پرش به محتوا

پیش‌نویس:سید: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>هانیه کلهر
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
سید به افرادی گفته می‌شود که از طرف پدر از نسل هاشم بن عبد مناف (جد پیامبر) باشند.<ref>یزدی، عروة‌الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۲، کتاب خمس، فصل ۲، مسئله ۳.</ref>   
سید به افرادی گفته می‌شود که از طرف پدر از نسل هاشم بن عبد مناف (جد پیامبر) باشند.<ref>یزدی، عروة‌الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۲، کتاب خمس، فصل ۲، مسئله ۳.</ref>   
==واژه‌شناسی==
==واژه‌شناسی==
سید، واژه‌ای عربی به‌معنی آقا و سرور است.<ref>[https://vajehyab.com/moein/سید معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سید.]</ref>  این واژه از قدیم تاکنون به کسانی نسبت داده می‌شود که محترم شمرده شوند. در آیات قرآن<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۹؛ سوره یوسف، آيه ۲۵؛ سوره احزاب، آیه ۶۷. </ref>  و روایات<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/2/411 کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۱.]</ref>  نیز سید در این معنی به‌کار رفته است. در ایران نیز این واژه از احترام بالایی برخوردار است.<ref>مدرسی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۵.</ref>  در فراشبند (در استان فارس)، واژة آقا به‌جای سید به‌کار می‌رود.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۲.</ref>  واژة میر مترادف با سید است اما در بلوچستان این واژه را برای افرادی به‌کار می‌برند که نسب آن‌ها به حمزه (عموی پیامبر) می‌رسد.<ref>ناصری، فـرهنگ مـردم بلوچ، ۱۳۵۸ش، ص۴۵.</ref>  برخی از لفظ شاه برای سید‌های والا مقام استفاده می‌کنند؛ به‌طور مثال شاه‌چراغ.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۲۶۰.</ref>  برای زنان سید دو واژة خاتون<ref>نظری داشلی‌برون، مردم‌شناسی روستای ابیانه، ۱۳۸۴ش، ص۵۰.</ref>  و بیگم نیز استفاده می‌شود.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/بیگم دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه بیگم.]</ref>   
سید، واژه‌ای عربی به‌معنی آقا و سرور است.<ref>[https://vajehyab.com/moein/سید معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سید.]</ref>  این واژه از قدیم تاکنون به کسانی نسبت داده می‌شود که محترم شمرده شوند. در آیات قرآن<ref>سوره آل عمران، آیه ۳۹؛ سوره یوسف، آيه ۲۵؛ سوره احزاب، آیه ۶۷. </ref>  و روایات<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/2/411 کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۱.]</ref>  نیز سید در این معنی به‌کار رفته است. در ایران نیز این واژه از احترام بالایی برخوردار است.<ref>مدرسی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۵.</ref>  در فراشبند (در استان فارس)، واژۀ آقا به‌جای سید به‌کار می‌رود.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۲.</ref>  واژۀ میر مترادف با سید است اما در بلوچستان این واژه را برای افرادی به‌کار می‌برند که نسب آن‌ها به حمزه (عموی پیامبر) می‌رسد.<ref>ناصری، فـرهنگ مـردم بلوچ، ۱۳۵۸ش، ص۴۵.</ref>  برخی از لفظ شاه برای سید‌های والا مقام استفاده می‌کنند؛ به‌طور مثال شاه‌چراغ.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۲۶۰.</ref>  برای زنان سید دو واژۀ خاتون<ref>نظری داشلی‌برون، مردم‌شناسی روستای ابیانه، ۱۳۸۴ش، ص۵۰.</ref>  و بیگم نیز استفاده می‌شود.<ref>[https://vajehyab.com/dehkhoda/بیگم دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه بیگم.]</ref>   
==پیشینة واژة سید==
==پیشینۀ واژۀ سید==
از قرن ۶ قمری از واژة سید برای کسانی که از نوادگان پیامبر بودند استفاده می‌شد. اما شیخ طوسی (درگذشته ۴۶۰ قمری) و نجاشی (درگذشته ۴۵۰ قمری) از واژة شریف استفاده می‌کردند. گاهی از واژة سیدالشریف نیز استفاده می‌شد.<ref>روضاتی، جامع‌الانساب، ۱۳۳۵ش، ص۵-۳۴.</ref>  در کتاب تاریخ بیهقی، فصلی با عنوان سادات بیهق قرار دارد که به نسل پیامبر اشاره کرده است.<ref>بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۵۴. </ref>   
