پرش به محتوا

پیش‌نویس:نفقه

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ۲۶ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۱ توسط علیرضا محمددوست (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
خانواده ایرانی در حال خرید از فروشگاه
خانواده پاسندی در حال خرید از فروشگاه - عکاس حدیثه پاسندی

نفقه، مالی که صرف هزینه‌های ضروری زن، فرزند و خویشان می‌شود.

نفقه به معنای تأمین هزینه‌های زندگی افراد واجب‌النفقه مانند همسر و فرزندان است و در اسلام بر عهدهٔ مرد گذاشته شده، شامل خوراک، پوشاک، مسکن و درمان می‌شود؛ زن حتی اگر ثروتمند باشد وظیفه‌ای در تأمین هزینه‌ها ندارد و نفقه‌اش وابسته به تمکین اوست، همچنین نفقه والدین و فرزندان فقیر در صورت نیاز واجب می‌شود. ملاک تعیین نفقه نزد فقها یا شأن زن است یا توان مالی مرد و در حقوق کامن‌لا نفقه حقی متقابل بوده و حتی پس از طلاق نیز می‌تواند ادامه یابد.

مفهوم‌شناسی نفقه

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

نفقه به‌معنای کم کردن مال است.[۱] این واژه به‌معنای هزینه و خرج روزمره نیز بیان می‌شود. زمانی که از نفقه دادن صحبت می‌کنیم مراد عهده‌دار شدن معاش دیگری و پرداخت هزینه‌های او است.[۲] نفقه به‌معنی هزینه زن و فرزند هم آمده است.[۳]

نفقه در اسلام

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

خداوند در قرآن مجید نفقه زن و فرزندان را بر عهدهٔ شوهر قرار داده و بر او واجب کرده است تا به اندازهٔ توان در تأمین زندگی آنان بکوشد.[۴] طبق روایات پیشوایان مذهب شیعه، علاوه بر زن و فرزند نفقه به والدین هم تعلق می‌گیرد.[۵] همچنین نفقه شامل فرزندان و نوه‌ها (نتیجه‌ها و هرچه پایین‌تر روند)، پدربزرگ و مادربزرگ به بالا هم می‌شود، خواه اینان بزرگ یا کوچک و مسلمان یا کافر باشند.[۶]

مصادیق نفقه

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

با خواندن صیغهٔ نکاح، تمام حقوق و تکالیف بین زن و شوهر برقرار خواهد شد و هر دو مکلف به انجام آن هستند.[۷] از جمله این حقوق نفقه است که شامل همهٔ نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینه‌های درمانی و بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج به‌واسطهٔ نقصان یا مرض.[۸]

شروط پرداخت نفقه

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اگر زن دارای ثروت کلانی هم باشد، هیچ الزامی ندارد که از اموال شخصی خویش مایحتاج خود یا خانواده‌اش را تأمین کند و این امر بر عهدهٔ مرد است؛[۹] اما شروطی برای وجوب پرداخت نفقه زن نیز بیان شده است:

  1. همسر دائمی باشد.
  2. زن تمکین کند، اگر زن ناشزه باشد یا طلاق بگیرد نفقه از او ساقط می‌شود.
  3. زن بدون اجازهٔ شوهر بیرون از منزل یا به سفر مستحب یا مباح نرود.[۱۰]

نفقهٔ خویشاوندان در موارد زیر واجب می‌شود:

  1. بالفعل فقیر باشد؛ یعنی در حال حاضر قادر به تأمین معاش خود نباشد.[۱۱]
  2. نفقهٔ فرزندان دختر در صورت نداشتن شغل یا شوهر؛
  3. فرزندان پسر تا سن بیست سالگی و بعد از این سن، منوط بر معلولیت یا اشتغال به تحصیل ایشان است.[۱۲]
  4. نفقه زن باید ابتدا پرداخت شده باشد[۱۳] و مرد پس از محاسبهٔ آن و مخارج خودش، اگر توانش را داشت باید نفقهٔ سایرین که بر عهدهٔ اوست بپردازد و در غیر این صورت تکلیفی ندارد.[۱۴]

میزان نفقه

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

دربارهٔ میزان نفقه دو نظریه مطرح است؛ ملاک مشهور نزد فقها وضعیت و شأن زن است.[۱۵] اما شیخ طوسی معتقد است که ملاک وضعیت مرد است، اگر مرد قادر باشد، باید برای زن نفقه را توسعه دهد و اگر توانایی مالی نداشته باشد، به اندازهٔ وسع به تأمین نیاز زن موظف است.[۱۶]

