پیشنویس:موسیقی قوم هزاره: تفاوت میان نسخهها
| خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==سازهای موسیقی هزاره== | ==سازهای موسیقی هزاره== | ||
=== | ===دَمبوره=== | ||
====پیشینه و گستره جغرافیایی==== | ====پیشینه و گستره جغرافیایی==== | ||
| خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
ناصر خسرو بلخی در شعر ذیل اهمیت دمبوره به تصویر کشیده است: | ناصر خسرو بلخی در شعر ذیل اهمیت دمبوره به تصویر کشیده است: | ||
بسی کردم | بسی کردم گه و بیگه نظاره/ندیدم کار دنیا را کناره | ||
هزاران قول خوب و راست باریک/ ازو یابند چون تار هزاره | هزاران قول خوب و راست باریک/ ازو یابند چون تار هزاره | ||
| خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
عبارت «چون تار هزاره» میتواند به سیمهای ساز دمبوره (که دارای دو تار است) اشاره داشته باشد که با ظرافت و دقت کوک و نواخته میشوند. همانگونه که ناصر خسرو در جستوجوی حقیقت است، نوازنده دمبوره نیز با جستوجوی پردههای پنهان روی دسته ساز، به دنبال کشف نغمههای اصیل و رسیدن به حقیقت موسیقایی است. این پیوند، نشاندهنده احترام عمیق فرهنگ هزاره به میراث ادبی و عرفانی فارسی و تلفیق آن با هنر موسیقی است.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.</ref> | عبارت «چون تار هزاره» میتواند به سیمهای ساز دمبوره (که دارای دو تار است) اشاره داشته باشد که با ظرافت و دقت کوک و نواخته میشوند. همانگونه که ناصر خسرو در جستوجوی حقیقت است، نوازنده دمبوره نیز با جستوجوی پردههای پنهان روی دسته ساز، به دنبال کشف نغمههای اصیل و رسیدن به حقیقت موسیقایی است. این پیوند، نشاندهنده احترام عمیق فرهنگ هزاره به میراث ادبی و عرفانی فارسی و تلفیق آن با هنر موسیقی است.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.</ref> | ||
=== | ===غیژک (غیچک)=== | ||
==== ریشهشناسی و پیشینه تاریخی ==== | ====ریشهشناسی و پیشینه تاریخی==== | ||
واژه «قبیک» که ریشهای ترکی دارد، به معنای «آواز با گریه» است و به احتمال زیاد اشاره به لحن غمگین و جاندار این ساز دارد. ساز غیژک در آثار تاریخی برجایمانده از دوره ساسانی و ادوار پس از آن مشاهده شده است که نشاندهنده پیشینه کهن و ریشهدار این ساز در حوزه فرهنگی ایران بزرگ است. | واژه «قبیک» که ریشهای ترکی دارد، به معنای «آواز با گریه» است و به احتمال زیاد اشاره به لحن غمگین و جاندار این ساز دارد. ساز غیژک در آثار تاریخی برجایمانده از دوره ساسانی و ادوار پس از آن مشاهده شده است که نشاندهنده پیشینه کهن و ریشهدار این ساز در حوزه فرهنگی ایران بزرگ است. | ||
==== ساختار و ویژگیهای ساز ==== | ====ساختار و ویژگیهای ساز==== | ||
غیژک در کشورهای مختلف به شکلهای گوناگونی ساخته میشود، اما در افغانستان این ساز به شکل اصیل و بومی خود حفظ شده است. این ساز دارای ویژگیهای منحصر به فردی است: | غیژک در کشورهای مختلف به شکلهای گوناگونی ساخته میشود، اما در افغانستان این ساز به شکل اصیل و بومی خود حفظ شده است. این ساز دارای ویژگیهای منحصر به فردی است: | ||
* تعداد سیمها: غیژک دارای دو سیم اصلی است | *تعداد سیمها: غیژک دارای دو سیم اصلی است | ||
* شیوه نوازندگی: با آرشه یا کمانچه نواخته میشود | *شیوه نوازندگی: با آرشه یا کمانچه نواخته میشود | ||
* ابعاد: دسته این ساز 85 سانتیمتر طول دارد | *ابعاد: دسته این ساز 85 سانتیمتر طول دارد | ||
* جنس کاسه: کاسه طنینی (کلسه) از جنس فلز ساخته میشود | *جنس کاسه: کاسه طنینی (کلسه) از جنس فلز ساخته میشود | ||
* سیمها: از دو سیم فولادی نقرهای به صورت دوال و تابخورده تشکیل شدهاست | *سیمها: از دو سیم فولادی نقرهای به صورت دوال و تابخورده تشکیل شدهاست | ||
* سیستم کوک: دارای دو گوشک برای کوک کردن تارها | *سیستم کوک: دارای دو گوشک برای کوک کردن تارها | ||
* - خرک: دارای یک خرک چوبی که سیمها بر روی آن قرار میگیرند | *- خرک: دارای یک خرک چوبی که سیمها بر روی آن قرار میگیرند | ||
==== شیوه کوک کردن ==== | ====شیوه کوک کردن==== | ||
غیچک نیز مانند دمبوره کوک میشود که نشاندهنده هماهنگی و سازگاری این دو ساز در اجرای مجموعههای موسیقایی منطقه است. این ویژگی امکان همراهی و همنوازی این دو ساز را در اجراهای موسیقایی فراهم میکند. | غیچک نیز مانند دمبوره کوک میشود که نشاندهنده هماهنگی و سازگاری این دو ساز در اجرای مجموعههای موسیقایی منطقه است. این ویژگی امکان همراهی و همنوازی این دو ساز را در اجراهای موسیقایی فراهم میکند. | ||
==== جایگاه در موسیقی سنتی هزاره ==== | ====جایگاه در موسیقی سنتی هزاره==== | ||
غیژک با صدای گیرا و غمگین خود، نقش مهمی در اجرای مقامهای موسیقایی منطقه ایفا میکند. این ساز به دلیل قابلیت اجرای مالشهای طولانی و ویبراسیونهای ظریف، توانایی بیان حالات عاطفی عمیق را داراست. | غیژک با صدای گیرا و غمگین خود، نقش مهمی در اجرای مقامهای موسیقایی منطقه ایفا میکند. این ساز به دلیل قابلیت اجرای مالشهای طولانی و ویبراسیونهای ظریف، توانایی بیان حالات عاطفی عمیق را داراست. | ||
