پرش به محتوا

پیش‌نویس:خاتون: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
imported>شاهرودی
خط ۱: خط ۱:
<big>'''خاتون'''</big>؛ واژۀ محترمانه‌ای برای نام بردن از زنان.<br>
{{درشت|'''خاتون'''}}؛ واژهٔ محترمانه‌ای برای نام بردن از زنان.


خاتون، واژه‌ای است که همانند خانم، بانو، بزرگ، بی‌بی و کدبانوی خانه<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه خاتون.</ref> برای احترام، به نام زن متصل می‌شده است، مانند سکینه‌خاتون.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> واژه خاتون را برخی، یک واژۀ ترکی و هم‌ریشه با «قادین»<ref>بخاری، لغت‌ جغتای و ترکی عثمانی، ۱۳۹۸ش، ج1، ص166؛ <br>
خاتون، واژه‌ای است که همانند خانم، بانو، بزرگ، بی‌بی و کدبانوی خانه<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه خاتون.</ref> برای احترام، به نام زن متصل می‌شده است، مانند سکینه‌خاتون.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/خاتون-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> واژه خاتون را برخی، یک واژهٔ ترکی و هم‌ریشه با «قادین»<ref>بخاری، لغت جغتای و ترکی عثمانی، ۱۳۹۸ش، ج1، ص166؛{{سخ}}
نظیما، مکمل عثمانلی لغتی، ۱۳۱۹ق، ص۳۳۷.</ref> و دارای خاستگاه مغولی دانسته‌اند که برای زنان و دختران خان و خاقان به‌کار می‌رفته است.<ref>[https://vajehyab.com/amid/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> برخی از کارشناسان، واژۀ «کتم‌بینی» را که در زبان سنسکریت (زبان باستانی مردم هندوستان) برای خطاب‌کردن بانوی خانه به‌کار می‌رفته، از ریشۀ خاتون دانسته‌اند.<ref>داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ذیل واژه خاتون.</ref> برخی دیگر واژۀ خاتون را برگرفته از واژۀ خواتین در زبان سغدی می‌دانند. آنها بر این باورند که در زبان سغدی، خواتی به‌معنای ارباب و فرمان‌روا و خواتین نیز به‌معنای زن ارباب و زن فرمان‌روا است. بر همین اساس، نخستین زنی که خاتون نامیده شده را همسر خاقان می‌دانند.<ref>Clauson, An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, 1972, P602;  
نظیما، مکمل عثمانلی لغتی، ۱۳۱۹ق، ص۳۳۷.</ref> و دارای خاستگاه مغولی دانسته‌اند که برای زنان و دختران خان و خاقان به‌کار می‌رفته است.<ref>[https://vajehyab.com/amid/خاتون عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> برخی از کارشناسان، واژهٔ «کتم‌بینی» را که در زبان سنسکریت (زبان باستانی مردم هندوستان) برای خطاب‌کردن بانوی خانه به‌کار می‌رفته، از ریشهٔ خاتون دانسته‌اند.<ref>داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ذیل واژه خاتون.</ref> برخی دیگر واژهٔ خاتون را برگرفته از واژهٔ خواتین در زبان سغدی می‌دانند. آنها بر این باورند که در زبان سغدی، خواتی به‌معنای ارباب و فرمان‌روا و خواتین نیز به‌معنای زن ارباب و زن فرمان‌روا است. بر همین اساس، نخستین زنی که خاتون نامیده شده را همسر خاقان می‌دانند.<ref>Clauson, An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, 1972, P602;
طبری، تاریخ الطبری، بی‌تا، ج2، ص76-77.
طبری، تاریخ الطبری، بی‌تا، ج2، ص76-77.</ref>
</ref><br>
 
خاتون، در فرهنگ‌های مختلف به‌معنای بانوی بزرگ‌زاده،<ref>[https://vajehyab.com/moein/خاتون معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> زن اصیل، زن شریف، بانو، بیگم، بیگه، سیده، حُرَه، خانم، ملکهٔ ترک، زن خان، زن و جفت آمده است.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/خاتون-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref>
خاتون، در فرهنگ‌های مختلف به‌معنای بانوی بزرگ‌زاده،<ref>[https://vajehyab.com/moein/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> زن اصیل، زن شریف، بانو، بیگم، بیگه، سیده، حُرَه، خانم، ملکۀ ترک، زن خان، زن و جفت آمده است.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref>  
 
