پرش به محتوا

پیش‌نویس:تنبک: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
imported>شاهرودی
ابرابزار
خط ۱: خط ۱:
<big>'''تنبک'''</big>؛ از آلات موسیقی کوبه‌ای.<br>
{{درشت|'''تنبک'''}}؛ از آلات موسیقی کوبه‌ای.


تنبک یا تمبک، یکی از انواع سازهای کوبه‌ای است که ضرب نیز گفته می‌شود.<ref> [https://www.vajehyab.com/amid/%D8%AA%D9%86%D8%A8%DA%A9 عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref> تنبک، بیش‌تر از چوب، سفال یا فلز ساخته شده و در یک سمت آن از پوستی نازک استفاده می‌کنند. تنبک را برای نواختن، در زیر بغل گرفته و با سر انگشتان به آن ضربه می‌زنند.<ref> [https://www.vajehyab.com/moein/%D8%AA%D9%86%D8%A8%DA%A9 معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref> برخی تنبک را همچون ساز دهلی می‌دانند که بیش‌تر توسط بازیگران و رقاصان در هنرهای نمایشی استفاده می‌شود.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%D8%AA%D9%86%D8%A8%DA%A9-3 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref
تنبک یا تمبک، یکی از انواع سازهای کوبه‌ای است که ضرب نیز گفته می‌شود.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/تنبک عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref> تنبک، بیش‌تر از چوب، سفال یا فلز ساخته شده و در یک سمت آن از پوستی نازک استفاده می‌کنند. تنبک را برای نواختن، در زیر بغل گرفته و با سر انگشتان به آن ضربه می‌زنند.<ref>[https://www.vajehyab.com/moein/تنبک معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref> برخی تنبک را همچون ساز دهلی می‌دانند که بیش‌تر توسط بازیگران و رقاصان در هنرهای نمایشی استفاده می‌شود.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/تنبک-3 دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.]</ref>
==واژه‌شناسی==
تنبک، ترکیبی از دو واژه تُم (صدای ناحیه مرکزی پوست) و بَک (صدای ناحیه کناری پوست) است.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶.</ref>  برخی تنبک را تغییریافته واژه «خنبک» یا «خمک» می‌دانند که به‌معنای «خم کوچک» است. محققان، دلیل این نام‌گذاری را شکل و شمایل این ساز می‌دانند که شبیه به خُم است.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5-186؛ <br>
آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه خنبک.</ref>  برخی دیگر نیز نام «ضرب» را بر تنبک گذاشته‌اند که برگرفته از نقش تأمین و نگهداری ضرب در موسیقی است.<ref>پورمندان، دایره‌المعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۰؛ <br>
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص192.</ref><br>
 
تنبک در منابع و گویش‌های مختلف ایرانی، نام‌های متفاوتی دارد. برای مثال،  دمبک، تُبنَک، تُبنُک،<ref>نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۰؛ <br>
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص172 و 192.</ref>  تبنگ،<ref>آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه تبنگ.</ref>  دُنبلک یا دُمبلک،<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۴.</ref>  تُنبیک،<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه تنبیک.</ref>  دومه‌له‌ک و ته‌پل (در گویش کردی)،<ref>شرفکندی، فرهنگ کردی_فارسی، ۱۳۶۹ش، ذیل واژه تنبک.</ref>  کَش‌دَمبِک، دَمبوک و تَمَک (در مازندران و گیلان)، تُمَک (در گویش لری)، تینبک (در سیستان و بلوچستان)<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5؛ <br>
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص371.</ref>  و تمپک، تُنپک، دُمبوک و دیمپَک (در جنوب ایران).<ref>درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.</ref>  نام کَش‌دَمبِک در میان مردم مازندران، برگرفته از نحوه‌ی حمل این ساز بوده که آن را به‌خاطر سهولت، با بند بسته و در سمت پهلو (کش در زبان مازندرانی) قرار می‌دادند.<ref>پهلوان، موسیقی مازندران، ۱۳۸۸ش، ص۵۵۱.</ref>
==انواع تنبک در ایران==
تنبک در ایران، دو نوع کوچک و بزرگ دارد. نوع کوچک تنبک، به‌منظور همراهی با سازهای دیگر یا به‌صورت تک‌نوازی استفاده می‌شود. استفاده از نوع بزرگ آن نیز در ارکسترها متداول است.<ref>حدادی، فرهنگ‌نامۀ موسیقی ایران، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>
==اجزاء تنبک==
تنبک، از 5 قسمت اصلی تشکیل شده است: <br>


