پرش به محتوا

پیش‌نویس:باران خواهی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
ابرابزار
خط ۱: خط ۱:
<big>'''باران خواهی'''</big>؛ نیایش و آیینی کهن در راستای طلب باران<br>
{{درشت|'''باران خواهی'''}}؛ نیایش و آیینی کهن در راستای طلب باران
 
باران‌خواهی، آیینی سنتی است که در روزگار و دوره‌ خشکسالی، برپا می‌شود. این آیین، بیش‌تر حالتی نمادین و نمایشی داشته و به آن تمنای باران، طلب باران و [[نماز باران]] یا استسقا نیز می‌گویند.<br>در همۀ فرهنگ‌های دنیا، باران، حائز اهمیتی فراوان است و نمونه‌های فراوان و گوناگونی از رسوم مختلف باران‌خواهی، در دوره‌های متفاوت تاریخی برپا شده است.<ref>فریزر، شاخۀ زرین، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۸-۱۴۹ و ۱۶۰-۱۶۱؛ <br>
باران‌خواهی، آیینی سنتی است که در روزگار و دوره خشکسالی، برپا می‌شود. این آیین، بیش‌تر حالتی نمادین و نمایشی داشته و به آن تمنای باران، طلب باران و [[نماز باران]] یا استسقا نیز می‌گویند.{{سخ}}در همهٔ فرهنگ‌های دنیا، باران، حائز اهمیتی فراوان است و نمونه‌های فراوان و گوناگونی از رسوم مختلف باران‌خواهی، در دوره‌های متفاوت تاریخی برپا شده است.<ref>فریزر، شاخهٔ زرین، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۸–۱۴۹ و ۱۶۰–۱۶۱؛{{سخ}}
شـوالیه، فرهنگ نمادها، ج2، ۱۳۷۹ش، ص17-18؛ <br>
شوالیه، فرهنگ نمادها، ج2، ۱۳۷۹ش، ص17-18؛{{سخ}}
کندری، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، ۱۳۶۷ش، ص۵۸۷-۵۹۱؛ <br>
کندری، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانهٔ باستانی»، ۱۳۶۷ش، ص۵۸۷–۵۹۱؛{{سخ}}
عناصری، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و (باران) در فرهنگ ارمنی»، ۱۳۶۶ش، ص۷۴۷-۷۵۳.</ref> بخشی از آیین‌ باران‌خواهی ایرانیان، ریشه در اساطیر [[زرتشت|زرتشتیان]] و بخشی دیگر مرتبط با باور اقوامی است که در دوران‌هایی بر این سرزمین حاکم شدند و برخی نیز ریشه در تعالیم اسلام دارد. فرهنگ دوره باستانی ایرانیان، در آیین باران‌خواهی آنان به‌روشنی دیده می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۸-۱۹۹.</ref>
عناصری، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و (باران) در فرهنگ ارمنی»، ۱۳۶۶ش، ص۷۴۷–۷۵۳.</ref> بخشی از آیین باران‌خواهی ایرانیان، ریشه در اساطیر [[زرتشت|زرتشتیان]] و بخشی دیگر مرتبط با باور اقوامی است که در دوران‌هایی بر این سرزمین حاکم شدند و برخی نیز ریشه در تعالیم اسلام دارد. فرهنگ دوره باستانی ایرانیان، در آیین باران‌خواهی آنان به‌روشنی دیده می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۸–۱۹۹.</ref>
==نمونه‌های تاریخی باران‌خواهی==
 
از آیین '''باران‌خواهی''' گزارش‌های اندکی در ادبیات رسمی ایرانیان برجای مانده است. قدیمی‌ترین گزارش ثبت‌شده مربوط به دوران [[ساسانیان]] است که پس از 7 سال خشکسالی سخت، تمامی کشت‌زارها، [[چشمه|چشمه‌ها]]، [[قنات|قنات‌ها]] و رودها خشک شده و دام‌ها و پرندگان رو به خطر انقراض بوده‌اند.<ref>بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۰۶م، ص۲۲۸؛ <br>
== نمونه‌های تاریخی باران‌خواهی ==
دینوری، الاخبار الطوال، ]بی‌تا[، ص۶۱.</ref>  در آن هنگام، مردم به‌دستور پادشاه، به‌صورت دسته‌جمعی به بیرون شهر رفته و به نیایش با خداوند پرداخته و طلب باران کرده‌اند. [[فردوسی]] در همین رابطه گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/yazdgerd/sh3 فردوسی، شاهنامه، پادشاهی یزدگرد هجده سال بود، بیت 28 و 29، سایت گنجور.]</ref><br>
از آیین '''باران‌خواهی''' گزارش‌های اندکی در ادبیات رسمی ایرانیان برجای مانده است. قدیمی‌ترین گزارش ثبت‌شده مربوط به دوران [[ساسانیان]] است که پس از ۷ سال خشکسالی سخت، تمامی کشت‌زارها، [[چشمه]]‌ها، [[قنات]]‌ها و رودها خشک شده و دام‌ها و پرندگان رو به خطر انقراض بوده‌اند.<ref>بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۰۶م، ص۲۲۸؛{{سخ}}
دینوری، الاخبار الطوال، ]بی‌تا[، ص۶۱.</ref>  در آن هنگام، مردم به‌دستور پادشاه، به‌صورت دسته‌جمعی به بیرون شهر رفته و به نیایش با خداوند پرداخته و طلب باران کرده‌اند. [[فردوسی]] در همین رابطه گفته است:<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/yazdgerd/sh3 فردوسی، شاهنامه، پادشاهی یزدگرد هجده سال بود، بیت 28 و 29، سایت گنجور.]</ref>{{سخ}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|همی بآسمان اندرآمد خروش|ز بس مویه و درد و زاری و جوش}}
  {{ب|همی بآسمان اندرآمد خروش|ز بس مویه و درد و زاری و جوش}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|ز کوه و بیابان و از دشت و غار|ز یزدان همی خواستی زینهار}}
  {{ب|ز کوه و بیابان و از دشت و غار|ز یزدان همی خواستی زینهار}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}  
  {{پایان نستعلیق}}


