پیشنویس:تغافل: تفاوت میان نسخهها
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) زدن لینک داخلی |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
'''{{درشت|تغافل}}'''؛ خود را به غفلتزدن و چشمپوشی از اشتباه دیگران. | '''{{درشت|تغافل}}'''؛ خود را به غفلتزدن و چشمپوشی از اشتباه دیگران. | ||
تغافل یعنی آگاهانه خود را بیخبر نشان دادن برای حفظ احترام و اصلاح رفتار دیگران. این اصل اخلاقی و تربیتی در قرآن و سیره پیامبر و امامان جایگاهی مهم دارد و به عنوان روشی مؤثر برای ایجاد آرامش، گذشت و مدارا شناخته میشود. تغافل مثبت زمانی است که از روی عقل و مصلحت انجام شود و موجب حفظ آبرو و اصلاح فرد گردد، در حالیکه تغافل منفی از روی منفعتطلبی یا بیتفاوتی است. این شیوه در تربیت باعث تقویت کرامت انسان، حفظ اقتدار والدین و آرامش خانواده میشود. همچنین در روابط اجتماعی موجب تحکیم پیوندها و افزایش اعتماد متقابل است. از نظر روانشناسی نیز تغافل راهی برای جلوگیری از پرخاشگری و رفتارهای ناسالم به شمار میآید. | |||
==مفهومشناسی تغافل== | ==مفهومشناسی تغافل== | ||
| خط ۱۵: | خط ۱۷: | ||
تغافل به دو نوع مثبت (ممدوح) و منفی (مذموم) تقسیم شده است: | تغافل به دو نوع مثبت (ممدوح) و منفی (مذموم) تقسیم شده است: | ||
# تغافل مثبت: در این قسم، انسان از چیزهایی آگاه است که پنهان کردن آنها لازم و پسندیده است و سبب حفظ آبروی فرد خطاکار میشود؛ چراکه اظهار آنها، پیامدهای ناخوشایندی را بههمراه دارد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص351.</ref> | #تغافل مثبت: در این قسم، انسان از چیزهایی آگاه است که پنهان کردن آنها لازم و پسندیده است و سبب حفظ آبروی فرد خطاکار میشود؛ چراکه اظهار آنها، پیامدهای ناخوشایندی را بههمراه دارد.<ref>مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص351.</ref> | ||
# تغافل منفی: این قسم از تغافل، با حُسن نیت همراه نیست؛ بلکه [[هوای نفس]] و اندیشههای پلید، محرّک آن میشود. تغافل منفی،<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> خود به انواعی تقسیم میشود: | #تغافل منفی: این قسم از تغافل، با حُسن نیت همراه نیست؛ بلکه [[هوای نفس]] و اندیشههای پلید، محرّک آن میشود. تغافل منفی،<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> خود به انواعی تقسیم میشود: | ||
* تغافل فرد [[حسد|حسود]]؛ افراد حسود بهخاطر سوءنیت خود، نسبت به خطای کسی تغافل میکند تا او به خطای خود ادامه دهد و آبروی او در بین مردم برود.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | *تغافل فرد [[حسد|حسود]]؛ افراد حسود بهخاطر سوءنیت خود، نسبت به خطای کسی تغافل میکند تا او به خطای خود ادامه دهد و آبروی او در بین مردم برود.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | ||
* تغافل فرد سودجو؛ این فرد بهدلیل منفعت شخصی از خطای فرد خطاکار چشمپوشی میکند.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | *تغافل فرد سودجو؛ این فرد بهدلیل منفعت شخصی از خطای فرد خطاکار چشمپوشی میکند.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | ||
* تغافل جاهطلب؛ انسان جاهطلب نیز بهخاطر اینکه موجبات آزردگی خاطر دیگران را فراهم نکند، [[اخلاق]] ناپسند آنها را نادیده میگیرد.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | *تغافل جاهطلب؛ انسان جاهطلب نیز بهخاطر اینکه موجبات آزردگی خاطر دیگران را فراهم نکند، [[اخلاق]] ناپسند آنها را نادیده میگیرد.<ref>فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.</ref> | ||
==حدومرز تغافل== | ==حدومرز تغافل== | ||
نسخهٔ کنونی تا ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۶
تغافل؛ خود را به غفلتزدن و چشمپوشی از اشتباه دیگران.
