پیشنویس:فارسی دری: تفاوت میان نسخهها
| خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
===2 سیاسی و فرهنگی=== | ===2 سیاسی و فرهنگی=== | ||
ورود و گسترش دین [[اسلام]] در حوزۀ [[ایران]] فرهنگی، از مهمترین خاستگاههای سیاسی و فرهنگی فارسی دری دانسته شده است. ورود و گسترش اسلام، سبب شد بسیاری از زبانهای رسمی و محلی کشورها، از جمله فارسی میانه در ایران قدیم از بین | ورود و گسترش دین [[اسلام]] در حوزۀ [[ایران]] فرهنگی، از مهمترین خاستگاههای سیاسی و فرهنگی فارسی دری دانسته شده است. ورود و گسترش اسلام، سبب شد بسیاری از زبانهای رسمی و محلی کشورها، از جمله فارسی میانه در ایران قدیم از بین برود<ref group="دیدگاه">اینها دقیق نیست و نکات ضد شناختی دارد. باید از منابع معتبر استفاده کنید. تاجای که من شنیده ام زبان فارسی با ورود اسلام تغییر نکرد. به کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران مطهری و منابع معتبر دیگر مراجعه شود مثل دو قرن سکوت در این زمینه. </ref>؛ اما فارسی دری، بهدلیل مناسبتهای ویژۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جمله مرکزیت حکومتها در خراسان بزرگ، زبان دربار شد و گسترش پیدا کرد<ref group="دیدگاه">این گزاره ها قابل اعتماد نیست. به دیدن منابع معتبر نیاز است. </ref>.<ref>[https://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=3660 یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.]</ref> | ||
==فراز و فرود جغرافیایی فارسی== | ==فراز و فرود جغرافیایی فارسی== | ||
گفتهشده آنچه با عنوان فارسی دری یاد میشود، ادامۀ فارسی میانۀ زرتشتی است، که از زمان یعقوب لیث زبان رسمی ایرانیان مسلمان شد و با کنار زدن زبانهای دیگر همچون سغدی و سکایی و خوارزمی، در منطقۀ وسیعی از هندوستان تا اروپا و دریای خوارزم تا خلیجفارس گسترش یافت. | گفتهشده آنچه با عنوان فارسی دری یاد میشود،<ref group="دیدگاه">این گزاره ویکی نگارانه نیست</ref> ادامۀ فارسی میانۀ زرتشتی است، که از زمان یعقوب لیث زبان رسمی ایرانیان مسلمان شد و با کنار زدن زبانهای دیگر همچون سغدی و سکایی و خوارزمی، در منطقۀ وسیعی از هندوستان تا اروپا و دریای خوارزم تا خلیجفارس گسترش یافت. | ||
دولت سامانی سعی در رواج زبان فارسی داشت؛ در ادامه غزنویان فارسی دری را تا هندوستان نیز بردند که این امر سبب پیدایش زبان اردو شد که در حال حاضر زبان رسمی هندوستان و پاکستان است. سلجوقیان حیطۀ زبان فارسی دری را تا آسیای صغیر کشاندند و حتی در دولت عثمانی نیز رواج یافت. بعدها با استعمار کشورهای شرقی، از رواج فارسی، کاسته شد و از اوایل قرن بیستم میلادی، زبان فارسی در افغانستان، «دری» نام گرفت، در ایران «فارسی» و در تاجیکستان «تاجیکی». از سوی دیگر، واژگان دخیل پشتو، روسی و فرانسه در هرکدام، ارتباط زبانی میان مردمان این کشورها را دشوار کرد.<ref>ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی، 1390ش، ص261.</ref> | دولت سامانی سعی در رواج زبان فارسی داشت؛ در ادامه غزنویان فارسی دری<ref group="دیدگاه">در مقاله غور گفته شد که غوریان این زبان را به هندوستان رساند</ref> را تا هندوستان نیز بردند که این امر سبب پیدایش زبان اردو شد که در حال حاضر زبان رسمی هندوستان و پاکستان است. سلجوقیان حیطۀ زبان فارسی دری را تا آسیای صغیر کشاندند و حتی در دولت عثمانی نیز رواج یافت. بعدها با استعمار کشورهای شرقی، از رواج فارسی، کاسته شد و از اوایل قرن بیستم میلادی، زبان فارسی در افغانستان، «دری» نام گرفت، در ایران «فارسی» و در تاجیکستان «تاجیکی». از سوی دیگر، واژگان دخیل پشتو، روسی و فرانسه در هرکدام، ارتباط زبانی میان مردمان این کشورها را دشوار کرد.<ref>ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی، 1390ش، ص261.</ref> | ||
==گویشهای فارسی دری== | ==گویشهای فارسی دری== | ||
| خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
