پیشنویس:امانالله
امانالله؛ شاه استقلالطلب و تجددخواه افغانستان.
امانالله، بنیانگذار پادشاهی مشروطه و متأثر از جنبشهای فکری منطقهای و نخبگان روشنفکر، با هدف تحول در ساختار سنتی قدرت و سبک زندگی اسلامی افغانستانی، به قدرت رسید. وی پس از کسب استقلال، مجموعهای از اصلاحات حقوقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را آغاز کرد که شامل تدوین قانون اساسی، تأمین نسبی حقوق زنان و اقلیتها، و تأسیس نهادهای آموزشی مدرن بود.
شتابزدگی شاه در اجرای این طرحها، بهویژه تقلید از سبک زندگی غربی در پوشش، مدیریت بدن و امور اجتماعی، بدون زمینهسازی فرهنگی مناسب، بهطور مسقیم با باورهای عمیق مذهبی و سنتهای جامعه در تعارض قرار گرفت. این تعارض فرهنگی-اجتماعی، در کنار مخالفت طبقهٔ حاکم سنتی و کارشکنی خارجی، موجب بسیج نیروهای محافظهکار علیه حکومت شد و در نهایت، به سقوط پروژهٔ مدرنسازی و کنارهگیری وی از قدرت انجامید.
زندگینامه امانالله
دوره تولد و کودکی
امانالله در ۱۸۹۲م در ولسوالی پغمان ولایت کابل به دنیا آمد. او تنها فرزند امیرحبیبالله بود که به لیسهٔ نظامی وارد شد. این انتخاب، او را از همان ابتدا در محیطی نظامی و ساختارمند قرار داد که مقدمهای برای ارتباطات بعدی وی با بدنهٔ فکری و اجرایی حکومت بود.[۱]
دوره جوانی
دوران جوانی امانالله خان، همزمان با انتقال قدرت و تحولات فکری منطقهای و جهانی بود که بهشدت بر شکلگیری شخصیت و سبک فکری وی اثر گذاشت:
- تأثیرپذیری از نخبگان: وی در دوران تحصیل خود، ارتباط نزدیکی با افسران و استادان خود، بهویژه محمود طرزی بهعنوان پدر زن آینده و روشنفکر زمان خود برقرار کرد و بهطور عمیق تحت تأثیر افکار تجددخواهانهٔ آنان قرار گرفت.[۲]
- همزمانی با بیداری منطقهای: جوانی او مصادف با پیدایش جنبشهای روشنفکری و مشروطهخواهی در افغانستان مانند آغاز بهکار «سراجالاخبار» در ۱۹۱۱م ورود جراید خارجی به کشور و همچنین انقلاب عثمانی و جنبشهای مشروطهخواهی در ایران بود. این بستر، از امانالله یک شخصیت متفاوت ساخت.[۳]
- نفوذ و جایگاه اجتماعی: امانالله به واسطهٔ تفکر جدید خود، مورد توجه حلقهٔ روشنفکری قرار گرفت و همزمان، بهدلیل موقعیت پسرِ شاه افغانستان، نفوذ قابل توجهی در میان مردم و دربار داشت.[۴]
ویژگیهای شخصیتی
- خصوصیات خلقی و علمی: بهنوشتهٔ متون تاریخی، امانالله فردی باسواد، وطندوست،[۵] اصلاح طلب و ضد استعماری بود. او به دانش و دانشمندان، آزادی، حقوق شهروندی و کرامت انسانی زنان احترام میگذاشت و آگاهی عمیقی در امور سیاسی و اجتماعی داشت.[۶]
- خصوصیات رهبری: برخی از نویسندگان وی را فردی پرتلاش، دارای اخلاق نیکو، شجاع، قاطع و سخنور توصیف کردهاند. با این حال، در کنار این ویژگیها، متون به وجود روحیهٔ قومگرایانه در او نیز اشاره دارند.[۷]
ورود به عرصه سیاست و نقد حکمرانی پدر
امانالله، پس از پایان تعلیم در دبیرستان، فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد. او با برقراری ارتباطات گسترده با شخصیتهای روشنفکر و بنیانگذاری «حزب سری ملی»، خود را به عنوان چهرهای مورد اعتماد در میان مردم و درباریان مطرح کرد و به سرعت رشد کرد.[۸]
وی پیش از رسیدن به سلطنت، مدتی وکالت سلطنت را در کابل بر عهده داشت.[۹] در دوران جنگ جهانی اول، هنگامی که امیر حبیبالله خان بیطرفی اعلام کرد، امانالله از منتقدین جدی سیاست داخلی و تصمیم پدرش بود و با اطرافیان خود تلاش میکرد امیر را به اعلان جهاد علیه قدرتهای وقت ترغیب کند.[۱۰]
اعلام پادشاهی و تثبیت قدرت
پس از ترور پدرش، امانالله بدون درنگ و در سن ۲۷ سالگی، بهرغم اعلان امارت نصرالله خان نایبالسلطنه در جلالآباد، در ۴ اسفند ۱۲۹۷ش در کابل اعلان پادشاهی کرد. بهدلیل موقعیت قدرتمند و محبوبیت او، نصرالله ناچار به بیعت شد. سپس، نصرالله به جرم مظنونبودن در قتل حبیبالله به همراه چند تن از اطرافیانش زندانی شد.[۱۱]