تغافل یعنی آگاهانه خود را بیخبر نشان دادن برای حفظ احترام و اصلاح رفتار دیگران. این اصل اخلاقی و تربیتی در قرآن و سیره پیامبر و امامان جایگاهی مهم دارد و به عنوان روشی مؤثر برای ایجاد آرامش، گذشت و مدارا شناخته میشود. تغافل مثبت زمانی است که از روی عقل و مصلحت انجام شود و موجب حفظ آبرو و اصلاح فرد گردد، در حالیکه تغافل منفی از روی منفعتطلبی یا بیتفاوتی است. این شیوه در تربیت باعث تقویت کرامت انسان، حفظ اقتدار والدین و آرامش خانواده میشود. همچنین در روابط اجتماعی موجب تحکیم پیوندها و افزایش اعتماد متقابل است. از نظر روانشناسی نیز تغافل راهی برای جلوگیری از پرخاشگری و رفتارهای ناسالم به شمار میآید.
مفهومشناسی تغافل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تغافل، در لغت خود را به غفلتزدن و بیخبر نشاندادن است[۱] و در اصطلاح به حالتی گفته میشود که انسان با وجود آگاهی از چیزی، اما از روی مصلحت چنان وانمود میکند که گویی بیخبر است.[۲] در این رویکرد تربیتی، اصلاح کردار و رفتار، مورد نظر است. چشمپوشی، عفو، گذشت، اغماض، مدارا، به رو نیاوردن و نادیده گرفتن، از جمله تعابیر بیانگر این مفهوم در زبان فارسی است.[۳]
اهمیت تغافل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تغافل، یک اصل اخلاقی و تربیتی در آموزههای قرآن کریم و امامان شیعه است.[۴] انسان موجودی ممکنالخطا است و اگر ندانسته در مسیر زندگی، اشتباهی از او سر زد، نباید بهگونهای مورد سرزنش قرار گیرد که از خودباوری و اعتمادبهنفس او کاسته شود.[۵] حضرت محمد با بهکارگیری این روش در جریان فتح مکه، موجب تحول در بسیاری از افراد شد.[۶] در روایتی از امام علی نقل شده که بهره نگرفتن از تغافل، زندگی را برای آدمی، ناگوار میسازد.[۷]
بسیاری از افراد به دلایلی همچون غفلت، آشنا نبودن با کارها یا نگرانیها و مشکلاتی که برای آنها پیش میآید، مرتکب لغزش و خطا میشوند که اگر نسبت به خطای آنها چشمپوشی نشود و شخصیت و کرامت آنها، مورد بیمهری و اهانت قرار گیرد، خواسته یا ناخواسته در مسیر جسارتها، برخوردهای غرضآلود و لغزشهای عامدانه قرار میگیرند. با استفاده از شیوهٔ تغافل، شخص خطاکار، با احساس احترام و اعتمادی که از طرف مقابل میکند، در جهت جبران لغزشهای خود برمیآید و سعی میکند اعتماد و حُسن ظن او را نسبت به خویش، جلب نماید.[۸]
آثار تربیتی تغافل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از جمله آثار تربیتی تغافل در آیات و روایات، فرصت توبه و بازگشت،[۹] افزایش کرامت و منزلت انسان،[۱۰] آرامش و آسایش، جلوگیری از سرکشی و گمراهی، حفظ اقتدار مربی و والدین[۱۱] و اصلاح رفتار[۱۲] است.