از قرن ۶ قمری از واژۀ سید برای کسانی که از نوادگان پیامبر بودند استفاده می‌شد. اما شیخ طوسی (درگذشته ۴۶۰ قمری) و نجاشی (درگذشته ۴۵۰ قمری) از واژۀ شریف استفاده می‌کردند. گاهی از واژۀ سیدالشریف نیز استفاده می‌شد.<ref>روضاتی، جامع‌الانساب، ۱۳۳۵ش، ص۵-۳۴.</ref>  در کتاب تاریخ بیهقی، فصلی با عنوان سادات بیهق قرار دارد که به نسل پیامبر اشاره کرده است.<ref>بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۵۴. </ref>   
==استفاده از لباس سبز==
==استفاده از لباس سبز==
از دیرباز رنگ سبز به ائمه نسبت داده شده است. در برخی منابع بیان شده است که پیامبر روز ازدواج با خدیجه لباس سبز بر تن داشت.<ref>بکری، الانوار فی مولد النبی، ۱۳۷۳ش، ص۳۴۱.</ref>  مأمون در زمان ولایت‌عهدی امام رضا (۲۰۱-۲۰۳ قمری) دستور داد تا دولت‌مردان از لباس سبز به رنگ علویان استفاده کنند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۳ش، ج۱۳، ص۵۶۶۰.</ref>  در دوران سلطنت ممالیک (۶۴۸-۹۲۳ قمری) برای شناسایی سادات دستور داده شد تا آن‌ها از رنگ سبز استفاده کنند.<ref>حقی، اشراف مکة المکرمه و امرائها فی العهد العثمانی، ۱۴۲۴ق، ص۲۶.</ref>   
از دیرباز رنگ سبز به ائمه نسبت داده شده است. در برخی منابع بیان شده است که پیامبر روز ازدواج با خدیجه لباس سبز بر تن داشت.<ref>بکری، الانوار فی مولد النبی، ۱۳۷۳ش، ص۳۴۱.</ref>  مأمون در زمان ولایت‌عهدی امام رضا (۲۰۱-۲۰۳ قمری) دستور داد تا دولت‌مردان از لباس سبز به رنگ علویان استفاده کنند.<ref>طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۳ش، ج۱۳، ص۵۶۶۰.</ref>  در دوران سلطنت ممالیک (۶۴۸-۹۲۳ قمری) برای شناسایی سادات دستور داده شد تا آن‌ها از رنگ سبز استفاده کنند.<ref>حقی، اشراف مکة المکرمه و امرائها فی العهد العثمانی، ۱۴۲۴ق، ص۲۶.</ref>   
خط ۱۵: خط ۱۵:
موسوی؛ نوشتار اصلی آن به‌صورت سادات موسوی است. آن‌ها از نسل فرزندان امام موسی‌کاظم هستند. خاندان‌های آیت اللهی شیرازی، آیت اللهی یزد، اصفهانی، بجنوردی، بهبهانی، جزایری، خمینی، خوانساری، زنجانی، شهرستانی، شیرازی، صدر، کشفی، گلپایگانی، مشعشعی و میرلوحی در این دسته از سادات قرار می‌گیرند.
موسوی؛ نوشتار اصلی آن به‌صورت سادات موسوی است. آن‌ها از نسل فرزندان امام موسی‌کاظم هستند. خاندان‌های آیت اللهی شیرازی، آیت اللهی یزد، اصفهانی، بجنوردی، بهبهانی، جزایری، خمینی، خوانساری، زنجانی، شهرستانی، شیرازی، صدر، کشفی، گلپایگانی، مشعشعی و میرلوحی در این دسته از سادات قرار می‌گیرند.
رضوی؛ نوشتار اصلی آن به شکل سادات رضوی است. سادات رضوی یا رضویان، از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسی مبرقع (۲۱۸-۲۹۶ قمری) فرزند امام محمدتقی (۱۹۵-۲۲۰ قمری) هستند. این سادات اغلب در شهرهای مشهد، قم و همدان حضور دارند.<ref>[https://fa.wikishia.net/view/سادات «سادات» در ویکی ‌شیعه.]</ref>  
رضوی؛ نوشتار اصلی آن به شکل سادات رضوی است. سادات رضوی یا رضویان، از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسی مبرقع (۲۱۸-۲۹۶ قمری) فرزند امام محمدتقی (۱۹۵-۲۲۰ قمری) هستند. این سادات اغلب در شهرهای مشهد، قم و همدان حضور دارند.<ref>[https://fa.wikishia.net/view/سادات «سادات» در ویکی ‌شیعه.]</ref>  
==استفاده از عمامة سیاه==
==استفاده از عمامۀ سیاه==
علما و روحانیون سادات از عمامة سیاه استفاده می‌کنند. در روایات نقل شده است پیامبر(ص) زمانی‌که مکّه را فتح کرده و به مسجدالحرام وارد شد، عمامة سیاه بر سر داشت<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۹، ح۱۰، باب ۳۰.</ref>  و امام زین‌العابدین نیز زمانی‌که وارد مسجد شدند، عمّامه سیاه بر سر داشت.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷۲؛ ابن کثیر، السیرة ‌النبویة، ۲۰۰۶م، ج۴، ص۷۸.  </ref>  شاهان صفوی عمامة سیاه را نماد سادات قرار دادند تا به‌عنوان وارثان مظلومیت امام‌حسین همیشه عزادار او باشند.<ref>فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۵.  </ref>   
علما و روحانیون سادات از عمامۀ سیاه استفاده می‌کنند. در روایات نقل شده است پیامبر(ص) زمانی‌که مکّه را فتح کرده و به مسجدالحرام وارد شد، عمامۀ سیاه بر سر داشت<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۹، ح۱۰، باب ۳۰.</ref>  و امام زین‌العابدین نیز زمانی‌که وارد مسجد شدند، عمّامه سیاه بر سر داشت.<ref>حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷۲؛ ابن کثیر، السیرة ‌النبویة، ۲۰۰۶م، ج۴، ص۷۸.  </ref>  شاهان صفوی عمامۀ سیاه را نماد سادات قرار دادند تا به‌عنوان وارثان مظلومیت امام‌حسین همیشه عزادار او باشند.<ref>فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۵.  </ref>   
