پرش به محتوا

پیش‌نویس:سفره عقد: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>هانیه کلهر
صفحه‌ای تازه حاوی «<big>'''سفرة عقد'''</big>؛ سفره‌ای تزیین شده برای مراسم عقد روبه‌روی عروس و داماد. سفرة عقد، سفره‌ای است که روبه‌روی عروس و داماد پهن شده و بر روی آن اشیایی نمادین قرار می‌گیرند. ==پیشینه== در زمان ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴-۱۳۱۳ قمری) به‌جای سفره از...» ایجاد کرد
 
imported>هانیه کلهر
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳: خط ۳:
سفرة عقد، سفره‌ای است که روبه‌روی عروس و داماد پهن شده و بر روی آن اشیایی نمادین قرار می‌گیرند.
سفرة عقد، سفره‌ای است که روبه‌روی عروس و داماد پهن شده و بر روی آن اشیایی نمادین قرار می‌گیرند.
==پیشینه==
==پیشینه==
در زمان ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴-۱۳۱۳ قمری) به‌جای سفره از خوانچة عقد (سینی مستطیل چوبی دارای ۲ متر طول و ۱ متر عرض) استفاده می‌شد که به آن خونچه یا خونچة پای عقد می‌گفتند.  در برخی از نقاط ایران نیز همچنان به سفرة عقد، خوانچة پای عقد گفته می‌شود.  در گذشته، خانوادة داماد موظف به تهیة وسایل سفرة عقد بودند. آن‌ها چند ساعت یا یک روز پیش از مراسم عقد، وسایل لازم را با خوانچه‌هایی و با آدابی خاص به منزل عروس می‌فرستادند. این مراسم مانند مراسم جهیزبَران بوده با این تفاوت که تعداد خوانچه‌های جهیزبران بسیار بیش‌تر بود.
در زمان ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴-۱۳۱۳ قمری) به‌جای سفره از خوانچة عقد (سینی مستطیل چوبی دارای ۲ متر طول و ۱ متر عرض) استفاده می‌شد که به آن خونچه یا خونچة پای عقد می‌گفتند.<ref>کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، ۱۳۴۱ش، ص۲۵۳و۲۵۵و۲۵۷.</ref> در برخی از نقاط ایران نیز همچنان به سفرة عقد، خوانچة پای عقد گفته می‌شود.<ref>رحیمی، جام ارسنجان‌نما، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۰۰.</ref> در گذشته، خانوادة داماد موظف به تهیة وسایل سفرة عقد بودند. آن‌ها چند ساعت یا یک روز پیش از مراسم عقد، وسایل لازم را با خوانچه‌هایی و با آدابی خاص به منزل عروس می‌فرستادند. <ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۳؛ صداقت‌کیش، «مراسم عروسی در آباده»، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۰-۱۱۱؛ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۳-۱۷۴.</ref> این مراسم مانند مراسم جهیزبَران بوده با این تفاوت که تعداد خوانچه‌های جهیزبران بسیار بیش‌تر بود.
امروزه استفاده از سفرة عقد در بیش‌تر نقاط ایران مرسوم است. در شهرهایی مانند تهران، خراسان، سمنان و شاهرود از پارچة سفیدرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شود.  اما در شهرهایی مانند ماه‌شهر (استان خوزستان) و دیّر (استان بوشهر) تا حدود دهة ۱۳۴۰ شمسی از پارچة سبزرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شد.  در گناوه (استان بوشهر)، خوانچه‌های عقد را سبزرنگ کرده و با برگ درختان تزیین می‌کنند. جنس سفره نیز در مناطق مختلف ایران متفاوت است. در سروستان (استان فارس) از پارچه‌ای با جنس مخمل، شال یا ترمة سوزن‌کاری شده برای سفرة عقد استفاده می‌شود.  در اسفندآباد ابرکوه (استان یزد) از سفرة قلمکاری یا گلدوزی‌شده،  در گیل و دیلم از ترمة سوزن‌کاری شده  و در تهران قدیم از شال کشمیر یا مخمل عنابی یا جگری‌رنگ استفاده می‌شد.  کتاب تاریخ کاشان (تألیف سال ۱۲۸۷ قمری)، کهن‌ترین منبع موجود است که دربارة سفرة عقد، مطالبی را بیان کرده است.   
 
