پرش به محتوا

پیش‌نویس:خر

از ایران پدیا

خر؛ چهارپای اهلی باربر که از قدیم در سبک زندگی انسان‌ها کاربرد داشته است.
خر از قدیمی‌ترین حیواناتی است که اهلی شده است.

واژه‌شناسی

خر (الاغ)، حیوانی چهارپا و کوچک‌تر از اسب است که گوش‌های درازی دارد. در زبان عربی به آن حمار[۱] و طین[۲] و در زبان اوستایی، خرا گفته می‌شود.[۳] به فردی که خر را جهت حمل بار به دیگران کرایه می‌دهد، در همدان، الاغ‌دار، خرکچی، خربنده و خرک‌دار،[۴] در سیستان، آخرکار،[۵] در تویسرکان، آچاروادار[۶] و در جزیره کیش، حمال می‌گویند. اهالی بوشهر و جزیره کیش به خر سیاه‌رنگ «دیزه» گفته و برای باربری از آن استفاده می‌کنند. آن‌ها به خر سفید «سبز» گفته و بزرگان و شیوخ روی آن سوار می‌شوند.[۷]

تاریخچه استفاده از خر

برخى گزارش‌ها، مصريان را نخستين كسانى دانستهاند كه خر را در 5000 سال پيش رام كرده و مورد استفاده قرار داده‌اند. كتاب مقدس، اين حيوان را معروف در حمل بار و تحمل سختي‌ها و نفع رساندن به انسان دانسته که گاهى براى شخم‌زدن نیز به‌کار گرفته مى‌شده است. [۸] در سرزمین ایران، این حیوان پیش از استیلای مغولان، در ساختار اداری و «دیوان برید»، کاربردی گسترده یافته بود[۹] و برخی دلیل اطلاق لفظ الاغ (اولاق) بر خر را همین دانسته‌اند که واژه الاغ به‌معنای پیک، چاپار و عوارض گمرکی ویژه است.[۱۰] در عصر آل‌بویه، خر در لشکرکشی‌ها به‌کار گرفته می‌شد.[۱۱] از میان جهانگردان، مارکوپولو بهترین خرهای دنیا را در ایران مشاهده کرده[۱۲] و شاردن به تمهیدات ویژه برای راهواری این چهارپا در عصر صفوی اشاره کرده است.[۱۳] در دورۀ پهلوی اول (۱۳۰۴-۱۳۲۰ش)، در کردستان، خرهای روستانشینان را به اجبار برای حمل‌و‌نقل آذوقه و ادوات جنگی لشکریان به‌کار می‌گرفتند که به «خر بیگاری» موسوم بود؛ بلدیۀ سنندج نیز در نفت‌کشی از این ستور بهره می‌برد.[۱۴] در برخی محله‌های تهران قدیم، هرساله در فصل پاییز، مسابقات «خردوانی» برگزار می‌کردند و خرها را با جهازات کامل و تزییناتی مانند سرگوش‌ها و مگس‌پران‌های مزین به طلا، نقره و برنج، به میدان می‌آوردند و برای آنها نگهبانانی موسوم به «خرپا» می‌گذاشتند.[۱۵] خر تا همین دهه‌های اخیر، سهم عمده‌ای در معیشت عشایری داشت؛ در کوچ، خرمن‌کوبی، آب‌کشی و سنگ‌کشی مورد استفاده بود، در سفر حج یکی از مرکوب‌ها به‌شمار می‌آمد، به‌سبب پایین بودن هزینۀ نگهداری‌، معمولی‌ترین وسیلۀ حمل‌و‌نقل درون‌شهری بود، کار سوخت‌رسانی به «تون‌تاب» (گلخن) گرمابه‌های عمومی را انجام می‌داد و پِهِن تابستانی آن، منبع اصلی سوخت گرمابه‌ها بود.[۱۶]

ویژگی‌های خر

خر، چهارپایی است با سر بزرگ و پهن که متوسط عمر آن از 15 تا 18 سال است. خر از معدود حیواناتی است که با غیر از گونۀ خود آمیزش می‌کند؛ از آمیزش خر نر با مادیان، قاطر به‌وجود می‌آید.[۱۷] اين ستور، راه‌هايى كه فقط يك بار پيموده، به آسانی می‌شناسد.[۱۸] در دانش «بیطاری» خر را جانوری سردمزاج دانسته‌اند که سربه‌راه بودن و فرمان‌بری‌اش به همین ویژگی سرشتی‌اش بازمی‌گردد.[۱۹] این چهارپا به مقاومت و قناعت، شناخته می‌شود.[۲۰]

