پرش به محتوا

پیش‌نویس:آبخور: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
imported>محمدمهدی محمدی
imported>محمدمهدی محمدی
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۸: خط ۸:


==جمعیت‌شناسی==
==جمعیت‌شناسی==
قبل از حملۀ طالبان به آبخور در سال 1377ش، جمعیت روستا در حدود 800 خانوار بود. اهالی آبخور به پنج قوم یا وند به‌نام‌های غلام‌حسینی، محمد مراتی، کجک، صفایی و خریده تقسیم می‌شوند. از نظر نژادی بیشتر اهالی این منطقه، تاجیک و بخشی هزاره هستند. برخی بر این باورند که تاجیک‌های آبخور از طایفۀ خواجه عبدالله انصاری هستند. تمام مردم آبخور شیعۀ امامی هستند.<ref>میرحسینی، سانچارک در بستر زمان، ۱۳۸۸ش، ص90 و 93</ref>  
قبل از حملۀ طالبان به آبخور در سال 1377ش، جمعیت روستا در حدود 800 خانوار بود. اهالی آبخور به پنج قوم یا وند به‌نام‌های غلام‌حسینی، محمد مراتی، کجک، صفایی و خریده تقسیم می‌شوند. از نظر نژادی بیشتر اهالی این منطقه، تاجیک و بخشی هزاره هستند. برخی بر این باورند که تاجیک‌های آبخور از طایفۀ خواجه عبدالله انصاری هستند. تمام مردم آبخور شیعۀ امامی هستند.<ref>میرحسینی، سانچارک در بستر زمان، ۱۳۸۸ش، ص90 و 93</ref>
 
==موقعیت جغرافیایی==
==موقعیت جغرافیایی==
آبخور از غرب با روستای خاسار، از شرق با روستای صیاد، از جنوب با روستای آب‌دره و از سمت شمال با روستاهای قلاچه، کَران و کوران ارتباط داشته و 20 کیلومتر با قلاچَه مرکز ولسوالی فاصله دارد.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>  
آبخور از غرب با روستای خاسار، از شرق با روستای صیاد، از جنوب با روستای آب‌دره و از سمت شمال با روستاهای قلاچه، کَران و کوران ارتباط داشته و 20 کیلومتر با قلاچَه مرکز ولسوالی فاصله دارد.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>  
خط ۲۸: خط ۲۹:
کوگ )کبک(، قجیر، بودنه، بلبل، ساهره، قمری، مینا، باز، بوم (جغد)، غليماج، عقاب، کبوتر، کورزاغ، سنگ کویک، مرغابی دشتی، خفاش، بادخورک، انواع اسب، شتر، قاطر، مرکب، گاو، انواع گوسفند (معمولی، عربی، دیگیل)، بز، [[آهو]]، گرگ، شغور و روباه از حیوانات اهلی و وحشی موجود در این روستا هستند. <ref> غفاری،ـ«آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب.</ref>
کوگ )کبک(، قجیر، بودنه، بلبل، ساهره، قمری، مینا، باز، بوم (جغد)، غليماج، عقاب، کبوتر، کورزاغ، سنگ کویک، مرغابی دشتی، خفاش، بادخورک، انواع اسب، شتر، قاطر، مرکب، گاو، انواع گوسفند (معمولی، عربی، دیگیل)، بز، [[آهو]]، گرگ، شغور و روباه از حیوانات اهلی و وحشی موجود در این روستا هستند. <ref> غفاری،ـ«آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب.</ref>
==پوشش گیاهی==
==پوشش گیاهی==
گیاهانی همچون اسپرک، اسپند، زیره، چکری، شونغله، توتمان، بوغمگی، چکه، اسفناج، بدره، کوریا، (پیاز)، کوکتی، کدو‌گگ، پرنقیش، رسن، پودینه، شکسته‌بند، لربند (شبیه گیلاس)، آلوچک، اسفرینج، استق و مولوخش در این روستا می‌رویند.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>  
گیاهانی همچون اسپرک، اسپند، زیره، چکری، شونغله، توتمان، بوغمگی، چکه، اسفناج، بدره، کوریا، (پیاز)، کوکتی، کدو‌گگ، پرنقیش، رسن، پودینه، شکسته‌بند، لربند (شبیه گیلاس)، آلوچک، اسفرینج، استق و مولوخش در این روستا می‌رویند.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>
 