3. گویش هزارگی: مناطق هزارستان، بامیان، دایکندی، مناطقی از غزنی، هرات و فاریاب.<ref>شریعتی، بررسی و توصیف گویش هزارگی افغانستان، 1390ش، ص68.</ref> | 3. گویش هزارگی: مناطق هزارستان، بامیان، دایکندی، مناطقی از غزنی، هرات و فاریاب.<ref>شریعتی، بررسی و توصیف گویش هزارگی افغانستان، 1390ش، ص68.</ref> | ||
4. مناطق جنوبی: قندهار، | 4. مناطق جنوبی: قندهار، زابل و هلمند. | ||
===فارسی دری تاجیکستان=== | ===فارسی دری تاجیکستان=== | ||
| خط ۱۰۳: | خط ۱۰۳: | ||
محققان «حنظلۀ بادغیسی» را اولین شاعر دوران طاهری میدانند که به [[زبان فارسی]] دری شعر گفته است؛ اما به روایت تاریخ سیستان، «یعقوب لیث صفاری» نخستین کسی بود که شاعران را به سرودن شعر فارسی دری تشویق کرد و «محمد بن وصیف سگزی» نخستین کسی بود که به فارسی دری، شعر سرود.<ref>[https://rch.ac.ir/article/Details/9543 رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.]</ref> | محققان «حنظلۀ بادغیسی» را اولین شاعر دوران طاهری میدانند که به [[زبان فارسی]] دری شعر گفته است؛ اما به روایت تاریخ سیستان، «یعقوب لیث صفاری» نخستین کسی بود که شاعران را به سرودن شعر فارسی دری تشویق کرد و «محمد بن وصیف سگزی» نخستین کسی بود که به فارسی دری، شعر سرود.<ref>[https://rch.ac.ir/article/Details/9543 رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.]</ref> | ||
قدیمیترین ادیبان و شاعران زبان فارسی دری متعلق به حوزۀ باختر هستند؛ در سدههای دو، سه و اواخر قرن چهار در باختر و خراسان، حدود چهل شاعر ظهور کردند و اشعار فاخری به زبان فارسی دری سرودند. در آن برهۀ زمانی غیر از نواحی هرات، بلخ و سیستان، شعری به زبان فارسی دری سروده نشده بود؛ محمود وراق، شهید بلخی، وصیف | قدیمیترین ادیبان و شاعران زبان فارسی دری متعلق به حوزۀ باختر هستند؛ در سدههای دو، سه و اواخر قرن چهار در باختر و خراسان، حدود چهل شاعر ظهور کردند و اشعار فاخری به زبان فارسی دری سرودند. در آن برهۀ زمانی غیر از نواحی هرات، بلخ و سیستان، شعری به زبان فارسی دری سروده نشده بود؛ محمود وراق، شهید بلخی، وصیف سگزی، مخلد سگزی، دقیقی بلخی، ابوالمؤید بلخی، ابوشکور بلخی، معروفی بلخی، ابوزراعه گرگانی، ابوسلیک گرگانی، ابوحفص سغدی، رودکی سمرقندی، رابعه بلخی، ابوعبدالله محمد ولوالجی، خجسته سرخسی، ابوبکر محمد سرخسی، بشار مرغزی، عماره مروزی، فخرالدین اسعد گرگانی و دیگران نمونههایی از این ادیبان هستند.<ref>[http://www.persiangulfstudies.com/fa/pages/461 یمین، «گذری بر تاریخچه زبان پارسی دری»، وبسایت مرکز مطالعات خلیج فارس.]</ref> | ||
==نقش دولتها در گسترش فارسی دری== | ==نقش دولتها در گسترش فارسی دری== | ||
نسخهٔ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۵
فارسی دری؛ فارسی نو[دیدگاه ۱] و از زبانهای رسمی[دیدگاه ۲] افغانستان.
فارسی دری، تحولیافته فارسی میانه و بازمانده فارسی باستان است که در طول تاریخ از نظر آوایی، ساختاری و واژگانی دگرگونیهای چشمگیری داشته است. این زبان که ریشه در فرهنگ و تمدن خراسان بزرگ دارد، از سدۀ سوم هجری بهعنوان زبان علمی، ادبی و سیاسی در گسترۀ وسیعی از ایران تا آسیای میانه رواج یافت.
فارسی دری با ویژگیهای منحصربهفرد خود، نه تنها میراثدار ادبیات غنی و آثار ماندگار است، بلکه بهعنوان زبان مشترک مردمان ایران، افغانستان و تاجیکستان، نقش مهمی در پیوند فرهنگی این مناطق ایفا کرده است. امروزه با وجود تفاوتهای گویشی و نامگذاریهای مختلف، فارسی دری بهعنوان بخشی هویتبخش از سبک زندگی و فرهنگ مشترک در منطقه تداوم یافته است.
نامگذاری فارسی دری
دری، منسوب به «در» مخفف «دربار» است. این زبان بهدلیل اینکه زبان دربار شاهان بوده، به دری مشهور شده است.[۱] به باور ابنندیم، دری زبان دربار ساسانی بوده است و بیشتر دانشمندان واژۀ دری را مشتق از در بهمعنای دربار و در اصل، بهمعنای «درباری» میدانند.[۲] زبان دری در آثار نویسندگان مسلمان، «پارسی»، «پارسی دری» و «فارسی دری» نیز خوانده شده است.
