پیشنویس:بامیان: تفاوت میان نسخهها
| خط ۳۱۹: | خط ۳۱۹: | ||
===صنعت گردشگری=== | ===صنعت گردشگری=== | ||
بامیان با دارا بودن جاذبههای تاریخی منحصر به فرد مانند تندیسهای بودا (صلصال و شهمامه)، شهر غلغله، و مناظر طبیعی همچون بند امیر، از ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر برخوردار است. این صنعت میتواند | بامیان با دارا بودن جاذبههای تاریخی منحصر به فرد مانند تندیسهای بودا (صلصال و شهمامه)، شهر غلغله، و مناظر طبیعی همچون بند امیر، از ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر برخوردار است. این صنعت میتواند بهعنوان یکی از منابع مهم درآمدزایی برای مردم محلی نقش ایفا کند و در توسعه اقتصادی منطقه مؤثر باشد. با این حال، چند دهه جنگ و ناامنی، همراه با تغییرات سیاسی مکرر، مانع از رشد این صنعت مطابق با ظرفیتهای واقعی آن شده است. در دوران جمهوری اسلامی افغانستان، صنعت گردشگری رشد نسبی داشت و هتلهای متعددی برای پذیرایی از مهمانان ساخته شد، که نشاندهنده پتانسیل بالای این بخش بود. | ||
صنعت گردشگری نهتنها در ایجاد اشتغال مستقیم نقش دارد، بلکه بر رونق صنایع دستی محلی مانند نمدبافی، گلیمبافی، و خامکدوزی نیز تأثیرگذار بوده است. با این وجود، برای بهرهبرداری کامل از این ظرفیت، نیاز به توسعه زیرساختها، بهبود امنیت، و تبلیغات هدفمند وجود دارد. در صورت تحقق این شرایط، بامیان میتواند به یکی از قطبهای مهم گردشگری در سطح منطقه تبدیل شود و سهم قابل توجهی در اقتصاد محلی و ملی ایفا کند.<ref>[https://anthropologyandculture.com/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86/ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.]</ref> | صنعت گردشگری نهتنها در ایجاد اشتغال مستقیم نقش دارد، بلکه بر رونق صنایع دستی محلی مانند نمدبافی، گلیمبافی، و خامکدوزی نیز تأثیرگذار بوده است. با این وجود، برای بهرهبرداری کامل از این ظرفیت، نیاز به توسعه زیرساختها، بهبود امنیت، و تبلیغات هدفمند وجود دارد. در صورت تحقق این شرایط، بامیان میتواند به یکی از قطبهای مهم گردشگری در سطح منطقه تبدیل شود و سهم قابل توجهی در اقتصاد محلی و ملی ایفا کند.<ref>[https://anthropologyandculture.com/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87%E2%80%8C%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AA%D8%B1%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1-%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86/ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.]</ref> | ||
| خط ۳۸۷: | خط ۳۸۷: | ||
همچنین در گذشته، بازیهای متنوعی چون بزکشی، نیزهزنی، کشتیگیری، دُرَهمیخ، لنگیبازی، توبدنده، سنگچَبچی، ریسمانکشی و لخشک روی سُرجه در این منطقه رواج داشت. زنان بامیان نیز بازیهای خاص خود مانند اخوچَی، پیشپو، غُمبور، چهاردهفال و فقیرکبازی را انجام میدادند که امروزه کمتر دیده میشود. | همچنین در گذشته، بازیهای متنوعی چون بزکشی، نیزهزنی، کشتیگیری، دُرَهمیخ، لنگیبازی، توبدنده، سنگچَبچی، ریسمانکشی و لخشک روی سُرجه در این منطقه رواج داشت. زنان بامیان نیز بازیهای خاص خود مانند اخوچَی، پیشپو، غُمبور، چهاردهفال و فقیرکبازی را انجام میدادند که امروزه کمتر دیده میشود. | ||
تحولات اجتماعی و فرهنگی دهههای اخیر تأثیر عمیقی بر حیات این بازیها گذاشته است. مهاجرتهای گسترده، گسترش شهرنشینی و ورود فرهنگهای خارجی از جمله عوامل اصلی این تغییرات بوده است. از سوی دیگر، ظهور فناوریهای جدید و سرگرمیهای دیجیتال، توجه نسل جوان را از بازیهای سنتی منحرف کرده است. برخی نگرشهای منفی نسبت به این بازیها | تحولات اجتماعی و فرهنگی دهههای اخیر تأثیر عمیقی بر حیات این بازیها گذاشته است. مهاجرتهای گسترده، گسترش شهرنشینی و ورود فرهنگهای خارجی از جمله عوامل اصلی این تغییرات بوده است. از سوی دیگر، ظهور فناوریهای جدید و سرگرمیهای دیجیتال، توجه نسل جوان را از بازیهای سنتی منحرف کرده است. برخی نگرشهای منفی نسبت به این بازیها بهعنوان نمادهای کهنهاندیشی نیز در کاهش اقبال به آنها مؤثر بوده است.<ref>[https://8am.media/fa/local-games-bamyan-fading/ «بازیهای محلی مردم بامیان در حال محو شدن»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.]</ref> | ||
===='''[[ورزش|ورزش]] محلی'''==== | ===='''[[ورزش|ورزش]] محلی'''==== | ||
| خط ۴۳۶: | خط ۴۳۶: | ||
مدرسه علمیه ولایت در مرکز بامیان، یکی از مهمترین مؤسسات دینی و فرهنگی منطقه محسوب میشود که با تربیت طلاب و ترویج معارف اهلبیت نقش بهسزایی در عرصه دینی دارد. این مدرسه تحت اشراف محمدهاشم صالحی مدرس، رییس شورای علمای افغانستان، با مدیریت و برنامهریزی دقیق، فضای مناسبی برای تحصیل و تربیت طلاب فراهم آورده است. | مدرسه علمیه ولایت در مرکز بامیان، یکی از مهمترین مؤسسات دینی و فرهنگی منطقه محسوب میشود که با تربیت طلاب و ترویج معارف اهلبیت نقش بهسزایی در عرصه دینی دارد. این مدرسه تحت اشراف محمدهاشم صالحی مدرس، رییس شورای علمای افغانستان، با مدیریت و برنامهریزی دقیق، فضای مناسبی برای تحصیل و تربیت طلاب فراهم آورده است. | ||
برپایی مراسمهای دینی همچون عزاداریهای حسینی و نمازهای عید، نقش مهم برای این مکان در تقویت حداکثری ارزشهای مذهبی و فرهنگی داده است. مدرسه ولایت همچنین | برپایی مراسمهای دینی همچون عزاداریهای حسینی و نمازهای عید، نقش مهم برای این مکان در تقویت حداکثری ارزشهای مذهبی و فرهنگی داده است. مدرسه ولایت همچنین بهعنوان محفلی برای انس با قرآن و تعمیق باورهای دینی، در توسعۀ اخلاق و فرهنگ منطقه نقش دارد.<ref>[https://ofoghandisha.com/%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C/%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87/%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%87-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D8%B1%DA%A9%D8%B2-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86/ «آشنایی با حوزههای علمیه افغانستان-۱۰| مدرسه علمیه ولایت- مرکز بامیان»، وبسایت افق اندیشه.]</ref> | ||
'''مدرسه علمیه تربیت مدرس''' | '''مدرسه علمیه تربیت مدرس''' | ||
| خط ۶۲۰: | خط ۶۲۰: | ||
====تاریخچه==== | ====تاریخچه==== | ||
قدمت این شهر تاریخی به قرن ششم هجری برمیگردد. در گذشته از آن با نامهای «بامیان» و «بالا حصار بامیان» یاد میشده است.<ref>یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۴.</ref> این شهر از یادگاریهای مسلمانان در بامیان است؛ زیرا بامیان پیش از ورود اسلام یکی از مهمترین مراکز بودایی بوده که سیاحان زیادی جهت مشاهده مجسمههای مشهور بودا به آنجا میآمدند. هنگامی که نفوذ سیاسی غوریان بر این دیار گسترش یافت و مسلمانان وارد این مناطق شدند درصدد برآمدند شهر و مرکزی به سبک اسلامی احداث کنند. این شهر توسط ملک فخرالدین مسعود بن حسین شنسبی ساخته شد که از آن | قدمت این شهر تاریخی به قرن ششم هجری برمیگردد. در گذشته از آن با نامهای «بامیان» و «بالا حصار بامیان» یاد میشده است.<ref>یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۴.</ref> این شهر از یادگاریهای مسلمانان در بامیان است؛ زیرا بامیان پیش از ورود اسلام یکی از مهمترین مراکز بودایی بوده که سیاحان زیادی جهت مشاهده مجسمههای مشهور بودا به آنجا میآمدند. هنگامی که نفوذ سیاسی غوریان بر این دیار گسترش یافت و مسلمانان وارد این مناطق شدند درصدد برآمدند شهر و مرکزی به سبک اسلامی احداث کنند. این شهر توسط ملک فخرالدین مسعود بن حسین شنسبی ساخته شد که از آن بهعنوان مرکز حکومت استفاده میکرد.<ref>پنجشیری، جغرافیای تاریخی غور، ۱۳۶۰ش، ص۵۱؛ عظیمی، افغانستان و نقاط شگفتانگیز آن، ۱۳۹۰ش، ص۱۱۹.</ref> | ||
بعد از سقوط دولت شنسبانیهای غوری توسط خوارزمشاهیان، بین سالهای ۶۰۷ تا ۶۱۰ق، شهر غلغله مرکز فرمانروایی جلالالدین خوارزمشاه بود.<ref>عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶.</ref> در پی حملۀ مغولها، امرای خوارزمشاهی از شهر غلغله دفاع میکردند.<ref>خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۱.</ref> چنگيزخان از مسیر درۀ شكاری به بامیان حمله کرد. او در نقطۀ تقاطع رودهای باميان و كالو با ساخلوی نظامی «شهر ضحاک» برخورد کرد. در پی مقاومت سرسختانۀ مدافعان شهر، نوۀ چنگيز به قتل رسيد و او قسم یاد کرد پس از فتح شهر، انسان و حیوانی را زنده نگذارد. چنگیزخان با کمک و خیانت دختر سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۸ق شهر را فتح کرد و آن را به آتش کشید و هیچکس را زنده نگذاشت. مغولان این شهر را «مائوبالغ» یعنی شهر نفرینشده، لقب دادند.<ref>کهزاد، راهنمای بامیان، ۱۳۳۴ش، ص۳۴؛ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶- ۲۷۷.</ref> | بعد از سقوط دولت شنسبانیهای غوری توسط خوارزمشاهیان، بین سالهای ۶۰۷ تا ۶۱۰ق، شهر غلغله مرکز فرمانروایی جلالالدین خوارزمشاه بود.<ref>عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶.</ref> در پی حملۀ مغولها، امرای خوارزمشاهی از شهر غلغله دفاع میکردند.<ref>خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۱.</ref> چنگيزخان از مسیر درۀ شكاری به بامیان حمله کرد. او در نقطۀ تقاطع رودهای باميان و كالو با ساخلوی نظامی «شهر ضحاک» برخورد کرد. در پی مقاومت سرسختانۀ مدافعان شهر، نوۀ چنگيز به قتل رسيد و او قسم یاد کرد پس از فتح شهر، انسان و حیوانی را زنده نگذارد. چنگیزخان با کمک و خیانت دختر سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۸ق شهر را فتح کرد و آن را به آتش کشید و هیچکس را زنده نگذاشت. مغولان این شهر را «مائوبالغ» یعنی شهر نفرینشده، لقب دادند.<ref>کهزاد، راهنمای بامیان، ۱۳۳۴ش، ص۳۴؛ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶- ۲۷۷.</ref> | ||
| خط ۶۲۹: | خط ۶۲۹: | ||
====ویژگیهای معماری و سیستم آبرسانی==== | ====ویژگیهای معماری و سیستم آبرسانی==== | ||
ساکنان این شهر در غارهای دستساز (سُمُوچ) و خانههای مستحکمی که از گِل و خشت ساخته شده بود، میزیستند. دور تا دور این تپه از پایین تا بالا آبادی بوده است. در نوک تپه، جای همواری است که قصر فرمانروا آنجا قرار داشته و از لحاظ نظامی و امنیتی بسیار مستحکم بوده است. طبق نقل افسانهها، خندقی هم دور تا دور شهر کنده شده بود که همیشه پر آب بوده و امکان هر نفوذی را برای مهاجمین از بین میبرده است. دیوارهای این محل مثل دیگر قلعههای بامیان از گِل و خشت با تهداب سنگی ساخته شده است. سطوح داخلی دیوارها کاهگل شده و عرض دیوارها یک متر است. هنرنمایی خاصی مانند نقشهای خشتکاری به چشم نمیخورد،<ref>خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۲.</ref> اما ساخت خانهها بهصورت ماهرانهای انجام شده است. شکل راهپلههای برخی از منازل دو طبقهای، بیانگر مهارت آنان در کار ساختمانسازی است. همچنین مغارههایی در دامنههای تپه این شهر دیده میشود، که امکان دارد برای نگهداری حیوانات یا | ساکنان این شهر در غارهای دستساز (سُمُوچ) و خانههای مستحکمی که از گِل و خشت ساخته شده بود، میزیستند. دور تا دور این تپه از پایین تا بالا آبادی بوده است. در نوک تپه، جای همواری است که قصر فرمانروا آنجا قرار داشته و از لحاظ نظامی و امنیتی بسیار مستحکم بوده است. طبق نقل افسانهها، خندقی هم دور تا دور شهر کنده شده بود که همیشه پر آب بوده و امکان هر نفوذی را برای مهاجمین از بین میبرده است. دیوارهای این محل مثل دیگر قلعههای بامیان از گِل و خشت با تهداب سنگی ساخته شده است. سطوح داخلی دیوارها کاهگل شده و عرض دیوارها یک متر است. هنرنمایی خاصی مانند نقشهای خشتکاری به چشم نمیخورد،<ref>خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۲.</ref> اما ساخت خانهها بهصورت ماهرانهای انجام شده است. شکل راهپلههای برخی از منازل دو طبقهای، بیانگر مهارت آنان در کار ساختمانسازی است. همچنین مغارههایی در دامنههای تپه این شهر دیده میشود، که امکان دارد برای نگهداری حیوانات یا بهعنوان مراکز نگهداری تسلیحات جنگی ساخته شده باشند.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13940422000360/-%D8%BA%D9%84%D8%BA%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-000-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF «غلغله بامیان؛ میراث فرهنگی جهان»، وبسایت مؤسسه فرهنگی اکو.]</ref> | ||
دربارۀ سیستم آبرسانی این شهر تاریخی نیز داستانهای زیادی وجود دارد. زمریالی طرزی باستانشناس افغانیالاصل فرانسوی میگوید ساکنان شهر، آب مورد نیاز خود را از طریق یک کانال زیرزمینی تأمین میکردند.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13940422000360/-%D8%BA%D9%84%D8%BA%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-000-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.]</ref> یزدانی نیز بر این عقیده است که آب شهر توسط یک لولۀ مخفی از زیر تپهای که در بالای شهر قرار داشت به شهر میرسید. کانال مخفی آبرسانی شهر غلغله از دریای (رودخانه) حیدرآباد و در فاصله چهار کیلومتری تا شهر حفر شده بود که علائم ظاهری آن تا هنوز هم در نزدیکیهای مدرسه دخترانه «سعید آباد» دیده میشود. روایات افسانهگونهای نیز در بین ساکنان محل وجود دارد که وجود این تونل آبرسانی مخفی را تأیید میکند.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13940422000360/-%D8%BA%D9%84%D8%BA%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-000-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.]</ref> | دربارۀ سیستم آبرسانی این شهر تاریخی نیز داستانهای زیادی وجود دارد. زمریالی طرزی باستانشناس افغانیالاصل فرانسوی میگوید ساکنان شهر، آب مورد نیاز خود را از طریق یک کانال زیرزمینی تأمین میکردند.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13940422000360/-%D8%BA%D9%84%D8%BA%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-000-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.]</ref> یزدانی نیز بر این عقیده است که آب شهر توسط یک لولۀ مخفی از زیر تپهای که در بالای شهر قرار داشت به شهر میرسید. کانال مخفی آبرسانی شهر غلغله از دریای (رودخانه) حیدرآباد و در فاصله چهار کیلومتری تا شهر حفر شده بود که علائم ظاهری آن تا هنوز هم در نزدیکیهای مدرسه دخترانه «سعید آباد» دیده میشود. روایات افسانهگونهای نیز در بین ساکنان محل وجود دارد که وجود این تونل آبرسانی مخفی را تأیید میکند.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13940422000360/-%D8%BA%D9%84%D8%BA%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%AB%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-000-%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%82%D8%AF%D9%85%D8%AA-%D8%AA%D9%85%D8%AF%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%A7%D8%AF «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.]</ref> | ||
| خط ۷۰۳: | خط ۷۰۳: | ||
'''جوی آب فرهاد و شیرین:''' یک جوی آب توسط سنگتراشان ماهر از یک درۀ فرعی از کنار صخرۀ نزدیک قلعه، به داخل قلعۀ چهلبرج کنده شده که آب را تا نزدیک دیوارۀ جنوبی قعله میرسانده است. این جوی بهنام جوی فرهاد و شیرین، معروف است.<ref>[https://af.shafaqna.com/FA/163070 فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.]</ref> | '''جوی آب فرهاد و شیرین:''' یک جوی آب توسط سنگتراشان ماهر از یک درۀ فرعی از کنار صخرۀ نزدیک قلعه، به داخل قلعۀ چهلبرج کنده شده که آب را تا نزدیک دیوارۀ جنوبی قعله میرسانده است. این جوی بهنام جوی فرهاد و شیرین، معروف است.<ref>[https://af.shafaqna.com/FA/163070 فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.]</ref> | ||
===== | =====نقاشیهای داخل قلعه===== | ||
در قمستهای مختلف قلعه، نقاشیهای گوناگون وجود داشته که در حالحاضر تخریب شدهاست، اما در زیر برجها، سه اتاق کوچک (اتاق خواب) بهصورت ظریف و هنرمندانه معماری شده که در سقف و ديوارهای آنها، تصاوير بسيار زيبا به رنگ سرخ نقاشی شده است. در میان تصاوير متعدد، زنان در حال رقص دیده میشود که پيالههایی در دست دارند و به کسی که در برابر آنان روی تختي نشسته است، تعارف میکنند. در يکی از اين اطاقکها، تصویر پادشاه مقتدری به چشم میخورد که چند مرد در اطراف وی ايستادهاند و رقاصهها پیش روی او درحال رقصاند. روی هردو دوش پادشاه، تصویر دو مار کوچک کشیده شده و بهنظر میرسد که مارها از شانههای مرد روئيدهاند. قدمت این نقاشیها به دورۀ قبل از [[اسلام]] باز میگردد.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13960908001109/%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87-%DA%86%D9%87%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%AC-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%84%D9%88%D9%87%E2%80%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86- «قلعه چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.]</ref> | در قمستهای مختلف قلعه، نقاشیهای گوناگون وجود داشته که در حالحاضر تخریب شدهاست، اما در زیر برجها، سه اتاق کوچک (اتاق خواب) بهصورت ظریف و هنرمندانه معماری شده که در سقف و ديوارهای آنها، تصاوير بسيار زيبا به رنگ سرخ نقاشی شده است. در میان تصاوير متعدد، زنان در حال رقص دیده میشود که پيالههایی در دست دارند و به کسی که در برابر آنان روی تختي نشسته است، تعارف میکنند. در يکی از اين اطاقکها، تصویر پادشاه مقتدری به چشم میخورد که چند مرد در اطراف وی ايستادهاند و رقاصهها پیش روی او درحال رقصاند. روی هردو دوش پادشاه، تصویر دو مار کوچک کشیده شده و بهنظر میرسد که مارها از شانههای مرد روئيدهاند. قدمت این نقاشیها به دورۀ قبل از [[اسلام]] باز میگردد.<ref>[https://www.farsnews.ir/af/news/13960908001109/%D9%82%D9%84%D8%B9%D9%87-%DA%86%D9%87%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%AC-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D9%84%D9%88%D9%87%E2%80%8C%E2%80%8C%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%AF%D8%B1%D8%AE%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86- «قلعه چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.]</ref> | ||
| خط ۷۱۷: | خط ۷۱۷: | ||
بر اساس یافتههای باستانشناسی شامل قبرهای باستانی، مجسمهها، ظروف سفالی و مهرههای سنگی و گلی، این قلعه به دوران پیش از اسلام و بهطور احتمالی دورههای خورشیدپرستی و بوداییگری تعلق دارد. مردم محلی این اثر تاریخی را به کافری از توابع شهر بربر نسبت میدهند، اما شواهد موجود نشاندهنده تمدنی کهنتر است. | بر اساس یافتههای باستانشناسی شامل قبرهای باستانی، مجسمهها، ظروف سفالی و مهرههای سنگی و گلی، این قلعه به دوران پیش از اسلام و بهطور احتمالی دورههای خورشیدپرستی و بوداییگری تعلق دارد. مردم محلی این اثر تاریخی را به کافری از توابع شهر بربر نسبت میدهند، اما شواهد موجود نشاندهنده تمدنی کهنتر است. | ||
قلعه گوهرگین با موقعیت استراتژیک خود بر بلندای تپه، در گذشته بهطور احتمالی کاربرد نظامی و مسکونی داشته و شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. این بنای تاریخی که تا دوره بوداییگری نیز آباد بوده، امروزه | قلعه گوهرگین با موقعیت استراتژیک خود بر بلندای تپه، در گذشته بهطور احتمالی کاربرد نظامی و مسکونی داشته و شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. این بنای تاریخی که تا دوره بوداییگری نیز آباد بوده، امروزه بهعنوان یکی از گنجینههای ناشناخته باستانشناسی بامیان نیازمند توجه و پژوهشهای بیشتر است.<ref>[https://farhangemelal.icro.ir/news/23882/%D8%A2%D8%AB%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%A8%D9%86%DB%8C%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D9%88%D9%84%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%A8%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86 فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.]</ref> | ||
====۵. شهر سرخشک==== | ====۵. شهر سرخشک==== | ||
| خط ۷۵۸: | خط ۷۵۸: | ||
======1. غار یخ سرقازان بامیان====== | ======1. غار یخ سرقازان بامیان====== | ||
در میان جاذبههای طبیعی ولایت بامیان، غار یخ سرقازان | در میان جاذبههای طبیعی ولایت بامیان، غار یخ سرقازان بهعنوان پدیدهای شگفتانگیز و منحصر به فرد شناخته میشود. این غار در دامنههای کوه بابا و در فاصلهای حدود ۴۵ کیلومتری جنوب غرب مرکز ولایت واقع شده است. ویژگیهای خاص این غار از جمله تشکیل قندیلهای یخی در فصل تابستان و گرمایش داخلی در زمستان، آن را به یکی از عجایب طبیعی منطقه تبدیل کرده است. | ||
ویژگیهای منحصر به فرد غار: بر اساس مشاهدات محلی، این غار دارای عمقی بیش از سه هزار متر است که تاکنون کسی موفق به کشف انتهای آن نشده است. ساکنان محلی گزارش میدهند که در فصل گرما با افزایش دمای هوا، تشکیل یخهای درون غار نیز بیشتر میشود، در حالی که در زمستان فضای داخلی غار گرم میگردد. این پدیده متضاد با شرایط جوی بیرون، توجه بسیاری از محققان و گردشگران را به خود جلب کرده است. در مجاورت این غار، چشمهای موسوم به "جلجلی" وجود دارد که آب آن به باور محلیان دارای خواص درمانی است. | ویژگیهای منحصر به فرد غار: بر اساس مشاهدات محلی، این غار دارای عمقی بیش از سه هزار متر است که تاکنون کسی موفق به کشف انتهای آن نشده است. ساکنان محلی گزارش میدهند که در فصل گرما با افزایش دمای هوا، تشکیل یخهای درون غار نیز بیشتر میشود، در حالی که در زمستان فضای داخلی غار گرم میگردد. این پدیده متضاد با شرایط جوی بیرون، توجه بسیاری از محققان و گردشگران را به خود جلب کرده است. در مجاورت این غار، چشمهای موسوم به "جلجلی" وجود دارد که آب آن به باور محلیان دارای خواص درمانی است. | ||
نسخهٔ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۹
بامیان؛ ولایت و منطقهای باستانی در مرکز افغانستان.
بامیان، از ولایتهای (استان) مهم افغانستان بوده و بهعنوان یکی از مناطق تاریخی و فرهنگی مهم این کشور شناخته میشود که دارای پیشینهای غنی و جاذبههای طبیعی و باستانی متعدد است. این منطقه که در مرکز افغانستان واقع شده، از دیرباز از مراکز مهم تمدنی و تجاری در مسیر جادۀ ابریشم محسوب میشد و با دارابودن آثار تاریخی ارزشمندی همچون مجسمههای بزرگ بودا، شهر غلغله، شهر ضحاک و بند امیر، همواره مورد توجه گردشگران و پژوهشگران بوده است.
بامیان در گذشته یکی از مهمترین گرهگاههای تاریخی در مسیر جاده ابریشم، نقش حیاتی در پیوند تجاری و فرهنگی بین آسیای میانه و شبه قاره هند ایفا میکرد. این منطقه بهعنوان پلی طبیعی، تمدنهای شمال و جنوب رشته کوه هندوکش را به یکدیگر متصل میساخت.
مردم بامیان بهطور عمده از قوم هزاره بوده که به زبان فارسی با گویش محلی (هزارگی) سخن میگویند و بیشتر آنها پیرو مذهب شیعۀ دوازدهامامی است. اقتصاد این منطقه بهطور عمده مبتنی بر کشاورزی، دامداری و صنایع دستی است. بامیان همچنین بهعنوان اولین پایتخت فرهنگی سارک در 2015م انتخاب شد که نشاندهندۀ اهمیت فرهنگی این منطقه است. با وجود چالشهای توسعهای، بامیان همچنان بهعنوان نمادی از غنای فرهنگی و تاریخی افغانستان مطرح بوده و نیازمند توجه بیشتر برای حفظ میراث فرهنگی و توسعه پایدار است.
هویت و تاریخ بامیان
نامگذاری بامیان
ارتباط با مفهوم نور و روشنایی: ریشهشناسی نام بامیان نشاندهندۀ ارتباط عمیق آن با مفاهیم نور و روشنایی است؛ واژۀ «بام» که در ترکیباتی مانند بامی، بامین و بامیان دیده میشود، در زبانهای باستانی منطقه بهمعنای روشنایی و درخشش به کار میرفته است. این مفهوم در عبارت رایج «از بام تا شام» که اشاره به دورۀ زمانی از طلوع تا غروب خورشید دارد، همچنان حفظ شده است.
ریشهیابی در متون کهن: بر اساس پژوهشهای محمدحسین یمین، ردپای نام بامیان را میتوان در متون کهن اوستایی نیز یافت. در اوستا، این نام بهصورتهای «gien-bam» یا «gien-wam» و در دورۀ پهلوی بهشکل «bamikan» ثبت شده که بعدها به تلفظ امروزی «بامیگان» و سپس «بامیان» تحول یافته است.[۱] واژۀ «بامیه» در اوستا بهعنوان صفتی بهمعنای فروزنده و تابنده به کار رفته و صورت پهلوی آن «بامیک» از همین ریشه است.[۲]
ارتباط با موقعیت جغرافیایی: در زبان فارسی نیز، واژۀ «بام» بار معنایی روشنایی، سپیدهدم و درخشندگی صبحگاهی را حفظ کرده که به نظر پژوهشگران اشارهای به موقعیت جغرافیایی خاص منطقۀ باستانی بامیان در میان کوههای مرتفع و آفتابگیر منطقه است.[۳]
نامهای دیگر بامیان در متون تاریخی و اساطیری: در اوستا (وندیداد) از بامیان بهنامهای «خَنِیرَتبامی»، «هَنِیرهبامی»، «ایرانویجه»، «پارس» و «ورنۀ چهارگوش» یاد شده[۴] و رشتهکوه هندوکش و بابا در بامیان با نامهای هَراییتی و هَرابُرز اوپارسین (بالاترین پرواز سین، یعنی عقاب) آمده است. در متون پَهلوی به نام اَبَرسِین و در نوشتههای مورخان بهعنوان پامیر و در شاهنامه به نام البرز ثبت شده است. در دوران سلطۀ یونانیان، بلخ با نامهای باکتریا و باکتروس شناخته میشد و بامیان و سرزمینهای جنوبی آن را پامیزوس، پاراپامیزوس و پاراپامیزاد مینامیدند. برخی محققان معتقدند واژههای پامیر، پامیزوس، پاراپامیزوس و بامیان ریشۀ مشترکی دارند و همگی بهمعنای سرزمینهای بلند است.[۵]
تاریخچه بامیان
دوران پیش از اسلام
دوران باستان (هخامنشیان و حمله اسکندر): بر اساس اسناد و منابع تاریخی در ۳۳۰ پیش از میلاد، امپراتوری داریوش سوم هخامنشی (معروف به دارا در منابع کهن) به دست اسکندر مقدونی سقوط کرد. اسکندر پس از فتح بلخ و بامیان، اوستای مقدس را که بر دوازده هزار قطعه پوست گاو نگاشته شده و در گنجینۀ شایگانِ بلخ محفوظ بود، آتش زد. با افول حکومت هخامنشیان، سلوکیان بر این سرزمین تسلط یافتند. از این دوران به بعد، آیین زردشتی به تدریج رو به ضعف نهاد و در مناطق شمالی و شرقی، از جمله بامیان، آیین بودایی گسترش یافت.
