پیشنویس:ریحان: تفاوت میان نسخهها
imported>علیرضا آزادوار بهینه سازی سئو |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده: | [[پرونده:ریحان۲.jpg|جایگزین=پرورش ریحان در گلدان در منزل|بندانگشتی|پرورش ریحان در گلدان در منزل]] | ||
{{درشت|'''ریحان'''}}؛ گیاهی خوشبو و از سبزیهای خوردنی. | {{درشت|'''ریحان'''}}؛ گیاهی خوشبو و از سبزیهای خوردنی. | ||
| خط ۸: | خط ۸: | ||
==خاستگاه و نامهای گوناگون ریحان== | ==خاستگاه و نامهای گوناگون ریحان== | ||
[[پرونده:ریحان۴.jpg|جایگزین=کشت ریحان به روش هیدروپونیک در بالکن|بندانگشتی|کشت ریحان به روش هیدروپونیک در بالکن]] | |||
خاستگاه این گیاه، ایران، افغانستان و سند است.<ref name=":0">زرگری، گیاهان دارویی، ج4، ۱۳۶۹ش، ص74.</ref> ریحان را در زبان پارسی، اسپرغم، شاهاسپرغم، شاهسپرغم، سپرغم، اسپرهم، شاهاسپرم، اسپرم، سپرم، شاهسفرم، بادروج و نازبو میگویند. علاوه بر آن، هر گیاه خوشبو و معطر را ریحان گویند.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/ریحان-6 دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه ریحان.]</ref> در کتابی به زبان پهلوی دربارهٔ ریحان گفته شده که هر گیاه خوشبو با عمری چندساله که پرورش آن مستلزم کار آدمی باشد را «سپرم» یا «سپرغم» گویند که نامهای ایرانی ریحان است.<ref>پتروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج1، ۱۳۴۴ش، ص297.</ref> | خاستگاه این گیاه، ایران، افغانستان و سند است.<ref name=":0">زرگری، گیاهان دارویی، ج4، ۱۳۶۹ش، ص74.</ref> ریحان را در زبان پارسی، اسپرغم، شاهاسپرغم، شاهسپرغم، سپرغم، اسپرهم، شاهاسپرم، اسپرم، سپرم، شاهسفرم، بادروج و نازبو میگویند. علاوه بر آن، هر گیاه خوشبو و معطر را ریحان گویند.<ref>[https://www.vajehyab.com/dehkhoda/ریحان-6 دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه ریحان.]</ref> در کتابی به زبان پهلوی دربارهٔ ریحان گفته شده که هر گیاه خوشبو با عمری چندساله که پرورش آن مستلزم کار آدمی باشد را «سپرم» یا «سپرغم» گویند که نامهای ایرانی ریحان است.<ref>پتروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج1، ۱۳۴۴ش، ص297.</ref> | ||
==انواع ریحان== | ==انواع ریحان== | ||
[[پرونده:ریحان۵.jpg|جایگزین=مزرعه ریحان|بندانگشتی|مزرعه ریحان]] | |||
انواع مختلفی از ریحان در دنیا وجود دارد که اساسِ دستهبندی آنها، شکل برگها یا محل رویش آنها است. برای مثال، «ریحان کوهی» که گیاهی است با برگهای ریز و ساقهای مربعی و نسبت به ریحان بوی کمتری دارد، در مناطق خشک و در فصل سرد [[پاییز]] میروید. انواع دیگری از ریحان به نامهای «ریحان نعنایی»، «ریحان ترخونی»، «ریحان سعتری»، «ریحان صنوبری» و جز اینها به دلیل شباهت برگهایشان به گیاهان دیگر، با آنها همنام شدهاند.<ref>بیرونی، الصیدنة، ۱۳۷۰ش، ص۲۹۸.</ref> تخم این گیاه نیز به «تخم شربتی» معروف است که خود مصرف دارویی و خوراکی دارد.<ref>حکیم مؤمن، تحفة المؤمنین، ۱۳۸۶ش، ص۷۵.