پیشنویس:زن سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانوار؛ زنانی که علاوه بر نقش مادری، سرپرستی و تامین معیشت خانوار را هم بر عهده دارند.
زنان سرپرست خانوار زنان یا دخترانی هستند که به دلایل متعددی مانند فوت همسر، طلاق، بیماری یا نبود حمایت کافی مرد خانواده، مسئولیت تأمین مالی و مدیریت زندگی خانواده را بهتنهایی بر عهده دارند. این زنان با چالشهای متعددی از جمله مشکلات اقتصادی، محدودیتهای شغلی، فشارهای روانی و اجتماعی مواجهند که نیازمند حمایتهای فراگیر و توانمندسازی هستند.
مفهومشناسی
زنان سرپرست خانوار به کسانی گفته میشود که بدون حضور منظم و یا حمایت یک مرد بزرگسال، سرپرستی خانوار را بر عهده میگیرند و مسئولیت ادارۀ اقتصادی، تصمیمگیریهای عمده و حیاتی خانوار را به دوش میکشند.[۱] بر اساس تعریف سازمان بهزيستي، زنان سرپرست خانوار، زناني هستند كه عهدهدار تأمين معاش مادي و معنوي خود و اعضاي خانوار هستند.[۲] زنان سرپرست خانوار، به دلایل مختلف مانند فوت همسر یا طلاق، مهاجرت، مفقودالاثر بودن، متواری یا زندانی بودن، نکاح منقطع، سربازی، بیماری و از کار افتادگی، اعتیاد و بیکاری، مسئولیت سرپرستی و ادارۀ اقتصادی و تصمیمگیریهای عمده و حیاتی خانواده را بر عهده دارند. در تعریف سازمان ملل از زنان سرپرست خانواده نیز بر نقش مدیریتی، مسئولیت مالی و تصمیمگیری تأکید شده است.[۳]
خانوار
خانوار[۴] در لغت بهمعنی همۀ کسانی است که باهم در یک مکان جغرافیایی زندگی میکنند.[۵] خانوار از دیدگاه صاحبنظران علوم اجتماعی و جمعیتشناسی، یک واحد آماری است با ویژگیهای اجتماعی و اقتصادی معینی، مرکب از افرادی که در یک کانون زندگی میکنند (وحدت زندگی)، زیر یک سقف میخوابند (وحدت محل سکونت)، همخرج هستند (وحدت بودجه) و دور یک میز یا سفره غذا میخورند (همسفرگی). خانوار از جهت تعداد و ترکیب اعضاء و همچنین نوع سکونت، تقسیمبندی میشود.[۶] مفهوم خانوار با تعریف خانواده متفاوت است.
تفاوت خانوار با خانواده
خانواده،[۷] حداقل از دو نفر تشکیل شده و اساس شکلگیری آن ازدواج است[۸] و با پیوند خونی، نکاحی یا فرزندخواندگی به یکدیگر مرتبط بوده و اعضای بزرگسال آن مسئول نگهداری کودکان هستند.[۹] کاربرد خانواده بیشتر در مباحث روانشناسی و جامعهشناسی و کلمه خانوار، که مفهومی اعم از خانواده است، بیشتر در موضوعات اقتصادی، جمعیتشناسی و آماری بهکار میرود. افراد تشکیلدهندۀ خانوار لزوماً بستگی خویشاوندی باهم ندارند و یک همبستگی اقتصادی و یککاسه بودن بودجهای و زیر یک سقف زیستن به آنها عنوان خانوار میدهد و بدین ترتیب خانوار از یک یا چند نفر که زیر یک سقف زندگی کرده و بودجۀ واحد دارند تشکیل میشود؛ اما خانواده مبتنی بر ازدواج و خویشاوندی است از قبیل یک زوج، پدر و مادر و فرزندان، پدر و مادر و فرزندان و نوهها یا ترکیبات دیگری از والدین و سایر اقوام و خویشاوندان.[۱۰]
سرپرستی خانواده
خانواده مانند تمام جوامع خرد و کلان، جهت ساماندادن به امور زندگی و تصمیمگیری صحیح و بهموقع نیازمند رئیس و سرپرست است. طبق بررسیهای تاریخی، سرپرستی خانواده غالباً در اختیار مردان قرار داشته است. در واقع رياست مرد در خانواده امری خودجوش و نهادى بوده است که میتواند ریشه در رسم مردسالارى و نظام قبايلى داشته باشد. از آسیبهای بیتوجهی به تعیین سرپرست برای خانواده، دامنهدارشدن اختلافات و نهایتاً رجوع به محاکم قضایی است که موجب از بین رفتن صمیمیت و متزلزلشدن پایههای زندگی زناشویی است.[۱۱]
سرپرستی خانواده در آموزههای اسلامی
آموزههای اسلامی، موید سرپرستی مرد بر خانواده است اگرچه با شرایطی مدیریت زنان را نیز بهرسمیت میشناسد. قرآن بهعنوان مهمترین و معتبرترین منبع استخراج احکام اسلامی، بهصراحت بر مدیریت و قوامیت مردان بر زنان و برخی دلایل آن اشاره کرده است.[۱۲] از نگاه قرآن، رياست خانواده مقامى است كه براى تثبيت و مصلحت خانواده به مرد داده شده است و يك امتياز و حق فردى براى شوهر محسوب نمىشود. رياست خانواده بيشتر يك وظيفۀ اجتماعى است كه براى تأمين سعادت خانواده به مرد محول شده و او نمىتواند از آن سوء استفاده كند و بر خلاف مصلحت خانواده آن را بهكار برد.[۱۳]
