پرش به محتوا

پیش‌نویس:بارهنگ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
imported>شاهرودی
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<big>'''بارهنگ'''</big>؛ گیاهی لعاب‌دار با خواص درمانی<br>
{{درشت|'''بارهنگ'''}}؛ گیاهی لعاب‌دار با خواص درمانی


بارهنگ، گیاهی علفی است که به‌صورت خودرو در نقاط مرطوب و کنار جوی‌ها، می‌روید. این گیاه، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، دارای مصارف طبی بسیاری است. بارهنگ، گیاهی از خانواده بارهنگیان و دارای ساقه‌های نازک است که به‌نام «بارتنگ» نیز شناخته می‌شود. پژوهشگران 22 گونه‌ی متنوع از این گیاه را که برخی یک‌ساله و گروهی دیگر چندساله هستند، شناسایی کرده و تعدادی از آن‌ها با نام‌های «بارهنگ شن‌روی»، «بارهنگ پشمالو»، «بارهنگ ایرانشهری» و «بارهنگ بلوچستانی» را مختص ایران می‌دانند. انواع دیگر بارهنگ در سرزمین‌های افغانستان، پاکستان، آسیای مرکزی، شمال آفریقا و مدیترانه می‌رویند.<ref>مظفریان، فلور استان یزد، ۱۳۷۹ش، ص417-418.</ref><br>
بارهنگ، گیاهی علفی است که به‌صورت خودرو در نقاط مرطوب و کنار جوی‌ها، می‌روید. این گیاه، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، دارای مصارف طبی بسیاری است. بارهنگ، گیاهی از خانواده بارهنگیان و دارای ساقه‌های نازک است که به‌نام «بارتنگ» نیز شناخته می‌شود. پژوهشگران ۲۲ گونهٔ متنوع از این گیاه را که برخی یک‌ساله و گروهی دیگر چندساله هستند، شناسایی کرده و تعدادی از آن‌ها با نام‌های «بارهنگ شن‌روی»، «بارهنگ پشمالو»، «بارهنگ ایرانشهری» و «بارهنگ بلوچستانی» را مختص ایران می‌دانند. انواع دیگر بارهنگ در سرزمین‌های افغانستان، پاکستان، آسیای مرکزی، شمال آفریقا و مدیترانه می‌رویند.<ref>مظفریان، فلور استان یزد، ۱۳۷۹ش، ص417-418.</ref>
 
