پرش به محتوا

پیش‌نویس:حضرت محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>مهدی مهدوی
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>مهدی مهدوی
خط ۳: خط ۳:
محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148</ref> پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود،  درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را  پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.</ref> هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود<ref>سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.</ref> و کتابت و خواندن نمی‌دانست،<ref> سوره عنکبوت، آیه 48.</ref> در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.</ref>  
محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.<ref>سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148</ref> پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود،  درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را  پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.</ref> هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود<ref>سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.</ref> و کتابت و خواندن نمی‌دانست،<ref> سوره عنکبوت، آیه 48.</ref> در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.<ref>مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.</ref>  
==پیشینه دینی ==
==پیشینه دینی ==
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.  
محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.<ref>جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.</ref>
 
==سیمای محمد در قرآن==
==سیمای محمد در قرآن==
خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده ، نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند ،  دارای اخلاق نیکوی کریمانه ، گوش شنوا برای مخالف و موافق ، نه تنها از تقصیرات دیگران درمی‌گذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمی‌پردازد.  با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان می‌گستراند.  اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران ، دارای فراخی سینه و سعه صدر ، صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران ، وجودش آمیخته با شرم و حیا ، گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی ، در همه حال اتّکالش به خدا ، خاکسار و متواضع  و الگویی نیکو برای دیگران است.   
خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده ، نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند ،  دارای اخلاق نیکوی کریمانه ، گوش شنوا برای مخالف و موافق ، نه تنها از تقصیرات دیگران درمی‌گذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمی‌پردازد.  با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان می‌گستراند.  اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران ، دارای فراخی سینه و سعه صدر ، صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران ، وجودش آمیخته با شرم و حیا ، گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی ، در همه حال اتّکالش به خدا ، خاکسار و متواضع  و الگویی نیکو برای دیگران است.   

نسخهٔ ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۱:۲۳

حضرت محمد، آخرین پیامبر خدا و بنیان‌گذار آئین اسلام.

محمد (صلی الله علیه و آله) در سال 570 میلادی (عام الفیل، سالی که ابرهه برای ویرانی کعبه، لشکرکشی کرد) به دنیا آمد.[۱] پدرش، عبدالله در حالی که هنوز فرزندش به دنیا نیامده بود، درگذشت. مادرش، آمنه را نیز در حالی که پنج سال بیشتر نداشت، از دست داد. سرپرستی محمد را پدربزرگش، عبدالمطلب و پس از مرگ وی، عمویش، ابوطالب به‌عهده گرفتند. از نوجوانی تا رسالت، به شبانی و سپس تجارت اشتغال داشت. پیش از رسالت، یک‌بار در دوازده سالگی با عمویش و بار دیگر در 25 سالگی به‌عنوان عامل تجارت برای کاروان تجاری خدیجه به شام رفت. پس از رسالت هم برای انجام وظایف خطیر پیامبری، به طائف، خیبر و تبوک سفر کرد. اما هرگز در طول زندگی خود، از حجاز خارج نشد. در 30 سالگی کفالت پسرعموی‌اش علی را که دو سال بیشتر نداشت، به‌عهده گرفت. و تا هنگام مبعوث شدن به رسالت، یعنی طی ده سال علی انیس خلوت‌های محمد و شاهد تحولات روحی و درونی او بود.[۲] هیچگاه شرک نورزید و بت نپرستید. امّی بود[۳] و کتابت و خواندن نمی‌دانست،[۴] در مجالس عیش و نوش دیده نشد و به صداقت، امانت، عقل، درایت و فطانت مشهور بود.[۵]

پیشینه دینی

محمد (صلی الله علیه و آله)، یکتاپرست و پیرو آئین حنیف بوده است.[۶]

سیمای محمد در قرآن

خداوند پیامبرش را در قرآن با این اوصاف معرفی کرده است: لیّن و نرمخو و مدارا کننده ، نسبت به هدایت بندگان خدا حریص و آرزومند ، دارای اخلاق نیکوی کریمانه ، گوش شنوا برای مخالف و موافق ، نه تنها از تقصیرات دیگران درمی‌گذرد، بلکه حتی به ملامت آنها هم نمی‌پردازد. با فروتنی در قبال دیگران، بال رأفت و رحمت خود را بر سرشان می‌گستراند. اهل مشورت در امور مختلف سیاسی و نظامی با دیگران ، دارای فراخی سینه و سعه صدر ، صبور و شکیبا در برابر گفتار ناپسند و کردار ناشایست دیگران ، وجودش آمیخته با شرم و حیا ، گفتارش برآمده از وحی و عاری از هوی ، در همه حال اتّکالش به خدا ، خاکسار و متواضع و الگویی نیکو برای دیگران است.

