پیشنویس:آموزش و پرورش در افغانستان: تفاوت میان نسخهها
| خط ۵: | خط ۵: | ||
چالشهای کنونی نظام آموزشی افغانستان شامل کمبود معلمان زن، نبود امکانات آموزشی مناسب و تبعیض جنسیتی در دسترسی به آموزش است. با وجود این مشکلات، آموزش و پرورش همچنان به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی در افغانستان مطرح است و نقش کلیدی در شکلدهی به آیندۀ کشور ایفا میکند. | چالشهای کنونی نظام آموزشی افغانستان شامل کمبود معلمان زن، نبود امکانات آموزشی مناسب و تبعیض جنسیتی در دسترسی به آموزش است. با وجود این مشکلات، آموزش و پرورش همچنان به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی در افغانستان مطرح است و نقش کلیدی در شکلدهی به آیندۀ کشور ایفا میکند. | ||
== تاریخچه == | ==تاریخچه== | ||
افغانستان از دیرباز به عنوان یکی از خاستگاههای مهم آموزش و تعلیموتربیت در منطقه شناخته میشود. شهرهای تاریخی این سرزمین همچون بلخ، بامیان و هرات در طول قرون متمادی به عنوان مراکز علمی و آموزشی در سطح منطقه مطرح بودهاند. سیر تحول نظام آموزشی در این کشور بازتابی از تمدنهای غنی و متعددی است که در این جغرافیا ظهور کردهاند، از تمدنهای دوران باستان شامل زرتشتی، یونانی-باختری و بودایی گرفته تا دوران شکوفایی تمدن اسلامی و عصر طلایی تیموریان. در دوران پیش از اسلام، محتوای آموزشی متأثر از آیینهای رایج زمانه همچون زرتشت و بودا تنظیم میگردید، اما پس از گسترش اسلام در این سرزمین، متون و مواد آموزشی اسلامی جایگزین نظام پیشین شد و ساختار جدیدی از آموزش مبتنی بر معارف اسلامی در این منطقه شکل گرفت.<ref>علیآبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، 1395ش، ص262-265.</ref> | |||
آموزش در افغانستان تا اواخر قرن نوزده میلادی، بهصورت سنتی و در مساجد، مکتبخانهها و مدرسههای علمیه انجام میشد.<ref>دولتآبادی، بصیراحمد؛ شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.</ref> آموزش رسمی و دولتی، در زمان امیر شیرعلی (1867-1879م)، پادشاه وقت افغانستان، بنیانگذاری شد. یکی از اقدامات مهم او بعد از به قدرت رسیدنش در سال 1867م، افتتاح دو باب مدرسه بنام مکتب حربیه در کابل بود. مکتب حربیه کابل دارای دو شعبه نظامی و ملکی (غیرنظامی) بود.<ref>دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.</ref> | آموزش در افغانستان تا اواخر قرن نوزده میلادی، بهصورت سنتی و در مساجد، مکتبخانهها و مدرسههای علمیه انجام میشد.<ref>دولتآبادی، بصیراحمد؛ شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.</ref> آموزش رسمی و دولتی، در زمان امیر شیرعلی (1867-1879م)، پادشاه وقت افغانستان، بنیانگذاری شد. یکی از اقدامات مهم او بعد از به قدرت رسیدنش در سال 1867م، افتتاح دو باب مدرسه بنام مکتب حربیه در کابل بود. مکتب حربیه کابل دارای دو شعبه نظامی و ملکی (غیرنظامی) بود.<ref>دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.</ref> | ||
بعد از امیر شیرعلی، امیر حبیبالله، در توسعه معارف افغانستان نقشآفرین بود. او با تاسیس مکاتب جدید از جمله لیسه (دبیرستان) حبیبیه، به توسعه و رشد آموزش و پرورش رسمی، رونق بخشید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص130.</ref> <br>آموزش و پرورش در عصر امانالله (1919-1929م) توسعه و رشد بیشتر پیدا کرد. در این دوره 322 باب مکتب در تمام ولایات (استانها) افغانستان فعال گردید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص131. </ref> برخی از مشهورترین مدارس زمان امانالله، عبارتاند از: رشدیه جلالآباد؛ رشدیه زراعت قندهار؛ رشدیه هرات؛ دارالمعلمین هرات؛ رشدیه مزار شریف؛ رشدیه قطغن؛ مکتب پلیس؛ مکتب موزیک؛ مرکز آموزش قالیبافی؛ مکتب ارچتکت؛ مکتب تدبیر منزل و مکتب طبّی.<br>بعد از سقوط حکومت امانالله در 1928م و روی کار آمدن حبیبالله کلکانی، معارف افغانستان دچار رکود شد.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص133.</ref><br>در دوران نادرشاه و ظاهرشاه، آموزش و پرورش از حالت رکود خارج شد و زمانی که محمدهاشم خان صدراعظم افغانستان بود، دوره ابتدایی از پنج سال به چهارسال تقلیل پیدا کرد. تعداد مکاتب فعال در سراسر افغانستان به 346 باب و تعداد کل شاگردان به 93000 نفر رسید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص132.</ref> <br>در دورۀ صدراعظمی هاشمخان، تعلیمات (آموزش) ابتدایی اجباری شد و معارف در این دوره، رشد نسبتاٌ خوبی داشت.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص135.</ref> <br>در سال 1343ش قانون اساسی جدید تصویب شد. ماده سیوچهارم قانون اساسی، مربوط به معارف بود که در آن بر عدالت آموزشی برای اتباع کشور و گسترش متوازن تعلیم و تربیت تأکید شده بود. تعلیمات ابتدایی برای همه کودکان که دسترسی به وسایل آموزش داشتند، اجباری گردید.<ref>سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش.</ref> <br>در زمان داود خان، نظام آموزش و پرورش، تغییر پیدا کرد. دوره ابتدایی از شش سال به هشت سال تغییر کرد و سن قانونی برای ورود به دوره ابتدایی شش یا هفت سالگی اعلام شد.