 
از این گیاه دارویی، در منابع متعدد و نیز در میان لهجه‌ها و زبان‌های مختلف ایرانی، با نام‌هایی بسیار متنوع یاد می‌شود که گاهی منجر به سردرگمی افراد شده است. برای مثال، در گویش اصفهانی به بارهنگ، «اسپرزه»، در گویش مازندرانی به آن «منگوولگ»، در گویش گیلکی به آن «رَماج» گویند. نام‌های دیگری همچون اسپغول، خرگوشک، خرغول، بُزوشه و نام عربی لسان‌الحمل نیز در ایران برای این گیاه به‌کار می‌رود.<ref>ابن‌میمون، شرح اسماء العقار، ۱۴۲۰ق، ص۲۵؛ <br>
از این گیاه دارویی، در منابع متعدد و نیز در میان لهجه‌ها و زبان‌های مختلف ایرانی، با نام‌هایی بسیار متنوع یاد می‌شود که گاهی منجر به سردرگمی افراد شده است. برای مثال، در گویش اصفهانی به بارهنگ، «اسپرزه»، در گویش مازندرانی به آن «منگوولگ»، در گویش گیلکی به آن «رَماج» گویند. نام‌های دیگری همچون اسپغول، خرگوشک، خرغول، بُزوشه و نام عربی لسان‌الحمل نیز در ایران برای این گیاه به‌کار می‌رود.<ref>ابن‌میمون، شرح اسماء العقار، ۱۴۲۰ق، ص۲۵؛{{سخ}}
طلاس، المعجم الطبی النباتی، ص۱۱۷؛ <br>
طلاس، المعجم الطبی النباتی، ص۱۱۷؛{{سخ}}
امیری، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، ۱۳۵۳ش، ص۲۴۷.</ref>  
امیری، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، ۱۳۵۳ش، ص۲۴۷.</ref>
گیاه بارهنگ، از نظر ظاهری دارای برگ‌هایی تیره‌رنگ و منفرد است. گل‌های ریز و دانه‌های فراوانی نیز در هر تخمدان این گیاه وجود دارد. مهم‌ترین نوع این تیره، بارهنگی با دانه‌های قرمز و لعاب‌دار است. نوعی دیگر از آن که به اسفرزه معروف است دانه‌هایی ریزتر داشته و سومین نوع آن نیز قازایاغی (بارهنگ آبی) است که برگ‌هایی با طعم خاص دارد.<ref>گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۷۰ش، ص۲۵۱.</ref> قازایاغی‌ها معمولا در نواحی جنوب غرب ایران و در کنار رودها و مرداب‌ها رویش دارند.<ref>میرحیدر، معارف گیاهی، ج1، ۱۳۷۴ش، ص167؛ <br>
گیاه بارهنگ، از نظر ظاهری دارای برگ‌هایی تیره‌رنگ و منفرد است. گل‌های ریز و دانه‌های فراوانی نیز در هر تخمدان این گیاه وجود دارد. مهم‌ترین نوع این تیره، بارهنگی با دانه‌های قرمز و لعاب‌دار است. نوعی دیگر از آن که به اسفرزه معروف است دانه‌هایی ریزتر داشته و سومین نوع آن نیز قازایاغی (بارهنگ آبی) است که برگ‌هایی با طعم خاص دارد.<ref>گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۷۰ش، ص۲۵۱.</ref> قازایاغی‌ها معمولاً در نواحی جنوب غرب ایران و در کنار رودها و مرداب‌ها رویش دارند.<ref>میرحیدر، معارف گیاهی، ج1، ۱۳۷۴ش، ص167؛{{سخ}}
مبین، رستنی‌های ایران، ج1، ۱۳۵۹ش، ص83.</ref> پژوهشگران، گستره جغرافیایی این گیاه را در ایران بسیار گسترده دانسته و بیشتر مناطق ایران را مستعد رویش این گیاه می‌دانند.<ref>میرحیدر، معارف گیاهی، ج6، ۱۳۷۴ش، ص335.</ref>
مبین، رستنی‌های ایران، ج1، ۱۳۵۹ش، ص83.</ref> پژوهشگران، گستره جغرافیایی این گیاه را در ایران بسیار گسترده دانسته و بیشتر مناطق ایران را مستعد رویش این گیاه می‌دانند.<ref>میرحیدر، معارف گیاهی، ج6، ۱۳۷۴ش، ص335.</ref>
==بارهنگ در طب سنتی==  
 