همچنین در آثار عربی «الدّریّه» و «الفارسیّة الدّریّه» ثبت شده است. در آثار بعضی از مورخان، عبارت «پارسی و دری» نیز بهکار رفته که نشان میدهد «پارسی» و «دری»، برای عدهای، دو گونۀ متفاوت بوده است.[۳]
زرتشتیان نیز زبان محلی خود را دری مینامند؛ اما دری زرتشتی که بِهدینی نیز خوانده میشود، بازماندۀ فارسی دری نیست و ارتباط مستقیمی با آن ندارد.[۴]
تاریخچه فارسی دری
زبان فارسی بهطور کلی دارای سه مقطع تاریخی مهم است: دورۀ اول، «فارسی قدیم» خوانده میشود که در زمان هخامنشی رواج داشته و بهصورت سنگنوشتهها، کتیبهها و خطوط میخی باقی مانده است.[۵] دورۀ دوم «فارسی میانه» (پهلوی) است که نقش واسطه میان فارسی باستان و دری (فارسی نو) را دارد و در دورۀ اشکانیان و ساسانی به مدت هزار سال در مناطق مختلف ایران قدیم رایج بوده است.[۶]
پس از سقوط ساسانیان و پیروزی مسلمانان عرب، زبان فارسی میانه، بهتدریج از رسمیت افتاد و جای آن را زبان عربی گرفت و زبان علم و ادب در ایران شد؛ اما موبدان زرتشی در مناطق مختلف ایران، آثار دینی خود را به زبان فارسی میانه مینوشتند. دورۀ سوم که «فارسی نوین» و «فارسی دری» نامیده میشود، در اوائل دورۀ اسلامی بهوجود آمد.
در آن زمان در شرق ایران، زبان دری که گونۀ گفتاری زبان فارسی میانه بود، بیش از پیش رایج شد و به «ماوراءالنهر» رسید و بهمرور زمان جای دیگر زبانهای ایرانی را گرفت.[۷] زبان دری از آن زمان تا کنون زبان رسمی کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان است.[۸] برخی معتقدند که زبان دری، پیش از اسلام و در عرض فارسی میانه وجود داشته است.[۹]
در سدههای نخستین اسلامی لهجههای محلی گوناگونی در ایران رایج بود؛ اما بهتدریج، فارسی دری بهعنوان زبان مشترک در مناطق مختلف ایران گسترش یافت و در کنار زبان عربی که زبان دین و علم و حکومت بود، به زبان مشترک تودۀ مردم تبدیل شد. سپس این زبان با جذب تدریجی عناصر زبانی از لهجههای دیگر و جذب واژگان زیاد از زبان عربی، بسیار غنی و بهعنوان زبان فرهنگی، فراگیر شد.
از طرف دیگر، پادشاهان سامانی در گسترش و ارتقای این زبان به زبان نوشتاری و ادبی نقش داشتند. همچنین در دورۀ غزنویان فارسی دری، زبان ادبی کشور شد و در زمان شاهان سلجوقی این زبان در کارهای اداری جای زبان عربی را گرفت. بعد از آن، گسترش زبان دری ادامه یافت و بعد از زبان عربی دومین زبان بزرگ دنیای اسلام شد که محدودۀ آن از هند تا آسیای صغیر بود.[۱۰]
اهمیت و جایگاه فارسی دری
- یازده قرن زبان کتابت بوده است؛
- هزار سال زبان رسمی دولتها در حوزۀ ایران فرهنگی بوده است؛
- زبان دوم[دیدگاه ۳] دین، در کشورهای اسلامی بوده است؛
- در بین زبانهای زندۀ دنیا، بیشترین آثار مکتوب ادبی، کلامی، فلسفی، علمی و عرفانی به این زبان نوشته شده است؛
- میراث فرهنگی ایران قدیم مانند اسطوره، افسانه، نقل، روایت و جهانبینی را از دورترین دوران اساطیری تا امروز با خود حمل می کند.[۱۱]
خاستگاه فارسی دری
1. جغرافیایی
خاستگاه اصلی زبان دری از نظر جغرافیایی مورد اختلاف است؛ برخی معتقدند که مهد اصلی زبان دری مدائن در غرب ایران بوده و سپس به وسیلۀ اطرافیان و درباریان «یزدگرد» پادشاه ساسانی که پس از جنگ با اعراب به مرو رفتند، در آنجا رشد پیدا کرد و دوباره از مشرق ایران به نقاط دیگر نفوذ کرد. به باور برخی دیگر، زبان دری زبان شهرهای شرقی ایران قدیم مانند افغانستان، پامیر و تاجیکستان بوده و پس از اسلام با لهجههای دیگر اختلاط پیدا کرده و در سراسر قلمرو ایران قدیم گسترش یافته است.[۱۲]
2 سیاسی و فرهنگی
ورود و گسترش دین اسلام در حوزۀ ایران فرهنگی، از مهمترین خاستگاههای سیاسی و فرهنگی فارسی دری دانسته شده است. ورود و گسترش اسلام، سبب شد بسیاری از زبانهای رسمی و محلی کشورها، از جمله فارسی میانه در ایران قدیم از بین برود[دیدگاه ۴]؛ اما فارسی دری، بهدلیل مناسبتهای ویژۀ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی از جمله مرکزیت حکومتها در خراسان بزرگ، زبان دربار شد و گسترش پیدا کرد[دیدگاه ۵].[۱۳]
فراز و فرود جغرافیایی فارسی
گفتهشده آنچه با عنوان فارسی دری یاد میشود،[دیدگاه ۶] ادامۀ فارسی میانۀ زرتشتی است، که از زمان یعقوب لیث زبان رسمی ایرانیان مسلمان شد و با کنار زدن زبانهای دیگر همچون سغدی و سکایی و خوارزمی، در منطقۀ وسیعی از هندوستان تا اروپا و دریای خوارزم تا خلیجفارس گسترش یافت.