گسترش آیین بودایی و رواج تمدنهای میترایی و زرتشتی: بر پایۀ متون دینی کهن، روایتهای اساطیری و منابع تاریخی و ادبی، مردمانی که در کوهستانهای مرکزی بامیان، خاستگاه فرهنگ، هنر، تاریخ، تمدن و اسطورههای دیرینه بودهاند، خود را «آریایی» و «کیانی» میخواندهاند. شواهد باقیمانده در پیکرهها و نقوش باستانی بهوضوح گواه آن است که تمدنهای میترایی و خورشیدپرستی در این منطقه رواج داشته است و در ادوار بعدی، آیین زرتشت جایگزین آن شد. سپس آیین بودایی و در نهایت فرهنگ اسلامی در این سرزمین نفوذ یافت. به استناد آثار باقیمانده، سازندگان این تمدن عظیم، چهرههایی مشابه مردمان هزارههای امروزی داشته است.[۶]
دوران کوشانیان (اوج شکوه و مرکزیت دینی-هنری): بامیان، در طول قرون نخست میلادی، بهعنوان محل پذیرش و رشد آیین بودا شناخته میشود. در آن زمان، مردم بامیان این دین را پذیرفته و آن را گسترش دادند که این روند تا نواحی شمالی هندوکش ادامه یافت. کوشانیان، که از مهمترین حامیان و ترویجکنندگان آیین بودا بودند، با بهرهگیری از قدرت سیاسی و نظامی خود، ارزش و اثرگذاری این دین را در منطقه تقویت کردند. از طریق فعالیتهای آنان، دین بودا از افغانستان تا کنار رود تارم در ترکستان چین، نفوذ و گسترش یافته است. به باور برخی از پژوهشگران تندیسهای بزرگ بودای بامیان در این دوره ساخته شد که از نظر هنر و معماری در جهان بینظیر بود.
گسترش آیین بودایی در مناطق مجاور هندوکش، بامیان را به مقام پایتخت معنوی و هنری آسیا ارتقاء داد. بههمین دلیل، در دورههای مختلف، بودائیان و جهانگردان از سراسر جهان برای دیدن و زیارت این تندیسها و دین جاذبههای فرهنگی بامیان، به این منطقه میآمدند. ارتباطات تجاری بین آسیای مرکزی، دولت روم، چین و هند، بارها و بارها توسعه یافت و موقعیت جغرافیایی بامیان، بهعنوان منطقهای در مسیر راههای تجارتی مهم، از جمله راه ابریشم، سبب بهرهمندی اقتصادی زیادی برای آن شد.[۷] به گواهی تاریخنویسان، هندوهای بسیاری از راههای دور برای زیارت این بتها میآمدند و با تقدیم قربانیها، هدایا و نذورات، به عبادت میپرداختند. در صحن این معبد عظیم، زاهدان و سالکان بسیاری حضور مییافتند و بتهای زرین و جواهرنشان آن در توصیف نمیگنجید.[۸]
سفرنامه هیونگ تسانگ و توصیف بامیان: هیونگ تسانگ، زائر چینی بودایی که در 630م به بامیان سفر کرده، در آثار خود به توصیف مجسمههای بزرگ بودا، معابد، تزئینات طلایی، نقاشیهای دیواری و حتی آب زلال و رنگین بندامیر پرداخته است. بر اساس شرح مفصلی که در فصل اول کتاب «سی-یو-کی» آمده، میتوان دریافت که در آن دوران شهر بامیان با معابد و صومعههای خود در اوج رونق و آبادی قرار داشته است.[۹]
دوران یفتلیها و ساسانیان: با سقوط سلسلۀ کوشانیان به دست شاپور اول ساسانی در ۲۲۰م قلمرو آنان از جمله بامیان تحت حاکمیت ساسانیان قرار گرفت. با این حال، تسلط ساسانیان بر این منطقه از ثبات برخوردار نبود، چرا که مرزهای شرقی خراسان در این دوره بهدلیل تهاجمات پی در پی هپتالیان (یفتلیها) و سپس ترکان، دچار ناپایداری و تغییرات مکرر شد.
دولت یفتلیان (۴۵۰-۵۶۸م) بهعنوان یکی از حکومتهای تأثیرگذار در حوزۀ تمدنی خراسان، ابتدا با تصرف باختر و تخارستان پایههای قدرت خود را استوار ساخت. این حکومت با عبور از هندوکش، وادیهای کابل، قندهار و زابل را تحت کنترل درآورد و قلمرو خود را از مرو تا کشمیر گسترش داد. در دورۀ «اخشنور»، یفتلیان به اوج قدرت رسیدند و حوزۀ نفوذ خود را از فارس تا چین و هند توسعه دادند. «میهرهکوله» (دیگر پادشاه یفتلی) با تمرکز بر مناطق استراتژیک بلخ، بامیان و بادغیس، ضمن فتح کشمیر و تحتالحمایه ساختن گوپتاهای هند، در تحولات سیاسی و فرهنگی منطقه از جمله بامیان اثرگذار بود.[۱۰]
بعد از اسلام
گرویدن پادشاه بامیان به اسلام
با ورود فاتحان اسلامی به سرزمین افغانستان، موقعیت ممتاز بامیان بهعنوان مرکز مهم بودایی دستخوش تحول شد. به گواهی منابع تاریخی، پادشاه بامیان ملقب به «شیر» در حدود ۱۵۰ق به اسلام گروید. این رخداد موجب توقف آیین پرستش بودا و هنر مجسمهسازی در این سرزمین شد. پادشاه بامیان با پذیرش دین اسلام، از فاتحان اسلامی استقبال و به گفتۀ یعقوبی، حتی پیوند خویشاوندی نیز با آنان برقرار کرد.
فتح بامیان توسط یعقوب لیث صفاری
یعقوب لیث صفاری، نخستین سردار مسلمان، در ۲۵۶ق بامیان را تسخیر کرد. او صورت بتها را تراشید و طلاها و زیورآلات آنها را غنیمت گرفت. همچنین، بتهای کوچک طلاکاریشدۀ بسیاری را بهعنوان نماد بتشکنی و هدیه به خلیفۀ عباسی در بغداد فرستاد. مورخان اسلامی دو بت بزرگ بامیان را به نامهای «سُرخبت» و «خنگبت» ثبت کردهاند و پادشاه آنجا را به لقب «شیر» میشناختند.
توصیف بامیان در آثار جغرافیدانان مسلمان
1. اصطخری در سدۀ چهارم هجری قمری در توصیف این شهر آورده است که بامیان از نظر وسعت به اندازۀ نیمی از بلخ بوده و بر فراز تپهای مرتفع واقع شده، هرچند فاقد برج و باروی دفاعی بوده است. این جغرافیدان بر حاصلخیزی بینظیر این ناحیه تأکید کرده که با جریان رودخانهای عظیم آبیاری میشده است.
2. مقدسی در آثار خود این شهر را در زمرۀ بنادر مهم خراسان و گنجینهای از نوادر سند معرفی کرده است. وی با اشاره به شرایط اقلیمی خاص منطقه، از سرمای شدید و بارش فراوان برف در این ناحیه سخن گفته، در عین حال به نبود حشرات موذی همچون کک و عقرب بهعنوان یکی از مزایای این شهر اشاره کرده است.
3. یاقوت حموی در اوایل سدۀ هفتم هجری به تفصیل دربارۀ بامیان و مجسمههای عظیم آن سخن رانده است. به گزارش وی، در این شهر معبدی باشکوه با ستونهای عظیم وجود داشته که تصاویر تمامی پرندگان شناختهشده بر دیوارهای آن نقش بسته بود. همچنین دو پیکرۀ عظیم بودا که از پایین تا قله کوه تراشیده شده بودند، با نامها «سرخبت» و «خنکبت» (معادل بودای سرخ و بودای خاکستری) شهرت جهانی داشته است.
ویرانی توسط چنگیزخان مغول
ویرانی کامل بامیان و توابع آن به دنبال حادثۀ کشتهشدن «موتوکن»، نوادۀ چنگیزخان مغول در جریان محاصرۀ این شهر روی داد. این رخداد موجب شد تا مغولان با شدیدترین اقدامات تلافیجویانه، تمامی استحکامات و بناهای شهر را ویران سازند و هرگونه سکونت دوباره در آن را ممنوع اعلام کنند. پس از این واقعه، این شهر در منابع تاریخی با نام «موبلق» (بهمعنای شهر نفرینشده در زبان مغولی) شناخته شد و به منطقهای متروکه تبدیل شد.[۱۱]
سازندگان بناهای تاریخی بامیان
هویت واقعی سازندگان آثار تاریخی بامیان همچنان بهعنوان یکی از معماهای باستانشناسی آسیای مرکزی باقی مانده است. با وجود نظریهپردازیهای متعدد، هیچ سند قطعی که بتواند سازندگان اصلی این بناهای شگفتانگیز را مشخص کند، تاکنون کشف نشده است.
نظریه باستانشناسان غربی
باستانشناسان غربی از جمله «موسیو فوشه»، رییس هیئت باستانشناسی فرانسه در افغانستان (1922م)، با استناد به شواهد محدود، ساخت نخستین بناهای بامیان را به قرن اول میلادی نسبت داده و آن را به دورۀ حکومت کوشانیان بهویژه عصر کانیشکا مرتبط میداند. وی معتقد است این آثار در زمانی ساخته شده است که منطقۀ بامیان بهعنوان گذرگاه مهم تجاری، تحت حاکمیت امپراتوری کوشان قرار داشت.
کهزاد نیز با تکیه بر گزارش هیوان تسنگ، جهانگرد چینی قرن هفتم میلادی، این فرضیه را تأیید میکند که هرچند سند قطعی دربارۀ بانی اصلی بناها وجود ندارد، اما بهاحتمال، کانیشکا در ساخت آنها نقش داشته است. وی با استناد به نظرات فوشه، زمان ساخت تندیسها را به قرون سوم و چهارم میلادی تخمین زده است
نقد نظریه کوشانی
بررسی دقیقتر ویژگیهای معماری این بناها نشاندهندۀ عناصر فرهنگی کهنتری است که به دوران پیش از کوشانیان تعلق دارند. وجود نمادهای مهری و زردشتی در لایههای زیرین این آثار، همچنین افسانهها و روایات شفاهی مردم منطقه، همگی بر تعلق این بناها به تمدنی قدیمیتر از دورۀ کوشانیان دلالت دارند. این شواهد، فرضیۀ مربوط به ساخت بناها در دورۀ کوشانیان را با چالش جدی مواجه میسازد.
از سوی دیگر، سبک زندگی کوچنشینی کوشانیان و عدم شواهدی از تمدن شهری پیشرفته در میان آنان، با توانایی ساخت چنین آثار معماری پیچیدهای در تناقض آشکار است. بررسی سکهها و آثار باقیمانده از دورۀ کوشانیان نشان میدهد که هنر و معماری آنان بیشتر تحت تأثیر فرهنگ یونانی-بودایی بوده و کمتر با سبک آثار بامیان همخوانی دارد.
نکتۀ قابل تأمل دیگر، عدم وجود تصاویر یا نمادهای مشخص کوشانی در میان نگارهها و تندیسهای بامیان است. اگر این بناها توسط کوشانیان ساخته شده بود، طبیعی بود که نشانههایی از هویت فرهنگی و ظاهری آنان در آثار باقی میماند. همچنین، غیاب اشاره به کوشانیان در افسانهها و روایات محلی بامیان، که سینه به سینه نقل شده است، بر تردیدها دربارۀ نقش آنان میافزاید.
فرضیه تمدن بومی و نقش هنرمندان محلی
بههمین دلیل برخی از محققان معتقدند تمدن بامیان ریشه در فرهنگ بومیان منطقه دارد که طی قرنها تکامل یافته و تحت تأثیر حکومتهای مختلف قرار گرفته است. این آثار حاصل تلاش جمعی هنرمندان و معماران محلی است که دانش فنی خود را از نسلی به نسل دیگر منتقل کردهاند. نقش کوشانیان در این میان محدود به حفاظت یا گسترش این بناها بوده، نه بنیانگذاری آنها.[۱۲]
بامیان در اساطیر و باورهای عامیانه
بامیان در افسانهها و روایتهای کهن جایگاه ویژهای دارد. بر اساس باورهای محلی، این شهر را ضحاک تأسیس کرد و به مدت 1000 سال بر آن حکمرانی کرد. در روایات دیگری، بامیان را نخستین سکونتگاه آدم و حوا میدانند و تندیسهای صلصال و شهمامه را نمادی از این نخستین زوج بشری تفسیر میکنند. نام «کوه بابا» نیز در این روایات به آدم نسبت داده میشود که پس از هبوط از آنجا به جستجوی حوا برمیخاست.
این سرزمین در اذهان مردم، محل تلاقی شخصیتهای اسطورهای و دینی متعدد از جمله ضحاک، کاوه، فریدون، امیر حمزه و امام علی است. بامیان در باور عامه، سرزمین شگفتیها و محل سکونت موجودات افسانهای مانند دیوان، پریان و الخاتوها به شمار میرود. برخی روایتگران محلی معتقدند بامیان در دوران باستان دارای چهار پایتخت شهر ضحاک، شهر غلغله، شهر سرخوشک و شهر سارسینگ پادشاهبوده است: . این روایات نشاندهنده غنای فرهنگی و عمق تاریخی این منطقه بوده که در خاطرۀ جمعی مردم ریشه دوانیده است.[۱۳]
جغرافیا و جمعیت بامیان
موقعیت جغرافیایی
در حالحاضر ولایت بامیان با مساحت تقریبی 19200 کیلومتر، یکی از ولایات کوهستانی مناطق مرکزی افغانستان است که بین مختصات ′۵۴″۲۸°۳۰ تا ′۰۰″۴۸°۳۳ عرض شمالی ′۳۵″۲۶°۶۶ تا ′۰۰″۱۷°۶۸ طول شرقی از نصفالنهار گرینویچ قرار دارد. از طرف شمال با ولایت سمنگان، از شمال غرب با ولایت سرپل، از جنوب با ولایت میدان وردک، غزنی و دایکندی، از شرق با ولایت پروان و بغلان و از جانب غرب با ولایت غور و دایکندی همسایگی دارد. ارتفاع این ولایت از سطح دریا 2500 متر است.
در گذشتههای دور این سرزمین جغرافیای وسیعی داشته که شامل غرجستان، بلخ، بدخشان، تخارستان، پنجشیر، پروان، غوربند و مناطق دیگر میشد. یکی از نامهای بلخ بامی منسوب به بامیان است.[۱۴]
کوههای مهم بامیان
ولایت بامیان، با برخورداری از محیط کوهستانی و قرارگرفتن در میان سلسلهکوههای مهم و باشکوه، نقش عمدهای در شکلگیری شیوههای زندگی و معیشت مردمان ساکن در آن دارد.
رشتهکوه بابا (شاه فولادی): کوه بابا، بزرگترین و مهمترین سلسلهکوههای اطراف بامیان، بهعنوان ستون فقرات منطقه، نقش کلیدی در زندگی روزمرۀ مردم ایفا میکند. این رشتهکوه که از شرق بامیان آغاز شده و با حدود 200 کیلومتر در جهت غرب ادامه یافته و از آنجا به دیگر کوههای بلند و مهم مانند «سفیدکوه»، «سیاهکوه» و «تیربند ترکستان» منشعب میشود. مرتفعترین نقطۀ کوه بابا قلۀ «شاه فولادی» شاخهای از منشعبات کوه بابا است و در جنوبغرب بامیان قرار دارد. ارتفاع این قله را از ۵۱۶۰ تا ۵۱۹۱ متر ثبت کرده که منابع غنی از آب و مواد معدنی را در اختیار ساکنان قرار میدهند. این منابع طبیعی، پایه و اساس کشاورزی، دامداری و فعالیتهای اقتصادی دیگر مردمان منطقه را تشکیل میدهند و به آنان امکان میدهند تا در محیطی سخت و کوهستانی زندگی خود را اداره کنند.[۱۵]
کوه عروس (ویژگیهای طبیعی و افسانه): کوه عروس با ارتفاع حدود ۴۵۰۰ متر در امتداد رشتهکوههای بابا قرار دارد و از مهمترین جاذبههای طبیعی بامیان محسوب میشود. این کوه با قلهای به شکل عروس سوار بر اسب، چشمهساران زلال و دامنههای پوشیده از گل و گیاه، منظرهای بدیع خلق کرده است.
ویژگیهای طبیعی این کوه شامل برفهای دائمی، حوضچههای آب زلال و چشمههای آب گرم بوده که به همراه پوشش گیاهی متنوع، زیستگاه گونههای جانوری متعددی مانند بز کوهی، آهو و پرندگان مهاجر است. عسل تولیدشده در دامنههای این کوه نیز از شهرت خاصی برخوردار است.
افسانۀ کوه عروس که دربارۀ این کوه شکل گرفته، روایت یک عشق تراژیک را نقل میکند که در آن عروس و داماد و همراهانشان به سنگ تبدیل شدهاند. این افسانه در باورهای محلی ریشه دارد و نماد پاکدامنی و مقاومت زنان این مردم است.[۱۶]
سایر کوهها و نقش آنها در فرهنگ عامه: علاوهبر کوههای پیشگفته، مجموعهای از کوههای مهم دیگر شامل «کوه میخ»، «قوناق»، «سیاهکوه»، «دوشاخ» و «بینیگاو» به همراه سلسلهکوههای نیل در منطقه ورس، در معیشت و حیات اجتماعی مردم این نواحی نقش اساسی دارد.[۱۵]
کوههای بامیان با شکلهای تماشایی و موقعیت ویژهۀ خود، همواره الهامبخش خلق افسانهها و روایتهای شفاهی در فرهنگ عامۀ این منطقه بوده است. برای مثال کوه عروس با سیمايی شبیه عروس سوار بر اسب و کوههای دو برادر و لیلی و مجنون با ظواهر نمادین خود، ذهنیت خلاق مردم محلی را برانگیخته و به اسطورههای کهن پیوند خورده است. این کوهها نه تنها در نامگذاریهای محلی تأثیر گذاشته، بلکه بستر شکلگیری داستانهای عاشقانه و پهلوانی در ادبیات شفاهی منطقه شده است.[۱۷]
گردنههای حیاتی بامیان
ولایت کوهستانی بامیان با شبکهای از گردنههای صعبالعبور بهنام «کوتل» به دیگر مناطق افغانستان متصل میشود. این گذرگاههای طبیعی نهتنها مرز بین ولسوالیها را مشخص میکنند، بلکه نقش حیاتی در تردد روزانه مردم، تجارت و ارتباطات منطقه ایفا مینمایند.
«کوتل شیبر» با ارتفاع ۳۰۲۵ متر، دروازۀ شرقی بامیان به سوی ولایت پروان و مسیر کابل است. «کوتل آجهگگ» بهعنوان شاهراه تاریخی شمال-جنوب، قرنها مسیر اصلی تبادلات فرهنگی و تجاری بین بامیان و ولایت وردک بوده است. «کوتل آق رباط» در شمال غرب بامیان، حلقۀ اتصال این ولایت با منطقه سیغان محسوب میشود.
در مناطق جنوبی، «کوتل شاتو» و «کوتل صدبرگ» به ترتیب ارتباط یکاولنگ را با پنجاب و کرمان برقرار میسازند. «کوتل قوناق» با ارتفاع چشمگیر ۳۳۳۰ متری، مرز طبیعی بین بامیان و ولایت دایکندی است. این گذرگاههای کوهستانی با وجود چالشهای اقلیمی، همچنان شریانهای حیاتی ارتباطی بامیان به شمار میروند و نقش تعیینکنندهای در معیشت و اقتصاد مردم منطقه دارد.[۱۸]
منابع آبی بامیان
رودخانهها
ولایت بامیان از نظر منابع آبی از غنیترین مناطق افغانستان محسوب میشود. شبکۀ گستردۀ رودخانهها، حوضهای آبی و چشمههای متعدد، حیات را به تمام درههای این منطقه جاری ساخته است. چهار رودخانه اصلی از کوههای بامیان سرچشمه میگیرد که هر یک به سوی مناطق مختلف جریان یافته است. علاوهبر این رودهای بزرگ، شمار فراوانی رودخانههای کوچک و چشمهها در این منطقه وجود دارد که نقش حیاتی در تأمین آب و معیشت مردم ایفا میکند:
1. رود بامیان: رود بامیان از دامنههای شمالی کوه بابا سرچشمه گرفته و به سمت شمال افغانستان جریان مییابد. در مسیر خود، آبهای فراوانی از درههای مهمی همچون درۀ کالو، درۀ ککرک، درۀ فولادی و درۀ شهیدان به آن میپیوندند. این رود پس از طی مسافتی به سمت شمال، در منطقه دوشی با رود اندراب ادغام میشود.
2. رود بند امیر: این رودخانه از چشمه معروف گپرک در شمال بند ذوالفقار (یکی از بندهای مجموعه بندامیر) آغاز میشود. آبهای اضافی بندامیر نیز به این رود میپیوندند و جریان بزرگی را تشکیل میدهند که مسیری طولانی از یکاولنگ تا بلخ را طی میکند. در طول مسیر، شاخههای آبی متعددی از مناطق یکاولنگ و بلخاب به آن میریزند و در نهایت در بلخ به هجده نهر تقسیم میگردد.
3. رود دره چاشت: این رودخانه از منطقه هفتچشمه در نزدیکی قریۀ دهسرخک سرچشمه میگیرد. در طول مسیر، آبهای فراوانی از درههای اطراف به آن میپیوندد و در نهایت در محدودۀ قریههای پیشاه و نارسیاه، حوض آبی بزرگی را در دهانۀ درهچاشت تشکیل میدهد.
4. رود پنجاب: منطقۀ پنجاب محل تلاقی پنج رودخانه مهم است که از جهات مختلف به آن میریزند. این رودخانهها که از درههای نرگس، تگاب برگ، سیاه دره، غرغری، مهر و تره پس سرچشمه میگیرند، پس از پیوستن به یکدیگر، رودخانۀ بزرگ پنجاب را تشکیل میدهند که در نهایت به دریای هیرمند میریزد.
5. رود ورس: رودخانههای متعددی از ولسوالی ورس سرچشمه میگیرند که حجم آب آنها متفاوت است. این رودها پس از طی مسیرهای مختلف، در منطقۀ دیوان به دریای هیرمند میپیوندد.
6. رود کهمرد: سرچشمۀ این رودخانه در محدودۀ زیارت چهل تن، بین قریه آجر و درۀ جوزری قرار دارد. آبهای درۀ مدد (که از قره کوتل سرازیر میشود) در منطقۀ لرمش و آبهای درۀ لورنج در قریۀ بنق به آن میپیوندند. همچنین در قریۀ آجر، آبهای درۀ غوغاسار نیز به این رودخانه ملحق میشوند. در نهایت تمامی این آبها در مناطق دوآب و میخ زرین به رود بامیان میپیوندند.[۱۹]
7. دو رود مرغاب و هریرود از کوههای اطراف بامیان و رود بلخ از دامنههای شمالی هندوکش در شمال بامیان، سرچشمه میگیرد و به جیحون میریزد.[۲۰]
دریاچهها (حوضها)
دریاچههای طبیعی بامیان با زیبایی خیرهکننده و ویژگیهای منحصربهفرد خود، نقش حیاتی در تأمین آب و معیشت مردم منطقه دارد و بهعنوان جاذبههای گردشگری نیز ظرفیت بالایی برای توسعه اقتصادی این منطقه محسوب میشود. این حوضهای آبی که در ارتفاعات کوه بابا و مناطق اطراف پراکنده شده است با منظرههای بدیع خود سالانه گردشگران بسیاری را به سوی خود جذب میکند. علاوهبر ارزش توریستی، برخی از این دریاچهها بهدلیل خواص درمانی آب، در طب سنتی محلی نیز جایگاه ویژهای دارد.
1. حوضهای کوه بابا: در ارتفاعات سربهفلککشیدۀ کوه بابا، مجموعهای از دریاچههای طبیعی چشمنواز قرار دارد که از دیدنیترین جاذبههای طبیعی بامیان محسوب میشوند. بر اساس مشاهدات هوایی، حدود ۲۰ حوضچه آبی کوچک و بزرگ در این منطقه وجود دارد که بزرگترین آنها «حوض عزت» با ابعاد یک در دو کیلومتر است. این حوضهای نیلگون که در ارتفاع زیاد قرار گرفته است، منظرهای خیرهکننده از طبیعت بکر را به نمایش میگذارد.
2. دریاچه دره چاشت: این دریاچه طبیعی با طول 2 کیلومتر و عرض 600 متر، در ابتدای درۀ چاشت واقع شده است. آب زلال آن از پایین جاری شده و به رودخانه بند امیر میپیوندد. عمق این دریاچه هنوز بهطور دقیق اندازهگیری نشده، اما زیبایی طبیعی آن باعث شده به یکی از مقاصد محبوب گردشگران تبدیل شود.
3. حوض جرگگ: در ارتفاعات غربی کوه بابا و در منطقه سفید سنگ سرذولیج، حوض بزرگ و پرآب جرگگ قرار دارد. این دریاچه طبیعی که در ارتفاع بسیار زیاد واقع شده، از آبشارها و چشمههای کوهستان تغذیه میشود و منظرهای تماشایی از طبیعت کوهستانی را ارائه میدهد.
4. حوض و یخچال طبیعی سچک: این پدیده طبیعی منحصربهفرد در دامنههای کوه بابا واقع شده و بخشی از آن در تمام طول سال یخزده باقی میماند. آب این دریاچه که خاصیت درمانی دارد، برای امراض داخلی مفید شناخته میشود. یخچال طبیعی آن نیز از جاذبههای دیدنی منطقه محسوب میشود که در تابستانها نیز بهطور کامل ذوب نمیشود.[۲۱]
آبوهوای بامیان
ولایت بامیان با آبوهوای سرد و خشک، زمستانهای سختی را تجربه میکند که دمای هوا گاه به منفی ۲۵ درجه سانتیگراد میرسد. این شرایط اقلیمی تأثیر عمیقی بر سبک زندگی مردم گذاشته، به گونهای که معماری سنتی با دیوارهای ضخیم و پنجرههای کوچک برای مقابله با سرمای شدید طراحی شده است.[۲۲]
فصلهای طولانی زمستان موجب شکلگیری شیوههای خاص گذران اوقات فراغت شده که بیشتر در فضاهای بسته و حول محور قصهگویی و هنرهای دستی متمرکز است. در ادبیات محلی نیز این شرایط آبوهوایی به وضوح دیده میشود و مضامین مقاومت در برابر سختیهای طبیعت جایگاه ویژهای دارد.
