پرش به محتوا

پیش‌نویس:عفاف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
حذف رده‌ها
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<big>'''عفاف'''</big>، خویشتن‌دارى در برابر تمایلات افراطى نفس به‌ویژه در امور جنسی<br>
[[پرونده:تربیت_جنسی.jpg|جایگزین=امتناع الهه منصوریان ووشوکار ایرانی از دست دادن با مرد کره‌ای در زمان توزیع مدال|بندانگشتی|امتناع الهه منصوریان ووشوکار ایرانی از دست دادن با مرد کره‌ای در زمان توزیع مدال]]
عفاف از «عَفَّ» به معنای خودداری و امتناع از چیزی است.<ref>فیومی، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، 1414ق، ص418.</ref> برخی واژه‌شناسان عفاف را به‌طور کلی به معنای خودداری از حرام معنا کرده‌اند.<ref>فراهیدی، العین، 1409 ق، ج 1، ص 92، طريحي، مجمع البحرين، 1375ش، ج5، ص101.</ref> ابن‌فارس آن را به معنای خودداری از فعل قبیح یا منع از هر آنچه سزاوار نیست معنا کرده است.<ref>ابن فارس‏، معجم مقاييس اللغة، 1404ق، ج4، ص3.</ref> عفّت به معنى مناعت هم بیان می‌شود؛ بدین صورت که باید آدمی را از غلبۀ [[شهوت]] باز بدارد؛ پس بايد عفيف، خودنگه‌دار و با مناعت باشد.<ref>قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج5، ص18.</ref> عفاف در معنای خاص، حاصل شدن حالتى براى نفس و جان آدمى است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیرى می‌شود.<ref>راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص573.</ref>  
{{درشت|'''عفاف'''}}، خویشتن‌داری در برابر تمایلات افراطی نفس به‌ویژه در امور جنسی
<br>
 
عفاف و پاک‌دامنی، یک حالت نفسانى است؛ یعنى رام بودن قوه شهوانى تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوه شهوانى نبودن، شَرَه نداشتن.<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، 1373ش، ص104.</ref> نراقی بیان داشته است که عفت یعنی قوه شهويه در خوردن و نكاح (امور جنسي) از حيث كم و كيف فرمان‌بردار عقل باشد و از آنچه عقل نهي مي‌كند بپرهیزد و اين همان حد اعتدال مورد پسند عقل و شرع است؛<ref>فاضل نراقی، جامع السعادات، بی‌تا، ص17.</ref> <br> بنابراین عفت، یک مفهوم عام به معنای [[خویشتن‌دارى]] در برابر هرگونه تمایل افراطى نفسانى و یک مفهوم خاص به معنای خوددارى از تمایلات افراطى جنسى است.<ref>قاضی‌زاده و احمدی سلمانی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، 1386ش، ص92.</ref>
عفاف از «عَفَّ» به معنای خودداری و امتناع از چیزی است.<ref>فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، 1414ق، ص418.</ref> برخی واژه‌شناسان عفاف را به‌طور کلی به معنای خودداری از حرام معنا کرده‌اند.<ref>فراهیدی، العین، 1409 ق، ج 1، ص 92، طریحی، مجمع البحرین، 1375ش، ج5، ص101.</ref> ابن‌فارس آن را به معنای خودداری از فعل قبیح یا منع از هر آنچه سزاوار نیست معنا کرده است.<ref>ابن فارس‏، معجم مقاییس اللغة، 1404ق، ج4، ص3.</ref> [[عفت]] به معنی مناعت هم بیان می‌شود؛ بدین صورت که باید آدمی را از غلبهٔ [[شهوت]] باز بدارد؛ پس باید عفیف، خودنگه‌دار و با مناعت باشد.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج5، ص18.</ref> عفاف در معنای خاص، حاصل شدن حالتی برای نفس و جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری می‌شود.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص573.</ref>
<br>
 
