پیشنویس:حاجیفیروز: تفاوت میان نسخهها
حمید گلزار (بحث | مشارکتها) زدن لینک داخلی |
imported>علیرضا آزادوار بهینه سازی سئو |
||
| (یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:حاجی فیروز۱.jpg|جایگزین=شکل اصلی حاجی فیروز، با صورت سیاه و لباس قرمز|بندانگشتی|شکل اصلی حاجی فیروز، با صورت سیاه و لباس قرمز]] | |||
{{درشت|'''حاجیفیروز'''}}؛ پیامآور نوروز در روزهای آخر سال با صورتی سیاه و لباسی قرمز | {{درشت|'''حاجیفیروز'''}}؛ پیامآور نوروز در روزهای آخر سال با صورتی سیاه و لباسی قرمز | ||
| خط ۱۷: | خط ۱۸: | ||
==سیاهرو بودن حاجیفیروز== | ==سیاهرو بودن حاجیفیروز== | ||
[[پرونده:حاجی فیروز.jpg|جایگزین=تکدیگری افراد سودجو با لباس حاجی فیروز|بندانگشتی|تکدیگری افراد سودجو با لباس حاجی فیروز]] | |||
برخی، سیاهرو بودن شخصیت حاجیفیروز را یادآور صورت بیمو و چهرهٔ سیاه نوکران اربابها دانستهاند که انجام کارهای مسخره را میآموختند.<ref>شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۱۱ و ۱۱۳.</ref> بعضی، او را یادآور کولیهای آسیایی دانستهاند که پس از ورود به [[ایران]] در این کشور پخش شدند و با لهجهٔ خاصی سخن میگفتند.<ref>بیضایی، نمایش در ایران، ۱۳۴۴ش، ص۱۷۴.</ref> برخی معتقدند حاجیفیروز نام بردگان آفریقایی بوده که در زمان [[حج]] در مکه فروخته میشدند. آنها برای جلب توجه، میرقصیدند. نوازندگان دورهگرد ایرانی با تقلید از آنها خود را سیاه کرده و حرکات آنها را تقلید میکردند.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۹۸–۹۹.</ref> عدهای، حاجیفیروز را بازماندهٔ آیین بازگشت ایزد شهیدشونده یا سیاوش دانستهاند که چهرهٔ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان، لباس سرخ او نماد خون سیاوش و شادی او نماد رویش و برکت است.<ref>بهار، جستاری در فرهنگ ایران، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۹–۲۹۰.</ref> | برخی، سیاهرو بودن شخصیت حاجیفیروز را یادآور صورت بیمو و چهرهٔ سیاه نوکران اربابها دانستهاند که انجام کارهای مسخره را میآموختند.<ref>شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۱۱ و ۱۱۳.</ref> بعضی، او را یادآور کولیهای آسیایی دانستهاند که پس از ورود به [[ایران]] در این کشور پخش شدند و با لهجهٔ خاصی سخن میگفتند.<ref>بیضایی، نمایش در ایران، ۱۳۴۴ش، ص۱۷۴.</ref> برخی معتقدند حاجیفیروز نام بردگان آفریقایی بوده که در زمان [[حج]] در مکه فروخته میشدند. آنها برای جلب توجه، میرقصیدند. نوازندگان دورهگرد ایرانی با تقلید از آنها خود را سیاه کرده و حرکات آنها را تقلید میکردند.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۹۸–۹۹.</ref> عدهای، حاجیفیروز را بازماندهٔ آیین بازگشت ایزد شهیدشونده یا سیاوش دانستهاند که چهرهٔ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان، لباس سرخ او نماد خون سیاوش و شادی او نماد رویش و برکت است.<ref>بهار، جستاری در فرهنگ ایران، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۹–۲۹۰.</ref> | ||
