پیشنویس:آرش کمانگیر: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
imported>محمدمهدی محمدی بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۳: | خط ۳: | ||
آرش کمانگیر، آرش کمانکش، آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر، نام پهلوانی ایرانی است که جانش را در راه میهن خود فدا کرد. در کتاب اوستا، به بهترین تیرانداز با نام «اِرِخ ِش» بهمعنای تیزتیرترینِ ایرانیان اشاره شده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1 دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.] </ref> این نام در زبان پهلوی به صورت «ارَش شیپاکتیر» و با صفت تیزتیر آمده است.<ref>Pahlavi Texts, 1897, p104.</ref> طبری نیز در کتاب خود، این کماندار را با نام «آرش شاتین» یاد کرده که بهمعنای «خداوند تیر شتابنده» است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1 دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.]</ref><br> | آرش کمانگیر، آرش کمانکش، آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر، نام پهلوانی ایرانی است که جانش را در راه میهن خود فدا کرد. در کتاب اوستا، به بهترین تیرانداز با نام «اِرِخ ِش» بهمعنای تیزتیرترینِ ایرانیان اشاره شده است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1 دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.] </ref> این نام در زبان پهلوی به صورت «ارَش شیپاکتیر» و با صفت تیزتیر آمده است.<ref>Pahlavi Texts, 1897, p104.</ref> طبری نیز در کتاب خود، این کماندار را با نام «آرش شاتین» یاد کرده که بهمعنای «خداوند تیر شتابنده» است.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1 دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.]</ref><br> | ||
شخصیت آرش کمانگیر را شخصیتی نیمه اسطورهای ـ نیمه تاریخی میدانند. نیمه اسطورهای، از آن جهت که این اتفاق مربوط به دوران پیشدادی است و از زمان و مکان آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست؛ و نیمه تاریخی، زیرا در بسیاری از کتب ادبی و تاریخی ایرانباستان و پس از آن، بهخصوص دوران پس از | شخصیت آرش کمانگیر را شخصیتی نیمه اسطورهای ـ نیمه تاریخی میدانند. نیمه اسطورهای، از آن جهت که این اتفاق مربوط به دوران پیشدادی است و از زمان و مکان آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست؛ و نیمه تاریخی، زیرا در بسیاری از کتب ادبی و تاریخی ایرانباستان و پس از آن، بهخصوص دوران پس از [[اسلام]]، از این اتفاق بسیار یاد شده است.<ref>[https://www.academia.edu/43149856/%D8%A7%D8%B2_%D8%A2%D8%B1%D8%B4_%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B1%DB%8C_%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DB%8C_%D8%AA%D8%A7_%D8%A2%D8%B1%D8%B4_%D8%A8%D8%B1%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C_%D8%A8%DB%8C%D8%B6%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%DB%8C%DA%A9_%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C_%D8%AA%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D9%82%DB%8C_%D8%B5%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C%D9%86_%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%DB%8C_From_mythohistorical_Arash_to_Arash_in_Beyzais_recitation_a_comparative_study_Sadreddin_Taheri_ طاهری، «از آرش اساطیری/ تاریخی تا آرش برخوانی بیضایی»، صفحه80.] </ref> | ||
==افسانه آرش== | ==افسانه آرش== | ||
