پیشنویس:قاجاریه: تفاوت میان نسخهها
imported>مهدی مهدوی بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
| (۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۱: | خط ۱: | ||
[[پرونده:قاجاریه.jpg|جایگزین=نگارهای از آقامحمدخان قاجار در ۱۸۲۰ میلادی|بندانگشتی|نگارهای از آقامحمدخان قاجار در ۱۸۲۰ میلادی]] | |||
{{درشت|'''قاجاریه؛'''}} سلسهٔ پادشاهی ایرانی در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری. | |||
[[ | قاجاریه، زمام حکومت [[ایران]] را به مدت ۱۳۰ سال در یک دوران تاریخی مهم بهدست گرفت. آثار و پیامدهای حکومت قاجار تا امروز در سبک زندگی مردم باقی مانده است؛ سرزمینهای بسیاری از خاک ایران جدا شد و استعمار خارجی و استبداد داخلی، باعث غارت ثروتهای مادی و معنوی کشور، تزریق حس حقارت عمومی، از بینرفتن غرور ملی و عقبماندگی ایران شد. در این دوره که مواجهه با فرهنگ و تمدن غربی، موجب تحول در اندیشه و آدابورسوم ایرانیان شده بود، عالمان دینی برای حفظ [[دین]] و فرهنگ، به فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گسترده روی آوردند و در حفظ، گسترش و تداوم پاکزیستی ایرانیان، نقش اساسی ایفا کردند. | ||
==تاریخچه== | |||
ایل قاجار در زمان | ==تاریخچه قاجاریه== | ||
==اهمیت و جایگاه تاریخی== | ایل قاجار در زمان حملهٔ مغول به مناطق داخلی ایران آمدند و در زمان [[صفویه]] توسط شاهعباس بهعنوان نیروی دفاعی به کار گمارده شدند. برخی طوایف آنها در اواخر حکومتهای [[صفویه]]، افشاریه و زندیه برای به قدرترسیدن تلاش کردند و از میان آنها، آغامحمدخان که در [[شیراز]] اسیر دربار زند بود، بعد از مرگ کریمخان زند، آزاد شد، به شمال ایران رفت و با تصرف [[گیلان]]، [[مازندران]]، زنجان و [[کردستان]]،<ref>پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۷۵۴–۷۵۹.</ref> سرانجام در ۱۲۰۰ق در [[تهران]] بر تخت شاهی نشست.<ref>طباطبایی، ایران در دورهٔ فتحعلیشاه، ۱۳۹۳ش، ج3، ص12.</ref> | ||
=== | |||
در دوران قاجاریه، بیگانگان بهخصوص انگلیس و روسیه بر فرهنگ و سیاست کشور سلطه پیدا کردند و امتیازهای اقتصادی زیادی را به دست گرفتند؛ برای مثال امتیاز ایجاد | وی پس از آن با پیروزی کامل بر حاکمان زند و دیگر مدعیان قدرت، در ۱۲۱۰ق در تهران به عنوان پادشاه ایران بهصورت رسمی تاجگذاری کرد و به این ترتیب حکومت سلسلهٔ قاجاریه آغاز شد.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص۴۰.</ref> پس از او، ۶ نفر دیگر از خاندان قاجاریه به نامهای «فتحعلیشاه»، «محمدشاه»، «ناصرالدینشاه»، «مظفرالدینشاه»، «محمدعلیشاه» و «احمدشاه» به پادشاهی رسیدند<ref>اصفهانی، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، ۱۳۶۲ش، ج2، ص۱۰۸۲.</ref> و به مدت ۱۳۰ سال بر ایران حکومت کردند.<ref>هاشمیان، تحولات فرهنگی ایران در دورهٔ قاجاریه و مدرسه دارالفنون، 1379ش، ص5-9.</ref> احمدشاه آخرین شاه قاجاریه با کودتای «رضاخان پهلوی» و «سیدضیاءالدین طباطبایی» از پادشاهی برکنار شد و در ۱۳۰۴ش مجلس مؤسسان، انقراض کامل قاجاریه را اعلام کرد.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص۶۲۹–۶۳۰.</ref> | ||
=== | |||
محققان | ==اهمیت و جایگاه تاریخی قاجاریه== | ||
=== | |||
===سلطهٔ بیگانگان بر ایران=== | |||
=== | در دوران قاجاریه، بیگانگان بهخصوص انگلیس و روسیه بر فرهنگ و سیاست کشور سلطه پیدا کردند و امتیازهای اقتصادی زیادی را به دست گرفتند؛ برای مثال امتیاز ایجاد [[راهآهن ایران|راهآهن]]، خطهای تلگراف، کشتیرانی در رودخانههای ایران، بهرهبرداری از معدنها و جنگلهای کشور، آبیاری و حق تقدم در امتیاز بانک، احداث جاده و ایجاد کارخانه، از جمله امتیازهایی بود که حاکمان تنها در یک قرارداد به «بارون جولیوس دورویتر» سرمایهدار یهودی تبعهٔ انگلیس و صاحب خبرگزاری رویترز دادند. واگذاری امتیاز تنباکو به یک شرکت انگلیسی در زمان ناصرالدین شاه از دیگر قراردادها بود که با فتوای مشهور «میرزای شیرازی» لغو شد و در تاریخ بهعنوان یک حرکت انقلابی به ثبت رسید.<ref>مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، 1393ش، ص۴۸.</ref> | ||
===آشفتگی فرهنگی=== | |||
زمان حکومت مظفرالدینشاه ( | محققان دورهٔ قاجاریه را دورهٔ پیدایش نابسامانیهای فرهنگی، جدال بین دو سبک زندگی ایرانی و غربی و رواج تدریجی فرهنگ مدرن و تغییرات اساسی در سبک زندگی ایرانی توصیف کردهاند. گرایش به سبک زندگی غربی سبب شد که ایران دستخوش بحران هویتی و عقبماندگی شود. در این دوره، بر خلاف دوران صفویه، توجه به علوم نقلی کمتر و گرایش به علوم غربی بیشتر شد و این ناسازگاری فرهنگی به عقبماندگی ایران منجر شد.<ref>شریفی شکوه، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، 1397ش، ص128-129.</ref> | ||
==نظام سیاسی== | |||
در | ===احیای فقه سیاسی شیعه=== | ||
==زبان و ادبیات== | [[پرونده:قاجاریه۱.jpg|جایگزین=میرزا حبیبالله رشتی از فقهای شیعه و از مجتهدین صاحب نام عصر ناصری|بندانگشتی|میرزا حبیبالله رشتی از فقهای شیعه و از مجتهدین صاحب نام عصر ناصری]] | ||
=== | شاهان قاجار در مراحلی بهدلیل کسب مشروعیت و مقبولیت سیاسی و ملی به همکاری با علمای [[دین]] روی آوردند و تا حدی به علما مجالی برای حضور در عرصهٔ سیاست و فرهنگ دادند؛ به همیندلیل [[فقه اسلامی|فقه]] سیاسی [[شیعه]] در جامعه بار دیگر از سوی علما مطرح شد. علمای دین نیز با هدف صیانت از دین و حمایت عملی از مردم، در حوزهٔ فرهنگ دینی و حاکمیت سبک زندگی مؤمنانه فعال شدند و به امور و شعائر مذهبی در جامعه، توجه کاملی داشتند.<ref>شریفی شکوه، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، 1397ش، ص128-129.</ref> | ||
پژوهشگران | |||
==== | ===رویدادهای مهم=== | ||
[[پرونده:قاجاریه۳.jpg|جایگزین=پرداخت غرامت از سوی ایران به روسیه در تبریز|بندانگشتی|پرداخت غرامت از سوی ایران به روسیه در تبریز (اثر کارل بگروف ۱۸۲۸)]] | |||
تاریخنگاران، رویدادهای عهد قاجار را شامل سه دوره دانستهاند: از سلطنت آغامحمدخان (۱۲۱۰–۱۲۱۱ق) و فتحعلیشاه (۱۲۱۲–۱۲۵۰ق) بهعنوان دورهٔ اول یاد میشود که در آن جنگهای ایران و روس، عهدنامهٔ گلستان و ترکمنچای و الحاق بخشهای زیادی از ایران به روسیه، کشتهشدن سفیر روسیه در ایران و جنگهای ایران و عثمانی اتفاق افتاده است. | |||
دورهٔ دوم شامل سلطنت محمدشاه (۱۲۵۰–۱۲۶۴ق) و ناصرالدینشاه (۱۲۶۴ تا ۱۳۱۳ق) میشود که نخستوزیری قائممقام فراهانی و [[امیرکبیر]]، به وجودآمدن فرقهٔ «بابیه»، جداشدن [[هرات]] از ایران، نفوذ انگلیسیها و روسها و واگذاری امتیازات زیاد به آنها و قتل ناصرالدینشاه به دست «میرزارضا کرمانی» در این دوره رخ داده است. | |||
زمان حکومت مظفرالدینشاه (۱۳۱۳–۱۳۲۴ق)، محمدعلیشاه (۱۳۲۴–۱۳۲۷ق) و احمدشاه (۱۳۲۷–۱۳۴۴ق) دورهٔ سوم است که سفرهای خارجی شاهان با قرضگرفتن از دولتهای مختلف برای هزینهٔ سفر، صدور فرمان مشروطیت و تبدیل حکومت به سلطنت مشروطه در دورهٔ مظفرالدینشاه، به توپبستن «مجلس شورای ملی» توسط محمدعلیشاه، قرارداد ۱۹۰۷م و تقسیم ایران میان روس و انگلیس از رویدادهای مهم این مقطع زمانی است.<ref>پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، 1380ش، ص ۸۴۸–۸۶۲.</ref> | |||
در اواخر دورهٔ قاجار، تحقیر ملی، تزریق حس ناتوانی و حقارت عمومی و بیهویتی توسط سیاستهای مداخلهگر استعماری و استبداد داخلی، بر مردم ایران تحمیل شد و زمینهٔ عقبماندگی کشور را فراهم کرد.<ref>[https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45639 «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای.]</ref> | |||
==نظام سیاسی قاجاریه== | |||
در دورهٔ قاجاریه، شاه در رأس هرم قدرت قرار داشت و تمام جزئیات حکومتی مانند تصمیمهای سیاسی مهم و عزل و نصبها را بدون محدودیت انجام میداد. شاهزادگان، درباریان، رؤسای ایلات بزرگ و حکام محلی، در ردهٔ دوم قدرت سیاسی بودند.<ref>مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه، ۱۳۸۴ش، ج1، ص394.</ref> | |||
در این روزگار شرایط سیاسی و اجتماعی کشور به گونهای بود که مردم ایران هیچ تضمینی برای جان، مال و ناموس خود در برابر دستگاه استبدادی شاه نداشتند. اکثر مردم در فقر و نادانی به سر میبردند که در ادبیات آن روزگار ازجمله اشعار «آیینهٔ عبرت» از [[محمدتقی بهار|ملکالشعرای بهار]] و خاطرات آن دوره بازتاب پیدا کرده است. تاریخنگاران (داخلی و خارجی) همگی از استبداد و ستم شاهان در حق مردم سخن گفتهاند.<ref>آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۳۷۸ش، ص13-14.</ref> | |||
سلاطین قاجار همهٔ زمینهای ایران را ملک خود میدانستند؛ شاه حق داشت هر نوع زمینی را به هر یک از هواداران خود بدهد و هیچکس جرئت اظهار نظر در برابر او را نداشت. اگر کسی مخالفت میکرد خون او هدر بود.<ref>لمبتون، ایران عصر قاجار، ۱۳۷۵ش، ص71-72.</ref> | |||
امیران و حاکمان محلی نیز که بیشتر آنها از فرزندان و بستگان شاه و در جایجای کشور پراکنده بودند، با لقبهای مختلف که برای آنان شخصیت و منزلت اجتماعی به همراه میآورد، همهکاره بودند و هر گونه ستم را برای خود مجاز میدانستند.<ref>مدرسی، مرد روزگاران مدرس شهید نابغهٔ ملی ایران، ۱۳۷۴ش، ج1، ص3-4.</ref> | |||
==زبان و ادبیات در عصر قاجاریه== | |||
===نثر فارسی=== | |||
پژوهشگران دورهٔ قاجار را سرآغاز تحول نثر فارسی و نقطهٔ شروع ادبیات معاصر میدانند. به باور آنها پیش از دورهٔ قاجار، از نثر فارسی برای بیان موضوعات تاریخی، [[اخلاق|اخلاقی]]، فلسفی و برخی از رشتههای علوم استفاده میشد؛ اما در دورهٔ قاجاریه این دامنه گسترش یافت و زمینههای دیگری از جمله سیاست، علوم جدید و انتقادهای اجتماعی را نیز شامل میشد. محققان سیر تحول ادبیات عصر قاجار را به سه دورهٔ مهم تقسیم کردهاند: | |||
====دورهٔ رکود==== | |||
در این دوره که از شروع سلطنت قاجار تا اواخر حکومت محمدشاه را در بر میگیرد، شامل هیچ نوآوری نیست و با دورههای قبل تفاوتی ندارد. | در این دوره که از شروع سلطنت قاجار تا اواخر حکومت محمدشاه را در بر میگیرد، شامل هیچ نوآوری نیست و با دورههای قبل تفاوتی ندارد. | ||
==== | |||
====دورهٔ تحول==== | |||
از اواخر حکومت محمدشاه تا دوران سلطنت ناصرالدین شاه، نویسندگان ایرانی با روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و صنعت ترجمه آشنا شدند؛ آثار رماننویسان غربی ترجمه شد و ایرانیان نیز به رماننویسی روی آوردند. همچنین سفرنامهنویسی و خاطرهنویسی در این دوره رونق فراوان یافت. | از اواخر حکومت محمدشاه تا دوران سلطنت ناصرالدین شاه، نویسندگان ایرانی با روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و صنعت ترجمه آشنا شدند؛ آثار رماننویسان غربی ترجمه شد و ایرانیان نیز به رماننویسی روی آوردند. همچنین سفرنامهنویسی و خاطرهنویسی در این دوره رونق فراوان یافت. | ||
==== | ====دورهٔ هویتیابی==== | ||