</ref> هرچند، برخی معتقدند که «تخمشربتی» با «تخمریحان» و «دانهٔ چیا» متفاوت است، و تنها شباهتشان لعابدار شدن هر سه است (بهدلیل وجود مادهای به نام «موسیلاژ» در آنها). در حالیکه خواصی کاملاً متفاوت از یکدیگر دارند. | انواع مختلفی از ریحان در دنیا وجود دارد که اساسِ دستهبندی آنها، شکل برگها یا محل رویش آنها است. برای مثال، «ریحان کوهی» که گیاهی است با برگهای ریز و ساقهای مربعی و نسبت به ریحان بوی کمتری دارد، در مناطق خشک و در فصل سرد [[پاییز]] میروید. انواع دیگری از ریحان به نامهای «ریحان نعنایی»، «ریحان ترخونی»، «ریحان سعتری»، «ریحان صنوبری» و جز اینها به دلیل شباهت برگهایشان به گیاهان دیگر، با آنها همنام شدهاند.<ref>بیرونی، الصیدنة، ۱۳۷۰ش، ص۲۹۸.</ref> تخم این گیاه نیز به «تخم شربتی» معروف است که خود مصرف دارویی و خوراکی دارد.<ref>حکیم مؤمن، تحفة المؤمنین، ۱۳۸۶ش، ص۷۵.</ref> هرچند، برخی معتقدند که «تخمشربتی» با «تخمریحان» و «دانهٔ چیا» متفاوت است، و تنها شباهتشان لعابدار شدن هر سه است (بهدلیل وجود مادهای به نام «موسیلاژ» در آنها). در حالیکه خواصی کاملاً متفاوت از یکدیگر دارند. | ||
| خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
==مصارف خوراکی ریحان== | ==مصارف خوراکی ریحان== | ||
[[پرونده: | [[پرونده:ریحان۳.jpg|جایگزین=ترشی ریحون بادمجان|بندانگشتی|ترشی ریحون بادمجان]] | ||
ریحان همواره بهعنوان سبزی خوردنی در کنار غذاهایی مانند کباب حضور دارد. این گیاه، همچنین جزئی از سبزی [[آش]] دمپخت،<ref>حاتمی، باورها و رفتارها: گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۱.</ref> خورش طلاکله قوراب، کوفتهریزه،<ref>افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص58 و 59.</ref> کلمپلو،<ref>خدیش، فرهنگ مردم شیراز، ۱۳۸۵ش، ص۳۰۵.</ref> دمکباب ماش،<ref>افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص۵۷.</ref> کوفته سفید، ترشی هفتهبیجار و [[ترشی]] لیته است.<ref>آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص38 و 61.</ref> برگ ریحان را بهدلیل معطر بودن آن در ادویهجات نیز استفاده میکنند. تخم آن هم برای تهیه شربت و تزئین خوراکهایی همچون [[حلوا]]، ترحلوا و فالودهمروارید استفاده میشود.<ref>رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۰؛{{سخ}} | ریحان همواره بهعنوان سبزی خوردنی در کنار غذاهایی مانند کباب حضور دارد. این گیاه، همچنین جزئی از سبزی [[آش]] دمپخت،<ref>حاتمی، باورها و رفتارها: گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۱.</ref> خورش طلاکله قوراب، کوفتهریزه،<ref>افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص58 و 59.</ref> کلمپلو،<ref>خدیش، فرهنگ مردم شیراز، ۱۳۸۵ش، ص۳۰۵.</ref> دمکباب ماش،<ref>افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص۵۷.</ref> کوفته سفید، ترشی هفتهبیجار و [[ترشی]] لیته است.<ref>آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص38 و 61.</ref> برگ ریحان را بهدلیل معطر بودن آن در ادویهجات نیز استفاده میکنند. تخم آن هم برای تهیه شربت و تزئین خوراکهایی همچون [[حلوا]]، ترحلوا و فالودهمروارید استفاده میشود.<ref>رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۰؛{{سخ}} | ||
ابریشمی، زعفران، ۱۳۸۳ش، ص۳۳۳.</ref> | ابریشمی، زعفران، ۱۳۸۳ش، ص۳۳۳.</ref> | ||
==مصارف طبی ریحان== | ==مصارف طبی ریحان== | ||
