پیشنویس:ناصر خسرو: تفاوت میان نسخهها
project>محمد میرزایی |
project>محمدمهدی محمدی بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۲: | خط ۲: | ||
<big>'''ناصر خسرو،'''</big> شاعر و جهانگرد بلندآوازۀ ایرانی. | <big>'''ناصر خسرو،'''</big> شاعر و جهانگرد بلندآوازۀ ایرانی. | ||
ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی (383-467ش) معروف به ناصرخسرو، شاعر، حکیم و جهانگرد مشهوری است که آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ فارسی محسوب میشود. او قرآن را از بر داشت و با دانشهای بسیاری در روزگار خود، آشنا بود. | ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی (383-467ش) معروف به ناصرخسرو، شاعر، حکیم و جهانگرد مشهوری است که آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ فارسی محسوب میشود. او [[قرآن]] را از بر داشت و با دانشهای بسیاری در روزگار خود، آشنا بود. | ||
==کودکی و نوجوانی== | ==کودکی و نوجوانی== | ||
ناصر خسرو، در 12 شهریور 383ش، در روستای قبادیان بلخ، در خانوادهای ثروتمند و دیوانسالار متولد شد.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> دوران کودکی ناصر خسرو، با حوادث گوناگون، از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود، خشکسالی بیسابقه، شیوع بیماری وبا و پیامدهای ناشی از این حوادث همراه بود که در تربیت و رشد او نقشی بسزا داشت.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> | ناصر خسرو، در 12 شهریور 383ش، در روستای قبادیان بلخ، در خانوادهای ثروتمند و دیوانسالار متولد شد.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> دوران کودکی ناصر خسرو، با حوادث گوناگون، از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود، خشکسالی بیسابقه، شیوع بیماری وبا و پیامدهای ناشی از این حوادث همراه بود که در تربیت و رشد او نقشی بسزا داشت.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> | ||
==جوانی== | ==جوانی== | ||
ناصر خسرو از اول جوانی به دنبال تحصیل علوم رایج زمان خود بود. او، بهمدت هفت سال به آذربایجان، ارمنستان، | ناصر خسرو از اول جوانی به دنبال تحصیل علوم رایج زمان خود بود. او، بهمدت هفت سال به آذربایجان، ارمنستان، [[ترکیه]]، لیبی، [[سوریه]]، [[فلسطین]]، جزیرةالعرب، قیروان، تونس و سودان سفر و چندین سال در پایتخت فاطمیان، در مصر، اقامت کرد. ناصر خسرو، در دوران المستنصر بالله، به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر، سه مرتبه به زیارت کعبه رفت.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5-7.</ref> او در سال 431ش، بعد از دریافت عنوان «حجت خراسان» از طرف المستنصر بالله به زادگاه خود برگشت و مذهب اسماعیلی را تبلیغ کرد؛ اما با واکنش منفی سلاطین سلجوقی مواجه و به شهرهای دیگر تبعید شد. ناصر خسرو پس از مدتی آوارگی، به دعوت یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود، به بدخشان رفته و باقی عمر خود را در آنجا سپری کرد. او تمام آثار خود را در بدخشان نوشت و به تمام روستاهای بدخشان سفر کرد. او تا پایان زندگی مجرد باقی ماند. نام او در بین اهالی بدخشان، دارای احترامی ویژه بوده و بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر» و «پیر کامل» خوانده میشود.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص7.</ref> | ||
==مهارتها== | ==مهارتها== | ||
ناصر خسرو حافظ کل قرآن بود و در بسیاری از علوم عقلی و نقلی زمان خود، مانند فلسفۀ یونانی، ریاضی، پزشکی، موسیقی، نجوم، فلسفه و کلام اسلامی، تبحر داشت.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> | ناصر خسرو حافظ کل قرآن بود و در بسیاری از علوم عقلی و نقلی زمان خود، مانند فلسفۀ یونانی، ریاضی، پزشکی، موسیقی، نجوم، فلسفه و کلام اسلامی، تبحر داشت.<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> | ||
