پیشنویس:محمدعلی جمالزاده: تفاوت میان نسخهها
imported>شاهرودی ابرابزار |
|||
| (۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
''' | '''{{درشت|محمدعلی جمالزاده}}'''، آغازگر سبک داستاننگاری کوتاه در زبان فارسی.{{سخ}} | ||
جمالزاده از | جمالزاده از نویسندگان معاصری است که به نگارش داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی شناخته میشود. وی از عمر طولانی خود، تنها شانزده سال آغازین را در ایران زیست و در نود سال پسینی، خاطرات و برداشتهای خود از این مدت کوتاه را در خارج ایران، نگارش کرد و بر اساس آن، جامعه ایرانی را داوری کرد. برگ برندهٔ او را گرایش به سبک واقعگرای ادبیات اروپا در پردازش فرهنگ و جامعهٔ ایرانی دانستهاند که بهواسطهٔ آن، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی نامیده شده است؛ اما تجربهٔ کوتاه و آشنایی اندک او با فرهنگ و جامعهٔ ایرانی، آثار و اندیشهٔ او را با نقدهای جدی ادبپژوهان روبرو کرده است. | ||
== | == زندگینامه == | ||
محمدعلی جمالزاده در | سید محمدعلی موسوی جمالزاده در ۲۳ دی ۱۲۷۰ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، سید جمالالدین واعظ، از خطیبان طرفدار مشروطه در دوران قاجار بود که در سخنرانیهایش به زبانی ساده و با استفاده از مَثَلها و حکایتهای همهفهم سخن میگفت.<ref>[https://www.irna.ir/news/83539674/درباره-محمدعلی-جمال-زاده-منتقد-ادبی-و-داستان-نویسی-با-دغدغه-های «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی].</ref> محمدعلی نیز با اثرپذیری از پدر، دلبستگی بسیاری به زبان گفتاری و ضربالمثلهای مردم کوچه و بازار داشت و زبان داستانهای خود را بر آن پایه، بنا نهاد. جمالزاده دوران کودکی را در اصفهان گذراند؛ اما به سبب فعالیتهای سیاسی پدر به تهران کوچ کرد.<ref>جمالزاده، یادگارهای دوره تحصیل، 1353ش، ص ۴۰۰–۴۰3.</ref> او در ۱۶ سالگی (۱۲۸۶ش)، بهخواست پدر برای ادامه تحصیل به بیروت رفت. در این دوره، محمدعلیشاه قاجار مجلس را به توپ بست و بسیاری از منتقدان حکومت، از جمله پدر جمالزاده، اعدام شدند. ناکامی نهضت مشروطهخواهی و نیز قتل پدر، بر محمدعلی جمالزاده بسیار گران آمد و او دیگر برای اقامت طولانی به وطن بازنگشت. با این همه، ایدههای اولیهٔ همه آثارش را از خاطرات دوران کودکی و نوجوانیاش در ایران برمیگرفت.<ref>اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۳.</ref> برخی منابع، به عوامل دیگری نیز در رویگردانی جمالزاده از ایران، اشاره کردهاند، از جمله تصاحب مستمری دیوانی پدرش بهوسیله یکی از دوستانش، مقایسه اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ایران با غرب، اوضاع نابسامان و هرجومرج دوران مشروطیت و ازدواج او با زنهای فرنگی.<ref>پارسینژاد، نقد و تحلیل و گزیدهٔ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، 1381ش، ص45.</ref>{{سخ}} | ||
محمد علی جمال زاده در ۱۹۱۰میلادی برای تحصیل در رشته حقوق عازم اروپا شد و در شهر دیژون فرانسه دیپلم گرفت. وی همچنین مدتی را به پیشنهاد سفیر ایران، در لوزان سوییس بهسر برد. همزمان با جنگ جهانی اول، راهی برلین در آلمان شد و به صف مخالفان استبداد قاجاری پیوست که کمیتهای در برلین تشکیل داده بودند. او برای مأموریت از طرف این کمیته مدتی به بغداد و کرمانشاه سفر کرد و در این فرصت، روزنامه رستاخیز را در کرمانشاه، انتشار داد.<ref>جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص۳۶–۳۷.</ref> در بازگشت به آلمان، در مجله کاوه دربارهٔ سیاست، اقتصاد، ایرانشناسی و فرهنگ و ادب مقالات متعدی نوشت. در همین دوره، جمالزاده برای مجله فرنگستان و نشریه فنی و ادبی علم و هنر نیز مقالاتی نگارش کرد. پس از تعطیلی مجله کاوه، برای مدتی سرپرستی محصلان ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت و در ۱۳۱۰ش به دفتر بینالمللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. جمالزاده پس از بازنشستگی، در ۱۳۳۵ش به ژنو رفت و در دانشگاه این شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت.<ref>[https://www.irna.ir/news/83539674/درباره-محمدعلی-جمال-زاده-منتقد-ادبی-و-داستان-نویسی-با-دغدغه-های «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی].</ref> | |||
