پیشنویس:امانتداری: تفاوت میان نسخهها
imported>شاهرودی +رده:فضائل اخلاقی، +رده:اخلاق اجتماعی، +رده:اخلاق زیستی، +رده:اصطلاحات فقهی (هاتکت)، ابرابزار |
imported>شاهرودی جز شاهرودی صفحهٔ امانت داری را به امانتداری منتقل کرد |
(بدون تفاوت)
| |
نسخهٔ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۰
امانتداری؛ تلاش برای نگهداری از دارایی دیگری که در اختیار فرد قرار گرفته است.
به امانت دادن بخشی از دارایی به دیگران، از جمله مناسبات زندگی اجتماعی با کارکردهای بسیار است. در مقابل، تلاش برای حفظ آنچه به امانت در اختیار فرد قرار گرفته، به استمرار این فضیلت اخلاقی در جامعه، یاری میرساند. استواری جامعه و خانواده در گرو این فضیلت اخلاقی دانسته شده است.
مفهومشناسی امانت داری
واژهٔ امانت بهمعنای راستی و ضد خیانت،[۱] در اصطلاح بهمعنای دارایی یا جنسی است که مالک یا شارع در اختیار فرد میگذارد.[۲] هرگاه کسی، چیزی را از دیگری به امانت بگیرد تا پس از برطرف شدن نیاز، آن را بازگرداند، در فرهنگ مسلمانان و فقه اسلامی، «عاریه» نامیده میشود.[۳] تفاوت عاریه با امانت آن است که در عاریه، مال به جهت استفاده در اختیار فرد قرار میگیرد ولی در امانت، شخص بدون اجازهٔ صاحب مال حق تصرف در مال را ندارد؛[۴] اما در هر دو صورت، شخص باید در حفظ مال غیر که نزد او است، کوشا باشد که به این حالت، امانتداری گفته میشود.
امانتداری در آموزههای اسلام
امانتداری نقش بسزایی در سلامت روابط اجتماعی دارد.[۵] اسلام، امانتداری را در جایگاه بالایی از مراتب ایمان دانسته،[۶] مسلمانان را به امانتداری فرمان داده[۷] و از امانتشکنی نهی کرده است.[۸] پیامبر اسلام امانتداری را معیار شناخت انسان دیندار[۹] و امانتشکنی را از نشانههای منافق[۱۰] میداند. امام صادق نیز از شخص امانتدار با عنوان شریک مال مردم یاد میکند.[۱۱]
اقسام امانتداری
امانتداری مانند دیگر مفاهیم اجتماعی از معنایی فراگیر برخوردار است و علاوه بر امانت مالی، شامل مسئولیتها، سرمایههای انسانی و فرهنگی، میراث تاریخی و خود انسان میشود.[۱۲] در فرهنگ قرآن، علاوه بر توجه به ضرورت امانتداری و حرمت امانتشکنی انسان نسبت به همنوعان، به موارد زیر نیز توجه شده است:
- امانتهای خداوند؛[۱۳] مانند فرایض الهی[۱۴] و نیز پیمانی که هر انسانی در ازل با خداوند بسته است؛[۱۵]
- امانتهای پیامبر؛[۱۶] که مفسران، آن را به قرآن و عترت پیامبر خدا، تطبیق کردهاند؛[۱۷]
- امانتداری انسان نسبت به خود؛[۱۸] مطابق مبانی اسلامی انسان مالک مطلق روح، ذهن و جسم خود نیست، بلکه اینها امانتی است که از سوی خداوند بهعنوان مالک حقیقی به او اعطا شده است و باید در مسیر نیل به اهدافی بهکار گرفته شود که خداوند برای زندگی او تعیین کرده است. از این رو، سفارش شده است که در حق خود خیانت نکند و خیانت به خود بهمعنای محروم ساختن خود از حقوق مسلم و لذات شرعی و معنوی است؛[۱۹] همچنین امانت داری بهمعنای حفظ عزّت و آبروی خود است.[۲۰] در منابع دینی پذیرش مسئولیتهای بیش از توان، طمع کردن، حفظنکردن اسرار شخصی، تنبلی، سستی و گناه مصادیق خیانت به خود شمرده شدهاند.[۲۱]
- امانتداری نسبت به دیگران؛ مانند کسانی که انسان با آنها تعامل و ارتباط دارد.[۲۲]