آرش، پهلوان ایرانی، کماندار لشکر منوچهر، شاه پیشدادی، بود. زمانیکه افراسیاب تورانی به ایرانشهر حمله کرد، میان منوچهر و افراسیاب بر سر قلمرو حکمرانی آنها جنگی در گرفت.<ref> Bundahishn, 1908, 211. <br> | آرش، پهلوان ایرانی، کماندار لشکر منوچهر، شاه پیشدادی، بود. زمانیکه افراسیاب تورانی به ایرانشهر حمله کرد، میان منوچهر و افراسیاب بر سر قلمرو حکمرانی آنها جنگی در گرفت.<ref> Bundahishn, 1908, 211. <br> | ||
| خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ۱۹۰۰م، ص107؛ <br> | ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ۱۹۰۰م، ص107؛ <br> | ||
گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص7؛ <br> | گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص7؛ <br> | ||
ابنبلخی، فارسنامه، ۱۳۶۳ش، ص37.</ref> افراسیاب به تخریب چشمهها، قناتها و شهرها پرداخت و با انحراف مسیر رودخانهها، آب را از ایرانزمین دریغ کرد.<ref>مینوی خرد، ۱۳۶۴ش، ص۴۴؛ مجمل التواریخ و القصص، ۱۳۱۸ش، ص۴۳.</ref> زمانیکه منوچهر مغلوب شد، به مازندران رفت. در آنجا برای ایجاد صلح بین هر دو فرمانده، چنین مقرر شد که کمانداری از | ابنبلخی، فارسنامه، ۱۳۶۳ش، ص37.</ref> افراسیاب به تخریب چشمهها، قناتها و شهرها پرداخت و با انحراف مسیر رودخانهها، آب را از ایرانزمین دریغ کرد.<ref>مینوی خرد، ۱۳۶۴ش، ص۴۴؛ مجمل التواریخ و القصص، ۱۳۱۸ش، ص۴۳.</ref> زمانیکه منوچهر مغلوب شد، به [[مازندران]] رفت. در آنجا برای ایجاد صلح بین هر دو فرمانده، چنین مقرر شد که کمانداری از [[ایران]]، تیری بیندازد و هر کجا که تیر بر زمین نشست، مرز ایران و توران باشد. منوچهر از آرش، پهلوان نامدار ایرانی خواست تا این تیر را بیفکند. هرچند بسیاری از افراد در لشکر ایران، بر آرش خُرده گرفتند که چنین کاری حماقت است و فقط در راستای کوچکانگاری ایرانیان طراحی شده، اما آرش میپذیرد. وی، برهنه شد و تن خود را مطهر ساخت و به مردم گفت که پس از تیراندازی نابود خواهد شد زیرا تمام توانش را بر سر این کار فدا خواهد کرد. آرش بر فراز قلهای رفت و آنچنان کمان را کشید که بدن وی، بیدرنگ از آسیبِ آن چندپاره گردید. تیر آرش، از بامداد تا نیمروز رفت و در کنار جیحون فرود آمد. بنابراین، جیحون بهعنوان مرز ایران و توران شناخته شد.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/%DA%A9%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1 دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.]</ref> | ||
==مکان و زمان پرتاب تیر آرش== | ==مکان و زمان پرتاب تیر آرش== | ||
مبدأ و مقصد تیرِ آرش در منابع مختلف، به صورتهای متفاوتی ذکر شده است. بیشتر منابع، مبدأ را طبرستان (سرزمینی بین دریای خزر و رشتهکوه البرز)<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج3، ۱۹۰۳م، ص146؛ <br> | مبدأ و مقصد تیرِ آرش در منابع مختلف، به صورتهای متفاوتی ذکر شده است. بیشتر منابع، مبدأ را طبرستان (سرزمینی بین [[دریای خزر]] و رشتهکوه البرز)<ref>مقدسی، البدء و التاریخ، ج3، ۱۹۰۳م، ص146؛ <br> | ||
گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص۲۴۳؛ <br> | گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص۲۴۳؛ <br> | ||