در گزارش دیگری از شهرهای قونیه و لاذقیه، مردم به‌منظور حاجت‌روایی در تمنای باران، قربانی کرده و به صحرا می‌رفتند و به‌صورت گروهی نیایش می‌کردند. سپس، شیوخ آن‌ها، سر و پای خود را برهنه کرده و بر سر مزار [[مولوی]] به نیایش و طلب باران مشغول شده و چنین می‌گفتند: «یا رب! باران بر سر یاران باران».<ref>افلاکی، مناقب ‌العارفین، ج2، ۱۳۶۲ش، ص۷۴۸-۷۴۹ و ۷۹۵-۷۹۶ و۸۶۹-۸۷۰.</ref><br>همچنین از دوران اقامت [[امام علی بن موسی|امام رضا]] در [[مرو]]، که با خشکسالی آن دیار همراه بود، گزارش شده است که او به‌همراه مردم به بیرون شهر رفته و در آن‌جا [[نماز]] گذارده و به دعای باران مشغول شدند و در پی این آیین، بارش باران شروع شد.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ]بی‌تا[، ص407-409.</ref> <br>[[سعدی شیرازی|سعدی]] نیز در باب چهارم [[بوستان (کتاب)|بوستان]]، به خروج مردم از شهر و باران‌خواهی آن‌ها در صحرا اشاره کرده است.<ref>سعدی، کلیات، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۴-۳۰۵.</ref>
در گزارش دیگری از شهرهای قونیه و لاذقیه، مردم به‌منظور حاجت‌روایی در تمنای باران، قربانی کرده و به صحرا می‌رفتند و به‌صورت گروهی نیایش می‌کردند. سپس، شیوخ آن‌ها، سر و پای خود را برهنه کرده و بر سر مزار [[مولوی]] به نیایش و طلب باران مشغول شده و چنین می‌گفتند: «یا رب! باران بر سر یاران باران».<ref>افلاکی، مناقب العارفین، ج2، ۱۳۶۲ش، ص۷۴۸–۷۴۹ و ۷۹۵–۷۹۶ و۸۶۹–۸۷۰.</ref>{{سخ}}همچنین از دوران اقامت [[امام علی بن موسی|امام رضا]] در [[مرو]]، که با خشکسالی آن دیار همراه بود، گزارش شده است که او به‌همراه مردم به بیرون شهر رفته و در آن‌جا [[نماز]] گذارده و به دعای باران مشغول شدند و در پی این آیین، بارش باران شروع شد.<ref>ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ]بی‌تا[، ص407-409.</ref>{{سخ}}[[سعدی شیرازی|سعدی]] نیز در باب چهارم [[بوستان (کتاب)|بوستان]]، به خروج مردم از شهر و باران‌خواهی آن‌ها در صحرا اشاره کرده است.<ref>سعدی، کلیات، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۴–۳۰۵.</ref>
==رسوم باران‌خواهی==
آیین باران‌خواهی ایرانیان دارای آداب و رسوم گوناگونی بوده است و بسیاری از آن‌ها امروزه، فراموش شده است.


===مراسم دعا و نیایش===  
== رسوم باران‌خواهی ==
[[نیایش]]، کهن‌ترین رسم در آیین باران‌خواهی ایرانیان بوده است. در این رسم، همگان به پیشگاه آفریدگار، پناه آورده و اغلب، قربانی می‌کردند. در ایران باستان، این رسم نزد ایزد ویژه باران به‌نام «تشتر» برپا می‌شد. در دوره اسلامی نیز رسم [[دعا]] و نیایش با تکیه بر آموزه‌های دینی ادامه یافت. در صحیفه سجادیه [[امام زین العابدین]] چنین آمده است: ای آفریدگار متعال! به فرشتگان رحمت خویش دستور بده تا کام تشنه ما را با زلال باران سیراب کرده و بارانی در مزرعه‌ها جریان سازد که خوشه‌های پربار بپروراند و در مرتع‌ها، پستان‌های بی‌شیر را از شیر سرشار سازد.<ref>صحیفۀ سجادیه، ۱۳۵۲ش، ص۲۲۰-۲۲۵.</ref><br>
آیین باران‌خواهی ایرانیان دارای آداب و رسوم گوناگونی بوده است و بسیاری از آن‌ها امروزه، فراموش شده است.
 
در دوره معاصر، در شهرستان قائن، [[مسجد|مسجدی]] قدیمی به‌نام «دعای باران» وجود دارد که تنها به‌منظور باران‌خواهی استفاده می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵.</ref>  مردم در مراغه، آذرشهر و [[تبریز (شهر)|تبریز]] نیز به‌هنگام خشکسالی، با پای برهنه و درحالی‌که تکبیر می‌گویند به مصلای شهر رفته و به مراسم دعا و نماز باران مشغول می‌شوند.<ref>باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱۱۸.</ref>  در مناطق جنوبی و جنوب‌غربی ایران نیز، مراسم باران‌خواهی را «قبله دعا» یا «قبله باران» خوانده و در آن به دعا و نیایش می‌پردازند. در قشم، مردم به‌صورت گروهی به در خانه‌های یکدیگر رفته و با ترانه «مشک مشکئو»، شروع این آیین را اطلاع‌رسانی می‌کنند. در پایان این مراسم، که تنها در روز [[جمعه]] انجام می‌شود، گوسفندی را [[قربانی کردن|قربانی]] می‌کنند و به مستمندان می‌بخشند.<ref>نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۶-۱۵۷.</ref> مردم [[تهران]] نیز، برای باران‌خواهی در روزهای پنجشنبه یا جمعه به آرامگاه [[سیده ملک خاتون]] می‌رفتند و همراه با دعا و نیایش، این شعر را نیز با صدای بلند می‌خواندند که:


ای خدا باران ببارد بر زمین *** حرمت جان امیرالمؤمنین.<ref>عناصری، «آیین ‌طلب باران و حرمت آب در ایران»، ۱۳۴۸ش، ص۵۴.</ref>
=== مراسم دعا و نیایش ===
[[نیایش]]، کهن‌ترین رسم در آیین باران‌خواهی ایرانیان بوده است. در این رسم، همگان به پیشگاه آفریدگار، پناه آورده و اغلب، قربانی می‌کردند. در ایران باستان، این رسم نزد ایزد ویژه باران به‌نام «تشتر» برپا می‌شد. در دوره اسلامی نیز رسم [[دعا]] و نیایش با تکیه بر آموزه‌های دینی ادامه یافت. در صحیفه سجادیه [[امام زین العابدین]] چنین آمده است: ای آفریدگار متعال! به فرشتگان رحمت خویش دستور بده تا کام تشنه ما را با زلال باران سیراب کرده و بارانی در مزرعه‌ها جریان سازد که خوشه‌های پربار بپروراند و در مرتع‌ها، پستان‌های بی‌شیر را از شیر سرشار سازد.<ref>صحیفهٔ سجادیه، ۱۳۵۲ش، ص۲۲۰–۲۲۵.</ref>