در متون کهن طب سنتی ایران، همواره از بارهنگ به‌عنوان دارویی گیاهی نام برده شده است.<ref>الذخیرة فی علم الطب، ۱۹۲۸م، ص89-90؛ <br>
== بارهنگ در طب سنتی ==
ابن‌ربن، فردوس الحکمة، ۱۴۲۳ق، ص۱۶۷-۱۶۸؛ <br>
در متون کهن طب سنتی ایران، همواره از بارهنگ به‌عنوان دارویی گیاهی نام برده شده است.<ref>الذخیرة فی علم الطب، ۱۹۲۸م، ص89-90؛{{سخ}}
کشکری، کناش فی‌الطب، ۱۴۱۴ق، ص۵۱ و ۲۰۵ و ۲۰۹؛ <br>
ابن‌ربن، فردوس الحکمة، ۱۴۲۳ق، ص۱۶۷–۱۶۸؛{{سخ}}
اخوینی بخاری، هدایة ‌المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۳۷ و ۳۸۰؛ <br>
کشکری، کناش فی‌الطب، ۱۴۱۴ق، ص۵۱ و ۲۰۵ و ۲۰۹؛{{سخ}}
ابن‌جزار، زادالمسافر، ۱۹۹۹م، ص۱۷۹.</ref> دیوسکوریدس، طبیعت‌شناس یونانی، نیز در کتابی به تفصیل به بارهنگ، انواع و خواص آن‌ها اشاره کرده است. وی، در کتاب خود، بارهنگی که برگ پهن‌تری دارد را بهتر دانسته و آن را به‌دلیل خشک‌کنندگی و خاصیت قابضی برگ‌ها، برای بیماری‌ها و ضایعات پوستی مفید دانسته است. برگ بارهنگ، همچنین برای درمان سوختگی، گازگرفتگی، التهاب و زخم‌های چشمی مفید است.<ref>Dioscorides, De Materia Medica, 2000, V.II, P.276, 279.</ref> جوشانده بارهنگ نیز برای رفع دل‌پیچه و اسهال توصیه شده است. علاوه‌بر برگ این گیاه، ریشه و دانه‌های آن نیز خواص درمانی بسیاری دارند. ابوریحان بیرونی، بارهنگ را سرد و خشک معرفی کرده که برای دندان درد، و بیماری‌های جگر و روده مفید است.<ref>کاسانی، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، ۱۳۵۸ش، ص۹۹۲-۹۹۳.</ref>
اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۳۷ و ۳۸۰؛{{سخ}}
==بارهنگ در باور مردمی==
ابن‌جزار، زادالمسافر، ۱۹۹۹م، ص۱۷۹.</ref> دیوسکوریدس، طبیعت‌شناس یونانی، نیز در کتابی به تفصیل به بارهنگ، انواع و خواص آن‌ها اشاره کرده است. وی، در کتاب خود، بارهنگی که برگ پهن‌تری دارد را بهتر دانسته و آن را به‌دلیل خشک‌کنندگی و خاصیت قابضی برگ‌ها، برای بیماری‌ها و ضایعات پوستی مفید دانسته است. برگ بارهنگ، همچنین برای درمان سوختگی، گازگرفتگی، التهاب و زخم‌های چشمی مفید است.<ref>Dioscorides, De Materia Medica, 2000, V.II, P.276, 279.</ref> جوشانده بارهنگ نیز برای رفع دل‌پیچه و اسهال توصیه شده است. علاوه‌بر برگ این گیاه، ریشه و دانه‌های آن نیز خواص درمانی بسیاری دارند. ابوریحان بیرونی، بارهنگ را سرد و خشک معرفی کرده که برای دندان درد، و بیماری‌های جگر و روده مفید است.<ref>کاسانی، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنهٔ بیرونی، ۱۳۵۸ش، ص۹۹۲–۹۹۳.</ref>
شربت بارهنگ، از دیرباز، یکی از 70 نوع شربت معروف در میان ملل اسلامی بوده است.<ref>ابن‌اخوه، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۰-۱۱۱.</ref> در طب مردمی نیز، بارهنگ را استفاده کرده و معروف‌ترین مورد استفاده از آن در داروی مشهور چهارتخم است که برای درمان سرماخوردگی و بیماریهای ریوی و نیز رفع یبوست مفید است.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج3، ۱۳۵۳ش، ص489-490.   </ref> خاصیت ضد سرماخوردگی بارهنگ، در مناطق مختلفی از ایران وجود دارد.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۷۲؛ <br>
 
حکمت یغمایی، بر ساحل کویر نمک، ۱۳۷۰ش، ص۳۹۹؛ <br>
== بارهنگ در باور مردمی ==
رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۴.</ref> بارهنگ، همچنین، یکی از لوازم همراه زائو و زایمان و نوزاد بوده است. امروزه، در برخی از مناطق ایران، مانند شاهرود، چهارتخمی شامل تخم کاهو، بارهنگ گرد، بارهنگ دراز و قدّومه را از اجزاء سیسمونی نوزاد می‌دانند.<ref>شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۰ و ۲۵۳.</ref> در خراسان، و برخی مناطق دیگر، تا 3 روز به نوزاد بارهنگ می‌دادند تا درون او از خون و کثافات پاک گردد.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۴.</ref>  
شربت بارهنگ، از دیرباز، یکی از ۷۰ نوع شربت معروف در میان ملل اسلامی بوده است.<ref>ابن‌اخوه، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۰–۱۱۱.</ref> در طب مردمی نیز، بارهنگ را استفاده کرده و معروف‌ترین مورد استفاده از آن در داروی مشهور چهارتخم است که برای درمان سرماخوردگی و بیماریهای ریوی و نیز رفع یبوست مفید است.<ref>صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج3، ۱۳۵۳ش، ص489-490.</ref> خاصیت ضد سرماخوردگی بارهنگ، در مناطق مختلفی از ایران وجود دارد.<ref>حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۷۲؛{{سخ}}
==پانویس==
حکمت یغمایی، بر ساحل کویر نمک، ۱۳۷۰ش، ص۳۹۹؛{{سخ}}
رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۴.</ref> بارهنگ، همچنین، یکی از لوازم همراه زائو و زایمان و نوزاد بوده است. امروزه، در برخی از مناطق ایران، مانند شاهرود، چهارتخمی شامل تخم کاهو، بارهنگ گرد، بارهنگ دراز و قدّومه را از اجزاء سیسمونی نوزاد می‌دانند.<ref>شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۰ و ۲۵۳.</ref> در خراسان، و برخی مناطق دیگر، تا ۳ روز به نوزاد بارهنگ می‌دادند تا درون او از خون و کثافات پاک گردد.<ref>شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۴.</ref>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
==منابع==  
 
* ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ترجمۀ جعفر شعار، تهران، تأویل، ۱۳۶۰ش.
== منابع ==
* ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ترجمهٔ جعفر شعار، تهران، تأویل، ۱۳۶۰ش.
* ابن‌جزار، احمد، زادالمسافر، به‌تحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، بیت الحکمه، ۱۹۹۹م.
* ابن‌جزار، احمد، زادالمسافر، به‌تحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، بیت الحکمه، ۱۹۹۹م.
* ابن‌ربن، علی، فردوس الحکمة، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۳ق.
* ابن‌ربن، علی، فردوس الحکمة، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۳ق.
* ابن‌میمون، موسى، شرح اسماء العقار، به‌تحقیق ماکس مایرهف، استانبول، ]بی‌نا[، ۱۴۲۰ق.
* ابن‌میمون، موسی، شرح اسماء العقار، به‌تحقیق ماکس مایرهف، استانبول، ]بی‌نا[، ۱۴۲۰ق.
* اخوینی بخاری، ربیع، هدایة ‌المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
* اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
* الذخیرة فی علم الطب، منسوب به ثابت بن قره، قاهره، ]بی‌نا[، ۱۹۲۸م.
* الذخیرة فی علم الطب، منسوب به ثابت بن قره، قاهره، ]بی‌نا[، ۱۹۲۸م.
* امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
* امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
خط ۳۴: خط ۳۸:
* شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
* شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
* صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، نویسنده، ۱۳۵۳ش.
* صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، نویسنده، ۱۳۵۳ش.
* طلاس، عمادمصطفى، المعجم الطبی النباتی، دمشق، دارطلاس، ]بی‌تا[.
* طلاس، عمادمصطفی، المعجم الطبی النباتی، دمشق، دارطلاس، ]بی‌تا[.
* کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به‌تحقیق منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۵۸ش.
* کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنهٔ بیرونی، به‌تحقیق منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۵۸ش.
* کشکری، یعقوب، کناش فی‌الطب، به‌تحقیق علی شیری، بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۴۱۴ق.
* کشکری، یعقوب، کناش فی‌الطب، به‌تحقیق علی شیری، بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۴۱۴ق.
* گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۷۰ش.
* گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۷۰ش.
خط ۴۲: خط ۴۶:
* میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.
* میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.
* Dioscorides, De Materia Medica, tr. T. A. Osbaldeston and R. P. A. Wood, Johannesburg, 2000.
* Dioscorides, De Materia Medica, tr. T. A. Osbaldeston and R. P. A. Wood, Johannesburg, 2000.
{{گیاهان دارویی-افقی}}
[[رده:سبزیجات]]
[[رده:گیاهان دارویی]]

نسخهٔ کنونی تا ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۲۲

بارهنگ؛ گیاهی لعاب‌دار با خواص درمانی

بارهنگ، گیاهی علفی است که به‌صورت خودرو در نقاط مرطوب و کنار جوی‌ها، می‌روید. این گیاه، در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، دارای مصارف طبی بسیاری است. بارهنگ، گیاهی از خانواده بارهنگیان و دارای ساقه‌های نازک است که به‌نام «بارتنگ» نیز شناخته می‌شود. پژوهشگران ۲۲ گونهٔ متنوع از این گیاه را که برخی یک‌ساله و گروهی دیگر چندساله هستند، شناسایی کرده و تعدادی از آن‌ها با نام‌های «بارهنگ شن‌روی»، «بارهنگ پشمالو»، «بارهنگ ایرانشهری» و «بارهنگ بلوچستانی» را مختص ایران می‌دانند. انواع دیگر بارهنگ در سرزمین‌های افغانستان، پاکستان، آسیای مرکزی، شمال آفریقا و مدیترانه می‌رویند.[۱]

