پرش به محتوا

پیش‌نویس:فارسی دری

از ایران پدیا

فارسی دری؛ فارسی نو و از زبان‌های رسمی در افغانستان.

فارسی دری، تحول‌یافتۀ فارسی میانه و بازماندۀ فارسی باستان است که در طول تاریخ از نظر آوایی، ساختاری و واژگانی دگرگونی‌های چشمگیری داشته است. این زبان که ریشه در فرهنگ و تمدن خراسان بزرگ دارد، از سدۀ سوم هجری به‌عنوان زبان علمی، ادبی و سیاسی در گسترۀ وسیعی از ایران تا آسیای میانه رواج یافت.

فارسی دری با ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود، نه تنها میراث‌دار ادبیات غنی و آثار ماندگار است، بلکه به‌عنوان زبان مشترک مردمان ایران، افغانستان و تاجیکستان، نقش مهمی در پیوند فرهنگی این مناطق ایفا کرده است. امروزه با وجود تفاوت‌های گویشی و نام‌گذاری‌های مختلف، فارسی دری به‌عنوان بخشی هویت‌بخش از سبک زندگی و فرهنگ مشترک در منطقه تداوم یافته است.

نام‌گذاری فارسی دری

دری، منسوب به «در» مخفف «دربار» است. این زبان به‌دلیل این‌که زبان دربار شاهان بوده، به دری مشهور شده است.[۱] به باور ابن‌ندیم، دری زبان دربار ساسانی بوده ‌است و بیشتر دانشمندان واژۀ دری را مشتق از در به‌‌معنای دربار و در اصل، به‌معنای «درباری» می‌دانند.[۲] زبان دری در آثار نویسندگان مسلمان، «پارسی»، «پارسی دری» و «فارسی دری» نیز خوانده شده است.

همچنین در آثار عربی «الدّریّه» و «الفارسیّة الدّریّه» ثبت شده است. در آثار بعضی از مورخان، عبارت «پارسی و دری» نیز به‌کار رفته که نشان می‌دهد «پارسی» و «دری»، برای عده‌ای، دو گونۀ متفاوت بوده است.[۳]

زرتشتیان نیز زبان محلی خود را دری می‌نامند؛ اما دری زرتشتی که بِهدینی نیز خوانده می‌شود، بازماندۀ فارسی دری نیست و ارتباط مستقیمی با آن ندارد.[۴]

تاریخچه فارسی دری

زبان فارسی به‌طور کلی دارای سه مقطع تاریخی مهم است: دورۀ اول، «فارسی قدیم» خوانده می‌شود که در زمان هخامنشی رواج داشته و به‌صورت سنگ‌نوشته‌ها، کتیبه‌ها و خطوط میخی باقی مانده است.[۵] دورۀ دوم «فارسی میانه» (پهلوی) است که نقش واسطه میان فارسی باستان و دری (فارسی نو) را دارد و در دورۀ اشکانیان و ساسانی به مدت هزار سال در مناطق مختلف ایران قدیم رایج بوده است.[۶]

پس از سقوط ساسانیان و پیروزی مسلمانان عرب، زبان فارسی میانه، به‌تدریج از رسمیت افتاد و جای آن را زبان عربی گرفت و زبان علم و ادب در ایران شد؛ اما موبدان زرتشی در مناطق مختلف ایران، آثار دینی خود را به زبان فارسی میانه می‌نوشتند. دورۀ سوم که «فارسی نوین» و «فارسی دری» نامیده می‌شود، در اوائل دورۀ اسلامی به‌وجود آمد.

در آن زمان در شرق ایران، زبان دری که گونۀ گفتاری زبان فارسی میانه بود، بیش از پیش رایج شد و به «ماوراءالنهر» رسید و به‌مرور زمان جای دیگر زبان‌های ایرانی را گرفت.[۷] زبان دری از آن زمان تا کنون زبان رسمی کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است.[۸] برخی معتقدند که زبان دری، پیش از اسلام و در عرض فارسی میانه وجود داشته است.[۹]

در سده‌های نخستین اسلامی لهجه‌های محلی گوناگونی در ایران رایج بود؛ اما به‌تدریج، فارسی دری به‌عنوان زبان مشترک در مناطق مختلف ایران گسترش یافت و در کنار زبان عربی که زبان دین و علم و حکومت بود، به زبان مشترک تودۀ مردم تبدیل شد. سپس این زبان با جذب تدریجی عناصر زبانی از لهجه‌های دیگر و جذب واژگان زیاد از زبان عربی، بسیار غنی و به‌عنوان زبان فرهنگی، فراگیر شد.

