پرش به محتوا

پیش‌نویس:حجاب: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
رضا عسکری (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
رضا عسکری (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
===حجاب ایرانیان قبل از اسلام===
===حجاب ایرانیان قبل از اسلام===
اسناد تاریخی گویای اینست که زنان همواره در تاریخ ایران باستان از دوره ایلامیان تا ساسانیان حجاب و پوشیدگی داشته‌اند<ref>شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.</ref> و ایرانیان باستان به پوشش کامل و لباس‌های فاخر و پوشیده معروف بودند.<ref>شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.</ref> اگر چه در ابتدای پادشاهی قدیم ایلام، پوشش به طور نسبی وجود داشت، اما در دوره‌های میانی و جدید این پادشاهی، سبک پوشش به مرور کامل شد و در دوره‌های بعدی پوشش‌ها کامل‌تر و پرطمطراق‌تر شد و البته با طبقه اجتماعی آنان نیز پیوند عمیقی داشته<ref>شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.</ref> و نماد شأن و جایگاه اجتماعی آنان بوده است.<ref>شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.</ref><br>
اسناد تاریخی گویای اینست که زنان همواره در تاریخ ایران باستان از دوره ایلامیان تا ساسانیان حجاب و پوشیدگی داشته‌اند<ref>شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.</ref> و ایرانیان باستان به پوشش کامل و لباس‌های فاخر و پوشیده معروف بودند.<ref>شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.</ref> اگر چه در ابتدای پادشاهی قدیم ایلام، پوشش به طور نسبی وجود داشت، اما در دوره‌های میانی و جدید این پادشاهی، سبک پوشش به مرور کامل شد و در دوره‌های بعدی پوشش‌ها کامل‌تر و پرطمطراق‌تر شد و البته با طبقه اجتماعی آنان نیز پیوند عمیقی داشته<ref>شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.</ref> و نماد شأن و جایگاه اجتماعی آنان بوده است.<ref>شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.</ref><br>
مطالعات تاریخی و فرهنگی نشان می‌دهد، حجاب و پوشش در فرهنگ ایرانی نه صرفاً پاسخی به نیازهای مادی و اقلیمی زنان، بلکه نمودی از ارزش‌های عمیق فرهنگی این سرزمین است که در گذر زمان، پیوسته غنا یافته است.<ref>[https://www.porseman.com/article/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%B4-%D9%88-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/148314 خالدیان، «گذری تاریخی بر پوشش و حجاب در ایران»، وب‌سایت پرسمان.]</ref> بر اساس نتایج این مطالعات، پوشش زنان تنها پدیده‌ای زیستی نیست، بلکه تجلی فرهنگ و باورهای اصیل ایرانی است که با وجود تعامل با تمدن‌های گوناگون، ماهیت سنتی و ایرانی خود را از دست نداده و همواره بازتاب‌دهندهٔ جایگاه و منزلت آنها بوده است؛<ref>مونسی سرخه، «نمادها در پوشاک»، 1388ش، ص 45-44.</ref> حتی تزیینات و طرح‌های به کار رفته در البسه به‌ویژه در پوشاک زنان، مجموعه‌ای موزون و متناسب با ارزش‌های فرهنگی و منزلت انسانی زن در این سرزمین کهن و بیانگر سلیقه، ذوق و مهارتی است که هدفش تعالی شأن انسانی و نمایش وقار و اصالت بوده، نه سخیف ساختن این جایگاه.<ref> الهی، «لباس به‌مثابه هویت»، 1389ش، ص 11-8.</ref>
مطالعات تاریخی و فرهنگی نشان می‌دهد، حجاب و پوشش در فرهنگ ایرانی نه صرفاً پاسخی به نیازهای مادی و اقلیمی زنان، بلکه نمودی از ارزش‌های عمیق فرهنگی این سرزمین است که در گذر زمان، پیوسته غنا یافته است.<ref>[https://www.porseman.com/article/%DA%AF%D8%B0%D8%B1%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%BE%D9%88%D8%B4%D8%B4-%D9%88-%D8%AD%D8%AC%D8%A7%D8%A8-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/148314 خالدیان، «گذری تاریخی بر پوشش و حجاب در ایران»، وب‌سایت پرسمان.]</ref> بر اساس نتایج این مطالعات، پوشش زنان تنها پدیده‌ای زیستی نیست، بلکه تجلی فرهنگ و باورهای اصیل ایرانی است که با وجود تعامل با تمدن‌های گوناگون، ماهیت سنتی و ایرانی خود را از دست نداده و همواره بازتاب‌دهندهٔ جایگاه و منزلت آنها بوده است؛<ref>مونسی سرخه، «نمادها در پوشاک»، 1388ش، ص 45-44.</ref> حتی تزیینات و طرح‌های به کار رفته در البسه به‌ویژه در پوشاک زنان، مجموعه‌ای موزون و متناسب با ارزش‌های فرهنگی و منزلت انسانی زن در این سرزمین کهن و بیانگر سلیقه، ذوق و مهارتی است که هدفش تعالی شأن انسانی و نمایش وقار و اصالت بوده، نه سخیف ساختن این جایگاه.<ref> الهی، «لباس به‌مثابه هویت»، 1389ش، ص 11-8.</ref><br>