==پیشینه==
== پیشینه ==
استعمال واژۀ خاتون در گذشته، در میان عموم مردم رایج بوده، اما، امروزه، تنها در برخی از ایلات و مناطق کوچک مورد استفاده بوده و واژۀ «خانم» جایگزین آن شده است.<ref>داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ج2، ص582.</ref> علاوه بر آن، در گذشته، برای مقدسات دینی و مکتوبات، بیشتر از واژۀ خاتون استفاده می‌کردند؛ برای مثال، این واژه در کهن‌ترین کتاب فارسی ترجمه‌شده از «تاریخ طبری» بارها به‌کار رفته است.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AE%D8%A7%D8%AA%D9%88%D9%86-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> گروهی دیگر، کهن‌ترین منبعی که این واژه در آن به کار رفته را متن فارسی «تاریخ بلعمی» می‌دانند. در این کتاب آمده است که «انوشیروان، دختر خاقان بخواست که او را 10 دختر بود. یکی از خاتون بزرگ و دیگران از زن دیگر».<ref>بلعمی، تاریخ، ۱۳۸۰ش، ص744.</ref> در تاریخ بخارا نیز واژۀ خاتون به‌معنای بانو به کار رفته است.<ref>نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص12-13. </ref> کارشناسان بر این باورند که خاتون، از زبان ترکی به زبان مغولی راه یافته است. در تاریخ سری مغولان، این واژه به‌صورت «قاتون» در برخی از سنگ‌نبشته‌ها حک شده است.<ref>موسوی، حاشیه بر جامع‌التواریخ، 1373ش، ص۲۵۳۷-۲۵۳۸.</ref> مغولان، به مادران، همسران و دختران خود خاتون می‌گفتند؛<ref>رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، ۱۳۷۳ش، ص۶۶ و ۲۲۰ و ۵۸۱.</ref> برای مثال، چنگیز از مادر خود با نام «خاتون آل‌ بلقا» یاد کرده است.<ref>گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ۱۳۵۳ش، ص۱۹۱.</ref> پس از مغولان، واژۀ خاتون، مورد استعمال گسترده‌تری قرار گرفته و به هر بانوی صاحب مکنت، شریف و آزاده خاتون می‌گفتند.<ref>مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۷ش، ج3، ص86-87.</ref> پس از مدتی، این واژه، معنای عام‌تری یافت و برای خطاب به زنان عادی هم استفاده شد؛ برای مثال، سعدی، خاتون را به‌معنای مطلق زن و همسر به‌کار برده است.<ref>سعدی، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص91؛ <br>
استعمال واژهٔ خاتون در گذشته، در میان عموم مردم رایج بوده، اما، امروزه، تنها در برخی از ایلات و مناطق کوچک مورد استفاده بوده و واژهٔ «خانم» جایگزین آن شده است.<ref>داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ج2، ص582.</ref> علاوه بر آن، در گذشته، برای مقدسات دینی و مکتوبات، بیشتر از واژهٔ خاتون استفاده می‌کردند؛ برای مثال، این واژه در کهن‌ترین کتاب فارسی ترجمه‌شده از «تاریخ طبری» بارها به‌کار رفته است.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/خاتون-6 دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.]</ref> گروهی دیگر، کهن‌ترین منبعی که این واژه در آن به کار رفته را متن فارسی «تاریخ بلعمی» می‌دانند. در این کتاب آمده است که «انوشیروان، دختر خاقان بخواست که او را ۱۰ دختر بود. یکی از خاتون بزرگ و دیگران از زن دیگر».<ref>بلعمی، تاریخ، ۱۳۸۰ش، ص744.</ref> در تاریخ بخارا نیز واژهٔ خاتون به‌معنای بانو به کار رفته است.<ref>نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص12-13.</ref> کارشناسان بر این باورند که خاتون، از زبان ترکی به زبان مغولی راه یافته است. در تاریخ سری مغولان، این واژه به‌صورت «قاتون» در برخی از سنگ‌نبشته‌ها حک شده است.<ref>موسوی، حاشیه بر جامع‌التواریخ، 1373ش، ص۲۵۳۷–۲۵۳۸.</ref> مغولان، به مادران، همسران و دختران خود خاتون می‌گفتند؛<ref>رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، ۱۳۷۳ش، ص۶۶ و ۲۲۰ و ۵۸۱.</ref> برای مثال، چنگیز از مادر خود با نام «خاتون آل بلقا» یاد کرده است.<ref>گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ۱۳۵۳ش، ص۱۹۱.</ref> پس از مغولان، واژهٔ خاتون، مورد استعمال گسترده‌تری قرار گرفته و به هر بانوی صاحب مکنت، شریف و آزاده خاتون می‌گفتند.<ref>مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۷ش، ج3، ص86-87.</ref> پس از مدتی، این واژه، معنای عام‌تری یافت و برای خطاب به زنان عادی هم استفاده شد؛ برای مثال، سعدی، خاتون را به‌معنای مطلق زن و همسر به‌کار برده است.<ref>سعدی، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص91؛{{سخ}}
خزائلی، شرح گلستان سعدی، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۷.</ref>  
خزائلی، شرح گلستان سعدی، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۷.</ref>
==خاتون در ادبیات==  
 