اشاره به خر در آموزه‌های اسلام

خر از حیواناتی است که در قرآن از آن، نام برده شده است. قرآن، در آیه 259 سوره بقره، آیه 5 سوره جمعه، آیه 19 سوره لقمان و آیه 8 سوره نحل، به اين حيوان اشاره کرده است. برخى روايات ذيل آيه 175 سوره اعراف آیه 41 سوره هود در ارتباط با ماجراى بلعم باعورا و طوفان نوح از این حيوان نام برده‌اند.[۲۱] قرآن، اين حيوان را وسيلۀ سوارى و زينت معرفى کرده است.[۲۲] قرآن همچنین ماجراى شخصى را بیان کرده است که هنگام گذر از ویرانه‌های یک روستا، از زنده‌شدن اهل آن در قيامت پرسيد. او پس از 100 سال ميرانده‌شدن زنده شد و زنده‌شدن الاغش را در برابر چشمانش ديد.[۲۳] قرآن در یادکرد دیگری با اشاره به سفارش اخلاقی لقمان دربارۀ فروداشت صدا، صدای بلند را به صدای الاغ تشبیه کرده است.[۲۴] همچنین قرآن، عالمان يهود را به الاغ و علم آن‌ها را به كتاب تشبیه کرده است.[۲۵] قرآن در این تشبیه، به كسانى توجه دارد كه با علم به حقانيت پيامبر خدا، به آن اعتراف نمى‌كردند و آن را نمى‌پذيرفتند.[۲۶]
در حکم خوردن گوشت الاغ نیز، فقیهان شیعه عموماً قائل به کراهت هستند.[۲۷]

خر در خرده‌فرهنگ‌های ایرانی

خر در برخی سرگرمی‌های اقوام مختلف ایرانی، حضور دارد؛ گاه در حکم ابزار بازی، مانند شرط‌بندی جوانان قشقایی بر پریدن از روی خر و گاه در همانندسازی نقش خر در باربری.[۲۸] سودمندی خر در خرده‌فرهنگ‌های ایرانی، قدر اندکی داشته و این ستور در نگاه مردم، بسیار کم‌ارزش جلوه کرده است.[۲۹]

شیر خر

کیفیت شیر خر را بسیار شبیه شیر زن آدمی دانسته‌اند.[۳۰] در طب مردمی، شیر خر در درمان سل، دق،[۳۱] زردی، سیاه‌سرفه و تب روده مفید دانسته شده است.[۳۲] برای ماست چکیده‌ی شیر خر نیز خواص فراوانی بیان شده است.[۳۳]

عنبر نسارا

عنبر نسارا (عنبر نسا)، سرگین (پشگل) الاغ ماده است که در فصل بهار، جمع‌آوری می‌شود و در طب سنتی دارای کارکرد درمانی است.[۳۴] بوییدن دود عنبر نسارا برای مصونیت از چشم‌زخم و نیز برای درمان چشم‌درد کودکان، درمان گرفتگی سینه، دمل‌هایی که سر باز نمی‌کنند و نیز درمان گرفتگی حاصل از حساسیت‌های فصلی، مفید دانسته شده است.[۳۵]

خر در ادبیات فارسی

خر در اشعار فارسی نماد کودنی، نادانی، پندناپذیری و بارکشی است.[۳۶] در گفت‌وگوی مردم نیز کنایه از نفهم، بی‌شعور، احمق، زودباور و مطیع بی‌چون‌و‌چرا آمده است.[۳۷] نقش کهن و پررنگ خر در زندگی انسان‌ها موجب شده است که در کنایه‌ها و ضرب‌المثل‌های ایرانی حضور چشمگیری داشته باشد.[۳۸]