<br>در تغییرات صورت گرفته، دوره متوسطه حذف شد و دوره لیسه که قبلا سه سال بود، چهار ساله شد.<ref>سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش. </ref> < | بعد از امیر شیرعلی، امیر حبیبالله، در توسعه معارف افغانستان نقشآفرین بود. او با تاسیس مکاتب جدید از جمله لیسه (دبیرستان) حبیبیه، به توسعه و رشد آموزش و پرورش رسمی، رونق بخشید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص130.</ref> <br>آموزش و پرورش در عصر امانالله (1919-1929م) توسعه و رشد بیشتر پیدا کرد. در این دوره 322 باب مکتب در تمام ولایات (استانها) افغانستان فعال گردید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص131. </ref> برخی از مشهورترین مدارس زمان امانالله، عبارتاند از: رشدیه جلالآباد؛ رشدیه زراعت قندهار؛ رشدیه هرات؛ دارالمعلمین هرات؛ رشدیه مزار شریف؛ رشدیه قطغن؛ مکتب پلیس؛ مکتب موزیک؛ مرکز آموزش قالیبافی؛ مکتب ارچتکت؛ مکتب تدبیر منزل و مکتب طبّی.<br>بعد از سقوط حکومت امانالله در 1928م و روی کار آمدن حبیبالله کلکانی، معارف افغانستان دچار رکود شد.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص133.</ref><br>در دوران نادرشاه و ظاهرشاه، آموزش و پرورش از حالت رکود خارج شد و زمانی که محمدهاشم خان صدراعظم افغانستان بود، دوره ابتدایی از پنج سال به چهارسال تقلیل پیدا کرد. تعداد مکاتب فعال در سراسر افغانستان به 346 باب و تعداد کل شاگردان به 93000 نفر رسید.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص132.</ref> <br>در دورۀ صدراعظمی هاشمخان، تعلیمات (آموزش) ابتدایی اجباری شد و معارف در این دوره، رشد نسبتاٌ خوبی داشت.<ref>امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص135.</ref> <br>در سال 1343ش قانون اساسی جدید تصویب شد. ماده سیوچهارم قانون اساسی، مربوط به معارف بود که در آن بر عدالت آموزشی برای اتباع کشور و گسترش متوازن تعلیم و تربیت تأکید شده بود. تعلیمات ابتدایی برای همه کودکان که دسترسی به وسایل آموزش داشتند، اجباری گردید.<ref>سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش.</ref> <br>در زمان داود خان، نظام آموزش و پرورش، تغییر پیدا کرد. دوره ابتدایی از شش سال به هشت سال تغییر کرد و سن قانونی برای ورود به دوره ابتدایی شش یا هفت سالگی اعلام شد.<br>در تغییرات صورت گرفته، دوره متوسطه حذف شد و دوره لیسه که قبلا سه سال بود، چهار ساله شد.<ref>سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش. </ref> | ||
== <big>'''نظام مکتبخانه در افغانستان'''</big> == | |||
مکتبخانه مرکب از دو کلمه «مکتب» و «خانه» است. مکتب، بهمعنای محلی برای آموزانیدن کودکان بهکار میرود.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8+%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه مکتبخانه.]</ref> در اصطلاح، مکتبخانه به محل تعلیم و آموزش اطلاق میشود<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D9%85%DA%A9%D8%AA%D8%A8+%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه مکتبخانه.]</ref> که در آن، متعلمین به شیوه سنتی آموزش داده میشوند؛<ref>انوری، فرهنگ بزرگ سخن ذیل واژه مکتبخانه.</ref> به همین خاطر نام آن «مکتب» به معنای نوشتن و نوشتآموزی (تکتیب) انتخاب شده است .<ref>شبلی، تاریخ آموزش در اسلام، 1370ش، ص44.</ref> البته هنوز هم در افغانستان به محل آموزش رسمی عمومی، مکتب اطلاق میشود. | |||
=== نخستین مکتبخانه در افغانستان === | |||
قبل از پیدایش نهادهای آموزشی مدرن و دولتی، مکتبخانه قدیمیترین، مؤثرترین و ریشهدارترین نهاد تعلیم و تربیت در اکثر یا همهی کشورهای اسلامی بوده است.<ref>علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، ص161.</ref> | |||
نخستین مکتبخانه برای آموزش و پرورش کودکان در سرزمین بلخ در منطقهای به اسم «بروقان»<ref>نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال حدیث، 1404ق، ج4 ص278.</ref> توسط یکی از شاگردان امام سجاد به نام ضحاک بن مزاحم بلخی پایهگذاری شده است.<ref>ثقفی، الغارات، 1374ش، ج2، ص240.</ref> تعداد شاگردان ضحاک بلخی را در حدود سه هزار پسر و هفتصد دختر ثبت نمودهاند.<ref>خواند میر، تاريخ حبيب السير، 1380ش، ج3، ص176.</ref> به همین جهت او به «اشراف المعلمین» و «فقهاء المعلمین» ملقب شده است.<ref>بغدادی، كتاب المحبر، بیتا، ص475.</ref> سهل بلخی در قرن سوم هجری نیز در روستای «عربنکی» از توابع بلخ در نزدیک نهری به همین نام مکتبخانه داشت و به تعلیم و تربیت اطفال و نوجوانان اشتغال داشت. پسر وی به نام احمد بن سهل، معروف به ابوزید بلخی (235-322ق) از ادیبان، فیلسوفان، جغرافیدانان، اخترشناسان، پزشکان و متکلمان عصر خویش،<ref>ثعالبی، تحسين و تقبيح، 1385ش، ص376.</ref> مانند پدرش سهل بلخی مدتی به تعلیم و تربیت کودکان مشغول بوده است.<ref>متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم، 1388ش، ص214.</ref> | |||
=== محل مکتبخانهها === | |||
در افغانستان مکتبخانهها جای خاصی نداشته و معمولاً در مساجد، حسینیهها و خانههای معلمین برپا میشده است.<ref>مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، 1400ش، ص296.</ref> | |||