علاوه بر قرآن، در منابع روایی نیز بر مسئولیت مرد در خانواده، تاکید شده و اطاعت زن از شوهر بهعنوان یکی از عوامل خشنودی خدا نام برده شده است. در برخی از این روایات علاوه بر تعیین مرد بهعنوان سرپرست و مدیر خانواده، زن را مدیر و مسئول امور خانه میداند. در این روایات، مرد، سرپرست زن نیست بلکه سرپرستی و مدیریت خانواده را بر عهده دارد.[۱۴] پژوهشهای علمی خصوصاً روانشناختی هم با بررسی و مقایسۀ ویژگیهای جسمی و روانشناختی مرد و زن، دیدگاه دین مبنی بر سپردن مسئولیت و مدیریت خانواده بر عهدۀ مرد را تایید میکند. بر این اساس، با توجه به برخی صفات ذاتی، همچون اقتدارگرایی، مهارت ذهنی بیشتر، تقدم و غلبۀ تعقل بر عاطفه و احساس مسئولیت در ادارۀ زندگی، مردان، گزینه بهتری برای مدیریت زندگی بهشمار میآیند. علاوه بر این، مدیریت مرد بر خانواده با رضایت از زندگی و آرامش روانی زن و شوهر در ارتباط بوده و پذیرش اقتدار مرد توسط زن، علاوه بر رفع اختلاف نظرات در خانواده، بهصورت صحیحی فرایند نقشپذیری جنسیتی را در فرزندان شکل میدهد.[۱۵]
سرپرستی خانواده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
قانون مدنی ایران در روابط زوجین، ریاست خانواده را از خصایص شوهر معرفی کرده است.[۱۶] همچنین بنابر مفاد مادۀ 1114 قانون مدنی، زن باید در منزلی که شوهرش تعیین میکند زندگی کند، مگر آنکه قبلاً اختیار تعیین منزل به زن داده شده باشد. در مادۀ 1117 نیز آمده است که شوهر میتواند زن خود را از حرفه و صنعتی که منافی مصالح خانواده یا حثیت خود یا زن باشد، منع کند.[۱۷]
تقسیمبندی زنان سرپرست خانوار
در یک دستهبندی کلی، زنان سرپرست خانوار به چند گروه عمده تقسیم میشوند.
- گروه اول: خانوارهایی که در آن، مرد بهطور دائمی حضور ندارد و زنان بهدلیل فوت همسر یا طلاق، بیوه شدهاند یا دخترانی که ازدواج نکرده و تنها زندگی میکنند و سرپرستی خانواده را عهدهدار میشوند.
- گروه دوم: خانوارهایی که مرد بهطور موقت و بهدلیل مهاجرت، مفقودالاثر بودن، متواری یا زندانی بودن، نکاح منقطع، و سربازی غایب بوده و زن مجبور به تهیۀ معاش زندگی خود یا فرزندانش است.
- گروه سوم: خانوارهایی که مرد در آنها حضور دارد، اما بهدلیل بیکاری یا از کارافتادگی نقشی در تامین معاش ندارد و زن عملاً مسئولیت زندگی خود و خانوار را عهدهدار میشود.[۱۸]
دیدگاهها و مبانی نظری
موضوع زنان سرپرست خانوار در حوزههای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به صبغۀ اجتماعی زنان سرپرست خانوار، جامعهشناسان، مسئلۀ زنان سرپرست خانوار را از جهت آثار و نتایج گسترش این نوع خانوارها در جامعه مورد بررسی قرار دادهاند، برخی از این دیدگاهها عبارتند از:
نظریه رفاه اجتماعی
در خصوص زنان سرپرست خانوار یکی از قدیمیترین و متداولترین سیاستهای توسعۀ اجتماعی در جهان سوم و بالاخص در رابطه با امور زنان، نظریۀ رفاه اجتماعي است. این واژه معمولاً حالتي را ميرساند كه در آن كليۀ افراد از آنچه تأمينكنندۀ نيازهاي مادي و معنوي آنان است، برخوردار باشند. براي توزيع شرايط رفاهي در جامعه، خصوصاً براي آن دسته از افرادي كه توانايي تأمين شخصی رفاه خود را ندارند، خدمات اجتماعي شكل مي گيرد. خدمات اجتماعي فعاليتهاي سازمان يافتهاي است كه هدف آنها كمك به سازش و تطابق بين افراد و محيطشان است. در این زمینه زنان سرپرست خانوار با توجه به کمبود منابع، از سطح رفاه اجتماعی کمتری برخوردارند و خدمات اجتماعی معمولاً نمیتواند آنان را به رفاه اجتماعی مطلوب برساند.[۱۹]
نظريه آسیبپذیری زنان سرپرست خانوار
این دیدگاه زنان سرپرست خانوار و فرزندان آنها را بهخاطر عدم دسترسی به فرصتهای شغلی برابر، دستمزد کمتر و محرومیت از امکانات رفاهی آسیبپذیرتر میداند. نوجوانان و جوانان این خانوادهها نیز بیشتر از سایرین گرایش به بزهکاری دارند.[۲۰]