[[پرونده:دمنوش-ریحان-سبز-دستور-اصلی-عکس.jpg|جایگزین=دمنوش ریحان|بندانگشتی | [[پرونده:دمنوش-ریحان-سبز-دستور-اصلی-عکس.jpg|جایگزین=دمنوش ریحان|بندانگشتی|دمنوش ریحان برای درمان سرفه و گرفتگی صدا]] | ||
ریحان تنوع طبع و خواصی دارد که آن را در زمره گیاهان دارویی نیز قرار داده است. این گیاه، در [[طب سنتی ایران|طب سنتی]] کاربردهایی دارد که سینه به سینه از گذشته تا به امروز منتقل شده است، از جمله استشمام بوی ترکیب شاهسفرم (گرم و خشک) با آب سرد یا گلاب برای رفع گرمازدگی<ref>رازی، برء الساعة، ج21، ۱۳۹۰ش، ص55.</ref> و نیز شاهسفرم (سرد و تر) برای رفع سردرد و سرگیجه و بیخوابی مفید است. دانشمندانی دیگر همچون جرجانی، ریحان را ترکیبی از هر دو طبع سرد و گرم دانسته که طبیعت سرد بر آن غلبه میکند.<ref>جرجانی، الاغراض الطبیة، ج1، ۱۳۸۴ش، ص325.</ref> کاربردهای دارویی دیگر ریحان بنابر گفته دانشمندان طب کهن عبارتاند از: مخلوط ریحان و کافور برای بندآوری خونریزیها،<ref>ابنسینا، قانون، 1۳۷۰ش، ص302 و 303.</ref> رفع بواسیر،<ref>قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.</ref> درمان اسهال و دلپیچه، درمان سوزش و ضعف معده، روده و مثانه. | ریحان تنوع طبع و خواصی دارد که آن را در زمره گیاهان دارویی نیز قرار داده است. این گیاه، در [[طب سنتی ایران|طب سنتی]] کاربردهایی دارد که سینه به سینه از گذشته تا به امروز منتقل شده است، از جمله استشمام بوی ترکیب شاهسفرم (گرم و خشک) با آب سرد یا گلاب برای رفع گرمازدگی<ref>رازی، برء الساعة، ج21، ۱۳۹۰ش، ص55.</ref> و نیز شاهسفرم (سرد و تر) برای رفع سردرد و سرگیجه و بیخوابی مفید است. دانشمندانی دیگر همچون جرجانی، ریحان را ترکیبی از هر دو طبع سرد و گرم دانسته که طبیعت سرد بر آن غلبه میکند.<ref>جرجانی، الاغراض الطبیة، ج1، ۱۳۸۴ش، ص325.</ref> کاربردهای دارویی دیگر ریحان بنابر گفته دانشمندان طب کهن عبارتاند از: مخلوط ریحان و کافور برای بندآوری خونریزیها،<ref>ابنسینا، قانون، 1۳۷۰ش، ص302 و 303.</ref> رفع بواسیر،<ref>قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.</ref> درمان اسهال و دلپیچه، درمان سوزش و ضعف معده، روده و مثانه. | ||
| خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
محبوبیت ریحان در زبانعامه مردم و نیز مثلهای آنان وارد شده است. مانند: «ریحان کاشتم برگیر نونم، سرگشته شده دشمن جونم»: ریحان کاشتم نانخورشتم باشد، نتیجهٔ عکس داد و دشمن جانم شد؛ «ریحان بر سر میرزا خان خوب است»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1107.</ref> «حیوان چه میداند که ریحان چیست؟!»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص846.</ref> «پدرت سیر مادرت پیاز، تو از کجا آمدی گل و ریحان؟ !»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص625.</ref> «دنیای خراب و شهر ویران / خر خورده شراب تخم ریحان»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1036.</ref> «گل ریحانم که رفت، گل خرزله (خرزهره) چیدن که منتی ندارد».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1524.