در ماهشهر نیز، گروهی از مردم یک خروس و چند مشک کهنه بر دوش گرفته و در حالی‌که هاون چوبی بزرگی به‌نام «جِوَن» که در آن گندم ریخته‌اند، بر دست داشته، شعری می‌خوانند که بخشی از آن بدین شرح است:<br>
در دوره معاصر، در شهرستان قائن، [[مسجد|مسجدی]] قدیمی به‌نام «دعای باران» وجود دارد که تنها به‌منظور باران‌خواهی استفاده می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵.</ref> مردم در مراغه، آذرشهر و [[تبریز (شهر)|تبریز]] نیز به‌هنگام خشکسالی، با پای برهنه و درحالی‌که تکبیر می‌گویند به مصلای شهر رفته و به مراسم دعا و نماز باران مشغول می‌شوند.<ref>باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱۱۸.</ref> در مناطق جنوبی و جنوب‌غربی ایران نیز، مراسم باران‌خواهی را «قبله دعا» یا «قبله باران» خوانده و در آن به دعا و نیایش می‌پردازند. در قشم، مردم به‌صورت گروهی به در خانه‌های یکدیگر رفته و با ترانه «مشک مشکئو»، شروع این آیین را اطلاع‌رسانی می‌کنند. در پایان این مراسم، که تنها در روز [[جمعه]] انجام می‌شود، گوسفندی را [[قربانی کردن|قربانی]] می‌کنند و به مستمندان می‌بخشند.<ref>نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۶–۱۵۷.</ref> مردم [[تهران]] نیز، برای باران‌خواهی در روزهای پنجشنبه یا جمعه به آرامگاه [[سیده ملک خاتون]] می‌رفتند و همراه با دعا و نیایش، این شعر را نیز با صدای بلند می‌خواندند که:
 
ای خدا باران ببارد بر زمین *** حرمت جان امیرالمؤمنین.<ref>عناصری، «آیین طلب باران و حرمت آب در ایران»، ۱۳۴۸ش، ص۵۴.</ref>
 
در ماهشهر نیز، گروهی از مردم یک خروس و چند مشک کهنه بر دوش گرفته و در حالی‌که هاون چوبی بزرگی به‌نام «جِوَن» که در آن گندم ریخته‌اند، بر دست داشته، شعری می‌خوانند که بخشی از آن بدین شرح است:{{سخ}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
خط ۴۲: خط ۴۴:
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}


فردی که خروس را در دست دارد، مدام به پشت او می‌زند تا سروصدا کند و آن را نمادی آیینی و کهن می‌دانند. برخی معتقدند که سروصدای این خروس باعث می‌شود تا خروس عرش نیز به صدا درآید.<br>
فردی که خروس را در دست دارد، مدام به پشت او می‌زند تا سروصدا کند و آن را نمادی آیینی و کهن می‌دانند. برخی معتقدند که سروصدای این خروس باعث می‌شود تا خروس عرش نیز به صدا درآید.


در کازرون نیز، مردم همین آیین را با اندکی تفاوت در شعر و محتوای آن اجرا می‌کنند. برای مثال، کازرونی‌ها می‌گویند:<ref>فقیری، باورهای سرزمین مادری‌ام، ۱۳۸۹ش، ص۹۵.</ref><br>
در کازرون نیز، مردم همین آیین را با اندکی تفاوت در شعر و محتوای آن اجرا می‌کنند. برای مثال، کازرونی‌ها می‌گویند:<ref>فقیری، باورهای سرزمین مادری‌ام، ۱۳۸۹ش، ص۹۵.</ref>{{سخ}}
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
خط ۵۷: خط ۵۹:
{{آغاز نستعلیق}}
{{آغاز نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{شعر|نستعلیق}}
  {{ب|سی خونه عیالوارون|آسک ما دون می‌خواه، نون دون ما نون می‌خواه }}
  {{ب|سی خونه عیالوارون|آسک ما دون می‌خواه، نون دون ما نون می‌خواه}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان شعر}}
  {{پایان نستعلیق}}
  {{پایان نستعلیق}}
===پختن آش===
از دیگر رسم‌های ویژه باران‌خواهی، پختن [[آش]] یا [[حلیم]] است که در میان مستمندان تقسیم می‌شود. رسم پختن آش در بیشتر شهرها و روستاهای [[خراسان]] به‌صورتی تقریبا مشابه انجام می‌شود. در طبس نیز «حلیم باران» در خارج از شهر و یا در یک مسجد پخته می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵ و 193.</ref>  در سیرچ کرمان آش باران‌خواهی به‌نام «آش حسین»، در اسکو «آش فاطمه»،<ref>مقیمی اسکویی، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، ۱۳۸۵ش، ص۲۹۲.</ref>  در تفرش «آش تُرماج»،<ref>حسنی، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، ۱۳۸۲ش، ص۳۱۷.</ref>  در کازرون «اُو آش» پخته می‌شود که نمک آن را از خانه یک تازه عروس گرفته و شعری با این مضمون می‌خوانند: اُو نداریم / نون نداریم / گشنمونه / تشنه مونه / ابرِ نو در آسمونه...<ref>حاتمی، جغرافیای طبیعی کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۹۳-۹۴.</ref><br>
در ایزدخواست فارس نیز مردم دو نوع «دیگ‌جوش» دارند که اولی با ختم انعام همراه بوده و دعای سر دیگ‌جوش نیز خوانده می‌شود که در آن، مردم از خداوند طلب باران می‌کنند.<ref>رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۳۳۷-۳۳۸.</ref>  در فراهان نیز برای پخت آش باران‌خواهی، از آب قنات که برای زراعت استفاده می‌شود، تهیه کرده و پس از آن، به بالای بام مسجدی رفته و مقداری از آش را داخل ناودان می‌ریزند و شعری می‌خوانند که: این آش آش رونه / خاک پیر و جوونه / هرکه می‌خوره بکنه دعا / برای جو و گندما... . در تویسرکان و آباده نیز همین رسم انجام می‌شود.<ref>معمار، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»،  ۱۳۶۲ش، ص۱۱۴۰؛ <br>
نوبان، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۸.</ref>  در بیشتر مناطقی که به پختن آش مشغول می‌شوند، یک یا چند گوسفند را نیز قربانی کرده و به آش اضافه می‌کنند.
===رسوم خرافی===
در مناطق غربی ایران هنگام خشکسالی، گروهی از زنان و دختران به‌صورت صوری، گاوهای روستای مجاور را می‌دزدیدند. زن‌های روستاهای دیگر با چوب‌دستی برای مقابله با دزدان، به صحرا رفته و دعوایی صوری راه می‌انداختند. سرانجام، بین این دو گروه، یک نفر ضامن می‌شد و زنان در گروه دزدها، به‌شرطی گاوها را برمی‌گرداندند که باران ببارد.<ref>اسدیان، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام،  ۱۳۵۸ش، ص۱۴۶؛ <br>
عسکری ‌عالم، فرهنگ عامۀ لرستان، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش، ص۵۳.</ref><br>
 