نظريه ساختي- كاركردي
بر اساس اين نظريه خانوادههاي زنسرپرست اساساً با شكل طبيعي و سنتي خانوادههاي دو والدي در تضادند و پيدايش اين گروه از خانوادهها نوعي انحراف محسوب ميشود چرا که فرصتهاي زندگي كودكان در اين خانوادهها به علت غيبت پدر و مادر كاهش مييابد و عدم اقتدار پدر براي ساماندهي به زندگي خانوادگي، خانواده را با بحران مواجه ميكند، بحراني كه با ورود زنان به بازار كار بهجاي انجام وظيفۀ سنتي (خانهداری) به تربيت نامناسب كودكان، افت تحصيلي و بزهكاري آنان ختم ميشود.[۲۱]
نظريه كنش مثبت
طرفداران نظريۀ كنش بر خلاف نظريههاي قبلي كه همگي جنبهاي ساختاري و كلي دارند از جنبۀ ديگري به مسئله پرداخته است. بهنظر آنان اگر چه خانوادههاي زنسرپرست مشكلات متعددي دارند (بهد ليل تحصيلات كم و تبعيض در بازار كار) ولي اين مسئله بهمعناي آن نيست كه ايشان مطلقاً از اين شرايط تاثير ميگيرند و نميتوانند بر مشكلات خود فائق آيند. به عبارت ديگر نميتوان اين گروه از زنان را قربانی و منفعل در برابر شرايط دانست بلكه بايد با بررسي تجربههاي شخصي اين زنان و توانمندسازی آنان، راههاي مبارزه با شرايط حاكم بر زندگي آنان را از نزديك شناخت.[۲۲]
آسیبشناسی زنان سرپرست خانوار
زنان سرپرست خانوار، بهدلیل فقدان تکیهگاه مالی و اجتماعی، با مجموعهای از آسیبهای فردی، خانوادگی و اجتماعی روبهرو هستند. مهمترین این آسیبها شامل فقر اقتصادی و شغلی، محدودیت در دسترسی به فرصتهای درآمدزا، سوءتغذیه و مشکلات بهداشتی است. فشار نقشهای متعدد و فقدان حمایت اجتماعی، زمینه بروز اختلالات روانی، افسردگی، تنهایی و اعتماد بهنفس پایین را فراهم میکند. این زنان بهخاطر نگرش منفی جامعه و نبود حمایت، در معرض ناامنی جسمی و جنسی قرار دارند و روابط اجتماعی آنان محدود میشود. علاوهبر این، فقر آموزشی و فرهنگی و مشکلات فرزندپروری، موجب میشود فرزندان این خانوادهها نیز با آسیبهایی همچون ترک تحصیل، کار کودکان و بزهکاری مواجه شوند. در مجموع، زنان سرپرست خانوار و فرزندانشان از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی محسوب میشوند و نیازمند حمایتهای جامع اقتصادی، فرهنگی و روانی هستند.[۲۳] از مهمترین و شایعترین مشکلات و آسیبهای زنان سرپرست خانوار میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
فقر شغلی و اقتصادی
فقر اقتصادی اولین و مهمترین آسیب زنان سرپرست خانوار است. آنها با وجود مسئولیت مراقبت از خانواده، به سختی میتوانند شغلی درآمدزا پیدا کنند و بههمین دلیل، مجبور به تمرکز در بخش غیر رسمی بازار کار میشوند. در شرایطی که نانآور خانواده بهجای دو نفر، یک نفر است و در بخش غیررسمی و در شغلهای کمارزش با دستمزد کمتر اشتغال دارد، طبیعی است که با خطر فقر بیشتری مواجه شود. فقر اقتصادی، مجموعهای از آسیبهای فردی، خانوادگی و اجتماعی را برای زنان سرپرست خانوار به همراه دارد؛ اختلال در سلامت جسمی و بروز بیماریها بهخاطر محدودیت در دسترسی به امکانات بهداشتی و بیمه، سوءتغذیه، عدمدسترسی به تفریحات سالم و کافی و مشکلات روانشناختی اغلب ریشه در فقر اقتصادی دارد.[۲۴]
آسیبهای روانشناختی
بعد از مشکلات اقتصادی، مهمترین آسیب زنان سرپرست خانوار، مسائل مربوط به بهداشت و سلامت روان است. ایفای نقشهای چندگانه، فقدان حمایتهای اجتماعی و وجود نگرشهای منفی جامعه، آنان را مستعد برخی مشکلات و آسیبهای روانی اجتماعی میکند. این زنان بهخاطر پایگاه اجتماعی نامشخص و مبهم و فقدان تکیهگاه، دچار نوعی خلأ عاطفی هستند. استرس، افسردگی، زودرنجی، احساس تنهایی و طردشدگی و عدم درک از سوی دیگران از مهمترین مشکلات روانشناختی این زنان است. تکثر نقشها و اشتغال مادر در خارج از خانه، موجب بروز مشکلات روانی متعددی برای زنان و کودکان آنها میشود. اعتماد بهنفس پایین، یکی دیگر از ویژگیهای شناختی زنان سرپرست خانوار است. مطالعات متعددی نشانگر وجود رابطه معنادار میان اعتماد بهنفس پایین و احساس تنهایی است؛ اعتماد بهنفس پایین و تنهایی، هر یک دیگری را تشدید میکند.[۲۵]