==امکانات رفاهی==
==امکانات رفاهی==
روستای آبخور دارای چندین [[مسجد]]، تکیه‌خانه‌ و منبرهای زیادی است که مراسم عزاداری [[محرم]] و [[صفر]] و دیگر مناسبت‌های دینی در آنها برگزار می‌شود. مردم قریه از نعمت برق توسط باتری خورشیدی، مکتب پسرانه و دخترانه و سرک خامه (جاده شوسه) برخوردار هستند. در آبخور، کلینیک و مرکز درمانی وجود ندارد. مردم برای مشکلات صحی (درمانی) مجبور هستند به قَلاچَه یا تُکزار (مرکز سانچارک) مراجعه کنند. یک سرک خامه آبخور را از طریق قلاچه به مرکز گوسفندی و سرک دیگر از طریق سربند‌تخته به آب‌دره، وصل می‌کند.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>  
روستای آبخور دارای چندین [[مسجد]]، تکیه‌خانه‌ و منبرهای زیادی است که مراسم عزاداری [[محرم]] و [[صفر]] و دیگر مناسبت‌های دینی در آنها برگزار می‌شود. مردم قریه از نعمت برق توسط باتری خورشیدی، مکتب پسرانه و دخترانه و سرک خامه (جاده شوسه) برخوردار هستند. در آبخور، کلینیک و مرکز درمانی وجود ندارد. مردم برای مشکلات صحی (درمانی) مجبور هستند به قَلاچَه یا تُکزار (مرکز سانچارک) مراجعه کنند. یک سرک خامه آبخور را از طریق قلاچه به مرکز گوسفندی و سرک دیگر از طریق سربند‌تخته به آب‌دره، وصل می‌کند.<ref>رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.</ref>  

نسخهٔ کنونی تا ۲۲ تیر ۱۴۰۲، ساعت ۱۵:۳۴

آبخور؛ از روستاهای دیدنی در شمال افغانستان.

آبخور از روستاهای بزرگ و دیدنی ولسوالی (شهرستان) گوسفندی ولایت (استان) سرپل در شمال افغانستان است.

نام‌گذاری

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آبخور در اصل آبخَر بوده است. آبخَر نیز نام محلی بوده که آبِ آن خریداری شده است. به‌همین دلیل به آن آبخر گفته شده اما به‌مرور زمان این نام به آبخور تغییر کرده است.[۱]

آثار تاریخی و قلعه‌های آبخور گویای قدمت آن است. ساکنان فعلی روستا در دورۀ پادشاهی عبدالرحمن مهاجر شده و به حدود آبخور آمده‌اند. فرد مالداری از مهاجرین ولسوالی (شهرستان) یکاولنگ ولایت بامیان، به‌نام خدای‌قول‌بای، آب روستای آبخور فعلی را خریداری می‌کند تا به مصرف گوسفندان برساند. پیرو این کار، خدای‌قول‌بای در آبخور ساکن می‌شود. با گذشت زمان اقوام و نزدیکان او که در دیگر مناطق پراکنده بودند به آبخور آمده و در آن‌‌جا ساکن می‌شوند. آبخور در طول تاریخ جدید خود تحت تأثیر مناطق شمالی کشور و به‌خصوص ولسوالی سنگچارک بوده است. در پی کودتای 7 ثور 1357ش مردم آبخور نیز در قیام‌های مردمی اولیه و حضور احزاب در منطقه مشارکت داشتند اما در این دوره تنها 4 نفر از مردم آن روستا کشته شدند. آبخور در بین سال‌های 1377 تا 1380ش به صحنۀ نبرد بین طالبان و جبهۀ متحد شمال تبدیل شد. طالبان با یورش به آبخور، خانه‌ها و مزارع مردم را به آتش کشیدند. پس از این واقعه، روستا به‌طور کامل سوخت و به روستای «سوخته» معروف شد. طالبان، همچنین، اموال مردم را غارت کردند و بیش از 35 تن از مردان روستا را با دست‌های بسته کشتند. در پیِ این یورش، نیمی از اهالی آبخور به خارج از کشور مهاجر شدند.[۲]