===حجاب ایرانیان پس از اسلام===
در سنت ایران، پوشش و حجاب زنان همواره نشان نجابت، هویت و منزلت آنان به شمار رفته و با ورود دین اسلام به ایران، ضمن تداوم بسیاری از سنت‌های پیشین، حجاب جایگاهی ویژه‌تر در فرهنگ اجتماعی و دینی مردم به‌دست آورد<ref>شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 25.</ref> و با الهام از تعالیم دینی، به مرتبه‌ای ژرف‌تر و معنوی‌تر دست یافته است.<ref>صدر، حقوق زنان در اسلام و اروپا، 1319ش، ص 22-21؛ شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 25.</ref> بر اساس شواهد و اسناد تاریخی اسلام مبتکر یا آغازگر اصل حجاب نبوده،<ref>حبیبی، «نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی»، 1384ش، ص 58.</ref> اما به پوشش رایج در میان مردم نیز بسنده نکرده است؛ بلکه  با تکمیل و عمق‌بخشی به آن،<ref>[https://iict.ac.ir/1402/02/orfjoor/ محمدی جورکویه، «حجاب از پنجره فقه اسلامی»، وب‌سایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.]</ref> غایتی والاتر را در پس آن جست‌وجو نمود؛ غایتی که علاوه بر فراهم‌ساختن امکان حضور زن در اجتماع، هرگونه نگاه ابزاری و جنسی را از او دور می‌کند. اسلام با غنابخشی به حجاب، در پی آن است که زن، نه بر اساس جاذبه‌های ظاهری و جنسی، بلکه با اتکا به شخصیت، شایستگی‌ها و توانمندی‌های خود، جایگاهی شایسته در اجتماع بیابد و عرصه اجتماع محل فعالیت و کار باشد، نه محل آمیختگی با لذت‌جویی‌های جنسی.<ref>مطهری، مسئله حجاب، 1402ش، ص 83.</ref>
====حجاب ایرانیان در قرن‌های اول اسلام====
در قرن‌های اولیه اسلامی، ایرانیان با تداوم شیوه‌های پیشین، روح پوشش خود را حفظ کردند و لباس‌های فاخر و اصیل همچنان رایج بود. در سده‌های بعد، گرچه تحت تأثیر حکومت‌هایی چون اموی، عباسی، سلجوقی و مغول، برخی تغییرات ظاهری مانند ورود سبک‌های جدید کلاه و پوشش سر رخ داد، اما اصالت و هویت ایرانی در کلیت پوشاک محفوظ ماند. در دوره صفویه با وجود نفوذ تدریجی اروپاییان، ایرانیان سنت نساجی و طراحی لباس را با مقاومت جدی در مقابل تغییرات ریشه‌ای پی گرفتند. خاطرات و سفرنامه‌های تجار اروپایی از فراوانی پارچه‌های نفیس، تنوع رنگ و دوخت و حجاب و وقار مثال‌زدنی ایرانیان حکایت دارد. در این دوره نیز تغییرات عمدتاً در طراحی و جزئیات بود و هویت ایرانی و شأن انسانی به‌ویژه در پوشش بانوان همچنان برجسته بود.<ref>تقوی باغبان، « بررسی انواع پوشش سر مردان و زنان در دوره صفوی»، 1399ش، ص 73-72.</ref>
====حجاب در دوران قاجار و پهلوی====
به‌گزارش منابع تاریخی، در عصر قاجار به‌ویژه از دوران محمدشاه و ناصرالدین‌شاه، روابط فرهنگی و نظامی با غرب گسترش زیادی یافت و زمینهٔ پذیرش تدریجی لباس اروپایی را در ایران فراهم آمد.<ref>رایس، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، 1383ش، ص 115.</ref> این رخدادها دوران قاجار را به یکی از نقطه عطف‌های سیر تحول پوشش ایرانی تبدیل کرد. پس از انقلاب مشروطه، در بخشی از جامعه ایرانی لباس‌های سنتی جای خود را به مدل‌های اروپایی داد و پوشش غربی به‌ویژه در طبقات بالای جامعه نمود یافت. پس از قاجار و به‌ویژه دوران رضاشاه، تحولات عمیق و سازمان‌یافته در پوشاک رخ داد. در همین راستا سیاست کشف حجاب و ممنوعیت رسمی حجاب زنان (اعلام‌شده در ۱۳۱۴ش توسط رضاشاه) نقطه عطف دیگری بود که در سیر تحولات پوشش و حجاب بانوان نقش جدی داشت.<ref>بصیرت‌منش، «روند کشف حجاب و واکنش روحانیان»، 1376ش، ص 82-74.</ref> کشف حجاب در سال‌های باقی‌مانده حکومت رضاشاه اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب‌ماندگی شمرده می‌شد. البته جامعه مذهبی ایران با تکیه بر فرهنگ دیرین و اصیل خود با این اقدام مقابله کرد و در نهایت پس از سقوط رضاشاه و در زمان محمدرضا شاه، قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم زدند و دربارهٔ مظاهر «تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت اروپائی‌ها» مطلب می‌نوشتند.<ref>جعفریان، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، 1383ش، ص 60-59.</ref>