==سید در احکام اسلامی==
==سید در احکام اسلامی==
بخشی از خمس به سادات تعلق می‌گیرد ولی آن‌ها نمی‌توانند از صدقه و زکات استفاده کنند.<ref>[https://lib.eshia.ir/15114/1/242 مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۲-۲۴۴.]</ref>  برخی منابع این منع را به دلیل شأن والای سادات می‌دانند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/4/58 کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۵۸.]</ref>  از نظر فقهی، احکام مربوط به سادات تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که از نسل پدر به هاشم بن عبدمناف برسند و کسی که مادرش سیده باشد، مشمول این احکام نمی‌شود.<ref>[https://fa.wikishia.net/view/سادات «سادات» در ویکی ‌شیعه.]</ref>  اگر خمس کفایت مخارج سادات را نکند، می‌تواند از زکات غیر سادات فقط به میزان مخارج روزانه استفاده کند.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/258521/پرداخت-زکات-غیر-سادات-به-سادات-در-صورت-ضرورت «در چه موردی سادات می‌توانند از افراد غیر سادات زکات بگیرند»، جامع المسائل.]</ref>  همچنین صدقه مستحب را نیز فرد غیر سید می‌تواند به سادات بدهد.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/259533/صدقه-دادن-به-سادات «با توجه به این‌که صدقه بر سادات حرام است، اگر شخص سیدی از ما طلب کمک مالی کند اگر به او بدهیم اشکالی ندارد»، جامع المسائل.]</ref>  کسی که سید است نمی‌تواند از غیر سید زکات فطره بگیرد.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/258580/عدم-جواز-پرداخت-فطره-غیر-سادات-به-سادات «آیا می‌توان زکات فطره غیر سادات را به سادات داد»، جامع المسائل.]</ref>  در نماز جماعت، امامت امام سید ارجحیت دارد.<ref>[https://lib.eshia.ir/71613/1/95 محقق، شرائع الاسلام فی مسائل الحرام و الحلال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۹۵.]</ref>   
بخشی از خمس به سادات تعلق می‌گیرد ولی آن‌ها نمی‌توانند از صدقه و زکات استفاده کنند.<ref>[https://lib.eshia.ir/15114/1/242 مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۲-۲۴۴.]</ref>  برخی منابع این منع را به دلیل شأن والای سادات می‌دانند.<ref>[https://lib.eshia.ir/11005/4/58 کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۵۸.]</ref>  از نظر فقهی، احکام مربوط به سادات تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که از نسل پدر به هاشم بن عبدمناف برسند و کسی که مادرش سیده باشد، مشمول این احکام نمی‌شود.<ref>[https://fa.wikishia.net/view/سادات «سادات» در ویکی ‌شیعه.]</ref>  اگر خمس کفایت مخارج سادات را نکند، می‌تواند از زکات غیر سادات فقط به میزان مخارج روزانه استفاده کند.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/258521/پرداخت-زکات-غیر-سادات-به-سادات-در-صورت-ضرورت «در چه موردی سادات می‌توانند از افراد غیر سادات زکات بگیرند»، جامع المسائل.]</ref>  همچنین صدقه مستحب را نیز فرد غیر سید می‌تواند به سادات بدهد.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/259533/صدقه-دادن-به-سادات «با توجه به این‌که صدقه بر سادات حرام است، اگر شخص سیدی از ما طلب کمک مالی کند اگر به او بدهیم اشکالی ندارد»، جامع المسائل.]</ref>  کسی که سید است نمی‌تواند از غیر سید زکات فطره بگیرد.<ref>[https://makarem.ir/ahkam/fr/home/istifta/258580/عدم-جواز-پرداخت-فطره-غیر-سادات-به-سادات «آیا می‌توان زکات فطره غیر سادات را به سادات داد»، جامع المسائل.]</ref>  در نماز جماعت، امامت امام سید ارجحیت دارد.<ref>[https://lib.eshia.ir/71613/1/95 محقق، شرائع الاسلام فی مسائل الحرام و الحلال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۹۵.]</ref>   
==سید در فرهنگ مردم==
==سید در فرهنگ مردم==