== تمایز مفهومی عفاف و حجاب ==
عفاف و پاک‌دامنی، یک حالت نفسانی است؛ یعنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و [[ایمان]]، تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن، شَرَه نداشتن.<ref>مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، 1373ش، ص104.</ref> نراقی بیان داشته است که عفت یعنی قوه شهویه در خوردن و نکاح (امور جنسی) از حیث کم و کیف فرمان‌بردار عقل باشد و از آنچه عقل نهی می‌کند بپرهیزد و این همان حد اعتدال مورد پسند عقل و شرع است؛<ref>فاضل نراقی، جامع السعادات، بی‌تا، ص17.</ref>
حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنى پنهان كردن و منع از دخول است. حجاب به معنى پرده نيز بیان می‌شود.<ref>قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص103.</ref> همچنین به معنى پوشش<ref>ابن منظور‏، لسان العرب، 1414ق، ج۱، ص۲۹۸.</ref> و چیزى است که میان بیننده و آنچه می‌بیند، حائل است.<ref>طريحي، مجمع البحرين‏، 1375ش، ج۲، ص۳۴.</ref>  
 
<br>
بنابراین عفت، یک مفهوم عام به معنای [[خویشتن‌داری جنسی|خویشتن‌داری]] در برابر هرگونه تمایل افراطی نفسانی و یک مفهوم خاص به معنای خودداری از تمایلات افراطی جنسی است.<ref>قاضی‌زاده و احمدی سلمانی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، 1386ش، ص92.</ref>
بنابر پیش‌گفته‌ها حجاب امری بیرونی و ظاهری و عفاف ناظر به تمایلات و خواسته‌های درونی است.<br>
 
== تمایز مفهومی عفاف و حیاء ==
==تمایز مفهومی عفاف و حجاب==
حیاء از ریشۀ «ح‌ی‌ی»<ref>راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص268.</ref> و یا «ح‌ی‌و» به معنای شرم<ref>قرشى، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص215.</ref> و گرفتگی نفس از زشتی‌ها و ترک آن به جهت زشتی آن است.<ref>راغب اصفهانى، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص270.</ref> از دیگر سو به معنی انقباض (گرفتگى) و انزوا (دوری گزینی) از کار زشت، به جهت ترس از مذمت مردم نیز بیان می‌شود.<ref>طريحي، مجمع البحرين‏، 1375ش، ج1، ص116.</ref>  
حجب و [[حجاب]] هر دو مصدر و به معنی پنهان کردن و منع از دخول است. حجاب به معنی پرده نیز بیان می‌شود.<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص103.</ref> همچنین به معنی پوشش<ref>ابن منظور‏، لسان العرب، 1414ق، ج۱، ص۲۹۸.</ref> و چیزی است که میان بیننده و آنچه می‌بیند، حائل است.<ref>طریحی، مجمع البحرین‏، 1375ش، ج۲، ص۳۴.</ref> بنابر پیش‌گفته‌ها حجاب امری بیرونی و ظاهری و عفاف ناظر به تمایلات و خواسته‌های درونی است.
<br>
 
[[حیا]] و عفت دو صفت نفسانی و از فطریات انسانی‌اند که از حیث معنایی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و حتی در مواردی به جای هم کاربست دارند. در روایتی عفت و حیا قرین و هم‌نشین هم بیان شده‌اند.<ref>تميمى آمدى، غرر الحکم و درر الكلم، 1410ق، ص38.</ref> علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیۀ «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء...»<ref>سوره قصص، آیه 28.</ref> که مواجهۀ موسی و دختر شعیب را بیان می‌دارد، استحیاء را به معنای عفت و نجابت در طرز راه رفتن بیان کرده است؛<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج16، ص26.</ref> اما برخی روایات تفاوت‌هایی برای این دو ذکر کرده‌اند. [[امام علی]] میوه و نتیجۀ حیا را عفت دانسته‌<ref>تميمى آمدى، غررالحکم و درر الكلم، 1410ق، ص257.</ref> و در روایتی دیگر سبب و علت عفت، حیا ذکر شده است؛<ref>تميمى آمدى، غررالحکم و درر الكلم، 1410ق، ص257.</ref> بنابراین می‌توان عفت را مقدمۀ کسب حیا دانست. در حدیثی دیگر نیز [[امام صادق]] حیا، عفاف و سکوت را از نشانه‌های ایمان بر‌شمرده‌اند<ref>مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 1403ق، ج68، ص329.</ref> و این بدین معناست که تمایزی میان حیا و عفت قائل شده‌اند.
==تمایز مفهومی عفاف و حیاء==
کوتاه سخن اینکه عفت و حیا پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ گرچه تفاوت‌های اندکی می‌توان میان ‌آن دو یافت ولی در مجموع هر دو به معنای ترک و خودداری از کارهای حرام و ناپسند است.
حیاء از ریشهٔ «ح‌ی‌ی»<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص268.</ref> یا «ح‌ی‌و» به معنای شرم<ref>قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص215.</ref> و گرفتگی نفس از زشتی‌ها و ترک آن به جهت زشتی آن است.<ref>راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص270.</ref> از دیگر سو به معنی انقباض (گرفتگی) و انزوا (دوری گزینی) از کار زشت، به جهت [[ترس]] از مذمت مردم نیز بیان می‌شود.<ref>طریحی، مجمع البحرین‏، 1375ش، ج1، ص116.</ref> [[حیا]] و عفت دو صفت نفسانی و از [[فطرت|فطریات]] انسانی‌اند که از حیث معنایی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و حتی در مواردی به جای هم کاربست دارند. در روایتی عفت و حیا قرین و هم‌نشین هم بیان شده‌اند.<ref>تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، 1410ق، ص38.</ref>
 
علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیهٔ «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاء…»<ref>سوره قصص، آیه 28.</ref> که مواجههٔ موسی و دختر شعیب را بیان می‌دارد، استحیاء را به معنای عفت و نجابت در طرز راه رفتن بیان کرده است؛<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج16، ص26.</ref> اما برخی روایات تفاوت‌هایی برای این دو ذکر کرده‌اند. [[امام علی]] میوه و نتیجهٔ حیا را عفت دانسته‌<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 1410ق، ص257.</ref> و در روایتی دیگر سبب و علت عفت، حیا ذکر شده است؛<ref>تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 1410ق، ص257.</ref> بنابراین می‌توان عفت را مقدمهٔ کسب حیا دانست.  
 
در حدیثی دیگر نیز [[امام صادق]] حیا، عفاف و سکوت را از نشانه‌های ایمان برشمرده‌اند<ref>مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 1403ق، ج68، ص329.</ref> و این بدین معناست که تمایزی میان حیا و عفت قائل شده‌اند.کوتاه سخن اینکه عفت و حیا پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ گرچه تفاوت‌های اندکی می‌توان میان آن دو یافت ولی در مجموع هر دو به معنای ترک و خودداری از کارهای حرام و ناپسند است.


==پانویس==
==پانویس==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


==منابع==
{{آغاز منابع}}
* قرآن
* ابن‌فارس، احمد‏، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
* ابن‌منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، انتشارات دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، ۱۴۱۴ق.
* تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق: مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
* راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت، انتشارات دار الشامیة، چ اول، ۱۴۱۲ق.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
* طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‏، تحقیق: احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
* فاضل نراقی، محمدمهدی بن أبی‌ذر، جامع السعادات، تصحیح و تعلیقات سید محمد کلانتر مقدمة شیخ محمدرضا مظفر، انتشارات اعلمی، بیروت، بی‌تا.
* فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، ۱۴۰۹ق.
* فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، مؤسسه دار الهجره، ۱۴۱۴ق.
* قاضی‌زاده، کاظم، و احمدی سلمانی، سید علی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، ۱۳۸۶ش، سال نهم، شماره ۳۶.
* قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن‏، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۴۱۲ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
* مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش.
{{پایان منابع}}
{{زنان-افقی}}
{{اخلاق-افقی}}