انواع تغافل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تغافل به دو نوع مثبت (ممدوح) و منفی (مذموم) تقسیم شده است:
- تغافل مثبت: در این قسم، انسان از چیزهایی آگاه است که پنهان کردن آنها لازم و پسندیده است و سبب حفظ آبروی فرد خطاکار میشود؛ چراکه اظهار آنها، پیامدهای ناخوشایندی را بههمراه دارد.[۱۳]
- تغافل منفی: این قسم از تغافل، با حُسن نیت همراه نیست؛ بلکه هوای نفس و اندیشههای پلید، محرّک آن میشود. تغافل منفی،[۱۴] خود به انواعی تقسیم میشود:
- تغافل فرد حسود؛ افراد حسود بهخاطر سوءنیت خود، نسبت به خطای کسی تغافل میکند تا او به خطای خود ادامه دهد و آبروی او در بین مردم برود.[۱۵]
- تغافل فرد سودجو؛ این فرد بهدلیل منفعت شخصی از خطای فرد خطاکار چشمپوشی میکند.[۱۶]
- تغافل جاهطلب؛ انسان جاهطلب نیز بهخاطر اینکه موجبات آزردگی خاطر دیگران را فراهم نکند، اخلاق ناپسند آنها را نادیده میگیرد.[۱۷]
حدومرز تغافل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تغافل از جمله آموزههای دینی است که دارای حدومرز مشخص است. در روایتی از امام علی نقل شده، نیکوکار و بدکار را بنا به آنچه انجام دادهاند، جزا بدهید تا نیکوکار در نیکوکاری بیرغبت و بدکار به بدی کردن وادار نشود.[۱۸] تغافل نیز از این امر مستثنا نبوده و دارای حدومرزهایی است:
- خطا؛ در این مورد شخص خطاکار از برملا شدن گناه و خطای خود و اینکه حیثیت و آبروی او در خطر است، هراس دارد. در چنین مواردی مصلحت در این است که خطای او پوشیده شود تا بهخاطر حفظ آبروی خود دیگر آن خطا را تکرار نکند.[۱۹]
- امور جزئی و غیر سرنوشتساز؛ تغافل مربوط به امور جزئی است که در زندگی هر انسانی ممکن است رخ دهد؛ چراکه تغافل در امور مهم و سرنوشتساز سبب آسیبهای جدی به آیندهٔ شخص خطاکار میشود.[۲۰]
- تغافل مبتنی بر عقل و مصلحت؛ در متون دینی تغافلی که بر اساس عقل و مصلحتاندیشی است و با اخلاق و فضیلتهای انسانی هماهنگ باشد، پسندیده است و به آن سفارش شده است.[۲۱]
- پرهیز از تغافل در گناههای تکرارشونده؛ چنانچه تغافلی سبب گسترش خطا و گناه در محیط خانواده و جامعه شود، جایز نیست.[۲۲]
آثار تغافل در تحکیم روابط اجتماعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تغافل، زمینهساز تحکیم روابط افراد، در خانواده و اجتماع است.[۲۳] این ویژگی موجب میشود تا فرد با مصلحتاندیشی از خطای دیگران چشمپوشی کرده[۲۴] و با این کار زمینه آرامش، شادکامی، حفظ حرمت و آبرو و در کل، زندگی توأم با آرامش و صلح و صفا را برای افراد خانواده و جامعه فراهم کند.[۲۵]
آثار این شاخص اخلاقی در محیط خانواده را موارد زیر گفتهاند: ایجاد فضای آرام در خانواده،[۲۶] ایجاد فرصت اصلاح و بهبود رفتار،[۲۷] تکریم شخص تغافل کننده،[۲۸] ایجاد فضای اعتماد و عدم مقابله،[۲۹] رفع سختی و ناگواری در زندگی مشترک،[۳۰] افزایش تفاهم در زندگی مشترک،[۳۱] خوشنامی،[۳۲] حفظ حریم زناشویی، لجاجتزدایی،[۳۳] دنیازدایی و آخرتگزینی.[۳۴]
اهمیت تغافل در روانشناسی بالینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بر اساس برخی از نظریههای روانشناختی، اگر احساس حقارت (سیری کاملاً طبیعی که منشأ آن ناتوانیهای اولیه انسان، نقصهای جسمانی، تحقیرها، تمسخرها و برخوردهایی است که در خانواده، جمع دوستان و نظام مدرسه تجربه میشود) تبدیل به عقدهٔ حقارت (احساس نقص و ضعف و ناتوانی در خود) شود، فرد برای جبران آن از راههای ناسالم و بعضاً ضد اجتماعی همچون بزهکاری، رفتارهای پرخاشگرایانهٔ ضد اجتماعی و سوء استفاده از موقعیت و قدرت شخصی به هنگام برخورداری از آن، وارد عمل میشود. بسیاری از روانشناسان با وجود اندیشههای متضاد تربیتی، معتقدند که برای جلوگیری از هرگونه سوء رفتار و بزهکاری اجتماعی، یکی از مؤثرترین روشهای تربیتی والدین بهویژه در دوران کودکی و در بزنگاههای فشار و ناتوانی، تغافل است.[۳۵]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ فراهیدی، العین، 1410ق، ص420.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص403.