احترام به سادات از دیرباز در میان مسلمانان رایج بوده است.<ref>ادمندز، کردها ترکها عربها، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.</ref>  افراد سید، هنگام ورود به هرجا بر دیگران مقدم داشته می‌شوند که این سنت جهت حفظ شأن بالای آن‌ها است.<ref>مرادی، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۹.</ref>  مردم شمال کشور عید نوروز خود را با دیدار سادات شروع می‌کنند.<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۱۸.</ref>  برخی معتقدند که هدف ذکر صلوات یادآوری مقام والای سادات است.<ref>باقریان موحد، کرامات سادات، ۱۳۷۹ش، ص۷۶.</ref>  برخی در منازعات، سادات را واسطه قرار می‌دهند.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۲.</ref>  در فراشبند اگر مجرمی به خانة افراد سید پناه برد از مجازات در امان خواهد بود.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۴.</ref>  مردم در مازندارن معتقدند اگر سیدی به مشهد رفت نباید به او مشهدی گفت زیرا سید ارجحیت دارد.<ref>انصاری، ز مازندران شهر ما یاد باد، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۵.</ref>  در روز عید غدیر خم (روز ۱۸ ماه ذی‌الحجه که پیامبر، امام علی را وصی بلافصل خود قرار داد)، سادات در شهر قم درب خانه‌های خود را می‌گشایند، مردم به دیدن آن‌ها رفته و سادات از آن‌ها پذیرایی می‌کنند و هدیه‌ای نقدی یا غیرنقدی جهت شادباش این روز بزرگ به مردم می‌دهند. در برخی مناطق روستایی این شهر، سادات در مساجد نشسته و مردم به دیدار آن‌ها می‌روند. آن‌ها هدایایی جهت احترام به سادات برای آن‌ها برده و این روز عزیز را به آن‌ها تبریک می‌گویند.<ref>[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/06/08/1815875/صله-رحم-خانواده-های-سادات-سنت-دیرینه-مردم-قم-در-روز-عید-غدیر «صله رحم خانواده‌های سادات؛ سنت دیرینه مردم قم در روز عید غدیر»، خبرگزاری تسنیم.]</ref>  مردم در اصطلاحات خود نیز از سید استفاده می‌کنند. «چیزی را که سید ببرد با چیزی که خدا ببرد یکی است».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۸۱۶.</ref>  «مگر زلف سید و اولاد پیغمبر را بریده بودم؟».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۶۹۷. </ref>  
احترام به سادات از دیرباز در میان مسلمانان رایج بوده است.<ref>ادمندز، کردها ترکها عربها، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.</ref>  افراد سید، هنگام ورود به هرجا بر دیگران مقدم داشته می‌شوند که این سنت جهت حفظ شأن بالای آن‌ها است.<ref>مرادی، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۹.</ref>  مردم شمال کشور عید نوروز خود را با دیدار سادات شروع می‌کنند.<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۱۸.</ref>  برخی معتقدند که هدف ذکر صلوات یادآوری مقام والای سادات است.<ref>باقریان موحد، کرامات سادات، ۱۳۷۹ش، ص۷۶.</ref>  برخی در منازعات، سادات را واسطه قرار می‌دهند.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۲.</ref>  در فراشبند اگر مجرمی به خانۀ افراد سید پناه برد از مجازات در امان خواهد بود.<ref>امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۴.</ref>  مردم در مازندارن معتقدند اگر سیدی به مشهد رفت نباید به او مشهدی گفت زیرا سید ارجحیت دارد.<ref>انصاری، ز مازندران شهر ما یاد باد، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۵.</ref>  در روز عید غدیر خم (روز ۱۸ ماه ذی‌الحجه که پیامبر، امام علی را وصی بلافصل خود قرار داد)، سادات در شهر قم درب خانه‌های خود را می‌گشایند، مردم به دیدن آن‌ها رفته و سادات از آن‌ها پذیرایی می‌کنند و هدیه‌ای نقدی یا غیرنقدی جهت شادباش این روز بزرگ به مردم می‌دهند. در برخی مناطق روستایی این شهر، سادات در مساجد نشسته و مردم به دیدار آن‌ها می‌روند. آن‌ها هدایایی جهت احترام به سادات برای آن‌ها برده و این روز عزیز را به آن‌ها تبریک می‌گویند.<ref>[https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/06/08/1815875/صله-رحم-خانواده-های-سادات-سنت-دیرینه-مردم-قم-در-روز-عید-غدیر «صله رحم خانواده‌های سادات؛ سنت دیرینه مردم قم در روز عید غدیر»، خبرگزاری تسنیم.]</ref>  مردم در اصطلاحات خود نیز از سید استفاده می‌کنند. «چیزی را که سید ببرد با چیزی که خدا ببرد یکی است».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۸۱۶.</ref>  «مگر زلف سید و اولاد پیغمبر را بریده بودم؟».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۶۹۷. </ref>
 