== واژه‌شناسی ==
تنبک، ترکیبی از دو واژه تُم (صدای ناحیه مرکزی پوست) و بَک (صدای ناحیه کناری پوست) است.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶.</ref> برخی تنبک را تغییریافته واژه «خنبک» یا «خمک» می‌دانند که به‌معنای «خم کوچک» است. محققان، دلیل این نام‌گذاری را شکل و شمایل این ساز می‌دانند که شبیه به خُم است.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5-186؛{{سخ}}
آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه خنبک.</ref> برخی دیگر نیز نام «ضرب» را بر تنبک گذاشته‌اند که برگرفته از نقش تأمین و نگهداری ضرب در موسیقی است.<ref>پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۰؛{{سخ}}
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص192.</ref>
تنبک در منابع و گویش‌های مختلف ایرانی، نام‌های متفاوتی دارد. برای مثال، دمبک، تُبنَک، تُبنُک،<ref>نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۰؛{{سخ}}
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص172 و 192.</ref> تبنگ،<ref>آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه تبنگ.</ref> دُنبلک یا دُمبلک،<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۴.</ref> تُنبیک،<ref>محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه تنبیک.</ref> دومه‌له‌ک و ته‌پل (در گویش کردی)،<ref>شرفکندی، فرهنگ کردی_فارسی، ۱۳۶۹ش، ذیل واژه تنبک.</ref> کَش‌دَمبِک، دَمبوک و تَمَک (در مازندران و گیلان)، تُمَک (در گویش لری)، تینبک (در سیستان و بلوچستان)<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5؛{{سخ}}
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص371.</ref> و تمپک، تُنپک، دُمبوک و دیمپَک (در جنوب ایران).<ref>درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.</ref> نام کَش‌دَمبِک در میان مردم مازندران، برگرفته از نحوهٔ حمل این ساز بوده که آن را به‌خاطر سهولت، با بند بسته و در سمت پهلو (کش در زبان مازندرانی) قرار می‌دادند.<ref>پهلوان، موسیقی مازندران، ۱۳۸۸ش، ص۵۵۱.</ref>
== انواع تنبک در ایران ==
تنبک در ایران، دو نوع کوچک و بزرگ دارد. نوع کوچک تنبک، به‌منظور همراهی با سازهای دیگر یا به‌صورت تک‌نوازی استفاده می‌شود. استفاده از نوع بزرگ آن نیز در ارکسترها متداول است.<ref>حدادی، فرهنگ‌نامهٔ موسیقی ایران، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹–۱۳۰.</ref>
== اجزاء تنبک ==
تنبک، از ۵ قسمت اصلی تشکیل شده است:
# پوست؛
# پوست؛
# دهنه بزرگ (که با پوست پوشیده شده)؛
# دهنه بزرگ (که با پوست پوشیده شده)؛
# تنه (محفظه صوتی ساز)؛
# تنه (محفظه صوتی ساز)؛
# نفیر یا گلویی (فرورفتگی ساز که در زیر بغل نوازنده قرار می‌گیرد)؛
# نفیر یا گلویی (فرورفتگی ساز که در زیر بغل نوازنده قرار می‌گیرد)؛
# دهنه کوچک (محل خروج صوت).<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛ <br>
# دهنه کوچک (محل خروج صوت).<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛{{سخ}}
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱91؛ <br>
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱91؛{{سخ}}
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.</ref>
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.</ref>
 
==ساخت تنبک==
== ساخت تنبک ==
در ساخت تنبک، از چوب درخت توت، گردو، آبنوس یا افرا استفاده می‌کنند.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸9؛ <br>
در ساخت تنبک، از چوب درخت توت، گردو، آبنوس یا افرا استفاده می‌کنند.<ref>ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸9؛{{سخ}}
مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵؛ <br>
مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵؛{{سخ}}
وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5.</ref> برای استفاده از چوب، آن‌ها را به‌مدت 1.5 تا 2 سال در سایه قرار می‌دهند و به‌منظور جلوگیری از خمیدگی چوب، آن را در آب جوشانده و برای مدتی در بین مدفوع چهارپایان می‌گذارند. برخی، روی تنه تنبک، از خاتم‌کاری استفاده می‌کنند.<ref>مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵.</ref><br>
وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5.</ref> برای استفاده از چوب، آن‌ها را به‌مدت ۱٫۵ تا ۲ سال در سایه قرار می‌دهند و به‌منظور جلوگیری از خمیدگی چوب، آن را در آب جوشانده و برای مدتی در بین مدفوع چهارپایان می‌گذارند. برخی، روی تنه تنبک، از خاتم‌کاری استفاده می‌کنند.<ref>مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵.</ref>
 
برخی، از گل پخته‌شده (سفال) و گاهی فلز نیز برای ساخت این آلت موسیقی استفاده می‌کنند.<ref>پورمندان، دایره‌المعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص69.</ref>  
برخی، از گل پخته‌شده (سفال) و گاهی فلز نیز برای ساخت این آلت موسیقی استفاده می‌کنند.<ref>پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص69.</ref>
پوست مورد استفاده بر دهانه بزرگ تنبک نیز از جنس پوست گوساله، بز، میش، بره و گاهی ماهی است. سازندگان تنبک، از پوست محکم و صاف، کهنه و با ضخامت یکسان استفاده می‌کنند.<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛ <br>
پوست مورد استفاده بر دهانه بزرگ تنبک نیز از جنس پوست گوساله، بز، میش، بره و گاهی ماهی است. سازندگان تنبک، از پوست محکم و صاف، کهنه و با ضخامت یکسان استفاده می‌کنند.<ref>وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛{{سخ}}
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱90-191.</ref>
ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱90-191.</ref>
==پیشینه==  
 