واژۀ خاتون واژه‌ای کهن است که در ادبیات فارسی‌زبان‌ها بارها به‌کار رفته است. برای مثال، فردوسی در شعر خود گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/anooshirvan/sh5 فردوسی، شاهنامه، بخش 5، سایت گنجور.]</ref><br>
== خاتون در ادبیات ==
واژهٔ خاتون واژه‌ای کهن است که در ادبیات فارسی‌زبان‌ها بارها به‌کار رفته است. برای مثال، فردوسی در شعر خود گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/anooshirvan/sh5 فردوسی، شاهنامه، بخش 5، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|بدو گفت خاتون که با رای تو|نگیرد کس اندر جهان جای تو }}
  {{ب|بدو گفت خاتون که با رای تو|نگیرد کس اندر جهان جای تو}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


مولانا نیز بارها این واژه را در اشعار خود استفاده کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar5/sh59 مولانا، مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش 59، سایت گنجور.]</ref><br>
مولانا نیز بارها این واژه را در اشعار خود استفاده کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/moulavi/masnavi/daftar5/sh59 مولانا، مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش 59، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|خر همی شد لاغر و خاتون او|مانده عاجز کز چه شد این خر چو مو }}
  {{ب|خر همی شد لاغر و خاتون او|مانده عاجز کز چه شد این خر چو مو}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}  
  {{پایان نستعلیق}}
خاتون، در برخی از ترکیبات به‌صورت کنایه آمده است؛ مانند «خاتون جهان» کنایه از خورشید؛ «خاتون خرگه سحاب» کنایه از آفتاب و مهتاب؛ «خاتون خُم» کنایه از شراب ناب؛<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش؛ <br>
خاتون، در برخی از ترکیبات به‌صورت کنایه آمده است؛ مانند «خاتون جهان» کنایه از خورشید؛ «خاتون خرگه سحاب» کنایه از آفتاب و مهتاب؛ «خاتون خُم» کنایه از شراب ناب؛<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش؛{{سخ}}
آنندراج، محمد پادشاه، 1336ش، ذیل واژه خاتون.</ref> «خاتون جنت» کنایه از حضرت زهرا.<ref>درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، ۱۳۵۹ش، ص۸، به نقل از عطار نیشابوری.</ref>  
آنندراج، محمد پادشاه، 1336ش، ذیل واژه خاتون.</ref> «خاتون جنت» کنایه از حضرت زهرا.<ref>درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، ۱۳۵۹ش، ص۸، به نقل از عطار نیشابوری.</ref>
==تصویرپردازی==
 