نسخهٔ ۳ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۲

حجاب؛ پوشش شرعیِ بانوان، بازتاب هویت و فرهنگ ملی و دینی.
حجاب، پوشش شرعی زن مسلمان، ریشه‌دار در هویت دینی و فرهنگ ملی ایرانی، نه‌تنها یادگار تمدن‌ها و ادیان کهن، بلکه تجلی حیا، عفاف و شخصیت زن و نشانگر منزلت و شأن اجتماعی اوست. این پوشش در گذر تاریخ ایران، از سیر تطور سنت‌های دیرین تا غنای معنوی دوران اسلامی، همواره نماد اصالت و تبلور هویت ایرانی - اسلامی بوده است؛ پدیده‌ای پویا که با انتخاب آگاهانه زن، نمود کنشگری اجتماعی و نقش‌‌آفرینی او به شمار می‌آید.

مفهوم‌شناسی

حجاب، در اصل واژه‌ای به معنای پرده[۱] و در دهه‌های اخیر به پوشش شرعی زن اطلاق می‌شود.[۲] معادل این معنا در ادبیات دینی واژه «ستر» به معنای «پوشش» است.[۳] حجاب در اسلام، به معنای پوشش زن مسلمان در چهار حوزه مورد بحث قرار می‌گیرد: نخست، پوشش در هنگام نماز؛ دوم، پوشش در برابر همجنس؛ سوم، پوشش در برابر محارم غیر از همسر و چهارم، پوشش در برابر نامحرم[۴] و هدف آن، تضمین کیفیت حضور زن در اجتماع و صیانت از کرامت و شخصیت وی است. در این دیدگاه حجاب یک ضرورت فقهی و شرعی شامل پوشاندن بدن به جز صورت و دست‌ها در برابر نامحرم و پرهیز از خودنمایی در عرصه اجتماع می‌شود.[۵] برخی از محققان تأکید دارند که اگرچه میان حکم شرعی ستر به‌ معنی حدود خاصی که باید به حکم دین از نامحرم پوشانده شود با مفهوم اخلاقی آن که نوعی پوشش عرفی است، پیوند وجود دارد؛ اما این دو مفهوم تفاوت‌هایی دارند که در کارکردهای حجاب نقش مهمی را ایفاء می‌کند.[۶]

تاریخچه حجاب در ملل و ادیان

بنابر گواهی متون تاریخی، حجاب در بسیاری از جوامع و فرهنگ‌ها در طول تاریخ وجود داشته است؛ از جمله در میان تمدن ایران باستان، یونان و روم[۷] و در ادیانی چون یهودیت، مسیحیت و زرتشت.[۸] در مقابل، در جامعه عرب جاهلی حجاب مرسوم نبوده و این پدیده پس از گسترش اسلام در آنجا رواج یافته است.[۹] در ملل و ادیان سابق، حجاب کامل و برتر برای اشراف جامعه الزامی بوده[۱۰] و در مواردی مقررات آن از حیث سخت‌گیری فراتر از ضوابط اسلامی بوده است.[۱۱]