از سلطنت مظفرالدین شاه تا انقلاب مشروطه و پایان حکومت قاجار، انواع نثر فارسی رونق یافت و نویسندگان سعی کردند هویت ایرانی را وارد کارهای خود کنند و فقط به تقلید از نویسندگان غرب نپردازند. همچنین موضوعات و مفاهیمی از فرهنگ غرب مانند آزادی، دموکراسی، پارلمان و مردم به آثار نویسندگان راه پیدا کرد و آثار سیاسی و اجتماعی بیسابقهای پدید آمد. <ref>حاجی آقابابایی، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، 1400ش، ص25-28.</ref> | از سلطنت مظفرالدین شاه تا انقلاب مشروطه و پایان حکومت قاجار، انواع نثر فارسی رونق یافت و نویسندگان سعی کردند هویت ایرانی را وارد کارهای خود کنند و فقط به تقلید از نویسندگان غرب نپردازند. همچنین موضوعات و مفاهیمی از فرهنگ غرب مانند آزادی، دموکراسی، پارلمان و مردم به آثار نویسندگان راه پیدا کرد و آثار سیاسی و اجتماعی بیسابقهای پدید آمد.<ref>حاجی آقابابایی، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، 1400ش، ص25-28.</ref> | ||
=== | |||
ادبیات عامیانه (فولکلوریک) در | ===ادبیات عامیانه=== | ||
=== | ادبیات عامیانه (فولکلوریک) در دورهٔ قاجار بین مردم کوچه و بازار رایج بود و خوانندگان، نوازندگان و مقلدان دورهگرد در [[مراسم عروسی|عروسیها]] و [[ختنهسوران|ختنهسورانها]] و مجالس [[شادی]] ایرانیان و بزمهای خصوصی میخواندند. به نظر پژوهشگران در ادبیات عامیانه، بیشتر، تحولات و تغیرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی الهامبخش سرایندگان بوده است؛ در این اشعار بهصورت جدی یا کنایه و طنز، هزل و هجو، خشم عمومی ملی نهفته بود.<ref>والنتین، اشعار عامیانهٔ ایران (در عصر قاجاری)، 1382ش، ص2.</ref> | ||
در اواخر عصر قاجار بهخصوص دوران انقلاب مشروطه، نویسندگان و شاعران ایرانی از ادبیات | |||
===ادبیات بیداری=== | |||
در اواخر عصر قاجار بهخصوص دوران انقلاب مشروطه، نویسندگان و شاعران ایرانی از ادبیات تملقگویانهٔ دوران قاجار فاصله گرفتند و آثار خود را مجالی برای بروز خواست تودههای محروم ایرانی برای رسیدن به آزادی از استبداد و [[مردمسالاری دینی]] قرار دادند که به «ادبیات بیداری» مشهور شده است. در این نوع ادبیات، اندیشههای نوین مانند ستیز با استبداد، تشویق به استقلال و خودکفایی، وطن دوستی، آزادیخواهی از یوغ استبداد شاهی، دفاع از حقوق کارگر ستمدیده و دیگر مسائل خاص اجتماعی شکل گرفت.<ref>[https://khorasannews.com/Newspaper/MobileBlock?NewspaperBlockID=621948 «ادبیات در عصر فریادهای در گلو مانده»، وبسایت روزنامۀ خراسان.]</ref> | |||
==قشربندی اجتماعی== | ==قشربندی اجتماعی== | ||
وجه تمایز طبقات اجتماعی و دستهبندی آنها به خواص و عوام یا اغنیا و فقرا، | وجه تمایز طبقات اجتماعی و دستهبندی آنها به خواص و عوام یا اغنیا و فقرا، مرتبهٔ اجتماعی، سرمایهٔ مادی و مناسبات قدرت بود. این وجوه تمایز در تفاوت سبک زندگی طبقات نقش تعیینکنندهای داشت. | ||
=== | |||
چگونگی روابط شاهزادگان با شاه، بر اساس | ===شاهزادگان=== | ||
=== | چگونگی روابط شاهزادگان با شاه، بر اساس پیشینهٔ خانوادگی مادر، دستآوردهای شخص خود او، ترتیب تولد یا عامل ارشدیت تعریف میشد. آنها در کودکی آموزشهای مختلف از جمله ریاضی، شعر، علم اخلاق و سیاست را فرا میگرفتند. برخی از آنها به زبانهای متعددی نظیر [[زبان عربی|عربی]]، فرانسه و انگلیسی نیز تسلط داشتند.<ref>فرهادمیرزا، سفرنامه فرهاد میرزا، 1366ش، ص115.</ref> | ||
اشراف و اعیان هر شهر کسانی بودند که یا بهدلیل داشتن ثروت | |||
=== | ===اشراف و اعیان=== | ||
اشراف و اعیان هر شهر کسانی بودند که یا بهدلیل داشتن ثروت یا به علت نزدیکبودن موروثی به دستگاه حاکمه یا بر اثر خدمات قابلتوجه به دولت به کسب لقب نایل شده بودند و این القاب نیز مانند اصل اشرافیت در [[خانواده|خانوادهٔ]] آنها موروثی بود. سبک زندگی و طرز لباس و نوع معتقدات این گروه با اصناف و صاحبان حرفه از جهات گوناگون متمایز بود.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.</ref> | |||
=== | |||
در این دوره مشاغل میان خانوادههای هر صنف و گروه، ارثی بوده و سبک زندگی اصناف و گروهها نیز از یکدیگر متمایز بود. برای مثال، بازرگانان | ===مالکان بزرگ=== | ||
=== | طبقهٔ ملاکان بزرگ که بیشتر اوقات سال را در شهرها به سر میبردند هم قدرت مالی داشتند و هم سلطهٔ فرمانروایی بر رعیتهای ساکن املاک خود. آنها با تقدیم هدیه به شاه، نخستوزیر و درباریان در امور سیاسی و اداری کشور نیز دخالت و از نیروهای انتظامی کشور برای حفظ ثروت و سلطهٔ اجتماعی خود استفاده میکردند و گاهی این نیروها را در راه سرکوب رعیت و غصب اموال خردهمالکان بهکار میبردند. در این طبقه نیز آداب و مراسم عقد و [[ازدواج]]، رفتوآمد و معاشرت مانند گروههای دیگر محدود و مخصوص به افراد همین طبقه بود.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص361.</ref> | ||
در اواخر | |||
=== | ===بازرگانان=== | ||
با ورود ارزشهای فرهنگ | در این دوره مشاغل میان خانوادههای هر صنف و گروه، ارثی بوده و سبک زندگی اصناف و گروهها نیز از یکدیگر متمایز بود. برای مثال، بازرگانان عمامهٔ شیرشکری یا مندیل یا کلاه پوست بخارایی به سر میگذاشتند. قبا، لبادهٔ بلند و عبای نایینی اعلا میپوشیدند و با طمأنینه راه میرفتند. [[خانه|خانههای]] وسیع و بزرگ داشتند و اتاق پذیرایی خود را با پشتیهای ساختهشده از قالیچههای زیبا و نفیس میآراستند. در مقابل، افراد گروههایی مانند [[بقالی|بقال]]، عطار و سبزیفروش، کلاه نمدی به سر میگذاشتند. لباس آنها بیشتر از متقال مشکی یا سورمهای بود و شال پهن به کمر میبستند. قبای کوتاه بدون چاک میپوشیدند و بیشتر بهجای عبا، از کلیجهٔ پوستی در [[زمستان]] استفاده میکردند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.</ref> | ||
=== | |||
طبقات پایین جامعه که اکثریت مردم را شامل میشد، به دو گروه ممتاز دهنشین و شهرنشین تقسیم میشد که گروه شهرنشین در داخل کادر خود از گروهها و اصناف معین تشکیل و هر گروه و صنف برحسب شغل و | ===روشنفکران=== | ||
=== | در اواخر دورهٔ قاجاریه، طبقهٔ جدیدی به وجود آمد که در آثار برخی از پژوهشگران به نام «روشنفکران نوپا» توصیف شده است. این گروه بهصورت غالب از دیوانسالاران، نویسندگان، مورخان، جغرافیدانان، نسبشناسان، منجمان، پزشکان، و شاعران تشکیل میشد که گذران زندگی آنها به حفظ ارتباط نزدیک با صاحبمنصبان دولتی بستگی داشت.<ref>اشرف و بنوعزیزی، طبقات اجتماعی؛ دولت و انقلاب در ایران، 1393ش، ص43-63.</ref> | ||
===فنسالاران=== | |||
با ورود ارزشهای فرهنگ غربی در اواخر دورهٔ قاجار و اعزام [[دانشجو|دانشجویان]] به اروپا، ایجاد [[مدرسه|مدارس]] جدید، [[مسافرت]] به خارج و حضور اروپاییان در شهرهای بزرگ، طبقه فنسالار شروع به بالیدن کرد. فارغالتحصیلان مدارس خارجی و دارالفنون و مدرسهٔ علوم سیاسی، هستهٔ طبقهٔ جدید از افراد متخصص را تشکیل داد که نقش مهمی در بهروز کردن نظام اداری دولت و نیروهای ارتش ایفا کرد.<ref>اشرف و بنوعزیزی، طبقات اجتماعی؛ دولت و انقلاب در ایران، 1393ش، ص43-63.</ref> | |||
===گروهها و اصناف=== | |||
طبقات پایین جامعه که اکثریت مردم را شامل میشد، به دو گروه ممتاز دهنشین و شهرنشین تقسیم میشد که گروه شهرنشین در داخل کادر خود از گروهها و اصناف معین تشکیل و هر گروه و صنف برحسب شغل و حرفهٔ خود مشخص شده بود. گروههای دهنشین با جمعیت عشایر در حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدادند که به گفتهٔ محققان در شرایط ناشی از رژیم ظالمانهٔ ارباب و رعیتی [[زندگی]] میکردند. در شهرها گروهبندی بر حسب حرفه و پیشه صورت میگرفت. جمعیت شهری مرکب بود از گروههای پیشهوران و اصناف گوناگون مانند نانوا، قصاب، بقال، عطار، سبزیفروش، بزاز و گروههای حرفهای مانند [[خیاطی|خیاط]]، قناد، نجار، حلبساز، دباغ، رنگرز، [[بنایی|بنا]] و [[معماری ایرانی|معمار]].<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.</ref> | |||
===لوتیها=== | |||
لوتیها که در همه شهرهای ایران دیده میشدند از دیگر گروههای بیطبقه جامعه آن دوره بودند. آنان کار و کاسبی معینی نداشتند و سربار دیگران بودند و با آنکه طفیلی محله خود محسوب میشدند، از هیچگونه گردنکلفتی هم دریغ نمیورزیدند. آنها از صبح تا شام در حالی که کلاه نمدی خود را به حالت کج روی سر داشتند، دکمههای پیراهن را باز میگذاشتند و دستی بر قمه داشتند و مست و هوشیار در کوچه و خیابان پرسه میزدند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/news/267772/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D8%AA%D8%A7-%D9%84%D9%88%D8%AA%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D «نظام طبقاتی دورۀ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | لوتیها که در همه شهرهای ایران دیده میشدند از دیگر گروههای بیطبقه جامعه آن دوره بودند. آنان کار و کاسبی معینی نداشتند و سربار دیگران بودند و با آنکه طفیلی محله خود محسوب میشدند، از هیچگونه گردنکلفتی هم دریغ نمیورزیدند. آنها از صبح تا شام در حالی که کلاه نمدی خود را به حالت کج روی سر داشتند، دکمههای پیراهن را باز میگذاشتند و دستی بر قمه داشتند و مست و هوشیار در کوچه و خیابان پرسه میزدند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/news/267772/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D8%AA%D8%A7-%D9%84%D9%88%D8%AA%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D «نظام طبقاتی دورۀ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | ||
=== | |||
در عصر [[قاجاریه|قاجار]]، بخشی از گروه مستخدمان را که در خانة ثروتمندان کار میکردند کنیزان، غلامان و خواجگان تشکیل میدادند. بردگان سیاه، آفریقایی بودند و خریدوفروش آنها از طریق خلیج فارس صورت میگرفت. سفیدپوستان که از قومیتهای مختلف بودند، از راه تجارت یا اسارت در جنگها تأمین میشدند. بهصورت غالب، رفتاری که با این طبقه میشد، مورد قبول همگان و در جامعه پذیرفتهشده بود. کنیزان یا بهعنوان زن | ===غلامان و کنیزان=== | ||
=== | در عصر [[قاجاریه|قاجار]]، بخشی از گروه مستخدمان را که در خانة ثروتمندان کار میکردند کنیزان، غلامان و خواجگان تشکیل میدادند. بردگان سیاه، آفریقایی بودند و خریدوفروش آنها از طریق [[خلیج فارس]] صورت میگرفت. سفیدپوستان که از قومیتهای مختلف بودند، از راه تجارت یا اسارت در جنگها تأمین میشدند. بهصورت غالب، رفتاری که با این طبقه میشد، مورد قبول همگان و در جامعه پذیرفتهشده بود. کنیزان یا بهعنوان زن صیغهای یا دائمی وارد حرمسراها میشدند یا در خدمت زنان بزرگان، به کارهای خانگی میپرداختند. غلامان نیز در زمینههای مختلف نظامی، خدمات خانگی، نگهبانی، کشاورزی، آبیاری و ماهیگیری به کار گرفته میشدند و درصورت داشتن توانایی و کاردانی به مناصب بالای اداری و نظامی نیز دست مییافتند.<ref>زرگرینژاد و علیپور، «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار»، 1388ش، ص1.</ref> | ||
در این دوره گروههایی در | |||
===گروههای بیطبقه=== | |||
در این دوره گروههایی در جامعهٔ شهری وجود داشت که طبقهٔ اجتماعی و اقتصادی مشخصی نداشتند؛ متکدیان، دراویش، مطربها و دلقکها از جمله این افراد «بیطبقه» بودند. دروایش و متکدیان از جامعه تغذیه میکردند. مطربها صاحب درآمد بودند، اما بهدلیل دید تحقیرآمیز جامعه به آنها، با گدایان در یک ردیف قرار میگرفتند. علت دید تحقیرآمیز به مطربها این بود که نواختن آلات [[موسیقی]] مقبولیت و مشروعیت اجتماعی نداشت، تا جایی که اشراف و اصیلزادگان آن را عیب میدانستند؛ همچنین مطربها چندان پایبند به قیود مذهبی و عرفی جامعه نبودند.<ref>[https://www.cgie.org.ir/fa/news/267772/%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%B7%D8%A8%D9%82%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D9%88%D8%B1%D9%87-%D9%82%D8%A7%D8%AC%D8%A7%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D8%A7%D9%81-%D8%AA%D8%A7-%D9%84%D9%88%D8%AA%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D «نظام طبقاتی دورۀ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.]</ref> | |||