از تنبک، در رساله‌های کهن و متعددی یاد شده است. برای مثال، در متن خسرو قبادیان و ریدک، از تنبک با نام‌های دنبلگ و ستخمک یاد شده که طبل‌هایی کوچک با بدنه‌ای استوانه‌ای شکل بودند.<ref>Farmer, Studies in Oriental Musical Instrument, 1939, P83;  
== پیشینه ==
«خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص77.
از تنبک، در رساله‌های کهن و متعددی یاد شده است. برای مثال، در متن خسرو قبادیان و ریدک، از تنبک با نام‌های دنبلگ و ستخمک یاد شده که طبل‌هایی کوچک با بدنه‌ای استوانه‌ای شکل بودند.<ref>Farmer, Studies in Oriental Musical Instrument, 1939, P83;
</ref> در متون برجای‌مانده از سده 11ق، به تنبک با نام دنبک اشاره شده<ref>Kempfer, Amoenitatum exoticarum, 1976, P741-742.</ref> و از جمله سازهای متداول در دوره قاجاریان بوده است. در آن دوران، از دنبک در کنار سازهای دیگر و نیز در گروه‌های موسیقی (درباری، لوطی‌ها و مطرب‌ها) استفاده می‌شده است.<ref>موریه، سفرنامه، ۱۳۸۶ش، ج1، ص153؛ <br>
«خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص77.</ref> در متون برجای‌مانده از سده ۱۱ق، به تنبک با نام دنبک اشاره شده<ref>Kempfer, Amoenitatum exoticarum, 1976, P741-742.</ref> و از جمله سازهای متداول در دوره قاجاریان بوده است. در آن دوران، از دنبک در کنار سازهای دیگر و نیز در گروه‌های موسیقی (درباری، لوطی‌ها و مطرب‌ها) استفاده می‌شده است.<ref>موریه، سفرنامه، ۱۳۸۶ش، ج1، ص153؛{{سخ}}
نیکیتین، ایرانی که من شناخته‌ام، ۱۳۲۹ش، ص127؛ <br>
نیکیتین، ایرانی که من شناخته‌ام، ۱۳۲۹ش، ص127؛{{سخ}}
آلمانی، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ۱۳۳۵ش، ص201.</ref><br>
آلمانی، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ۱۳۳۵ش، ص201.</ref>
 
 
لوطی‌های تنبک به دوش، گروهی خاص از اهل فتوت بودند که در اعیاد و جشن‌ها، به میان مردم رفته و ساز می‌زدند.<ref>تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ۱۳۴۲ش، ص86.</ref> تنبک، در میان گروه‌های مطربی زنانه نیز بسیار رایج بوده است.<ref>مونس‌الدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۱؛ <br>
لوطی‌های تنبک به دوش، گروهی خاص از اهل فتوت بودند که در اعیاد و جشن‌ها، به میان مردم رفته و ساز می‌زدند.<ref>تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ۱۳۴۲ش، ص86.</ref> تنبک، در میان گروه‌های مطربی زنانه نیز بسیار رایج بوده است.<ref>مونس‌الدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۱؛{{سخ}}
دلریش، زن در دورۀ قاجار، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۹.</ref> علاوه‌ بر مراسم‌های برگزار شده در اندرونی‌ها، زنان در مراسم‌هایی همچون عروسی و حمام زایمان نیز تنبک می‌نواختند.<ref>نجمی، دارالخلافۀ تهران، ۱۳۵۶ش، ص۲۸۸.</ref><br>
دلریش، زن در دورهٔ قاجار، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۹.</ref> علاوه بر مراسم‌های برگزار شده در اندرونی‌ها، زنان در مراسم‌هایی همچون عروسی و حمام زایمان نیز تنبک می‌نواختند.<ref>نجمی، دارالخلافهٔ تهران، ۱۳۵۶ش، ص۲۸۸.</ref>
 