احساس ناامنی
از مشکلات زنان سرپرست خانوار، نگرش منفی و ناهمدلانه افراد جامعه نسبت به آنان است. اهمیت و اعتبار خانواده و جایگاه ایمنیبخش آن موجب شده تا خانواده زنان سرپرست خانوار بهخاطر فقدان تکیهگاه به خانوادهای آسیبدیده و ناقص تبدیل شود. این زنان بدون مرد، خصوصاً در جوامعی که اعتبار اجتماعی و امنیت زن وابسته به مرد و خانواده است گاهی در معرض تهدید و تعرض قرار میگیرند. برخی مردان این زنان را به عنوان یک فرصت تلقی میکنند و در صدد کامجویی از آنان بر میآیند. تقاضای ازدواج بدون شرایط مطلوب، ازدواج موقت یا غیررسمی، اذیت و آزار جسمی و جنسی و محرومشدن از حق و حقوق قانونی بهدلیل برخی انگارههای غلط فرهنگی از آسیبهای شایع بهشمار میرود.[۲۶]
انزوای اجتماعی
زنان سرپرست خانوار با توجه به نقشهای چندگانه و مسئولیتهای بسیار، غالباً وقت اضافی برای برقراری روابط اجتماعی را ندارند. این موضوع بهمرور موجب طرد آنها از جامعه میشود. همچنین فرزندان بهدلیل عدمحضور همهجانبۀ سرپرست، دچار مشکل میشوند و خود سرپرستان بهخاطر تأمین مایحتاج خانواده در معرض آسیبهای اجتماعی قرار دارند.[۲۷] با توجه به موقعیت زنان سرپرست خانوار، غالباً زنان ديگر نیز از گسترش رابطه با آنان ميپرهيزند تا مبادا شوهران و مردان خانوادهشان به زنان بيسرپرست تمايل پيدا كنند. همچنین مردان ديگر هم براي جلوگيري از برچسبخوردن از آنان فاصله میگیرند تا جایی که گاهی برخی فرصتهای شغلی و موقعیتهای اجتماعی بههمین دلیل از دست میرود. لذا زنان سرپرست خانوار كه شوهران خود را از دست دادهاند، در دايرۀ محدود رابطه با فرزندان و محارم خود محبوس ميشوند. مهمترین پیامد مخدوششدن روابط اجتماعي، طردشدگی و به هم خوردن تعادل رواني است.[۲۸]
فقر آموزشی-فرهنگی
میزان سواد یکی از اجزای موثر و سازنده شاخص فقر است. اغلب زنان سرپرست خانوار و بدسرپرست از نظر جایگاه فرهنگی و سطح تحصیلات در موقعیتی نیستند که بتوانند بر تمام مسائل و معضلات اجتماعی و مسئولیت تربیت فرزندان فائق آیند. این خانواده ها بهدلیل فقر مالی و ارتباط گذشته خانواده با افراد و خانوادههای بزهکار به لحاظ بزهکاری پدر خانواده و ارتباطات اجتماعی نامطلوب وی، مجبور میشوند در مناطقی که وضعیت فرهنگی مناسبی ندارند، ساکن شوند و این امر خود دلیلی بر فقر فرهنگی این خانوادهها خواهد شد. در این خانوادهها بهدلیل فقر مالی، فرزندان و بهويژه پسران مجبور به ترک تحصیل در سنین پایین شده و بهدنبال آن چرخه فقر، تکرار میشود.[۲۹]
بیماریهای جسمی
زنان سرپرست خانوار بهدلیل بیتوجهی و اقدام دیرهنگام نسبت به پیگیری بیماریها و ارتقاء سلامت جسمی بهخاطر فقر اقتصادی، نبود درآمد پایدار، سوءتغذیه و عدم وجود خدمات بیمهای و کیفیت پایین آن، مستعد ابتلا به بسیاری از بیماریها هستند.[۳۰]
آسیبپذیری فرزندان
زنان سرپرست خانوار با توجه به شرایط بد اقتصادی و فرهنگی غالباً دچار مشکلات فرزندپروری میشوند و فرزندان آنها به دلیل از دستدادن ارتباط خود با نزدیکان و نداشتن شبکه حمایتی، از نظر تربیت اجتماعی آسیب میبینند. زنان سرپرست خانوار زمان بیشتری را صرف کار میکنند و همین امر، موجب فقر زمانی و بیتوجهی به جنبههای فرهنگی، آموزشی و تربیتی خود و فرزندان میشود. وضعیت بد اقتصادی باعث میشود تا هم زنان سرپرست خانوار و هم فرزندانشان در برابر آسیبهای اجتماعی، جزو آسیب پذیرترین قشرهای اجتماع باشند. از سوی دیگر فرزندان این خانوادهها نیز بالقوه در معرض مسائلی مانند کار کودکان در مشاغل سیاه و غیررسمی، بزهکاری اجتماعی، محرومیت از تحصیل و سوءتغذیه قرار دارند.[۳۱] این زنان بهدلیل تجارب کم از فضای اجتماعی جامعه و نبودن مردی برای تکمیل تجربیاتشان، استقلال و آزادی کمتری برای فرزندان فراهم میکنند و بههمین دلیل فرزندان آنها دارای اعتماد بهنفس پایینتر و ترس بیشتر از فضای اجتماعی هستند.