Caption text
اصطلاح یا ضرب‌المثل معنای کنایی
جنگ خرفروشان قیل‌و‌قال مصلحتی خرفروشان برای بازارگرمی
خر به بام کردن گره در کار انداختن
خرت به چند؟ مورد کم‌توجهی و بی‌مهری واقع شدن
خر بیار و باقالی بار کن بروز گرفتاری و دردسر
خر کریم نعل کردن رشوه‌دادن
خرحمال (خرحمالی) بیگاری و انجام‌ دادن کارهای پرمشقت، سنگین و بی‌اجر
خرزور نیرومند
خرگردن گردن‌کلفت
خرفهم فهماندن مطلب به فرد احمق
خرکار پرکار
خر در خلاب ماندن خود را عذاب دادن و دچار مشقت کردن
خر کسی رفتن بانفوذی و اعتبار شخص
پل خربگیری محل امتحان و جایی که گریختن از آن میسر نباشد
از خر مرده نعل کندن خسیسی
خر در چمن وصف آواز زشت
خرخون (خرخوان) مطالعه و خواندن بیش از اندازه
خرخور میوه‌ای که قابلیت خوردن را از دست داده باشد
بر خر خود سوار شدن رسیدن به مقام و جایگاه
چو خر در خلاب ماندن واماندن
چو خر در گل ماندن واماندن
خر خود را از پل گذراندن بی‌اعتنایی به خواهش و نفع دیگران
خر عیسی زاهد خلوت‌نشین
سرخر مزاحم، یار ناسازگار
نره خر فحش به آدم قوی‌جثه و بی‌فکر
از خر شیطان پیاده شو از این کار خطرناک دست بکش
خر آسیا است راه خود را می‌داند
خر تو خر بی‌نظمی و هرج و مرج
مغز خر خورده ابله و کودن
مثال مثال
مثال مثال
مثال مثال
مثال مثال

سنایی در بیتی اشاره کرده است:[۳۹] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق خاقانی در بیتی بیان کرده است:[۴۰] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق در برخی مثل‌ها نیز کلیدواژه خر دیده می‌شود. جنگ خر فروشان است (کنایه از دعوای مصلحتی و ظاهری).[۴۱] خر به بام کردن (کنایه از گره در کار انداختن). خر بیار و باقالی بار کن (کنایه از شروع دردسر).[۴۲]

پانویس

  1. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خر.
  2. تونجی، المعجم الذهبی، ۱۹۹۳م، ص۲۶۰.
  3. مکنزی، فرهنگ کوچک زبان پهلوی، ۱۳۷۹ش، ص۱۶۳.
  4. گروسین، واژه‌نامه همدانی، ۱۳۷۰ش، ص۴۶.
  5. محمدی خمک، واژه‌نامه سکزی، ۱۳۷۹ش، ص۱۷۰.
  6. مقدم گل‌محمدی، تویسرکان، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۵۰۸.
  7. مختارپور، دو سال با بومیان جزیره کیش، ۱۳۸۷ش، ص۶۳.
  8. علی‌آبادی، «الاغ»، دائرة المعارف قرآن، ج4، پرتال جامع علوم و معارف قرآن.
  9. اقبال آشتیانی، تاریخ مفصل ایران، 1346ش، ص411-413.
  10. کاشغری، دیوان لغات الترک، 1384ش، ص133.
  11. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، 1385ق، ج8، ص488.
  12. ستوده، تاریخ آل‌مظفر، 1347، ج2، ص239.
  13. شاردن، سیاحت‌نامه، 1350ش، ج4، ص106-107.
  14. ایازی، آیینه سنندج، 1371ش، ص612-618.
  15. شهری، طهران قدیم، 1383ش، ج1، ص373-378.
  16. جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  17. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خر.
  18. علی‌آبادی، «الاغ»، دائرة المعارف قرآن، ج4، پرتال جامع علوم و معارف قرآن.
  19. مراغی، منافع حیوان، 1388ش، ص90.
  20. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خر.
  21. علی‌آبادی، «الاغ»، دائرة المعارف قرآن، ج4، پرتال جامع علوم و معارف قرآن.
  22. سوره نحل، آیه 8.
  23. سوره بقره، آیه 259.
  24. سوره لقمان، آیه 19.
  25. سوره جمعه، آیه 5.
  26. قرطبی، تفسیر قرطبی، 1405ق، ج18، ص94.
  27. طوسی، الخلاف، بی‌تا، ج6، ص80.
  28. جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  29. جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  30. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خر.
  31. طوسی، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، ۱۳۴۵ش، ص۵۶۳؛ مراغی، منافع حیوان، ۱۳۸۸ش، ص۹۱-۹۲.
  32. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۶۰؛ حداد، زیدشت دروازه طالقان، ۱۳۷۷ش، ص۲۳۳.
  33. محمدی ری‌شهری، دانش‌نامه احادیث پزشکی، ۱۳۸۵ش، ج۲، ص۴۶۵.
  34. «خواص عنبر نسا برای عفونت»، وب‌سایت ویکی‌درمان.
  35. جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  36. جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  37. انوری، فرهنگ روز سخن، 1383ش، ص91 و 477.
  38. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه خر؛ جودکی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
  39. سنایی، حدیقة الحقیقة و شریعة الطریقة، بخش ۳۸، بیت ۱، سایت گنجور.
  40. خاقانی، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره ۲۸۰، بیت ۷، سایت گنجور.
  41. شمیسا، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۴۰۹.
  42. واژه‌نامه بزرگ تبری، ۱۳۷۷ش، ج۱، ص۱۱۸.