جمعیت‌شناسی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

قبل از حملۀ طالبان به آبخور در سال 1377ش، جمعیت روستا در حدود 800 خانوار بود. اهالی آبخور به پنج قوم یا وند به‌نام‌های غلام‌حسینی، محمد مراتی، کجک، صفایی و خریده تقسیم می‌شوند. از نظر نژادی بیشتر اهالی این منطقه، تاجیک و بخشی هزاره هستند. برخی بر این باورند که تاجیک‌های آبخور از طایفۀ خواجه عبدالله انصاری هستند. تمام مردم آبخور شیعۀ امامی هستند.[۳]

موقعیت جغرافیایی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

آبخور از غرب با روستای خاسار، از شرق با روستای صیاد، از جنوب با روستای آب‌دره و از سمت شمال با روستاهای قلاچه، کَران و کوران ارتباط داشته و 20 کیلومتر با قلاچَه مرکز ولسوالی فاصله دارد.[۴]

اقتصاد مردم روستا مبتنی بر زراعت (کشاورزی)، مالداری (دامپروری) و باغداری است. کشاورزی یکی از مهم‌ترین مشاغل مردم آبخور است. 99 درصد کشاورزی آبخور دیم و حدود 1 درصد آن آبی است. بیشتر زمین‌های کشاورزی آبخور در ییلاق‌های آن قرار دارد. اهالیِ آبخور، بخشی از معیشت خود را از گله‌داری تأمین می‌کنند. همچنین باغ‌های انگور آبخور معروف بوده و کشمش آن شهرت دارد. توت، زردآلو، شفتالو (هلو)، انگور، چهارمغز (گردو)، اَمرود (گلابی)، پسته، سیب، بادام، تربوز (هندوانه) و خربوزه از دیگر محصولات آبخور هستند. مردم آبخور برخی از محصولات باغی خود را در انبار ذخیره کرده و تا اواخر پاییز از آنها استفاده می‌کنند. جمع‌آوری و فروش مُولُوخش (شیرین بیان)، بوته و چوب نیز در آبخور رواج دارد. آبخور معادنی نیز دارد که تا هنوز مورد بهره‌برداری قرار نگرفته است. در حال حاضر از سنگ‌های موجود در کوه‌های آبخور برای کارخانه‌های سنگ‌بری استفاده می‌شود.[۵]

فرهنگ و معارف

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در آبخور زمینه برای آموزش تا صنف 12 (دپیلم) وجود دارد. بیش از 800 نفر از پسران و دختران روستا در دو شیفت در مکاتب تحصیل می‌کنند. این منطقه تعدادی طلبه و دانشجو نیز دارد. سطح سواد در آبخور حدود 40 درصد است.[۶]

زیارت خواجه «اَلَم» از آثار تاریخی آبخور محسوب می‌شود که در زیر آن چند زیر‌زمین پیدا شده است. همچنین خواجه‌بینی گاو، محلی است شبیه سر گاو که از دو سوراخ بینی آن آب خارج می‌شود. محل دیگر «غورغورو» است که زیر یک «کَمَر» بزرگ قرار داشته و از درون آن صدای غور‌غور آب شنیده می‌شود.

بهار آبخور با وجود طبیعت بکر و باغ‌های فراوان بسیار دیدنی است. آبخور، دره‌ها، کوه‌ها، چشمه‌ها و رودهای دیدنی داشته و هر بیننده را مجذوب خود می‌کند. در زمستان نیز مناظر دیدنی و زیبایی در آبخور خلق می‌شود. مردم این روستا سه ماه بهار را به ییلاق‌های خود رفته و به کشاورزی می‌پردازند. با رسیدن فصل توت مردم به خانه‌های خود بر می‌گردند.[۷]

صنایع محلی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

زنان در آبخور بیشتر به گلیم‌بافی و دِستَرخان‌بافی (سفره) ‌مشغول هستند. محصولات روستایی این منطقه به مناطق اطراف صادر می‌شود.[۸]

