پرش به محتوا

پیش‌نویس:اقوام ایرانی

از ایران پدیا

اقوام ایرانی؛ گروه‌های متنوع و متکثر انسانی با هویت مشترک ایرانی.

ایران سرزمینی از گنجینۀ رنگارنگ نژادها، زبان‌ها و آیین‌ها است که قوام آن در چارچوب هویت ملی یکپارچه و میراث تاریخی مشترک، در همزیستی مسالمت‌آمیز به سر می‌برند. این گوناگونی فرهنگی نه تنها عامل تفرقه نبوده، بلکه همواره به‌عنوان سرچشمه غنای تمدنی و عاملی برای پایداری هویت ایرانی در طول تاریخ عمل کرده است. اقوام مختلف از دیرباز در فلات ایران حضور داشته‌اند و هر یک در شکل‌گیری تمدن درخشان ایران‌زمین نقش ایفا کرده‌اند.

مفهوم‌شناسی

قوم را مجموعه‌ای از افراد یا گروه‌های انسانی دانسته‌اند که بر اثر گسترش یک یا چند خانواده پیوسته به وجود آمده‌اند. عموما این مجموعه دارای نژاد، زبان، فرهنگ، دین، مذهب، منطقۀ زیست،[۱] پیشینۀ تاریخی و آداب‌ورسوم مشترک هستند که این نوع اشتراک‌ها «قومیت» را تشکیل می‌دهند.[۲]

واژۀ قوم که در زبان انگلیسی معادل اِتنیک[۳] است، به کلمۀ یونانی اِتینیکوس[۴] بازمی‌گردد. این اصطلاح در دو حوزۀ علمی اِنتولوژی (مطالعۀ اقوام) و اِنتوگرافی (مردم‌نگاری) به کار می‌رود. همچنین «اِنتو» به‌عنوان پیشوند، معادل واژه‌های «نژادی»، «مردم»، «فرهنگ» و «وابسته به نژاد» به کار می‌رود.[۵]

از جمله واژه‌های مرتبط با قوم و قومیت می‌توان به «هویت قومی»، «ملیت»، «هویت ملی» اشاره کرد. ملیت به رابطهٔ حقوقی و قانونی فرد با یک ملت یا دولت اشاره دارد و بیانگر عضویت رسمی در یک کشور است.[۶] هویت قومی به احساس تعلق و شناسایی با گروهی خاص بر اساس اشتراکات نژادی، زبانی، فرهنگی یا تاریخی اشاره دارد. این نوع هویت بر پایه ویژگی‌های فرهنگی و اجتماعی مشترک میان اعضای یک گروه شکل می‌گیرد. در مرتبۀ بالاتر هویت جمعی، هویت ملی قرار دارد که بیانگر احساس تعلق و یگانگی با یک واحد سیاسی است که در آن فرد خود را بخشی از جامعه‌ای بزرگتر می‌داند. شکل‌گیری این هویت علاوه بر حضور فیزیکی در یک جغرافیای سیاسی، نیازمند پذیرش قلبی و روانی نظام سیاسی حاکم است و اقوام مختلف را در خود جای داده است.[۷] این دو هویت نه‌تنها با یکدیگر در تضاد نیستند، بلکه می‌توانند همدیگر را تقویت کنند. تعهد به هویت ملی ارتباط مستقیمی با احساس هویت قومی دارد. این دو هویت به‌صورت مکمل و در کنار یکدیگر وجود دارند.[۸]

هویت ملی و هویت قومی اقوام ایرانی

مطالعات نشان می‌دهد که هر دو بعد هویت ملی و هویت قومی در میان اقوام ایرانی از جایگاه مستحکمی برخوردارند و تفاوت معناداری در میزان گرایش به این دو نوع هویت مشاهده نمی‌شود. به عبارت دیگر، ایرانیان ضمن پایبندی به هویت ملی مشترک، به هویت قومی خود نیز تعلق خاطر دارند. امروزه نقش اقوام در تحکیم یا تضعیف وحدت ملی به‌ویژه در کشورهای چندقومیتی مانند ایران، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. عوامل مختلفی از جمله زبان محلی، اقتصاد منطقه‌ای، تنوع مذهبی و خرده‌فرهنگ‌های قومی می‌توانند به‌عنوان فرصتی برای تقویت همبستگی ملی عمل کنند؛ مشروط بر اینکه در چارچوب سیاست‌های کلان ملی مدیریت شوند.  

در مورد ایران، که به‌دلیل تنوع قومی و موقعیت ژئوپلیتیک منحصربه‌فرد خود نیازمند سیاست‌گذاری هوشمندانه است، توجه به شاخص‌های زیر می‌تواند به تحکیم وحدت ملی کمک کند:  

برای تقویت همبستگی ملی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های اقوام مختلف در پیشرفت کشور، ضروری است سیاست‌های زیر در اولویت قرار گیرند:  

1.اولویت‌دهی به منافع ملی از طریق تقویت همبستگی اجتماعی و مشارکت عمومی؛

2. توزیع عادلانه ثروت و امکانات در سراسر کشور؛

3. محرومیت‌زدایی و ترویج فرهنگ توسعه پایدار در مناطق قومی؛

4. جایگزینی رویکردهای تعاملی به جای نگرش امنیتی؛

5. به رسمیت شناختن هویت‌های قومی در چارچوب وحدت ملی؛  

این راهکارها می‌تواند ضمن حفظ یکپارچگی ملی، فضایی برای بالندگی همه اقوام ایرانی فراهم آورد و امنیت ملی را در بلندمدت تضمین کند.[۹]

تاریخچه

ایران باستان

حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح،[۱۰] آریایی‌ها در گروه‌های کوچک و بزرگ در مدت حدود هزار سال[۱۱] به سرزمینی مهاجرت کردند که آن را ایران، به‌معنای دیار آریایی‌ها نام نهادند.[۱۲] در جریان این کوچ‌های گسترده، اقوام آریایی در مناطق مختلف پراکنده شدند و به‌تدریج با ساکنان بومی درآمیختند و تأثیرات عمیقی بر شیوۀ زندگی اجتماعی آنان برجای گذاشتند. در هزارۀ اول پیش از میلاد مسیح، آریایی‌ها به سه گروه متمایز مادها، پارس‌ها و پارت‌ها تقسیم شدند و هستۀ اولیۀ اقوام ایرانی را پدید آوردند و با انسجامی یکپارچه، همچون مثلثی، بخش‌های غرب، جنوب و شرق فلات ایران را تحت سیطره گرفتند. در این میان، نخستین حکومت آریایی با نام مادها در غرب این مثلث شکل گرفت و بدین ترتیب، نه‌تنها فصل جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد، بلکه تحولی شگرف در تاریخ جهان به‌وجود آمد. سیر تحول جامعه آریایی ها به‌سوی زندگی متمدن و تشکیل جوامع منسجم فرهنگی و سیاسی، ریشه در هزاره پنجم پیش از میلاد دارد. این فرآیند که همزمان با دوره نوسنگی بود، شاهد آغاز رشد همه جانبه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی این اقوام شد. این روند تکاملی در هزاره چهارم پیش از میلاد تداوم یافت. آریایی‌ها با ویژگی‌های جسمانی ممتاز همچون اندام درشت و متناسب، پوست روشن، چهره‌های زیبا، موهای روشن و همچنین توانایی‌های نظامی چشمگیر، تمدن پیشرفته و شیوه زندگی مستقر از اقوام همجوار خود متمایز بودند. آریایی‌ها جامعه‌ای آبادی‌نشین با اقتصاد مبتنی بر دامداری و کشاورزی تشکیل داده بودند. مادها در گستره‌ای وسیع از شمال زاگرس تا دشت‌های مرکزی ایران پراکنده بودند. قلمرو آنها از آذربایجان و نواحی میانه و مراغه در شمال آغاز می‌شد و تا مرزهای آشور در غرب امتداد داشت. در شرق، این قلمرو به مناطق قزوین و تهران می‌رسید و از دماوند تا حاشیه‌های دشت کویر ادامه می‌یافت. در جنوب نیز محدوده نفوذ مادها تا اصفهان و دره سفیدرود گسترش داشت. همزمان، پارس‌ها در جنوب‌ و در مناطق زاگرس جنوبی مستقر شده بودند. قلمرو پارس‌ها از غرب با سرزمین ایلام هم‌مرز بود و در شرق تا کرمان و یزد پیش می‌رفت و در جنوب به سواحل خلیج‌فارس می‌رسید و در شمال با قلمرو مادها همجوار می‌شد. بررسی دقیق گزارش‌ها و کتیبه‌های مربوط به اقوام ایرانی و غیرایرانی توسط محققان نشان می‌دهد که هیچ‌یک از این گروه‌ها از موقعیت برتر یا مزیت خاصی نسبت به دیگری برخوردار نبوده‌اند. روابط میان اقوام ایرانی مبتنی بر هم‌ترازی بوده و هیچ نشانه‌ای از سلطه‌جویی یا برتری ذاتی یک گروه بر گروه دیگر در این اسناد دیده نشده است و در آن تمامی اقوام از جایگاه و موقعیتی کمابیش برابر برخوردار بوده‌اند.[۱۳]

ورود اسلام به ایران

ورود اسلام به ایران یکی از مهم‌ترین رویدادهای تاریخ و فرهنگ ایران است. از این دوره به بعد، هویت ملی ایرانیان ترکیبی از میراث کهن ایران باستان و آیین نوین اسلامی شد که تحولی عمیق در ساختار هویتی ایران ایجاد کرد.[۱۴] در نظام فکری اسلام، هیچ جایگاهی برای سیستم طبقاتی رایج در ایران باستان وجود نداشت؛ زیرا از نگاه اسلام، همۀ انسان‌ها صرف‌نظر از نژاد، زبان یا پیشینۀ فرهنگی، در برابر خداوند یکسان هستند و ارزش هر فرد نه به وابستگی‌های قومی و اجتماعی، بلکه به میزان تقوا و درستکاری درون‌اش وابسته است. با ورود اسلام به ایران، پیام عدالت‌خواهانه و برابری‌طلبانۀ آن، به‌ویژه در سخنان نخستین سفیران مسلمان، تأثیر عمیقی بر مردم گذاشت و دل‌های بسیاری از ایرانیان را به سوی اسلام جذب کرد.[۱۵]

پیروزی مسلمانان بر ساسانیان، با توجه به برتری نظامی، جمعیتی و تجهیزاتی ایران، نمایانگر عظمت اسلام برای ایرانیان بود. در آن زمان، ایران در کنار روم، یکی از دو قدرت برتر جهان به شمار می‌رفت و مسلمانان در مقایسه با آن، از نظر نظامی و فنون جنگی در سطح پایین‌تری قرار داشتند. با وجود این، ایمان و اعتقاد راسخ مسلمانان به رسالت خود، فداکاری‌ها و جانبازی‌های آنان، نقش بسزایی در این پیروزی ایفا کرد. این پیروزی عظمت اسلام را در نظر ایرانیان برجسته ساخت. پیروزی مسلمانان بر ساسانیان، با وجود جمعیت بسیار کمتر و امکانات محدودشان در مقایسه با تخمین ۱۴۰ میلیونی جمعیت ایران که بخش قابل توجهی از آن را سربازان تشکیل می‌دادند، نمی‌تواند صرفاً ناشی از ایمان و روحیه آنان باشد. جمعیت اندک سربازان مسلمان (حدود شصت هزار نفر) در برابر این لشکر عظیم، این پیروزی را به یک معما تبدیل می‌کند. بنابراین، علت اصلی شکست ساسانیان باید در عوامل دیگری جستجو شود. مهم‌ترین عامل شکست ساسانیان، نارضایتی عمیق مردم ایران از حکومت، آیین و رسوم ناعادلانه آن زمان بود. این نارضایتی ریشه در فساد و تباهی رژیم و اوضاع اجتماعی و دینی داشت. در حالی که هجوم دشمن معمولاً باعث اتحاد و رفع اختلافات داخلی می‌شود، این امر مشروط به وجود یک روح زنده ملی ناشی از مذهب یا حکومت است. فقدان این روحیه در ایرانِ آن روز، ناشی از نارضایتی اساسی مردم، مانع از مقاومت متحد در برابر دشمن مشترک شد. دین زرتشت، به‌دلیل فساد موبدان، دیگر مورد اعتقاد قلبی مردم ایران نبود و حتی محققان معتقدند اگر اسلام وارد ایران نمی‌شد، مسیحیت به‌تدریج جایگزین آن می‌شد. روشنفکران و مراکز علمی ایران در آن زمان تحت نفوذ مسیحیان بودند و زرتشتیان درگیر تعصبات و سنت‌های غلط بودند. بی‌علاقگی مردم به حکومت و روحانیت زرتشتی باعث عدم رغبت سربازان ایرانی به جنگیدن علیه مسلمانان و حتی کمک به آنان می‌شد. در آستانه ظهور اسلام، قوانین، آیین و حکومت ایران به‌گونه‌ای بود که مردم را برای پذیرش یک نظام جدید آماده می‌کرد. پس از فتح ایران توسط مسلمانان، مردم نه‌تنها مقاومت نکردند، بلکه برای پیشرفت اسلام تلاش فراوانی کردند. با گذشت زمان، علاقه و ارادت ایرانیان به اسلام افزایش یافت و آنها به‌طور فزاینده‌ای کیش‌ها و آیین‌های قبلی خود را ترک کردند. این نفوذ به وضوح در ادبیات فارسی قابل مشاهده است؛ به‌طوری که تاثیر اسلام، قرآن و حدیث در آثار نویسندگان و شاعران قرون بعدی بیشتر و مشهودتر از آثار قرون اولیه است. حتی برخی خاندان‌های ایرانی تا قرن‌های دوم، سوم و چهارم هجری به دین زرتشت وفادار ماندند و در جامعه مسلمانان با احترام زندگی کردند، سپس اسلام را پذیرفتند.[۱۶]