از طرف دیگر، پادشاهان سامانی در گسترش و ارتقای این زبان به زبان نوشتاری و ادبی نقش داشتند. همچنین در دورۀ سلسلۀ غوریان و غزنویان فارسی دری، زبان ادبی کشور شد و در زمان شاهان سلجوقی این زبان در کارهای اداری جای زبان عربی را گرفت. بعد از آن، گسترش زبان دری ادامه یافت و بعد از زبان عربی دومین زبان بزرگ دنیای اسلام شد که محدودۀ آن از هند تا آسیای صغیر بود.[۱۰]

اهمیت و جایگاه فارسی دری

  1. یازده قرن زبان کتابت بوده است؛
  2. هزار سال زبان رسمی دولت‌ها در حوزۀ ایران فرهنگی بوده است؛
  3. زبان دوم دین، در کشورهای اسلامی بوده است؛
  4. در بین زبان‌های زندۀ دنیا، بیشترین آثار مکتوب ادبی، کلامی، فلسفی، علمی و عرفانی به این زبان نوشته شده است؛
  5. میراث فرهنگی ایران قدیم مانند اسطوره، افسانه، نقل، روایت و جهان‌بینی را از دورترین دوران اساطیری تا امروز با خود حمل می کند.[۱۱]

خاستگاه فارسی دری

خاستگاه اصلی زبان دری از نظر جغرافیایی مورد اختلاف است؛ برخی معتقدند که مهد اصلی زبان دری مدائن در غرب ایران بوده و سپس به وسیلۀ اطرافیان و درباریان «یزدگرد» پادشاه ساسانی که پس از جنگ با اعراب به مرو رفتند، در آنجا رشد پیدا کرد و دوباره از مشرق ایران به نقاط دیگر نفوذ کرد. به باور برخی دیگر، زبان دری زبان شهرهای شرقی ایران قدیم مانند افغانستان، پامیر و تاجیکستان بوده و پس از اسلام با لهجه‌های دیگر اختلاط پیدا کرده و در سراسر قلمرو ایران قدیم گسترش یافته است.[۱۲]

فراز و فرود جغرافیایی فارسی‌‌ دری

پژوهشگران معتقدند که آن‌چه به‌عنوان فارسی دری یاد می‌شود، ادامۀ فارسی میانۀ زرتشتی است، که از زمان یعقوب لیث زبان رسمی ایرانیان مسلمان شد و با کنار زدن زبان‌های دیگر همچون سغدی و سکایی و خوارزمی، در منطقۀ وسیعی از هندوستان تا اروپا و دریای خوارزم تا خلیج‌فارس گسترش یافت.

دولت سامانی سعی در رواج زبان فارسی داشت؛ در ادامه سلسلۀ غوریان و غزنویان فارسی دری را تا هندوستان نیز بردند که این امر سبب پیدایش زبان اردو شد که در حال‌حاضر زبان رسمی هندوستان و پاکستان است. سلجوقیان حیطۀ زبان فارسی دری را تا آسیای صغیر کشاندند و حتی در دولت عثمانی نیز رواج یافت. بعدها با استعمار کشورهای شرقی، از رواج فارسی، کاسته شد و از اوایل قرن بیستم میلادی، زبان فارسی در افغانستان، «دری» نام گرفت، در ایران «فارسی» و در تاجیکستان «تاجیکی». از سوی دیگر، واژگان دخیل پشتو، روسی و فرانسه در هرکدام، ارتباط زبانی میان مردمان این کشورها را دشوار کرد.[۱۳]

گویش‌های فارسی دری

فارسی دری افغانستان

زبان فارسی به‌عنوان میراث مشترک فرهنگی و تاریخی، جایگاه بی‌بدیلی در افغانستان دارد. این زبان نه تنها زبان مادری بخش عمده‌ای از جمعیت است، بلکه به‌عنوان زبان میانجی بین اقوام مختلف از جمله ازبک‌ها، ترکمن‌ها، بلوچ‌ها و بسیاری از پشتون‌ها عمل می‌کند.[۱۴]

گویش‌های متنوع فارسی دری در مناطق مختلف افغانستان، از لهجۀ هزارگی تا گویش کابلی که امروزه در حال فراگیرشدن است، نشان از غنای این زبان در جغرافیای فرهنگی افغانستان دارد. از دورۀ غزنویان و تیموریان تا عصر احمدشاه درانی و جانشینان وی، فارسی دری همواره زبان رسمی دربار، دیوان و ضرب سکه بوده است. اشعار فارسی منقوش بر سکه‌ها و مهرهای پادشاهان افغانستان، از احمدشاه درانی تا دوست‌محمد خان، گواه این مطلب است.[۱۵]

فارسی دری در دوران معاصر افغانستان

فارسی دری در افغانستان از بدو تأسیس حکومت احمدشاه درانی (۱۷۴۷م) تاکنون، به‌ویژه در قرن بیستم، تحولات پیچیده‌ای را تجربه کرده است. اگرچه این زبان به‌عنوان میراث تاریخی و فرهنگی همواره جایگاه رسمی و اداری داشته، اما با تغییر ساختارهای قدرت و تحت تأثیر عوامل سیاسی، تلاش‌هایی برای جایگزینی آن با زبان پشتو در دوران معاصر صورت گرفته و این روند منجر به ورود واژگان پشتو به حوزه‌های نظامی، اداری و دانشگاهی شده است.