گاهی برای «تحریک غیرت خدایی»، حرمت پدیده‌های مقدس را می‌شکستند.<ref>باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص363.</ref>  برای مثال، کودک یتیمی را درون قنات نگه می‌داشتند تا قطره اشک او درون چاه قنات بریزد و با این روش، خداوند به آن‌ها رحمت آورد و باران ببارد.<br>


در مناطقی از ایران، برخی از سنگ‌ها را باران‌ساز می‌انگارند. این سنگ، در میان اعراب به «حجر المطر»، در میان عجم به «سنگ یده» و در میان مردم ترک به «جده تاش» معروف است.<ref>خواندمیر، حبیب السیر، ج3، ۱۳۶۲ش، ص4-5.</ref>   این سنگ‌ها، وسیله‌ی باران‌خواهی مردم قرار می‌گرفتند.<br>
=== پختن آش ===
از دیگر رسم‌های ویژه باران‌خواهی، پختن [[آش]] یا [[حلیم]] است که در میان مستمندان تقسیم می‌شود. رسم پختن آش در بیشتر شهرها و روستاهای [[خراسان]] به‌صورتی تقریباً مشابه انجام می‌شود. در طبس نیز «حلیم باران» در خارج از شهر یا در یک مسجد پخته می‌شود.<ref>پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵ و 193.</ref> در سیرچ کرمان آش باران‌خواهی به‌نام «آش حسین»، در اسکو «آش فاطمه»،<ref>مقیمی اسکویی، اسکو، از ساحل دریاچهٔ ارومیه تا قلهٔ سهند، ۱۳۸۵ش، ص۲۹۲.</ref> در تفرش «آش تُرماج»،<ref>حسنی، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، ۱۳۸۲ش، ص۳۱۷.</ref> در کازرون «اُو آش» پخته می‌شود که نمک آن را از خانه یک تازه عروس گرفته و شعری با این مضمون می‌خوانند: اُو نداریم / نون نداریم / گشنمونه / تشنه مونه / ابرِ نو در آسمونه…<ref>حاتمی، جغرافیای طبیعی کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۹۳–۹۴.</ref>
در بسیاری از نقاط ایران، زمانی‌که خشکسالی طولانی شود، مردم می‌گویند که «باران را بند کرده‌اند». آن‌ها درصدد بازگشایی این بند و باطل کردن جادو برمی‌آمدند. گاهی سهمی از گوشت قربانی را برای پری‌ها و اجنه در گوشه‌ای از حیاط مسجد قرار می‌دادند<ref>نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۷.</ref> و گاهی اورادی را بر روی کاغذهایی نوشته و به درخت آویزان می‌کردند.<br>
 
در ایزدخواست فارس نیز مردم دو نوع «دیگ‌جوش» دارند که اولی با ختم انعام همراه بوده و دعای سر دیگ‌جوش نیز خوانده می‌شود که در آن، مردم از خداوند طلب باران می‌کنند.<ref>رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۳۳۷–۳۳۸.</ref> در فراهان نیز برای پخت آش باران‌خواهی، از آب قنات که برای زراعت استفاده می‌شود، تهیه کرده و پس از آن، به بالای بام مسجدی رفته و مقداری از آش را داخل ناودان می‌ریزند و شعری می‌خوانند که: این آش آش رونه / خاک پیر و جوونه / هرکه می‌خوره بکنه دعا / برای جو و گندما…. در تویسرکان و آباده نیز همین رسم انجام می‌شود.<ref>معمار، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۴۰؛{{سخ}}
یکی دیگر از رفتارهای ایرانیان در هنگام خشکسالی، تفأل و پیش‌گویی بود. در برخی از آیین‌های باران‌خواهی نیز [[خر|الاغ]] زنده را مورد محبت قرار می‌دادند تا باران ببارد. تابوت‌گردانی، تابوت‌شویی و علم‌گردانی نیز از دیگر آیین‌های ویژه باران خواهی در ایران بوده است.<ref>باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱22.</ref> در خراسان برخی از مردم، [[علم (نشان)|علمی]] را بر دوش گرفته و به خواندن اشعار باران‌خواهی مشغول می‌شدند. رسم «کوسه گردی» که به «کوسه گلین» یا «کوسه بر نشستن» نیز معروف است، یکی دیگر از رسوم کهن در زمینه باران‌خواهی بود.<ref>باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص۳۰۹-۳۱۰.</ref> در برخی از مناطق نیز زنان و دختران، به‌منظور باران‌خواهی، [[عروسک|عروسکی]] را با شمایل زنانه می‌ساختند و به در خانه‌ها رفته و اشعاری را زمزمه می‌کردند. اهل هر خانه نیز پس از پاشیدن آب روی عروسک، چیزهایی از جمله [[آرد]]، روغن، گندم و [[برنج]] را به بچه‌ها یا زن‌ها می‌دادند تا زودتر باران ببارد.<ref>میرشکرایی، انسان و آب در ایران، ۱۳۸۰ش، ص99.</ref> ترانه‌های این رسم در برخی از ایلات، با نام «گل گشنیزو» همچنان برای باران‌خواهی خوانده می‌شود.<ref>فرهادی، موزه‌های بازیافته، ۱۳۷۸ش، ص۶۸-۶۹.</ref>
نوبان، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۸.</ref> در بیشتر مناطقی که به پختن آش مشغول می‌شوند، یک یا چند گوسفند را نیز قربانی کرده و به آش اضافه می‌کنند.
==پانویس==
 
=== رسوم خرافی ===
در مناطق غربی ایران هنگام خشکسالی، گروهی از زنان و دختران به‌صورت صوری، گاوهای روستای مجاور را می‌دزدیدند. زن‌های روستاهای دیگر با چوب‌دستی برای مقابله با دزدان، به صحرا رفته و دعوایی صوری راه می‌انداختند. سرانجام، بین این دو گروه، یک نفر ضامن می‌شد و زنان در گروه دزدها، به‌شرطی گاوها را برمی‌گرداندند که باران ببارد.<ref>اسدیان، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۶؛{{سخ}}
عسکری عالم، فرهنگ عامهٔ لرستان، ۱۳۸۶–۱۳۸۷ش، ص۵۳.</ref>
 
گاهی برای «تحریک غیرت خدایی»، حرمت پدیده‌های مقدس را می‌شکستند.<ref>باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص363.</ref> برای مثال، کودک یتیمی را درون قنات نگه می‌داشتند تا قطره اشک او درون چاه قنات بریزد و با این روش، خداوند به آن‌ها رحمت آورد و باران ببارد.
 