حفظ این ساز به شکل اصیل و بومی در افغانستان، گواهی بر غنای فرهنگی و موسیقایی این منطقه و اهمیت حفظ میراث فرهنگی اصیل است.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷-۱۸.</ref>[[پرونده:توکلی2.jpg|300px|thumb|left|صفدر توکلی، آوازخوان محلی افغانستان]] | حفظ این ساز به شکل اصیل و بومی در افغانستان، گواهی بر غنای فرهنگی و موسیقایی این منطقه و اهمیت حفظ میراث فرهنگی اصیل است.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷-۱۸.</ref> | ||
=== چنگ === | |||
==== چنگ در ادبیات کلاسیک فارسی ==== | |||
چنگ از جمله سازهایی است که شاعران در ادبیات کلاسیک فارسی بسیار از آن نام بردهاند. خداوندگار عراقی در این غزل از مقامها و گوشههای موسیقی زمان خود نام میبرد: | |||
سپاهان، حجاز، عراق، عشاق، راست، بوسلیک، حسینی، زیرخرد، زیربزرگ، رهاوی، زنگله | |||
==== چنگ دندانی: ساز کوچک و ابتدایی ==== | |||
چنگی که نوازندگان رودکی آن را مینواختند، امروز در جهان غرب با نام هارپ (Harp) شناخته میشود. اما منظور ما در اینجا معرفی ساز کوچک و ابتداییای است که چنگ دندانی نامیده میشود. | |||
==== ویژگیهای ساختاری و نحوه نواختن ==== | |||
این ساز کوچک فلزی در میان دندانهای جلو قرار میگیرد. با یک دست گرفته میشود و با انگشت دست دیگر به صدا درمیآید. هنگام نواختن چنگ دندانی، نوازنده باید مرتباً نفس بکشد، زیرا تولید صداهای زیر و بم به فشار نفس و باز و بسته کردن لبها وابسته است. | |||
==== جایگاه اجتماعی و جنسیتی ==== | |||
چنگ دندانی از جمله سازهایی است که عمدتاً توسط زنان نواخته میشود. این ساز در میان جامعه زنان هزاره جایگاه خاصی دارد و اغلب در محافل خصوصی و مراسم زنانانه استفاده میشود. | |||
==== محدودیتهای فنی ==== | |||
هر چنگ دندانی فقط قادر به تولید یک نت موسیقیایی است. بنابراین برای اجرای ملودیهای مختلف، به مجموعهای از چنگهای دندانی با نتهای گوناگون نیاز است. این ویژگی، اجرای قطعات پیچیده را نیازمند مهارت و تمرین فراوان میکند. | |||
این ساز هرچند ساده و ابتدایی به نظر میرسد، اما نشاندهنده خلاقیت و نبوغ مردم در ایجاد ابزارهای موسیقایی با کمترین امکانات است و بخشی از میراث موسیقایی منطقه را تشکیل میدهد.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.</ref> | |||
=== سازهای کوبهای در موسیقی هزاره === | |||
==== دف یا دَریه ==== | |||
دف یک ساز کوبهای و از جمله سازهای مرسوم در محافل بزمی و آیینی به شمار میآید. در لهجه و گویش مردم هزاره، این ساز با نام **«دَریه»** شناخته میشود. شکل سنتی و قدیمی آن متشکل از یک چنبره چوبی است که بر روی آن پوستی از دامهایی مانند بز یا گوسفند کشیده میشود. | |||
بر پایه روایات مندرج در ادبیات کهن و متون باستانی، مراسم جشن نوروز و تحویل سال آریاییها با نوای دف همراه بوده و این ساز نقش محوری در آیینهای شادمانی و گردهماییهای فرهنگی ایفا میکرده است. | |||
دف از دیرباز تاکنون در گستره وسیعی از سرزمین افغانستان توسط مردان در فضای عمومی و نیز در داخل خانهها توسط بانوان و دوشیزگان نواخته میشود. این امر نشاندهنده جایگاه فراگیر و همهجانبه این ساز در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم است. | |||
==== زیربغلی یا تُمیک ==== | |||
زیربغلی طبل کوچکی با صدای زیر و از خانواده سازهای کوبهای است. در افغانستان با نام **«زیربغلی»** شناخته میشود، حال آنکه در ایران آن را **«تُمیک»** مینامند. ریشه این نامگذاری به گذشته بازمیگردد؛ زمانی که به دف یا دایره کوچکی با چنبره برنزی، «خمیک» یا «کمیک» گفته میشد. | |||
در بسیاری از مناطق افغانستان، نوازندگان از زیربغلیِ ساختهشده از جنس سفال استفاده میکنند. این ساز به دلیل اندازه کوچک و صدای زیر، معمولاً در کنار دیگر سازهای کوبهای و برای ایجاد ریتمهای تند و شاد به کار میرود و محلی حضوری پررنگ دارد.<ref>قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۸-۱۹.</ref>[[پرونده:توکلی2.jpg|300px|thumb|left|صفدر توکلی، آوازخوان محلی افغانستان]] | |||
==<big>'''صفدر توکلی'''</big>== | ==<big>'''صفدر توکلی'''</big>== | ||
نسخهٔ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۱
موسیقی مردم هزاره؛
پیشینه و جایگاه تاریخی موسیقی در فرهنگ هزارهها
اگرچه تاکنون تحقیق جامع و مدونِ مستقلی در باب پیشینه تاریخی و سیر تحول موسیقی در میان مردمان هزاره صورت نپذیرفته است، لیکن شواهد پراکنده تاریخی که حاکی از وجود تمدنهای کهن و پیشرفته در مناطق مرکزی افغانستان (هزارهجات) است، این انگاره را تقویت مینماید که هنر بهطور عام و موسیقی بهطور خاص، از دیرباز در حیات فرهنگی و اجتماعی این قوم از جایگاه و اعتبار والایی برخوردار بوده است. این شواهد، سرنخهایی ارزشمند از اهمیت و رونق هنرها را در اعماق تاریخ این سرزمین در اختیار محققان میگذارد.