امروزه استفاده از سفرة عقد در بیش‌تر نقاط ایران مرسوم است. در شهرهایی مانند تهران، خراسان، سمنان و شاهرود از پارچة سفیدرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شود.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴؛ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۸؛ شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۶۷؛ احمدپناهی، آداب ‌و رسوم مردم سمنان، ۱۳۸۲ش، ص۲۴۵.</ref> اما در شهرهایی مانند ماه‌شهر (استان خوزستان) و دیّر (استان بوشهر) تا حدود دهة ۱۳۴۰ شمسی از پارچة سبزرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شد.<ref>قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۶۹.</ref> در گناوه (استان بوشهر)، خوانچه‌های عقد را سبزرنگ کرده و با برگ درختان تزیین می‌کنند. جنس سفره نیز در مناطق مختلف ایران متفاوت است. در سروستان (استان فارس) از پارچه‌ای با جنس مخمل، شال یا ترمة سوزن‌کاری شده برای سفرة عقد استفاده می‌شود.<ref>همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۹ش، ص۴۹۶و۵۳۲.</ref> در اسفندآباد ابرکوه (استان یزد) از سفرة قلمکاری یا گلدوزی‌شده،<ref>شمس اسفندآبادی، فرهنگ عامۀ اسفندآباد، ۱۳۹۴ش، ص۸۱.</ref> در گیل و دیلم از ترمة سوزن‌کاری شده<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶.</ref> و در تهران قدیم از شال کشمیر یا مخمل عنابی یا جگری‌رنگ استفاده می‌شد.<ref>شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۳.</ref> کتاب تاریخ کاشان (تألیف سال ۱۲۸۷ قمری)، کهن‌ترین منبع موجود است که دربارة سفرة عقد، مطالبی را بیان کرده است.<ref>کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، ۱۳۴۱ش، ص۲۵۵.</ref>  
==محتویات سفرة عقد و نمادهای آن‌‌ها==
==محتویات سفرة عقد و نمادهای آن‌‌ها==
در گذشته، مردم بر این باور بودند که سفرة عقد باید در اتاقی پهن شود که زیر آن خالی نباشد؛ یعنی زیر آن زیرزمین یا انباری نباشد. آن‌ها معتقد بودند که در این صورت به زودی زیر پای عروس نیز خالی شده و داماد او را طلاق خواهد داد.  همچنین معتقد بودند که سفرة عقد را باید زنی که یک‌بار ازدواج کرده و در اصطلاح سفیدبخت است، پهن کند.  مردم در سروستان، ابتدا یک سفرة سوزنی پهن کرده و مقداری نمک در آن می‌پاشیدند. سپس پارچة سفیدی به‌عنوان سفرة عقد بر روی آن می‌انداختند.  در تمام نقاط ایران، سفره را طوری پهن می‌کنند تا عروس و داماد رو به قبله بنشینند. برخی از اقلام مانند قرآن، آینه (معروف به آینة بخت)، شمع، چراغ یا لاله، ظرفی پر از آب، چند عدد تخم‌مرغ، نقل و قند در سفرة عقد تمام اقوام ایرانی وجود دارند.  
در گذشته، مردم بر این باور بودند که سفرة عقد باید در اتاقی پهن شود که زیر آن خالی نباشد؛ یعنی زیر آن زیرزمین یا انباری نباشد. آن‌ها معتقد بودند که در این صورت به زودی زیر پای عروس نیز خالی شده و داماد او را طلاق خواهد داد.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۳۹؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴؛ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۷. </ref> همچنین معتقد بودند که سفرة عقد را باید زنی که یک‌بار ازدواج کرده و در اصطلاح سفیدبخت است، پهن کند.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶، حاشیه ۴. </ref> مردم در سروستان، ابتدا یک سفرة سوزنی پهن کرده و مقداری نمک در آن می‌پاشیدند. سپس پارچة سفیدی به‌عنوان سفرة عقد بر روی آن می‌انداختند.<ref>همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۹ش، ص۴۹۶.</ref> در تمام نقاط ایران، سفره را طوری پهن می‌کنند تا عروس و داماد رو به قبله بنشینند. برخی از اقلام مانند قرآن، آینه (معروف به آینة بخت)، شمع، چراغ یا لاله، ظرفی پر از آب، چند عدد تخم‌مرغ، نقل و قند در سفرة عقد تمام اقوام ایرانی وجود دارند.  
قرآن برای فضیلت مجلس در سفره قرار داده می‌شود. در شاهرود قرآن به دست عروس داده شده و او سورة یاسین را می‌خواند.  در خراسان، قرآن را روی حولة تمیزی قرار داده و سورة یوسف را به نیت عشق پاک حضرت یوسف و زلیخا می‌گشایند.  در تهران، یک جانماز ترمه یا مخمل مرواریددوزی سر سفرة عقد پهن می‌کنند و قرآن را کنار جانماز قرار می‌دهند.   
 