محدودیتهای کشاورزی به دلیل یخبندانهای طولانی مدت، اقتصاد معیشتی منطقه را تحت تأثیر قرار داده و نیاز به برنامهریزی دقیق برای ذخیرهسازی مواد غذایی را ضروری ساخته است. با این حال، بهار و تابستانهای معتدل این منطقه فرصتهایی برای جبران این محدودیتها فراهم میآورد. سازگاری هوشمندانه مردم با این شرایط آبوهوایی، نشاندهنده ظرفیتهای بالای فرهنگی و اجتماعی این دیار است.[۲۳]
جمعیتشناسی بامیان
آمار دقیقی از جمعیت ولایت بامیان در دست نیست؛ اما بیشتر ساکنین این منطقه از قوم هزاره بوده و برخی از قوم تاجیک هستند.[۲۴] تمامی مردم این استان، مسلمان بوده و بیشتر آنها شیعیان دوازده امامی و مابقی نیز از اهل تسنن و شیعیان اسماعیلیه هستند.[۲۵]
| ردیف | واحد اداری | مردان | زنان | هردو جنس |
|---|---|---|---|---|
| 1 | مرکز ولایت (بامیان) | ۴۵,۳۱۹ | ۴۶,۷۳۹ | ۹۳,۱۳۸ |
| 2 | شیبر | ۱۶,۹۸۴ | ۱۵,۷۹۰ | ۳۲,۷۷۴ |
| 3 | سیغان | ۱۳,۵۵۷ | ۱۳,۰۵۰ | ۲۶,۶۳۷ |
| 4 | کهمرد | ۲۰,۶۴۱ | ۱۹,۷۰۴ | ۴۰,۳۴۵ |
| 5 | یکاولنگ حصه اول | ۳۴,۲۲۸ | ۳۳,۴۰۸ | ۶۷,۶۵۶ |
| 6 | یکاولنگ حصه دوم | ۱۵,۱۵۵ | ۱۴,۳۸۴ | ۲۹,۵۰۹ |
| 7 | پنجاب | ۳۸,۲۷۸ | ۳۷,۴۵۳ | ۷۵,۷۳۱ |
| 8 | ورس | ۶۱,۵۳۱ | ۵۹,۶۳۷ | ۱۲۱,۱۶۸ |
| 9 | مجموع | ۲۴۶,۷۹۳ | ۲۶۰,۱۳۵ | ۴۸۶,۹۲۸ |
بر اساس احصاییه ملی کشور در ۱۳۹۸ش جمعیت ولایت بامیان ۴۸۶ هزار و ۹۲۸ نفر براورد شده است که ۲۴۶ هزار و ۷۹۳ نفر آن را مردان و ۲۴۰ هزار و ۱۳۵ نفر آن را زنان تشکیل میدهد.
۱۴ هزار و ۳۹۴ نفر از نفوس این ولایت شهر نشین هستند. پر نفوس ترین ولسوالی ولایت بامیان ولسوالی ورس است که ۱۲۱ هزار و ۱۶۸ نفر نفوس دارد.[۲۶]
زبان مردم بامیان
اکثریت مردم بامیان را هزارهها تشکیل میدهد که با زبان فارسی و گویش هزارگی صحبت میکنند. حد 3 تا 5درصد جمعیت بامیان نیز تاجیک بوده که زبان آنها نیز فارسی با لهجۀ تاجیکی است.[۲۷]
گویش هزارگی مردم بامیان بخشی از فارسی دری محسوب میشود که پیوندهای عمیق خود با زبان اوستایی را حفظ کرده است. منابع تاریخی از جمله آثار مقدسی، جغرافیدان نامدار سدۀ چهارم هجری، گواهی میدهند که مردم بامیان و مناطق هزارهنشین همیشه فارسیزبان بوده است. بررسیهای تطبیقی نشان میدهد گویش هزارگی بامیان نه تنها با فارسی دری، بلکه با زبان بلخ باستان نیز قرابتهای ساختاری بسیاری دارد.
ویژگیهای منحصربهفرد گویش هزارگی بامیان آن را به یکی از اصیلترین و کهنترین گویشهای فارسی تبدیل کرده است. پژوهشهای زبانشناختی نشان میدهد این گویش بسیاری از ویژگیهای آوایی، واژگانی و دستوری فارسی باستان را در خود نگاه داشته، به گونهای که میتوان آن را ادامۀ طبیعی زبان بلخ قدیم دانست.[۲۸]
ساختار اداری بامیان
بامیان دارای هفت ولسوالی (شهرستان) ذیل است:
بامیان
ولسوالی بامیان، مرکز ولایت بامیان بوده و بهدلیل موقعیت جغرافیایی خود در مجاورت رشتهکوههای بابا، از آبوهوای سردی برخوردار است. این منطقه بهعنوان یکی از کهنترین نقاط تاریخی افغانستان شناخته میشود و به قلب هزارستان معروف است. بامیان به واسطۀ آثار تاریخی بینظیرش در جهان شهرت دارد که از جملۀ آنها میتوان به دو مجسمه عظیم بودا اشاره کرد که در دوران حاکمیت اول طالبان تخریب شد. ساکنان اصلی این منطقه را قوم هزاره تشکیل میدهند که از قدیمیترین اقوام افغانستان به شمار میروند و اکثریت شیعیان این کشور را شامل میشود.
کَهمَرد
این ولسوالی در فاصله ۱۰۰ کیلومتری شمال شرق شهر بامیان واقع شده است. از جهت شرق به کوههای تالهبرفک ولایت بغلان، از غرب به ولسوالی یکاولنگ ولایت بامیان، از شمال به ولسوالی روی دوآب ولایت سمنگان و از جنوب به ولسوالی سیغان ولایت بامیان محدود میشود.
حدود ۹۰درصد از ساکنان این منطقه به فعالیتهای زراعی و مالداری مشغول هستند و عمده درآمد آنها از طریق فروش محصولات باغی تأمین میشود. وسعت باغهای کهمرد به هزاران جریب زمین میرسد که در آنها میوههایی همچون زردآلو، سیب، بادام، انگور، انار، سنجد و توت کشت میشود.[۲۹]
پَنجاب
نام این ولسوالی از تلاقی پنج رودخانه غرغری، تگاب برگ، نرگس، مهر و ترپس گرفته شده است. پنجاب با داشتن مراتع سرسبز و کوههای پوشیده از گیاهان، محیطی مناسب برای دامداری محسوب میشود. همچنین تولیدات دامی این منطقه از جمله روغن زرد، قروت و سایر فرآوردههای حیوانی به شهرهایی مانند کابل صادر میشود.
اگرچه این منطقه از آبوهوای سردی برخوردار است، اما کشاورزی در آن رونق قابل توجهی دارد و شغل اصلی مردم آن را زراعت و دامپروری تشکیل میدهد.
پنجاب مرکز منطقۀدایزنگی قدیم است اما بر اساس تقسیمات اداری ۱۳۴۳ش جزئی از ولایت بامیان شد. مرکز این ولسوالی هم پنجاب نام دارد. زبان مردم این منطقه فارسی با گویش فارسی هزارگی است.
کوه عروس از برجستهترین نقاط طبیعی پنجاب است که تا نیمههای تابستان پوشیده از برف باقی میماند. چشمهساران زلال، آبگرمهای طبیعی و دامنههای پوشیده از گل و گیاه در بهار و تابستان، چشماندازهای بدیعی خلق میکنند.
این ولسوالی هم بهعنوان منطقهای جذاب برای گردشگری طبیعت (با عسل معروف خود) و هم پیست طبیعی اسکی در زمستان شناخته میشود که در سالهای اخیر مورد توجه ورزشکاران و گردشگران قرار گرفته است.[۳۰]
سِیغان
ولسوالی سیغان در موقعیت جغرافیایی مهمی قرار گرفته و از سمت شرق با ولایت بغلان، از غرب با ولسوالی یکاولنگ، از شمال با ولسوالی کهمرد و از جنوب با ولسوالی شیبر همسایه است. بیشتر ساکنان این ولسوالی به کشاورزی اشتغال دارند و از مهمترین محصولات کشاورزی آن میتوان به زردآلو، بادام، شفتالو، گندم و سیبزمینی اشاره کرد. برخی از قریههای معروف سیغان عبارتند از: بیانی، خدادادخیل، سیدبابا، قرخوال، گوشگ، خواجه گنج، آب بالای بیگل (که شامل قریههای گاوپریده، ارگانه، قلعه، چاچا، لاغور و موسادره و کتهاولنگ است)، پشتواز، چراغان، غورابچی، جنگلک، سوخته چنار، غوراب، کوهگدای، باغمیرا، ده نوله، قراونه و ده امان.
شیبَر
ولسوالی شیبر در ۴۸ کیلومتری شمالشرق مرکز ولایت بامیان و در ارتفاع ۲۶۰۰ متری از سطح دریا واقع شده است. بیشتر جمعیت این ولسوالی را قوم هزاره تشکیل میدهد که به زبان فارسی صحبت میکنند. شیبر در تقاطع 3 شاهراه مهم استراتژیک قرار گرفته است: شاهراه حاجیگگ ـ میدان وردک، شاهراه شیبر ـ پروان و شاهراه شکاری ـ بغلان، که این منطقه را به سایر نقاط افغانستان متصل میکند. وجود معدن عظیم آهن حاجیگک در این ولسوالی، اهمیت اقتصادی آن را دوچندان کرده است؛ این معدن یکی از بزرگترین ذخایر معدنی در سطح آسیا به شمار میرود.
وَرَس (ورث)
ولسوالی ورس در جنوب غربی ترین نقطه ولایت بامیان واقع شده و با فاصله ۱۷۲ کیلومتری از مرکز ولایت، یکی از دورافتادهترین مناطق این استان به شمار می رود. این ولسوالی از چهار جهت با مناطق همجوار خود مرز مشترک دارد: از غرب به ولسوالی اشترلی ولایت دایکندی، از شرق به ولسوالی حصۀ دوم ولایت میدان وردک، از شمال به ولسوالی پنجاب بامیان و از جنوب به ولسوالی ناور ولایت غزنی متصل میشود. موقعیت جغرافیایی ویژۀ این ولسوالی، آن را به منطقهای مرزی و راهبردی در مرکز افغانستان تبدیل کرده است.
سیبزمینیهای این ولسوالی بهدلیل درشتی، پخت سریع و طعم بینظیر در سراسر افغانستان شهرت دارند. همچنین زردآلوهای ورس از کیفیت بالایی برخوردار است و توت و سیبهای این منطقه نیز از جمله محصولات خوشطعم و پرطرفدار محسوب میشوند.
نمد لیگان، از صنایع دستی معروف این منطقه، بهعنوان مرغوبترین نمد افغانستان شناخته میشود و قیمت هر کیلوگرم از آن تا ۶۰۰ افغانی به فروش میرسد. از دیگر صنایع دستی ورس میتوان به گلیم، شال، پلاس و برجی (خورجین چهارپایان) اشاره کرد.
یَکاوْلَنگ
دریاچه طبیعی بند امیر، اولین پارک ملی افغانستان، در این ولسوالی واقع شده است. همچنین چهل برج، از دیگر جاذبههای تاریخی و گردشگری منطقه، نشاندهندۀ بقایای یک قلعۀ نظامی و مرکز تمدنی باستانی است.
هر ساله هزاران گردشگر خارجی از بند امیر که شامل 7 دریاچه زیبا و طبیعی است، بازدید میکنند. این امر منبع درآمد قابل توجهی برای مردم محلی و دولت افغانستان به شمار میرود.[۳۱]
یکاولنگ در گذشته یک ولسوالی بود اما در 1395ش به دو ولسوالی جداگانه تقسیم شد که از آن به ولسوالی یکاولنگ شماره یک (با مرکزیت دره چاشت) و یکاولنگ شماره دو (بامرکزیت منطقۀ نیک) یاد میشود.[۳۲] و هر دو ولسوالی بیش از 440 قریه دارند.[۳۳]
یکاولنگ بهدلیل موقعیت خوب جغرافیایی خود دارای یک شاهراه عمومی است که در طرف شرق متصل به بامیان –کابل و بامیان –مزارشریف بوده و از سمت غرب به ولایت غور و دایکندی اتصال دارد. این شاهراه، در توسعۀ اقتصادی منطقه اثرگذار بوده است.[۳۴]
جادۀ یکاولنگ به مرکز بامیان، با کمک مالی بانک آسیایی توسعه یافته و جادۀ مرکز بامیان به کابل نیز راهاندازی شده است.[۳۵] در یکاولنگ یک شفاخانه، سه مرکز صحی اساسی، چهار مرکز صحی فرعی، یک مرکز تداوی (درمانی) توبرکلوز (بیماری) و یک مرکز صحی سیار وجود دارد.[۳۶]
اقتصاد بامیان
وضعیت کلی
در حالحاضر بامیان از ولایتهای کمتر توسعهیافته در افغانستان محسوب میشود. زراعت پیشۀ اساسی مردم در ولایت بامیان به شمار میرود. زمان کشت بهاری از اول حمل (فروردین) تا اول جوزا (خرداد) و زمان کشت خزانی اول میزان (مهر) تا دهم عقرب (آبان) است.
کشاورزی
محصولات زراعتی این ولایت در مجموع 33 نوع گزارش شده که عبارتند از: .[۳۷]
ولایت بامیان با وجود برخورداری از ظرفیتهای خوب کشاورزی، بهدلیل سالها جنگ و موقعیت جغرافیایی خاص، همچنان با روشهای سنتی به کشت و زرع میپردازد و از توسعۀ فناوریهای نوین کشاورزی بازمانده است. این منطقه با تولید ۳۳ نوع محصول زراعی از جمله گندم، کچالو (سیبزمینی)، جو، باقلی، عدس و جواری و سبزیجاتی همچون زردک (هویج)، شلغم، پیاز، کرم، گلپی (گل کلم)، کاهو، مرج (فلفل)، گندنه (تره)، کدو، بادرنگ (خیار)، ملی (تُرُپ) و میوهجات مانند زردآلو، سیب، گیلاس، ناک، بادام، چهارمغز (گردو)، توت و همچنین گیاهان طبی و دارویی و عایداتی مثل هنگ (آنغوزه/انگوزه)، زیره و شیرینبویه (شیرین بیان) نقش مهمی در تأمین معیشت مردم ایفا میکند.
تأثیر این محصولات بر سبک زندگی مردم بامیان به وضوح قابل مشاهده است؛ برای مثال گذران اوقات فراغت بیشتر با فعالیتهای مرتبط با کشاورزی مانند گردآوری محصولات، خشککردن میوهها و تهیۀ مواد غذایی سنتی پیوند خورده است. در ادبیات و فرهنگ عامه، مفاهیمی چون برداشت محصول، فصلهای کشاورزی و طبیعت، جایگاه ویژهای دارد و در قالب شعرها، ترانهها و ضربالمثلها بازتاب یافته است.
با این حال، نبود سیستمهای نوین آبیاری و کمبود امکانات پردازش محصولات، باعث شده تا کشاورزان نتوانند از تمام ظرفیتهای زمینهای خود بهره ببرند. توسعۀ کشاورزی در این منطقه میتواند اقتصاد محلی را تقویت کند و بر بهبود سبک زندگی، افزایش درآمد و حفظ میراث فرهنگی و طبیعی بامیان تأثیرگذار باشد.[۳۷]
دامداری
دامداری در این منطقه همچنان به شیوهای سنتی و معیشتی انجام میشود و گوسفند، بز، گاو، اسب، قاطر و الاغ از مهمترین دامهای پرورشی محسوب میشود. علاوهبر این، پرورش مرغهای خانگی بهصورت محدود رواج داشته و زنبورداری نیز بهعنوان یکی از مشاغل نوپا در حال توسعه است. با این حال، نبود سیستمهای مدرن بستهبندی، فرآوری و نگهداری محصولات دامی و زراعی، سبب شده تا فروش این محصولات بیشتر به صورت محلی و غیرعمده صورت گیرد.
این شیوۀ سنتی دامداری و کشاورزی، علیرغم زحمات طاقتفرسای کشاورزان و دامداران، درآمد چندانی برای آنان به همراه ندارد. عدم دسترسی به بازارهای بزرگ، نبود صنایع تبدیلی و کمبود امکانات نگهداری، از جمله چالشهای اصلی این بخش به شمار میرود. به نظر کارشناسان توسعۀ زیرساختهای دامداری، آموزش روشهای نوین پرورش دام و ایجاد مراکز جمعآوری و فرآوری محصولات میتواند نقش مهمی در بهبود معیشت مردم و رشد اقتصادی منطقه ایفا کند. سرمایهگذاری در این زمینه موجب افزایش درآمد روستاییان میشود و به حفظ شیوۀ زندگی سنتی و پایداری محیط زیست نیز کمک خواهد کرد.[۳۸]
صنایع دستی
در ولایت بامیان، صنایع دستی بهطور عمده شامل قالین، گلیم، نمد، برک و خامک دوزی است که قالین و گلیم هزارگی در سطح بینالمللی شهرت داشته و توسط زنان منطقه بافته میشود. قالین بامیان در نمایشگاههای جهانی جایگاهی ممتاز دارد و از ارزش بالایی برخوردار است.
در حالحاضر یخندوزی، بهدلیل استقبال گردشگران، در بین زنان رایج است و هر لباس یخن دوزیشده به قیمت 4 تا 5 هزار افغانی به فروش میرسد. زنان بامیان در ساخت گلدان، جاقاشقی، سبد و مورهدوزی مهارت دارند که از این طریق درآمد خوبی کسب میکنند و برخی از تولیدات آنان به خارج کشور صادر میشود. همچنین، این زنان در دوخت پیراهن، واسکتهای زنانه، چرمهدوزی و خامکدوزی تخصص دارند. با وجود این فعالیتها، بهدلیل نبود برق، تلاش برای راهاندازی کارخانههای صنعتی کوچک و بزرگ در منطقه ناکام مانده است و تنها واحدهای کوچک تولید مواد غذایی مانند چپس فعالیت دارد.[۳۹]
معادن
براساس برآوردهای کارشناسان، باميان دارای معادن و ظواهرمعدنی باکمیت و کیفیت زیاد است، که با استخراج آن، زمينۀ کار درازمدت برای مردم فراهم میشود. اما معادن فعال این ولایت عبارت است از:
1. معدن ذغال سنگ خشکچه کرمان در ولسوالی پنجاب؛
2. معدن ذغال سنگ قوم آبه مربوط به ولسوالی یکاولنگ؛
3. معدن ذغال سنگ سرمرغی مربوط به ولسوالی یکاولنگ؛
4. معدن ذغال سنگ سچگ در ولسوالی یکالنگ؛
5. معدن ذغال سنگ کاریز سیقان؛
6. معدن ذغال سنگ خواجه گنج سیقان؛
7. معدن ذغال سنگ علاقهداری سیقان؛
8. معدن ذغال سنگ کوشک سیقان؛
9. معدن سرب قریههای گندهکوتل و نورکه منطقۀ سیاهدره در یکاولنگ؛
10. معدن آهن کوتل حاجی گگ، از مهمترین معادن افغانستان با خلوص 80درصدی آهن؛
11. معدن گچ د رمنطقۀ کرمان قریۀ باشتوگگ در پنجاب؛
12. معدن نمک در سیاهدره یکاولنگ.
صنعت گردشگری
بامیان با دارا بودن جاذبههای تاریخی منحصر به فرد مانند تندیسهای بودا (صلصال و شهمامه)، شهر غلغله، و مناظر طبیعی همچون بند امیر، از ظرفیت بالایی برای جذب گردشگر برخوردار است. این صنعت میتواند بهعنوان یکی از منابع مهم درآمدزایی برای مردم محلی نقش ایفا کند و در توسعه اقتصادی منطقه مؤثر باشد. با این حال، چند دهه جنگ و ناامنی، همراه با تغییرات سیاسی مکرر، مانع از رشد این صنعت مطابق با ظرفیتهای واقعی آن شده است. در دوران جمهوری اسلامی افغانستان، صنعت گردشگری رشد نسبی داشت و هتلهای متعددی برای پذیرایی از مهمانان ساخته شد، که نشاندهنده پتانسیل بالای این بخش بود.
صنعت گردشگری نهتنها در ایجاد اشتغال مستقیم نقش دارد، بلکه بر رونق صنایع دستی محلی مانند نمدبافی، گلیمبافی، و خامکدوزی نیز تأثیرگذار بوده است. با این وجود، برای بهرهبرداری کامل از این ظرفیت، نیاز به توسعه زیرساختها، بهبود امنیت، و تبلیغات هدفمند وجود دارد. در صورت تحقق این شرایط، بامیان میتواند به یکی از قطبهای مهم گردشگری در سطح منطقه تبدیل شود و سهم قابل توجهی در اقتصاد محلی و ملی ایفا کند.[۴۰]
زیرساخت و امکانات رفاهی
حمل و نقل (وضعیت راهها و فرودگاه)
بامیان در قلب افغانستان واقع بوده و از هر جانب راهی بهسوی آن وجود دارد.[۴۱] در مجموع 64 کیلومتر سرکهای (خیابان) شهری و 934 کلیومتر سرکهای ولایتی و ولسوالی در ولایت بامیان است. همچنین در 191.8 کیلومتر سرکهای آسفالت و 806.2 کیلومتر سرکهای شهری و سرکهای عمومی خامه (خاکی) است. در بامیان یک میدان هوایی (فرودگاه) کوچک بهنام میدان هوایی شهید مزاری برای نشست هواپیماهای کوچک وجود دارد.[۴۲]
امکانات رفاهی (هتل و تسهیلات گردشگری)
ولایت بامیان با وجود جاذبههای تاریخی و طبیعی منحصربهفرد، بهدلیل عدم توسعۀ زیرساختها و سالها جنگ، از کمبود امکانات گردشگری رنج میبرد. در دوران جمهوری اسلامی ایران با افزایش شمار گردشگران خارجی و داخلی، روند توسعۀ هتلها و تسهیلات اقامتی اندکی بهبود یافت. از مهمترین مراکز اقامتی این منطقه میتوان به هتلهای غلغله، راه ابریشم، هایلند، شاهی و نوربند اشاره کرد که از استانداردهای قابل قبولی برخوردارند. این هتلها با ارائه خدمات مناسب و تهیه غذاهای محلی، ملی و بینالمللی، بخشی از نیازهای مسافران را تأمین میکنند. با این حال، ظرفیتهای موجود با توجه به پتانسیل بالای گردشگری بامیان، هنوز ناکافی به نظر میرسد. توسعۀ زیرساختهای گردشگری و افزایش کیفیت خدمات هتلداری میتواند نقش مهمی در رشد اقتصادی این منطقه ایفا کند. به نظر کارشناسان سرمایهگذاری بیشتر در این بخش برای بهرهبرداری از مزیتهای طبیعی و تاریخی بامیان ضروری است.[۴۳]
مراکز درمانی
وضعیت کلی
ولایت بامیان با جمعیتی پراکنده و شرایط جغرافیایی دشوار، همواره با چالشهای جدی در زمینه دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی مواجه بوده است. با وجود افزایش تعداد مراکز صحی در سالهای اخیر، این امکانات هنوز پاسخگوی نیازهای روزافزون جمعیت این ولایت و مراجعین از ولایات همجوار نیست.
مناطق دورافتادۀ این ولایت از جمله ولسوالی پنجاب با کمبود شدید مراکز بهداشتی و درمانی مواجه بوده که این وضعیت سلامت مادران و کودکان را به مخاطره انداخته است. نبود امکانات اولیۀ پزشکی و دسترسی دشوار به مراکز درمانی باعث شده است که بسیاری از زنان در هنگام زایمان و کودکان در مواقع بیماری جان خود را از دست بدهند. باشندگان این مناطق مجبورند بیماران خود را با طی مسافتهای طولانی و در شرایط آبوهوایی نامساعد بهویژه در فصل زمستان به مراکز درمانی منتقل کنند که این امر خود موجب تشدید مشکلات میشود.[۴۴]
آمار مراکز صحی
وضعیت بر اساس آمار ۱۳۹۲ش در ولایت بامیان ۹۹ واحد صحی موجود بود که شامل یک شفاخانه ولایتی، ۳ شفاخانۀ ولسوالی، ۱۰ مرکز صحی جامع، ۲۳ مرکز صحی اساسی، ۳۰ مرکز صحی فرعی،۳ مرکز تداوی توبرکلوز، ۲۴ آشیانه صحی، ۲ مرکز صحی معتادین، ۲ تیم حمایوی مبایل و یک مرکز صحی محبس میشد و همچنین ۴۳۸ پوسته صحی در آن ولایت نیز فعالیت داشت.[۴۵]
بر اساس آمارهای موجود در ۱۴۰۳ش، بامیان دارای ۱۱۸ مرکز درمانی بوده است که شامل شفاخانههای ولایتی، ولسوالی، مراکز جامع و اساسی صحی میشود، اما کمبود امکانات تخصصی، نبود پزشکان متخصص، و پایین بودن سطح آگاهی عمومی در مورد مراقبتهای بهداشتی، از جمله موانع اصلی در ارائه خدمات مطلوب به شمار میروند. بهویژه در مناطق دورافتاده، بسیاری از زنان همچنان به روشهای سنتی زایمان روی میآورند که این امر خطر مرگ و میر مادران و نوزادان را افزایش میدهد.[۴۶]
شفاخانه ۱۴۱ بستر آغاخان
شفاخانه (بیمارستان) ولایتی (استانی) بامیان که در ۱۳۸۶ش با ظرفیت ۱۴۱ تختخوابی به بهرهبرداری رسید، حاصل همکاری مشترک دولت افغانستان، کشورهای فرانسه و کانادا و بنیاد انکشافی آغاخان است. این مرکز درمانی که بر اساس معیارهای روز دنیا طراحی و تجهیز شده، با ارائه خدمات تخصصی در حوزههای داخله عمومی، اطفال، نسایی و ولادی (زنان و زایمان) و جراحی عمومی، نقش مهمی در ارتقای سطح سلامت مردم منطقه ایفا میکند.