- همچنین در منابع دینی، امانت به دو دستهٔ مادی[۲۳] و معنوی تقسیم شده است؛ مراد از امانتهای معنوی، مسئولیتهای انسان نسبت به خود و دیگران است مانند اهمیت دادن به حفظ جان خود و تندرستی دیگران،[۲۴] حفظ اعتبار و آبرو،[۲۵] حفظ اسرار،[۲۶] عهد و پیمان[۲۷] و مشورت.[۲۸]
با توجه به رویکرد اجتماعی دین اسلام، حفظ امانت در حقوق اجتماعی نیز مورد تأکید قرآن بوده است. از این حیث، امانتداری سرمایههای جمعی نیز شامل دو دسته میشود:
- امانتهای مادی شامل اموال عمومی، بیتالمال و منابع طبیعی که باید بهخوبی محافظت شوند.[۲۹] از این منظر، حتی اموال شخصی افراد نیز بخشی از ثروت عمومی جامعه است که بهعنوان امانت خداوند، باید بهدرستی مصرف شود.[۳۰]
- امانتهای معنوی:
- مناصب و مقامات دولتی امانت همگانی است که واگذاری آن به نااهل خیانت است. همچنانکه استفاده نادرست از آن نیز خیانت محسوب میشود؛[۳۱]
- اسرار عمومی مانند اسرار حکومت و جامعه، اطلاعات استراتژیک و هر نوع اطلاعی که سرمایه حیاتی یک کشور بهحساب میآید.[۳۲]
- علم در اختیار انسان نیز امانت معنوی است و عدم نشر آن خیانت است؛[۳۳]
- حرمت، عزت، اقتدار، آبرو و حیثیت جامعه یک امانت جمعی و ملی است و دامنزدن به ناهنجاریهای اخلاقی و بیعفتی، از مصادیق خیانت به جامعه و عفت عمومی بهحساب میآید؛[۳۴] حفظ حرمت و منزلت رهبر جامعه نیز یک امانت است که همگان به محافظت از آن مأمور هستند.[۳۵]
عوامل گسترش و تقویت روحیهٔ امانتداری
بر اساس متون دینی اسلام، عوامل گسترش و نهادینهسازی امانتداری در جامعه عبارت است از: ایمان،[۳۶] پاداش[۳۷] و کیفر،[۳۸] نظارت[۳۹] و برخورد قاطع با خیانتکاران.[۴۰]
آثار امانتداری
از منظر پژوهشگران حوزهٔ دین، اگر امانتداری در جامعه بهدرستی اجرا شود آثار ذیل را بهدنبال خواهد داشت:
- تقویت ایمان و گسترش دینباوری؛[۴۱]
- گسترش راستی و درستکرداری؛[۴۲]
- امنیت اجتماعی؛[۴۳]
- عزت اجتماعی؛[۴۴]
- رشد اقتصادی؛[۴۵]
- رهایی از کیفر دوزخ.[۴۶]
خیانت در امانت و عوامل آن
امانتداری در استواری جوامع بشری در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، نقش بسزایی دارد و اگر امانتشکنی رخ دهد، اعتماد دوسویه جای خود را به پریشانی و نگرانی داده و شیرازهٔ زندگی اجتماعی مردم از هم خواهد پاشید.[۴۷] خیانت در امانتهای اجتماعی و دولتی، نکوهیدهتر از خیانت در امور فردی است.[۴۸] از جمله عوامل خیانت در امانت عبارتاند از: انحراف عقیده،[۴۹] مانند کفر،[۵۰] نفاق و[۵۱] شرک،[۵۲] حمایت از خیانتکاران،[۵۳] بدگمانی،[۵۴] نادانی و ناآگاهی،[۵۵] حسادت[۵۶] و افسردگی.[۵۷]
پیامدهای امانتشکنی
از جمله پیامدهای زیانبار امانتشکنی عبارتاند از: سستی دینباوری،[۵۸] خواری فرد امانتشکن،[۵۹] مورد لعنت خدا واقعشدن،[۶۰] شرمساری و ذلت،[۶۱] تنگدستی و انزوای اجتماعی،[۶۲] افزایش بیاعتمادی و کاهش سرمایه اجتماعی[۶۳] و افزایش گناه و سوءظن در جامعه.[۶۴]
راهکار دینی برای جلوگیری از خیانت در امانت
از منظر آموزههای اسلام، مهمترین راهکار برای جلوگیری از خیانت در امانت، الزام درونی و ضمانت بیرونی است. مهمترین الزام درونی ایمان به مبدأ و معاد و مهمترین الزام بیرونی اجرای عادلانهٔ قوانین در جامعه است.[۶۵]
رابطه تحکیم خانواده با امانتداری
حفظ نظام خانواده در دین اسلام از جایگاه ویژهای برخوردار است. در قرآن کریم، مرد بهعنوان سرپرست خانواده و زن بهعنوان امانتدار حقوق، اسرار و اموال خانواده، معرفی شده است؛[۶۶] اما انگارهٔ حاکمیت مطلق شوهر در خانواده که زن را مسلوبالاختیار میپندارد، در تعارض با آموزههای دین بوده و آرامش را از افراد خانواده سلب میکند.
