پرش به محتوا

پیش‌نویس:فریدون مشیری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>شاهرودی
imported>شاهرودی
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
* مشیری، فریدون، بازتاب نفس صبحدمان (کلمات اشعار)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۰ش.
* مشیری، فریدون، بازتاب نفس صبحدمان (کلمات اشعار)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۰ش.
* مشیری، فریدون، سه دفتر (ابر و کوچه، گناه دریا، بهار را باورکن)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۶۹ش.
* مشیری، فریدون، سه دفتر (ابر و کوچه، گناه دریا، بهار را باورکن)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۶۹ش.
{{ادبیات فارسی-افقی}}


[[رده:اهالی تهران]]
[[رده:اهالی تهران]]

نسخهٔ ۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۲۲

تحصیلاتادبیات فارسی
محل تحصیلدارالفنون و دبیرستان ادب
آثارتشنه توفان، گناه دریا، ابر و کوچه، بهار را باور کن، از دیار آشتی، مروارید مهرلحظه‌ها و احساس، آواز آن پرنده غمگین، تا صبح تابناک اهورایی، نوایی هماهنگ باران، از دریچه ماه


فریدون مشیری؛ شاعر معاصر ایرانی

فریدون مشیری در ۱۳۰۵ش در خانواده‌ای تهرانی و اهل ادب و فرهنگ زاده شد. پدربزرگ‌های پدری و مادری او، هر دو شاعر بودند. فریدون، تحصیلات ابتدایی را در تهران سپری کرد و دوران متوسطه را در دارالفنون و دبیرستان ادب گذراند. در ۱۸ سالگی به استخدام وزارت پست و تلگراف درآمد.[۱] او همزمان به تحصیل در رشته ادبیات فارسی دانشگاه تهران پرداخت. متأسفانه، وی به‌دلیل مشغله‌های کاری و نیز کارهای مطبوعاتی نتوانست تحصیل در دانشگاه را به سرانجام برساند. فریدون مشیری، در سال ۱۳۳۳ش ازدواج کرد که ثمرهٔ این وصلت دو فرزند بود. وی در سال ۱۳۵۷ش از خدمات دولتی بازنشسته شد.

فعالیت‌های هنری مشیری

فریدون، شاعری را از ۱۰ سالگی با نظم برخی نکات و انشاهای مدرسه آغاز کرد. وی، اولین دفتر از غزل‌های خود را در سنین ۱۲ تا ۱۵ سالگی به اتمام رساند. مجموعه اشعار متعددی از فریدون مشیری طی سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۷۶ش به چاپ رسید.[۲] مشیری در سال‌های ۱۳۳۲–۱۳۵۱ش همزمان با کار در وزارت پست و تلگراف، مسئول صفحه شعر و ادب مجله «روشنفکر» بود و به نقد کتاب، فیلم، تئاتر، نقاشی و شعر می‌پرداخت. مشیری همچنین در مجله «سپید و سیاه» مشغول به کار شد و با مجله «سخن» به سردبیری پرویز ناتل خانلری نیز همکاری داشت.

برخی قلم مشیری را متأثر از بزرگانی چون «پرویز ناتل خانلری»، «گلچین گیلانی»، «تولّلی» و «نادرپور» می‌دانند که تمام این هنرمندان، خود نیز تحت تأثیر شعر نیمایی بودند. هرچند در ابتدا، فریدون، تلاش بسیاری را برای رسیدن به سطح قلم این بزرگان ادب فارسی انجام داد، اما در نهایت شعاع سخن و وسعت مخاطبانش، وی را از آن بزرگان جدا کرد و پیشتاز ساخت.[۳] زبان نرم و سادهٔ فریدون مشیری همواره مورد تحسین و اقبال عام و خاص بود.[۴] برخی، او را از نسل شاعرانی مانند «نادر نادرپور» و «هوشنگ ابتهاج» دانسته‌اند که با وجود دل‌کندن از قالب‌های شعری گذشته و انتخاب راهی تازه، اما زبان و بیان‌شان همچنان مورد قبول جامعه است؛ زیرا تصرف در زبان را تا جایی روا می‌داشتند که ارتباط شعر با عموم مردم قطع نشود.[۵] عبدالحسین زرین‌کوب معتقد است که فریدون مشیری با همین زبان بی‌پیرایه، واژه‌واژه با هم‌زبانان خود همدلی دارد و حرف‌هایی را می‌زند که مال خود او است؛ نه ابهام‌گرایی رندانه، شعر او را تا حد هذیان، نامفهوم می‌کند و نه شعار خالی، از شعور آن می‌کاهد.[۶]

ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم

ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب

ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار…

گر نکوبی شیشه غم را به سنگ

هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ[۷]

فریدون مشیری، به‌دلیل علاقه و توجه خاص به موسیقی ایرانی، پیشنهاد فعالیت در شورای موسیقی و شعر رادیو را پذیرفت و در سال‌های ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷ش، در کنار «هوشنگ ابتهاج»، «سیمین بهبهانی» و «عماد خراسانی» فعالیت‌هایی را در راستای پیوند شعر و موسیقی انجام داد. غنی‌سازی برنامه‌های رادیویی «گلای تازه» و «رادیو ایران» از جملهٔ این تلاش‌ها بود. همین علاقه به موسیقی بود که باعث شد آهنگ‌سازان و خوانندگان بسیاری بر روی اشعار فریدون ترانه بسازند.

برخی از افراد، فریدون مشیری را بی‌توجه به خاک و اوضاع ایران دانسته‌اند. شعر معروف «ریشه در خاک»، جوابیه مشیری به این اتهام است.

من اینجا ریشه در خاکم

من اینجا عاشق این خاک اگر آلوده یا پاکم

من اینجا تا نفس باقی است می‌مانم

من از اینجا چه می‌خواهم، نمی‌دانم

امید روشنایی گر چه در این تیرگی‌ها نیست

من اینجا باز در این دشت خشک تشنه می‌رانم

من اینجا روزی آخر از دل این خاک با دست تهی

گل برمی‌افشانم

من اینجا روزی آخر از سِتیغ کوه چون خورشید

سرود فتح می‌خوانم[۸]

سفرها و سخنرانی‌های مشیری

فریدون مشیری، در طول زندگی خود به کشورهای بسیاری سفر کرد و جلسات سخنرانی و شعرخوانی بسیاری برگزار کرد. در سال ۱۳۵۲ش از چندین شهر اروپایی مانند هامبورگ و پاریس دیدن کرد. در سال ۱۳۵۴ش به لندن رفت و از نمایشگاه هنرهای اسلامی در آن‌جا بازدید کرد. در ۱۳۵۶ش در هندوستان، برای اساتید زبان فارسی در کشمیر سخنرانی کرد. در ۱۳۷۶ش به آمریکا رفته و علاوه بر چاپ کتاب «یک آسمان پرنده»، به ۲۴ ایالت آمریکا سفر کرد و جلسات شعرخوانی متعددی برپا کرد. در همین سال، نوار شب شعر او در آلمان به چاپ رسید و به‌همین دلیل، مشیری به آلمان رفت و در شهرهای فرانکفورت، برلین و دوسلدرف سخنرانی کرد.[۹] در سال ۱۳۷۸ش به سوئد رفت و در چندین شهر از جمله استکهلم، گوتنبرگ و مالمو شعرهای فارسی خواند.

درگذشت مشیری

فریدون مشیری پس از نیم قرن فعالیت مؤثر در حوزه فرهنگ ایران و زبان و شعر پارسی، سرانجام در ۱۳۷۹ش (۷۴ سالگی) بر اثر بیماری سرطان درگذشت و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده شد.[۱۰]

آثار مشیری

مجموعه «تشنه توفان» در سال ۱۳۳۴ش با مقدمه محمدحسین شهریار، چاپ دوم همین اثر با نام «نایافته» در سال ۱۳۳۶ش، «گناه دریا» در ۱۳۳۵ش، «ابر» در ۱۳۴۰ش، «ابر و کوچه» که تکمیل‌شدهٔ کتاب «ابر» بود در ۱۳۴۶ش، «بهار را باور کن» در ۱۳۴۷ش، «پرواز با خورشید» در ۱۳۴۸ش (مجموعه‌ای از اشعار کهن شاعر بود که بیش از ۱۰ بار تجدید چاپ شد)، «برگزیده شعرها» در ۱۳۴۹ش، «از خاموشی» در ۱۳۵۶ش، «گزینه اشعار» در ۱۳۶۴ش، «مروارید مهر» در ۱۳۶۴ش، «آه، باران» در ۱۳۶۷ش، «سه دفتر» در ۱۳۶۹ش، «از دیار آشتی» در ۱۳۷۱ش، «با پنج سخن‌سرا» در ۱۳۷۲ش، «لحظه‌ها و احساس» در ۱۳۷۴ش، «آواز آن پرنده غمگین» در ۱۳۷۸ش، «تا صبح تابناک اهورایی» در ۱۳۷۹ش، «نوایی هماهنگ باران» و «از دریچه ماه» در ۱۳۸۴ش از معروف‌ترین آثار فریدون مشیری هستند. از آن‌جایی که مشیری در قالب چارپاره نیز شهرتی فراوان داشت، دو کتاب «ناقوس نیلوفر» و «آفتاب‌پرست» او مورد قبول جامعه افتاد.[۱۱]