امانالله خان، در تاریخ ۹ اسفند همان سال، مراسم رسمی تاجگذاری خود را با حضور شخصیتهای دولتی و شهروندان در مسجد عیدگاه برگزار کرد. در این مراسم، وی وعده داد که دولت را بر مبنای «وشاورهم فیالامر»[۱۲] اداره خواهد کرد و بر لزوم مشارکت مردم در این امر تأکید کرد. این وعده آغازگر دوران اصلاحات و تغییرات گسترده در ساختار سیاسی و اجتماعی افغانستان بود.[۱۳]
زمینههای فرهنگی و اجتماعی امانالله
در اواخر قرن نوزدهم، اکثریت مردم افغانستان در روستاها به کشاورزی و صنایع دستی وابسته و در شهرها با شرایط نیمهفئودالی مواجه بودند. سبک زندگی اقتصادی متکی بر زراعت و دامپروری بود در حالی که لایههای فئودالی با تکیه بر درآمد روستاها و پوستهای سیاسی، بر دربارها و بازارهای شهری سیطره داشتند. این ساختار، مانع از توسعهٔ پایدار و بهبود معیشت عمومی میشد.[۱۴]
همچنین جامعهٔ افغانستان با بافتی قبیلهای و خانخانی شناخته میشد که از اقوام و قبایل متنوع با گرایشهای شیعی و سنی و گویشهای مختلف تشکیل شده بود. اگرچه تأسیس دولت مرکزی در دوران احمدشاه ابدالی توانست حلقهای از ارتباط را بین این اقوام ایجاد کند، اما در بیش از یک قرنونیم پس از آن، کشور همواره تحت تأثیر سیاستهای استعماری انگلیس و روس در انزوا و تجرید نگه داشته شده بود و شیوهٔ حکومت زمامداران نیز به این وضعیت دامن میزد. در بستر همین اختلافات قومی، زبانی و مذهبی، زمینهٔ لازم برای اصلاحات امانالله فراهم آمد.[۱۵]
زمامداری متکی بر استبداد
به گواهی متون تاریخی دورهٔ زمامداری امیر عبدالرحمن که حدود ۲۱ سال به طول انجامید، با فقر فکری و فرهنگی و قصرنشینیهای پرهزینه همراه بود. وی در ۱۹۰۱م در باغ بالا درگذشت و حبیبالله و برادرش سردار نصرالله، که پسران او بودند، بهعنوان حاکمان بعدی مطرح شدند. حبیبالله که خود را پادشاه و نایبالسلطنه نامید، کشور را با استبداد کامل اداره کرد و افغانستان را ملکیت شخصی خود میدانست. سبک حکومت او، متکی بر غلبهٔ عسکری و نفوذ سران و روحانیون سنتی بود.[۱۶]
نارضایتی اجتماعی و ظهور جنبش روشنفکری
مردم از اوضاع اجتماعی و اقتصادی آن دوران بهشدت ناراضی بودند و آرزوی تحول را داشتند. روشنفکران و تحصیلکردگان که توانسته بودند از فقر فرهنگی دوران استفاده کرده و با وضع جغرافیایی و فکری کشور آشنا شوند، به مرور حرکتی فکری-اجتماعی را سازمان دادند. هدف اصلی این حرکت، تلاش برای رضایتمندی مردم و اصلاح وضعیت معیشتی از طریق اقدامات متوسل به اصول مدنیت بود.[۱۷]
بحران انتقال قدرت و خیزش امانالله
پس از ترور حبیبالله پادشاه وقت افغانسان در ۲۱ فبروری ۱۹۱۹م که در جریان سفر به لغمان رخ داد، بحران جانشینی پیش آمد. حبیبالله امور را به پسرش عینالدوله (امانالله) و سپس به برادرش سردار نصرالله خان سپرد. با این حال، کشور در وضعیت عدم صدور وصیتنامهٔ واضح و دلهرهٔ مردم از روبهرو شدن با یک قیام عمومی قرار داشت. امانالله، با مدیریت این فضای متلاطم و با استفاده از تدارکات و تدابیر سیاسی-اجتماعی، توانست قدرت را به دست گیرد و زمینهٔ تغییرات بنیادین در سبک زندگی و ساختار سیاسی کشور را فراهم سازد.[۱۸]
نفوذ و ظهور جنبش مشروطه و روشنفکری
از مدتها پیش از دوران امانالله خان، تلاشهایی برای سامان بخشیدن به عرصهٔ سیاسی-فرهنگی کشور صورت گرفته بود که با ورود سیدجمالالدین در ۱۸۴۲م وارد یک مرحلهٔ جدید شد. سیدجمالالدین که مشکلات جوامع اسلامی را ناشی از جهالت و بیخبری مسلمانان میدانست، با ارائهٔ برنامههای اصلاحی، بر تأسیس نشریه و مدرسه با سبک مدرن تأکید کرد. این فعالیتها و ایدهها در دوران امیر حبیبالله خان با تأسیس نشریاتی چون «شمسالنهار» و «سراجالاخبار» و همچنین ایجاد لیسه حبیبیه، زمینهٔ رشد افکار مترقی، اصلاحطلبی و مشروطهخواهی را فراهم کرد و نهضت مشروطه را پایهریزی ساخت.[۱۹]