محمود طرزی با معرفی مفهوم «زبان ملی» و تحت تأثیر نظریات شرق‌شناسان روسی، کوشید جایگاه زبان فارسی را تضعیف کند. پس از وی، برخی حکومت‌ها با سیاست‌های افراطی‌تر به حذف تدریجی فارسی از متون درسی پرداختند. اولین بار در زمان نادر این کار صورت گرفت و در سه دهه اخیر نیز گروه طالبان در دو دور حاکمیت خود با اعمال محدودیت‌های نظام‌مند آموزشی، رسانه‌ای و فرهنگی، به تضعیف جایگاه زبان فارسی در افغانستان پرداخته است. این اقدامات شامل کاهش محتوای فارسی در رسانه‌ها، اولویت‌دهی به زبان پشتو در نهادهای رسمی و محدودیت‌های گسترده بر فعالیت‌های فرهنگی مرتبط با فارسی دری بوده است. چنین سیاست‌هایی منجر به حاشیه‌رانی تدریجی این زبان در عرصه‌های عمومی و رسمی کشور شده است.[۱۶]

در حال‌حاضر زبان رایج در افغانستان به‌نام «دری» خوانده می‌شود. واژۀ دری، نخستین‌بار در قانون اساسى افغانستان در ١٣۴٣ش به‌جای «فارسی» جایگزین شد و «زبان دری» به‌عنوان یکی از دو زبان رسمى کشور به تصویب رسید؛ اما اسناد نشان می‌دهد که پیش از آن زبان گفتاری و نوشتاری در این کشور به‌نام «زبان فارسی» یاد شده است. برای مثال، روی جلد کتاب‌های درسی که در دورۀ امیر «حبیب‌الله خان» و امیر «امان‌الله خان» چاپ شده، «فارسی» و «قرائت فارسی» نوشته شده است. همچنین، زبان نشریه‌ها، اسناد رسمی، قراردادها، معاهده‌ها، پیمان‌ها و فرمان‌های دولت فارسی بوده است.[۱۷]

فارسی دری تاجیکستان

زبان فارسی دری، که با عنوان فارسی تاجیکی نیز شناخته می‌شود، زبان رسمی و رایج مردم تاجیکستان است و در عرصه‌های گوناگون زندگی روزمره، از آموزش و رسانه تا ارتباطات اجتماعی و اداری، جایگاه پررنگی دارد. این زبان با چهار گویش اصلی شمالی، مرکزی، جنوبی و جنوب شرقی در مناطق مختلف کشور تکلم می‌شود و هر یک از این گویش‌ها تحت تأثیر عوامل تاریخی و جغرافیایی، ویژگی‌های آوایی و واژگانی خاص خود را دارد.

با وجود نقش پررنگ زبان روسی در حوزه‌های علمی و فنی به‌دلیل پیشینه تاریخی دوران شوروی، فارسی تاجیکی به‌تدریج در حال بازپس‌گیری جایگاه خود است و در رسانه‌های جمعی، برنامه‌های تلویزیونی و رادیویی، و نیز در نظام آموزشی به‌عنوان زبان اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد. با این حال، تأثیر روسی در گفتار روزمره و برخی اصطلاحات همچنان مشهود است، هرچند تلاش‌هایی برای احیای واژگان اصیل فارسی در جریان است.

این زبان نه تنها ابزار ارتباطی، بلکه بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی تاجیک‌ها محسوب می‌شود که پیوند آن را با جهان فارسی‌زبان حفظ می‌کند.[۱۸]‌ مجلس تاجیکستان در ۱۳۷۸ش، با حذف واژۀ فارسی، نام رسمی زبان این کشور را، تاجیکی اعلام کرد.[۱۹]

پس از استقلال تاجیکستان در ۱۳۷۰ش، بحث بازگشت به خط فارسی-عربی به‌عنوان بخشی از احیای هویت ملی مطرح شد و در ۱۳۷۸ش‌قانونی برای انتقال تدریجی به این خط تصویب شد اما چالش‌های عملی از جمله هزینه‌های سنگین بازآموزی عمومی، نوسازی چاپخانه‌ها، و مقاومت برخی جریان‌های سیاسی و فرهنگی، اجرای این طرح را با تأخیر مواجه ساخت.