ویژگی‌های اخلاقی

محمد (صلی الله علیه و آله) اوقات خود را به سه بخش تقسیم می‌کرد، بخشی برای عبادت خداوند، بخشی برای خانواده و بخشی برای خود که آن را نیز بین مردم تقسیم می‌نمود. رسیدگی به احوال نیازمندان و رفع نیاز مستمندان، انس با مردم و احوال‌پرسی از آنان، بزرگ‌داشت بزرگان قبایل و انتصاب آنان به عنوان والیان ولایات، پای‌بندی به قاعده تشویق و تحسین ـ تقبیح و تحذیر، میانه‌روی در امور و پرهیز از افراط و تفریط ، گذشتن از حقوق شخصی خود و پافشاری بر حقوق اجتماعی و حدود الهی ، نرمش در امور شخصی و صلابت در مسائل اصولی، خاکساری و تواضع و قائل نشدن جایگاه ویژه برای خود ، همگان را به یک چشم دیدن و تفاوت قائل نشدن ، آرام سخن ‌گفتن، آبروی کسی را نبردن و لغزش دیگران را بازگو نکردن ، خوش‌رو و خوش‌اخلاق بودن و بدزبان و خشن و عیبجو و چاپلوس نبودن ، پرهیز از جدال و مراء و پرحرفی و اجتناب از بیان مطالب بی‌فایده ، کسی را سرزنش نکردن و لغزش و عیب دیگران را رصد و دنبال ننمودن ، سخن کسی را در صورتی که از حد انصاف تجاوز نکند، تا پایان یافتن آن قطع نکردن، شکیبایی بر ناملایمات و بی‌نزاکتی‌ها، انجام امور فردی و شخصی خود و محول نکردن آن به دیگران، دیرخشم بودن و زود خوشنود شدن، همواره آراسته بودن و اهتمام به امر نظافت، سودمندترین مردم نسبت به آنان ، سبقت در سلام دادن نسبت به کوچک و بزرگ با تأسی به دستور قرآن ، پاسخ سلام را کامل‌تر دادن ، نگاه یکسان به دیگران هنگام صحبت کردن ، شوخی و مطایبه با مردم و فراهم آوردن انبساط خاطر آنان، مواجهه کلامی به میزان عقل و فهم و درک مخاطب، راستگویی و امانتداری ، دشنام ندادن ، همواره متبسم بودن ، متین، مردم‌دار و مهمان‌نواز، یاری‌رسان به ضعفا و اهل صله رحم بود و در میان قریش به «امین» مشهور بود. شعار محمد (صلی الله علیه و آله) این بود که من برای تکمیل مکارم اخلاقی مبعوث شده‌ام.

زندگی خانوادگی

همسران

محمد خوشروترین مردم و نیکورفتارترین فرد با همسران خود در بین مسلمانان بود. اوقات خود را حتی هنگام بیماری، عادلانه بین همسرانش تقسیم می‌کرد. صبحگاهان از یکایک همسران خود احوالپرسی می‌نمود. با همسرانش بازی و ملاعبه می‌کرد و آن را سنت و مستحب می‌دانست. آنها را با عناوین زیبا صدا می‌کرد. در کارهای خانه به همسرانش یاری می‌رساند و از زحمات و خصال پسندیده آنان قدردانی و در صورت لزوم، از آنها عذرخواهی می‌کرد. با آنان مهربان و همدل بود و به آنها هدیه می‌داد. رفتار او در خانواده نسخه جامع و کاملی از آموزه‌های قرآن بود.

فرزندان

پیامبر خدا، یکی از وظایف پدران را نام نیکو نهادن بر فرزند می‌دانست و خود نیز نام‌های زیبنده می‌گذاشت و آنها را با القاب زشت صدا نمی‌کرد. از سر لطف و رأفت و مهربانی دست نوازش بر سر فرزندانش می‌کشید. کام فرزندان خود را با تنقلات و چیزهای شیرین (خرما) شیرین می‌کرد. به کودکان و فرزندانش سلام می‌داد و با آنها بازی می‌کرد. به آنها هدیه می‌داد و از روی عشق و علاقه آنها را می‌بوسید. عدالت را در حق آنها رعایت می‌کرد و با آنها مدارا می‌نمود.

ویژگی‌های مربوط به پیامبری

محمد (صلی الله علیه و آله) در راه تبلیغ رسالت، پایدار بود و بر آرمان وحی پایمردی می‌کرد ؛ از دروغ‌پراکنی و نارواگویی برای نیل به حق پرهیز می‌کرد؛ از خرافه‌گرایی به‌دور بود و در دعوت به اسلام و تبلیغ دین، به خشونت نگرایید. به آزادی فکر و عقیده و ایمان، باور داشت و کارکرد دین را در رفع موانع آزادی‌های فکری و اجتماعی می‌دید.