علاوهبر خدمات درمانی، این شفاخانه بهعنوان یک مرکز آموزشی پیشرفته عمل کرده و دورههای آموزشی در سطوح عمومی و تخصصی را برای کادر پزشکی ارائه میدهد. کیفیت خدمات کلینیکی این بیمارستان که از ابتدای تأسیس رو به بهبود بوده، آن را به یکی از مراکز درمانی نمونه در سطح کشور تبدیل کرده است. مدیریت کارآمد، تجهیزات مدرن و کادر متخصص این شفاخانه، امکان ارائه خدمات باکیفیت به مراجعان را فراهم ساخته است. با توجه به ظرفیتهای موجود، این مرکز درمانی علاوهبر اینکه نیازهای بهداشتی مردم بامیان را برطرف میکند، بهعنوان الگویی موفق در همکاریهای بینالمللی در بخش سلامت نیز شناخته میشود.[۴۷]
شفاخانه ۱۲۰ بستر امام خمینی
در سالهای اخیر، تلاشهایی برای بهبود وضعیت بهداشتی بامیان صورت گرفته است که از جمله میتوان به احداث بیمارستان ۱۲۰ تختخوابی امام خمینی در شهر بامیان با حمایت جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد. این بیمارستان که درزمانجمهوریاسلامیافغانستانشدهبود در آینده نزدیک به بهرهبرداری خواهد رسید، دارای بخشهای تخصصی از جمله جراحی، پیوند اعضا، زنان و زایمان، اطفال، و مراقبتهای ویژه است و انتظار میرود تحول چشمگیری در خدمات درمانی منطقه ایجاد کند.[۴۸]
ساخت و بازسازی ۲۴ مرکز صحی
براساس گزارش رسانهها، با حمایت مالی صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، کار ساخت و بازسازی ۲۴ مرکز صحی در مناطق دوردست ۷ ولسوالی بامیان در ۱۴۰۲ آغاز شده است. به نظر کارشناسان احداث این مراکز که در مناطق محروم و صعبالعبور بامیان صورت میگیرد، دسترسی باشندگان محلی به خدمات اولیه بهداشتی را به میزان قابل توجهی بهبود خواهد بخشید. اجرای این طرح تحولی اساسی در نظام سلامت ولایت بامیان ایجاد کرده و مشکلات ناشی از کمبود مراکز درمانی در مناطق دورافتاده را تا حدود کم خواهد کرد.[۴۹]
فرهنگ، هنر و جامعه
الف) فرهنگ و هنر
وضعیت فرهنگی کنونی
وضعیت فرهنگی بامیان در شرایط کنونی بازتابی از تأثیرات طولانیمدت جنگ در افغانستان، انزوای جغرافیایی و محدودیتهای توسعهای است. به نظر کارشناسان این ولایت با وجود برخورداری از پیشینۀ تاریخی غنی و ظرفیتهای انسانی قابل توجه، نتوانسته است در بسیاری از عرصههای فرهنگی مطابق با نیازهای واقعی خود رشد کند. فعالیتهای فرهنگی موجود، اغلب در چارچوب امکانات محدود و بدون پشتوانۀ برنامهریزی بلندمدت در حال انجام است.[۵۰]
رسانهها
رسانههادر ولایت بامیان چهار نشریۀ چاپی، دو رادیوی محلی و یک شبکۀ رادیو-تلویزیونی ملی به فعالیت مشغول است. علاوهبر این، شبکههای رادیو-تلویزیونی راه فردا، تمدن و آریانا که مراکز اصلی آنها در کابل قرار دارد، از طریق آنتنهای معمولی در این منطقه قابل دریافت است. علیرغم محدودیتهای موجود در حوزه رسانهای، حدود 20 خبرنگار در بامیان مشغول به کار هستند که علاوهبر پوشش اخبار محلی، رویدادهای سایر ولایات مرکزی را نیز گزارش میدهند. این خبرنگاران با رسانههای ملی، بینالمللی و محلی نیز همکاری میکنند. پراکندگی جمعیت در این ولایت از عوامل مهم عدم تمایل رسانهها برای سرمایهگذاری در این حوزه محسوب میشود. کارشناسان با توجه به جمعیت، اهمیت و ظرفیتهای آموزشی و فرهنگی بامیان، تعداد و فعالیتهای رسانهها در این ولایت را کافی نمیدانند.[۵۱]
مساجد و حسینهها
ولایت بامیان دارای بیش از ۱۹۰۰ مسجد و تکیهخانه است که نشاندهندۀ اهمیت ویژه اماکن مذهبی در زندگی مردم است. این اماکن مذهبی علاوهبر محل برگزاری نماز و عبادات، کانون برگزاری مراسم و آیینهای دینی نیز محسوب میشوند. وجود این تعداد قابل توجه از محرابها و تکیهها، بیانگر عمق باورهای دینی و التزام مردم بامیان به ارزشهای اسلامی است. در طول تاریخ، این اماکن نقش مهمی در حفظ و ترویج معارف دینی در منطقه ایفا کرده است. امروزه نیز این مراکز مذهبی بهعنوان نهادهای فرهنگی-اجتماعی، در شکلدهی به هویت دینی و فرهنگی مردم بامیان تأثیرگذار است.[۵۲]
فرهنگ عامه و ادبیات شفاهی
فرهنگ کهن مردم بامیان بیشتر جنبۀ گفتاری داشته و بهصورت منظوم و منثور بوده است. اسطورهها، افسانههای تاریخی، مذهبی، باورهای عامیانه، ترانهها، دوبیتیها، چهاربیتیها، غزلها، مختهها، لالایی، پندنامه، ضربالمثلها، استعارات و تشبیهات، داستانهای حماسی و رمانتیک، قصهها، طنزها و شوخیها، بخشهای مهم فرهنگ و ادبیات عامه را تشکیل میدهند.[۵۳]
آیینهای محلی
بامیان با پیشینه فرهنگی غنی، سنتهای محلی ویژهای دارد که هویت هزارگی را بازتاب میدهد. یکی از این آیینها، رقص «پِیشپُو» است که توسط زنان و دختران در مراسم عروسی اجرا میشود. این رقص گروهی، که به اَتَن ملی شباهت دارد، با حرکات موزون همراه است؛ شرکتکنندگان دستمالهای گلدار را در دست گرفته و با خم و راستکردن کمر و ایجاد صدایی خاص بهنام «پشپو»، فضایی شاد و پرشور میآفرینند. این رقص گاه به صورت حلقهای دور عروس و داماد انجام میشود یا در مسیر حرکت آنها ادامه مییابد.[۵۴]
غذاهای محلی
بامیان با تنوع غذایی غنی، دارای غذاهای محلی متمایزی است که ریشه در فرهنگ و طبیعت کوهستانی این منطقه دارد. «نان گندم محلی» و ترکیب ساده اما مقوی «نان و دوغ» از پایههای اصلی سفرۀ مردم این دیار محسوب میشود. غذاهای گرم و انرژیبخشی مانند «شوربا» (آبگوشت سنتی)، «قبرغه داغ» و «گوشتکوچه» (حلیم محلی) در مناسبتهای فرهنگی و مذهبی طرفداران بسیاری دارد.
از دیگر خوراکیهای ویژه میتوان به «شیر روغو» (ترکیبی از شیر و روغن حیوانی)، «حلوای سفید» و «قورمه پلو» اشاره کرد که در مراسم و مهمانیها سرو میشود. همچنین «نان ملیده» و غذاهای ساده اما لذیذی چون «آش کشیده» و «پیاوه سیبزمینی»، نشاندهنده ذائقه و هنر آشپزی مردم این منطقه است.[۵۵]
بازیهای محلی
بازیهای سنتی بامیان که زمانی بخش جداییناپذیر از فرهنگ و زندگی اجتماعی این منطقه بود، امروزه با چالشهای جدی مواجه شده است. بازیهایی مانند «شِیغَی» یا بُجُولبازی که با استفاده از استخوان زانوی گوسفند انجام میشد، شامل انواعی چون سهپای، فراق، همرنگ، گتی و پوچکان بود و بهصورت گروهی اجرا میشد. بازی «کلاهشرط» نیز از دیگر سرگرمیهای محلی بود که در فضایی دایرهوار با مشارکت شش بازیکن و با استفاده از کلاه یا گولههای دستدوزی انجام میگرفت.
همچنین در گذشته، بازیهای متنوعی چون بزکشی، نیزهزنی، کشتیگیری، دُرَهمیخ، لنگیبازی، توبدنده، سنگچَبچی، ریسمانکشی و لخشک روی سُرجه در این منطقه رواج داشت. زنان بامیان نیز بازیهای خاص خود مانند اخوچَی، پیشپو، غُمبور، چهاردهفال و فقیرکبازی را انجام میدادند که امروزه کمتر دیده میشود.
تحولات اجتماعی و فرهنگی دهههای اخیر تأثیر عمیقی بر حیات این بازیها گذاشته است. مهاجرتهای گسترده، گسترش شهرنشینی و ورود فرهنگهای خارجی از جمله عوامل اصلی این تغییرات بوده است. از سوی دیگر، ظهور فناوریهای جدید و سرگرمیهای دیجیتال، توجه نسل جوان را از بازیهای سنتی منحرف کرده است. برخی نگرشهای منفی نسبت به این بازیها بهعنوان نمادهای کهنهاندیشی نیز در کاهش اقبال به آنها مؤثر بوده است.[۵۶]
ورزش محلی
کشتی بهعنوان میراث ورزشی از سومریان بینالنهرین از دوران قدیم تا امروز، یکی از تفریحات رایج مردم بامیان بوده است. این ورزش محلی در مراسم عید، نوروز و عروسیها برگزار میشده است. در بامیان کشتیهای «لِختَکِی و چُورَکِی» شهرت دارند.[۵۷] در بخش ورزشهای مدرن، ولایت بامیان در زمان جمهوری اسلامی افغانستان دارای ۱۶ فدراسیون ورزشی فعال بود که حدود ۱۲٬۷۴۰ ورزشکار، شامل ۷۰۰ ورزشکار زن، فعالیت میکردند. رشتههای ورزشی متنوعی از جمله والیبال، بسکتبال، فوتبال، کونگفو، تکواندو، موایتای، کاراته، کشتی، بزکشی، اسنوکر، شطرنج، اسکی و کوهنوردی در این فدراسیونها ثبت شده بود.[۵۸]
ب) آموزش و تحصیلات عالی
آموزش و پرورش
در بامیان 378 مرکز تعلیمی ابتدایی و متوسطه وجود دارد که پاسخگویی نیازهای آموزشی این ولایت نیست. براساس گزارشهای در 1397ش حدود ۵۱درصد دانش آموزان این ولایت در فضای باز یا حسینیهها، مسجدها، زیر درخت و خانههای کرایی درس میخواندند[۵۹] و در آغاز سال تحصیل 1402ش نظام آموزش این ولایت با مشکل کمبود ۲۴۰۰ معلم و کارمند خدماتی مواجه بود. بسیاری از دانشآموزان در این ولایت به آب بهداشتی، تشناب (سرویس بهداشتی) و کتابخانه دسترسی ندارند.[۶۰]
تحصیلات عالی
۱. دانشگاه بامیان
در حالحاضر بامیان یک دانشگاه دولتی دارد. این مرکز آموزش عالی همزمان با اوج فعالیت حزب وحدت (متشکل از احزاب شیعی) در ولایت مرکزی افغانستان با مساعدت جمهوری اسلامی ایران در 1375ش تأسیس شد. این دانشگاه، اولین دانشگاه در ولایت شیعه و هزارهنشین افغانستان است[۱] که با داشتن دانشکدههای زراعت، طب، ساینس و ادبیات و با حضور 600 دانشجو و 30 استاد شروع به فعالیت کرد. پس از تسلط طالبان در 1377ش بر بامیان، فعالیت سه سالۀ دانشگاه این ولایت متوقف و ساختمان دانشگاه به پایگاه نظامی تبدیل شد.[۲]
بازسازی: همزمان با شکلگیری نظام جمهوری اسلامی افغانستان مرحلۀ دوم فعالیت دانشگاه با دستور ریاستجمهوری وقت در تاریخ 15 حمل (فروردین) 1382ش، با دو دانشکدۀ تعلیم و تربیه و زراعت شروع شد. محل ساختمان جدید این دانشگاه در جنوب شهر بامیان توسط پی.آر.تی (گروه بازسازی ولایت بامیان ارتش آمریکا) بازسازی شد.[۳]
امکانات: این دانشگاه از کمترین امکانات و فضاهای آموزشی برخوردار بوده و در یکی از مناطق محروم و صعبالعبور با ساختمان گِلی شروع به فعالیت کرده است.[۴] ساختمان این دانشگاه پس از بازسازی در 1382ش فقط شامل دو طبقه در یک بلوک با محوطۀ باز و خاکی بود. دانشجویان این دانشگاه مدت زیادی از نبود خوابگاه، خاکی و باز بودن محوطه، نبود آب آشامیدنی سالم، فضای خشک و نبود درخت و فضای سبز، کمبود کلاس درس و رشتههای تحصیلی رنج می بردند.[۵] فقدان امکانات زیرساختی باعث شده تا در این ۲۰ سال بسیاری از دانشجویان از تحصیل انصراف داده و تعدادی هم در اطاقهای سرد اجارهای در مخروبهها ادامه تحصیل دهند.[۶] اعتراض دانشجویان، اگرچه موجب جلب توجه مسئولین برای افزایش فضای فیزیکی و ساختن خوابگاه شد، اما مشکلات هنوز بهصورت کامل رفع نشده است.[۷] برخی از دانشکدهها همچنان ساختمان مستقل ندارند.[۸]
اعتبار علمی: روحیۀ علمپروری، پرسشگری، داشتن حساسیت در قبال مسایل مهم کشور،[۹] ارتباط و صمیمیت بین دانشجویان و اساتید از جنبههای مثبت این دانشگاه محسوب میشود.[۱۰] بر اساس متغیرهایی همچون وضعیت تدریس، میزان دانشجویان ممتاز، کثرت دانشجویان، اعتبار مدارک تحصیلی در کشور و خارج از آن و تعدد رشتهها و دانشکدهها، دانشگاه بامیان، امروزه، جزو ۹ دانشگاه برتر افغانستان است.[۱۱] این دانشگاه، بهمنظور توسعۀ خود با دانشگاهها و مراکز علمی دیگر، چندین تفاهمنامۀ همکاری آموزشی،[۱۲] پژوهشی و جذب منابع و کتابهای پژوهشی و علمی منعقد کرده است.[۶۱]
منابع انسانی و اداری: دانشگاه بامیان دارای ساختار اداری رئیس، معاون علمی، معاون اداری، معاون امور محصلان، رؤسای دانشکدهها، ادارۀ امور استادان، ادارۀ تحقیق و ادارۀ محصلان است. اولین دور فارغالتحصیلان این دانشگاه در 1386ش در مقطع لیسانس از دو دانشکدۀ تعلیم و تربیه و زراعت بوده است.
دانشگاه بامیان تا 1400ش، دارای 142 نفر اعضای هیأت علمی بود. همچنین 6298 دانشجو شامل 5057 نفر در بخش روزانه و 1241 نفر در بخش شبانه، در ۷ دانشکده و 35 رشته در مقطع لیسانس مشغول تحصیل بودند.[۶۲]
دانشکدهها: دانشگاه بامیان با هفت دانشکدۀ فعال نقش مهمی در توسعه آموزش عالی در منطقه ایفا میکند. دانشکدۀ تعلیم و تربیه با تخصصهای مختلف و گستره استادان، به تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزههای گوناگون میپردازد. دانشکدۀ زراعت، یکی از قدیمیترین دانشکدهها، با تعداد زیادی دانشجو و استاد در حوزه کشاورزی فعالیت میکند.
دانشکدۀ علوم اجتماعی با رشتههای متنوع، نقش کلیدی در توسعه فرهنگ و علوم انسانی دارد. دانشکدههای زمینشناسی، اقتصاد، علوم طبیعی و شرعیات هر یک در حوزه تخصصی خود با تربیت هزاران دانشآموخته، بر رشد علمی و فرهنگی منطقه تأثیرگذار بوده است.[۶۳] با تسلط مجدد طالبان برخی خبرگزاریها گزارش دادهاند که تدریس فقه جعفری در این دانشگاه بامیان متوقف شده است.[۶۴]
۲. موسسه تحصیلات عالی بامیکا
مؤسسۀ تحصیلات عالی بامیکا در ۱۳۹۲ش با هدف تربیت نیروی انسانی متخصص و متعهد جهت مشارکت در بازسازی فرهنگی و اقتصادی کشور تأسیس شد. این مؤسسه فعالیت خود را با ایجاد دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی آغاز کرد و در سال دوم با دریافت مجوز برای دانشکده اقتصاد در دو دیپارتمنت (گروه) اقتصاد ملی و اداره تجارت، گسترش یافت. سیستم آموزشی بامیکا بر اساس معیارهای مدرن بینالمللی و سیستم کریدت (واحد درسی) طراحی شده است.
این مؤسسه با داشتن دو دانشکدۀ فعال و چهار دیپارتمنت شامل قضا و ثارنوالی، روابط بینالملل، اداره تجارت و اقتصاد ملی، بیش از ۸۰۰ محصل را تحت پوشش دارد. کادر علمی تماموقت با مدارج داکتری و ماستری (کارشناسی ارشد)، کیفیت آموزشی مطلوبی را ارائه میدهند. تاکنون بیش از ۷۰۰ فارغالتحصیل از این مؤسسه وارد بازار کار شدهاند که نقش بهسزایی در ارتقای سطح علمی ولایت بامیان داشتهاند.
بامیکا علاوهبر برنامههای درسی، دورههای کوتاهمدت آموزشی و کارگاههای ارتقای ظرفیت را نیز برگزار کرده است. از جمله میتوان به پروژههای موفقیتآمیز با همکاری بنیاد آقاخان اشاره کرد که برای فارغالتحصیلان و محصلان اجرا شده است. این مؤسسه در راستای پلان استراتژیک پنجسالۀ خود، در حال طی مراحل اعتباردهی و تضمین کیفیت برای ایجاد دیپارتمنتهای جدید متناسب با نیازهای جامعه است.[۶۵]
۳. حوزههای علمیه
در بامیان چند مدرسۀ دینی فعالیت میکند که برخی از آنها در ذیل معرفی شده است:
مرکز علمی-فرهنگی مدرسه علمیه امام صادق
این مدرسه در ۱۳۹۰ش تأسیس شده و با هدف آموزش علوم اسلامی و انسانی، از امکانات متعددی برخوردار است و نقش مهمی در توسعه فرهنگی و دینی منطقه ایفا میکند. این مرکز با مساحت ۷۲۰ متر مربع در چهار طبقه (شامل زیرزمین) طراحی شده است که در آن طبقه اول به اساتید، کلاسها و دفتر مدیریت اختصاص یافته، طبقه دوم به خوابگاه و امکانات رفاهی طلاب برادر و طبقه سوم به خواهران اختصاص دارد، در حالی که زیرزمین آن میزبان کتابخانهای غنی با بیش از ۳۰ هزار جلد کتاب در زمینه علوم اسلامی و انسانی است.
این مرکز که در مجاورت مسجد امام صادق با مساحت ۲۰۰۰ متر مربع قرار دارد، با ارائه برنامههای آموزشی از سطح مقدماتی تا عالی و امکاناتی چون خوابگاه و تغذیه رایگان، به تربیت نیروهای مذهبی متعهد میپردازد. این مدرسه با تلفیق آموزشهای حوزوی و فعالیتهای تحقیقاتی و ایجاد فضایی معنوی و فرهنگی، به کانونی برای رشد اخلاقی و معرفتی جامعه تبدیل شده است و با برگزاری برنامههای مذهبی و فرهنگی در مسجد مجاور، به تقویت بنیانهای اعتقادی و ارزشهای اسلامی در بامیان کمک میکند.[۶۶]
مدرسه علمیه ولایت
مدرسه علمیه ولایت در مرکز بامیان، یکی از مهمترین مؤسسات دینی و فرهنگی منطقه محسوب میشود که با تربیت طلاب و ترویج معارف اهلبیت نقش بهسزایی در عرصه دینی دارد. این مدرسه تحت اشراف محمدهاشم صالحی مدرس، رییس شورای علمای افغانستان، با مدیریت و برنامهریزی دقیق، فضای مناسبی برای تحصیل و تربیت طلاب فراهم آورده است.
برپایی مراسمهای دینی همچون عزاداریهای حسینی و نمازهای عید، نقش مهم برای این مکان در تقویت حداکثری ارزشهای مذهبی و فرهنگی داده است. مدرسه ولایت همچنین بهعنوان محفلی برای انس با قرآن و تعمیق باورهای دینی، در توسعۀ اخلاق و فرهنگ منطقه نقش دارد.[۶۷]
مدرسه علمیه تربیت مدرس
مدرسه علمیه تربیت مدرس بامیان، از ۱۳۸۶ش با حمایت مصباح موسوی (تحت اشراف آیتالله سیستانی) فعالیت خود را آغاز کرد و اکنون یکی از مراکز برتر تربیت طلاب در کشور است. این مرکز، با امکانات گسترده و نظام آموزشی پیشرفته، دروس حوزوی و زبانهای عربی و انگلیسی را ارائه میدهد و نقش مهمی در تربیت و توسعه معارف اسلامی دارد. طلاب تربیتشده در این مدرسه، در نهادهای علمی و دینی کشور فعالیت میکنند. برنامههای فرهنگی و مذهبی این مرکز، همچون برگزاری نمازهای جمعه و مراسمات دینی، بر تقویت بنیانهای معنوی جامعه تأثیرگذار است.[۶۸]
ساختار اجتماعی
نظام اجتماعی
ولایت بامیان با ساختار اجتماعی منحصر به فرد خود، ترکیبی از دو گروه اکثریت قومی هزاره و اقلیت تاجیک را در بر میگیرد. جامعۀ بامیان بر پایه نظام قبیلهای و روابط خویشاوندی استوار است، هرچند در سالهای اخیر تحولات شهری این ساختار را تا حدی دگرگون کرده است. زندگی اجتماعی در این منطقه بهشدت تحت تأثیر شرایط جغرافیایی و آبوهوایی سخت قرار دارد که بر الگوهای معیشتی و روابط اجتماعی ساکنان اثر گذاشته است.
ساختار قدرت محلی در بامیان ترکیبی از نهادهای رسمی دولتی و رهبران سنتی جامعه است که شامل بزرگان قوم، روحانیون و مالکان زمین میشود. نقش زنان در عرصههای اقتصادی بهویژه در تولید صنایع دستی و کشاورزی پررنگ بوده اما مشارکت آنان در تصمیمگیریهای اجتماعی و سیاسی هنوز محدود است.[۶۹] حبیبه سَرابی نخستین زن هزاره در بامیان است در دوره جمهوری اسلامی افغانستان (زمان ریاستجمهوری حامد کرزی) بهعنوان والی ولایت بامیان گماشته شد.[۷۰] نظام آموزشی در حال گسترش است، اما همچنان با چالشهایی مانند کمبود مراکز آموزشی بهویژه برای دختران در مناطق دورافتاده مواجه است.
مهاجرتهای فصلی بهدلیل شرایط سخت معیشتی، تأثیر قابل توجهی بر ساختار اجتماعی بامیان داشته و منجر به ایجاد شبکههای اجتماعی گستردهتر با دیگر مناطق افغانستان شده است. با وجود چالشهای زیربنایی و اقتصادی، مردم بامیان به فرهنگ و زبان خود افتخار میکنند و در حفظ آداب و رسوم محلی میکوشند.[۷۱]
ازدواج و تشکیل خانواده در بامیان
در بامیان، خانواده بهعنوان نهادی مقدس و محترم در فرهنگ هزارهها شناخته میشود و تشکیل آن از اهمیت والایی برخوردار است. این منطقه، بهمثابۀ قلب فرهنگی هزارهجات و مرکز زندگی شیعیان، ازدواج و تشکیل خانواده را بر پایهی ارزشهای دینی و سنتی استوار میکند. جوانان بهطور معمول از طریق خواستگاری و با رضایت خانوادهها پیوند زناشویی میبندند و ازدواجهای فامیلی، بهویژه بین فرزندان عموها رواج دارد.
مراسم ازدواج شامل مراحل مختلفی مانند خواستگاری، شیرینیخوری، و عروسی با موسیقی و رقص محلی است که همگی نشاندهندۀ عمق فرهنگی این رسم کهن است. اگرچه هزینههای سنگین عروسی و شیربها از چالشهای اصلی محسوب میشود اما خانوادهها تلاش میکنند تا با رعایت آداب و رسوم، پیوندی پایدار و پربرکت ایجاد کنند. تعدد زوجات به ندرت دیده میشود و تکهمسری، بهویژه بهدلیل شرایط اقتصادی، رایجتر است. طلاق نیز بهدلیل نگاه منفی جامعه و وابستگی اقتصادی زنان، بسیار کم اتفاق میافتد.[۷۲]
نقش و حضور اجتماعی زنان در بامیان
در بامیان، با حاکمیت سبک زندگی اسلامی و فرهنگ دینی ریشهدار، زنان بهعنوان ستون فقرات خانواده و حافظان ارزشهای دینی و اخلاقی شناخته میشوند. نقش محوری آنان در تربیت فرزندان، انتقال میراث فرهنگی و هدایت نسلها، جایگاه ویژهای به آنان در ساختار اجتماعی بخشیده است. در این بستر فرهنگی-دینی، زنان نهتنها مسئولیت امور خانوار را بر عهده دارند، بلکه در فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی بیرون از خانه نیز مشارکت میکنند.
با وجود این جایگاه والا، زنان بامیان با چالشهای متعددی رو به رو هستند. در مناطق روستایی، آنان دوشادوش مردان در کشاورزی و دامداری کار میکنند، درحالیکه بار مسئولیتهای خانگی و تربیت فرزندان نیز بر دوش آنان است. البته در دوران 20 سال حاکمیت جمهوری اسلامی، پیشرفتهایی در عرصهی آموزش و حضور اجتماعی زنان بهوجود آمد. مانند افزایش تعداد دختران در مدارس و دانشگاهها و حضور زنان در پستهای اداری و حتی سیاسی، مانند والیشدن یک زن (حبیبه سرابی) در بامیان، اما محدودیتهای ناشی از نابرابریهای جنسیتی و کمبود امکانات در مناطق دورافتاده همچنان پابرجا است. خشونتهای خانگی و موانع فرهنگی در برخی ولسوالیها، مانند ممنوعیت تحصیل دختران در مناطق تحت نفوذ گروههای محافظهکار، نشاندهندۀ تضاد میان سنت و پیشرفت است. [۷۳]
مناسبهای ملی و فرهنگی در بامیان
جشن نوروز
بامیان، از جمله مناطقی است که نوروز را با شکوهی ویژه برگزار میکند. مردم بامیان هفتهها پیش از نوروز با خانهتکانی، خرید لباس نو و کاشت سبزه به استقبال این عید میروند. پخت سمنک بهصورت جمعی در شبهای پایانی سال، همراه با شعر و دعا، از آیینهای ویژه این منطقه است. با تحویل سال، دید و بازدیدهای خانوادگی آغاز میشود و بزرگترها به کوچکترها عیدی میدهند.
پیوند نوروز با طبیعت در بامیان چشمگیر است. مردم به دشتها و مکانهای تفریحی مانند درۀ ششپل، شهر غلغله و پارک ملی بندامیر میروند. برگزاری مسابقاتی چون بزکشی، نیزهبازی، رسمانکشی، توپدنده، درهمیخ و کشتیگیری، همراه با برنامههای شاد دیگری مانند مسابقۀ پرتاب سنگ، توببازی، تخمجنگی و سرجهبازی روی برف از دیگر مراسم نوروزی است. پوشیدن لباس نو، مصرف میوههای تازه، تهیۀ غذاهای سنتی مانند شیربرنج، نان سرخ، گوشت کوچه و حلوای سرخ، همچنین پختن غذای سنتی دلده و توزیع آن در مساجد و تکیهخانهها از دیگر آیینهای مردمان این دیار در استقبال از بهار محسوب میشود.
در سالهای اخیر، برنامههای مدرنی مانند مسابقات ورزشی، نمایشگاههای صنایع دستی و محصولات زراعتی، و اجرای کنسرتهای موسیقی نیز به مراسم نوروزی بامیان افزوده شده است. کارشناسان جشن نوروز را پیوندی میان نسلهای گذشته و حال میدانند که ریشه در تاریخ کهن این منطقه دارد.
یکی از ویژگیهای مهم نوروز در بامیان، مراسم «کمپیرک» است که نمادی از پیروزی بهار بر زمستان محسوب میشود. کمپیرک با لباسی رنگین و همراهانش به روستاها میرود، با زبان فصیح و شعرگونه سخن میگوید و با جمعآوری کمکهای مردمی به نیازمندان، روحیه نیکوکاری را زنده نگه میدارد. این آیینها نهتنها نشاندهنده غنای فرهنگی بامیان است، بلکه گواهی بر تداوم سنتهای نوروزی در گذر زمان میباشد.[۷۴]
عید فطر
در بامیان، عید فطر با آیینهای خاصی همراه است که ریشه در سنتهای دیرینه این منطقه دارد. در شب آخر رمضان، افراد باتجربه به ارتفاعات کوه میروند تا هلال ماه شوال را رصد کنند و خبر عید را به مردم برسانند. این رسم کهن امروزه کمرنگ شده، اما خاطره آن در میان سالمندان زنده است.
مردم بامیان پیش از عید، مراسم «عید مردهها» را برگزار میکنند که شامل پختن غذاهای نذری مانند حلوای سرخ، سمنک و نان مالیده و اهدای آن به نیازمندان میشود. در این شب، خانوادهها با روشنکردن فتیلههای روغنی و خواندن سوره یاسین، برای اموات خود طلب مغفرت میکنند.
روز عید فطر با ادای فطریه آغاز میشود و مردم با پوشیدن لباس نو به دیدار بزرگان فامیل میروند. جوانان در این روز به بازیهای محلی مانند توبدنده، اسپدوانی و کشتی میپردازند، در حالی که زنان و دختران با حناکردن دستها و برگزاری مراسم فقیرکبازی، فضایی شاد ایجاد میکنند.