==مسئولیت== | ==مسئولیت== | ||
ناصر خسرو، در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی، به کار دبیری مشغول بود و بعد از شکست غزنویان از | ناصر خسرو، در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی، به کار دبیری مشغول بود و بعد از شکست غزنویان از [[سلجوقیان]]،<ref>قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.</ref> به دربار «سلیمان چَغرِی بیک» در مرو رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفۀ دبیری خود ادامه داد.<ref>«در پی ناصر خسرو»، 1393، ص21.</ref> | ||
==خاستگاه فکری== | ==خاستگاه فکری== | ||
ناصر خسرو بهشدت تحت تأثیر قرآن بوده و در آثار مختلف خود از مقام و منزلت قرآن و نیز فضایل آن سخن گفته است. او در اشعار خود آیات قرآن، احادیث نبوی و اقوال امامان را بهصراحت یا بهتلمیح آورده است.<ref>یرانی، «بررسی مفهوم و منشأ عقل در اندیشۀ ناصر خسرو»، 1396ش، ص35. </ref> ناصر خسرو، اهل تحقیق بود و همیشه با پیروان ادیان مختلف از جمله | ناصر خسرو بهشدت تحت تأثیر [[قرآن]] بوده و در آثار مختلف خود از مقام و منزلت قرآن و نیز فضایل آن سخن گفته است. او در اشعار خود آیات قرآن، احادیث نبوی و اقوال امامان را بهصراحت یا بهتلمیح آورده است.<ref>یرانی، «بررسی مفهوم و منشأ عقل در اندیشۀ ناصر خسرو»، 1396ش، ص35. </ref> ناصر خسرو، اهل تحقیق بود و همیشه با پیروان ادیان مختلف از جمله [[مسلمانان]]، [[زرتشتیان]]، [[مسیحیان]]، [[یهودیان]] و مانویان به بحث پرداخته و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرسوجو میکرد.<ref>[https://fa.wikifeqh.ir/%D9%86%D8%A7%D8%B5%D8%B1%D8%AE%D8%B3%D8%B1%D9%88_%D9%82%D8%A8%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C «ناصرخسرو قبادیانی»، وبسایت ویکی فقه.]</ref> ناصر خسرو، از شاعران و اندیشمندان عربی مانند متنبّى، بحترى، ابوتمّام، ابوالحسن تهامى، ابوالفتح بستى، ابوالعتاهيه، ابنرومى و ابوالعلاء معرّى نیز تأثیر زیادی پذیرفته و در اشعار خود از آثار آنها تضمین کرده است؛<ref>[https://jap.isca.ac.ir/article_1261.html هنر، «تمثّل به شعر متنبّى»، 1386ش، ص30.]</ref> اما بیش از همه، متأثر از افكار و آراى اسماعيليان بوده است.<ref>تاجبخش، «بازتاب افكار اسماعيليه در آثار ناصر خسرو»، 1369ش، ص12.</ref> | ||
==سیرۀ عملی و اخلاقی== | ==سیرۀ عملی و اخلاقی== | ||
ناصر خسرو در دورۀ دوم زندگی خود، آدم متواضع، با مناعت طبع، بردبار، اندیشهورز و تلاشگر بود.<ref>دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.</ref> | ناصر خسرو در دورۀ دوم زندگی خود، آدم متواضع، با مناعت طبع، بردبار، اندیشهورز و تلاشگر بود.<ref>دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.</ref> | ||
| خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
جهانبینی، دیدگاههای فلسفی و انسانشناختی ناصر خسرو، بهصورت کامل دینی است. به نظر او، خدا علت و غایت همۀ اشیا و امور بوده و بقای انسان نیز در دانستن توحید است. هدف از ارسال پیامبران و فرستادن کتاب، گزارش مبدأ و مقصد انسان است. بنابراین، فلسفه، علم و خرد باید در خدمت دین قرار بگیرند.<ref> نظری، «جهان بینی ناصر خسرو»، 1384، ص200.</ref> او معتقد بود که جامعۀ پاک و دور از مفاسد اخلاقی و اجتماعی، فقط با سیطرۀ معارف دینی و عقل بر جامعه به وجود میآید.<ref>دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.</ref> | جهانبینی، دیدگاههای فلسفی و انسانشناختی ناصر خسرو، بهصورت کامل دینی است. به نظر او، خدا علت و غایت همۀ اشیا و امور بوده و بقای انسان نیز در دانستن توحید است. هدف از ارسال پیامبران و فرستادن کتاب، گزارش مبدأ و مقصد انسان است. بنابراین، فلسفه، علم و خرد باید در خدمت دین قرار بگیرند.<ref> نظری، «جهان بینی ناصر خسرو»، 1384، ص200.</ref> او معتقد بود که جامعۀ پاک و دور از مفاسد اخلاقی و اجتماعی، فقط با سیطرۀ معارف دینی و عقل بر جامعه به وجود میآید.<ref>دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.</ref> | ||