تقاضای تحول در سبک زندگی
تحولات فرهنگی و گسترش علوم جدید در آن دوران، اگرچه در بستر فقر فرهنگی جامعه با دشواری رو به رو بود، اما با حمایت و جذب روشنفکران، توانست نقش اصلی را در تحولات فرهنگی ایفا کند. در همین زمان، شخصیتهای برجستهای چون محمود طرزی، شاگرد سیدجمالالدین و حبیبالله خان با درک ضرورت اصلاح سبک زندگی، به این جریان روشنفکری پیوستند و آن را تقویت کردند.[۲۰]
امانالله، پس از پیوستن به این حلقه، با تکیه بر اندیشهٔ آزادیخواهی، تجددطلبی و پرورش جوانان تحولطلب، به تدریج زمینهٔ انتقال اقتدار سیاسی را از دست گروه سنتی، به دست جوانان پرتحرک فراهم کرد.[۲۱]
اصلاحات امانالله
اصلاحات سیاسی و حقوقی
استقلال سیاسی و بازتعریف هویت ملی
با به قدرت رسیدن امانالله، استقلال سیاسی افغانستان شعار اصلی او شد. وی با وعدهٔ آزادی و مبارزه با بیعدالتی، حمایت مردمی را در برابر امیران تابع استعمار جلب کرد. این بسیج اجتماعی، انگلستان را مجبور به استرداد استقلال ساخت و محبوبیت امانالله را در جامعه افزایش داد. این دستاورد یک بازآفرینی هویتی در سبک زندگی مردم پس از نفوذ خارجی بود.[۲۲]
تدوین قانون اساسی و ساختار دولت
- قانون اساسی: شاه امانالله نخستین قانون اساسی افغانستان بهنام «نظامنامهٔ اساسی دولت علیه افغانستان» را توسط لویه جرگه یا مجلس بزرگان مرکب از ۸۷۲ نفر از نمایندگان قبایل و اقوام در ۱۳۰۱ش در جلالآباد به تصویب رساند.[۲۳]
- حاکمیت قانون و تفکیک قوا: قانون اساسی برای اولینبار، دولت را بر اساس تفکیک سه قوهٔ مقننه، مجریه و قضائیه استوار کرد. اصل حاکمیت قانون برقرار شد که پادشاه را موظف به حکومت بر اساس آن میکرد.
- نهادهای مشورتی و اجرایی: شورای وزیران به رسمیت شناخته شد که در قبال تصمیمات خود مسئولیت جمعی و فردی داشتند. همچنین، «شورای دولت» که بعدها به «مجلس شورای ملی» تغییر یافت برای بررسی پروژههای قانونی تشکیل شد.[۲۴]
اصلاح ساختار ارتش و قوه قضائیه
- تنظیم ارتش: امانالله ارتش را با الگوگیری از ترکیه و آلمان سازماندهی کرد. هدف او تشکیل یک ارتش جدید با هشت لشکر بود و آموزش آن به افسران ترکی سپرده شد. هرچند قطعهٔ نمونه تشکیل شد، اما شاه در نهایت به ارتش ملی بیتوجهی و آن را لغو کرد.[۲۵]
- تخصصیشدن دادگاهها: برای نخستینبار، دادگاهها تخصصی شدند و در قالب دادگاه کیفری، نظامی، حقوقی و وثیقهجات نمود پیدا کرد. همچنین طرح تعدد مراحل رسیدگی سه مرحلهای تنظیم شد و قوهٔ قضائیه بهشکل قانونی، مستقل و مدون تبدیل شد.[۲۶]
اصلاحات اجتماعی و مذهبی
- پیش از دورهٔ امانالله خان، شیعیان افغانستان، بهویژه در عصر عبدالرحمان خان، با سرکوب سازمانیافته و تبعیض سیستماتیک مواجه بودند؛ در این دوره، مذهب تشیع غیرقانونی اعلام، انجام مراسم مذهبی شیعیان ممنوع و زمینها و اموال آنان مصادره شده بود، و صدور فتوای تکفیر جواز بردگی و قتل و غارت هزارهها را صادر کرده بود که این وضعیت تاریکترین مقاطع نقض حقوق بشر و آزادیهای مذهبی محسوب میشد. با به قدرت رسیدن امانالله، رویکرد حکومت نسبت به اقلیتهای مذهبی به صورت اساسی متحول شد.[۲۷]
- وی در قانون اساسی جدید، اصل تساوی حقوق تمامی اتباع افغانستان را بدون توجه به تفاوتهای مذهبی و قومی به رسمیت شناخت و بر اساس این اصل، انجام مراسم مذهبی شیعیان اعلام و بردگان هزاره آزاد شدند. حضور شخص امیر در مراسم عزاداری امام حسین در روز عاشور در چنداول، نمادی از تغییر فضای سیاسی و اجتماعی کشور و بهبود سبک زندگی اقلیتها بود.[۲۸]
- با این حال، در جریان تدوین قانون اساسی، با وجود پیشنهاد و تلاش مکرر فیضمحمد کاتب هزاره برای رسمیتیافتن مذهب تشیع و تمایل اولیه شاه، حکومت با مقاومت شدید علمای اهل سنت مواجه شد و در نهایت از درج این ماده در قانون اساسی منصرف شد و تنها به رسمیتشناختن دین اسلام و مذهب حنفی اکتفا کرد.[۲۹]