شاهد تاریخی مهم بر دیرینگی و رونق موسیقی در این منطقه، کشف یک لوحه سنگی کهن است که در بالای تندیس بودای یامیان (در منطقه هزارهنشین) قرار داشته و نقش دو بانوی موسیقیدان را در حال نواختن ساز کهن «چنگ» یا «هارپ» به تصویر میکشد. این اثر باستانی، گواهی متقن بر غنای فرهنگی و ریشهدار بودن هنر موسیقی در حیات اجتماعی مردمان این خطه است.[۱]
پویایی و مقاومت در حفظ میراث موسیقایی
امروزه جامعه هزاره که در اقصی نقاط افغانستان پراکنده است، با همتی والا و عزمی راسخ در راستای صیانت و حراست از میراث فرهنگی و موسیقی اصیل خویش تلاش مینماید. نمونه بارز این تلاشها، حفظ و انتقال سینهبهسینه کهنترین سبک موسیقی بومی این قوم به نام «دویی» است. این سبک موسیقایی کهن، که گنجینهای از اصالت و هویت فرهنگی محسوب میگردد، تا به امروز به همت پیشکسوتان عرصه موسیقی و نیز برخی از نسل جوان علاقهمند، در اذهان و خاطره جمعی مردم زنده نگه داشته شده و در محافل و مراسم مختلف به اجرا درمیآید.[۲]
ویژگیهای منحصربهفرد و ساختاری موسیقی هزاره
موسیقی ناب و اصیل هزارهها که در نگاه اول ممکن است ساختاری ساده و بیپیرایه داشته باشد، در باطن دارای خصوصیات ظریف، پیچیده و ویژهای است که آن را به پدیدهای منحصربهفرد تبدیل نموده است. این ویژگیهای متمایزکننده را به سختی میتوان در دیگر سبکهای موسیقی فولکلور رایج در افغانستان مشاهده نمود. تقریباً برای تمامی آهنگها و قطعات موسیقی فولکلور هزاره، نمیتوان نمونه و مانندی همارز در دیگر مناطق یافت. نکتۀ حائز اهمیت آنکه این قطعات منحصربهفرد، عمدتاً بر مبنا و ساختاری متشکل از تنها سه تا چهار پرده موسیقایی شکل گرفتهاند. همین ایجاز و مختصر بودن تعداد نتها و پردهها در ساختار قطعات، خود گواهی بر اصالت، سادگی اصیل و دستنخوردگی این آثار هنری است.[۳]
جایگاه در مقایسه با نظامهای موسیقایی دیگر
از آنجا که آثار موسیقی هزاره بر پایه کمترین تعداد پردهها استوار گردیده است، این موسیقی با فرمهای تثبیتشده و توسعهیافته موسیقی کلاسیک، از جمله دستگاهها و گوشههای موسیقی ایرانی و نیز با تائیهها و راگاهای نظام موسیقایی کلاسیک هندی، همخوانی و تطابق کامل ندارد. این امر نه یک نقص، که نشاندهنده استقلال و مسیر تحول جداگانه این موسیقی است.
عوامل هویتساز در موسیقی هزاره
وجود لهجهها، کششهای خاص، و هجاهای آوایی و موسیقایی منحصربهفرد، مهمترین عوامل تثبیتکننده هویت هزارگی در آهنگهاست. این ویژگیها، موسیقی این قوم را هم از موسیقی مناطق همجوار و هم از موسیقی نواحی دوردست متمایز و به وضوح قابل تشخیص میسازد.[۴]
شباهتهای ظاهری و تحلیل تطبیقی
در موسیقی هزاره، با وجود دارا بودن خصوصیات ویژه و مختصر بودن ملودیها، برخی شباهتهای ظاهری و کمرنگ با موسیقی بومی کشورهایی همچون چین و نیز مناطق مرزی همجوار به نظر میرسد. دلیل این شباهت را میتوان در کاربرد پردههای مشابه در قالبهایی نزدیک به راگاهای هندی همچون «ملکونس»، «بهوپالی» و همچنین در بهرهگیری از پدیدهها و هنرهای موسیقایی مشترک جستجو کرد.
از سوی دیگر، در حرکت ملودیک (رفت و برگشت) بسیاری از آهنگهای هزاره، میتوان ردپایی از مایههای متعلق به دستگاههای ایرانی همچون شور، راست، نوا و گوشههایی مانند اصفهان و دشتی را احساس نمود. در پارهای از این آهنگها، حال و هوای مقام چهارگاه که به «تائیه-بهیرو» در موسیقی هندی نزدیک است، نیز به گوش میرسد. همچنین برخی از این نغمهها به شیوهای بومی و خودجوش با راگاهای هندی دیگری چون «مکه ملیار»، «درگه»، «بهاری» و «هندول» همخوانیهایی دارد.
با این حال، باید به خاطر داشت که موسیقی، همانند آمیزش رنگهاست که با اندکی تغییر در ترکیببندی، مخاطب را با جلوهای کاملاً تازه و نو مواجه میسازد. برای تطابق واقعی فرمها و سبکهای مختلف موسیقی، صرف همخوانی پردهها کافی نیست؛ بلکه این شباهتها عمدتاً محدود به کاربرد و اجرای پردههای مشابه بر روی گامهای (اسکیلهای) تقریباً یکسان است.[۵]
رفت (سبک) موسیقی هزارهها
در موسیقی سنتی و بومی هزارهها، اصطلاح «رَفت» بهعنوان یک مفهوم بنیادین و کلیدی، به معنای لحن، آهنگ، نغمه و یا ملودی خاص به کار میرود. این واژه در بستر فرهنگی و موسیقایی این قوم، نقش اساسی در شناسایی و تفکیک آرایهها و گونههای مختلف نغمگی ایفا مینماید.
همانگونه که در مناطق شمالی افغانستان، اصطلاح رایج برای اشاره به اکثر آهنگها و نغمهها، واژه «ساز» است (مانند: ساز بچه رحمان، ساز پایه قیران) و در منطقه یادغیص از واژه «صوت» برای این منظور استفاده میشود (مانند: صوت اسحاق و...)، در موسیقی بومی هزارهها نیز واژه «رَفت» کاربرد همارز و مشابهی دارد و به عنوان چتری مفهومی برای طبقهبندی ملودیها به کار میرود.
نامگذاری و هویتیابی رفتها
هر یک از این رفتها در سنت موسیقایی هزارهها، دارای هویتی مستقل و مشخص است که عمدتاً از سوی جامعه و مردم نامگذاری شدهاند. شیوه نامگذاری این نغمات عموماً بر دو محور اصلی استوار گردیده است:
- انتساب به نام مناطق جغرافیایی: بسیاری از این رفتها به نام مناطق، ولایات یا روستاهای خاص هزارهنشین نامیده شدهاند که میتواند نشاندهنده خاستگاه آن نغمه یا محبوبیت و شیوع آن در آن منطقه باشد.
- انتساب به نام آوازخوانان و اجراکنندگان: در مواردی دیگر، این نغمات به نام خوانندگان مشهور یا نوازندگان چیرهدستی که در اجرا و اشاعه آن نقش بسزایی داشتهاند، نامگذاری شدهاند. این عمل، ضمن ادای احترام به هنرمندان، به تثبیت و ماندگاری نام آنان در حافظه تاریخی و فرهنگی مردم کمک شایانی نموده است.