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}

نسخهٔ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۴

سید؛ عنوان احترام‌آمیز به فردی که با خاندان پیامبر ارتباط نَسَبی دارد.

سید به افرادی گفته می‌شود که از طرف پدر از نسل هاشم بن عبد مناف (جد پیامبر) باشند.[۱]

واژه‌شناسی

سید، واژه‌ای عربی به‌معنی آقا و سرور است.[۲] این واژه از قدیم تاکنون به کسانی نسبت داده می‌شود که محترم شمرده شوند. در آیات قرآن[۳] و روایات[۴] نیز سید در این معنی به‌کار رفته است. در ایران نیز این واژه از احترام بالایی برخوردار است.[۵] در فراشبند (در استان فارس)، واژۀ آقا به‌جای سید به‌کار می‌رود.[۶] واژۀ میر مترادف با سید است اما در بلوچستان این واژه را برای افرادی به‌کار می‌برند که نسب آن‌ها به حمزه (عموی پیامبر) می‌رسد.[۷] برخی از لفظ شاه برای سید‌های والا مقام استفاده می‌کنند؛ به‌طور مثال شاه‌چراغ.[۸] برای زنان سید دو واژۀ خاتون[۹] و بیگم نیز استفاده می‌شود.[۱۰]

پیشینۀ واژۀ سید

از قرن ۶ قمری از واژۀ سید برای کسانی که از نوادگان پیامبر بودند استفاده می‌شد. اما شیخ طوسی (درگذشته ۴۶۰ قمری) و نجاشی (درگذشته ۴۵۰ قمری) از واژۀ شریف استفاده می‌کردند. گاهی از واژۀ سیدالشریف نیز استفاده می‌شد.[۱۱] در کتاب تاریخ بیهقی، فصلی با عنوان سادات بیهق قرار دارد که به نسل پیامبر اشاره کرده است.[۱۲]