در حال‌حاضر، خط سیریلیک همچنان خط رسمی و پرکاربرد تاجیکستان است، هرچند استفاده از خط فارسی در برخی رسانه‌ها، کتاب‌های درسی، و محافل فرهنگی رو به گسترش است. این فرآیندِ تحول خط، بازتابی از کشمکش میان میراث تاریخیِ فارسی‌زبانانِ منطقه و تأثیراتِ ژرفِ دوران شوروی است که تا امروز نیز به‌عنوان موضوعی فرهنگی-سیاسی تداوم یافته است.[۲۰]

تفاوت فارسی (پارسی) و دری

برخی از محققان معتقدند که فارسی و دری، دو زبان جداگانه‌اند. به باور عده‌ای از پژوهشگران، دری زبان معیار و فارسی، یکی از لهجه‌های آن است؛ اما بیشتر محققان‌ با استناد به متون تاریخی مختلف و کاربرد واژه‌های دری و فارسی در ‌شعرهای حافظ، ناصرخسرو، فردوسی و شاعران دیگر، زبان دری و فارسی را یکی می‌دانند. برای مثال، حافظ شیرازی در یکی از شعرهای خود، از این زبان به نام «پارسی» یاد کرده است:[۲۱]الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر 
الگو:ب
الگو:پایان شعر  
الگو:پایان نستعلیقوی در غزل‌های دیگری از لفظ دری به‌جای پارسی استفاده کرده است:الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر  
الگو:پایان نستعلیق


علی‌اکبر دهخدا معتقد است که زبان دری به‌عنوان گونه‌ای فصیح و تاریخی از زبان فارسی شناخته می‌شود که هم در بعد زبانی (به‌عنوان شاخه‌ای از فارسی باستان با ویژگی‌های واژگانی خاص) و هم در بعد کاربرد اجتماعی (به‌عنوان زبان درباری و اداری) با فارسی پیوندی ناگسستنی دارد.

به‌ نظر‌ وی‌‌ این رابطه چنان عمیق است که در متون تاریخی و منابع اسلامی، فارسی و دری اغلب به‌صورت مترادف یا مکمل یکدیگر به کار رفته‌ است؛ به‌طوری که دری هم به‌عنوان لهجه‌ای از فارسی با دامنه جغرافیایی خاص در شمال شرق فلات ایران (بلخ، بخارا، بدخشان و مرو) و هم به‌عنوان سبک ادبی و رسمی فارسی در دوره‌های مختلف تاریخی از جمله عصر ساسانیان و دورۀ اسلامی مطرح شده است.[۲۲]

تفاوت فارسی، دری و تاجیکی

به باور بسیاری از محققان، دری افغانستان، فارسی ایران، و تاجیکی تاجیکستان گونه‌هایی از یک زبان واحدند و نباید آنها را زبان‌هایی مستقل محسوب کرد؛[۲۳] به‌همین دلیل، در طول قرن‌های زیاد، هیچ وقت اختلاف بر سر پارسی یا دری‌بودن این زبان‌ها دیده نشده است و گویندگان هر سه زبان برای فهم زبان یک‌دیگر، نیاز به ترجمه ندارند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که جدا انگاری این گونه‌های زبانی و یا اختلاف بر سر آنها، با اهداف و انگیزه‌های سیاسی صورت می‌گیرد.[۲۴]

ظرفیت‌های فرهنگی و اجتماعی

1. تساهلِ ادبیات فارسی دری

در متون ادبی فارسی، نمونه‌های فراوانی مبنی بر مدارا و تساهل به‌عنوان فضیلت انسانی یافت می‌شود، این گرایش انسانی در کنار دعوت به صلح و مدارا و نفی خشونت در گفتار و کردار در ادبیات غنی فارسی مشهود است.[۲۵]

2. تطبیق‌پذیری

به دنبال فتح بسیاری از کشورهای هم‌جوار به دست مسلمانان، فرهنگ زبان این اقوام در اسلام و زبان عربی هضم شد، اما فارسی دری توانست با توجه به غنای ادبی خود و استفاده از رسم‌الخط عربی این تهدید را تبدیل به فرصت کند و زمینه‌های شکوفایی بیشتر در قرون بعدی میسّر شد.[۲۶]

3. رشد و بالندگی تصوف در دامان فارسی دری

تصوّف و عرفان، زبان رمز و معماگونه است و فارسی دری ظرفیت لازم برای رشد و بالندگی تصوف را داشت.[۲۷]

4. تقویت فرهنگ

زبان و ادبیات دو رکن مهم تقویت معنوی هر قومی را شکل می‌دهند ارتباط میان ادبیات و فرهنگ جامعه امری تردیدناپذیر است و هر ادیبی بر جامعه و حتی آیندگان تأثیرگذار است چنان‌که آثار غنی فارسی دری چنین بوده‌اند.[۲۸]