آینه در سفرة عقد، نماد نیک‌بختی است. در سیرجان (استان کرمان)، یک آینة قدی و بزرگ در سفره قرار داده و روی آن را با پارچة سفید می‌پوشانند تا هیچ‌کس نتواند خود را در آن ببیند. پس از خطبة عقد، پارچه برداشته شده تا عروس و داماد خود را در آن ببینند. آن‌ها معتقدند اگر کسی جز عروس و داماد در آینه باشد بدشگون و نامیمون است.  در تهران، مشتی گندم در جلو آینه می‌ریختند.  خانواده‌ها از آینة بخت به شدت مواظبت می‌کردند. اگر آینه پیش از عقد می‌شکست، خانوادة داماد، عروس را بدیمن دانسته و مراسم عقد را برهم می‌زدند. مردم تهران باور داشتند اگر آینه بشکند، عروس یا داماد به زودی خواهد مرد.
قرآن برای فضیلت مجلس در سفره قرار داده می‌شود. در شاهرود قرآن به دست عروس داده شده و او سورة یاسین را می‌خواند.<ref>شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۶۷.</ref> در خراسان، قرآن را روی حولة تمیزی قرار داده و سورة یوسف را به نیت عشق پاک حضرت یوسف و زلیخا می‌گشایند.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶، حاشیه ۴.  </ref> در تهران، یک جانماز ترمه یا مخمل مرواریددوزی سر سفرة عقد پهن می‌کنند و قرآن را کنار جانماز قرار می‌دهند.<ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۸.</ref>  
چراغ یا شمع روشن، نماد روشنی و طول عمر است. مردم دو شمع یا چراغ را در کنار آینه قرار می‌دهند. در ماهشهر (استان خوزستان) و کازرون (استان فارس)، شمع‌ها را در ظرف حنای خیس‌خورده در کنار آینه قرار می‌دهند.  در شیراز، تهران، اردکان (استان یزد) و تویسرکان (استان همدان) از چراغی که فیتیلة آن در محلول روغن و عسل است بر سر سفرة عقد قرار می‌گیرد. استفاده از این چراغ به این نیت است که عروس و داماد تا پایان عمر برای یکدیگر بجوشند.  در گیلان پس از خطبة عقد، عروس، شمع‌ها را با کفش خود خاموش می‌کند، به این نیت که کس دیگری چراغ زندگی او را خاموش نکند. در برخی مناطق، عروس با دو نقل شمع‌ها را خاموش می‌کند.
 
تخم‌مرغ در سفرة عقد، نماد زایندگی است. در ماهشهر ۴ تخم‌مرغ در دامن عروس قرار می‌دهند.  برخی ۵ یا ۱۲ یا ۱۴ عدد تخم‌مرغ به نیت پنج تن آل عباء یا ۱۲ امام یا ۱۴ معصوم در سفره قرار می‌دهند.  گاهی تخم‌مرغ به‌صورت خام و گاهی به‌صورت پخته در سفره قرار می‌گیرد.  مردم گیل و دیلم از تخم‌مرغ و عسل سفرة عقد، غذایی با نام «قَیقَنا» تهیه کرده و برای داماد می‌فرستند.   
آینه در سفرة عقد، نماد نیک‌بختی است. در سیرجان (استان کرمان)، یک آینة قدی و بزرگ در سفره قرار داده و روی آن را با پارچة سفید می‌پوشانند تا هیچ‌کس نتواند خود را در آن ببیند. پس از خطبة عقد، پارچه برداشته شده تا عروس و داماد خود را در آن ببینند. آن‌ها معتقدند اگر کسی جز عروس و داماد در آینه باشد بدشگون و نامیمون است.<ref>مؤیدمحسنی، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.</ref> در تهران، مشتی گندم در جلو آینه می‌ریختند.<ref>هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴.</ref> خانواده‌ها از آینة بخت به شدت مواظبت می‌کردند. اگر آینه پیش از عقد می‌شکست، خانوادة داماد، عروس را بدیمن دانسته و مراسم عقد را برهم می‌زدند. مردم تهران باور داشتند اگر آینه بشکند، عروس یا داماد به زودی خواهد مرد.<ref>کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۳؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۷۳.</ref>
در سفرة عقد، یک تنگ آب حاوی چند برگ درخت نیز موجود است. آب، نماد روشنایی و صفا است. در کازرون پس از عقد، مادر عروس، آب تنگ را روی سر دختر خود می‌ریزد.  در گیل و دیلم، آبی که روی سر عروس می‌ریزد را جمع کرده و به درختان میوه می‌دهند.  در شاهرود (استان سمنان)، مادر عروس، سکه‌ای در تنگ آب قرار می‌داد که پس از عقد، داماد آن را برمی‌داشت.
 