دولت سامانی سعی در رواج زبان فارسی داشت؛ در ادامه غزنویان فارسی دری[دیدگاه ۷] را تا هندوستان نیز بردند که این امر سبب پیدایش زبان اردو شد که در حال حاضر زبان رسمی هندوستان و پاکستان است. سلجوقیان حیطۀ زبان فارسی دری را تا آسیای صغیر کشاندند و حتی در دولت عثمانی نیز رواج یافت. بعدها با استعمار کشورهای شرقی، از رواج فارسی، کاسته شد و از اوایل قرن بیستم میلادی، زبان فارسی در افغانستان، «دری» نام گرفت، در ایران «فارسی» و در تاجیکستان «تاجیکی». از سوی دیگر، واژگان دخیل پشتو، روسی و فرانسه در هرکدام، ارتباط زبانی میان مردمان این کشورها را دشوار کرد.[۱۴]
گویشهای فارسی دری
گویندگان فارسی دری، طیف وسیعی از سبکهای گفتار را به کار میبرند؛ فارسی دری مصوتها و دستور زبان بیشتری نسبت به فارسی رایج در ایران دارد.[۱۵] فارسی دری با دو گویش هزارگی و تاجیکی در افغانستان استفاده میشود.[۱۶]
فارسی دری افغانستان
امروزه زبان رایج در افغانستان بهنام «دری» خوانده میشود. واژۀ دری، نخستینبار در قانون اساسى افغانستان در ١٣۴٣ش بهجای «فارسی» جایگزین شد و «زبان دری» بهعنوان یکی از دو زبان رسمى کشور به تصویب رسید؛ اما اسناد نشان میدهد که پیش از آن زبان گفتاری و نوشتاری در این کشور بهنام «زبان فارسی» یاد شده است. برای مثال، روی جلد کتابهای درسی که در دورۀ امیر «حبیبالله خان» و امیر «امانالله خان» چاپ شده، «فارسی» و «قرائت فارسی» نوشته شده است. همچنین، زبان نشریهها، اسناد رسمی، قراردادها، معاهدهها، پیمانها و فرمانهای دولت فارسی بوده است.[۱۷]
گویش فارسی دری در افغانستان در مناطق زیر جریان دارد:
1. شمال و شرق: کابل و اطراف، بلخ، پروان، کاپیسا، پنجشیر، سمنگان، قندوز، تخار و بدخشان.
2. مناطق غربی: هرات، بادغیس، نیمروز، غور و فراه.
3. گویش هزارگی: مناطق هزارستان، بامیان، دایکندی، مناطقی از غزنی، هرات و فاریاب.[۱۸]
4. مناطق جنوبی: قندهار، زابل و هلمند.