از جمله سریال‌های اخیر ایرانی، یک مجموعۀ نمایش خانگی به‌نام «خاتون» است که در 1400ش تولید و منتشر شد. این مجموعه که به‌عنوان پرمخاطب‌ترین سریال ایرانی سال 1400ش انتخاب شد، دربارۀ داستان زندگی زنی به‌نام خاتون است که روزگاری در ایران برای زندگی جنگیده است.<ref>[https://www.namava.ir/series/103295-once_upon_a_time_in_iran «خاتون»، وب‌سایت نماوا.]</ref>  
== تصویرپردازی ==
==پانویس==
از جمله سریال‌های اخیر ایرانی، یک مجموعهٔ نمایش خانگی به‌نام «خاتون» است که در ۱۴۰۰ش تولید و منتشر شد. این مجموعه که به‌عنوان پرمخاطب‌ترین سریال ایرانی سال ۱۴۰۰ش انتخاب شد، دربارهٔ داستان زندگی زنی به‌نام خاتون است که روزگاری در ایران برای زندگی جنگیده است.<ref>[https://www.namava.ir/series/103295-once_upon_a_time_in_iran «خاتون»، وب‌سایت نماوا.]</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
 
* آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، 1336ش.
== منابع ==
* بخاری، سلیمان، لغت‌ جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، دنیزچین، ۱۳۹۸ش.
* آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
* بخاری، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، دنیزچین، ۱۳۹۸ش.
* بلعمی، محمد، تاریخ، به‌تحقیق محمدتقی بهار، تهران، زوار، ۱۳۸۰ش.
* بلعمی، محمد، تاریخ، به‌تحقیق محمدتقی بهار، تهران، زوار، ۱۳۸۰ش.
* «خاتون»، وب‌سایت نماوا، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* «خاتون»، وب‌سایت نماوا، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* خزائلی، محمد، شرح گلستان سعدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸ش.
* خزائلی، محمد، شرح گلستان سعدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸ش.
* داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، 1362ش.
* داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، ۱۳۶۲ش.
* درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، تهران، اساطیر، ۱۳۵۹ش.
* درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، تهران، اساطیر، ۱۳۵۹ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* رشیدالدین فضل‌الله، جامع ‌التواریخ، به‌تحقیق محمد روشن و مصطفى موسوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
* رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به‌تحقیق محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
* سعدی، کلیات، به‌تحقیق حسین استاد ولی و بهاء‌الدین اسکندری، تهران، سخن نیما، ۱۳۸۲ش.
* سعدی، کلیات، به‌تحقیق حسین استاد ولی و بهاءالدین اسکندری، تهران، سخن نیما، ۱۳۸۲ش.
* طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الطبری، به‌تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث‌العربی، بی‌تا.
* طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الطبری، به‌تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث‌العربی، بی‌تا.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمۀ عبدالحسین میکده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۵۳ش.
* گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمهٔ عبدالحسین میکده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۵۳ش.
* محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، معین، 1361ش.
* محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، معین، ۱۳۶۱ش.
* فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* موسوی، مصطفى و محمد روشن، حاشیه بر جامع‌التواریخ، تهران، دانشگاه تهران، 1373ش.
* موسوی، مصطفی و محمد روشن، حاشیه بر جامع‌التواریخ، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
* مولانا، مثنوی معنوی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 8 شهریور 1401ش.
* مولانا، مثنوی معنوی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
* مولوی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، به‌تحقیق نیکلسن، تهران، بدرقه جاویدان، ۱۳۶۷ش.
* مولوی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، به‌تحقیق نیکلسن، تهران، بدرقه جاویدان، ۱۳۶۷ش.
* نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به‌تحقیق مدرس رضوی، تهران، توس، ۱۳۶۳ش.
* نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمهٔ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به‌تحقیق مدرس رضوی، تهران، توس، ۱۳۶۳ش.
* نظیما، علی و رشاد، مکمل عثمانلی لغتی، استانبول، بی‌نا، ۱۳۱۹ق.
* نظیما، علی و رشاد، مکمل عثمانلی لغتی، استانبول، بی‌نا، ۱۳۱۹ق.
* Clauson, G., An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, London, 1972.
* Clauson, G. , An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, London, 1972.
 
{{زنان-افقی}}
 
[[رده:ادبیات غنایی]]
[[رده:زنان در ایران]]

نسخهٔ ۱ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۲۵

خاتون؛ واژهٔ محترمانه‌ای برای نام بردن از زنان.