نان در سفرة عقد، نماد برکت است. در خراسان و تهران روی یک نان سنگک با سیاه‌دانه می‌نوشتند: مبارک باشد.  آن‌ها در پایان مراسم، نان را به نیت روزی زیاد حاضران و شاد شدن دل آن‌ها میان مهمانان تقسیم می‌کنند.  عسل در سفرة عقد نماد تندرستی است. خانواده‌ها عسل را بر سر سفره قرار داده تا عروس و داماد دهان یکدیگر را شیرین کنند.   
چراغ یا شمع روشن، نماد روشنی و طول عمر است. مردم دو شمع یا چراغ را در کنار آینه قرار می‌دهند. در ماهشهر (استان خوزستان) و کازرون (استان فارس)، شمع‌ها را در ظرف حنای خیس‌خورده در کنار آینه قرار می‌دهند.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳؛ قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۷۰.</ref> در شیراز، تهران، اردکان (استان یزد) و تویسرکان (استان همدان) از چراغی که فیتیلة آن در محلول روغن و عسل است بر سر سفرة عقد قرار می‌گیرد. استفاده از این چراغ به این نیت است که عروس و داماد تا پایان عمر برای یکدیگر بجوشند.<ref>فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۱؛ مقدم، تویسرکان، ۱۳۷۸ش، ص۵۵۶؛ طباطبایی، فرهنگ عامۀ اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۴؛ مونس‌الدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۳۹.</ref> در گیلان پس از خطبة عقد، عروس، شمع‌ها را با کفش خود خاموش می‌کند، به این نیت که کس دیگری چراغ زندگی او را خاموش نکند.<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.</ref> در برخی مناطق، عروس با دو نقل شمع‌ها را خاموش می‌کند.<ref>بشرا، آیین‌های گذر در گیلان، ۱۳۸۹ش، ص۶۷.</ref>
در برخی شهرها، نبات، قند و نقل به نیت شیرین شدن زندگی دختر و پسر در سفره قرار داده می‌شود. برخی قند را بالای سر آن‌ها می‌سایند. برخی در سفرة عقد جیوه نیز قرار می‌دهند، با این نیت که دل داماد تا آخر عمر برای عروس بلرزد.  در کازرون، درون فندق یا بادام جیوه ریخته و در پارچة سبزی آن را می‌پیچند. آن‌ها پارچه را هنگام قرائت خطبة عقد به گردن عروس می‌آویزند.  برخی ظرفی ماست نیز در سفره می‌گذاشتند تا عروس و داماد مانند عسل آن را در دهان یکدیگر بگذارند.
 
از دیگر اقلامی که سر سفرة عقد قرار می‌دهند می‌توان به گردو (به نیت پسر شدن فرزند اول)،  بادام، فندق، سنجد، سکه، گلاب‌پاش، آرد، کره، روغن حیوانی، قیچی، سوزن، زنجبیل، میخک، صابون، کیسه، سفیدآب، لقمة نان، پنیر و سبزی و آش رشته اشاره کرد. در گیلان عروس نقل‌های سفرة عقد را به اقوام داماد تعارف می‌کند تا میان آن‌ها مقبول و محبوب شود.         
تخم‌مرغ در سفرة عقد، نماد زایندگی است. در ماهشهر ۴ تخم‌مرغ در دامن عروس قرار می‌دهند.<ref>قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۶۹.</ref> برخی ۵ یا ۱۲ یا ۱۴ عدد تخم‌مرغ به نیت پنج تن آل عباء یا ۱۲ امام یا ۱۴ معصوم در سفره قرار می‌دهند.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۴. </ref> گاهی تخم‌مرغ به‌صورت خام و گاهی به‌صورت پخته در سفره قرار می‌گیرد.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳؛ پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶؛ جانب‌اللٰهی، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، ۱۳۸۵ش، ص۸۲؛ لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۷.</ref> مردم گیل و دیلم از تخم‌مرغ و عسل سفرة عقد، غذایی با نام «قَیقَنا» تهیه کرده و برای داماد می‌فرستند.<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۸.</ref>
   