=== معلمین مکتبخانهها === | |||
ملاها و روحانیون، معلمین مکتبخانهها بودهاند.<ref>مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، 1400ش، ص296.</ref> برخی از معلمان مکتبخانهها بدون دریافت حقالزحمه کودکان را آموزش میدادند و برخی دیگر در برابر اجرت دریافتی از اولیای اطفال به آنها تعلیم میدادند.<ref>فاضلی، «مکتبخانهها در افغانستان، چالشها و راهکارها»، 1386ش، ص79.</ref> | |||
=== محتوای آموزشی مکتبخانهها === | |||
براساس دستور صریح پیامبر اسلام به بنای مسجد بهمنظور عبادت و آموزش قرآن، فقه، عقاید و سنت،<ref>نوری، مستدرک الوسایل، 1408ق، ج4، ص332-335.</ref> مکتبخانهها تأسیس شده است. مطابق همان دستور، روخوانی، روانخوانی، قرائت، تجوید، حفظ و تفسیر قرآن کریم، مضامین اصلی مکتبخانهها بوده است.<ref>علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص162.</ref> در برخی مناطق از آن به «مکتب القرآن» تعبیر شده است.<ref>علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص162.</ref> بهتدریج مضامین جدیدی چون حفظ و فراگیری سنت و احادیث، عقائد، احکام، اخلاق اجتماعی، آداب معاشرت با دیگران، کتابت و خطاطی نیز افزوده شده است.<ref>بختیاری، شیعیان افغانستان، 1385ش، ص239 و 240.</ref> | |||
=== متون آموزشی مکتبخانهها === | |||
قاعده بغدادی معروف به پنج سوره، متن قرآن کریم، پنج گنج یا پنج کتاب، حافظ شیرازی، ورقه گلشاه، گلستان سعدی، یوسف و زلیخا، رسالههای عملیه، نصاب الصبیان، صرف بهائی، صرف میر،کتاب التصریف یا زنجانی، مراح الارواح، الشمۀ فی النحو، شرح مأۀ عامل، الهدایۀ فی النحو، جامع المقدمات، شرح ملا جامی و السیوطی. نوعا متون آموزشی مکتبخانهها بوده است.<ref>علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.</ref> | |||
=== انواع مکتبخانهها === | |||
مکتبخانهها از یک جهت به مکتبخانههای عمومی و خصوصی تقسیم میشود. در دسته اول فرزندان عموم مردم و در نوع دوم فرزندان طبقات بالای جامعه آموزش میدیدند که نوعاً در منازل و خانههایشان تعلیم صورت میگرفته است.<ref>علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.</ref> از بعد دیگر به پسرانه و دخترانه تقسیم میشد.<ref>علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.</ref> همچنین این تنوع و گوناگونی در شیوههای آموزشی، منابع درسی و شیوهی ارزشیابی نمایان بود. مكتبخانههای اهلسنت با مكتبخانههای مناطق شیعهنشین، مكتبخانههای مناطق روستایی با مكتبخانههای شهری و همچنین مكتبخانههای هر ولایت (استان) با سایر ولایات و حتی مكتبخانههای یك منطقه با مناطق دیگر متفاوت است.<ref>[http://bonyadesaba.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF/458-2015-01-25-10-14-30 اخلاصی، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.]</ref> | |||
=== سن ورود به مكتبخانهها === | |||
ورود به مكتبخانهها به شرایط زمانی، سنی، جنسی، صِحّی (تندرستی) و امثال آن منوط نیست. كودكان معمولا در شش یا هفت سالگی و حتی زودتر از آن، در هر فصلی از سال كه خانوادههایشان تصمیم بگیرند، میتوانند وارد مكتبخانه شوند؛ تا هر مدتی كه بخواهند و خانوادههایشان اجازه دهند، میتوانند در آنجا درس بخوانند. به همین دلیل معمولا فاصله سنی میان شاگردان مكتبخانه متنوع است. <ref>[http://bonyadesaba.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%88-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF/458-2015-01-25-10-14-30 اخلاصی، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.]</ref> | |||
=== فراز و فرود مکتبخانه === | |||
مکتبخانه، همراه با تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان، پیشرفته است. قبل از آشنایی افغانستان با دنیای جدید مکتبخانه نهاد اصلی متصدی تعلیم و تربیت بود. اما پس از تاسیس مکاتب جدید و رسمی در زمان حبیبالله بهتدریج جایگاه، نقش و منزلت مکتبخانهها نیز کمرنگ شد، ولی از بین نرفت؛ حتی برخی خانوادهها همزمان از هر دو روش استفاده میکردند.<ref>علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص167.</ref> این نهاد آموزشی، در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خیلی کمرمق شده بود، اما در نتیجه اشغال افغانستان توسط شوروی و شکلگیری جهاد، مکتبخانه مجددا رونق یافت.<ref>علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص172.</ref> در دهه هفتاد شمسی نیز مکاتب رسمی در بسیاری از مناطق افغانستان کمرنگ بود.<ref>علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص173.</ref> در دو دهه هشتاد و نود شمسی مکتبخانهها رو به افول بود.<ref>علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص174.</ref> اما پس از روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان، مجددا مکتبخانهها مورد توجه قرار گرفته است. | |||
== نظام جدید آموزش و پرورش در افغانستان == | |||
==ماهیت و اهداف معارف افغانستان در نظام کمونیستی== | ==ماهیت و اهداف معارف افغانستان در نظام کمونیستی== | ||