خاتون، واژه‌ای است که همانند خانم، بانو، بزرگ، بی‌بی و کدبانوی خانه[۱] برای احترام، به نام زن متصل می‌شده است، مانند سکینه‌خاتون.[۲] واژه خاتون را برخی، یک واژهٔ ترکی و هم‌ریشه با «قادین»[۳] و دارای خاستگاه مغولی دانسته‌اند که برای زنان و دختران خان و خاقان به‌کار می‌رفته است.[۴] برخی از کارشناسان، واژهٔ «کتم‌بینی» را که در زبان سنسکریت (زبان باستانی مردم هندوستان) برای خطاب‌کردن بانوی خانه به‌کار می‌رفته، از ریشهٔ خاتون دانسته‌اند.[۵] برخی دیگر واژهٔ خاتون را برگرفته از واژهٔ خواتین در زبان سغدی می‌دانند. آنها بر این باورند که در زبان سغدی، خواتی به‌معنای ارباب و فرمان‌روا و خواتین نیز به‌معنای زن ارباب و زن فرمان‌روا است. بر همین اساس، نخستین زنی که خاتون نامیده شده را همسر خاقان می‌دانند.[۶]

خاتون، در فرهنگ‌های مختلف به‌معنای بانوی بزرگ‌زاده،[۷] زن اصیل، زن شریف، بانو، بیگم، بیگه، سیده، حُرَه، خانم، ملکهٔ ترک، زن خان، زن و جفت آمده است.[۸]

پیشینه

استعمال واژهٔ خاتون در گذشته، در میان عموم مردم رایج بوده، اما، امروزه، تنها در برخی از ایلات و مناطق کوچک مورد استفاده بوده و واژهٔ «خانم» جایگزین آن شده است.[۹] علاوه بر آن، در گذشته، برای مقدسات دینی و مکتوبات، بیشتر از واژهٔ خاتون استفاده می‌کردند؛ برای مثال، این واژه در کهن‌ترین کتاب فارسی ترجمه‌شده از «تاریخ طبری» بارها به‌کار رفته است.[۱۰] گروهی دیگر، کهن‌ترین منبعی که این واژه در آن به کار رفته را متن فارسی «تاریخ بلعمی» می‌دانند. در این کتاب آمده است که «انوشیروان، دختر خاقان بخواست که او را ۱۰ دختر بود. یکی از خاتون بزرگ و دیگران از زن دیگر».[۱۱] در تاریخ بخارا نیز واژهٔ خاتون به‌معنای بانو به کار رفته است.[۱۲] کارشناسان بر این باورند که خاتون، از زبان ترکی به زبان مغولی راه یافته است. در تاریخ سری مغولان، این واژه به‌صورت «قاتون» در برخی از سنگ‌نبشته‌ها حک شده است.[۱۳] مغولان، به مادران، همسران و دختران خود خاتون می‌گفتند؛[۱۴] برای مثال، چنگیز از مادر خود با نام «خاتون آل بلقا» یاد کرده است.[۱۵] پس از مغولان، واژهٔ خاتون، مورد استعمال گسترده‌تری قرار گرفته و به هر بانوی صاحب مکنت، شریف و آزاده خاتون می‌گفتند.[۱۶] پس از مدتی، این واژه، معنای عام‌تری یافت و برای خطاب به زنان عادی هم استفاده شد؛ برای مثال، سعدی، خاتون را به‌معنای مطلق زن و همسر به‌کار برده است.[۱۷]

خاتون در ادبیات

واژهٔ خاتون واژه‌ای کهن است که در ادبیات فارسی‌زبان‌ها بارها به‌کار رفته است. برای مثال، فردوسی در شعر خود گفته است:[۱۸]

الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

مولانا نیز بارها این واژه را در اشعار خود استفاده کرده است:[۱۹]

الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

خاتون، در برخی از ترکیبات به‌صورت کنایه آمده است؛ مانند «خاتون جهان» کنایه از خورشید؛ «خاتون خرگه سحاب» کنایه از آفتاب و مهتاب؛ «خاتون خُم» کنایه از شراب ناب؛[۲۰] «خاتون جنت» کنایه از حضرت زهرا.[۲۱]

تصویرپردازی

از جمله سریال‌های اخیر ایرانی، یک مجموعهٔ نمایش خانگی به‌نام «خاتون» است که در ۱۴۰۰ش تولید و منتشر شد. این مجموعه که به‌عنوان پرمخاطب‌ترین سریال ایرانی سال ۱۴۰۰ش انتخاب شد، دربارهٔ داستان زندگی زنی به‌نام خاتون است که روزگاری در ایران برای زندگی جنگیده است.[۲۲]