از منظر روانشناسی اسلامی، شوهرانی که از «منی» گذر کرده و بهجای حس مالکیت نسبت به همسر و فرزندان، خود را امانتدار این نعمتهای الهی بدانند، محیط خانوادگی بهتری را تجربه میکنند و زمینه را برای رشد و کمال اعضای خانواده فراهم میکنند.[۶۷] از این منظر، تغییر حس مالکیت به حس امانتداری، زندگی را زیباتر و معنویتر میکند.[۶۸]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه، ذیل واژهٔ امانت.
- ↑ انصاری، الموسوعه الفقهیه المسیره، 1424ق، ص105-106.
- ↑ شهید ثانی، الروضه البهیه، بیتا، ج4، ص255.
- ↑ «تفاوت عاریه با امانت»، پایگاه اطلاعرسانی آیتالله العظمی مکارم شیرازی.
- ↑ ایروانی و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزههای اسلامی، 1388ش، ص59.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389ش، ج1، ص467.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه 58.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 27.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص171.
- ↑ کلینی، الکافی، 1429ق، ج3، ص717.
- ↑ محمدی ریشهری، حکمتنامه جوان، 1389ش، ص167.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه 58.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 27.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج22، ص67.
- ↑ سورهٔ یس، آیه 60-61.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 27.
- ↑ شیخ صدوق، آمالی، بیتا، ص500.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 27.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه
- ↑ سورهٔ بقره، آیه 187.
- ↑ ایروانی و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزههای اسلامی، 1388ش، ص66.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 27.
- ↑ خمینی، تحریر الوسیله، 1403ق، ج1، ص525.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج62، ص319.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج74، ص16.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج77، ص89.
- ↑ سورهٔ اسرا، آیه 34.
- ↑ سورهٔ احزاب، آیه 36.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389ش، ج11، ص183.
- ↑ سورهٔ نور، آیه 33.
- ↑ امینی، الغدیر، 1387ق، ج8، ص291.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه 83.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج1، ص172.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج100، ص78.
- ↑ سوره حجرات، آیه7.
- ↑ سوره مؤمنون، آیه 8.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص116.
- ↑ سوره مائده، آیه 13.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیضالإسلام، نامهٔ 53، ص1011.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیضالإسلام، حکمت251، ص1201.
- ↑ محمدی ریشهری، دانشنامه قرآن و حدیث، ج7، ص370.
- ↑ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، 1376ش، ص49.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج74، ص176.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص116.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص114.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص116.