این شیوه نامگذاری، نه تنها باعث ایجاد یک سیستم شناسایی و طبقهبندی طبیعی و خودجوش در میان مردم شده، بلکه به غنای فرهنگ شفاهی و تقویت حس هویت جمعی و تعلق خاطر به میراث موسیقایی نیز انجامیده است.[۶]
ویژگیهای ضربی و ریتمیک در موسیقی هزاره
اجرای برخی از وزنها (تالها) در موسیقی هزاره کاملاً خاص و منحصربهفرد است. برای مثال، سکوتهای معیاری که در بین میزانهای ریتمیک باید رعایت شود، معمولاً معادل یک ضرب یا نیم ضرب است؛ اما در اجرای آهنگهای هزاره، این سکوتها دقیقاً معادل یک ضرب کامل محاسبه میشود. این ویژگی باعث میشود که نوازندگان سازهای ضربی که با این شیوه اجرا آشنایی نداشته باشند، در همراهی با قطعات دچار سردرگمی شوند.
ساختار ریتمیک ترانهها و نقش دمبوره
در ترانهها و آهنگهای هزاره، ساختار ضربی عمدتاً بر نواختن ریتم توسط ساز «دمبوره» و به شیوهای مبتنی بر «پنجهنوازی دوطرفه» استوار است. به همین دلیل، حضور یا عدم حضور سازهای ضربی اضافی، مانع اجرای نوازندگان دمبوره نمیشود و در هر دو حالت، ریتم کامل قطعه توسط آنان ارائه میگردد. به اجرای ریتم به شکل پنجهنوازی روی سیمهای دمبوره، «پَرَند» گفته میشود. برخی از این پرندها از نظر ساختار اجرایی، شباهت قابل توجهی به نواختن گیتار به شیوه دوطرفه در موسیقی فلامنکو دارند.
ریتم دوضرب لنگان و پیچیدگیهای اجرایی
این ریتم خاص که از نوع دوضرب است، در موسیقی هزاره به گونهای اجرا میشود که با اجرای رایج آن در دیگر مناطق افغانستان تفاوت اساسی دارد. نحوه نواختن آن به صورتی است که تشخیص ضربهای سنگین و سبک در هر میزان، با توجه به ماهیت «لنگان» بودن ریتم، تنها از طریق مشاهده اجرای «پرند»ها و حرکات انگشتان نوازنده دمبوره امکانپذیر است. هنگامی که نوازندگان دمبوره این ریتم دوضرب لنگان را مینوازند، قطعه از آغاز تا پایان به صورت منظم اجرا میشود؛ اما نوازندگان سازهای ضربی که با این روش آشنایی کامل ندارند، در همراهی با دمبوره دچار مشکل میشوند و برای هماهنگی، باید به دقت به جریان سیال ضربی و حرکات پرندها توجه کنند. با محاسبه دقیق ضربهای سبک و سنگین و همچنین با در نظر گرفتن سکوتهای بسیار حساسی که در فواصل مشخصی از ضرب رعایت میشود، این ریتم دوضرب لنگان به شکلی مشخص و قابل اجرا درمیآید.[۷]
سازهای موسیقی هزاره
دَمبوره
پیشینه و گستره جغرافیایی
دَمبوره (دمبوره/دمبوده) از کهنترین سازهای زهی-زخمهای در سرزمین هزارهها و کشورهای همجوار نظیر ازبکستان، ترکمنستان، تاجیکستان، چین و برخی از مناطق آسیای مرکزی به شمار میرود. این ساز، نمادی از پیوندهای فرهنگی و تاریخی گسترده در منطقه است.
ساختار و ویژگیهای فنی
دمبوره دارای دو سیم (تار) است و برخلاف بسیاری از سازها، تقسیمات پردهها بر روی دسته آن مشخص نیست. نوازنده با مهارت و تجربه، جایگاه پرده، نیمپرده و حتی ربعپرده را در فواصل معین روی دسته ساز شناسایی و احساس میکند. این ویژگی، نواختن دمبوره را به هنری مبتنی بر شناخت عمیق موسیقایی و ظرافت حسی تبدیل میکند.
کوک و تنظیم سیمها
سیمهای این ساز به این ترتیب کوک میشوند:
- سیم اول (زیر) روی پرده «توئیک» یا «کهریح» (معادل نت «دو» یا «ر» در موسیقی کلاسیک)
- سیم دوم (بم) با توجه به پرده برجسته در مقام موردنظر، معمولاً چهار پرده پایینتر از سیم اول، روی نت «سل» (Pa) یا «فا» (Ma) کوک میشود.
این کوک باعث ایجاد فاصله چهارم یا پنجم بین دو سیم میشود که پایهای برای ساخت ملودیهای خاص موسیقی هزاره است.
اجزای تشکیلدهنده دمبوره:
- کَلسه (کاسه طنینی): که به لهجه هزارگی «کَسفاع» نامیده میشود.
- دسته: محل قرارگیری سیمها و اجرای پردهها توسط نوازنده.
- نه سری (گلو): در قسمت بالایی دسته و حدود ۱۰ سانتیمتر پس از گوشیها قرار دارد. سیمها توسط یک رشته در این قسمت محکم میشوند.
- گوشکها (گوشیها): برای کوک کردن سیمها.
- خَرک: چوب نازکی روی کاسه که سیمها را از سطح کاسه جدا نگه میدارد.
- دیجی: قطعهای چوبی یا فلزی در لبه پایینی کاسه که یک سر سیم به آن متصل میشود.
اهمیت دمبوره
ناصر خسرو بلخی در شعر ذیل اهمیت دمبوره به تصویر کشیده است:
بسی کردم گه و بیگه نظاره/ندیدم کار دنیا را کناره
هزاران قول خوب و راست باریک/ ازو یابند چون تار هزاره
به شکل نمادین به ساز دمبوره و موسیقی هزاره مرتبط میشود:
عبارت «چون تار هزاره» میتواند به سیمهای ساز دمبوره (که دارای دو تار است) اشاره داشته باشد که با ظرافت و دقت کوک و نواخته میشوند. همانگونه که ناصر خسرو در جستوجوی حقیقت است، نوازنده دمبوره نیز با جستوجوی پردههای پنهان روی دسته ساز، به دنبال کشف نغمههای اصیل و رسیدن به حقیقت موسیقایی است. این پیوند، نشاندهنده احترام عمیق فرهنگ هزاره به میراث ادبی و عرفانی فارسی و تلفیق آن با هنر موسیقی است.[۸]
غیژک (غیچک)
ریشهشناسی و پیشینه تاریخی
واژه «قبیک» که ریشهای ترکی دارد، به معنای «آواز با گریه» است و به احتمال زیاد اشاره به لحن غمگین و جاندار این ساز دارد. ساز غیژک در آثار تاریخی برجایمانده از دوره ساسانی و ادوار پس از آن مشاهده شده است که نشاندهنده پیشینه کهن و ریشهدار این ساز در حوزه فرهنگی ایران بزرگ است.
