرت، قوت، سخت و محکم است مانند آنجا که میگویند کوه دختر و پلدختر.
دختر در اقوام پیشین
زیست دختران در قبایل وحشی ساکن آفریقا، استرالیا و مناطق دیگر، مانند حیوانات اهلی و بدون هیچ حقی در زندگی بوده است. اقوام کَلده و آشور و قوانین حمورابی نیز، استقلالی در اراده و عمل به جنس مؤنث نمیداد. آنها حتی دختر یا زن محکومشده توسط دادگاه را در آب غرق میکردند. در روم قدیم، خانواده را تنها مردان تشکیل میدادند و چون در نگاهشان هیچ قرابت و خویشاوندی میان دختر و پدر و یا خواهر و برادر و مادر و پسر نبود، پدر با دختر خود ازدواج میکرد. رومیان جنس مؤنث را، انسانی درجه دو میدیدند. در جوامع چین، هند، مصر و ایران پیش از اسلام نیز، زن و دختر را بدون استقلال و آزادی در تصمیمگیری و رفتار و تحت قیمومیّت مرد میدانستند. آنها به جنس مؤنث نه در حکومت، نه در قضاوت و نه در کارهای اجتماعی حق دخالت نمیدادند. در نگاه اعراب جاهلی هم، دختر فقط شرّی انگاشته میشد که باید او را زندهبهگور کرد. آنها حرمت و شرافتی برای دختر نمیدیدند.
دختر در آموزههای اسلامی
در قرآن کریم، مقدم داشتن واژۀ دختران در بحث آفرینش فرزندان و به کار بردن لفظ کوثر (خیر فراوان) برای فاطمه، دختر پیامبر اکرم، نشان از جایگاه والای دختر در فرهنگ اسلامی دارد. در روایات نیز، دختر بهترین فرزند و حَسنه معرفی شده است. همچنین برکت و میمنت با زنی دانسته شده که فرزند اولش دختر باشد و رحمت خدا برای پدر دختردار طلب شده است. از افتخارات حضرت محمد، پدر دختران بودن است و در نگاه او، دختر گُلی خوشبو است که رزق و روزی او باخدا است.
ویژگیهای شخصیتی دختران
در آموزههای اسلامی ویژگیهای شخصیتی زیر برای دختران بیان شده است.
مُلطِفات
مُلْطِفَات از ریشه لطف در اصل به معنی «الدِّقه مع الرِفق» است یعنی هم در آن بویی از نازکی و نفوذ است و هم بویی از مدارا و ملایمت. به دختران ازآنجهت که روحیه لطیفی دارند و در دیگران نفوذ کرده، آنها را جذب میکنند مُلطِفات میگویند. این نیز تنها با مدارا و ملایمت امکانپذیر است.
مُبْدِيَات
مُبْدِيَات یا به معنی آغازکننده و پیشگام بودن در چیزی است یعنی دختران در لطافت، انس و پرستاری پیشگاماند؛ یا به معنی اظهار کردن است یعنی دختران محبت، لطف و همدم بودن خود را اِظهار میکنند.
مونِسَات
مُونِسَات از انس به معنی الفت و آرامش قلب است. یعنی دختر همدم پدر و مادر و مایه آرامش قلب آنها است. پژوهشها نیز نشان میدهد؛ دختران خود را در ویژگی همدل بودن و اجتماعی بودن بالاتر از پسران ارزیابی میکنند.
مُمَرِّضَات
مُمَرِّضَات به معنی پرستاری کردن است. یعنی دختران پرستارند و لطافت و دلسوزی به دیگران، مخصوصاً والدین خود نشان میدهند.
مُجَهِّزَات
مُجَهِّزَات به معنی آمادگی است؛ یعنی دختران از آمادگی برای انجام امور مختلف برخوردارند.
مُجْهِدَات
مُجْهِدَات به معنی بهکارگیری توانایی و سعی زیاد برای رسیدن به نهایتِ چیزی است؛ یعنی دختران اهل تلاش و کوشش هستند.
مُفَلِّيَات
مُفَلِّيَات در معانی مختلفی آمده است؛ از جمله:
- تربیت کردن و به نتیجه رساندن.
- تأمل در وجوه مختلف چیزی و نگاه به عاقبت آن.
- برخی نیز از آن به ریزبینی تعبیر میکنند.
مُحَبَّبَات
مُحَبَّبَات به معنی دوستداشتنی است. از مسائل مهم دختران، کوشش در جهت افزایش جذابیت و محبوب جلوه دادن خود نزد دیگران است.
