پیشنویس:بدن زنانه
بدن زنانه، نماد زیبایی یا تثبیت هویت دینی و یا عامل رهاییبخش برای زنان جامعه.
مفهوم«بدن زنانه» یک واقعیت متصلب طبیعی نیست، بلکه در خلال فرایندهای اجتماعی ظهور کردهاست. یکی از فرایندهای مؤثر بر شکلگیری بدن زنانه، عرصههای دیگر اجتماعی نظیر پوشش و شغل است. برداشتها و انتظارات دیگر اعضای جامعه نیز در ظهور و بروز آن مؤثر بودهاست. کارکرد بدن زنانه نظیر ایجاد جذابیت و امثال آن نیز از مؤلفههای حیاتی آن بهشمار میرود. میتوان بدن زنانه را مجموعهای از عوامل فوق شمرد یا بر مبنایی یکی از عوامل فرهنگی و اجتماعی تعریف نمود.
ابعاد بدن زنانه
هیچ توافقی درباره ابعاد بدن زنانه در میان اندیشمندان،مکاتب و رسانهها وجود ندارد، اما طبق برخی تحقیقات، ابعاد بدن زنانه حداقل دارای دو بعد ظاهری و اجتماعی است. در بعد ظاهری بر ظرافت بدن، جذابیت جنسی، باروری و متمایز بودن بدن تأکید صورت میگیرد. در بعد اجتماعی، انتظارات، محدودیتها و فرصتهای جامعه برای زنان مهم است. همچنین نحوه ظهور زنانگی در جامعه و همخوانی یا ناهمخوانی آن با دیگر بخشهای جامعه یک اصل اساسی است.[۱]
بدن زنانه و سایر عرصههای اجتماعی
بدن زنانه به مثابه یک برساخته اجتماعی با بخشهای مختلف جامعه مرتبط است. مهمترین روابط بدن زنانه و اجتماع عبارتند از:
1. بدن زنانه و پوشش
رواج بدن زنانه غربی بر پوشش زنان مسلمان کاملاًتأثیر گذاشت و دلیل آن این بود که طبق ادعاهای تبلیغاتی جدید، بدن زنانه باید از انزوا خارج و معرض نمایش و دید همگان قرار میگرفت؛ سرنوشت زنان به نحوه پوشش وابسته شد و بقیه اجزای شخصیت زنان بهطور کامل نادیده گرفته شد. طبق این تبلیغات، اگر کسی پوشش مد روز نمیداشت، از پذیرش اجتماعی، موفقیت اجتماعی و حتی تشکیل خانواده محروم میشد. از طرف دیگر، تنها لباس و کلاه اروپایی را لباسهای بهروز و مطابق مد معرفی میکردند. در نهایت تنها بدنهای زنانه با مدل پوشش اروپائی مورد پذیرش قرار گرفت.[۲] برخی مقالات تصریح میکند که پوشیدگی بدن و پوشش غیر غربی به معنای سلب هویت زن است.[۳]
2. بدن زنانه و مشاغل زنانه
تغییر ظاهر بدن زنانه بر مشاغل زنانه در کشورهای شرقی و اسلامی تأثیرات فراوان داشتهاست.در دوران اخیر، با توجه به ظهور بدن زنانه غربی، مشاغلی نظیر آرایشگاهها، باشگاههای لاغری، کلاسهای رقص، خیاطیهای جدید، سالنهای شو، فروش مواد آرایشی و تزیینی و امثال این مشاغل به شکل گسترده رونق گرفت و بهطور طبیعی مشاغل سنتی و شرقی تضعیف شد و در برخی موارد کاملاً برچیده شدند.[۴] یکی از تغییرات عجیب،ایدئولوژیک شدن برخی مشاغل بود؛ بهعنوان مثال، طریقه دوختودوز بار ایدئولوژیکی یافت و بهعنوان مروج فرهنگ جدید ایفای نقش کرد.[۵]
3. بدن زنانه و رژیم غذایی
در این بخش، مسئله تنظیم بدن مطرح شد و بهدلیل شرمساری از بدن، تنظیم مجدد آن الزامی شد؛ اما یک تفاوت بنیادین میان جوامع سنتی و مدرن غربی ظهور کرد. در جوامع سنتی، تنظیم بدن برای تعالی روح بود، اما در جوامع مدرن غربی، تنظیم بدن برای لذت بردن و نماد جنسی است. به همین دلیل، رژیم لاغری برای زنان به یک اولویت بدل شد. این گفتمان، زیبایی بدن، منزلت داشتن و منظم بودن را یک چارچوب الزامآور برای بدن زنان تعریف کرد.[۶]
4. بدن زنانه و جامعهپذیری رسانهای