اصلاحات اقتصادی
- قطع وابستگی مالی: محور اصلی اصلاحات، رهایی از وابستگی امپراتوری بریتانیا و کنترل دوباره پول افغانستان بود. دولت برای جبران یارانههای قطعشدهٔ بریتانیا، به دنبال جذب حمایت مالی از قدرتهای دیگر نظیر روسیه، ترکیه، آلمان و فرانسه رفت.[۳۰]
- تغییر ساختار درآمد و نهادهای نوین: قانون جدید مالیاتی برای متمرکزکردن منابع درآمدی وضع شد. معافیتها و امتیازات قشرهایی چون ملکزادهها، روحانیون و سران قبایل قطع شد که هدف آن توزیع عادلانهتر بار مالیاتی بود. بانک ملی در ۱۹۲۸م تأسیس و پول افغانی در ۱۹۲۳م بهعنوان واحد جدید ارز معرفی شد.[۳۱]
- رشد صنایع و تجارت: لغو انواع مالیات، اصلاح روند جمعآوری مالیات، لغو گمرکات متعدد داخلی، تأسیس مؤسسات و شرکتهای تولیدی و ایجاد محاکم شرعی معاملات و تجارت، به رشد صنایع، سرمایهگذاری و تجارت سرعت بخشید.[۳۲]
اصلاحات فرهنگی
انقلاب آموزشی و رسانهای
- آموزش اجباری و گسترش مدارس: تعلیمات ابتدایی برای پسر و دختر اجباری شد. بیش از ۳۲۲ مکتب ابتدایی و دبیرستانها به وجود آمد. مدارس تخصصی و عالی مانند مکتب امانی و مستورات ایجاد شدند.
- تربیت نیروی متخصص: برای تربیت کادر دیوانسالار، ۱۵۸ نفر از جوانان دختر و پسر با هزینهٔ دولت به کشورهای اروپایی اعزام شدند.[۳۳]
- گسترش فضای روشنفکری: افزایش نشریات مانند «ارشاد النسوان»، اولین رسانهٔ زنان افغانستان در کابل و ولایات به رشد اندیشهٔ آزادیخواهی و نوگرایی کمک کرد و به نوشتهٔ متون تاریخی فضای خفقانآور اجتماعی به محیطی باز و روشن تبدیل شد.[۳۴]
ترویج سبک زندگی غربی و مقاومت اجتماعی
- تغییر سبک پوشش: این برنامه پس از سفر اروپایی شاه در ۱۹۲۸م با هدف نوگرایی و مدرنیزهکردن سبک زندگی، بهصورت شتابزده آغاز شد. در مجلسی رسمی، با حضور ملکه ثریا بدون حجاب، رفع حجاب اعلام شد.
- اجباریشدن پوشش غربی: لباس متحدالشکل کتوشلوار و کلاه شاپو برای مردان دستور داده شد و پلیس موظف شد تا زنان را در چهار راهها به پوشیدن لباس مناسب دعوت کند.
- مقاومت: این اقدامات اجباری، بهدلیل تعارض با باورهای مذهبی و سبک زندگی سنتی، تلقی شدن آن بهعنوان بیدینی و همچنین فقدان تمکن مالی مردم عادی برای تهیه لباس غربی، با مقاومت و تضادهای شدید مذهبی مواجه شد.[۳۵]
رویکرد وحدتگرایی اسلامی امانالله
به نظر محققان رویکرد وحدتگرایی اسلامی یا پاناسلامیسم امانالله، ریشه در اندیشههای تجددطلب محمود طرزی داشت و هستهٔ اصلی آن نه یک حرکت بنیادگرایی مذهبی، بلکه یک ابزار سیاسی و ایدئولوژیک در راستای استرداد استقلال کامل سیاسی از استعمار بریتانیا و تأمین وحدت ملی بود.[۳۶]
امانالله با تکیه بر آگاهی از اسلام، بهطور شخصی در نمازهای جمعه به امامت میپرداخت تا خطبههای پرشور در راستای اخوت اسلامی و یکپارچگی مردم افغانستان برای آبادانی میهن ایراد کند و از این حق برای تأمین وحدت و پرهیز از تعصبات قومی و مذهبی استفاده میکرد. این رویکرد ضد امپریالیستی، اعتبار او را نه تنها در داخل افغانستان بلکه در تمام جهان اسلام افزایش داد. با این حال، ماهیت واقعی پاناسلامیسم او، مدرنیزهکردن جامعه پس از کسب استقلال بود که با اجرای اصلاحات اجتماعی، بهدلیل تقابل با منافع روحانیت متنفذ، به پایان اتحاد میان قدرت حاکمه و محافظهکاران انجامید.[۳۷]
علل ناکامی اصلاحات امانالله
محققان عوامل شکست برنامههای اصلاحی امانالله را در محورهای ذیل خلاصه کردهاند:
تعارض با باورهای مذهبی و سبک زندگی سنتی
اصلاحات امانالله خان، به جای زمینهسازی فرهنگی، بهطور مستقیم به تعارض با سنتها و احکام مذهبی پرداخت که هستهٔ مرکزی سبک زندگی مردم افغانستان بودند.[۳۸]
- حمله به نمادهای دینی: اقداماتی چون لغو تعطیلات مذهبی پنجشنبه و جمعه و ترویج کشف حجاب و لباس غربی، در نزد مردم متدین به منزلهٔ حملهٔ مسقیم با نمادهای دینی بود.