ساختار و ویژگیهای ساز
غیژک در کشورهای مختلف به شکلهای گوناگونی ساخته میشود، اما در افغانستان این ساز به شکل اصیل و بومی خود حفظ شده است. این ساز دارای ویژگیهای منحصر به فردی است:
- تعداد سیمها: غیژک دارای دو سیم اصلی است
- شیوه نوازندگی: با آرشه یا کمانچه نواخته میشود
- ابعاد: دسته این ساز 85 سانتیمتر طول دارد
- جنس کاسه: کاسه طنینی (کلسه) از جنس فلز ساخته میشود
- سیمها: از دو سیم فولادی نقرهای به صورت دوال و تابخورده تشکیل شدهاست
- سیستم کوک: دارای دو گوشک برای کوک کردن تارها
- - خرک: دارای یک خرک چوبی که سیمها بر روی آن قرار میگیرند
شیوه کوک کردن
غیچک نیز مانند دمبوره کوک میشود که نشاندهنده هماهنگی و سازگاری این دو ساز در اجرای مجموعههای موسیقایی منطقه است. این ویژگی امکان همراهی و همنوازی این دو ساز را در اجراهای موسیقایی فراهم میکند.
جایگاه در موسیقی سنتی هزاره
غیژک با صدای گیرا و غمگین خود، نقش مهمی در اجرای مقامهای موسیقایی منطقه ایفا میکند. این ساز به دلیل قابلیت اجرای مالشهای طولانی و ویبراسیونهای ظریف، توانایی بیان حالات عاطفی عمیق را داراست.
حفظ این ساز به شکل اصیل و بومی در افغانستان، گواهی بر غنای فرهنگی و موسیقایی این منطقه و اهمیت حفظ میراث فرهنگی اصیل است.[۹]
چنگ
چنگ در ادبیات کلاسیک فارسی
چنگ از جمله سازهایی است که شاعران در ادبیات کلاسیک فارسی بسیار از آن نام بردهاند. خداوندگار عراقی در این غزل از مقامها و گوشههای موسیقی زمان خود نام میبرد:
سپاهان، حجاز، عراق، عشاق، راست، بوسلیک، حسینی، زیرخرد، زیربزرگ، رهاوی، زنگله
چنگ دندانی: ساز کوچک و ابتدایی
چنگی که نوازندگان رودکی آن را مینواختند، امروز در جهان غرب با نام هارپ (Harp) شناخته میشود. اما منظور ما در اینجا معرفی ساز کوچک و ابتداییای است که چنگ دندانی نامیده میشود.
ویژگیهای ساختاری و نحوه نواختن
این ساز کوچک فلزی در میان دندانهای جلو قرار میگیرد. با یک دست گرفته میشود و با انگشت دست دیگر به صدا درمیآید. هنگام نواختن چنگ دندانی، نوازنده باید مرتباً نفس بکشد، زیرا تولید صداهای زیر و بم به فشار نفس و باز و بسته کردن لبها وابسته است.
جایگاه اجتماعی و جنسیتی
چنگ دندانی از جمله سازهایی است که عمدتاً توسط زنان نواخته میشود. این ساز در میان جامعه زنان هزاره جایگاه خاصی دارد و اغلب در محافل خصوصی و مراسم زنانانه استفاده میشود.
محدودیتهای فنی
هر چنگ دندانی فقط قادر به تولید یک نت موسیقیایی است. بنابراین برای اجرای ملودیهای مختلف، به مجموعهای از چنگهای دندانی با نتهای گوناگون نیاز است. این ویژگی، اجرای قطعات پیچیده را نیازمند مهارت و تمرین فراوان میکند.
این ساز هرچند ساده و ابتدایی به نظر میرسد، اما نشاندهنده خلاقیت و نبوغ مردم در ایجاد ابزارهای موسیقایی با کمترین امکانات است و بخشی از میراث موسیقایی منطقه را تشکیل میدهد.[۱۰]
سازهای کوبهای در موسیقی هزاره
دف یا دَریه
دف یک ساز کوبهای و از جمله سازهای مرسوم در محافل بزمی و آیینی به شمار میآید. در لهجه و گویش مردم هزاره، این ساز با نام **«دَریه»** شناخته میشود. شکل سنتی و قدیمی آن متشکل از یک چنبره چوبی است که بر روی آن پوستی از دامهایی مانند بز یا گوسفند کشیده میشود.
بر پایه روایات مندرج در ادبیات کهن و متون باستانی، مراسم جشن نوروز و تحویل سال آریاییها با نوای دف همراه بوده و این ساز نقش محوری در آیینهای شادمانی و گردهماییهای فرهنگی ایفا میکرده است.
دف از دیرباز تاکنون در گستره وسیعی از سرزمین افغانستان توسط مردان در فضای عمومی و نیز در داخل خانهها توسط بانوان و دوشیزگان نواخته میشود. این امر نشاندهنده جایگاه فراگیر و همهجانبه این ساز در حیات اجتماعی و فرهنگی مردم است.
زیربغلی یا تُمیک
زیربغلی طبل کوچکی با صدای زیر و از خانواده سازهای کوبهای است. در افغانستان با نام **«زیربغلی»** شناخته میشود، حال آنکه در ایران آن را **«تُمیک»** مینامند. ریشه این نامگذاری به گذشته بازمیگردد؛ زمانی که به دف یا دایره کوچکی با چنبره برنزی، «خمیک» یا «کمیک» گفته میشد.