اقدامات اجتماعی

پیامبر خدا هنگام ورود به یثرب (مدینة النبی) اقدامات اجتماعی گوناگونی را برای سامان جامعه، انجام داد: بنای مسجد با کارکرد فرهنگی، عبادی و سیاسی، هنگام ورود به مدینه. برقراری پیمان برادری بین مسلمانان؛ به دستور خداوند و در راستای حمایت از مهاجران بی‌سرپناه. تدوین قانون اساسی برای مسلمانان؛ به عنوان میثاق‌نامه عملی. انعقاد معاهده صلح و دوستی (پیمان عمومی) بین مسلمانان، یهودیان و مشرکان.

شیوه‌های راهبردی در فرماندهی جنگ

رعایت اصول اخلاقی و انسانی؛ نظیر عدم مبادرت به جنگ در ماه‌های حرام ، منع شبیخون به دشمن و پرهیز از کشتن زنان و کودکان در جنگ. رعایت تاکتیک‌های جنگی؛ نظیر نحوه گزینش، چیدمان و آرایش جنگی نیروها، جنگ تن به تن، مشورت با نخبگان و کارشناسان و همچنین استفاده از رجز و شعار در جنگ‌ها برای تهییج سپاه. پای‌بندی به معاهدات حتی در شرایط جنگی؛ نظیر برگرداندن کودکان از میدان جنگ به مدینه.

شیوه‌های حکمرانی و مدیریت اجتماعی

پیمان حدیبیه؛ به عنوان انعطاف حکومت در هنگام ضرورت و اقتضای شرایط؛ تنزیل و ابلاغ آیات تشریعی؛ به‌عنوان ضوابط زیست فردی و جمعی و اجتماعی؛ تدوین چارجوب نظام سیاسی ـ اجتماعی برای حکومت مدینه؛ رعایت جوانمردی در اوج قدرت؛ مانند بخشش سران مکه در روز فتح مکه؛ نامه‌نگاری به سران ممالک و امپراطوری‌ها و دعوت آنان به اسلام؛ که نشان از قدرت استدلال و قوت منطق عقلی اسلام داشت؛ آینده‌نگری برای حکومت نوپای اسلامی با تعیین جانشین برای خود در روز غدیر؛ مشورت با مردم؛ تا ضمن شخصیت دادن به پیروان خود و مسلمانان، جانشینانش نیز گمان نکنند مافوق مردم هستند و وظیفه‌شان دستور دادن و وظیفه مردم نیز اطاعت کردن است!

اصول ترویج و تبلیغ آموزه‌های اسلام

اول، هدایت فکری مردم به یکتاپرستی از طریق استدلال و تقویت روح تفکر و تعمق در مردم؛ این شیوه در دوران سیزده ساله مکه و دوران ده ساله مدینه (دوره سرایا و غزوات) دنبال شد و با دعوت مردم به حکمت و موعظه و جدال احسن ، مخاطب را به تأمل و تدبر وامی‌داشت. دوم، اصل مدارا و برخورد مسالمت‌آمیز؛ نظیر صلح حدیبیه با کفار و مشرکین؛ سوم، سیاست تألیف قلوب ، که نوعی نرمش در برابر مشرکان است تا دل‌های آنان به سمت اسلام گرایش پیدا کند. چهارم، بهره‌مندی از جنگ برای نشر دعوت اسلامی و نیل به آرامش در سایه همزیستی پس از جنگ. در اسلام، اصولی‌ترین اصل، تحقق صلح و امنیت مردم است تا با رفع موارد اختلافی، جامعه مسلمان را به ساحل آرامش برساند که تنها در سایه تعالی اسلام محقق می‌شود و آن هم بر پایه ایمان به خدا و رسولش امکان‌پذیر است. با این اوصاف، در اسلام، جنگ به علل پنجگانه تجویز شده است: دفاع در برابر کسانی که به جنگ مسلمانان آمده‌اند ، از بین بردن فتنه‌گری‌ها ، دفاع از مستضعفان در برابر مستکبران ، نقض پیمان توسط دشمنان و هم‌پیمانان و از بین بردن شرک.

  1. سبحانی، فروغ ابدیت، 1384ش، ص148
  2. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص241-244.
  3. سوره أعراف، آیه 157 و 158 ؛ سوره جمعه، آیه 2.
  4. سوره عنکبوت، آیه 48.
  5. مطهری، سیری در سیره نبوی، 1384ش، ص238.
  6. جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، 1383ش، ج1، ص250.