- ↑ محصص، «سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی»، 1392ش، ص45
- ↑ سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص51.
- ↑ . سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص51.
- ↑ سبحانینیا، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، 1394ش، ص52.
- ↑ محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حدیث، 1391ش، ج4، ص93.
- ↑ الهامینیا، اخلاق فرماندهی و مدیریت، ج1، ص27-28.
- ↑ سوره توبه، آیه 61.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، 1382ش، ج75، ص64.
- ↑ حرانی، تحف العقول، 1404ق، ص224.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص58.
- ↑ مکارم شیرازی، اخلاق در قرآن، ج2، ص351.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص406.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389 ش، ج14، ص111.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص40.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص41.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص42.
- ↑ محصص، سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی، 1392ش، ص96
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ فلسفی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، 1351ش، ص403.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص59-60.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص57.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص58.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص59.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389ش، ج14، ص394.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ اکبری فرد، تغافل و نقش تربیتی آن، 1397ش، ص60.
- ↑ تمیمی آمدی، غُرَر الحِکَم و دُرَر الکَلِم، 1410ق، ص324.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ انصاری و یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، 1399ش، ص38-43.
- ↑ حاج محمود عطار، استفاده از اصل «تغافل» برای مهار خودکامگی، خبر آنلاین.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ابنشعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول، مصحح علیاکبر غفاری، قم، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- اکبری فرد، سمیه، تغافل و نقش تربیتی آن، تهران، آثار سبز، ۱۳۹۷ش.
- الهامینیا، علیاصغر، اخلاق فرماندهی و مدیریت، در وبسایت کتابخانه مدرسه فقاهت، تاریخ بازدید: ۴ تیر ۱۴۰۱ش.
- انصاری، مرضیه و کوثر یوسفی نجفآبادی، «نقش تغافل در تحکیم روابط زوجین»، دوفصلنامه پژوهشهای اسلامی جنسیت و خانواده، شماره ۴، بهار و تابستان ۱۳۹۹ش.
- انصاریان، حسین، الاسرة و نظامها فی الاسلام، قم، انتشارات انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و دررالکلم، مصحح مهدی رجایی، قم، دارالکتاب اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- حاج محمود عطار، مهدی، «استفاده از اصل تغافل برای مهار خودکامگی»، وبسایت خبر آنلاین، تاریخ درج مطلب: ۱۳ بهمن ۱۳۹۵ش.
- سبحانینیا، جواد، تعلیم و تربیت برتر: روش تعلیم و تربیت خانواده در قرآن کریم، قم، زائر، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، ۱۴۱۰ق.
- فلسفی، محمدتقی، اخلاق از نظر همزیستی و ارزشهای انسانی، [بیجا]، معارف اسلامی، ۱۳۵۱ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- محصص، مرضیه، «سازگاری همسران از راه تغافل دریافتی از آموزههای دینی»، نشریه تخصصی تفسیر علوم قرآن و حدیث، شماره ۱۷، ۱۳۹۲ش.
- محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دار الحدیث، چاپ یازدهم، ۱۳۸۹ش.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، قم، دار الحدیث، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.