استفاده از لباس سبز

از دیرباز رنگ سبز به ائمه نسبت داده شده است. در برخی منابع بیان شده است که پیامبر روز ازدواج با خدیجه لباس سبز بر تن داشت.[۱۳] مأمون در زمان ولایت‌عهدی امام رضا (۲۰۱-۲۰۳ قمری) دستور داد تا دولت‌مردان از لباس سبز به رنگ علویان استفاده کنند.[۱۴] در دوران سلطنت ممالیک (۶۴۸-۹۲۳ قمری) برای شناسایی سادات دستور داده شد تا آن‌ها از رنگ سبز استفاده کنند.[۱۵]

شاخه‌های اصلی سادات

هاشمی؛ سادات هاشمی از نسل عقیل و جعفر از فرزندان ابوطالب هستند. خاندان جعفری و زینبی نیز در این گروه قرار دارند. محمدی؛ آن‌ها از نسل محمد اکبر معروف به محمد بن حنفیه (۱۸-۸۱ قمری) بوده و شاخه‌ای از سادات علوی نیز محسوب می‌شوند. خاندان عقیلی اصفهانی در این دسته قرار دارند اما تمام کسانی که به سادات محمدی مشهورند لزومأ از نسل محمد بن حنفیه نیستند. حسنی؛ نوشتار‌های اصلی آن به‌صورت سادات حسنی و سادات طباطبایی است. سادات حسنی، از نسل فرزندان امام حسن مجتبی (۳-۹۵ قمری) هستند. خاندان‌های علمی بحرالعلوم، بروجردی، قاضی، گلستانه و مدرس نیز از این گروه می‌باشند. حسینی؛ نوشتار‌های اصلی آن به‌صورت سادات حسینی و سادات مرعشی است. سادات حسینی از نسل امام حسین هستند. چون نسل امام حسین فقط از طریق امام سجاد ادامه یافته است، به فرزندان امام سجاد نیز حسینی گفته می‌شود. موسوی؛ نوشتار اصلی آن به‌صورت سادات موسوی است. آن‌ها از نسل فرزندان امام موسی‌کاظم هستند. خاندان‌های آیت اللهی شیرازی، آیت اللهی یزد، اصفهانی، بجنوردی، بهبهانی، جزایری، خمینی، خوانساری، زنجانی، شهرستانی، شیرازی، صدر، کشفی، گلپایگانی، مشعشعی و میرلوحی در این دسته از سادات قرار می‌گیرند. رضوی؛ نوشتار اصلی آن به شکل سادات رضوی است. سادات رضوی یا رضویان، از نسل محمد الاعرج بن احمد بن موسی مبرقع (۲۱۸-۲۹۶ قمری) فرزند امام محمدتقی (۱۹۵-۲۲۰ قمری) هستند. این سادات اغلب در شهرهای مشهد، قم و همدان حضور دارند.[۱۶]

استفاده از عمامۀ سیاه

علما و روحانیون سادات از عمامۀ سیاه استفاده می‌کنند. در روایات نقل شده است پیامبر(ص) زمانی‌که مکّه را فتح کرده و به مسجدالحرام وارد شد، عمامۀ سیاه بر سر داشت[۱۷] و امام زین‌العابدین نیز زمانی‌که وارد مسجد شدند، عمّامه سیاه بر سر داشت.[۱۸] شاهان صفوی عمامۀ سیاه را نماد سادات قرار دادند تا به‌عنوان وارثان مظلومیت امام‌حسین همیشه عزادار او باشند.[۱۹]

سید در احکام اسلامی

بخشی از خمس به سادات تعلق می‌گیرد ولی آن‌ها نمی‌توانند از صدقه و زکات استفاده کنند.[۲۰] برخی منابع این منع را به دلیل شأن والای سادات می‌دانند.[۲۱] از نظر فقهی، احکام مربوط به سادات تنها به کسانی تعلق می‌گیرد که از نسل پدر به هاشم بن عبدمناف برسند و کسی که مادرش سیده باشد، مشمول این احکام نمی‌شود.[۲۲] اگر خمس کفایت مخارج سادات را نکند، می‌تواند از زکات غیر سادات فقط به میزان مخارج روزانه استفاده کند.[۲۳] همچنین صدقه مستحب را نیز فرد غیر سید می‌تواند به سادات بدهد.[۲۴] کسی که سید است نمی‌تواند از غیر سید زکات فطره بگیرد.[۲۵] در نماز جماعت، امامت امام سید ارجحیت دارد.[۲۶]