از زمان تشکیل امپراتوری هخامنشی تاکنون، حدود 2500 سال می‌گذرد که طی آن، ایران بخش‌های گسترده‌ای از خاورمیانه را تحت حکومت واحد درآورد. از این مدت، نزدیک به چهارده قرن با دین اسلام سپری شده است. اسلام به‌طور عمیق در زندگی ایرانیان نفوذ کرده، از تولد تا مرگ، در آداب و رسوم، عبادات، قوانین و فرهنگ آنان جاری بوده است. تاریخ، ادبیات، سیاست، قضاوت و تمدن ایران با اسلام آمیخته شده است. همچنین، ایرانیان نقش بی‌بدیلی در گسترش و پیشرفت تمدن اسلامی داشته‌اند و حتی بیش از دیگر ملل مسلمان، از جمله اعراب، در نشر و ترویج این دین کوشیده‌اند. هیچ ملتی به اندازه ایران در تبلیغ و تعالی اسلام تلاش نکرده است.[۱۷]

نقش سلسله صفویه در هویت‌سازی شیعی-ملی و سیاست‌گذاری‌های قومی

صفویان با اعلام تشیع دوازده‌امامی به عنوان مذهب رسمی در سال 907ق تحولی بنیادین در هویت ایرانی ایجاد کردند.[۱۸] آنها در تاریخ ایران حکومتی بی‌نظیر بودند که پس از دوره‌های طولانی نابسامانی و تفرقه، توانستند با تأسیس مراکز علمی گسترده در سراسر کشور، وحدت ملی، ثبات و پیشرفت همه‌جانبه را برای ایران به ارمغان آورند. دوران صفویه با پیوند خردمندانه دین و دولت، فصل نوینی در تاریخ ایران گشود و زمینه‌ساز شکوفایی مذهب تشیع و توسعه نظام آموزشی شد.[۱۹] این اقدام پاسخ به نیاز جامعه ایرانی به هویتی مستقل در مقابل امپراتوری عثمانی و ازبکان بود. تشیع از یک گرایش مذهبی به ابزار وحدت ملی تبدیل شد و مرزهای فرقه‌ای و قومی را تحت الشعاع قرار داد. شاه اسماعیل با تکیه بر نفوذ معنوی اجداد صوفی‌مسلک خود در میان قزلباش‌ها، این ایدئولوژی را با پشتوانه نظامی-سیاسی تقویت کرد. مهاجرت علمای جبل‌عامل (مانند محقق کرکی) به ایران، تبدیل تشیع صوفیانه اولیه به تشیع فقاهتی را تسریع کرد و تأسیس مدارس دینی و حمایت از مجتهدان، هویت شیعی را در تاروپود جامعه تنید. صفویان با تبدیل تشیع به ایدئولوژی حکومتی نه‌تنها هویت ملی جدیدی ساختند، بلکه با سیاست‌های هوشمندانه پایه‌های حکومتی متمرکز را بنا نهادند.[۲۰] سیاست کلی حکومت صفوی در مواجهه با گروه‌های قومی بر پایه دو اصل بنیادین استوار بود؛ نخست، جلب مشارکت و همراهی اقوام مختلف از طریق سیاست‌های مسالمت‌آمیز و مبتنی بر تفاهم و دوم، حفظ ثبات و امنیت به‌منظور تحکیم پایه‌های حکومت ملی و مشروعیت مذهبی آن.[۲۱] این سیاست‌ها اگرچه گاه با خشونت همراه بود، اما در نهایت ایران را به‌عنوان تنها دولت شیعه‌مذهب در جهان اسلام تثبیت کرد.[۲۲]

نقش سلسلۀ قاجار در سیاست‌گذاری‌های قومی

حکومت قاجار، در مواجهه با تضاد منافع قدرت‌های خارجی و خواسته‌های مردمی، گاه به ظاهر جانب ملت را می‌گرفت که این رویکردی ابزاری برای مشروعیت‌بخشی به حکومت بود. آنها از حمایت برخی اقوام به‌ویژه آذربایجانی‌ها و ایجاد پیوندهای دینی و فرهنگی با آنها بهره می‌بردند تا علیه اقوام دیگر استفاده کنند. آنها به‌جای پیوند واقعی با مردم، از اقوام به‌مثابه ابزار برای کسب و حفظ قدرت استفاده می‌کردند.  این الگو نوعی بازی قدرت و استفاده ابزاری از تنوع قومی برای تثبیت سلطه قاجاری بود.[۲۳]

تمرکز قدرت و حذف رقبا

 تصاحب تمام مناصب و پست‌های اصلی حکومت توسط پادشاهان قاجار.

 استفاده از سیاست‌های قهرآمیز برای تحکیم قدرت مرکزی و جلوگیری از شورش‌های قومی.[۲۴]

سرکوب و برخورد خشونت‌آمیز با اقوام

 برخورد سرسختانه با بختیاری‌ها به‌عنوان یک نمونه بارز:

        *   اعدام ابدال خان بختیاری توسط آقا محمدخان.

        *   جنگ فتحعلی شاه با اسد خان بهداروند.

        *   قتل حسینقلی خان بختیاری به دستور ناصرالدین شاه به دلیل افزایش قدرتش.[۲۵]

ایجاد شکاف بین اقوام

    *   اتخاذ سیاست‌هایی که منجر به ایجاد نارضایتی و اتحاد اقوام مختلف علیه حکومت قاجار شد.

    *   عدم توجه به حقوق از دست رفته اقوام و عدم تلاش برای حل و فصل شکاف‌های قومی.[۲۶]

بی‌توجهی به مسئله قومی در قانون اساسی مشروطه

    *   تقلید از قوانین اساسی کشورهای اروپایی بدون در نظر گرفتن شرایط خاص ایران و مسئله اقوام.[۲۷]

ایجاد زمینه برای شورش‌های محلی

    *   ضعف حکومت مرکزی و بی‌توجهی به خواسته‌های اقوام، زمینه را برای شورش‌های محلی و ظهور رهبران محلی در مناطق مختلف ایران فراهم کرد.

این سیاست‌ها، در مجموع، منجر به ایجاد و تشدید شکاف‌های قومی در ایران شده و زمینه را برای ناآرامی‌ها و شورش‌های قومی علیه قاجار فراهم ساخت. این وضعیت، در نهایت، در تحولات دوران مشروطه نیز تاثیرگذار بود، به طوری که اقوام مختلف با انگیزه‌های گوناگون در این جنبش شرکت کرده و در منازعات پس از آن نقش‌آفرینی نمودند. در واقع سیاست‌های قاجار بسترساز تحولاتی شد که در آن منافع شخصی و قومی بر مبانی حکومت قانون اولویت یافت.[۲۸]

سیاست‌گذاری دوران پهلوی نسبت به اقوام

دوره پهلوی نقطه عطفی در روابط حکومت مرکزی با مناطق پیرامونی، ساختارهای عشیره‌ای و گروه‌های قومی محسوب می‌شود. در این دوره، وجود رویکرد سیاسی بالا به پایین سبب شد که اصلاح‌طلبان و روشنفکران، اصلاحات را به‌مثابه ابزاری برای تقویت قدرت دولت مرکزی در نظر گیرند. این رویکرد تغییرات بنیادینی در ماهیت قدرت سنتی ایران ایجاد کرد. پیش از این، تعامل با گروه‌های قومی و محلی بخشی از سازوکار قدرت محسوب می‌شد؛ اما در این دوره، قدرت جدید به‌دنبال حذف یا ادغام این گروه‌ها بود و از ابزارهای مدرن و متفاوتی برای این منظور بهره می‌برد.

ویژگی‌های اصلی این قدرت عبارت بودند از:

*   ایجاد یک ارتش مدرن و متمرکز؛

*   استقرار یک نظام اقتصادی، سیاسی و فرهنگی متمرکز؛

*   تلاش برای همگون‌سازی و ادغام ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اقوام و مناطق مختلف در نظام مرکزی؛

*   تأکید بر مدرن‌سازی در تمامی عرصه‌ها.[۲۹]

سیاست‌های تجددگرایانۀ پهلوی نه‌تنها به کاهش شکاف‌های اجتماعی و قومی منجر نشد، بلکه به تعمیق این گسست‌ها انجامید. تحولات ساختاری این دوره از جمله گسترش شهرنشینی، ظهور طبقه بورژوازی تجاری، شکل‌گیری قشر جدید کارمندان عالی‌رتبه اداری و نظامی که مروج ارزش‌های مدرن بودند، در تشدید این شکاف‌ها نقش اساسی ایفا کردند. پهلوی در پیوند عناصر فرهنگ ملی، دین و مدرنیته غربی ناکام ماند و به‌جای خلق هویت ملی یکپارچه‌کننده، با اجرای سطحی نوسازی، افراط در ملی‌گرایی باستان‌گرایانه، رویارویی خصمانه با نهادهای مذهبی و سرکوب سیستماتیک اقوام مختلف، زمینه را برای تعمیق شکاف‌های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم ساخت.[۳۰]

مهاجرت‌ها، جنگ‌ها و تحولات جمعیتی مؤثر در پراکندگی فعلی اقوام

ایرانیان در طول حیات چندین هزارسالۀ خود، به اقتضای شرایط تاریخی، روابطی گاه دوستانه و گاه خصمانه با اقوام و ملل مختلف جهان داشته‌اند. در پی این تعاملات، مجموعه‌ای از افکار و عقاید از دیگران به آنان انتقال یافته، همان‌گونه که خود ایرانیان نیز به سهم خویش در باورها و اندیشه‌های دیگران تأثیر گذاشته‌اند. هرگاه مسئلۀ هویت قومی و ملی دیگران مطرح شده، ایرانیان در برابر هضم شدن در ملیت‌های بیگانه مقاومت کرده‌اند؛ اما این پایبندی به ملیت خویش همراه با تعصبی افراطی و کورکورانه نبوده است. این علاقۀ میهنی تا آنجا پیش رفته که نه‌تنها حجاب بر دیدگان آنان نکشیده و آنان را از حقیقت دور نساخته، بلکه توانایی تشخیص و داوری را از ایشان نگرفته و موجب کینه‌توزی و دشمنی با حقایق نشده است.[۳۱]

زبان، لهجه و گویش در تمایز یا اشتراک اقوام ایرانی

تنوع قومی، زبانی و فرهنگی از ویژگی‌های بارز جامعه ایرانی است.[۳۲] تنوع زبانی اقوام ایرانی در قالب زبان‌ها، گویش‌ها و لهجه‌های مختلف ظهور یافته است؛ به‌طوری که امروزه 75 زبان و گویش مختلف در کشور ایران وجود دارد.[۳۲] این تنوع زبانی، بازتاب‌دهندۀ پیشینه تاریخی پربار و غنای فرهنگی این سرزمین است. هر زبان، گویش و لهجه، نمایانگر بخشی از جغرافیا و فرهنگ مناطق مختلف ایران است که در کنار یکدیگر، فرهنگ جامع و غنی ایرانی را تشکیل می‌دهند. استان آذربایجان غربی با دارا بودن بیشترین تنوع قومی در ایران، از غنی‌ترین گوناگونی گویش‌های محلی برخوردار است. این گویش‌ها، به‌عنوان بخشی از میراث فرهنگی و زبانی ایران زمین، دربردارنده‌ی مفاهیم عمیق ارزشی، انسانی، علمی، ادبی و تاریخی هستند.[۳۳]

لهجه نحوۀ خاصی از تلفظ کلمات است که به یک قوم یا گروه خاص تعلق داشته و ارتباط نزدیکی با منطقۀ جغرافیایی آنها دارد. لهجه با گویش تفاوت دارد؛ چرا که گویش فرم خاصی از یک زبان است که ممکن است تفاوت‌های واژگانی، دستوری و آوایی داشته باشند؛ درحالی‌که لهجه تنها به تفاوت‌های تلفظی اشاره می‌کند. یک گویش می‌تواند شامل چندین لهجه باشد. لهجه‌ها سبب شناسایی گروه‌های مختلف درون یک گویش می‌شوند.[۳۴] لهجه‌های تهرانی، اصفهانی، شیرازی و کرمانی در گویش فارسی؛ لهجه‌های رشتی، لاهیجانی، رودسری، و آستانه‌ای در گویش گیلکی؛[۳۵] لهجه‌های تبریزی، قره‌داغی، یامچی، ارومیه، مراغه، اردبیل، زنجان و همدان در زبان ترکی[۳۶] گویش‌های کرمانجی، سورانی، زازاکی و گورانی در زبان کردی[۳۷] و گویش‌های رخشانی (راسکری)، سراوانی، لاشاری، کریمی، ساراوی و مکرانی در زبان بلوچی؛[۳۸] شیب آبی و پشت آبی دو لهجۀ مهم گویش سیستانی؛[۳۹] گویش‌های خرم‌آبادی، چگنی، بروجردی، ملایری، سیلاخوری، گاپله‌ای، بالاگریوه‌ای، تویسرکانی، ملکی، بویراحمدی، کهگیلویه‌ای و ممسنی، بختیاری، شولی، لیراوی، بهمئی و یاسوجی در زبان لری[۴۰] گونه‌های مختلف گویش‌ها و لهجه‌ها در زبان اقوام ایرانی است.