در مناطقی از ایران، برخی از سنگ‌ها را باران‌ساز می‌انگارند. این سنگ، در میان اعراب به «حجر المطر»، در میان عجم به «سنگ یده» و در میان مردم ترک به «جده تاش» معروف است.<ref>خواندمیر، حبیب السیر، ج3، ۱۳۶۲ش، ص4-5.</ref> این سنگ‌ها، وسیلهٔ باران‌خواهی مردم قرار می‌گرفتند.
 
در بسیاری از نقاط ایران، زمانی‌که خشکسالی طولانی شود، مردم می‌گویند که «باران را بند کرده‌اند». آن‌ها درصدد بازگشایی این بند و باطل کردن جادو برمی‌آمدند. گاهی سهمی از گوشت قربانی را برای پری‌ها و اجنه در گوشه‌ای از حیاط مسجد قرار می‌دادند<ref>نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۷.</ref> و گاهی اورادی را بر روی کاغذهایی نوشته و به درخت آویزان می‌کردند.
 
یکی دیگر از رفتارهای ایرانیان در هنگام خشکسالی، تفأل و پیش‌گویی بود. در برخی از آیین‌های باران‌خواهی نیز [[خر|الاغ]] زنده را مورد محبت قرار می‌دادند تا باران ببارد. تابوت‌گردانی، تابوت‌شویی و علم‌گردانی نیز از دیگر آیین‌های ویژه باران خواهی در ایران بوده است.<ref>باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱22.</ref> در خراسان برخی از مردم، [[علم (نشان)|علمی]] را بر دوش گرفته و به خواندن اشعار باران‌خواهی مشغول می‌شدند. رسم «کوسه گردی» که به «کوسه گلین» یا «کوسه بر نشستن» نیز معروف است، یکی دیگر از رسوم کهن در زمینه باران‌خواهی بود.<ref>باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص۳۰۹–۳۱۰.</ref> در برخی از مناطق نیز زنان و دختران، به‌منظور باران‌خواهی، [[عروسک|عروسکی]] را با شمایل زنانه می‌ساختند و به در خانه‌ها رفته و اشعاری را زمزمه می‌کردند. اهل هر خانه نیز پس از پاشیدن آب روی عروسک، چیزهایی از جمله [[آرد]]، روغن، گندم و [[برنج]] را به بچه‌ها یا زن‌ها می‌دادند تا زودتر باران ببارد.<ref>میرشکرایی، انسان و آب در ایران، ۱۳۸۰ش، ص99.</ref> ترانه‌های این رسم در برخی از ایلات، با نام «گل گشنیزو» همچنان برای باران‌خواهی خوانده می‌شود.<ref>فرهادی، موزه‌های بازیافته، ۱۳۷۸ش، ص۶۸–۶۹.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
 
*ابن‌بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا (ع)، ترجمۀ محمدتقی اصفهانی، تهران، علمیۀ اسلامیه، ]بی‌تا[.
== منابع ==
{{آغاز منابع}}
* ابن‌بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا (ع)، ترجمهٔ محمدتقی اصفهانی، تهران، علمیهٔ اسلامیه، ]بی‌تا[.
*اسدیان، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
*اسدیان، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
*افلاکی، احمد، مناقب ‌العارفین، به‌تحقیق تحسین یازیجی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲ش.
*افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به‌تحقیق تحسین یازیجی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲ش.
*باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، روزبهان، ۱۳۶۳ش.
*باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، روزبهان، ۱۳۶۳ش.
*باشگوز، ا.، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، س1، شماره 18 و 19 و 20، ۱۳۵۸ش.
*باشگوز، ا.، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، س۱، شماره ۱۸ و ۱۹ و ۲۰، ۱۳۵۸ش.
*بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به‌تحقیق ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ]بی‌نا[، ۱۹۰۶م.
*بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به‌تحقیق ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ]بی‌نا[، ۱۹۰۶م.
*پاپلی یزدی، محمدحسین، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، مشهد، تحقیقات جغرافیایی، س14، شماره 3 و ۱۳۷۸ش.
*پاپلی یزدی، محمدحسین، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، مشهد، تحقیقات جغرافیایی، س۱۴، شماره ۳ و ۴، ۱۳۷۸ش.
*حاتمی، حسن، جغرافیای طبیعی کازرون، قم، تأمین، ۱۳۸۵ش.
*حاتمی، حسن، جغرافیای طبیعی کازرون، قم، تأمین، ۱۳۸۵ش.
*حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، اراک، میراث فرهنگی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش.
*حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، اراک، میراث فرهنگی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش.
خط ۹۲: خط ۹۹:
*رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، آیات، ۱۳۷۳ش.
*رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، آیات، ۱۳۷۳ش.
*سعدی، کلیات، به‌تحقیق محمدعلی فروغی، تهران، طلوع، ۱۳۷۵ش.
*سعدی، کلیات، به‌تحقیق محمدعلی فروغی، تهران، طلوع، ۱۳۷۵ش.
*شـوالیه، ژ. و آ. گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۷۹ش.
*شوالیه، ژ. و آ. گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۷۹ش.
*صحیفۀ سجادیه، ترجمۀ صدرالدین محمد حسین بلاغی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۲ش.
*صحیفۀ سجادیه، ترجمۀ صدرالدین محمد حسین بلاغی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۲ش.
*عسکری‌ عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
*عسکری عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
*عناصری، جابر، «آیین ‌طلب باران و حرمت آب در ایران»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، س شماره ۱۳۴۸ش.
*عناصری، جابر، «آیین طلب باران و حرمت آب در ایران»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، س ۷، شماره ۱، ۱۳۴۸ش.
*عناصری، جابر، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و(باران) در فرهنگ ارمنی»، تهران، چیستا، س شماره 10، ۱۳۶۶ش.
*عناصری، جابر، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و(باران) در فرهنگ ارمنی»، تهران، چیستا، س ۴، شماره ۱۰، ۱۳۶۶ش.
*کندری، مهران، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، تهران، چیستا، س شماره ۱۳۶۷ش.
*کندری، مهران، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، تهران، چیستا، س ۴، شماره ۸، ۱۳۶۷ش.
*فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 15 بهمن 1400ش.
*فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ش.
*فریزر، ج. ج، شاخۀ زرین، به‌تحقیق ر. فریزر، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، آگاه، ۱۳۸۳ش.
*فریزر، ج. ج، شاخۀ زرین، به‌تحقیق ر. فریزر، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، آگاه، ۱۳۸۳ش.
*فرهادی، مرتضى، موزه‌های بازیافته، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
*فرهادی، مرتضی، موزه‌های بازیافته، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
*فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادری‌ام، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۹ش.
*فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادری‌ام، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۹ش.
*معمار، فریدون، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، چیستا، تهران، س شماره 10، ۱۳۶۲ش.
*معمار، فریدون، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، چیستا، تهران، س ۲، شماره ۱۰، ۱۳۶۲ش.
*مقیمی اسکویی، حمیدرضا و موسى‌زاده، اسفندیار، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، ۱۳۸۵ش.
*مقیمی اسکویی، حمیدرضا و موسی‌زاده، اسفندیار، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، ۱۳۸۵ش.
*میرشکرایی، محمد، انسان و آب در ایران، تهران، مؤسسه گنجینه ملی آب ایران، ۱۳۸۰ش.
*میرشکرایی، محمد، انسان و آب در ایران، تهران، مؤسسه گنجینه ملی آب ایران، ۱۳۸۰ش.
*نادری، افشین، «مراسم قبله باران»، کتاب ماه هنر، تهران، شماره 57 و 58، ۱۳۸۲ش.
*نادری، افشین، «مراسم قبله باران»، کتاب ماه هنر، تهران، شماره ۵۷ و ۵۸، ۱۳۸۲ش.
*نوبان، مهرالزمان و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، اراک، ]بی‌نا[، ۱۳۸۲ش.
*نوبان، مهرالزمان و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، اراک، ]بی‌نا[، ۱۳۸۲ش.
*Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.
*Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.
{{پایان منابع}}