آمار زنان سرپرست خانوار در ایران
بر اساس آخرین دادههای مرکز ملی آمار ایران از سرشماری نفوس و مسکن در سال 1395ش، تعداد 3061753 خانوار با سرپرستی زنان گزارش شده است که از این تعداد 2057621 خانواده فاقد فرد شاغل غیر از سرپرست خانوار بودهاند. بر این اساس خانوادههای داری سرپرست زن ۱۲,۶ درصد از کل خانوارهای کشور را تشکیل میدهد که این نسبت در سرشماری سال 1390ش، حدود ۱۲,۱ درصد بوده است. به عبارت دیگر تعداد خانوارهای زن سرپرست نسبت به کل خانوارها در پنج سال حدود ۵/0 درصد رشد کرده است.[۳۲]
در سالهای 1390 تا 13۹۸ش تعداد خانوارهای معمولی دارای سرپرست زن، افزایش حدود ۸/ ۲۶ درصدی داشته است. همچنین در سال 13۹۰ش به ازای هر ۱۰۰ سرپرست مرد، حدود ۱۵ سرپرست زن وجود داشته که این نسبت در سال 13۹۸ به حدود ۱۶ نفر رسیده است. در بین استانهای کشور در سال 13۹۸، سیستان و بلوچستان و گیلان با ۱/ ۲۰ درصد و همدان با ۳/ ۱۷ درصد به ترتیب بیشترین و آذربایجان غربی با ۹/ ۹ درصد، کردستان با ۱/ ۱۰ درصد و هرمزگان با ۸/ ۱۰ درصد، به ترتیب کمترین درصد زنان سرپرست خانوار را به خود اختصاص دادهاند.[۳۳]
وضعیت زنان سرپرست خانوار در ایران
نظر به افزایش قابلتوجه تعداد خانوارهای زنسرپرست از سال 1335ش تاکنون و با توجه به این امر که مشکلات این قشر بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی، تأثیر بهسزایی بر آیندۀ فرزندان این خانوادهها و سپس آیندۀ بخش قابلتوجهی از شهروندان کشور دارد؛ حل این مشکلات همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. پس از انقلاب اسلامی، قانون اساسی بر تأمین نیازهای زنان سرپرست خانوار بهعنوان اقشار آسیبپذیر جامعه تأکید کرده است. با توجه به اصل حفظ نهاد خانواده، اصل برقراری عدالت اجتماعی، اصل پیشگیری از مفاسد اجتماعی و اصل رعایت حقوق شهروندی، حکومت موظف است که این گروهها را مورد حمایت خود قرار دهد. با تشکیل کمیتۀ امداد امام خمینی، بخشی از این مسئولیت بر عهدۀ این نهاد و بخشی از آن را بر عهده سازمان بهزیستی گذاشته شد.[۳۴] برای حل مشکلات این قشر تاکنون راهکارهای مختلفی ارائه شده است.[۳۵] امروزه اغلب کشورها برای دستیابی به توسعۀ پایدار، توانمندسازی اقشار آسیبپذیر را کارآمدترین روش یافتهاند، که در برنامهی ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران نیز بدان اشاره شده است و بهعنوان یکی از جامعترین راه حلها میتوان از «طرح جامع توانمندسازی زنان سرپرست خانوار» نام برد.
زنان خودسرپرست تحت پوشش سازمان بهزیستی
سازمان بهزیستی یکی از گروههای هدفی که دارد زنان سرپرست خانوار است. با توجه به اهمیت موضوع زنان سرپرست خانوار در سازمان بهزیستی، واحدی جداگانه تحت عنوان دفتر توانمندسازی زنان و خانواده شکل گرفت. آمارهای رسمی حاکی از آن است که تا سال 1400ش، حدود 14 درصد از خانوارهای ایرانی را زنان سرپرست خانوار تشکیل میدهند که از این بین 4/8 درصد تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار دارند که این آمار حدود 250 هزار خانوار و در کل با فرزندان 581000 نفر می شود. 54 درصد زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در میانگین سنی 20 تا 50 سال هستند. 45 درصد بالای 50 سال و حدود یکدرصد هم زیر 20 سال هستند. 71 هزار نفر از زنان سرپرست خانوار همسرشان فوت کردهاند. 60 هزار نفر از همسرشان جدا شدهاند. 65 هزار نفر همسر از کار افتاده دارند. حدود 5 هزار نفر دخترانی هستند که ازدواج نکردهاند.[۳۶]
زنان خودسرپرست تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی
امور بانوان در کمیته امداد در 4 بهمن 1398ش ایجاد شد. از بین یک میلیون و پانصد هزار نفر افرادی که تحت پوشش کمیته امداد هستند حدود 967 هزار نفر زنان هستند که این آمار حدود 63 درصد میشود. 7 درصد از زنان تحت پوشش کمیته امداد دارای بیمه اجتماعی و 11 درصد هم مستاجر هستند.
توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
دشواریهای سرپرستی خانوار توسط زنان، موضوع توانمندسازی آنان را ایجاب میکند. آسیبپذیری زنان سرپرست خانوار، موجب شده است که بسیاری از دستگاهها و سازمانهای محلی، ملی و بینالمللی خود را موظف به حلِ مسائل این زنان و خانوادههای آنها بدانند و در جهت حمایت از آنان گام بردارند.[۳۷] در تعریف توانمندسازی، به مفاهیمی همچون حق انتخاب، امکان انتخاب، کنترل و قدرت اشاره شده که عمدتاً ناظر بر بهرهمندی زنان از توانایی لازم برای اخذ تصمیمهای مؤثر و مهم برای خود و خانوادههایشان است.[۳۸] توانمندسازی زنان را می توان با مؤلفههایی همچون تقویت جرأت دستیابی به هدف، توانایی لازم برای عملی ساختن خواستههای خود، آگاهی از نیازهای درونی خود، افزایش خوداتکایی، گسترش حق انتخاب در زندگی، فائق آمدن بر شرم بیمورد، داشتن اعتماد به نفس و اطمینان خاطر و توانایی ارزیابی موقعیتهای زندگی تعریف کرد. توانمندسازي زنان فرآیندي پویا است که زنان را براي دستیابی بیشتر به منابع کنترل زندگی کمک میکند و موجب احساس استقلال و اعتماد بهنفس بیشتر آنها میشود و عزت نفس آنها را افزایش میدهد، در نتیجه، زنان، تصویري بهتری از خودشان خواهند داشت.[۳۹]
حیطههای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار
توانمندسازی روانشناختی-معنوی