==جایگاه زنان== | ==جایگاه زنان== | ||
سبک زندگی زنان بهصورت کلی نسبت به مردان در | سبک زندگی زنان بهصورت کلی نسبت به مردان در دورهٔ قاجار تفاوت داشت. برخی از محققان از تنزل موقعیت زنان در عرصههای مختلف زندگی سخن گفته و مصادیقی مانند محدویت فرصتهای شغلی برای زنان، دشواری و محدویت تردد آنها در فضای عمومی، محدودیت اماکن تفریحی، ازدواجهای اجباری در سنین پایین را ذکر کردهاند. در کنار آن شرایط نگرش زنستیزانه و ادراک زنان از خود در تثبیت ساختارهای مردسالارانه را مؤثر دانستهاند.<ref>علیزاد بیرجندی، «عوامل مؤثر بر گزینش الگوهای سبک زنگی در دورهٔ قاجار»، 1399ش، ص125.</ref> | ||
==حجاب | |||
در اوائل | همچنین زنان نسبت به مردان دارای سواد کمتر، پایگاه اجتماعی پایینتر و در مناسبات قدرت، شرکت ناچیز داشتند که در قوامبخشی سبک زندگی آنها در این دوره اثرگذار بود. اما در جامعه سنتی ایران نوع تفریحات، پوشش و حتی وجوه ذهنی الگوهای زندگی زنان طبقات فرادست با سایر اقشار زنان تفاوتهای چشمگیری داشت. آموختن [[موسیقی]]، زبان فرانسه، تاریخ، فلسفه و ادبیات و گرایش به انگارههای نوین اجتماعی و سیاسی مانند تساوی حقوق زنان و مردان، برداشتن نقاب و روبند، گرایش به مشروطه که در زندگینامه «تاج السلطنه» دختر ناصرالدین شاه نقل شده، این تفاوت را نشان میدهد.<ref>تاجالسلطنه، خاطرات تاجالسلطنه، 1361ش، ص13.</ref> | ||
==حجاب زنان در دوره قاجار== | |||
[[پرونده:قاجاریه۲.jpg|جایگزین=بانوان دوره قاجار با چادر و پوشیه|بندانگشتی|بانوان دوره قاجار با چادر و پوشیه]] | |||
در اوائل دورهٔ قاجاریهٔ فرهنگ [[حجاب]] و [[عفاف]] متأثر از سبک زندگی ایرانی و اسلامی بهعنوان یک ارزش به شدت رعایت میشد. همچنین حریم اجتماعی مردانه و زنانه بهعنوان میراث فرهنگی و دینی، در فضاهای شهری، مکانهای مذهبی و سبک معماری نمود عینی داشت. برای مثال زنان در فضای عمومی [[چادر|چادرهای]] بلند [[لباس مشکی در فرهنگ شیعیان|مشکی]] میپوشیدند. | |||
روی چادر، پارچهای سفید بود که زنان آن را روی صورت خود میانداختند و بهوسیله چند شبکهای که آن پارچه سفید در مقابل چشمان زن داشت، جلو خود را میدیدند؛ اما پس از مسافرت ناصرالدین شاه به روسیه و اروپا و دیدن پوشش زنان آنجا، شاه زنان [[حرمسرا|حرمسرا]] را واداشت تا شلوار بلند چیندار مخصوص زنان با نام [[چاقچور]] را کنار بگذارند، شالهای کوتاه سر کنند و سر و موی خود را نیز با روسریهای سفید ساده بپوشانند. این دگرگونی به بسیاری از زنان و دختران مقامات و نزدیکان شاه راه پیدا کرد؛ اما در میان مردم عادی، بهدلیل فرهنگ و تربیت دینی جامعهٔ ایران، جایی پیدا نکرد. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، کت و دامن و لباس به شیوه غربی، بهویژه میان زنان طبقهٔ مرفه، افزایش یافت.<ref>مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، 1379، ص120.</ref> | |||
==دینداری و معنویت== | ==دینداری و معنویت== | ||
=== | ===در رفتار شاهان=== | ||
شاهان قاجار ابتدا به [[دین]] اسلام، مذهب | شاهان قاجار ابتدا به [[دین]] اسلام، مذهب [[شیعه]] و تعظیم نسبی شعایر دینی توجه داشتند و به نظر محققان یکی از دلایل استحکام و عمر بهنسبت طولانی این سلسله در این تنسک دینی است. بیشتر شاهان قاجار با علما رابطهٔ خوبی داشتند. مبارزه با مذهب ساختگی بابیت و توجه به احکام اسلامی و احترام به آیینهای مذهبی از جمله [[روضهخوانی]] در ایام [[ماه محرم|محرم]] یا [[زیارت]] عتبات عالیات و بارگاه امامزداگان از موضوعاتی بود که باعث شد مردم متدین و اکثریت روحانیت شیعه بهجز در مواقع خاص مانند نهضت تنباکو و مشروطیت، مخالفت آشکاری با آنها نداشته باشند؛ اما براساس شواهد تاریخی به مرور زمان هر اندازه شاهان از دینداری و معنویت فاصله گرفتند، مردم نیز در مقابل، از دستگاه حاکمه تنفر پیدا کردند و ناکارآمدی دربار بیشتر شد.<ref>دهقانی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، 1401ش، ص204-205.</ref> | ||
=== | |||
آموزههای اسلام و مذهب تشیع، زیربنای اعتقادی و رفتاری اکثر مردم ایران را شکل میداد. اساس معتقدات دینی بر پرهیزکاری استوار بود و بهطور کلی | ===در فرهنگ عمومی=== | ||
==سرمایههای دینی و اجتماعی== | آموزههای اسلام و مذهب تشیع، زیربنای اعتقادی و رفتاری اکثر مردم ایران را شکل میداد. اساس معتقدات دینی بر پرهیزکاری استوار بود و بهطور کلی زمینهٔ مساعد و مفیدی برای پرورش فضایل اخلاقی جامعه وجود داشت. البته برخی از خرافات نیز بهعنوان آموزههای دینی توسط افراد سودجو مانند [[دعا]] نوشتن روی [[تخممرغ]] و آویختن طلسم حاوی آیات [[قرآن]] از گردن [[کودک]] ترویج میشد. همچنین اعتقاد به جادو با جلوههای گوناگون آن رایح بود. | ||
=== | |||
محققان، | مانند اعتقاد به جنبودن گربهٔ سیاه، ممنوعبودن [[عیادت]] بیمار در روزهای شنبه و چهارشنبه و نگرفتن ناخن دست و پا هنگام شب میان اکثریت. معتقدات مذهبی که بنیاد آموزش و تربیت همگانی بود، در پرورش وجدان اخلاقی و حسن همکاری اجتماعی و مردم بهصورت کامل مؤثر و برای حفظ افراد از خطا، مفید و ضروری بود. | ||
=== | |||
در | قسمتی از این معتقدات بهصورت شعائر مذهبی در جامعه رایج بود که از مهمترین آنها [[روضهخوانی]]، [[تعزیهخوانی|شبیهخوانی]]، تعزیهگردانی و آیینهای سوگواری در ایام محرم، [[شب قدر|شبهای قدر]] و رحلت پیامبر در ۲۸ صفر بود. مراسم [[عاشورا]] در ذهن جامعهٔ ایرانی آن روز چنان رسوخ یافته بود که روستایی و شهری، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی و حتی پادشاه وقت در اقامهٔ مراسم [[عزاداری]] محرم شرکت میکردند و طنین اینگونه مراسمهای مذهبی، همبستگی معنوی و روحی اکثریت جامعهٔ ایرانی را آشکارا استحکام میبخشید.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص357-358.</ref> | ||
=== | |||
در | ==سرمایههای دینی و اجتماعی== | ||
===سرمایهٔ معنوی=== | |||
محققان، دورهٔ قاجاریه را از نظر [[اخلاق]] و تربیت، بهدلیل حاکمیت شریعت و احکام دینی، خوب توصیف کرده و معتقدند که وجود بسیاری از صفات پسندیده در میان اکثریت مردم نتیجهٔ مستقیم رسوخ عقاید مذهبی و وجود مکتب خاص تعلیم و تربیت دینی بود. [[تربیت]] خانوادگی، براساس آشناساختن کودکان به تکالیف شرعی و اجرای دستورهای مذهبی و انجام عبادات و حفظ طهارت و [[عفت]] عمومی و گریز از مناهی مانند شرابخواری، قمار و زنا استوار بود. خانوادهها میکوشیدند که کودکان و جوانان را از سقوط اخلاقی محفوظ بدارند و به همین منظور، والدین به محض رسیدن پسران و دختران به سن بلوغ و رشد جسمانی آنها را به [[ازدواج]] تشویق میکردند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص354.</ref> | |||
===سرمایهٔ اجتماعی=== | |||
در دورهٔ قاجاریه، سرمایهٔ اجتماعی که میراث فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بود، شیرازهٔ روابط اجتماعی را شکل میداد. حس اعتماد مردم به یکدیگر در کل جامعهٔ ایران به حدی بود که برای مثال، معاملات کوچک و بزرگ فقط با قول و قرار زبانی انجام میگرفت و کسی که قصد سفر زیارت عتبات عالیات را داشت، [[خانه]]، ثروت و [[ناموس]] خود را با آرامش خاطر به [[همسایهداری|همسایه]] میسپرد.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.</ref> | |||
===سرمایهٔ انسانی=== | |||
در دورهٔ قاجار نهاد روحانیت نقش مهمی در حمایت مردم در برابر ستم دستگاه حکومتی شاه و حفاظت از فرهنگ و آموزههای مذهبی داشت. در طول حکومت قاجار، علما با ترویج نظام اعتقادی، ارزشی و نمادی تشیع در ایران توانستند مراتبی از فرهنگ مذهبی را در ایران پیریزی کنند که به موازات رواج فرهنگ تشیع، تجدد و پویایی شیعی نیز بیشتر شد. بر اثر فعالیت علمای [[دین]]، آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم بهگونهای افزایش یافت که از آن پس در بحرانها و جریانهای سیاسی و اجتماعی مهم بیتفاوت نبودند. علمای دین با همکاری مردم، نهاد «عدالتخانه» را در زمان مظفرالدین شاه به وجود آوردند و در گام بعدی، نهضت مشروطه را رهبری کردند و به پیروزی رساندند. آنها با ایجاد این تحولات بزرگ نه تنها جلو ستم و اجحاف دولت علیه مردم را گرفتند که در بیداری دینی و زمینهسازی [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]] نیز نقشی مهم ایفا کردند.<ref>رمضاننرگسی، «تأثیر فرهنگ سیاسی تشیع در بیداری مردم ایران در دورهٔ قاجاریه»، 1387ش، ص139.</ref> | |||
==نهادهای مختلف== | ==نهادهای مختلف== | ||
=== | ===دینی=== | ||
در عهد قاجار، سیستم آموزشی امروزی وجود نداشت و بعد از محیط خانه، نهادهای دینی مانند مسجد و فعالیت روحانیت به عنوان | در عهد قاجار، سیستم آموزشی امروزی وجود نداشت و بعد از محیط خانه، نهادهای دینی مانند [[مسجد]] و فعالیت روحانیت به عنوان سرمایهٔ جمعی نقش مهمی در تربیت عمومی و فرهنگ مذهبی داشت. والدین علاوهبر این که خود به انجام فرایض دینی اهتمام میورزیدند و برای ادای [[نماز]] و شنیدن و پندواندرز دینی به مسجد میرفتند، فرزندان خود را نیز از ۵ سالگی به مسجد میبردند. در مسجد مردم با تربیت عمومی و اجتماعی، احکام و احادیث و اخبار مذهبی آشنا میشدند. عالمان دینی، فضایل اخلاقی، صفات و ملکات پسندیده را ترویج میکردند. بر اثر فعالیت مراکز مذهبی و تربیت اخلاقی، روحیهٔ همکاری و مواسات اسلامی وجهه همت اکثریت مردم بود.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.</ref> | ||
=== | |||
در ابتدای دوران قاجاریه، مرجع رسمی قانون و اطمینان قضایی برای رسیدگی دعواها و اختلافات مردم وجود نداشت. اختلافات خانوادگی | ===حقوقی=== | ||
=== | در ابتدای دوران قاجاریه، مرجع رسمی قانون و اطمینان قضایی برای رسیدگی دعواها و اختلافات مردم وجود نداشت. اختلافات خانوادگی بهوسیلهٔ علمای دین و گاهی از طریق کدخدامنشی، بزرگان محله یا شهر حل و فصل میشد؛<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.</ref> اما در زمان ناصرالدین شاه ساختاری حقوقی به نام عدلیه و دیوانخانه شکل گرفت. بعد از آن نیز دعاوی حقوقی از سوی روحانیون و مجتهدین رسیدگی میشد و دعاوی غیرحقوقی از طرف مقامات دولتی مورد رسیدگی قرار میگرفت. در شهرستانها نیز امور حقوقی را علما و امور جزایی و انتظامی را حکومتها حل و فصل میکردند. رئیس دیوانخانه از طرف شاه منصوب میشد.<ref>[https://donya-e-eqtesad.com/بخش-اقتصاد-36/1081764-نظام-قضایی-دوره-قاجار «نظام قضایی دورۀ قاجار»، وبسایت دنیای اقتصاد.]</ref> | ||
==== | |||
نظام اقتصادی ایران در دوره قاجار، ساختار سنتی داشت و زیربنای آن را کشاورزی و دامداری تشکیل میداد. به تخمین پژوهشگران حدود هفتاد درصد جمعیت ایران از کشاورزان (دهنشین و چادرنشین) تشکیل میشد که مهمترین و مشخصترین | ===اقتصادی=== | ||
==== | ====کشاورزی==== | ||