اگرچه برخی آیینهای قدیمی مانند چوگانبازی و مسابقات سنگاندازی به فراموشی سپرده شده است، اما مردم بامیان همچنان سه روز را به جشن و شادی میپردازند. از رسوم جدیدتر میتوان به عیدیبردن برای عروسها، رفتن به زیارتگاهها و برگزاری مراسم آشتیکنان اشاره کرد. با این حال، تغییر سبک زندگی و تأثیر فرهنگهای بیرونی، برخی از این سنتهای اصیل را تحت تأثیر قرار داده است.[۷۵]
عید قربان
عید قربان در بامیان، علاوهبر ابعاد مذهبی و مراسم عبادی مانند نماز و قربانی، به عاملی برای رونق گردشگری تبدیل شده است. این مناسبت دینی که با تعطیلات چندروزه همراه است، فرصتی برای سفر به مناطق تاریخی و طبیعی این ولایت ایجاد میکند. افزایش چشمگیر بازدیدکنندگان داخلی از مکانهایی مانند پارک ملی بندامیر و شهر غلغله در ایام عید قربان، نشاندهندۀ پیوند عمیق بین مناسک مذهبی و گردشگری فرهنگی است.[۷۶]
جشنوارههای فرهنگی
در دوران حکومت جمهوری اسلامی افغانستان برگزاری جشنوارههای فرهنگی مختلف بهمنظور معرفی بیشتر بامیان و هدف جذب بیشتر گردشگران داخلی و خارجی و رشد صنعت توریزم در این منطقه رایج شد که «جشنوارههای «دمبوره»، «گلکچالو»، «راه ابریشم» و «سمینار فولکلور هزارهگی» از جملۀ آنها بود.[۷۷]
برگزاری جشنوارۀ شبی با بودا پس از تخریب تندیسهای بودای بامیان توسط طالبان یکی دیگر از برنامههای فرهنگی بود که اهالی بامیان هر سال در سالروز تخریب این مجسمهها برگزار میکردند.[۷۸]
جاذبههای تاریخی و گردشگری (گنجینه بامیان)
اهمیت کلی و ثبت در یونسکو
بامیان جاذبههای گردشگری و تاریخی فراوان دارد که بهعنوان گنجینهای از هویت فرهنگی افغانستان شناخته میشود و میتوانند بهعنوان محرکهای اقتصادی و جاذبههای گردشگری نقش مؤثری در توسعۀ پایدار منطقه ایفا کند. علیرغم جایگاه ویژۀ این میراث تاریخی و فرهنگی، کمبود پژوهشهای باستانشناسی دقیق، نبود مستندات تاریخی جامع و فقدان توجه کافی از سوی نهادهای فرهنگی و حتی متخصصان این حوزه، موجب شده اطلاعات موجود درباره این بناهای تاریخی بسیار محدود باشد. در برخی موارد، دادههای قابل استنادی دربارۀ پیشینه و ویژگیهای این آثار در دسترس نیست.[۷۹]
در حالحاضر مجموعهای متشکل از هشت اثر تاریخی بامیان در فهرست میراث جهانی به ثبت رسیده است. این آثار شامل موارد ذیل است: دو مجسمۀ بودا که در گویش محلی با نامهای «شهمنامه» و «صلصال» شناخته میشوند، شهر غلغله در مرکز بامیان، شهر ضحاک معروف به شهر سرخ واقع در منطقۀ ششپل در فاصله حدود 25 کیلومتری شرق بامیان، غارهای کنرک، قلعۀ کافری الف و قلعۀ کافری ب، غارهای درۀ قلعۀ اکرم و غارهای قلعۀ غمی در درۀ فراهی.[۸۰]
الف) تندیس بودای بامیان
در دامنه کوههای بامیان، دو تندیس عظیم به نامهای صلصال با ارتفاع ۵۶ متر و شهمامه با ارتفاع ۳۸ متر قرار دارد که امروزه بهعنوان مجسمههای بودا شناخته میشود. این آثار تاریخی و هنری در دل صخرههای شمالی بامیان و رو به جنوب حجاری شده است، بهعنوان بزرگترین مجسمههای سنگی جهان شهرت دارد. بر اساس برخی پژوهشهای تاریخی، تندیس شهمامه در ۵۰۷م و تندیس صلصال در ۵۵۴م ساخته شده است. در دوران اوج خود، از این تندیسها نمونههای کوچکی ساخته و به مناطق مختلف جهان بودایی از جمله چین، ژاپن و تبت صادر میشد.[۸۱] برخی از محققان معتقدند که این تندیسها و شهرها و بناهای آن متعلق به دوران بسیار دور، یعنی مربوط به دورۀ دارا یا کیانی و میترایی است.[۸۲]
در متون تاریخی و جغرافیایی دوره اسلامی، این تندیسها با نامهای صلصال و شهمامه یا «سرخبت» و «خنگبت» ثبت شده است. منابعی همچون حدود العالم، آثار یاقوت حموی، زکریای قزوینی و شیروانی از این نامها استفاده کردهاند. مردم محلی و سالخوردگان بامیان نیز این آثار را با همین نامها و بهعنوان بتهای نر و ماده میشناسند.[۸۳]
ویژگیهای معماری و هنری
یکی از ویژگیهای برجسته این تندیسهای عظیم، استفاده از تکنیک پیشرفتۀ رنگروغن در تزیینات داخلی آنها است. با وجود تخریب بخشهای عظیمی از این آثار، فضاهای داخلی شامل شبکهای از اتاقکها و دالانها همچنان باقی مانده است.
سقف این فضاها با نقوش رنگروغنی تزیین شده که بهعنوان قدیمیترین نمونههای این تکنیک در جهان شناخته میشود و قدمت آن به قرن هفتم میلادی بازمیگردد. طراحی معماری داخلی مجموعه بسیار قابل توجه است، با دروازههای ورودی در پایه تندیسها و پلکانهای باریکی که به طبقات فوقانی منتهی میشوند.
این فضاهای داخلی شامل اتاقکهای متعدد با جایگاههای مخصوص مراسم عبادی بوده است. دیوارها با لایهای از قیر پوشانده شده بوده و در برخی بخشها هنوز میتوان آثار نقاشیهای اصیل دیواری را مشاهده کرد. مسیر پلکان داخلی در تندیس بزرگتر تا بالاترین نقطه مجسمه ادامه داشته، که نشاندهندۀ مهارت بالای معماران این اثر تاریخی است.[۸۴]
آثار مرتبط
در مجاورت این دو تندیس، پیکرۀ دیگری به شکل پیرزن با نامهای نسریم یا ستوا قرار داشت. همچنین حدود یازده عبادتگاه و نزدیک به سه هزار فضای معماری شامل مغارهها، سالنها، سردابهها و اتاقهای مجلل در اطراف این پیکرهها وجود داشته که با مهندسی دقیق در دل کوهها ایجاد شده بوده است. دیوارهای این فضاها با نقوش ظریف خدایان، پادشاهان، راهبان و مردم عادی تزیین و با رنگهای متنوعی از جمله آبی، سفید، سیاه، لاجوردی، سرخ، زردکاهی، ارغوانی و طلایی آراسته شده بود. بخشی از این نقاشیهای دیواری تا به امروز باقی مانده است.[۸۵]
تاریخچه تخریب تدریجی
تندیسهای عظیم بودای بامیان در طول قرنها بارها مورد تخریب و آسیب قرار گرفته است. نخستین آسیبهای جدی به این آثار در دوره فتوحات اسلامی و بهویژه در زمان حجاج بن یوسف ثقفی در اواخر قرن اول هجری وارد شد، زمانی که نیروهای عرب معبد طلایی بیتالذهب را بردند و روکش طلایی صورت مجسمهها را تراشیدند تا آنها را از حالت بتبودن خارج کنند. یعقوب لیث صفاری در ۲۵۶ق نیز در جریان فتح بامیان، صورت تندیسها را تخریب و زیورآلات طلای آنها را بهعنوان غنیمت به بغداد فرستاد. در دورههای بعدی، حاکمان غزنوی، غوری و تیموری هر یک به نوبۀ خود به این میراث فرهنگی آسیب زدند.
چنگیزخان در ۱۲۲۲م، اورنگزیب در ۱۶۸۹م و امیر عبدالرحمان در ۱۸۹۲م آسیبهایی جدی به این آثار وارد کردند. نادرشاه افشار نیز به تخریب بخشهایی از این آثار اقدام کرد.
در دهۀ ۱۳۷۰ش در جریان جنگهای داخلی، مجاهدین با شلیک توپ و سلاحهای سبک به پیکرههای بودا آسیبهای قابل توجهی وارد ساختند. سرانجام در ۱۳۸۰ش گروه طالبان با استفاده از مواد منفجره این میراث کهن را به کلی نابود کردند. در طول تاریخ، تخریب این تندیسها بهطور عمده با انگیزههای مذهبی و به بهانۀ مبارزه با شرک انجام شده است. اسناد تاریخی از جمله کتاب الفهرست ابن ندیم به غارت گستردۀ طلا و جواهرات این مجموعه در دورههای مختلف اشاره کرده است.[۸۶]
جایگاه در باورهای عامیانه و افسانها
در مورد تندیسهای بودای بامیان افسانههای متعددی در میان مردم رواج دارد. برخی آنها را آدم و حوا میدانند، در حالی که عدهای دیگر معتقدند این مجسمهها زن و شوهری حاکم بر بامیان بودهاند که بت کوچک در درۀ ککرک، فرزند آنها است.
در مورد زمان ساخت آنها نیز باورهای گوناگونی وجود دارد. برخی ساخت آنها را به دوران طوفان نوح نسبت میدهند و معتقدند پس از طوفان، مردم با استفاده از نم زمین، این مجسمهها را به اندازۀ قد خود تراشیدهاند. افسانههای دیگر میگوید تنها سازندۀ این بتها به اندازۀ آنها بلندقامت بوده و هر روز از سمنگان به بامیان میآمده است.
برخی روایات اشاره میکنند که در گذشته بامیان پرآب بوده و پس از خشکشدن دره، مردم با کندن صخرههای نرم، خانههای خود را ساختند. آنها بتها را از بالا به پایین تراشیدهاند، زیرا امکانات ساخت داربست از پایین را نداشتهاند. برخی معتقدند سازندگان این بتها کافر بوده و آنها را با جواهرات گرانبها آراسته بودند، به گونهای که چشمان بتها در شب تمام دره را روشن میکرده است.
افسانۀ دیگری از پادشاهی ظالم در بامیان حکایت دارد که پسرش، بودا، برای جبران ستمهای پدر به مردم خدمت کرد. پس از مرگ بودا، مردم مجسمههایی از او در دورههای مختلف زندگیاش ساختند. همچنین روایتی از اژدهایی سخن میگوید که روزانه چهل دختر میبلعید تا اینکه پهلوانی به نام صلصال آن را کشت و خودش به سنگ تبدیل شد.
برخی افسانهها این بتها را موجوداتی زنده تصور میکنند که با هم آمیزش داشته و بتهای کوچک اطرافشان فرزندان آنها هستند. در روایتی دیگر، صلصال و شهمامه چنان بلندقامت توصیف شده که صلصال میتوانست علفهای بالای کوه را بچیند و شهمامه چهل مشک را از شیر پستانهایش پر میکرده است.
افسانۀ دیگری این مجسمهها را نه برای پرستش، بلکه برای بزرگداشت شخصیتهای محترم میداند. بر اساس این روایت، صلصال دانشمندی بود که برای یادگیری زبان حیوانات به هند رفت و در آنجا درگذشت. هنگامی که هندیها جسدش را سوزاندند، مردم بامیان خشمگین شدند و راه تجارت را بستند. سرانجام هندیها مجبور شدند مجسمههای او و خانوادهاش را در دل کوهها تراشیده تا مردم بامیان بتوانند به زیارت آنها بروند.
افسانههای دیگری نیز از نبرد امیر حمزه و امام علی با صلصال وجود دارد. در یکی از این روایتها، امیر حمزه با لشکرش به جنگ صلصال آمد، اما صلصال با ادرارکردن بر لشکر او، همه را نابود کرد. همچنین در افسانههای شیعیان، حضرت علی برای مسلمان کردن صلصال به جنگ او رفت که شرح این نبرد در کتاب «خاوراننامه» آمده است.[۸۷]
تأثیرات فرهنگی و تمدنی
مجسمههای بودای بامیان بهعنوان آثار تاریخی، نماد هنر و معماری پیشرفته، در طول تاریخ نقش مهم در شکلگیری اقتصاد، فرهنگ و سبک زندگی منطقه داشته است. برای مثال از نظر اقتصادی، این مجموعه بهعنوان قطب گردشگری و زیارتی، موجب رونق تجارت و صنایع دستی محلی شده بود. در عرصۀ هنری، تکنیکهای پیشرفته حجاری، نقاشی رنگروغن و گچبریهای منحصر به فرد آن، الهامبخش هنرمندان در سطح منطقه بود. از منظر فرهنگی، این آثار بهعنوان مرکز آموزش و پرورش بودایی، بر باورها و آیینهای محلی تأثیر عمیقی گذاشته بود.
در ادبیات شفاهی، داستانها و افسانههای متعددی حول این تندیسها شکل گرفته که در خاطرۀ جمعی مردم رسوخ کرده است. سبک زندگی ساکنان نیز با فعالیتهای مذهبی، هنری و تجاری مرتبط با این مجموعه گره خورده و حتی پس از تخریب، این آثار همچنان بهعنوان بخشی جداییناپذیر از هویت تاریخی و فرهنگی منطقه باقی مانده است.[۸۸]
ب) بند امیر (اولین پارک ملی افغانستان)
ویژگیهای جغرافیایی و زمینشناسی
بند امیر از سمت شرق حدود ۷۵ کیلومتر با شهر بامیان و از غرب حدود ۳۴ کیلومتر با ولسوالی یَکاولَنگ فاصله دارد.[۸۹] این مجموعۀ آبی با مساحت حدود 75000 هکتار و با ارتفاع 2909 متر از سطح دریا، با عرض َ12 ْ30 شمالی و طول َ30 ْ66 شرقی در میان رشتهکوههای «هندوکش» و «بابا» واقعشده است. مجموعۀ طبیعی بند امیر شامل شش دریاچۀ طبیعی کوچک (جهیل) است که آب آن از چشمهها و پیوستن چند رود کوچک تأمین میشود. اطراف و دیوارههای بندها با سنگهای رسوبی احاطه شده که نمایی بسیار زیبایی را خلق کرده است.[۹۰] سدهای طبیعی، در چند نقطه، باعث تجمع آب و تشکیل دریاچههایی شده[۹۱] که بهترتیب از غرب به شرق: بند ذوالفقار، بند پودینه (پونه)، بند پنیر، بند هَیبت، بند قنبر و بند غلامان، نامیده شده است. این بندها بهطور طبیعی در طول هم قرار گرفته و آب هرکدام به پاییندست خود سرازیر میشود که چندین آبشار زیبا را به وجود میآورد.[۹۲] ذوالفقار وسیعترین دریاچۀ بند امیر، با مساحت ۴۹۰ هکتار بوده و بند غلامان کوچکترین دریاچه، با طول ۸۰۰ متر است. بند هیبت، عمیقترین دریاچه با عمق ۵۰ متر و طول بیش از ۳ کیلومتر و عرض ۴۶۰ متر است. بند پنیر نیز بهطور تقریبی دارای ۱۴۰ متر عرض، با دیوارههای سنگ رسوبی و رنگ سفید پنیری است.[۹۳]
باورهای عامیانه دربارۀ شکلگیری آن
در باورهای محلی، این سدهای طبیعی بهعنوان پدیدهای اعجازآمیز شناخته میشوند و ساخت آنها به امام علیبن ابیطالب نسبت داده شده است. نامگذاری این دریاچهها نیز برگرفته از روایات و افسانههای محلی است، از جمله «بند ذوالفقار» (نام شمشیر امام)، «بند پودِنَه» (پونه)، «بند پنیر»، «بند خَیْبَت» (سِحْر) یا هیبت، «بندقنبر» (غلام خاص امام علی) و «بندغلامان». این نامها ریشه در روایاتی دارد که در منابع مختلف مانند آثار برنز، فوشه، آکن و کهزاد ثبت شده است. برخی پژوهشگران مانند برنار معتقدند این روایات ممکن است بازتابی اسطورهای از تلاشهای تاریخی برای مهار آبهای رودخانههای هندوکش در جهت آبیاری باشد.
مزار (زیارتگاه) بند امیر

در کنار دریاچۀ بند هیبت، بنایی تاریخی با قدمت 100 سال وجود دارد که مشهور به «مزار بند امیر» است. مردمی كه از نقاط مختلف افغانستان، از بند امیر بازدید میکنند، این بنای تاریخی را نیز بهعنوان مکان مقدس و قدمگاه امام علی، زیارت میکنند و برآوردهشدن حاجت و شفای بیماران را در آنجا آرزو میکنند.[۹۴]
تابلویی از جنس گچ پخته بر سردر این بنا نصب شده و عنوان «مسجد شریف امیر» بهصورت برجسته در آن، مكتوب شده است؛ اما بازدید کنندگان، توجهی به این تابلو نداشته و معمولا احكام مسجد را دربارۀ این مکان، رعایت نمیکنند.[۹۵]
در قسمت غربی بند هیبت، چشمهای به نام چشمه شفا وجود دارد که آب آن، بسیار سرد است.[۹۶] برخی بازدیدکنندگان، با انگیزۀ تبرک یا درمان، بدن خود را در این چشمه، ﻣﯽشویند.[۹۷]
اهمیت گردشگری
بند امیر از ۱۳۳۹ش در سطح بینالمللی بهعنوان یک منطقۀ گردشگری شناخته شد و پیش از دورۀ جهاد علیه روسها و جنگهای داخلی، منبع درآمد مطلوبی برای مردم محلی و دولت افغانستان بود.[۹۸] بعد از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در 1381ش، بند امیر دوباره توجه گردشگران بسیاری را به خود جلب کرد. این مجموعۀ آبی کمنظیر در ۱۳۸۸ش بهعنوان نخستین پارک ملی افغانستان معرفی شد.[۹۹] بند امیر، در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شده است.[۱۰۰]
بازدیدکنندگان این منطقه، عموما در سه گروه زیر جای میگیرند:
- جهانگردان و گردشگرانی كه بهمنظور تحقیق در زمینۀ آب، سنگها، ماهیها، پرندگان و حیوانات وحشی به این مکان میآیند.
- گردشگرانی كه بهمنظور سپری كردن تعطیلات و برای تفریح و گردش به این مکان میآیند.
- مردمان محلی كه بهطور معمول با هدف زیارت قدمگاه امام علی و گرفتن حاجت میآیند.[۱۰۱] طبق آمار، بیشترین مراجعهکننده را این گروه تشكیل میدهند.[۱۰۲]
ج) اژدهای بامیان
ویژگیهای طبیعی و موقعیت
در فاصلۀ 8 کیلومتری غرب شهر بامیان، درۀ کوچکی بهنام «درۀ اژدر» وجود دارد و در انتهای آن دیوارۀ طبیعی بلند و سفیدرنگی از رسوبات آهکی بهشکل اژدهای خوابیده جلب توجه میکند که به «اژدهای بامیان» معروف است. برخی، از آن به «اژدهای سرخ دره» نیز یاد میکنند؛ زیرا نزدیک درهای بههمین نام قرار دارد که رنگ خاک آن سرخ است.[۱۰۳]
ارتفاع این اثر طبیعی ۱۲ متر، قطر آن ۱۰ متر و طول آن ۲۴۰ متر است.[۱۰۴] در قسمت جلو سر اژدها، چشمههای کوچک و متعددی از آب تلخ، شور و غیرقابل شرب جریان دارد که شبیه به خارج شدن آبها از سر اژدها دیده میشود.[۱۰۵]
در این قسمت، مواد آهکی مخلوط با آب و بعضی رنگهای معدنی که رنگ سرخ در آن بیشتر است، جریان دارند که ظرف چند دقیقه سرد و سخت میشوند. سنگهایی به رنگ سرخ، زرد و سفید نیز روی این اثر وجود دارد. سنگ قسمت فوقانی و یال اژدها، سُلفُر دارد و بوی بسیار تندی از آن به مشام میرسد. در پشت حیوان مخروطهایی وجود دارد که از رأس آنها آب گرم بیرون میریزد. این مخروطها از سنگهای تورمانند و شکنندهای تشکیل شده و قسمت اعظم پیکر اژدها را میپوشانند.[۱۰۶]
در قسمت زیر چشمههای آن، نوعی مادۀ کریستالی وجود دارد که شبیه فسیل آمونیاک است و بنا بهگفتۀ مردم در همان نزدیکی در تپههای اطراف منطقه بهمقدار زیادی یافت میشود.[۱۰۷]
در پشت اژدها، جوی خشکی به چشم میخورد که گویا در گذشته، مسیر طبیعی جریان چشمه بوده است. شکافی هم از سر تا انتهای اژدها مشاهده میشود که بر اثر تابش خورشید یا برودت هوا به وجود آمده است.[۱۰۸] برخی معتقدند که اگر گوش خود را به پوستۀ سر اژدها بچسبانیم صداهای وحشتناکی از درون بدن آن شنیده میشود.[۱۰۹]
اهمیت فرهنگی و جایگاه در افسانههای محلی
اژدهای بامیان تأثیر عمیقی بر سبک زندگی و باورهای مردم منطقه گذاشته است. این اثر که در افسانههای محلی به اژدهای آدمخوار تبدیل شده به سنگ اشاره دارد، موجب شکلگیری آیینهای نذری و زیارتی در میان ساکنان محلی بوده و مردم باور دارند این مکان از قدرت معنوی برخوردار است و در مجاورت آن به پختن نذری و انجام مراسم خاص میپردازند. همچنین، وجود این پدیدۀ طبیعی منجر به رونق گردشگری محلی شده و به بخشی از هویت فرهنگی و تاریخی مردم بامیان تبدیل شده است.[۱۱۰]
دربارۀ این اثر طبیعی، افسانهها و داستانهایی در میان مردم محلی نقل میشود. از جمله اینکه این دیواره، در اصل اژدهای غولپیکرِ آدمخواری بوده که مدام از مردم منطقه قربانی میگرفته و مردم منطقه از شر او در بیم و هراس بودهاند. آنها برای دفع این بلا خواستار کمک الهی شده و خداوند علی بن ابیطالب را فرستاده و او با ذوالفقار خود اژدها را دو نیم و به سنگ تبدیل کرده است. سپس از فرق سر تا دُم آن، تسمهای کشیده و با خود به نزد شاه بَربَر برده که شکاف موجود روی آن، اثر همان تسمه است.[۱۱۱] بر اساس برخی اسناد قدیمی به دست آمده از شهر بامیان، افسانۀ کشتن اژدهای بامیان بههمان طریق که امروز در میان مردم بامیان نقل میشود، قبل از اسلام نیز در میان مردم بودایی معروف بوده است؛ با این تفاوت که قبل از اسلام مردم بامیان کشتن اژدها را به بودا نسبت میدادند.[۱۱۲]
نظیر این اژدهای صخرهای، چند پیکرۀ دیگر با اندازههای کوچکتر در ولایت بامیان وجود دارد که یکی از آنها در نزدیکی قریۀ شهیدان بامیان است و مردم عوام آن را بچۀ اژدهای بامیان میدانند.[۱۱۳] برخی شاخهای آهو و قوچ کوهی هنوز روی بدنه اژدها وجود دارد که از زمانهای قدیم به یادگار مانده است.[۱۱۴]
تفسیر علمی شکلگیری آن
از نظر علمی این نوع دیوارههای صخرهای بر اثر جریان چشمههایی که مواد آهکی دارند بهتدریج و در طول میلیونها سال شکل میگیرند. زمینشناسان بر این باورند که هرگاه آب از نقطهای بیرون آید که زمین، دارای معدن آهک و مواد رسوبی باشد، آن مواد در درون زمین با آب آمیخته و بهمحض رسیدن به فضای باز با اکسیژن ترکیب شده و بهمرور زمان به رسوبات آهکی تبدیل میشوند. تا زمانیکه چنین چشمههایی جریان داشته باشد، بهمرور بر طول و حجم رسوبات آن افزوده خواهد شد.[۱۱۵]
بازتاب در ادبیات فارسی
از ماجرای جنگ حضرت علی با اژدهای بامیان، در اشعار مختلفی همچون شعر ابنحسام خسوفی در ۸۳۰ق در منظومۀ کهن و حماسی «خاوراننامه» یاد شده است:[۱۱۶]الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیقالگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیقالگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیقالگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیقالگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
اهمیت گردشگری
با توجه به داستانهایی که برای این اژدها بر سر زبانها افتاده، مردم محلی و دیگر مناطق افغانستان برای دیدن آن به این درّه میآیند و در اتاق گنبدی آبیرنگی که در مجاورت اژدها وجود دارد نذرهای خود را میپزند.[۱۱۷]
د) شهر غلغله
شهر غُلْغُلَه مجموعه بقایای معماری و باستانی یک محوطۀ تاریخی در مرکز بامیان است. بقایای این شهر حدود چهار تا پنج هکتار وسعت دارد و روی تپهای سنگی و مخروطی شکل با ارتفاع ۱۰۰ تا ۱۵۰ متر، در منطقۀ سیدآباد (سعیدآباد) مقابل مجسمههای تخریب شدۀ بودا واقع شده است. [۱۱۸]
برخی افراد محلی بر این باورند که هنگام ساختن این شهر کارگران آن باید همزمان با فریاد و هلهله مسئولان، در محل کار خود حاضر میشدند و کارگر، در صورت تأخیر گردن زده میشد و سرش را در میان دیوار میگذاشتند. پس از ساختهشدن شهر، نام آن را «غلغله» گذاشتند.[۱۱۹] برخی دیگر معتقدند چنگیزخان و سپاهیانش پس از تسلط بر شهر، دست به کشتار وسیع مردم زدند و از هر گوشه فریاد، گریه، زاری و هلهله بلند شد. بههمین دلیل نام «غلغله» (به معنی غوغا و فریاد) بر آن نهادند.[۱۲۰]
تاریخچه
قدمت این شهر تاریخی به قرن ششم هجری برمیگردد. در گذشته از آن با نامهای «بامیان» و «بالا حصار بامیان» یاد میشده است.[۱۲۱] این شهر از یادگاریهای مسلمانان در بامیان است؛ زیرا بامیان پیش از ورود اسلام یکی از مهمترین مراکز بودایی بوده که سیاحان زیادی جهت مشاهده مجسمههای مشهور بودا به آنجا میآمدند. هنگامی که نفوذ سیاسی غوریان بر این دیار گسترش یافت و مسلمانان وارد این مناطق شدند درصدد برآمدند شهر و مرکزی به سبک اسلامی احداث کنند. این شهر توسط ملک فخرالدین مسعود بن حسین شنسبی ساخته شد که از آن بهعنوان مرکز حکومت استفاده میکرد.[۱۲۲]
بعد از سقوط دولت شنسبانیهای غوری توسط خوارزمشاهیان، بین سالهای ۶۰۷ تا ۶۱۰ق، شهر غلغله مرکز فرمانروایی جلالالدین خوارزمشاه بود.[۱۲۳] در پی حملۀ مغولها، امرای خوارزمشاهی از شهر غلغله دفاع میکردند.[۱۲۴] چنگيزخان از مسیر درۀ شكاری به بامیان حمله کرد. او در نقطۀ تقاطع رودهای باميان و كالو با ساخلوی نظامی «شهر ضحاک» برخورد کرد. در پی مقاومت سرسختانۀ مدافعان شهر، نوۀ چنگيز به قتل رسيد و او قسم یاد کرد پس از فتح شهر، انسان و حیوانی را زنده نگذارد. چنگیزخان با کمک و خیانت دختر سلطان محمد خوارزمشاه در سال ۶۱۸ق شهر را فتح کرد و آن را به آتش کشید و هیچکس را زنده نگذاشت. مغولان این شهر را «مائوبالغ» یعنی شهر نفرینشده، لقب دادند.[۱۲۵]