از همان اوایل شکلگیری بدن زنانه غربی، رسانهها در ترویج و نهادینهسازی آن نقش مؤثری داشتند. در دنیای مدرن، بدن زنان عامل کسب تمایز و تشخص قلمداد شدهاست. مجلاتی نظیر زنروز و اطلاعات بانوان در رواج بدن زنانه در ایران نقش چشمگیر داشتند.[۷] رسانههای نوشتاری ستونهایی را به زنان اختصاص دادند؛ موضوعاتی نظیر رازهای زیبایی، شوهرداری، مد روز، معرفی الگوهای هالیودی برای زنان بازآموزی شدند. در عینحال، معیارها و اصول بومی و سنتی نادیده گرفته شده و حتی منفی جلوه داده شدند. در ایران رسانههای رضاشاهی، در ترکیه مطبوعات آتاتورک و در مصر تفکرات قاسم امین برای نهادینهسازی این نظام جدید تلاش مینمود [۸]
5. بدن زنانه و گفتمانهای ورزشی
گفتمانهای ورزشی از طریق ایدههای جدید زمینه شکلگیری بدن زنانه را فراهم کردند؛ و تفکراتی شبیه ضرورت ساخت بدن و تناسب اندام، خلق مفهوم زنانگی بدن از طریق لطافت و ظرافت بدن برای زنان، و ایده کسب اعتماد به نفس از طریق زیبایی فیزیکی را در جامعه رواج دادند. در مجموع، ورزش، قدرت و جنسیت یک نظام گفتمانی بههمپیوسته راجع به بدن زنانه را تولید کردند.[۹]
6. بدن زنانه و تبدیل هنجارهای اجتماعی
معیارهای قدیمیتر کشورهای اسلامی و شرقی کاملاًمتفاوت بود؛ مثلاً در دوره قاجار زن زیبا، زنی چاق با ابروانی پرپشت و حتی موی پشت لب بود. در حالی که امروزه معیارهایی نظیر لاغری، قدبلندی، پوست روشن، موهای بور و چشمان رنگی به جای آن مطرح شده است که همه اینها محصول تبلیغات و اثرپذیری از فرهنگهای وارداتی است.[۱۰] علاوه بر این، تغییرات جمعیتشناختی، آرای بعضی متفکران و تلاشهای فمینیستها بر تبدیل هنجارهای مرتبط با بدن زنان مؤثر بودهاست.[۱۱]
7. بدن زنانه و گفتمانهای پزشکی
در گفتمان پزشکی دو مقوله اصلی استاندارد بودن بدن و اروتیک بودن بدن طرح شد.در بخش استاندارد بودن، کسب زیبایی بدن، توجه به قضاوت دیگران و مورد تحسین قرار گرفتن برجسته شد. در بخش اروتیک بودن بدن، تنها ضرورت بدن ایدهآل برای مردان و جذابیت جنسی برای دیگران مورد تأکید قرار گرفت.[۱۲]
بدن زنانه در ایران
1. گفتمان تجددگرا
گفتمان تجددگرا مدعی خارج کردن زن از حیطه خصوصی به حیطه عمومی بود. آنان اصرار داشتند که زنان شرقی از حیطه عمومی محروم هستند. این رویکرد به فعالیتهای زنان در مزارع کشاورزی و حضور زنان در محیطهای عمومی کشورهای شرقی سنتی توجه نمینمود. نمود اصلی این گفتمان در برهنهتر شدن بدن زنانه در ایران بود. تبلیغات آنها دفاع از حقوق زنان و بهدست آوردن آزادیهای جنسی بود.[۱۳] تناقض اصلی گفتمان در وجود ساختار پدرسالارانه دوران رضاشاه بود؛ او تواناییهای زنانه مشابه مردان را نمیپذیرفت؛ علاوه بر این که مزیت اصلی زنان را در زیبایی ظاهری آنان خلاصه میکرد.[۱۴]
2. گفتمان سنتگرا
در این گفتمان با هرگونه اشتغال زنان بیرون از خانه مخالفت شد و حضور زن در فضاهای عمومی را با عفت و پاکدامنی زن ناسازگار میدانست.برخی مطبوعات نظیر مجله مکتب اسلام از این گفتمان حمایت میکردند و مقامات مذهبی سنتی نیز طرفدار این گفتمان بودند. (سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص35.)
3. گفتمان تعادلگرا
در این گفتمان بر جمع کردن میان دو گفتمان فوق تلاش شد. شهید مطهری و مرحوم دکتر شریعتی از نمایندگان اصلی آن بودند. در این گفتمان تأکید بر تن و بدن زنانه با رویکرد جنسی صحیح دانسته نشد؛ در عوض باید بر اشتغال و هویت و مسائلی نظیر آن تأکید صورت بگیرد. حضور زن با حفظ شخصیت و هویت اسلامی زنان در بیرون از خانه نیز مانعی ندارد. حضور هنجارشکن و خلاف مقررات عمومی جامعه پذیرفتنی نیست. در این گفتمان افراط و تفریط در مسائل زنان به یک اندازه مضر دانسته شد. (سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص35.)