عدم پرداخت نفقه در قانون مدنی ایران

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

هرکس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجب النفقه امتناع کند، به حبس تعزیری درجه شش محکوم می‌شود. تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت گذشت وی از شکایت، در هر زمان تعقیب جزائی یا اجرای مجازات موقوف می‌شود.[۱۷]

نفقه در کامن‌لا

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بنا بر قانون خانواده ۱۹۳۸م حقوق کامن‌لا (Common law)[۱۸] اگر یکی از زوجین فوت کند، زوج دیگر مستحق نفقه خواهد بود که البته محدود به دوران مخصوصی به نام دوران عده نیست. در کمیت و کیفیت نفقه در حقوق کامن‌لا، به‌ویژه در آمریکا، عواملی از قبیل سن زوجین، طول مدت ازدواج و مهارت‌های شغلی زوجین مؤثر است. در کامن‌لا حتی زن موظف به پرداخت نفقه است. در این مجموعهٔ حقوقی زن و شوهر از حق یکسانی در زمینه دریافت نفقه برخوردارند؛ اما اغلب خانم‌ها نفقه را پس از انحلال نکاح دریافت می‌کنند. در برخی موارد دادگاه خانوادهٔ شوهر را ۵ تا ۱۱ سال پس از انحلال نکاح، ملزم به پرداخت نفقه به همسر نیازمند کرده است؛ با تکیه بر این استدلال که زن با خانه‌داری و مراقبت از فرزندان شانس کمتری برای برخورداری از تحصیلات عالی و مقام اجتماعی نسبت به مرد در طول دوران ازدواج داشته است.[۱۹]

  1. ابن‌منظور، لسان العرب، 1414ق، ج10، ص358.
  2. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ذیل واژۀ نفقه.
  3. معین، فرهنگ فارسی، 1382ش، ذیل واژهٔ نفقه.
  4. سورهٔ بقره، آیهٔ 233؛ سورهٔ طلاق، آیهٔ 6؛ سورهٔ نساء، آیهٔ 34.
  5. ابن‌بابویه، الخصال، 1362ش، ج1، ص248.
  6. خمینی، تحریر الوسیله، 1394ش، ج2،ص319.
  7. قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ماده 1102.
  8. قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ماده 1107.
  9. محقق داماد، تحلیل فقهی حقوق خانواده، 1365ش، ص۲۸۳.
  10. خمینی، تحریر الوسیله، 1394ش، ج2، ص314.
  11. خمینی، تحریر الوسیله، 1394ش، ج2، ص320.
  12. قانون حمایت از خانواده، ماده 48، بند 3.
  13. قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، ماده 1203.
  14. خمینی، تحریر الوسیله، 1394ش، ج2، ص320.
  15. خمینی ، تحریر الوسیله، 1394ش، ج2، ص315.
  16. طوسی، الخلاف، 1407ق، ج5، ص112.
  17. قانون حمایت خانواده، 1391ش، ماده53.
  18. نظام‌های حقوقی کامن‌لا از انگلستان قرون وسطی سرچشمه گرفته است و امروزه به‌طور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد و در کشورها یا مناطقی که میراث قانونی خود را به انگلستان به‌عنوان مستعمرات سابق امپراتوری بریتانیا می‌رسانند، شامل می‌شود. امروزه کشورهای ایالات متحده آمریکا، مالزی، سنگاپور، بنگلادش، پاکستان، سری‌لانکا، هند، کامرون، کانادا، ایرلند، نیوزلند، آفریقای جنوبی، زیمبابوه، هنگ کنگ و استرالیا از این نظام حقوقی استفاده می‌کنند.
  19. گواهی و هژبری، «بررسی تطبیقی نفقه در حقوق ایران، انگلیس و آمریکا»، 1393ش، ص39-40.
  • قرآن کریم
  • ابن‌بابویه، محمد بن علی‏، الخصال‏، به‌تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین‏، ۱۳۶۲ش‏.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، به‌تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، ۱۴۱۴ق.
  • خمینی، سید روح‌الله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۹۴ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر؛ لغت‌نامه دهخدا، پایگاه واژه‌یاب.
  • طوسی، محمد بن حسن، الخلاف، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ق.
  • قانون حمایت از خانواده
  • قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران
  • گواهی، زهرا، نسرین هژبری، «بررسی تطبیقی نفقه در حقوق ایران، انگلیس و آمریکا»، فقه و حقوق خانواده (ندای صادق)، شماره ۶۱، پاییز و زمستان ۱۳۹۳ش.
  • محقق داماد، مصطفی، تحلیل فقهی حقوق خانواده، تهران، نشر علوم اسلامی، ۱۳۶۵ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، زرین، ۱۳۸۲ش.