دامداری از دیگر پایههای نظام اقتصاد سنتی در این دوره بود. نگهداری و پرورش گاو، گاومیش، گوسفند، بز، اسب، استر، [[خر|الاغ]]، شتر و پرورش مرغان خانگی رواج داشت. ایلات و عشایر فارس، آذربایجان و خراسان مهمترین | نظام اقتصادی ایران در دوره قاجار، ساختار سنتی داشت و زیربنای آن را کشاورزی و دامداری تشکیل میداد. به تخمین پژوهشگران حدود هفتاد درصد جمعیت ایران از کشاورزان (دهنشین و چادرنشین) تشکیل میشد که مهمترین و مشخصترین طبقهٔ مولد ثروت کشور بود، اما در شرایط خاص ناشی از نظام اربابرعیتی، استعداد تولید به کار نمیافتاد. غلات مانند گندم، جو، ارزن، [[برنج]]، [[پنبه]]، توتون، تنباکو، حبوبات و محصولات صیفی و میوه و [[خشخاش]] با کاشت آبی و دیمی به دست میآمد. از منابع طبیعی روییدنی، محصولات جنگلی، کتیرا و انواع دیگر صمغ نباتی فراهم میشد.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص363-365.</ref> | ||
==== | |||
بر اساس | ====دامپروری==== | ||
# بافندگی شامل [[قالی بافی|بافت قالی]]، قالیچه، کرباس، متقال و شال، ترمهبافی، مخملبافی، عبابافی و موتابی. مواد | دامداری از دیگر پایههای نظام اقتصاد سنتی در این دوره بود. نگهداری و پرورش گاو، گاومیش، گوسفند، بز، اسب، استر، [[خر|الاغ]]، شتر و پرورش مرغان خانگی رواج داشت. ایلات و عشایر فارس، آذربایجان و [[خراسان]] مهمترین تولیدکنندهٔ محصولات حیوانی مانند [[پشم]]، پوست، گوشت و لبنیات بودند و به مقتضای فصل و به علت کثرت گلههای خود در محدودهٔ معینی تغییر مکان میدادند تا همیشه از چراگاه طبیعی برای تغذیهٔ دامها استفاده کنند. کشاورزان و دامداران از منابع مهم درآمد دولت محسوب میشدند و طبق فهرستهای معین مالیات بسیار سنگین پرداخت میکردند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص363-365.</ref> | ||
# چرمسازی و پوست دوزی که در [[تهران]] و گرگان و همدان رواج داشت. | |||
# صنایع فلزی ساده در حدود ذوب مس، سرب، نقره، طلا و آهن برای تهیه لوازم فلزی زندگی، آهنگری و حلبیسازی، قفلسازی، چاقوسازی و شمشیرگری. | ====صنایع==== | ||
# صنایع مربوط به چوب مانند ساختن قایق، بلم، کشتی کوچک که در بندر گز و خرمشهر رواج داشت. خراطی مخصوص تراش و صیقلدادن چوب ساختن ابزار مانند | بر اساس نوشتهٔ پژوهشگران، تولیدات صنعتی مانند محصولات کشاورزی بهصورت تقریبی تمام نیازمندیهای زندگی سادهٔ اکثریت جامعهٔ ایران را تأمین میکرد و جز موارد معدود، نیازی به کالاهای بیگانه نبود. صنایع این دوره عبارت بود از: | ||
# صنایع ظریفه مثل جواهرسازی، زرگری، نقرهکاری، | #بافندگی شامل [[قالی بافی|بافت قالی]]، قالیچه، کرباس، متقال و شال، ترمهبافی، مخملبافی، عبابافی و موتابی. مواد اولیهٔ بافندگی مانند [[پنبه]]، [[پشم]] و [[ابریشم]] در داخل کشور تهیه و تمام محصولات صنایع نیز در ایران مصرف میشد. نمدمالی، قلمکارسازی، گیوهکشی و بافت تافته، جزء صنایع دستی بود. | ||
# صنایع معدنی مانند آجرپزی و | #چرمسازی و پوست دوزی که در [[تهران]] و گرگان و همدان رواج داشت. | ||
# صنایع روستایی که علاوهبر تهیه لبنیات و پشم خام شامل بافندگی دستی مانند جوراببافی و قالیبافی میشد. | #صنایع فلزی ساده در حدود ذوب مس، سرب، نقره، [[طلا]] و آهن برای تهیه لوازم فلزی زندگی، آهنگری و حلبیسازی، قفلسازی، چاقوسازی و شمشیرگری. | ||
# صنایع غذایی و دارویی شامل رشتههای گوناگون مانند نانوایی، قنادی، عصاری (کشیدن | #صنایع مربوط به چوب مانند ساختن قایق، بلم، کشتی کوچک که در بندر گز و [[خرمشهر]] رواج داشت. [[خراطی]] مخصوص تراش و صیقلدادن چوب ساختن ابزار مانند میانهٔ قلیان و دستهٔ چپق، چکش، مهرهٔ سماور، نجاری برای انواع در و پنجره و هرگونه ابزار چوبی. | ||
# صنایع جدید بهصورت ابتدایی آن در انحصار دولت بود که شامل | #صنایع ظریفه مثل جواهرسازی، زرگری، نقرهکاری، [[منبت کاری|منبتکاری]]، خاتمسازی و [[میناکاری]]. | ||
#صنایع معدنی مانند آجرپزی و تهیهٔ آهک و گچ، سفالپزی و شیشهگری. | |||
#صنایع روستایی که علاوهبر تهیه لبنیات و پشم خام شامل بافندگی دستی مانند جوراببافی و قالیبافی میشد. | |||
#صنایع غذایی و دارویی شامل رشتههای گوناگون مانند نانوایی، قنادی، عصاری (کشیدن عصارهٔ گیاهان) تدارک گیاهان دارویی مانند گل گاوزبان، خاکشیر و زرشک سیاه. | |||
#صنایع جدید بهصورت ابتدایی آن در انحصار دولت بود که شامل کارخانههای ضرب سکه، قورخانه، تسلیحات، بلورسازی، چینیسازی که بانی آن میرزا تقیخان [[امیرکبیر]] بود. صنعت چاپ نیز ابتدا در آذربایجان و سپس در [[تهران]] رواج یافت و چاپ سنگی به تدیج به چاپ سربی تبدیل شد و این در توسعهٔ سواد و بالابردن اطلاعات عمومی و سطح فکر مردم نقش مهم داشت.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص265-367.</ref> | |||
==پول== | ==پول== | ||
واحد پول ایران «قِران» بود که از نقره ضرب میشد. هر قرآن معادل بیست شاهی و هر شاهی برابر با پنجاه دینار بود. دو شاهی را صد دیناری و چهارشاهی را عباسی مینامیدند. ده قران مساوی یک «تومان» بود. اصطلاح «ریال» در بعضی شهرستانها رواج داشت. <ref>شمیم، ایران در | واحد [[پول]] ایران «قِران» بود که از نقره ضرب میشد. هر قرآن معادل بیست شاهی و هر شاهی برابر با پنجاه دینار بود. دو شاهی را صد دیناری و چهارشاهی را عباسی مینامیدند. ده قران مساوی یک «تومان» بود. اصطلاح «ریال» در بعضی شهرستانها رواج داشت.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378.</ref> | ||
==راهداری و حمل و نقل== | ==راهداری و حمل و نقل== | ||
راههای ارتباطی ایران در زمان قاجار، از نوع جادههای ارابهرو، سوارهرو و پیادهرو بود. این راهها را در درجه اول برای حمل و نقل مرسولات پستی ساخته بودند. مرسولات به | راههای ارتباطی ایران در زمان قاجار، از نوع جادههای ارابهرو، سوارهرو و پیادهرو بود. این راهها را در درجه اول برای حمل و نقل مرسولات پستی ساخته بودند. مرسولات به وسیلهٔ گاریهای روباز چهار اسبه در جادههای ارابهرو و بهوسیلهٔ پیکهای سوار در راههای سوارهرو حملونقل میشد. در کورهراههای فرعی پیکهای پیاده این وظیفه را انجام میدادند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378.</ref> | ||
وسایل نقلیه عبارت بود از گاریهای چهارچرخ که برای حمل مالالتجاره و محصولات پستی به کار برده میشد. مسافرین نیز در فواصل کوتاه از گاری برای [[مسافرت]] استفاده میکردند. چارپایان مانند قاطر، [[شتر]] و الاغ در هر شهر به اقتضای وضع بازار به تعداد کافی در دسترس بازرگانان بود. «ماکریها» یعنی دارندگان چارپایان مخصوص حمل و نقل، با نرخ معین کالای تجاری را از شهری به شهر دیگر میبردند. به دلیل دوری آبادیها و شهرها از یکدیگر، راهها بهصورت معمول ناامن بود و بههمین دلیل مکاریها برای حفظ اموال و امانات مردم عدهای مسلح با کاروان خود همراه میکردند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378-380.</ref> | |||
==وضعیت علمی== | ==وضعیت علمی== | ||
=== | ===روابط علمی با غرب=== | ||
حاکمان قاجاری برای جبران شکستهای پیدرپی، | حاکمان قاجاری برای جبران شکستهای پیدرپی، نابسامانی و عقبماندگی در این دوره، علاوهبر تماسهای سیاسی، مراودههای علمی را میان [[ایران]] و اروپا تشدید کردند و از این طریق راههایی را بهمنظور آشنایی ایرانیان با عناصر تمدنی و علوم غرب ایجاد کردند که اعزام هیئتهای مستشاری نظامی به ایران و اعزام محصلین ایرانی به اروپا را میتوان از جمله راههای انتقال علوم جدید دانست؛ اما بر خلاف تصور، این کار سبب پیشرفت علمی نشد.<ref>اکبری وشناسی آذری، «نخستین آشناییهای ایرانیان با علوم جدید (عصر فتحعلی شاه قاجار)»، 1388ش، ص28.</ref> | ||
=== | |||
دارُالفُنون نام مدرسهای است که به ابتکار [[امیرکبیر]] در زمان ناصرالدینشاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد که محققان از آن بهعنوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران یاد میکنند. این مرکز آموزشی در ترویج عقلانیتگرایی در جامعه محصل ایران، توزیع آثاری با موضوع آشنایی با تمدن غرب در سراسر ایران، تأثیرگذاری بر درخواستهای مردم و مقدمهای برای ایجاد مشروطیت در ایران، نقش مهم داشت.<ref> محمودآبادی، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه»، 1391ش، | ===تأسیس دارالفنون=== | ||
=== | دارُالفُنون نام مدرسهای است که به ابتکار [[امیرکبیر]] در زمان ناصرالدینشاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد که محققان از آن بهعنوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران یاد میکنند. این مرکز آموزشی در ترویج عقلانیتگرایی در جامعه محصل ایران، توزیع آثاری با موضوع آشنایی با تمدن غرب در سراسر ایران، تأثیرگذاری بر درخواستهای مردم و مقدمهای برای ایجاد مشروطیت در ایران، نقش مهم داشت.<ref>محمودآبادی، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه»، 1391ش، ص۳۷–۳۸.</ref> | ||
در این دوره مباحث فلسفی گرچه به اندازه | |||
=== | ===علوم عقلی و فلسفه=== | ||
از میان علوم گوناگون اجتماعی، فن تاریخنویسی بهدلیل دلبستگی قاجاریه به ثبت حوادث، سلطنت و فرمانروایی خود رونق پیدا کرد و کتب زیادی در این فن نوشته شد. لسانالملک، رضاقلیخان و محمدحسن خان صنیعالدوله از جمله تاریخنگاران این دوره هستند که وقایع را بر وفق مراد شاهان نوشتهاند و از خطاها و ظلم آنها چشمپوشی کردهاند؛ اما تاریخنگاران دیگر مانند میرزاجعفر، حقایقی را که گروه اول پردهپوشی کردهاند، فاش ساختهاند.<ref>شمیم، ایران در | در این دوره مباحث فلسفی گرچه به اندازه دورهٔ [[صفویه]] رواج نداشت، اما چراغ مباحث فلسفی نیز روشن ماند که بهعنوان نمونه میتوان از فیلسوف بزرگ جهان اسلام ملاهادی سبزواری (۱۲۱۲–۱۲۸۹ق) و میرزا ابوالحسن جلوه (۱۲۳۸–۱۳۱۴ق) نام برد که هر دو آثار زیادی تألیف کرده و بر اسفار اربعهٔ ملاصدرا شرح نوشتهاند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص381.</ref> | ||
=== | |||
علم جغرافیا پیش از تأسیس دارالفنون چندان مورد توجه نبود، اما پس از آن که | ===علوم اجتماعی=== | ||
از میان علوم گوناگون اجتماعی، فن تاریخنویسی بهدلیل دلبستگی قاجاریه به ثبت حوادث، سلطنت و فرمانروایی خود رونق پیدا کرد و کتب زیادی در این فن نوشته شد. لسانالملک، رضاقلیخان و محمدحسن خان صنیعالدوله از جمله تاریخنگاران این دوره هستند که وقایع را بر وفق مراد شاهان نوشتهاند و از خطاها و ظلم آنها چشمپوشی کردهاند؛ اما تاریخنگاران دیگر مانند میرزاجعفر، حقایقی را که گروه اول پردهپوشی کردهاند، فاش ساختهاند.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص384.</ref> | |||
===علم جغرافیا=== | |||
علم جغرافیا پیش از تأسیس دارالفنون چندان مورد توجه نبود، اما پس از آن که رشتهٔ جغرافیا، نقشهکشی و مهندسی در این مرکز علمی زیر نظر معلمین اروپایی تأسیس و حس کنجکاوی دانشجویان نسبت به اوضاع کشورهای دیگر بیدار شد.<ref>شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص384.</ref> | |||
==عوامل فروپاشی== | ==عوامل فروپاشی== | ||