</ref> | محبوبیت ریحان در زبانعامه مردم و نیز مثلهای آنان وارد شده است. مانند: «ریحان کاشتم برگیر نونم، سرگشته شده دشمن جونم»: ریحان کاشتم نانخورشتم باشد، نتیجهٔ عکس داد و دشمن جانم شد؛ «ریحان بر سر میرزا خان خوب است»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1107.</ref> «حیوان چه میداند که ریحان چیست؟!»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص846.</ref> «پدرت سیر مادرت پیاز، تو از کجا آمدی گل و ریحان؟ !»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص625.</ref> «دنیای خراب و شهر ویران / خر خورده شراب تخم ریحان»؛<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1036.</ref> «گل ریحانم که رفت، گل خرزله (خرزهره) چیدن که منتی ندارد».<ref>ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1524.</ref> | ||
==داستانهایی دربارهٔ ریحان== | ==داستانهایی دربارهٔ ریحان== | ||
داستانی کهن، پیدایش ریحان را اینگونه حکایت میکند که روزی ماری بزرگ از زیر تخت انوشیروان بیرون آمد، مردم از دیدن مار متعجب بودند و درصدد نابودی او برآمدند؛ انوشیروان که به شکایات مردم رسیدگی میکرد، دستور داد او را نکشند، شاید به او ظلمی شده باشد. مار به راه خود ادامه داد و به درون چاهی رفت که در آن عقرب بزرگی نیشش را بر پشت مار دیگری فروکرده بود. مردم، عقرب را کشتند و مار رفت. یک سال پس از آن ماجرا، مار دوباره بازگشت و چند تخم گیاه را از دهانش بیرون ریخت. وقتی تخمها را کاشتند، از آن ریحان رویید و همان منجر به درمان زکام انوشیروان شد که سالها با آن بیماری درگیر بود.<ref>قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.</ref> | داستانی کهن، پیدایش ریحان را اینگونه حکایت میکند که روزی ماری بزرگ از زیر تخت انوشیروان بیرون آمد، مردم از دیدن مار متعجب بودند و درصدد نابودی او برآمدند؛ انوشیروان که به شکایات مردم رسیدگی میکرد، دستور داد او را نکشند، شاید به او ظلمی شده باشد. مار به راه خود ادامه داد و به درون چاهی رفت که در آن عقرب بزرگی نیشش را بر پشت مار دیگری فروکرده بود. مردم، عقرب را کشتند و مار رفت. یک سال پس از آن ماجرا، مار دوباره بازگشت و چند تخم گیاه را از دهانش بیرون ریخت. وقتی تخمها را کاشتند، از آن ریحان رویید و همان منجر به درمان زکام انوشیروان شد که سالها با آن بیماری درگیر بود.<ref>قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.</ref> | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۴۸

ریحان؛ گیاهی خوشبو و از سبزیهای خوردنی.
ریحان گیاهی علفی از تیره نعناعیان است که در دو نوع سبز و بنفش و با ارتفاع ۱۵ تا ۴۵ سانتیمتر رشد میکند. برگهای آن متقابل و نوکتیز و گلهایش معطر و رنگارنگ هستند. خاستگاه ریحان ایران، افغانستان و سند است و از دیرباز در میان ایرانیان بهعنوان سبزی خوراکی و گیاه دارویی محبوبیت داشته است. انواع مختلفی از ریحان مانند ریحان کوهی، ریحان نعنایی و ریحان ترخونی وجود دارد و تخم آن که به «تخم شربتی» معروف است، مصارف خوراکی و دارویی دارد. ریحان در طب سنتی برای درمان سردرد، سرفه، ضعف معده و دردهای مختلف کاربرد دارد. این گیاه در ادبیات، اشعار و داستانهای ایرانی جایگاهی ویژه دارد و عطر و خواص آن همواره مورد ستایش مردم بوده است. از دیرباز، ریحان نمادی از طراوت، شفابخشی و زیبایی فرهنگی به شمار میآمده است.
