پیشنویس:الاکلنگ: تفاوت میان نسخهها
imported>محمدمهدی محمدی بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:الاکلنگ.jpg|جایگزین=الاکلنگبازی |بندانگشتی|الاکلنگبازی ]] | |||
{{درشت|'''الاکلنگ'''}}؛ از بازیهای سنتی کودکان | |||
الاکلنگ، وسیلهای بازی به شکل میلهای بلند با تکیهگاه وسط و دو نشیمنگاه در دو طرف است که کودکان با فشار پا به زمین بالا و پایین میروند. این بازی سنتی در ایران با نامهای «آلاکلنگ»، «اللهکلنگ» و «ارجوحه» شناخته میشود و در هر منطقه، اشعار و روشهای محلی متفاوتی دارد، مانند میناب، یزد، اصفهان و مشهد. ابزار بازی در گذشته چوبی و امروزه فلزی است و براساس قوانین اهرم و فیزیک عمل میکند. الاکلنگ در ادبیات و ضربالمثلهای ایرانی نیز به کار رفته و نشاندهنده برتری و تعادل در حرکت است. این بازی علاوه بر سرگرمی، جنبه اجتماعی و فرهنگی محلی دارد و در برخی منابع تاریخی نیز ذکر شده است. | |||
==تعریف بازی الاکلنگ== | ==تعریف بازی الاکلنگ== | ||
[[الاکلنگ]]، وسیلهٔ [[بازی]] بهشکل یک میله یا چوب بلند است، با تکیهگاهی در وسط و دو نشیمنگاه در دو طرف، که با فشار آوردن بالا و پایین میشود.<ref>[https://www.vajehyab.com/amid/الاکلنگ عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه الاکلنگ، سایت واژه یاب.]</ref> در فرهنگهای فارسی و عربی قدیمیتر نیز الاکلنگ بهمعنای تیری چوبین آمده که در فاصلهای از زمین قرار میدادند، و دو [[کودک]] را در دو طرف آن سوار میکردند و هر کدام بهنوبت، همانند کفههای ترازو، بالا و پایین میرفتند.<ref>داعیالاسلام، فرهنگ نظام، ج1، ۱۳۶۲ش، ص۴۰۲؛{{سخ}} | |||
مکری، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۳۳ش، ص۲۷.</ref | مکری، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۳۳ش، ص۲۷.</ref> | ||
از این بازی، با نامهای «آلاکلنگ» و «اللهکلنگ» نیز یاد میشود.<ref>رحمتی، فرهنگ عامیانه، ۱۳۳۰ش، ص۴۳؛ | از این بازی، با نامهای «آلاکلنگ» و «اللهکلنگ» نیز یاد میشود.<ref>رحمتی، فرهنگ عامیانه، ۱۳۳۰ش، ص۴۳؛{{سخ}} | ||
معین، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۶؛ | معین، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۶؛{{سخ}} | ||
شاملو، کتاب کوچه، ج2، ۱۳۷۸ش، ص۵۸۳.</ref> | شاملو، کتاب کوچه، ج2، ۱۳۷۸ش، ص۵۸۳.</ref> در بعضی از گویشهای ایرانی، واژه «الّا» بهمعنی آن سوی و آن طرف است.<ref>ایزدپناه، فرهنگ لکی، ۱۳۶۷ش، ص۶.</ref> کلمه رجحان نیز که واژه «ارجوحه» از آن گرفته شده، بهمعنی برتری داشتن است و در این بازی نیز، در هر مرتبه بالا و پایین شدن، سمتی بر سمت دیگر برتری یافته و بالا میایستد.<ref>تاج العروس، ذیل واژه رجح، 1414ق.</ref> هرچند، در برخی از منابع دیگر، ارجوحه را هممعنی بازیهای «تاب» یا «بادپیچ» دانستهاند.<ref>بلوکباشی، بازیهای کهن در ایران، ۱۳۸۶ش، ص30-31.</ref> | ||
==تشریح بازی الاکلنگ== | ==تشریح بازی الاکلنگ== | ||
در گذشته، از تیری چوبی، و امروزه، از میلههای فلزی برای این بازی استفاده میکنند. این تیر باید طولی در حدود | در گذشته، از تیری چوبی، و امروزه، از میلههای فلزی برای این بازی استفاده میکنند. این تیر باید طولی در حدود ۵–۶ متر داشته و از زمین بالاتر قرار بگیرد، برخی حداکثر این ارتفاع را یک متر در نظر گرفتهاند. سپس، دو نفر، در دو سمت این تیر نشسته و هر کدام با فشار آوردن پا به زمین، خود را بهسمت بالا میکشانند و دوباره پایین میآیند.<ref>ستوده، فرهنگ کرمانی، ۱۳۳۵ش، ص۹؛{{سخ}} | ||