حجاب در تاریخ ایران

حجاب ایرانیان قبل از اسلام

اسناد تاریخی گویای اینست که زنان همواره در تاریخ ایران باستان از دوره ایلامیان تا ساسانیان حجاب و پوشیدگی داشته‌اند[۱۲] و ایرانیان باستان به پوشش کامل و لباس‌های فاخر و پوشیده معروف بودند.[۱۳] اگر چه در ابتدای پادشاهی قدیم ایلام، پوشش به طور نسبی وجود داشت، اما در دوره‌های میانی و جدید این پادشاهی، سبک پوشش به مرور کامل شد و در دوره‌های بعدی پوشش‌ها کامل‌تر و پرطمطراق‌تر شد و البته با طبقه اجتماعی آنان نیز پیوند عمیقی داشته[۱۴] و نماد شأن و جایگاه اجتماعی آنان بوده است.[۱۵]
مطالعات تاریخی و فرهنگی نشان می‌دهد، حجاب و پوشش در فرهنگ ایرانی نه صرفاً پاسخی به نیازهای مادی و اقلیمی زنان، بلکه نمودی از ارزش‌های عمیق فرهنگی این سرزمین است که در گذر زمان، پیوسته غنا یافته است.[۱۶] بر اساس نتایج این مطالعات، پوشش زنان تنها پدیده‌ای زیستی نیست، بلکه تجلی فرهنگ و باورهای اصیل ایرانی است که با وجود تعامل با تمدن‌های گوناگون، ماهیت سنتی و ایرانی خود را از دست نداده و همواره بازتاب‌دهندهٔ جایگاه و منزلت آنها بوده است؛[۱۷] حتی تزیینات و طرح‌های به کار رفته در البسه به‌ویژه در پوشاک زنان، مجموعه‌ای موزون و متناسب با ارزش‌های فرهنگی و منزلت انسانی زن در این سرزمین کهن و بیانگر سلیقه، ذوق و مهارتی است که هدفش تعالی شأن انسانی و نمایش وقار و اصالت بوده، نه سخیف ساختن این جایگاه.[۱۸]

حجاب ایرانیان پس از اسلام

در سنت ایران، پوشش و حجاب زنان همواره نشان نجابت، هویت و منزلت آنان به شمار رفته و با ورود دین اسلام به ایران، ضمن تداوم بسیاری از سنت‌های پیشین، حجاب جایگاهی ویژه‌تر در فرهنگ اجتماعی و دینی مردم به‌دست آورد[۱۹] و با الهام از تعالیم دینی، به مرتبه‌ای ژرف‌تر و معنوی‌تر دست یافته است.[۲۰] بر اساس شواهد و اسناد تاریخی اسلام مبتکر یا آغازگر اصل حجاب نبوده،[۲۱] اما به پوشش رایج در میان مردم نیز بسنده نکرده است؛ بلکه با تکمیل و عمق‌بخشی به آن،[۲۲] غایتی والاتر را در پس آن جست‌وجو نمود؛ غایتی که علاوه بر فراهم‌ساختن امکان حضور زن در اجتماع، هرگونه نگاه ابزاری و جنسی را از او دور می‌کند. اسلام با غنابخشی به حجاب، در پی آن است که زن، نه بر اساس جاذبه‌های ظاهری و جنسی، بلکه با اتکا به شخصیت، شایستگی‌ها و توانمندی‌های خود، جایگاهی شایسته در اجتماع بیابد و عرصه اجتماع محل فعالیت و کار باشد، نه محل آمیختگی با لذت‌جویی‌های جنسی.[۲۳]

حجاب ایرانیان در قرن‌های اول اسلام

در قرن‌های اولیه اسلامی، ایرانیان با تداوم شیوه‌های پیشین، روح پوشش خود را حفظ کردند و لباس‌های فاخر و اصیل همچنان رایج بود. در سده‌های بعد، گرچه تحت تأثیر حکومت‌هایی چون اموی، عباسی، سلجوقی و مغول، برخی تغییرات ظاهری مانند ورود سبک‌های جدید کلاه و پوشش سر رخ داد، اما اصالت و هویت ایرانی در کلیت پوشاک محفوظ ماند. در دوره صفویه با وجود نفوذ تدریجی اروپاییان، ایرانیان سنت نساجی و طراحی لباس را با مقاومت جدی در مقابل تغییرات ریشه‌ای پی گرفتند. خاطرات و سفرنامه‌های تجار اروپایی از فراوانی پارچه‌های نفیس، تنوع رنگ و دوخت و حجاب و وقار مثال‌زدنی ایرانیان حکایت دارد. در این دوره نیز تغییرات عمدتاً در طراحی و جزئیات بود و هویت ایرانی و شأن انسانی به‌ویژه در پوشش بانوان همچنان برجسته بود.[۲۴]