ویژگیهای گیاه ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ریحان گیاهی علفی و از تیره نعناعیان است. این گیاه معطر، در ۲ نوع سبز و بنفش، ارتفاعی حدود ۱۵ تا ۴۵ سانتیمتر دارد و نزد ایرانیان بسیار پسندیده است. از ریحان برای مصارف دارویی و خوراکی استفاده میکنند.[۱] برگهای ریحان، متقابل و نوکتیز هستند و گلهای آن نیز معطر و به رنگهای سفید، صورتی، زرد و سبز وجود دارند.
خاستگاه و نامهای گوناگون ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
خاستگاه این گیاه، ایران، افغانستان و سند است.[۱] ریحان را در زبان پارسی، اسپرغم، شاهاسپرغم، شاهسپرغم، سپرغم، اسپرهم، شاهاسپرم، اسپرم، سپرم، شاهسفرم، بادروج و نازبو میگویند. علاوه بر آن، هر گیاه خوشبو و معطر را ریحان گویند.[۲] در کتابی به زبان پهلوی دربارهٔ ریحان گفته شده که هر گیاه خوشبو با عمری چندساله که پرورش آن مستلزم کار آدمی باشد را «سپرم» یا «سپرغم» گویند که نامهای ایرانی ریحان است.[۳]
انواع ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
انواع مختلفی از ریحان در دنیا وجود دارد که اساسِ دستهبندی آنها، شکل برگها یا محل رویش آنها است. برای مثال، «ریحان کوهی» که گیاهی است با برگهای ریز و ساقهای مربعی و نسبت به ریحان بوی کمتری دارد، در مناطق خشک و در فصل سرد پاییز میروید. انواع دیگری از ریحان به نامهای «ریحان نعنایی»، «ریحان ترخونی»، «ریحان سعتری»، «ریحان صنوبری» و جز اینها به دلیل شباهت برگهایشان به گیاهان دیگر، با آنها همنام شدهاند.[۴] تخم این گیاه نیز به «تخم شربتی» معروف است که خود مصرف دارویی و خوراکی دارد.[۵] هرچند، برخی معتقدند که «تخمشربتی» با «تخمریحان» و «دانهٔ چیا» متفاوت است، و تنها شباهتشان لعابدار شدن هر سه است (بهدلیل وجود مادهای به نام «موسیلاژ» در آنها). در حالیکه خواصی کاملاً متفاوت از یکدیگر دارند.
عطر ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]عطر ریحان، از دیرباز مورد توجه ایرانیان بوده و در برخی کتب کهن از آن یاد شده است. مانند تشریح ریدک از بوی بهشت برای خسرو، که اینگونه بیان میکند: اگر عطر شراب خسروانی، گل فارسی، شاهسپرم سمرقندی، ترنج طبری، نرگس مسکی، بنفشه اصفهانی، زعفران قمی و بومی و نیلوفر سیراوانی را با هم مخلوط کنی، شاید کمی از بوی بهشت را درک کنی.[۶] در جایی دیگر، بوی ریحان را همچون بوی عزیزانِ آدمی دانستهاند.[۷]