فارسی دری تاجیکستان
امروزه در تاجیکستان، زبان رایج در آن کشور را بهجای فارسی یا دری، «تاجیکی» میگویند. مجلس تاجیکستان در ۱۳۷۸ش، با حذف واژۀ فارسی، نام رسمی زبان این کشور را، تاجیکی اعلام کرد. همچنین، در خط فارسی تغییراتی ایجاد کرده و به آن خط تاجیکی میگویند. پژوهشگران و زبانشناسان معتقدند که تاجیکی زبان مستقلی نیست؛ بلکه لهجهای از زبان فارسی است.[۱۹]
تفاوت فارسی (پارسی) و دری
برخی از محققان معتقدند که فارسی و دری، دو زبان جداگانهاند. به باور عدهای از پژوهشگران، دری زبان معیار و فارسی، یکی از لهجههای آن است؛ اما بیشتر محققان با استناد به متون تاریخی مختلف و کاربرد واژههای دری و فارسی در شعرهای حافظ، ناصرخسرو، فردوسی و شاعران دیگر، زبان دری و فارسی را یکی میدانند. برای مثال، حافظ شیرازی در یکی از شعرهای خود، از این زبان به نام «پارسی» یاد کرده است:[۲۰]الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیقوی در غزلهای دیگری از لفظ دری بهجای پارسی استفاده کرده است:الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
تفاوت فارسی، دری و تاجیکی
به باور بسیاری از محققان، دری افغانستان، فارسی ایران، و تاجیکی تاجیکستان گونههایی از یک زبان واحدند و نباید آنها را زبانهایی مستقل محسوب کرد؛[۲۱] بههمین دلیل، در طول قرنهای زیاد، هیچ وقت اختلاف بر سر پارسی یا دریبودن این زبانها دیده نشده است و گویندگان هر سه زبان برای فهم زبان یکدیگر، نیاز به ترجمه ندارند. بسیاری از پژوهشگران معتقدند که جدا انگاری این گونههای زبانی و یا اختلاف بر سر آنها، با اهداف و انگیزههای سیاسی صورت میگیرد.[۲۲]
ظرفیتهای فرهنگی و اجتماعی
تساهلِ ادبیات فارسی دری: در متون ادبی فارسی، نمونههای فراوانی مبنی بر مدارا و تساهل بهعنوان فضیلت انسانی یافت میشود، این گرایش انسانی در کنار دعوت به صلح و مدارا و نفی خشونت در گفتار و کردار در ادبیات غنی فارسی مشهود است.[۲۳]
تطبیقپذیری: به دنبال فتح بسیاری از کشورهای همجوار به دست مسلمانان، فرهنگ زبان این اقوام در اسلام و زبان عربی هضم شد، اما فارسی دری توانست با توجه به غنای ادبی خود و استفاده از رسمالخط عربی این تهدید را تبدیل به فرصت کند و زمینههای شکوفایی بیشتر در قرون بعدی میسّر شد.[۲۴]
رشد و بالندگی تصوف در دامان فارسی دری: زبان تصوّف و عرفان، زبان رمز و معماگونه است و فارسی دری ظرفیت لازم برای رشد و بالندگی تصوف را داشت.[۲۵]
تقویت فرهنگ: زبان و ادبیات دو رکن مهم تقویت معنوی هر قومی را شکل میدهند ارتباط میان ادبیات و فرهنگ جامعه امری تردیدناپذیر است و هر ادیبی بر جامعه و حتی آیندگان تأثیرگذار است چنانکه آثار غنی فارسی دری چنین بودهاند.[۲۶]
دورههای تکامل فارسی دری
1. رشد و تکوین
این دوره شامل قدیمیترین آثار بهجاماندۀ فارسی دری بعد از اسلام تا اوائل قرن هفتم هجری است. در این دوره، خراسان بزرگ در شرق ایران، مرکز تکوین و رشد این زبان و دارای ویژگیهایی از نظر شیوۀ تلفظ و نوشتن برخی کلمات، مصوتها، صامتها و وجوه فعل، پیشوندها، حروف و ترتیب اجزاء جمله است.[۲۷]
2. دورۀ درسی
این دوره بعد از حملۀ مغول به ایران در قرن هفتم تا آخر قرن سیزدهم هجری را شامل میشود. بر اثر حملۀ مغول، مرکزیت حکومت و زبان از خراسان بزرگ به غرب ایران و سپس بعد از حدود یک قرن به شیراز، کرمان، اصفهان و بغداد منتقل شد. زبان دری در این نواحی هنوز میان تمام اقشار مردم رواج نیافته بود. اهل علم و ادب، فارسی دری را میآموختند و در آثار علمی و ادبی بهکار میبردند، اما در خانه و بازار به گویش محلی صحبت میکردند. بنابراین فارسی دری زبان مادری آنها نبود و تنها از راه درسخواندن این زبان را فرا میگرفتند.[۲۸]
3. دوره تحول اخیر
در آخر قرن سیزدۀ هجری، تأسیس یک حکومت مرکزی و واحد در ایران باعث تحول و گسترش زبان دری شد. همچنین، آشنایی با تمدن و فرهنگ غرب، تحول بزرگی در اوضاع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور پدید آورد که در زبان اداری و ادبی اثر زیادی گذاشت.[۲۹]
گونههای فارسی دری
فارسی دری در سدههای اول هجری دو گونۀ اصلی داشت:
1. دری شمالی