==پانویس== | == زندگی ادبی جمالزاده == | ||
نخستین مرحله از زندگی ادبی جمالزاده با روزنامهنگاری آغاز شد، اما در همین دوره، داستان «فارسی شکر است» تحسین ادبپژوهان را در پی داشت. جمالزاده خود معتقد است که با نوشتن این داستان، فصل جدیدی در زندگی او شکل گرفت و از همان روز، قدم به میدان قصهسرایی نهاده است.<ref>جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص39.</ref> مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبود» که در ۱۳۰۰ش در برلین چاپ شد، اثرپذیری جمالزاده از رویکرد انتقادی و طنزپردازی دهخدا را نشان میداد.<ref>رحیمیان، ادوار نثر فارسی، 1380ش، ص81.</ref> بسیاری از منتقدان، این مجموعه داستان را آغاز ادبیات واقعگرایی ایران دانستهاند. نویسنده در ۶ داستان این کتاب، رویکردی انتقادی به زندگی ایرانیان در آستانه سال ۱۳۰۰ش داشته و این نگاه را با نثری طنزآمیز و آکنده از امثال و اصطلاحات زبان گفتاری، تصویر کرده است. یک خاورشناس روس، معتقد است که جمالزاده در این رویکرد، فرهنگ نثر اروپایی را در قالب ۲۰۰۰ ساله نثر فارسی تزریق کرده است.<ref>آرینپور، از صبا تا نیما، 1387ش، ص281.</ref>{{سخ}} | |||
جمالزاده در دوره دوم زندگی خود (از ۱۳۱۰ش تا پایان عمرش در ژنو) تلاش کرد گذرانی آرام را در زندگی خود تجربه کند. وی این دوره را به قصهنویسی و تألیف مقالات ادبی و تاریخی گذراند و آثاری از نویسندگان اروپایی را به فارسی ترجمه کرد. شهرت جمالزاده در تاریخ ادبیات معاصر، به سبب قصههایی است که در همین دوره، از ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ش نوشته و در تمام داستانهایش همواره به روزگار گذشته و خاطرات ایام طفولیت خود از کوچه پس کوچههای اصفهان و آدمهایش، میرزا خطاطها و صبیهسلطانها و بیگمصاحبها، پرداخته است.<ref>اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۲.</ref> جمالزاده از ترکیب سنت و مدرنیته، سبک تازهای را در حکایتهای کهن ایرانی با رنگ و بوی مدرن و فرنگی، پدیدآورد.<ref>بالایی، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، 1366ش، ص۱۴۵–۱۴۶.</ref> راوی اغلب داستانهای جمالزاده یک ایرانیِ تحصیلکرده است که پس از سالها از فرنگستان به میهن بازگشته و دوستی را مییابد که سرگذشتش را برای راوی شرح میدهد؛ بدینسان قصه در قصه میآید و ساختاری هزارویک شبی پدیدار میگردد. گاهی نیز نویسنده، به شیوه مقامهنویسان کهن، راوی را در میان جمعی متشکل از تیپهای گوناگون اجتماعی قرار میدهد که برای بحث دربارهٔ موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد آمدهاند. هریک از این تیپهای شخصیتی با لحن خاص خود و دایره واژگانی متفاوت شناسانده میشوند. | |||
== داستانها و آثار ادبی جمالزاده == | |||
=== تاریخ و ادبیات === | |||
گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ق)/ تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲ش) / پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷ش) / قصه قصهها (از روی قصص المعمای تنکابنی، ۱۳۲۱ش) / بانگ نای (داستانهای مثنوی معنوی، ۱۳۳۷ش) / فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱ش) / طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی (۱۳۴۵ش) / سرگذشت حاجیبابای اصفهانی (۱۳۴۸ش) / اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶ش)<ref>[https://www.imna.ir/news/468119/محمدعلی-جمالزاده-از-یکی-بود-یکی-نبود-تا-دارالمجانین-داستان-های «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا].</ref> | |||
=== داستانها === | |||
یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰ش) / عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) (۱۳۲۰ش) / سر و ته یه کرباس (۱۳۲۳ش) / دارالمجانین (۱۳۲۱ش) / صندوقچه اسرار (۱۳۴۲ش) / تلخ و شیرین (۱۳۳۴ش) / شاهکار (دوجلدی) (۱۳۳۷ش) / فارسی شکر است / راهآبنامه / قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (۱۳۵۲ش) / قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷ش) / قلتشن دیوان (۱۳۲۵ش) / صحرای محشر / هزار پیشه (۱۳۲۶ش) / معصومه شیرازی (۱۳۳۳ش) / هفت کشور / قصههای کوتاه قنبرعلی (۱۳۳۸) / کهنه و نو / یاد و یادبود / غیر از خدا هیچکس نبود (۱۳۴۰ش) / شورآباد (۱۳۴۱ش) / خاک و آدم / آسمان و ریسمان (۱۳۴۳ش) / مرکب محو (۱۳۴۴ش) / سیاسی و اجتماعی / آزادی و حیثیت انسانی (۱۳۳۸ش) / خاک و آدم (۱۳۴۰ش) / زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱ش) / خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵ش) / تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷ش)<ref>[https://www.imna.ir/news/468119/محمدعلی-جمالزاده-از-یکی-بود-یکی-نبود-تا-دارالمجانین-داستان-های «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا].</ref> | |||
=== ترجمه === | |||
قهوهخانه سورات یا جنگ هفتادودو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق) / ویلهلم تل (شیللر) (۱۳۳۴ش) / داستان بشر (هندریک وان لون) (۱۳۳۵ش) / دون کارلوس (شیللر) / خسیس (مولیر) / داستانهای برگزیده / دشمن ملت (ایبسن) / داستانهای هفت کشور (مجموعه) / بلای ترکمن در ایران قاجاریه (بلوک ویل) / قنبرعلی، جوانمرد شیراز (آرتور کنت دو گوبینو) / سیر و سیاحت در ترکستان و ایران (هانری موزر) / جنگ ترکمن (آرتور کنت دو گوبینو) / کباب غاز<ref>[https://www.imna.ir/news/468119/محمدعلی-جمالزاده-از-یکی-بود-یکی-نبود-تا-دارالمجانین-داستان-های «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا].</ref> | |||
== نقد جمالزاده == | |||
از داستان «فارسی شکر است» در مجموعه «یکی بود یکی نبود» محمدعلی جمالزاده بهعنوان نخستین داستان فارسی به شیوه غربی یاد شده است. بر این اساس، وی را از بنیانگذاران ادبیات داستانی معاصر فارسی دانستهاند که پس از هزار سال نثرنویسی به زبان فارسی، سبک نوینی در داستاننویسی فارسی پدیدآورده است؛ اما برخی مانند «پرویز ناتل خانلر» معتقد است که جمالزاده مبتکر نیست و ایده ابداع این سبک نگارش مخصوص «علی اکبر دهخدا» بوده است.<ref>[https://www.ketabane.org/authors/محمدعلی-جمالزاده/ «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه].</ref> جمالزاده همچنین بهدلیل ترک میهن، عافیتطلبی و دوری از محنتها و سختیهای ایران با موجی از انتقادات روشنفکران و نویسندگان ایرانی روبرو بوده است؛ هنگامی که جمالزاده نقدی بر کتاب «مدیر مدرسه» از جلال آلاحمد منتشر کرد، آلاحمد در جواب این نقد نوشت که از وقتی چشم به جهان گشودهام شما به خرج جیب همان معلمانی که در کتاب مدیر مدرسه دیدهاید، در کنار دریاچه «لمان» آب خنک مینوشید. آلاحمد به صراحت از جمالزاده میخواهد که دلیل رویگردانی خود از ایران را توضیح دهد.<ref>دستغیب، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، 1365ش، ص24.</ref> زینالعابدین مؤتمن (۱۲۹۳–۱۳۸۴ش) در نامهای به جمالزاده، آثار او را بهویژه آن جاهایی که پای تاریخ ایران در میان باشد، دارای نوعی گزندگی و تهمزه تلخ دانسته است که مطالعهٔ آنها برای جوانانی که جویای آگاهی دربارهٔ تاریخ و فرهنگ کشور خود هستند، منفیبافی زیانبخشی را بهدنبال دارد.<ref>میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، 1381ش، ص۳۷۵.</ref> همچنین برخی، رویکرد انتقادی او به فرهنگ و جامعهٔ ایرانی را متأثر از مقایسه جامعه و فرهنگ ایرانی با فرهنگ و جامعهٔ فرنگی دانستهاند.<ref>میرعابدینی، شهروند شهرهای داستانی، 1396ش، ص124.</ref> محمدعلی جمالزاده خود نیز پس از شصت سال داستاننویسی، در ارزیابی سبک و رویکرد خود، آن را ناکارآمد دانسته است.<ref>جمالزاده، قصه ما به سر رسید، 1379ش، ص21.</ref>{{سخ}} | |||