نسخهٔ ۳۰ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۹

باران خواهی؛ نیایش و آیینی کهن در راستای طلب باران

باران‌خواهی، آیینی سنتی است که در روزگار و دوره خشکسالی، برپا می‌شود. این آیین، بیش‌تر حالتی نمادین و نمایشی داشته و به آن تمنای باران، طلب باران و نماز باران یا استسقا نیز می‌گویند.
در همهٔ فرهنگ‌های دنیا، باران، حائز اهمیتی فراوان است و نمونه‌های فراوان و گوناگونی از رسوم مختلف باران‌خواهی، در دوره‌های متفاوت تاریخی برپا شده است.[۱] بخشی از آیین باران‌خواهی ایرانیان، ریشه در اساطیر زرتشتیان و بخشی دیگر مرتبط با باور اقوامی است که در دوران‌هایی بر این سرزمین حاکم شدند و برخی نیز ریشه در تعالیم اسلام دارد. فرهنگ دوره باستانی ایرانیان، در آیین باران‌خواهی آنان به‌روشنی دیده می‌شود.[۲]

نمونه‌های تاریخی باران‌خواهی

از آیین باران‌خواهی گزارش‌های اندکی در ادبیات رسمی ایرانیان برجای مانده است. قدیمی‌ترین گزارش ثبت‌شده مربوط به دوران ساسانیان است که پس از ۷ سال خشکسالی سخت، تمامی کشت‌زارها، چشمه‌ها، قنات‌ها و رودها خشک شده و دام‌ها و پرندگان رو به خطر انقراض بوده‌اند.[۳] در آن هنگام، مردم به‌دستور پادشاه، به‌صورت دسته‌جمعی به بیرون شهر رفته و به نیایش با خداوند پرداخته و طلب باران کرده‌اند. فردوسی در همین رابطه گفته است:[۴]
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

در گزارش دیگری از شهرهای قونیه و لاذقیه، مردم به‌منظور حاجت‌روایی در تمنای باران، قربانی کرده و به صحرا می‌رفتند و به‌صورت گروهی نیایش می‌کردند. سپس، شیوخ آن‌ها، سر و پای خود را برهنه کرده و بر سر مزار مولوی به نیایش و طلب باران مشغول شده و چنین می‌گفتند: «یا رب! باران بر سر یاران باران».[۵]
همچنین از دوران اقامت امام رضا در مرو، که با خشکسالی آن دیار همراه بود، گزارش شده است که او به‌همراه مردم به بیرون شهر رفته و در آن‌جا نماز گذارده و به دعای باران مشغول شدند و در پی این آیین، بارش باران شروع شد.[۶]
سعدی نیز در باب چهارم بوستان، به خروج مردم از شهر و باران‌خواهی آن‌ها در صحرا اشاره کرده است.[۷]

رسوم باران‌خواهی

آیین باران‌خواهی ایرانیان دارای آداب و رسوم گوناگونی بوده است و بسیاری از آن‌ها امروزه، فراموش شده است.

مراسم دعا و نیایش

نیایش، کهن‌ترین رسم در آیین باران‌خواهی ایرانیان بوده است. در این رسم، همگان به پیشگاه آفریدگار، پناه آورده و اغلب، قربانی می‌کردند. در ایران باستان، این رسم نزد ایزد ویژه باران به‌نام «تشتر» برپا می‌شد. در دوره اسلامی نیز رسم دعا و نیایش با تکیه بر آموزه‌های دینی ادامه یافت. در صحیفه سجادیه امام زین العابدین چنین آمده است: ای آفریدگار متعال! به فرشتگان رحمت خویش دستور بده تا کام تشنه ما را با زلال باران سیراب کرده و بارانی در مزرعه‌ها جریان سازد که خوشه‌های پربار بپروراند و در مرتع‌ها، پستان‌های بی‌شیر را از شیر سرشار سازد.[۸]

در دوره معاصر، در شهرستان قائن، مسجدی قدیمی به‌نام «دعای باران» وجود دارد که تنها به‌منظور باران‌خواهی استفاده می‌شود.[۹] مردم در مراغه، آذرشهر و تبریز نیز به‌هنگام خشکسالی، با پای برهنه و درحالی‌که تکبیر می‌گویند به مصلای شهر رفته و به مراسم دعا و نماز باران مشغول می‌شوند.[۱۰] در مناطق جنوبی و جنوب‌غربی ایران نیز، مراسم باران‌خواهی را «قبله دعا» یا «قبله باران» خوانده و در آن به دعا و نیایش می‌پردازند. در قشم، مردم به‌صورت گروهی به در خانه‌های یکدیگر رفته و با ترانه «مشک مشکئو»، شروع این آیین را اطلاع‌رسانی می‌کنند. در پایان این مراسم، که تنها در روز جمعه انجام می‌شود، گوسفندی را قربانی می‌کنند و به مستمندان می‌بخشند.[۱۱] مردم تهران نیز، برای باران‌خواهی در روزهای پنجشنبه یا جمعه به آرامگاه سیده ملک خاتون می‌رفتند و همراه با دعا و نیایش، این شعر را نیز با صدای بلند می‌خواندند که:

ای خدا باران ببارد بر زمین *** حرمت جان امیرالمؤمنین.[۱۲]

در ماهشهر نیز، گروهی از مردم یک خروس و چند مشک کهنه بر دوش گرفته و در حالی‌که هاون چوبی بزرگی به‌نام «جِوَن» که در آن گندم ریخته‌اند، بر دست داشته، شعری می‌خوانند که بخشی از آن بدین شرح است:
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

فردی که خروس را در دست دارد، مدام به پشت او می‌زند تا سروصدا کند و آن را نمادی آیینی و کهن می‌دانند. برخی معتقدند که سروصدای این خروس باعث می‌شود تا خروس عرش نیز به صدا درآید.