معروف‌ترین شعر فریدون مشیری با نامه «کوچه» در سال ۱۳۳۹ش در مجله «روشنفکر» به چاپ رسید. این شعر را از زیباترین و عاشقانه‌ترین اشعار نوی زبان فارسی می‌دانند.

بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،

همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم[۱۲]

مشیری علاوه بر شعر، نوشته‌هایی دیگر را نیز به‌صورت کتاب به چاپ رسانید، از جمله کتاب «یکسان نگریستن» که مجموعه‌ای از سخنان ابوسعید ابوالخیر است.[۱۳] فریدون، این کتاب را با توجه به علاقه‌اش به عرفان و تصوف ایرانی نوشت و در اوایل دهه ۱۳۴۰ش به چاپ رسانید.

پانویس

  1. احمدی، سیر سخن، ج2، 1345ش، ص457.
  2. مشیری، سه دفتر (ابر و کوچه، گناه دریا، بهار را باورکن)، 1369ش، ص7.
  3. عابدی، «فریدون مشیری»، 1381ش، ص154 و 159.
  4. شفیعی کدکنی، «کتاب‌های تازه»، 1347ش، ص208.
  5. سادات اشکوری، «فریدون مشیری»، 1378ش، ص218 و 219.
  6. «زندگینامه فریدون مشیری»، وب‌سایت بیتوته.
  7. «فریدون مشیری؛ پاک و ریشه در این خاک»، وب‌سایت عصرایران.
  8. «فریدون مشیری؛ پاک و ریشه در این خاک»، وب‌سایت عصرایران.
  9. مشیری، بازتاب نفس صبحدمان، 1380ش، ص1672 و 1673.
  10. صاحب‌اختیاری، شاعر کوچة خاطره‌ها، 1381ش، ص9-11.
  11. حقوقی، مروری بر تاریخ ادب و ادبیات امروز ایران، 1377ش، ص401.
  12. «زندگینامه فریدون مشیری»، وب‌سایت بیتوته.
  13. شیری، سه دفتر (ابر و کوچه، گناه دریا، بهار را باورکن)، 1369ش، ص7 و 8.

منابع

  • احمدی، احمد و رزمجو، حسین، سیر سخن، مشهد، باستان، ج۲، ۱۳۴۵ش.
  • حقوقی، محمد، مروری بر تاریخ ادب و ادبیات امروز ایران، تهران، قطره، ۱۳۷۷ش.
  • «زندگینامه فریدون مشیری»، وب‌سایت بیتوته، تاریخ بازدید: ۹ آبان ۱۴۰۰ش.
  • سادات اشکوری، کاظم، «فریدون مشیری»، به نرمی باران (جشن‌نامة مشیری)، تهران، سخن، ۱۳۷۸ش.
  • شفیعی کدکنی، محمدرضا، «کتاب‌های تازه»، تهران، سخن، سال ۱۸، شماره ۲، تیرماه ۱۳۴۷ش.
  • صاحب‌اختیاری، بهروز و باقرزاده، حمیدرضا، شاعر کوچة خاطره‌ها، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
  • عابدی، کامیار، «فریدون مشیری»، شاعر کوچة خاطره‌ها، تهران، هیرمند، ۱۳۸۱ش.
  • «فریدون مشیری؛ پاک و ریشه در این خاک»، وب‌سایت عصر ایران، تاریخ بارگذاری: ۳ آبان ۱۴۰۰ش.
  • مشیری، فریدون، بازتاب نفس صبحدمان (کلمات اشعار)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۸۰ش.
  • مشیری، فریدون، سه دفتر (ابر و کوچه، گناه دریا، بهار را باورکن)، تهران، نشر چشمه، ۱۳۶۹ش.