گویش‌ها نشان‌دهندۀ تنوع فرهنگی درون یک خانوادۀ زبانی‌اند. برای مثال گویش‌های فارسی، تاتی، کردی، بلوچی، مازندرانی و گیلکی همگی از زبان ایرانی نشأت گرفته‌اند. لهجۀ تهرانی به‌عنوان لهجۀ معیار فارسی در ایران شناخته شده و در رسانه‌های ملی (غیر از رسانه‌های محلی) استفاده می‌شود. در این میان زبان چارچوب کلی‌تر است که گویش‌های مختلف را دربرمی‌گیرد و ممکن است به‌عنوان نماد هویت ملی یا سیاسی یک کشور عمل کند.[۴۱]

دسته‌بندی اقوام ایرانی

اولین و مهم‌ترین موضوعی که در تنوع قومی و نژادی اقوام ایرانی مؤثر بوده است، مسئلۀ جغرافیا و عوامل طبیعی است. خود فلات ایران دارای نقاط سوزان و کویری، کوهستانی و سرد، جلگه‌ها و باغ و بوستان‌های حاصل‌خیز و آباد است. این تنوع آب‌وهوایی سبب شکل‌گیری تنوع معیشت و سبک زندگی شده و طبق نظر دو مورخ ایران‌شناس ایران را به سرزمین عجایب و شگفتی‌ها تبدیل کرده است. که تفاوت‌های فرهنگی و اقتصادی و آداب‌ورسوم ناشی از آن است.[۴۲] اقوام ایرانی به فارس، آذری، گیلکی، مازنی، کُرد، لُر، سیستانی، عرب، بلوچ، ترکمن، قشقایی، ارمنی و آشوری، تقسیم شده‌اند.[۴۳]

فارس‌ها

جمعیت و پراکنش جغرافیایی

فارس‌ها به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین گروه‌های قومی ایران، عمدتاً در مناطق مرکزی و بخش‌هایی از شمال شرق کشور سکونت دارند. این قوم جمعیت غالب بسیاری از کلان‌شهرهای ایران از جمله تهران، اصفهان، شیراز، کرج، اراک، یزد، کرمان و بخش‌هایی از استان‌های سمنان، بوشهر، خراسان، قزوین و همدان را تشکیل می‌دهند. البته در دهه‌های اخیر، به‌ویژه در کلان‌شهری مانند تهران، مهاجرت و اسکان سایر اقوام ایرانی مشاهده می‌شود.[۴۴]

دین و مذهب

اکثر فارس‌ها پیرو مذهب شیعه دوازده امامی هستند؛ هرچند در برخی مناطق مرزی، اقلیت‌های سنی مذهب نیز به این زبان سخن می‌گویند.[۴۵]

ترک‌ها

ترک‌ها با 16 درصد فراوانی،[۴۶] پس از فارس‌ها دومین گروه قومی بزرگ ایران محسوب می‌شوند و عمدتاً در شمال غرب کشور (استان‌های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان و قزوین) ساکن هستند و حضور آنها تا همدان و غرب گیلان نیز گسترش یافته است. جمعیت قابل توجهی از ترک‌ها در شهرهای بزرگی مانند تهران، قم و اراک نیز زندگی می‌کنند. این قوم از جایگاه اجتماعی ممتازی در ایران برخوردار بوده و نخبگان آن در عرصه‌های سیاسی، فکری، مذهبی، علمی و فرهنگی نقش برجسته‌ای ایفا کرده‌اند. اگرچه ترک‌ها در لهجه و احساس قومی با فارس‌ها متفاوت هستند؛ اما در مذهب شیعه و زبان فارسی (به عنوان زبان رسمی) با اکثریت ملت ایران اشتراک دارند.[۴۷] بیشتر مردمان ترک‌زبان در ایران به گویش ترکی آذربایجانی سخن می‌گویند البته ترکی خراسانی نیز بخشی از گویش آنها است. بیشتر ترک‌ها در ایران، مسلمان و شیعه هستند.[۴۸] بسیاری از رهبران فکری و مذهبی شیعیان در ایران و خارج از کشور از میان ترک‌ها برخاسته‌اند. ترک‌های ایران با هم‌تباران خود در قفقاز در سه ویژگی زبان، قومیت و مذهب مشترک هستند، چرا که پیش از عهدنامه‌های گلستان و ترکمنچای، همه این مناطق بخشی از ایران تاریخی بودند. با این حال، ترک‌های ایران علی‌رغم اشتراکات فرهنگی با ترک‌های قفقاز، همواره پیوند عمیقی با ملت ایران داشته و خود را جزئی جدایی‌ناپذیر از آن می‌دانند.[۴۹] ترک‌ها در آیین‌های ملی و مذهبی، آداب و رسوم ويژه خود را دارند؛ مراسم عزاداری ترک‌زبان‌ها در ماه محرم و به‌ويژه دستجات عزاداری حسینیۀ اعظم زنجان، اردبیل، تبریز و ارومیه، در سراسر ایران شناخته‌شده است. مراسم طشت‌گذاری، شبیه‌خوانی و شاه‌حسین گویان از آداب و رسوم رایج در بین آنها است.[۴۶] ترک‌های ایران به‌عنوان بخش جدایی‌ناپذیر از پیکره ملّت ایران، همواره نقش تاریخی تعیین‌کننده‌ای در سرنوشت این سرزمین ایفا کرده‌اند. از منظر تاریخی، ترک‌ها با تأسیس دولت صفویه نه‌تنها به هرج‌ومرج طولانی مدت پایان دادند، بلکه بنیان‌گذار نخستین دولت متمرکز و یکپارچه ایرانی پس از اسلام شدند. آنان با رسمیت بخشیدن به مذهب تشیع، سنگ بنای هویت دینی و فرهنگی ایران معاصر را استوار کردند. در دوره قاجار نیز تبریز به‌عنوان مقر ولیعهدنشین، کانون تحولات سیاسی کشور بود. در عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی، ترک‌ها با مهاجرت به مناطق مرکزی ایران و اختلاط با دیگر اقوام، پیوندهای ملی را مستحکم‌تر ساختند. حضور پررنگ آنان در ساختارهای علمی، اقتصادی و نظامی کشور گواه این ادغام موفق است؛ اما اوج مشارکت ملی ترک‌ها را باید در صحنه‌های انقلابی جست‌وجو کرد. از پیشتازی در نهضت مشروطه با رهبری ستارخان و باقرخان که به تحول ایران از دولت سرزمینی به دولت ملی انجامید، تا نقش بی‌بدیل در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس، ترک‌ها همواره در خط مقدم تحولات سرنوشت‌ساز ایران قرار داشته‌اند. امروزه نیز همچون گذشته، ترک‌‌های ایران با حفظ ویژگی‌های فرهنگی خود، به‌عنوان ستون استوار وحدت ملی و تمامیت ارضی کشور ایفای نقش می‌کنند.[۵۰] ترک‌ها عموماً حس ملی‌گرایی و تعلق به ایران را در سطوح بالایی تجربه کرده‌اند، که نمونه‌ای از آن، قیام شیخ محمد خیابانی در سال 1298ش است. این جنبش، به رغم ماهیت قومی خود، مطالبات قومی را در متن خود جای نداد. در دیگر مقاطع تاریخی نیز، ترک‌ها به آرمان‌های ملی- مذهبی، مانند مشروطه، تعلق خاطر نشان داده و در کنار دیگر شهروندان تا مرحله درگیری با دولت مرکزی پیش رفته‌اند.[۵۱]

کردها

جمعیت و پراکنش جغرافیایی

کردها 10درصد از جمعیت ایران [۵۲] یعنی حدود 8 میلیون هستند[۵۳] که پس از فارس‌ها و ترک‌ها، سومین گروه از ملت ایران محسوب می‌شوند. در حال حاضر، کردها به‌طور عمده در غرب کشور و در استان‌های کردستان، جنوب آذربایجان غربی و برخی از مناطق استان‌های کرمانشاه و ایلام زندگی می‌کنند.[۵۴]

تاریخچه

عقیده عمومی بر این است که کردها از اقوام ایرانی و نژاد هندواروپایی هستند که از حدود چهار هزار سال پیش در منطقه کردستان سکونت داشته‌اند. این قوم بخشی از گروه آریایی بوده و در نخستین مراحل در اطراف دریاچه وان، قفقاز و رود دجله پراکنده بودند. با گذشت زمان و شکل‌گیری انسجام قومی و فضایی، به‌تدریج در منطقه کردستان کنونی مستقر شدند.[۵۵]

زبان و گویش‌ها

زبان کردی با لهجه‌های مختلفی چون «کرمانجی»، «سورانی»، «زرزا»، «گورانی» و «کلهر» از لحاظ ساختار و ریشه، جزو شاخه‌های زبان‌های ایرانی هندواروپایی به شمار می‌آید. این زبان با دارا بودن زیرساخت مشترک با دیگر زبان‌های ایرانی مانند بلوچی، پشتو و فارسی، نقش مهمی در پیوند اقوام و گروه‌های کردی ایفا می‌کند و عاملی برای یکپارچگی و تجانس این قوم است.[۵۶]

مذهب

از نظر مذهبی، کردها به دو گروه سنّی شافعی و شیعه تقسیم می‌شوند. کردهای کردستان عمدتاً اهل‌سنّت و شافعی‌مذهب و کردهای مناطق کرمانشاه و ایلام غالباً شیعه هستند.[۵۷] طریقت های قادریه، نقشبندیه، اهل حق و یزیدی‌ها، از جمله طریقت‌های کُردزبانان در ایران است.[۵۸]

آیین‌ها و مراسم خاص قومی

اعیاد مذهبی، جایگاه ویژه‌ای نزد کردها دارد و آنها عید قربان و عید فطر را با آداب مخصوصی برگزار می‌کنند و طبخ غذاهای ويژه در این مناسبت‌ها، نزد آنان رایج است.[۵۹]

جشن پیرشالیار

جشن عروسی پیر شالیار با شهرت جهانی یکی از آداب و رسوم محبوب و پایدار در کردستان است. با وجود اینکه این مراسم تحت عنوان عروسی شناخته می‌شود، در واقع یک آیین سنتی و صوفیانه است که به ذکر و نیایش پروردگار اختصاص دارد. هر ساله در بهمن ماه، آیین کهن عروسی پیرشالیار در هورامان تخت برگزار می‌شود. این مراسم به یادبود ازدواج پیرشالیار (عارف نامدار هورامان) و شاه بهار خاتون (دختر شفایافته پادشاه بخارا) انجام می‌گیرد. برنامه مراسم شامل پخش گردوی متبرک (خبر)، جمع‌آوری تنقلات توسط کودکان (کلاوروچنه)، ذبح دام نذری و پخت آش مخصوص، دف‌نوازی و سماع دراویش، شب شعر و ذکر (شب نیشت)، پخش نان گردویی بر مزار (تربه). این آیین هزارساله هر ساله میزبان مهمانان بسیاری از سراسر کشور می‌شود. مراسم ترکیبی از معنویت، شادی و همبستگی اجتماعی را به نمایش می‌گذارد.[۶۰]

عزاداری

در مناطق کردنشین ایران، مراسم عزاداری عاشورا با حضور روحانیون و مداحان محلی، و با تأکید بر سنت‌های بومی برگزار می‌شود. این مراسم شامل سینه زنی، نوحه خوانی و برپایی مجالس یادبود در حسینیه‌ها و مساجد است. همچنین، پختن و توزیع غذاهای محلی بین عزاداران، از دیگر ویژگی‌های بارز این مراسم است.[۶۱]

آیین مولودی‌خوانی  

آیین مولودی‌خوانی یک مراسم گروهی همراه با دف‌نوازی و خواندن اشعار به زبان‌های عربی، کردی و فارسی است. این آیین همزمان با ماه ربیع‌الاول و تولد پیامبر اکرم در شهرها و روستاهای کردستان با چراغانی معابر، جشن‌های عمومی و اجرای برنامه در مساجد برگزار می‌شود.  این مراسم قبل و بعد از نمازهای عصر، مغرب و عشا در مساجد با تلاوت قرآن توسط قاریان و همراهی مردم با صلوات و ذکر «مدد یا رسول‌الله» برگزار می‌شود. در این مراسم اجراکنندگان با پوشیدن لباس محلی کردی، مولودی‌خوانی و دف‌نوازی را به‌صورت تکی و گروهی با اشعار عربی و کردی اجرا می‌کنند.[۶۲]

مراسم سمنوپزان

آیین سمنوپزان به مدت ۱۵ روز برگزار می‌شود و در باور عمومی نمادی از مهریه حضرت فاطمه محسوب می‌شود. در گذشته این مراسم که ماهیتی کاملاً زنانه داشت، به‌شکل جشن و پایکوبی با گردهم آمدن حول سمنو اجرا می‌شد. امروزه نیز این آیین برگزار می‌شود و بیشتر رنگ و بوی مذهبی به خود گرفته و به مراسمی برای دعا و روضه‌خوانی تبدیل شده است.[۶۳]

آیین بووکه بارانه (عروس باران)

آیین بووکه بارانه یکی از سنت‌های کهن باران‌خواهی در مناطق کردنشین است که همچنان در برخی روستاهای استان کردستان اجرا می‌شود. این آیین با مشارکت کودکان و به‌ویژه دختربچه‌ها برگزار می‌شود. در این مراسم کودکان با کمک مادرها و مادربزرگ‌ها عروسک نمادین (بووک) به‌شکل صلیب با چوب و پارچه‌های رنگی می‌سازند، کودکان برای درخواست باران ترانه‌های محلی می‌خوانند و دعا و نیایش جمعی دارند. این آیین که ریشه در باورهای باستانی به ایزدبانوی آب دارد، علاوه بر کارکرد مذهبی، نقش مهمی در حفظ سنت‌های محلی و مشارکت اجتماعی کودکان ایفا می‌کند.[۶۴]

آیین بیلن دانا

بیلن دانا جشن باستانی مناطق کردنشیناست که به‌عنوان پیشواز نوروز در شب ۱۴ بهمن به مدت دو روز برگزار می‌شود. این مراسم با محوریت آتش به‌عنوان نماد پاکسازی و نو شدن انجام می‌گرفت.