شعرخوانی همراه با تنبک‌نوازی، با گذر زمان، شکل حرفه‌ای‌تری به خود گرفت و نوازندگان تنبک، از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار شدند.<ref>خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، ۱۳۶۸ش، ج1، ص400-409.</ref> از سده 13ق، تنبک، از جمله سازهای کلاسیک و هم‌رتبه با دف و دایره در نظر گرفته شد. تنبک‌نوازی، در نیم قرن اخیر، با رشدی چشم‌گیر مواجه بوده و از بار سرگرم‌کنندگی آن کاسته شده است. هرچند، هنوز هم در بسیاری از مراسم‌های شادی مانند ختنه‌سوران و عروسی، در نقاط مختلف ایران، تنبک‌نوازی رایج است.<ref>نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۷؛ <br>
شعرخوانی همراه با تنبک‌نوازی، با گذر زمان، شکل حرفه‌ای‌تری به خود گرفت و نوازندگان تنبک، از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار شدند.<ref>خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، ۱۳۶۸ش، ج1، ص400-409.</ref> از سده ۱۳ق، تنبک، از جمله سازهای کلاسیک و هم‌رتبه با دف و دایره در نظر گرفته شد. تنبک‌نوازی، در نیم قرن اخیر، با رشدی چشم‌گیر مواجه بوده و از بار سرگرم‌کنندگی آن کاسته شده است. هرچند، هنوز هم در بسیاری از مراسم‌های شادی مانند ختنه‌سوران و عروسی، در نقاط مختلف ایران، تنبک‌نوازی رایج است.<ref>نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۷؛{{سخ}}
مختارپور، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۸؛ <br>
مختارپور، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۸؛{{سخ}}
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص366؛ <br>
درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص366؛{{سخ}}
رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۳۱؛ <br>
رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۳۱؛{{سخ}}
شادابی، فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۹۱؛ <br>
شادابی، فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۹۱؛{{سخ}}
بختیاری، سیرجان در آیینۀ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۷.</ref><br>
بختیاری، سیرجان در آیینهٔ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۷.</ref>
 
 
از جمله هنرمندان معاصر و ماهر در نواختن تنبک می‌توان به «حسین تهرانی» اشاره کرد. او، با تحقیق و ترویج این ساز به‌ویژه در تک‌نوازی، تنبک‌نوازی را از حالت ساده و ابتدایی آن جدا کرد. امروزه، نواختن تنبک دارای فنون پیچیده و متنوعی است که نیاز به دقت، سرعت و هماهنگی خاصی دارد. ترکیبات پیچیده‌ای از ضربات انگشتان، حرکات متنوع، توانایی اجرا با سرعت بالا و وضوح صدادهی را می‌توان از جمله این فنون معرفی کرد.
از جمله هنرمندان معاصر و ماهر در نواختن تنبک می‌توان به «حسین تهرانی» اشاره کرد. او، با تحقیق و ترویج این ساز به‌ویژه در تک‌نوازی، تنبک‌نوازی را از حالت ساده و ابتدایی آن جدا کرد. امروزه، نواختن تنبک دارای فنون پیچیده و متنوعی است که نیاز به دقت، سرعت و هماهنگی خاصی دارد. ترکیبات پیچیده‌ای از ضربات انگشتان، حرکات متنوع، توانایی اجرا با سرعت بالا و وضوح صدادهی را می‌توان از جمله این فنون معرفی کرد.
==تنبک در ادبیات فارسی==
 
تنبک، همچون سایر واژگان کهن در نثر و نظم فارسی، وارد شده است. برای مثال، نظامی در شعر خود گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/nezami/5ganj/sharafname/sh16 نظامی، خمسه، اسکندرنامه، بخش اول، بخش 16، بیت 136، سایت گنجور.]</ref><br>
== تنبک در ادبیات فارسی ==
تنبک، همچون سایر واژگان کهن در نثر و نظم فارسی، وارد شده است. برای مثال، نظامی در شعر خود گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/nezami/5ganj/sharafname/sh16 نظامی، خمسه، اسکندرنامه، بخش اول، بخش 16، بیت 136، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|ز شوریدگی تنبک زخم ریز|دماغ فلک سفته از زخم تیز }}
  {{ب|ز شوریدگی تنبک زخم ریز|دماغ فلک سفته از زخم تیز}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


محتشم کاشانی نیز در بیتی می‌گوید:<ref> [https://ganjoor.net/mohtasham/divan-moh/ghaside-moh/sh43 محتشم کاشانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 43، سایت گنجور.]</ref><br>
محتشم کاشانی نیز در بیتی می‌گوید:<ref>[https://ganjoor.net/mohtasham/divan-moh/ghaside-moh/sh43 محتشم کاشانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 43، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
خط ۶۴: خط ۶۷:
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


بیدل دهلوی، در غزلی به واژه تنبک اشاره کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/bidel/ghazalbi/sh1340 بیدل دهلوی، غزلیات، غرل شماره 1340، سایت گنجور.]</ref><br>
بیدل دهلوی، در غزلی به واژه تنبک اشاره کرده است:<ref>[https://ganjoor.net/bidel/ghazalbi/sh1340 بیدل دهلوی، غزلیات، غرل شماره 1340، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
خط ۷۱: خط ۷۴:
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