عیاشی، شهوترانی، سوءاستفاده از قدرت، استفاده نادرست از امکانات عمومی، حفومیل اموال مردم، سفرهای خارجی پرخرج، زمانبر و بیحاصل برای کشور، خرج مالیات مردم به جای آبادانی کشور برای | عیاشی، شهوترانی، سوءاستفاده از قدرت، استفاده نادرست از امکانات عمومی، حفومیل اموال مردم، سفرهای خارجی پرخرج، زمانبر و بیحاصل برای کشور، خرج مالیات مردم به جای آبادانی کشور برای هزینهٔ خوشگذرانی، شیوع تجملگرایی، اشرافیگری، فاصلهگرفتن شاهان و کارگزاران قاجار از مردم، دوری از ارزشهای دینی، خودکامگی وستمگری آنها، گسترش فساد در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، تشکیل شبکهٔ فساد در حکومت قاجار، ناامیدی، نارضایتی و بیاعتمادی مردم، علمای [[دین]] و نخبگان جامعه نسبت به حکومت قاجاریه، از مهمترین عوامل فروپاشی و انقراض این سلسلهٔ پادشاهی بود.<ref>دهقانی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسلهٔ قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، 1401ش، ص207-209.</ref> | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
* آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، | {{آغاز منابع}} | ||
* «ادبیات در عصر فریادهای در گلو مانده»، وبسایت | *آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۸ش. | ||
* اشرف، احمد و بنوعزیزی، علی، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، | *«ادبیات در عصر فریادهای در گلو مانده»، وبسایت روزنامهٔ خراسان، تاریخ بازدید: ۲۷ مهر ۱۴۰۲ش. | ||
* اصفهانی، عمادالدین | *اشرف، احمد و بنوعزیزی، علی، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجمهٔ سهیلا ترابی فارسانی، تهران، نیلوفر، ۱۳۸۷ش. | ||
* اکبری، محمدعلی | *اصفهانی، عمادالدین حسین، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، تهران، کتابفروشی اسلام، ۱۳۶۲ش. | ||
* «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: | *اکبری، محمدعلی وشناسیآذری، لاله، «نخستین آشناییهای ایرانیان با علوم جدید (عصر فتحعلی شاه قاجار)»، مجلهٔ مسکویه، شمارهٔ ۱۰، ۱۳۸۸ش. | ||
* پیرنیا، حسن و اقبال، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش. | *«بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ش. | ||
* تاجالسلطنه، خاطرات تاجالسلطنه، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، | *پیرنیا، حسن و اقبال، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش. | ||
* حاجی آقابابایی، محمدرضا، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، تهران، مهراندیش، | *تاجالسلطنه، خاطرات تاجالسلطنه، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۱ش. | ||
* دهقانی، محمدمهدی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس | *حاجی آقابابایی، محمدرضا، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، تهران، مهراندیش، ۱۴۰۰ش. | ||
* رمضاننرگسی، رضا، «تأثیر فرهنگ سیاسی تشیع در بیداری مردم ایران در | *دهقانی، محمدمهدی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، مجلهٔ جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام، دورهٔ ۱۰، شمارهٔ ۱، ۱۴۰۱ش. | ||
* زرگرینژاد، غلامحسین و علیپور، نرگس، «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار»، | *رمضاننرگسی، رضا، «تأثیر فرهنگ سیاسی تشیع در بیداری مردم ایران در دورهٔ قاجاریه»، مجلهٔ مطالعات انقلاب اسلامی، شمارهٔ ۱۴، پاییز ۱۳۸۷ش. | ||
* شریفی | *زرگرینژاد، غلامحسین و علیپور، نرگس، «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار»، مجلهٔ پژوهشهای تاریخی، دورهٔ ۱، شمارهٔ ۲، مرداد ۱۳۸۸ش. | ||
* شمیم، علیاصغر، ایران در | *شریفی شکوه، زینب، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، مجلهٔ فرهنگ پژوهش، شمارهٔ ۳۳، بهار ۱۳۹۷ش. | ||
* طباطبایی، سیدجواد، ایران در | *شمیم، علیاصغر، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار (قرن سیزدهم و نیمهٔ اول قرن چهاردهم)، تهران، بهزاد، ۱۳۸۷ش. | ||
* علیزاد بیرجندی، زهرا، «عوامل مؤثر بر گزینش الگوهای سبک زنگی در | *طباطبایی، سیدجواد، ایران در دورهٔ فتحعلیشاه، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش. | ||
* فرهاد میرزا، معتمدالدوله، | *علیزاد بیرجندی، زهرا، «عوامل مؤثر بر گزینش الگوهای سبک زنگی در دورهٔ قاجار»، مجلهٔ جستارهای تاریخیهٔ سال یازدهم، شمارهٔ ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۹ش. | ||
* لمبتون، آ.ک. س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد، جاودانخرد، ۱۳۷۵ش. | *فرهاد میرزا، معتمدالدوله، سفرنامهٔ فرهاد میرزا، تهران، توس، ۱۳۶۶ش. | ||
* محمودآبادی، مهدیه، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه، ۱۲۶۸ تا ۱۳۱۵ق»، | *لمبتون، آ.ک. س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد، جاودانخرد، ۱۳۷۵ش. | ||
* مدرسی، علی، مرد روزگاران مدرس شهید | *محمودآبادی، مهدیه، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه، ۱۲۶۸ تا ۱۳۱۵ق»، مجلهٔ تاریخپژوهی، شمارهٔ ۵۱، ۱۳۹۱ش. | ||
* مزینانی، محمدصادق، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، قم، | *مدرسی، علی، مرد روزگاران مدرس شهید نابغهٔ ملی ایران، تهران، هزاران، ۱۳۷۴ش. | ||
* مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری | *مزینانی، محمدصادق، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، قم، مؤسسهٔ کتابشناسی شیعه، ۱۳۹۳ش. | ||
* مهرآبادی، میترا، زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تهران، آفرینش، | *مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه، تهران، زوار، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش. | ||
* «نظام قضایی | *مهرآبادی، میترا، زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تهران، آفرینش، ۱۳۷۹ش. | ||
* «نظام طبقاتی | *«نظام قضایی دورهٔ قاجار»، وبسایت دنیای اقتصاد، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آذر ۱۳۹۵ش. | ||
* والنتین، ژوکوفسکی، اشعار | *«نظام طبقاتی دورهٔ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۶ آذر ۱۴۰۱ش. | ||
* هاشمیان، احمد، تحولات فرهنگی ایران در | *والنتین، ژوکوفسکی، اشعار عامیانهٔ ایران (در عصر قاجاری)، تصحیح و توضیح عبدالحسین نوایی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۲ش. | ||
*هاشمیان، احمد، تحولات فرهنگی ایران در دورهٔ قاجاریه و مدرسهٔ دارالفنون، تهران، مؤسسهٔ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ۱۳۷۹ش. | |||
{{پایان منابع}} | |||
[[رده: | {{ایران-افقی}} | ||
[[رده: | |||
[[رده:تاریخ ایران معاصر]] | |||
[[رده:سلسلههای ایرانی]] | |||
نسخهٔ کنونی تا ۲۴ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۲۷

قاجاریه؛ سلسهٔ پادشاهی ایرانی در قرن سیزدهم و چهاردهم هجری.
قاجاریه، زمام حکومت ایران را به مدت ۱۳۰ سال در یک دوران تاریخی مهم بهدست گرفت. آثار و پیامدهای حکومت قاجار تا امروز در سبک زندگی مردم باقی مانده است؛ سرزمینهای بسیاری از خاک ایران جدا شد و استعمار خارجی و استبداد داخلی، باعث غارت ثروتهای مادی و معنوی کشور، تزریق حس حقارت عمومی، از بینرفتن غرور ملی و عقبماندگی ایران شد. در این دوره که مواجهه با فرهنگ و تمدن غربی، موجب تحول در اندیشه و آدابورسوم ایرانیان شده بود، عالمان دینی برای حفظ دین و فرهنگ، به فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی گسترده روی آوردند و در حفظ، گسترش و تداوم پاکزیستی ایرانیان، نقش اساسی ایفا کردند.
تاریخچه قاجاریه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ایل قاجار در زمان حملهٔ مغول به مناطق داخلی ایران آمدند و در زمان صفویه توسط شاهعباس بهعنوان نیروی دفاعی به کار گمارده شدند. برخی طوایف آنها در اواخر حکومتهای صفویه، افشاریه و زندیه برای به قدرترسیدن تلاش کردند و از میان آنها، آغامحمدخان که در شیراز اسیر دربار زند بود، بعد از مرگ کریمخان زند، آزاد شد، به شمال ایران رفت و با تصرف گیلان، مازندران، زنجان و کردستان،[۱] سرانجام در ۱۲۰۰ق در تهران بر تخت شاهی نشست.[۲]
وی پس از آن با پیروزی کامل بر حاکمان زند و دیگر مدعیان قدرت، در ۱۲۱۰ق در تهران به عنوان پادشاه ایران بهصورت رسمی تاجگذاری کرد و به این ترتیب حکومت سلسلهٔ قاجاریه آغاز شد.[۳] پس از او، ۶ نفر دیگر از خاندان قاجاریه به نامهای «فتحعلیشاه»، «محمدشاه»، «ناصرالدینشاه»، «مظفرالدینشاه»، «محمدعلیشاه» و «احمدشاه» به پادشاهی رسیدند[۴] و به مدت ۱۳۰ سال بر ایران حکومت کردند.[۵] احمدشاه آخرین شاه قاجاریه با کودتای «رضاخان پهلوی» و «سیدضیاءالدین طباطبایی» از پادشاهی برکنار شد و در ۱۳۰۴ش مجلس مؤسسان، انقراض کامل قاجاریه را اعلام کرد.[۶]
اهمیت و جایگاه تاریخی قاجاریه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سلطهٔ بیگانگان بر ایران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در دوران قاجاریه، بیگانگان بهخصوص انگلیس و روسیه بر فرهنگ و سیاست کشور سلطه پیدا کردند و امتیازهای اقتصادی زیادی را به دست گرفتند؛ برای مثال امتیاز ایجاد راهآهن، خطهای تلگراف، کشتیرانی در رودخانههای ایران، بهرهبرداری از معدنها و جنگلهای کشور، آبیاری و حق تقدم در امتیاز بانک، احداث جاده و ایجاد کارخانه، از جمله امتیازهایی بود که حاکمان تنها در یک قرارداد به «بارون جولیوس دورویتر» سرمایهدار یهودی تبعهٔ انگلیس و صاحب خبرگزاری رویترز دادند. واگذاری امتیاز تنباکو به یک شرکت انگلیسی در زمان ناصرالدین شاه از دیگر قراردادها بود که با فتوای مشهور «میرزای شیرازی» لغو شد و در تاریخ بهعنوان یک حرکت انقلابی به ثبت رسید.[۷]
آشفتگی فرهنگی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]محققان دورهٔ قاجاریه را دورهٔ پیدایش نابسامانیهای فرهنگی، جدال بین دو سبک زندگی ایرانی و غربی و رواج تدریجی فرهنگ مدرن و تغییرات اساسی در سبک زندگی ایرانی توصیف کردهاند. گرایش به سبک زندگی غربی سبب شد که ایران دستخوش بحران هویتی و عقبماندگی شود. در این دوره، بر خلاف دوران صفویه، توجه به علوم نقلی کمتر و گرایش به علوم غربی بیشتر شد و این ناسازگاری فرهنگی به عقبماندگی ایران منجر شد.[۸]
احیای فقه سیاسی شیعه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
شاهان قاجار در مراحلی بهدلیل کسب مشروعیت و مقبولیت سیاسی و ملی به همکاری با علمای دین روی آوردند و تا حدی به علما مجالی برای حضور در عرصهٔ سیاست و فرهنگ دادند؛ به همیندلیل فقه سیاسی شیعه در جامعه بار دیگر از سوی علما مطرح شد. علمای دین نیز با هدف صیانت از دین و حمایت عملی از مردم، در حوزهٔ فرهنگ دینی و حاکمیت سبک زندگی مؤمنانه فعال شدند و به امور و شعائر مذهبی در جامعه، توجه کاملی داشتند.[۹]
رویدادهای مهم
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
تاریخنگاران، رویدادهای عهد قاجار را شامل سه دوره دانستهاند: از سلطنت آغامحمدخان (۱۲۱۰–۱۲۱۱ق) و فتحعلیشاه (۱۲۱۲–۱۲۵۰ق) بهعنوان دورهٔ اول یاد میشود که در آن جنگهای ایران و روس، عهدنامهٔ گلستان و ترکمنچای و الحاق بخشهای زیادی از ایران به روسیه، کشتهشدن سفیر روسیه در ایران و جنگهای ایران و عثمانی اتفاق افتاده است.
دورهٔ دوم شامل سلطنت محمدشاه (۱۲۵۰–۱۲۶۴ق) و ناصرالدینشاه (۱۲۶۴ تا ۱۳۱۳ق) میشود که نخستوزیری قائممقام فراهانی و امیرکبیر، به وجودآمدن فرقهٔ «بابیه»، جداشدن هرات از ایران، نفوذ انگلیسیها و روسها و واگذاری امتیازات زیاد به آنها و قتل ناصرالدینشاه به دست «میرزارضا کرمانی» در این دوره رخ داده است.