دری شمالی که از تیسفون تا خراسان و ماوراءالنهر گسترده بود و در شهرهایی مانند بخارا، بلخ، سرخس، سمرقند، توس، قائن، مرو و هرات استفاده میشد. دری شمالی در دورههای بعدی اساس زبان ادبی قرار گرفت.[۳۰]
2. دری جنوبی
دری جنوبی از خوزستان تا سیستان گسترده بود و بهدلیل ویژگیهای محافظهکارانه، به فارسی میانه نزدیکتر بود.[۳۱]
نخستین شعر فارسی دری
محققان «حنظلۀ بادغیسی» را اولین شاعر دوران طاهری میدانند که به زبان فارسی دری شعر گفته است؛ اما به روایت تاریخ سیستان، «یعقوب لیث صفاری» نخستین کسی بود که شاعران را به سرودن شعر فارسی دری تشویق کرد و «محمد بن وصیف سگزی» نخستین کسی بود که به فارسی دری، شعر سرود.[۳۲]
قدیمیترین ادیبان و شاعران زبان فارسی دری متعلق به حوزۀ باختر هستند؛ در سدههای دو، سه و اواخر قرن چهار در باختر و خراسان، حدود چهل شاعر ظهور کردند و اشعار فاخری به زبان فارسی دری سرودند. در آن برهۀ زمانی غیر از نواحی هرات، بلخ و سیستان، شعری به زبان فارسی دری سروده نشده بود؛ محمود وراق، شهید بلخی، وصیف سگزی، مخلد سگزی، دقیقی بلخی، ابوالمؤید بلخی، ابوشکور بلخی، معروفی بلخی، ابوزراعه گرگانی، ابوسلیک گرگانی، ابوحفص سغدی، رودکی سمرقندی، رابعه بلخی، ابوعبدالله محمد ولوالجی، خجسته سرخسی، ابوبکر محمد سرخسی، بشار مرغزی، عماره مروزی، فخرالدین اسعد گرگانی و دیگران نمونههایی از این ادیبان هستند.[۳۳]
نقش دولتها در گسترش فارسی دری
الف) دورۀ سامانیان
دولت سامانی که پایتخت آن در بخارا بود، مقتدرترین دولت پشتیبان زبان و ادب فارسی دری خوانده شده است. ازجمله خدمات آنها تشویق دانشمندان ایرانی به ترجمة کتابهای عربی بود که بهترین نمونههای آن ترجمۀ «تاریخ طبری» معروف به «تاریخ بلعمی» و ترجمة «تفسیر طبری» به فرمان «منصور بن نوح» است.
ب) دورههای غزنوی و سلجوقی
1. زبان اداری و دیوانی
کاربرد فارسی دری در دوران غزنوی و سپس سلجوقی بهتدریج گسترش یافت؛ در دورة وزارت «فضل بن احمد اسفراینی» وزیر «سلطانمحمود غزنوی» و نیز در دورة وزارت «ابونصر منصور بن محمد کُندُری»، وزیر «طغرل و آلبارسلان سلجوقی»، فارسی دری زبان دیوان دولتی و نامهنگاریهای رسمی شد.
2. ترویج زبان دری در شبهقارۀ هند
غزنویان و سلجوقیان از طریق کشورگشایی کاربرد فارسی دری را فراتر از مرز ایران، بهویژه در شبهقارة هند رواج دادند.[۳۴]
تأثیر فارسی دری بر زبانهای دیگر
در اواخر قرن ششم هجری، زبان دری بسیار گسترش و اهمیت پیدا کرد و حتی در زبانهای رایج در اطراف اقیانوس هند نیز نفوذ کرد. برای مثال، در وقفنامهای به زبان دیوِهی، از زبانهای جزایر مالدیو، که موضوع آن بنای مسجدی در جزیرة گامو است، از زبان دری استفاده شده است.[۳۵]
واژههای دخیل در زبان دری
1. ترکی
گسترش تدریجی فارسی دری و کاربرد گستردة آن در دربار پادشاهان ترک زبان غزنوی و سلجوقی، باعث ورود برخی از واژههای ترکی به زبان فارسی دری شد.
2. عربی
گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی سبب شد واژههای دخیل عربی در فارسی دری بهتدریج افزایش یابد؛ بهگونهای که نسبت واژههای دخیل عربی در متون فارسی دری که در سدة چهارم هجری بین 25 تا 30 درصد بود، در سدة ششم به حدود پنجاه درصد رسید.
3. مغولی
پس از مرگ جلالالدین خوارزمشاه در 628ق و استیلای مغولان بر ایران، در زمان حکومت ایلخانان و تیموریان، نگارش به زبان فارسی دری مانند گذشته بسیار رونق داشت؛ اما واژههای زیادی از زبان مغولی، بهویژه در زمینة امور لشکری و کشوری، وارد فارسی دری شد.[۳۶]
نگارش متون فارسی دری به خطهای دیگر
در طول تاریخ متون زبان دری، به خط غیرفارسی از جمله خط اوستایی، سریانی، پهلوی، مانیوی و عِبری نوشته شده است. همچنین، جملههای زبان دری در خلال عبارات عربی ذکر شده است که نشاندهندۀ اهمیت آن بوده است.[۳۷]
فارسی دری معیار
تا پیش از حملۀ مغول، هیچگاه گونهای که بتوان آن را فارسی دری معیار نامید، وجود نداشته است. آثار منظوم و منثور این دوره در زمینههای مختلف ادبی، تاریخی، دینی، علمی و فلسفی به گونههای محلی فارسی دری به نگارش درآمدهاند و از لحاظ آوایی، دستوری و واژگانی، با یکدیگر تفاوت دارند.