علاوه‌بر ادبیات رسمی، تنبک در ادبیات شفاهی فارسی‌زبانان نیز ورود کرده و ضرب‌المثل‌هایی در این‌باره به وجود آمده‌اند، مانند «تنبک دو طرف صورت می‌زند»، «تنبکش زیر بغلش، داغ خوراک بر دل داشت»، «نه به آن دایره و تنبک زدنت، نه به آن زینب و کلثوم شدنت» (اشاره به رفتارها و اعمال ضدونقیض)، «دست به تنبک هر کی بزنه، صدا میده» (همه دردی مشترک دارند).<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص706.</ref> <br>
علاوه‌بر ادبیات رسمی، تنبک در ادبیات شفاهی فارسی‌زبانان نیز ورود کرده و ضرب‌المثل‌هایی در این‌باره به وجود آمده‌اند، مانند «تنبک دو طرف صورت می‌زند»، «تنبکش زیر بغلش، داغ خوراک بر دل داشت»، «نه به آن دایره و تنبک زدنت، نه به آن زینب و کلثوم شدنت» (اشاره به رفتارها و اعمال ضدونقیض)، «دست به تنبک هر کی بزنه، صدا میده» (همه دردی مشترک دارند).<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص706.</ref>
==پانویس==
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
 
* آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
== منابع ==
* آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمهٔ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
* آنندراج، محمدپادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
* آنندراج، محمدپادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
* بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
* بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینهٔ زمان، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
* بیدل دهلوی، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* بیدل دهلوی، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* پورمندان، مهران، دایره‌المعارف موسیقی کهن ایران، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۹ش.
* پورمندان، مهران، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۹ش.
* پهلوان، کیوان، موسیقی مازندران، تهران، آرون، ۱۳۸۸ش.
* پهلوان، کیوان، موسیقی مازندران، تهران، آرون، ۱۳۸۸ش.
* تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
* تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
* حدادی، نصرت‌الله، فرهنگ‌نامۀ موسیقی ایران، تهران، توتیا، ۱۳۷۶ش.
* حدادی، نصرت‌الله، فرهنگ‌نامهٔ موسیقی ایران، تهران، توتیا، ۱۳۷۶ش.
* خالقی، روح‌الله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۸ش.
* خالقی، روح‌الله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۸ش.
* «خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب_آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش.
* «خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب_آسانا، ترجمهٔ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش.
* درویشی، محمدرضا، دائره‌المعارف سازهای ایران، تهران، ماهور، ۱۳۸۴ش.
* درویشی، محمدرضا، دائره‌المعارف سازهای ایران، تهران، ماهور، ۱۳۸۴ش.
* دلریش، بشرى، زن در دورۀ قاجار، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۵ش.
* دلریش، بشری، زن در دورهٔ قاجار، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۵ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
* ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
* رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
* رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
* شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرم‌آباد، افلاک، ۱۳۷۷ش.
* شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرم‌آباد، افلاک، ۱۳۷۷ش.
* شرفکندی، عبدالرحمان، فرهنگ کردی_فارسی، تهران، سهند، ۱۳۶۹ش.
* شرفکندی، عبدالرحمان، فرهنگ کردی_فارسی، تهران، سهند، ۱۳۶۹ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* محتشم کاشانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* محتشم کاشانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، چاپ محمد معین، 1361ش.
* محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، چاپ محمد معین، ۱۳۶۱ش.
* مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش.
* مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش.
* مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، زرین و سیمین، ۱۳۸۴ش.
* مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، زرین و سیمین، ۱۳۸۴ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* ملاح، حسینعلی، فرهنگ سازها، تهران، کتابسرا، ۱۳۷۶ش.
* ملاح، حسینعلی، فرهنگ سازها، تهران، کتابسرا، ۱۳۷۶ش.
* موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمۀ ابوالقاسم سری، تهران، توس، ۱۳۸۶ش.
* موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمهٔ ابوالقاسم سری، تهران، توس، ۱۳۸۶ش.
* مونس‌الدوله، خاطرات، به‌تحقیق سیروس سعدوندیان، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
* مونس‌الدوله، خاطرات، به‌تحقیق سیروس سعدوندیان، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
* نجمی، ناصر، دارالخلافۀ تهران، تهران، ارغوان، ۱۳۵۶ش.
* نجمی، ناصر، دارالخلافهٔ تهران، تهران، ارغوان، ۱۳۵۶ش.
* نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.
* نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.
* نظامی، خمسه، اسکندرنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 9 خرداد 1401ش.
* نظامی، خمسه، اسکندرنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
* نیکیتین، ب، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمۀ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، کانون معرفت، ۱۳۲۹ش.
* نیکیتین، ب، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمهٔ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، کانون معرفت، ۱۳۲۹ش.
* وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.
* وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.
* Farmer, H. G., Studies in Oriental Musical Instrument, London, 1939.
* Farmer, H. G. , Studies in Oriental Musical Instrument, London, 1939.
* Kempfer, E., Amoenitatum exoticarum, Tehran, 1976.
* Kempfer, E. , Amoenitatum exoticarum, Tehran, 1976.
 