| خط ۲۷: | خط ۶۰: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
*قرآن کریم | |||
*امینی، علیمدد، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، در مجله سیمای تاریخ، | * قرآن کریم. | ||
* | * اخلاصی، احمدبخش، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش. | ||
*دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | * اخوان، محمد، «مساجد در افغانستان، کارکردها و ویژگیها»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: مرداد 1382ش. | ||
*سعیدی، علیجان، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، تاریخ درج مطلب: آبان 1388ش. | * امینی، علیمدد، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، در مجله سیمای تاریخ، شماره 5 و 6، بهار و تابستان 1391ش. | ||
*«مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان، 1388ش. | * انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ اول، 1381ش. | ||
* | * بختیاری، محمدعزیز، شیعیان افغانستان، قم، شیعهشناسی، چاپ اول، 1385ش. | ||
*«معرفی سیستم آموزش غیررسمی، تعلیمات علوم دینی در مساجد»، روزنامه انیس، تاریخ درج مطلب: 1 عقرب 1389ش. | * بغدادي، ابوجعفر محمد بن حبيب، كتاب المحبر، تحقيق ايلزة ليختن شتيتر، بيروت، دار الآفاق الجديدة، بیتا. | ||
* تهرانى، آقابزرگ، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، قم، اسماعيليان و كتابخانه اسلاميه تهران، 1408ق. | |||
* ثعالبي، أبومنصور عبدالملك بن محمد، تحسين و تقبيح، ترجمه محمد بن أبیبكر، تحقیق و تصحیح عارف أحمد زغول، تهران، ميراث مكتوب، چاپ اول، 1385ش. | |||
* ثقفی، ابراهيم بن محمد، الغارات، ترجمه عبدالمحمدآيتى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، 1374ش. | |||
* خواند مير، غياثالدين بن همامالدين، تاريخ حبيب السير، تهران، خيام، چاپ چهارم، 1380ش. | |||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش. | |||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، در وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش. | |||
* دولتآبادی، بصیراحمد؛ شناسنامه افغانستان، تهران، عرفان، چاپ دوم، 1382ش. | |||
* سعیدی، علیجان، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، تاریخ درج مطلب: آبان 1388ش. | |||
* شبلی، احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمدحسین ساکت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370ش. | |||
* علی آبادی، علیرضا، جامعه و فرهنگ افغانستان، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، 1395ش. | |||
* علیزاده، احمدعلی، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، در فصلنامه اندیشه معاصر، شماره یازدهم، سال سوم، بهار 1397ش. | |||
* فاضلی، خادمحسین، «مکتبخانهها در افغانستان، چالشها و راهکارها»، همایش عالمان دینی افغانستان رهآوردها و راهبردها، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1386ش. | |||
* متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1388ش. | |||
* «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان، 1388ش. | |||
* مزي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، تحقیق د. بشار عواد معروف، لبنان، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1400ق. | |||
* «معرفی سیستم آموزش غیررسمی، تعلیمات علوم دینی در مساجد»، روزنامه انیس، تاریخ درج مطلب: 1 عقرب 1389ش. | |||
* نمازی شاهرودی، محمد، مستدرکات علم رجال حدیث، تهران، بینا، 1404ق. | |||
* نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، لبنان، بیروت، مؤسسۀ آلالبیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 1408ق. | |||
[[رده: ویکیزندگی]] | |||
[[رده: افغانستان]] | [[رده: افغانستان]] | ||
نسخهٔ ۴ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۵
آموزش و پرورش در افغانستان؛ سیستم آموزشی و تعلیم و تربیت در افغانستان.
آموزش و پرورش (معارف) در افغانستان، فراز و نشیبهای بسیاری را طی کرده است. این نظام که در ابتدا محدود به مکتبخانههای سنتی بود، در دورۀ امیر شیرعلیخان با تأسیس نخستین مدارس رسمی مانند مکتب حربیه کابل، گامهای اولیه به سوی نوسازی را برداشت. دوران امانالله خان شاهد گسترش چشمگیر مدارس در سراسر کشور بود و در دورۀ حکومت کمونیستی، آموزش با ایدئولوژیهای حزبی آمیخته شد. جنگهای داخلی دهه 1370 ضربۀ مهلکی بر پیکره آموزش وارد کرد و بسیاری از مدارس به ویرانه تبدیل شد.
در دورۀ اول حکومت طالبان (1375-1380)، نظام آموزشی بهشدت محدود شد و تحصیل دختران به کلی ممنوع شد. پس از 1380ش، با حمایت جامعۀ جهانی، نظام آموزشی بازسازی شد و میلیونها کودک، از جمله دختران، به مدارس بازگشتند. اما با تسلط دوبارۀ طالبان در 1400ش، محدودیتهای شدیدی بر آموزش دختران اعمال و تحصیل آنان از کلاس ششم به بعد ممنوع شد. این تصمیم در حالی گرفته میشود که افغانستان دارای ساختار آموزشی دوازده ساله شامل دوره ابتدایی (کلاس 1-6)، متوسطه اول (کلاس 7-9) و متوسطه دوم (کلاس 10-12) است.