در کازرون نیز، مردم همین آیین را با اندکی تفاوت در شعر و محتوای آن اجرا می‌کنند. برای مثال، کازرونی‌ها می‌گویند:[۱۳]
الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

الگو:آغاز نستعلیق

الگو:شعر
الگو:ب
الگو:پایان شعر
الگو:پایان نستعلیق

پختن آش

از دیگر رسم‌های ویژه باران‌خواهی، پختن آش یا حلیم است که در میان مستمندان تقسیم می‌شود. رسم پختن آش در بیشتر شهرها و روستاهای خراسان به‌صورتی تقریباً مشابه انجام می‌شود. در طبس نیز «حلیم باران» در خارج از شهر یا در یک مسجد پخته می‌شود.[۱۴] در سیرچ کرمان آش باران‌خواهی به‌نام «آش حسین»، در اسکو «آش فاطمه»،[۱۵] در تفرش «آش تُرماج»،[۱۶] در کازرون «اُو آش» پخته می‌شود که نمک آن را از خانه یک تازه عروس گرفته و شعری با این مضمون می‌خوانند: اُو نداریم / نون نداریم / گشنمونه / تشنه مونه / ابرِ نو در آسمونه…[۱۷]

در ایزدخواست فارس نیز مردم دو نوع «دیگ‌جوش» دارند که اولی با ختم انعام همراه بوده و دعای سر دیگ‌جوش نیز خوانده می‌شود که در آن، مردم از خداوند طلب باران می‌کنند.[۱۸] در فراهان نیز برای پخت آش باران‌خواهی، از آب قنات که برای زراعت استفاده می‌شود، تهیه کرده و پس از آن، به بالای بام مسجدی رفته و مقداری از آش را داخل ناودان می‌ریزند و شعری می‌خوانند که: این آش آش رونه / خاک پیر و جوونه / هرکه می‌خوره بکنه دعا / برای جو و گندما…. در تویسرکان و آباده نیز همین رسم انجام می‌شود.[۱۹] در بیشتر مناطقی که به پختن آش مشغول می‌شوند، یک یا چند گوسفند را نیز قربانی کرده و به آش اضافه می‌کنند.

رسوم خرافی

در مناطق غربی ایران هنگام خشکسالی، گروهی از زنان و دختران به‌صورت صوری، گاوهای روستای مجاور را می‌دزدیدند. زن‌های روستاهای دیگر با چوب‌دستی برای مقابله با دزدان، به صحرا رفته و دعوایی صوری راه می‌انداختند. سرانجام، بین این دو گروه، یک نفر ضامن می‌شد و زنان در گروه دزدها، به‌شرطی گاوها را برمی‌گرداندند که باران ببارد.[۲۰]

گاهی برای «تحریک غیرت خدایی»، حرمت پدیده‌های مقدس را می‌شکستند.[۲۱] برای مثال، کودک یتیمی را درون قنات نگه می‌داشتند تا قطره اشک او درون چاه قنات بریزد و با این روش، خداوند به آن‌ها رحمت آورد و باران ببارد.

در مناطقی از ایران، برخی از سنگ‌ها را باران‌ساز می‌انگارند. این سنگ، در میان اعراب به «حجر المطر»، در میان عجم به «سنگ یده» و در میان مردم ترک به «جده تاش» معروف است.[۲۲] این سنگ‌ها، وسیلهٔ باران‌خواهی مردم قرار می‌گرفتند.

در بسیاری از نقاط ایران، زمانی‌که خشکسالی طولانی شود، مردم می‌گویند که «باران را بند کرده‌اند». آن‌ها درصدد بازگشایی این بند و باطل کردن جادو برمی‌آمدند. گاهی سهمی از گوشت قربانی را برای پری‌ها و اجنه در گوشه‌ای از حیاط مسجد قرار می‌دادند[۲۳] و گاهی اورادی را بر روی کاغذهایی نوشته و به درخت آویزان می‌کردند.

یکی دیگر از رفتارهای ایرانیان در هنگام خشکسالی، تفأل و پیش‌گویی بود. در برخی از آیین‌های باران‌خواهی نیز الاغ زنده را مورد محبت قرار می‌دادند تا باران ببارد. تابوت‌گردانی، تابوت‌شویی و علم‌گردانی نیز از دیگر آیین‌های ویژه باران خواهی در ایران بوده است.[۲۴] در خراسان برخی از مردم، علمی را بر دوش گرفته و به خواندن اشعار باران‌خواهی مشغول می‌شدند. رسم «کوسه گردی» که به «کوسه گلین» یا «کوسه بر نشستن» نیز معروف است، یکی دیگر از رسوم کهن در زمینه باران‌خواهی بود.[۲۵] در برخی از مناطق نیز زنان و دختران، به‌منظور باران‌خواهی، عروسکی را با شمایل زنانه می‌ساختند و به در خانه‌ها رفته و اشعاری را زمزمه می‌کردند. اهل هر خانه نیز پس از پاشیدن آب روی عروسک، چیزهایی از جمله آرد، روغن، گندم و برنج را به بچه‌ها یا زن‌ها می‌دادند تا زودتر باران ببارد.[۲۶] ترانه‌های این رسم در برخی از ایلات، با نام «گل گشنیزو» همچنان برای باران‌خواهی خوانده می‌شود.[۲۷]