حجاب در دوران قاجار و پهلوی

به‌گزارش منابع تاریخی، در عصر قاجار به‌ویژه از دوران محمدشاه و ناصرالدین‌شاه، روابط فرهنگی و نظامی با غرب گسترش زیادی یافت و زمینهٔ پذیرش تدریجی لباس اروپایی را در ایران فراهم آمد.[۲۵] این رخدادها دوران قاجار را به یکی از نقطه عطف‌های سیر تحول پوشش ایرانی تبدیل کرد. پس از انقلاب مشروطه، در بخشی از جامعه ایرانی لباس‌های سنتی جای خود را به مدل‌های اروپایی داد و پوشش غربی به‌ویژه در طبقات بالای جامعه نمود یافت. پس از قاجار و به‌ویژه دوران رضاشاه، تحولات عمیق و سازمان‌یافته در پوشاک رخ داد. در همین راستا سیاست کشف حجاب و ممنوعیت رسمی حجاب زنان (اعلام‌شده در ۱۳۱۴ش توسط رضاشاه) نقطه عطف دیگری بود که در سیر تحولات پوشش و حجاب بانوان نقش جدی داشت.[۲۶] کشف حجاب در سال‌های باقی‌مانده حکومت رضاشاه اجباری بود و حجاب اسلامی مظهر عقب‌ماندگی شمرده می‌شد. البته جامعه مذهبی ایران با تکیه بر فرهنگ دیرین و اصیل خود با این اقدام مقابله کرد و در نهایت پس از سقوط رضاشاه و در زمان محمدرضا شاه، قید اجبار از کشف حجاب برداشته شد، امّا مطبوعات حکومتی همچنان در ستایش اقدام رضاخان قلم زدند و دربارهٔ مظاهر «تمدن» و «تجددخواهی» و «عقب نماندن از پیشرفت اروپائی‌ها» مطلب می‌نوشتند.[۲۷]

  1. معین، فرهنگ فارسی، 1386ش، ج1، ص 582.
  2. «حجاب»، وب‌سایت دانشنامه حوزوی ویکی فقه.
  3. جوهری، الصحاح، 1407ق، ج 1، ص 107.
  4. محمدی جورکویه، «حجاب از پنجره فقه اسلامی»، وب‌سایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  5. «چهل حدیث حجاب و عفاف»، وب‌سایت سازمان حج و زیارت.
  6. داودی، «حجاب یک امر الزامی و شرعی است یا اخلاقی»، وب‌سایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  7. زروندی، «بررسی تطبیقی حجاب در میان اقوام و ادیان الهی»، ص 123، 1386ش.
  8. حبیبی، «نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی»، 1384ش، ص 61-59.
  9. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، 1374ش، ج 17، ص 290.
  10. شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 24.
  11. حبیبی، «نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی»، 1384ش، ص 61-59.
  12. شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.
  13. شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.
  14. شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 23-22.
  15. شهبازی، «پوشاک در ایران زمین – دوران مادها و هخامنشیان»، 1383 ش، ص 63-62.
  16. خالدیان، «گذری تاریخی بر پوشش و حجاب در ایران»، وب‌سایت پرسمان.
  17. مونسی سرخه، «نمادها در پوشاک»، 1388ش، ص 45-44.
  18. الهی، «لباس به‌مثابه هویت»، 1389ش، ص 11-8.
  19. شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 25.
  20. صدر، حقوق زنان در اسلام و اروپا، 1319ش، ص 22-21؛ شیخ‌شعاعی، «جایگاه حجاب در ایران باستان و تقویت هویت فرهنگی ایران معاصر»، 1396ش، ص 25.
  21. حبیبی، «نیم نگاهی به حجاب در ادیان الهی»، 1384ش، ص 58.
  22. محمدی جورکویه، «حجاب از پنجره فقه اسلامی»، وب‌سایت پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
  23. مطهری، مسئله حجاب، 1402ش، ص 83.
  24. تقوی باغبان، « بررسی انواع پوشش سر مردان و زنان در دوره صفوی»، 1399ش، ص 73-72.
  25. رایس، زنان ایرانی و راه و رسم زندگی آنان، ترجمه اسدالله آزاد، 1383ش، ص 115.
  26. بصیرت‌منش، «روند کشف حجاب و واکنش روحانیان»، 1376ش، ص 82-74.
  27. جعفریان، داستان حجاب در ایران پیش از انقلاب، 1383ش، ص 60-59.