==سبک شعر و ادبیات== | ==سبک شعر و ادبیات== | ||
سبک شعر و ادبیات ناصر خسرو، نمونهای از «سبک خراسانی» و شبیه سبک | سبک شعر و ادبیات ناصر خسرو، نمونهای از «سبک خراسانی» و شبیه سبک [[رودکی]]، [[فردوسی]] و عنصری است؛ اما با این تفاوت که شعر برای ناصرخسرو وسیلهای برای بیان اعتقادات دینی و فلسفی بوده و جنبۀ پند و اندرز دارد.<ref> اسلامی ندوشن، مجموعه مقالات یادنامه ناصرخسرو، ۱۳۵۲ش، ص۳۰.</ref> | ||
یکی از معروفترین قصیدههای ناصرخسرو با ابیات زیر، آغاز میشود:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh6 ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 6، در وبسایت گنجور.] </ref> | یکی از معروفترین قصیدههای ناصرخسرو با ابیات زیر، آغاز میشود:<ref>[https://ganjoor.net/naserkhosro/divann/ghaside-naser/sh6 ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 6، در وبسایت گنجور.] </ref> | ||
{{آغاز نستعلیق}} | {{آغاز نستعلیق}} | ||
نسخهٔ ۸ اسفند ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۱

ناصر خسرو، شاعر و جهانگرد بلندآوازۀ ایرانی.
ناصر بن خسرو قبادیانی بلخی (383-467ش) معروف به ناصرخسرو، شاعر، حکیم و جهانگرد مشهوری است که آثار او از گنجینههای ادب و فرهنگ فارسی محسوب میشود. او قرآن را از بر داشت و با دانشهای بسیاری در روزگار خود، آشنا بود.
کودکی و نوجوانی
ناصر خسرو، در 12 شهریور 383ش، در روستای قبادیان بلخ، در خانوادهای ثروتمند و دیوانسالار متولد شد.[۱] دوران کودکی ناصر خسرو، با حوادث گوناگون، از جمله جنگهای طولانی سلطان محمود، خشکسالی بیسابقه، شیوع بیماری وبا و پیامدهای ناشی از این حوادث همراه بود که در تربیت و رشد او نقشی بسزا داشت.[۲]
جوانی
ناصر خسرو از اول جوانی به دنبال تحصیل علوم رایج زمان خود بود. او، بهمدت هفت سال به آذربایجان، ارمنستان، ترکیه، لیبی، سوریه، فلسطین، جزیرةالعرب، قیروان، تونس و سودان سفر و چندین سال در پایتخت فاطمیان، در مصر، اقامت کرد. ناصر خسرو، در دوران المستنصر بالله، به مذهب اسماعیلی گروید و از مصر، سه مرتبه به زیارت کعبه رفت.[۳] او در سال 431ش، بعد از دریافت عنوان «حجت خراسان» از طرف المستنصر بالله به زادگاه خود برگشت و مذهب اسماعیلی را تبلیغ کرد؛ اما با واکنش منفی سلاطین سلجوقی مواجه و به شهرهای دیگر تبعید شد. ناصر خسرو پس از مدتی آوارگی، به دعوت یکی از امیران محلی بدخشان که اسماعیلی بود، به بدخشان رفته و باقی عمر خود را در آنجا سپری کرد. او تمام آثار خود را در بدخشان نوشت و به تمام روستاهای بدخشان سفر کرد. او تا پایان زندگی مجرد باقی ماند. نام او در بین اهالی بدخشان، دارای احترامی ویژه بوده و بهنام «حجت»، «سید شاه ناصر ولی»، «پیر شاه ناصر» و «پیر کامل» خوانده میشود.[۴]
مهارتها
ناصر خسرو حافظ کل قرآن بود و در بسیاری از علوم عقلی و نقلی زمان خود، مانند فلسفۀ یونانی، ریاضی، پزشکی، موسیقی، نجوم، فلسفه و کلام اسلامی، تبحر داشت.[۵]
مسئولیت
ناصر خسرو، در دربار پادشاهان و امیران از جمله سلطان محمود و سلطان مسعود غزنوی، به کار دبیری مشغول بود و بعد از شکست غزنویان از سلجوقیان،[۶] به دربار «سلیمان چَغرِی بیک» در مرو رفت و در آنجا نیز با عزت و اکرام به حرفۀ دبیری خود ادامه داد.[۷]
خاستگاه فکری
