پیشنویس:بلهبرون: تفاوت میان نسخهها
صفحهای تازه حاوی «<big>'''بلهبرون'''</big>؛ گفتهها و قرارهای پیش از عروسی بین خانوادههای عروس و د...» ایجاد کرد |
imported>محمدمهدی محمدی بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
<big>'''بلهبرون'''</big>؛ گفتهها و قرارهای پیش از عروسی بین خانوادههای عروس و داماد<br> | <big>'''بلهبرون'''</big>؛ گفتهها و قرارهای پیش از عروسی بین خانوادههای عروس و داماد<br> | ||
بلهبرون، مقدمه مهم ازدواج در ایران است. این مراسم از طرف خانواده دختر، بهمنظور گفتوگو درباره شرایط ازدواج و تعهدات مالیِ خانواده پسر برگزار میشود. رسم بلهبرون، معمولا پس از خواستگاری و پیش از مراسم عقد و | بلهبرون، مقدمه مهم [[ازدواج]] در [[ایران]] است. این مراسم از طرف [[خانواده]] دختر، بهمنظور گفتوگو درباره شرایط ازدواج و تعهدات مالیِ خانواده پسر برگزار میشود. رسم بلهبرون، معمولا پس از [[خواستگاری]] و پیش از مراسم [[عقد]] و [[عروسی]]، در روز و ساعتی خوشیمن، در خانه پدر دختر برگزار میشود. جمعی از بزرگان فامیل دختر و پسر در این مراسم، بهعنوان شاهد حضور یافته و در رابطه با میزان [[مهریه]]، شیربها (باشلُق)، وسایل سر عقد، رخت و زیورهای عروس، هزینه مجالس مقدماتی و عقد و عروسی، تعداد مهمانها و سایر موارد مرتبط گفتوگو میکنند. در پایان، متن توافق که معمولا به «سیاهه» معروف است توسط ریشسفیدان مجلس، امضا میشود. تعیین میزان مهریه و مخارج مجالس و خریدها نیز به پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی هر دو خانواده و رسم و آیین دو طایفه بستگی دارد.<ref> Irons, The Yomut Turkmen: A Study of Kinship in a Pastoral Society, 1969, P163-167. </ref> در همین مراسم بلهبرون، روزی را برای جشن نامزدی یا «شال و انگشتر کردن» دختر و روزی را نیز برای عقدکنان دو جوان در نظر میگیرند.<ref>راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص۱۷۹-۱۸۰.</ref> | ||
==واژهشناسی== | ==واژهشناسی== | ||
بلهبرون، اگرچه یک رسم سنتی در ایران بوده اما هنوز هم در میان خانوادههای ایرانی رایج است. این مراسم در تهران بهنام «بلهبری»، «بعلهبرون»، «بلهبرون»،<ref>شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۳؛ | بلهبرون، اگرچه یک رسم سنتی در [[ایران]] بوده اما هنوز هم در میان خانوادههای ایرانی رایج است. این مراسم در [[تهران]] بهنام «بلهبری»، «بعلهبرون»، «بلهبرون»،<ref>شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۳؛ نجفی، فرهنگ فارسی عامیانه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص163 و 172.</ref> «خرجبُری»<ref>كتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۴۸ش، ص۱۲۵.</ref> یا «خرجبرون»؛<ref>شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۷.</ref> در میان مردم گیل و دیلم به «صورتهَگیری» بهمعنی صورت گرفتن یا «ثبتهگیری» بهمعنی ثبت کردن؛<ref>پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص52.</ref> در توابع گرگان به «قندشکنی»؛<ref>پوركریم، «دهكدۀ زیارت»، ۱۳۴۵ش، ص۲۵.</ref> در خراسان به «شب جواباِستَنی (شب جواب گرفتن)» و «شب کفشپاکِنی»؛<ref>شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> در شاهرود به «حرف تمام کِردَن»؛<ref>شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص263.</ref> در شیراز به «مَهربرون»؛<ref>همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ۱۳۵۳ش، ص68-69.