شرایط زنان سرپرست خانوار بهویژه فقدان تکیهگاه، تزاحم نقشها، سطح پایین درآمدی و نگرش حاکم بر جامعه، زمینهساز برخی مشکلات و آسیبهایی است که بهترین راه درمان، توجه به مهارتافزایی روانشناختی و توانمندسازی معنوی است. توجه به توانمندسازی روانشناختی از این جهت اهمیت و اولویت بیشتری دارد که برخی از این مشکلات مانع دستیابی به اهداف توانمندسازی در سایر حیطهها بهشمار میرود و حتی در صورت تشدید میتواند موفقیتهای دیگر را تحت تاثیر قرار داده و از بین ببرد. علاوه بر اینکه زنان سرپرست خانوار با توجه به تحمل نقش مضاعف، نیازمند آموزشهای بیشتری در زمینۀ مهارتهای زندگی، مهارتهای والدگری، مدیریت خانوار و منابع اقتصادی و بهرهمندی از مشاوره تخصصی هستند. توانمندسازي روانشناختي و معنوی بهدنبال تعالی زندگی و ارتقاء سلامت روان از طریق توجه به جنبههای مثبت زندگی، اصلاح نگرش، تقویت باورهای مذهبی، معنایابی در سختیها و بحرانها و پالایش تجربههای منفی،[۴۰] بهبود سازگاري، افزایش اعتماد به نفس، خودكارآمدي و كنترل بر زندگي، پرورش صفات مثبت نظیر قناعتورزی، تقویت قدرت حل مسئله و تصميمگيري است. این هدف با برنامههایی نظیر برگزاري كارگاههاي آموزشي، جلسات مذهبی هدفمند، مشاورههاي فردي، خانوادگي، گروهي و ارائۀ محصولاتی مانند كتاب، نمایش فیلم و نوارهاي آموزشي قابل دستیابی است.[۴۱]
توانمندسازی خانوادهمحور
خانواده از ارکان مهم جامعه است که هر گونه تغییر در ویژگیهای اجتماعی-اقتصادی و جمعیتشناختی آن، پیامدهای متعددی در رفاه و بهزیستی اعضای آن برجا میگذارد. زنان سرپرست خانوار بهخاطر فقدان همسر، برخی از کارکردهای نهاد خانواده را از دست میدهند اما برخی دیگر از کارکردهای خانواده مانند روابط والدفرزندی و حمایت عاطفی در دسترس است. در واقع، بخش زیادی از کارکردهای مشترک زوجی در خانوادههای زنسرپرست از دست میرود و فرزندان نیز بخشی از حمایت عاطفی را از دست میدهند. سطح درآمدی خانواده نیز کاهش محسوسی را تجربه میکند. اما هنوز هم نباید از سرمایۀ روانشناختی و اجتماعی خانواده غافل شد. تقویت نهاد خانواده و کمک به پایداری آن نقش موثری بر تکمیل فرایند تربیت فرزندان خواهد داشت. از طرفی وجود خانواده عامل وحدتبخشی است که تحمل سختیها و مشکلات زندگی را تسهیل میکند. کمک به سلامت و بهداشت روان، کسب اعتبار اجتماعی، تقویت روابط، مقابله با انزوا و کمک به ادامه تحصیل و اشتغال فرزندان نیز از دیگر کارکردهای مهم خانواده زنسرپرست برای اعضای آن بهشمار میرود.[۴۲]
توانمندسازی اقتصادی
این حیطه با توجه به سیاستها، برنامهها و امکانات سازمان یا نهاد تامینکننده و ظرفیتهای فرد تحت پوشش در دو بخش توانمندسازی کنشگر و فعال و توانمندسازی منفعل یا گیرنده قابل دستهبندی است. در فرایند توانمندسازی کنشگر، فرد تحت پوشش با دریافت آموزش، امکانات و فرصت رشد و توسعۀ مادی و معنوی، نقش اصلی را بر عهده میگیرد. در مقابل، توانمندسازی منفعل قرار دارد که صرفاً پذیرا و بیشتر مصرفکننده است. تامین شهریۀ تحصیلی، تهیۀ جهیزیۀ دختران، افزایش مستمری، پوشش بیمۀ زنان سرپرست خانوار از جمله برنامههای توانمندسازی منفعل است و توانمندسازی مهارتی و ایجاد کارگاههای خانگی و بومی جهت فعالیتهای تولیدی از جمله برنامههای توانمندسازی فعال بهشمار میرود. برخی محققان با انتقاد از ناکارآمدی الگوهای سنتی توانمندسازی، مانند اعطای وام و مستمری بدون برنامهریزی بلندمدت، بهترین روش را در ایجاد حلقههای واسطه بین زنان خودسرپرست و نهادهای حمایتی دانستهاند و بر این اساس، طرح نوین ساماندهی مشاغل خانگی و کارآفرینی خانوادگی ویژۀ بانوان سرپرست خانوار را ارائه دادهاند. هم افزاییهای هدفمند، ترسیم اکوسیستم کسب و کار منطقهای و ترغیب و تشویق راهکارها و فعالیتهای خلاق و نوگرایانه از مهمترین ویژگیهای طرح جدید بهحساب میآید.[۴۳]
توانمندسازی آموزشی
زنان سرپرست خانوار در فقدان تکیهگاه و قبول نقشهای متعدد، بسیاری از زمینهها و امکانات رشد و تعالی را از دست میدهند. فقدان تحصیلات یا تحصیلات اندک در کنار فراهم نبودن شرایط ادامه تحصیل موجب میشود تا زنان خودسرپرست، فرصت ترمیم و بازسازی این مشکل را از دست دهند. علاوه بر این، تحصیلات یکی از مهمترین شاخصهاي سرمایۀ فرهنگی است. به این معنا که سطح پایین تحصیلات موجب نقص در سایر حیطهها میشود. افرادي که تحصیلات بالاتري دارند، شبکۀ روابط اجتماعی و خانوادگی گسترده و سرمایۀ اقتصادي بیشتری دارند و به موقعیتهاي اجتماعی بالاتر دست پیدا کرده و از موقعیت و قدرت خود، براي افزایش سرمایه اقتصادي و اجتماعی استفاده میکنند.[۴۴] توانمندسازی آموزشی، متناسب با شرایط و ظرفیت مخاطب، متفاوت است. مقابله با بیسوادی زنان خودسرپرست و پشتیبانی و تامین هزینههای تحصیلی فرزندان آنها، از مهمترین شیوههای توانمندسازی آموزشی است.[۴۵]
توانمندسازی فرهنگی
توانمندسازی فرهنگی، بیشتر بر تاثیر ارزشها و هنجارهای شایع فرهنگی در ارتباط با زنان سرپرست خانوار متمرکز است و بر تغییر و اصلاح ارزشها، نگرشها و هنجارهای فرهنگی افراد جامعه تاکید دارد. وجود برخی دیدگاههای منفی نسبت به زنان خودسرپرست در رابطه با اشتغال یا عدم ازدواج مجدد، رنج مضاعفی است که بر این قشر آسیبپذیر وارد میشود. استفاده از ظرفیت سازمانها و نهادهای اجتماعی نظیر رسانه ملی جهت آگاهیبخشی و مددرسانی فکری با هدف تغییر و اصلاح نگرش جامعه نسبت به این زنان، ترویج فرهنگ ازدواج مجدد و زمینهسازی نسبت به تدوین، تصویب و اجرای قوانین روزآمد به منظور ایجاد امنیت و آرامش روانی اقشار آسیبپذیر از جمله زنان خودسرپرست، از نمونههای بارز توانمندسازی فرهنگی بهشمار میرود.