در سفرة عقد، یک تنگ آب حاوی چند برگ درخت نیز موجود است. آب، نماد روشنایی و صفا است. در کازرون پس از عقد، مادر عروس، آب تنگ را روی سر دختر خود می‌ریزد.<ref>مظلوم‌زاده، «مراسم عروسی در کازرون»، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۳-۳۴۴.</ref> در گیل و دیلم، آبی که روی سر عروس می‌ریزد را جمع کرده و به درختان میوه می‌دهند.<ref>پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۸. </ref> در شاهرود (استان سمنان)، مادر عروس، سکه‌ای در تنگ آب قرار می‌داد که پس از عقد، داماد آن را برمی‌داشت.<ref>شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۶۷.</ref>
 
نان در سفرة عقد، نماد برکت است. در خراسان و تهران روی یک نان سنگک با سیاه‌دانه می‌نوشتند: مبارک باشد.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۴.</ref> آن‌ها در پایان مراسم، نان را به نیت روزی زیاد حاضران و شاد شدن دل آن‌ها میان مهمانان تقسیم می‌کنند.<ref>شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۵.</ref>  
 
عسل در سفرة عقد نماد تندرستی است. خانواده‌ها عسل را بر سر سفره قرار داده تا عروس و داماد دهان یکدیگر را شیرین کنند.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶. </ref>  
در برخی شهرها، نبات، قند و نقل به نیت شیرین شدن زندگی دختر و پسر در سفره قرار داده می‌شود. برخی قند را بالای سر آن‌ها می‌سایند. برخی در سفرة عقد جیوه نیز قرار می‌دهند، با این نیت که دل داماد تا آخر عمر برای عروس بلرزد.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۱.  </ref> در کازرون، درون فندق یا بادام جیوه ریخته و در پارچة سبزی آن را می‌پیچند. آن‌ها پارچه را هنگام قرائت خطبة عقد به گردن عروس می‌آویزند.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳.</ref> برخی ظرفی ماست نیز در سفره می‌گذاشتند تا عروس و داماد مانند عسل آن را در دهان یکدیگر بگذارند.<ref>رضایی، شهر من فسا، ۱۳۸۷ش، ص۵۰۸؛ فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۱.</ref>
 
از دیگر اقلامی که سر سفرة عقد قرار می‌دهند می‌توان به گردو (به نیت پسر شدن فرزند اول)،<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶.</ref> بادام، فندق، سنجد، سکه، گلاب‌پاش، آرد، کره، روغن حیوانی، قیچی، سوزن، زنجبیل، میخک، صابون، کیسه، سفیدآب، لقمة نان، پنیر و سبزی و آش رشته اشاره کرد. در گیلان عروس نقل‌های سفرة عقد را به اقوام داماد تعارف می‌کند تا میان آن‌ها مقبول و محبوب شود.<ref>بشرا، آیین‌های گذر در گیلان، ۱۳۸۹ش، ص۶۷.</ref>        
==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}} 
{{پانویس}} 
خط ۴۲: خط ۵۲:
* هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به‌تحقیق جهانگیر هدایت، تهران، چشمه، ۱۳۷۸ش.
* هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به‌تحقیق جهانگیر هدایت، تهران، چشمه، ۱۳۷۸ش.
* همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۹ش.
* همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۹ش.
*
[[رده:ویکی‌زندگی]]

نسخهٔ ۱۸ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۱۵:۲۳

سفرة عقد؛ سفره‌ای تزیین شده برای مراسم عقد روبه‌روی عروس و داماد.

سفرة عقد، سفره‌ای است که روبه‌روی عروس و داماد پهن شده و بر روی آن اشیایی نمادین قرار می‌گیرند.

پیشینه

در زمان ناصرالدین شاه قاجار (۱۲۶۴-۱۳۱۳ قمری) به‌جای سفره از خوانچة عقد (سینی مستطیل چوبی دارای ۲ متر طول و ۱ متر عرض) استفاده می‌شد که به آن خونچه یا خونچة پای عقد می‌گفتند.[۱] در برخی از نقاط ایران نیز همچنان به سفرة عقد، خوانچة پای عقد گفته می‌شود.[۲] در گذشته، خانوادة داماد موظف به تهیة وسایل سفرة عقد بودند. آن‌ها چند ساعت یا یک روز پیش از مراسم عقد، وسایل لازم را با خوانچه‌هایی و با آدابی خاص به منزل عروس می‌فرستادند. [۳] این مراسم مانند مراسم جهیزبَران بوده با این تفاوت که تعداد خوانچه‌های جهیزبران بسیار بیش‌تر بود.