دوره‌های تکامل فارسی دری

1. رشد و تکوین

این دوره شامل قدیمی‌ترین آثار به‌جاماندۀ فارسی دری بعد از اسلام تا اوائل قرن هفتم هجری است. در این دوره، خراسان بزرگ در شرق ایران، مرکز تکوین و رشد این زبان و دارای ویژگی‌‌هایی از نظر شیوۀ تلفظ و نوشتن برخی کلمات، مصوت‌ها، صامت‌ها و وجوه فعل، پیشوندها، حروف و ترتیب اجزاء جمله است.[۲۹]

2. دوره درسی

این دوره بعد از حملۀ مغول به ایران در قرن هفتم تا آخر قرن سیزدهم هجری را شامل می‌شود. بر اثر حملۀ مغول، مرکزیت حکومت و زبان از خراسان بزرگ به غرب ایران و سپس بعد از حدود یک قرن به شیراز، کرمان، اصفهان و بغداد منتقل شد. زبان دری در این نواحی هنوز میان تمام اقشار مردم رواج نیافته بود. اهل علم و ادب، فارسی دری را می‌آموختند و در آثار علمی و ادبی بهکار می‌بردند، اما در خانه و بازار به گویش محلی صحبت می‌کردند. بنابراین فارسی دری زبان مادری آنها نبود و تنها از راه درس‌خواندن این زبان را فرا می‌گرفتند.[۳۰]

3. دوره تحول اخیر

در آخر قرن سیزدۀ هجری، تأسیس یک حکومت مرکزی و واحد در ایران باعث تحول و گسترش زبان دری شد. همچنین، آشنایی با تمدن و فرهنگ غرب، تحول بزرگی در اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور پدید آورد که در زبان اداری و ادبی اثر زیادی گذاشت.[۳۱]

گونه‌های فارسی دری

فارسی دری در سده‌های اول هجری دو گونۀ اصلی داشت:

1. دری شمالی

دری شمالی که از تیسفون تا خراسان و ماوراءالنهر گسترده بود و در شهرهایی مانند بخارا، بلخ، سرخس، سمرقند، توس، قائن، مرو و هرات استفاده می‌شد. دری شمالی در دوره‌های بعدی اساس زبان ادبی قرار گرفت.[۳۲]

2. دری جنوبی

دری جنوبی از خوزستان تا سیستان گسترده بود و به‌دلیل ویژگی‌های محافظه‌کارانه، به فارسی میانه نزدیک‌تر بود.[۳۳]

نخستین شعر فارسی دری

محققان «حنظلۀ بادغیسی» را اولین شاعر دوران طاهری می‌دانند که به زبان فارسی دری شعر گفته است؛ اما به روایت تاریخ سیستان، «یعقوب لیث صفاری» نخستین کسی بود که شاعران را به سرودن شعر فارسی دری تشویق کرد و «محمد بن وصیف سگزی» نخستین کسی بود که به فارسی دری، شعر سرود.[۳۴]

قدیمی‌ترین ادیبان و شاعران زبان فارسی دری متعلق به حوزۀ باختر هستند؛ در سده‌های دو، سه و اواخر قرن چهار در باختر و خراسان، حدود چهل شاعر ظهور کردند و اشعار فاخری به زبان فارسی دری سرودند. در آن برهۀ زمانی غیر از نواحی هرات، بلخ و سیستان، شعری به زبان فارسی دری سروده نشده بود؛ محمود وراق، شهید بلخی، وصیف سگزی، مخلد سگزی، دقیقی بلخی، ابوالمؤید بلخی، ابوشکور بلخی، معروفی بلخی، ابوزراعه گرگانی، ابوسلیک گرگانی، ابوحفص سغدی، رودکی سمرقندی، رابعه بلخی، ابوعبدالله محمد ولوالجی، خجسته سرخسی، ابوبکر محمد سرخسی، بشار مرغزی، عماره مروزی، فخرالدین اسعد گرگانی و دیگران نمونه‌هایی از این ادیبان هستند.[۳۵]

نقش دولت‌ها در گسترش فارسی دری

الف) دورۀ سامانیان

دولت سامانی که پایتخت آن در بخارا بود، مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی دری خوانده شده است. ازجمله خدمات آنها تشویق دانشمندان ایرانی به ترجمة کتاب‌های عربی بود که بهترین نمونه‌های آن ترجمۀ «تاریخ طبری» معروف به «تاریخ بلعمی» و ترجمة «تفسیر طبری» به فرمان «منصور بن نوح» است.