| خط ۲۸: | خط ۳۰: | ||
افرادی که نقش حاجیفیروز را ایفا میکنند معمولاً تصنیفهای زیر را میخوانند: | افرادی که نقش حاجیفیروز را ایفا میکنند معمولاً تصنیفهای زیر را میخوانند: | ||
* ارباب خودم سلام علیکم؛ ارباب خودم سرتو بالا کن؛ ارباب خودم بزبزقندی؛ ارباب خودم چرا نمیخندی؟ | *ارباب خودم سلام علیکم؛ ارباب خودم سرتو بالا کن؛ ارباب خودم بزبزقندی؛ ارباب خودم چرا نمیخندی؟ | ||
* بشکن بشکنه بشکن؛ من نمیشکنم بشکن؛ اینجا بشکنم یار گله داره؛ اونجا بشکنم یار گله داره؛ هرجا بشکنم یار گله داره؛ این سیاه بیچاره چقدر حوصله داره. | *بشکن بشکنه بشکن؛ من نمیشکنم بشکن؛ اینجا بشکنم یار گله داره؛ اونجا بشکنم یار گله داره؛ هرجا بشکنم یار گله داره؛ این سیاه بیچاره چقدر حوصله داره. | ||
* حاجیفیروزه؛ سالی یه روزه؛ همه میدونن؛ منم میدونم؛ عید نوروزه.<ref>[https://sorsore.com/متن-شعر-های-حاجی-فیروز/ «متن شعرهای حاجیفیروز»، سایت سرسره.]</ref> | *حاجیفیروزه؛ سالی یه روزه؛ همه میدونن؛ منم میدونم؛ عید نوروزه.<ref>[https://sorsore.com/متن-شعر-های-حاجی-فیروز/ «متن شعرهای حاجیفیروز»، سایت سرسره.]</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
| خط ۶۱: | خط ۶۳: | ||
* هنری، مرتضی، آیینهای نوروزی، تهران، فرهنگ و هنر، ۱۳۵۳ش. | * هنری، مرتضی، آیینهای نوروزی، تهران، فرهنگ و هنر، ۱۳۵۳ش. | ||
{{پایان منابع}} | {{پایان منابع}} | ||
{{#seo: | |||
|title=حاجی فیروز کیست؟ نماد شادی و پیام آور نوروز - ویکی زندگی | |||
|title_mode=Replaced Title | |||
|keywords=حاجی فیروز, نماد نوروز, آیین نوروز, سیاه بازی, فرهنگ ایرانی, سنت های نوروزی | |||
|description=حاجی فیروز کیست و چه نقشی در نوروز دارد؟ کاملترین معرفی پیامآور نوروز با لباس قرمز و صورت سیاه - از تاریخچه و کارکردهایش تا ارتباط با نمایش سیاهبازی - ویکی زندگی | |||
}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۸

حاجیفیروز؛ پیامآور نوروز در روزهای آخر سال با صورتی سیاه و لباسی قرمز
حاجیفیروز از نمادهای نوروز در ایران است. او لباسهای قرمز پوشیده و صورت خود را سیاه میکند. وی با دایره زنگی در کوچهها و خیابانها سرودهای شاد خوانده و از مردم پول میگیرد.[۱] حاجیفیروز شخصیتی شبیه به مبارک در نمایش سیاهبازی دارد.[۲]
واژهشناسی حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]حاجیفیروز از ترکیب دو واژهٔ حاجی و فیروز تشکیل شده و بهمعنی فیروز مقدس است.[۳] برخی واژهٔ حاجی را نشانهٔ اعتباربخشی به این شخصیت در دوره اسلامی دانستهاند.[۴] حاجیفیروز را عمو نوروز،[۵] عموپیروز و خواجه پیروز[۶] نیز میگویند. «جیگیجیگی نهنهخانم» در خراسان،[۷] «ناری نارکه» در زنجان و آذربایجان[۸] و «ننهسرما مک و بوالرزونک» در فارس نیز به حاجیفیروز اشاره دارند.[۹] قدیمیترین نام حاجیفیروز «آتشافروز» است.[۱۰]