جمالزاده تقریباً ۹۰ سال از عمر ۱۰۵ ساله خود را در خارج از ایران سپری کرد. او در تمام این مدت طولانی، با خاطرات خود از ایران زیست، هر روز کتاب فارسی میخواند و پیدرپی به دوستان ایرانی خود نامه مینوشت، هرچه مینوشت به زبان فارسی و معمولاً دربارهٔ ایران بود. خانهاش آراسته به قالی و قلمکار و قلمدان و ترمه و تافته و مسینه و برنجینههای کرمان و اصفهان و یزد بود و با همه کس از اصفهان دورهٔ کودکی خود و محلهٔ بیدآباد سخن میگفت، اما با همه اینها، بسیاری مسایل از دید او دور ماند و از تحولات فرهنگی بهویژه دربارهٔ زنان ایرانی، خبر نداشت. ایران جمالزاده، ایران دورهٔ کودکی او است و زنان ایرانی در قصههای او، همان زنان ستمکشیده و عقبمانده هستند.<ref>[https://rpll.ui.ac.ir/article_19297.html نصر اصفهانی و میرزایی، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارۀ زنان ایرانی»، 1388ش، ص118].</ref> | |||
== درگذشت جمالزاده == | |||
محمدعلی جمالزاده در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ش در یکی از خانههای سالمندان شهر ژنو، در ۱۰۵ سالگی درگذشت و در قبرستان پتیساکونه ژنو دفن شد. پس از درگذشت وی، ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد.<ref>[https://www.irna.ir/news/83539674/درباره-محمدعلی-جمال-زاده-منتقد-ادبی-و-داستان-نویسی-با-دغدغه-های «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی].</ref> | |||
== پانویس == | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | |||
* آرینپور، | == منابع == | ||
* اخوت، احمد، برادران | * آرینپور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، زوار، ۱۳۸۷ش. | ||
* اخوت، احمد، برادران جمالزاده، اصفهان، راوی، به تحقیق رضا مختاری، دفتر دوم و سوم، ۱۳۷۹ش. | |||
* بالایی، کریستف و میشل، کوییپرس، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ترجمه احمد کریمی حکاک، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، معین، ۱۳۶۶ش. | * بالایی، کریستف و میشل، کوییپرس، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ترجمه احمد کریمی حکاک، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، معین، ۱۳۶۶ش. | ||
* پارسینژاد، کامران، نقد و تحلیل و | * پارسینژاد، کامران، نقد و تحلیل و گزیدهٔ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، تهران، روزگار، ۱۳۸۱ش. | ||
* جمالزاده، محمدعلی، خاطرات، تهران، علم، ۱۳۷۸ش. | * جمالزاده، محمدعلی، خاطرات، تهران، علم، ۱۳۷۸ش. | ||
* جمالزاده، محمدعلی، قصه ما به سر رسید، تهران، مهارت، | * جمالزاده، محمدعلی، قصه ما به سر رسید، تهران، مهارت، ۱۳۷۹ش. | ||
* جمالزاده، محمدعلی، یادگارهای دوره تحصیل، راهنمای کتاب، تهران، س۱۷، شماره ۴، ۵، ۶، ۱۳۵۳ش. | * جمالزاده، محمدعلی، یادگارهای دوره تحصیل، راهنمای کتاب، تهران، س۱۷، شماره ۴، ۵، ۶، ۱۳۵۳ش. | ||
* | * «دربارهٔ محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ بارگذاری: ۱۷ آبان ۱۳۹۸ش. | ||
* دستغیب، عبدالعلی، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، تهران، چاپار، | * دستغیب، عبدالعلی، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، تهران، چاپار، ۱۳۶۵ش. | ||
* | * رحیمیان، هرمز، ادوار نثر فارسی، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش. | ||
* «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بارگذاری: | * «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بارگذاری: ۲۳ دی ۱۳۹۹ش. | ||
* «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه، تاریخ بازدید: | * «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه، تاریخ بازدید: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ش. | ||
* میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، | * میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۸۱ش. | ||
* میرعابدینی، حسن، شهروند شهرهای داستانی، تهران، چشمه، | * میرعابدینی، حسن، شهروند شهرهای داستانی، تهران، چشمه، ۱۳۹۶ش. | ||
* نصر | * نصر اصفهانی، محمدرضا و میرزایی، طاهره، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارهٔ زنان ایرانی»، فصلنامه پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال ۴۵، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۸ش. | ||
{{ادبیات فارسی-افقی}} | |||
نسخهٔ کنونی تا ۵ شهریور ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۰
محمدعلی جمالزاده، آغازگر سبک داستاننگاری کوتاه در زبان فارسی.
