پرش به محتوا

پیش‌نویس:باران خواهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
زهرا فاضل (بحث | مشارکت‌ها)
صفحه‌ای تازه حاوی «<big>'''باران خواهی'''</big>؛ نیایش و آیینی کهن در راستای طلب باران<br> باران‌خواهی...» ایجاد کرد
 
imported>شاهرودی
خط ۱۱۱: خط ۱۱۱:
* Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.
* Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.
[[رده: ویکی‌زندگی]]
[[رده: ویکی‌زندگی]]
[[رده: اجتماعات آئینی]]
[[رده:اجتماعات آیینی]]

نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۳۹

باران خواهی؛ نیایش و آیینی کهن در راستای طلب باران

باران‌خواهی، آیینی سنتی است که در روزگار و دوره‌ خشکسالی، برپا می‌شود. این آیین، بیش‌تر حالتی نمادین و نمایشی داشته و به آن تمنای باران، طلب باران و یا استسقا نیز می‌گویند.

در همه‌ی فرهنگ‌های دنیا، باران، حائز اهمیتی فراوان است و نمونه‌های فراوان و گوناگونی از رسوم مختلف باران‌خواهی، در دوره‌های متفاوت تاریخی برپا شده است.[۱] بخشی از آیین‌ باران‌خواهی ایرانیان، ریشه در اساطیر زردشتیان و بخشی دیگر مرتبط با باور اقوامی است که در دوران‌هایی بر این سرزمین حاکم شدند. فرهنگ دوره باستانی ایرانیان، در آیین باران‌خواهی آنان به‌روشنی دیده می‌شود.[۲]

نمونه‌های تاریخی باران‌خواهی

از آیین باران‌خواهی گزارش‌های اندکی در ادبیات رسمی ایرانیان برجای مانده است. قدیمی‌ترین گزارش ثبت‌شده مربوط به دوران ساسانیان است که پس از 7 سال خشکسالی سخت، تمامی کشت‌زارها، چشمه‌ها، قنات‌ها و رودها خشک شده و دام‌ها و پرندگان رو به خطر انقراض بوده‌اند.[۳] در آن هنگام، مردم به‌دستور پادشاه، به‌صورت دسته‌جمعی به بیرون شهر رفته و به نیایش با خداوند پرداخته و طلب باران کرده‌اند. فردوسی در همین رابطه گفته است:[۴]
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق  

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق 

در گزارش دیگری از شهرهای قونیه و لاذقیه، مردم به‌منظور حاجت‌روایی در تمنای باران، قربانی کرده و به صحرا می‌رفتند و به‌صورت گروهی نیایش می‌کردند. سپس، شیوخ آن‌ها، سر و پای خود را برهنه کرده و بر سر مزار مولوی به نیایش و طلب باران مشغول شده و چنین می‌گفتند: «یا رب! باران بر سر یاران باران».[۵]

همچنین از دوران اقامت امام رضا در مرو، که با خشکسالی آن دیار همراه بود، گزارش شده است که او به‌همراه مردم به بیرون شهر رفته و در آن‌جا نماز گذارده و به دعای باران مشغول شدند و در پی این آیین، بارش باران شروع شد.[۶]

سعدی نیز در باب چهارم بوستان، به خروج مردم از شهر و باران‌خواهی آن‌ها در صحرا اشاره کرده است.[۷]

رسوم باران‌خواهی

آیین باران‌خواهی ایرانیان دارای آداب و رسوم گوناگونی بوده است و بسیاری از آن‌ها امروزه، فراموش شده است.

مراسم دعا و نیایش

نیایش، کهن‌ترین رسم در آیین باران‌خواهی ایرانیان بوده است. در این رسم، همگان به پیشگاه آفریدگار، پناه آورده و اغلب، قربانی می‌کردند. در ایران باستان، این رسم نزد ایزد ویژه باران به‌نام «تشتر» برپا می‌شد. در دوره اسلامی نیز رسم دعا و نیایش با تکیه بر آموزه‌های دینی ادامه یافت. در صحیفه سجادیه چنین آمده است: ای آفریدگار متعال! به فرشتگان رحمت خویش دستور بده تا کام تشنه ما را با زلال باران سیراب کرده و بارانی در مزرعه‌ها جریان سازد که خوشه‌های پربار بپروراند و در مرتع‌ها، پستان‌های بی‌شیر را از شیر سرشار سازد.[۸]