قسمتی از آبادیهای باقیمانده شهر غلغله، در زمان قیام مردم بامیان علیه امیر عبدالرحمان تخریب شد. چون عبدالرحمان خان از آنجا بهعنوان پایگاه نظامی سپاهیان خود استفاده میکرد.[۱۲۶]
در سالهای جهاد نیز این شهر بهدلیل موقعیت استراتژیک، از پایگاههای نظامی بود و بار دیگر جنگ و کشتار را در خود تجربه کرد. این جنگها نیز اثرات خود را بر ویرانی این شهر باقی گذاشته است.[۱۲۷] در حالحاضر از این شهر به جز چند مغاره، تعدادی دیوارهای تخریب شده، برخی برجهای دیدهبانی و یک منارۀ مسجد، چیز دیگری باقی نمانده است.[۱۲۸] برخی از محققان وجود این شهر را به دوران اساطیر برمیگردانند؛ زیرا سیستم آبرسانی آن مثل سیستم آبرسانی شهر ضحاک و چهلبرج و دیگر قلعههای اساطیری است.[۱۲۹]
ویژگیهای معماری و سیستم آبرسانی
ساکنان این شهر در غارهای دستساز (سُمُوچ) و خانههای مستحکمی که از گِل و خشت ساخته شده بود، میزیستند. دور تا دور این تپه از پایین تا بالا آبادی بوده است. در نوک تپه، جای همواری است که قصر فرمانروا آنجا قرار داشته و از لحاظ نظامی و امنیتی بسیار مستحکم بوده است. طبق نقل افسانهها، خندقی هم دور تا دور شهر کنده شده بود که همیشه پر آب بوده و امکان هر نفوذی را برای مهاجمین از بین میبرده است. دیوارهای این محل مثل دیگر قلعههای بامیان از گِل و خشت با تهداب سنگی ساخته شده است. سطوح داخلی دیوارها کاهگل شده و عرض دیوارها یک متر است. هنرنمایی خاصی مانند نقشهای خشتکاری به چشم نمیخورد،[۱۳۰] اما ساخت خانهها بهصورت ماهرانهای انجام شده است. شکل راهپلههای برخی از منازل دو طبقهای، بیانگر مهارت آنان در کار ساختمانسازی است. همچنین مغارههایی در دامنههای تپه این شهر دیده میشود، که امکان دارد برای نگهداری حیوانات یا بهعنوان مراکز نگهداری تسلیحات جنگی ساخته شده باشند.[۱۳۱]
دربارۀ سیستم آبرسانی این شهر تاریخی نیز داستانهای زیادی وجود دارد. زمریالی طرزی باستانشناس افغانیالاصل فرانسوی میگوید ساکنان شهر، آب مورد نیاز خود را از طریق یک کانال زیرزمینی تأمین میکردند.[۱۳۲] یزدانی نیز بر این عقیده است که آب شهر توسط یک لولۀ مخفی از زیر تپهای که در بالای شهر قرار داشت به شهر میرسید. کانال مخفی آبرسانی شهر غلغله از دریای (رودخانه) حیدرآباد و در فاصله چهار کیلومتری تا شهر حفر شده بود که علائم ظاهری آن تا هنوز هم در نزدیکیهای مدرسه دخترانه «سعید آباد» دیده میشود. روایات افسانهگونهای نیز در بین ساکنان محل وجود دارد که وجود این تونل آبرسانی مخفی را تأیید میکند.[۱۳۳]
بازسازی
مرمت شهر غلغله از ۱۳۹۲ش زیر نظر یونسکو آغاز شد. آنها طی دو سال توانستند قسمتهایی از آن مثل برجها، رواقهای گنبدمانند و دیوارهای عظیم را بازسازی کنند.[۱۳۴] همچنین در ۱۳۹۷ش یک تیم مشترک از متخصصان باستانشناسی فرانسه و افغانستان با همکاری سازمان یونسکو و وزارت اطلاعات و فرهنگ افغانستان کاوشهایی را در این شهر آغاز کردند. در این پروژه برای اولین بار تحقیقات روی استخوانها نیز صورت گرفت.[۱۳۵]
حوادث طبیعی، بیتوجهی دولت به مرمت این بنا، جلوگیری از تخریب بیشتر و عدم آگاهی مردم محل از اهمیت آن باعث شده است که شهر غلغله در شرایطی اسفبار قرار گیرد.[۱۳۶]
افسانههای نابودی شهر
دربارۀ چگونگی فتح شهر غلغله توسط چنگیزخان، افسانههایی بر سر زبانها است. طبق یکی از نقلها، دختر سلطان جلالالدین محمد خوارزمشاه که آوازۀ قدرت و شجاعت چنگیز را شنیده بود، عاشق او میشود. وقتی میبیند چنگیزخان از تسخیر شهر عاجز مانده، تصمیم میگیرد با افشای راز فتح شهر، نظر او را جلب کرده و به وصالش برسد. با این خیانت، سپاهیان چنگیزخان سرچشمۀ آب شهر غلغله را که در «دره کالو» قرار داشت با نمد و تخته سنگها مسدود کردند. پس از مدتی مقاومت محافظان شهر در هم شکست و سپاهیان مغول پس از فتح شهر، آن را ویران کردند و اهالی آن را به قتل رساندند.[۱۳۷]
ه) شهر ضحاک (شهر سرخ)
شهر ضحاک شهری باستانی با استحکامات نظامی در ولایت بامیان است که توسط چنگیزخان مغول در قرن هفتم هجری ویران شد. این شهر در ۱۷ کیلومتری شمالشرق بامیان، در محل تلاقی ۳ گذرگاه بلخ، کابل و غزنی، بر فراز تپهای با خاکهای سرخرنگ به ارتفاع ۱۵۰ متر قرار دارد.[۱۳۸] ابعاد اين شهر تاریخی یکونیم کيلومتر طول در يک کيلومتر عرض است. این منطقه، توسط کوهها از چهار طرف احاطه شده و فقط يک راه پيادهرو دارد که پس از طی حدود نیمساعت میتوان به آن رسید.[۱۳۹]
شهر ضحاک که در باورهای محلی با داستان ضحاک ماردوش پیوند خورده، به بخشی جداییناپذیر از فرهنگ شفاهی منطقه تبدیل شده و نسل به نسل نقل میشود. معماری منحصربهفرد و سیستم دفاعی پیشرفتۀ این شهر، نشاندهندۀ تمدن کهن و دانش مهندسی گذشتگان است که بر غنای فرهنگی منطقه افزوده است. امروزه بقایای این شهر، علیرغم تخریبهای گسترده، در میان میراث جهانی یونسکو، هویت تاریخی و مردم افغانستان را نمایندگی و پیوند نسل حاضر را با پیشینه تمدنی سرزمینشان حفظ میکند.[۱۴۰]
نامگذاری و تاریخچه
مردم محلی، بر این باورند که این شهر، پایتخت «ضحاک ماردوش» بوده و بههمین دلیل آن را شهر ضحاک میخوانند.[۱۴۱] برخی دیگر نیز این شهر را «شهر سرخ» میخوانند؛ زیرا بر روی تپهای سرخرنگ بنا شده و صخرهها و درههای اطراف آن نیز به رنگ سرخ است.[۱۴۲]
برخی معتقدند که این شهر را ضحاک بنا کرده و هزاران سال در آن، حکومت کرده است.[۱۴۳] برخی دیگر با انتساب ساخت این شهر به قبل از اسلام، به کوزههای یافتشده در این منطقه استناد کردهاند که متعلق به دورۀ ساسانی است.[۱۴۴] گروهی دیگر از کارشناسان نیز با بررسی چهرههای حکشده بر روی این کوزهها، آنها را از اقوام ترک یا مغول معرفی کردهاند که پیش از اسلام در این منطقه زیست داشتهاند. همچنین برخی سفرنامهها، به فرمانروایی یک شاهزادۀ ترک در بامیان، در آن روزگار، اشاره کردهاند.[۱۴۵]
از مهمترین حوادثی که بر این شهر گذشته، تخریب آن توسط صفاریان[۱۴۶] در قرن سوم هجری و چنگیزخان مغول در قرن هفتم هجری است؛[۱۴۷] هرچند، برخی از مورخان معتقدند چنگیزخان این شهر را تخریب نکرده است.[۱۴۸] در سالهای دهۀ هفتاد شمسی نیز از این شهر بهدلیل موقعیت استراتژیک آن، بهعنوان پایگاه نظامی استفاده میشده که همین امر باعث تخریب بیشتر آن شده است.[۱۴۹]
معماری دفاعی و نظامی
موقعیت جغرافیایی شهر ضحاک نشاندهندۀ آن است که این شهر کاربرد نظامی داشته و از استحکامات قابل ملاحظهای برخوردار بوده است. این شهر متشکل از سه بخش بوده: بخش اول معروف به «نریمان»، مربوط به سیستم دفاعی شهر میشده و شامل یک سلسله راهروها، برج و باروها و دیوارهای مستحکم بوده است. بخش دوم، قسمت سفلی شهر بوده که مردم عادی سکونت داشتهاند و بخش سوم نیز بالاحصار یا ارگ شهر بوده که در نقطهای بلندتر ساخته شده و محل سکونت حاکم بوده است.[۱۵۰]
برجهای دیدهبانی این بنا بهصورت تزیین یافته و فاقد راه ورودی بوده است. سربازان برای ورود به آنها از پلکانهای چوبی سیّار استفاده کرده و سپس پلکانها را با خودشان به داخل ارگ میبردهاند. همچنین برجها، دریچههایی جهت تیراندازی داشته و بهصورتی ساخته شده که بر تمام مناطق پایین و اطراف، تسلط کامل داشته و نفوذ دشمن به شهر را بسیار مشکل میساخته است. دیوارهای دفاعی شهر از دامنۀ کوه آغاز و بهسمت قلۀ کوه امتداد داشته و هر چه بالاتر میرفته، قطر و ارتفاع آنها بیشتر و کمربندهای امنیتی آن هم محکمتر میشده است. تنها راه ورودی شهر، راه دشواری بوده که از بین چند برج نگهبانی و پیچوخمهای فراوان از میان دروازۀ تونلمانند و سنگی عبور میکرده است.[۱۵۱]
معماری قلعه، شامل اتاقهایی با مهندسی دقیق و دالانهایی منظم بوده که به یکدیگر راه داشتهاند. ارتفاع دیوارها حدود ۶ تا ۱۰ متر بودند که با سقفهایی گنبدی پوشانده شدهاند. بعضی از اتاقها دو طبقه داشتند که سقف طبقۀ اول آن چوبی بوده است. دیوارهای اصلی شهر دو تا سه متر عرض دارند. مصالح بهكار رفته شامل سنگ، خشتِ خام و گِل بوده است. خشتها نیز خام و بهصورت چهارگوش، با اضلاع چهل در چهل سانتیمتر بودهاند. بیشتر خشتهای قلعه سفیدرنگ است که با خاک سرخرنگ آن تپه همخوانی ندارد. این تفاوت رنگ نشان میدهد خود آن خشتها یا خاک آنها از جای دیگر آورده شدهاند. سطوح داخلی دیوارها نیز از جنس کاهگل است.[۱۵۲]
آب شهر از طریق تونلی در وسط شهر که به آب زیرزمینی راه داشته تأمین میشده است. این تونل بهشکل پلههای مارپیچ کنده شده و در نهایت به حوض آبی میرسیده که همواره پر آب بوده است. آب این حوض نیز از نقطۀ نامعلومی از طریق لولههای سفالی از آب رودخانۀ بامیان تأمین میشده است.[۱۵۳] کاربرد این تونل که در اصطلاح محلی به آن «آب دزدک» گفته میشود بیشتر در مواقع اضطراری مثل جنگ و محاصره شهر بوده است.[۱۵۴]
وضعیت کنونی شهر ضحاک
هم اکنون از این شهر، جز یک تونل که تنها راه ورودی به شهر است، یک راه پلکانی، برجهای آبریخته، دیوارهای فروریخته و مغارههای تخریب شده چیزی باقی نمانده است.[۱۵۵] شهر ضحاک با وجود اینکه یکی از هشت بنای تاریخی ولایت بامیان است که بهعنوان میراث فرهنگی جهان در سازمان یونسکو ثبت شده، اما بقایای آن نیز بهدلیل حوادث طبیعی مثل برف و باران و نیز کاوشگریهای خودسرانۀ قاچاقچیان آثار عتیقه، در معرض خطر تخریب بیشتر قرار گرفتهاند.[۱۵۶]
ارتباط با اسطورههای شاهنامه
ضحاک یکی از شخصیتهای منفی اسطورهای است که در متون دینی و اساطیری و حتی تاریخی مورد توجه بوده است. در اَوِستا از او بهنام «اژیدهاک» یاد شده است. در شاهنامه فردوسی نیز داستان او بهتفصیل بیان شده است.[۱۵۷] طبق یکی از نقلهای افسانهای محلی، ضحاک برای حفظ خود در برابر دشمنان، دو مار را روی شانههای خود نگهداری میکرد. چون غذای روزانۀ مارها مغز سر انسان بود، مردم مجبور بودند هر روز یک نفر را برای تغذیۀ آنها آماده کنند. در این میان شخصی بهنام کاوۀ آهنگر که از سرداران مورد اعتماد ضحاک بود و برای سپاهیان وی سلاح میساخت، به بهانۀ غذا دادن به مارها به ضحاک نزدیک شده و با پتک خود بر سر او میکوبد و زندگی ضحاک و مارهای او را خاتمه میدهد.[۱۵۸]
و) سایر آثار برجسته
۱. مجسمه بودا در دره ککرک
یک مجسمۀ بودا به ارتفاع ۱۰ متر در درۀ ککرک وجود دارد. در افسانههای محلی دو بت بزرگ بامیان (صلصال و شَهْمامه) با هم ازدواج کردهاند و این بت ۱۰ متری نیز پسر آنها است. او ابتدا کنار پدر و مادر خود بوده، اما بهدلیلی از آنها قهر کرده و در این دره سکنی گزیده است.[۱۵۹] بههمین دلیل، این بت به «بُتْبَچَّه»، «چوچه بودا» یا «بودای کوچک» مشهور شده است.
درۀ ککرک در اوایل قرن ۵م و در زمان حکومت یَفْتَلیها ساخته شده است. داخل دره و در اطراف این بتبچه بیش از ۱۰۰ معبد و مَغارَه وجود دارد که مکان عبادت برای مردم محل بوده است.[۱۶۰] این بت همراه با آن معابد قدیمی و چند تصویر رنگی در جریان حفریات سال ۱۳۰۸ش کشف شد و تصاویر رنگی آن به موزۀ کابل انتقال داده شد. این تصویرها از دیوارنگارههایِ مهم بودایی آسیا بعد از غارهای آجانتا[۱۶۱] بود.[۱۶۲] از لباسهای آهکی این بت، جز چند تکه که از یک شانه به شانۀ دیگر او فرو رفته، چیز دیگری باقی نمانده است.[۱۶۳] قسمتهایی از صورت و بدن این بت نیز بر اثر باد و باران بهمرور زمان از بین رفته است.[۱۶۴] در ۸ حوت (اسفند) ۱۳۷۹ش این بت بههمراه دو بت بزرگ بامیان (صلصال و شهمامه) به دست طالبان تخریب شد. [۱۶۵]
موقعیت جغرافیایی
درّۀ ککرک، در شرق وادی اصلی بامیان، در ۸ کیلومتری بتهای بزرگ بامیان (صَلْصال و شَهْمامَه)[۱۶۶] و یک کیلومتری خرابههای شهر غلغله واقع شده است. این تندیس بهصورت ایستاده در فاصلۀ 1 متری از دهانۀ درۀ ککرک، در دیوار شرقی طاقی که رو به سمت غرب کنده شده، در زیر رواق آن قرار دارد.[۱۶۷]
معماری
در رابطه با ارتفاع این مجسمه، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بیشتر منابع ارتفاع این مجسمه را در حدود 10 متر عنوان کردهاند، اما برخی دیگر آن را مجسمهای 15 متری معرفی میکنند.[۱۶۸] گروهی دیگر نیز آن را مجسمهای 7 متری میشناسند.[۱۶۹] طاقی که این بت در آن قرار دارد بهصورت سنگی و رنگی تزیین شده است. سطوح اطراف، ته طاق و دیوار صافی که بت بر آن تراشیده شده، تزئینات آهکی شبیه بعضی غارهای مجاور بودای 53 متری دارند. برخی معتقدند که این بت، بعد از بودای 53 متری ساخته شده باشد.[۱۷۰]
۲. قلعه تاریخی چهلبرج بامیان
قلعۀ چهلبرج بامیان، با نامهای «چهلستون»، «چهلدختران»، «چهلزینه»، «چهلبُوری»، «چهلچشمه» و «چهل حدیث» یاد میشود که هر نام در تاریخ فرهنگی و سیاسی مردم هزاره جایگاه ویژه دارد.[۱۷۱] این قلعه در تقاطع سه درۀ عمیق واقع شده است که درۀ غربی، درۀ چهلبرج خوانده میشود.[۱۷۲] بهباور برخی از محققان، قلعۀ چهلبرج بامیان ممکن است قلعهای باشد که در منابع تاریخی بهنام «قلعۀ فیروز» فرزند کبک پادشاه زابلستان یاد شده است.[۱۷۳]
برخی از پژوهشگران قدمت قلعۀ چهلبرج را هفتصدسال و مربوط به دورۀ اسلامی میدانند، [۱۷۴] اما بر اساس اطلاعات باستانشناختی و بررسی ساختمان برجها و نقاشیهای مختلف موجود در بنا، معلوم میشود که این قلعه از دورۀ «غورىها» یا از عهد «کوشانیها» بهجا مانده است.[۱۷۵] مسعودی مورخ قرن چهارم هجری در «مروج الذهب» ازقلعهای در زابلستان (هزارستان امروزی) نام برده که بهباور برخی محققان، به قلعۀ چهلبرج بامیان قابل تطبيق است. وی این قلعه را در استواری، زیبایی و بلندی بینظیر توصیف کرده است.[۱۷۶] ساختمان این قلعه شبیه «قلعۀ ضحاک» بامیان است اما از «شهر بربر» جدیدتر بهنظر میرسد.[۱۷۷]
موقعیت جغرافیایی
قلعۀ چهلبرج، در 75 کیلومتری شمالغرب ولسوالی يکاولنگ در ولایت بامیان[۱۷۸] بر روی تپۀ وسیعی ساخته شده و کوههای بلند «بابا» و «سد پیتاب» اطراف آن را احاطه کرده است. منطقۀ مسکونی «کِلِیگان» در شرق و منطقۀ «دَهَن مُرغِی» در غرب آن واقع شده است. رودخانۀ زیبایی که از «بند امیر» سرچشمه میگیرد نیز در اطراف آن جریان دارد. [۱۷۹]
معماری
ساختمان قلعۀ چهلبرج و برجهای نگهبانی آن در سه ردیف در اطراف تپهای به ارتفاع 120 متر از سطح دریا و با معماری بسیار پیچیده بنا شده است. تهداب (پایه) دیوار قلعه را از سنگ و قسمت میانی و بالای آن را از خشت (آجر) خام، با عرض حدود 3 متر ساختهاند. این بنا، بهصورت زیبا و مستحکم ساخته شده بهطوری که عوامل فرسایندۀ طبیعی مانند باد و باران و برفهای سنگین در طول قرنهای زیاد نتوانسته است آن را بهکلی نابود کند.[۱۸۰] برجهای قلعه، بهصورت دقيق و با رعايت تناسب ساختمان در بلندیها و پستیهای تپه واقع شده و همه بهسمت دره و بهشکل مدور بنا شده است. در برجها شکافهايي بهشکل عمودی در چند رديف برای دیدهبانی و تیراندازی وجود دارد.[۱۸۱] گرچه قلعه به چهلبرج معروف است اما بر اساس مطالعات انجام شده، این اثر تاریخی دارای بیش از 300 برج بوده است.[۱۸۲] دیوارهای ساختمانها و برجها، با ملاط «کاهگل» (خاک رس و کاه) بهصورت ظریف و مستحکم، عایقبندی شده است.[۱۸۳] در اطراف قلعۀ چهلبرج، دیوار ضخیم و مرتفع از جنس سنگ وجود داشته که به آن «سور شهر» میگفتهاند و در حالحاضر نشان کمی از آن باقی مانده است.[۱۸۴]
سبک معماری این قلعه آمیزهای از سبکهای دوران بودایی، غوریها و اسلامی است که نشان میدهد این بنای تاریخی در دروههای مختلف وجود داشته و در هر زمانی متناسب با اقتضائات فرهنگی آن، توسعه پیدا کرده و بازسازی شده است. [۱۸۵]
قسمتهای مختلف
استادیوم: در ضلع جنوبغربی قلعه، استادیوم بزرگی بهمساحت 6 جریب دیده میشود که توسط دیوارهای سنگی ضخیم به عرض 180 سانتیمتر و ارتفاع 3 متر احاطه شده بوده اما در حالحاضر قسمتهای زیاد آن از بین رفته است. بهاحتمال زیاد این میدان برای برگزارى جشن و رژه سربازان، رقابتهاى ورزشى و رزمى و يا تمرينات نظامى بوده است. [۱۸۶]
راه زیرزمینی: راه زیرزمینی و مخفی برای زمان جنگ و اضطرار، از داخل برجهای قلعه بهسمت رودخانه بهطول ۶۰ متر وجود دارد.[۱۸۷]
حوض مخفی: ازدایرۀ دوم قلعه، راه مخفی دیگر تا پایین دره کنده شده و سرانجام به یک حوض آب رسیده که آب آشامیدنی ساکنان قلعه در هنگام اضطرار از طریق همین حوض تامین میشده است. کف حوض از سنگهای مرمر سفید فرش شده و منبع حوض شاید چشمهای در زیر کوه است.[۱۸۸]
جوی آب فرهاد و شیرین: یک جوی آب توسط سنگتراشان ماهر از یک درۀ فرعی از کنار صخرۀ نزدیک قلعه، به داخل قلعۀ چهلبرج کنده شده که آب را تا نزدیک دیوارۀ جنوبی قعله میرسانده است. این جوی بهنام جوی فرهاد و شیرین، معروف است.[۱۸۹]
نقاشیهای داخل قلعه
در قمستهای مختلف قلعه، نقاشیهای گوناگون وجود داشته که در حالحاضر تخریب شدهاست، اما در زیر برجها، سه اتاق کوچک (اتاق خواب) بهصورت ظریف و هنرمندانه معماری شده که در سقف و ديوارهای آنها، تصاوير بسيار زيبا به رنگ سرخ نقاشی شده است. در میان تصاوير متعدد، زنان در حال رقص دیده میشود که پيالههایی در دست دارند و به کسی که در برابر آنان روی تختي نشسته است، تعارف میکنند. در يکی از اين اطاقکها، تصویر پادشاه مقتدری به چشم میخورد که چند مرد در اطراف وی ايستادهاند و رقاصهها پیش روی او درحال رقصاند. روی هردو دوش پادشاه، تصویر دو مار کوچک کشیده شده و بهنظر میرسد که مارها از شانههای مرد روئيدهاند. قدمت این نقاشیها به دورۀ قبل از اسلام باز میگردد.[۱۹۰]
اهمیت
قلعۀ چهل برج یکی از مناطق مهم تاریخی بامیان و نمادی از معماری دورۀ کوشانیها است که از نظر تاریخی و باستانشناختی اهمیت زیاد دارد.[۱۹۱] این بنای تاریخی، در کنار دهها بنا و آثار باستانی معروف دیگر این ولایت، از جاذبههای مهم گردشگری محسوب میشود و سالانه گردشگران خارجی و داخلی زیادی از آن دیدن میکنند که باعث رونق اقتصادی و رشد صنایع وابسته بهصنعت گردشگری میشود. [۱۹۲]
وضعيت کنونی
قلعۀ چهلبرج، بر اثر حوادث طبيعی، برف، باران و سيلابها، حفاریهای غيرقانونی و بیتوجهی حکومتها آسیب زیادی دیده[۱۹۳] و از برجهای متعدد آن، تنها بقایاى 34 برج باقی مانده است که آنها نیز در معرض فرسایش شدید قرار دارد.[۱۹۴]
۴. قلعه تاریخی گوهرگین
در ۱۸ کیلومتری جنوب شرق مرکز یکاولنگ، بر فراز تپهای سنگی، ویرانههای قلعهای تاریخی بهنام گوهرگین دیده میشود. این دژ باستانی با برجهای نیمهویران و دیوارهای منقوش، از معماری پیچیدهای حکایت دارد که هنوز رازهای آن در پردهای از ابهام قرار گرفته است.
بر اساس یافتههای باستانشناسی شامل قبرهای باستانی، مجسمهها، ظروف سفالی و مهرههای سنگی و گلی، این قلعه به دوران پیش از اسلام و بهطور احتمالی دورههای خورشیدپرستی و بوداییگری تعلق دارد. مردم محلی این اثر تاریخی را به کافری از توابع شهر بربر نسبت میدهند، اما شواهد موجود نشاندهنده تمدنی کهنتر است.
قلعه گوهرگین با موقعیت استراتژیک خود بر بلندای تپه، در گذشته بهطور احتمالی کاربرد نظامی و مسکونی داشته و شاهد تحولات تاریخی بسیاری بوده است. این بنای تاریخی که تا دوره بوداییگری نیز آباد بوده، امروزه بهعنوان یکی از گنجینههای ناشناخته باستانشناسی بامیان نیازمند توجه و پژوهشهای بیشتر است.[۱۹۵]
۵. شهر سرخشک
در فاصله ۳۰ کیلومتری شرق بامیان و چهار کیلومتری دره شکاری، ویرانههای شهر تاریخی سرخشک بر فراز تپهای مشرف به منطقه شیبر قرار دارد. این شهر باستانی که بهصورت استراتژیک در ارتفاع ساخته شده بود، از استحکام دفاعی قابلتوجهی برخوردار بوده و از اهمیت نظامی و سیاسی بالایی در دوران اوج خود برخوردار بوده است.
شهر سرخشک همچون غلغله و شهر ضحاک، دارای معماری منحصر به فردی با ساختارهای سردابهای و بناهای خشتی است. این مجموعه تاریخی از دو بخش اصلی تشکیل شده است: بخش نخست شامل هسته مرکزی شهر با بقایای مسجد و سایر سازههای عمومی است که تاکنون پابرجا ماندهاند، و بخش دوم شامل ارگ یا دژ مرکزی (بالاحصار) است که محل استقرار حاکمان و نظامیان بوده است.
بر اساس روایات تاریخی، این شهر استوار در جریان یورش مغولها و به روایتی دیگر در دوره حکومت عبدالرحمان خان ویران شده است. امروزه بقایای این شهر تاریخی، با وجود آسیبهای وارد شده، همچنان گویای عظمت و شکوه گذشته این منطقه است و بهعنوان یکی از مهمترین آثار معماری دفاعی در بامیان شناخته میشود. این محوطه باستانی نیازمند مطالعات گستردهتر باستانشناسی و اقدامات حفاظتی فوری است.[۱۹۶]
۶. شهر بربر
شهر بربر یک سایت تاریخی در ناحیه بامیان است که آثار باقیماندهای از آن نشان میدهد که قدمت بسیاری دارد. این شهر در فاصلهی کمی، حدود دو تا ۳ کیلومتر، شرق بازار نیک در شهرستان یکاولنگ، واقع شده و بر فراز قلهای به ارتفاع حدود 400 متر قرار دارد. مردم محلی این منطقه به آن نام «شهر بربر» میگویند و معتقدند که این مکان در گذشته، پایتخت شاه بربرستان بوده است.
طبق باورهای محلی، این شهر در زمان امام علی به اسلام روی آورده و بهعنوان یک منطقۀ مهم و تاریخی در دوران قبل و بعد اسلام محسوب میشود. آثار باقیمانده از آن نشاندهندۀ تاریخهای کهن و ارتباط فرهنگی و تاریخی منطقه است.[۱۹۷]
۷. غارهای بامیان
غارهای تاریخی
در دل کوهها و تپههای مختلف بامیان، هزاران غار تاریخی و دستساز (سُمُوچ) کوچک و بزرگ با اشکال هندسی متنوع مربع، مستطیل، مدور و ششضلعی وجود دارد که در گذشته مرکز آموزش، عبادت و ریاضت راهبان بودایی بود اما امروزه برخی از آنها به پناهگاه خانوادههای نیازمندی تبدیل شده که در پی فشارهای اقتصادی و اجتماعی، به ناچار به غارنشینی روی آوردهاند.