دادمان، دستور زبان و تطور و فرهنگ | دادمان، دستور زبان و تطور و فرهنگ لهجهٔ اصفهان، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۲؛{{سخ}} | ||
شمیم، فرهنگ، ۱۳۷۹ش، ص۴۳؛ | شمیم، فرهنگ، ۱۳۷۹ش، ص۴۳؛{{سخ}} | ||
صدری افشار، فرهنگ زبان فارسی امروز، ۱۳۷۳ش، ص۹۴.</ref> | صدری افشار، فرهنگ زبان فارسی امروز، ۱۳۷۳ش، ص۹۴.</ref> این تیر چوبی یا فلزی، بنابر قانون اهرم، در علم فیزیک، آزادانه حول تکیهگاه خود چرخیده و بالا و پایین میرود. وزن بازیکنان دو طرف میله و فاصلهٔ آنها از محور وسط نیز، همگی براساس قوانین فیزیک، تنظیم میشود.<ref>فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان، ج4، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰–۱۵۱.</ref> | ||
مردم | ==بازی الاکلنگ در مناطق مختلف ایران== | ||
در میناب، برای درست کردن ابزار این بازی، ابتدا دو کندهٔ نخل را آماده کرده و یکی را که دو شاخه داشته باشد، بر روی زمین قرار داده و دیگری را روی آن دو شاخه قرار میدهند. سپس بر دو سر آن سوار شده و حرکت میدهند. مینابیها، در هنگام انجام این بازی، عبارت «کاکا پلنگا جی والا» را زمزمه میکنند.<ref>سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۷.</ref> | |||
کودکان | #در [[یزد]]، روش اجرای بازی، دقیقاً بههمین صورت است، اما، آنها شعری با این مضمون را نیز میخوانند: «الاکُلُنگک بازیه، تیر و تفنگُک بازیه، الاکلنگ یزّی، نه کاه موخاد نه سبزی».<ref>شریعتی، بازیهای سنتی کودکان و نوجوانان در استان یزد، ۱۳۸۰ش، ص۶.</ref> | ||
امیریان، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۷۰ش، ص۳۴.</ref | #در [[اصفهان]]، دو تیر چوب را بهصورت صلیب روی هم قرار داده و کودک اول بههنگام بر زمین کوبیدن پاهایش میگوید: «الاکلنگ» و نفر دوم وقتی همین کار را تکرار میکند، میگوید: «شیر و پلنگ».<ref>جناب، فرهنگ مردم اصفهان، ۱۳۸۵ش، ص۲۶۳، ۲۶۴.</ref> | ||
#در [[ایلام]] نیز، کودکان، الاکلنگ را بههمین شکل بازی کرده و این شعر را زمزمه میکنند: «سی قه ره قووم قووم سیک باندم».<ref>محمدی، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، ج1، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۸.</ref> | |||
#مردم [[سروستان]]، این بازی را «آلادینگو» مینامند. بازیکنان، هنگام بالا آمدن چوب میگویند: «آلا» و هنگام پایین رفتن میگویند: «دینگو».<ref>همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۴.</ref> | |||
#کودکان [[مشهدی]]، برای این بازی، ترانه «علی لمبک، شاخ دمبک» را میخوانند.<ref>پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ۱۳۵۵ش، ص۵۶.</ref> در مناطق دیگر [[ایران]] نیز، این بازی بههمین شیوه با اشعاری خاص در هر منطقه اجرا میشود.<ref>هاشمنیا، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، ۱۳۸۰ش، ص۸۱؛{{سخ}} | |||
امیریان، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۷۰ش، ص۳۴.</ref> | |||
«الاکلنگ یزّی / نه نون میخاد نه سبزی / آب میخوره فراوون / نونشو میده به مردم»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۷۸ش، | ==الاکلنگ در ادبیات ایران== | ||