جمالزاده از نویسندگان معاصری است که به نگارش داستانهای کوتاه با مضامین اجتماعی شناخته میشود. وی از عمر طولانی خود، تنها شانزده سال آغازین را در ایران زیست و در نود سال پسینی، خاطرات و برداشتهای خود از این مدت کوتاه را در خارج ایران، نگارش کرد و بر اساس آن، جامعه ایرانی را داوری کرد. برگ برندهٔ او را گرایش به سبک واقعگرای ادبیات اروپا در پردازش فرهنگ و جامعهٔ ایرانی دانستهاند که بهواسطهٔ آن، پدر داستان کوتاه در زبان فارسی نامیده شده است؛ اما تجربهٔ کوتاه و آشنایی اندک او با فرهنگ و جامعهٔ ایرانی، آثار و اندیشهٔ او را با نقدهای جدی ادبپژوهان روبرو کرده است.
زندگینامه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سید محمدعلی موسوی جمالزاده در ۲۳ دی ۱۲۷۰ش در اصفهان به دنیا آمد. پدرش، سید جمالالدین واعظ، از خطیبان طرفدار مشروطه در دوران قاجار بود که در سخنرانیهایش به زبانی ساده و با استفاده از مَثَلها و حکایتهای همهفهم سخن میگفت.[۱] محمدعلی نیز با اثرپذیری از پدر، دلبستگی بسیاری به زبان گفتاری و ضربالمثلهای مردم کوچه و بازار داشت و زبان داستانهای خود را بر آن پایه، بنا نهاد. جمالزاده دوران کودکی را در اصفهان گذراند؛ اما به سبب فعالیتهای سیاسی پدر به تهران کوچ کرد.[۲] او در ۱۶ سالگی (۱۲۸۶ش)، بهخواست پدر برای ادامه تحصیل به بیروت رفت. در این دوره، محمدعلیشاه قاجار مجلس را به توپ بست و بسیاری از منتقدان حکومت، از جمله پدر جمالزاده، اعدام شدند. ناکامی نهضت مشروطهخواهی و نیز قتل پدر، بر محمدعلی جمالزاده بسیار گران آمد و او دیگر برای اقامت طولانی به وطن بازنگشت. با این همه، ایدههای اولیهٔ همه آثارش را از خاطرات دوران کودکی و نوجوانیاش در ایران برمیگرفت.[۳] برخی منابع، به عوامل دیگری نیز در رویگردانی جمالزاده از ایران، اشاره کردهاند، از جمله تصاحب مستمری دیوانی پدرش بهوسیله یکی از دوستانش، مقایسه اوضاع و احوال اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی ایران با غرب، اوضاع نابسامان و هرجومرج دوران مشروطیت و ازدواج او با زنهای فرنگی.[۴]
محمد علی جمال زاده در ۱۹۱۰میلادی برای تحصیل در رشته حقوق عازم اروپا شد و در شهر دیژون فرانسه دیپلم گرفت. وی همچنین مدتی را به پیشنهاد سفیر ایران، در لوزان سوییس بهسر برد. همزمان با جنگ جهانی اول، راهی برلین در آلمان شد و به صف مخالفان استبداد قاجاری پیوست که کمیتهای در برلین تشکیل داده بودند. او برای مأموریت از طرف این کمیته مدتی به بغداد و کرمانشاه سفر کرد و در این فرصت، روزنامه رستاخیز را در کرمانشاه، انتشار داد.[۵] در بازگشت به آلمان، در مجله کاوه دربارهٔ سیاست، اقتصاد، ایرانشناسی و فرهنگ و ادب مقالات متعدی نوشت. در همین دوره، جمالزاده برای مجله فرنگستان و نشریه فنی و ادبی علم و هنر نیز مقالاتی نگارش کرد. پس از تعطیلی مجله کاوه، برای مدتی سرپرستی محصلان ایرانی در سفارت ایران را به عهده گرفت و در ۱۳۱۰ش به دفتر بینالمللی کار وابسته به جامعه ملل پیوست. جمالزاده پس از بازنشستگی، در ۱۳۳۵ش به ژنو رفت و در دانشگاه این شهر به تدریس زبان و ادبیات فارسی پرداخت.[۶]
زندگی ادبی جمالزاده