در این مراسم جوانان چهار بیل چوبی را در میان هیزم‌ها قرار می‌دهند که هر بیل نماد یکی از نعمت‌ها یعنی گوشت (دامداری)، آب (بارش باران)، نان (رزق و روزی) و بلوط (محصولات جنگلی) است.

سوختن هر بیل پیش‌بینی رونق آن نعمت در سال جدید و نماد شکرگزاری برای گذر از زمستان و طلب روزی بیشتر است. این مراسم امروزه به فراموشی سپرده شده است.[۶۵]

موسیقی و رقص محلی کردی

به باور بسیاری از پژوهشگران موسیقی کردی از اصیل‌ترین گونه‌های موسیقی ایرانی به شمار می‌رود که طی سده‌ها، ویژگی‌های منحصربه‌فرد خود را در فرهنگ عامه کردزبانان حفظ کرده است. از سازهای شاخص در موسیقی کردی می‌توان به نی، سورنا، نایه، دهل، تنبک، تنبور و کمانچه اشاره کرد. مقام‌های موسیقی کردی نیز شامل بیت (بالوره)، سوز و مقام، سیاه چمانه، هوره، حیران، لاووک (لاوژه)، گورانی، چمری است.[۶۶] هه لپركی، رقص سنتی کردستان، با موسیقی محلی پیوند ناگسستنی دارد و در جشن‌ها و شادی‌ها اجرا می‌شود. رهبر گروه یا در زبان محلی «سر چوپی‌کَش»، با تکان دادن دستمال، ریتم و هماهنگی گروه را هدایت می‌کند. هه لپركی را رقصی رزمی و نماد وحدت مردم کرد می‌دانند.[۶۷]

غذاها

از جمله جذابیت‌های بارز مناطق کردنشین ایران غذاهای منحصربه‌فرد آن است. غذاهایی مانند خورشت خلال بادام، آش دوینه (ترخینه)، دنده کباب، کاک تخم‌مرغی، کلوچه برنجی (نان برنجی) مخصوص مردم کرمانشاه است.[۶۸] قایرمه، خورش ریواس، خورش تره کردی، رشته پلو، گردول، شیش کباب، بریان کردی، خورش گیلاخه، مکش قالبی، گوشت برخیله، کتلت دیزی، کوکوی ترگ خانه گان، خورش کنگر و کالویج از جمله غذاهای خاص کردستان ایران است.[۶۹]

بازی‌های محلی

بازی‌های بومی کردستان شامل گۆروا بازی (جوراب‌بازی)، تۆپان قار (توپ‌بازی)، قه‌مچان، سولنجان و قولنجان (آفتاب مهتاب)، هێلکە شکێنێ (تخم‌مرغ شکسته)، کەره کۆپان، چووزان (دوزبازی)،[۷۰] خلورتانی، هه ملوقوانی (گوره کانی)، کلاوریزان، هیلکه مارانی، خرمایله (خواستگارى از شرف نسا)، کتک‌پرانى[۷۱] این بازی‌ها که اغلب به‌صورت گروهی انجام می‌شدند، بخشی از میراث فرهنگی غنی کردستان و کرمانشاه محسوب می‌شوند.

پوشاک

لباس سنتی مردان و زنان کردستانی از سه بخش اصلی تن‌پوش، سرپوش و پاپوش تشکیل می‌شود. هر یک از این اجزا بنا به شرایط آب‌وهوایی، نوع فعالیت‌های روزمره و مناسبت‌های خاص طراحی و استفاده می‌شوند. اگرچه تنوع چشمگیری در پوشش مناطق مختلف کردستان مشاهده می‌شود؛ اما همه این لباس‌ها در پوشش کامل بدن مشترک هستند. پوشاک مردان کرد شامل چوخه (کوا)، پانتول (رانک)، ملکی، شال (پشتون/پشتینه)، دستار (کلاغه/ دشلمه/ مندلی/ رشتی/ سروین)، فرنجی و کله‌بال و پوشاک زنان کرد شامل جافی، کلنجه، شال، کلاو و کَلکه است. [۷۲]

صنایع دستی

استان کردستان، از دیرباز، مهد صنایع دستی متنوع و باارزشی بوده است. از جمله این صنایع می‌توان به سفالگری و سرامیک‌سازی، با سابقه‌ای که در کاوش‌های باستان‌شناسی به وضوح دیده می‌شود، کاشی‌کاری، قالی‌بافی، منبت‌کاری، نازک‌کاری چوب، گیوه‌بافی، دست‌بافی، ساخت زیورآلات محلی و شالی‌بافی اشاره کرد. گلیم نیز با قدمتی که به دوره صفویه باز می‌گردد، از دیگر صنایع دستی شاخص این استان است.[۷۳]

مشاهیر

چهره‌های ماندگار کرد در عرصه‌های مختلف پزشکی شامل همایون، محمد کرمانشاهی، فخریایی، زنگنه، معصومی، سبزی، بهادری، علی سالک و قنبری؛ در ادبیات و هنر شامل معینی کرمانشاهی، بهزاد، علی اشرف نوبتی، جیحونی، شامی کرمانشاهی، رشید یاسمی  در عرصه علوم و دانشگاه شامل گویا (بنیان‌گذار دانشکده علوم دانشگاه رازی)، شمسی‌پور، همزهای، پاپزن؛ در هنرهای تجسمی و صنایع‌دستی شامل نجومی، جواری، مظفری، منوچهر ملک‌شاهی، عین‌القضایی، عطاءاله ذی‌نوری؛ و در اقتصاد و تجارت شامل محمدتقی اصفهانی، شریف معتضدی، خانواده حاج دائی که هر کدام در توسعه و پیشرفت کرمانشاه نقش بی‌بدیلی ایفا کرده‌اند.[۷۴]

لرها

جمعیت و پراکنش جغرافیایی

لرها، ۶درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل داده‌اند. اکثریت لرها عشایر کوچ‌نشین هستند و برخی دیگر در شهرها و روستاها به‌سر می‌برند. آنها در غرب و جنوب غربی ایران زندگی می‌کنند.[۷۵]

زبان و گویش

زبان این قوم لری است. زبان لری، مانند زبان فارسی، از شاخه زبان‌های ایرانی جنوب غربی به شمار می‌آید و نزدیک‌ترین زبان به فارسی محسوب می‌شود. برخلاف کردها، ترک‌ها، عرب‌ها و بلوچ‌ها، قوم لر به‌طور کامل با دولت مرکزی تجانس مذهبی، زبانی و فرهنگی دارد. از نظر سیاسی و تاریخی، این قوم به‌رغم سرکوب ایلات و عشایر و همچنین خوانین آنها در دولت مطلقه پهلوی اول که منجر به سیاست تخته‌قاپو و اسکان عشایر شد، هرگز برای دولت مرکزی خطرساز نبوده است.[۷۶]

مذهب

لرها عموما پیرو مذهب شیعه هستند و گویشی نزدیک به زبان فارسی دارند.[۷۵]

تنوع درونی قوم

این قوم به گروه‌های مختلفی تقسیم می‌شوند؛ اما مهم‌ترین تقسیم‌بندی، به دو شاخه لر بزرگ و لر کوچک است.

لر بزرگ عمدتاً در استان‌های کهگیلویه و بویراحمد، فارس، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، بخشی از اصفهان، بخشی از خوزستان و قسمتی از لرستان پراکنده‌اند. لر کوچک نیز در استان لرستان، پشت‌کوه (استان ایلام)، بخشی از جنوب کرمانشاه، استان همدان و شهرستان اندیمشک از استان خوزستان زندگی می‌کنند.

لرستان کوچک به دو منطقه پیشکوه (استان لرستان امروزی) و پشت‌کوه (استان ایلام امروزی) تقسیم می‌شود. لر بزرگ نیز به دو شاخه «بختیاری و لرهای کهگیلویه و بویراحمد» یا به‌طور کلی لرهای «سربند» و «لرستان جنوبی» یا لرهای «زیربند» تقسیم می‌شود. لر بزرگ که بخش عمده‌ای از قوم لر را تشکیل می‌دهد، زیرگروه‌های مختلفی دارد که مهم‌ترین آنها ایلاتی چون بختیاری، بویراحمد، ممسنی، طیبی، چرام و لیراوی هستند.[۷۶]

رقص لری

رقص لری، با نام‌های محلی دَس‌گِرِته، باختِه،[۷۷] چووپی، یا بازی، رقصی جمعی و زنجیروار است که با هدایت «سرچووپی» (رهبر رقص) و دستمال رنگی او، از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.[۷۸] رقص با آهنگ کُند آغاز و با آهنگ نیمه‌تند و تند به اوج می‌رسد و با شاباش تماشاچیان، کِل زدن و هلهله زنان، و همراهی تار، تُمبک، کمانچه و ساز و دُهل، اجرا می‌شود.[۷۹]

آیین عزاداری محرم

در استان‌های لرستان، ایلام و کهگیلویه و بویراحمد، مراسم عزاداری عاشورا با آداب و رسوم خاص و منحصر به فردی برگزار می‌شود. نخل‌گردانی و چهل منبر از جمله سنت‌های ویژه این مناطق است. در این مراسم، مردم نخل‌های چوبی بزرگ، که نماد تابوت امام حسین هستند را بر دوش می‌کشند و در کوچه‌ها و خیابان‌ها به حرکت در می‌آورند.[۸۰]

سازِ چَمَر

ساز چمر، نوعی مقام موسیقی بی‌کلام و حزن‌آلود است که در عزاداری حسینی[۸۱] در لرستان، کرمانشاه و ایلام نواخته می‌شود.[۸۲] ساز چمر در مراسم عزاداری، به‌ویژه صبح عاشورا، همراه با نواهای سُرنا و دُهل، غم و ماتم حسینی را به نمایش می‌گذارد.[۸۳] موسیقی چمر، به‌عنوان گونه‌ای از آیین سوگواری، در سال 1397ش ثبت ملی شد.[۸۴]

آیین چهل مِنبَر

آیین چهل منبر (یا چهل دختران)، از آیین‌های کهن تاسوعا و عاشورا است که در آن زنان، به یاد حضرت زینب، چهل منزل را با پای پیاده و بدون کفش طی می‌کنند. با پوشیدن نقاب و چادر سیاه و همراه داشتن چهل شمع و قند، در هر منزل، شمع‌ها را روشن می‌کنند و حاجات خود را از خداوند طلب می‌کنند. این آیین، که ریشه در سوگواری برای حضرت زینب دارد،[۸۵] در گذر زمان، با باورهای خرافی نیز آمیخته شده است.[۸۶]

آیین گِل‌مالی

گل‌مالی، یکی از آیین‌های کهن لرستان در سوگواری است. در این آیین، مردم لرستان، خاک تمیز و الک شده و گلاب را برای تهیه «گل عزا» در روز نهم محرم آماده می‌کنند. در سپیده‌دم روز عاشورا، با ساختن حوضچه‌های گل به‌شکل مربع و دایره، سر و بدن خود را در گل می‌مالند و در کنار آتش می‌ایستند تا گل‌ها خشک شوند. این مراسم، همراه با زمزمه‌های لری و نواختن سازهای محلی انجام می‌شود.[۸۷]

آیین خیمه‌سوزانی

در برخی شهر‌های لرستان، به‌ویژه اشترینان، در روز عاشورا، خیمه‌های سبز و سیاه برپا می‌شود و عزاداران با توزیع خرّه، پارچه سبز، تخم‌مرغ، اسپند و شمع، زیارت عاشورا می‌خوانند و پس از نماز ظهر عاشورا، به روضه‌خوانی و نوحه‌سرایی می‌پردازند. سوزاندن خیمه‌ها به یاد ظهر عاشورا، با سینه زدن عزاداران همراه است و در پایان، از سوگواران با حلیم نذری پذیرایی می‌شود. این رسم خیمه‌سوزانی بیش از صد سال قدمت دارد.[۸۸]

آیین بستن سقاخانه

در بروجرد، آیین بستن سقاخانه در منازل شخصی، قبل از محرم، رواج دارد. در این آیین، برای ادای نذر سردر خانه و اتاقی از خانه با پارچه‌های مشکی سیاه‌پوش می‌شود و منبری با چراغ‌های نفت‌سوز یا برقی در آن قرار می‌گیرد. صاحبان سقاخانه، با نصب پرچم سیاه و پخش نوحه از ضبط صوت در بیرون منزل، آن را به عزاداران اعلام می‌کنند. معمولاً زنان و کودکان در این سقاخانه‌ها حضور دارند و با نذری گلاب، چای، خرما، نقل، شربت، حلوا و شیر پذیرایی می‌شوند.[۸۹]

آیین نذری دادن

در ماه محرم، مردم لرستان، مانند سایر نقاط ایران، با روش‌های مختلفی به ادای نذر و برآورده شدن حاجت می‌پردازند. از جمله این روش‌ها می‌توان به نوشتن جملات و دلنوشته‌ها روی شیشه خودروها، توزیع شربت آبلیمو و زعفران، عزاداری پابرهنه و طبل‌زنی کودکان، طبخ و توزیع غذاهایی مانند حلیم، شله‌زرد، آش رشته، عدس‌پلو با کشمش، قورمه‌سبزی، زرشک‌‌پلو، قیمه و آبگوشت امام حسینی و برپایی تکیه‌ها و ایستگاه‌های عزا در محله‌ها با پخش نوحه و توزیع شربت، چای و خرما اشاره کرد.[۹۰]