مصارف خوراکی ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ریحان همواره بهعنوان سبزی خوردنی در کنار غذاهایی مانند کباب حضور دارد. این گیاه، همچنین جزئی از سبزی آش دمپخت،[۸] خورش طلاکله قوراب، کوفتهریزه،[۹] کلمپلو،[۱۰] دمکباب ماش،[۱۱] کوفته سفید، ترشی هفتهبیجار و ترشی لیته است.[۱۲] برگ ریحان را بهدلیل معطر بودن آن در ادویهجات نیز استفاده میکنند. تخم آن هم برای تهیه شربت و تزئین خوراکهایی همچون حلوا، ترحلوا و فالودهمروارید استفاده میشود.[۱۳]
مصارف طبی ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
ریحان تنوع طبع و خواصی دارد که آن را در زمره گیاهان دارویی نیز قرار داده است. این گیاه، در طب سنتی کاربردهایی دارد که سینه به سینه از گذشته تا به امروز منتقل شده است، از جمله استشمام بوی ترکیب شاهسفرم (گرم و خشک) با آب سرد یا گلاب برای رفع گرمازدگی[۱۴] و نیز شاهسفرم (سرد و تر) برای رفع سردرد و سرگیجه و بیخوابی مفید است. دانشمندانی دیگر همچون جرجانی، ریحان را ترکیبی از هر دو طبع سرد و گرم دانسته که طبیعت سرد بر آن غلبه میکند.[۱۵] کاربردهای دارویی دیگر ریحان بنابر گفته دانشمندان طب کهن عبارتاند از: مخلوط ریحان و کافور برای بندآوری خونریزیها،[۱۶] رفع بواسیر،[۱۷] درمان اسهال و دلپیچه، درمان سوزش و ضعف معده، روده و مثانه.
دمکردهٔ ریحان نیز برای معالجه دردسینه و سرفه، گرفتگی صدا، سرماخوردگی شدید و گلودرد مفید است. همچنین این گیاه، ضد تشنج، مقوی و ضد نفخ است.[۱۸] عصارهٔ آن نیز برای رفع سنگینی گوش و جلوگیری از سفیدی زودرس موهای سر استفاده میشود.[۱۹] ریحان کوبیده را روی ورمها میگذارند تا آن را فرونشاند. مخلوط مغز دانهٔ شفتالو و ریحان برای درمان نازایی مصرف میشود.[۲۰] دمکرده تخمریحان را برای هولزدگی،[۲۱] مخلوط ریحان و کشک (قوروت) را برای رفع اسهال کودکان،[۲۲] ترکیب ریحان، پونه، نعنا، برگ مورد و برگ آلبالو را برای رفع اسهال، چند شاخه برگ ریحان را برای دفع پشهها،[۲۳] دمکردهٔ بالنگو و ریحان را برای دفع رطوبت بدن مفید میدانند.[۲۴] «چهارتخم» که از داروهای گیاهی شناخته شده برای رفع سرماخوردگی در سراسر ایران است نیز شامل دانه ریحان، مروِرِشک، بَنگو، فَرَنجمِشک و بارهنگ است.[۲۵]
ریحان در ادبیات
[ویرایش | ویرایش مبدأ]عطر ریحان و خواص آن در ادبیات و امثال و کنایات ایران نیز وارد شده است. ریحان در دیوان اشعار اکثر شاعران نامدار ایرانی، جایگاهی ویژه دارد. واژهٔ ریحان، گاهی بهمعنای بویخوش، گاهی بهمعنای گلهای معطر و در جایی دیگر بهمعنای خود گل ریحان بهکار برده شده است.