سید در فرهنگ مردم

احترام به سادات از دیرباز در میان مسلمانان رایج بوده است.[۲۷] افراد سید، هنگام ورود به هرجا بر دیگران مقدم داشته می‌شوند که این سنت جهت حفظ شأن بالای آن‌ها است.[۲۸] مردم شمال کشور عید نوروز خود را با دیدار سادات شروع می‌کنند.[۲۹] برخی معتقدند که هدف ذکر صلوات یادآوری مقام والای سادات است.[۳۰] برخی در منازعات، سادات را واسطه قرار می‌دهند.[۳۱] در فراشبند اگر مجرمی به خانۀ افراد سید پناه برد از مجازات در امان خواهد بود.[۳۲] مردم در مازندارن معتقدند اگر سیدی به مشهد رفت نباید به او مشهدی گفت زیرا سید ارجحیت دارد.[۳۳] در روز عید غدیر خم (روز ۱۸ ماه ذی‌الحجه که پیامبر، امام علی را وصی بلافصل خود قرار داد)، سادات در شهر قم درب خانه‌های خود را می‌گشایند، مردم به دیدن آن‌ها رفته و سادات از آن‌ها پذیرایی می‌کنند و هدیه‌ای نقدی یا غیرنقدی جهت شادباش این روز بزرگ به مردم می‌دهند. در برخی مناطق روستایی این شهر، سادات در مساجد نشسته و مردم به دیدار آن‌ها می‌روند. آن‌ها هدایایی جهت احترام به سادات برای آن‌ها برده و این روز عزیز را به آن‌ها تبریک می‌گویند.[۳۴] مردم در اصطلاحات خود نیز از سید استفاده می‌کنند. «چیزی را که سید ببرد با چیزی که خدا ببرد یکی است».[۳۵] «مگر زلف سید و اولاد پیغمبر را بریده بودم؟».[۳۶]

پانویس

  1. یزدی، عروة‌الوثقی، ۱۴۱۴ق، ج۲، کتاب خمس، فصل ۲، مسئله ۳.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه سید.
  3. سوره آل عمران، آیه ۳۹؛ سوره یوسف، آيه ۲۵؛ سوره احزاب، آیه ۶۷.
  4. کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۲، ص۴۱۱.
  5. مدرسی، خاکسار و اهل حق، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۵.
  6. امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۱۲.
  7. ناصری، فـرهنگ مـردم بلوچ، ۱۳۵۸ش، ص۴۵.
  8. امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۲۶۰.
  9. نظری داشلی‌برون، مردم‌شناسی روستای ابیانه، ۱۳۸۴ش، ص۵۰.
  10. دهخدا، لغت‌نامه، ذیل واژه بیگم.
  11. روضاتی، جامع‌الانساب، ۱۳۳۵ش، ص۵-۳۴.
  12. بیهقی، تاریخ بیهق، ۱۳۶۱ش، ص۵۴.
  13. بکری، الانوار فی مولد النبی، ۱۳۷۳ش، ص۳۴۱.
  14. طبری، تاریخ طبری، ۱۳۸۳ش، ج۱۳، ص۵۶۶۰.
  15. حقی، اشراف مکة المکرمه و امرائها فی العهد العثمانی، ۱۴۲۴ق، ص۲۶.
  16. «سادات» در ویکی ‌شیعه.
  17. حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۹، ح۱۰، باب ۳۰.
  18. حر عاملی، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعة، ۱۴۱۴ق، ج۳، ص۳۷۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۱۴۱۴ق، ج۱، ص۳۷۲؛ ابن کثیر، السیرة ‌النبویة، ۲۰۰۶م، ج۴، ص۷۸.
  19. فقیهی، تاریخ جامع قم، ۱۳۷۸ش، ص۱۱۵.
  20. مفید، المقنعة، ۱۴۱۰ق، ص۲۴۲-۲۴۴.
  21. کلینی، الاصول من الکافی، ۱۳۶۵ش، ج۴، ص۵۸.
  22. «سادات» در ویکی ‌شیعه.
  23. «در چه موردی سادات می‌توانند از افراد غیر سادات زکات بگیرند»، جامع المسائل.
  24. «با توجه به این‌که صدقه بر سادات حرام است، اگر شخص سیدی از ما طلب کمک مالی کند اگر به او بدهیم اشکالی ندارد»، جامع المسائل.
  25. «آیا می‌توان زکات فطره غیر سادات را به سادات داد»، جامع المسائل.
  26. محقق، شرائع الاسلام فی مسائل الحرام و الحلال، ۱۴۰۸ق، ج۱، ص۹۵.
  27. ادمندز، کردها ترکها عربها، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.
  28. مرادی، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، ۱۳۷۵ش، ج۱، ص۹۹.
  29. پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۱۱۸.
  30. باقریان موحد، کرامات سادات، ۱۳۷۹ش، ص۷۶.
  31. امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۲.
  32. امیری، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، ۱۳۸۲ش، ص۱۰۴.
  33. انصاری، ز مازندران شهر ما یاد باد، ۱۳۹۳ش، ص۱۱۵.
  34. «صله رحم خانواده‌های سادات؛ سنت دیرینه مردم قم در روز عید غدیر»، خبرگزاری تسنیم.
  35. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۸۱۶.
  36. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج۲، ص۱۶۹۷.