اَلّاکلنگ، یکی از بازیهایی است که در برخی از منابع مکتوب کهن نیز به آن اشاره شده است. از جمله، کتاب «[[آثار الباقیه]]» که در آن [[ابوریحان بیرونی|بیرونی]]، از الاکلنگی یاد کرده که پادشاه بر آن سوار شد و مردم از آن الهام گرفتند و نام آن را «اُرجوحه» نهادند.<ref>بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۹۳م، ص216.</ref> | |||
از واژه الاکلنگ، در تعبیرها، کنایهها و [[ضربالمثل|ضربالمثلهای]] ایرانی نیز استفاده شده است. برای مثال: | |||
«الاکلنگ یزّی / نه نون میخاد نه سبزی / آب میخوره فراوون / نونشو میده به مردم»؛<ref>شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص۷۲۶–۷۲۷.</ref> | |||
در برخی از منابع بهشیوهٔ الاکلنگ [[بهلول]] اشاره شده که او، در کنایه به فهماندن مردم که کار دنیا به دلخواه پیش نرفته و امور عالم، هیچکدام، بهصورت کامل، باب دل کسی نیست، الاکلنگ را یکنفره بازی میکرد. وی، برای این کار، از یک طرف چوب پیاده شده و بر طرف دیگر سوار میشد.<ref>شهری، قند و نمک (ضربالمثلهای تهرانی)، ۱۳۷۰ش، ص84.</ref> | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
==منابع== | |||
{{آغاز منابع}} | |||
* امیریان، فریدون، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، جهان معاصر، ۱۳۷۰ش. | * امیریان، فریدون، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، جهان معاصر، ۱۳۷۰ش. | ||
* ایزدپناه، حمید، فرهنگ لکی، تهران، | * ایزدپناه، حمید، فرهنگ لکی، تهران، مؤسسهٔ فرهنگی جهانگیری، ۱۳۶۷ش. | ||
* بلوکباشی، علی، بازیهای کهن در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶ش. | * بلوکباشی، علی، بازیهای کهن در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶ش. | ||
* بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، بهتحقیق زاخاو، لایپزیگ، بینا، ۱۹۹۳م. | * بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، بهتحقیق زاخاو، لایپزیگ، بینا، ۱۹۹۳م. | ||
* پروین گنابادی، محمد، بازیهای محلی ایران، تهران، توس، ۱۳۵۵ش. | * پروین گنابادی، محمد، بازیهای محلی ایران، تهران، توس، ۱۳۵۵ش. | ||
* تاج العروس، بهتحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، | * تاج العروس، بهتحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق. | ||
* جناب، علی، فرهنگ مردم اصفهان، بهتحقیق رضوان پورعصار، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۵ش. | * جناب، علی، فرهنگ مردم اصفهان، بهتحقیق رضوان پورعصار، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۵ش. | ||
* دادمان، ناصر، دستور زبان و تطور و فرهنگ | * دادمان، ناصر، دستور زبان و تطور و فرهنگ لهجهٔ اصفهان، اصفهان، مشعل، ۱۳۵۵ش. | ||
* داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، ۱۳۶۲ش. | * داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، ۱۳۶۲ش. | ||
* رحمتی، یوسف، فرهنگ عامیانه، تهران، ۱۳۳۰ش. | * رحمتی، یوسف، فرهنگ عامیانه، تهران، ۱۳۳۰ش. | ||
| خط ۵۳: | خط ۵۸: | ||
* شهری، جعفر، قند و نمک (ضربالمثلهای تهرانی)، تهران، معین، ۱۳۷۰ش. | * شهری، جعفر، قند و نمک (ضربالمثلهای تهرانی)، تهران، معین، ۱۳۷۰ش. | ||
* صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران، کلمه، ۱۳۷۳ش. | * صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران، کلمه، ۱۳۷۳ش. | ||
* عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: | * عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۴ دی ۱۴۰۰ش. | ||
* | * فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان، تهران، شورای کتاب کودک، ۱۳۸۳ش. | ||
* معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | * معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ش. | ||
* مکری، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، بینا، ۱۳۳۳ش. | * مکری، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، بینا، ۱۳۳۳ش. | ||
| خط ۶۰: | خط ۶۵: | ||
* هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، ۱۳۸۰ش. | * هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، ۱۳۸۰ش. | ||
* همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۱ش. | * همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۱ش. | ||
{{پایان منابع}} | |||
{{#seo: | |||
|title=بازی الاکلنگ چیست؟ آشنایی با تاریخچه و ریشه این بازی کهن - ویکی زندگی | |||
|title_mode=Replaced Title | |||
|keywords=الاکلنگ, بازی الاکلنگ, الاکلنگ چیست, تاریخچه الاکلنگ, بازی های سنتی کودکان, ابوریحان بیرونی | |||
|description=الاکلنگ، از بازیهای سنتی و کهن کودکان است که حتی در منابع تاریخی مانند «آثار الباقیه» بیرونی نیز از آن یاد شده. با تاریخچه و ریشه این بازی آشنا شوید - ویکی زندگی | |||
}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۳۷

الاکلنگ؛ از بازیهای سنتی کودکان
الاکلنگ، وسیلهای بازی به شکل میلهای بلند با تکیهگاه وسط و دو نشیمنگاه در دو طرف است که کودکان با فشار پا به زمین بالا و پایین میروند. این بازی سنتی در ایران با نامهای «آلاکلنگ»، «اللهکلنگ» و «ارجوحه» شناخته میشود و در هر منطقه، اشعار و روشهای محلی متفاوتی دارد، مانند میناب، یزد، اصفهان و مشهد. ابزار بازی در گذشته چوبی و امروزه فلزی است و براساس قوانین اهرم و فیزیک عمل میکند. الاکلنگ در ادبیات و ضربالمثلهای ایرانی نیز به کار رفته و نشاندهنده برتری و تعادل در حرکت است. این بازی علاوه بر سرگرمی، جنبه اجتماعی و فرهنگی محلی دارد و در برخی منابع تاریخی نیز ذکر شده است.
تعریف بازی الاکلنگ
[ویرایش | ویرایش مبدأ]الاکلنگ، وسیلهٔ بازی بهشکل یک میله یا چوب بلند است، با تکیهگاهی در وسط و دو نشیمنگاه در دو طرف، که با فشار آوردن بالا و پایین میشود.[۱] در فرهنگهای فارسی و عربی قدیمیتر نیز الاکلنگ بهمعنای تیری چوبین آمده که در فاصلهای از زمین قرار میدادند، و دو کودک را در دو طرف آن سوار میکردند و هر کدام بهنوبت، همانند کفههای ترازو، بالا و پایین میرفتند.[۲]
از این بازی، با نامهای «آلاکلنگ» و «اللهکلنگ» نیز یاد میشود.[۳] در بعضی از گویشهای ایرانی، واژه «الّا» بهمعنی آن سوی و آن طرف است.[۴] کلمه رجحان نیز که واژه «ارجوحه» از آن گرفته شده، بهمعنی برتری داشتن است و در این بازی نیز، در هر مرتبه بالا و پایین شدن، سمتی بر سمت دیگر برتری یافته و بالا میایستد.[۵] هرچند، در برخی از منابع دیگر، ارجوحه را هممعنی بازیهای «تاب» یا «بادپیچ» دانستهاند.[۶]
تشریح بازی الاکلنگ