</ref> در دوان به «شرطکنون»؛<ref>لهساییزاده، تاریخ و فرهنگ مردم دَوان، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۴.</ref> در [[قم]] به «گلابگیرون» یا «مَهربرون»؛ در ملایر به «لَنگریخورو» بهمعنی جای خوردن و آرمیدن؛<ref>رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۷.</ref> در فارس به «باشلُق برون» یا «کدخدایی»؛<ref>مجیدی كرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۸.</ref> در میان بختیاریها به «خرجبُران»؛<ref>راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص250.</ref> در مسجد سلیمان به «قنداِشکنان»؛<ref>كلكی، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، ۱۳۵۲ش، ص۳۶.</ref> در [[لرستان]] به «خرجبُرو»؛<ref>اماناللهی بهاروند، كوچنشینی در ایران، ۱۳۶۰ش، ص118.</ref> در میان ایلات و عشایر به «دستگیران»؛<ref>راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص243.</ref> در سنندج به «دس ماچکردن (مراسم بوسیدن دست پدر عروس توسط داماد)»؛<ref>ایازی، آیینۀ سنندج، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> در میان کردهای ایل کلهر به «خازمَنی (خواستگاری در میان اقوام)»؛<ref>Bois, The Kurds, 1966, P47-48.</ref> در میان کردهای غرب ایران به «خَوزگین»؛ در میان ایل لِرکی خوزستان به «کاغذگیران» و «شیرباهابُرون»<ref>فاطمی، «لِركیها»، ۱۳۵۳ش، ص۵۵.</ref> و در میان ترکمنها نیز به «تعیین قیمت عروس»<ref>گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی تركمنها، ۱۳۶۶ش، ص۳۲۹-۳۳۰.</ref> معروف است. | ||
نجفی، فرهنگ فارسی عامیانه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص163 و 172.</ref> «خرجبُری»<ref>كتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۴۸ش، ص۱۲۵.</ref> یا «خرجبرون»؛<ref>شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۷.</ref> در میان مردم گیل و دیلم به «صورتهَگیری» بهمعنی صورت گرفتن یا «ثبتهگیری» بهمعنی ثبت کردن؛<ref>پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص52.</ref> در توابع گرگان به «قندشکنی»؛<ref>پوركریم، «دهكدۀ زیارت»، ۱۳۴۵ش، ص۲۵.</ref> در خراسان به «شب جواباِستَنی (شب جواب گرفتن)» و «شب کفشپاکِنی»؛<ref>شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> در شاهرود به «حرف تمام کِردَن»؛<ref>شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص263.</ref> در شیراز به «مَهربرون»؛<ref>همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ۱۳۵۳ش، ص68-69.</ref> در دوان به «شرطکنون»؛<ref>لهساییزاده، تاریخ و فرهنگ مردم دَوان، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۴.</ref> در قم به «گلابگیرون» یا «مَهربرون»؛ در ملایر به «لَنگریخورو» بهمعنی جای خوردن و آرمیدن؛<ref>رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۷.</ref> در فارس به «باشلُق برون» یا «کدخدایی»؛<ref>مجیدی كرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۸.</ref> در میان بختیاریها به «خرجبُران»؛<ref>راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص250.</ref> در مسجد سلیمان به «قنداِشکنان»؛<ref>كلكی، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، ۱۳۵۲ش، ص۳۶.</ref> در لرستان به «خرجبُرو»؛<ref>اماناللهی بهاروند، كوچنشینی در ایران، ۱۳۶۰ش، ص118.