- نارضایتی سران مذهبی: تصمیماتی مانند امتحانگیری از ملایان و لزوم گرفتن جواز برای امامت مسجد، اختیارات و نفوذ مراجع سنتی و مذهبی را خدشهدار ساخت و جبههٔ گستردهای از مخالفان مذهبی را علیه اصلاحات شکل داد.[۳۹]
تعارض منافع و فساد داخلی
در سطح داخلی، اصلاحات امانی با دو چالش جدی رو به رو بود:
- تعارض منافع طبقهٔ حاکم: اصلاحات اجتماعی و اقتصادی، منافع طبقهٔ حاکم سنتی را به چالش میکشید. علاوهبر این، شخص شاه نیز در کنار وطندوستی، گرفتار روحیهٔ قومدوستی بود که مانع از اتخاذ رویکردی فراگیر و ملی میشد.
- فساد اداری: فساد گستردهٔ درباریان و کارمندان دولت، مانع جدی دیگری در مسیر اجرای عدالت و اصلاحات بود. این فساد، منابع و اعتماد عمومی را تضعیف و ناکارآمدی ساختار حکومتی را تشدید میکرد.[۴۰]
شتابزدگی در اجرا و عدم زمینهسازی فرهنگی
شاه امانالله پس از بازگشت از سفر اروپایی (۱۹۲۸م)، با شتابزدگی و بدون فراهمکردن زیرساختهای فکری و اجتماعی لازم، تغییرات عمدهای را به جامعه تحمیل کرد.[۴۱]
- تقلید سطحی از غرب: اصلاحات او بیشتر بر «تقلید سطحی از مظاهر فرهنگ و تمدن غرب» مانند مانند تغییر لباس متمرکز بود تا بر مبانی فکری و توسعهٔ درونی. این رویکرد، در جامعهای سنتی و محصور، به جای تحول، پسزدگی فرهنگی ایجاد کرد.[۴۲]
- اجرای آمرانه و قهری: اعمال اجباری و آمرانهٔ سیاستهایی چون متحدالشکلکردن لباس مردان و سپردن وظیفهٔ کنترل حجاب به پلیس، ماهیت اصلاحات را از یک جنبش اجتماعی به یک فرمان حکومتی تبدیل کرد که مقاومت مردمی را به دنبال داشت.[۴۳]
مشکلات اقتصادی و ساختاری در اجرای اصلاحات
اجرای اصلاحات با چالشهای عملیاتی و اقتصادی مواجه بود که بر نارضایتی اجتماعی افزود.
- فقدان زیرساخت: مردم عادی توان مالی برای خرید لباسهای گرانقیمت غربی نداشتند و زیرساخت تولید این سبک پوشش در داخل کشور وجود نداشت. این امر، بهخصوص زنان فقیر را در شرایط دشواری قرار داد و سبک زندگی روزمرهٔ آنان را مختل کرد.
- نارضایتی مالیاتی: اگرچه هدف اصلاحات مالیاتی مانند قطع امتیازات و معافیتهای قبایل و مذهبیها ایجاد عدالت بود، اما این اقدام نارضایتی عمیق طبقات متنفذ مانند ملکزادها و سران قبایل را برانگیخت که اهرمهای قدرت محلی را در دست داشتند و از طریق تحریک مردم، به مخالفتهای قومی و قبیلهای دامن زدند.[۴۴]
تقابل با ساختار سنتی قدرت و نفوذ خارجی
اصلاحات امانالله، منافع قدرتهای سنتی داخلی و خارجی را به خطر انداخت و آنها از طریق دستکاری در باورهای عمومی، بستر شورشها را فراهم کردند.