منابع

  • ابن‌اثیر، ابوالحسن علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، 1385ق.
  • اقبال آشتیانی، عباس، تاریخ مفصل ایران، از صدر اسلام تا انقراض قاجاریه، تهران، خیام، ۱۳۴۶ش.
  • انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشن‌ها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ روز سخن، تهران، سخن، 1383ش.
  • ایازی، برهان، آیینه سنندج، تهران، مولف، 1371ش.
  • بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینه زمان، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
  • تونجی، محمد، المعجم الذهبی، بیروت، [بی‌نا]، ۱۹۹۳م.
  • جودکی، محمدعلی، «خر»، دانشنامه فرهنگ مردم ایران، در وب‌سایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ به‌روزرسانی: 9 مرداد 1400ش.
  • حداد، مصطفی، زیدشت دروازه طالقان، تهران، ندا، ۱۳۷۷ش.
  • خاقانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • «خواص عنبر نسا برای عفونت»، وب‌سایت ویکی‌درمان، آخرین به‌روزرسانی: 28 آبان 1401ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • ستوده، حسینقلی، تاریخ آل‌مظفر، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۷ش.
  • سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، ائلشن، ۱۳۸۶ش.
  • سنایی، حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • شاردن، ژان، سیاحت‌نامه، ترجمۀ محمد عباسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۰ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
  • شمیسا، سیروس، فرهنگ اشارات ادبیات فارسی، تهران، فردوس، ۱۳۷۷ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، 1383ش.
  • طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم، موسسة النشر الاسلامی، بی‌تا.
  • طوسی، محمد بن محمود، عجایب المخلوقات و غرائب الموجودات، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۵ش.
  • عسکری‌عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامه لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶ش.
  • علی‌آبادی، «الاغ»، دائرة المعارف قرآن، پرتال جامع علوم و معارف قرآن، تاریخ انتشار: 31 فروردین 1388ش.
  • قرطبی، شمس‌الدین، تفسیر قرطبی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405ق.
  • کاشغری، محمود، دیوان لغات‌ الترک، ترجمۀ حسین محمدزاده صدیق، تبریز، اختر، ۱۳۸۴ش.
  • گروسین، هادی، واژه‌نامه همدانی، همدان، مسلم، ۱۳۷۰ش.
  • محمدی خمک، جواد، واژه‌نامه سکزی، تهران، سروش، ۱۳۷۹ش.
  • محمدی ری‌شهری،‌ محمد، دانش‌نامه احادیث پزشکی، قم، دارالحدیث، ۱۳۸۵ش.
  • مختارپور، رجب‌علی، دو سال با بومیان جزیره کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش.
  • مراغی، عبدالهادی، منافع حیوان، به‌تحقیق محمد روشن، تهران، بنیاد موقوفات افشار، ۱۳۸۸ش.
  • مقدم گل‌محمدی، محمد، تویسرکان، تهران، اقبال، ۱۳۷۸ش.
  • مکنزی، دیوید نیل،‌ فرهنگ کوچک زبان پهلوی، به‌ترجمه مهشید میرفخرایی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۹ش.
  • میرنیا، علی، فرهنگ مردم، تهران، پارسا، ۱۳۶۹ش.
  • واژه‌نامه بزرگ تبری، تهران، خانه سبز، ۱۳۷۷ش.