بلوچ‌ها

نام قوم و دیگر نام‌های رایج

واژۀ بلوچ به‌معنای کوچ‌نشین است و در اصطلاح به یک گروه قومی خاص، اطلاق می‌شود.[۹۱] در متون یونانی، دوره هخامنشی و کتیبه بیستون داریوش، از قوم بلوچ با نام‌های «گدوزیا» و «گدروچ» یاد شده و در شاهنامه فردوسی نیز، نام بلوچ بارها ذکر شده است. در منابع تاریخی، از بلوچ با نام “بلوص” نیز یاد شده که ابتدا در آذربایجان و کرانه‌های دریای خزر سکونت داشتند در شرق کرمان اقامت گزیدند. پس از حمله سلجوقیان به کرمان، بلوچ‌ها تا مرزهای شرقی هند مهاجرت کردند. بسیاری از پژوهش‌ها بر ریشه ایرانی و آریایی قوم بلوچ تأکید دارند و برخی نیز نسب این قوم را به حمزه، عموی پیامبر اسلام می‌رسانند.[۹۲]

جمعیت و پراکنش جغرافیایی

بلوچ‌ها از اقوام ساکن در جنوب شرقی ایران با ریشۀ آریایی هستند. تقریبا تمام بلوچ‌ها تا سده نوزدهم میلادی در گستره سرزمینی ایران، سکونت داشتند؛ اما با دخالت قدرت‌های خارجی مانند انگلستان و روسیه، محل سکونت بلوچ‌ها بین کشورهای ایران، هند و بعدها پاکستان و افغانستان تقسیم شد. امروزه بیشتر بلوچ های ایران در استان سیستان و بلوچستان زندگی می‌کنند.[۹۳]

زبان و گویش

بلوچ‌های ایران با گویش رخشانی، سخن می‌گویند و عموما پیرو مذهب حنفی هستند و اندکی از آنها شیعه دوازده امامی‌اند.[۹۴]

غذاهای قوم بلوچ

بلوچ‌ها دارای تنوع غذایی بالایی هستند. از معروف‌ترین غذاهای بلوچی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1.  تباهگ؛ مخلوطی از برنج، گوشت خشک‌کردۀ گوسفند، پودر انار، نمک و آب لیمو که بیشتر در سحرهای ماه رمضان مصرف می‌شود.

2.  چنگال؛ از شیرینی‌های سنتی بلوچی که از خرما، خمیر نیمه‌پخت، روغن محلی حیوانی و ادویه‌جات تهیه می‌شود و عموماً در افطاری مورد استفاده قرار می‌گیرد.

3.  بتَّ‌ماش؛ این غذا از ترکیب برنج، روغن، ماش و ادویه‌جات تهیه می‌شود که بیشتر بین افراد مسن طرفدار دارد و به‌طور معمول در هنگام باران آماده می‌کنند.

4. نان تیموش؛ این نان بسیار ترد و نازک است و با ترکیب آب، آرد، نمک و کمی روغن تهیه می‌شود. در گذشته این نان روی سنگ‌های بزرگ، پهن و نازک می‌شد. امروزه این نان روی ظرف مخصوص به‌نام «تین» پخته می‌شود.

5.  پکوره؛ این غذا از آرد نخود، آرد گندم، گشنیز، ادویه‌های خوش‌بو کننده و روغن آماده می‌شود.[۹۵]

بازی‌های رایج در میان قوم بلوچ

بازی‌های محلی قوم بلوچ، با قدمتی دیرینه، جنبه‌های گوناگون فرهنگ این قوم را بازتاب می‌دهند. این بازی‌ها بر اساس شرایط محیطی، امکانات موجود، سلیقه و مهارت بازیکنان و هدف بازی، به انواع مختلفی تقسیم می‌شوند. از معروف‌ترین بازی‌های بلوچی می‌توان به این موارد اشاره کرد که معمولاً به‌صورت گروهی در جشن‌های عمومی انجام می‌شوند:

کپگ، کاتلی، پلیلگ، پشت‌مه‌پشت، هذک چیردیکا، چادرپیردیکا، مجول، تل، بوتگ‌چوند، چوک، لپار، نه‌داری، کستی، دهتک، سارگ، جوجو، چل، کلان شتیک، گول، کلاه‌چل‌چل، چل‌بازی، چوب‌بازی، کیچ‌زور، بازی کَبَدی، سرخ‌پری، زردپری، پادشاه وزیر، کشتی کج‌گردان، اشکاتیلی، لگوش، تیت، هلاری، خسوخسو، توطن‌سواری، دلکی، کپگ، شترسواری.[۹۶]

فرهنگ، هنر و سبک زندگی

پوشاک

در میان قوم بلوچ، پوشاک سنتی زنان و مردان، با ویژگی‌های متمایز، از شهرت بالایی برخوردار است:

پوشاک مردان

مردان بلوچ از اجزای زیر در پوشش خود استفاده می‌کنند:

پاک (عمامه) و مُسر (دستمال شبیه عمامه)؛

کلاه سوپی (ویژه مسجد و زمان عبادت) و چکن‌دوز (کلاه دست‌دوز اعیانی)؛

لنگ (پارچه‌ای دور گردن)؛

جامگ (پیراهن گشاد) و گنج‌پراک (زیرپیراهن)؛

پاجاکم (شلوار گشاد چین‌دار) و سرین‌بند (کمر بند پارچه‌ای/ نخ‌باف برای شلوار)؛

شال (کت مخصوص زمستان) و کُرو (جوراب پشمی برای زمستان)؛

  به‌عنوان کفش نیز از سواس و پوزا (بافته‌شده از برگ خرمای وحشی)، دوبند (ساخته‌شده از پوست گاو) و کوش (کفش چرمی) استفاده می‌کنند.[۹۷]

پوشاک زنان

زنان بلوچ از جامک و پاجامک، سریک (نوعی روسری از چادر بزرگ‌تر) و تکو (نوعی چارقد) در پوشش خوداستفاده می‌کنند. پوشاک زنان از پارچه‌های مرغوب نخی و ابریشمی و با رنگ‌های مختلف تهیه می‌شود. همچنین لباس‌های زنان بلوچ با سوزن‌دوزی، بلوچ‌دوزی، پریواردوزی و آیینه‌دوزی تزیین شده و به همین دلیل قیمت بالایی دارند.[۹۸]

صنایع‌دستی

سوزن‌دوزی زنان بلوچ، شهرتی جهانی دارد و به عنوان نماد قبیله، طایفه و هویت زن بلوچ، نسل به نسل منتقل می‌شود. از دیگر صنایع دستی مشهور بلوچ، سفال‌گری است که آن نیز محصول دست زنان بلوچ است. همچنین، حصیربافی، سکه‌بافی، زرگری و قالی‌بافی نیز از دیرباز در میان قوم بلوچ رواج داشته است.[۹۹]

موسیقی و رقص بلوچی

موسیقی بلوچی، با شباهت فراوان به موسیقی هندی، در جشن‌های عروسی و اعیاد اجرا می‌شود. این موسیقی با سازهایی چون دهل، سرنا، طبل، قیچک، تنبورگ، رباب، بانچو، نی، کوزه و دینبوک نواخته شده و با اشعار و ترانه‌های فولکلور آمیخته می‌شود. رقص بلوچی دارای تنوعی از جمله دوچاپی، سه‌چاپی، لنکی، کوپکو و لیوا است. معروف‌ترین این رقص‌ها، دوچاپی است که نمادی از همبستگی بلوچ‌ها به شمار می‌رود. رقص دوچاپی با نوای سرنا آغاز شده و افراد در یک نیم‌دایره یا دایره کامل، همراه با آهنگی خاص، حرکات موزون انجام می‌دهند. طبال با زدن به طبل بزرگ و همراهی سرنا و طبل کوچک، ریتم ویژه‌ای ایجاد می‌کنند. رقص با چرخیدن و کف‌زدن منظم شروع می‌شود و با افزایش سرعت ریتم موسیقی، سرعت چرخیدن نیز بیشتر می‌شود.[۱۰۰]

آیین‌های قوم بلوچ

آداب رمضانی

مردم بلوچ از نیمۀ ماه شعبان برای ورود به ماه رمضان آماده می‌شوند و گوسفند یا بزی را برای تهیه غذای مخصوص به نام تباهک ذبح می‌کنند. زنان، خانه‌ها و مساجد را غبارروبی می‌کنند. در افطار، روزه‌داران با غذاها و شیرینی‌های بلوچی پذیرایی می‌شوند. در هنگام سحر، افرادی بر طبل می‌زنند و اشعار مخصوصی می‌خوانند تا مردم بیدار شوند.[۱۰۱] در ایام قدر، روحانی محلی در مسجد به عبادت می‌پردازد و شب عید بیرون می‌آید و مردم وجوهات خود را به‌صورت نقدی در روز عید به او می‌پردازند.[۱۰۲]

مراسم عاشورا

بلوچ‌ها مراسم عزاداری ماه محرم را با شور و شکوهی خاص برگزار می‌کنند. شیعیان بلوچ با سینه‌زنی، زنجیرزنی، مداحی، سیاه‌پوشیدن و پختن نذری و توزیع شربت، عزاداری می‌کنند. آنها با پای برهنه و با مالیدن گل و کاه به سر و صورت، در خیابان‌ها به حرکت در می‌آیند. زنان نیز در این مراسم شرکت می‌کنند و در روز هفتم محرم، آش نذری دلگ عاشوری (یا هفت دهلی) می‌پزند و از عزاداران با شیر پذیرایی می‌کنند.[۱۰۳] بلوچ‌های اهل سنت نیز در ایام محرم مراسم عزاداری برای امام حسین برپا می‌کنند.[۱۰۴]

مراسم سوگواری

مراسم سوگواری بلوچ‌ها که به آن «پرسه» می‌گویند، با اطلاع‌رسانی به اقوام و نزدیکان آغاز می‌شود. پس از جمع شدن افراد، میت برای انجام مراسم غسل، کفن و نماز میت به عیدگاه برده می‌شود. در قبرستان، مردم برای کسب ثواب در کندن قبر مشارکت می‌کنند. پس از خاک‌سپاری، سوره یاسین و فاتحه خوانده می‌شود و برای آمرزش میت دعا می‌شود. نزدیکان، به‌ویژه فرزندان، در مورد بدهی‌های مالی متوفی پرس‌وجو می‌کنند. برای مردگان مرد دو سنگ و برای زنان، یک سنگ بر قبر گذاشته می‌شود. در روز سوم، مراسم سه‌فاتحه با حضور مردان در مسجد و زنان در منزل متوفی، با خواندن فاتحه و قرآن برگزار می‌شود.[۱۰۵]

اعیاد بلوچ‌ها

عید نوروز؛ بلوچ‌ها با نادیده گرفتن خصومت‌ها، در طبیعت و با ساز و دهل از نوروز تجلیل می‌کنند.

عید فطر؛ شب عید فطر، زنان حنابندان می‌کنند. روز عید، مردان لباس نو می‌پوشند و به عیدگاه می‌روند. بعد از نماز عید فطر و پرداخت فطریه، با مراسم «هک‌پهلی» (طلب حلالیت) و سه‌بار در آغوش گرفتن، طلب حلالیت می‌کنند و به دیدار اقوام می‌روند و زنان پذیرایی می‌کنند.

عید قربان؛ شب عید، زنان پاهای فرزندان را با حنا تزیین می‌کنند. روز عید، مردان لباس نو می‌پوشند و به عیدگاه می‌روند و بعد از نماز طلب حلالیت می‌کنند. پس از ادای نماز عید، مردم از یکدیگر طلب حلالیت می‌کنند و اکثر خانواده‌ها حیوانی را قربانی می‌کنند. در این عید، خانواده‌های کم‌درآمد نیز با مشارکت، حیوانی را قربانی می‌کنند. دید و بازدیدها تا سه روز ادامه دارد.[۱۰۶]

ترکمن‌ها

جمعیت و پراکنش جغرافیایی

ترکمن‌ها در منطقه ترکمن‌صحرا در شمال شرق ایران سکونت دارند. این منطقه شامل شهرهایی مانند گنبدکاووس، بندرترکمن، آق‌قلا، مراوه‌تپه و داشلی‌برون می‌شود.[۱۰۷]

تاریخچه

قوم ترکمن نسلی از اُغُوزها هستند که در جنوب شرقی دریای خزر و ترکمن صحرا واقع در شمال شرق ایران زندگی می‌کنند. زبان آنها، انشعاب خاصی از ترکی اُغُزی است. ترکمن‌ها، پیرو مذهب حنفی هستند. در میان اقوام ترکمن، جشنی به نام آق قویون یا گوسفند سفید وجود دارد. این مراسم در سن شصت‌وسه سالگی مردان، به‌پاس بزرگ‌داشت حضرت محمد برگزار می‌شود. ترکمن‌ها در تربیت و پرورش اسب، مهارت دارند.[۱۰۸]

زبان و گویش

زبان ترکمنی شاخه‌ای از گروه زبان‌های ترکی اُغُزی محسوب می‌شود که به دو گویش اصلی گویش قبایل بزرگ و گویش قبایل کوچک تکلم می‌شود. در دوره معاصر، زبان معیار و ادبی ترکمن‌ها تلفیقی از این دو گویش سنتی شکل گرفته است.[۱۰۹]

دین و مذهب

ترکمن‌های ایران با جمعیتی نزدیک به دو میلیون نفر،[۱۱۰] عمدتاً پیرو مذهب حنفی از اسلام هستند و بسیاری نیز به طریقت نقشبندیه گرایش دارند.[۱۱۱] پیش از پذیرش اسلام و دوره کوتاه مسیحیت، آیین شمنی در میان این قوم رواج داشته است.[۱۱۲]