ب) دوره‌های غزنوی و سلجوقی

1. زبان اداری و دیوانی

کاربرد فارسی دری در دوران غزنوی و سپس سلجوقی به‌تدریج گسترش یافت؛ در دورۀ وزارت «فضل ‌بن احمد اسفراینی» وزیر «سلطان‌محمود غزنوی» و نیز در دورۀ وزارت «ابونصر منصور بن محمد کُندُری»، وزیر «طغرل و آلب‌ارسلان سلجوقی»، فارسی دری زبان دیوان دولتی و نامه‌نگاری‌های رسمی شد.

2. ترویج زبان دری در شبه‌قارۀ هند

سلسله‌های غوریان، غزنویان و سلجوقیان از طریق کشورگشایی کاربرد فارسی دری را فراتر از مرز ایران، به‌ویژه در شبه‌قارۀ هند رواج دادند.[۳۶]

تأثیر فارسی دری بر زبان‌های دیگر

در اواخر قرن ششم هجری، زبان دری بسیار گسترش و اهمیت پیدا کرد و حتی در زبان‌های رایج در اطراف اقیانوس هند نیز نفوذ کرد. برای مثال، در وقف‌نامه‌ای به زبان دیوِهی، از زبان‌های جزایر مالدیو، که موضوع آن بنای مسجدی در جزیرۀ گامو است، از زبان دری استفاده شده است.[۳۷]

واژه‌های دخیل در زبان دری

1. ترکی

گسترش تدریجی فارسی دری و کاربرد گستردۀ آن در دربار پادشاهان ترک‌ زبان غزنوی و سلجوقی، باعث ورود برخی از واژه‌های ترکی به زبان فارسی دری شد.

2. عربی

گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی سبب شد واژه‌های دخیل عربی در فارسی دری به‌تدریج افزایش یابد؛ به‌گونه‌ای که نسبت واژه‌های دخیل عربی در متون فارسی دری که در سدۀ چهارم هجری بین 25 تا 30 درصد بود، در سدۀ ششم به حدود ۵۰درصد رسید.

3. مغولی

پس از مرگ جلال‌الدین خوارزمشاه در 628ق و استیلای مغولان بر ایران، در زمان حکومت ایلخانان و تیموریان، نگارش به زبان فارسی دری مانند گذشته بسیار رونق داشت؛ اما واژه‌های زیادی از زبان مغولی، به‌ویژه در زمینۀ امور لشکری و کشوری، وارد فارسی دری شد.[۳۸]

نگارش متون فارسی دری به خط‌های دیگر

در طول تاریخ متون زبان دری، به خط‌ غیرفارسی از جمله خط اوستایی، سریانی، پهلوی، مانیوی و عِبری نوشته شده است. همچنین، جمله‌های زبان دری در خلال عبارات عربی ذکر شده است که نشان‌دهندۀ اهمیت آن بوده است.[۳۹]

فارسی دری معیار

تا پیش از حملۀ مغول، هیچ‌گاه گونه‌ای که بتوان آن را فارسی دری معیار نامید، وجود نداشته ‌است. آثار منظوم و منثور این دوره در زمینه‌های مختلف ادبی، تاریخی، دینی، علمی و فلسفی به گونه‌های محلی فارسی دری به نگارش درآمده‌اند و از لحاظ آوایی، دستوری و واژگانی، با یکدیگر تفاوت دارند.

پس از افشاریان و زندیان و روی‌کار آمدن سلسلۀ قاجار، تهران مرکز تجمع نویسندگان و کارکنان اداری و دولتی شد و به‌تدریج گونۀ تهرانی فارسی دری بر دیگر گونه‌ها غلبه کرده و زبان معیار شد. [۴۰]

گسترۀ کاربرد فارسی دری

بر اساس نوشته‌های جغرافی‌دانان دورۀ اسلامی و اسناد مختلف، زبان دری از همان سده‌های نخستین اسلامی در بخش‌های وسیعی از ایران قدیم و بخش‌هایی از عراق امروز رایج بوده است[۴۱] و بعد از آن در پهنۀ بزرگ ایران قدیم، آسیای میانه، شبه‌قارۀ هند و ترکیه گسترش پیدا کرده است.[۴۲]

راز گسترش و بقای فارسی دری

زبان فارسی دری از قرن سوم هجری در خدمت علم درآمد و از زبان عربی برای غنای آن استفاده شد. همچنین، در تمام رشته‌های علوم و معارف، آثار زیادی به این زبان نگاشته شد و نویسندگان ایرانی برای رشد و گسترش زبان فارسی دری نه تنها تعصبی در استفاده از واژه‌های عربی نشان ندادند؛ بلکه زبان عربی را به خدمت زبان فارسی دری گرفتند. در تمام حوزه‌های درسی در آموزش سنتی ایران، متون درس به زبان عربی و زبان آموزش و زبان بحث، فارسی بوده است.[۴۳]