== منابع ==
[[رده:اخلاق توصیفی]]
* قرآن
[[رده:اخلاق جنسیت]]
* ابن‌فارس، احمد‏، معجم مقاييس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مكتب الاعلام الاسلامي، 1404ق.
[[رده:فضائل اخلاقی]]
* ابن‌منظور، محمد بن مكرم‏، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، انتشارات دار الفكر للطباعة و النشر و التوزيع- دار صادر، 1414ق.
* تميمى آمدى، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الكلم، محقق: مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1410ق.
* راغب اصفهانى، حسين بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت، انتشارات دار الشامية، چ اول، 1412ق.
* طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمي للمطبوعات، 1390ق.
* طريحي، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرين‏، تحقیق: احمد حسینی اشكورى، تهران، مرتضوى،‌ چاپ سوم، 1375ش.
* فاضل نراقی، محمدمهدی بن أبی‌ذر، جامع السعادات، تصحیح و تعلیقات سید محمد کلانتر مقدمة شیخ محمدرضا مظفر، انتشارات اعلمی، بیروت، بی‌تا.
* فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، 1409ق.
* فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنير في غريب الشرح الكبير، قم، موسسه دار الهجره، 1414ق.
* قاضی‌زاده، کاظم، و احمدی سلمانی، سید علی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، 1386ش، سال نهم، شماره 36.
* قرشى، على‌اكبر، قاموس قرآن‏، دار الكتب الاسلامية، تهران، 1412ق.
* مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، بیروت، دار إحياء التراث العربي، 1403ق.
* مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، 1373ش.

نسخهٔ کنونی تا ۱۶ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۷

امتناع الهه منصوریان ووشوکار ایرانی از دست دادن با مرد کره‌ای در زمان توزیع مدال
امتناع الهه منصوریان ووشوکار ایرانی از دست دادن با مرد کره‌ای در زمان توزیع مدال

عفاف، خویشتن‌داری در برابر تمایلات افراطی نفس به‌ویژه در امور جنسی

عفاف از «عَفَّ» به معنای خودداری و امتناع از چیزی است.[۱] برخی واژه‌شناسان عفاف را به‌طور کلی به معنای خودداری از حرام معنا کرده‌اند.[۲] ابن‌فارس آن را به معنای خودداری از فعل قبیح یا منع از هر آنچه سزاوار نیست معنا کرده است.[۳] عفت به معنی مناعت هم بیان می‌شود؛ بدین صورت که باید آدمی را از غلبهٔ شهوت باز بدارد؛ پس باید عفیف، خودنگه‌دار و با مناعت باشد.[۴] عفاف در معنای خاص، حاصل شدن حالتی برای نفس و جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری می‌شود.[۵]

عفاف و پاک‌دامنی، یک حالت نفسانی است؛ یعنی رام بودن قوه شهوانی تحت حکومت عقل و ایمان، تحت تأثیر قوه شهوانی نبودن، شَرَه نداشتن.[۶] نراقی بیان داشته است که عفت یعنی قوه شهویه در خوردن و نکاح (امور جنسی) از حیث کم و کیف فرمان‌بردار عقل باشد و از آنچه عقل نهی می‌کند بپرهیزد و این همان حد اعتدال مورد پسند عقل و شرع است؛[۷]

بنابراین عفت، یک مفهوم عام به معنای خویشتن‌داری در برابر هرگونه تمایل افراطی نفسانی و یک مفهوم خاص به معنای خودداری از تمایلات افراطی جنسی است.[۸]

تمایز مفهومی عفاف و حجاب

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنی پنهان کردن و منع از دخول است. حجاب به معنی پرده نیز بیان می‌شود.[۹] همچنین به معنی پوشش[۱۰] و چیزی است که میان بیننده و آنچه می‌بیند، حائل است.[۱۱] بنابر پیش‌گفته‌ها حجاب امری بیرونی و ظاهری و عفاف ناظر به تمایلات و خواسته‌های درونی است.

تمایز مفهومی عفاف و حیاء

[ویرایش | ویرایش مبدأ]

حیاء از ریشهٔ «ح‌ی‌ی»[۱۲] یا «ح‌ی‌و» به معنای شرم[۱۳] و گرفتگی نفس از زشتی‌ها و ترک آن به جهت زشتی آن است.[۱۴] از دیگر سو به معنی انقباض (گرفتگی) و انزوا (دوری گزینی) از کار زشت، به جهت ترس از مذمت مردم نیز بیان می‌شود.[۱۵] حیا و عفت دو صفت نفسانی و از فطریات انسانی‌اند که از حیث معنایی ارتباط تنگاتنگی با هم دارند و حتی در مواردی به جای هم کاربست دارند. در روایتی عفت و حیا قرین و هم‌نشین هم بیان شده‌اند.[۱۶]

علامه طباطبایی نیز در تفسیر آیهٔ «فَجَاءَتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِی عَلَی اسْتِحْیَاء…»[۱۷] که مواجههٔ موسی و دختر شعیب را بیان می‌دارد، استحیاء را به معنای عفت و نجابت در طرز راه رفتن بیان کرده است؛[۱۸] اما برخی روایات تفاوت‌هایی برای این دو ذکر کرده‌اند. امام علی میوه و نتیجهٔ حیا را عفت دانسته‌[۱۹] و در روایتی دیگر سبب و علت عفت، حیا ذکر شده است؛[۲۰] بنابراین می‌توان عفت را مقدمهٔ کسب حیا دانست.