چالشهای کنونی نظام آموزشی افغانستان شامل کمبود معلمان زن، نبود امکانات آموزشی مناسب و تبعیض جنسیتی در دسترسی به آموزش است. با وجود این مشکلات، آموزش و پرورش همچنان به عنوان یکی از مهمترین نهادهای اجتماعی در افغانستان مطرح است و نقش کلیدی در شکلدهی به آیندۀ کشور ایفا میکند.
تاریخچه
افغانستان از دیرباز به عنوان یکی از خاستگاههای مهم آموزش و تعلیموتربیت در منطقه شناخته میشود. شهرهای تاریخی این سرزمین همچون بلخ، بامیان و هرات در طول قرون متمادی به عنوان مراکز علمی و آموزشی در سطح منطقه مطرح بودهاند. سیر تحول نظام آموزشی در این کشور بازتابی از تمدنهای غنی و متعددی است که در این جغرافیا ظهور کردهاند، از تمدنهای دوران باستان شامل زرتشتی، یونانی-باختری و بودایی گرفته تا دوران شکوفایی تمدن اسلامی و عصر طلایی تیموریان. در دوران پیش از اسلام، محتوای آموزشی متأثر از آیینهای رایج زمانه همچون زرتشت و بودا تنظیم میگردید، اما پس از گسترش اسلام در این سرزمین، متون و مواد آموزشی اسلامی جایگزین نظام پیشین شد و ساختار جدیدی از آموزش مبتنی بر معارف اسلامی در این منطقه شکل گرفت.[۱]
آموزش در افغانستان تا اواخر قرن نوزده میلادی، بهصورت سنتی و در مساجد، مکتبخانهها و مدرسههای علمیه انجام میشد.[۲] آموزش رسمی و دولتی، در زمان امیر شیرعلی (1867-1879م)، پادشاه وقت افغانستان، بنیانگذاری شد. یکی از اقدامات مهم او بعد از به قدرت رسیدنش در سال 1867م، افتتاح دو باب مدرسه بنام مکتب حربیه در کابل بود. مکتب حربیه کابل دارای دو شعبه نظامی و ملکی (غیرنظامی) بود.[۳]
بعد از امیر شیرعلی، امیر حبیبالله، در توسعه معارف افغانستان نقشآفرین بود. او با تاسیس مکاتب جدید از جمله لیسه (دبیرستان) حبیبیه، به توسعه و رشد آموزش و پرورش رسمی، رونق بخشید.[۴]
آموزش و پرورش در عصر امانالله (1919-1929م) توسعه و رشد بیشتر پیدا کرد. در این دوره 322 باب مکتب در تمام ولایات (استانها) افغانستان فعال گردید.[۵] برخی از مشهورترین مدارس زمان امانالله، عبارتاند از: رشدیه جلالآباد؛ رشدیه زراعت قندهار؛ رشدیه هرات؛ دارالمعلمین هرات؛ رشدیه مزار شریف؛ رشدیه قطغن؛ مکتب پلیس؛ مکتب موزیک؛ مرکز آموزش قالیبافی؛ مکتب ارچتکت؛ مکتب تدبیر منزل و مکتب طبّی.
بعد از سقوط حکومت امانالله در 1928م و روی کار آمدن حبیبالله کلکانی، معارف افغانستان دچار رکود شد.[۶]
در دوران نادرشاه و ظاهرشاه، آموزش و پرورش از حالت رکود خارج شد و زمانی که محمدهاشم خان صدراعظم افغانستان بود، دوره ابتدایی از پنج سال به چهارسال تقلیل پیدا کرد. تعداد مکاتب فعال در سراسر افغانستان به 346 باب و تعداد کل شاگردان به 93000 نفر رسید.[۷]
در دورۀ صدراعظمی هاشمخان، تعلیمات (آموزش) ابتدایی اجباری شد و معارف در این دوره، رشد نسبتاٌ خوبی داشت.[۸]
در سال 1343ش قانون اساسی جدید تصویب شد. ماده سیوچهارم قانون اساسی، مربوط به معارف بود که در آن بر عدالت آموزشی برای اتباع کشور و گسترش متوازن تعلیم و تربیت تأکید شده بود. تعلیمات ابتدایی برای همه کودکان که دسترسی به وسایل آموزش داشتند، اجباری گردید.[۹]
در زمان داود خان، نظام آموزش و پرورش، تغییر پیدا کرد. دوره ابتدایی از شش سال به هشت سال تغییر کرد و سن قانونی برای ورود به دوره ابتدایی شش یا هفت سالگی اعلام شد.
در تغییرات صورت گرفته، دوره متوسطه حذف شد و دوره لیسه که قبلا سه سال بود، چهار ساله شد.[۱۰]
نظام مکتبخانه در افغانستان
مکتبخانه مرکب از دو کلمه «مکتب» و «خانه» است. مکتب، بهمعنای محلی برای آموزانیدن کودکان بهکار میرود.[۱۱] در اصطلاح، مکتبخانه به محل تعلیم و آموزش اطلاق میشود[۱۲] که در آن، متعلمین به شیوه سنتی آموزش داده میشوند؛[۱۳] به همین خاطر نام آن «مکتب» به معنای نوشتن و نوشتآموزی (تکتیب) انتخاب شده است .[۱۴] البته هنوز هم در افغانستان به محل آموزش رسمی عمومی، مکتب اطلاق میشود.