</ref> در میان ایلات و عشایر به «دستگیران»؛<ref>راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص243.</ref> در سنندج به «دس ماچکردن (مراسم بوسیدن دست پدر عروس توسط داماد)»؛<ref>ایازی، آیینۀ سنندج، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۴-۲۳۵.</ref> در میان کردهای ایل کلهر به «خازمَنی (خواستگاری در میان اقوام)»؛<ref>Bois, The Kurds, 1966, P47-48.</ref> در میان کردهای غرب ایران به «خَوزگین»؛ در میان ایل لِرکی خوزستان به «کاغذگیران» و «شیرباهابُرون»<ref>فاطمی، «لِركیها»، ۱۳۵۳ش، ص۵۵.</ref> و در میان ترکمنها نیز به «تعیین قیمت عروس»<ref>گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی تركمنها، ۱۳۶۶ش، ص۳۲۹-۳۳۰.</ref> معروف است. | |||
==آداب و رسوم بلهبرون== | ==آداب و رسوم بلهبرون== | ||
مراسم سنتی بلهبرون در حوزههای جغرافیایی و فرهنگی مختلف | مراسم سنتی بلهبرون در حوزههای جغرافیایی و فرهنگی مختلف [[ایران]]، به اَشکال مختلف و متنوعی نیز صورت میگیرد. در [[سمنان]]، مراسم [[خواستگاری]] و بلهبرون در یک جلسه انجام شده و به آن «دوخازی» یا «قولگیران» گفته میشود.<ref>احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۲۴۰-۲۴۱.</ref> در برخی از نقاط ایران، مانند جوامع ایلی ـ عشایری، مراسم بلهبرون در دو مرحله انجام میشود. در مرحله اول، چند تن از بزرگان قوم بههمراه پدر داماد و کدخدای محل، به خانه دختر رفته و میزان خرج مراسمها و شرایط آنها را تعیین میکنند که به آن «کدخدایی» میگویند. در مرحله دوم، تعداد بزرگان بیشتری بههمراه چند زن بزرگسال به خانه دختر رفته و میزان شیربها و [[مهریه]] را تعیین میکنند که به «شیروابرون (شیربهابران)» یا شیرینی اِشکِنون (شیرینیشکنان)» معروف است.<ref>كریمی، «كُهنَک»، ۱۳۴۸ش، ص۴۲-۴۳.</ref> مراسم «حرف تمام کردن» در شاهرود نیز در دو مرحله انجام میگیرد. در مرحله اول، تعدادی زن به خانه دختر رفته و درباره مهریه و سایر شرایط [[ازدواج]] به توافقاتی دست یافته و سپس در مرحله دوم این توافقات و شرایط توسط مردان به ثبت رسیده و امضا میشود.<ref>شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص263-262.</ref> <br> | ||
در روستاهای استان خراسان، خانواده پسر در مراسم بلهبرون، یک حلقه، یک جفت کفش، یک دست لباس بههمراه مقداری نقل و نبات، قند و چای، حنا و چند سکه نقره را بهعنوان «نشونی» به خانهی دختر میبرند. پس از انجام توافقات، یکی از اعضای خانواده پسر، سکهها را داخل کفش ریخته و به پای دختر کرده و انگشتر را نیز به انگشت دختر میکردند. در همین مراسم، دختر را نامزد پسر خود معرفی میکردند. سپس، قند و نبات را شکسته و به نشانه خوشیمن بودن، نیمی از آن را در خانه دختر گذاشته و نیم دیگر را با خود به خانه میبردند.<ref>شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> <br> | در روستاهای استان خراسان، [[خانواده]] پسر در مراسم بلهبرون، یک حلقه، یک جفت کفش، یک دست لباس بههمراه مقداری نقل و نبات، قند و چای، حنا و چند سکه نقره را بهعنوان «نشونی» به خانهی دختر میبرند. پس از انجام توافقات، یکی از اعضای خانواده پسر، سکهها را داخل کفش ریخته و به پای دختر کرده و انگشتر را نیز به انگشت دختر میکردند. در همین مراسم، دختر را نامزد پسر خود معرفی میکردند. سپس، قند و نبات را شکسته و به نشانه خوشیمن بودن، نیمی از آن را در خانه دختر گذاشته و نیم دیگر را با خود به خانه میبردند.<ref>شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.</ref> <br> | ||