منابع

  • ابن کثیر، اسماعیل بن عمر، السیره ‌النبویه، بیروت، دارنوبلیس، ۲۰۰۶م.
  • ادمندز، سیسیل جان، کردها ترکها عربها، به‌ترجمۀ ابراهیم یونسی، تهران، روزبهان، ۱۳۶۷ش.
  • «آیا می‌توان زکات فطره غیر سادات را به سادات داد»، جامع المسائل، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • امیری، رزاق، تاریخ و فرهنگ مردم فراشبند، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۲ش.
  • انصاری، مصطفى، ز مازندران شهر ما یاد باد، ساری، شلفین، ۱۳۹۳ش.
  • «با توجه به این‌که صدقه بر سادات حرام است، اگر شخص سیدی از ما طلب کمک مالی کند اگر به او بدهیم اشکالی ندارد»، جامع المسائل، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • باقریان موحد، علی، کرامات سادات، قم، فکرآوران، ۱۳۷۹ش.
  • بکری، احمد بن عبدالله، الانوار فی مولد النبی، قم، الشریف الرضی، ۱۳۷۳ش.
  • بیهقی، علی بن زید، تاریخ بیهق، تهران، فروغی، ۱۳۶۱ش.
  • پایندۀ لنگرودی، محمود، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
  • حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، آل البیت، ۱۴۱۴ق.
  • حقی، اسماعیل جارشلی، اشراف مکه المکرمه و امرائها فی العهد العثمانی، به‌تحقیق خلیل علی مراد، بیروت، الدار العربیه للموسوعات، ۱۴۲۴ق.
  • «در چه موردی سادات می‌توانند از افراد غیر سادات زکات بگیرند»، جامع المسائل، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغت‌نامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، بیروت، موسسه الرساله، ۱۴۱۴ق.
  • روضاتی، محمدعلی، جامع‌الانساب، اصفهان، جاوید، ۱۳۳۵ش.
  • «سادات»، ویکی شیعه، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • «صله رحم خانواده‌های سادات؛ سنت دیرینه مردم قم در روز عید غدیر»، خبرگزاری تسنیم، تاریخ درج مطلب: ۸ شهریور ۱۳۹۷ش.
  • طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، به‌ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، اساطیر، ۱۳۸۳ش.
  • فقیهی، علی‌اصغر، تاریخ جامع قم، قم، زائر، ۱۳۷۸ش.
  • کلینی، محمد، الاصول من الکافی، به‌تحقیق علی‌اکبر غفاری، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش.
  • ناصری، عبدالله، فـرهنگ مـردم بلوچ، رسـالۀ تـایپـی، ۱۳۵۸ش.
  • نظری داشلی‌برون، زلیخا و دیگران، مردم‌شناسی روستای ابیانه، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۸۴ش.
  • محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام فی مسائل الحرام و الحلال، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
  • مدرسی چهاردهی، نورالدین، خاکسار و اهل حق، تهران، اشراقی، ۱۳۵۸ش.
  • مرادی، صحبت‌الله، فرهنگ عامۀ خطۀ تویسرکان، تهران، مولف، ۱۳۷۵ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۱۴ تیر ۱۴۰۱ش.
  • مفید، محمد، المقنعه، قم، کنگره جهانی هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۰ق.
  • یزدی، محمدکاظم بن عبدالعظیم، عروه‌الوثقی، قم، مکتبه‌الدواری، ۱۴۱۴ق.