زمان حکومت مظفرالدینشاه (۱۳۱۳–۱۳۲۴ق)، محمدعلیشاه (۱۳۲۴–۱۳۲۷ق) و احمدشاه (۱۳۲۷–۱۳۴۴ق) دورهٔ سوم است که سفرهای خارجی شاهان با قرضگرفتن از دولتهای مختلف برای هزینهٔ سفر، صدور فرمان مشروطیت و تبدیل حکومت به سلطنت مشروطه در دورهٔ مظفرالدینشاه، به توپبستن «مجلس شورای ملی» توسط محمدعلیشاه، قرارداد ۱۹۰۷م و تقسیم ایران میان روس و انگلیس از رویدادهای مهم این مقطع زمانی است.[۱۰]
در اواخر دورهٔ قاجار، تحقیر ملی، تزریق حس ناتوانی و حقارت عمومی و بیهویتی توسط سیاستهای مداخلهگر استعماری و استبداد داخلی، بر مردم ایران تحمیل شد و زمینهٔ عقبماندگی کشور را فراهم کرد.[۱۱]
نظام سیاسی قاجاریه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در دورهٔ قاجاریه، شاه در رأس هرم قدرت قرار داشت و تمام جزئیات حکومتی مانند تصمیمهای سیاسی مهم و عزل و نصبها را بدون محدودیت انجام میداد. شاهزادگان، درباریان، رؤسای ایلات بزرگ و حکام محلی، در ردهٔ دوم قدرت سیاسی بودند.[۱۲]
در این روزگار شرایط سیاسی و اجتماعی کشور به گونهای بود که مردم ایران هیچ تضمینی برای جان، مال و ناموس خود در برابر دستگاه استبدادی شاه نداشتند. اکثر مردم در فقر و نادانی به سر میبردند که در ادبیات آن روزگار ازجمله اشعار «آیینهٔ عبرت» از ملکالشعرای بهار و خاطرات آن دوره بازتاب پیدا کرده است. تاریخنگاران (داخلی و خارجی) همگی از استبداد و ستم شاهان در حق مردم سخن گفتهاند.[۱۳]
سلاطین قاجار همهٔ زمینهای ایران را ملک خود میدانستند؛ شاه حق داشت هر نوع زمینی را به هر یک از هواداران خود بدهد و هیچکس جرئت اظهار نظر در برابر او را نداشت. اگر کسی مخالفت میکرد خون او هدر بود.[۱۴]
امیران و حاکمان محلی نیز که بیشتر آنها از فرزندان و بستگان شاه و در جایجای کشور پراکنده بودند، با لقبهای مختلف که برای آنان شخصیت و منزلت اجتماعی به همراه میآورد، همهکاره بودند و هر گونه ستم را برای خود مجاز میدانستند.[۱۵]
زبان و ادبیات در عصر قاجاریه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]نثر فارسی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]پژوهشگران دورهٔ قاجار را سرآغاز تحول نثر فارسی و نقطهٔ شروع ادبیات معاصر میدانند. به باور آنها پیش از دورهٔ قاجار، از نثر فارسی برای بیان موضوعات تاریخی، اخلاقی، فلسفی و برخی از رشتههای علوم استفاده میشد؛ اما در دورهٔ قاجاریه این دامنه گسترش یافت و زمینههای دیگری از جمله سیاست، علوم جدید و انتقادهای اجتماعی را نیز شامل میشد. محققان سیر تحول ادبیات عصر قاجار را به سه دورهٔ مهم تقسیم کردهاند:
دورهٔ رکود
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در این دوره که از شروع سلطنت قاجار تا اواخر حکومت محمدشاه را در بر میگیرد، شامل هیچ نوآوری نیست و با دورههای قبل تفاوتی ندارد.
دورهٔ تحول
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از اواخر حکومت محمدشاه تا دوران سلطنت ناصرالدین شاه، نویسندگان ایرانی با روزنامهنویسی، نمایشنامهنویسی و صنعت ترجمه آشنا شدند؛ آثار رماننویسان غربی ترجمه شد و ایرانیان نیز به رماننویسی روی آوردند. همچنین سفرنامهنویسی و خاطرهنویسی در این دوره رونق فراوان یافت.
دورهٔ هویتیابی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از سلطنت مظفرالدین شاه تا انقلاب مشروطه و پایان حکومت قاجار، انواع نثر فارسی رونق یافت و نویسندگان سعی کردند هویت ایرانی را وارد کارهای خود کنند و فقط به تقلید از نویسندگان غرب نپردازند. همچنین موضوعات و مفاهیمی از فرهنگ غرب مانند آزادی، دموکراسی، پارلمان و مردم به آثار نویسندگان راه پیدا کرد و آثار سیاسی و اجتماعی بیسابقهای پدید آمد.[۱۶]
ادبیات عامیانه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]ادبیات عامیانه (فولکلوریک) در دورهٔ قاجار بین مردم کوچه و بازار رایج بود و خوانندگان، نوازندگان و مقلدان دورهگرد در عروسیها و ختنهسورانها و مجالس شادی ایرانیان و بزمهای خصوصی میخواندند. به نظر پژوهشگران در ادبیات عامیانه، بیشتر، تحولات و تغیرات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی الهامبخش سرایندگان بوده است؛ در این اشعار بهصورت جدی یا کنایه و طنز، هزل و هجو، خشم عمومی ملی نهفته بود.[۱۷]
ادبیات بیداری
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در اواخر عصر قاجار بهخصوص دوران انقلاب مشروطه، نویسندگان و شاعران ایرانی از ادبیات تملقگویانهٔ دوران قاجار فاصله گرفتند و آثار خود را مجالی برای بروز خواست تودههای محروم ایرانی برای رسیدن به آزادی از استبداد و مردمسالاری دینی قرار دادند که به «ادبیات بیداری» مشهور شده است. در این نوع ادبیات، اندیشههای نوین مانند ستیز با استبداد، تشویق به استقلال و خودکفایی، وطن دوستی، آزادیخواهی از یوغ استبداد شاهی، دفاع از حقوق کارگر ستمدیده و دیگر مسائل خاص اجتماعی شکل گرفت.[۱۸]
قشربندی اجتماعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]وجه تمایز طبقات اجتماعی و دستهبندی آنها به خواص و عوام یا اغنیا و فقرا، مرتبهٔ اجتماعی، سرمایهٔ مادی و مناسبات قدرت بود. این وجوه تمایز در تفاوت سبک زندگی طبقات نقش تعیینکنندهای داشت.
شاهزادگان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]چگونگی روابط شاهزادگان با شاه، بر اساس پیشینهٔ خانوادگی مادر، دستآوردهای شخص خود او، ترتیب تولد یا عامل ارشدیت تعریف میشد. آنها در کودکی آموزشهای مختلف از جمله ریاضی، شعر، علم اخلاق و سیاست را فرا میگرفتند. برخی از آنها به زبانهای متعددی نظیر عربی، فرانسه و انگلیسی نیز تسلط داشتند.[۱۹]
اشراف و اعیان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]اشراف و اعیان هر شهر کسانی بودند که یا بهدلیل داشتن ثروت یا به علت نزدیکبودن موروثی به دستگاه حاکمه یا بر اثر خدمات قابلتوجه به دولت به کسب لقب نایل شده بودند و این القاب نیز مانند اصل اشرافیت در خانوادهٔ آنها موروثی بود. سبک زندگی و طرز لباس و نوع معتقدات این گروه با اصناف و صاحبان حرفه از جهات گوناگون متمایز بود.[۲۰]
مالکان بزرگ
[ویرایش | ویرایش مبدأ]طبقهٔ ملاکان بزرگ که بیشتر اوقات سال را در شهرها به سر میبردند هم قدرت مالی داشتند و هم سلطهٔ فرمانروایی بر رعیتهای ساکن املاک خود. آنها با تقدیم هدیه به شاه، نخستوزیر و درباریان در امور سیاسی و اداری کشور نیز دخالت و از نیروهای انتظامی کشور برای حفظ ثروت و سلطهٔ اجتماعی خود استفاده میکردند و گاهی این نیروها را در راه سرکوب رعیت و غصب اموال خردهمالکان بهکار میبردند. در این طبقه نیز آداب و مراسم عقد و ازدواج، رفتوآمد و معاشرت مانند گروههای دیگر محدود و مخصوص به افراد همین طبقه بود.[۲۱]
بازرگانان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در این دوره مشاغل میان خانوادههای هر صنف و گروه، ارثی بوده و سبک زندگی اصناف و گروهها نیز از یکدیگر متمایز بود. برای مثال، بازرگانان عمامهٔ شیرشکری یا مندیل یا کلاه پوست بخارایی به سر میگذاشتند. قبا، لبادهٔ بلند و عبای نایینی اعلا میپوشیدند و با طمأنینه راه میرفتند. خانههای وسیع و بزرگ داشتند و اتاق پذیرایی خود را با پشتیهای ساختهشده از قالیچههای زیبا و نفیس میآراستند. در مقابل، افراد گروههایی مانند بقال، عطار و سبزیفروش، کلاه نمدی به سر میگذاشتند. لباس آنها بیشتر از متقال مشکی یا سورمهای بود و شال پهن به کمر میبستند. قبای کوتاه بدون چاک میپوشیدند و بیشتر بهجای عبا، از کلیجهٔ پوستی در زمستان استفاده میکردند.[۲۲]
روشنفکران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در اواخر دورهٔ قاجاریه، طبقهٔ جدیدی به وجود آمد که در آثار برخی از پژوهشگران به نام «روشنفکران نوپا» توصیف شده است. این گروه بهصورت غالب از دیوانسالاران، نویسندگان، مورخان، جغرافیدانان، نسبشناسان، منجمان، پزشکان، و شاعران تشکیل میشد که گذران زندگی آنها به حفظ ارتباط نزدیک با صاحبمنصبان دولتی بستگی داشت.[۲۳]
فنسالاران
[ویرایش | ویرایش مبدأ]با ورود ارزشهای فرهنگ غربی در اواخر دورهٔ قاجار و اعزام دانشجویان به اروپا، ایجاد مدارس جدید، مسافرت به خارج و حضور اروپاییان در شهرهای بزرگ، طبقه فنسالار شروع به بالیدن کرد. فارغالتحصیلان مدارس خارجی و دارالفنون و مدرسهٔ علوم سیاسی، هستهٔ طبقهٔ جدید از افراد متخصص را تشکیل داد که نقش مهمی در بهروز کردن نظام اداری دولت و نیروهای ارتش ایفا کرد.[۲۴]
گروهها و اصناف
[ویرایش | ویرایش مبدأ]طبقات پایین جامعه که اکثریت مردم را شامل میشد، به دو گروه ممتاز دهنشین و شهرنشین تقسیم میشد که گروه شهرنشین در داخل کادر خود از گروهها و اصناف معین تشکیل و هر گروه و صنف برحسب شغل و حرفهٔ خود مشخص شده بود. گروههای دهنشین با جمعیت عشایر در حدود ۷۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدادند که به گفتهٔ محققان در شرایط ناشی از رژیم ظالمانهٔ ارباب و رعیتی زندگی میکردند. در شهرها گروهبندی بر حسب حرفه و پیشه صورت میگرفت. جمعیت شهری مرکب بود از گروههای پیشهوران و اصناف گوناگون مانند نانوا، قصاب، بقال، عطار، سبزیفروش، بزاز و گروههای حرفهای مانند خیاط، قناد، نجار، حلبساز، دباغ، رنگرز، بنا و معمار.[۲۵]
لوتیها
[ویرایش | ویرایش مبدأ]لوتیها که در همه شهرهای ایران دیده میشدند از دیگر گروههای بیطبقه جامعه آن دوره بودند. آنان کار و کاسبی معینی نداشتند و سربار دیگران بودند و با آنکه طفیلی محله خود محسوب میشدند، از هیچگونه گردنکلفتی هم دریغ نمیورزیدند. آنها از صبح تا شام در حالی که کلاه نمدی خود را به حالت کج روی سر داشتند، دکمههای پیراهن را باز میگذاشتند و دستی بر قمه داشتند و مست و هوشیار در کوچه و خیابان پرسه میزدند.[۲۶]
غلامان و کنیزان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در عصر قاجار، بخشی از گروه مستخدمان را که در خانة ثروتمندان کار میکردند کنیزان، غلامان و خواجگان تشکیل میدادند. بردگان سیاه، آفریقایی بودند و خریدوفروش آنها از طریق خلیج فارس صورت میگرفت. سفیدپوستان که از قومیتهای مختلف بودند، از راه تجارت یا اسارت در جنگها تأمین میشدند. بهصورت غالب، رفتاری که با این طبقه میشد، مورد قبول همگان و در جامعه پذیرفتهشده بود. کنیزان یا بهعنوان زن صیغهای یا دائمی وارد حرمسراها میشدند یا در خدمت زنان بزرگان، به کارهای خانگی میپرداختند. غلامان نیز در زمینههای مختلف نظامی، خدمات خانگی، نگهبانی، کشاورزی، آبیاری و ماهیگیری به کار گرفته میشدند و درصورت داشتن توانایی و کاردانی به مناصب بالای اداری و نظامی نیز دست مییافتند.[۲۷]
گروههای بیطبقه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در این دوره گروههایی در جامعهٔ شهری وجود داشت که طبقهٔ اجتماعی و اقتصادی مشخصی نداشتند؛ متکدیان، دراویش، مطربها و دلقکها از جمله این افراد «بیطبقه» بودند. دروایش و متکدیان از جامعه تغذیه میکردند. مطربها صاحب درآمد بودند، اما بهدلیل دید تحقیرآمیز جامعه به آنها، با گدایان در یک ردیف قرار میگرفتند. علت دید تحقیرآمیز به مطربها این بود که نواختن آلات موسیقی مقبولیت و مشروعیت اجتماعی نداشت، تا جایی که اشراف و اصیلزادگان آن را عیب میدانستند؛ همچنین مطربها چندان پایبند به قیود مذهبی و عرفی جامعه نبودند.[۲۸]
جایگاه زنان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سبک زندگی زنان بهصورت کلی نسبت به مردان در دورهٔ قاجار تفاوت داشت. برخی از محققان از تنزل موقعیت زنان در عرصههای مختلف زندگی سخن گفته و مصادیقی مانند محدویت فرصتهای شغلی برای زنان، دشواری و محدویت تردد آنها در فضای عمومی، محدودیت اماکن تفریحی، ازدواجهای اجباری در سنین پایین را ذکر کردهاند. در کنار آن شرایط نگرش زنستیزانه و ادراک زنان از خود در تثبیت ساختارهای مردسالارانه را مؤثر دانستهاند.[۲۹]
همچنین زنان نسبت به مردان دارای سواد کمتر، پایگاه اجتماعی پایینتر و در مناسبات قدرت، شرکت ناچیز داشتند که در قوامبخشی سبک زندگی آنها در این دوره اثرگذار بود. اما در جامعه سنتی ایران نوع تفریحات، پوشش و حتی وجوه ذهنی الگوهای زندگی زنان طبقات فرادست با سایر اقشار زنان تفاوتهای چشمگیری داشت. آموختن موسیقی، زبان فرانسه، تاریخ، فلسفه و ادبیات و گرایش به انگارههای نوین اجتماعی و سیاسی مانند تساوی حقوق زنان و مردان، برداشتن نقاب و روبند، گرایش به مشروطه که در زندگینامه «تاج السلطنه» دختر ناصرالدین شاه نقل شده، این تفاوت را نشان میدهد.[۳۰]
حجاب زنان در دوره قاجار
[ویرایش | ویرایش مبدأ]
در اوائل دورهٔ قاجاریهٔ فرهنگ حجاب و عفاف متأثر از سبک زندگی ایرانی و اسلامی بهعنوان یک ارزش به شدت رعایت میشد. همچنین حریم اجتماعی مردانه و زنانه بهعنوان میراث فرهنگی و دینی، در فضاهای شهری، مکانهای مذهبی و سبک معماری نمود عینی داشت. برای مثال زنان در فضای عمومی چادرهای بلند مشکی میپوشیدند.