امروزه استفاده از سفرة عقد در بیش‌تر نقاط ایران مرسوم است. در شهرهایی مانند تهران، خراسان، سمنان و شاهرود از پارچة سفیدرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شود.[۴] اما در شهرهایی مانند ماه‌شهر (استان خوزستان) و دیّر (استان بوشهر) تا حدود دهة ۱۳۴۰ شمسی از پارچة سبزرنگ به‌عنوان سفرة عقد استفاده می‌شد.[۵] در گناوه (استان بوشهر)، خوانچه‌های عقد را سبزرنگ کرده و با برگ درختان تزیین می‌کنند. جنس سفره نیز در مناطق مختلف ایران متفاوت است. در سروستان (استان فارس) از پارچه‌ای با جنس مخمل، شال یا ترمة سوزن‌کاری شده برای سفرة عقد استفاده می‌شود.[۶] در اسفندآباد ابرکوه (استان یزد) از سفرة قلمکاری یا گلدوزی‌شده،[۷] در گیل و دیلم از ترمة سوزن‌کاری شده[۸] و در تهران قدیم از شال کشمیر یا مخمل عنابی یا جگری‌رنگ استفاده می‌شد.[۹] کتاب تاریخ کاشان (تألیف سال ۱۲۸۷ قمری)، کهن‌ترین منبع موجود است که دربارة سفرة عقد، مطالبی را بیان کرده است.[۱۰]

محتویات سفرة عقد و نمادهای آن‌‌ها

در گذشته، مردم بر این باور بودند که سفرة عقد باید در اتاقی پهن شود که زیر آن خالی نباشد؛ یعنی زیر آن زیرزمین یا انباری نباشد. آن‌ها معتقد بودند که در این صورت به زودی زیر پای عروس نیز خالی شده و داماد او را طلاق خواهد داد.[۱۱] همچنین معتقد بودند که سفرة عقد را باید زنی که یک‌بار ازدواج کرده و در اصطلاح سفیدبخت است، پهن کند.[۱۲] مردم در سروستان، ابتدا یک سفرة سوزنی پهن کرده و مقداری نمک در آن می‌پاشیدند. سپس پارچة سفیدی به‌عنوان سفرة عقد بر روی آن می‌انداختند.[۱۳] در تمام نقاط ایران، سفره را طوری پهن می‌کنند تا عروس و داماد رو به قبله بنشینند. برخی از اقلام مانند قرآن، آینه (معروف به آینة بخت)، شمع، چراغ یا لاله، ظرفی پر از آب، چند عدد تخم‌مرغ، نقل و قند در سفرة عقد تمام اقوام ایرانی وجود دارند.

قرآن برای فضیلت مجلس در سفره قرار داده می‌شود. در شاهرود قرآن به دست عروس داده شده و او سورة یاسین را می‌خواند.[۱۴] در خراسان، قرآن را روی حولة تمیزی قرار داده و سورة یوسف را به نیت عشق پاک حضرت یوسف و زلیخا می‌گشایند.[۱۵] در تهران، یک جانماز ترمه یا مخمل مرواریددوزی سر سفرة عقد پهن می‌کنند و قرآن را کنار جانماز قرار می‌دهند.[۱۶]

آینه در سفرة عقد، نماد نیک‌بختی است. در سیرجان (استان کرمان)، یک آینة قدی و بزرگ در سفره قرار داده و روی آن را با پارچة سفید می‌پوشانند تا هیچ‌کس نتواند خود را در آن ببیند. پس از خطبة عقد، پارچه برداشته شده تا عروس و داماد خود را در آن ببینند. آن‌ها معتقدند اگر کسی جز عروس و داماد در آینه باشد بدشگون و نامیمون است.[۱۷] در تهران، مشتی گندم در جلو آینه می‌ریختند.[۱۸] خانواده‌ها از آینة بخت به شدت مواظبت می‌کردند. اگر آینه پیش از عقد می‌شکست، خانوادة داماد، عروس را بدیمن دانسته و مراسم عقد را برهم می‌زدند. مردم تهران باور داشتند اگر آینه بشکند، عروس یا داماد به زودی خواهد مرد.[۱۹]

چراغ یا شمع روشن، نماد روشنی و طول عمر است. مردم دو شمع یا چراغ را در کنار آینه قرار می‌دهند. در ماهشهر (استان خوزستان) و کازرون (استان فارس)، شمع‌ها را در ظرف حنای خیس‌خورده در کنار آینه قرار می‌دهند.[۲۰] در شیراز، تهران، اردکان (استان یزد) و تویسرکان (استان همدان) از چراغی که فیتیلة آن در محلول روغن و عسل است بر سر سفرة عقد قرار می‌گیرد. استفاده از این چراغ به این نیت است که عروس و داماد تا پایان عمر برای یکدیگر بجوشند.[۲۱] در گیلان پس از خطبة عقد، عروس، شمع‌ها را با کفش خود خاموش می‌کند، به این نیت که کس دیگری چراغ زندگی او را خاموش نکند.[۲۲] در برخی مناطق، عروس با دو نقل شمع‌ها را خاموش می‌کند.[۲۳]