نخستین مکتبخانه در افغانستان
قبل از پیدایش نهادهای آموزشی مدرن و دولتی، مکتبخانه قدیمیترین، مؤثرترین و ریشهدارترین نهاد تعلیم و تربیت در اکثر یا همهی کشورهای اسلامی بوده است.[۱۵]
نخستین مکتبخانه برای آموزش و پرورش کودکان در سرزمین بلخ در منطقهای به اسم «بروقان»[۱۶] توسط یکی از شاگردان امام سجاد به نام ضحاک بن مزاحم بلخی پایهگذاری شده است.[۱۷] تعداد شاگردان ضحاک بلخی را در حدود سه هزار پسر و هفتصد دختر ثبت نمودهاند.[۱۸] به همین جهت او به «اشراف المعلمین» و «فقهاء المعلمین» ملقب شده است.[۱۹] سهل بلخی در قرن سوم هجری نیز در روستای «عربنکی» از توابع بلخ در نزدیک نهری به همین نام مکتبخانه داشت و به تعلیم و تربیت اطفال و نوجوانان اشتغال داشت. پسر وی به نام احمد بن سهل، معروف به ابوزید بلخی (235-322ق) از ادیبان، فیلسوفان، جغرافیدانان، اخترشناسان، پزشکان و متکلمان عصر خویش،[۲۰] مانند پدرش سهل بلخی مدتی به تعلیم و تربیت کودکان مشغول بوده است.[۲۱]
محل مکتبخانهها
در افغانستان مکتبخانهها جای خاصی نداشته و معمولاً در مساجد، حسینیهها و خانههای معلمین برپا میشده است.[۲۲]
معلمین مکتبخانهها
ملاها و روحانیون، معلمین مکتبخانهها بودهاند.[۲۳] برخی از معلمان مکتبخانهها بدون دریافت حقالزحمه کودکان را آموزش میدادند و برخی دیگر در برابر اجرت دریافتی از اولیای اطفال به آنها تعلیم میدادند.[۲۴]
محتوای آموزشی مکتبخانهها
براساس دستور صریح پیامبر اسلام به بنای مسجد بهمنظور عبادت و آموزش قرآن، فقه، عقاید و سنت،[۲۵] مکتبخانهها تأسیس شده است. مطابق همان دستور، روخوانی، روانخوانی، قرائت، تجوید، حفظ و تفسیر قرآن کریم، مضامین اصلی مکتبخانهها بوده است.[۲۶] در برخی مناطق از آن به «مکتب القرآن» تعبیر شده است.[۲۷] بهتدریج مضامین جدیدی چون حفظ و فراگیری سنت و احادیث، عقائد، احکام، اخلاق اجتماعی، آداب معاشرت با دیگران، کتابت و خطاطی نیز افزوده شده است.[۲۸]
متون آموزشی مکتبخانهها
قاعده بغدادی معروف به پنج سوره، متن قرآن کریم، پنج گنج یا پنج کتاب، حافظ شیرازی، ورقه گلشاه، گلستان سعدی، یوسف و زلیخا، رسالههای عملیه، نصاب الصبیان، صرف بهائی، صرف میر،کتاب التصریف یا زنجانی، مراح الارواح، الشمۀ فی النحو، شرح مأۀ عامل، الهدایۀ فی النحو، جامع المقدمات، شرح ملا جامی و السیوطی. نوعا متون آموزشی مکتبخانهها بوده است.[۲۹]
انواع مکتبخانهها
مکتبخانهها از یک جهت به مکتبخانههای عمومی و خصوصی تقسیم میشود. در دسته اول فرزندان عموم مردم و در نوع دوم فرزندان طبقات بالای جامعه آموزش میدیدند که نوعاً در منازل و خانههایشان تعلیم صورت میگرفته است.[۳۰] از بعد دیگر به پسرانه و دخترانه تقسیم میشد.[۳۱] همچنین این تنوع و گوناگونی در شیوههای آموزشی، منابع درسی و شیوهی ارزشیابی نمایان بود. مكتبخانههای اهلسنت با مكتبخانههای مناطق شیعهنشین، مكتبخانههای مناطق روستایی با مكتبخانههای شهری و همچنین مكتبخانههای هر ولایت (استان) با سایر ولایات و حتی مكتبخانههای یك منطقه با مناطق دیگر متفاوت است.[۳۲]
سن ورود به مكتبخانهها
ورود به مكتبخانهها به شرایط زمانی، سنی، جنسی، صِحّی (تندرستی) و امثال آن منوط نیست. كودكان معمولا در شش یا هفت سالگی و حتی زودتر از آن، در هر فصلی از سال كه خانوادههایشان تصمیم بگیرند، میتوانند وارد مكتبخانه شوند؛ تا هر مدتی كه بخواهند و خانوادههایشان اجازه دهند، میتوانند در آنجا درس بخوانند. به همین دلیل معمولا فاصله سنی میان شاگردان مكتبخانه متنوع است. [۳۳]
فراز و فرود مکتبخانه
مکتبخانه، همراه با تحولات سیاسی و اجتماعی افغانستان، پیشرفته است. قبل از آشنایی افغانستان با دنیای جدید مکتبخانه نهاد اصلی متصدی تعلیم و تربیت بود. اما پس از تاسیس مکاتب جدید و رسمی در زمان حبیبالله بهتدریج جایگاه، نقش و منزلت مکتبخانهها نیز کمرنگ شد، ولی از بین نرفت؛ حتی برخی خانوادهها همزمان از هر دو روش استفاده میکردند.[۳۴] این نهاد آموزشی، در اواخر دهه چهل و اوایل دهه پنجاه خیلی کمرمق شده بود، اما در نتیجه اشغال افغانستان توسط شوروی و شکلگیری جهاد، مکتبخانه مجددا رونق یافت.[۳۵] در دهه هفتاد شمسی نیز مکاتب رسمی در بسیاری از مناطق افغانستان کمرنگ بود.[۳۶] در دو دهه هشتاد و نود شمسی مکتبخانهها رو به افول بود.[۳۷] اما پس از روی کار آمدن امارت اسلامی طالبان، مجددا مکتبخانهها مورد توجه قرار گرفته است.