بیرونی، القانون المسعودی، ج1، ۱۳۷۳ق، ص262.</ref> و مقصد را بلخ<ref>ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ۱۹۰۰م، ص107.</ref> دانستهاند. در اوستا بیان شده که آرش، تیری را از کوه « اِيْرخْشَئُوتَه» همان «کوه رویان» در طبرستان به کوه « خْوَنْوَنْت» روان کرده است.<ref>تفضّلي، «آرش»، 1356ش، ص77 و 78. </ref> مردم فارسیزبان سینکیانگ (تُرکستان) در غرب چین معتقدند که این تیر به درخت گردویی برخورده کرده و بنابراین، این مردم آن درخت را «درخت آرش» نامیدهاند. بههمین دلیل، کوه افراسیاب و درهی شینگان را که در نزدیکی این درخت است، مرز ایران و توران میدانند.<ref>بدیعی، «سینکیان و تاجگوران؛ مرز ایران و توران»، ۱۳۸۸ش.</ref> حمدالله مستوفی<ref>مستوفی، تاریخ گزیده، 1364ش، ص86 و 87. </ref> و فخرالدین اسعدگرگانی نیز محل پرتاب تیر را جایی در ساری عنوان کردهاند.<ref>[https://ganjoor.net/asad/veysoramin/sh65/ اسعد گرگانی، ویس و رامین، بیت39.] </ref><br> | |||
{{آغاز نستعلیق}} | |||
بسیاری از منابع قدیمیتر، مانند «متون پهلوی»، تاریخ تیراندازی را روز ششم فروردین عنوان کردهاند.<ref>Pahlavi Texts, 1897, p104.</ref> اما منابعی دیگر، این تاریخ را در روز تیر (13 تیرماه) همزمان با جشن تیرگان دانستهاند. | {{شعر|نستعلیق}} | ||
{{ب|از آن خوانند آرش را کمانگیر | که از آمل بمرو انداخت یک تیر}} | |||
{{ب|ترا زیبد نه آرش را سواری| که صد فرسنگ بگذشتی ز ساری}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{پایان نستعلیق}} | |||
بسیاری از منابع قدیمیتر، مانند «متون پهلوی»، تاریخ تیراندازی را روز ششم [[فروردین]] عنوان کردهاند.<ref>Pahlavi Texts, 1897, p104.</ref> اما منابعی دیگر، این تاریخ را در روز تیر (13 تیرماه) همزمان با جشن تیرگان دانستهاند. | |||
==آرش در شاهنامه== | ==آرش در شاهنامه== | ||
فردوسی، در چند بیت از نام آرش و کمانداری او یاد کرده است | فردوسی، در چند بیت از نام آرش و کمانداری او یاد کرده است.<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/shirooye/sh2 فردوسی، شاهنامه، بیت206.] </ref><br> | ||
{{آغاز نستعلیق}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
بهرام چوبین نیز در جنگ با خسرو پرویز، خود را با افتخار از نژادِ آرش معرفی میکند. | {{ب|چو آرش که بردی به فرسنگ تیر |چو پیروزگر قارن شیرگیر...}} | ||
{{پایان شعر}} | |||
{{پایان نستعلیق}} | |||
بهرام چوبین نیز در جنگ با خسرو پرویز، خود را با افتخار از نژادِ آرش معرفی میکند.<ref>[https://ganjoor.net/ferdousi/shahname/parviz/sh5 فردوسی، شاهنامه، بیت220.] </ref><br> | |||
{{آغاز نستعلیق}} | |||
{{شعر|نستعلیق}} | |||
{{ب|من از تخمهی نامور آرشم | چو جنگ آورم آتش سرکشم}} | |||
{{پایان شعر}} | |||
{{پایان نستعلیق}} | |||
==آرش در ادبیات معاصر== | ==آرش در ادبیات معاصر== | ||
ادیبان و شاعران معاصر ایرانی نیز از آرش و افسانهی او یاد کردهاند. از آن جمله میتوان به ارسلان پوریا، نادر ابراهیمی، مهرداد اوستا، سیاوش کسرایی و بهرام بیضایی اشاره کرد. | ادیبان و شاعران معاصر ایرانی نیز از آرش و افسانهی او یاد کردهاند. از آن جمله میتوان به ارسلان پوریا، نادر ابراهیمی، مهرداد اوستا، سیاوش کسرایی و بهرام بیضایی اشاره کرد. | ||
نسخهٔ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۵
آرش کمانگیر؛ پهلوان تیرانداز ایرانی
آرش کمانگیر، آرش کمانکش، آرش تیرانداز یا آرش شیواتیر، نام پهلوانی ایرانی است که جانش را در راه میهن خود فدا کرد. در کتاب اوستا، به بهترین تیرانداز با نام «اِرِخ ِش» بهمعنای تیزتیرترینِ ایرانیان اشاره شده است.[۱] این نام در زبان پهلوی به صورت «ارَش شیپاکتیر» و با صفت تیزتیر آمده است.[۲] طبری نیز در کتاب خود، این کماندار را با نام «آرش شاتین» یاد کرده که بهمعنای «خداوند تیر شتابنده» است.[۳]