تخم‌مرغ در سفرة عقد، نماد زایندگی است. در ماهشهر ۴ تخم‌مرغ در دامن عروس قرار می‌دهند.[۲۴] برخی ۵ یا ۱۲ یا ۱۴ عدد تخم‌مرغ به نیت پنج تن آل عباء یا ۱۲ امام یا ۱۴ معصوم در سفره قرار می‌دهند.[۲۵] گاهی تخم‌مرغ به‌صورت خام و گاهی به‌صورت پخته در سفره قرار می‌گیرد.[۲۶] مردم گیل و دیلم از تخم‌مرغ و عسل سفرة عقد، غذایی با نام «قَیقَنا» تهیه کرده و برای داماد می‌فرستند.[۲۷]

در سفرة عقد، یک تنگ آب حاوی چند برگ درخت نیز موجود است. آب، نماد روشنایی و صفا است. در کازرون پس از عقد، مادر عروس، آب تنگ را روی سر دختر خود می‌ریزد.[۲۸] در گیل و دیلم، آبی که روی سر عروس می‌ریزد را جمع کرده و به درختان میوه می‌دهند.[۲۹] در شاهرود (استان سمنان)، مادر عروس، سکه‌ای در تنگ آب قرار می‌داد که پس از عقد، داماد آن را برمی‌داشت.[۳۰]

نان در سفرة عقد، نماد برکت است. در خراسان و تهران روی یک نان سنگک با سیاه‌دانه می‌نوشتند: مبارک باشد.[۳۱] آن‌ها در پایان مراسم، نان را به نیت روزی زیاد حاضران و شاد شدن دل آن‌ها میان مهمانان تقسیم می‌کنند.[۳۲]

عسل در سفرة عقد نماد تندرستی است. خانواده‌ها عسل را بر سر سفره قرار داده تا عروس و داماد دهان یکدیگر را شیرین کنند.[۳۳] در برخی شهرها، نبات، قند و نقل به نیت شیرین شدن زندگی دختر و پسر در سفره قرار داده می‌شود. برخی قند را بالای سر آن‌ها می‌سایند. برخی در سفرة عقد جیوه نیز قرار می‌دهند، با این نیت که دل داماد تا آخر عمر برای عروس بلرزد.[۳۴] در کازرون، درون فندق یا بادام جیوه ریخته و در پارچة سبزی آن را می‌پیچند. آن‌ها پارچه را هنگام قرائت خطبة عقد به گردن عروس می‌آویزند.[۳۵] برخی ظرفی ماست نیز در سفره می‌گذاشتند تا عروس و داماد مانند عسل آن را در دهان یکدیگر بگذارند.[۳۶]

از دیگر اقلامی که سر سفرة عقد قرار می‌دهند می‌توان به گردو (به نیت پسر شدن فرزند اول)،[۳۷] بادام، فندق، سنجد، سکه، گلاب‌پاش، آرد، کره، روغن حیوانی، قیچی، سوزن، زنجبیل، میخک، صابون، کیسه، سفیدآب، لقمة نان، پنیر و سبزی و آش رشته اشاره کرد. در گیلان عروس نقل‌های سفرة عقد را به اقوام داماد تعارف می‌کند تا میان آن‌ها مقبول و محبوب شود.[۳۸]