{{موسیقی-افقی}}

نسخهٔ ۲۴ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۸

تنبک؛ از آلات موسیقی کوبه‌ای.

تنبک یا تمبک، یکی از انواع سازهای کوبه‌ای است که ضرب نیز گفته می‌شود.[۱] تنبک، بیش‌تر از چوب، سفال یا فلز ساخته شده و در یک سمت آن از پوستی نازک استفاده می‌کنند. تنبک را برای نواختن، در زیر بغل گرفته و با سر انگشتان به آن ضربه می‌زنند.[۲] برخی تنبک را همچون ساز دهلی می‌دانند که بیش‌تر توسط بازیگران و رقاصان در هنرهای نمایشی استفاده می‌شود.[۳]

واژه‌شناسی

تنبک، ترکیبی از دو واژه تُم (صدای ناحیه مرکزی پوست) و بَک (صدای ناحیه کناری پوست) است.[۴] برخی تنبک را تغییریافته واژه «خنبک» یا «خمک» می‌دانند که به‌معنای «خم کوچک» است. محققان، دلیل این نام‌گذاری را شکل و شمایل این ساز می‌دانند که شبیه به خُم است.[۵] برخی دیگر نیز نام «ضرب» را بر تنبک گذاشته‌اند که برگرفته از نقش تأمین و نگهداری ضرب در موسیقی است.[۶]

تنبک در منابع و گویش‌های مختلف ایرانی، نام‌های متفاوتی دارد. برای مثال، دمبک، تُبنَک، تُبنُک،[۷] تبنگ،[۸] دُنبلک یا دُمبلک،[۹] تُنبیک،[۱۰] دومه‌له‌ک و ته‌پل (در گویش کردی)،[۱۱] کَش‌دَمبِک، دَمبوک و تَمَک (در مازندران و گیلان)، تُمَک (در گویش لری)، تینبک (در سیستان و بلوچستان)[۱۲] و تمپک، تُنپک، دُمبوک و دیمپَک (در جنوب ایران).[۱۳] نام کَش‌دَمبِک در میان مردم مازندران، برگرفته از نحوهٔ حمل این ساز بوده که آن را به‌خاطر سهولت، با بند بسته و در سمت پهلو (کش در زبان مازندرانی) قرار می‌دادند.[۱۴]

انواع تنبک در ایران

تنبک در ایران، دو نوع کوچک و بزرگ دارد. نوع کوچک تنبک، به‌منظور همراهی با سازهای دیگر یا به‌صورت تک‌نوازی استفاده می‌شود. استفاده از نوع بزرگ آن نیز در ارکسترها متداول است.[۱۵]

اجزاء تنبک

تنبک، از ۵ قسمت اصلی تشکیل شده است:

  1. پوست؛
  2. دهنه بزرگ (که با پوست پوشیده شده)؛
  3. تنه (محفظه صوتی ساز)؛
  4. نفیر یا گلویی (فرورفتگی ساز که در زیر بغل نوازنده قرار می‌گیرد)؛
  5. دهنه کوچک (محل خروج صوت).[۱۶]

ساخت تنبک

در ساخت تنبک، از چوب درخت توت، گردو، آبنوس یا افرا استفاده می‌کنند.[۱۷] برای استفاده از چوب، آن‌ها را به‌مدت ۱٫۵ تا ۲ سال در سایه قرار می‌دهند و به‌منظور جلوگیری از خمیدگی چوب، آن را در آب جوشانده و برای مدتی در بین مدفوع چهارپایان می‌گذارند. برخی، روی تنه تنبک، از خاتم‌کاری استفاده می‌کنند.[۱۸]

برخی، از گل پخته‌شده (سفال) و گاهی فلز نیز برای ساخت این آلت موسیقی استفاده می‌کنند.[۱۹] پوست مورد استفاده بر دهانه بزرگ تنبک نیز از جنس پوست گوساله، بز، میش، بره و گاهی ماهی است. سازندگان تنبک، از پوست محکم و صاف، کهنه و با ضخامت یکسان استفاده می‌کنند.[۲۰]

پیشینه

از تنبک، در رساله‌های کهن و متعددی یاد شده است. برای مثال، در متن خسرو قبادیان و ریدک، از تنبک با نام‌های دنبلگ و ستخمک یاد شده که طبل‌هایی کوچک با بدنه‌ای استوانه‌ای شکل بودند.[۲۱] در متون برجای‌مانده از سده ۱۱ق، به تنبک با نام دنبک اشاره شده[۲۲] و از جمله سازهای متداول در دوره قاجاریان بوده است. در آن دوران، از دنبک در کنار سازهای دیگر و نیز در گروه‌های موسیقی (درباری، لوطی‌ها و مطرب‌ها) استفاده می‌شده است.[۲۳]