تنوع درون قومی

قوم ترکمن از چند ایل بزرگ به نام‌های آتا، آل‌علی (علی ایلی، آلیلی)، اِرساری (ایرساری، ارزاری، ارسالی)، تَکَه، چاودور (چُودُور)، ساریق (ساریک، سالور)، سقر (ساقار، قره)، یمیرلی (ایمیرلی، یمره‌لی)، یموت و کوکلان (گوکلان) تشکیل شده است که هرکدام شامل ده‌ها تیره و طایفة کوچک و بزرگ هستند. بعضی از ایلات ترکمن در قرون گذشته به‌واسطۀ رشد یکجانشینی و زراعت به دو گروه بزرگ چَمُور یا چومِر (که شامل زارع و دامدار و صیاد و بازرگان بوده‌اند) و چاروا یا کوچگر (که شامل دامدار و شترچران‌ بوده‌اند)، تقسیم شده‌اند.[۱۱۳]

بازی‌های محلی

بازی‌های محلی قوم ترکمن عبارت است از:

آراکسیر، آِی ترک گون ترک، چیلیک، ساقچی (اشک)، سویت قازان، قره‌گوردم (گیزگن پچک)، قویون توتموش، کبه‌بام، یوزئک (انگشتر)، قاتیق با شیر، هگال، بش داش، آط‌آط، دوزوم، کوشت، سارجه قاوون، یارالیه، لنگه، مازالاق، قوشاق آتدیر و ساقچی.[۱۱۴]

آیین‌ها

رسم آب و نمک

برای ترکمن‌ها، نان و سفره مقدس هستند و نماد برکت محسوب می‌شوند. آنها حتی در مهمانی‌های رسمی هم به سفره احترام می‌گذارند و گذاشتن پا روی آن را توهین می‌دانند. رسمی به نام «نان و نمک» که هنگام ورود مهمان، نان و نمک به او تعارف می‌کنند. مهمان با خوردن تکه‌ای نان، به‌نوعی پیمان دوستی و وفاداری می‌بندد. این رسم قدیمی به‌ویژه برای مهمانان خارجی اجرا می‌شود و نشانه‌ای از مهمان‌نوازی و تعهد به میهن است.[۱۱۵]

آیین ذکر

آیین ذکر، یکی از کهن‌ترین سنت‌های ترکمن‌ها است که امروزه به‌صورت محدود در برخی روستاهای ترکمن‌نشین برگزار می‌شود. این آیین که ریشه در شمنیسم دارد، جنبه‌هایی از روان‌درمانی را شامل می‌شود. در گذشته، شمن‌ها به‌عنوان روحانیون ترکمن، با اجرای مراسمی خاص از نیاکان طلب یاری می‌کردند تا بیماران را شفا دهند و ارواح خبیث را دور کنند. پس از اسلام، این آیین به «پرخوانی» و «ذکر» تغییر شکل داد؛ اما به‌تدریج به‌دلیل مغایرت با تعالیم اسلامی، رواج آن کاهش یافت.[۱۱۶]

موسیقی و رقص محلی

موسیقی سنتی ترکمنی آیینه تمام‌نمای فرهنگ، تاریخ و باورهای این قوم است که احساسات، آرزوها و سنت‌های آنها را بیان می‌کند. این موسیقی غنی در چهار دستگاه اصلی تشنید، نوایی، قیرقلار و مخمّس اجرا می‌شود. سبک‌های موسیقی ترکمنی به چهار گروه اصلی سبک سالیر-ساریق، سبک یموت-گوگلان، سبک دامانا و سبک آخال تکه تقسیم و در سه قالب مختلف سازی، آوازی و تلفیقی (سازی-آوازی) اجرا می‌شود.[۱۱۷] رقص آیینی ترکمن‌ها به‌ویژه «ذکر خنجر»، نمایشی پرشور از فرهنگ کهن این قوم است. با لباس‌های سرخ سنتی و چکمه‌های چرمی اجرا می‌شود و ریشه در آیین‌های شمنی دارد. حرکات چرخشی نمادین، آواهای خاص و استفاده از خنجر، ویژگی‌های بارز این رقص است که هم هنر را به نمایش می‌گذارد و هم باورهای ملی و مذهبی ترکمن‌ها را زنده نگه می‌دارد.[۱۱۸]

صنایع‌دستی

صنایع‌دستی ترکمن شامل قالی و قالیچه ترکمنی، لباس محلی ترکمن، زیورآلات سنتی، نمدمالی، سوزن‌دوزی، صنایع چوبی، ابریشم‌بافی و پلاس ترکمنی (اوی دیمه) است.[۱۱۹]

پوشاک

پوشاک زنان

لباس سنتی زنان ترکمن، نماد اصالت و هویت این قوم است. زنان و دختران ترکمن با پیراهن‌های بلند رنگارنگ، چهارقدهای زیبا و روسری‌های سنتی در همه جا حاضر می‌شوند و این پوشش مختص همه اقشار است. حتی زنان غیرترکمنی که به این قوم می‌پیوندند، کاملاً این سبک پوشش را می‌پذیرند.[۱۲۰] اصلی‌ترین بخش لباس سنتی زنان ترکمن «قیرمیز کؤینک»، پیراهن ابریشمی قرمز با سوزن‌دوزی‌های ظریف است که با نیم‌تنه بلند «چابیت» تکمیل می‌شود. زنان از شلوار گشاد «بالاق» با دمپای سوزن‌دوزی شده استفاده می‌کنند. سرپوش‌ها بسته به وضعیت تأهل متفاوت است؛ دختران، «بوریک» (عرقچین تزیین‌شده) و زنان متأهل کلاه مخروطی «توپبی» با روسری ابریشمی «یاشماق» بر سر می‌گذارند. پاپوش‌ها شامل کفش‌های چرمی محلی با پاشنه بلند است.[۱۲۱]

پوشاک مردان

برای مردان بالاپوش اصلی شامل «چأكمن» می‌شود که در دو نوع ظریف (اینچه چأكمن) و زبر (یوغین چأكمن) تولید می‌شود. برای فصل سرما از «اوچمك» یا «سیلكمه» استفاده می‌کنند. پایین‌تنه شامل «كوینك» یا پیراهن ساده بدون یقه با آستین‌های بلند و «جولبار» یا شلوار گشاد با تزیین منگوله می‌شود. برای سر، از کلاه‌های پوستی «تلپك» و عرقچین‌های سوزن‌دوزی‌شده «بوریك» یا «تاخیا» استفاده می‌شود. پاپوش‌ها شامل چکمه‌های بلند چرمی یا «ادیك»، کفش‌های چرمی مخصوص چوپانان «چاریق»، نوارهای پارچه‌ای «دولاق» و به‌جای جوراب و صندل‌های تابستانی «چپك» یا «یلكن» استفاده می‌شود.[۱۲۲]

غذاهای محلی

غذاهای و خوراک‌های سنتی ترکمن شامل چکدرمه، ماش‌پلو، باسترمه پلو، خورش ساک، بولامه، اكمك و بورك گوشت است.[۱۲۳]

عرب‌ها

در جنوب و جنوب غربی ایران و در بخش هایی از استان خوزستان ساکن‌اند و حدود دو درصد از کل جمعیت ایران را تشکیل داده‌اند. گویش عرب خوزستانی از لهجه‌های عربی بین‌النهرین است. عرب‌های خوزستان، عمدتا شیعه دوازده امامی‌اند و همانند دیگر اقوام ایرانی، آداب و رسوم ويژه خود را دارند. یکی از سنن کهن و رایج در میان عرب‌های خوزستان مراسم گرگیان است که هر ساله در پانزدهم ماه رمضان در اهواز برگزار می‌شود.[۱۲۴]

تداوم اقوام ایرانی در کشورهای دیگر

آن دسته از اقوام ایرانی که در نقاط حاشیه‌ای و مرزهای ایران ساکن هستند، عموماً خود را بخشی جدایی‌ناپذیر از ملت و دولت ایران می‌دانند. حتی آن دسته از واحدهای پیرامونی که امروزه قسمتی از آنها بر اثر تجزیه سرزمین ایران در خارج از مرزها قرار دارند، در نتیجه میل طبیعی و خودجوش خود از ایران جدا نشده‌اند؛ بلکه سیاست‌های بین‌المللی و رقابت‌های سیاسی قدرت‌های منطقه‌ای در همکاری با قدرت‌های جهانی سبب جدایی این مناطق از پیکره ایران شده‌اند.[۱۲۵] همچنین، ترکمن‌های شمال شرقی ایران با کشور ترکمنستان در آسیای مرکزی، که دارای دولت مستقل است، پیوند جغرافیایی و اشتراکات قومی دارند. ناحیه آذری‌نشین شمال غربی ایران نیز با جمهوری آذربایجان، ارتباط جغرافیایی دارد.[۱۲۶] بیشتر بلوچ‌ها در ولایت‌های نیمروز، هلمند، قندهار و فراه افغانستان و ایالت بلوچستان پاکستان و گروه‌هایی از این قوم در شهرهای کراچی و پنجاب پاکستان،[۱۲۷] ولایت‌های سرپل،[۱۲۸] هرات و دایکندی افغانستان،[۱۲۹] کشورهای امارات متحده عربی، عربستان سعودی، عمان، ترکمنستان و نیز کشورهای آفریقای شرقی زندگی می‌کنند.[۱۳۰] تداوم کردهای ایران به کشورهای عراق، ترکیه و سوریه می‌رسد؛ بخش عمده‌ای از شمال و شمال شرق عراق، مناطق کردنشین است. شهرهای اربیل، سلیمانیه و دهوک، و بخش‌هایی از استان‌های نینوا، دیاله، کرکوک و صلاح‌الدین، از جمله مناطقی هستند که مردم کردزبان در آنها ساکن‌اند. همچنین، جمعیت قابل توجهی از کردها در بغداد و موصل نیز حضور دارند.اکثریت کردهای ترکیه در شرق این کشور ساکن هستند، اما جمعیت قابل توجهی از آنها در سراسر فلات آناتولی، تا کرانه‌های دریای مدیترانه، به‌ویژه در استان‌های مرکزی مانند قونیه، نیز پراکنده‌اند. در ترکیه، کردها عمدتاً پیرو مذهب سنی و در حد اقلیت، پیرو مذهب علوی هستند. کردهای سوریه عمدتاً در جنوب مرز با ترکیه و در امتداد خط اتوبان مرزی ساکن هستند و با کردهای ترکیه در ارتباطند.  بخش‌هایی از جمعیت کرد این کشور نیز در شهرهایی مانند دمشق، حماة و حلب پراکنده‌اند.[۱۳۱]

اشتراکات، پیوندها و عوامل وحدت‌بخش میان اقوام ایرانی

سرنوشت تاریخی مشترک

در دوران جنگ تحمیلی، ایرانیان، صرف نظر از تعلقات قومی، همگی برای دفاع از کشور و انسجام ملی پای کار آمدند و هویت ایرانی را تقویت کردند. این دوره، با تهدید خارجی، شاهد بروز و تقویت هویت ملی ایران و مشارکت همه اقوام بود.[۱۳۲] همچنین تحریکات قومی در جنوب، غرب، شمال و شرق کشور، در سال‌های گذشته با هدف تجزیه کشور صورت گرفت؛ اما در لحظات حساس تاریخی، اتحاد اقوام حول محوریت کشور و نظام اسلامی، توطئه دشمنان را ناکام گذاشت. دفاع جانانۀ اقوام عرب در جنوب، ترک‌ها و کردها در غرب که در خط مقدم مقابله با عملیات نظامی دشمن قرار داشتند و همچنین سایر اقوام در شمال، شرق و دیگر نقاط کشور، گواه این ادعا است.[۱۳۳] در مطالعه‌ای در خصوص تمایل به شرکت در جنگ، 81درصد اقوام حاضر بودند در جنگ احتمالی علیه کشور شرکت کنند که این امر میزان بالای تعلق به ایران را نشان می‌دهد.[۱۳۴]

هویت ملی ایرانی

وحدت و انسجام ملی، از طریق پیوندهای مشترک و عمومی ایجاد می‌شود که منجر به نوعی همبستگی ملی بین اقوام مختلف می‌شود. این پیوندها هویتی متفاوت از هویت‌های قومی را پدید می‌آورند و در نهایت، این هویت ملی است که مبنای همبستگی در سطح کلان جامعه قرار می‌گیرد. اتحاد ملی، به‌معنای یکدست‌سازی کامل افراد جامعه نیست؛ بلکه به این معنا است که با وجود تفاوت‌های قومی، نژادی، مذهبی و جغرافیایی، همه افراد حول محور مشترکات انسانی و الهی و با توجه به منافع ملی و مصالح کشور، گام بردارند و در مواقع بحران، متحد باشند. شکاف‌های قومی و اختلافات سیاسی، به عنوان تهدید جدی برای وحدت ملی، قدرت و امنیت کشور تلقی می‌شوند. این اختلافات، به‌ویژه تحریکات قومی باعث تضعیف قدرت ملی می‌شوند. اگر دولت، به‌عنوان رکن اساسی امنیت ملی، از حمایت مردم بی‌بهره باشد و یا به منافع قدرت‌های خارجی وابسته باشد، امنیت ملی به خطر می‌افتد.

هویت ملی ایران بر مبنای عناصری چون زبان، دین، تاریخ، فرهنگ و سرزمین مشترک تعریف می‌شود که در طول زمان، پیوندی میان ایرانیان ایجاد کرده‌اند.

زبان، ادبیات و شعر فارسی؛ ادبیات مشترک چند هزار ساله ایرانیان، از جمله عوامل مهم هویت‌ساز است. شاهنامه فردوسی و علاقه ایرانیان به آن، نمونه‌ای روشن از این پیوند است. زبان فارسی، حامل فرهنگی والا بوده و عامل ارتباط میان ایرانیان محسوب می‌شود.