در دوره معاصر، در شهرستان قائن، مسجدی قدیمی به‌نام «دعای باران» وجود دارد که تنها به‌منظور باران‌خواهی استفاده می‌شود.[۹] مردم در مراغه، آذرشهر و تبریز نیز به‌هنگام خشکسالی، با پای برهنه و درحالی‌که تکبیر می‌گویند به مصلای شهر رفته و به مراسم دعا و نماز باران مشغول می‌شوند.[۱۰] در مناطق جنوبی و جنوب‌غربی ایران نیز، مراسم باران‌خواهی را «قبله دعا» یا «قبله باران» خوانده و در آن به دعا و نیایش می‌پردازند. در قشم، مردم به‌صورت گروهی به در خانه‌های یکدیگر رفته و با ترانه «مشک مشکئو»، شروع این آیین را اطلاع‌رسانی می‌کنند. در پایان این مراسم، که تنها در روز جمعه انجام می‌شود، گوسفندی را قربانی می‌کنند و به مستمندان می‌بخشند.[۱۱] مردم تهران نیز، برای باران‌خواهی در روزهای پنجشنبه یا جمعه به آرامگاه سید ملک خاتون می‌رفتند و همراه با دعا و نیایش، این شعر را نیز با صدای بلند می‌خواندند که: ای خدا باران ببارد بر زمین *** حرمت جان امیرالمؤمنین.[۱۲] در ماهشهر نیز، گروهی از مردم یک خروس و چند مشک کهنه بر دوش گرفته و در حالی‌که هاون چوبی بزرگی به‌نام «جِوَن» که در آن گندم ریخته‌اند، بر دست داشته، شعری می‌خوانند که بخشی از آن بدین شرح است:
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

فردی که خروس را در دست دارد، مدام به پشت او می‌زند تا سروصدا کند و آن را نمادی آیینی و کهن می‌دانند. برخی معتقدند که سروصدای این خروس باعث می‌شود تا خروس عرش نیز به صدا درآید.

در کازرون نیز، مردم همین آیین را با اندکی تفاوت در شعر و محتوای آن اجرا می‌کنند. برای مثال، کازرونی‌ها می‌گویند:[۱۳]
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

پختن آش

از دیگر رسم‌های ویژه باران‌خواهی، پختن آش یا حلیم است که در میان مستمندان تقسیم می‌شود. رسم پختن آش در بیشتر شهرها و روستاهای خراسان به‌صورتی تقریبا مشابه انجام می‌شود. در طبس نیز «حلیم باران» در خارج از شهر و یا در یک مسجد پخته می‌شود.[۱۴] در سیرچ کرمان آش باران‌خواهی به‌نام «آش حسین»، در اسکو «آش فاطمه»،[۱۵] در تفرش «آش تُرماج»،[۱۶] در کازرون «اُو آش» پخته می‌شود که نمک آن را از خانه یک تازه عروس گرفته و شعری با این مضمون می‌خوانند: اُو نداریم / نون نداریم / گشنمونه / تشنه مونه / ابرِ نو در آسمونه...[۱۷]

در ایزدخواست فارس نیز مردم دو نوع «دیگ‌جوش» دارند که اولی با ختم انعام همراه بوده و دعای سر دیگ‌جوش نیز خوانده می‌شود که در آن، مردم از خداوند طلب باران می‌کنند.[۱۸] در فراهان نیز برای پخت آش باران‌خواهی، از آب قنات که برای زراعت استفاده می‌شود، تهیه کرده و پس از آن، به بالای بام مسجدی رفته و مقداری از آش را داخل ناودان می‌ریزند و شعری می‌خوانند که: این آش آش رونه / خاک پیر و جوونه / هرکه می‌خوره بکنه دعا / برای جو و گندما... . در تویسرکان و آباده نیز همین رسم انجام می‌شود.[۱۹] در بیشتر مناطقی که به پختن آش مشغول می‌شوند، یک یا چند گوسفند را نیز قربانی کرده و به آش اضافه می‌کنند.

