پرش به محتوا

پیش‌نویس:سهراب سپهری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>شاهرودی
بدون خلاصۀ ویرایش
imported>محمدمهدی محمدی
اصلاح نویسه، اصلاح ارقام
خط ۶۲: خط ۶۲:


==منابع==
==منابع==
{{آغاز منابع}}
*آشوری، داریوش و دیگران، پیامی در راه، تهران، طهوری، ۱۳۶۶ش.
*آشوری، داریوش و دیگران، پیامی در راه، تهران، طهوری، ۱۳۶۶ش.
*سپهری، پریدخت، مرغ مهاجر، تهران، طهوری، چ۴، ۱۳۷۷ش.
*سپهری، پریدخت، مرغ مهاجر، تهران، طهوری، چ۴، ۱۳۷۷ش.
خط ۷۱: خط ۷۲:
*مرادی کوچی، شهناز، معرفی و شناخت سهراب سپهری، تهران، نشر قطره، چ۱، ۱۳۸۰ش.
*مرادی کوچی، شهناز، معرفی و شناخت سهراب سپهری، تهران، نشر قطره، چ۱، ۱۳۸۰ش.
*«هشت کتاب»، وبگاه گیسوم، تاریخ بازدید: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ ش.
*«هشت کتاب»، وبگاه گیسوم، تاریخ بازدید: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ ش.
 
{{پایان منابع}}
{{ادبیات فارسی-افقی}}
{{ادبیات فارسی-افقی}}



نسخهٔ ۷ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۰۸

محل تحصیلدانشکدهٔ هنرهای زیبا، تهران
آثارهشت کتاب (مرگ زندگی، زندگی خواب‌ها، آوار آفتاب، شرق اندوه، صدای پای آب، مسافر، حجم سبز، ما هیچ، ما نگاه)


سهراب سپهری، نویسنده، نقاش و شاعر نوپرداز معاصر
سهراب در ظهر ۱۵ مهر ۱۳۰۷ش در شهر قم متولد شد. وی سومین فرزند اسدالله خان و فروغ سپهری است که هر دو اهل شعر و هنر بودند. مادر سهراب، نوادهٔ لسان‌الملک سپهر مؤلف «ناسخ التواریخ» بود.[۱] سهراب، در همان کودکی، نقاشی، طراحی و خوشنویسی را از پدر آموخت.[۲] آموزش ابتدایی را در دبستان خیام کاشان گذراند و همزمان در همین دوران به نقاشی و شعر روی آورد.[۳] شاعران و نویسندگان مورد علاقه‌اش گوته، لامارتین، زولا، حافظ، سعدی و نظام وفا بودند. علاقه‌اش به مطالعه و نویسندگی در سنین نوجوانی آغاز شد.[۴] در همین دوران، به سبب علاقه به موسیقی، نواختن سنتور و نی را در خانه به‌صورت خودآموز آغاز کرد. در ۱۵ سالگی به تهران آمد و در دانشسرای مقدماتی به تحصیل ادامه داد.[۵] در این دوره، علاقهٔ او به نقاشی و نشست و برخاست با اعضای انجمن ادبی صبای کاشان همچنان ادامه یافت.[۶]

جوانی سهراب

سهراب پس از پایان دورهٔ دوسالهٔ دانشسرا، در ۱۸ سالگی به استخدام ادارهٔ فرهنگ (آموزش و پرورش) کاشان درآمد و در همین سال در امتحانات ششم ادبی شرکت کرد.[۷] هنوز ۲۰ ساله نشده بود که با مشفق کاشانی که در آن زمان شاعری جوان بود، در ادارهٔ فرهنگ آشنا شد و این آشنایی تأثیری مثبت در زندگی او گذاشت. در حقیقت، مشفق الفبای شاعری را به سهراب آموخت و به اصلاح شعرهای او پرداخت. سبک و روش سهراب زیر تأثیر آشنایی وی با منوچهر شیبانی، نقاش و شاعر معاصر در قمصر کاشان دگرگون شد.[۸] او پس از گرفتن مدرک دیپلم، از ادارهٔ فرهنگ استعفا کرد و برای تحصیل در رشتهٔ نقاشی در دانشکدهٔ هنرهای زیبا، به تهران رفت. وی همزمان با تحصیل، در شرکت نفت نیز به خدمت پرداخت. او به تدریج با سروده‌های نیما و توللی آشنا شد و در قالب‌هایی چون چارپاره طبع‌آزمایی کرد. عشق به شاعری او را به جلسه‌های ادبی مورخ‌الدولهٔ سپهر کشاند و سبب آشنایی او با افرادی مانند محسن هشترودی، محمدابراهیم باستانی پاریزی و کریم پورشیرازی در این انجمن شد.[۹]