ناصر خسرو بهشدت تحت تأثیر قرآن بوده و در آثار مختلف خود از مقام و منزلت قرآن و نیز فضایل آن سخن گفته است. او در اشعار خود آیات قرآن، احادیث نبوی و اقوال امامان را بهصراحت یا بهتلمیح آورده است.[۸] ناصر خسرو، اهل تحقیق بود و همیشه با پیروان ادیان مختلف از جمله مسلمانان، زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان و مانویان به بحث پرداخته و از رهبران دینی آنها در مورد حقیقت هستی پرسوجو میکرد.[۹] ناصر خسرو، از شاعران و اندیشمندان عربی مانند متنبّى، بحترى، ابوتمّام، ابوالحسن تهامى، ابوالفتح بستى، ابوالعتاهيه، ابنرومى و ابوالعلاء معرّى نیز تأثیر زیادی پذیرفته و در اشعار خود از آثار آنها تضمین کرده است؛[۱۰] اما بیش از همه، متأثر از افكار و آراى اسماعيليان بوده است.[۱۱]
سیرۀ عملی و اخلاقی
ناصر خسرو در دورۀ دوم زندگی خود، آدم متواضع، با مناعت طبع، بردبار، اندیشهورز و تلاشگر بود.[۱۲]
دیدگاهها
جهانبینی، دیدگاههای فلسفی و انسانشناختی ناصر خسرو، بهصورت کامل دینی است. به نظر او، خدا علت و غایت همۀ اشیا و امور بوده و بقای انسان نیز در دانستن توحید است. هدف از ارسال پیامبران و فرستادن کتاب، گزارش مبدأ و مقصد انسان است. بنابراین، فلسفه، علم و خرد باید در خدمت دین قرار بگیرند.[۱۳] او معتقد بود که جامعۀ پاک و دور از مفاسد اخلاقی و اجتماعی، فقط با سیطرۀ معارف دینی و عقل بر جامعه به وجود میآید.[۱۴]
سبک شعر و ادبیات
سبک شعر و ادبیات ناصر خسرو، نمونهای از «سبک خراسانی» و شبیه سبک رودکی، فردوسی و عنصری است؛ اما با این تفاوت که شعر برای ناصرخسرو وسیلهای برای بیان اعتقادات دینی و فلسفی بوده و جنبۀ پند و اندرز دارد.[۱۵] یکی از معروفترین قصیدههای ناصرخسرو با ابیات زیر، آغاز میشود:[۱۶] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:پایان شعر
آثار
- دیوان اشعار فارسی؛
- دیوان اشعار عربی (که متأسفانه در دست نیست)؛
- جامعالحكمتین، به نثر فارسی در بیان عقاید اسماعیلیان؛
- خوانالأخوان، دربارۀ اخلاف و حکمت و موعظه؛
- زادالمسافرين، در بیان حکمت الهی که به نثر روان نوشته شده است؛
- گشایش و رهایش، رسالهای است به نثر روان فارسی، شامل سی پرسش و پاسخ آنها؛
- وجه دین، رسالهای است به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت؛
- سعادتنامه، رسالهای منظوم شامل رسالهای است به نثر در مسائل کلامی و باطن و عبادات و احکام شریعت؛
- بستانالعقول و دليلالمتحیرين که در حال حاضر موجود نیست؛
- سفرنامه، این کتاب، مشتمل بر مشاهدات سفر هفتسالۀ او است که از منابع مهم جغرافیای تاریخی محسوب میشود؛
- سیصد بیت؛
- روشنایینامه، این رساله نیز به نظم فارسی است.[۱۷]
آثار دیگری نیز به او منتسب شده، اما بسیاری از خاورشناسان در وجود آنها تردید کردهاند. برخی از آنها بهمرورزمان از بین رفته و یا شاید در مناطق کوهستانی بدخشان، در نزد اشخاص و افرادی محفوظ باشد.[۱۸]
نوآوریها
نوآوری ناصرخسرو، مربوط به حوزۀ زبان و تخیل شاعرانه است. او زبان شعر را زبان مدح سلاطین قرار نداده و از نظر قالب شعر و معنا، ساختارشکن بوده است. در استفاده از صور خیال نیز مانند پیشینیان، خود را به تکلف نیانداخته است.[۱۹] ناصرخسرو در یکی از سرودههای خود، والایی و نزهت شعر و ادب فارسی را چنین ارج مینهد:[۲۰] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب الگو:پایان شعر
ناصر خسرو در آثار دیگران
کتابها، مقالات، یادنامهها، یاداشتها و مطالبزیادی دربارۀ زندگی و آثار ناصر خسرو به زبان فارسی[۲۱] و عربی نگاشته شده است.[۲۲]
درگذشت
ناصر خسرو، در سال 467ش درگذشت. مزار او در یمگان بدخشان زیارتگاه مردم است.[۲۳]
پانویس
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5-7.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص7.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص5.