- تضعیف متنفذین داخلی: قطع معافیتها و امتیازات سران قبایل و متنفذین مذهبی، جبههٔ قدرتمندی از مخالفان را شکل داد.[۴۵]
- نفوذ استعمارگران: نیروهای واپسگرای داخلی با حمایت ضمنی یا مستقیم هند بریتانیایی، اصلاحات را به مثابهٔ «بیدینی» معرفی کردند و به تحریک قشر بیسواد جامعه پرداختند. این امر در نهایت به شورشهای مردمی و ظهور حبیبالله کلکانی منجر شد و دورهٔ اصلاحات را پایان داد.[۴۶]
تأثیرپذیری امانالله از الگوی نوگرایی منطقهای و سفر اروپایی
به نظر پژوهشگران تلاشهای امانالله برای نوسازی، بهصورت قوی تحت تأثیر الگوهای منطقهای و مشاهدات جهانی او شکل گرفت که این اثرپذیری، بدون در نظر گرفتن زمینههای اجتماعی افغانستان، به یک رویکرد سریع و کمعمق در اجرا تبدیل شد.[۴۷]
در ابتدا، امانالله که همزمان با رهبران نوگرایی چون مصطفی کمال آتاترک در ترکیه و رضاشاه پهلوی در ایران به قدرت رسید، از رویکرد تجددطلبی و ساختارگرایی این دو الگو الهام گرفت. این همزمانی و ارتباط، او را به این نتیجه رساند که اصلاحات بنیادین و مدرن، تنها راه تضمین استقلال و توسعه است.[۴۸]
نقطهٔ اوج این تغییر در این روند، سفر ششماههٔ او به اروپا در ۱۹۲۸م بود. امانالله در این سفر، بهشدت تحت تأثیر مظاهر تمدن غرب قرار گرفت و این تجربه، رویکرد او را به سوی تمرکز بر شیوههای زندگی و ظواهر سبک زندگی اروپایی سوق داد. پس از بازگشت، وی با شتابزدگی و رویکردی آمرانه، اقدام به اجرای مستقیم همان ظواهر مانند پوشش غربی و اجبار در برخی مسائل اجتماعی کرد. این شیوه، نشاندهندهٔ تأثیرپذیری عمیق از الگوهای منطقهای و غربی اما فاقد درک لازم برای بومیسازی و تدریجگرایی بود.[۴۹]
دیدگاهها دربارهٔ امانالله
در مورد شخصیت و عملکرد امانالله سه دیدگاه متفاوت وجود دارد؛ برخی روشنفکران، زنان و گروههای قومی و نژادی[۵۰] که با اصلاحات او به آزادی نسبی دست یافتند، وی را قهرمان و غازی مینامند.[۵۱] اما قشر سنتی جامعه و نیز روحانیت، اصلاحات امانی را ناسازگار با اسلام و خود او را کافر یا بیتوجه بهارزشهای اسلامی میدانند.[۵۲] برخی دیگر معتقدند امانالله، وطندوست و ترقیخواه بود، اما برخی از برنامههای او سبب مشکلات عمیق در کشور شده است.[۵۳]
درگذشت امانالله
پس از شورش قبیلهٔ منگل و گسترش آن، امانالله به تعدیل اصلاحات تن داد، اما موفق به خاموشکردن آتش شورش نشد تا آنکه نظام امانی توسط حبیبالله کلکانی در ۱۹۲۹م سقوط کرد. امانالله پس از خروج از افغانستان به ایتالیا رفت و در ۱۹۶۰م در شهر زوریخ سوییس درگذشت و جنازهٔ او به جلالآباد انتقال داده شد و در کنار قبر پدرش به خاک سپرده شد. مراسم گرامیداشت استقلال افغانستان هر سال در آرامگاه امانالله در قصر سراجالامارات، برگزار میشود.[۵۴]
میراث امانالله برای افغانستان امروز
پژوهشگران اثرگذاری شاه امانالله بر سبک زندگی امروز را در تثبیت هویت مدرن و فرهنگی-اجتماعی افغانستان جستجو میکنند. به نظر آنها، وی بنیانگذار آموزش و پرورش در افغانستان در کنار آموزشی علوم دینی در افغانستان، بنانهادن سنگبنای نهادهای علمی مانند آکادمی علوم افغانستان و نخستین قانون اساسی مشروطه بود که در آن مفاهیم حقوق شهروندی، آزادی بیان و برابری زن و مرد، مشارکت سیاسی زنان و اشتغال زنان افغانستان مطرح شد.[۵۵]
اگرچه اصلاحات شتابزدهٔ او در پوشاک سنتی افغانستان و سبک زندگی غربی در دههٔ ۱۹۲۰م شکست خورد، اما ایدهٔ دولتسازی مدرن، توسعهٔ آموزش زنان در افغانستان و تلاش برای نظمبخشی اقتصادی مانند تأسیس بانک ملی و اصلاح مالیات نخستین تجربهٔ عملی مدرنیزاسیون را رقم زد.[۵۶] بههمین دلیل تأثیر او در دوران امروز در تداوم کشمکشهای فرهنگی برای دستیابی به آزادیهای اجتماعی و حقوق زنان و همچنین تکرار تلاشها برای اصلاح زیرساختهای آموزشی و قانونی قابل مشاهده است.[۵۷]
القاب و افتخارات امانالله
امانالله خان بهدلیل اعلام استقلال افغانستان و رهبری جنبشهای اصلاحی، القاب و افتخارات متعددی کسب کرد:
- غازی: این لقب پس از پیروزی در جنگ سوم افغان-انگلیس و کسب استقلال افغانستان (۱۹۱۹م) به او داده شد. این مهمترین لقب افتخاری او محسوب میشود؛[۵۸]
- فاتح مسلمان: لقبی که بهطور مستقیم به نقش او در کسب استقلال و پیروزی بر بریتانیا بازمیگردد؛
- شاه استقلالطلب: بهدلیل محوریت تلاشهای او برای رهایی کشور از نفوذ خارجی؛
- شاه نوگرا: بهدلیل رهبری جنبش اصلاحات گسترده اجتماعی، حقوقی و فرهنگی در افغانستان؛[۵۹]
- بنیانگذار پادشاهی مشروطه: بهدلیل تدوین اولین قانون اساسی افغانستان (۱۹۲۳م) و تلاش برای ایجاد حکومتی مبتنی بر قانون و نهادهای مدرن؛
- مؤسس حزب سری ملی: بنیانگذاری این سازمان سیاسی مخفی پیش از سلطنت، نشاندهندهٔ فعالیتهای او در میان روشنفکران بود؛
- نقش ویژه در تاریخ: محققان به او جایگاه خاصی در تاریخ افغانستان بهدلیل مدرنسازی و استقلالخواهی بخشیدهاند.[۶۰]
امانالله در شعر شاعران
اقبال لاهوری در مثنوی بلندی، امانالله را یک رهبر جوان، باهوش و باتجربه توصیف میکند که دارای بصیرت باطنی و عزمی راسخ برای وحدتبخشی به ملت صدپارهٔ افغانستان است.[۶۱]
اقبال با مقایسهٔ خود و شعرش با شاعران غربی، پیام خود را پیامی از «شرق» میداند و از امانالله میخواهد که با تهذیب ملت غیور افغان، احیای آیین عدالت و سادگی خلفا و کسب علم و حکمت برای عظمت و سربلندی، زمینهٔ حیات دوبارهٔ جهان اسلام را فراهم سازد و در عین پادشاهی، فقیری و درویشی پیشه کند:[۶۲]
پانویس
- ↑ فرخ، کرسی نشینان کابل، ۱۳۷۰ش، ۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ فرخ، کرسی نشینان کابل، ۱۳۷۰ش، ۲۵۹–۲۶۰.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، 1391ش، ص722-723.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، 1391ش، ص722-723.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ،1391ش، ص726.