پیشینه حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]شخصیت حاجیفیروز به عصر ساسانیان بازمیگردد.[۱۱] حاجیفیروز در آن دوره، مردی خوشسیما با نام پیروز بوده که با فرارسیدن نوروز به جشن و شادمانی میپرداخت. او میتوانست بدون اجازه نزد پادشاه برود. پادشاه از او میپرسید که کیستی؟ چه میخواهی؟ و برای چه آمدهای؟ او در پاسخ میگفت که نام من پیروز است و از نزد خداوند میآیم و با سلامت و تندرستی، سال نو را برای شما آوردهام.[۱۲]
برخی حاجیفیروز را از همراهان میر نوروز میدانند که به تدریج از او جدا شده و خود به نمایش پرداخته است.[۱۳] بعضی، شخصیت حاجیفیروز را از مقامات مهری دانستهاند که شلوار و بالاپوش سرخ، کمربند و کلاه سرکج و سرخ را از آیینهای مهری به همراه دارد.[۱۴]
ظاهر و لباس حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]حاجیفیروز صورت سیاهی دارد. لباس او از پیراهن، شلوار، شال، کلاه و کفش تشکیل شده است. معمولاً لباس و شلوار او قرمز رنگ است.[۱۵] لباس حاجیفیروز در شاهرود، پیراهن قرمز و شلوار گشاد سیاه رنگ است.[۱۶] در گیلان، شاهرود و تهران، کلاه حاجیفیروز، مخروطیشکل، دراز و معمولاً کاغذی است.[۱۷] در زنجان و آذربایجان، کلاه حاجیفیروز زنگوله نیز دارد.[۱۸] در اراک، کلاه حاجیفیروز مخروطیشکل، مقوایی و پولکدوزی شده است.[۱۹]
گیوههای حاجیفیروز، نوکتیز، منگولهدار[۲۰] با حاشیهٔ قرمز است.[۲۱] او با دایره زنگی به شعرخوانی پرداخته[۲۲] و گاهی از تنبک نیز استفاده میکند.[۲۳] در زنجان و آذربایجان حاجیفیروز، دایره، زنگوله و چنگک داشته و با آنها به رقص و آوازخوانی میپردازد.[۲۴]
سیاهرو بودن حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
برخی، سیاهرو بودن شخصیت حاجیفیروز را یادآور صورت بیمو و چهرهٔ سیاه نوکران اربابها دانستهاند که انجام کارهای مسخره را میآموختند.[۲۵] بعضی، او را یادآور کولیهای آسیایی دانستهاند که پس از ورود به ایران در این کشور پخش شدند و با لهجهٔ خاصی سخن میگفتند.[۲۶] برخی معتقدند حاجیفیروز نام بردگان آفریقایی بوده که در زمان حج در مکه فروخته میشدند. آنها برای جلب توجه، میرقصیدند. نوازندگان دورهگرد ایرانی با تقلید از آنها خود را سیاه کرده و حرکات آنها را تقلید میکردند.[۲۷] عدهای، حاجیفیروز را بازماندهٔ آیین بازگشت ایزد شهیدشونده یا سیاوش دانستهاند که چهرهٔ سیاه او نماد بازگشت از جهان مردگان، لباس سرخ او نماد خون سیاوش و شادی او نماد رویش و برکت است.[۲۸]
زمان حضور حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]حاجیفیروز در روزهای پایانی سال و نزدیک به عید نوروز در کوچهها و خیابانها به رقص و آوازخوانی میپردازد.[۲۹] برخی منابع زمان حضور او را دقیقاً ۱۰ روز پیش از عید نوروز[۳۰] یا از روز اول تا روز سیزدهم عید نوروز دانستهاند.[۳۱] ظاهر و حرکات بازیگران مراسم «رشکی و ماسی» در اراک نیز که از دهم بهمن تا آخر آن اجرا میشود، شبیه حاجیفیروز است.[۳۲]