نظام جدید آموزش و پرورش در افغانستان
ماهیت و اهداف معارف افغانستان در نظام کمونیستی
بعد از کودتای هفت ثور (اردیبهشت) 1357ش و حاکمیت کمونیستها، تغییرات زیادی در اهداف اساسی و اصلی معارف به وجود آمد. کنکور بعد از صنف (پایه) هشت که از زمان داود مقرر شده بود، حذف گردید.[۳۸] تربیت جوانان با روحیه انقلابی، وطنپرستی، مشارکت فعال و آگاهانه در تحولات روزمره جامعه، دفاع از تحولات کشور، تقویت احساس وفاداری به اصول حزب دموکراتیک خلق افغانستان و آمادگی به دفاع از میهن و دستآوردهای انقلاب، آماده ساختن اشخاص ورزیده و سازندگان جامعهی نوین دموکراتیک، تربیت شاگردان برای کارهای حرفهای و اجتماعی، پرورش سطح آگاهی آنها بهصورت دموکراتیک، تأمین ارتباط پروسه تعلیم و تربیت با جامعهی دموکراتیک و تربیت شاگردان با روحیهای احترام به موازین اخلاقی و سنن پسندیدۀ مردم و همچنین آماده ساختن آنها با روحیه وحدت ملی و وفاداری به ایدهآلهای پیشرفت و همبستگی اجتماعی از اهداف اساسی و اصلی معارف در نظام کمونیستها ذکر شده بود.
در سال 1370ش که آخرین سال حکومت حزب دموکراتیک خلق بود، تعداد کل دانشآموزان دورۀ ابتدایی 628000 نفر بود که از آن میان، 212000 نفر آنها را دختران تشکیل میدادند که در 577 باب مکتب ابتدایی، مشغول تحصیل بودند.[۳۹]
معارف در عصر مجاهدین
بعد از سقوط حکومت کمونیستی و تسلط مجاهدین بر کشور، نظام آموزش با چالش بزرگ مواجه گردید؛ چون جنگهای داخلی که قبلاً در ولایات (استانها) بود به کابل کشیده شد و بخشهای مختلف پایتخت در اداره گروهای خاص قرار گرفت و جنگ صدمات زیاد بر معارف وارد کرد. بسیاری از مدارس و مکاتب، محل استقرار گروهای نظامی شد. در بسیاری از محلات پایتخت، زمینه تحصیل به علت ناامنی و جنگ، از بین رفت. بر اساس گزارش وزارت معارف در سال 1374ش در اثر جنگهای کابل در حدود 60 درصد ساختمان مکاتب و مؤسسات آموزشی وتحصیلی نابود شد و در سایر ولایات حدود 70 درصد مکاتب ویران گردید.[۴۰]
معارف در دورۀ نخست طالبان
با ظهور طالبان، معارف دچار تغییر اساسی شد و مکاتب متوسطه (ابتدایی) و لیسه (دبیرستان) در ولایات قندهار، هلمند، زابل و غزنی، تعطیل شد. استدلال آنها این بود که تعلیم یک امر اضافی است وشرکت در جهاد، در اولویت قرار دارد. طالبان بعد از تسلط بر کابل در پاییز 1375ش، قانون مبسوط و مفصلی دربارۀ معارف تصویب و ابلاغ کرد؛ اما در عمل، تحصیل زنان و دختران را در افغانستان ممنوع اعلام کرد. [۴۱]
ماهیت و اهداف معارف افغانستان در دوران پساطالبان
بعد از شکست طالبان در سال 1380ش، آموزش، محور توجه دولت جمهوری اسلامی افغانستان قرار گرفت. قانون اساسی، آموزش اساسی از صنف (کلاس) اول تا صنف نهم برای همه اطفال در سراسر افغانستان را اجباری اعلام کرد و آموزش از دوران مکتب تا دوره لیسانس رایگان شد.[۴۲] در قانون اساسی، به محو بیسوادی، بهبود آموزش زنان و تحصیلات خصوصی برای اولین بار در افغانستان تأکید شد.[۴۳] در قوانین معارف جدید افغانستان نیز بر آموزش ارزشهای اسلامی در جهت صلح، ترویج حقوق بشر، تعهد به وحدت ملی، انتقال دانش برای ساختن افراد ایدهآل برای زندگی اجتماعی، آموزش شهروندی مسئول، تقویت خلاقیت در دانش آموزان و ترویج فرهنگ صلح، توجه صورت گرفت.[۴۴]
ساختار معارف افغانستان
آموزش و پرورش در افغانستان در دو بخش تعلیمات اساسی و تعلیمات ثانویه صورت میگیرد.
تعلیمات اساسی؛ این دوره صنف (کلاس) اول تا نهم را در بر میگیرد.[۴۵] کودکان، از سن شش تا نه سالگی به طور اجباری شامل مکاتب دوره تعلیمات اساسی میشوند.[۴۶]
تعلیمات ثانویه؛ این دوره شامل صنفهای دهم، یازدهم و دوازدهم است.[۴۷]
تعلیمات ثانویه از نظر رشته و ماهیت آموزشی، شامل دورههای تعلیمات اسلامی[۴۸] و تعلیمات تخنیکی- مسلکی، حرفوی (فنی و حرفهای) و هنری میشود.[۴۹]
پانویس
- ↑ علیآبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، 1395ش، ص262-265.
- ↑ دولتآبادی، بصیراحمد؛ شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامه افغانستان، 1382ش، ص476.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص130.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص131.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص133.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص132.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص135.