دین؛ دین، چه پیش از اسلام و چه پس از آن، عنصری هویت‌بخش بوده اسست و دین اسلام، مهم‌ترین عامل وحدت‌بخش در ایران محسوب می‌شود.

عوامل جغرافیایی و سرزمین مشترک؛  ارتباط و وابستگی میان ایرانیان به سرزمین مشترک‌شان، از دیگر عناصر هویت‌ساز است.[۱۳۵]

پانویس

  1. «ضرورت شناخت اقوام توسط هر ایرانی»، وب‌سایت خبرآنلاین.
  2. انوری، فرهنگ بزرگ سخن، 1382ش، ج6، ص482.
  3. Ethnic
  4. Ethinikos
  5. دشتی، « مفهوم شناسی قومیت و اقلیت قومی به عنوان عنصری از جامعه سیاسی (به همراه شاخص های علمی برای تشخیص میزان و شدت قومیت) »، 1390ش، ص143.
  6. آشوری، دانشنامۀ سیاسی، 1386ش، ص310.
  7. معینی یوسفی، «هویت ملی و هویت قومی»، وب‌سایت مجلۀ ویستا.
  8. حاجیانی، «نسبت هویت ملی با هویت قومی در میان اقوام ایرانی»، 1387ش، ص147.
  9. غلام‌رضایی، «قومیت‌گرایی و شکل‌گیری تهدید ناسیونالیسم قومی در ایران »، 1400ش، ص46-47.
  10. «اقوام ایران»، وب‌سایت ریزن‌ایران.
  11. نیکویی، «مهاجرت اقوام آریایی به فلات ایران و تشکیل حکومت در این فلات»، وب‌سایت ویرگول.
  12. «اقوام ایران»، وب‌سایت ریزن‌ایران.
  13. نیکویی، «مهاجرت اقوام آریایی به فلات ایران و تشکیل حکومت در این فلات»، وب‌سایت ویرگول.
  14. عباس‌زادۀ مرزبالی، «تحولات هویت ملی ایران در دوره اسلامی (از ورود اسلام به ایران تا عصر صفوی)»، 1400ش، ص27.
  15. زمانی محجوب، «بررسی ورود اسلام به ایران»، 1388.
  16. مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام، 1390ش، ص87-91 و 93 و 95.
  17. مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام، 1390ش، ص47-48.
  18. منتظرالقائم و جعفری، «مروری بر اهمیت و نقش دولت صفویه در تاریخ تشیع»، وب‌سایت سوره مگ.
  19. احمدی‌مقدم و دیگران، «نقش مدارس شیعی عصر صفویه در توسعه فرهنگ و تمدن اسلامی (با تأکید بر دو مدرسه خان شیراز و مدرسه چهار باغ اصفهان)»، 1400ش، ص10.
  20. منتظرالقائم و جعفری، «مروری بر اهمیت و نقش دولت صفویه در تاریخ تشیع»، وب‌سایت سوره مگ.
  21. بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، 1377ش، ص95.
  22. منتظرالقائم و جعفری، «مروری بر اهمیت و نقش دولت صفویه در تاریخ تشیع»، وب‌سایت سوره مگ.
  23. سلیمی‌نمین، «متلاشی کردن اقوام فراتر از درک رضاخان بود!»، وب‌سایت جوان‌آنلاین.
  24. قاسم‌پور، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  25. قاسم‌پور، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  26. قاسم‌پور، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  27. قاسم‌پور، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  28. قاسم‌پور، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی.
  29. بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، 1377ش، ص85 و 108-109
  30. زریری، «تجددگرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی»، 1384ش.
  31. مطهری، خدمات متقابل ایران و اسلام، 1390ش، ص47.
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ «اصیل‌ترین قوم‌های ایران»، در سایت سفر به‌کام، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  33. «آذربایجان غربی دارای متنوع‌ترین گویش‌های زبانی در ایران اسلامی است»، خبرگزاری ایرنا.
  34. «لهجه‌های ایرانی شیرین | تفاوت لهجه و گویش»، وب‌سایت محمدجواد رجایی.
  35. «گویش چه تفاوتی با لهجه در زبان فارسی دارد؟!»، وب‌سایت میگنا.
  36. «هشت لهجۀ زبان ترکی در ایران»، وب‌سایت پارسینه.
  37. «زبان‌های کُردی و گویش‌های آن | نقشه پراکندگی در ایران»، وب‌سایت طرفداری.
  38. شیرخانی و دیگران، «تحلیل ساختار اجتماعی آیین‌های بلوچ در مثل‌های بلوچی سرحدی برپایۀ روی‌کرد مردم‌مدارانۀ بوراوی»، 1400ش، ص159.
  39. «زبان‌ها و گویش‌های متفاوت در پهناورترین استان کشور»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  40. «زبان‌ لُری و گویش‌های آن | نقشه پراکندگی در ایران»، وب‌سایت طرفداری.
  41. «گویش چه تفاوتی با لهجه در زبان فارسی دارد؟!»، وب‌سایت میگنا.
  42. بهرامی، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، 1377ش، ص88-89.
  43. «اقوام ایران»، در سایت ریزن‌ایران، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  44. احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص27
  45. احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص24
  46. ۴۶٫۰ ۴۶٫۱ احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص22-23
  47. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  48. احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص22-23
  49. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  50. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  51. غلام‌رضایی، «قومیت‌گرایی و شکل‌گیری تهدید ناسیونالیسم قومی در ایران»، 1400ش، ص36.
  52. احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص25.
  53. «جزییاتی جالب از جمعیت فعلی ایران»، خبرگزاری برنا.
  54. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  55. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  56. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  57. مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  58. سیسیل جی، کردها، ترک‌ها، عرب‌ها، 1367ش، ص76.
  59. احمدی، «از مرز تا مرز»، 1399ش، ص25.
  60. «عروسی پیرشالیار مراسمی به قدمت هزار سال»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  61. حسین‌پور، «مطالعه پیوند فرهنگ ایرانی با فرهنگ عاشورا: نگاهی به عزاداری‌های اقوام مختلف در ایران»، 1403ش، ص7.
  62. «نگاهی به مراسم‌ها و جشن‌ها و آیین‌های کردستان»، خبرگزاری میزان.
  63. «آداب‌ورسوم مردم کردستان»، وب‌سایت بیتوته.
  64. «نگاهی به مراسم‌ها و جشن‌ها و آیین‌های کردستان»، خبرگزاری میزان.
  65. «نگاهی به مراسم‌ها و جشن‌ها و آیین‌های کردستان»، خبرگزاری میزان.
  66. «نگاهی به وضعیت موسیقی کردی (قسمت اول)»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  67. «مراسم محلی هه‌لپركی استان کردستان»، وب‌سایت بیتوته.
  68. «معرفی شهر کرمانشاه»، وب‌سایت کارناوال.
  69. «غذاهای محلی کردستان»، وب‌سایت کارناوال.
  70. «بازی‌های بومی محلی کردستان؛ فرهنگی در حال فراموشی»، خبرگزاری دانشجویان ایران.
  71. «آشنایی با بازی محلی و سنتی استان کرمانشاه»، وب‌سایت بیتوته.
  72. «آداب‌ورسوم مردم کردستان»، وب‌سایت بیتوته.
  73. «معرفی صنایع‌دستی کردستان»، وب‌سایت بیتوته.
  74. «مفاخر بزرگ كرمانشاه/ هويت‌هايي كه نبايد فراموش شوند»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
  75. ۷۵٫۰ ۷۵٫۱ جعفری، «اقوام ایرانی»، در وب‌سایت بازده، تاریخ بازدید: 24 خرداد 1401ش.
  76. ۷۶٫۰ ۷۶٫۱ مطلبی، «جغرافیای سیاسی اقوام ایرانی»، 1387ش.
  77. آنی‌زاده، «ختنه و ختنه‌سوران»، ج2، ص66.
  78. «نقش دستمال در رقص‌های محلی ایرانیان»، وب‌سایت خبرآنلاین.
  79. «رقص‌های لری و ویژگی‌های آن»، مجلۀ ویستا.
  80. حسین‌پور، «مطالعه پیوند فرهنگ ایرانی با فرهنگ عاشورا: نگاهی به عزاداری‌های اقوام مختلف در ایران»، 1403ش، ص7.
  81. «آداب خاص عزاداری مردم لرستان»، خبرگزاری شبستان.
  82. «مویه‌ای باستانی با عمری هزاران ساله+اجراهایی از مقام «چمر» یا «چمری»»، خبرگزاری ایلنا.
  83. «عاشورا و حزن‌انگیزترین سوگواری با «سرنای چمری» لرستان»، خبرگزاری فارس.
  84. «مویه‌ای باستانی با عمری هزاران ساله+اجراهایی از مقام «چمر» یا «چمری»»، خبرگزاری ایلنا.
  85. «آداب خاص عزاداری مردم لرستان»، خبرگزاری شبستان.
  86. «آشنایی با آیین چهل‌منبر در لرستان»، وب‌سایت همشهری.
  87. «آداب خاص عزاداری مردم لرستان»، خبرگزاری شبستان.
  88. «عاشواریی متفاوت در اشترینان بروجرد»، وب‌سایت شبکه اطلاع‌رسانی راه دانا.
  89. شاهد‌پور، «سقاخانه‌های بروجرد سنتی‌ترین نماد از قدمت عزاداری محرم در ایران است»، خبرگزاری تسنیم.
  90. «نذری‌های سرور و سالار شهیدان در لرستان و سفره‌هایی سرشار از برکت»، خبرگزاری برنا.
  91. «بلوچ و بلوچستان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام.
  92. «در مورد بلوچ در ویکی‌تابناک بیشتر بخوانید»، وب‌سایت تابناک.
  93. «اقوام ایران»، در وب‌سایت ریزن‌ایران، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  94. «اقوام ایران»، در وب‌سایت ریزن‌ایران، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  95. «غذاهای بلوچی طعمی به حلاوت طبیعت / غذاهای سنتی زینت‌بخش سفره‌های سحری»، وب‌سایت عصر هامون.
  96. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  97. «نگاهی به‌فرهنگ بلوچ»، وب‌سایت مجلۀ ویستا.
  98. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  99. آذرنیوش، «آداب و رسوم، تاریخچه و طوایف بلوچ»، وب‌سایت کجارو.
  100. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  101. آذرنیوش، «آداب و رسوم، تاریخچه و طوایف بلوچ»، وب‌سایت کجارو.
  102. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  103. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  104. «ارادت اهل سنت سیستان و بلوچستان به امام حسین (ع) پایانی ندارد»، خبرگزاری مهر.
  105. قنبرپور، «مروری بر مراسم پرسه در بلوچستان»، وب‌سایت مجلۀ ویستا.
  106. «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران.
  107. گوگلان، «آداب‌ورسوم مذهبی ترکمن‌ها»، 1392ش، ص99.
  108. «اصیل‌ترین قوم‌های ایران»، در سایت سفر به‌کام، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  109. «قوم ترکمن»، ویکی‌فقه.
  110. حسنی، «روند و فرایند تحولات تاریخی ساختار فرهنگی-اجتماعی اقوام ایرانی با تأکید بر قوم ترکمن»، 1388ش، ص141.
  111. «قوم ترکمن»، ویکی‌فقه.
  112. بلوکباشی، «ترکمن، قوم»، وب‌سایت مرکز دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی.
  113. . «قوم ترکمن»، ویکی‌فقه.
  114. «قوم ترکمن، بازی‌ها»، وب‌سایت اقوام ایرانی.
  115. «آشنایی با فرهنگ و آداب‌ورسوم قوم ترکمن»، وب‌سایت آسمان پایتخت.
  116. «آشنایی با فرهنگ و آداب‌ورسوم قوم ترکمن»، وب‌سایت آسمان پایتخت.
  117. «درآمدی بر مردم‌شناسی موسیقی تركمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان.
  118. «آیین‌ها و اسطوره‌های اقوام ایرانی در رقص‌های محلی»، وب‌سایت همشهری‌آنلاین.
  119. «معرفی صنایع‌دستی ترکمن»، وب‌سایت بیتوته.
  120. «مانایی فرهنگ بومی و حفظ سنت‌های زیبای کهن در قوم ترکمن»، خبرگزاری دانشجویان ایران.
  121. «لباس زنان ترکمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان.
  122. «لباس‌های مردان ترکمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان.
  123. «آشنایی با غذاهای سنتی ترکمن»، وب‌سایت بیتوته.
  124. جعفری، «اقوام ایرانی»، در سایت بازده، تاریخ بازدید: 24 خرداد 1401ش.
  125. عادلی و دیگران، «تحوالت قومی در مرزهای ایران قبل و بعد از جنگ تحمیلی: ابعاد و راهکارها»، 1397ش، ص33.
  126. زارعی، «نقش هویت قومی در همبستگی ملی پس از انقلاب اسلامی؛ رویکردی چندفرهنگی»، 1398ش، ص50.
  127. بلوک‌باشی، «بلوچ»، دائرۀ المعارف بزرگ اسلامی در وب‌سایت کتاب‌خانۀ مدرسۀ فقاهت، 1399ش، ج12، ص139.
  128. پوپل، «نژاد و ملیت‌های افغانستان قسمت دوازدهم طایفۀ بلوچ»، وبلاگ نژاد و ملیت‌های افغانستان.
  129. «هشدار محقق از خطر نابودی شیعیان دایکندی توسط طالبان»، خبرگزاری اهل‌بیت.
  130. شهرنازدار، «مطالعات انسان‌شناختی بلوچستان»، وب‌سایت انسان‌شناسی و فرهنگ.
  131. افشار سیستانی، تاریخ تمدن اقوام آریایی، 1387ش؛ سعیدیان، سرزمین و مردم ایران، 1377ش.
  132. عادلی و دیگران، «تحوالت قومی در مرزهای ایران قبل و بعد از جنگ تحمیلی: ابعاد و راهکارها»، 1397ش، ص49.
  133. آرمند و پی‌سوره، «بررسی تعامل و همبستگی اقوام ایرانی در گفتمان اتحاد ملی »، 1395ش، ص5.
  134. بهشتی و حقمرادی، «احساس تعلق به ایران در میان اقوام ایرانی»، 1396ش، ص37.
  135. آرمند و پی‌سوره، «بررسی تعامل و همبستگی اقوام ایرانی در گفتمان اتحاد ملی »، 1395ش، ص1-2 و 4-5