شخصیت آرش کمانگیر را شخصیتی نیمه اسطورهای ـ نیمه تاریخی میدانند. نیمه اسطورهای، از آن جهت که این اتفاق مربوط به دوران پیشدادی است و از زمان و مکان آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست؛ و نیمه تاریخی، زیرا در بسیاری از کتب ادبی و تاریخی ایرانباستان و پس از آن، بهخصوص دوران پس از اسلام، از این اتفاق بسیار یاد شده است.[۴]
افسانه آرش
آرش، پهلوان ایرانی، کماندار لشکر منوچهر، شاه پیشدادی، بود. زمانیکه افراسیاب تورانی به ایرانشهر حمله کرد، میان منوچهر و افراسیاب بر سر قلمرو حکمرانی آنها جنگی در گرفت.[۵] افراسیاب به تخریب چشمهها، قناتها و شهرها پرداخت و با انحراف مسیر رودخانهها، آب را از ایرانزمین دریغ کرد.[۶] زمانیکه منوچهر مغلوب شد، به مازندران رفت. در آنجا برای ایجاد صلح بین هر دو فرمانده، چنین مقرر شد که کمانداری از ایران، تیری بیندازد و هر کجا که تیر بر زمین نشست، مرز ایران و توران باشد. منوچهر از آرش، پهلوان نامدار ایرانی خواست تا این تیر را بیفکند. هرچند بسیاری از افراد در لشکر ایران، بر آرش خُرده گرفتند که چنین کاری حماقت است و فقط در راستای کوچکانگاری ایرانیان طراحی شده، اما آرش میپذیرد. وی، برهنه شد و تن خود را مطهر ساخت و به مردم گفت که پس از تیراندازی نابود خواهد شد زیرا تمام توانش را بر سر این کار فدا خواهد کرد. آرش بر فراز قلهای رفت و آنچنان کمان را کشید که بدن وی، بیدرنگ از آسیبِ آن چندپاره گردید. تیر آرش، از بامداد تا نیمروز رفت و در کنار جیحون فرود آمد. بنابراین، جیحون بهعنوان مرز ایران و توران شناخته شد.[۷]
مکان و زمان پرتاب تیر آرش
مبدأ و مقصد تیرِ آرش در منابع مختلف، به صورتهای متفاوتی ذکر شده است. بیشتر منابع، مبدأ را طبرستان (سرزمینی بین دریای خزر و رشتهکوه البرز)[۸] و مقصد را بلخ[۹] دانستهاند. در اوستا بیان شده که آرش، تیری را از کوه « اِيْرخْشَئُوتَه» همان «کوه رویان» در طبرستان به کوه « خْوَنْوَنْت» روان کرده است.[۱۰] مردم فارسیزبان سینکیانگ (تُرکستان) در غرب چین معتقدند که این تیر به درخت گردویی برخورده کرده و بنابراین، این مردم آن درخت را «درخت آرش» نامیدهاند. بههمین دلیل، کوه افراسیاب و درهی شینگان را که در نزدیکی این درخت است، مرز ایران و توران میدانند.[۱۱] حمدالله مستوفی[۱۲] و فخرالدین اسعدگرگانی نیز محل پرتاب تیر را جایی در ساری عنوان کردهاند.[۱۳]
الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر
الگو:ب
الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
بسیاری از منابع قدیمیتر، مانند «متون پهلوی»، تاریخ تیراندازی را روز ششم فروردین عنوان کردهاند.[۱۴] اما منابعی دیگر، این تاریخ را در روز تیر (13 تیرماه) همزمان با جشن تیرگان دانستهاند.
آرش در شاهنامه
فردوسی، در چند بیت از نام آرش و کمانداری او یاد کرده است.[۱۵]
الگو:آغاز نستعلیق
الگو:شعر
الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
بهرام چوبین نیز در جنگ با خسرو پرویز، خود را با افتخار از نژادِ آرش معرفی میکند.[۱۶]
الگو:آغاز نستعلیق الگو:شعر الگو:ب الگو:پایان شعر الگو:پایان نستعلیق
آرش در ادبیات معاصر
ادیبان و شاعران معاصر ایرانی نیز از آرش و افسانهی او یاد کردهاند. از آن جمله میتوان به ارسلان پوریا، نادر ابراهیمی، مهرداد اوستا، سیاوش کسرایی و بهرام بیضایی اشاره کرد.
پانویس
- ↑ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.
- ↑ Pahlavi Texts, 1897, p104.
- ↑ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.
- ↑ طاهری، «از آرش اساطیری/ تاریخی تا آرش برخوانی بیضایی»، صفحه80.