لوطی‌های تنبک به دوش، گروهی خاص از اهل فتوت بودند که در اعیاد و جشن‌ها، به میان مردم رفته و ساز می‌زدند.[۲۴] تنبک، در میان گروه‌های مطربی زنانه نیز بسیار رایج بوده است.[۲۵] علاوه بر مراسم‌های برگزار شده در اندرونی‌ها، زنان در مراسم‌هایی همچون عروسی و حمام زایمان نیز تنبک می‌نواختند.[۲۶]

شعرخوانی همراه با تنبک‌نوازی، با گذر زمان، شکل حرفه‌ای‌تری به خود گرفت و نوازندگان تنبک، از جایگاه اجتماعی بالاتری برخوردار شدند.[۲۷] از سده ۱۳ق، تنبک، از جمله سازهای کلاسیک و هم‌رتبه با دف و دایره در نظر گرفته شد. تنبک‌نوازی، در نیم قرن اخیر، با رشدی چشم‌گیر مواجه بوده و از بار سرگرم‌کنندگی آن کاسته شده است. هرچند، هنوز هم در بسیاری از مراسم‌های شادی مانند ختنه‌سوران و عروسی، در نقاط مختلف ایران، تنبک‌نوازی رایج است.[۲۸]

از جمله هنرمندان معاصر و ماهر در نواختن تنبک می‌توان به «حسین تهرانی» اشاره کرد. او، با تحقیق و ترویج این ساز به‌ویژه در تک‌نوازی، تنبک‌نوازی را از حالت ساده و ابتدایی آن جدا کرد. امروزه، نواختن تنبک دارای فنون پیچیده و متنوعی است که نیاز به دقت، سرعت و هماهنگی خاصی دارد. ترکیبات پیچیده‌ای از ضربات انگشتان، حرکات متنوع، توانایی اجرا با سرعت بالا و وضوح صدادهی را می‌توان از جمله این فنون معرفی کرد.

تنبک در ادبیات فارسی

تنبک، همچون سایر واژگان کهن در نثر و نظم فارسی، وارد شده است. برای مثال، نظامی در شعر خود گفته است:[۲۹]

الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

محتشم کاشانی نیز در بیتی می‌گوید:[۳۰]

الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

بیدل دهلوی، در غزلی به واژه تنبک اشاره کرده است:[۳۱]

الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

علاوه‌بر ادبیات رسمی، تنبک در ادبیات شفاهی فارسی‌زبانان نیز ورود کرده و ضرب‌المثل‌هایی در این‌باره به وجود آمده‌اند، مانند «تنبک دو طرف صورت می‌زند»، «تنبکش زیر بغلش، داغ خوراک بر دل داشت»، «نه به آن دایره و تنبک زدنت، نه به آن زینب و کلثوم شدنت» (اشاره به رفتارها و اعمال ضدونقیض)، «دست به تنبک هر کی بزنه، صدا میده» (همه دردی مشترک دارند).[۳۲]

پانویس

  1. عمید، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.
  2. معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.
  3. دهخدا، لغتنامه، ذیل واژه تنبک، سایت واژه‌یاب.
  4. ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸۶.
  5. ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5-186؛
    آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه خنبک.
  6. پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص۷۰؛
    ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص192.
  7. نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۰؛
    ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص172 و 192.
  8. آنندراج، محمدپادشاه، ۱۳۳۶ش، ذیل واژه تبنگ.
  9. وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶۴.
  10. محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، 1361ش، ذیل واژه تنبیک.
  11. شرفکندی، فرهنگ کردی_فارسی، ۱۳۶۹ش، ذیل واژه تنبک.
  12. ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸5؛
    درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص371.
  13. درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.
  14. پهلوان، موسیقی مازندران، ۱۳۸۸ش، ص۵۵۱.
  15. حدادی، فرهنگ‌نامهٔ موسیقی ایران، ۱۳۷۶ش، ص۱۲۹–۱۳۰.
  16. وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛
    ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱91؛
    درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص365.
  17. ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱۸9؛
    مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵؛
    وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5.
  18. مسعودیه، سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ص۲۴۵.
  19. پورمندان، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، ۱۳۷۹ش، ص69.
  20. وجدانی، فرهنگ موسیقی ایرانی، ۱۳۷۶ش، ص۱۶5؛
    ملاح، فرهنگ سازها، ۱۳۷۶ش، ص۱90-191.
  21. Farmer, Studies in Oriental Musical Instrument, 1939, P83; «خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص77.
  22. Kempfer, Amoenitatum exoticarum, 1976, P741-742.
  23. موریه، سفرنامه، ۱۳۸۶ش، ج1، ص153؛
    نیکیتین، ایرانی که من شناخته‌ام، ۱۳۲۹ش، ص127؛
    آلمانی، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ۱۳۳۵ش، ص201.
  24. تحویلدار، جغرافیای اصفهان، ۱۳۴۲ش، ص86.
  25. مونس‌الدوله، خاطرات، ۱۳۸۰ش، ص۱۷۱؛
    دلریش، زن در دورهٔ قاجار، ۱۳۷۵ش، ص۱۴۹.
  26. نجمی، دارالخلافهٔ تهران، ۱۳۵۶ش، ص۲۸۸.
  27. خالقی، سرگذشت موسیقی ایران، ۱۳۶۸ش، ج1، ص400-409.
  28. نقیب سردشت، سازشناسی موسیقی کردی، ۱۳۸۵ش، ص۳۴۷؛
    مختارپور، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، ۱۳۸۷ش، ص۳۲۸؛
    درویشی، دائره‌المعارف سازهای ایران، ۱۳۸۴ش، ج2، ص366؛
    رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۳۱؛
    شادابی، فرهنگ مردم لرستان، ۱۳۷۷ش، ص۹۱؛
    بختیاری، سیرجان در آیینهٔ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۳۰۷.
  29. نظامی، خمسه، اسکندرنامه، بخش اول، بخش 16، بیت 136، سایت گنجور.
  30. محتشم کاشانی، دیوان اشعار، قصاید، قصیده شماره 43، سایت گنجور.
  31. بیدل دهلوی، غزلیات، غرل شماره 1340، سایت گنجور.
  32. ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ۱۳۸۸ش، ج1، ص706.