- ↑ مرادی، «امیر حبیبالله خان و شاه امانالله خان»، وبلاگ خراسانزمین.
- ↑ غبار، افغانستان در سیر تاریخ، کابل، ۱۳۵۹ش، ص. ۷۴۲
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، ص717.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ، 1391ش، ص726.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، 1367ش، ص313.
- ↑ علیآبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص568-570.
- ↑ سورهٔ آل عمران، آیهٔ 159.
- ↑ علیآبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص568-570.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۷۹.
- ↑ توکلی، «جنبشهای سیاسی- اجتماعی زنان در افغانستان از امانالله خان تا طالبان»، 1400ش، ص۳۵.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۷۹.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۷۹.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۷۹.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۱–۱۰۲.
- ↑ فهیمی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵–۱۲۱.
- ↑ فهیمی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵–۱۲۱.
- ↑ فهیمی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵–۱۲۱.
- ↑ فهیمی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵–۱۲۱.
- ↑ فهیمی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، ۱۳۸۸ش، ص۱۱۵–۱۲۱.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۸۸.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۸۸.
- ↑ غفوری، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۸۸.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ «پان اسلامیسم شاه امانالله واهداف آن»، وبسایت فردا.
- ↑ «پان اسلامیسم شاه امانالله واهداف آن»، وبسایت فردا.
- ↑ ساسانپور و درستی، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچه سقا (سقو) در افغانستان»، شمارهٔ ۸، 1390ش، ۱۱۸–۱۲۱.
- ↑ ساسانپور و درستی، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچه سقا (سقو) در افغانستان»، شمارهٔ ۸، 1390ش، ۱۱۸–۱۲۱.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، 1367ش، ص370.
- ↑ ساسانپور و درستی، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچه سقا (سقو) در افغانستان»، شمارهٔ ۸، 1390ش، ۱۱۸–۱۲۱.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ،1391ش، ص789.
- ↑ ساسانپور و درستی، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچه سقا (سقو) در افغانستان»، شمارهٔ ۸، 1390ش، ۱۱۸–۱۲۱.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۱۳–۱۱۵.
- ↑ فرهنگ، افغانستان در پنج قرن اخیر، 1367ش، ص370.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۱۳–۱۱۵.
- ↑ جمالی و سینائی، «برآیند امنیتی نزاع سنت و مدرنیسم در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۱۶۷–۱۷۲.
- ↑ جمالی و سینائی، «برآیند امنیتی نزاع سنت و مدرنیسم در افغانستان»، ۱۴۰۳ش، ص۱۶۷–۱۷۲.
- ↑ «امانالله خان و رؤیای بربادرفته»، وبسایت روزنامۀ ۸ صبح.
- ↑ احمدی، «امانالله، هزارهها و جنگ برای استقلال»، وبسایت هفتهنامهٔ جادهٔ ابریشم.
- ↑ «نگاهی بهزندگی و کارنامهٔ کاری شاه امانالله»، وبسایت طلوعنیوز.
- ↑ ساسانپور و دیگران، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچهٔ سقا (سقو) در افغانستان»، 1390ش، ص112.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، 1379ش، ص209- 213.
- ↑ «آرامگاه غازی امانالله خان؛ پر رفتوآمدترین مکان در روز استقلال»، آژانس اطلاعاتی باخترنیوز.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ ناصری داوود و فهیمی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، 1390ش، ص۱۰۳–۱۱۳.
- ↑ علیآبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، ۱۳۹۵ش، ص568-570.
- ↑ غبار، افغانستان در مسیر تاریخ،1391ش، ص۷۸۹–۷۹۱.
- ↑ گریگوریان، ظهور افغانستان نوین، ۱۳۸۸ش، ص۳۲۸.
- ↑ ساسانپور و درستی، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچه سقا (سقو) در افغانستان»، شمارهٔ ۸، 1390ش، ۱۱۸–۱۲۱.
- ↑ لاهوری، پیام مشرق، بخش۱، وبسایت گنجور.
- ↑ لاهوری، پیام مشرق، بخش۱، وبسایت گنجور.