[ویرایش | ویرایش مبدأ]نخستین مرحله از زندگی ادبی جمالزاده با روزنامهنگاری آغاز شد، اما در همین دوره، داستان «فارسی شکر است» تحسین ادبپژوهان را در پی داشت. جمالزاده خود معتقد است که با نوشتن این داستان، فصل جدیدی در زندگی او شکل گرفت و از همان روز، قدم به میدان قصهسرایی نهاده است.[۷] مجموعه داستان «یکی بود، یکی نبود» که در ۱۳۰۰ش در برلین چاپ شد، اثرپذیری جمالزاده از رویکرد انتقادی و طنزپردازی دهخدا را نشان میداد.[۸] بسیاری از منتقدان، این مجموعه داستان را آغاز ادبیات واقعگرایی ایران دانستهاند. نویسنده در ۶ داستان این کتاب، رویکردی انتقادی به زندگی ایرانیان در آستانه سال ۱۳۰۰ش داشته و این نگاه را با نثری طنزآمیز و آکنده از امثال و اصطلاحات زبان گفتاری، تصویر کرده است. یک خاورشناس روس، معتقد است که جمالزاده در این رویکرد، فرهنگ نثر اروپایی را در قالب ۲۰۰۰ ساله نثر فارسی تزریق کرده است.[۹]
جمالزاده در دوره دوم زندگی خود (از ۱۳۱۰ش تا پایان عمرش در ژنو) تلاش کرد گذرانی آرام را در زندگی خود تجربه کند. وی این دوره را به قصهنویسی و تألیف مقالات ادبی و تاریخی گذراند و آثاری از نویسندگان اروپایی را به فارسی ترجمه کرد. شهرت جمالزاده در تاریخ ادبیات معاصر، به سبب قصههایی است که در همین دوره، از ۱۳۰۰ تا ۱۳۵۷ش نوشته و در تمام داستانهایش همواره به روزگار گذشته و خاطرات ایام طفولیت خود از کوچه پس کوچههای اصفهان و آدمهایش، میرزا خطاطها و صبیهسلطانها و بیگمصاحبها، پرداخته است.[۱۰] جمالزاده از ترکیب سنت و مدرنیته، سبک تازهای را در حکایتهای کهن ایرانی با رنگ و بوی مدرن و فرنگی، پدیدآورد.[۱۱] راوی اغلب داستانهای جمالزاده یک ایرانیِ تحصیلکرده است که پس از سالها از فرنگستان به میهن بازگشته و دوستی را مییابد که سرگذشتش را برای راوی شرح میدهد؛ بدینسان قصه در قصه میآید و ساختاری هزارویک شبی پدیدار میگردد. گاهی نیز نویسنده، به شیوه مقامهنویسان کهن، راوی را در میان جمعی متشکل از تیپهای گوناگون اجتماعی قرار میدهد که برای بحث دربارهٔ موضوعی اجتماعی یا اخلاقی گرد آمدهاند. هریک از این تیپهای شخصیتی با لحن خاص خود و دایره واژگانی متفاوت شناسانده میشوند.
داستانها و آثار ادبی جمالزاده
[ویرایش | ویرایش مبدأ]تاریخ و ادبیات
[ویرایش | ویرایش مبدأ]گنج شایان (چاپ برلین، ۱۳۳۵ق)/ تاریخ روابط روس با ایران (چاپ برلین، چاپ تهران ۱۳۷۲ش) / پندنامهٔ سعدی یا گلستان نیکبختی (۱۳۱۷ش) / قصه قصهها (از روی قصص المعمای تنکابنی، ۱۳۲۱ش) / بانگ نای (داستانهای مثنوی معنوی، ۱۳۳۷ش) / فرهنگ لغات عوامانه (۱۳۴۱ش) / طریقهٔ نویسندگی و داستانسرایی (۱۳۴۵ش) / سرگذشت حاجیبابای اصفهانی (۱۳۴۸ش) / اندک آشنایی با حافظ (۱۳۶۶ش)[۱۲]
داستانها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]یکی بود، یکی نبود (۱۳۰۰ش) / عمو حسینعلی (جلد اول شاهکار) (۱۳۲۰ش) / سر و ته یه کرباس (۱۳۲۳ش) / دارالمجانین (۱۳۲۱ش) / صندوقچه اسرار (۱۳۴۲ش) / تلخ و شیرین (۱۳۳۴ش) / شاهکار (دوجلدی) (۱۳۳۷ش) / فارسی شکر است / راهآبنامه / قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار (۱۳۵۲ش) / قصهٔ ما به سر رسید (۱۳۵۷ش) / قلتشن دیوان (۱۳۲۵ش) / صحرای محشر / هزار پیشه (۱۳۲۶ش) / معصومه شیرازی (۱۳۳۳ش) / هفت کشور / قصههای کوتاه قنبرعلی (۱۳۳۸) / کهنه و نو / یاد و یادبود / غیر از خدا هیچکس نبود (۱۳۴۰ش) / شورآباد (۱۳۴۱ش) / خاک و آدم / آسمان و ریسمان (۱۳۴۳ش) / مرکب محو (۱۳۴۴ش) / سیاسی و اجتماعی / آزادی و حیثیت انسانی (۱۳۳۸ش) / خاک و آدم (۱۳۴۰ش) / زمین، ارباب، دهقان (۱۳۴۱ش) / خلقیات ما ایرانیان (۱۳۴۵ش) / تصویر زن در فرهنگ ایران (۱۳۵۷ش)[۱۳]