خط فارسی دری

خط فارسی باستانی «خط میخی» است که 36 حرف دارد و از چپ به راست نوشته می‌شود. فارسی میانه با «خط پهلوی» از راست به چپ نوشته می‌شود و دارای 14 حرف است. خط زبان فارسی دری یا فارسی نو، در دورۀ اسلام از «خط عربی» با اصلاحات و اضافاتی در نوشتن گرفته شد. این خط که مشکلات خط پهلوی را نداشت، در طول دوره‌های مختلف توسط فارسی زبان‌ها، ساده شد و نشانه‌های ویژه‌ای برای واج‌های مخصوص فارسی در آن وضع شد.[۴۴]

آثار ماندگار به فارسی دری

رودکی، دقیقی، فردوسی، کسایی و شاعران و نویسندگان دیگر در قرن چهارم ظهور کردند و به زبان دری، آثار ماندگاری پدید آوردند. همچنین، کتاب‌های بزرگ به نثر، به زبان دری نوشته شد و بعد از آن شاعران و نویسندگان در تمام نقاط ایران به ‌همین زبان شعر گفتند و نوشتند.[۴۵] برخی از نمونه‌های قدیمی آن عبارت‌اند از:

  1. «دانشنامۀ علائی»، نخستین دائرة‌المعارف علوم و فلسفه به زبان دری از «ابن‌سینا»؛[۴۶]
  2. «هدایة المتعلمین فی‌الطب» قدیمی‌ترین متن پزشکی به زبان دری از «ابوبکر ربیع‌ بن احمد الأخوینی البخاری»؛
  3. «التفهیم لاوائل ‌صناعه ‌‌‌التنجیم» دربارۀ هندسه، حساب، هیأت، اسطرلاب و احکام نجوم از «ابوریحان بیرونی»؛[۴۷]
  4. «شاهنامه» شاهکار ادبی و اثر حماسی از «فردوسی»؛[۴۸]
  5. «تاریخ بیهقی» شاهکار ادبی و اثر تاریخی از «ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی».[۴۹]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  2. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  3. طبری، تفسیر طبری، ۱۳۳۹ش، ج۱، ص۵.
  4. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  5. جدیدی، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه.
  6. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ فارسی میانه.
  7. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  8. ابراهیمی، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه.
  9. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  10. صفا، تاریخ ادبیات در ایران، 1371، ص157.
  11. صفا، تاریخ ادبیات در ایران، 1371، ص157.
  12. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  13. ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی، 1390ش، ص261.
  14. افشار یزدی، افغان‌نامه، ۱۳۸۰ش، ص56.
  15. هروی، تاریخ و زبان در افغانستان، ۱۳۶۲ش، ص161-162.
  16. رضایتی کیشه‌خاله و برهانی، «فارسی‌ستیزی در یک سدۀ اخیر در افغانستان»، ۱۴۰۱ش، ص۲۹-۳۰.
  17. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  18. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، تاجیکستان، ۱۳۸۷ش، ص31.
  19. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  20. دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی وزارت امور خارجه، تاجیکستان، ۱۳۸۷ش، ص31.
  21. پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح.
  22. دهخدا، فرهنگ فارسی دهخدا، ذیل واژۀ زبان دری، وب‌سایت واژه‌یاب.
  23. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  24. پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح.
  25. شجاع کیهانی، تساهل در ادب فارسی، 1385ش، ص77.
  26. «مردم ایران چگونه بعد از حمله اعراب از زبان فارسی پاسداری كردند؟»، رادیو گفت‌وگو.
  27. صدری، صمدی، تأثیر تصوف و عرفان بر شعر و شاعری، 1388ش، ص 102.
  28. محمد زاده و دیگران، ظرفیت‌های زبان و ادبیات فارسی در تقویت هویت ملی و گسترش فرهنگ ایرانی، 1394ش، ص177.
  29. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  30. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  31. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  32. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  33. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  34. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  35. یمین، «گذری بر تاریخچه زبان پارسی دری»، وب‌سایت مرکز مطالعات خلیج فارس.
  36. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  37. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  38. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  39. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  40. رضایی باغ‌بیدی، «دری زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  41. تدین، «فارسی دری»، وب‌سایت سامانۀ مدیریت نشریات علمی.
  42. یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
  43. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ دری.
  44. شهری، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وب‌سایت آریانا نیوز.
  45. ابراهیمی، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه.
  46. پزشک و خضرایی، «دانشنامه علائی»، وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  47. متینی، «نوآوری‌های ابوریحان بیرونی در ساختن واژه‌های دانشی پارسی»، وب‌سایت پارسی انجمن.
  48. رویین، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وب‌سایت خراسان زمین.
  49. مصطفوی سبزواری، «تاریخ بیهقی»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
دیدگاه‌های ارزیابان