پس از افشاریان و زندیان و رویکار آمدن سلسلة قاجار، تهران مرکز تجمع نویسندگان و کارکنان اداری و دولتی شد و بهتدریج گونۀ تهرانی فارسی دری بر دیگر گونهها غلبه کرده و زبان معیار شد. [۳۸]
راز گسترش و بقای فارسی دری
زبان فارسی دری از قرن سوم هجری در خدمت علم درآمد و از زبان عربی برای غنای آن استفاده شد. همچنین، در تمام رشتههای علوم و معارف، آثار زیادی به این زبان نگاشته شد و نویسندگان ایرانی برای رشد و گسترش زبان فارسی دری نه تنها تعصبی در استفاده از واژههای عربی نشان ندادند؛ بلکه زبان عربی را به خدمت زبان فارسی دری گرفتند. در تمام حوزههای درسی در آموزش سنتی ایران، متون درس به زبان عربی و زبان آموزش و زبان بحث، فارسی بوده است.[۳۹]
گسترۀ کاربرد فارسی دری
بر اساس نوشتههای جغرافیدانان دورۀ اسلامی و اسناد مختلف، زبان دری از همان سدههای نخستین اسلامی در بخشهای وسیعی از ایران قدیم و بخشهایی از عراق امروز رایج بوده است[۴۰] و بعد از آن در پهنۀ بزرگ ایران قدیم، آسیای میانه، شبهقارۀ هند و ترکیه گسترش پیدا کرده است.[۴۱]
خط فارسی دری
خط فارسی باستانی «خط میخی» است که 36 حرف دارد و از چپ به راست نوشته میشود. فارسی میانه با «خط پهلوی» از راست به چپ نوشته میشود و دارای 14 حرف است. خط زبان فارسی دری یا فارسی نو، در دورۀ اسلام از «خط عربی» با اصلاحات و اضافاتی در نوشتن گرفته شد. این خط که مشکلات خط پهلوی را نداشت، در طول دورههای مختلف توسط فارسی زبانها، ساده شد و نشانههای ویژهای برای واجهای مخصوص فارسی در آن وضع شد.[۴۲]
آثار ماندگار به فارسی دری
رودکی، دقیقی، فردوسی، کسایی و شاعران و نویسندگان دیگر در قرن چهارم ظهور کردند و به زبان دری، آثار ماندگاری پدید آوردند. همچنین، کتابهای بزرگ به نثر، به زبان دری نوشته شد و بعد از آن شاعران و نویسندگان در تمام نقاط ایران به همین زبان شعر گفتند و نوشتند.[۴۳] برخی از نمونههای قدیمی آن عبارتاند از:
- «دانشنامۀ علائی»، نخستین دائرةالمعارف علوم و فلسفه به زبان دری از «ابنسینا»؛[۴۴]
- «هدایه المتعلمین فیالطب» قدیمیترین متن پزشکی به زبان دری از «ابوبکر ربیع بن احمد الأخوینی البخاری»؛
- «التفهیم لاوائل صناعه التنجیم» دربارۀ هندسه، حساب، هیأت، اسطرلاب و احکام نجوم از «ابوریحان بیرونی»؛[۴۵]
- «شاهنامه» شاهکار ادبی و اثر حماسی از «فردوسی»؛[۴۶]
- «تاریخ بیهقی» شاهکار ادبی و اثر تاریخی از «ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی».[۴۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ طبری، تفسیر طبری، ۱۳۳۹ش، ج۱، ص۵.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ جدیدی، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ فارسی میانه.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ ابراهیمی، «فارسی دری»، وبسایت پژوهه.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ ابراهیمی، «فارسی دری»، وبسایت پژوهه.
- ↑ یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
- ↑ ابوالقاسمی، تاریخ زبان فارسی، 1390ش، ص261.
- ↑ Tadayon, Dari Persian,2011, p229.
- ↑ نجفی، افغانستان رنگینکمان اقوام، 1390ش، ص94.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ شریعتی، بررسی و توصیف گویش هزارگی افغانستان، 1390ش، ص68.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وبسایت روزنامۀ هشت صبح.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ پیمان، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وبسایت روزنامۀ هشت صبح.
- ↑ شجاع کیهانی، تساهل در ادب فارسی، 1385ش، ص77.
- ↑ «مردم ایران چگونه بعد از حمله اعراب از زبان فارسی پاسداری كردند؟»، رادیو گفتوگو.
- ↑ صدری، صمدی، تأثیر تصوف و عرفان بر شعر و شاعری، 1388ش، ص 102.
- ↑ محمد زاده و دیگران، ظرفیتهای زبان و ادبیات فارسی در تقویت هویت ملی و گسترش فرهنگ ایرانی، 1394ش، ص177.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ یمین، «گذری بر تاریخچه زبان پارسی دری»، وبسایت مرکز مطالعات خلیج فارس.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ رضایی باغبیدی، «دری زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژۀ دری.
- ↑ تدین، «فارسی دری»، وبسایت سامانۀ مدیریت نشریات علمی.
- ↑ یسنا، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین.
- ↑ شهری، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وبسایت آریانا نیوز.
- ↑ ابراهیمی، «فارسی دری»، وبسایت پژوهه.