- ↑ «در پی ناصر خسرو»، 1393، ص21.
- ↑ یرانی، «بررسی مفهوم و منشأ عقل در اندیشۀ ناصر خسرو»، 1396ش، ص35.
- ↑ «ناصرخسرو قبادیانی»، وبسایت ویکی فقه.
- ↑ هنر، «تمثّل به شعر متنبّى»، 1386ش، ص30.
- ↑ تاجبخش، «بازتاب افكار اسماعيليه در آثار ناصر خسرو»، 1369ش، ص12.
- ↑ دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.
- ↑ نظری، «جهان بینی ناصر خسرو»، 1384، ص200.
- ↑ دشتی، تصویری از ناصر خسرو، ۱۳۶۲ش، ص۱۸.
- ↑ اسلامی ندوشن، مجموعه مقالات یادنامه ناصرخسرو، ۱۳۵۲ش، ص۳۰.
- ↑ ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 6، در وبسایت گنجور.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص9-10.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص10.
- ↑ امینی، نواوریهای ناصرخسرو در حوزه زبان و تخیل، 1390ش، ص4.
- ↑ ناصر خسرو، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 6، در وبسایت گنجور.
- ↑ «سخنرانی دکتر محقق در همایش هزاره ناصر خسرو قبادیانی»، وبسایت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
- ↑ قربانی، «ناصر خسرو قبادیانی در آثار عربی و جهان عرب»، 1384ش، ص56.
- ↑ قبادیانی، ناصر خسرو، 1393ش، ص7.
منابع
- اسلامی ندوشن، محمدعلی، مجموعه مقالات یادنامۀ ناصرخسرو، مشهد، دانشگاه فردوسی، ۱۳۵۲ش.
- امینی، عظیمه، نوآوریهای ناصرخسرو در حوزۀ زبان و تخیل، یاسوج، دانشگاه یاسوج،1390ش.
- بابایی، اعظم، «ناصرخسرو قبادیانی»، وبسایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
- پروین، تاجبخش، «بازتاب افكار اسماعيليه در آثار ناصر خسرو»، دوماهنامۀ آینۀ پژوهش، 1369ش.
- پیرانی، منصور، «بررسی مفهوم و منشأ عقل در اندیشۀ ناصر خسرو»، مجلۀ تاریخ ادبیات، شمارۀ 3/80، 1396ش.
- دشتی، علی، تصویری از ناصر خسرو، به کوشش مهدی ماحوزی، تهران، جاویدان، ۱۳۶۲ش.
- «در پی ناصر خسرو»، مجلۀ جهان کتاب، شماره 304 و 305، 1393ش.
- «سخنرانی دکتر محقق در همایش هزاره ناصر خسرو قبادیانی»، وبسایت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، تاریخ درج مطلب: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ش.
- قربانی زرین، باقی، «ناصر خسرو قبادیانی در آثار عربی و جهان عرب»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، شمارۀ 98 و 99، 1384ش.
- ناصر خسرو، دیوان اشعار، در وبسایت گنجور، تاریخ بازدید: 16 دی 1401ش.
- «ناصرخسرو قبادیانی»، وبسایت ویکی فقه، تاریخ بازدید: 5 دی 1401ش.
- نظری، جلیل، «جهانبینی ناصر خسرو»، نشریۀ علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، شماره 44، 1384ش.
- هنر، علیمحمد، «تمثل به شعر متنبى»، دوماهنامۀ آینۀ پژوهش، شماره 104، خرداد و تیر 1386ش.