بدن زنانه در علوم اجتماعی
1. رویکرد پدرسالارانه
در رویکرد پدرسالارانه برداشتهای متعدد از بدن وجود دارد. قرائت اول: بدن زنان را بهمثابه ناموس میداند که باید توسط آن با غرب مقابله شود. هرچند نمایش عادی آن در عرصههایی چون خانواده و مجالس مذهبی اشکال ندارد. (عباداللهي چنذانق، «پدرسالاري، تجدد تحريف شده و نمايش بدن زنانه: مطالعهاي در شهر رشت»، 1394ش، ص17) قرائت دوم: علاوه بر ناموس بودن، مسئله پذیرش اجتماعی بدن و آرایش محدود آن نیز مطرح میکند. (عباداللهي چنذانق، «پدرسالاري، تجدد تحريف شده و نمايش بدن زنانه: مطالعهاي در شهر رشت»، 1394ش، ص19) قرائت سوم: علاوه بر آرایش، از سرمایه بودن بدن زنانه برای کسب پیشرفت اجتماعی نیز حمایت میکند. (عباداللهي چنذانق، «پدرسالاري، تجدد تحريف شده و نمايش بدن زنانه: مطالعهاي در شهر رشت»، 1394ش، ص20) قرائت چهارم: برداشتهای پدرسالارانه از بدن را منبع نمایش و لذت میشمارد؛ اما باید الگوی نمایش و لذت از غرب سرچشمه بگیرد. (عباداللهي چنذانق، «پدرسالاري، تجدد تحريف شده و نمايش بدن زنانه: مطالعهاي در شهر رشت»، 1394ش، ص23)
2. رویکرد فمینیستی
در مقابل قرائتهای چهارگانه فوق، رویکرد فمینیستی از تأکیدات بر وسیله جنسی بودن بدن و همچنین کالای مصرفی دانستن آن گلایه دارند و هدف خود را دفاع از آزادی، شخصیت، جایگاه و هویت زن میشمارد، اما ماهیت دقیق بدن زنانه را تعیین نمیکند. (عباداللهي چنذانق، «پدرسالاري، تجدد تحريف شده و نمايش بدن زنانه: مطالعهاي در شهر رشت»، 1394ش، ص25)
3. رویکرد جامعهشناسی بدن
گاهی بدن بهمثابه نظام نمادین مورد تحلیل قرار گرفتهاست. در این تحلیل، بدن آماج فشارهای قدرت است. عنوان کلی این گونه تحلیل «جامعهشناسی بدن» است. در کنار این رویکرد، از نوعی جامعهشناسی دیگر از بدن نیز یاد شدهاست که بر بازنماییهای بدن در تحلیلهای اجتماعی و فرهنگی تأکید دارد و عنوان کلی آن «جامعهشناسی تنانگی» است. هر دو مورد بر طرح شدن مباحث بدن زنانه در علوم اجتماعی مؤثر بودهاست. (سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص29)
برداشتهای زنان از بدن زنانه
زیبایی و جذاب بودن بدن: برخی زنان تحت تأثیر فرهنگ غربی، زیبایی و ظرافتهای ظاهری را تنها عامل مهم تشکیلدهنده بدن زنانه میدانند. شاخص اصلی در نظر آنان میزان قدرت جذابیت جنسی بدن زنان است. (خزائی، «خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهمبدن زنانه وروایت تنشهای تجربه شده زنان مهاجر در فرانسه»، 1398ش، ص156).
یبایی بدنی همراه صفات پسندیده اخلاقی: هنجار زیبایی برای فهم جامعه از بدن زنانه در میان همه اقشار فراگیر شدهاست؛ حتی زنان نابینا با وجود عدم توان دیدن ظاهر خود، بر پایبندی به هنجارهای بدن زنانه و حفظ زیبایی ظاهر بدنشان اصرار دارند و معتقدند معنای زن بودن در نگاه مردان ظاهر زیبای زنان است؛ عدم توفیق برخی زنان در عرصههایی نظیر ازدواج نیز مؤید این ادعا است. هرچند آنان معتقد بودند که تنها زیبایی تعیینکننده سرنوشت انسان نیست و دارا بودن زیباییهای اخلاقی مهمتر از زیبایی ظاهری است؛ زیبایی فراتر از ظواهر نیز برای آنان اهمیت دارد. (صیفیکار و همکاران، «واکاوي کیفی هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا»، 1402ش، ص90)
بدن بهمثابه عامل آزادیبخش و عدم توجه به ظاهر: تأکید بر زیبایی ظاهری و نگاه جنسی از نظر برخی زنان قابل پذیرش نیست، بلکه باید بدن عامل سازنده شخصیت افراد باشد و بتواند در نجات زنان از شرایط نامطلوب کمک کند. (خزائی، «خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهمبدن زنانه وروایت تنشهای تجربه شده زنان مهاجر در فرانسه»، 1398ش، ص158).