از این گیاه دارویی، در منابع متعدد و نیز در میان لهجه‌ها و زبان‌های مختلف ایرانی، با نام‌هایی بسیار متنوع یاد می‌شود که گاهی منجر به سردرگمی افراد شده است. برای مثال، در گویش اصفهانی به بارهنگ، «اسپرزه»، در گویش مازندرانی به آن «منگوولگ»، در گویش گیلکی به آن «رَماج» گویند. نام‌های دیگری همچون اسپغول، خرگوشک، خرغول، بُزوشه و نام عربی لسان‌الحمل نیز در ایران برای این گیاه به‌کار می‌رود.[۲] گیاه بارهنگ، از نظر ظاهری دارای برگ‌هایی تیره‌رنگ و منفرد است. گل‌های ریز و دانه‌های فراوانی نیز در هر تخمدان این گیاه وجود دارد. مهم‌ترین نوع این تیره، بارهنگی با دانه‌های قرمز و لعاب‌دار است. نوعی دیگر از آن که به اسفرزه معروف است دانه‌هایی ریزتر داشته و سومین نوع آن نیز قازایاغی (بارهنگ آبی) است که برگ‌هایی با طعم خاص دارد.[۳] قازایاغی‌ها معمولاً در نواحی جنوب غرب ایران و در کنار رودها و مرداب‌ها رویش دارند.[۴] پژوهشگران، گستره جغرافیایی این گیاه را در ایران بسیار گسترده دانسته و بیشتر مناطق ایران را مستعد رویش این گیاه می‌دانند.[۵]

بارهنگ در طب سنتی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در متون کهن طب سنتی ایران، همواره از بارهنگ به‌عنوان دارویی گیاهی نام برده شده است.[۶] دیوسکوریدس، طبیعت‌شناس یونانی، نیز در کتابی به تفصیل به بارهنگ، انواع و خواص آن‌ها اشاره کرده است. وی، در کتاب خود، بارهنگی که برگ پهن‌تری دارد را بهتر دانسته و آن را به‌دلیل خشک‌کنندگی و خاصیت قابضی برگ‌ها، برای بیماری‌ها و ضایعات پوستی مفید دانسته است. برگ بارهنگ، همچنین برای درمان سوختگی، گازگرفتگی، التهاب و زخم‌های چشمی مفید است.[۷] جوشانده بارهنگ نیز برای رفع دل‌پیچه و اسهال توصیه شده است. علاوه‌بر برگ این گیاه، ریشه و دانه‌های آن نیز خواص درمانی بسیاری دارند. ابوریحان بیرونی، بارهنگ را سرد و خشک معرفی کرده که برای دندان درد، و بیماری‌های جگر و روده مفید است.[۸]

بارهنگ در باور مردمی

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

شربت بارهنگ، از دیرباز، یکی از ۷۰ نوع شربت معروف در میان ملل اسلامی بوده است.[۹] در طب مردمی نیز، بارهنگ را استفاده کرده و معروف‌ترین مورد استفاده از آن در داروی مشهور چهارتخم است که برای درمان سرماخوردگی و بیماریهای ریوی و نیز رفع یبوست مفید است.[۱۰] خاصیت ضد سرماخوردگی بارهنگ، در مناطق مختلفی از ایران وجود دارد.[۱۱] بارهنگ، همچنین، یکی از لوازم همراه زائو و زایمان و نوزاد بوده است. امروزه، در برخی از مناطق ایران، مانند شاهرود، چهارتخمی شامل تخم کاهو، بارهنگ گرد، بارهنگ دراز و قدّومه را از اجزاء سیسمونی نوزاد می‌دانند.[۱۲] در خراسان، و برخی مناطق دیگر، تا ۳ روز به نوزاد بارهنگ می‌دادند تا درون او از خون و کثافات پاک گردد.[۱۳]