منابع

  • ابراهیمی، رقیه، «فارسی دری»، وب‌سایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
  • ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، چ11، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)، 1390ش.
  • افشار یزدی، محمود، افغان‌نامه، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۸۰ش.
  • باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، چ6، تهران، دانشگاه پیام نور، 1392ش.
  • پزشک، منوچهر و خضرایی، بابک، «دانشنامه علائی»، وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 7 دی 1398ش.
  • پیمان، وحید، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وب‌سایت روزنامۀ هشت صبح، تاریخ درج مطلب: 11 آذر 1398ش.
  • تاجیکستان، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، ۱۳۸۷ش.
  • تدیّن، مهدی، «فارسی دری»، پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره جدید، شماره 4، زمستان 1389ش.
  • جدیدی، رضا، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاع‌رسانی حوزه، تاریخ بازدید: 5 اسفند 1401ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، وب‌سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1401ش.
  • رضایتی کیشه‌خاله، محرم و برهانی، بسم‌الله، «فارسی‌ستیزی در یک سدۀ اخیر در افغانستان»، مجلۀ زبان فارسی و گویش‌های ایرانی، شمارۀ ۱۴، ۱۴۰۱ش،
  • رضایی باغ‌بیدی، حسن، «دری، زبان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
  • رویین، رازق، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وب‌سایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 4 بهمن 1388ش.
  • شجاع کیهانی، جعفر، «تساهل در ادب فارسی»، مجلۀ نامۀ فرهنگستان، دورۀ 8، شمارۀ 1 (پیاپی 29)، 1385ش.
  • شریعتی، حفیظ‌الله، بررسی و توصیف هزارگی افغانستان، رساله دوره دکتری، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی، 1390ش.
  • شهری، بهمن، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وب‌سایت آریانا نیوز، تاریخ درج مطلب: 19 اسفند 1399ش.
  • صدری، جمشید و صمدی، قسمت‌علی، «تأثیر تصوف و عرفان بر شعر و شاعری»، نشریه ادبیات فارسی، دورۀ 5، شمارۀ 22، 1388ش.
  • صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، انتشارات فردوس، 1371ش.
  • طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، تهران، چاپ حبیب یغمائی، ۱۳۳۹ش.
  • کاظمی، محمدکاظم، «۲ دهه پر چالش برای زبان فارسی در حکومت‌های کرزی و غنی» وب‌سایت دولت بهار، تاریخ درج مطلب: 14 آبان 1400ش.
  • کاویانی، نجم‌الدین، «خراسان کهن و فرارود (ماوراءالنهر) مهد پيدايش و پـرورش زبان دری است»، وب‌سایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: ٢٠ مهر 1390ش.
  • متینی، جلال، «نوآوری‌های ابوریحان بیرونی در ساختن واژه‌های دانشی پارسی»، وبسایت پارسی انجمن، تاریخ درج مطلب: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ش.
  • محمدزاده، زینب و دیگران، «ظرفیت‌های زبان و ادبیات فارسی در تقویت هویت ملی و گسترش فرهنگ ایرانی»، مجموعه مقالات دهمین همایش بین‌المللی ترویج زبان و ادبیات فارسی، 1394ش.
  • «مردم ایران چگونه بعد از حمله اعراب از زبان فارسی پاسداری كردند؟»، رادیو گفت‌وگو، تاریخ درج مطلب: 6 مرداد 1398ش،
  • مصطفوی سبزواری، رضا، «تاریخ بیهقی»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
  • نجفی، علی، افغانستان رنگین‌کمان اقوام، چ3، کابل، مرکز مطالعات و انتشارات میراث خراسان، 1390ش.
  • هروی، نجیب مایل، تاریخ و زبان در افغانستان، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ۱۳۶۲ش،
  • یسنا، یعقوب، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وب‌سایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 10 مهر 1395ش.
  • یسنا، یعقوب، «جایگاهِ زبان پارسی دری در افغانستان (بخش دوم)»، ماندگار، روزنامه صبح افغانستان، تاریخ درج مطلب: 5 مرداد 1398ش.
  • یمین، محمدحسین، «گذری بر تاریخچه زبان پارسی دری، مرکز مطالعات خلیج‌فارس»، موسسه ژئوپلیتیک، استراتژیک، وب‌سایت تاریخ و جغرافیا خلیج‌فارس، تاریخ بازدید: 30 مهر 1401ش.
  • Tadayon, M. (2011). Dari Persian. Textual Criticism of Persian Literature, 2(4), 1-16.