- ↑ Bundahishn, 1908, 211.
بلعمی، تاریخ، ج1، ۱۳۵۳ش، ص345 و 346؛
مقدسی، البدء و التاریخ، ج3، ۱۹۰۳م، ص146؛
ابوعلی مسکویه، تجارب الامم، ج1، ۱۳۶۶ش، ص12؛
ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ۱۹۰۰م، ص107؛
گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص7؛
ابنبلخی، فارسنامه، ۱۳۶۳ش، ص37. - ↑ مینوی خرد، ۱۳۶۴ش، ص۴۴؛ مجمل التواریخ و القصص، ۱۳۱۸ش، ص۴۳.
- ↑ دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه آرش.
- ↑ مقدسی، البدء و التاریخ، ج3، ۱۹۰۳م، ص146؛
گردیزی، زینالاخبار، ۱۳۴۷ش، ص۲۴۳؛
بیرونی، القانون المسعودی، ج1، ۱۳۷۳ق، ص262. - ↑ ثعالبی مرغنی، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ۱۹۰۰م، ص107.
- ↑ تفضّلي، «آرش»، 1356ش، ص77 و 78.
- ↑ بدیعی، «سینکیان و تاجگوران؛ مرز ایران و توران»، ۱۳۸۸ش.
- ↑ مستوفی، تاریخ گزیده، 1364ش، ص86 و 87.
- ↑ اسعد گرگانی، ویس و رامین، بیت39.
- ↑ Pahlavi Texts, 1897, p104.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، بیت206.
- ↑ فردوسی، شاهنامه، بیت220.
منابع
- ابنبلخی، فارسنامه، بهتحقیق لسترنج و نیکلسن، تهران، اساطیر، ۱۳۶۳ش.
- ابوعلی مسکویه، احمد، تجارب الامم، بهتحقیق ابوالقاسم امامی، تهران، سروش، ۱۳۶۶ش.
- اسعد گرگانی، فخرالدین، ویس و رامین، نامهی پنجم اندر جفا بردن از دوست، سایت گنجور، تاریخ بازدید: 21 مهر 1400ش.
- بلعمی، محمد، تاریخ، بهتحقیق محمدتقی بهار و محمد پروین گنابادی، تهران، زوار، ۱۳۵۳ش.
- بدیعی، نادره، «سینکیان و تاجگوران؛ مرز ایران و توران»، فصلنامه فروزش، شماره سوم، زمستان ۱۳۸۸ش.
- بیرونی، ابوریحان، القانون المسعودی، حیدرآباد دکن، مطبعة دائرة المعارف العثمانیة، ۱۳۷۳ق.
- تفضّلي، احمد، «آرش»، دانشنامة ايران و اسلام، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ج1، 2536 (1356ش).
- ثعالبی مرغنی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، بهتحقیق زُتنبرگ، پاریس، ]بیجا[، ۱۹۰۰م.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: 21 مهر 1400ش.
- شهمردان بن ابیالخیر، روضة المنجمین، چاپ تصویری، بهتحقیق جلیل اخوان زنجانی، تهران، مرکز انتشار نسخ خطی، 1368ش.
- طاهری، صدرالدین و نوبخت، تکتم، «از آرش اساطیری/ تاریخی تا آرش برخوانی بیضایی»، تهران، نشریه ادبیات تطبیقی، شماره16.
- گردیزی، عبدالحی، زینالاخبار، بهتحقیق عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۷ش.
- فردوسی، شاهنامه، در سایت گنجور، تاریخ بازدید: 21 مهر 1400ش.
- مجمل التواریخ و القصص، بهتحقیق محمدتقی بهار، تهران، کلاله خاور، ۱۳۱۸ش.
- مستوفی، حمدالله، تاریخ گزیده، تهران، امیرکبیر، 1364ش.
- مقدسی، مطهر، البدء و التاریخ، بهتحقیق کلمان هوار، پاریس، چاپ کلمان هوار، ۱۹۰۳م.
- مینوی خرد، بهتحقیق احمد تفضلی، تهران، توس، ۱۳۶۴ش.
- Pahlavi Texts, ed. J. D. M. Jamasp-Asana, Bombay, 1897.
- Bundahishn, TD2, Bombay, 1908.