روی چادر، پارچهای سفید بود که زنان آن را روی صورت خود میانداختند و بهوسیله چند شبکهای که آن پارچه سفید در مقابل چشمان زن داشت، جلو خود را میدیدند؛ اما پس از مسافرت ناصرالدین شاه به روسیه و اروپا و دیدن پوشش زنان آنجا، شاه زنان حرمسرا را واداشت تا شلوار بلند چیندار مخصوص زنان با نام چاقچور را کنار بگذارند، شالهای کوتاه سر کنند و سر و موی خود را نیز با روسریهای سفید ساده بپوشانند. این دگرگونی به بسیاری از زنان و دختران مقامات و نزدیکان شاه راه پیدا کرد؛ اما در میان مردم عادی، بهدلیل فرهنگ و تربیت دینی جامعهٔ ایران، جایی پیدا نکرد. در زمان سلطنت مظفرالدین شاه، کت و دامن و لباس به شیوه غربی، بهویژه میان زنان طبقهٔ مرفه، افزایش یافت.[۳۱]
دینداری و معنویت
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در رفتار شاهان
[ویرایش | ویرایش مبدأ]شاهان قاجار ابتدا به دین اسلام، مذهب شیعه و تعظیم نسبی شعایر دینی توجه داشتند و به نظر محققان یکی از دلایل استحکام و عمر بهنسبت طولانی این سلسله در این تنسک دینی است. بیشتر شاهان قاجار با علما رابطهٔ خوبی داشتند. مبارزه با مذهب ساختگی بابیت و توجه به احکام اسلامی و احترام به آیینهای مذهبی از جمله روضهخوانی در ایام محرم یا زیارت عتبات عالیات و بارگاه امامزداگان از موضوعاتی بود که باعث شد مردم متدین و اکثریت روحانیت شیعه بهجز در مواقع خاص مانند نهضت تنباکو و مشروطیت، مخالفت آشکاری با آنها نداشته باشند؛ اما براساس شواهد تاریخی به مرور زمان هر اندازه شاهان از دینداری و معنویت فاصله گرفتند، مردم نیز در مقابل، از دستگاه حاکمه تنفر پیدا کردند و ناکارآمدی دربار بیشتر شد.[۳۲]
در فرهنگ عمومی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]آموزههای اسلام و مذهب تشیع، زیربنای اعتقادی و رفتاری اکثر مردم ایران را شکل میداد. اساس معتقدات دینی بر پرهیزکاری استوار بود و بهطور کلی زمینهٔ مساعد و مفیدی برای پرورش فضایل اخلاقی جامعه وجود داشت. البته برخی از خرافات نیز بهعنوان آموزههای دینی توسط افراد سودجو مانند دعا نوشتن روی تخممرغ و آویختن طلسم حاوی آیات قرآن از گردن کودک ترویج میشد. همچنین اعتقاد به جادو با جلوههای گوناگون آن رایح بود.
مانند اعتقاد به جنبودن گربهٔ سیاه، ممنوعبودن عیادت بیمار در روزهای شنبه و چهارشنبه و نگرفتن ناخن دست و پا هنگام شب میان اکثریت. معتقدات مذهبی که بنیاد آموزش و تربیت همگانی بود، در پرورش وجدان اخلاقی و حسن همکاری اجتماعی و مردم بهصورت کامل مؤثر و برای حفظ افراد از خطا، مفید و ضروری بود.
قسمتی از این معتقدات بهصورت شعائر مذهبی در جامعه رایج بود که از مهمترین آنها روضهخوانی، شبیهخوانی، تعزیهگردانی و آیینهای سوگواری در ایام محرم، شبهای قدر و رحلت پیامبر در ۲۸ صفر بود. مراسم عاشورا در ذهن جامعهٔ ایرانی آن روز چنان رسوخ یافته بود که روستایی و شهری، پیر و جوان، زن و مرد، فقیر و غنی و حتی پادشاه وقت در اقامهٔ مراسم عزاداری محرم شرکت میکردند و طنین اینگونه مراسمهای مذهبی، همبستگی معنوی و روحی اکثریت جامعهٔ ایرانی را آشکارا استحکام میبخشید.[۳۳]
سرمایههای دینی و اجتماعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]سرمایهٔ معنوی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]محققان، دورهٔ قاجاریه را از نظر اخلاق و تربیت، بهدلیل حاکمیت شریعت و احکام دینی، خوب توصیف کرده و معتقدند که وجود بسیاری از صفات پسندیده در میان اکثریت مردم نتیجهٔ مستقیم رسوخ عقاید مذهبی و وجود مکتب خاص تعلیم و تربیت دینی بود. تربیت خانوادگی، براساس آشناساختن کودکان به تکالیف شرعی و اجرای دستورهای مذهبی و انجام عبادات و حفظ طهارت و عفت عمومی و گریز از مناهی مانند شرابخواری، قمار و زنا استوار بود. خانوادهها میکوشیدند که کودکان و جوانان را از سقوط اخلاقی محفوظ بدارند و به همین منظور، والدین به محض رسیدن پسران و دختران به سن بلوغ و رشد جسمانی آنها را به ازدواج تشویق میکردند.[۳۴]
سرمایهٔ اجتماعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در دورهٔ قاجاریه، سرمایهٔ اجتماعی که میراث فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بود، شیرازهٔ روابط اجتماعی را شکل میداد. حس اعتماد مردم به یکدیگر در کل جامعهٔ ایران به حدی بود که برای مثال، معاملات کوچک و بزرگ فقط با قول و قرار زبانی انجام میگرفت و کسی که قصد سفر زیارت عتبات عالیات را داشت، خانه، ثروت و ناموس خود را با آرامش خاطر به همسایه میسپرد.[۳۵]
سرمایهٔ انسانی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در دورهٔ قاجار نهاد روحانیت نقش مهمی در حمایت مردم در برابر ستم دستگاه حکومتی شاه و حفاظت از فرهنگ و آموزههای مذهبی داشت. در طول حکومت قاجار، علما با ترویج نظام اعتقادی، ارزشی و نمادی تشیع در ایران توانستند مراتبی از فرهنگ مذهبی را در ایران پیریزی کنند که به موازات رواج فرهنگ تشیع، تجدد و پویایی شیعی نیز بیشتر شد. بر اثر فعالیت علمای دین، آگاهی سیاسی و اجتماعی مردم بهگونهای افزایش یافت که از آن پس در بحرانها و جریانهای سیاسی و اجتماعی مهم بیتفاوت نبودند. علمای دین با همکاری مردم، نهاد «عدالتخانه» را در زمان مظفرالدین شاه به وجود آوردند و در گام بعدی، نهضت مشروطه را رهبری کردند و به پیروزی رساندند. آنها با ایجاد این تحولات بزرگ نه تنها جلو ستم و اجحاف دولت علیه مردم را گرفتند که در بیداری دینی و زمینهسازی انقلاب اسلامی نیز نقشی مهم ایفا کردند.[۳۶]
نهادهای مختلف
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دینی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در عهد قاجار، سیستم آموزشی امروزی وجود نداشت و بعد از محیط خانه، نهادهای دینی مانند مسجد و فعالیت روحانیت به عنوان سرمایهٔ جمعی نقش مهمی در تربیت عمومی و فرهنگ مذهبی داشت. والدین علاوهبر این که خود به انجام فرایض دینی اهتمام میورزیدند و برای ادای نماز و شنیدن و پندواندرز دینی به مسجد میرفتند، فرزندان خود را نیز از ۵ سالگی به مسجد میبردند. در مسجد مردم با تربیت عمومی و اجتماعی، احکام و احادیث و اخبار مذهبی آشنا میشدند. عالمان دینی، فضایل اخلاقی، صفات و ملکات پسندیده را ترویج میکردند. بر اثر فعالیت مراکز مذهبی و تربیت اخلاقی، روحیهٔ همکاری و مواسات اسلامی وجهه همت اکثریت مردم بود.[۳۷]
حقوقی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در ابتدای دوران قاجاریه، مرجع رسمی قانون و اطمینان قضایی برای رسیدگی دعواها و اختلافات مردم وجود نداشت. اختلافات خانوادگی بهوسیلهٔ علمای دین و گاهی از طریق کدخدامنشی، بزرگان محله یا شهر حل و فصل میشد؛[۳۸] اما در زمان ناصرالدین شاه ساختاری حقوقی به نام عدلیه و دیوانخانه شکل گرفت. بعد از آن نیز دعاوی حقوقی از سوی روحانیون و مجتهدین رسیدگی میشد و دعاوی غیرحقوقی از طرف مقامات دولتی مورد رسیدگی قرار میگرفت. در شهرستانها نیز امور حقوقی را علما و امور جزایی و انتظامی را حکومتها حل و فصل میکردند. رئیس دیوانخانه از طرف شاه منصوب میشد.[۳۹]
اقتصادی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]کشاورزی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]نظام اقتصادی ایران در دوره قاجار، ساختار سنتی داشت و زیربنای آن را کشاورزی و دامداری تشکیل میداد. به تخمین پژوهشگران حدود هفتاد درصد جمعیت ایران از کشاورزان (دهنشین و چادرنشین) تشکیل میشد که مهمترین و مشخصترین طبقهٔ مولد ثروت کشور بود، اما در شرایط خاص ناشی از نظام اربابرعیتی، استعداد تولید به کار نمیافتاد. غلات مانند گندم، جو، ارزن، برنج، پنبه، توتون، تنباکو، حبوبات و محصولات صیفی و میوه و خشخاش با کاشت آبی و دیمی به دست میآمد. از منابع طبیعی روییدنی، محصولات جنگلی، کتیرا و انواع دیگر صمغ نباتی فراهم میشد.[۴۰]
دامپروری
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دامداری از دیگر پایههای نظام اقتصاد سنتی در این دوره بود. نگهداری و پرورش گاو، گاومیش، گوسفند، بز، اسب، استر، الاغ، شتر و پرورش مرغان خانگی رواج داشت. ایلات و عشایر فارس، آذربایجان و خراسان مهمترین تولیدکنندهٔ محصولات حیوانی مانند پشم، پوست، گوشت و لبنیات بودند و به مقتضای فصل و به علت کثرت گلههای خود در محدودهٔ معینی تغییر مکان میدادند تا همیشه از چراگاه طبیعی برای تغذیهٔ دامها استفاده کنند. کشاورزان و دامداران از منابع مهم درآمد دولت محسوب میشدند و طبق فهرستهای معین مالیات بسیار سنگین پرداخت میکردند.[۴۱]
صنایع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]بر اساس نوشتهٔ پژوهشگران، تولیدات صنعتی مانند محصولات کشاورزی بهصورت تقریبی تمام نیازمندیهای زندگی سادهٔ اکثریت جامعهٔ ایران را تأمین میکرد و جز موارد معدود، نیازی به کالاهای بیگانه نبود. صنایع این دوره عبارت بود از:
- بافندگی شامل بافت قالی، قالیچه، کرباس، متقال و شال، ترمهبافی، مخملبافی، عبابافی و موتابی. مواد اولیهٔ بافندگی مانند پنبه، پشم و ابریشم در داخل کشور تهیه و تمام محصولات صنایع نیز در ایران مصرف میشد. نمدمالی، قلمکارسازی، گیوهکشی و بافت تافته، جزء صنایع دستی بود.
- چرمسازی و پوست دوزی که در تهران و گرگان و همدان رواج داشت.
- صنایع فلزی ساده در حدود ذوب مس، سرب، نقره، طلا و آهن برای تهیه لوازم فلزی زندگی، آهنگری و حلبیسازی، قفلسازی، چاقوسازی و شمشیرگری.
- صنایع مربوط به چوب مانند ساختن قایق، بلم، کشتی کوچک که در بندر گز و خرمشهر رواج داشت. خراطی مخصوص تراش و صیقلدادن چوب ساختن ابزار مانند میانهٔ قلیان و دستهٔ چپق، چکش، مهرهٔ سماور، نجاری برای انواع در و پنجره و هرگونه ابزار چوبی.
- صنایع ظریفه مثل جواهرسازی، زرگری، نقرهکاری، منبتکاری، خاتمسازی و میناکاری.
- صنایع معدنی مانند آجرپزی و تهیهٔ آهک و گچ، سفالپزی و شیشهگری.
- صنایع روستایی که علاوهبر تهیه لبنیات و پشم خام شامل بافندگی دستی مانند جوراببافی و قالیبافی میشد.
- صنایع غذایی و دارویی شامل رشتههای گوناگون مانند نانوایی، قنادی، عصاری (کشیدن عصارهٔ گیاهان) تدارک گیاهان دارویی مانند گل گاوزبان، خاکشیر و زرشک سیاه.