برکات وجودی دختر
بر اساس منابع اسلامی، خداوند در پى یارى، نصرت، برکت و آمرزش انسان دختردار است. دختران مایه برکتاند، چون حسنهاند در قیامت به خاطرشان پاداش میدهند و از «باقیات الصالحات» والدین بهشمار میآیند. حتی ابراهیم خلیلالله از پروردگارش دختر میخواهد. یک فرزند دختر برای انسان از هزار حج، هزار جهاد، هزار قربانی شتر و هزار مهمانی دادن بهتر است. شخصی که نیازهای معیشتی سه دختر را تأمین کند خداوند به او سه باغ از باغهای بهشتی میدهد که هر باغ از دنیا و آنچه در آن است، وسیعتر است.
وظایف خانواده در تعامل با دختر
خانواده، به دلیل جایگاه یگانه در بازتولید فرهنگ و شکلدهی به ارزشهای اخلاقی، و کارآمدی این نظام در به وجود آمدن هویت در فرزندان، میتواند در شخصیتسازی و شناساندن ویژگیها به فرزندان –خصوصاً دختران- نقش مفیدی داشته باشد. در آموزههای اسلامی، وظایف زیر برای خانواده در برابر دختران مطرح شده است:
- هدیه را ابتدا به دختر بدهند.
- پسر را بر دختر ترجیح ندهند.
- دختر را نیکو تربیت کنند.
- با دختران بهخوبی رفتار نمایند.
- آنها را بد ندانند.
- آرزوی مرگ آنها را نداشته باشند.
وظایف جامعه در برابر خانوادههای دختردار
شناسایی و بازخوانی زندگی زنان الگو و برتر در جامعه اسلامی و همچنین سرانجام زنان فاسد و بدکاره، زمینهساز شناخت جایگاه و هویت برای دختران است. قرآن کریم در چندین سوره به این موضوع پرداخته است.
روایات اسلامی، مشکلات اجتماعی خانوادههای دختردار را پذیرفته است و یاریرساندن، قرض دادن، رحم کردن و لطف و مرحمت داشتن به این خانوادهها را دستور میدهد. برخی روایات حتی جهاد و تکالیف سخت را شامل کسی که سه دختر داشته باشد، نمیداند.
نظام آموزشیِ جامعه نیز در معرفی جایگاه والای دختران، نقش اساسی ایفا میکند. پژوهشگران، نظام آموزشی را از سه جهت در تحول وضعیت و شناخت استعدادهای دختران، مؤثر دانستهاند:
- ارائه ارزشهای جایگزین به دختران جامعه اسلامی، تا از جنسیت خود تصویر خوب و عالی داشته باشند.
- طراحی برنامهای درسی که هدف اصلی آن، افزایش تمایل دختران به اشتغال، برای رفع عطش نظام سرمایهداری نباشد.
- ایجاد ارتباط دختران با نهادهایی که میتوانند گفتمان تربیتی اسلامی را رواج دهند.
پانویس
منابع
- قرآن
- ابنبابویه، محمد بن علی، من لا يحضره الفقيه، قم، جامعه مدرسين، 1404ق.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار صادر، 1428ق.
- انصاری، قدرتالله و دیگران، موسوعة أحكام الأطفال و أدلته»، قم، مركز فقهى ائمه اطهار، 1429ق.
- بیابانگرد، اسماعیل، روانشناسی نوجوانان، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1384ش.
- جوهری، أبونصر إسماعيل بن حماد، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربية، بیروت، دار العلم للملایین، 1407ق.
- حاجعلیاکبری، محمدجواد، درآمدی بر الگوی تعالی دختران، تهران، مهر هشتم، 1393ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، روزنه، 1372-1373ش.
- زبیدی حنفی، سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت، دارالفکر، 1414ق.
- زیبایینژاد، محمدرضا، جایگاه خانواده و جنسیت در نظام تربیت رسمی، قم، مطالعات زنان، 1391ش.
- سالاریفر، محمدرضا، خانواده در نگرش اسلام و روانشناسی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1389ش.
- طباطبایی، سید محمدحسیسن ، «زن در قرآن»، قم، هاجر، 1387ش.
- طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسين، 1374ش.
- فیض کاشانی، محمد محسن، الشافي في العقائد و الأخلاق و الأحكام، تهران، اللوح المحفوظ، 1425ق.
- كلينى، محمد بن يعقوب، الكافي، قم، دارالحدیث، 1429ق.
- متقی هندی، علی بن حسامالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، بیروت، مؤسسه الرساله، 1409ق.
- مجلسى، محمد باقر، «بحار الأنوار»، بيروت، مؤسسه الوفاء، 1403ق.
- محدث نورى، ميرزا حسين، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، بیروت، مؤسسه آل البيت، 1408ق.
- مصطفوى، حسن، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1368ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، 1371ش.