شهر شاهی و اداری: تعدادی از این غارها در درۀ فولادی در جنوبغرب بامیان قرار دارد و در گذشته بهعنوان شهرشاهی، مرکز حکومت شیران (پادشاهان) بامیان بوده است. این دره از دامنههای کوه بابا آغاز شده و تا چهار کیلومتر در عمق دره، آثار و غارهای متعلق به دوران بودایی به چشم میخورد. این غارها نشاندهندۀ حضور گستردۀ پیروان آیین بودا در این منطقه بوده و از اهمیت تاریخی و فرهنگی بالایی برخوردارند.
غار چهلستون یکی از بزرگترین مجموعهغارهای بامیان است که در منطقۀ سرخ و در فاصله یکونیم کیلومتری غرب شهر بامیان واقع شده است. این غار در دل دیوارهای عظیم کنده شده و شامل دهلیزهای متعددی است که توسط پایهها و ستونهای سنگی از هم جدا شده است. بهدلیل تعداد زیاد این ستونها، این غار بهنام چهل ستون شهرت یافته و بهعنوان یکی از شگفتانگیزترین آثار معماری صخرهای بامیان شناخته میشود.
جلوههای هنری: سقفهای گنبدی و دیوارهای منحنی این غارها که با مهارت و دقت در دل صخرهها تراشیده شده است گواهی بر هنر و دانش معماری پیشینیان است. هرچند گذر زمان و دستاندازیهای انسانی بخش قابل توجهی از نقاشیهای دیواری، گچبریها و تزیینات ظریف این فضاها را از بین برده است، اما همین آثار باقیمانده نیز گویای ذوق هنری، خلاقیت و بینش عمیق سازندگان آنها است.[۱۹۸]
محل پرورش اندیشههای فلسفی: غارهای تاریخی بامیان در گذشته کارکردی چندبعدی بهعنوان مراکز فلسفی، هنری و آموزشی آیین بودا داشت که در شکلدهی به فرهنگ، هویت دینی و خاطرات جمعی منطقه نقش اساسی ایفا میکرد. این غارها که با نقاشیهای دیواری بینظیر و معماری منحصربهفرد تزیین شده بود، هم محل عبادت و ریاضت راهبان بودایی محسوب میشد و هم بهعنوان دانشگاههای باستانی، به پرورش اندیشههای فلسفی و انتقال دانش دینی میپرداختند.
آموزههایی که در این مراکز شکل میگرفت، تأثیر عمیقی بر ساختار سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منطقه گذاشت و بامیان را به یکی از کانونهای مهم تمدنی در امتداد جادۀ ابریشم تبدیل کرد. تلفیق هنرهای هندی، یونانی و ساسانی در نقاشیها و معماری این غارها، گویای تعاملات فرهنگی گستردهای است که در این مراکز صورت میگرفت. امروزه این غارها با وجود تحولات تاریخی، همچنان بهعنوان گواهی بر عظمت تمدنی گذشتۀ این منطقه باقی مانده است و میتواند بهمثابۀ محلی برای بازشناسی هویت تاریخی و فرهنگی این منطقه مورد توجه قرار گیرد.[۱۹۹]
پناهگاه آسیبدیدگان اجتماعی: امروزه برخی از این غارها به محل سکونت اقشار محروم و آسیبپذیر تبدیل شده است. این تغییر وضعیت، بهصورت روشن، شکست عملکرد اجتماعی و اقتصادی دولتها و ناتوانی در فراهم آوردن فرصتهای معیشتی و سرپناه مناسب برای شهروندان را بازتاب میدهد. فقر، نارسایی در ارائه خدمات عمومی همچون آب و برق، و نبود امکانات توسعهای، محرومیت این افراد را در قالب چند دهه، به مرحلهای کشانده است که آنها مجبور به پناهبردن به محیطهای تاریخی و طبیعی شدهاند که روزگاری محل عبادت و سکونت راهبان بودایی بوده است.
کارشناسان پدیدۀ غارنشینی جدید را نتیجۀ مستقیم فقر شدید و نماد غفلت اجتماعی و ناتوانی دولتها و نهادهای مدنی در تأمین نیازهای اساسی اقشار آسیبپذیر میدانند. ساکنان کنونی این غارها، بهطور عمده از اقشار فرودست جامعه هستند که در محیطهایی فاقد نور کافی، سیستم تهویۀ مناسب و امکانات بهداشتی اولیه زندگی میکنند. به نظر کارشناسان این شرایط نه تنها سلامت جسمی ساکنان را تهدید میکند، بلکه پیامدهای روانی عمیقی بر جای میگذارد. بررسیها نشان میدهد که بسیاری از این افراد پیش از این در مناطق روستایی اطراف زندگی میکردند، اما ترکیبی از خشکسالیهای متوالی، ناامنیهای سیاسی و شکست طرحهای توسعهای آنها را به این نقطه سوق داده است.[۲۰۰]
محل سوادآموزی مدرن: برخی از غارهای تاریخی بامیان علاوهبر کاربرد مسکونی به مکانی برای تعلیم نسل جدید تبدیل شده است. برای مثال در یکی از این غارها، مدرسهای غیررسمی با عنوان «مکتب غار» فعالیت میکند که با وجود امکانات محدود، زمینۀ آموزش بیش از ۵۰ کودک از روستاهای اطراف را فراهم کرده است. این مرکز آموزشی که به همت جامعۀ محلی شکل گرفته، دروس پایه از جمله زبانهای فارسی دری و انگلیسی، ریاضیات، جغرافیا و معارف اسلامی را در برنامۀ خود جای داده است.
ابتکار مردم و معلمان محلی و نیاز مبرم کودکان محل به آموزش، منجر به تأسیس این مکتب در دل غار شده است. با وجود چالشهای فراوان از جمله محدودیت زمانی (تنها دو ساعت آموزش روزانه) و نبود امکانات اولیه، این مدرسه توانسته است به تدریج گسترش یابد و دانشآموزان بیشتری از روستاهای دور و نزدیک را جذب کند. این پدیده نشاندهندۀ تداوم کارکرد فرهنگی غارهای بامیان است که پس از قرنها، بار دیگر به کانون آموزش و پرورش تبدیل شدهاند.[۲۰۱]
غارهای طبیعی
غارهای طبیعی بامیان با ویژگیهای منحصربهفرد خود، از جاذبههای بینظیر این منطقه محسوب میشوند که ظرفیت بالایی برای جذب گردشگران داخلی و خارجی دارد. این غارها بخشی از میراث طبیعی و تاریخی ارزشمند بوده که میتواند با توسعه صنعت گردشگری، نقش مهمی در رونق اقتصادی و ایجاد فرصتهای شغلی برای جوامع محلی داشته باشد. به نظر کارشناسان حفظ و معرفی این پدیدههای طبیعی، علاوهبر افزایش درآمدهای منطقهای، به بهبود رفاه اجتماعی و توسعۀ پایدار بامیان کمک شایانی میکند. در ذیل نام چند غار مهم طبیعی بامیان آمده است:
1. غار یخ سرقازان بامیان
در میان جاذبههای طبیعی ولایت بامیان، غار یخ سرقازان بهعنوان پدیدهای شگفتانگیز و منحصر به فرد شناخته میشود. این غار در دامنههای کوه بابا و در فاصلهای حدود ۴۵ کیلومتری جنوب غرب مرکز ولایت واقع شده است. ویژگیهای خاص این غار از جمله تشکیل قندیلهای یخی در فصل تابستان و گرمایش داخلی در زمستان، آن را به یکی از عجایب طبیعی منطقه تبدیل کرده است.
ویژگیهای منحصر به فرد غار: بر اساس مشاهدات محلی، این غار دارای عمقی بیش از سه هزار متر است که تاکنون کسی موفق به کشف انتهای آن نشده است. ساکنان محلی گزارش میدهند که در فصل گرما با افزایش دمای هوا، تشکیل یخهای درون غار نیز بیشتر میشود، در حالی که در زمستان فضای داخلی غار گرم میگردد. این پدیده متضاد با شرایط جوی بیرون، توجه بسیاری از محققان و گردشگران را به خود جلب کرده است. در مجاورت این غار، چشمهای موسوم به "جلجلی" وجود دارد که آب آن به باور محلیان دارای خواص درمانی است.
اهمیت گردشگری و اقتصادی: غار یخ سرقازان به همراه دیگر غارهای طبیعی بامیان مانند غار فریدون و غار منتهگک، سالانه پذیرای شمار زیادی از گردشگران داخلی و خارجی است. مسئولان محلی بر این باورند که با معرفی مناسب این جاذبهها، صنعت گردشگری میتواند به یکی از اصلیترین منابع درآمدی ولایت تبدیل شود. در حال حاضر، این صنعت پس از کشاورزی و دامداری، سومین منبع درآمدی بامیان محسوب میشود که ظرفیت توسعه و رشد چشمگیری دارد.[۲۰۲]
2. غار فریدون
غار فریدون در منطقه سرلدو و در ناحیۀ شهیدان بامیان قرار دارد و بهدلیل قرار گرفتن بین دو غار، به کوهی مابین دو غار معروف است. بر اساس افسانههای محلی، مادر فریدون برای نجات او از دست ضحاک، وی را در این غار پنهان و بزرگ کرد. پس از رشد و نمو، فریدون به همراه کاوه آهنگر که در دره آهنگران بامیان زندگی میکرد، علیه ضحاک قیام کرد و پس از هزار سال حکومت، او را شکست داد. این غار نمادی از مقاومت و پیروزی نیکی بر بدی در فرهنگ عامه است.[۲۰۳]
3. غار بخارگرم در روستای خاکدو (یکاولنگ)
این غار عمودی و بسیار عمیق در منطقه یکاولنگ قرار دارد که ویژگی منحصر به فرد آن بخار گرمی است که به طور دائم از دهانه آن خارج میشود. در کف این غار، استخوان و اسکلت حیوانات مختلف مشاهده شده که بر اسرارآمیز بودن آن افزوده است. عمق زیاد و شرایط خاص داخل غار، آن را به یکی از مرموزترین غارهای منطقه تبدیل کرده است.
4. غار چپچل (یکاولنگ)
این غار با ارتفاع 40 متری از سطح زمین، دارای محوطه بسیار وسیعی است که کف آن را چمنزارهای مرطوب پوشانده است. یکی از ویژگیهای جالب توجه این غار، صدای خروش آب است که از اعماق آن به گوش میرسد و نشاندهنده وجود جریان آب زیرزمینی در آن است. وسعت زیاد و شرایط خاص محیطی این غار، آن را به زیستگاه مناسبی برای برخی گونههای جانوری تبدیل کرده است.
5. غار دانه قول (یکاولنگ)
این غار که در ارتفاع سه هزار متری از سطح دریا قرار گرفته، در گذشته کاربرد نظامی داشته است. موقعیت استراتژیک و دسترسی دشوار به این غار، آن را به مکان مناسبی برای اهداف دفاعی تبدیل کرده بود. ارتفاع زیاد و چشماندازهای پانورامای اطراف آن، این غار را به یکی از منحصر به فردترین غارهای منطقه تبدیل کرده است.
6. غار نیچه زری در روستای طاق (سیغان)
این غار با دهانه بهصورت نسبی، تنگ اما محوطه داخلی وسیع، در منطقه سیغان واقع شده است. به گفته ساکنان محلی، در انتهای این غار آب وجود دارد و همچنین بقایای استخوان حیوانات در آن دیده شده است. ویژگیهای زمینشناسی خاص این غار و وجود منابع آبی در آن، نشاندهنده سیستم پیچیده آبراهههای زیرزمینی در منطقه است..[۲۰۴]
بامیان معاصر
1. اهمیت و جایگاه بامیان
مرکزیت تمدنی، تجاری و فرهنگی در طول تاریخ: بامیان از دیرباز، یکی از مهمترین مراکز تمدنی، دینی، تجاری، سیاسی و فرهنگی بهشمار میرفته است. سیاحان، کاشفان، بازرگانان، هنرمندان، نویسندگان و زائرانی از هند، چین، آسیای مرکزی، شرق آسیا و اروپا، به این شهر رفت و آمد داشتهاند.
آثار هنری، باستانی و مدنیتی که در بامیان وجود دارد، محصول تلاشهای معماران، پیکرتراشان، نقاشان و هنرمندان بامیانی و سرزمینهای مجاور است. این میراث ارزشمند و مشترک تمام بشریت بر اهمیت و شکوه آن افزوده است.[۶۱] شهر بامیان برای قرنها بهعنوان مهمترین محور ارتباطی بین شمال و جنوب افغانستان ایفای نقش کرده است. امروزه نیز با دارابودن آثار و بناهای تاریخی بینظیر، بهعنوان یکی از مهمترین مقاصد گردشگران و پژوهشگران بینالمللی شناخته میشود. این ویژگیها به همراه غنای فرهنگی و تاریخی، بامیان را به گنجینهای بیبدیل در میراث تاریخی و باستانی افغانستان تبدیل کرده است.
بامیان در متون جغرافیایی قدیم بهعنوان شهری پررونق و استراتژیک توصیف شده که در مرز بین گوزگانان و خراسان قرار داشت. این شهر با حاصلخیزی زمینهای کشاورزی و حکومتی مستقل شناخته میشد. قلمرو نفوذ بامیان در دوران اوج خود شهرهای مهمی چون غزنی، کابل، پروان، پنجشیر، بدخشان و نواحی اطراف را شامل میشد.
جغرافیدانان با اشاره به وجود بیش از چهارصد دژ و چهار رودخانۀ مهم در این منطقه، از معادن غنی آن شامل بیجاده، لاجورد، جیوه، سرب و بلور یاد کردهاند که نشاندهندۀ ثروت طبیعی و اهمیت اقتصادی بامیان در دوران باستان است. این ویژگیها بامیان را به مرکزی تجاری و فرهنگی تبدیل کرده بود که در تقاطع تمدنهای بزرگ قرار داشت.[۶۲]
نقش ارتباطی بین شمال و جنوب افغانستان: بامیان، بهدلیل موقعیت جغرافیایی و قرار گرفتن در مسیر «جادۀ ابریشم»، حائز اهمیت بوده و نقطۀ اتصال شرق به غرب افغانستان محسوب میشده است. این ولایت، در مسیر کاروانهای تاجران امپراطوری روم، چین، آسیای میانه و آسیای جنوبی قرار داشت. علاوهبر آن، در این منطقه، آثار هنری و باستانی بسیاری وجود دارد که نشان از مدنیت و هنر طولانیمدت در این خطه است.[۲۰۵]
۲. هویت تاریخی و اجتماعی هزارهها
هویت تاریخی و اجتماعی بامیان بهعنوان گهوارۀ تمدنی کهن، با هویت تاریخی و فرهنگی قوم هزاره گره خورده است. این منطقه که از زمان باستان محل سکونت این قوم بود و بعد از میلاد مسیح به مرکز حکومت بودایی کوشانی تبدیل شده بود، پس از اسلامآوردن، به تدریج به خاستگاه هویت شیعی هزارهها تبدیل شد.[۲۰۶] آثار باستانی، تاریخی و فرهنگی از جمله مجسمههای بودا و غارهای صخرهای بامیان نه تنها نماد تمدن کهن این منطقه، بلکه نشانهای از توانایی هنری و معماری نیاکان هزارهها محسوب میشود. تخریب مجسمههای بودا توسط طالبان در ۲۰۰۱م این آثار را از نشانههای فرهنگی به نماد مقاومت هزارهها تبدیل کرد.[۲۰۷]
امروزه بامیان با وجود چالشهای اقتصادی و زیربنایی، بهعنوان نماد هویت جمعی هزارهها و مرکز ثقل فرهنگی آنان شناخته میشود. این شهر با حفظ آثار تاریخی خود، پیوند ناگسستنی بین گذشته و حال هزارهها برقرار کرده و به مکانی برای بازتعریف هویت این قوم در افغانستان معاصر تبدیل شده است.[۲۰۸]
۳. نماد تابآوری و مرکز سیاسی هزارهها
پایتخت سیاسی هزارهها: بامیان در دوران معاصر بهعنوان پایتخت سیاسی هزارهها، در حیات دینی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این قوم نقش مهم و اساسی داشته است و نماد تابآوری و مرکز سیاسی این قوم محسوب میشود. نقطۀ عطف این نقشآفرینی در 1358ش با تأسیس شورای اتفاق اسلامی افغانستان رقم خورد. در این سال نمایندگان 42 منطقه از سراسر هزارجات در ولسوالی ورس بامیان گرد هم آمدند و شورای اتفاق اسلامی افغانستان را تأسیس کردند.
این شورای تاریخی که حتی نمایندگان سنی مذهب ایماقهای غور را نیز در بر میگرفت، از سه رکن اصلی مالکان، علمای دینی و جوانان تحصیلکرده تشکیل شده بود و سید علی بهشتی، حسن ناصری و سید حسن جگرن را به ترتیب بهعنوان رئیس، دبیرکل و فرمانده نظامی برگزید. علیرغم محرومیتهای شدید هزارهجات، این شورا موفق به ایجاد نظام اداری منسجمی شد که شامل راهاندازی خطوط تلفن، وضع مقررات مالیاتی و سازماندهی نیروهای محلی بر اساس سنتهای بومی بود.[۲۰۹]
این تجربه مقدمهای شد برای تشکیل حزب وحدت اسلامی افغانستان در 1368ش که با اتحاد هفت گروه جهادی شیعه در بامیان شکل گرفت و به رهبری عبدالعلی مزاری به مهمترین نهاد نمایندگی سیاسی هزارهها تبدیل شد. حزب وحدت با شعار عدالت اجتماعی و احقاق حقوق شیعیان، همبستگی بیسابقهای در جامعه هزاره ایجاد کرد و نقش تعیینکنندهای در تحولات سیاسی افغانستان داشت.[۲۱۰]
دوران مقاومت در برابر طالبان: پس از شهادت عبدالعلی مزاری در کابل به دست گروه طالبان در ۱۳۷۳ش بامیان بهعنوان پایتخت سیاسی هزارهها و مقر اصلی حزب وحدت اسلامی نقش محوری در سازماندهی مقاومت و تحولات سیاسی ایفا کرد. بعد از آن، بامیان به کانون مقاومت در برابر طالبان تبدیل شد و با وجود محاصرۀ نظامی و اقتصادی سنگین، سه سال ایستادگی سرسختانه را رهبری کرد. نیروهای حزب وحدت با تکیه بر موقعیت استراتژیک مناطق کوهستانی، خطوط دفاعی مستحکمی در محور بامیان-یاکاولنگ ایجاد و موجودیت سیاسی و نظامی هزارهها را در برابر تهاجم طالبان حفظ کردند.[۲۱۱]
لقبها و افتخارات بینالمللی بامیان
ثبت در سازمان بینالمللی یونسکو
در ۱۲ تیر ۱۳۸۲ش سازمان علمی، فرهنگی و آموزشی ملل متحد (یونسکو)، درۀ بامیان را در فهرست آثار جهانی ثبت کرد. این رخداد فرهنگی پس از آن بود که در ۲۰۰۱م گروه طالبان ۲ تندیس بزرگ و تاریخی بودا را تخریب کردند و باعث واکنش منفی جهانی شد. کارشناسان این ثبت مهم را نماد احترام به میراث فرهنگی جهان و پیامی برای جلوگیری از تکرار تخریب آثار تاریخی میدانند.[۲۱۲]
شهر خلاق در آسیای میانه
ولایت بامیان بهدلیل میراث فرهنگی غنی، صنایع دستی منحصربهفرد و آثار تاریخی، در ۲۰۱۵م در میان ۱۱۶ شهر نامزد، به عضویت شبکۀ شهرهای خلاق یونسکو پذیرفته شد و لقب شهر خلاق را کسب کرد. این عضویت بامیان را بهعنوان یکی از ۴۷ شهر جدید در این شبکه معرفی کرد. معیارهای انتخاب، شامل دارابودن آثار تاریخی، صنایع دستی اصیل و فرهنگ بومی است. کارشناسان، این موفقیت را فرصتی برای توسعۀ تبادل فرهنگی و شناساندن هنر و فرهنگ افغانستان در سطح جهانی دانستند. صنایع دستی این منطقه، مانند نمد، برک، گلیم و خامکدوزی، از شهرت بینالمللی برخوردار است. این دستاورد نشاندهندۀ جایگاه برجستۀ فرهنگی و هنری بامیان در جهان است.[۲۱۳]
اولین پایتخت فرهنگی سارک
بامیان در 2015م بهدلیل دارابودن میراث فرهنگی غنی، آثار تاریخی بینظیر (شامل تندیسهای بودا، شهر غلغله و شهر ضحاک) و جاذبههای طبیعی منحصربهفرد (مانند بند امیر) بهعنوان نخستین پایتخت فرهنگی سازمان همکاریهای منطقهای جنوب آسیا (سارک) انتخاب شد. این انتخاب نشاندهندۀ اهمیت بینالمللی بامیان بهعنوان یکی از کانونهای مهم تمدنی و فرهنگی آسیا است که در طول تاریخ نقش مهمی در تبادلات فرهنگی جادۀ ابریشم داشته است.
اعطای این عنوان به بامیان پس از بررسیهای دقیق کارشناسان بینالمللی صورت گرفت و گواهی بر جایگاه ممتاز این شهر در عرصه فرهنگ و هنر منطقه است. کارشناسان این موفقیت را فرصتی استثنایی برای معرفی ظرفیتهای گردشگری و فرهنگی این منطقه به جهانیان، میدانند.[۲۱۴]
بامیان در آثار پژوهشگران
درباره بامیان مقالات و کتابهای متعددی نوشته شده که گواهی بر غنای فرهنگی و تاریخی این منطقه است. در سالهای اخیر اداره اطلاعات و فرهنگ بامیان از سیزده عنوان کتاب جدید دربارۀ بامیان رونمایی کرده بود که شامل آثاری همچون «مجموعه مقالات و راهنمای بامیان»، «آثار عتیقۀ بودای بامیان»، «گویش هزارگی»، «بامیان پایتخت شکوه اساطیری»، «جنگنامه و جنگنامهسرایی در ادبیات فارسی»، «بامیان د هیواد تاریخی اعجوبه» و «فرهنگ شفاهی مردم بامیان» میشوند. این کتابها با هدف معرفی داشتههای فرهنگی و تاریخی بامیان منتشر شده است و میتوانند به پژوهشگران در شناخت بهتر این منطقه کمک کنند.[۲۱۵]
بامیان در شعر و موسیقی
بامیان همواره الهامبخش شاعران و ادیبان بوده و اشعار بسیاری در وصف زیباییها و عظمت تاریخی آن سروده شده است. یحیی جواهری، شاعر نامدار افغانستانی، در اشعار ماندگار خود، بامیان را اینگونه به تصویر کشیده است:[۲۱۶] الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:ب الگو:پایان شعر
اشعار زیبایی همچون «یک جهان اعجاز دارد بامیان» اثر یحیی جواهری و دیگر سرودههای محلی، توسط خوانندگان محلی و هنرمندان برجستهای چون داوود سرخوش به آهنگهای ماندگار تبدیل شده است. این آثار که با نوای سازهای اصیل محلی مانند دمبوره و غیچک همراه میشود، توانسته است بخشی از فرهنگ موسیقایی بامیان را زنده نگه دارند.[۲۱۷]
پانویس
- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ ۲٫۰ ۲٫۱ حبیبی، «بامیان و شیران در لغت و تاریخ»، 1348ش، ص55.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ ۴٫۰ ۴٫۱ محمدی شاری، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، 1395ش، ص34.
- ↑ ۵٫۰ ۵٫۱ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ؛ اصغری، راهنمای بامیان، ۱۳۹۵ش.
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ دانشنامۀ جهان اسلام، 1375ش، ج5، ص111.
- ↑ ۸٫۰ ۸٫۱ حبیبی، «بامیان و شیران در لغت و تاریخ»، 1348ش، ص57-58.
- ↑ ۹٫۰ ۹٫۱ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ؛ اصغری، راهنمای بامیان، ۱۳۹۵ش.
- ↑ ۱۰٫۰ ۱۰٫۱ «دانستنیهای افغانستان بخش اول، تاریخ و جغرافیا : دولت یفتلی ( 450الی568 میلادی)»، وبسایت رادیو نشاط.
- ↑ ۱۱٫۰ ۱۱٫۱ لسترینج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرق، 1393ش، ص ۴۴۵.
- ↑ ۱۲٫۰ ۱۲٫۱ کیانی، فاضل، «بناهای باستانی بامیان ساخته چه کسانی است؟»، وبلاگ زابلستان.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ محمدی شاری، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، 1395ش، ص33.
- ↑ ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ « کوه عروس نمادی از عروس سنگی بر فراز کوه های بامیان»، وبسایت آی فیلم 2.
- ↑ « کوه عروس نمادی از عروس سنگی بر فراز کوه های بامیان»، وبسایت آی فیلم 2.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ دانشنامۀ جهان اسلام، 1375ش، ج1، ص314.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ «ولایت بامیان»، شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ وزارت اقتصاد، «پروفایل ولایت بامیان، چشمانداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی»، 1398ش، ص89
- ↑ «ولایت بامیان؛ نفوس و ولسوالیهای آن»، خبرگزاری شاهد.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ؛ «ولایت بامیان»، شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان..
- ↑ محمدی شاری، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، 1395ش، ص159-160.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامۀ افغانستان، 1371ش، ص17؛ «ولایت بامیان افغانستان کجاست و چه اهمیتی دارد؟»، خبرگزاری صدا و سیما.
- ↑ «سفری به ولسوالی با صفای «پنجاب» در بامیان + تصاویر»، وبسایت آی فیلم 2.
- ↑ دولتآبادی، شناسنامۀ افغانستان، 1371ش، ص17؛ «ولایت بامیان افغانستان کجاست و چه اهمیتی دارد؟»، خبرگزاری صدا و سیما.
- ↑ رضایی، «افتتاح ولسوالی حصه دوم یکه ولنگ در بامیان»، خبرگزاری تساوی.
- ↑ دانش، «معلومات در باره ولسوالیهای بامیان»، وبلاگ اسکای.
- ↑ عرفانی، تحولات سیاسی - اجتماعی ولایت بامیان، 1368ش، ص54.
- ↑ وزارت اقتصاد، پروفایل ولایت بامیان، چشمانداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی، 1398ش، ص42.
- ↑ دانش، «معلومات در باره ولسوالیهای بامیان»، وبلاگ اسکای.
- ↑ ۳۷٫۰ ۳۷٫۱ وزارت اقتصاد، «پروفایل ولایت بامیان، چشمانداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی»، 1398ش، ص27
- ↑ وزارت اقتصاد، «پروفایل ولایت بامیان، چشمانداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی»، 1398ش، ص28.
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ نایل، ساختار طبیعی هزارهجات، 1381ش، ص101- 103
- ↑ وزارت اقتصاد، پروفایل ولایت بامیان، چشم انداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی، 1398ش، ص25
- ↑ «هتلهای بامیان»، وبسایت یوتیوب.
- ↑ «افزایش جمعیت و کمبود امکانات در مراکز صحی بامیان؛ مردم خواستار ارتقای شفاخانۀ ولایتی هستند»، خبرگزاری پژواک.
- ↑ «شفاخانه بامیان تصدیق نامه بین المللی آی سی یو را به دست آورد»، خبرگزاری آوا.
- ↑ «افزایش جمعیت و کمبود امکانات در مراکز صحی بامیان؛ مردم خواستار ارتقای شفاخانۀ ولایتی هستند»، خبرگزاری پژواک.
- ↑ «افتتاح شفاخانه بامیان توسط سرور دانش+تصاویر» خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «دیدار مقامات وزارت بهداشت افغانستان از بیمارستان امام خمینی(ره) در بامیان»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ «کار ساخت و بازسازی ۲۴ مرکز صحی در بامیان آغاز شد»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان.
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ سحر شریعتی، فرهنگ شفاهی مردم بامیان، 1392ش، ص11
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ محمدی شاری، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، ش1395، ص86-89
- ↑ «بازیهای محلی مردم بامیان در حال محو شدن»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ سحر شریعتی، فرهنگ شفاهی مردم بامیان، 1395ش، ص 63.
- ↑ «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان.
- ↑ «۵۱درصد دانشآموزان در بامیان در فضای باز آموزش میبینند»، خبرگزاری دید.
- ↑ «رييس معارف بامیان: با کمبود ۲۴۰۰ معلم و پرسونل خدماتی مواجه هستیم»، خبرگزاری پژواک.