- صنایع جدید بهصورت ابتدایی آن در انحصار دولت بود که شامل کارخانههای ضرب سکه، قورخانه، تسلیحات، بلورسازی، چینیسازی که بانی آن میرزا تقیخان امیرکبیر بود. صنعت چاپ نیز ابتدا در آذربایجان و سپس در تهران رواج یافت و چاپ سنگی به تدیج به چاپ سربی تبدیل شد و این در توسعهٔ سواد و بالابردن اطلاعات عمومی و سطح فکر مردم نقش مهم داشت.[۴۲]
پول
[ویرایش | ویرایش مبدأ]واحد پول ایران «قِران» بود که از نقره ضرب میشد. هر قرآن معادل بیست شاهی و هر شاهی برابر با پنجاه دینار بود. دو شاهی را صد دیناری و چهارشاهی را عباسی مینامیدند. ده قران مساوی یک «تومان» بود. اصطلاح «ریال» در بعضی شهرستانها رواج داشت.[۴۳]
راهداری و حمل و نقل
[ویرایش | ویرایش مبدأ]راههای ارتباطی ایران در زمان قاجار، از نوع جادههای ارابهرو، سوارهرو و پیادهرو بود. این راهها را در درجه اول برای حمل و نقل مرسولات پستی ساخته بودند. مرسولات به وسیلهٔ گاریهای روباز چهار اسبه در جادههای ارابهرو و بهوسیلهٔ پیکهای سوار در راههای سوارهرو حملونقل میشد. در کورهراههای فرعی پیکهای پیاده این وظیفه را انجام میدادند.[۴۴]
وسایل نقلیه عبارت بود از گاریهای چهارچرخ که برای حمل مالالتجاره و محصولات پستی به کار برده میشد. مسافرین نیز در فواصل کوتاه از گاری برای مسافرت استفاده میکردند. چارپایان مانند قاطر، شتر و الاغ در هر شهر به اقتضای وضع بازار به تعداد کافی در دسترس بازرگانان بود. «ماکریها» یعنی دارندگان چارپایان مخصوص حمل و نقل، با نرخ معین کالای تجاری را از شهری به شهر دیگر میبردند. به دلیل دوری آبادیها و شهرها از یکدیگر، راهها بهصورت معمول ناامن بود و بههمین دلیل مکاریها برای حفظ اموال و امانات مردم عدهای مسلح با کاروان خود همراه میکردند.[۴۵]
وضعیت علمی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]روابط علمی با غرب
[ویرایش | ویرایش مبدأ]حاکمان قاجاری برای جبران شکستهای پیدرپی، نابسامانی و عقبماندگی در این دوره، علاوهبر تماسهای سیاسی، مراودههای علمی را میان ایران و اروپا تشدید کردند و از این طریق راههایی را بهمنظور آشنایی ایرانیان با عناصر تمدنی و علوم غرب ایجاد کردند که اعزام هیئتهای مستشاری نظامی به ایران و اعزام محصلین ایرانی به اروپا را میتوان از جمله راههای انتقال علوم جدید دانست؛ اما بر خلاف تصور، این کار سبب پیشرفت علمی نشد.[۴۶]
تأسیس دارالفنون
[ویرایش | ویرایش مبدأ]دارُالفُنون نام مدرسهای است که به ابتکار امیرکبیر در زمان ناصرالدینشاه برای آموزش علوم و فنون جدید در تهران تأسیس شد که محققان از آن بهعنوان نخستین دانشگاه در تاریخ مدرن ایران یاد میکنند. این مرکز آموزشی در ترویج عقلانیتگرایی در جامعه محصل ایران، توزیع آثاری با موضوع آشنایی با تمدن غرب در سراسر ایران، تأثیرگذاری بر درخواستهای مردم و مقدمهای برای ایجاد مشروطیت در ایران، نقش مهم داشت.[۴۷]
علوم عقلی و فلسفه
[ویرایش | ویرایش مبدأ]در این دوره مباحث فلسفی گرچه به اندازه دورهٔ صفویه رواج نداشت، اما چراغ مباحث فلسفی نیز روشن ماند که بهعنوان نمونه میتوان از فیلسوف بزرگ جهان اسلام ملاهادی سبزواری (۱۲۱۲–۱۲۸۹ق) و میرزا ابوالحسن جلوه (۱۲۳۸–۱۳۱۴ق) نام برد که هر دو آثار زیادی تألیف کرده و بر اسفار اربعهٔ ملاصدرا شرح نوشتهاند.[۴۸]
علوم اجتماعی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]از میان علوم گوناگون اجتماعی، فن تاریخنویسی بهدلیل دلبستگی قاجاریه به ثبت حوادث، سلطنت و فرمانروایی خود رونق پیدا کرد و کتب زیادی در این فن نوشته شد. لسانالملک، رضاقلیخان و محمدحسن خان صنیعالدوله از جمله تاریخنگاران این دوره هستند که وقایع را بر وفق مراد شاهان نوشتهاند و از خطاها و ظلم آنها چشمپوشی کردهاند؛ اما تاریخنگاران دیگر مانند میرزاجعفر، حقایقی را که گروه اول پردهپوشی کردهاند، فاش ساختهاند.[۴۹]
علم جغرافیا
[ویرایش | ویرایش مبدأ]علم جغرافیا پیش از تأسیس دارالفنون چندان مورد توجه نبود، اما پس از آن که رشتهٔ جغرافیا، نقشهکشی و مهندسی در این مرکز علمی زیر نظر معلمین اروپایی تأسیس و حس کنجکاوی دانشجویان نسبت به اوضاع کشورهای دیگر بیدار شد.[۵۰]
عوامل فروپاشی
[ویرایش | ویرایش مبدأ]عیاشی، شهوترانی، سوءاستفاده از قدرت، استفاده نادرست از امکانات عمومی، حفومیل اموال مردم، سفرهای خارجی پرخرج، زمانبر و بیحاصل برای کشور، خرج مالیات مردم به جای آبادانی کشور برای هزینهٔ خوشگذرانی، شیوع تجملگرایی، اشرافیگری، فاصلهگرفتن شاهان و کارگزاران قاجار از مردم، دوری از ارزشهای دینی، خودکامگی وستمگری آنها، گسترش فساد در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی، تشکیل شبکهٔ فساد در حکومت قاجار، ناامیدی، نارضایتی و بیاعتمادی مردم، علمای دین و نخبگان جامعه نسبت به حکومت قاجاریه، از مهمترین عوامل فروپاشی و انقراض این سلسلهٔ پادشاهی بود.[۵۱]
پانویس
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- ↑ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، ۱۳۸۰ش، ص۷۵۴–۷۵۹.
- ↑ طباطبایی، ایران در دورهٔ فتحعلیشاه، ۱۳۹۳ش، ج3، ص12.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص۴۰.
- ↑ اصفهانی، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، ۱۳۶۲ش، ج2، ص۱۰۸۲.
- ↑ هاشمیان، تحولات فرهنگی ایران در دورهٔ قاجاریه و مدرسه دارالفنون، 1379ش، ص5-9.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص۶۲۹–۶۳۰.
- ↑ مزینانی، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، 1393ش، ص۴۸.
- ↑ شریفی شکوه، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، 1397ش، ص128-129.
- ↑ شریفی شکوه، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، 1397ش، ص128-129.
- ↑ پیرنیا و اقبال، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، 1380ش، ص ۸۴۸–۸۶۲.
- ↑ «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای.
- ↑ مستوفی، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه، ۱۳۸۴ش، ج1، ص394.
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ۱۳۷۸ش، ص13-14.
- ↑ لمبتون، ایران عصر قاجار، ۱۳۷۵ش، ص71-72.
- ↑ مدرسی، مرد روزگاران مدرس شهید نابغهٔ ملی ایران، ۱۳۷۴ش، ج1، ص3-4.
- ↑ حاجی آقابابایی، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، 1400ش، ص25-28.
- ↑ والنتین، اشعار عامیانهٔ ایران (در عصر قاجاری)، 1382ش، ص2.
- ↑ «ادبیات در عصر فریادهای در گلو مانده»، وبسایت روزنامۀ خراسان.
- ↑ فرهادمیرزا، سفرنامه فرهاد میرزا، 1366ش، ص115.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص361.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.
- ↑ اشرف و بنوعزیزی، طبقات اجتماعی؛ دولت و انقلاب در ایران، 1393ش، ص43-63.
- ↑ اشرف و بنوعزیزی، طبقات اجتماعی؛ دولت و انقلاب در ایران، 1393ش، ص43-63.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص358-361.
- ↑ «نظام طبقاتی دورۀ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ زرگرینژاد و علیپور، «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار»، 1388ش، ص1.
- ↑ «نظام طبقاتی دورۀ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی.
- ↑ علیزاد بیرجندی، «عوامل مؤثر بر گزینش الگوهای سبک زنگی در دورهٔ قاجار»، 1399ش، ص125.
- ↑ تاجالسلطنه، خاطرات تاجالسلطنه، 1361ش، ص13.
- ↑ مهرآبادی، زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، 1379، ص120.
- ↑ دهقانی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، 1401ش، ص204-205.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص357-358.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص354.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.
- ↑ رمضاننرگسی، «تأثیر فرهنگ سیاسی تشیع در بیداری مردم ایران در دورهٔ قاجاریه»، 1387ش، ص139.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص356.
- ↑ «نظام قضایی دورۀ قاجار»، وبسایت دنیای اقتصاد.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص363-365.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص363-365.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص265-367.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص378-380.
- ↑ اکبری وشناسی آذری، «نخستین آشناییهای ایرانیان با علوم جدید (عصر فتحعلی شاه قاجار)»، 1388ش، ص28.
- ↑ محمودآبادی، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه»، 1391ش، ص۳۷–۳۸.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص381.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص384.
- ↑ شمیم، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار، 1387ش، ص384.
- ↑ دهقانی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسلهٔ قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، 1401ش، ص207-209.
منابع
[ویرایش | ویرایش مبدأ]- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمهٔ احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی، تهران، نی، ۱۳۷۸ش.
- «ادبیات در عصر فریادهای در گلو مانده»، وبسایت روزنامهٔ خراسان، تاریخ بازدید: ۲۷ مهر ۱۴۰۲ش.
- اشرف، احمد و بنوعزیزی، علی، طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجمهٔ سهیلا ترابی فارسانی، تهران، نیلوفر، ۱۳۸۷ش.
- اصفهانی، عمادالدین حسین، تاریخ مفصل اسلام از طلوع اسلام تا عصر حاضر، تهران، کتابفروشی اسلام، ۱۳۶۲ش.
- اکبری، محمدعلی وشناسیآذری، لاله، «نخستین آشناییهای ایرانیان با علوم جدید (عصر فتحعلی شاه قاجار)»، مجلهٔ مسکویه، شمارهٔ ۱۰، ۱۳۸۸ش.
- «بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی»، وبسایت دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای، تاریخ درج مطلب: ۲۸ اردیبهشت ۱۳۹۹ش.
- پیرنیا، حسن و اقبال، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض قاجاریه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش.
- تاجالسلطنه، خاطرات تاجالسلطنه، به کوشش منصوره اتحادیه و سیروس سعدوندیان، تهران، تاریخ ایران، ۱۳۶۱ش.
- حاجی آقابابایی، محمدرضا، گونهشناسی نثر فارسی در عصر قاجار، تهران، مهراندیش، ۱۴۰۰ش.
- دهقانی، محمدمهدی و دیگران، «تحلیل ظهور و سقوط سلسله قاجاریه براساس نظریهٔ ابن خلدون»، مجلهٔ جامعهشناسی سیاسی جهان اسلام، دورهٔ ۱۰، شمارهٔ ۱، ۱۴۰۱ش.
- رمضاننرگسی، رضا، «تأثیر فرهنگ سیاسی تشیع در بیداری مردم ایران در دورهٔ قاجاریه»، مجلهٔ مطالعات انقلاب اسلامی، شمارهٔ ۱۴، پاییز ۱۳۸۷ش.
- زرگرینژاد، غلامحسین و علیپور، نرگس، «نگاهی به وضعیت کنیزان، غلامان و خواجگان در عصر قاجار»، مجلهٔ پژوهشهای تاریخی، دورهٔ ۱، شمارهٔ ۲، مرداد ۱۳۸۸ش.
- شریفی شکوه، زینب، «وضعیت فکری و فرهنگی ایران در عصر قاجار»، مجلهٔ فرهنگ پژوهش، شمارهٔ ۳۳، بهار ۱۳۹۷ش.
- شمیم، علیاصغر، ایران در دورهٔ سلطنت قاجار (قرن سیزدهم و نیمهٔ اول قرن چهاردهم)، تهران، بهزاد، ۱۳۸۷ش.
- طباطبایی، سیدجواد، ایران در دورهٔ فتحعلیشاه، تهران، مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- علیزاد بیرجندی، زهرا، «عوامل مؤثر بر گزینش الگوهای سبک زنگی در دورهٔ قاجار»، مجلهٔ جستارهای تاریخیهٔ سال یازدهم، شمارهٔ ۲، پاییز و زمستان ۱۳۹۹ش.
- فرهاد میرزا، معتمدالدوله، سفرنامهٔ فرهاد میرزا، تهران، توس، ۱۳۶۶ش.
- لمبتون، آ.ک. س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد، جاودانخرد، ۱۳۷۵ش.
- محمودآبادی، مهدیه، «اصلاحات آموزشی از دارالفنون تا مدارس رشدیه، ۱۲۶۸ تا ۱۳۱۵ق»، مجلهٔ تاریخپژوهی، شمارهٔ ۵۱، ۱۳۹۱ش.
- مدرسی، علی، مرد روزگاران مدرس شهید نابغهٔ ملی ایران، تهران، هزاران، ۱۳۷۴ش.
- مزینانی، محمدصادق، سرگذشت، افکار و آثار آیتالله شهید سیدحسن مدرس، قم، مؤسسهٔ کتابشناسی شیعه، ۱۳۹۳ش.
- مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من یا تاریخ اجتماعی و اداری دورهٔ قاجاریه، تهران، زوار، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- مهرآبادی، میترا، زن ایرانی به روایت سفرنامهنویسان فرنگی، تهران، آفرینش، ۱۳۷۹ش.
- «نظام قضایی دورهٔ قاجار»، وبسایت دنیای اقتصاد، تاریخ درج مطلب: ۱۵ آذر ۱۳۹۵ش.
- «نظام طبقاتی دورهٔ قاجار از اشراف تا لوتیها»، وبسایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، تاریخ درج مطلب: ۶ آذر ۱۴۰۱ش.
- والنتین، ژوکوفسکی، اشعار عامیانهٔ ایران (در عصر قاجاری)، تصحیح و توضیح عبدالحسین نوایی، تهران، اساطیر، ۱۳۸۲ش.
- هاشمیان، احمد، تحولات فرهنگی ایران در دورهٔ قاجاریه و مدرسهٔ دارالفنون، تهران، مؤسسهٔ جغرافیایی و کارتوگرافی سحاب، ۱۳۷۹ش.