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در گذشته، از تیری چوبی، و امروزه، از میلههای فلزی برای این بازی استفاده میکنند. این تیر باید طولی در حدود ۵–۶ متر داشته و از زمین بالاتر قرار بگیرد، برخی حداکثر این ارتفاع را یک متر در نظر گرفتهاند. سپس، دو نفر، در دو سمت این تیر نشسته و هر کدام با فشار آوردن پا به زمین، خود را بهسمت بالا میکشانند و دوباره پایین میآیند.[۷] این تیر چوبی یا فلزی، بنابر قانون اهرم، در علم فیزیک، آزادانه حول تکیهگاه خود چرخیده و بالا و پایین میرود. وزن بازیکنان دو طرف میله و فاصلهٔ آنها از محور وسط نیز، همگی براساس قوانین فیزیک، تنظیم میشود.[۸]
بازی الاکلنگ در مناطق مختلف ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در میناب، برای درست کردن ابزار این بازی، ابتدا دو کندهٔ نخل را آماده کرده و یکی را که دو شاخه داشته باشد، بر روی زمین قرار داده و دیگری را روی آن دو شاخه قرار میدهند. سپس بر دو سر آن سوار شده و حرکت میدهند. مینابیها، در هنگام انجام این بازی، عبارت «کاکا پلنگا جی والا» را زمزمه میکنند.[۹]
- در یزد، روش اجرای بازی، دقیقاً بههمین صورت است، اما، آنها شعری با این مضمون را نیز میخوانند: «الاکُلُنگک بازیه، تیر و تفنگُک بازیه، الاکلنگ یزّی، نه کاه موخاد نه سبزی».[۱۰]
- در اصفهان، دو تیر چوب را بهصورت صلیب روی هم قرار داده و کودک اول بههنگام بر زمین کوبیدن پاهایش میگوید: «الاکلنگ» و نفر دوم وقتی همین کار را تکرار میکند، میگوید: «شیر و پلنگ».[۱۱]
- در ایلام نیز، کودکان، الاکلنگ را بههمین شکل بازی کرده و این شعر را زمزمه میکنند: «سی قه ره قووم قووم سیک باندم».[۱۲]
- مردم سروستان، این بازی را «آلادینگو» مینامند. بازیکنان، هنگام بالا آمدن چوب میگویند: «آلا» و هنگام پایین رفتن میگویند: «دینگو».[۱۳]
- کودکان مشهدی، برای این بازی، ترانه «علی لمبک، شاخ دمبک» را میخوانند.[۱۴] در مناطق دیگر ایران نیز، این بازی بههمین شیوه با اشعاری خاص در هر منطقه اجرا میشود.[۱۵]
الاکلنگ در ادبیات ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اَلّاکلنگ، یکی از بازیهایی است که در برخی از منابع مکتوب کهن نیز به آن اشاره شده است. از جمله، کتاب «آثار الباقیه» که در آن بیرونی، از الاکلنگی یاد کرده که پادشاه بر آن سوار شد و مردم از آن الهام گرفتند و نام آن را «اُرجوحه» نهادند.[۱۶]
از واژه الاکلنگ، در تعبیرها، کنایهها و ضربالمثلهای ایرانی نیز استفاده شده است. برای مثال:
«الاکلنگ یزّی / نه نون میخاد نه سبزی / آب میخوره فراوون / نونشو میده به مردم»؛[۱۷]
در برخی از منابع بهشیوهٔ الاکلنگ بهلول اشاره شده که او، در کنایه به فهماندن مردم که کار دنیا به دلخواه پیش نرفته و امور عالم، هیچکدام، بهصورت کامل، باب دل کسی نیست، الاکلنگ را یکنفره بازی میکرد. وی، برای این کار، از یک طرف چوب پیاده شده و بر طرف دیگر سوار میشد.[۱۸]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ذیل واژه الاکلنگ، سایت واژه یاب.
- ↑ داعیالاسلام، فرهنگ نظام، ج1، ۱۳۶۲ش، ص۴۰۲؛
مکری، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۳۳ش، ص۲۷. - ↑ رحمتی، فرهنگ عامیانه، ۱۳۳۰ش، ص۴۳؛
معین، فرهنگ فارسی، ج1، ۱۳۸۲ش، ص۱۳۶؛
شاملو، کتاب کوچه، ج2، ۱۳۷۸ش، ص۵۸۳. - ↑ ایزدپناه، فرهنگ لکی، ۱۳۶۷ش، ص۶.
- ↑ تاج العروس، ذیل واژه رجح، 1414ق.
- ↑ بلوکباشی، بازیهای کهن در ایران، ۱۳۸۶ش، ص30-31.
- ↑ ستوده، فرهنگ کرمانی، ۱۳۳۵ش، ص۹؛
دادمان، دستور زبان و تطور و فرهنگ لهجهٔ اصفهان، ۱۳۵۵ش، ص۱۳۲؛
شمیم، فرهنگ، ۱۳۷۹ش، ص۴۳؛
صدری افشار، فرهنگ زبان فارسی امروز، ۱۳۷۳ش، ص۹۴. - ↑ فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان، ج4، ۱۳۸۳ش، ص۱۵۰–۱۵۱.