- ↑ سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش.
- ↑ سعیدی، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، آبان 1388ش.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه مکتبخانه.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه مکتبخانه.
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن ذیل واژه مکتبخانه.
- ↑ شبلی، تاریخ آموزش در اسلام، 1370ش، ص44.
- ↑ علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، ص161.
- ↑ نمازی شاهرودی، مستدرکات علم رجال حدیث، 1404ق، ج4 ص278.
- ↑ ثقفی، الغارات، 1374ش، ج2، ص240.
- ↑ خواند میر، تاريخ حبيب السير، 1380ش، ج3، ص176.
- ↑ بغدادی، كتاب المحبر، بیتا، ص475.
- ↑ ثعالبی، تحسين و تقبيح، 1385ش، ص376.
- ↑ متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم، 1388ش، ص214.
- ↑ مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، 1400ش، ص296.
- ↑ مزی، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، 1400ش، ص296.
- ↑ فاضلی، «مکتبخانهها در افغانستان، چالشها و راهکارها»، 1386ش، ص79.
- ↑ نوری، مستدرک الوسایل، 1408ق، ج4، ص332-335.
- ↑ علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص162.
- ↑ علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص162.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، 1385ش، ص239 و 240.
- ↑ علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.
- ↑ علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.
- ↑ علیزاده، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، 1397ش، ص166.
- ↑ اخلاصی، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.
- ↑ اخلاصی، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.
- ↑ علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص167.
- ↑ علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص172.
- ↑ علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص173.
- ↑ علیزاده، مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها، 1397ش، ص174.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص130.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص137.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص145.
- ↑ امینی، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، 1391ش، ص145.
- ↑ «قانون اساسي نافذ افغانستان»، سایت وزارت عدلیه، تاریخ بازدید: مهر 1401.
- ↑ «قانون اساسي نافذ افغانستان»، سایت وزارت عدلیه، تاریخ بازدید: مهر 1401.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص93-96.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص104.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص95-98.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص107.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص109.
- ↑ «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، 1388ش، ص111.
منابع
- قرآن کریم.
- اخلاصی، احمدبخش، «مکتب خانگی یک داد خدا بود!»، در وبسایت سروش صبا، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.
- اخوان، محمد، «مساجد در افغانستان، کارکردها و ویژگیها»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ درج مطلب: مرداد 1382ش.
- امینی، علیمدد، «سیر تاریخی تعلیم و تربیت در افغانستان»، در مجله سیمای تاریخ، شماره 5 و 6، بهار و تابستان 1391ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ اول، 1381ش.
- بختیاری، محمدعزیز، شیعیان افغانستان، قم، شیعهشناسی، چاپ اول، 1385ش.
- بغدادي، ابوجعفر محمد بن حبيب، كتاب المحبر، تحقيق ايلزة ليختن شتيتر، بيروت، دار الآفاق الجديدة، بیتا.
- تهرانى، آقابزرگ، الذريعة إلى تصانيف الشيعة، قم، اسماعيليان و كتابخانه اسلاميه تهران، 1408ق.
- ثعالبي، أبومنصور عبدالملك بن محمد، تحسين و تقبيح، ترجمه محمد بن أبیبكر، تحقیق و تصحیح عارف أحمد زغول، تهران، ميراث مكتوب، چاپ اول، 1385ش.
- ثقفی، ابراهيم بن محمد، الغارات، ترجمه عبدالمحمدآيتى، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، 1374ش.
- خواند مير، غياثالدين بن همامالدين، تاريخ حبيب السير، تهران، خيام، چاپ چهارم، 1380ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، تهران، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ۱۳۷۷ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، در وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 31 شهریور 1401ش.
- دولتآبادی، بصیراحمد؛ شناسنامه افغانستان، تهران، عرفان، چاپ دوم، 1382ش.
- سعیدی، علیجان، «تاریخچه معارف افغانستان»، وبلاگ اندیشمندان افغانستان، تاریخ درج مطلب: آبان 1388ش.
- شبلی، احمد، تاریخ آموزش در اسلام، ترجمه محمدحسین ساکت، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370ش.
- علی آبادی، علیرضا، جامعه و فرهنگ افغانستان، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، 1395ش.
- علیزاده، احمدعلی، «مکتبخانه؛ پیدایش، سیر تحول، قوتها و ضعفها»، در فصلنامه اندیشه معاصر، شماره یازدهم، سال سوم، بهار 1397ش.
- فاضلی، خادمحسین، «مکتبخانهها در افغانستان، چالشها و راهکارها»، همایش عالمان دینی افغانستان رهآوردها و راهبردها، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، 1386ش.
- متز، آدام، تمدن اسلامی در قرن چهارم، ترجمه علیرضا ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر، چاپ چهارم، 1388ش.
- «مجموعه قوانین افغانستان-9»، کابل، وزارت عدلیه جمهوری اسلامی افغانستان، 1388ش.
- مزي، يوسف بن عبدالرحمن، تهذيب الكمال في أسماء الرجال، تحقیق د. بشار عواد معروف، لبنان، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1400ق.
- «معرفی سیستم آموزش غیررسمی، تعلیمات علوم دینی در مساجد»، روزنامه انیس، تاریخ درج مطلب: 1 عقرب 1389ش.
- نمازی شاهرودی، محمد، مستدرکات علم رجال حدیث، تهران، بینا، 1404ق.
- نوری، حسین بن محمدتقی، مستدرک الوسائل، لبنان، بیروت، مؤسسۀ آلالبیت لاحیاء التراث، چاپ اول، 1408ق.