در بسیاری از مناطق افغانستان، نوازندگان از زیربغلیِ ساختهشده از جنس سفال استفاده میکنند. این ساز به دلیل اندازه کوچک و صدای زیر، معمولاً در کنار دیگر سازهای کوبهای و برای ایجاد ریتمهای تند و شاد به کار میرود و محلی حضوری پررنگ دارد.[۱۱]

صفدر توکلی
کودکی
صفدر توکلی، فرزند فضلاحمد، در 1320ش، در «يَکَاولَنگ»، یکی از اُلُسوَالِیهای (شهرستان) ولایت (استان) «بامیان» متولد شد[۱۲] و آوازخوانی را در سن 16 سالگی، شروع کرد.[۱۳] صفدر، در همان نوجوانی با «دَمبُورَه»، از مهمترین آلات موسیقی سنتی هزارگی، آشنا و به آن علاقهمند شد. او قدم در راه دشواری گذاشته بود؛ زیرا نوع نگاه و سبکزندگی مردم محل، موسیقی و آوازخوانی را در آن زمان در محدودۀ تابوهای اجتماعی دستهبندی میکرد. بههمین دلیل در ابتدا با مخالفت شدید پدر و خانواده مواجه و آلات موسیقی او چندبار شکسته شد؛ اما او با صدای خوش، نبوغ ذاتی و پشتکار شخصی که داشت، بر همه موانع فرهنگی و اجتماعی فایق آمد و بهتدریج مورد حمایت و تشویق قرار گرفت.[۱۴]
جوانی
صفدر توکلی، در سال 1345ش برای شرکت در یک مسابقۀ کشوری آوازخوانی که توسط وزارت «اطلاعات و فرهنگ» افغانستان ترتیب داده شده بود، به کابل، پایخت افغانستان رفت و بعد از پیروزی در مسابقه، کار خود را در رادیوی افغانستان شروع کرد. همچنین، از طرف وزارت اطلاعات و فرهنگ بهطور رسمی مأمور شد تا با سفر بهمناطق مختلف هزارهنشین، آهنگهای محلی هزارگی را جمعآوری کند.[۱۵] او بعد از شهرت در افغانستان، به کشورهای مختلف آسیای میانه، چین، هند و مغولستان سفر کرد و در معرفی موسیقی محلی افغانستان به جهان نقش مؤثر داشت.[۱۶]
مهارت
صفدر توکلی، خود ترانه میسرود و آهنگ میساخت. در نواختن دمبوره چنان مهارت داشت که به اسطورۀ «دمبورهنوازی» در بین نسل خود مشهور شده بود.[۱۷]
مسئولیت
توکلی از سال ۱۳۶۴ش تا سال ۱۳۷۵ش، سرپرستی گروه هنری وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان را به عهده داشت.[۱۸]
سبک هنری
صفدر، در موسیقی سنتی و محلی هزارهها سبک ویژهای دارد که به «سبک صفدر» مشهور است و به گفتۀ خود او شامل آهنگهای «عاشقانه»، «اعتراضی» و «ملیخوانی»، میشود.[۱۹] اشعار زیر در یکی از آهنگهای صفدر بهکار رفته که بهعنوان نماد اتحاد ملی شناخته میشود.:[۲۰] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:پایان شعر
آهنگهای ثبتشده
صفدر ۴۰۰ آهنگ مختلف در رادیو و تلویزیون افغانستان، ثبت کرده است.[۲۱]
افتخارات
- کسب مدال صداقت در موسیقی؛[۲۲]
- گرفتن چندین جایزه بینالمللی؛
- دریافت لقب «سلطان دمبوره» افغانستان؛[۲۳]
- کسب مدالهای افتخار از کشورهای مختلف.[۲۴]
یادبود
بهمنظور تجلیل از فعالیتهای هنری صفدر توکلی، اولین جشنوارۀ فرهنگی «دمبوره»، در تیر 1396ش در مرکز بامیان برگزار[۲۵] و تندیس این هنرمند، به احترام فعالیتهای 50 سالۀ هنری او، رونمایی شد.[۲۶]

آبه میرزا
نام اصلی آبهمیرزا، «دلآرام» است و به نامهای گلاندام و دختر مالستانی نیز از او یاد میشود. دلآرام فرزند عبدالصمد، از طایفه ملکی دایفولاد در قریهی «لعلچک»، در سال 1310ش، در ولسوالی (شهرستان) مالستان ولایت غزنی متولد شد.[۲۷]
دلآرام، در نوجوانی با پسری از روستای نودِه به نام محمدامیر ازدواج کرد و صاحب سه فرزند به نامهای میرزاحسین، علیحسین و ماهگل شد. چون نام فرزند بزرگش «میرزا» بود، او را «آبه میرزا» یا «آبی میرزا» (مادر میرزا) خواندند.[۲۸]
شخصیت آبهمیرزا
با توجه به فرهنگ جامعه سنتی و نبود مدرسه و امکانات آموزشی، آبهمیرزا مانند دیگر زنان جامعه افغانستان از نعمت سواد محروم بوده است؛ اما پرورش خانوادگی و شرایط محیطی و شخصیتی، از او زنی مبارز، فعال و تلاشگر ساخته بود. آبهمیرزا از لحاظ شخصیتی زنی آزاده، دلیر، طناز و حاضرجواب بود و از هیچ کسی باک نداشت.[۲۹]
سبک هنری آبهمیرزا
آبیمیرزا مالستانی، نماینده زنانی از افغانستان است که در محلهها و روستاها با سرودن و خوانش دوبیتی و چهاربیتیهای شیرین، نوع خاصی از موسیقی محلی را ابداع کردهاند که از خواندن لالایی برای فرزند دلبندشان تا محافل شیرینیخوری و عروسی، شب چِله (یلدا)، نوروز، عیدها و مراسم تولد و آیینهای شادمانی را در بر میگیرد.
آبهمیرزا سبک یگانهای داشت که بین مردم به «سبک مالستانی» مشهور شده است. سبک مالستانی، بخشی از موسیقی هزارگی است که ریشهای کاملا خراسانی دارد بهویژه آنکه میزانهای هفتضربی و پنجضربی که در موسیقی خراسان قدیم بوده است، در این موسیقی بسیار یافت میشود. میزانهای پنجضربی در دیگر مناطق و اقوام افغانستان نیز مشاهده نشده است، ولی در تاجیکستان، فراوان یافت میشود که به آن «فلک» میگویند. این نوع میزان در موسیقی سنتی ایران نیز وجود دارد که بازمانده موسیقی خراسان بزرگ است.[۳۰]
چالشهای آبهمیرزا برای آوازخوانی

فعالیتهای آبهمیرزا که بیشتر در محافل خانوادگی و زنانه اجرا میشد، علاقهمندان زیادی را جذب کرد. برخی از آهنگهای آبهمیرزا در مناطق اطراف پخش شد و شهرت او به عنوان یک آوازخوان در منطقه، باعث شد که او به اجبار محل سکونت خود را ترک کند و مدتی آوارهی شهر غزنی و ولسوالی جاغوری شود. رفت و آمدهای او در جامعه معمولا موجب بروز شایعاتی میشد که یک بار پای او را به محاکم دولتی باز کرد. این دوبیتی منسوب به اوست که در فراق زادگاهاش خوانده است. الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
آبهمیرزا، ایامی را در غزنی و کابل محبوس بود. او بعد از زندان، مدتی در کابل زندگی کرد و سپس به «نوده» مالستان برگشت. به روایتی، او بعد از بازگشت مجدد به مالستان به آوازخوانی ادامه داد. طبق روایت دیگر، او با رفتن به زندان و از دست دادن همسر و فرزند، صدایش سوخت و بعد از آن آوازخوانی را کنار گذاشت؛ اما وضعیت زندگی او بسیار سخت بود و به همین دلیل اطلاع دقیقی درباره آثار و چگونگی زندگیاش وجود ندارد.