نمادشناسی ظاهر حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]برخی پژوهشگران لباس سرخ حاجیفیروز را نماد خورشید میدانند. آنها کلاه او را نماد قدرت کامل و اختیار مطلق میدانند. کمربند او نشانهٔ تسلیم بودن در برابر خداوند و مراقبه و تمرکز است. دایرهزنگی او نماد شادی و سبکی است. راه رفتن او بهمعنی تملک زمین و سفر به عالم دیگر است.[۳۳] حاجیفیروز، از آمدن خورشید خبر میدهد.[۳۴]
تصنیفهای حاجیفیروز
[ویرایش | ویرایش مبدأ]افرادی که نقش حاجیفیروز را ایفا میکنند معمولاً تصنیفهای زیر را میخوانند:
- ارباب خودم سلام علیکم؛ ارباب خودم سرتو بالا کن؛ ارباب خودم بزبزقندی؛ ارباب خودم چرا نمیخندی؟
- بشکن بشکنه بشکن؛ من نمیشکنم بشکن؛ اینجا بشکنم یار گله داره؛ اونجا بشکنم یار گله داره؛ هرجا بشکنم یار گله داره؛ این سیاه بیچاره چقدر حوصله داره.
- حاجیفیروزه؛ سالی یه روزه؛ همه میدونن؛ منم میدونم؛ عید نوروزه.[۳۵]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ معین، فرهنگ فارسی، ذیل واژه حاجیفیروز.
- ↑ «حاجیفیروز»، سامانه جامع گردشگری تهران.
- ↑ فضایلی، «فیروز مقدس: بحثی در نمادشناسی حاجیفیروز، طلایهدار نوروز و بهار»، ۱۳۸۸ش، ص۸.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۹ش، ص۴۲.
- ↑ نصریاشرفی، وازیگاه، ۱۳۹۲ش، ج۲، ص۱۴۵۵.
- ↑ فتاحی، «حاجیفیروز را بهتر بشناسید»، سایت کجارو.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۹۷.
- ↑ عباسی، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۳.
- ↑ جعفری، لپویی ستاره درخشان فارس، ۱۳۹۱ش، ج۲، ص۴۲.
- ↑ هنری، آیینهای نوروزی، ۱۳۵۳ش، ص۴۴.
- ↑ مهدوی، سفرههای نذری و سنتهای کهن ایرانزمین، ۱۳۸۷ش، ص۸۱.
- ↑ دمشقی، نخبة الدهر فی عجائب البرّ و البحر، ۱۳۵۷ش، ص۴۷۲؛ خیام، نوروزنامه، ۱۳۷۹ش، ص۳۷–۳۸.
- ↑ عباسی، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۰و۷۳.
- ↑ فضایلی، «همذاتپنداری فیروز و مبارک: بررسی نمادهای مبارک و حاجیفیروز و خاستگاه آنها»، ۱۳۸۹ش، ص۲۵–۲۷.
- ↑ صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۹۸–۹۹.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۴۵۸.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۴۵۸؛ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۱۱و۱۱۳؛ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۹ش، ص۴۲.
- ↑ عباسی، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۰و۷۳.
- ↑ انجویشیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۶۷.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۹ش، ص۴۲.
- ↑ عباسی، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۳.
- ↑ شعبانی، آداب و رسوم نوروز، ۱۳۷۹ش، ص۴۲.
- ↑ احمدی، پرسه در احوالات ترون و ترونیا، ۱۳۹۲ش، ص۸۸.
- ↑ عباسی، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، ۱۳۸۷ش، ص۷۳.
- ↑ شهری، طهران قدیم، ۱۳۸۳ش، ج۴، ص۱۱۱ و ۱۱۳.
- ↑ بیضایی، نمایش در ایران، ۱۳۴۴ش، ص۱۷۴.