در | در [[شاهرود]]، بره سفیدی که دستمالی سفید به دور گردنش بسته شده، مقداری [[حنا]] روی پیشانی و پاها، ثبت عبارت «ان شاءالله مبارکش باد» با حنا در پهلوی راست او و آویختن یک گردنبند طلا بر گردن گوسفند را آراسته و فردای مراسم بلهبرون، بهعنوان هدیه به خانه دختر میبردند.<ref>شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص263-275.</ref> <br> | ||
در دهکده زیارت، از توابع | در دهکده زیارت، از توابع [[گرگان]]، در ابتدا، تعدادی از مردان به مجلس قندشکنی رفته و پس از چند ساعت، مادر پسر بههمراه تعدادی از زنان طایفه، همراه با خوانچههایی آراسته شده با رختهای عروس، دو کله قند و مقداری شیرینی به جمع آنها اضافه میشدند. پس از تعیین مهریه و پرداخت مقداری از آن بهصورت نقد که به پدر دختر داده میشد، آخوند محله، کله قندها را میشکست.<ref>پوركریم، «دهكدۀ زیارت»، ۱۳۴۵ش، ص۲۵-۲۶.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
نسخهٔ ۱۶ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۱۳:۴۸
بلهبرون؛ گفتهها و قرارهای پیش از عروسی بین خانوادههای عروس و داماد
بلهبرون، مقدمه مهم ازدواج در ایران است. این مراسم از طرف خانواده دختر، بهمنظور گفتوگو درباره شرایط ازدواج و تعهدات مالیِ خانواده پسر برگزار میشود. رسم بلهبرون، معمولا پس از خواستگاری و پیش از مراسم عقد و عروسی، در روز و ساعتی خوشیمن، در خانه پدر دختر برگزار میشود. جمعی از بزرگان فامیل دختر و پسر در این مراسم، بهعنوان شاهد حضور یافته و در رابطه با میزان مهریه، شیربها (باشلُق)، وسایل سر عقد، رخت و زیورهای عروس، هزینه مجالس مقدماتی و عقد و عروسی، تعداد مهمانها و سایر موارد مرتبط گفتوگو میکنند. در پایان، متن توافق که معمولا به «سیاهه» معروف است توسط ریشسفیدان مجلس، امضا میشود. تعیین میزان مهریه و مخارج مجالس و خریدها نیز به پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی هر دو خانواده و رسم و آیین دو طایفه بستگی دارد.[۱] در همین مراسم بلهبرون، روزی را برای جشن نامزدی یا «شال و انگشتر کردن» دختر و روزی را نیز برای عقدکنان دو جوان در نظر میگیرند.[۲]
واژهشناسی
بلهبرون، اگرچه یک رسم سنتی در ایران بوده اما هنوز هم در میان خانوادههای ایرانی رایج است. این مراسم در تهران بهنام «بلهبری»، «بعلهبرون»، «بلهبرون»،[۳] «خرجبُری»[۴] یا «خرجبرون»؛[۵] در میان مردم گیل و دیلم به «صورتهَگیری» بهمعنی صورت گرفتن یا «ثبتهگیری» بهمعنی ثبت کردن؛[۶] در توابع گرگان به «قندشکنی»؛[۷] در خراسان به «شب جواباِستَنی (شب جواب گرفتن)» و «شب کفشپاکِنی»؛[۸] در شاهرود به «حرف تمام کِردَن»؛[۹] در شیراز به «مَهربرون»؛[۱۰] در دوان به «شرطکنون»؛[۱۱] در قم به «گلابگیرون» یا «مَهربرون»؛ در ملایر به «لَنگریخورو» بهمعنی جای خوردن و آرمیدن؛[۱۲] در فارس به «باشلُق برون» یا «کدخدایی»؛[۱۳] در میان بختیاریها به «خرجبُران»؛[۱۴] در مسجد سلیمان به «قنداِشکنان»؛[۱۵] در لرستان به «خرجبُرو»؛[۱۶] در میان ایلات و عشایر به «دستگیران»؛[۱۷] در سنندج به «دس ماچکردن (مراسم بوسیدن دست پدر عروس توسط داماد)»؛[۱۸] در میان کردهای ایل کلهر به «خازمَنی (خواستگاری در میان اقوام)»؛[۱۹] در میان کردهای غرب ایران به «خَوزگین»؛ در میان ایل لِرکی خوزستان به «کاغذگیران» و «شیرباهابُرون»[۲۰] و در میان ترکمنها نیز به «تعیین قیمت عروس»[۲۱] معروف است.