منابع

  • آلمانی، هانری رنه د، از خراسان تا بختیاری (سفرنامه)، ترجمهٔ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۳۵ش.
  • آنندراج، محمدپادشاه، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۳۶ش.
  • بختیاری، علی‌اکبر، سیرجان در آیینهٔ زمان، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
  • بیدل دهلوی، غزلیات، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • پورمندان، مهران، دایرةالمعارف موسیقی کهن ایران، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۹ش.
  • پهلوان، کیوان، موسیقی مازندران، تهران، آرون، ۱۳۸۸ش.
  • تحویلدار، حسین، جغرافیای اصفهان، به‌تحقیق منوچهر ستوده، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۲ش.
  • حدادی، نصرت‌الله، فرهنگ‌نامهٔ موسیقی ایران، تهران، توتیا، ۱۳۷۶ش.
  • خالقی، روح‌الله، سرگذشت موسیقی ایران، تهران، صفی علیشاه، ۱۳۶۸ش.
  • «خسرو قبادان و ردیک»، متون پهلوی، به‌تحقیق جاماسب_آسانا، ترجمهٔ سعید عریان، تهران، ۱۳۷۱ش.
  • درویشی، محمدرضا، دائره‌المعارف سازهای ایران، تهران، ماهور، ۱۳۸۴ش.
  • دلریش، بشری، زن در دورهٔ قاجار، تهران، سوره مهر، ۱۳۷۵ش.
  • دهخدا، علی‌اکبر، لغتنامه، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
  • رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
  • شادابی، سعید، فرهنگ مردم لرستان، خرم‌آباد، افلاک، ۱۳۷۷ش.
  • شرفکندی، عبدالرحمان، فرهنگ کردی_فارسی، تهران، سهند، ۱۳۶۹ش.
  • عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • محتشم کاشانی، دیوان اشعار، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • محمدحسین بن خلف برهان، برهان قاطع، تهران، چاپ محمد معین، ۱۳۶۱ش.
  • مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرهٔ کیش، تهران، ورجاوند، ۱۳۸۷ش.
  • مسعودیه، محمدتقی، سازهای ایران، تهران، زرین و سیمین، ۱۳۸۴ش.
  • معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژه‌یاب، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • ملاح، حسینعلی، فرهنگ سازها، تهران، کتابسرا، ۱۳۷۶ش.
  • موریه، جیمز، سفرنامه، ترجمهٔ ابوالقاسم سری، تهران، توس، ۱۳۸۶ش.
  • مونس‌الدوله، خاطرات، به‌تحقیق سیروس سعدوندیان، تهران، زرین، ۱۳۸۰ش.
  • نجمی، ناصر، دارالخلافهٔ تهران، تهران، ارغوان، ۱۳۵۶ش.
  • نقیب سردشت، بهزاد، سازشناسی موسیقی کردی، تهران، توکلی، ۱۳۸۵ش.
  • نظامی، خمسه، اسکندرنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۹ خرداد ۱۴۰۱ش.
  • نیکیتین، ب، ایرانی که من شناخته‌ام، ترجمهٔ علی‌محمد فره‌وشی، تهران، کانون معرفت، ۱۳۲۹ش.
  • وجدانی، بهروز، فرهنگ موسیقی ایرانی، تهران، سازمان میراث فرهنگی کشور، ۱۳۷۶ش.
  • Farmer, H. G. , Studies in Oriental Musical Instrument, London, 1939.
  • Kempfer, E. , Amoenitatum exoticarum, Tehran, 1976.