معرفی آبهمیرزا با صدای صفدرعلی مالستانی
شهرت بیشتر آبهمیرزا، مدیون صفدرعلی مالستانی، آوازخوان همدورهاش است که در سال 1391ش در کابل فوت کرد. صفدرعلی با صدای نازک خود چنان سبک آبهمیرزا را تقلید میکرد که بسیاری تصور کردند آبهمیرزا ساخته ذهن خلاق او است. انگیزه صفدرعلی از این کار مشخص نیست؛ اما از آنجا که هردو در یک قریه زندگی میکردند، ممکن است روابط خانوادگی یا عاطفی میان آنها وجود داشته باشد.
به نظر میرسد صفدرعلی مالستانی نیز در آغاز کار هنری خویش در بهرهبرداری از شهرت آبهمیرزا بیمیل نبوده است؛ اما صفدرعلی بعد از شهرت در محافل هنری و راهیابی به رادیو و تلویزیون افغانستان از گمنامی بیرون آمد و از نام خودش استفاده کرد. صدای صفدرعلی در جهت این شهرت نقش موثری داشت درحدی که با وفات او در سال 1391ش، دیگران عمر آبهمیرزا را هم پایان یافته قلمداد کردند. نوارهای کاست به نام آبهمیرزا وجود دارد که دقیقا مشخص نیست که او خوانده است یا صدای صفدرعلی مالستانی است.[۳۱]
آبهمیرزا از نگاه دیگران

داوود سرخوش در مورد آبهمیرزا میگوید: «من از کودکی هم عاشق این صدا بودم و هر باری که او میخواند، فکر میکردم که آتش در یک تنور در گرفته. بسیار داغ بود. بسیار حزین و سوزناک بود.»
دکتر حفیظ شریعتی نویسنده، آبهمیرزا را «مادر موسیقی هزارهها» و «الاهۀ شاعران محلیسرا» نام داده، در موردش مقاله نوشته و در کتابش نیز از او یاد کرده است. محمدحسین فیاض نویسندهی دیگری، او را «زن هنرمند و آوازخوان افسانهای هزارهها» خوانده که سبک مالستانی را به دنیای موسیقی عرضه کرده است. یکی از هنرمندان از «سبک آبه میرزا» یاد میکند و در کتاب «موسیقی اصیل هزاره» نام او را در شمار «هنرمندان نامدار و سابقهدار موسیقی هزاره» جا داده و در دیدگاه دیگری در تلویزیون طلوع گفته است که اگر آبه میرزا نمیبود بخش بزرگی از موسیقی هزارهگی وجود نمیداشت.
کتاب دانشنامه هزاره برای آبه میرزا، مدخلی باز کرده و عنوان «دمبورهنواز و خواننده» به او داده است. در دانشنامه آمده که سبک هنری آبه میرزا مشهور به مالستانی است که صفدر توکلی آن را بالوپر داد و بعدها صفدر مالستانی دنبال کرد. فصلنامه ادبیات معاصر و کتاب «فرهنگ شفاهی هزارهها» از دکتر شریعتی سحر، آبه میرزا را ترانهسرا/ دوبیتیسرا معرفی کرده و ترانههایی را به نام او نگاشتهاند.[۳۲]
محتوای ترانهها و آهنگهای آبه میرزا
از آبیمیرزا چند آهنگ محدود در نوارهای کاست، ضبط شد و به یادگار مانده است. محدودیتهای اجتماعی و فرهنگی در کنار چالشهای اقتصادی و مالی موجب شد که بسیاری از سرودههای آبی میرزا ثبت نشود. در سرودههای آبیمیرزا شکوِه از ناملایمات اجتماعی و فرهنگی، حس وطندوستی، امید به زندگی و عشق و محبت بیشتر تجلی یافته است.[۳۳]
درگذشت آبهمیرزا
آبهمیرزا در ۳۱ سرطان/تیر ۱۳۹۵ش از دنیا رفت و در گورستان «خاکریزگ» نو دِه به خاک سپرده شد.[۳۴]

داوود سرخوش
داوود سرخوش، در 6 اردیبهشت (ثور) 1350ش، بهعنوان یازدهمین فرزند خانواده،[۳۵] در قریۀ «غُجُورباش» از توابع اُلُسوالی (شهرستان) «سَنگتَخت»[۳۶] ولایت دایکندی به دنیا آمد. او در کودکی مادر خود را از دست داد.[۳۷] داوود، تحصیل ابتدایی را بهشکل سنتی (یادگیری قرآن و دیوان حافظ) نزد پدر خود شروع کرد؛ اما وقتی شرایط آموزش رسمی در 1357ش، فراهم شد در کلاس سوم ثبتنام کرد. پس از یک کلاس، جنگ در افغانستان فراگیر و داوود مجبور بهمهاجرت بهشهر کویتۀ پاکستان شد. سرخوش بهدلیل عدم آشنایی با زبان «اُردُو»، مدرسه را از کلاس اول در شهر کویته آغاز کرد و تا دیپلم ادامه تحصیل داد. او سال 1377ش از پاکستان به انگلستان و سپس در 1379ش به شهر «وین» اتریش رفت و تاکنون در آنجا زندگی میکند.[۳۸] داوود در سال 1995م، با خانم «کبرا نیکزاد» ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها، سه پسر بهنامهای صبور، ذوالفقار و یاسر است.[۳۹]
زندگی هنری
داوود از برادر بزرگ خود که آوازخوان محلی بود[۴۰] تأثیر زیادی پذیرفت.[۴۱] او «دمبورهنوازی» را از برادر بزرگ خود در افغانستان و «هارمونیه» را از «ارباب علیخان» در پاکستان یاد گرفت. داوود زمانی که نهساله بود، شعر میسرود و در هفدهسالگی خوانندگی را آغاز کرد.[۴۲]
سبک هنری
سرخوش، بیشتر به سبک محلی و لهجۀ هزارگی آواز میخواند. درونمایههای اشعار او موضوعات میهنی است[۴۳] که به پدیدۀ جنگ، مهاجرت، وحدت ملی و درد و رنج مردم میپردازد.[۴۴]
آثار
داوود سرخوش در کنار تولید آهنگهای انفرادی، پنج آلبوم (مجموعهآهنگ) رسمی بهنامهای «سرزمین من»، «پری جُو»، «سپید و سیاه»، «بازی» و «جنگ و جنون» را منتشر کرده است. او همچنین کنسرتهای زیادی در کشورهای ایران، استرالیا، نروژ، روسیه، هلند، سوئد و دانمارک اجرا کرده است.[۴۵]
نوآوری
داوود سرخوش در آهنگهای خود احساسات ملی را بازتاب داده است که میلیونها شهروند افغانستانی در دوران آوارگی آن را تجربه کردهاند. یکی از مشهورترین آلبومهای سرخوش، «سرزمین من» است که در افغانستان و ایران طرفدار زیادی دارد.[۴۶] داوود با این ترانه که در وصف افغانستان سروده شده و از دردهای این کشور و آوارگی مردم آن میگوید، بیش از پیش مشهور شده است:[۴۷] سرزمین من[۴۸] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب
الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب
الگو:پایان شعر
جایگاه هنری
در حال حاضر، داود سرخوش بهعنوان یکی از مشهورترین چهرههای موسیقی افغانستان شناخته میشود.[۴۹]
افتخارات
داود سرخوش، در سومين جشنوارۀ بينالمللى موسيقى «دف باما» در سال ٢٠١٧م در هامبورگ آلمان، جايزۀ «هنرمند اسطورۀ افغانستان» را بهدست آورد.[۵۰]
پانویس
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۹-۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۱.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۲-۱۳.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۶.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷-۱۸.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۷.