در صلوات آمده است بر سر گل عندلیب *** در حرکات آمده است شاخک شاهسپرم[۲۶]
یا در جایی دیگر مولوی میگوید:
خبرت هست که ریحان و قرنفل در باغ *** زیر لب خندهزناناند که کار آسان شد؟[۲۷]
ریحان در متن اشعار ساده مردمی و لالاییهای مادرانه نیز راه یافته است. برای مثال:
للا لالای گل ریحون *** نکن ناله نشو گریون…[۲۸]
محبوبیت ریحان در زبانعامه مردم و نیز مثلهای آنان وارد شده است. مانند: «ریحان کاشتم برگیر نونم، سرگشته شده دشمن جونم»: ریحان کاشتم نانخورشتم باشد، نتیجهٔ عکس داد و دشمن جانم شد؛ «ریحان بر سر میرزا خان خوب است»؛[۲۹] «حیوان چه میداند که ریحان چیست؟!»؛[۳۰] «پدرت سیر مادرت پیاز، تو از کجا آمدی گل و ریحان؟ !»؛[۳۱] «دنیای خراب و شهر ویران / خر خورده شراب تخم ریحان»؛[۳۲] «گل ریحانم که رفت، گل خرزله (خرزهره) چیدن که منتی ندارد».[۳۳]
داستانهایی دربارهٔ ریحان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]داستانی کهن، پیدایش ریحان را اینگونه حکایت میکند که روزی ماری بزرگ از زیر تخت انوشیروان بیرون آمد، مردم از دیدن مار متعجب بودند و درصدد نابودی او برآمدند؛ انوشیروان که به شکایات مردم رسیدگی میکرد، دستور داد او را نکشند، شاید به او ظلمی شده باشد. مار به راه خود ادامه داد و به درون چاهی رفت که در آن عقرب بزرگی نیشش را بر پشت مار دیگری فروکرده بود. مردم، عقرب را کشتند و مار رفت. یک سال پس از آن ماجرا، مار دوباره بازگشت و چند تخم گیاه را از دهانش بیرون ریخت. وقتی تخمها را کاشتند، از آن ریحان رویید و همان منجر به درمان زکام انوشیروان شد که سالها با آن بیماری درگیر بود.[۳۴]
در افسانهای دیگر آمده است در دورهای که انوشیروان پدرش کیقباد را نمیشناخت، بهدست او گل ریحانی دادند و از وی خواستند تا به میان جمع رفته و گل را به پدرش دهد. انوشیروان، بهمدد گل توانست پدرش را بشناسد، او را در آغوش کشید و احترام کرد.[۳۵]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ زرگری، گیاهان دارویی، ج4، ۱۳۶۹ش، ص74.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ذیل واژه ریحان.
- ↑ پتروشفسکی، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ج1، ۱۳۴۴ش، ص297.
- ↑ بیرونی، الصیدنة، ۱۳۷۰ش، ص۲۹۸.
- ↑ حکیم مؤمن، تحفة المؤمنین، ۱۳۸۶ش، ص۷۵.
- ↑ Christensen, L’Iran sous les Sassanides, 1936, p471.
- ↑ متون پهلوی، ۱۳۷۱ش، ص۷۸.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارها: گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۲۱۱.
- ↑ افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص58 و 59.
- ↑ خدیش، فرهنگ مردم شیراز، ۱۳۸۵ش، ص۳۰۵.
- ↑ افشار، جامعالصنایع، ۱۳۸۹ش، ص۵۷.
- ↑ آشپزباشی، سفرهٔ اطعمه، ۱۳۵۳ش، ص38 و 61.
- ↑ رمضانخانی، فرهنگ زرتشتیان یزد، ۱۳۸۷ش، ص۲۹۰؛
ابریشمی، زعفران، ۱۳۸۳ش، ص۳۳۳. - ↑ رازی، برء الساعة، ج21، ۱۳۹۰ش، ص55.
- ↑ جرجانی، الاغراض الطبیة، ج1، ۱۳۸۴ش، ص325.
- ↑ ابنسینا، قانون، 1۳۷۰ش، ص302 و 303.
- ↑ قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.
- ↑ عقیلی علوی شیرازی، مخزن الادویة، ۱۳۷۱ش، ص۵۳۹.
- ↑ جمالی یزدی، فرخنامه، ۱۳۴۶ش، ص۱۱۳.
- ↑ تحفة الغرائب، ۱۳۷۱ش، ص33.
- ↑ بختیاری، سیرجان در آیینهٔ زمان، ۱۳۷۸ش، ص۳۴۲.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم عامهٔ مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۳۳.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم عامهٔ مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص۲۳9.
- ↑ شکورزاده، عقاید و رسوم عامهٔ مردم خراسان، ۱۳۶۳ش، ص253.
- ↑ حاتمی، باورها و رفتارها: گذشته در کازرون، ۱۳۸۵ش، ص۷۲.