شعر و نقاشی سهراب

سهراب در ۱۳۳۰ش نخستین دفتر شعرش را منتشر کرد. دو سال بعد، از دانشکده هنرهای زیبا با رتبهٔ اول فارغ‌التحصیل شد. در همان سال، نشان درجه اول علمی نیز گرفت و در چندین نمایشگاه نقاشی در تهران شرکت کرد. افزون بر آن، در هنرستان‌های هنرهای زیبا تدریس کرد.[۱۰] در ۱۳۳۶ش به پاریس رفت و در آنجا در مدرسهٔ هنرهای زیبای آن شهر در رشتهٔ لیتوگرافی (چاپ سنگی) نام‌نویسی کرد.[۱۱] یک سال بعد، به رُم رفت و ضمن اقامت دوماهه در آن شهر از نمایشگاه دوسالانهٔ ونیز (Venice Biennale) دیدن کرد. وی سپس به ایران بازگشت و تابلوهایش را در نخستین دوسالانهٔ تهران نمایش داد و جایزهٔ نخست هنرهای زیبا را گرفت. از ۱۳۳۹ تا ۱۳۵۴ش به چندین کشور اروپایی، ژاپن، هندوستان، آمریکا، مصر و یونان سفر کرد و در چندین نمایشگاه نقاشی و جشنوارۀ بین‌المللی حضور یافت.[۱۲]

درگذشت سهراب

او در ۱۳۵۸ش برای درمان بیماری سرطان خون به لندن رفت؛ اما پس از ناکامی در درمان، به ایران بازگشت و سرانجام در تهران درگذشت و در صحن امامزاده سلطان‌علی در قریه مشهدِ اردهالِ کاشان به خاک سپرده شد.[۱۳]

آثار سهراب

سهراب سپهری دارای تخیلی بسیار پیشرفته و مدرن بود. این‌گونه از تخیل، پیش از آن، در شعر بیدل دیده شده و پس از بیدل تا ظهور سهراب، در شعر فارسی سابقه نداشته است.[۱۴] از آنجا که سهراب هم شاعر بود و هم نقاش، شعرش طراحی لحظه‌های شاعرانه و نقاشی او لبریز از شعر بود.[۱۵] هنوز از مرگ او مدت زیادی نگذشته است، اما ذهن جامعه اشعار او را مانند اشعار حافظ و سعدی پذیرفته، به خاطر سپرده و زنده نگاه داشته است.[۱۶]
از مشهورترین آثار او در زمینهٔ شعر می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

  1. مرگ رنگ
  2. زندگی خواب‌ها
  3. آوار آفتاب
  4. شرق اندوه
  5. صدای پای آب
  6. مسافر
  7. حجم سبز
  8. ما هیچ، ما نگاه.

گفتنی است این هشت دفتر شعر، به صورت یکجا به نام هشت کتاب منتشر شده‌اند.[۱۷] دفتری از شعرهای برگزیدهٔ او به نام «عاشق همیشه تنهاست»، به همت کریم امامی همراه ترجمهٔ انگلیسی آن در ۱۳۸۲ش در تهران چاپ شد. اشعار او به زبان‌های گوناگون مانند انگلیسی، فرانسه، آلمانی، عربی و در سال‌های اخیر به زبان‌های اسپانیولی، ترکی و سوئدی برگردانیده شده است.[۱۸]

پانویس

  1. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص17.
  2. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص14.
  3. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.
  4. عابدی، تپش سایه دوست، 1377ش، ص96.
  5. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص 55، 56 و 62.
  6. نیازمند ارجاع
  7. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص11.
  8. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص18ـ19.
  9. عابدی، تپش سایه دوست،1377ش، ص101ـ102.
  10. آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص10.
  11. مرادی کوچی، معرفی و شناخت سهراب سپهری، 1380ش، ص12.
  12. سپهری، هنوز در سفرم، 1380ش، ص124ـ 125.
  13. آشوری، پیامی در راه، 1366ش، ص14.
  14. کاظمی، شعر پارسی، 1379ش، ص102.
  15. شایگان، لحظه‌ای در واحه، 1361ش، ص39.
  16. شمیسا، نگاهی به سپهری، 1372ش، ص6.
  17. «هشت کتاب»، وبگاه گیسوم.
  18. سپهری، مرغ مهاجر، 1377ش، ص83.

منابع

  • آشوری، داریوش و دیگران، پیامی در راه، تهران، طهوری، ۱۳۶۶ش.
  • سپهری، پریدخت، مرغ مهاجر، تهران، طهوری، چ۴، ۱۳۷۷ش.
  • سپهری، پریدخت، هنوز در سفرم، تهران، فرزان، چ۱، ۱۳۸۰ش.
  • شایگان، داریوش، لحظه‌ای در واحه: سهراب سپهری، شاعر، نقاش، به تحقیق لیلی گلستان، تهران، امیرکبیر، چ۳، ۱۳۶۱ش.
  • شمیسا، سیرو، نگاهی به سپهری، تهران، مروارید، چ۴، ۱۳۷۲ش.
  • کاظمی، محمدکاظم، شعر پارسی، مشهد، مؤسسه فرهنگی هنری و انتشاراتی ضریح آفتاب، چ۱، ۱۳۷۹ش.
  • عابدی، کامیار، تپش سایه دوست، تهران، کامیار عابدی، ۱۳۷۷ش.
  • مرادی کوچی، شهناز، معرفی و شناخت سهراب سپهری، تهران، نشر قطره، چ۱، ۱۳۸۰ش.
  • «هشت کتاب»، وبگاه گیسوم، تاریخ بازدید: ۲۵ خرداد ۱۴۰۰ ش.