منابع
- احمدی، محمد، «امانالله، هزارهها و جنگ برای استقلال»، وبسایت هفتهنامهٔ جادهٔ ابریشم، تاریخ درج مطلب: ۲۷ اسد ۱۳۹۹ش.
- «استقلال افغانستان بهروایت تاریخ؛ امانالله خان چه کرد؟»، خبرگزاری فارس، تاریخ بازدید: ۲۸ مرداد ۱۳۹۹ش.
- اعتماد، نرگس، «طالبان، امانالله خان و استقلال افغانستان»، خبرگزاری جمهوری، تاریخ درج مطلب: ۲۹ اسد ۱۴۰۱ش.
- «امانالله خان و رؤیای بربادرفته»، وبسایت روزنامهٔ ۸ صبح، تاریخ درج مطلب: ۲۶ تیر ۱۴۰۲ش.
- امینی، امینالله، «سیرتاریخی شکلگیری قانون اساسی در کشور»، وبسایت روزنامهٔ افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: ۱۵ دی ۱۳۹۸ش.
- «پان اسلامیسم شاه امانالله واهداف آن»، وبسایت فردا، تاریخ درج مطلب: ۱۳ آوریل ۲۰۰۹م.
- توکلی، فائزه، «جنبشهای سیاسی- اجتماعی زنان در افغانستان از امانالله خان تا طالبان»، مجلهٔ پژواک زنان در تاریخ، شمارهٔ ۲۸، ۱۴۰۰ش.
- جمالی، جواد و سینائی، وحید، «برآیند امنیتی نزاع سنت و مدرنیسم در افغانستان»، مجلهٔ تحقیقات تاریخ اقتصادی ایران، شمارهٔ ۲، ۱۴۰۳ش.
- حبیبی، عبدالحی، جنبش مشروطیت در افغانستان، کابل، میوند، ۱۳۶۶ش.
- حسینزاده، بصیراحمد، «امانالله از قتل پدر تا استقلال افغانستان»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: ۲۷ مرداد ۱۳۹۵ش.
- دولتآبادی، بصیراحمد، هزارهها از قتلعام تا احیای هویت، تهران، عرفان، ۱۳۸۵ش.
- سارا، نوری، «تبیین و تحلیل اجمالی وضعیت فرهنگی و اجتماعی زنان در عصر امانالله شاه و محمدظاهر شاه»، پایگاه مجلات تخصصی نور، تاریخ بازدید: ۴ خرداد ۱۴۰۲ش.
- ساسانپور، شهزاد و درستی، احمد، «ناکامی اصلاحات امانالله خان و شکلگیری حکومت بچهٔ سقا (سقو) در افغانستان»، فصلنامهٔ مطالعات تاریخ اسلام، شمارهٔ ۸، ۱۳۹۰ش.
- سیستانی، اعظم، «نمونهای از خطبههای نماز عید و جمعهٔ شاه امانالله خان غازی»، وبلاگ هود، تاریخ بازدید: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ش.
- علیآبادی، علیرضا، جامعه و فرهنگ افغانستان، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بینالمللی الهدی، ۱۳۹۵ش.
- غبار، میر غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ، نسخهٔ دیجیتالی، کابل، انتشارات محسن، بهار ۱۳۹۱ش.
- غفوری، لیلما، «ریفورم اقتصادی و مالی شاه امانالله در افغانستان»، مجلهٔ مطالعات مدیریت و حسابداری، شمارهٔ ۳، ۱۴۰۳ش.
- فرخ، مهدی، کرسی نشینان کابل: احوال دولتمردان افغانستان در روزگار امیر امانالله خان، به کوشش محمد آصف فکرت، تهران، مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر، ویرجینیا، امریکن سپیدی، قوس (آذر) ۱۳۶۷ش.
- فهیمی، علی، «اصلاحات سیاسی امانالله خان در افغانستان»، مجلهٔ سخن تاریخ، شمارهٔ ۵، ۱۳۸۸ش.
- گریگوریان، وارتان، ظهور افغانستان نوین، ترجمه علی عالمی کرمانی. نشر محمد ابراهیم شریعتی افغانستانی، ۱۳۸۸ش.
- لاهوری، اقبال، پیام مشرق، وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۵ مهر ۱۴۰۴ش.
- مصباحزاده، محمدباقر، تاریخ سیاسی مختصر افغانستان، مرکز پژوهشهای آفتاب، ۱۳۸۸ش.
- مرادی، صاحبنظر، «امیر حبیبالله خان و شاه امانالله خان»، وبلاگ خراسانزمین، تاریخ درج مطلب: ۲۹ دی ۱۳۹۰ش.
- موسوی، عسکر، هزارههای افغانستان، ترجمهٔ اسدالله شفایی، تهران، مؤسسهٔ فرهنگی هنری نقش سیمرغ، ۱۳۷۹ش.
- ناصری داوودی، عبدالمجمید و فهیمی، علی، «اصلاحات فرهنگی - اجتماعی امانالله در افغانستان»، مجلهٔ سخن تاریخ، شمارهٔ ۱۲، ۱۳۹۰ش.
- «نگاهی بهزندگی و کارنامهٔ کاری شاه امانالله»، وبسایت طلوعنیوز، تاریخ درج مطلب: ۲۸ مرداد ۱۳۹۴ش.