- ↑ قاسمی، موسیقی اصیل هزاره، ۱۳۹۶ش، ص۱۸-۱۹.
- ↑ «زندگينامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وبسایت انجمن فرهنگی تکوین.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وبسایت آی فیلم دو.
- ↑ «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وبسایت آی فیلم دو.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «زندگينامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وبسایت انجمن فرهنگی تکوین.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وبسایت آی فیلم دو.
- ↑ «موسیقی محلی بامیان در آستانۀ فراموشی»، وبسایت شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان.
- ↑ «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وبسایت آی فیلم دو.
- ↑ «سومین جشنواره دمبوره در بامیان برگزار شد»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ رهیاب، «آبهمیرزا»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ج1، ص 63-64.
- ↑ احمدزاده، معمای آبهمیرزا، وبسایت روزنامه هشت صبح، سرطان 1398ش.
- ↑ احمدزاده، «معمای آبهمیرزا»، وبسایت روزنامه هشت صبح،31 تیر 1398ش.
- ↑ جعفری، «ویژگیهای سبکی آلبوم گل بادام»، خانه ادبیات افغانستان، تابستان 1392ش.
- ↑ رهیاب، «آبهمیرزا»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ج1، ص 63-64.
- ↑ احمدزاده، «معمای آبهمیرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، 31 تیر 1398ش.
- ↑ «هنر اعتراض در زندگی دلآرام»، وبسایت صدای شهروند.
- ↑ احمدزاده، «معمای آبهمیرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، 31 تیر 1398ش.
- ↑ «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «با هم بشنویم؛ شبهای بیترانه نمانه با صدای داوود سرخوش»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ افشار، «زندگینامۀ داوود سرخوش»، وبلاگ علی افشار.
- ↑ لعلی، «سرور سرخوش؛ صدایی از قلب هزارهجات»، وبسایت جادۀ ابریشم.
- ↑ «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «زندگینامه و آثار هنری داود سرخوش، هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید.
- ↑ «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وبسایت رشد نیوز.
- ↑ احمدی، «بازنمایی ایدئولوژی قومی و ملی در موسیقی داود سرخوش»، وبسایت یاداشتهای دوستان.
- ↑ «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید»، وبسایت آیفیلم 2.
- ↑ «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وبسایت رشد نیوز.
- ↑ «چرا ترانۀ سرزمین من ماندگار شد؟»، خبرگزاری ایسنا.
- ↑ «متن آهنگ افغانی بهنام سرزمین من»، وبسایت دلگرم.
- ↑ «زندگینامه و آثار هنری داوود سرخوش، هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید.
- ↑ «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد»، وبسایت رشد نیوز.
منابع
- احمدزاده، کاوه، «معمای آبهمیرزا»، سایت روزنامه هشت صبح، تاریخ درج مطلب:31 تیر 1398ش.
- احمدی، یوسف، «بازنمایی ایدئولوژی قومی و ملی در موسیقی داود سرخوش»، وبسایت یاداشتهای دوستان، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
- افشار، «زندگینامۀ داوود سرخوش»، وبلاگ علی افشار، تاریخ درج مطلب: 8 فروردین ۱۳۹۷ش.
- «با هم بشنویم؛ شبهای بیترانه نمانه، با صدای داوود سرخوش»، وبسایت آیفیلم 2، تاریخ درج مطلب: 19 مهر 1401ش.
- جعفری، رحیم، «ویژگیهای سبکی آلبوم گل بادام»، سایت خانه ادبیات افغانستان، تاریخ درج مطلب: تابستان 1392ش.
- «چرا ترانۀ سرزمین من ماندگار شد؟»، خبرگزاری ایسنا، تاریخ درج مطلب: 26 مرداد 1400ش.
- «داوود سرخوش»، خبرگزاری مهاجر، تاریخ درج مطلب: 23 خرداد 1401ش.
- «داوود سرخوش برندۀ جایزۀ اسطورۀ موسیقی افغانستان شد» وبسایت رشد نیوز، تاریخ درج مطلب: 26 آبان 1396ش.
- «داوود سرخوش خوانندۀ آهنگ مشهور سرزمین من را بیشتر بشناسید» وبسایت آیفیلم 2، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
- «درگذشت قدیمیترین خواننده زن افغانستان»، خبرگزاری پیام آفتاب، تاریخ درج مطلب: 2 مرداد 1395ش.
- «دمبورهام را که سور میکردم، بسیار قشنگ معلوم میشد»، وبسایت جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: 16 اردیبهشت 1399ش.
- رهیاب (بلخی)، حسین، «آبهمیرزا»، دانشنامه هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه هزاره، 1397ش.
- «زندگينامۀ مفاخر موسيقي هزارگي»، وبسایت انجمن فرهنگی تکوین، تاریخ بازدید: 3 بهمن 1401ش.
- «زندگینامه و آثار هنری داود سرخوش، هنرمند محبوب کشور»، وبلاگ امید، تاریخ درج مطلب: 31 خرداد ۱۳۹۲ش.
- «سومین جشنواره دمبوره در بامیان برگزار شد»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: 2 مهر 1398ش.
- «صفدر توکلی سلطان دمبوره و گل زمان بابای موسیقی پشتو معرفی شدند»، وبسایت آی فیلم دو، تاریخ درج مطلب: 7 اسفند 1399ش.
- قاسمی، وحید، موسیقی اصیل هزاره، کابل، رادیوتلویزیون ملی، ۱۳۹۶ش.
- لعلی، رضا، «سرور سرخوش؛ صدایی از قلب هزارهجات»، وبسایت جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: 25 تیر 1396ش.
- «متن آهنگ افغانی بهنام سرزمین من»، وبسایت دلگرم، تاریخ بازدید: 7 دی 1401ش.
- «موسیقی محلی بامیان در آستانۀ فراموشی»، وبسایت شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان، تاریخ درج مطلب: 24 دی 1390ش
- «هنر اعتراض در زندگی دلآرام»، وبسایت صدای شهروند، تاریخ درج مطلب: 21 سنبله 1402ش.