- ↑ پزشک و خضرایی، «دانشنامه علائی»، وبسایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ متینی، «نوآوریهای ابوریحان بیرونی در ساختن واژههای دانشی پارسی»، وبسایت پارسی انجمن.
- ↑ رویین، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وبسایت خراسان زمین.
- ↑ مصطفوی سبزواری، «تاریخ بیهقی»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام.
منابع
- ابراهیمی، رقیه، «فارسی دری»، وبسایت پژوهه، تاریخ درج مطلب: 24 آبان 1393ش.
- ابوالقاسمی، محسن، تاریخ زبان فارسی، چ11، تهران، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)، 1390ش.
- باقری، مهری، تاریخ زبان فارسی، چ6، تهران، دانشگاه پیام نور، 1392ش.
- پزشک، منوچهر و خضرایی، بابک، «دانشنامه علائی»، وبسایت مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: 7 دی 1398ش.
- پیمان، وحید، «فارسی و دری؛ دو زبان یا دو گویش متفاوت؟»، وبسایت روزنامۀ هشت صبح، تاریخ درج مطلب: 11 آذر 1398ش.
- تدیّن، مهدی، «فارسی دری»، پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه اصفهان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دوره جدید، شماره 4، زمستان 1389ش.
- جدیدی، رضا، «پاسداشت زبان فارسی»، پایگاه اطلاعرسانی حوزه، تاریخ بازدید: 5 اسفند 1401ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 8 اسفند 1401ش.
- رضایی باغبیدی، حسن، «دری، زبان»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
- رویین، رازق، «ما و شـاهنـامۀ فـردوسی»، وبسایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 4 بهمن 1388ش.
- شجاع کیهانی، جعفر، «تساهل در ادب فارسی»، نشریه نامه فرهنگستان، دوره 8، شماره 1 (پیاپی 29)، 1385ش.
- شریعتی، حفیظالله، بررسی و توصیف هزارگی افغانستان، رساله دوره دکتری، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، 1390ش.
- شهری، بهمن، «نگاهی به خطوط گذشته و امروز فارسی»، وبسایت آریانا نیوز، تاریخ درج مطلب: 19 اسفند 1399ش.
- صدری، جمشید و صمدی، قسمتعلی، «تأثیر تصوف و عرفان بر شعر و شاعری»، نشریه ادبیات فارسی، دوره 5، شماره 22، 1388ش.
- طبری، محمدبن جریر، تفسیر طبری، تهران، چاپ حبیب یغمائی، ۱۳۳۹ش.
- کاظمی، محمدکاظم، «۲ دهه پر چالش برای زبان فارسی در حکومتهای کرزی و غنی» وبسایت دولت بهار، تاریخ بارگذاری: 14 آبان 1400ش.
- کاویانی، نجمالدین، «خراسان کهن و فرارود (ماوراءالنهر) مهد پيدايش و پـرورش زبان دری است»، وبسایت خراسان زمین، تاریخ بارگذاری: ٢٠ مهر 1390ش.
- متینی، جلال، «نوآوریهای ابوریحان بیرونی در ساختن واژههای دانشی پارسی»، وبسایت پارسی انجمن، تاریخ درج مطلب: ۲۲ آبان ۱۳۹۹ش.
- محمدزاده، زینب و دیگران، «ظرفیتهای زبان و ادبیات فارسی در تقویت هویت ملی و گسترش فرهنگ ایرانی»، مجموعه مقالات دهمین همایش بینالمللی ترویج زبان و ادبیات فارسی، 1394ش.
- «مردم ایران چگونه بعد از حمله اعراب از زبان فارسی پاسداری كردند؟»، رادیو گفتوگو، تاریخ بارگذاری: 6 مرداد 1398ش،
- مصطفوی سبزواری، رضا، «تاریخ بیهقی»، وبسایت دانشنامۀ جهان اسلام، تاریخ درج مطلب: 1393ش.
- نجفی، علی، افغانستان رنگینکمان اقوام، چ3، کابل، مرکز مطالعات و انتشارات میراث خراسان، 1390ش.
- یسنا، یعقوب، «پیشینه و جایگاه فرهنگی-سیاسی زبان پارسی دری در افغانستان»، وبسایت خراسان زمین، تاریخ درج مطلب: 10 مهر 1395ش.
- یسنا، یعقوب، «جایگاهِ زبان پارسی دری در افغانستان (بخش دوم)»، ماندگار، روزنامه صبح افغانستان، تاریخ بارگذاری: 5 مرداد 1398ش.
- یمین، محمدحسین، «گذری بر تاریخچه زبان پارسی دری، مرکز مطالعات خلیجفارس»، موسسه ژئوپلیتیک، استراتژیک، وبسایت تاریخ و جغرافیا خلیجفارس، تاریخ بازدید: 30 مهر 1401ش.
- Tadayon, M. (2011). Dari Persian. Textual Criticism of Persian Literature, 2(4), 1-16.
خطای یادکرد: برچسب <ref> برای گروهی به نام «دیدگاه» وجود دارد، اما برچسب متناظر با <references group="دیدگاه"/> یافت نشد.