- ↑ صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ۱۳۵۳ش، ج۲، ص۹۸–۹۹.
- ↑ بهار، جستاری در فرهنگ ایران، ۱۳۸۶ش، ص۲۸۹–۲۹۰.
- ↑ شریعتزاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۴۵۸.
- ↑ مهدوی، سفرههای نذری و سنتهای کهن ایرانزمین، ۱۳۸۷ش، ص۸۱.
- ↑ شهری، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، ۱۳۷۸ش، ج۱، ص۲۸۲.
- ↑ انجوی شیرازی، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، ۱۳۵۲ش، ج۱، ص۶۷.
- ↑ فضایلی، «فیروز مقدس: بحثی در نمادشناسی حاجیفیروز، طلایهدار نوروز و بهار»، ۱۳۸۸ش، ص۶–۷.
- ↑ فضایلی، «همذاتپنداری فیروز و مبارک: بررسی نمادهای مبارک و حاجیفیروز و خاستگاه آنها»، ۱۳۸۹ش، ص۲۳–۲۷.
- ↑ «متن شعرهای حاجیفیروز»، سایت سرسره.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- احمدی، مرتضی، پرسه در احوالات تِرون و تِرونیا، تهران، هیلا، ۱۳۹۲ش.
- انجوی شیرازی، ابوالقاسم، جشنها و آداب و معتقدات زمستان، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۲ش.
- بهار، مهرداد، جستاری در فرهنگ ایران، بهتحقیق ابوالقاسم اسماعیلپور، تهران، اسطوره، ۱۳۸۶ش.
- بیضایی، بهرام، نمایش در ایران، تهران، روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۴۴ش.
- جعفری، بهادر و جعفری، راضیه، لپویی ستاره درخشان فارس، شیراز، ایلاف، ۱۳۹۱ش.
- «حاجیفیروز»، سامانه جامع گردشگری تهران، تاریخ بازدید: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- خیام، عمر بن ابراهیم، نوروزنامه، تهران، چشمه، ۱۳۷۹ش.
- دمشقی، محمد، نخبه الدهر فی عجائب البرّ و البحر، بهترجمه حمید طبیبیان، تهران، [بینا]، ۱۳۵۷ش.
- شریعتزاده، علیاصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، علیاصغر شریعتزاده، ۱۳۷۱ش.
- شعبانی، رضا، آداب و رسوم نوروز، تهران، الهدی، ۱۳۷۹ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- شهری، جعفر، تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم، تهران، رسا، ۱۳۷۸ش.
- شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، معین، ۱۳۸۳ش.
- صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، امید، ۱۳۵۳ش.
- عباسی، حسین، «نمایشهای غیرآگاه در زنجان»، تئاتر، شماره ۴۲–۴۳، ۱۳۸۷ش.
- فتاحی، محمد، «حاجیفیروز را بهتر بشناسید»، سایت کجارو، تاریخ درج مطلب: ۶ آبان ۱۳۹۹ش.
- فضایلی، سودابه، «فیروز مقدس: بحثی در نمادشناسی حاجیفیروز، طلایهدار نوروز و بهار»، آزما، شماره ۶۴، ۱۳۸۸ش.
- فضایلی، سودابه، «همذاتپنداری فیروز و مبارک: بررسی نمادهای مبارک و حاجیفیروز و خاستگاه آنها»، آزما، شماره ۷۲، شهریور ۱۳۸۹ش.
- «متن شعرهای حاجیفیروز»، سایت سرسره، تاریخ بازدید: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱ش.
- مهدوی، بتسابه، سفرههای نذری و سنتهای کهن ایرانزمین، تهران، [بینا]، ۱۳۸۷ش.
- نصریاشرفی، جهانگیر و دیگران، وازیگاه، تهران، آرون، ۱۳۹۲ش.
- هنری، مرتضی، آیینهای نوروزی، تهران، فرهنگ و هنر، ۱۳۵۳ش.