ترجمه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]قهوهخانه سورات یا جنگ هفتادودو ملت (برناردن دو سن پیر) (۱۳۴۰ق) / ویلهلم تل (شیللر) (۱۳۳۴ش) / داستان بشر (هندریک وان لون) (۱۳۳۵ش) / دون کارلوس (شیللر) / خسیس (مولیر) / داستانهای برگزیده / دشمن ملت (ایبسن) / داستانهای هفت کشور (مجموعه) / بلای ترکمن در ایران قاجاریه (بلوک ویل) / قنبرعلی، جوانمرد شیراز (آرتور کنت دو گوبینو) / سیر و سیاحت در ترکستان و ایران (هانری موزر) / جنگ ترکمن (آرتور کنت دو گوبینو) / کباب غاز[۱۴]
نقد جمالزاده
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از داستان «فارسی شکر است» در مجموعه «یکی بود یکی نبود» محمدعلی جمالزاده بهعنوان نخستین داستان فارسی به شیوه غربی یاد شده است. بر این اساس، وی را از بنیانگذاران ادبیات داستانی معاصر فارسی دانستهاند که پس از هزار سال نثرنویسی به زبان فارسی، سبک نوینی در داستاننویسی فارسی پدیدآورده است؛ اما برخی مانند «پرویز ناتل خانلر» معتقد است که جمالزاده مبتکر نیست و ایده ابداع این سبک نگارش مخصوص «علی اکبر دهخدا» بوده است.[۱۵] جمالزاده همچنین بهدلیل ترک میهن، عافیتطلبی و دوری از محنتها و سختیهای ایران با موجی از انتقادات روشنفکران و نویسندگان ایرانی روبرو بوده است؛ هنگامی که جمالزاده نقدی بر کتاب «مدیر مدرسه» از جلال آلاحمد منتشر کرد، آلاحمد در جواب این نقد نوشت که از وقتی چشم به جهان گشودهام شما به خرج جیب همان معلمانی که در کتاب مدیر مدرسه دیدهاید، در کنار دریاچه «لمان» آب خنک مینوشید. آلاحمد به صراحت از جمالزاده میخواهد که دلیل رویگردانی خود از ایران را توضیح دهد.[۱۶] زینالعابدین مؤتمن (۱۲۹۳–۱۳۸۴ش) در نامهای به جمالزاده، آثار او را بهویژه آن جاهایی که پای تاریخ ایران در میان باشد، دارای نوعی گزندگی و تهمزه تلخ دانسته است که مطالعهٔ آنها برای جوانانی که جویای آگاهی دربارهٔ تاریخ و فرهنگ کشور خود هستند، منفیبافی زیانبخشی را بهدنبال دارد.[۱۷] همچنین برخی، رویکرد انتقادی او به فرهنگ و جامعهٔ ایرانی را متأثر از مقایسه جامعه و فرهنگ ایرانی با فرهنگ و جامعهٔ فرنگی دانستهاند.[۱۸] محمدعلی جمالزاده خود نیز پس از شصت سال داستاننویسی، در ارزیابی سبک و رویکرد خود، آن را ناکارآمد دانسته است.[۱۹]
جمالزاده تقریباً ۹۰ سال از عمر ۱۰۵ ساله خود را در خارج از ایران سپری کرد. او در تمام این مدت طولانی، با خاطرات خود از ایران زیست، هر روز کتاب فارسی میخواند و پیدرپی به دوستان ایرانی خود نامه مینوشت، هرچه مینوشت به زبان فارسی و معمولاً دربارهٔ ایران بود. خانهاش آراسته به قالی و قلمکار و قلمدان و ترمه و تافته و مسینه و برنجینههای کرمان و اصفهان و یزد بود و با همه کس از اصفهان دورهٔ کودکی خود و محلهٔ بیدآباد سخن میگفت، اما با همه اینها، بسیاری مسایل از دید او دور ماند و از تحولات فرهنگی بهویژه دربارهٔ زنان ایرانی، خبر نداشت. ایران جمالزاده، ایران دورهٔ کودکی او است و زنان ایرانی در قصههای او، همان زنان ستمکشیده و عقبمانده هستند.[۲۰]
درگذشت جمالزاده
[ویرایش | ویرایش مبدأ]محمدعلی جمالزاده در ۱۷ آبان ۱۳۷۶ش در یکی از خانههای سالمندان شهر ژنو، در ۱۰۵ سالگی درگذشت و در قبرستان پتیساکونه ژنو دفن شد. پس از درگذشت وی، ۲۶ هزار برگ از نامهها، دستنوشتهها و عکسهای او در خانهاش به سازمان اسناد ملی تحویل داده شد.[۲۱]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
- ↑ جمالزاده، یادگارهای دوره تحصیل، 1353ش، ص ۴۰۰–۴۰3.