آداب‌ورسوم

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در اعیاد به‌ویژه عید نوروز مردم هفت‌میوه را در ظرفی پر از آب تَر می‌کنند. غذاهای نذری درست کرده و سر قبرها برده، پخش می‌کنند و به دید‌و‌بازدید اقوام می‌روند. در شب چهارده ماه رمضان مردم روستا، چهاردهی می‌گیرند. در طی این مراسم، در ظرفی آب و انگشتر و دیگر سنگ‌های قیمتی را ریخته و آن را پیش کودکی قرار داده و بر روی او چادر می‌اندازند. سپس شعری می‌خوانند و افراد نیت کرده و کودک چیزی از درون ظرف برداشته به آنها می‌دهد که به نوعی جواب نیت (فال) آنها محسوب می‌شود.[۹]

بازی‌های محلی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

بزکشی، پهلوانی، توپ‌بازی، غله‌بازی (شکستن تخم مرغ در عید نوروز) و دوره خطک برخی از بازی‌های محلی مردم آبخور است که در بهار و زمستان انجام می‌شود.[۱۰]

کوگ )کبک(، قجیر، بودنه، بلبل، ساهره، قمری، مینا، باز، بوم (جغد)، غليماج، عقاب، کبوتر، کورزاغ، سنگ کویک، مرغابی دشتی، خفاش، بادخورک، انواع اسب، شتر، قاطر، مرکب، گاو، انواع گوسفند (معمولی، عربی، دیگیل)، بز، آهو، گرگ، شغور و روباه از حیوانات اهلی و وحشی موجود در این روستا هستند. [۱۱]

پوشش گیاهی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

گیاهانی همچون اسپرک، اسپند، زیره، چکری، شونغله، توتمان، بوغمگی، چکه، اسفناج، بدره، کوریا، (پیاز)، کوکتی، کدو‌گگ، پرنقیش، رسن، پودینه، شکسته‌بند، لربند (شبیه گیلاس)، آلوچک، اسفرینج، استق و مولوخش در این روستا می‌رویند.[۱۲]

امکانات رفاهی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

روستای آبخور دارای چندین مسجد، تکیه‌خانه‌ و منبرهای زیادی است که مراسم عزاداری محرم و صفر و دیگر مناسبت‌های دینی در آنها برگزار می‌شود. مردم قریه از نعمت برق توسط باتری خورشیدی، مکتب پسرانه و دخترانه و سرک خامه (جاده شوسه) برخوردار هستند. در آبخور، کلینیک و مرکز درمانی وجود ندارد. مردم برای مشکلات صحی (درمانی) مجبور هستند به قَلاچَه یا تُکزار (مرکز سانچارک) مراجعه کنند. یک سرک خامه آبخور را از طریق قلاچه به مرکز گوسفندی و سرک دیگر از طریق سربند‌تخته به آب‌دره، وصل می‌کند.[۱۳]

  1. رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  2. فهیمی، در پگاه بلخاب ( مجموعه خاطرات افغانستان -5)، 1375ش، ص50، 61 و 63؛ مصباحزاده، شیعیان افغانستان: گروهها و گرفتاریها، ۱۳۹۰ش، ص73؛ رهیاب، آبخور، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  3. میرحسینی، سانچارک در بستر زمان، ۱۳۸۸ش، ص90 و 93
  4. رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  5. غفاری، «آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب
  6. غفاری، «آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب.
  7. غفاری، «آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب و رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  8. غفاری، «آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب
  9. رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75
  10. غفاری، «آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب
  11. غفاری،ـ«آبخور دیار آفتاب» » وبلاگ آبخور دیار آفتاب.
  12. رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  13. رهیاب، «آبخور»، دانشنامه هزاره، 1397ش، ص75.
  • رهیاب (بلخی)، سیدحسین، «آبخور»، دانشنامه هزاره، کابل، امیری، 1397ش.
  • رهیاب (بلخی)، سیدحسین، بلخاب (تاریخ، فرهنگ و اجتماع)، کابل، صبح امید، 1398ش.
  • غفاری، سلمان، «آبخور دیار آفتاب» وبلاگ آبخور دیار آفتاب، تاریخ بارگذاری: تابستان 1396ش.
  • فهیمی، عبدالرحیم، در پگاه بلخاب (مجموعه خاطرات افغانستان-5)، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، 1375ش.
  • مصباحزاده، سیدمحمدباقر، شیعیان افغانستان: گروهها و گرفتاریها، کابل، سعید، 1390ش.
  • میرحسینی، سیدعلی‌نقی، سانچارک در بستر زمان، قم، اشراق، 1388ش.