- ↑ ایروانی و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزههای اسلامی، 1388ش، ص57.
- ↑ فیضالاسلام، ترجمه و شرح نهجالبلاغة، 1379ش، نامه26، ص886.
- ↑ سورهٔ مومنون، آیه 8.
- ↑ سورهٔ انفال، آیه 55-56.
- ↑ امینی، الغدیر، 1387ش، ج2، ص173.
- ↑ سورهٔ آل عمران، آیه 75.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه 105 و آیه 107.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389ش، ج6، ص573.
- ↑ محمدی ریشهری، میزان الحکمة، 1389ش، ج5، ص264.
- ↑ سورهٔ یوسف، آیه 7و آیه 18.
- ↑ موسوی، شرح نهجالبلاغه، بیتا، ج5، ص375.
- ↑ سورهٔ حشر، آیه 16.
- ↑ نهجالبلاغه، ترجمه و شرح فیضالإسلام، نامهٔ 26، ص884.
- ↑ سوره نسا، آیه 58.
- ↑ سورهٔ یوسف، آیه 91.
- ↑ مجلسی، بحارالأنوار، 1403ق، ج75، ص170.
- ↑ سورهٔ یوسف، آیه 64.
- ↑ لیثی واسطی، عیون الحکم و المواعظ، 1376ش، ص429.
- ↑ نساء، آیه 58.
- ↑ سورهٔ نساء، آیه 34.
- ↑ «نگرش امانتداری باید در مدیریت رفتار خانواده حاکم شود»، وبسایت سایبان مهر.
- ↑ «تغییر حس مالکیت به امانتداری زندگی را الهی میکند»، خبرگزاری فارس.
منابع
- قرآن کریم
- امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت، دار الکتب العربیه، چ۴، ۱۳۸۷ق.
- انصاری، محمدعلی، الموسوعه الفقهیه المسیره، قم، مجمع الفکر اسلامی، چ۱، ۴۱۲۴ق.
- ایروانی، جواد و دیگران، فرهنگ روابط اجتماعی در آموزههای اسلامی، مشهد، دانشگاه علوم اسلامی رضوی، چ۴، ۱۳۹۰ش.
- « «تفاوت عاریه با امانت»، وبسایت پایگاه اطلاعرسانی آیتالله العظمی مکارم شیرازی، تاریخ بازدید: ۹ شهریور ۱۴۰۱ش.
- «تغییر حس مالکیت به حس امانتداری، زندگی را الهی میکند»، خبرگزاری فارس، تاریخ درج مطلب: ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۸ش.
- خمینی، روحالله، تحریر الوسیله، تهران، مکتبه اعتماد، چ۴، ۱۴۰۳ق.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه، وبسایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۷ شهریور ۱۴۰۱.
- سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، اسلامی، ۱۳۷۵ش.
- شهیدثانی، زینالدین بن علی، الروضه البهیه، بیجا، بینا، بیتا.
- شیخ صدوق، ابوجعفر محمد بن علی، آمالی، بیجا، بینا، بیتا.
- کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، قم، دارالحدیث، چ۱، ۱۴۲۹ق.
- لیثی واسطی، علی بن محمد، عیون الحکم و المواعظ، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۶ش.
- محمدی ریشهری، محمد، حکمتنامه جوان، قم، دارالحدیث، چ۸، ۱۳۸۹ش.
- محمدی ریشهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، قم، دارالحدیث، چ۲، ۱۳۹۱ش.
- محمدی ریشهری، محمد، میزان الحکمة، قم، دارالحدیث، چاپ ۱۱، ۱۳۸۹ش.
- موسوی، عباس، شرح نهجالبلاغه، بیجا، بینا، بیتا.
- «نگرش امانتداری باید در مدیریت رفتار خانواده حاکم شود»، وبسایت سایبان مهر، تاریخ بازدید: ۱۰شهریور ۱۴۰۱ش.
- نهجالبلاغه، ترجمه فیضالإسلام به تحقیق صبحی صالح، قم، دار الهجره، بیتا.
علی بیرانوند