- ↑ اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۳.
- ↑ پارسینژاد، نقد و تحلیل و گزیدهٔ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، 1381ش، ص45.
- ↑ جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص۳۶–۳۷.
- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
- ↑ جمالزاده، خاطرات، 1378ش، ص39.
- ↑ رحیمیان، ادوار نثر فارسی، 1380ش، ص81.
- ↑ آرینپور، از صبا تا نیما، 1387ش، ص281.
- ↑ اخوت، برادران جمالزاده، 1379ش، ص۳۲.
- ↑ بالایی، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، 1366ش، ص۱۴۵–۱۴۶.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا.
- ↑ «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه.
- ↑ دستغیب، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، 1365ش، ص24.
- ↑ میرانصاری، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، 1381ش، ص۳۷۵.
- ↑ میرعابدینی، شهروند شهرهای داستانی، 1396ش، ص124.
- ↑ جمالزاده، قصه ما به سر رسید، 1379ش، ص21.
- ↑ نصر اصفهانی و میرزایی، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارۀ زنان ایرانی»، 1388ش، ص118.
- ↑ «درباره محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آرینپور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، زوار، ۱۳۸۷ش.
- اخوت، احمد، برادران جمالزاده، اصفهان، راوی، به تحقیق رضا مختاری، دفتر دوم و سوم، ۱۳۷۹ش.
- بالایی، کریستف و میشل، کوییپرس، سرچشمههای داستان کوتاه فارسی، ترجمه احمد کریمی حکاک، تهران، انجمن ایرانشناسی فرانسه در ایران، معین، ۱۳۶۶ش.
- پارسینژاد، کامران، نقد و تحلیل و گزیدهٔ داستانهای سیدمحمدعلی جمالزاده، تهران، روزگار، ۱۳۸۱ش.
- جمالزاده، محمدعلی، خاطرات، تهران، علم، ۱۳۷۸ش.
- جمالزاده، محمدعلی، قصه ما به سر رسید، تهران، مهارت، ۱۳۷۹ش.
- جمالزاده، محمدعلی، یادگارهای دوره تحصیل، راهنمای کتاب، تهران، س۱۷، شماره ۴، ۵، ۶، ۱۳۵۳ش.
- «دربارهٔ محمدعلی جمالزاده»، خبرگزاری جمهوری اسلامی، تاریخ بارگذاری: ۱۷ آبان ۱۳۹۸ش.
- دستغیب، عبدالعلی، نقد آثار محمدعلی جمالزاده، تهران، چاپار، ۱۳۶۵ش.
- رحیمیان، هرمز، ادوار نثر فارسی، تهران، سمت، ۱۳۸۰ش.
- «محمدعلی جمالزاده از یکی بود یکی نبود تا دارالمجانین»، خبرگزاری ایمنا، تاریخ بارگذاری: ۲۳ دی ۱۳۹۹ش.
- «محمدعلی جمالزاده کیست؟»، وبسایت کتابانه، تاریخ بازدید: ۲۵ تیر ۱۴۰۲ش.
- میرانصاری، علی، اسنادی از مشاهیر ادب معاصر ایران، تهران، سازمان اسناد ملی ایران، ۱۳۸۱ش.
- میرعابدینی، حسن، شهروند شهرهای داستانی، تهران، چشمه، ۱۳۹۶ش.
- نصر اصفهانی، محمدرضا و میرزایی، طاهره، «نقد و بررسی دیدگاههای جمالزاده دربارهٔ زنان ایرانی»، فصلنامه پژوهشهای زبان و ادبیات فارسی، سال ۴۵، شماره ۴، زمستان ۱۳۸۸ش.