پانویس

  1. کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، ۱۳۴۱ش، ص۲۵۳و۲۵۵و۲۵۷.
  2. رحیمی، جام ارسنجان‌نما، ۱۳۸۸ش، ج۱، ص۶۰۰.
  3. کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۵۳؛ صداقت‌کیش، «مراسم عروسی در آباده»، ۱۳۸۵ش، ص۱۱۰-۱۱۱؛ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۳-۱۷۴.
  4. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴؛ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۸؛ شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۶۷؛ احمدپناهی، آداب ‌و رسوم مردم سمنان، ۱۳۸۲ش، ص۲۴۵.
  5. قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۶۹.
  6. همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۹ش، ص۴۹۶و۵۳۲.
  7. شمس اسفندآبادی، فرهنگ عامۀ اسفندآباد، ۱۳۹۴ش، ص۸۱.
  8. پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶.
  9. شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۳.
  10. کلانتر ضرابی، تاریخ کاشان، ۱۳۴۱ش، ص۲۵۵.
  11. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۳۹؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴؛ کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۷.
  12. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶، حاشیه ۴.
  13. همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۴۹ش، ص۴۹۶.
  14. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۶۷.
  15. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶، حاشیه ۴.
  16. کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۸.
  17. مؤیدمحسنی، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.
  18. هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۴.
  19. کتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۷۸ش، ص۱۶۳؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۷۳.
  20. حاتمی، باورها و رفتارها گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳؛ قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۷۰.
  21. فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۱؛ مقدم، تویسرکان، ۱۳۷۸ش، ص۵۵۶؛ طباطبایی، فرهنگ عامۀ اردکان، ۱۳۸۱ش، ص۳۴۴؛ مونس‌الدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۳۹.
  22. پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶؛ هدایت، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، ۱۳۷۸ش، ص۳۵.
  23. بشرا، آیین‌های گذر در گیلان، ۱۳۸۹ش، ص۶۷.
  24. قیصری، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، ۱۳۷۴ش، ص۶۹.
  25. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۴.
  26. حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳؛ پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۶؛ جانب‌اللٰهی، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، ۱۳۸۵ش، ص۸۲؛ لهسایی‌زاده، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۷.
  27. پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۸.
  28. مظلوم‌زاده، «مراسم عروسی در کازرون»، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۳-۳۴۴.
  29. پاینده لنگرودی، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص۵۸.
  30. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ج۲، ص۲۶۷.
  31. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۴.
  32. شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۴ش، ج۳، ص۹۵.
  33. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶.
  34. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۱.
  35. حاتمی، باورها و رفتارها گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۳۳.
  36. رضایی، شهر من فسا، ۱۳۸۷ش، ص۵۰۸؛ فقیری، عروسی در فارس، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۱.
  37. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۶.
  38. بشرا، آیین‌های گذر در گیلان، ۱۳۸۹ش، ص۶۷.

منابع

  • احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب‌ و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۸۲ش.
  • بشرا، محمد و طاهری، طاهر، آیین‌های گذر در گیلان، رشت، فرهنگ ایلیا، ۱۳۸۹ش.
  • پایندۀ لنگرودی، محمود، آیین‌ها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۵ش.
  • جانب‌اللهی، محمدسعید، چهل گفتار در مردم‌شناسی میبد، تهران، روشنان، ۱۳۸۵ش.
  • حاتمی، حسن، باورها و رفتارها گذشته در کازرون، تهران، کازرونیه، چ۱، ۱۳۸۵ش.
  • رحیمی، حبیب و هاشمی، سهیلا، جام ارسنجان‌نما، تهران، آثار دانشوران، ۱۳۸۸ش.
  • رضایی، غلام‌رضا، شهر من فسا، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۷ش.
  • شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، چ۲، ۱۳۶۳ش.
  • شمس اسفندآبادی، منوچهر، فرهنگ عامۀ اسفندآباد، یزد، علم نوین، ۱۳۹۴ش.
  • شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۴ش.
  • صداقت‌کیش، جمشید، «مراسم عروسی در آباده»، عروسی در فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۵ش.
  • طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، وزارت ارشاد، ۱۳۸۱ش.
  • فقیری، ابوالقاسم، عروسی در فارس، شیراز، نوید شیراز، چ۱، ۱۳۹۳ش.
  • قیصری، عیسى، فرهنگ عامیانۀ ماهشهر، تهران، [بی‌نا]، ۱۳۷۴ش.
  • کتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، ثالث، ۱۳۷۸ش.
  • کلانتر ضرابی، عبدالرحیم، تاریخ کاشان، به‌تحقیق ایرج افشار، تهران، ابن‌سینا، ۱۳۴۱ش.
  • لهسایی‌زاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دوان، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۰ش.
  • مقدم (گل‌محمدی)، محمد، تویسرکان، تهران، اقبال، ۱۳۷۸ش.
  • مظلوم‌زاده، محمدمهدی، «مراسم عروسی در کازرون»، عروسی در فارس، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۵ش.
  • مونس‌الدوله، خاطرات، به‌تحقیق سیروس سعدوندیان، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
  • مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۸۱ش.
  • هدایت، صادق، فرهنگ عامیانۀ مردم ایران، به‌تحقیق جهانگیر هدایت، تهران، چشمه، ۱۳۷۸ش.
  • همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، به نشر، ۱۳۴۹ش.