آداب و رسوم بلهبرون
مراسم سنتی بلهبرون در حوزههای جغرافیایی و فرهنگی مختلف ایران، به اَشکال مختلف و متنوعی نیز صورت میگیرد. در سمنان، مراسم خواستگاری و بلهبرون در یک جلسه انجام شده و به آن «دوخازی» یا «قولگیران» گفته میشود.[۲۲] در برخی از نقاط ایران، مانند جوامع ایلی ـ عشایری، مراسم بلهبرون در دو مرحله انجام میشود. در مرحله اول، چند تن از بزرگان قوم بههمراه پدر داماد و کدخدای محل، به خانه دختر رفته و میزان خرج مراسمها و شرایط آنها را تعیین میکنند که به آن «کدخدایی» میگویند. در مرحله دوم، تعداد بزرگان بیشتری بههمراه چند زن بزرگسال به خانه دختر رفته و میزان شیربها و مهریه را تعیین میکنند که به «شیروابرون (شیربهابران)» یا شیرینی اِشکِنون (شیرینیشکنان)» معروف است.[۲۳] مراسم «حرف تمام کردن» در شاهرود نیز در دو مرحله انجام میگیرد. در مرحله اول، تعدادی زن به خانه دختر رفته و درباره مهریه و سایر شرایط ازدواج به توافقاتی دست یافته و سپس در مرحله دوم این توافقات و شرایط توسط مردان به ثبت رسیده و امضا میشود.[۲۴]
در روستاهای استان خراسان، خانواده پسر در مراسم بلهبرون، یک حلقه، یک جفت کفش، یک دست لباس بههمراه مقداری نقل و نبات، قند و چای، حنا و چند سکه نقره را بهعنوان «نشونی» به خانهی دختر میبرند. پس از انجام توافقات، یکی از اعضای خانواده پسر، سکهها را داخل کفش ریخته و به پای دختر کرده و انگشتر را نیز به انگشت دختر میکردند. در همین مراسم، دختر را نامزد پسر خود معرفی میکردند. سپس، قند و نبات را شکسته و به نشانه خوشیمن بودن، نیمی از آن را در خانه دختر گذاشته و نیم دیگر را با خود به خانه میبردند.[۲۵]
در شاهرود، بره سفیدی که دستمالی سفید به دور گردنش بسته شده، مقداری حنا روی پیشانی و پاها، ثبت عبارت «ان شاءالله مبارکش باد» با حنا در پهلوی راست او و آویختن یک گردنبند طلا بر گردن گوسفند را آراسته و فردای مراسم بلهبرون، بهعنوان هدیه به خانه دختر میبردند.[۲۶]
در دهکده زیارت، از توابع گرگان، در ابتدا، تعدادی از مردان به مجلس قندشکنی رفته و پس از چند ساعت، مادر پسر بههمراه تعدادی از زنان طایفه، همراه با خوانچههایی آراسته شده با رختهای عروس، دو کله قند و مقداری شیرینی به جمع آنها اضافه میشدند. پس از تعیین مهریه و پرداخت مقداری از آن بهصورت نقد که به پدر دختر داده میشد، آخوند محله، کله قندها را میشکست.[۲۷]
پانویس
- ↑ Irons, The Yomut Turkmen: A Study of Kinship in a Pastoral Society, 1969, P163-167.
- ↑ راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص۱۷۹-۱۸۰.
- ↑ شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۳؛ نجفی، فرهنگ فارسی عامیانه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص163 و 172.
- ↑ كتیرایی، از خشت تا خشت، ۱۳۴۸ش، ص۱۲۵.
- ↑ شاملو، كتاب كوچه، حرف «ب»، دفتر دوم، ۱۳۷۷ش، ص۹۷۷.
- ↑ پاینده، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، ۱۳۵۵ش، ص52.
- ↑ پوركریم، «دهكدۀ زیارت»، ۱۳۴۵ش، ص۲۵.