رسوم خرافی

در مناطق غربی ایران هنگام خشکسالی، گروهی از زنان و دختران به‌صورت صوری، گاوهای روستای مجاور را می‌دزدیدند. زن‌های روستاهای دیگر با چوب‌دستی برای مقابله با دزدان، به صحرا رفته و دعوایی صوری راه می‌انداختند. سرانجام، بین این دو گروه، یک نفر ضامن می‌شد و زنان در گروه دزدها، به‌شرطی گاوها را برمی‌گرداندند که باران ببارد.[۲۰]

گاهی برای «تحریک غیرت خدایی»، حرمت پدیده‌های مقدس را می‌شکستند.[۲۱] برای مثال، کودک یتیمی را درون قنات نگه می‌داشتند تا قطره اشک او درون چاه قنات بریزد و با این روش، خداوند به آن‌ها رحمت آورد و باران ببارد.

در مناطقی از ایران، برخی از سنگ‌ها را باران‌ساز می‌انگارند. این سنگ، در میان اعراب به «حجر المطر»، در میان عجم به «سنگ یده» و در میان مردم ترک به «جده تاش» معروف است.[۲۲] این سنگ‌های، وسیله‌ی باران‌خواهی مردم قرار می‌گرفتند.

در بسیاری از نقاط ایران، زمانی‌که خشکسالی طولانی شود، مردم می‌گویند که «باران را بند کرده‌اند». آن‌ها درصدد بازگشایی این بند و باطل کردن جادو برمی‌آمدند. گاهی سهمی از گوشت قربانی را برای پری‌ها و اجنه در گوشه‌ای از حیاط مسجد قرار می‌دادند[۲۳] و گاهی اورادی را بر روی کاغذهایی نوشته و به درخت آویزان می‌کردند.

یکی دیگر از رفتارهای ایرانیان در هنگام خشکسالی، تفأل و پیش‌گویی بود. در برخی از آیین‌های باران‌خواهی نیز الاغ زنده را مورد محبت قرار می‌دادند تا باران ببارد. تابوت‌گردانی، تابوت‌شویی و علم‌گردانی نیز از دیگر آیین‌های ویژه باران خواهی در ایران بوده است.[۲۴] در خراسان برخی از مردم، علمی را بر دوش گرفته و به خواندن اشعار باران‌خواهی مشغول می‌شدند. رسم «کوسه گردی» که به «کوسه گلین» یا «کوسه بر نشستن» نیز معروف است، یکی دیگر از رسوم کهن در زمینه باران‌خواهی بود.[۲۵] در برخی از مناطق نیز زنان و دختران، به‌منظور باران‌خواهی، عروسکی را با شمایل زنانه می‌ساختند و به در خانه‌ها رفته و اشعاری را زمزمه می‌کردند. اهل هر خانه نیز پس از پاشیدن آب روی عروسک، چیزهایی از جمله آرد، روغن، گندم و برنج را به بچه‌ها یا زن‌ها می‌دادند تا زودتر باران ببارد.[۲۶] ترانه‌های این رسم در برخی از ایلات، با نام «گل گشنیزو» همچنان برای باران‌خواهی خوانده می‌شود.[۲۷]