پانویس

  1. محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه خاتون.
  2. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.
  3. بخاری، لغت جغتای و ترکی عثمانی، ۱۳۹۸ش، ج1، ص166؛
    نظیما، مکمل عثمانلی لغتی، ۱۳۱۹ق، ص۳۳۷.
  4. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.
  5. داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ذیل واژه خاتون.
  6. Clauson, An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, 1972, P602; طبری، تاریخ الطبری، بی‌تا، ج2، ص76-77.
  7. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.
  8. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.
  9. داعی‌الاسلام، فرهنگ نظام، 1362ش، ج2، ص582.
  10. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژۀ خاتون، سایت واژه‌یاب.
  11. بلعمی، تاریخ، ۱۳۸۰ش، ص744.
  12. نرشخی، تاریخ بخارا، ۱۳۶۳ش، ص12-13.
  13. موسوی، حاشیه بر جامع‌التواریخ، 1373ش، ص۲۵۳۷–۲۵۳۸.
  14. رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، ۱۳۷۳ش، ص۶۶ و ۲۲۰ و ۵۸۱.
  15. گروسه، امپراطوری صحرانوردان، ۱۳۵۳ش، ص۱۹۱.
  16. مولوی، مثنوی معنوی، ۱۳۶۷ش، ج3، ص86-87.
  17. سعدی، کلیات، ۱۳۸۲ش، ص91؛
    خزائلی، شرح گلستان سعدی، ۱۳۶۸ش، ص۳۹۷.
  18. فردوسی، شاهنامه، بخش 5، سایت گنجور.
  19. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر پنجم، بخش 59، سایت گنجور.
  20. محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش؛
    آنندراج، محمد پادشاه، 1336ش، ذیل واژه خاتون.
  21. درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، ۱۳۵۹ش، ص۸، به نقل از عطار نیشابوری.
  22. «خاتون»، وب‌سایت نماوا.

منابع

  • آنندراج، محمد پادشاه، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
  • بخاری، سلیمان، لغت جغتای و ترکی عثمانی، استانبول، دنیزچین، ۱۳۹۸ش.
  • بلعمی، محمد، تاریخ، به‌تحقیق محمدتقی بهار، تهران، زوار، ۱۳۸۰ش.
  • «خاتون»، وب‌سایت نماوا، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • خزائلی، محمد، شرح گلستان سعدی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۸ش.
  • داعی‌الاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، ۱۳۶۲ش.
  • درویش، م، مقدمه و تحشیه و تعلیقات بر دیوان عطار نیشابوری، تهران، اساطیر، ۱۳۵۹ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • رشیدالدین فضل‌الله، جامع التواریخ، به‌تحقیق محمد روشن و مصطفی موسوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • سعدی، کلیات، به‌تحقیق حسین استاد ولی و بهاءالدین اسکندری، تهران، سخن نیما، ۱۳۸۲ش.
  • طبری، محمد بن جریر بن یزید، تاریخ الطبری، به‌تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دار احیاء التراث‌العربی، بی‌تا.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • گروسه، رنه، امپراطوری صحرانوردان، ترجمهٔ عبدالحسین میکده، تهران، علمی و فرهنگی، ۱۳۵۳ش.
  • محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، معین، ۱۳۶۱ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • موسوی، مصطفی و محمد روشن، حاشیه بر جامع‌التواریخ، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۳ش.
  • مولانا، مثنوی معنوی، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۸ شهریور ۱۴۰۱ش.
  • مولوی، جلال‌الدین محمد، مثنوی معنوی، به‌تحقیق نیکلسن، تهران، بدرقه جاویدان، ۱۳۶۷ش.
  • نرشخی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمهٔ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به‌تحقیق مدرس رضوی، تهران، توس، ۱۳۶۳ش.
  • نظیما، علی و رشاد، مکمل عثمانلی لغتی، استانبول، بی‌نا، ۱۳۱۹ق.
  • Clauson, G. , An Etymological Dictionary of pre -Thirteenth Century Turkish, London, 1972.