در حدیثی دیگر نیز امام صادق حیا، عفاف و سکوت را از نشانه‌های ایمان برشمرده‌اند[۲۱] و این بدین معناست که تمایزی میان حیا و عفت قائل شده‌اند.کوتاه سخن اینکه عفت و حیا پیوندی نزدیک با یکدیگر دارند؛ گرچه تفاوت‌های اندکی می‌توان میان آن دو یافت ولی در مجموع هر دو به معنای ترک و خودداری از کارهای حرام و ناپسند است.

  1. فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، 1414ق، ص418.
  2. فراهیدی، العین، 1409 ق، ج 1، ص 92، طریحی، مجمع البحرین، 1375ش، ج5، ص101.
  3. ابن فارس‏، معجم مقاییس اللغة، 1404ق، ج4، ص3.
  4. قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج5، ص18.
  5. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص573.
  6. مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، 1373ش، ص104.
  7. فاضل نراقی، جامع السعادات، بی‌تا، ص17.
  8. قاضی‌زاده و احمدی سلمانی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، 1386ش، ص92.
  9. قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص103.
  10. ابن منظور‏، لسان العرب، 1414ق، ج۱، ص۲۹۸.
  11. طریحی، مجمع البحرین‏، 1375ش، ج۲، ص۳۴.
  12. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص268.
  13. قرشی، قاموس قرآن، 1412ق، ج2، ص215.
  14. راغب اصفهانی، مفردات ألفاظ القرآن، 1412ق، ص270.
  15. طریحی، مجمع البحرین‏، 1375ش، ج1، ص116.
  16. تمیمی آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، 1410ق، ص38.
  17. سوره قصص، آیه 28.
  18. طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، 1390ق، ج16، ص26.
  19. تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 1410ق، ص257.
  20. تمیمی آمدی، غررالحکم و درر الکلم، 1410ق، ص257.
  21. مجلسی، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، 1403ق، ج68، ص329.
  • قرآن
  • ابن‌فارس، احمد‏، معجم مقاییس اللغة، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قم، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌منظور، محمد بن مکرم‏، لسان العرب، تحقیق جمال‌الدین میردامادی، بیروت، انتشارات دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع- دار صادر، ۱۴۱۴ق.
  • تمیمی آمدی، عبدالواحد بن محمد، غررالحکم و درر الکلم، محقق: مهدی رجایی، قم، دارالکتاب الاسلامی، ۱۴۱۰ق.
  • راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات ألفاظ القرآن، تحقیق: صفوان عدنان داوودی، بیروت، انتشارات دار الشامیة، چ اول، ۱۴۱۲ق.
  • طباطبایی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، ۱۳۹۰ق.
  • طریحی، فخرالدین بن محمد، مجمع البحرین‏، تحقیق: احمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
  • فاضل نراقی، محمدمهدی بن أبی‌ذر، جامع السعادات، تصحیح و تعلیقات سید محمد کلانتر مقدمة شیخ محمدرضا مظفر، انتشارات اعلمی، بیروت، بی‌تا.
  • فراهیدی، خلیل بن احمد، العین، قم، هجرت، ۱۴۰۹ق.
  • فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، قم، مؤسسه دار الهجره، ۱۴۱۴ق.
  • قاضی‌زاده، کاظم، و احمدی سلمانی، سید علی، «عفاف در قرآن با نگاهی به روایات»، مطالعات راهبردی زنان (کتاب زنان)، ۱۳۸۶ش، سال نهم، شماره ۳۶.
  • قرشی، علی‌اکبر، قاموس قرآن‏، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۴۱۲ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار الجامعة لدُرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ق.
  • مطهری، مرتضی، تعلیم و تربیت در اسلام، قم، انتشارات صدرا، ۱۳۷۳ش.