- ↑ سعیدی، فرهنگ مردم میناب، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۷.
- ↑ شریعتی، بازیهای سنتی کودکان و نوجوانان در استان یزد، ۱۳۸۰ش، ص۶.
- ↑ جناب، فرهنگ مردم اصفهان، ۱۳۸۵ش، ص۲۶۳، ۲۶۴.
- ↑ محمدی، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، ج1، ۱۳۸۳ش، ص۱۰۸.
- ↑ همایونی، فرهنگ مردم سروستان، ۱۳۷۱ش، ص۵۰۴.
- ↑ پروین گنابادی، بازیهای محلی ایران، ۱۳۵۵ش، ص۵۶.
- ↑ هاشمنیا، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، ۱۳۸۰ش، ص۸۱؛
امیریان، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، ۱۳۷۰ش، ص۳۴. - ↑ بیرونی، الآثار الباقیة، ۱۹۹۳م، ص216.
- ↑ شاملو، کتاب کوچه، ج1، ۱۳۷۸ش، ص۷۲۶–۷۲۷.
- ↑ شهری، قند و نمک (ضربالمثلهای تهرانی)، ۱۳۷۰ش، ص84.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- امیریان، فریدون، بازیهای محلی استان کهگیلویه و بویراحمد، تهران، جهان معاصر، ۱۳۷۰ش.
- ایزدپناه، حمید، فرهنگ لکی، تهران، مؤسسهٔ فرهنگی جهانگیری، ۱۳۶۷ش.
- بلوکباشی، علی، بازیهای کهن در ایران، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۶ش.
- بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، بهتحقیق زاخاو، لایپزیگ، بینا، ۱۹۹۳م.
- پروین گنابادی، محمد، بازیهای محلی ایران، تهران، توس، ۱۳۵۵ش.
- تاج العروس، بهتحقیق علی شیری، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۴ق.
- جناب، علی، فرهنگ مردم اصفهان، بهتحقیق رضوان پورعصار، اصفهان، سازمان فرهنگی تفریحی شهرداری اصفهان، ۱۳۸۵ش.
- دادمان، ناصر، دستور زبان و تطور و فرهنگ لهجهٔ اصفهان، اصفهان، مشعل، ۱۳۵۵ش.
- داعیالاسلام، محمدعلی، فرهنگ نظام، تهران، دانش، ۱۳۶۲ش.
- رحمتی، یوسف، فرهنگ عامیانه، تهران، ۱۳۳۰ش.
- ستوده، منوچهر، فرهنگ کرمانی، تهران، فرهنگ ایران زمین، ۱۳۳۵ش.
- سعیدی، سهراب، فرهنگ مردم میناب، تهران، زوفا، ۱۳۸۶ش.
- شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، مازیار، ۱۳۷۸ش.
- شریعتی، علیاکبر، بازیهای سنتی کودکان و نوجوانان در استان یزد، یزد، اندیشمندان یزد، ۱۳۸۰ش.
- شمیم، علیاصغر، فرهنگ، تهران، مدبر، ۱۳۷۹ش.
- شهری، جعفر، قند و نمک (ضربالمثلهای تهرانی)، تهران، معین، ۱۳۷۰ش.
- صدری افشار، غلامحسین و دیگران، فرهنگ زبان فارسی امروز، تهران، کلمه، ۱۳۷۳ش.
- عمید، حسن، فرهنگ فارسی، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۱۴ دی ۱۴۰۰ش.
- فرهنگنامهٔ کودکان و نوجوانان، تهران، شورای کتاب کودک، ۱۳۸۳ش.
- معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ش.
- مکری، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، بینا، ۱۳۳۳ش.
- محمدی (کلهر)، آیت و محمدی، فاطمه، فرهنگ بازیهای محلی ایلام، تهران، سمیرا، ۱۳۸۳ش.
- هاشمنیا، محمود و ملکمحمدی، ملوک، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، ۱۳۸۰ش.
- همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، مشهد، آستان قدس، ۱۳۷۱ش.