بدن بهمثابه تثبیت هویت دینی: بعضی خانمها بدن را عامل تثبیت دین و بهمثابه نعمت الهی میدانند و روایت متفاوت از زیبایی دارند. پوشش مناسب در این قرائت یک عامل اساسی است (خزائی، «خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهمبدن زنانه وروایت تنشهای تجربه شده زنان مهاجر در فرانسه»، 1398ش، ص167).
بدن بهمثابه نماد هویت بومی: برخی زنان بدن را نماد و نشانه بومی و عامل تمایز در برابر فرهنگهای مهاجم میشمارند. از نظر آنها بدن در پیوند با نشانههای ملی و بومی ارزشمند است. (خزائی، «خود زنانه در گذار به زنانگی هژمون؛ فهمبدن زنانه وروایت تنشهای تجربه شده زنان مهاجر در فرانسه»، 1398ش، ص172)
آسیبهای رواج بدن زنانه
1. شیوع نارضایتی در میان شوهران
بسیاری از شوهران از اتلاف وقت و منابع مصرفی زنان مدرن خسته شدهاند.هرچند نسبت به نیت زنان شک ندارند و معتقدند احتمالاً زنان برای کسب رضایت شوهران چنین تلاشهایی را انجام میدهند؛ اما در عین حال از این همه اتلاف منابع ارزشمند اظهار خستگی میکنند. علاوه بر این که سایر وظایف خانهداری و تربیت اطفال بهخوبی انجام نمیشود. (حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص168)
2. شیوع نارضایتی در میان زنان
زنانی شرقی که شیفته ظواهر غربی مدرن شدهاند از ظاهر شرقی خود اظهار تنفر میکنند؛حتی از الگوهای شرقی ارزشمند نیز فاصله میگیرند، بهدلیل این که ظواهر و الگوهای شرقی با تبلیغات رسانهای از الگوها و فرهنگی غربی سازگاری کامل ندارند. (حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص168)
3. تضعیف ارزشها و هنجارها
بخشی از قسمتهای بدن زنانه مدرن با پوشش ارتباط تنگاتنگ یافتهاست.اتفاقاً همین بخش با ارزشها و هنجارهای نهادینهشده در جوامع اسلامی و شرقی سازگاری ندارد. بهعنوان مثال، تبلیغات زیباییشناسانه غربی، لباسهای تنگ، چسبان و کوتاه که در بعضی قسمتهای آن تورهای بدننما استفاده شده باشد را مطابق مد روز میداند. (حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص170)
منابع
پانویس
- ↑ صیفیکار و همکاران، «واکاوي کیفی هویت زنانه و تصویر بدن در دختران نابینا»، 1402ش، ص90.
- ↑ حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص157.
- ↑ حقی، «انقیاد و قدرت بدن زنانه در رمان سرگذشت ندیمه نوشتة مارگارت اَتوود»، 1397ش، ص113.
- ↑ حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص157.
- ↑ حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه»، 1400ش، ص170.
- ↑ وظیفهشناس و همکاران، «برساخت زيبايي بدن زنانه: مطالعه موردی زنان شهر رشت»، ١٣٩٩ش، ص177.
- ↑ سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص34.
- ↑ احمد، زنان و جنسیت در اسلام، 1394ش، ص 179 و 199.
- ↑ وظیفهشناس و همکاران، «برساخت زيبايي بدن زنانه: مطالعه موردی زنان شهر رشت»، ١٣٩٩ش، ص181.
- ↑ حسینی، «سامان بدن و شکلگیری مشاغل زنانه در عصر رضاشاه: براساس گزارش مطبوعات یومیه »، 1400ش، ص160.
- ↑ وظیفهشناس و همکاران، «برساخت زيبايي بدن زنانه: مطالعه موردی زنان شهر رشت»، ١٣٩٩ش، ص174.
- ↑ وظیفهشناس و همکاران، «برساخت زيبايي بدن زنانه: مطالعه موردی زنان شهر رشت»، ١٣٩٩ش، ص185.
- ↑ سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص32.
- ↑ سراجزاده و همکاران، «گفتمان جامعه پاک: شالودهشکنی سیاست نمایش بدن زنانه در دوره پهلوی»، 1391ش، ص35.