- ↑ منوچهری دامغانی، دیوان، ۱۳۵۶ش، ص۵۹.
- ↑ مولوی، کلیات شمس، ج2، ۱۳۵۵ش، ص137.
- ↑ مؤیدمحسنی، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، ۱۳۸۶ش، ص۱۸۲.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1107.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص846.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص625.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1036.
- ↑ ذوالفقاری، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، ج1، ۱۳۸۸ش، ص1524.
- ↑ قزوینی، عجایبالمخلوقات، ۱۳۶۱ش، ص۲۶۱.
- ↑ ابنبلخی، فارسنامه، ۱۳۷۹ش، ص86.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آشپزباشی، علیاکبر، سفرهٔ اطعمه، تهران، المعی، ۱۳۵۳ش.
- ابریشمی، محمدحسن، زعفران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۳ش.
- ابنسینا، قانون، ترجمهٔ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، سروش، ۱۳۷۰ش.
- ابنبلخی، فارسنامه، بهتحقیق لسترنج و نیکلسن، تهران، اساطیر، ۱۳۷۹ش.
- افشار، ایرج، جامعالصنایع، تهران، مؤسسه نشر میراث مکتوب، ۱۳۸۹ش.
- بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینهٔ زمان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۷۸ش.
- بیرونی، ابوریحان، الصیدنة، بهتحقیق عباس زریاب، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ۱۳۷۰ش.
- پتروشفسکی، ایلیا پاولویچ، کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول، ترجمهٔ کریم کشاورز، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۴۴ش.
- تحفة الغرائب، منسوب به محمد بن ایوب حاسب، بهتحقیق جلال متینی، تهران، معین، ۱۳۷۱ش.
- جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، بهتحقیق ایرج افشار، تهران، فرهنگ ایرانزمین، ۱۳۴۶ش.
- جرجانی، اسماعیل، الاغراض الطبیة، بهتحقیق حسن تاجبخش، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۸۴ش.
- حاتمی، حسن، باورها و رفتارها، گذشته در کازرون، تهران، کازرونیه، ۱۳۸۵ش.
- حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، بهتحقیق روجا رحیمی و دیگران، تهران، نور وحی، ۱۳۸۶ش.
- خدیش، حسین، فرهنگ مردم شیراز، شیراز، نوید شیراز، ۱۳۸۵ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، سایت واژهیاب، تاریخ بازدید: ۲۰ مهر ۱۴۰۰ش.
- ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، معین، ۱۳۸۸ش.
- رازی، محمد بن زکریا، برء الساعة، ترجمهٔ احمد طبیب تنکابنی، بهتحقیق پیمان متین، تهران، آرمان رشد، ۱۳۹۰ش.
- رمضانخانی، صدیقه، فرهنگ زرتشتیان یزد، تهران / یزد، سبحان نور، ۱۳۸۷ش.
- زرگری، علی، گیاهان دارویی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۶۹ش.
- شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم عامهٔ مردم خراسان، تهران، سروش، ۱۳۶۳ش.
- عقیلی علوی شیرازی، محمدحسین، مخزن الادویة، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۷۱ش.
- قزوینی، زکریا، عجایبالمخلوقات، بهتحقیق نصرالله سبوحی، تهران، عطار، ۱۳۶۱ش.
- متون پهلوی، بهتحقیق جاماسب ـ آسانا، ترجمهٔ سعید عریان، تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱ش.
- مولوی، کلیات شمس، به تحقیق بدیعالزمان فروزانفر، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵ش.
- مؤیدمحسنی، مهری، فرهنگ عامیانهٔ سیرجان، کرمان، مرکز کرمانشناسی، ۱۳۸۶ش.
- منوچهری دامغانی، احمد، دیوان، بهتحقیق محمد دبیرسیاقی، تهران، زوار، ۱۳۵۶ش.
- Christensen, Arthur, L’Iran sous les Sassanides, Copenhagen, 1936.