  1. مظفریان، فلور استان یزد، ۱۳۷۹ش، ص417-418.
  2. ابن‌میمون، شرح اسماء العقار، ۱۴۲۰ق، ص۲۵؛
    طلاس، المعجم الطبی النباتی، ص۱۱۷؛
    امیری، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، ۱۳۵۳ش، ص۲۴۷.
  3. گل‌گلاب، گیاه‌شناسی، ۱۳۷۰ش، ص۲۵۱.
  4. میرحیدر، معارف گیاهی، ج1، ۱۳۷۴ش، ص167؛
    مبین، رستنی‌های ایران، ج1، ۱۳۵۹ش، ص83.
  5. میرحیدر، معارف گیاهی، ج6، ۱۳۷۴ش، ص335.
  6. الذخیرة فی علم الطب، ۱۹۲۸م، ص89-90؛
    ابن‌ربن، فردوس الحکمة، ۱۴۲۳ق، ص۱۶۷–۱۶۸؛
    کشکری، کناش فی‌الطب، ۱۴۱۴ق، ص۵۱ و ۲۰۵ و ۲۰۹؛
    اخوینی بخاری، هدایة المتعلمین، ۱۳۴۴ش، ص۳۳۷ و ۳۸۰؛
    ابن‌جزار، زادالمسافر، ۱۹۹۹م، ص۱۷۹.
  7. Dioscorides, De Materia Medica, 2000, V.II, P.276, 279.
  8. کاسانی، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنهٔ بیرونی، ۱۳۵۸ش، ص۹۹۲–۹۹۳.
  9. ابن‌اخوه، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ۱۳۶۰ش، ص۱۱۰–۱۱۱.
  10. صفری، اردبیل در گذرگاه تاریخ، ج3، ۱۳۵۳ش، ص489-490.
  11. حاتمی، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۷۲؛
    حکمت یغمایی، بر ساحل کویر نمک، ۱۳۷۰ش، ص۳۹۹؛
    رسولی، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، ۱۳۷۸ش، ص۲۸۴.
  12. شریعت‌زاده، فرهنگ مردم شاهرود، ۱۳۷۱ش، ص۲۵۰ و ۲۵۳.
  13. شکورزاده، عقاید و رسوم مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۱۵۴.
  • ابن‌اخوه، محمد، آیین شهرداری (معالم القربة فی احکام الحبة)، ترجمهٔ جعفر شعار، تهران، تأویل، ۱۳۶۰ش.
  • ابن‌جزار، احمد، زادالمسافر، به‌تحقیق محمد سویسی و دیگران، تونس، بیت الحکمه، ۱۹۹۹م.
  • ابن‌ربن، علی، فردوس الحکمة، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۳ق.
  • ابن‌میمون، موسی، شرح اسماء العقار، به‌تحقیق ماکس مایرهف، استانبول، ]بی‌نا[، ۱۴۲۰ق.
  • اخوینی بخاری، ربیع، هدایة المتعلمین، به‌تحقیق جلال متینی، مشهد، دانشگاه فردوسی مشهد، ۱۳۴۴ش.
  • الذخیرة فی علم الطب، منسوب به ثابت بن قره، قاهره، ]بی‌نا[، ۱۹۲۸م.
  • امیری، منوچهر، فرهنگ داروها و واژه‌های دشوار، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۵۳ش.
  • حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
  • حکمت یغمایی، عبدالکریم، بر ساحل کویر نمک، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۰ش.
  • رسولی، غلامحسن، پژوهشی در فرهنگ مردم پیرسواران، تهران، بلخ، ۱۳۷۸ش.
  • شریعت‌زاده، علی‌اصغر، فرهنگ مردم شاهرود، تهران، مؤلف، ۱۳۷۱ش.
  • شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
  • صفری، بابا، اردبیل در گذرگاه تاریخ، تهران، نویسنده، ۱۳۵۳ش.
  • طلاس، عمادمصطفی، المعجم الطبی النباتی، دمشق، دارطلاس، ]بی‌تا[.
  • کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنهٔ بیرونی، به‌تحقیق منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۵۸ش.
  • کشکری، یعقوب، کناش فی‌الطب، به‌تحقیق علی شیری، بیروت، مؤسسه عزالدین، ۱۴۱۴ق.
  • گل‌گلاب، حسین، گیاه‌شناسی، تهران، ]بی‌نا[، ۱۳۷۰ش.
  • مبین، صادق، رستنی‌های ایران، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۵۹ش.
  • مظفریان، ولی‌الله، فلور استان یزد، تهران، انتشارات یزد، ۱۳۷۹ش.
  • میرحیدر، حسین، معارف گیاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۴ش.
  • Dioscorides, De Materia Medica, tr. T. A. Osbaldeston and R. P. A. Wood, Johannesburg, 2000.