منابع

  • احمدی، کامیل، «از مرز تا مرز»، لندن، مهری، 1399ش.
  • «آداب خاص عزاداری مردم لرستان»، خبرگزاری شبستان، تاریخ درج مطلب: 19 شهریور 1397ش.
  • «آداب‌ورسوم مردم کردستان»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • آرمند، فاطمه و پی‌سوره، فرشاد، «بررسی تعامل و همبستگی اقوام ایرانی در گفتمان اتحاد ملی»، ماهنامۀ پژوهش ملل، شمارۀ 4، فروردین 1395ش.
  • «آذربایجان غربی دارای متنوع‌ترین گویش‌های زبانی در ایران اسلامی است»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 6 دی 1386ش.
  • آذرنیوش، زهرا، «آداب و رسوم، تاریخچه و طوایف بلوچ»، وب‌سایت کجارو، تاریخ درج مطلب: 1 دی 1400ش.
  • «آشنایی با آیین چهل‌منبر در لرستان»، وب‌سایت همشهری، تاریخ درج مطلب: 1 شهریور 1399ش.
  • «آشنایی با بازی محلی و سنتی استان کرمانشاه»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «آشنایی با غذاهای سنتی ترکمن»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «آشنایی با فرهنگ و آداب‌ورسوم قوم ترکمن»، وب‌سایت آسمان پایتخت، تاریخ درج مطلب: 3 دی 1402ش.
  • آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
  • آنی‌زاده، علی، «ختنه و ختنه‌سوران»، دانشنامۀ فرهنگ مردم ایران، قم، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 28 دی 1398ش.
  • «آیین‌ها و اسطوره‌های اقوام ایرانی در رقص‌های محلی»، وب‌سایت همشهری‌آنلاین، تاریخ درج مطلب: 24 بهمن 1391ش.
  • «ارادت اهل‌سنت سیستان و بلوچستان به امام حسین (ع) پایانی ندارد»، خبرگزاری مهر، تاریخ درج مطلب: 9 مهر 1399ش.
  • «اصیل‌ترین قوم‌های ایران»، در وب‌سایت سفر به‌کام، تاریخ درج مطلب: 11 شهریور 1399ش.
  • افشار سیستانی، ایرج، تاریخ تمدن اقوام آریایی، تهران، نگارستان، 1387ش.
  • «اقوام ایران»، در وب‌سایت ریزن‌ایران، تاریخ بازدید: 22 خرداد 1401ش.
  • انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
  • «بازی‌های بومی محلی کردستان؛ فرهنگی در حال فراموشی»، خبرگزاری دانشجویان ایران، تاریخ درج مطلب: 29 بهمن 1403ش.
  • «بلوچ و بلوچستان»، وب‌سایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • بلوک‌باشی، علی، «دائرۀ‌المعارف بزرگ اسلامی»، وب‌سایت کتابخانۀ مدرسۀ فقاهت، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • بهرامی، روح‌الله، «سیاست قومی پهلوی اول در قبال قوم لر»، فصلنامۀ مطالعات راهبردی، دورۀ 1، شمارۀ 1، 1377ش.
  • بهشتی، صمد و حقمرادی، محمد، «احساس تعلق به ایران در میان اقوام ایرانی»، جامعه‌شناسی کاربردی، دورۀ 12، شمارۀ سوم، مهر 1396ش.
  • پوپل، کریم، «نژاد و ملیت‌های افغانستان قسمت دوازدهم طایفۀ بلوچ»، وبلاگ نژاد و ملیت‌های افغانستان، تاریخ درج مطلب: 27 ژانویۀ 2016م.
  • «جزییاتی جالب از جمعیت فعلی ایران»، خبرگزاری برنا، تاریخ درج مطلب: 4 آذر 1402ش.
  • جعفری، پریسا، «اقوام ایرانی»، در وب‌سایت بازده، تاریخ بازدید: 24 خرداد 1401ش.
  • حاجیانی، ابراهیم، «نسبت هویت ملی با هویت قومی در میان اقوام ایرانی»، مجلۀ جامعه‌شناسی ایران، شمارۀ 3، مهر 1387ش.
  • حسنی، غلامرضا، «روند و فرایند تحولات تاریخی ساختار فرهنگی-اجتماعی اقوام ایرانی با تأکید بر قوم ترکمن»، نشریۀ پژوهش‌نامه علوم اجتماعی، شمارۀ 1، 1388ش.
  • حسین‌پور، توحید، «مطالعۀ پیوند فرهنگ ایرانی با فرهنگ عاشورا: نگاهی به عزاداری‌های اقوام مختلف در ایران»، چهارمین کنفرانس بین‌المللی مطالعات مدیریت، فرهنگ و هنر، تیر 1403ش.
  • «درآمدی بر مردم‌شناسی موسیقی تركمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «در مورد بلوچ در ویکی‌تابناک بیشتر بخوانید»، وب‌سایت تابناک، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • دشتی، تقی، «مفهوم‌شناسی قومیت و اقلیت قومی به‌عنوان عنصری از جامعه سیاسی (به همراه شاخص‌های علمی برای تشخیص میزان و شدت قومیت)»، فصلنامۀ تحقیقات سیاسی و بین‌المللی، شمارۀ 9، زمستان 1390ش.
  • «رقص‌های لری و ویژگی‌های آن»، مجلۀ ویستا، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • زارعی، غفار، «نقش هویت قومی در همبستگی ملی پس از انقلاب اسلامی؛ رویکردی چندفرهنگی»، فصلنامۀ رهیافت انقلاب اسلامی، شمارۀ 47، تابستان 1398ش.
  • «زبان‌ لُری و گویش‌های آن | نقشه پراکندگی در ایران»، وب‌سایت طرفداری، تاریخ درج مطلب: 19 شهریور 1402ش.
  • «زبان‌ها و گویش‌های متفاوت در پهناورترین استان کشور»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 8 مهر 1399ش.
  • «زبان‌های کُردی و گویش‌های آن | نقشه پراکندگی در ایران»، وب‌سایت طرفداری، تاریخ درج مطلب: 17 تیر 1402ش.
  • زریری، رضا، «تجددگرایی و هویت ایرانی در عصر پهلوی»، زمانه، شمارۀ 40، 1384ش.
  • زمانی محجوب، حبیب، «بررسی ورود اسلام به ایران»،تاریخ در آیینۀ پژوهش، شمارۀ 22، 1388ش.
  • سعیدیان، عبدالحسین، سرزمین و مردم ایران، تهران، علم و زندگی، 1377ش.
  • سلیمی‌نمین، عباس، «متلاشی کردن اقوام فراتر از درک رضاخان بود!»، وب‌سایت جوان‌آنلاین، تاریخ درج مطلب: 28 اردیبهشت 1401ش.
  • سیسیل جی، ادموندز، کردها، ترک‌ها، عرب‌ها، ترجمه ابراهیم یونسی، تهران، روزبهان، 1367ش.
  • شاهد‌پور، الهام، «سقاخانه‌های بروجرد سنتی‌ترین نماد از قدمت عزاداری محرم در ایران است»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: 3 مهر 1396ش.
  • شیرخانی، حسین و دیگران، «تحلیل ساختار اجتماعی آیین‌های بلوچ در مثل‌های بلوچی سرحدی برپایۀ روی‌کرد مردم‌مدارانۀ بوراوی»، دوماهنامۀ فرهنگ و ادبیات عامه، شمارۀ 42، بهمن و اسفند 1400ش.
  • شهرنازدار، محسن، «مطالعات انسان‌شناختی بلوچستان»، وب‌سایت انسان‌شناسی و فرهنگ، تاریخ درج مطلب: 28 اردیبهشت 1401ش.
  • «ضرورت شناخت اقوام توسط هر ایرانی»، در وب‌سایت خبرآنلاین، تاریخ درج مطلب: 27 بهمن 1391ش.
  • عادلی، علی، «تحولات قومی در مرزهای ایران قبل و بعد از جنگ تحمیلی:ابعاد و راهکارها»، فصلنامۀ جغرافیا و برنامه‌ریزی منطقه‌ای، شمارۀ 31، شهریور 1397ش.
  • «عاشورا و حزن انگیزترین سوگواری با «سرنای چمری» لرستان+فیلم و عکس»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: 9 آذر 1399ش.
  • «عاشواریی متفاوت در اشترینان بروجرد»، وب‌سایت شبکه اطلاع‌رسانی راه دانا، تاریخ درج مطلب: 18 مهر 1395ش.
  • عباس‌زادۀ مرزبالی، «تحولات هویت ملی ایران در دوره اسلامی (از ورود اسلام به ایران تا عصر صفوی)»، سیاست‌پژوهی ایرانی، شمارۀ 30، دی 1400ش.
  • «غذاهای بلوچی طعمی به حلاوت طبیعت / غذاهای سنتی زینت‌بخش سفره‌های سحری»، وب‌سایت عصر هامون، تاریخ درج مطلب: 24 خرداد 1395ش.
  • «غذاهای محلی کردستان»، وب‌سایت کارناوال، تاریخ درج مطلب: 11 اردیبهشت 1399ش.
  • «عروسی پیرشالیار مراسمی به قدمت هزار سال»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 9 بهمن 1396ش.
  • غلام‌رضایی، علی، «قومیت‌گرایی و شکل‌گیری تهدید ناسیونالیسم قومی در ایران»، فصلنامۀ علمی مطالعات جنگ، شمارۀ 8، خرداد 1400ش.
  • «فرهنگ بومی مردم بلوچ»، وب‌سایت صنایع دستی ایران، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • قاسم‌پور، محمد، «بررسی شکاف‌های قومیتی در ایران عصر مشروطه و پیامدهای آن»، وب‌سایت مرکز فرهنگی‌دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی، تاریخ درج مطلب: 15 اسفند 1401ش.
  • قنبرپور، سینا، «مروری بر مراسم پرسه در بلوچستان»، وب‌سایت مجلۀ ویستا، تاریخ درج مطلب: 11 مهر 1402ش.
  • «قوم ترکمن، بازی‌ها»، وب‌سایت اقوام ایرانی، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «قوم ترکمن»، ویکی‌فقه، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • گوگلان، عصام‌الدین، «آداب‌ورسوم مذهبی ترکمن‌ها»، حبل‌المتین، شمارۀ پنجم، 1392ش.
  • «لباس زنان ترکمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «لباس‌های مردان ترکمن»، وب‌سایت ادارۀ کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان گلستان، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «مانایی فرهنگ بومی و حفظ سنت‌های زیبای کهن در قوم ترکمن»، خبرگزاری دانشجویان ایران، تاریخ درج مطلب: 10 مهر 1402ش.
  • «مراسم محلی هه‌لپركی استان کردستان»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • مطلبی، مسعود، «جغرافیای سیاسی مردم ایران»، مجله زمانه، شماره 70، 1387ش.
  • مطهری، مرتضی، خدمات متقابل ایران و اسلام، تهران، صدرا، چاپ چهل و یکم، 1390ش.
  • «معرفی شهر کرمانشاه»، وب‌سایت کارناوال، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «معرفی صنایع‌دستی ترکمن»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • «معرفی صنایع‌دستی کردستان»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: 15 اردیبهشت 1404ش.
  • معینی یوسفی، مجتبی، «هویت ملی و هویت قومی»، وب‌سایت مجلۀ ویستا، تاریخ بازدید: 6 اردیبهشت 1404ش.
  • «مفاخر بزرگ كرمانشاه/ هويت‌هايي كه نبايد فراموش شوند»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 15 دی 1393ش.
  • «مویه‌ای باستانی با عمری هزاران ساله + اجراهایی از مقام «چمر» یا «چمری»»، خبرگزاری ایلنا، تاریخ درج مطلب: 4 آذر 1400ش.
  • «نذری‌های سرور و سالار شهیدان در لرستان و سفره‌هایی سرشار از برکت»، خبرگزاری برنا، تاریخ درج مطلب: 28 مهر 1394ش.
  • «نقش دستمال در رقص‌های محلی ایرانیان»، وب‌سایت خبرآنلاین، تاریخ درج مطلب: 4 اردیبهشت 1400ش.
  • «نگاهی به‌ فرهنگ بلوچ»، وب‌سایت مجلۀ ویستا، تاریخ بازدید: 14 اردیبهشت 1404ش.
  • «نگاهی به مراسم‌ها و جشن‌ها و آیین‌های کردستان»، خبرگزاری میزان، تاریخ درج مطلب: 13 اسفند 1396ش.
  • «نگاهی به وضعیت موسیقی کردی (قسمت اول)»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: 11 خرداد 1385ش.
  • نیکویی، علی، «مهاجرت اقوام آریایی به فلات ایران و تشکیل حکومت در این فلات»، وب‌سایت ویرگول، تاریخ بازدید: 7 اردیبهشت 1404ش.
  • «هشت لهجۀ زبان ترکی در ایران»، وب‌سایت پارسینه، تاریخ درج مطلب: 30 مرداد 1394ش.
  • «هشدار محقق از خطر نابودی شیعیان دایکندی توسط طالبان»، خبرگزاری اهل‌بیت، تاریخ درج مطلب: 15 تیر 1398ش.