- ↑ ۶۱٫۰ ۶۱٫۱ محمدی شاری، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، 1395ش، ص2.
- ↑ ۶۲٫۰ ۶۲٫۱ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ «تاریخچه دانشگاه بامیان»، وبسایت رسمی دانشگاه بامیان.
- ↑ .«آموزش فقه حنفی جایگزین فقه جعفری در دانشگاه بامیا» خبرگزاری فاران نیوز.
- ↑ «آشـنایی با ولایت بامیان و موسسه تحصــیلات عالی بامـیکا»، وبسایت موسسه تحصــیلات عالی بامـیکا.
- ↑ «آشنایی با حوزههای علمیه افغانستان-۲| مدرسه علمیه و مجتمع تحقیقاتی امام صادق (ع)- مرکز بامیان»، وبسایت افق اندیشه.
- ↑ «آشنایی با حوزههای علمیه افغانستان-۱۰| مدرسه علمیه ولایت- مرکز بامیان»، وبسایت افق اندیشه.
- ↑ «مدرسه علمیه تربیت مدرس»، وبسایت افق معرفت.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ «نخستین والی زن افغانستان خود را برای این وظیفه خطیر آماده می کند»، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ پولادی، هزارهها، 1401ش، ص511-523.
- ↑ «زنان در باميان؛ دوشادوش مردان؛ از مزرعه تا اداره»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ «نوروز در بامیان افغانستان چگونه تجلیل می شود؟+ تصاویر»، وبسایت آی فیلم 2.
- ↑ «رسم و رواجهای عیدِ فطر در ولایت بامیان»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ «حضور ۲۵ هزار گردشگر در تعطیلات عید قربان در بامیان»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «بامیان میزبان جشنوارههای فرهنگی و هنری»، وبسایت آی فیلم 2.
- ↑ «نهمین برنامه فرهنگی شبی با بودا در بامیان افتتاح شد»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ فرحت صیفی، «آثار و ابنیه های تاریخی ولایت بامیان»، وبسایت پایگاه تخصصی-تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ جاویدی، «آثار تاریخی بامیان(ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو)»، 1397ش، ص1121.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ کیانی، فاضل، «بناهای باستانی بامیان ساخته چه کسانی است؟»، وبلاگ زابلستان.
- ↑ فرحت صیفی، «آثار و ابنیه های تاریخی ولایت بامیان»، وبسایت پایگاه تخصصی-تحلیلی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ سجادی، «اولین نقاشی رنگ روغن جهان بر سقف تندیسهای بامیان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ کیانی، بامیان در تاریخ و ادبیات فارسی، 1398ش، ص 112.
- ↑ «بودا، بازمانده بودیسم در بامیان(۴)» وبسایت کلکین.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۲۶۱.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31.
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، «بند امیر»، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۲۶۱.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31.
- ↑ «بند امیر نخستین پارک ملی افغانستان از دریچه دوربین»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ش.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31؛ «بند امیر بامیان»، شبکه اطلاعرسانی افغانستان، تاریخ بازدید: 7 آبان 1401ش.
- ↑ «بند امیر افغانستان از نقاط تماشایی جهان»، خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 5 شهریور 1396ش.
- ↑ «پارک ملی بند امیر بهشت بامیان»، باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار: 24 اسفند 1394ش.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31.
- ↑ «دریاچههای آبی بند امیر در افغانستان»، سایت کجارو، تاریخ انتشار: 30 تیر 1396ش.
- ↑ «دریاچههای آبی بند امیر در افغانستان»، سایت کجارو، تاریخ انتشار: 30 تیر 1396ش.
- ↑ بهبودی، آثار باستاني افغانستان، 1392ش، ص31-32.
- ↑ «بند امیر بامیان» شبکه اطلاع رسانی افغانستان، تاریخ بازدید: 7 آبان 1401ش.
- ↑ هاشمی، «اژدهای بامیان»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص۴۲۴.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت یا افسانه، 1396ش، ص۱۰۷.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۶۴.
- ↑ هاشمی، «اژدهای بامیان»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص۴۲۴.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۵ش، ص۲۵–۲۷.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۶۵.
- ↑ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۶۳.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۶۴.
- ↑ خاوری، مردم هزاره و خراسان بزرگ، ۱۳۸۵ش، ص۲۵.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۶۴.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، ۱۳۴۶ش، ص۲۲۹.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۶۴.
- ↑ منصور، اژدهای بامیان، افسانه یا واقعیت؟، وبسایت افغان جرمن.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، ۱۳۴۶ش، ص۲۲۹.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها،۱۳۹۰ش، ص۵۴.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۴.
- ↑ پنجشیری، جغرافیای تاریخی غور، ۱۳۶۰ش، ص۵۱؛ عظیمی، افغانستان و نقاط شگفتانگیز آن، ۱۳۹۰ش، ص۱۱۹.
- ↑ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۱.
- ↑ کهزاد، راهنمای بامیان، ۱۳۳۴ش، ص۳۴؛ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۷۶- ۲۷۷.
- ↑ نائل، سرزمین و رجال هزارهجات، ۱۳۹۵ش، ص۱۴؛ حیدری، بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی بامیان در دو سدۀ اخیر، ۱۳۹۱ ش، ص۱۰۶.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۵.
- ↑ احمدی، «گذری بر شهر غلغله یکی از عجایب بامیان»، وبسایت شفقنا، 14 سپتامبر 2015م.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۶۲.
- ↑ «غلغله بامیان؛ میراث فرهنگی جهان»، وبسایت مؤسسه فرهنگی اکو.
- ↑ «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «بازسازی و مرمت شهر غلغله ولایت بامیان»، خبرگزاری صدای افغان (آوا).
- ↑ «باستانشناسان: زاویههای پنهان شهر غلغله آشکار میشود»، وبسایت ۸ صبح.
- ↑ «غلغله میراثی جهانی با ۱۰۰۰ سال قدمت، تمدنی که چنگیز به باد داد»، خبرگزاری فارس.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان و اقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ ش، ص ۶۹-۷۰.
- ↑ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۱.
- ↑ رجا، «شهر ضحاک؛ حقیقتی که افسانه میشود»، وبسایت ستاگیدیا.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۴۹.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، ص ۲۳۹؛ پولادی، هزارهها (تاریخ، فرهنگ، سیاست، اقتصاد)، ۱۳۸۱ش، ص۱۲۶-۱۲۷.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان و اقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۸۵.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، ۱۳۴۶ش، ص۲۴۰.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۴۹.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۰.
- ↑ کهزاد، راهنمای بامیان، ۱۳۳۴ش، ص۳۸؛ پژواک، غوریان، ۱۳۴۵ش، ص۵۹.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۰.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان و اقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۸۵.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، ۱۳۴۶ش، ص۲۴۰؛ عظیمی، جغرافیای ولایت بامیان، ۱۳۹۱ش، ص۲۸۳.
- ↑ عظیمی، افغانستان و نقاط شگفتانگیز آن، ۱۳۹۰ش، ص ۱۳۸-۱۳۹.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان و اقعیت و افسانه، ۳۹۶ ش، ص۸۳.
- ↑ یزدانی، بامیان سرزمین شگفتیها، ۱۳۹۰ش، ص۵۲.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان و اقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۸۳-۸۴.
- ↑ رجا، «شهر ضحاک؛ حقیقتی که افسانه میشود»، وبسایت ستاگیدیا.
- ↑ احمدی، «شکوه غمانگیز شهر ضحاک... »، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت و افسانه، ۱۳۹۶ش، ص۸۸-۹۰.
- ↑ اخلاقی، «شهر ضحاک، میراث فرهنگی جهان»، وبسایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت یا افسانه، 1396ش، ص115.
- ↑ «بتبچه ککرک»، در مجموعه تلویزیونی جالبترینهای این دیار، تلویزیون بامیان.
- ↑ غارهای آجانتا در ۴۰ کیلومتری شهر جالگائون هندوستان، مجموعۀ ۳۰ غار پر از نقاشیهای مذهبی دربارۀ بودا است که قدمت آنها به ۲ قرن پیش از میلاد برمیگردد.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، 1346ش، ص236.
- ↑ موسیو گودار و دیگران، آثار عتیقه بامیان در هزارستان، 1372ش، ص105.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، 1346ش، ص236.
- ↑ خاوری، شگفتیهای بامیان واقعیت یا افسانه، 1396ش، ص115.
- ↑ «بتبچه ککرک»، در مجموعه تلویزیونی جالبترینهای این دیار، تلویزیون بامیان.
- ↑ کهزاد، افغانستان در پرتو تاریخ، 1346ش، ص236.
- ↑ شریفی، «بت درۀ ککرک»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص ۱۱۸۷-۱۱۸۸؛ کهزاد، راهنمای بامیان، 1334ش، ص29؛ نائل، سایه روشنهایی از وضع جامعه هزاره، 1372ش، ص77.
- ↑ «طالبان تاریخ لوحههای ساحات تاریخی بامیان را تخریب کردند»، وبسایت ۸ صبح.
- ↑ موسیو گودار و دیگران، آثار عتیقه بامیان در هزارستان، 1372ش، ص105.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ شهیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعه چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ رجا، «چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ «قلعۀ چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ رجا، «چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «قلعۀ چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ رجا، «چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ «قلعۀ چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ رجا، «چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ «قلعۀ چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ شهیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعۀ چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ شهیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعۀ چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «قلعه چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ شهیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعۀ چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ غفاری، «چهلبرج ولايت باميان در معرض نابودى قرار دارد»، خبرگزاری پژواک.
- ↑ رجا، چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما.
- ↑ شهیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعل چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وبسایت خبرنامه.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ «غارنشینان بامیان/ سموج مأمن مردم در روزهای سخت» خبرگزاری شفقنا.
- ↑ «غارها؛ جاذبهای تاریخی و گمشده در هیاهوی ناامنی افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ «افزايش غارنشينان در استان باميان افغانستان»، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ «مکتب غار در بامیان افغانستان»، وبسایت روزنامۀ اقتصاد.
- ↑ «غار یخ شگفتانگیز قازان»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح.
- ↑ کاظمی، «پروندۀ انترنتی شهر باستانی بامیان»، وبسایت انسانشناسی و فرهنگ.
- ↑ «غارها؛ جاذبهای تاریخی و گمشده در هیاهوی ناامنی افغانستان»، خبرگزاری فارس.
- ↑ فرحت سیفی، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل.
- ↑ موسوی، هزارههای افغانستان، ۱۳۸۶ش، ص۲۴۱.
- ↑ کیانی، فاضل، «بناهای باستانی بامیان ساخته چه کسانی است؟»، وبلاگ زابلستان.
- ↑ کیانی، فاضل، «بناهای باستانی بامیان ساخته چه کسانی است؟»، وبلاگ زابلستان.
- ↑ علی آبادی، جامعه و فرهنگ افغانستان، 1395ش، ص 474-475.
- ↑ بختیاری، شیعیان افغانستان، ۱۳۹۰ش، ص۲۱۰-۲۱۱.
- ↑ پولادی، هزارهها، 1401ش، ص627-630.
- ↑ «بامیان در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد»، خبرگزاری ایرنا.
- ↑ «بامیان؛ عضو شبکه شهرهای خلاق جهان شد»، خبرگزاری جمهور.
- ↑ «بامیان افغانستان پایتخت فرهنگی کشورهای عضو سارک شد»، خبرگزاری تسنیم.
- ↑ «چاپ سیزده عنوان کتاب در خصوص بامیان»، وبباشگاه خبرنگاران جوان.
- ↑ «بامیان سرزمین عجایب» وبلاگ زابلستان.
- ↑ «یک جهان اعجاز دارد بامیان»، وبسایت آپارات.
منابع
- «آشنایی با حوزههای علمیه افغانستان-۲| مدرسه علمیه و مجتمع تحقیقاتی امام صادق (ع)- مرکز بامیان»، وبسایت افق اندیشه، تاریخ درج مطلب: 26 آذر 1401ش.
- «آشنایی با حوزههای علمیه افغانستان-۱۰| مدرسه علمیه ولایت- مرکز بامیان»، وبسایت افق اندیشه، تاریخ درج مطلب: 29 دی 1403ش.
- «آشـنایی با ولایت بامیان و موسسه تحصــیلات عالی بامـیکا»، وبسایت موسسه تحصــیلات عالی بامـیکا، تاریخ بازدید: 18 خرداد 1404ش.
- احمدی، سید حیدر، «شکوه غمانگیز شهر ضحاک/ نشانههای تاریخی شاهنامه در افغانستان در حال نابودی است»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۲۰ تير ۱۳۹۹ش.
- اخلاقی، زینب، «شهر ضحاک، میراث فرهنگی جهان»، سایت سیستم معلوماتی گردشگری افغانستان، تاریخ انتشار: ۲۸ قوس ۱۱۳۹۸ش.
- اسدی، ترکمان، «یادداشتهایی درباره بتهای بامیان»، مجلۀ بخارا، شمارۀ 18، 1380ش.
- اصغری، محمدجواد، راهنمای بامیان، کابل، انتشارات امیری، ۱۳۹۵ش.
- «افتتاح شفاخانه بامیان توسط سرور دانش+تصاویر» خبرگزاری شفقنا، تاریخ درج مطلب: ۴ اردیبهشت۱۳۹۶ش.
- «افزایش جمعیت و کمبود امکانات در مراکز صحی بامیان؛ مردم خواستار ارتقای شفاخانۀ ولایتی هستند»، خبرگزاری پژواک، تاریخ درج مطلب: ۷ بهمن ۱۴۰۳ش.
- «افزايش غارنشينان در استان باميان افغانستان»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 17 بهمن 1391ش.
- اندیشه، بابه علییار، وبسایت اندیشهها، تاریخ درج مطلب: 28 دی، 1388ش.
- امینی، قربانعلی عرفانی، وبسایت ویکی شیعه، تاریخ درج مطلب: 4 شهریور، 1401ش.
- «بازیهای محلی مردم بامیان در حال محو شدن»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح، تاریخ درج مطلب: 3 خرداد 1393ش.
- «بامیان افغانستان پایتخت فرهنگی کشورهای عضو سارک شد»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: 15 خرداد 1394ش.
- «بامیان پایتخت فرهنگی سارک شد»، وبسایت روزنامۀ اطلاعات روز، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1404ش.
- «بامیان در فهرست آثار جهانی یونسکو ثبت شد»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 12 تیر 1382ش.
- «بامیان سرزمین عجایب» وبلاگ زابلستان، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1404ش.
- «بامیان؛ عضو شبکه شهرهای خلاق جهان شد»، خبرگزاری جمهور، تاریخ درج مطلب: ۲۳ قوس ۱۳۹۴ش.
- «بامیان میزبان جشنوارههای فرهنگی و هنری»، وبسایت آی فیلم 2، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1404ش.
- «بتبچه ککرک»، در مجموعه تلویزیونی جالبترینهای این دیار، تلویزیون بامیان در یوتیوب، تاریخ انتشار: ۱۹ می ۲۰۱۹م.
- بختیاری، محمدعزیز، «شیعیان افغانستان»، قم، مؤسسه شیعهشناسی، ۱۳۸۵ش.
- «بند امیر افغانستان از نقاط تماشایی جهان»، خبرگزاری فارس، تاریخ انتشار: 5 شهریور 1396ش.
- «بند امیر بامیان»، شبکه اطلاعرسانی افغانستان، تاریخ بازدید: 7 آبان 1401ش.
- «بند امیر نخستین پارک ملی افغانستان از دریچه دوربین»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ انتشار: ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ش.
- بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرةالمعارف اسلامی، 1375ش.
- «بودا، بازمانده بودیسم در بامیان(۴)» وبسایت کلکین، تاریخ درج مطلب: ۱۵ جوزا ۱۴۰۴ش.
- بهبودی، مرتضی، آثار باستانی افغانستان، اصفهان، نشر دیجیتالی، مركز تحقیقات رایانهای قائمیه اصفهان، ۱۳92ش.
- «پارک ملی بند امیر بهشت بامیان»، باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ انتشار: 24 اسفند 1394ش.
- پژواک، عتیقالله، غوریان، کابل، انجمن تاریخ افغانستان، ۱۳۴5ش.
- پولادی، حسن، هزارهها، ترجمۀ علی عالمی کرمانی، تهران، عرفان، 1401ش.
- «تاریخچه دانشگاه بامیان»، وبسایت دانشگاه بامیان، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1404ش.
- «تلویزیون بامیان، هتلهای بامیان» در وبسایت یوتیوب، تاریخ درج: 1 آذر 1397ش.
- جاویدی، غلامرضا، «آثار تاریخی بامیان(ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو)»، مجموعه مقالات سومین همایش بینالمللی پژوهشهای مدیریت و علوم انسان، دانشگاه تهران، 1397ش.
- جعفری، حسینی، «آثار باستانی و فرهنگی ولسوالی یکاولنگ»، وبسایت گردشگری بامیان، تاریخ درج مطلب: 24 مهر، 1394ش.
- جعفری، حسینی، «معلومات مختصر در مورد یکاولنگ»، وبسایت گردشگری بامیان، تاریخ درج مطلب: 12 بهمن، 1394.
- «چاپ سیزده عنوان کتاب در خصوص بامیان»، وبباشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: 29 خرداد 1396ش.
- حبیبی، عبدالحی، «بامیان و شیران در لغت و تاریخ»، مجلۀ دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران (نشریات قدیمی)، شمارۀ 1، 1348ش.
- «حضور ۲۵ هزار گردشگر در تعطیلات عید قربان در بامیان»، خبرگزاری شفقنا، تاریخ درج مطلب: 14 مرداد 1399ش.
- خاوری، محمدتقی، مردم هزاره و خراسان بزرگ، تهران، عرفان، ۱۳۸۵ش.
- خاوری، جواد، شگفتیهای بامیان واقعیت یا افسانه، تهران، عرفان، 1396ش.
- «دانستنیهای افغانستان بخش اول، تاریخ و جغرافیا : دولت یفتلی ( 450الی568 میلادی)»، وبسایت رادیو نشاط، تاریخ بازدید: 18 خرداد 1404ش.
- دانش، محمدعلی، «معلومات درباره ولسوالیهای بامیان»، وبلاگ اسکای، تاریخ بازدید: 4 بهمن 1401ش.
- «دریاچههای آبی بند امیر در افغانستان»، وبسایت کجارو، تاریخ انتشار: 30 تیر 1396ش.
- دولتآبادی، بصیراحمد، شناسنامۀ افغانستان، قم، مؤلف، 1371ش.
- «دیدار مقامات وزارت بهداشت افغانستان از بیمارستان امام خمینی(ره) در بامیان»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: ۱ آذر ۱۴۰۲ش.
- رادیو نسیم، «مستند بودای کوچک دره ککرک بامیان»، تاریخ انتشار: ۳۱ می ۲۰۲۲م.
- رجا، نوروز، «چهلبرجه؛ قلعهای با ۷۰۰ سال قدمت تاریخی»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: 15 مرداد 1396ش.
- رجا، نوروز، «شهر ضحاک؛ حقیقتی که افسانه میشود»، وبسایت ستاگیدیا، تاریخ انتشار: ۳ جدی ۱۳۹۹ش.
- «رسم و رواجهای عیدِ فطر در ولایت بامیان»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح، تاریخ درج مطلب: 2 مرداد 1393ش.
- رضایی، فاطمه، «افتتاح ولسوالی حصه دوم یکاولنگ در بامیان»، وبسایت خبرگزاری تساوی، تاریخ درج مطلب: 5 عقرب 1395.
- «رييس معارف بامیان: با کمبود ۲۴۰۰ معلم و پرسونل خدماتی مواجه هستیم»، خبرگزاری پژواک، تاریخ درج مطلب: 28 مارس 2023م.
- «زنان در باميان؛ دوشادوش مردان؛ از مزرعه تا اداره»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح، تاریخ درج مطلب: 16 اسفند 1388ش.
- سجادی، سیدجمالالدین، «اولین نقاشی رنگ روغن جهان بر سقف تندیسهای بامیان»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: 29 مهر 1403ش.
- سحر شریعتی، حفیظ، صنایع دستی هزارگی، کابل، امیری، 1392ش.
- سحر شریعتی، حفیظ، فرهنگ شفاهی مردم بامیان، کابل، امیری، 1395ش.
- «سفری به ولسوالی با صفای «پنجاب» در بامیان + تصاویر»، وبسایت آی فیلم 2، تاریخ 29 اردیبشت 1399ش.
- شریفی، محسن، «بت درۀ ککرک»، دانشنامه هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه هزاره، 1397ش.
- «شفاخانه بامیان تصدیق نامه بین المللی آی سی یو را به دست آورد»، خبرگزاری آوا، تاریخ درج مطلب: ۳ اسفند ۱۳۹۲ش.
- شهیر، علیشیر، «جلوههای درخشان یک تاریخ؛ قلعه چهلبرج بامیان، سبک معماری کاشانی و اثر در معرض نابودی»، وب سایت خبرنامه، تاریخ درج مطلب: 6 آذر ۱۳۹۶ش.
- «طالبان تاریخ لوحههای ساحات تاریخی بامیان را تخریب کردند»، وبسایت ۸ صبح، تاریخ انتشار: ۱۵ سنبله ۱۴۰۱ش.
- عرفانی، قربانعلی، تحولات سیاسی و اجتماعی بامیان، تهران، مؤسسه اطلاعات، 1368ش.
- عظیمی، محمدعظیم، افغانستان و نقاط شگفتانگیز آن، کابل، هدی، ۱۳۹۰ش.
- عظیمی، محمدعظیم، جغرافیای ولایت بامیان، کابل، هدی، ۱۳۹۱ش.
- علی آبادی، علیرضا، جامعه و فرهنگ افغانستان، تهران، موسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی بین المللی الهدی، 1395ش،
- «غارها؛ جاذبهای تاریخی و گمشده در هیاهوی ناامنی افغانستان»، تاریخ درج مطلب: 22 آذر 1394ش.
- «غارنشینان بامیان/ سموج مأمن مردم در روزهای سخت» خبرگزاری شفقنا، تاریخ درج مطلب: ۶ اسد ۱۳۹۴ش.
- «غار یخ شگفتانگیز قازان»، وبسایت روزنامۀ 8 صبح، تاریخ درج مطلب: 26 خرداد 1393ش.
- غفاری، هادی، «چهلبرج ولايت باميان در معرض نابودى قرار دارد»، خبرگزاری پژواک، تاریخ درج مطلب: 5 آذر 1396ش.
- فاضل کیانی، «نگاهی به تاریخچۀ شهرک چهلبرج بامیان، به مناسبت ولسوالی شدن آن»، خبرگزاری شفقنا، تاریخ درج مطلب: 4 آبان 1395ش.
- فایز، محمدظاهر، «وجه تسمیه خراسان، بامیان و دایزنگی»، نشریه علمی، فرهنگی و سیاسی و مذهبی و ادبی دانشجویان افغانستانی_قزوین، س5، ش 10، 1394ش.
- فرحت سیفی، فریبا، «آثار و ابنیههای تاریخی ولایت بامیان» پایگاه تخصصی جامعه و فرهنگ ملل، تاریخ درج مطلب: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ش.
- «قلعۀ چهلبرج بامیان؛ جلوهای از تاریخ درخشان افغانستان»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: 8 آذر 1396ش.
- «کار ساخت و بازسازی ۲۴ مرکز صحی در بامیان آغاز شد»، وبسایت باشگاه خبرنگاران جوان، تاریخ درج مطلب: ۱ خرداد ۱۴۰۲ش.
- «کوه عروس نمادی از عروس سنگی بر فراز کوه های بامیان»، وبسایت آی فیلم 2، تاریخ درج مطلب: 1 مهر 1397ش.
- کهزاد، احمدعلی، افغانستان در پرتو تاریخ، کابل، مطبعه دولتی، ۱۳۴۶ش.
- کهزاد، علیاحمد، رهنمای بامیان، کابل، انجمن تاریخ، 1334ش.
- کیانی، فاضل، بامیان در تاریخ و ادبیات فارسی، به مناسبت سمینار افغانستان گهوارۀ زبان فارسی، 1398ش.
- کیانی، فاضل، «بناهای باستانی بامیان ساخته چه کسانی است؟»، وبلاگ زابلستان، تاریخ بازدید: 18 خرداد 1404ش.
- کاظمی، عاطفه، «پروندی اینترنتی شهر باستان بامیان»، وبسایت مردمشناسی و فرهنگی، تاریخ درج مطلب: 2 آذر 1399ش.
- لی، جاناتان، عجایب تاریخی افغانستان، ترجمه سیدمحمد حسینی، کابل، رحمت، ۱۳۹۲ش.
- لسترینج، گای، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرق، تهران، علمی و فرهنگی، 1393ش، ص ۴۴۵.
- نواندیش، الیاس، رنجهای اطلاعرسانی، روزنامه اطلاعات روز، تاریخ درج: 16 اردیبهشت 1396ش.
- «نهمین برنامه فرهنگی شبی با بودا در بامیان افتتاح شد»، وبسایت روزنامۀ افغانستان ما، تاریخ درج مطلب: 20 اسفند 1399ش.
- محمدی شاری، شوکتعلی، بامیان؛ پایتخت شکوه اساطیری، کابل، امیری، 1395ش.
- «مدرسه علمیه تربیت مدرس»، وبسایت افق معرفت، تاریخ درج مطلب: 18 آبان 1403ش.
- «مکتب غار در بامیان افغانستان»، وبسایت روزنامۀ اقتصاد، تاریخ درج مطلب: 3 اسفند 1400ش.
- منصور، شریف، «اژدهای بامیان، افسانه یا واقعیت»، وبسایت افغان جرمن، تاریخ درج مطلب: 1 آگوست 2021م.
- موسیو گودار و دیگران، آثار عتیقه بامیان در هزارستان، ترجمه احمدعلیخان، قم، اسماعیلیان، 1372ش.
- موسوی، سیدعسکر، هزارههای افغانستان، ترجمه اسدالله شفاهی، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری نقش سیمرغ، 1379ش.
- نایل، حسین، ساختار طبیعی هزارهجات، کابل، صلصال، 1381ش.
- نایل، حسین، سایه و روشنهایی از وضع جامعه هزاره، قم، اسماعیلیان، 1372ش.
- «نخستین والی زن افغانستان خود را برای این وظیفه خطیر آماده می کند»، خبرگزاری ایرنا، تاریخ درج مطلب: 8 اسفند 1383ش.
- «نقش فرهنگی بامیان در گذشته و اکنون افغانستان»، وبسایت جادۀ ابریشم، تاریخ درج مطلب: 24 آذر 1399ش.
- «نوروز در بامیان افغانستان چگونه تجلیل می شود؟+ تصاویر»، وبسایت آی فیلم 2، تاریخ بازدید: 16 خرداد 1404ش.
- وزارت اقتصاد، «پروفایل ولایت بامیان، چشمانداز انکشاف اقتصادی و اجتماعی»، کابل، وزرات اقتصاد، 1398ش.
- «ولایت باستانی بامیان»، وبسایت کابلستان، تاریخ درج مطلب: 14 اردیبهشت 1400ش.
- «ولایت بامیان، نفوس و ولسوالیهای آن»، خبرگزاری شاهد، تاریخ درج مطلب: 26 اسفند 1399ش.
- «ولایت بامیان افغانستان کجاست و چه اهمیتی دارد؟»، خبرگزاری صدا و سیما، تاریخ درج مطلب: ۲ تير ۱۴۰۰ ش.
- «ولایت بامیان»، وبسایت شبکۀ اطلاعرسانی افغانستان، تاریخ بازدید: 12 خرداد 1404ش.
- هاشمی، صدیقه، «اژدهای بامیان»، در دانشنامه هزاره، کابل، بنیاد دانشنامه هزاره، 1397ش.
- یزدانی، حسینعلی (حاج کاظم)، بامیان سرزمین شگفتیها، چ2، کابل، گلستان اندیشه، ۱۳۹۰ش.
- «یک جهان اعجاز دارد بامیان»، وبسایت آپارات، تاریخ درج مطلب: 16 خرداد 1404ش.
- «۵۱درصد دانشآموزان در بامیان در فضای باز آموزش میبینند»، خبرگزاری دید، تاریخ درج مطلب: 29 تیر 1397ش.