پانویس

  1. فریزر، شاخهٔ زرین، ۱۳۸۳ش، ص۱۴۸–۱۴۹ و ۱۶۰–۱۶۱؛
    شوالیه، فرهنگ نمادها، ج2، ۱۳۷۹ش، ص17-18؛
    کندری، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانهٔ باستانی»، ۱۳۶۷ش، ص۵۸۷–۵۹۱؛
    عناصری، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و (باران) در فرهنگ ارمنی»، ۱۳۶۶ش، ص۷۴۷–۷۵۳.
  2. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۸–۱۹۹.
  3. بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۰۶م، ص۲۲۸؛
    دینوری، الاخبار الطوال، ]بی‌تا[، ص۶۱.
  4. فردوسی، شاهنامه، پادشاهی یزدگرد هجده سال بود، بیت 28 و 29، سایت گنجور.
  5. افلاکی، مناقب العارفین، ج2، ۱۳۶۲ش، ص۷۴۸–۷۴۹ و ۷۹۵–۷۹۶ و۸۶۹–۸۷۰.
  6. ابن‌بابویه، عیون اخبار الرضا (ع)، ج1، ]بی‌تا[، ص407-409.
  7. سعدی، کلیات، ۱۳۷۵ش، ص۳۰۴–۳۰۵.
  8. صحیفهٔ سجادیه، ۱۳۵۲ش، ص۲۲۰–۲۲۵.
  9. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵.
  10. باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱۱۸.
  11. نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۶–۱۵۷.
  12. عناصری، «آیین طلب باران و حرمت آب در ایران»، ۱۳۴۸ش، ص۵۴.
  13. فقیری، باورهای سرزمین مادری‌ام، ۱۳۸۹ش، ص۹۵.
  14. پاپلی یزدی، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، ۱۳۷۸ش، ص۱۹۵ و 193.
  15. مقیمی اسکویی، اسکو، از ساحل دریاچهٔ ارومیه تا قلهٔ سهند، ۱۳۸۵ش، ص۲۹۲.
  16. حسنی، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، ۱۳۸۲ش، ص۳۱۷.
  17. حاتمی، جغرافیای طبیعی کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۹۳–۹۴.
  18. رنجبر، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، ۱۳۷۳ش، ص۳۳۷–۳۳۸.
  19. معمار، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، ۱۳۶۲ش، ص۱۱۴۰؛
    نوبان، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، ۱۳۸۲ش، ص۳۰۸.
  20. اسدیان، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، ۱۳۵۸ش، ص۱۴۶؛
    عسکری عالم، فرهنگ عامهٔ لرستان، ۱۳۸۶–۱۳۸۷ش، ص۵۳.
  21. باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص363.
  22. خواندمیر، حبیب السیر، ج3، ۱۳۶۲ش، ص4-5.
  23. نادری، «مراسم قبله باران»، ۱۳۸۲ش، ص۱۵۷.
  24. باشگوز، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ۱۳۵۸ش، شماره ۱۸، ص۱22.
  25. باستانی پاریزی، خاتون هفت‌قلعه، ۱۳۶۳ش، ص۳۰۹–۳۱۰.
  26. میرشکرایی، انسان و آب در ایران، ۱۳۸۰ش، ص99.
  27. فرهادی، موزه‌های بازیافته، ۱۳۷۸ش، ص۶۸–۶۹.

منابع

  • ابن‌بابویه، محمد، عیون اخبار الرضا (ع)، ترجمهٔ محمدتقی اصفهانی، تهران، علمیهٔ اسلامیه، ]بی‌تا[.
  • اسدیان، محمد و دیگران، باورها و دانسته‌ها در لرستان و ایلام، تهران، مرکز مردم‌شناسی ایران، ۱۳۵۸ش.
  • افلاکی، احمد، مناقب العارفین، به‌تحقیق تحسین یازیجی، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۶۲ش.
  • باستانی پاریزی، محمدابراهیم، خاتون هفت‌قلعه، تهران، روزبهان، ۱۳۶۳ش.
  • باشگوز، ا.، «مراسم تمنای باران و باران‌سازی در ایران»، ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، س۱، شماره ۱۸ و ۱۹ و ۲۰، ۱۳۵۸ش.
  • بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به‌تحقیق ادوارد زاخاو، لایپزیگ، ]بی‌نا[، ۱۹۰۶م.
  • پاپلی یزدی، محمدحسین، «آیین‌های باران‌خواهی در زمان خشک‌سالی‌ها»، مشهد، تحقیقات جغرافیایی، س۱۴، شماره ۳ و ۴، ۱۳۷۸ش.
  • حاتمی، حسن، جغرافیای طبیعی کازرون، قم، تأمین، ۱۳۸۵ش.
  • حسنی، حمیدرضا و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان تفرش، اراک، میراث فرهنگی استان مرکزی، ۱۳۸۲ش.
  • خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب السیر، به‌تحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۶۲ش.
  • دینوری، احمد، الاخبار الطوال، بغداد، المکتبة العربیه، ]بی‌تا[.
  • رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، آیات، ۱۳۷۳ش.
  • سعدی، کلیات، به‌تحقیق محمدعلی فروغی، تهران، طلوع، ۱۳۷۵ش.
  • شوالیه، ژ. و آ. گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، جیحون، ۱۳۷۹ش.
  • صحیفۀ سجادیه، ترجمۀ صدرالدین محمد حسین بلاغی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۵۲ش.
  • عسکری عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، شاپورخواست، ۱۳۸۶-۱۳۸۷ش.
  • عناصری، جابر، «آیین طلب باران و حرمت آب در ایران»، انجمن فرهنگ ایران باستان، تهران، س ۷، شماره ۱، ۱۳۴۸ش.
  • عناصری، جابر، «پایگاه اسطوره‌ای_آیینی (آب) و(باران) در فرهنگ ارمنی»، تهران، چیستا، س ۴، شماره ۱۰، ۱۳۶۶ش.
  • کندری، مهران، «خدای باران در اسطوره‌های سرخ‌پوستان آمریکای میانۀ باستانی»، تهران، چیستا، س ۴، شماره ۸، ۱۳۶۷ش.
  • فردوسی، شاهنامه، سایت گنجور، تاریخ بازدید: ۱۵ بهمن ۱۴۰۰ش.
  • فریزر، ج. ج، شاخۀ زرین، به‌تحقیق ر. فریزر، ترجمۀ کاظم فیروزمند، تهران، آگاه، ۱۳۸۳ش.
  • فرهادی، مرتضی، موزه‌های بازیافته، کرمان، مرکز کرمان‌شناسی، ۱۳۷۸ش.
  • فقیری، ابوالقاسم، باورهای سرزمین مادری‌ام، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۹ش.
  • معمار، فریدون، «آیین طلب باران در غرب ایران (باختران، کردستان و تویسرکان)»، چیستا، تهران، س ۲، شماره ۱۰، ۱۳۶۲ش.
  • مقیمی اسکویی، حمیدرضا و موسی‌زاده، اسفندیار، اسکو، از ساحل دریاچۀ ارومیه تا قلۀ سهند، اسکو، ۱۳۸۵ش.
  • میرشکرایی، محمد، انسان و آب در ایران، تهران، مؤسسه گنجینه ملی آب ایران، ۱۳۸۰ش.
  • نادری، افشین، «مراسم قبله باران»، کتاب ماه هنر، تهران، شماره ۵۷ و ۵۸، ۱۳۸۲ش.
  • نوبان، مهرالزمان و دیگران، مردم‌نگاری شهرستان دلیجان، اراک، ]بی‌نا[، ۱۳۸۲ش.
  • Kodirov, R., Folklori tochikoni vodii Kashkadarë, Dushanbe, 2000.