توانمندسازی اجتماعي
استفاده از ظرفیت اجتماع و ارتباطات و تعاملات اجتماعی بهمنظور روحیهبخشی، دوری از تنهایی و رفع برخی مشکلات مادی و معنوی زنان خودسرپرست بهواسطۀ سایر افراد یا سازمانهای داوطلب و خیریه از مهمترین مولفههای توانمندسازی اجتماعی بهشمار میرود. جمعگرايي، تمايل به مشاركت در فعاليتهاي اجتماعي و داشتن رفتار مشاركتي سه مولفۀ اصلی بهمنظور ارتقاء مهارتهای اجتماعی و بهرهمندی از ظرفیت اجتماع برای توانمندسازی اجتماعی زنان خودپرست بهحساب میآید.[۴۶]
توانمندسازی سیاسی
آگاهی سیاسی، آشنایی با قوانین و آیین نامههای مرتبط با حقوق شخصی و صنفی، مشارکت سیاسی و تلاش هدفمند جهت دستیابی به حق و حقوق فردی از جمله مواردی است که در حیطۀ توانمندیهای سیاسی قرار دارد و علاوه بر رشد شخصی زنان خودسرپرست، تاثیر بالایی بر افزایش کیفیت زندگی آنان دارد. علاوه بر این که زمینۀ ارتقاء هرچه بیشتر جایگاه آنان در جامعه را فراهم میآورد.
پانویس
- ↑ محمدی، زنان سرپرست خانوار، 1385ش، ص13.
- ↑ محمدی، زنان سرپرست خانوار، 1385ش، ص80.
- ↑ شیانی و زارع، «فراتحلیل مطالعات زنان سرپرست خانوار در ایران»، 1398ش، ص68-69.
- ↑ Household
- ↑ «خانواده و خانوار»، وبسایت پژوهه.
- ↑ تقوی، مبانی جمعیتشناسی، 1378ش، ص53.
- ↑ Family
- ↑ کاظمیپور، مبانی جمعیتشناسی، 1383ش، ص70.
- ↑ گیدنز، جامعهشناسی، 1383ش، ص424.
- ↑ امانی، جمعیتشناسی عمومی ایران، 1380ش، ص47.
- ↑ «شرایط و قوانين سرپرستی خانوار در ایران»، وبسایت وکیلجو.
- ↑ سوره نساء، آیه 34.
- ↑ امامى و صفائى، حقوق خانواده، 1370ش، ج1، ص163.
- ↑ نوری، مستدرک الوسائل، 1408ق، ج14، ص248.
- ↑ شیرزاد، «تحلیل لزوم سرپرستی مرد بر نهاد خانواده از منظر اسلام و روانشناسی»، 1400ش، ص135.
- ↑ قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، مصوب 8/10/1361، وبسایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
- ↑ مروی، «سرپرستی خانواده با نگاه به آیه 34 سوره نساء»، 1386ش.
- ↑ «چه تعداد زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد»، خبرگزاری خانه ملت.
- ↑ معیدفر و حمیدی، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، 1386ش، ص136.
- ↑ ربیعی، تعدد نقش در زنان سرپرست خانوار، 1396ش، ص55.
- ↑ محمدی، زنان سرپرست خانوار، 1385ش، ص29.
- ↑ محمدی، زنان سرپرست خانوار، 1385ش، ص29.
- ↑ شیانی و زارع، «فراتحلیل مطالعات زنان سرپرست خانوار در ایران»، 1398ش، ص67.
- ↑ شادیطلب و گرایینژاد، «فقر زنان سرپرست خانوار»، 1383ش، ص51.
- ↑ معیدفر و حمیدی، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، 1386ش، ص151.
- ↑ معیدفر و حمیدی، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، 1386ش، ص148.
- ↑ محمدی، زنان سرپرست خانوار، 1385ش، ص134.
- ↑ معیدفر و حمیدی، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، 1386ش، ص150.
- ↑ فروزان و بیگلریان، «زنان سرپرست خانوار؛ فرصتها و چالشها»، 1382ش، ص54.
- ↑ امیرینژآد و دیگران، «رابطۀ کیفیت زندگی با سلامت روان در زنان سرپرست خانوار»، 1400ش، ص30-32.