پانویس

  1. فریزر، شاخۀ زرین، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۸-۱۴۹ و ۱۶۰-۱۶۱؛
    شـوالیه، فرهنگ نمادها، ج2، ۱۳۷۹ش، ص17-18؛
    کندری، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، ۱۳۶۷ش، ص۵۸۷-۵۹۱؛
    عناصری، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و (باران) در فرهنگ ارمنی»، ۱۳۶۶ش، ص۷۴۷-۷۵۳.
  2. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۸-۱۹۹.
  3. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۰۶م، ص۲۲۸؛
    دینوری، الاخبار الطوال، ]بی‌تا[، ص۶۱.
  4. فردوسی، شاهنامه، پادشاهی یزدگرد هجده سال بود، بیت 28 و 29، سایت گنجور.
  5. افلاکی، مناقب ‌العارفین، ج2، ۱۳۶۲ش، ص۷۴۸-۷۴۹ و ۷۹۵-۷۹۶ و۸۶۹-۸۷۰.
  6. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ]بی‌تا[، ص407-409.
  7. سعدی، کلیات، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۴-۳۰۵.
  8. صحیفۀ سجادیه، ۱۳۵۲ش، ص۲۲۰-۲۲۵.
  9. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵.
  10. باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱۱۸.
  11. نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۶-۱۵۷.
  12. عناصری، «آیین ‌طلب باران و حرمت آب در ایران»، ۱۳۴۸ش، ص۵۴.
  13. فقیری، باورهای سرزمین مادری‌ام، ۱۳۸۹ش، ص۹۵.
  14. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵ و 193.
  15. مقیمی اسکویی، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، ۱۳۸۵ش، ص۲۹۲.
  16. حسنی، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، ۱۳۸۲ش، ص۳۱۷.
  17. حاتمی، جغرافیای طبیعی کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۹۳-۹۴.
  18. رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۳۳۷-۳۳۸.
  19. معمار، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۴۰؛
    نوبان، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۸.
  20. اسدیان، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۶؛
    عسکری ‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ص۵۳.
  21. باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص363.
  22. خواندمیر، حبیب السیر، ج3، ۱۳۶۲ش، ص4-5.
  23. نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۷.
  24. باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱22.
  25. باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص۳۰۹-۳۱۰.
  26. میرشکرایی، انسان و آب در ایران، ۱۳۸۰ش، ص99.
  27. فرهادی، موزه‌های بازیافته، ۱۳۷۸ش، ص۶۸-۶۹.

منابع

  • ابن‌بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا (ع)، ترجمۀ محمدتقی اصفهانی، تهران، علمیۀ اسلامیه، ]بی‌تا[.
  • اسدیان، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
  • افلاکی، احمد، مناقب ‌العارفین، به‌تحقیق تحسین یازیجی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲ش.
  • باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، روزبهان، ۱۳۶۳ش.
  • باشگوز، ا.، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، س1، شماره 18 و 19 و 20، ۱۳۵۸ش.
  • بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به‌تحقیق ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ]بی‌نا[، ۱۹۰۶م.
  • پاپلی یزدی، محمدحسین، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، مشهد، تحقیقات جغرافیایی، س14، شماره 3 و 4، ۱۳۷۸ش.
  • حاتمی، حسن، جغرافیای طبیعی کازرون، قم، تأمین، ۱۳۸۵ش.
  • حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، اراک، میراث فرهنگی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش.
  • خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
  • دینوری، احمد، الاخبار الطوال، بغداد، المکتبة العربیه، ]بی‌تا[.
  • رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، آیات، ۱۳۷۳ش.
  • سعدی، کلیات، به‌تحقیق محمدعلی فروغی، تهران، طلوع، ۱۳۷۵ش.
  • شـوالیه، ژ. و آ. گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۷۹ش.
  • صحیفۀ سجادیه، ترجمۀ صدرالدین محمد حسین بلاغی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • عسکری‌ عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
  • عناصری، جابر، «آیین ‌طلب باران و حرمت آب در ایران»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، س 7، شماره 1، ۱۳۴۸ش.
  • عناصری، جابر، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و(باران) در فرهنگ ارمنی»، تهران، چیستا، س 4، شماره 10، ۱۳۶۶ش.
  • کندری، مهران، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، تهران، چیستا، س 4، شماره 8، ۱۳۶۷ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 15 بهمن 1400ش.
  • فریزر، ج. ج، شاخۀ زرین، به‌تحقیق ر. فریزر، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، آگاه، ۱۳۸۳ش.
  • فرهادی، مرتضى، موزه‌های بازیافته، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
  • فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادری‌ام، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۹ش.
  • معمار، فریدون، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، چیستا، تهران، س 2، شماره 10، ۱۳۶۲ش.
  • مقیمی اسکویی، حمیدرضا و موسى‌زاده، اسفندیار، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، ۱۳۸۵ش.
  • میرشکرایی، محمد، انسان و آب در ایران، تهران، مؤسسه گنجینه ملی آب ایران، ۱۳۸۰ش.
  • نادری، افشین، «مراسم قبله باران»، کتاب ماه هنر، تهران، شماره 57 و 58، ۱۳۸۲ش.
  • نوبان، مهرالزمان و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، اراک، ]بی‌نا[، ۱۳۸۲ش.
  • Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.