- ↑ شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص263.
- ↑ همایونی، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، ۱۳۵۳ش، ص68-69.
- ↑ لهساییزاده، تاریخ و فرهنگ مردم دَوان، ۱۳۸۰ش، ص۱۳۴.
- ↑ رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۳۲۷.
- ↑ مجیدی كرایی، تاریخ و جغرافیای ممسنی، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۸.
- ↑ راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص250.
- ↑ كلكی، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، ۱۳۵۲ش، ص۳۶.
- ↑ اماناللهی بهاروند، كوچنشینی در ایران، ۱۳۶۰ش، ص118.
- ↑ راسخ، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ج1، ۱۳۴۲ش، ص243.
- ↑ ایازی، آیینۀ سنندج، ۱۳۷۱ش، ص۲۳۴-۲۳۵.
- ↑ Bois, The Kurds, 1966, P47-48.
- ↑ فاطمی، «لِركیها»، ۱۳۵۳ش، ص۵۵.
- ↑ گلی، تاریخ سیاسی و اجتماعی تركمنها، ۱۳۶۶ش، ص۳۲۹-۳۳۰.
- ↑ احمدپناهی سمنانی، آداب و رسوم مردم سمنان، ۱۳۷۴ش، ص۲۴۰-۲۴۱.
- ↑ كریمی، «كُهنَک»، ۱۳۴۸ش، ص۴۲-۴۳.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص263-262.
- ↑ شكورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۷۲-۱۷۳.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ج2، ۱۳۷۱ش، ص263-275.
- ↑ پوركریم، «دهكدۀ زیارت»، ۱۳۴۵ش، ص۲۵-۲۶.
منابع
- احمدپناهی سمنانی، محمد، آداب و رسوم مردم سمنان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۷۴ش.
- اماناللهی بهاروند، سكندر، كوچنشینی در ایران، تهران، آگه، ۱۳۶۰ش.
- ایازی، برهان، آیینۀ سنندج، تهران، برهان ایازی، ۱۳۷۱ش.
- پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، ۱۳۵۵ش.
- پوركریم، هوشنگ، «دهكدۀ زیارت»، هنر و مردم، تهران، شماره 48، ۱۳۴۵ش.
- راسخ، شاپور و بهنام، جمشید، «آداب و رسوم و اعتقادات عامه»، ایرانشهر، تهران، ۱۳۴۲ش.
- رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، مؤسسه نشر بلخ، ۱۳۷۸ش.
- شاملو، احمد، كتاب كوچه، تهران، مازیار، ۱۳۷۷ش.
- شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، ناشر مؤلف، ۱۳۷۱ش.
- شكورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- كتیرایی، محمود، از خشت تا خشت، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۸ش.
- كریمی، اصغر، «كُهنَک»، هنر و مردم، تهران، شماره 85، ۱۳۴۸ش.
- كلكی، بیژن، «عروسی بختیاریهای روستای پاگچ»، هنر و مردم، تهران، شماره 133، ۱۳۵۲ش.
- گلی، امینالله، تاریخ سیاسی و اجتماعی تركمنها، تهران، علم، ۱۳۶۶ش.
- فاطمی، موسى، «لِركیها»، هنر و مردم، تهران، شماره 148، ۱۳۵۳ش.
- لهساییزاده، عبدالعلی و سلامی، عبدالنبی، تاریخ و فرهنگ مردم دَوان، تهران، اطلاعات، ۱۳۸۰ش.
- مجیدی كرایی، نورمحمد، تاریخ و جغرافیای ممسنی، تهران، علمی، ۱۳۷۱ش.
- نجفی، ابوالحسن، فرهنگ فارسی عامیانه، تهران، نیلوفر، ۱۳۷۸ش.
- همایونی، صادق، گوشههایی از آداب و رسوم مردم شیراز، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۵۳ش.
- Bois, T., The Kurds, tr. M. W. M. Welland, Beirut, 1966.
- Irons, W. G., The Yomut Turkmen: A Study of Kinship in a Pastoral Society, Michigan, 1969.