- ↑ «زنان سرپرست خانوار»، ویکیخیر، تاریخ بازدید: 12 اسفند 1400ش.
- ↑ «جدول 4، نتایج سرشمار نفوس و مسکن 1395ش»، درگاه ملی امار، تاریخ بازدید: 12 خرداد 1401ش.
- ↑ «آنالیز آماری زنان سرپرست خانوار»، روزنامه دنیای اقتصاد.
- ↑ رضازاده و دیگران، «مروری بر توانمندسازی، سلامت و اشتغال زنان سرپرست خانوار».
- ↑ زمانی مقدم و افشانی،«توانمندسازی زنان سرپرست خانوار در ایران: مروری نظاممند»، ص45-80.
- ↑ دوازدهمین نشست راهبرد ایرانی با موضوع بررسی وضعیت زنان سرپرست خانوار، پژوهشکده تحقیقات راهبردی مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1399ش.
- ↑ معیدفر و حمیدی، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفته و آسیبها»، 1386ش، ص132.
- ↑ کبیر و دیگران، توانمندی زنان؛ نقدی بر رویکردهای رایج توسعه، 1388ش، ص25.
- ↑ افشانی و فاتحی، «توانمندی زنان سرپرست خانوار و عوامل اجتماعی-فرهنگی مرتبط با آن»، 1395ش، ص20.
- ↑ جوادیان و دیگران، «اثربخشی آموزش هوش معنوي بر تابآوري زنان سرپرست خانوار در شهر یزد»، 1396ش، ص164.
- ↑ کیمیایی، «شیوههای توانمندسازی زنان سرپرست خانوار»، 1390ش، ص82.
- ↑ رضایی و دیگران، «كيفيت زندگي زنان سرپرست خانواده؛ نقش تابآوري و كاركرد خانواده»، 1396ش، ص409.
- ↑ جمشیدی و مهدیزاده، «طراحی الگوی توانمندسازی اقتصادی زنان سرپرست خانوار در استان ایلام»، 1398ش، ص42.
- ↑ افشانی و فاتحی، «توانمندی زنان سرپرست خانوار و عوامل اجتماعی-فرهنگی مرتبط با آن»، 1395ش، ص33.
- ↑ مومنیزاده، «تحلیل مقایسهای در خصوص زنان سرپرست خانوار»، 1393ش، ص98.
- ↑ «زنان سرپرست خانوار»، ویکیخیر، تاریخ بازدید: 15 اسفند 1400ش.
منابع
- قرآن کریم.
- «آنالیز آماری زنان سرپرست خانوار»، روزنامه دنیای اقتصاد، تاریخ بازدید: 28 بهمن 1400ش.
- امامى، سيدحسن و صفائى، اسدالله، حقوق خانواده، تهران، دانشگاه تهران، 1370ش.
- امانی، مهدی، جمعیتشناسی عمومی ایران، تهران، سمت، 1380ش.
- امیرینژآد، علی و دیگران، «رابطۀ کیفیت زندگی با سلامت روان در زنان سرپرست خانوار»، مرکز تحقیقات آسیب های روانی– اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، دوه 1، شماره 1، 1400ش.
- تقوی، نعمتالله، مبانی جمعیتشناسی، تبریز، جامعهپژوه، 1378ش.
- «چه تعداد زن سرپرست خانوار در کشور وجود دارد»، خبرگزاری خانه ملت، تاریخ بازدید: 28 اسفند 1400ش.
- «خانواده و خانوار»، وبسایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
- ربیعی، مرجان، تعدد نقش در زنان سرپرست خانوار، تهران، جامعهشناسان، 1396ش.
- «شرایط و قوانين سرپرستی خانوار در ایران»، وبسایت وکیلجو، تاریخ درج مطلب: 18 فروردین 1404ش.
- شیانی، ملیحه و زارع، حنان، «فراتحلیل مطالعات زنان سرپرست خانوار در ایران»، نشریه علمی پژوهشی مطالعات جامعه شناختی، دوره 26، شماره دو، 1398ش.
- شیرزاد، علیرضا، «تحلیل لزوم سرپرستی مرد بر نهاد خانواده از منظر اسلام و روانشناسی»، نشریه علمی فرهنگی- تربیتی زنان و خانواده، سال 16، شماره 54، 1400ش.
- فروزان، ستاره و بیگلریان، اکبر، «زنان سرپرست خانوار؛ فرصتها و چالشها»، فصلنامه پژوهش زنان، سال 1، شماره 5، 1382ش.
- قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، وبسایت مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
- کاظمیپور، شهلا، مبانی جمعیتشناسی، تهران، مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه، 1383ش.
- گیدنز، آنتونی، جامعهشناسی، ترجمه حسن چاوشیان، تهران، نی، 1383ش.
- مجمع تشخیص مصلحت نظام، پژوهشکده تحقیقات راهبردی، دوازدهمین نشست راهبرد ایرانی با موضوع بررسی وضعیت زنان سرپرست خانوار، ، تاریخ بازدید: 24 شهریور 1399ش.
- محمدی، زهرا، زنان سرپرست خانوار، تهران، شورای فرهنگی-اجتماعی زنان، 1385ش.
- مروی، محمدعلی، «سرپرستی خانواده با نگاه به آیه 34 سوره نساء»، مجله معرفت، ش122، 1386ش.
- معیدفر، سعید و حمیدی، نفیسه، «زنان سرپرست خانوار؛ نگفتهها و آسیبهای اجتماعی»، نامه علوم اجتماعی، ش32، 1386ش.
- نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل، بیروت، موسسه آل البیت، 1408ق.